مسئولیت در برابر کارکنان: منابع انسانی یکی از منابع حیاتی سازمان ها هستند. آنها در صورتی می توانند به رشد و توسعه سازمان کمک کنند که خود نیز توسط سازمان توسعه داده شوند. لذا توسعه مهارتهای افراد یکی از وظایف سازمان می باشد این امر می تواند توسط طرح های آموزشی، ارزیابی عملکرد و آشنایی افراد با ارزشها و قوانین رفتاری سازمان صورت گیرد. سازمان می بایست شرایط رفاهی لازم را برای کارکنان خود فراهم آورد تا آنان بتوانند با رضایت خاطر وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند. یکی از دغدغه های افراد برقرار کردن تعادل میان زندگی شخصی و زندگی کاریست که در صورتی که نتوانند تعادل ایجادکنند ممکن است نتوانند به کار ها وظایف سازمانی خود به خوبی رسیدگی کنند . سازمان ها می توانند با در نظر گرفتن ساعات کاری منعطف و یا اجازه کاردر منزل به ایجاد این تعادل کمک کنند.
مسئولیت در برابر مشتریان :گروهی دیگر که سازمان ها در قبال حفظ رضایت آنها مسئولیت دارند مشتریان هستند. مشتریان از شرکتها و سازمانهایی که محصولات و خدمات آنان را ارائه می دهند توقع ارائه محصولات و خدمات باکیفیت بالا و قیمت منصفانه و خدمات پس از فروش دارند. لذا سازمان ها باید سیاستهایی اتخاذ نمایند که بتوانند نیازهای آنان را بر آورده سازند.
مسئولیت در برابر محیط زیست : یکی دیگر از مسئولیت های سازمان حفظ محیط زیست، جلوگیری از آلودگی و اتلاف انرژی است. سازمان ها می توانند برای ایفای این نقش هنگام انتخاب طرح های تولیدی و توسعه ای خود به اثرات بالقوه محیطی آن توجه کنند و یا از طرح های بازیافت استفاده کنند.
مسئولیت در برابر انجمن های محلی: این مسئولیت سازمان در سایه ی همکاری با انجمن های علمی و خیریه صورت می گیرد. برگزاری دوره کارآموزی برای جوانان و خرید از محصولات داخلی، اشتغال زایی، حمایت مالی پروژه های علمی و شرکت در امور خیریه و حمایت مالی طرح های آنان از جمله اقداماتی است که در راستای انجام این مسئولیت صورت می گیرد. البته باید توجه گرددکه مردم انگیزه رفتارهای اجتماعی سازمان ها را به طور متفاوتی درک می کنند و تفاوت انگیزه ها منجر به اثرات متفاوت در فعالیت های خیرخواهانه چه بدون هیچ قید و شرطی باشد یا با قید و شرط باشد، می گردد. اثر هدایای خیرخواهانه بر شهرت سازمانی خیلی بیشتر از اثر اسپانسر بودن یا حامی بودن بر شهرت سازمانی است(تائوو همکاران[۲۳۰]، ۲۰۰۸).
پرایس(۲۰۰۱)؛ مهرگان و کلالی(۱۳۹۱)؛ رسولی و همکاران(۱۳۹۱)؛ جهانگیری و مهر علی(۱۳۸۷)، بر این عقیده اند که بین مسئولیت اجتماعی و ترک خدمت کارکنان رابطه منفی وجود دارد
عوامل شخصی
عوامل جمعیت شناختی
عوامل دموگرافیک شامل سن، وضعیت تاهل، جنسیت، تعداد فرزندان، تحصیلات، تجربه، دوره تصدی اشتغال می شود(علی شاه و همکاران ،۲۰۱۰). عوامل دموگرافیک شامل جنسیت، سن، سطح تحصیلات، سطح سلسله مراتبی، نوع شغل، طول رابطه رهبر _ پیرو دانسته است (جو و پارک، ۲۰۱۰). استراس و سایلز[۲۳۱](۱۹:۱۹۸۰)، بررسی هایی که در ارتباط با سن افراد مستعفی به عمل آمده بیانگر آن است که ۵۰ درصد از افراد فارغ التحصیل از دانشگاه ها در ۵ سال اول آغاز کار، به ترک خدمت مبادرت می ورزند. در سنین ۱۸-۲۳ سالگی این مدت به ۷ ماه می رسد، ولی با افزایش سن و به عهده گرفتن مسئولیت مالی خانواده و ایجاد روحیه محافظه کاری و آینده نگری در افراد، کارکنان خود را موظف به تطبیق با شرایط می دانند و از طرف دیگر فرصت های شغلی بهتر نیز تقلیل می یابد)ابراهیمی نژاد و همکاران ،۱۳۸۸).
نقش عوامل فردی در تمایل به ترک شغل پژوهشهای متعددی(وای و رابینسون[۲۳۲] ، ۱۹۹۸ ؛ ویل و کیمبل[۲۳۳] ، ۱۹۹۵ ؛ گرهارت[۲۳۴] ، ۱۹۹۰ ؛ پرایس و مولر[۲۳۵] ، ۱۹۸۶ ؛ کوتن و توتل[۲۳۶] ، ۱۹۸۶ ؛ آرنولد و فلدمن[۲۳۷] ، ۱۹۸۲ موبلی و همکاران[۲۳۸]،۱۹۷۹) گزارش کرده اند که بین متغیرهای سن و استخدام رسمی با تمایل به ترک شغل رابطه منفی وجود دارد، به این معنی که با افزایش سن از میزان تمایل به ترک شغل کاسته می شود (میچل و براداک[۲۳۹]، ۱۹۹۹).
و بیشترین میزان ترک شغل در یک سال اول استخدام اتفاق می افتد و کارکنانی که سازمان را ترک می کنند معمولاًسابقه استخدام کوتاهی دارند (لارسون و لاکین[۲۴۰]،۱۹۹۴). سطح تحصیلات با تمایل به ترک شغل رابطه مثبت دارد و افراد با تحصیلات بالا بیشتر از افراد با تحصیلات پایین، تمایل دارند که شغل خود را ترک کنند(برگ[۲۴۱]، ۱۹۹۱؛ کاتن و تاتل[۲۴۲]، ۱۹۸۶) به عبارت دیگر کارکنانی که دارای تحصیلات بالایی هستند در صورتیکه احساس کنند که به تخصص آنها احترام گذارده نمی شود، احتمال بیشتری وجود دارد که سازمان را ترک کنند (هاتون و امرسون[۲۴۳]، ۱۹۹۸). وای و رابینسون[۲۴۴](۱۹۹۸) و پرایس و میولر(۱۹۸۶)، به این نتیجه رسیدند، افرادی که به لحاظ شغلی در طبقه غیرمدیریتی قرار دارند، در مقایسه با افرادی که در این طبقه قرار دارند (طبقه مدیریتی) تمایل بیشتری دارندکه شغل خود را ترک کرده و به سازمان دیگری بروند.
مطالعات انجام گرفته در زمینه ارتباط بین جنسیت و تمایل به ترک شغل به نتایج بسیار متناقضی منجر شده است. کوتن و توتل (۱۹۸۶ ) زنان در مقایسه با مردان تمایل بیشتری به ترک شغل دارند و دو برابر بیش از مردان، شغل خود را ترک می کنند. در مقابل وای و رابینسون ( ۱۹۹۸ )، میلر و ویلر ( ۱۹۹۲ ) و برگ ( ۱۹۹۱ ) در پژوهش خود هیچ رابطه ای بین جنسیت و تمایل به ترک شغل نیافتند. و این در حالیست که الاین[۲۴۵](۱۹۹۷)، و سامرس و هندریکس[۲۴۶](۱۹۹۱)، به این نتیجه رسیدند که مردان بیشتر از زنان شغل خود را ترک می کنند، شاید علت این باشد که مردان نان آور خانواده هستند و انگیزه پیشرفت بیشتری نسبت به زنان دارند و چنانچه، شغلشان با انتظاراتشان همخوانی نداشته باشد، این امکان وجود دارد که شغلشان را جهت یافتنِ یک شغل جذابتر ترک کنند( علیزاده،۱۳۸۶).
وضعیت سلامتی
عوامل مرتبط با سلامت مانند فرسودگی شغلی با نیت ترک در ارتباط است. سلامت کافی یکی از ضروریات کار است، فشارهای مرتبط با سلامت، تجدید نظر در شرایط کار را افزایش می دهد بنابراین می تواند تمایل ترک را افزایش دهد(سایمون و همکاران، ۲۰۰۴). علی شاه و همکاران(۲۰۱۰)، بر این عقیده اند که بین وضعیت سلامتی با ترک خدمت کارکنان رابطه وجود دارد.
فرصت های جایگزین شغلی
در تحقیقات مربوط به ترک خدمت، این موضوع مطرح است که وجود فرصت های جایگزین شغلی دیگر بر ترک خدمت تأثیر دارد. مارچ و سایمون بیان کردند که شرایط عمومی بازار کار بر ترک خدمت اختیاری تأثیر می گذارد. به عبارتی وجود فراوانی مشاغل در جامعه، حرکت های ترک خدمت اختیاری تأثیر می گذارد. به عبارتی وجود فراوانی مشاغل در جامعه، حرکت های ترک خدمت اختیاری را دنبال دارد. تقریبا در تمام شرایط نامطلوب بازار کار، دقیق ترین پیش بینی ترک خدمت، شرایط اقتصادی است(صفر خانلو،۱۳۷۲:۱۸). مبلی در یک تحقیق نشان داد که اولا هرچه نرخ بیکاری پایین باشد(شرایط اقتصادی مطلوب) و فرصت های شغلی بیشتر باشد، احتمال ترک خدمت اختیاری بیشتر است. ثانیا قصد ترک خدمت و نهایتا ترک خدمت اختیاری به شرایط عمومی بازار کار مرتبط باشد، به این معنا که هرچند یک فرد ممکن است قصد ترک خدمت کند، اما تا زمانی که نتواند شغل جایگزین پیدا کند، این عمل را انجام نمی دهد(صفر خانلو،۱۳۷۲). همچنین گاپاچی و آروم(۲۰۱۰)؛ مهرگان و کلالی(۱۳۹۱)، بیان کرده اند که بین فرصت های جایگزین شغلی با ترک خدمت کارکنان رابطه مثبتی وجود دارد.
مدت استخدام
مین ۲۰۰۲ بر این عقیده است که سال های تجربه افراد بر ترک خدمت آن ها تأثیر گذار است و این تأثیر منفی است (مین، ۲۰۰۶).
چارچوب نظری تحقیق
در این تحقیق به آسیب شناسی عوامل مؤثر بر ترک خدمت نخبگان از دیدگاه مدیران پرداخته می شود. به منظور بررسی عوامل مؤثر بر ترک خدمت می توان از مؤلفه های بسیاری استفاده نمود.
با توجه به بررسی های انجام شده، عوامل مؤثر بر ترک خدمت نخبگان که در تجربیات داخلی و خارجی مورد تحلیل قرار گرفت و نظریات ارائه شده توسط نظریه پردازان مختلف، چارچوب نظری این پژوهش به قرار ذیل است:
جدول(۵-۲): چارچوب نظری تحقیق
مفاهیم | ابعاد | مؤلفه ها | شاخص ها | اندیشمندان |
ترک خدمت | شخصی | وضعیت سلامتی | سلامت کافی |
فعالیتهای زراعی شهرستان در سال ۱۳۸۱ در قالب آمار میزان تولید، سطح زیر کشت و متوسط عملکرد در واحد سطح غلات، حبوبات، محصولات صنعتی، محصولات جالیزی، محصولات سبزی و صیفی و محصولات علوفه ای بررسی با آمار ۱۳۷۹ مقایسه می گردد.
سطح زیر کشت محصولات زراعی شهرستان در سال ۱۳۸۱، حدود ۳/۷۴۶۷ هکتار می باشد، که درصد تغییرات آن نسبت به سال ۱۳۷۹، ۷۶/۲ درصد افزایش را نشان می دهد. از طرف دیگر میزان تولید محصولات زراعی در سال ۱۳۸۱ حدود ۳۰۵۳۵ تن بوده که درصد تغییرات آن نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۵/۰ درصد افزایش داشته است و میزان عملکرد در واحد سطح محصولات زراعی در سال ۱۳۸۱ حدود ۴۴۹۳ تن در هکتار می باشد که نسبت به سال ۱۳۷۹ تغییری نداشته است. (منبع قبلی)
۳-۳-۳ باغداری
فعالیتهای باغی شهرستان در سال ۱۳۸۱ نیز در قالب آمار میزان تولید سطح زیر کشت و متوسط عملکرد در واحد سطح میوه های گرمسیری و غیرگرمسیری میوه های دانه دار، میوه های خشک و سایر محصولات باغی بررسی و با آمار سال ۱۳۷۹ مقایسه می شود. سطح زیر کشت محصولات باغی در سال ۱۳۸۱ حدود ۴۰۰۵ می باشد که درصد تغییرات آن نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۳/۱۸ درصد بیشتر است. میزان تولید محصولات باغی در سال ۱۳۸۱ حدود ۲۸۰۳۵ تن می باشد که درصد تغییرات آن نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۳/۱۸ درصد رشد منفی را نشان می دهد. عملکرد در واحد سطح محصولات باغی در سال ۱۳۸۱ حدود ۷۰۰۰ تن در هکتار می باشد که نسبت به سال ۱۳۷۹ تغییری نداشته است.
در سال ۱۳۸۱ سطح زیر کشت میوه های گرمسیری و نیمه گرمسیری حدود ۱۵۶ هکتار که شامل مرکبات، کیوی، و سایر میوه بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۲۳ درصد افزایش داشته است.
میزان تولید میوه های گرمسیری و نیمه گرمسیری در سال ۱۳۸۱ حدود ۱۱۳۱ تن بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۱۴/۲۲ درصد افزایش را نشان مید هد. عملکرد در واحد سطح نیز در سال ۱۳۸۱ حدود ۱۹۱۲۵ تن در هکتار بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ هیچ گونه تغییری نداشته است. (منبع قبلی)
۳-۳-۴ دامداری
وضعیت بخش دام شهرستان با توجه به استقبال مردم نوید روزهای خوش در این بخش را به ما میدهد، رو آوردن مردم و دامپروران به دامپروری صنعتی و بیمه نمودن دامهای خود خبر از آگاهی مردم در این زمینه دارد در بخش دامپروری باید به نکات قوت شهرستان توجه نمود که شامل تولید شیر خام، گوشت قرمز، عسل، گوشت سفید، تخم مرغ و پشم و پنیر و سایر فراورده های لبنی می شود نکته از همه مهمتر اینکه با توجه به وضعیت جغرافیایی شهرستان و داشتن پتانسیل در زمینه دامپروری ایجاد دهکدههای دامپروری در شهرستان باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
فعالیتهای دامپروری شهرستان ماسال در سال ۱۳۸۱ در قالب آمار جمعیت انواع دام و میزان تولید محصولات و فراورده های دامی شامل گوشت قرمز، شیر خام، گوشت و تخم مرغ بررسی و با آمار سال ۱۳۷۹ مقایسه می گردد. بطور کلی در سال ۱۳۸۱ حدود ۴۴۵۵۴۰ راس انواع دام شامل گاو و گوساله اصیل دورگه و بومی بوده که از مجموع حدود ۰۴/۰ % افزایش نسبت به سال ۱۳۷۹ داشته است. آمار نشان می دهد که گاو و گوساله اصیل دو رگه نسبت به سال ۱۳۷۹ به ترتیب ۱۷ و ۶۷ درصد افزایش داشته است در حالی که گاو و گوساله بومی هیچ تغییری نداشته است. . (منبع قبلی)
۳-۳-۵ زنبور داری
شهرستان ماسال با توجه به وضعیت طبیعی خود می تواند به یکی از قطبهای مهم در امر پرورش زنبور عسل تبدیل گردد. که این امر متاسفانه تا به حال تحقق نیافته است و آمار شهرستان نمایانگر این واقعیت است که پرورش زنبور عسل از روند رو به رشدی برخوردار نبوده و در طی ۴ سال گذشته تولید آن نزول داشته است. لذا در برنامه توسعه شهرستان باید دست به اقداماتی زد که این بخش به حالت رشد رسیده و فعال گردد، برای این منظور اقدامات زیر پیشنهاد می گردد. تقویت تعاونی زنبورداران منطقه آموزش مناسب برای زنبورداران در خصوص زمان مناسب کوچ و مهاجرت به مناطق دیگر و استفاده درست از داروهای موجود- فراهم نمودن نهاده ها و سایر امکانات مورد نیاز در بخش زنبورداری برای زنبورداران منطقه براساس آمار سال ۱۳۸۱ تعداد کندوهای عسل در شهرستان حدود ۱۷۹۴ عدد بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ با کاهش ۴۶ درصدی روبرو بوده و میزان تولید عسل نیز در سال ۱۳۸۱ حدود ۵/۱۶ تن بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۸ درصد با رشد منفی روبرو بوده است با توجه به کاهش تولید عسل نیز در شهرستان مشاهده می گردد که این امر ناشی از عوامل زیر است:
- نبود تعداد داروهای مورد نیاز زنبورهای عسل
-عدم مهاجرت زنبورداران به مناطق شهد خیز استانها و شهرستانها و عدم ارائه خدمات یارانه ای از قبیل: موم و شکر به زنبورداران. (منبع قبلی)
۳-۳-۶ شیلات
شهرستان ماسال به جهت دارا بودن در اقلیم مختلف شامل منطقه سرد و خشک کوهستانی و معتدل جلگه ای و کوهپایه ای و همین طور منابع آبهای سطحی شامل : رودخانه و چشمه های جاری و سفره های غنی آبهای زیر زمینی دارای استعداد و پتانسیل های بالقوه زیادی در زمینه توسعه آبزی پروری را دارا میباشد. شهرستان با دارا بودن دو رودخانه با دبی حداقل ۱۵ لیتر در ثانیه، دارا بودن شاخه های متعدد فرعی که در مناطق بالادست و کوهستانها به دلیل برخورداری از شرایط اقلیمی مناسب و همین طور منابع تامین آب کافی و با کیفیت مطلوب و مهمتر از همه دارا بودن راه ارتباطی مناسب شرایط خوبی به منظور پرورش ماهیان سرد آبی قزل آلا را دارا می باشد. در سال ۱۳۸۱ تعداد مزارع پرورش تولید آبزیان گرمابی در شهرستان حدود ۱۰ مزرعه بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۱۱ درصد افزایش یافته و مسافت مفید میزان تولید در تن آبزیان گرمابی حدود ۴۲ تن بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۷۸ درصد افزایش داشته و میزان اشتغال در سال ۱۳۸۱ در زمینه آبزیان حدود ۴ نفر می باشد که نسبت به سال به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۴ درصد افزایش داشته است. بطور کلی ماهیان گرمابی در این شهرستان در مکانهایی شامل استخرهای خاکی و آبندانهای طبیعی و نیمه طبیعی پرورش می یابند. (منبع قبلی)
۳-۳-۷ نوغانداری
با توجه به آمار موجود در سالهای ۷۹ الی ۸۱ شهرستان در خصوص تعداد خانوار نوغاندار شهرستان و تعداد تخم نوغان پرورش داده شده در سطح شهرستان مشاهده گردیده که این امر با توجه به نوسان قیمت محصول فوق تغییر داشته و در سالهای اولیه پرورش نوغان به دلیل بالا بودن قیمت محصول و نیز راهاندازی کارخانه ابریشم در منطقه باعث گردید که استقبال زیاد از این صنعت شود. با روند رو به رشدی روبرو گردد، ولی بعد از سال ۷۹ به علت کاهش قیمت محصول و عدم خریداری از طرف شرکت و سرمایه گذاری خارجی و ورود پیله ابریشم ارزان از کشورهای آسیای میانه باعث رکود شدید پرورش ابریشم در منطقه گشته، لذا برنامه ریزی برای این امر مستلزم سرمایه گذاری در صنایع ابریشم می باشد که نیاز به تقویت در منطقه دارد. (منبع قبلی)
۳-۳-۸ صنعت و معدن
در شهرستان ماسال معدن فعال و شناخته شده ای غیر از شن و ماسه وجود ندارد. شرکت های بخش خصوصی و کارگاههای وابسته به دستگاه های اجرایی دولت با مجوز از دفتر فنی استانداری و شهرداریها از شن و ماسه این معدنها بهره برداری می کنند و از آنها در امر ساختمان سازی و راهسازی و احداث دیگر تاسیسات و ابنیه مصرف می نمایند. در سال ۱۳۸۱، شهرستان ماسال دارای ۳۴۲ کارگاه صنعتی شامل ۲۳۳ کارگاه در نقاط شهری، ۱۰۹ کارگاه در نقاط روستایی و سهم هر یک از دو گروه کارگاههای مذکور در کل کارگاههای صنعتی شهرستان، به ترتیب برابر با ۶۸ درصد بوده است، که دو کارگاه تحت مدیریت عمومی و ۳۴۰ کارگاه تحت مدیریت خصوصی و سهم هر کدام به ترتیب یک درصد و ۲۹ درصد بوده است. در سال ۱۳۸۲ تعداد ۲ کارگاه صنایع دستی با ۲ نفر شاغل متشکل از ۱ کارگاه قلاب دوزی با ۱ نفر شاغل و ۱ کارگاه فرش بافی با ۱ نفر شاغل در شهرستان ماسال و زیر پوشش مدیریت صنایع دستی قرار داشته که سهم هر یک از کارگاههای مذکور در کل تعداد کارگاهها به ترتیب برابر با ۵۰ درصد و ۵۰ درصد و در کل اشتغال به ترتیب برابر با ۵۰ درصد و ۵۰ درصد بوده است تا پایان سال ۸۲، تعداد ۵۴ فقره مجوز تاسیس انواع صنایع دستی روستایی با سرمایه ثابت ۱۷۷۷۹ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۳۲۶ نفر، شامل ۱۵ فقره صنایع غذایی با سرمایه ثابت ۱۱۱۷۷ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۸۶ نفر، ۲۷ فقره صنایع کانی غیر فلزی با سرمایه ثابت ۴۲۱ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۲۶ نفر ۵ فقره صنایع سلولزی و شیمیایی با سرمایع ثابت ۱۲۳۷ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۴۲ نفر و ۴ فقره صنایع فلزی با سرمایه ثابت ۹۴۸ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۳۱ نفر در شهرستان ماسال صادر شده است تا پایان سال ۸۲، تعداد ۱۰ فقره پروانه بهره برداری انواع صنایع روستایی با سرمایه ثابت ۲۲۷۹ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۵۳ نفر شامل ۳ فقره صنایع غذایی با سرمایه ثابت ۸۳۳ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۱۲ نفر، ۳ فقره صنایع کانی غیر فلزی با سرمایه ثابت ۲۰۳ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۹ نفر، ۳۶ فقره صنایع سلولزی و شیمیایی با سرمایه ثابت ۹۵۶ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۲۵ نفر و ۲ نفر فقره صنایع فلزی با سرمایه ثابت ۲۸۷ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۷ نفر در شهرستان ماسال صادر شده است. در سال ۱۳۸۲، سهم هریک از چهار گروه صنایع مذکور در کل تعداد پروانه های بهرهبرداری صادر شده صنایع روستایی شهرستان، به ترتیب برابر با ۳۰ درصد ۳۰ درصد، ۳۰ درصد، ۱۰ درصد و در کل اشتغال به ترتیب برابر با ۶/۲۲ درصد، ۹/۱۶ درصد، ۳/۴۷ درصد و ۲/۱۳ درصد بوده است (سند توسعه شهرستان ماسال).
۳-۳-۹ صنایع دستی
شهرستان ماسال به دلیل برخورداری از منابع غنی طبیعی قابلیت فراوانی از تولید و عرضه محصولات دستی در سطح شهرستان دارد. در مناطقی ییلاقی شهرستان، روستاییان با بهره گرفتن از ابزار دستی اقدام به تهیه انواع محصولات چوبی اعم از قاشق، کفگیر. . . می نمایند، که در زندگی روزانه مورد استفاده قرار می دهند. همچنین با تولید دستبافت ها علاوه به رفع نیاز روزمره در کسب درآمد خانوار می کوشند. (یعقوبی چوبر، ۱۳۸۶)
۳-۳-۱۰ نیروی انسانی و اشتغال
در سال ۱۳۷۵، سهم جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر در کل جمعیت شهرستان ماسال برابر با ۴/۷۸ درصد و میزان فعالیت اقتصادی نیز، برابر با ۲/۴۳ درصد بوده است.
در این سال، سهم جمعیتهای شاغل و بیکار در کل جمعیت فعال شهرستان، به ترتیب معادل با ۸۳ درصد و ۱۷ درصد وهمچنین سهم جمعیت شاغل شهرستان در هریک از بشخهای کشاورزی، صنعت و خدمات به ترتیب ۵۸ درصد، ۷/۱۱ درصد و ۳/۳۰ درصد بوده است (سند توسعه شهرستان۱۳۸۴).
۳-۴ ویژگیهای کالبدی
۳-۴-۱ تاریخچه ماسال
ماسال از آبادیهای پر قدمت گیلان می باشد. شهر و ناحیه ماسال در قرون نخستین اسلامی جزء ناحیه تجریم که ازنواحی بزرگ پاره باختری گیلان بود به شمار می آمد. در قرون بعد که ناحیه گسکر آوازه ای یافت، ماسال در قلمرو فرمانروایی گسکر قرار گرفت و به وسیله امیرانی که از سوی حکومت گسکر گماشته می شدند اداره می گردید. در سده های اخیر ماسال جزء ناحیه تالش قرار گرفت و اداره آن به دست خانهای تالش افتاد.
رابینو در دوره قاجار مرکز حکومت ماسال را «درخانه» در یک کیلومتری مشرق ماسال در مرز لوحه سرا و وردین (وردم) معرفی می کند که به خاطر اقامت خان در آن به «خان منزل محله » معروف بود. رابینو همچنین تعداد خانه های ماسال را ۴۵۰ خانه ذکر می کند و درباره ساکنانش می نویسد: « ساکنین ماسال که در ۴۵۰ خانه سکونت دارند از نژاد طالش می باشند که کم کم با مردم خلخال مخلوط شده اند به نظر میرسد که این مردم با طبیعت آرام گیلک و تمدن رشت بیشتر از همسایه های خود خو گرفته اند و به دیگران به چشم وحشی نگاه می کنند. همچنین وی در کتاب فرمانروایان گیلان درباره اوضاع سیاسی و حکومتی ماسال در دوره قاجار چنین نقل می کند: « نزدیک به آغاز سلطنت آغامحمدخان، محمدولی خان نامی از طایفه اشمد از اهالی خلخال، حکمران ماسال بود و لقب سلطان داشت، وی بدست هدایت الله خان زندانی گردید و عاقبت بدستور او در رشت به داخل چاه افکنده شد و بلافاصله رویش با خاک پر گردید و زنده به گور شد. حاجی محمدخان، پسر محمدولی جانشین پدر گردید. او برای آبادانی ناحیه خود سعی بسیار کرد. وی اتباع خویش را از پوشیدن رخت و لباس شیک و گران قیمت بر حذر داشت و در مقابل آنها، از صنایع بومی حمایت نمود. وی همچنین از شوهر دادن دختران خویش به مردم سایر نواحی امتناع ورزید، اما اصرار داشت که پسرانش از خارج از ماسال زن بگیرند. با این شیوه از خارج شدن عایدات ماسال و مردم آن در نواحی دیگر جزء در خود ماسال ممانعت بعمل آرود.
ج. ب. فریبرز در سال ۱۸۲۲ میلادی نوشت که محمدخان رئیس طایفه گسکر تالش است که پنج پسرو هفت دختر از خود بجای گذاشت. کاظم خان یکی از فرزندان آن برای مدتی بر ماسال حکومت داشت و دارایی و اموال نقدینه فراوان اندوخت. وی در خواب به قتل رسید. قاتلش ابتدا معلوم نشد ولی بعداً کشف شد که جنایات را جواد خان پسر مهدی خان و جبیب الله بیک که با یکی از دختران مهدی خان ازدواج کرده بود، مرتکب شده اند.
جوادخان توسط میرزا عبدالوهاب با غل و زنجیر به تهران فرستاده شد اما بخاظر نفوذ حاجی ملارفیع شریعتمدار امام جمعه رشت بزودی خلاص گردید و حکومت ماسال به وی داده شد. او به عنوان یک فرمانروای عاقل و عادل شهره گشت ولی بعد از مرگش اعضای خانواده او برای تصاحب ریاست از یکدیگر سبقت گرفتند. امان الله خان، پسر کاظم خان، جانشین جوادخان گردید، اما ناصر قلی خان جای او را گرفت. و حکومت میان این دو دست به دست گردید. نتیجه این کشمکش ها تا آنجا کشید که مالیات بیش از اندازه فزونی گرفت طوری که مردم بیشترشان درمانده و مستاصل شدند، و خانها به جان هم افتادند و یکدیگر را از میان برداشتند. در چنین نظام اجتماعی عدالت عبارت بود از اعمال فشار بیش از حد خان به خویشاوندان خود؛ خانهای ماسال از خاندانی پونفوس بودند ولی رهبری موروثی در کار نبود. در دوره انقلاب مشروطیت ماسال همانند سایر نواحی تالش به یکی از مراکز جنبش دهقانی علیه مالکان مبدل شد. با پیش آمدن استبداد ضغیر جنبش دهقانی ناحیه تالش از سوی ماموران آقابالا خان سردار افخم گماشته محمدعلی شاه در گیلان، سرکوب شد. در دوره جنبش جنگل، ماسال به یکی از کانونهای مبارزه جنگلی ها تبدیل گشت و در سرتاسر عمر جنبش جنگل رویدادهای بی شماری را تجربه کرد (کشور دوست، ۱۳۸۶، صص۲۸۶-۲۸۵) .
۳-۴-۲ نامواژه ما سال
واژه ماسال (= مازال=مزال= مس ال) از دو بخش مس (ماس- ماز) و ال تشکیل شده است. مس یا ماس (ماز) در فرهنگهای ایران به معنای بزرگ، کوه، مانع و سد و ال یا اول به معنای بلند و در صورت ترکیب با های تصغیر به مفهوم مانند آمده است. بنابراین ماسال را می توان کوه بلنده، کوه وار، کوه بزرگ و بلند معنا کرد. ناگفته نماند واژه ال = آل در فرهنگ واژگان ایرانی به معانی عقاب؛ موجود نامرئی مانند جن و پری، سرخ رنگ و درختی دارای برگهای دراز و نوک تیز که چوبش سفت و سخت می باشد نیز آمده است. اگر جزء دوم نامواژه ماسال را با معانی اخیر در نظر بگیریم این واژه را می توان کوه عقاب نشین، کوهی که نشیمنگاه موجودات نامرئی است به کوه دارای درختان سفت و سخت با برگهای دراز نوک تیز و کوه سرخ فام معنی کرد (منبع قبلی ص۲۸۲) .
۳-۴-۳ ویژگی های قومی- زبانی و مذهبی ماسال
در این منطقه فقط قوم «تالش» از دیرباز تاکنون زندگی کرده و می کند و به علت همجواری با «تات نشین های خلخال» که به این سامان مهاجرت کرده اند و در اینجا ساکن هستند، ولی اکثر قریب به اتفاق تالش اند و به زبان تالشی صحبت می کنند ولی آنها قادرند به زبان های فارسی و گیلکی نیز صحبت کنند، اما نسبت به حفظ و حراست زبان خود بسیار سختگیر، حساس و مصرند و تنها منطقه ایست در تالش که بر این اصل معتقد و از گزند هجوم زبان و لهجه های مناطق همجوار مصون مانده است و از حیث مذهبی بنا به استناد آثار مکشوفه باستانی از منطقه و مقابر مورد کاوش در ماسال و باورها و اعتقادات گذشته قبل از اسلام تالش ها دارای دین زردتشتی شاخه ای از آن مانند میترا ئیستی بوده اند که به نوعی با توتم پرستی نیز عجین گردیده بود چنانچه مجسمه گاوه های سفالی کوهان دار که در این منطقه بدست آمده گویای قداست این حیوان در گذشته می باشد و آب که مایه حیات و خورشید که مایه زندگی بخش بوده دارای ارج و احترام بوده و گورستانها در تالش قبل از اسلام در دره های مشرف به آب و شرق یعنی تابشگاه آفتاب بود بنا به منابع تاریخی در قرن دوم هجری که بسیاری از سادات علوی بر اثر ظلم و ستم خلفای بنی عباس به دامنه های شمالی البرز که مکان اقامتی بود مهاجرت کردند و بر اثر تعالیم و معاشرت با آنان به دین اسلام آشنا شدند و به مرور دین اسلام را پذیرفتند. وجود زیارتگاههای فروان سادات و مشایخ مبین این سخن است در تالش جنوبی مانند ماسال، شاندرمن و فومن مذهب تشیع وجود دارد. اعتقادات مذهبی مردم ماسال و شاندرمن بسیار قومی و مردم این منطقه به ارکان اساسی دین از جمله نماز اهمیت فوق العادهای می دهند و روزهای جمعه و اعیاد مذهبی مردم با حضور در مراسم نماز جمعه و جماعت و یا احسان و پخش غذا و نوعی شیرینی بنام حلوای محلی مراسم مذهبی را برپا می کنند. زیارتگاهها در ماسال و شاندرمن از احترام فراوان برخودار است و نذر و نذورات از اعتقادات بسیار محکم اهالی است. هم اکنون مردم شهرستان ماسال مسلمان و تماماً شیعه مذهب هستند. (اصلاح عربانی، ابراهیم، ۱۳۸۰)
۳-۴-۴ سیر پیدایش وتکوینی شهر ماسال
شهر ماسال مرکز شهرستان ماسال در بخش جنوب شرقی این شهرستان در فاصله ۴۵ کیلومتری شهر رشت مرکز استان گیلان قرار دارد. عوامل محیطی وطبیعی همچون اقلیم، بارندگی مناسب، پوشش گیاهی وتوپوگرافی و وجود پسکرانه زراعی مرغوب در پیدایش این شهر تاثیر غیر قابل انکاری داشته است. شهر ماسال در سطحی هموار وجلگه ای کم شیب قرار گرفته است وبا توجه به شرایط مساعد آب وهوایی وفراوانی نزولات جوی ودرجه حرارت مناسب، تقویت وپوشش گیاهی، کشت وزرع محصولات کشاورزی از جمله برنج در این شهر رونق داشته ودر نتیجه حوزه نفوذ تجاری – اقتصادی نسبتا مناسبی داشته است. نقش بازار در شکل گیری و گسترش شهر ماسال حائز اهمیت است. بازار قدیمی ماسال به عنوان هسته اولیه شهر چه درقدیم وچه هم اکنون بسیاری از تجار شهرهای مختلف بویژه شهرهای استان گیلان را به این شهر کوچک کشانده است. چرا که ماسال قبل از اینکه به عنوان نقطه شهری شناخته شود به سبب بازار معروف و قدیمی آن شناخته می شد در کنار این شرایط ماسال همانند بسیاری از شهرهای استان گیلان تا پایان حکومت پهلوی با برخورداری از مرکز تجاری کوچک بصورت یک بلوک نظامی بوده است که وظیفه فئودالهای آن مراقبت وکنترل مازاد محلی در حوزه نفوذ و انتقال آن به شهر رشت بوده است.
۳-۴-۵ دگرگونی کالبدی شهر ماسال
دگرگونی کالبدی شهر ماسال در نتیجه تفویض منزلت های اداری– سیاسی و استقرار نهادهای دولتی شکل گرفته است. این دگرگونی به دوصورت مستقیم وغیر مستقیم در گسترش کالبدی شهر تاثیر داشته است.
در حال حاضر فضاهای اداری سیاسی واجرایی شهر ماسال ۴۷ سازمان وبالغ بر ۹۵/۱۱ هکتار می باشد که به صورت پراکنده در سطح شهر احداث شده است.
از سوی دیگر استقرار نهادهای دولتی اثر غیر مستقیمی در گسترش شهر داشته است چراکه این عملکرد جدید شهر موجب ایجاد فرصتهای شغلی دولتی وعمومی در شهر شده است از سوی دیگر این مشاغل به دنبال خود فعالیتهایی تبعی چون خدمات کامپیوتری، دفاتر اسناد واملاک، چاپ وکپی، کتابفروشی و… غیره را توسط بخش خصوصی ایجاد نموده بی شک تمامی شاغلین یاد شده اعم از دولتی وخصوصی نیازمند فضا ومسکن در شهر ماسال پیدا نمود ومنجر به گسترش کالبدی شهر گردید ومجموع این عوامل موجب رونق یابی، بورس بازی زمین ومسکن در سطح شهر ماسال شده است.
جدول ۳-۱۳ فضاهای اشغال شده توسط بخش های دولتی، عمومی وخصوصی در شهر ماسال
شرح | مساحت (هکتار) | مساحت (درصد) |
۴۸/۰
با توجه به جدول (۴-۳) تفاوت میانگین پیشآزمون با پسآزمون توانایی خواندن در گروه آزمایش (۷۸/۴-) با آماره t (90/3-) در سطح ۰۱/۰ معنیدار میباشد. با توجه به منفی بودن آماره t میتوان گفت که میانگین توانایی خواندن گروه آزمایش از پیشآزمون به پسآزمون افزایش یافته است. تفاوت میانگین گروه کنترل (۰۴/۱) با آماره t (74/0) معنیدار نیست؛ بنابراین با توجه به این یافتهها بخشی از فرضیه سوم تایید میشود و میتوان گفت که آموزش نرمافزار انبک بر توانایی خواندن کلی کودکان نارساخوان موثر است.
پس از جمع آوری دادهها و تجزیه و تحلیل آن در فصل چهارم، در این فصل بحث و نتیجهگیری درباره یافتههای به دست آمده، مقایسه نتایج با دیگر تحقیقات انجام شده، تفسیر و تبیین نتایج، بیان محدودیتهای پژوهش حاضر و ارائه پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده و همچنین پیشنهادهایی برای استفاده از نتایج به دست آمده ارائه شده است.
نارساخوانی ترکیبی از ناتوانیها و مشکلاتی است که فرایند یادگیری را در یک یا چند زمینه از جمله خواندن، نوشتن و هجیکردن تحت تاثیر قرار میدهد و میتوان گفت که به طور واضحی در میان ناتواناییهای یادگیری شیوع بیشتری دارد (باعزت، ۱۳۸۷). با توجه به تعریف ناتواناییهای یادگیری، اختلال در زمینه شناختی، پردازش اطلاعات و فکر کردن از ویژگیهای عام کودکان ناتوان در یادگیری است. این ناتواناییهای شناختی شامل اختلال در توجه، حافظه و تفکر راهبردی است (افروز، ۱۳۸۵). تحقیقات انجام شده (هالاهان و کافمن، ۱۹۸۵) نشان میدهند که کودکان ناتوان در یادگیری با اختلال جدی در حافظه مواجه هستند و علت اصلی اختلال حافظه در کودکان ناتوان در یادگیری به ناتوانی آنان در چگونگی به خاطر سپردن اطلاعات است. بسیاری از این دانش آموزان به دلیل ضعف در جریان تفکر راهبردی و عدم استفاده مطلوب از شیوه بازخوانی، یادآوری و تعمیم ذهنی (برای مرور، باز شناسی و تعمیم اطلاعات دریافتی) یادگیرندههای منفعل هستند (افروز، ۱۳۸۵).
به طور تقریبی هر بعد از زندگی انسان به حافظه بستگی دارد. افرادی که نمیتوانند اطلاعات را رمزگذاری، ذخیره و یا رمزگردانی کنند برای بقای زندگی خود باید به سایرین متکی باشند. به این دلیل که یادگیری به حافظه بستگی دارد و هر گونه نقصان و کاستی در هر بخش و بعد از حافظه میتواند کودکان و نوجوانان را از اکتساب ضروری مهارتها و دانش برای موفقیت در زندگی پیشگیری کند. همچنان که انبوهی از تحقیقات بیان کردهاند واضح است که مشکل در حافظه، موجب مشکل در یادگیری میشود (دهن، ۲۰۰۸). در مطالعه کارکردهای شناختی انسان در طی ۳۵ سال اخیر، ﺣﺎﻓﻈﻪ فعال یکی از با نفوذترین سازهها میباشد، به طوری که حافظه فعال به عنوان یکی از عوامل مهم در امر یادگیری اﺳﺖ (ماسورا، ۲۰۰۶). فعال بودن حافظه به ابعاد متعددی از یادگیری تحصیلی، به ویژه ظرفیت محدود ناشی از آن، مربوط میگردد. هر چند تفاوتهای فردی وجود دارد اما به طور کل ظرفیت حافظه فعال به طور کامل، کم استفاده است، حتی در افرادی که حافظه فعال نرمال دارند (کوان، ۲۰۰۱)؛ لذا همیشه بر ظرفیت محدود حافظه فعال در نگهداشتن اطلاعات تاکید میگردد. در حالی که به صورت همزمان اطلاعات مشابه یا اطلاعات دیگری را نیز پردازش میکند (سوانسون،۲۰۰۰)، چرا که حافظه فعال نقش اساسی را در کارکرد شناختی و یادگیری بازی میکند، یادگیری موفقیتآمیز به صورت عمده یک کارکرد از حافظه فعال افراد است (به نقل از دهن، ۲۰۰۸). مشکلات در حافظه کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری به دلیل عدم استفاده آنها از راهبردهای مختلف است؛ برای مثال افراد عادی به هنگام شنیدن فهرستی از کلمات جهت به خاطرسپاری، نامها را پیش خود تکرار میکنند و یا آنها را مقولهبندی میکنند ولی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری احتمالا از این راهبردها به طور خود به خودی استفاده نمیکنند؛ بنابراین باید این راهبردها را با بهره گرفتن از روشهای مختلف آموزش ببینند که نتایج تحقیقات مختلف حاکی از بهبود عملکرد تحصیلی آنها با آموزش این راهبردها است (حسینخانزاده، ۱۳۹۲). در واقع بیشتر از آنچه که به نظر میرسد حافظه فعال در زندگی ما تاثیر گذار است و برای پی بردن به اهمیت آن کافی است به زندگی روزمره افراد توجه نمود که مستلزم یادآوری و نقش حافظه میباشند. اگر چه تحقیقاتی در ارتباط با نقش حافظه فعال در اختلالات یادگیری و یا مقایسه حافظه فعال کودکان ناتوان یادگیری با کودکان عادی انجام شده، اما به حافظه فعال به عنوان یک مداخله درمانی و یا مکمل در امور آموزشی کمتر توجه شده است. بدین ترتیب و با توجه به آن چه گفته شد پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش نرمافزار انبک بر حافظه فعال کودکان نارساخوان صورت گرفته است و نتایج به دست آمده به شرح زیر است:
فرضیه اول: آموزش نرمافزار انبک بر بهبود حافظه فعال کودکان نارساخوان موثر است.
برای بررسی این فرضیه ابتدا از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه حاکی از تفاوت گروه آزمایش و کنترل در حافظه فعال (۸۳/۴۷) در سطح ۰۰۱/۰ بوده است؛ بنابراین میتوان گفت که بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ حافظه فعال در پسآزمون تفاوت معنیداری وجود دارد؛ همچنین نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که در دو مولفه پردازش و اندوزش بین دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین میتوان گفت که آموزش نرمافزار انبک توانسته است حافظه فعال (هر دو مولفه پردازش و اندوزش) دانش آموزان نارساخوان را افزایش دهد. در ارتباط با اثربخشی آموزش نرمافزار انبک بر بهبود حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان پژوهشی با این عنوان یافت نشد. اما در رابطه با نقش و اهمیت حافظه فعال در عملکرد افراد ناتوان یادگیری و نیز اثربخشی نرمافزار انبک بر بهبود حافظه پژوهشهایی موجود است که نتایج آنها مرور میگردد.
دارن و همکاران (۲۰۱۳) در پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر آموزش حافظه فعال بر بهبود کلی کودکانی با حافظه فعال پایین، نتیجهگیری کرد کودکانی که آموزش تطبیقی را به اتمام رساندند پیشرفتهای قابل توجهی در آزمون حافظه کوتاهمدت فضایی-دیداری و حافظه فعال دیداری-فضایی و کلامی داشتند نسبت به کودکانی که آموزش غیرتطبیقی را تمام کرده یا هیچ مداخلههای دریافت نکرده بودند. شکوهی یکتا و همکاران (۲۰۱۳) نیز در پژوهشی به بررسی آموزش حافظه فعال دیداری-فضایی بر اساس علوم عصبشناختی و تاثیر آن بر توجه کودکان نارساخوان پرداختند و نتایج حاکی از آن بود که آموزش حافظه فعال دیداری فضایی گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل غنیتر ساخته و همچنین تاثیری انتقالی در تکالیف اجرایی توجه همچون توجه صرف، هشیاری بصری و سرعت بصری دیده شد که بعد از آموزش بهبود یافتهاند. ملبی و هولم (۲۰۱۳) در پژوهشی تاثیر آموزش حافظه فعال را به عنوان ابزاری برای پیشرفت توانایی شناختی و دستاوردی مدرسهای بر اختلال نارسایی توجه/فزونکنشی و دانش آموزانی با دیگر مشکلات شناختی همچون ناتوانی خواندن مورد بررسی قرار دادند. این برنامه آموزشی بهبود کوتاهمدت و قابل اعتمادی در هر دو نوع حافظه کلامی و غیرکلامی فعال نشان داد.
آقابابایی و عابدی (۱۳۸۹) در پژوهشی اثربخشی آموزش حافظه فعال بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی را مورد بررسی قرار دادند و نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حافظه فعال میتواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی را بهبود بخشد. یانلو و همکاران (۲۰۱۳) در پژوهشی به کودکان نارساخوان آموزش حافظه فعال شامل حافظه دیداری فضایی، حافظه کلامی و تکالیف اجرایی مرکزی ارائه دادند؛ نتایج نشان دادند که آموزش حافظه فعال به طور چشمگیری عملکرد تکالیف حافظه فعال آموزش ندیده (از جمله دیداری فضایی، حوزه کلامی و اجرایی مرکزی) را در کودکان نارساخوان افزایش میدهد؛ مهمتر از آن تکالیف قافیهای دیداری و تسلط بر خواندن به نحو قابل ملاحظهای با آموزش بهبود یافت. اسپیرونلی و همکاران (۲۰۰۸) در مطالعهای با تصویربرداری از مغز نارساخوانان در هنگام خواندن، نقایصی را در حافظه فعال کلامی و بدعملکردیهایی در لوب پیشانی-گیجگاهی و پیشانی-آهیانهای نشان دادند. پژوهش گتروکل و لامنت (۲۰۰۶) نشان داد که حافظه فعال با یادگیری و پیشرفت تحصیلی رابطه دارد و ضعف حافظه میتواند در ایجاد مشکلات یادگیری موثر باشد و این کودکان دارای مشکلات معنادار در حافظه فعال هستند.
ﺳﻮاﻧﺴﻮن و ژرمن (۲۰۰۶) ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻛﻮدﻛﺎن ﻋﺎدی در ﺳﻨﺠﺶﻫﺎی ﺣﻞ ﻣﺴﺎیل ﻛﻼﻣﻲ (ﺳﺮﻋﺖ، ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻛﻼﻣﻲ، ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻛﺎری دﻳﺪاری-ﻓﻀﺎﻳﻲ و ﺣﺎﻓﻈﻪ درازﻣﺪت) ﺑﻬﺘﺮ از ﻛﻮدﻛﺎن دﭼﺎر ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ ﻳﺎدﮔﻴﺮی رﻳﺎﺿﻲ و ﺧﻮاﻧﺪن و ﻛﻮدﻛﺎن ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﻫﺮ دو ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ (ﻳﺎدﮔﻴﺮی رﻳﺎﺿﻲ و ﺧﻮاﻧﺪن) میباشد. ﻣﻚ ﻧﺎﻣﺎرا و واﻧﮓ (۲۰۰۳) در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪای ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ داﻧﺶ آﻣﻮزان دﭼﺎر ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ ﻳﺎدﮔﻴﺮی در ﻫﺮ دو ﺗﻜﻠﻴﻒ (ﻳﺎدآوری ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ و ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﻳﺎدآوری روزﻣﺮه) ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺿﻌﻴﻔﻲ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ داﻧﺶآﻣﻮزان ﻋﺎدی داﺷﺘﻨﺪ. کاتیاون کارولی و همکارانش (۲۰۰۳) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که نارساخوانی با نوع خاصی از استعداد دیداری-فضایی در ارتباط است که توانایی پردازش اطلاعات دیداری-فضایی کلی را در مقایسه با اطلاعات جزیی غنیتر میکند. ﻛﻴﺒﻲ، ﻣﺎرﻛﺲ، ﻣﻮرﮔﺎن و ﻻﻧﮓ (۲۰۰۴) از ﺑﺮرﺳﻲ ارﺗﺒﺎط ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲﻫﺎی ﺗﺤﻮﻟﻲ ﺧﻮاﻧﺪن و ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻛﺎری درﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻛﻮدﻛﺎن دﭼﺎر ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲﻫﺎی ﺗﺤﻮﻟﻲ ﺧﻮاﻧﺪن، اﺧﺘﻼل آﺷﻜﺎری در ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻛﺎری دارﻧﺪ. در مطالعهای جفری بیندر و رابرت نوبی (۲۰۰۴) عملکرد مغزی افراد نارساخوان و FMRI از روش عادی را در زمان انجام فعالیتهای زبانی با هم مقایسه کردند؛ نتایج بیانگر این بود که در افراد نارساخوان محل پردازش این فعالیتها مکانی غیر از مکان پردازش آنها در افراد عادی است. بال و اسکریرف (۲۰۰۱) نشان دادهاند که کودکانی که ریاضیات آنها ضعیف است، در کارکردهای اجرایی از جمله بازداری پاسخ و حفظ اطلاعات در حافظه فعال دچار مشکلات زیادی هستند.
با نگاهی به تحقیقات گذشته اگر چه تحقیقهای مرتبط با اثربخشی آموزش حافظه فعال بر بهبود توانایی خواندن دانش آموزان محدود بوده، اما میتوان به درستی به این نکته دست یافت که تاثیر بهبود حافظه فعال به عنوان یک ویژگی شناختی مهم در دانش آموزان ناتوان یادگیری همواره مورد تایید قرار گرفته است.
در تبیین فرضیه حاضر میتوان گفت دانش آموزانی که حافظه فعال خود را ارتقا میدهند، قادر میشوند تا از راهبردهای حافظه در به یاد سپردن تکالیف درسی استفاده کنند؛ از سویی یافتهها حاکی از آن است که محدودیت حافظه فعال میتواند در اثر آسیب چند وجهی مناطق حسی قشر پشتی آهیانهای، تخریب دیگر مناطق قشر پشتی آهیانهای و نظیر آن در قشر پیشانی پیش آید (به نقل از خدا پناهی ۱۳۹۱). در حقیقت حفظ، یادآوری، تشخیص موضوعات و به کاربستن آموختههای پیشین مهمترین فعالیت ذهنی انسان در زندگی فردی و اجتماعی است که این موضوع میتواند دلیل موجهی برای اثربخشی آموزش حافظه فعال به دانش آموزان نارساخوان باشد.
به وضوح، حافظه یکی از اشکال یادگیری و یا نتیجه و دلیل یادگیری تلقی میشود و نیز در مباحث مربوط به ماهیت هوش و ساختار هوش از حافظه به عنوان مهمترین عامل نام برده میشود. واقعیت آن است که حافظه در همه اشکالش، اعم از این که سمعی و بصری یا عملی و حرکتی باشد، به مثابه بستر تبلور و هوشمندی آدمی مطرح میشود و بدون حافظه امکان ارزیابی و آزمون هوشی مقدور نخواهد بود. علت اصلی اختلال حافظه در کودکان ناتوان یادگیری به ناتوانی آنان در چگونگی به خاطر سپردن اطلاعات است و نه ضعف در توان هوشی آنها. از آنجا که حافظه فعال به توانایی افراد در یکپارچهسازی اطلاعات وارد شده به حافظه کوتاهمدت و ارتباط آن با اطلاعات پیشین اشاره دارد، در تبیین این فرضیه میتوان گفت که این نوع از حافظه در ذخیرهسازی و بازیابی مطالب درسی نقش بسزایی دارد. این موضوع که افراد بتوانند مطالب یادگرفته شده را به حافظه سپرده و در زمان مناسب اطلاعات ذخیره شده را بازیافت کنند مهارتی است که دانش آموزان نارساخوان در آن ضعف دارند؛ به عبارت دیگر این دانش آموزان نمیتوانند اکتسابات آموزشگاهی و اطلاعات دریافتی را به گونهای که باید، طبقهبندی و سازماندهی نموده و به صورت منظم و روال منطقی به ذهن بسپارند.
در راستای تقویت حافظه نرمافزار انبک این امکان را به دانش آموزان میدهد تا با افزایش میزان توجه و دقت، توانایی به خاطر سپاری (حفظ)، یادآوری و تشخیص و بازشناسی همزمان محرکهای شنیداری و دیداری ارائه شده را داشته باشند. از آنجایی که این نرمافزار به گونهای ساخته شده است که در صورت لزوم قادر به ارائه همزمان محرکهای متنوعتر و دشوارتر و یا بیش از دو محرک میباشد، رفته رفته به دانش آموزان کمک میکند جریان تفکر راهبردی خویش را ارتقا داده و برای تبدیل شدن به یادگیرندههایی فعال از شیوه بازخوانی، یادآوری و تعمیم ذهنی استفاده مطلوب نمایند؛ این امر خود منجر به بهبود حافظه فعال دانش آموز میگردد و با تعمیم توانایی اکتساب شده به تکالیف درسی خواهد توانست به طور همزمان متون درسی را ببیند و بخواند. با رفع مشکلات ذکر شده و افزایش مهارت خواندن، این دانش آموزان به تدریج قادر خواهند شد که بر برخی دیگر از مشکلات همراه با نارساخوانی اعم از مشکلات نوشتاری، اختلال در سازماندهی مطالب، بیرغبتی در خواندن و … غلبه کنند.
فرضیه دوم: آموزش نرمافزار انبک بر توانایی خواندن کودکان نارساخوان موثر است.
در ابتدا برای بررسی این فرضیه از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد اما چون شیب رگرسیون توانایی خواندن در دو گروه برابر نمیباشد برای بررسی تفاوت گروهها در توانایی خواندن کلی از آزمون t دو نمونه مستقل و نمونههای وابسته استفاده شد؛ نتایج نشان داد که بین نمرات پسآزمون گروه آزمایش و کنترل از لحاظ توانایی خواندن تفاوت معنیداری وجود دارد. بدین معنی که آموزش نرمافزار انبک توانسته است موجب افزایش توانایی خواندن کلی دانش آموزان نارساخوان شود. اما بر اساس نتایج آزمون t بخشی از فرضیه دوم تایید شد و در واقع میتوان گفت که آموزش نرمافزار انبک بر توانایی خواندن کلی کودکان نارساخوان موثر است اما تاثیری بر مولفههای خواندن ندارد. با توجه به تازگی و جدی بودن موضوع در رابطه با اثربخشی آموزش نرمافزار انبک بر افزایش توانایی خواندن دانش آموزان نارساخوان پژوهشی با این عنوان یافت نشد؛ از این رو نتایج پژوهشهایی مرور میگردد که در رابطه با اثربخشی نرمافزار انبک بر مولفههایی همچون هوش و حافظه فعال در بیماریها و مشکلات مختلف وجود دارد.
نتایج به دست آمده در این تحقیق به طور ضمنی با نتیاج پژوهشهای پریگ و همکاران (۲۰۰۹)، شوایتزر و همکاران (۲۰۱۱)، سوزان و همکاران (۲۰۱۰)، جیگی و همکاران (۲۰۰۸) همسو بوده است. شوایتزر و همکاران (۲۰۱۱) در مطالعهای با بهره گرفتن از نرمافزار انبک به بررسی افزایش کنترل شناختی و عاطفی از طریق آموزش حافظه فعال پرداختند و نتایج از مزایای انتقالپذیر تکالیف دشوار حافظه فعال حمایت کرد. سوزان و همکاران (۲۰۱۰) در پژوهشی تکالیف انبک را به دو گروه از افراد عادی آموزش دادند، نتایج نشان داد که آموزش در هر دو گروه باعث میشود که این گروهها نسبت به گروه گواه که هیچ آموزشی را دریافت نکردند بهبود بیشتری در هوش سیال خود نشان دهند. پریگ و همکاران(۲۰۰۹) در یک مطالعه امکان افزایش هوش سیال در افرادی با ناتوانیهای عقلی را به کمک آموزش حافظه فعال بررسی کردند. نتایج نشان دهنده افزایشی چشمگیر در حل تکالیف هوش سیال بعد از آموزش بود. هاروی و همکاران (۲۰۰۵) در مطالعهای بر کنترل شناختی و منابع مغزی افراد افسرده که در حین (MRI کارکردی) از تکالیف انبک استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که بیماران افسرده در مقایسه با افراد سالم که تکالیف انبک را انجام ندادند، برانگیختگی وسیعتری در قشر مغز پیشپیشانی جانبی و سینگولیت قدامی نشان میدهند. جیگی و همکاران (۲۰۰۸) در پژوهشی برای بررسی افزایش هوش سیال از طریق آموزش حافظه فعال از نرم افزار انبک استفاده نمودند و نشان دادند که میزان افزایش در هوش سیال به شدت به مقدارآموزش بستگی دارد.
نتایج پژوهش حاضر با پژوهش چویی و تامسون (۲۰۱۲) همسو نبود که با بهره گرفتن از نرمافزار انبک نتیجه گرفتند آموزش حافظه فعال میزان هوش را در بزرگسالان جوان افزایش نمیدهد، همچنین با نتایج پکر و همکاران (۲۰۱۳) همسو نبود که نقش کارایی در حافظه فعال اشیاء را با پاسخ به تکالیف تصویری انبک را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند که یک تکلیف حرکتی همزمان به طور قابل ملاحظهای در حافظه اشیای با کاربرد یا بدون کاربرد تداخل ایجاد نمیکند و کاربردهای حرکتی نقشی در حافظه فعال دیداری ندارد.
در تبیین نتایج به دست آمده میتوان گفت که با توجه به آنچه در پیشینه پژوهش آمد در ارتباط با نارساییهای مربوط به حافظه فعال در افراد نارساخوان و همچنین اثربخشی نرمافزار انبک در بهبود حافظه فعال در اختلالات دیگر، جای تعجب نیست که به واسطه آموزش این نرمافزار حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان ارتقا یافته و این امر در نهایت منجر به بهبود توانایی خواندن این دانش آموزان شود. از آنجا که در ارتباط با اثربخشی این نرمافزار در کودکان ناتوان یادگیری ایران پژوهشی انجام نشده و همچنین بیشتر مطالعات انجام شده در ایران در حوزه ناتواناییهای یادگیری بر ناتواناییهای ریاضی تمرکز داشتهاند، این مطالعه میتواند گامی موثر در پیشرفت کودکان نارساخوان باشد.
زمان دوره آموزش: از آنجا که شروع دوره آموزشی در اواسط اسفند ماه سال ۱۳۹۱ آغاز شد و به دلیل طولانی بودن تعداد جلسات آموزش که باید ۴روز در هفته به دانش آموزان ارائه میشد و همچنین به این دلیل که سال تحصیلی جاری به دلایلی تا اواخر اردیبهشت ماه سال جاری به پایان میرسید، لذا پیگیری نتایج در ماههای بعد و همچنین تشخیص پایداری تغییرات ایجاد شده، ناممکن شد.
روش نمونهگیری: به دلیل عدم دسترسی به تمامی دانش آموزان نارساخوان جامعه مورد مطالعه، در نمونهگیری اولیه برای شناسایی دانش آموزان نارساخوان از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد.
عدم کنترل عوامل موثر: این طرح توانایی ضعیفی در کنترل عوامل موثر دیگری همچون امکان دریافت خدمات آموزشی جانبی دیگر داشت.
تازگی موضوع: به دلیل جدید بودن موضوع و نرمافزار انبک پیشینه تحقیقاتی کمی به خصوص در ایران موجود بود.
عدم ارزیابی جنبههای مختلف: چون استفاده سودمند از نرمافزار انبک بسیار زمانبر بوده و فرایند تحقیق در مدارس اجرا شده، بنابراین افزایش تعداد جلسات آموزشی غیرممکن بوده و بررسی متغیرهای وابسته بیشتر دشوار و خارج از حوصله دانش آموزان در زمان محدود میباشد.
پیشنهادهای این پژوهش در دو بخش پژوهشی و کاربردی بیان خواهد شد.
۱- پیشنهاد میگردد که کارایی این نرمافزار روی دانش آموزان دختر نارساخوان نیز اجرا گردد و در صورت امکان به مقایسه عملکرد هر دو جنس در این حوزه پرداخته شود.
۲- برای تعیین میزان پایداری آموزش نرمافزار انبک بهتر است که یک مرحله پیگیری نیز در نظر گرفته شود.
۳- این پژوهش بر روی دیگر گروههای با ناتوانی یادگیری (مانند مشکلات در نوشتن و ریاضی) بررسی گردد.
۴- در انجام پژوهشهای مشابه پیشنهاد میگردد در صورت امکان از روش نمونهگیری تصادفی استفاده شود.
۵- به علاقمندان توصیه میشود که پژوهشهای مشابه را در شرایط کنترل شده و مناسبتری به غیر از مدارس و در شرایط کلینیکی نیز انجام دهند.
۶- به دلیل این که کار با نرمافزار انبک مستلزم دقت و توجه فراوان است، به علاقمندان پیشنهاد میشود از این نرمافزار برای افزایش میزان توجه کودکانی که دارای اختلال فزون کنشی/نارسایی توجه میباشند، استفاده نمایند.
با توجه به تاثیرگذاری آموزش نرمافزار انبک بر حافظه فعال و توانایی خواندن دانش آموزان نارساخوان پیشنهاد میشود که آموزش این نرمافزار به صورت یک روش درمانی مجزا و یا همراه در مراکز درمانی، مدارس و یا حتی در منازل مورد استفاده قرار گیرد. مربیان و درمانگران با بهره گرفتن از این نرمافزار به تدریج میتوانند علاوه بر ارتقای حافظه فعال، سایر مشکلات شناختی این دانش آموزان اعم از توجه و تمرکز را بهبود بخشند که این امر خود به تنهایی میتواند نقش به سزایی در یادگیری و به خاطر سپردن مطالب درسی داشته باشد. درمانگران محترم میتوانند با صرف کمی وقت برای ارائه محرکهای متنوعتر، میزان علاقه دانش آموزان را برای کار با آموزش نرمافزار انبک افزایش داده و در نهایت بخش بزرگی از مشکلات این دانش آموزان را برطرف سازند. در نهایت پیشنهاد میشود که این نرمافزار توسط دست اندرکاران آموزش و پرورش در مدارس با دانش آموزان ناتوان یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
۱- احمدپناه، م. و پاکدایانا، پ. (۱۳۸۶). نارساخوانی: مروری بر پژوهشهای اخیر، پژوهش در حیطه کودکان استثنایی، ۳، ۳۵۲-۲۳۷٫
۲- استرنبرگ، ر. (۲۰۰۶). روانشناسی شناختی، ترجمه، خرازی، سیدکمال و حجازی، الهه .(۱۳۸۷). تهران: سمت.
۳- افروز، غ. (۱۳۸۵). اختلالات یادگیری، تهران: پیام نور.
۴- انوشهپور، ا. (۱۳۸۶). روش تدریس فارسی ابتدایی. تهران: روان.
این گویه ها از کمترین رتبهها برخوردار هستندطبق فرضیه اول که (به نظر میرسد مدیریت شهری شهرستان در ارائه خدمات شهری با مشکلات و تنگناهای متعددی مواجه است) :
میتوان گفت با توجه به گویه های پرسشنامه وارزیابی نظرات شهروندان مشخص شد که یکی از مشکلات شهرستان نبود پارکینگ و افراد پارکبان در حل معضل سد معبر که همین نبود پارکینگ باعث به وجود آمدن ترافیک و معضل سدمعبر در شهرستان می شود و همینطور با توجه به پاسخ ها معلوم گردید عوارضیکه شهرداری از مردم میگیرد صرف ارائه خدمات نمی شود؛ نظر به اینکه هزینه های دریافتیعوارض از سوی مردم که شهرداری دریافت میکنددر بهمن ماه با توجه به تخفیف ۳۰% عوارض؛ درآمد بالایی به حساب شهرداری واریزمیشود؛ البته در دیگر ماهها و فصول به نسبت ساختوساز و برنامه های شهرداری عوارض وصول می شود که شهردار ی به صورت مقطعی و نبود برنامه میان مدت و بلند مدت بیشتر به صورت هزینه های جاری و پرسنلی هزینه مینماید واصل هزینه عملکرد با خلأ مواجه می شود، در صورتی که باید شهرداری با برنامه ریزی منسجم و اصولی اولویت کارهای عمرانی را مدنظر قرار دهد.
با توجه به همین گویه ها میتوان فرضیه سوم را هم مورد بررسی قرار داد که با توجه به افزایش کارکنان و پرسنل تخصصی شهرداری به همین نسبت میزان رضایتمندی ارباب رجوع فراهم گردیده است و همینطور با توجه به امتیاز این گویه که معادل (۴.۸۰) میباشد،دارای امتیازی متوسط به بالا می باشد و به همین نسبت میتوان رضایتمندی ارباب رجوع را فراهم کرد.
(Rank) رتبهها
سؤالات
مقایسه رتبهها
وجود پارکینک و پارکبان در رفع معضل عبور و مرور
۲.۵۶
رویکرد فعلی مدیریت شهری در قوت باقی ماندن سدمعبر
۵.۱۷
کمیت کارکنان شهرداری در مقابل رضایتمندی ارباب رجوع
۴.۸۰
خیابانهای تمرکز خرید و جوابگویی نیاز شهروندان
۵.۶۸
جدیت مسئولین شهرداری در رسیدگی به مشکلات شهروندان
۵.۰۴
شفاف سازی شهرداری برای شهروندان در مورد تصمیم گیری
۲.۳۲
دریافت عوارض شهرداری از مردم در مقابل ارائه خدمات
۲.۴۳
)آمار آزمونtest statistics)
N(تعداد)
۳۸۳
Chi-Square(مقدار خی دو)
-.۲۶۹
DVID
۳٫۵۴۸۸۴
۲۳۱۹۶٫۰۹۹۴۹
۵٫۳۸۱۸
.۴۵۰
-۱٫۰۵۷
GOV
.۵۰۶۲
.۲۲۱۶۹
.۰۴۹
۱٫۰۱۶
-.۲۲۷
OWN
.۵۷۲۷
.۲۴۱۰۵
.۰۵۸
-.۲۸۲
-۱٫۰۷۰
TANG
.۷۶۶۳
.۱۴۷۲۴
.۰۲۲
-۱٫۲۶۰
۱٫۵۰۱
فرضیه های این تحقیق در دو قالب رگرسیون ترکیبی و مدل علّی مورد بررسی قرار گرفتند که در قالب رگرسیون ترکیبی این نتایج را می توان دید:
نتیجه فرضیه ۱: بین ریسک شرکت ها و شاخص حاکمیت شرکتی رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه اول حاکی از آن است که ضریب رگرسیون بین ریسک و حاکمیت شرکتی منفی بوده که نشان دهنده رابطه منفی و معکوس بین ریسک و حاکمیت شرکتی است. همچنین ارتباط بین ریسک و حاکمیت شرکتی در سطح خطای ۵% معنی دار بوده اند و بنابراین فرضیه تحقیق تائید شده و افزایش شاخص حاکمیت شرکتی، ریسک را کاهش می دهد.
نتیجه فرضیه ۲: بین سهامداران نهادی و شاخص حاکمیت شرکتی رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه دوم نشان می دهد که ضریب رگرسیون بین سهامداران نهادی و حاکمیت شرکتی مثبت بوده که نشان دهنده رابطه مثبت بین سهامداران نهادی و حاکمیت شرکتی است. همچنین ارتباط بین سهامداران نهادی و شاخص حاکمیت شرکتی در سطح خطای ۵% معنی دار بوده اند و بنابراین فرضیه تحقیق تائید می گردد.
نتیجه فرضیه۳: بین سهامداران نهادی و ریسک شرکت ها رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه سوم حاکی از آن است که ضریب رگرسیون بین سهامداران نهادی و ریسک منفی بوده که نشان دهنده رابطه منفی بین سهامداران نهادی و ریسک است. همچنین ارتباط بین سهامداران نهادی و ریسک در سطح خطای ۵% معنی دار بوده اند و بنابراین فرضیه تحقیق تایید شده و یک رابطه منفی بین سهامداران نهادی و ریسک وجود دارد.
همچنین در قالب یک مدل علّی می توان به این نتایج دست یافت؛ در این تحقیق، ۹٫۹% از تغییرات ریسک توسط متغیر حاکمیت شرکتی و ۶٫۷% توسط متغیر سهامداران نهادی تعیین می گردد. بدین معنی که مدل تحقیق عمدتاً متغیرهای کلیدی مؤثر بر ریسک را پوشش می دهد. بر اساس محاسبات، شاخص حاکمیت شرکتی دارای بیشترین اثر مستقیم بر ریسک بوده است. همچنین ۳۷٫۷% از تغییرات حاکمیت شرکتی توسط متغیر سهامدران نهادی تعیین گردیده است.
نتیجه فرضیه ۱: بین ریسک شرکت و شاخص حاکمیت شرکتی رابطه معناداری وجود دارد.
با توجه به مدل ساختاری تحقیق مشاهده می شود که میزان آماره تی بین دو متغیر ریسک شرکت و شاخص حاکمیت شرکتی برابر با ۱۷/۲ بوده واز آنجا که بیشتر از ۹۶/۱ است، لذا رابطه بین ریسک شرکت و شاخص حاکمیت شرکتی معنی دار است. همچنین میزان این تاثیر با توجه به نتایج بدست آمده برابر با ۰۹۹/۰ است.
نتیجه فرضیه ۲: بین سهامداران نهادی و شاخص حاکمیت شرکتی رابطه معناداری وجود دارد.
با توجه به مدل ساختاری تحقیق مشاهده می شود که میزان آماره تی بین دو متغیر سهامداران نهادی و شاخص حاکمیت شرکتی برابر با ۱۲/۹ بوده واز آنجا که بیشتر از ۹۶/۱ است، لذا رابطه بین سهامداران نهادی و شاخص حاکمیت شرکتی معنی دار است. همچنین میزان این تاثیر با توجه به نتایج بدست آمده برابر با ۳۷۷/۰ است.
نتیجه فرضیه۳: بین سهامداران نهادی و ریسک شرکت رابطه معناداری وجود دارد.
با توجه به مدل ساختاری تحقیق مشاهده می شود که میزان آماره تی بین دو متغیر سهامداران نهادی و ریسک شرکت برابر با ۹۷/۱ بوده واز آنجا که بیشتر از ۹۶/۱ است، لذا رابطه بین سهامداران نهادی و ریسک شرکت رابطه معناداری معنی دار است. همچنین میزان این تاثیر با توجه به نتایج بدست آمده برابر با ۰۶۷/۰ است.
در تحقیق حاضر به بررسی ارتباط شاخص حاکمیت شرکتی و ریسک شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد و این ارتباط، هم از روش رگرسیون ترکیبی و هم از روش مدل علّی آزمون گردید. مورد بحث مدل علّی در کنار رگرسیون ترکیبی به این دلیل بوده است که خصوصیات مدل علّی را در نظر گرفته باشیم، این خصوصیات عبارتند از(امانی و همکاران،۱۳۹۱،ص۴۲):