۱-۶-۲- «انفال» مفهومی فقهی
انفال از نظر ادبی، به معنای بخشش است و از نظر لغوی جمع نَفل یا نَفَل است و ریشه آن از نظر نحوه استعمال از زمانی حادث شد که غنائمی که در جنگلهای صدر اسلام به دست میآمد، بنام نَفَل به کار میرفت. به تعبیر دیگر هر عملی که واجد جنبه خوب و نیکی و با میل و رغبت و به طور استحباب انجام گیرد نفل نامند یا اینکه هر چیزی که زائد بر اصل باشد نفل گفته می شود همانند انجام نمازهای مستحبی که نافله گویند(گلزار غفوری،۱۳۴۲).
انفال در فرهنگ دهخدا، «انفال(ع –مص) غنیمت دادن.(منتهی الارب) ناظم( الاطباء) ( آنند راج) نفل غنیمت دادن – (از اقرب الموارد) بتر گرفتن جهت بریدن قناد شتر را .
انفال.(ع ا) ج نفل(ن-ف) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) از اقرب الموارد غنیمت ها که از کفار گیرند.(غیاث اللغات) یسئلونک عن الانفال.قرآن سوره ۸ آیه ۱ می پرسد ترا از غنیمتها که از دشمن یارند( کشف الاسرار، ج۴،ص۲) سلطان را رغبت افتاد که انفال آن اغفال در وجه بری وافی و حسنه باقی صرف کنند(ترجمه تاریخ یمینی) انفال (اخ) سوره هشتم از قرآن مدنی و دارای ۷۵ آیه است»( دهخدا،۱۳۷۷))در فرهنگ معین، (انفال) (anfal)(ع)- جمع نفل(nafal) غنیمتها- بهره ها- بخش ها(معین،۱۳۷۴).
در ترمینولوژی حقوق آمده است، انفال اموالی است که به موجب قانون متعلق به شخص اول اسلام(پیغمبر یا امام) میباشد این اموال عبارتند از ، اراضی انفال- جنگلهای طبیعی و نیزارها و نظایر آن ها- اموال کسی که وارث قانونی ندارد- اموال شخصی روساء ممالک خارجی که در جنگ با حکومت اسلامی مغلوب میشوند- اشیاء مطلوب و بندگان خوب و زیبا که از غنیمت جنگ قبل از تقسیم آن خود پیامبر (ص) یا امام(ع) جدا کنند و آن ها را صفایا گویند- غنیمت جنگی در جنگی که بدون دستور امام صورت گرفته باشددریا- اقیانوسها- رودهای طبیعی که ملک اشخاصی شناخته نشده است آنچه که از دریا و رودخانه ها صید می شود مانند مروارید و ماهی و غیره(جعفری لنگرودی،۱۳۸۷).
در منبع اخیر الذکر، نویسنده مصادیقی را برای انفال بیان نموده اند، عبارتند از :۱-زمین موات و اراضی غیر موات اجانب در صورتی که بدون اعمال قدرت(به وسیله نیروهای مسلح مسلمین) به حکومت اسلامی واگذار شده باشد، ۲-اراضی غیر موات اجانب در صورتی که با اعمال قدرت نیروهای مسلح مسلمین در جنگی که بدون اذن امام (ع) صورت گرفته باشد و به جنگ مسلمین آمده باشد، ۳-اراضی بدون مالک، ۴-اراضی که صاحبان آن ها به علل بلاهای آسمانی یا زمینی بکلی نابود شده و یا از آن ها دست کشیده باشند، ۵-اراضی خالصه روسای ممالک خارجی مغلوب در جنگ با حکومت اسلامی ۶-اراضی متوفائی که وارث قانونی ندارد، ۷-سواحل دریاها و رودخانه هایی که آب از آن ها خارج می شود(جعفری لنگرودی،۱۳۸۷).
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که با توجه به موازین شرعی و فقهی تدوین یافته در اصل ۴۵ خود با ذکر کلمه انفال برخی از مصادیق آن را ذکر میکند:« انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده- معادن- دریاها- دریاچه ها و رودخانه ها و سایر آبهای عمومی- کوه ها- دره ها- جنگلها- نیزارها- بیشه های طبیعی- مراتعی که حریم نیست- ارث بدون وارث و اموال مجهول المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد می شود در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آن ها عمل نماید. تفضیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین میکند»[۵].
انفال به معنای اراضی خراج نیز مصطلع بوده است، اراضی آباد دشمن که از راه پیکار و به کار بردن نیروهای جنگی به دستور رئیس حکومت اسلامی به دست مسلمانان افتاده باشد پس از اخراج خمس آن اراضی، خراج نامیده می شود و متعلق به عموم ملت اسلام است، خواه در تاریخ فتح آن زنده باشند یا قبلاً بدنیا آمده باشند و عین آن زمین ها غیر قابل انتقال است و قابل افراز نمی باشد و بهره آن ها صرف نیازمندیهای عمومی می شود اراضی«مفتوح عنوه» مرادف اصطلاح بالا است.
در مورد معنی انفال در قران نیز می توان گفت، سوره انفال مشتمل بر ۷۵ آیه است و برحسب برخی روایات در جریان جنگ بدر نازل گردید. از علی بن ابیطالب علیه السلام نقل شده که رسول خدا صلی اله علیه و آله و سلم در جنگ بدر از خمس غنائم شتری به او داد انفال و غنائم از جمله پشتوانه های مالی مهم مسلمین و بیت المال محسوب شده است و به همین اصل، یکی از سوره های قران که در جزء نهم آمده است به نام انفال نامگذاری شده است.
در آیه اول این سوره آمده است که«یسئلونک عن الانفال قل الانفال لله و الرسول، فاتقوالله و اصلحوا ذات بینکم و اطیعوالله و رسوله، ان کنتم مؤمنین» ترجمه: از تو درباره انفال و غنائم و هر گونه مال بدون مالک مشخص سؤال میکنند بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است پس از مخالفت فرمان خدا بپرهیزد و میان برادرانی که با هم ستیزه دارند آشتی دهید و اطاعت خدا و پیامبرش را بنمائید اگر ایمان دارید[۶].
من باب شأن نزول سوره انفال، از ابن عباس چنین نقل شده که پیامبر « صلی اله علیه و آله و سلم» در روز جنگ بدر برای تشویق مسلمانان و جنگجویان جوایزی تعیین کرد و مثلاً فرمود: کسی که فلان فرد دشمن را اسیر کند و نزد من آورد چنین پاداشی به او خواهم داد این تشویق که علاوه بر روح ایمان و جهاد که در وجود آن ها شعله ور بود سبب شد که سربازان جوان پیامبر(ص) در یک مسابقه افتخار آمیز با سرعت بسوی هدف بشتابند ولی پیر مردان و افراد سالخورده در زیر پرچم ها توقف کردند. هنگامی که جنگ«بدر» پایان یافت جوانان برای گرفتن پاداش های خود به سوی پیامبر شتافتند، اما پیر مردان به آن ها گفتند که ما نیز سهمی داریم، زیرا ما تکیه گاه و مایه دلگرمی شما بودیم و اگر کار بر شما سخت می شد و عقب نشینی می کردید حتماً بسوی شما می آمدیم، در این موقع میان دو نفر از انصار مشاجره لفظظی پیدا شد و راجع به غنائم جنگ با یکدیگر گفت و گو کردند آیه فوق نازل شد و صریحاً غنائم را متعلق به پیامبر دانست و اعلام کرد هر گونه که حضرت بخواهد رفتار خواهد کرد. پیامبر(ص) نیز به طور مساوی در میان جنگویان تقسیم کرد و دستور داد که میان برادران دینی صلح و اصلاح شود[۷].
اعتقاد بر آن است که در حقیقت انفال، مال شخصی رسول و امام نمی باشد بلکه از این لحاظ که عهده دار امور مسلمین و اداره کننده آنان میباشند در اختیار آنان گذاشته می شود و اگر از این قبیل اموال وجود داشته باشد به امام بعدی که قائم به امور مسلمین است میرسد نه به وارث او، به تعبیر دیگر انفال مال امامت است و از حیث اینکه رهبری اسلامی را عهده دار است در اختیار امام قرار میگیرد. حیثیت در اینجا تقییدیه است یعنی نه به اعتبار شخص، بلکه به اعتبار منصب این اموال در اختیارش گذرانده می شود.
علی بن راشد از امام علی النقی(ع) نقل میکند که فرموده اند اموالی که به سبب و اعتبار ولایت در اختیار پدرم گذاشته اند امروز به من میرسد و در اختیار من است و آن دسته که به جهات شخصی مثلاً بیع، ارث، هبه و نقل و انتقال به دست آمده است طبق کتاب خدا ارث و ترکه میباشد(مشکینی،بی تا).