وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی نقش جاذبه ها و پتانسیل های گردشگری شهرستان کوهدشت در جذب گردشگران- ...

۱۱- کاریزهای راجونه کاری – شرق روستای راجونه کاری.
۱۲- کاریزهای صالحی در منطقه ی بکش.
۱۳- کاریزهای مادردختر – غرب روستای مادردختر بکش.
۱۴- کاریزهای فعال سرقنات با سرآب سلطان بنیان علیا وسطی و سفلی نورآباد. این قنات دو رشته بوده است که یک رشته ی آن از طرف شمال، از کوه شاه عباس خانی و پوزه ی سنگر سرچشمه می گیرد و رشته ی دوم آن از طرف شرق و از ناحیه ای به نام خنگ مشهدی بهمن و کمر رهمسه (افتاده) سرچشمه می گیرد و در نقطه ای نزدیک مظهر خود یکی شده و تشکیل نهری را می دهند.
۱۵- رشته قنات های سه تلان به آهنگری و مال محمود و چم گل.
۱۶- رشته قنات های مخروبه چهار بازار مادردختر در نزدیکی میل اژدها.
۱۷- کاریزهای قلعه شاهی (اسلام آباد) در جنوب شهر نورآباد. سرچشمه ی این قنات در غرب روستای سهلکی می باشد. این قنات در دوره ی رضا شاه پهلوی احداث گردید که به نام قنات شاهی نام گذاری گردید.
۱۸- رشته قنات یا چشمه ی امام زاده نورآباد واقع در شرق نورآباد(حبیبی فهلیانی،۱۳۸۴: ۲۸۴).
شکل ۴- ۳-پراکنش فضایی جاذبه های تاریخی شهرستان ممسنی
مأخذ: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان ممسنی، ۱۳۸۶
ترسیم: نگارنده
۴- ۴-جاذبه های مذهبی شهرستان ممسنی
در اقصی نقاط شهرستان ممسنی بیش از ۸۰ بقاع متبرکه زیارت گاهی وجود دارد که بسیاری از آنها فاقد لوح تاریخی بوده است. این اماکن زیارت گاهی موجود در شهرستان ممسنی به سه دسته منفک می گردد.
دسته اول، اماکن متبرکه که مربوط به سال ۲۰۲ هجری قمری هم زمان با مسافرت کاروان حضرت احمد بن موسی کاظم(شاه چراغ) و محمد بن موسی(سید میر محمد) و حسین بن موسی(سید علاءالدین حسین) برادران حضرت امام رضا(ع) به سوی خراسان می باشد(شیرازی،۱۳۶۶: ۱۱۵).
گروه دوم، مهاجران شیعی مذهب از اولاد ائمه بودند که به علت ظلم و ستم و بیداری عمال خلفای بنی عباس، به ممسنی که جایگاهی امن و امان و کوهستانی بوده است، پناهنده می گردند و در نقاط صعب البعور آن توطن اختیار می کنند که بعد از مرگ مقابر آنها به زیارت گاه مبدل می گردد(مجیدی،۱۳۷۱: ۱۳۹).
گروه سوم نه امام و نه امامزاده بوده اند، بلکه دسته ای از مغان و روحانیون بلند پایه و مقتدر زرتشتی دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی و یا مردان و زنان بلند پایه و یا حاکمان و سرداران مقتدر و با نفوذ محلی سلسله های فوق در سرزمین ممسنی بوده اند که بعد از فوت آرامگاه و بنایی بر روی قبور آنها ساخته می شد و طی یک دوره استحاله می گردید و بقاع متبرکه و در نتیجه به زیارتگاه و قدمگاه مبدل می شدند(حبیبی فهلیانی، ۱۳۸۴: ۲۸۸-۲۸۷)
تعداد بقاع متبرکه و زیارت گاهی در بخش های مختلف این شهرستان به صورت زیر می باشد:
۱- بخش رستم با ۲۶ بارگاه؛
۲- بخش مرکزی با ۲۸ بارگاه؛
۳- بخش جاوید با ۱۲ بارگاه؛
۴- بخش دشمن زیاری با ۷ بارگاه؛
۵- بخش ماهور میلاتی با ۱۳ بارگاه( حبیبی فهلیانی،۱۳۸۴: ۳۰۸- ۳۰۵).
۴- ۴- ۱- بابامنیر
اثرتاریخی امام زاده بابامنیر در ۵۰ کیلومتری جنوب غربی شهر نورآباد، مرکز ممسنی قرار دارد. نمای ظاهری بنای بابامنیر پلکانی بوده و ارتفاع آن در حدود ۱۲ متر می رسد. به احتمال زیاد این بنا متعلق به دوران صفویه بوده است. شیوه‌ی معماری این اثر تاریخی اسلامی بوده و در بین آثار و ابنیه‌ی تاریخی اسلامی حائز اهمیت است.
بر طبق روایت، شیخ محمد علی ماهوری، شاعر و مکتب دار منطقه ی ماهور ممسنی، در این مکان(بابامنیر) شخصی محتشم به نام منیرالدین ساکن بوده که یکی از عرفای شیوخ متصوف دوران صفویه به شمار می رفته است که بنا به عللی این مکان را بر می گزیند و پس ازفوت مقبره‌ای بر مزارش ساخته می گردد و به مرور زمان زیارت گاه مردم کوچ رو منطقه ماهور ممسنی قرار می گیرد. تاریخ فوت بابامنیر بر طبق کتیبه‌ی چوبی که با خط خوش نستعلیق حک شده و بر روی معجر بابامنیر قرار دارد، سال ۸۹۶ هجری قمری را می رساند و چنین نوشته شده است:
«گفت تاریخ وفات ما بود خلدبرین ۸۹۶»
آن چه مسلم است، بنای فعلی امام زاده بابامنیر، ساخته شده بر روی بنای مخروبه ای بوده که قبلاً در این مکان پابرجا بود. این احتمال هم بی پایه نمی تواند باشد که بنای قبلی و اولیه‌ی این مکان یکی از محراب ها و پرستش‌گاه‌های مهم چه در دوران عیلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی بوده که مراسم مذهبی بر طبق شرایط خاص زمان خود در آن انجام می ‌گرفت . وجود چشمه‌ی پرآبی که در چند متری غرب این بنا می جوشد و روان می گردد، خود دال بر این مدعاست که غالب بناهای مهم مذهبی دوران ساسانی در کنار آب های جاری و چشمه سارها ساخته می شدند که وجود آب را مظهر پاکی و آن را جزو عناصراربعه به شمار می آورند . این عنصر دارای رب النوعی به نام«آناهیتا» بوده است.
صحن امام زاده بابامنیر دو مرتبه مورد حفاری غیر مجاز قرار گرفت و از قراین امر، اشیاء عتیقه قیمتی از آن به سرقت برده شده است.
امام زاده بابامنیر در تاریخ ۱۱/۱۰/۸۰، طی شماره ی ۴۵۴۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است(حبیبی فهلیانی،۱۳۸۴: ۲۹۳).
۴- ۴- ۲- شیرلنگ
در ۹۵ کیلومتری جنوب غربی شهر نورآباد مرکز ممسنی و در ۷ کیلومتری شمال غربی میشان مرکز ماهور زیر بند، امام زاده‌ ای به نام شیر لنگ با یک قبرستان گسترده‌ی قدیمی قرار دارد . این مکان از نظر تاریخی حائز اهمیت است و احتمال دارد مربوط به دوران صفویه بوده باشد.
۴- ۴- ۳- امیرایوب
بقعه‌ی امام زاده امیرایوب در حدود ۶۰ کیلومتری شمال غربی شهر نورآباد، مرکز ممسنی قرار دارد. این امام زاده از دودمان جابربن عبدالله انصاری از یاران پیامبر اسلام بوده است .
امیرایوب در سال ۲۰۳ هجری قمری جهت زیارت حضرت امام رضا(ع) با گروهی از یاران خود و همراهی حضرت احمد بن موسی کاظم ( شاه چراغ) از شهر مکه عازم طوس می گردند این کاروان علوی در بین راه خوبذان(فهلیان) و نوبندگان( مرکز ممسنی) مورد حمله‌ی عمال عباسیان قرار می گیرند که تمامی یاران امیرایوب قتل عام و حضرت امیرایوب به منطقه‌ی پشت کوه رستم پناهنده می شود که پس از چندی به وسیله‌ی ماموران حکومتی به شهادت می رسد بررسی این مکان از نظر تاریخی قابل تعمق و دقت است.
۴- ۴- ۴- شیرمرد( سید احمد)
بقعه‌ی امام زاده شیرمرد در منطقه‌ی عالیوند بکش و در جنوب نورآباد، مرکز شهرستان ممسنی واقع گردیده است. شکل و هیأت بنای شیرمرد، گنبدی و پلکانی و به شکل و سیاق معماری دوران صفویه و هیأت امام زاده بابامنیر و شاه تسلیم ماهورمیلاتی ممسنی بوده است.
حضرت امام زاده شیرمرد معروف به سید احمد، فرزند جاهد بن امام زاده حسن بن ابراهیم مجاب بن حضرت امام موسی‌کاظم علیه الصلواه و سلم بوده است.
امام زاده شیر مرد در دوران پیش از صفویه بنا به عللی در منطقه‌ی عالیوند بکش شهید می گردد که او را در همان مکان که به شیر مرد موسوم است دفن می کنند . بنا به روایت نامکتوب سینه به سینه کهنسالان منطقه‌ی بکش، در دوران قاجاریه بقعه‌ی امام زاده شیر مرد را فرو می ریزند تا دوباره تجدید ساختمان نمایند. درحین پی کنی و خاک برادری صحن امام زاده به جسدی مومیایی که گویا در تابوتی از شیشه قرار داشت برخورد می نمایند که آن را متعلق به امام زاده شیر مرد می دانند سپس جسد را به همان شکل در مکان اصلی اش قرار داده و خاک ریزی می نمایند.
چنین روایتی دال بر این که جسد امام زاده شیر مرد در تابوتی از شیشه قرار گرفته بود، این گفتار عیناً در کتاب معماری ایران در دوران اسلامی نقل گردیده و چنین نوشته است:
«… جسد شاه( شاه سامانی) در یک تابوت شیشه ای قرار داشت و این تابوت شیشه ای از سقف آویزان شده بود، در حالی که سر تابوت را متوجه تنها روزنی کرده بودند»
با توجه به آثار و ابنیه‌ی تاریخی میل اژدها و قلعه دوورون ( دختران) که بر فراز کوه شیر مرد قرار دارد و آثار باستانی تل کاخداداد گچگران و منطقه‌ی باستانی کوزه گران و گزباغ عالیوند و ابنیه‌ی اسلامی تاریخی که در اطراف امام زاده شیر مرد قرار دارند و مربوط به دوران هخامنشی ، اشکانی، ساسانی و اسلامی می گردند ، باید این مکان مذهبی مورد بررسی دقیق تری قرار گیرد تا درجه ی قدمت تاریخی وجه تسمیه‌ی آن روشن گردد
(زارعی،۱۳۷۴: ۱۰۲).
۴- ۴- ۵- شاه تسلیم
اثر باستانی شاه تسلیم در ۹۸ کیومتری جوب غربی شهر نور آباد، مرکز ممسنی و به فاصله ی ۶ کیومتری در جنوب غربی دریاچه ی برم شور قرار دارد. این اثر یکی از اماکن مذهبی ماهور به شمار می رود که هم اکنون از رونق افتاده است. تاریخ این بنا نامشخص و هیچ گونه سند و مدرکی درباره ی هویت آن موجود نیست. ساختمان این اثر از سه قسمت و به طور قوسی ساخته شده است، در کنار این اثر چشمه‌ی آبی روان است که هم روستای شاه تسلیم و هم زمین های پایین دست را مشروب می سازد.
وجه تسمیه ی این اثر به دو روایت مصطلح است، یکی این که در گذشته ی بسیار دور پادشاهی با لشکریانش در این نقطه تسلیم دشمن می گردند و دوم این که در این نقطه، پادشاهی جان را به جهان آفرین تسلیم می کند.
از قراین امر پیداست که این مکان عبادت گاهی بوده که عبادت کنندگان در آن به نیایش می پرداختند. داخل این اثر مورد حفاری غیر مجاز قرار گرفته و اشیاء عتیقه‌ای از آن خارج گردیده است.
۴- ۴- ۶- جمال کر
واژه‌ی جمال کر هم برای روستا و هم برای امام زاده ای که به فاصله ی ۱۰ کیلومتری جنوب روستای بیدکرز یا بی کرز قراردارد، استعمال می گردد. بنای تاریخی امام زاده جمال کر و امام زاده شاه زاده محمد که مشرف به هم قرار دارند، از نظر ابنیه‌ تاریخی اسلامی، حائز اهمیت هستند. شکل و سیاق این دو بنای مذهبی و ابنیه‌ی تاریخی کنار این دو بنا، همه به طرز و اسلوب معماری دوران صفویه حکایت دارند. سقف این بناها همه قوسی شکل و هنر اسلامی در آن ها به کار برده شده است. احتمال دارد که این ابنیه ی تاریخی متعلق به دوران صفویه و یا پیش ازآن بوده باشد(حبیبی فهلیانی،۱۳۸۴: ۳۱۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴- ۴- ۷- شاه شوم یا شاه حشام
امام زاده شاه شوم به فاصله‌ی ۴۵ کیلومتری شمال غربی شهر نور آباد، مرکز ممسنی قرار دارد و نزدیک ترین روستا به این امام زاده، روستای نوگک و پرین است که به فاصله ی یک کیلومتری شرق و جنوب آن ها واقع شده است. ساختمان قدیمی این امام زاده خیلی کهن بوده و ساخت آن مشابه ساختمان های شهر ویران شده ی بی شاپور کازرون می باشد. دیوارهای داخلی امام زاده ‌دارای نقوش هندسی بوده و در معماری آن ظرافت و دقت به کار برده شده است. به علت فرسودگی بنا و عدم هر گونه مدرک و لوح تاریخی در این امام زاده، اثبات امام زاده بودن آن را مشکل می نماید. احتمال دارد در دوران های پیشتر، این مکان ( امام زاده شاه شوم) معابد پرستش گاهی در دوران زرتشتیان فارس و یا مقبره ی فرمانروایان محلی ممسنی در یک گذشته‌ی بعید و یا دوره ی صفوی بوده باشد.
شاه شوم در تاریخ ۲۹/ ۸/۸۰ ۱۳طی شماره ی ۴۷۱۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است(زارعی، ۱۳۷۴: ۱۱۳).
۴- ۴- ۸- بقعه‌ی شاه زاده میر احمد
در یک سند دست نویس که گویا تاریخ تحریر آن مغشوش می باشد و سیورغال امام زاده میر احمد را در دوران حکومت امیر تیمور گورکانی قلمی نموده است، شجره نامه‌ی این امام زاده درج گردیده و آن را به نام شاه زاده و فرزند شاه زاده ابن عبداله بن شاه زاده جعفر ابن شاه زاده … ابن شاه زاده حسین ابن شاه زاده عبداله ابن امام زین العابدین علیه السلام نام برده اند.
در چند قدمی غرب امام زاده میر احمد، مقبره‌ی مخروبه ی دیگری به نام شیخ شاه بدین یا شیخ شاه عابدین موجود است که گویا در یک زمان واحد با میر احمد می زیسته است. مقبره ی شاه زاده میر احمد و شیخ شاه بدین در حدود ۳۰ کیلومتری غرب شهر مصیری و در حدود ۲ کیلومتری غرب دهنو مرکزی قرار دارند.

پژوهش های انجام شده با موضوع ارتباط هوش هیجانی، سبک های مقابله ای با تنظیم دشواریهای هیجانی ...

(۲)

 

 

 

جدول ۴-۹- رگرسیون گام به گام هوش هیجانی و سبک های مقابله ای
متغیر ملاک: تنظیم هیجانی ۷۹/۱=Durbin-waston
جدول(۴-۹ ) نشان می دهد که با توجه به نتیجه آزمون “دوربین –واتسون” {۷۹/۱=Durbin-waston} امکان استفاده از تحلیل رگرسیون وجود دارد. در تحلیل نتایج مربوط به متغیر هوش هیجانی مشاهد می شود که در گام اول تحلیل رگرسیون، متغیر “هوش هیجانی ” به تنهایی توانست ۵۷ درصد از تنظیم هیجانی را پیشگویی کند{۵۷/۰ = ۲R}. در گام دوم با اضافه شدن متغیر” سبک های مقابله ای” میزان پیشگویی به ۶۱ درصد رسید{۶۱/۰= ۲R}. بدین معنی که هوش هجانی و سبک های مقابله ای می توان ۶۱ درصد از تغییرات تنظیم هیجانی را پیشگویی کنند.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- بحث
مطالعه حال حاضر با هدف بررسی هوش هیجانی، دشواریهای تنظیم هیجانی و سبک های مقابله ای در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ انجام گرفت. هوش هیجانی یکی از مولفه های است که در سالیان اخیر توجه بیشتر روانشناسان را به خود جلب نموده است. از زمان پیدایش واژه هوش، همواره اختلافاتی بین افراد دارای هوش یکسان یا در یه طبقه هوشی وجود داشت. با پیدایش مولفه هوش هیجانی اختلاف افراد در یک طبقه هوشی تا حدود زیادی مرتفع گردید. هوش هیجانی جنبه ای از هوش است که فرد را در مواجهه با ارتباطات و شرایط هیجانی کنترل و هدایت می کند. افراد مورد مطالعه در این پژوهش دانشجویان بودند. دانشجویان قشری از جامعه هستند که بنا به شرایط خاص دانشجوی با بسیاری از افراد با اقوام و فرهنگ های مختلف برخورد دارند. به نظر می رسد داشتن هوش هیجانی بالا برای این گروه بسیار حائز اهمیت باشد. سبک های مقابله ای مولفه دیگر بود که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. همانطور که ذکر شد شرایط دانشجویی شرایط خاصی است در این شرایط استرس ها و شرایط اضطراب آور بسیار زیاد است. سبک های مقابله ای نشان دهند توانایی کنار آمدن با این شرایط است. داشتن سبک های کارآمد برای دانشجویان بسیار مهم و ضروری است که بتواند دوران دانشجویی را بهتر سپری کنند. دو مولفه هوش هیجانی و سبک های مقابله ای برای تنظیم هیجانات به نظر مهم می آید. تنظیم هیجانات یعنی اینکه فرد بتواند هیجانات خود را به موقع بروز و یا در صورت لزوم بر آنها کنترل داشته باشد. به نظر می رسد این سه مولفه به صورت تئوری دارای ارتباط هایی با هم باشند که تقویت هر کدام موجب تقویت دیگر مولفه ها شود. بنابه مطالب ذکر شده در خصوص روشن شدن این مطالب پژوهش حال انجام گرفت. یافته های پژوهش موید این ارتباط بود که به صورت جزء به جزء ادامه بحث خواهند شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

منابع پایان نامه با موضوع بررسی قوانین انجمنی در داده کاوی توزیع شده و ارائه ...

T20.I2.D100k
T20.I4.D100k
T20.I6.D100k
:T میانگین اندازه تراکنش‌ها
:I میانگین اندازه اقلام مکرر
:L تعداد اقلام مکرر
:Nتعداد اقلام
:K 1000
تعداد اقلام = ۱۰۰۰
نمادی بالای هر کدام از نمودارها نوشته شده است که معرف تراکنش‌ها، میانگین اندازه اقلام مکرر و میانگین اندازه تراکنش‌ها می‌باشد به عنوان نمونه K100D2I5T عبارت است از ۱۰۰۰۰=D و ۲=I و ۵=T و به این معنی است که آزمایش برای تعداد تراکنش‌های ۱۰۰۰۰ و میانگین اندازه‌ی اقلام مکرر ۲ و میانگین اندازه‌ی تراکنش‌های ۵ انجام شده است. محور افقی نیز حداقل پشتیبان است. آزمایش‌های مختلفی برای نمونه‌های متفاوت انجام شده است و نتایج حاصله در نمودارهای زیر آمده‌اند. البته زمان‌های ناشی از اجرای الگوریتم SETM آن قدر زیاد بوده‌اند که نتوانسته‌اند در نمودارهای زیر بگنجند (نمودار ۴-۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
با دقت در این نمودارها در می‌یابیم که: الگوریتم Apriori همواره بر الگوریتم AIS غالب است و Apriori در اندازه‌های بزرگ بهتر از AprioriTid عمل می‌کند. در الگوریتم AprioriTid مقادیر  بجای پایگاه داده در نظر گرفته می‌شوند. اگر  بتواند در حافظه جای گیرد، این الگوریتم سریع‌تر از Apriori عمل خواهد کرد. زمانی که  خیلی بزرگ باشد، نمی‌تواند در حافظه جای بگیرد. و در نتیجه زمان محاسبه بسیار بالا می‌رود، بنابراین الگوریتمApriori سریع‌تر از الگوریتم AprioriTid عمل خواهد کرد.

 

T10.I2.D100k
T20.I2.D100k
T5.I2.D100k
T10.I4.D100k
   
T20.I6.D100k T20.I4.D100k

نمودار ۴- ۱: تغییرات رفتار الگوریتم‌های مختلف
داده‌های واقعی
فروشگاه خرده فروشی شامل:

 

    • ۶۳ بخش

 

    • ۴۶۸۷۳ تراکنش (با میانگین اندازه ۲/۴۷)

 

نمودار ۴- ۲: تغییرات رفتار الگوریتم‌های مختلف در یک فروشگاه خرده فروشی
همان گونه که مشاهده می‌شود در اینجا اندازه پایگاه داده کوچک است و بنابراین  مشکلی با حافظه نخواهد داشت و در نتیجه الگوریتم AprioriTid در زمان کمتری نسبت به الگوریتم Apriori اجرا می‌شود. بنابراین کدامیک بهتر است؟ ApririTid یا Apriori
به منظور پاسخ به این سوال مقایسه‌ای بین این دو الگوریتم در طی فازهای مختلف صورت گرفته است که نتایج آن در نمودار زیر آمده است (نمودار ۴-۳):
نمودار ۴- ۳: مقایسه‌ی رفتار الگوریتم‌های AprioriTid و Apriori
در مراحل انتهایی  به اندازه کافی کوچک شده و حافظه مصرفی کم می‌شود. بنابراین از فاز ۴ به بعد زمان اجرای الگوریتم AprioriTid بسیار کم شده و تقریباً این زمان برابر صفر شده است. به منظور استفاده بهینه از این دو الگوریتم، الگوریتم جدیدی بنام AprioriHybrid شکل گرفت. خصوصیات این الگوریتم به ترتیب زیر است:
این الگوریتم در فازهای اولیه اجرا مطابق الگوریتمApriori عمل می‌کند.
اندازه تخمینی  به صورت زیر محاسبه می‌شود:
تعداد تراکنش‌ها + حاصل جمع پشتیبان همه اقلام = اندازه تخمینی
وقتی که  ها به اندازه کافی کوچک شده و حافظه مصرفی کم می‌شود به الگوریتم AprioriTid سوئیچ کرده و مطابق این الگوریتم پیش می‌رود.
اگر چه تغییر از Apriori به AprioriTid زمان‌بر است، اما در بسیاری از موارد نتایج مثبتی دارد. در نمودارهای زیر (نمودار ۴-۴)، عملکرد سه الگوریتم اخیر با یکدیگر مقایسه شده است. در تمامی این نمودارها نشان داده شده است که الگوریتم ترکیبی زمان اجرای کمتری نسبت به Apriori و AprioriTid دارد.

T10.I4.D100k

دانلود منابع پایان نامه در رابطه با بازنمایی زن در آثار سینمایی داریوش مهرجویی- فایل ۳

گروهی به بررسی نوع تصویر و بازنمایی زنان در آثار مؤلفان بخصوصی می‌پردازند که یا به بازتولید کلیشه‌های جنسیتی پرداخته و یا در بازتعریف بازنمایی‌های جنسیتی موفق بوده‌اند.
گروهی به دوره‌های متعدد رسانه‌ای در نحوه‌ی پرداختن به مقوله‌ی جنسیت توجه نشان داده‌اند و آثار متعددی را دردوره‌های زمانی نسبتاً گسترده مورد بازبینی قرار داده‌اند تا بتوانند روند تغییرات تدریجی را نسبت به بازنمایی جنسیت مشخص کنند.
گروهی نیز به تأثیر آثار بر روی مخاطبانشان و چگونگی بازتعریف این نوع بازنمایی‌ها توسط تماشاگران تمرکز کرده‌اند. در این بررسی‌ها مخاطبان سوژه‌های فعالی تلقی شده‌اند که واکنش‌های متفاوتی را نسبت به انواع بازنمایی‌ها از خود نشان می‌دهند.
در تحقیق حاضر تلاش می‌شود ضمن بررسی چگونگی بازنمایی‌ها نسبت به زن در آثار داریوش مهرجویی، تغییرات زمانی این بازنمایی‌ها نیز مورد بازبینی و کاوش قرار بگیرد.
فصل سوم
۳- مبانی نظری
۳-۱- مقدمه
در یک تحقیق کیفی، محقق برخورداری از یک چارچوب نظری از قبل تعیین‌ شده را برای تحقیق ضروری می‎‌داند، به این جهت که عمل محقق را محدود می‌کند (ایمان، ۱۳۸۸: ۱۷۲). برای پرداختن به مبانی نظری موجود پژوهش، این نظریه‌ها را می‌توان در سه رویکرد تقسیم‌بندی کرد:
پایان نامه - مقاله - پروژه
رویکرد رسانه‌ای که شامل نظریه‌های کاشت، برجسته‌سازی، مارپیچ سکوت، قالب‌بندی رسانه‌ها، جامعه‌ی توده‌ای و بازنمایی می‌شود.
رویکرد فمینیستی که دربردارنده‌ی نظریه‌های تفاوت جنسی، نابرابری جنسی و ستمگری جنسی است.
نظریه‌های کمکی در تعیین مقوله‌ها با توجه به دو رویکرد رسانه‌ای و فمینیستی که عبارتند از: نظریه‌ی نقش جنسیتی، نظریه‌ی سرمایه بوردیو، نظریه‌ی فمینیستی خشونت، نظریه‌ی ادبیات گفتاری زنانه، نظریه‌ی سبک پوشش، نظریه‌ی باورهای اعتقادی زنان، نظریه‌ی فنای نمادین زنان در رسانه و نظریه‌ی تحقیق فمینیستی.
۳-۲- رویکرد رسانه‌ای
۳-۲-۱- نظریه‌ی کاشت[۵۲]
این نظریه که به اثرات رسانه‌ها پرداخته، اولین‌بار توسط جرج گربنر[۵۳] (۱۹۷۳) مطرح شده است. گربنر بر این باور است که تلویزیون در میان رسانه‌های مدرن چنان جایگاه محوری در زندگی روزمره‌ی ما یافته است که منجر به غلبه‌ی آن بر محیط نمادین ما شده و پیام‌هایش در مورد واقعیت جای تجربه‌ی شخصی و سایر وسایل شناخت جهان را گرفته است (مک کوئیل، ۱۳۸۵: ۳۹۹). اهمیت رسانه‌ها نه در تشکیل توده، بلکه در آفرینش راه‌های مشترک انتخاب و نگریستن به رویدادها است که با بهره گرفتن از نظام‌های مبتنی بر تکنولوژی عملی می‌شود و بر راه‌های مشترک نگریستن و فهم جهان می‌ انجامد. در واقع، رسانه گرایش به این دارد که روایت‌های یکسان و نسبتاً مورد وفاق از واقعیت‌های اجتماعی ارائه دهد و مخاطبان خود را نیز سازگار با آن فرهنگ‌پذیر کند. رسانه‌ی تلویزیون، ذهنیت بینندگان قوی خود را چنان شکل می‌دهد و قالب‌گیری می‌کند که از نظر بینندگان، جهان پدیده‌ای پست، ناآرام و غیر قابل اعتماد است (مهرداد، ۱۳۸۰: ۱۶۲). این نظریه تماشاگران را به دو دسته‌ی ضعیف و قوی تقسیم می‌کند. تأثیرپذیری از تلویزیون همان چیزی است که گربنر آن را «کاشت» نامیده است و به علت نظم و هماهنگی که رسانه در ادامه‌ی پیام در طول زمان دارد، دارای قدرت تأثیرگذاری فراوان است، چنان که باید آن را شکل‎دهنده‌ی جامعه دانست (دیباچی، ۱۳۸۴: ۲۳۶).
۳-۲-۲- نظریه‌ی برجسته‌سازی[۵۴]
نظریه برجسته‌سازی در سال ۱۹۷۲ توسط مکس مک ‌کامبز[۵۵] و دونالد شاو[۵۶] مطرح شده است. آن‌ها با مطالعه‌ی برجسته­سازی در مبارزه ریاست جمهوری سال ۱۹۶۸ (ایالات متحده آمریکا) این فرضیه را مطرح کردند که رسانه‌های جمعی برای هر مبارزه سیاسی، اولویت‌هایی را تعیین می‌کنند و بر اهمیت نگرش‌ها نسبت به موضوع‌های سیاسی اثر می‌گذارند (سورین[۵۷] و تانکارد[۵۸]، ۱۳۸۴: ۳۲۷). رسانه‌ها در انتقال پیام‌ها، نوعی اولویت یا برجسته‌سازی به‌وجود می‌آورند. آن‌ها با برجسته ساختن برخی موضوعات می‌توانند بر اطلاعات مردم تأثیر بگذارند. به عبارت دیگر، رسانه‌ها اگرچه نمی‌توانند تعیین کنند که مخاطبان چطور فکر کنند، اما می‌توانند مشخص کنند که درباره‌ی چه چیزی فکر کنند. مخاطب در این نظریه پویا است، اما مسئولیت جهت‌دهی به افکار مردم با رسانه‌ها است. به عبارت دیگر، وظایف رسانه‌ها عبارت است از: الگوی آگاهی‌بخشی، الگوی برجسته‌سازی و الگوی اولویت‌بخشی (زارعیان، ۱۳۸۲: ۱۲۰).
۳-۲-۳- نظریه‌ی مارپیچ سکوت[۵۹]
این نظریه توسط الیزابت نوئل‌ نیومن[۶۰] ارائه شده است. وی رابطه‌ی میان ادراک نظر اکثریت و نظر خصوصی در مورد موضوع‌های مختلف را تحلیل کرده است. مطابق این نظریه کسانی که با مصرف برنامه‌های رسانه‌ای متوجه می‌شوند که نظری برخلاف نظر اکثریت دارند از تنها ماندن در جامعه بیم داشته و ترجیح می‌دهند ساکت بمانند. به این ترتیب، هرچند ممکن است این اشخاص از نظر تعداد اکثریت باشند اما با این حال سکوت آن‌ها در نهایت اقلیت را تقویت می‌کند. این نظریه مارپیچ سکوت نام دارد، زیرا آن‌ها که تصور می‌کنند در اقلیت هستند، تمایل دارند بیش از پیش سکوت کنند و درنتیجه کار به تقویت وفاق عمومی می‌ انجامد. در چنین وضعیتی، نظر حاکم میدان بازتری برای خودنمایی پیدا می‌کند و به حذف تدریجی هر نظر دیگر منجر می‌شود و به این ترتیب مارپیچ سکوت شکل می‌گیرد. نیومن معتقد است که اگر سه ویژگی ارتباط جمعی یعنی انباشت، هم‌صدایی و همه‌جایی با هم جمع شوند، رسانه‌ها در شکل‌دهی افکار عمومی نقش اساسی دارند (لاسورسا[۶۱]، ۱۳۸۲). از نظر نیومن، رسانه‌ها بر حرکت مارپیچی سکوت از سه طریق تأثیر می‌گذارند:
رسانه‌ها با اعلام این موضوع که چه بخشی از نظریه‌های افکار عمومی غالب است، حدسیات مردم را شکل می‌دهند.
رسانه‌ها این گمان را تقویت می‌کنند که کدام بخش از افکار عمومی درباره‌ی واقعه‌ی مورد نظر در حال گسترش است.
رسانه‌ها این گمان را شکل می‌دهند که شخص می‌تواند نظر کدام بخش از افکار را منتشر کند، بدون این که منزوی شود.
تمام مردم برای صحبت کردن درباره‌ی واقعه‌ای که درباره‌اش تعبیرات گوناگونی بیان می‌شود، به مقدار زیادی تحت تأثیر ذهنیتی قرار دارند که به باور شخص، همان افکار عمومی است (آذری، ۱۳۸۴: ۱۶۸-۱۶۹).
۳-۲-۴- نظریه‌ی قالب‌بندی رسانه‌ها[۶۲]
رسانه‌ها یکی از چند گزینه‌ی احتمالی را انتخاب می‌کنند تا گزارشی را ارئه دهند و شیوه‌ی قالب‌بندی این گزارش می‌تواند بر مخاطب تأثیر بگذارد و باعث شود که وی نگرش خاصی درباره‌ی یک موضوع پیدا کند. نکته‌ی مهمی که در مورد قالب‌های رسانه‌ای وجود دارد این است که آن‌ها غالباً به مسئولیت نسبت داده می‌شوند، اما مهم این­ است که آن‌ها غالباً چنین وانمود می‌کنند که بعضی افراد همچون بی خانمان‌ها، در مقایسه با جامعه به طور کل، نسبت به برخی مسائل مانند نابرابری‌های سیاست، مسئولیت دارند. تحقیقات نشان داده که این نه پیش‌داوری آگاهانه، بلکه عملکردها و هنجارهای ژورنالیستی متعارف است که به قالب‌بندی رسانه‌ای برخی گروه‌های اجتماعی از قبیل آمریکاییان آفریقایی منجر شده و به ارائه‌ تصاویری منتهی می‌شود که کم‌تنوع‌تر و کم قاطعیت‌تر از تصاویر همتاهای سفیدشان هستند (لاسورسا، ۱۳۸۲).
۳-۲-۵- نظریه‌ی جامعه‌ی توده‌ای[۶۳]
بر اساس این نظریه، رسانه‌ها در جامعه‌ی توده‌ای به‌صورت انحصاری اداره می‌شوند و برای سازماندهی و هدایت توده‌ها به‌صورت مخاطبان، مصرف‌کنندگان، رای‌دهندگان و کنترل بازار ابزاری مؤثر به شمار می‌روند. در جامعه‌ی توده‌ای رسانه‌ها صدای اقتدار محسوب می‌شوند. آن‌ها هدایت‌کننده افکار عمومی بوده و نیازهای روانی افراد را ارضاء می‌کنند. از نظر میلز[۶۴] با نفوذ جامعه‌ی توده‌ای، رسانه‌ها می‌توانند شرایط کنترل جامعه را به‌صورت غیردموکراتیک از «بالا» فراهم سازند. قدرت بالقوه‌ رسانه‌ها در جامعه‌ی توده‌ای ناشی از تمایلات انحصارگرایانه و مشکل پاسخ‌گویی از طرف جامعه است (مهرداد، ۱۳۸۰: ۷۹).
۳-۲-۶- نظریه‌ی بازنمایی[۶۵]
مفهوم بازنمایی به شدت وام­دار آثار استوارت هال[۶۶] است و از آن به عنوان ایده‌ای بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای یاد می‌شود. هال بازنمایی را به همراه تولید، مصرف، هویت و مقررات بخشی از چرخه‌ی فرهنگ می‌داند و این ایده را مطرح می‌کند که بازنمایی، معنا و زبان را به فرهنگ ربط می‌دهد (هال، ۱۹۹۷: ۱۵). او شاخص‌ترین چهره‌ی مطالعات فرهنگی[۶۷] است که با رجوع به نظریه‌ی «هژمونی[۶۸]» گرامشی[۶۹] به احیای نگاه انتقادی گرامشی به فرهنگ می‌پردازد (گیویان و سروی‌زرگر، ۱۳۸۸: ۳). او عقیده دارد که بازنمایی، کاربرد زبان برای چیزهای معنادار جهان پیرامون ما محسوب می‌شود و زبان ابزاری است که توسط آن ما قادریم به تولید معنا بپردازیم. از طریق زبان است که می‌توان معانی را به دیگران انتقال داد و با آن‌ها مبادله کرد. زبان به عنوان یک نظام بازنمایی است که می‌توان از نشانه‌ها، نمادهای تصویری و متنی و صوتی استفاده کرد. زبان یکی از رسانه‌هایی است که از طریق آن افکار، احساسات و ایده‌های ما در فرهنگ بازتاب می‌شود (رستگارخالد و کاوه، ۱۳۹۱). هال در درون نظام زبان از سه‌ مقوله‌ی مفاهیم، اشیا و نشانه‌ها نام می‌برد و معتقد است مجموعه‌ای از فرایندها این سه را به هم ربط می‌دهند. هال این فرایند را «بازنمایی» می‌نامد و بر اساس چنین ایده‌ای معتقد است که معنا برساخته‌ی نظام‌های بازنمایی است. از نظر هال بازنمایی دو استراتژی کلیشه‌سازی و طبیعی‌سازی را در خود دارد.
کلیشه‌سازی فرآیندی است که بر اساس آن جهان مادی و جهان ایده‌ها در راستای ایجاد معنا طبقه‌بندی می‌شوند تا مفهومی از جهان شکل بگیرد که منطبق بر باورهای ایدئولوژیکی است و در پشت کلیشه‌ها قرار گرفته است. هال کلیشه‌سازی را کنش معناساز می‌داند و معتقد است برای درک چگونگی عمل بازنمایی، نیازمند بررسی عمیق کلیشه‌سازی‌ها هستیم (هال، ۱۹۹۷: ۲۵۷).
طبیعی‌سازی فرایندی است که از طریق آن ساخت‌های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی به‌صورتی عرضه می‌شوند که گویی اموری آشکارا طبیعی هستند و طبیعی‎سازی به شکل ضمنی دارای کارکرد ایدئولوژیک است. در فیلم و تلویزیون دنیا به‌صورت دنیایی سفید، بورژوازی و پدرسالار نشان داده می‌شود و بر این اساس، طبیعی‌سازی وظیفه‌ی تقویت ایدئولوژی مسلط را بر عهده می‌گیرد. گفتمان‌های طبیعی‌ساز چنان عمل می‌کنند که نابرابری‌های طبقاتی، نژادی و جنسیتی به‌صورت عادی بازنمایی می‌شوند (هیوارد[۷۰]، ۱۳۸۱: ۲۰۴ و ۲۰۵).
۳-۳- رویکرد فمینیستی
۳-۳-۱- نظریه‌ی تفاوت جنسی
مضمون اصلی ادبیات مربوط به تفاوت‌های جنسی در دوران معاصر این است که زندگی روحی درونی زنان در شکل کلی خود با حیات روحی مردان متفاوت است. زنان از نظر ارزش‌ها و منافع بنیادی خود، شیوه‌ی داوری‌های ارزشی، ساخت انگیزه‌های دستاوردی، خلاقیت ادبی، تفنن‌های جنسی، احساس هویت و نیز از نظر فراگردهای کلی آگاهی و ادراک خود درباره‌ی ساخت واقعیت اجتماعی، بینش و برداشتی متفاوت از مردان دارند. مضمون دوم این است که شکل کلی روابط زنان و تجربه‌های زندگی‌شان شکل متمایزی است. در واقع تجربه‌ی کلی زندگی زنان از کودکی تا پیری تفاوتی اساسی با تجربه‌ی مردان دارد (ریتزر[۷۱]، ۱۳۷۴: ۴۷۰). در اصل، این نظریه ناظر به تفاوت‌هایی است که از هر نظر مردان و زنان را از هم متمایز می‌کند. این نظریه معتقد است که ضعف ایدئولوژی غالب این است که در نگاه ماهیت­ باور خود نمونه اصلی و اولیه‌ی فرد را بر مرد انتزاعی، آزاد و مستقل اختصاص می‌دهد و در مقابل آن زن از لحاظ سیاسی و تاریخی محروم و مطرود واقع می‌گردد. به همین دلیل، باید مبانی نهادهای حقوقی، نه بر اساس نادیده گرفتن تفاوت‌ها و یکسان پنداشتن زن و مرد بلکه بر اساس مطرح کردن و بها دادن به ویژگی‌ها و صفات زنانه بازسازی شود (کلربلو[۷۲]، ۱۳۸۳). نظریه‌پردازان تفاوت جنسی معتقدند که شیوه‌های متمایز زندگی زنان نه به عنوان انحراف‌هایی از شیوه‌ی بهنجار، بلکه باید به عنوان شقوق کارآمدی باشند که می‌توانند جای شیوه‌های مردانه را بگیرند. داعیه‌ی این رهیافت این است که هرگاه شیوه‌های زنانه در جامعه عجین شود، جهان جایی امن‌تر و انسانی‌تر برای همه خواهد بود (ریتزر، ۱۳۷۴: ۴۷۳).
۳-۳-۲- نظریه‌ی ستمگری جنسی
این نظریه، موقعیت زنان را پیامد رابطه‌ی قدرت مستقیم میان زنان و مردان می‌داند، که طی آن مردان منافعی عینی و بنیادی در نظارت، سوء‌استفاده، انقیاد و سرکوبی زنان دارند و به وسیله‌ی اعمال ستم جنسی بر زنان این منافع را برآورده می‌کنند. این الگوی ستمگری به طور عمیقی در سازمان جامعه عجین شده و ساختار تسلط بنیادی پدرسالاری[۷۳] را شکل داده است. پدرسالاری یک ساختار قدرت است که با یک نیت عمومی و قوی ابقاء می‌شود و بنابراین تفاوت‌ها و نابرابری‌های جنسی، فرآورده‌های پدرسالاری‌اند (ریتزر، ۱۳۷۴: ۴۸۴). نظریه‌پردازان ستمگری جنسی، مفاهیم زنانگی و مردانگی را حاصل پدرسالاری می‌دانند و معتقدند این مفاهیم واقعیت را واژگون می‌کنند تا چیرگی و تسلط یک جنس بر دیگری تداوم داشته باشد و به این شکل تفاوت جایگاه و نقش‌های اجتماعی زنان و مردان در طول تاریخ و در قالب زنانگی و مردانگی تداوم یافته است (بارت، ۱۳۸۰). در این نظریه پدرسالاری نظامی جهان شمول است و هیچ حوزه‌ای از جامعه وجود ندارد که مردان در آن دخیل نباشند. به‌نظر این گروه، هر نظام سلطه‌ی مردانه را همواره نوعی تقسیم کار جنسی تقویت و تثبیت می‌کرده است (آبوت[۷۴] و والاس[۷۵]، ۱۳۸۱: ۲۹۳).
۳-۳-۳- نظریه‌ی نابرابری جنسی
این نظریه معتقد است که زنان و مردان نه تنها موقعیت‌های متفاوتی در جامعه دارند، بلکه در موقعیت‌های نابرابری نیز قرار دارند. زنان در مقایسه با مردان همتراز، از منابع مادی، منزلت اجتماعی، قدرت و فرصت‌های تحقق­نفس کمتری برخوردارند؛ این جایگاه اجتماعی می‌تواند بر طبقه، نژاد، شغل، قومیت، دین، آموزش و ملیت و یا بر هر عامل مهم اجتماعی دیگری مبتنی باشد. این نابرابری‌ها از سازمان اجتماعی نشأت می‌گیرد و هیچ‌گونه الگوی تفاوت طبیعی مهمی برای تمایز دو جنس وجود ندارد. نابرابری جنسی از آن رو وجود دارد که زنان در مقایسه با مردان از قدرت کمتری برای تحقق نفس بر‌خوردارند. تمام نظریه‌های نابرابری بر این باورند که هم مردان و هم زنان در برابر ساختارها و موقعیت‌های اجتماعی برابرانه‌تر می‌توانند واکنشی آسان و طبیعی داشته باشند (ریتزر، ۱۳۷۴: ۴۷۴-۴۷۳). این نظریه معتقد است که تمایزها و تفاوت‌هایی که منشأ نابرابری دارند و زنان از آن‌ها رنج می‌برند را باید از بین برد. برای مثال، می‌توان به برابری یکسان زن و مرد در دسترسی به امکانات حقوق و ارتقای شغلی اشاره کرد (کلربلو، ۱۳۸۳).
۳-۴- نظریه‌های کمکی در تعیین مفاهیم و مقوله‌ها
۳-۴-۱- نظریه‌ی نقش جنسیتی
یکی از چارچوب‌های اصلی برای تعیین هنجارها و ارزش‌های هر فرد «جنسیت» است. افراد بر پایه‌ی جنسیت‌شان به گونه‌ای متفاوت اجتماعی می‌شوند و پیش‌بینی می‌شود که نقش‌هایی متفاوت بپذیرند. بنابراین، جنسیت در تعیین نقش‌های اجتماعی و خانوادگی از تأثیرگذارترین عوامل است (سفیری و زارع، ۱۳۸۵). از مردان و زنان انتظار می‌رود که پس از ازدواج نقش‌هایی ویژه بپذیرند که وظایف مربوط به آن نقش‌ها بر پایه‌ی کلیشه‌هایی فراوان تعیین شده است که جامعه نیز آن را گسترش می‌دهد (اسپایکرمن[۷۶]، ۱۹۹۷). پذیرش این نقش‌ها از سال‌های کودکی آغاز می‌شود. هر جامعه با اغراق‌آمیز کردن جنبه‌های واقعی و خیالی تفاوت‌های زیستی زن و مرد نگرش‌ها و رفتارهایی دو سویه را در دو مجموعه‌ی زنانه و مردانه طبقه‌بندی می‌کند و آن چه دوام این نقش‌های جنسیتی تفکیک شده را فراهم می‌سازد، وجود نهادهایی مانند خانواده، مدرسه، گروه هم‌سالان و رسانه‌ها است. در صورتی که مرز نقش‌های جنسیتی تبدیل به مرزی کاملاً مشخص و غیرقابل جابه‌جایی شوند، کلیشه‌های نقش-­ جنسیت شکل می‌گیرند. این کلیشه‌ها که دارای تمامی خصایص یک ساختار‌ هستند و افراد تمایلات نقشی خود را با آن وفق می‌دهند، به عنوان راهکارهایی برخاسته از گذشته و سنت پاسخ‌گویی موقعیت‌های کنونی جامعه هستند (فوریشا[۷۷]، ۱۹۷۸: ۱۴۷).
۳-۴-۲- نظریه‌ی سرمایه‌ی پیر بوردیو[۷۸]
سرمایه در نظر بوردیو به هر نوع قابلیت، مهارت و توانایی اطلاق می‌شود که فرد می‌تواند در جامعه به‌صورت انتسابی یا اکتسابی به آن دست یابد و از آن در روابطش با سایر افراد و گروه‌ها برای پیشبرد موقعیت خود بهره ببرد. در واقع موقعیت افراد بر حسب حجم و نوع سرمایه آن‌ها مشخص می‌شود و جایگاه آن‌ها را ابتدا در خانواده و سپس در جامعه مشخص می‌سازد (فکوهی، ۱۳۸۴: ۱۴۵). موقعیت و پایگاه را معمولاً به عنوان رتبه یا موقعیت شخص در گروه یا یک گروه در رابطه با گروه‌های دیگر تعریف می‌کنند (هورتون[۷۹] و هانت[۸۰]، ۱۹۸۹: ۱۰۵). کارکردهای سرمایه به­عنوان یک رابطه­ اجتماعی درون یک سیستم مبادله است و این واژه به همه کالاهای مادی و نمادین گسترش یافته است که میزان و ارزش یک شخصیت موجود و در یک کلمه جایگاه وی را در یک ساختار اجتماعی مخصوص نشان می‌دهد (هارکر[۸۱]، ۱۹۹۰: ۱۳). طبق نظر بوردیو، جایگاه و موقعیت هر کنشگری او را به سوی الگوی رفتاری خاصی متمایل می‌سازد. در نتیجه، افرادی با جایگاه سروری در پی به اجرا درآوردن راهبردهای بقا و حفظ خشونت نمادین و تنزل‌یافتگان مستعد به‌کارگیری راهبردهای براندازی و انهدام هستند» (ریتزر، ۱۳۷۴: ۷۲۴). توزیع انواع سرمایه، تعیین‌کننده‌ی موقعیت طبقاتی عینی فرد در نظام اجتماعی است. به عبارت دیگر، ساخت طبقاتی از طریق ترکیب انواع این سرمایه‌ها به وسیله گروه‌ها روشن می‌شود. طبقات بالا بیشترین میزان سرمایه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دارد. طبقات متوسط مقدار کمتری از این انواع را در اختیار دارد و طبقه پایین کمترین مقدار این ترکیب از منابع را مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد (ترنر[۸۲]، ۱۹۹۸: ۵۱۳-۵۱۲).
۳-۴-۳- نظریه‌ی فمینیستی خشونت
سازمان ملل در قطعنامه‌ی مربوط به حذف خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳، خشونت علیه زنان را این گونه تعریف کرده است: «هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت، که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی یا رنج زنان شود؛ چنین رفتاری می‌تواند با تهدید، اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادی صورت گرفته و در جمع یا خفا رخ دهد» (سازمان بهداشت جهانی، ۱۳۸۰: ۳۰).
ایده‌ی اصلی این نظریه این است که فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم در جهت حمایت از نوعی نظم اجتماعی خاص و ساختار خانوادگی پدرسالار عمل می‌کنند. پدرسالاری باعث می‌شود زن‌ها پایین‌تر قرار بگیرند و الگوی تاریخی خشونت سیستمی علیه زنان شکل بگیرد (گلز[۸۳] و استراوس[۸۴]، ۱۹۷۹). از این منظر، علت اصلی خشونت زناشویی در ساختار خانواده‌ی سنتی قرار دارد که نوعی نظم اقتدارگرایانه‌ی مردسالار است. علاوه بر این، محققان فمینیست برتری مرد را به شکلی مشخص و آشکار علت اصلی خشونت خانگی می‌دانند (استراوس و یودانیس[۸۵]، ۱۹۹۰: ۸۲۵-۸۴۱).
۳-۴-۴- نظریه‌ی ادبیات گفتاری زنانه
زبان پدیده‌ای اجتماعی و الگویی برای ساختار جامعه است. مردم زبان را تنها برای انتقال افکار و احساسات‌شان به‌کار نمی‌برند، بلکه به گونه‌ای از آن استفاده می‌کنند تا بتوانند ارتباط‌شان را با یکدیگر به خوبی توصیف کرده و به خود هویت ببخشند (فازولد[۸۶]، ۱۹۹۰: ۱). در میان فمینیست‌ها، زبان یکی از موضوعات اصلی و اولیه‌ی پژوهش بوده و تا کنون مجموعه بزرگی از پژوهش‌ها درباره‌ی زنان و زبان صورت گرفته است. این مطالعات نشان می‌دهند که چگونه قالب‌های زبانی (به عنوان مثال، اسم جنس: اوی مذکر) زنان را طرد می‌کند و چگونه واژگان و قواعد نحو زنان را کنار می‌گذارد (ال‌دوالت[۸۷]، ۱۳۸۳: ۷۲). به عنوان مثال، نوع واژگانی که مردها و زن‌ها برای توصیف یک امر به‌کار می‌برند با یکدیگر متفاوت است. در فارسی، زنان از صفاتی مانند «موش، ناز و طفلک» استفاده می‌کنند، در حالی که مردان کمتر از این واژه‌ها بهره می‌برند. هم‌چنین در زبان فارسی کلماتی که در آن‌ها نوعی همدردی وجود دارد مانند «آخه، الهی و بمیرم» مورد استفاده زنان است (نرسیسیانس، ۱۳۸۳). این تفاوت‌های زبانی نه تنها در حوزه‌ی نوع واژگان وجود دارد، بلکه در حوزه‌ی الگوهای مربوط به آهنگ گفتار نیز مشاهده می‌شود. به‌نظر برند[۸۸] (۱۹۷۵) الگوهای مربوط به آهنگ گفتار در بین مردان و زنان متفاوت است. زنان از الگوهای مربوط به تعجب، شگفتی و ادب بیشتر از مردان استفاده می‌کنند. رابین لاکف[۸۹] (۱۹۷۳) بر این باور است که زنان از زبانی استفاده می‌کنند که نشان‌گر و و تقویت‌کننده‌ی منزلت فرودستی آنان در جامعه است (نرسیسیانس، ۱۳۸۳: ۱۰۳). الکوف[۹۰] نیز معتقد است زنان بیشتر از مردان به بازتولید سنت‌های خانوادگی، روابط محلی و آداب و رسوم سنتی می‌پردازند (الکوف، ۱۳۸۵: ۶۲) و در کنار آن‌ها قانون، سنت و آداب و رسوم جامعه هر یک به نوعی مسئول این وقفه‌های عجیب سکوت و سخن گفتن بوده‌اند (وولف[۹۱]، ۱۳۷۹: ۷۳). تحقیقات و مشاهدات نشان‌گر این موضوع است که مردان تمایل به صحبت کردن در مجامع عمومی را دارند؛ مجامعی که مردان برای ابراز افکار و شگردهای مهارت‌های کلامی خود با یکدیگر به رقابت می‌پردازند و معلومات خود را در این فرصت به رخ یکدیگر می‌کشند. به همین دلیل آن‌ها کمتر درگیر محاورات در مجامع خصوصی می‌شوند، در صورتی که عکس این وضعیت در مورد زن‌ها صادق است (نرسیسیانس، ۱۳۸۹).
۳-۴-۵- نظریه‌ی سبک پوشش
در دیدگاه آنتونی گیدنز[۹۲] بدن جایگاه خود و هویت شخصی است و در دوران معاصر به‌صورت کانونی برای کسب قدرت و بازاندیشی درآمده است. کنترل بدن یکی از ابزارهای اساسی است که شخص به وسیله‌ی آن روایت معینی از هویت شخصی را محفوظ می‌دارد و با این حال «خود[۹۳]» نیز از ورای همین روایت در معرض تماشای دیگران قرار می‌گیرد. در تمام فرهنگ‌ها، لباس وسیله‌ای برای عرضه‌ی نمادین خویشتن است؛ نوعی شکل دادن به قالب برونی روایتی که فرد برای هویت خویش برگزیده است. در مورد الگوهایی که در مورد نحوه‌ی زیستن، آراستن بدن و مصرف تبلیغ می‌شود، همواره مقاومت‌هایی صورت می‌گیرد؛ به گونه‌ای که گاه به استقلال و آزادی از الگوهای رایج جامعه می‌ انجامد. فرد با آگاهی به تصمیم‌گیری مبادرت می‌کند و بر اساس ارزش‌های «خود» دست به انتخاب می‌زند و سبکی را در نحوه‌ی زندگی خود برمی‌گزیند که با هویت شخصی او هماهنگ و موجد احترام به خویشتن است (آدمیان و همکاران، ۱۳۹۱).
۳-۴-۶- نظریه‌ی باورهای اعتقادی زنان

طرح های پژوهشی دانشگاه ها با موضوع نقش مؤلفه‌های جغرافیای سیاسی در شبکه‌ی ارتباطی راه‌های استان گیلان- ...

 

راه روستایی (شوسه)

 

۲۷۸۶۷

 

-

 

۲۳۵۵

 

-

 

۸٫۵

 

 

 

(منبع: اداره کل راه و شهرسازی استان گیلان)
نرخ تراکم راه (راه آسفالته) به ازای هر ۱۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت :
ایران: ۵۲ کیلومتر گیلان : ۱۳۶ کیلومتر
بر حسب وسعت
این شاخص نحوه توزیع شبکه راه ها و توسعه یافتگی شبکه حمل و نقل جاده ای را بر اساس وسعت نشان می دهد. بدیهی است هرچه میزان این شاخص بیشتر باشد، نشان‌دهنده‌ی توسعه زیرساخت حمل ونقل جاده‌ای است.
همانگونه که در نمودار ‏۴‑۱ نشان داده شده است، استان گیلان با دارا بودن ۱۳۶ کیلومتر راه به ازای هر ۱۰۰کیلومتر مربع با اختلافی محسوس رتبه‌ی اول کشور در کیفیت راه به وسعت را به خود اختصاص داده است. اگر صرف این موضوع نشان‌دهنده‌ی شرایط مطلوب باشد، می‌توان گفت گیلان بهترین و توسعه یافته‌ترین راه‌های کشور را داراست که البته این طور نیست. چرا که گیلان از نظر وسعت بیست و هشتمین استان کشور محسوب شده و به طبع بر اساس شاخص مذکور هر قدر که میزان وسعت کمتر باشد، میزان دسترسی به راه‌ها در این مناطق بزرگتر نشان داده می‌شود. در مطالب آتی شیوه‌های سنجش دیگری نیز مطرح خواهد شد که این موضوع را تأیید می کند.
نمودار ‏۴‑۱: نسبت طول راه‌ها (اصلی و فرعی) به وسعت استان‌های کشور (یافته‌های محقق: ۱۳۹۳)
در نمودار ‏۴‑۲ میزان راه‌های شهرستان‌های استان گیلان نسبت به وسعت نشان داده شده است. بر این اساس شهرستان صومعه‌سرا با ۲۹٫۳ کیلومتر راه به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر مربع وسعت بهترین شرایط و شهرستان ماسال با ۳٫۴۵ کیلومتر راه به ازای ۱۰۰ کیلومتر مربع وسعت نازل‌ترین کیفیت راه به وسعت را در استان گیلان به خود اختصاص داده‌اند. همانگونه که در قسمت قبل توضیح داده شد، شاخص راه به وسعت نسبت مستقیم به مساحت منطقه‌ی مورد ارزیابی دارد؛ یعنی شهرستان‌های بزرگتر تقریباً از راه های کمتر و شهرستان‌های کوچکتر از راه‌های بیشتر برخوردارند.
نمودار ‏۴‑۲: نسبت طول راه‌های استان گیلان به وسعت (یافته‌های محقق: ۱۳۹۳)
بر حسب جمعیت
این شاخص نسبت کیفیت دسترسی به شبکه جاده ای را نشان می دهد. بدیهی است هرچه میزان این شاخص برای شهرستان بیشتر باشد، نشانه دسترسی بهتر به حمل ونقل جاده ای محسوب می شود. بر اساس نمودار ‏۴‑۳ استان گیلان یکی از ضعیف‌ترین شبکه‌های ارتباطی را به خود اختصاص داده است. به نحوی که به ازای هر ۱۰۰هزار نفر جمعیت تنها ۷۷ کیلومتر راه احداث شده است. این در حالی است که میانگین راه های کشور به ازای هر ۱۰۰هزار نفر، ۱۶۵ کیلومتر می‌باشد. محاسبه‌ی این آمار فقط با جمعیت ساکن و بومی استان یعنی ۲٫۵ میلیون نفر سنجیده شده است. حال اگر جمعیت شناور و تعداد مسافران پرحجم استان را در این آمار دخیل کنیم، کیفیت راه‌های استان با شاخص جمعیتی بسیار نازل‌تر از عدد به دست آمده خواهد شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نمودار ‏۴‑۳: نسبت راه‌ها (اصلی و فرعی) به جمعیت استان‌های کشور (یافته‌های محقق: ۱۳۹۳)
در بررسی شرایط راه‌های شهرستان‌های استان گیلان بر اساس نرخ جمعیت در نمودار ‏۴‑۴ مشاهده می‌گردد شهرستان رشت به عنوان پرجمعیت‌ترین شهرستان استان با اختصاص ۳٫۷ کیلومتر به ازای هر ۱۰ هزار جمعیت نازل ترین کیفیت راه نسبت به جمعیت را دارا می‌باشد و در سوی مقابل رودبار از نظر کیفیت دسترسی جمعیت ساکن این شهرستان به راه های ارتباطی با اختصاص ۲۵٫۷ کیلومتر راه به ازای ۱۰ هزار نفر شرایط بسیار مطلوبی را داراست.
نمودار ‏۴‑۴: نسبت طول راه‌های شهرستان‌های استان گیلان به جمعیت (یافته‌های محقق: ۱۳۹۳)
بر حسب تعداد شهرها و روستاها
استان گیلان به دلیل دارا بودن شرایط طبیعی مناسب و آب و هوای مناسب از تراکم جمعیتی بسیار بالا برخوردار می‌باشد و به طبع رونق کشاورزی منجر به گسترش و تعدد روستاها در این استان را فراهم نموده به نحوی که بر اساس سرشماری سال ۹۰ یک میلیون از جمعیت ۲٫۵ میلیون نفری این استان یعنی قریب ۴۰ درصد جمعیت گیلان در روستاها سکونت دارند.
جدول ‏۴‑۲: مقایسه وضعیت تقسیمات سیاسی کشور با استان گیلان

 

 

 

 

کشور

 

گیلان

 

درصد استان به کشور

 

 

 

مساحت (کیلومتر مربع)

 

۱۶۴۸۱۹۵

 

۱۴۰۴۴

 

۰٫۸

 

 

 

تعداد شهرستان

 

۴۰۷

 

۱۶

 
مداحی های محرم