۴-۸-۱-۲ سیر تحول دیدگاه ها در مورد درگیری
بعد از مطرح شدن مفهوم درگیری در بازاریابی این مساله به طور گسترده ای در ادبیات بازاریابی مورد استفاده قرار گرفته است . این موضوع با مفاهیم گسترده ای همراه شده و در حیطه های بسیاری مورد بررسی قرا گرفته است . عده ای درگیری را به عنوان مفهومی در ارتباط با محصولات بررسی نموده اند . این افراد اعتقاد دارند که در گیری ماهیتی دارد که در ارتباط مستقیم با محصول است ( لورنت و کپفرر ) . عده ای دیگر مفهوم درگیری را در ارتباط با تبلیغات و فعالیت های بازاریابی مورد بررسی قرار داده اند. به اعتقاد این دسته مفهوم درگیری در ابتدا می بایست در مبحث تقسیم بندی بازار مورد استفاده قرار بگیرد و سپس با تعیین شدن میزان درگیری افراد در مورد کالا و یا خدمات ، برنامه ریزی تبلیغات با توجهی ویژه به این مساله مورد طراحی قرار بگیرد . (ولز ۱۹۸۶ )
همانگونه که مشهود است در هر دو مورد تعیین میزان درگیری افراد در مورد محصول معیار بسیاری مهمی می باشد که در تصمیم های سازمان ها بسیار پر کاربرد می باشد . بنابراین تعیین و اندازه گیری میزان درگیری در اولویت های پژوهشی قرار گرفت .
۵-۸-۱-۲ تعاریف ارائه شده در مورد درگیری
در ادامه به منظور آنکه که کلیتی از ادبیات موضوعی این حیطه را نیز داشته باشیم اقدام به ارائه برخی از نظریه های ارائه شده در حیطه درگیری می نماییم .
۲-۲ برخی از نظریه های ارائه شده در حیطه درگیری
شریف و همکاران ۱۹۶۵ |
پر درگیر عبارت است از تمایل پایین فرد در پذیرش سایر پیغام های ارسالی به وی و تمایل پایین فرد در تغییر برند مصرف خویش . در نتیجه درگیری نشان دهنده موضعی با تعهد نسبت به یک برند ، یک ویژگی و یا یک محصول می باشد. |
کروگمان ۱۹۶۶ | تعداد ارتباطات ایجاد شده خودآگاه در ذهن مصرف کننده با خاطرات و تمایلات فرد در دقیقه که به واسطه حضور محرک های خارجی ایجاد می شود . |
دی ۱۹۷۰ | سطح عمومی علاقه فرد به محصول و مرکزیت آن برای فرد و ارتباطات آن با ضمیر فرد |
روبرتسون ۱۹۷۶ | قدرت سیستم باوری و ارزشی فرد در مورد یک کالا و یا یک محصول |
هوستون و راشفیلد ۱۹۷۸ | تقسیم بندی درگیری به سه دسته مختلف : درگیری موقعیتی ، درگیری با دوام ، درگیری پاسخی |
میشل ۱۹۷۹ | سطحی فردی و درونی که نشان دهنده سطح براگیزانندگی یک محرک و یا یک موقعیت می باشد . |
لاستوویکا ۱۹۷۹ | کالای کم درگیری کالایی است که در مورد آن فرد کمترین میزان ارتباط را با دنیای خویش و یا ارزش های خویش درک می کند . در چنین شرایطی میزان تعهد افراد به برند ها بسیار پایین می باشد . |
پتی و کاسیوپو ۱۹۸۱ |
در موقعیت های پر درگیر پیغام های ارسالی به سمت مصرف کننده که قصد متقاعد سازی وی را دارند سطح بالایی از ارتباط را با فرد دارا می باشند . در حالی که در موقعیت های کم درگیر ارتباط پیغام ها با فرد بسیار ناچیز هستند . |
بلاچ ۱۹۸۱ | درگیری عبارت است از حالتی قابل مشاهده که منعکس کننده میزان علاقه ، برانگیزانندگی . احساسات مرتبطه ای است که در ارتباط به یک محصول در فرد وجود دارد. |
کوهن ۱۹۸۳ | درگیری در واقع حالت فعال سازی است که مربرط به رویه های روانشناسی مصرف کننده می باشد . وقتی گفته می شود که این کالا پردرگیر است در واقع نشان دهنده ان است که هم سطح فعال سازی بالا بوده است و هم آنکه توجه فرد به این فرایند معطوف شده است . |
۶-۸-۱-۲ عوامل اثر گذار به روی درگیری
همانگونه که قید گردید تعداد زیادی از پژوهشگران حیطه بازارایابی مساله درگیری را از دیدگاه های مختلف را مورد بررسی قرار داده اند . با توجه به ماهیت درگیری این مهم تحت تاثیر فاکتورهای مختلفی قرار می گیرد . ذیلا سعی بر آن خواهیم داشت تا فاکتورهایی را که به روی درگیری اثر گذار هستند را مطرح نموده و هر کدام را به صورت خلاصه مورد بررسی قرار دهیم .
۱-۶-۸-۱-۲ تاثیر قیمت به روی درگیری
۳ . آیا محتوا توالی مناسبی دارد؟
۴ . آیا محتوا با اصول و مفاهیم علمی آن درس مغایرتی ندارد؟
۵ . آیا محتوا با مدت زمان تخصیص یافته برای یادگیری انطباق دارد؟
اگر پاسخ همه سؤالهای فوق منفی باشد، معلم نمی تواند از آن محتوا در فعالیتهای آموزشی استفاده کند، ولی اگر پاسخ تعدادی از سؤالها منفی است، باید تغییرات لازم را در محتوای آن بخش داد.
ویژگیهای آموزش و یادگیری فعال
برونر (۱۹۷۲)مدعی است تدریسی که بر ساخت (که خصوصیت اساسی روش اکتشافی مورد نظر وی است )تکیه می کند ،موضوع درس را قابل فهمتر می کند، فراموشی را به حداقل می رساند، برای انتقال شانس بیشتری دارد و پیشرفت دانش آموز را از سطوح بالا ساده تر می کند.او همچنین معتقد است که این بهترین راه برای تشویق کاملترین شیوه تفکر عادی سرانجام مدعی میشود که این تدریس به درک شهودی منتهی میشود. درکی که نه تنها برای دانش آموز لذت بخش است، بلکه به احتمال زیاد، اعتماد تکیه بر خود را افزایش میدهد. کونر واسنیگ در کتاب رفتار فرد متذکر میشوند که دانش آموزی که از طریق روش اکتشافی چیزی آموخته است به احتمال زیاد نگرشهای مناسبی نسبت به موضوع درسی معینی و یادگیری به طور اعم کسب می کند و بدین ترتیب به یادگیری ادامه خواهد داد و پی خواهد برد که معلم کوشیده است احساس دانش آموزان را در مورد آنچه که می آموزند، مورد توجه قرار دهد. ( بیلر، ۱۳۷۸ ،ص ۲۵۲ )
به علاوه کومز و اسنیک با برونر از این نظر هم عقیده اند که دانش آموزی که از طریق اکتشاف می آموزد،احتمالا بیشتر به احساس کفایت دست می یابد.آنها معتقدند که عرضه بیش از حد مطالب متون درسی یا برنامه ها،دانش آموز را به دیگران متکی میکند و احتمال پیدا کردن جوابها یا حل مسائل به وسیله خود او را به حداقل کاهش میدهد. بیگ معتقد است با بهره گرفتن از روش آموزش برای بازاندیشی ( روش اکتشافی مورد نظر وی ) دانش آموزان بسیار با انگیزه می شوند، در تمام آزمونها نمرات بالاتری می آورند، بینش انتقادی پیدا می کنند و احتمال شرکت آنها درمطالعات خارج ازکلاس بیشتر می شود.( بیلر، ۱۳۷۸،ص ۲۵۳ )
برای طرفداران روش اکتشافی ،این نتایج مثبت را می توان معلول این واقعیت دانست که این دانش آموزان فعالانه در یادگیری شرکت دارند .و این به نوبه خود به درک عمیقتر و حافظه بهتر می انجامد.دیگر اینکه کنشهای فکری خود را صرف کشف مفاهیم مهم از خود می کنند وبدین ترتیب برای آنچه که یاد گرفته اند ارزش بیشتری قایل می شوند .
هدف روش اکتشافی این است که بینش نسبی ویژه ای در ذهن بیشتر کودکان ایجاد کند . به عبارت دیگر ،دانش آموزان را وادارد که ادراکات خود را به نحو کم و بیش معینی تجدید سازمان کند تا بتوانند روابط جدید را دریابند.بنابراین بحثهای کاملا بازی که بدون نتیجه ادامه پیدا می کند معمولا مورد توجه نیست ،مگر مواردی که دانش آموزان با عقاید شخصی سرو کار دارند و در معرض عقاید تهییج کننده گوناگون قرار گرفته اند .(همان منبع ،ص ۲۵۳ )
اغلب روش های تعلیم وتربیت باز برای دوره ابتدایی طرحریزی شده است.برداشتی که در آن بر تجربه مستقیم و کنش متقابل با همسالان تاکید می شود ،به خصوص برای دانش آموزانی مناسب است که در مرحله عینی هستند. روش اکتشافی اگر به درستی انجام گردد ،موجب افزایش خلاقیت در یادگیرنده می شود .(بیلر ،۱۳۷۸ ،ص ۲۶۶ )
سیف امتیازات روش یادگیری اکتشافی را چنین بیان می کند:
یکی از عناصر اصلی تعلیم و تربیت، برنامه درسی می باشد. در بخش برنامه ریزی درسی، مرحله ای به نام انتخاب و سازماندهی محتوا وجود دارد که با تعیین جهت دهی ارزشی اهداف و آماده سازی رئوس برنامه و تعیین استانداردهای آموزشی تعیین و به صورت برنامه طرح ریزی شده در می آید.
بر این اساس است که دو نوع شیوه تألیف و تدوین در محتوای کتب درسی و برنامه های آن خواهیم داشت. شیوه ارائه فعال و شیوه ارائه غیرفعال
شیوه ارائه فعال محتوا:به اهمیت ساخت در آموزش موضوعات درسی توجه خاصی دارد و این ساخت را زمانی قابل دستیابی می داند که فرد در جریان یادگیری فعالانه شرکت داشته باشد. برونر ساخت مطالب را باعث درک اصولی موضوع و قابل فهم شدن آن برای یادگیرنده می داند. انتقال یادگیری به سطوح بالاتر حیطه شناختی آن گونه که بلوم و همکاران ۱۹۵۶ مطرح کرده اند، نیازمند ایجادموقعیتهای مناسب برای فعالیت یادگیرنده می باشد.( مصفا،۱۳۸۴،ص ۱۳ )
با توجه به شیوه فعال ارائه محتوا ،یادگیری فعال محقق میشود که عبارت است از: یادگیری است که عمل یادگیری باحداقل دخالت عامل خارجی صورت می گیرد. به عبارت دیگر معلم، کتب درسی یا هر وسیله دیگر فقط عوامل تسهیل کنند. یادگیری یا یاد گیرنده باشند.یادگیری فعال ،یادگیری اثر بخشی است که فراگیر بطور فعال در عمل یادگیری درگیر بوده و عمل یادگیری در کنترل خود او باشد.( بالدوین و ویلیامز ، ۱۹۸۸ ، ص ۴ )
شیوه ارائه غیر فعال محتوا:بر بیان حقایق و اصول کلی و تعاریف استوار است و سؤالات مطرح شده در این نوع از ارائه محتوا نیز با پاسخهای بلافاصله مؤلف همراه می باشد و یادگیرنده در جهت آموزش متکی بر انباشتن حافظه سوق می یابد.( مصفا،۱۳۸۴،ص ۱۴ )
باید متذکر شد که دیگر انتقال صرف معلومات و انباشتن ذهن شاگردان از اطلاعات نازا و عقیم ، ره به جایی نخواهد برد، بلکه در انتخاب محتوا و تجربیات آموزشی باید به عوامل اساسی و متنوعی همچون ارتباط و تناسب آن با سطوح رشد یادگیرنده، ارتباط وتناسب با مسائل روز و واقعیتهای موجود، ارتباط و تناسب با شرایط و موقعیتهای محیطی، فرهنگی و اجتماعی، توجه به روحیه تحقیق و تخصص و یادگیری خارج از مدرسه، این که محتوا باید با ساعات و زمان اختصاص یافته به موضوع تناسب داشته باشد، توجه شود. (همان منبع)
در سالهای اخیر شاهد تحقیق و بررسی کتب از جنبه مختلف( بررسی نحوه تالیف و تدوین کتب درسی، بررسی ارتباط عمودی وافقی مطالب کتابها، مقایسه با اهداف در نظر گرفته شده و…)جهت پر بار کردن محتوا هستیم. با توجه به اهمیت کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی که باید حس کنجکاوی دانش آموزان را برانگیزد و زمینه را برای رشد و پیشرفت در سایر علوم و فنون مهیا سازد، بر آنیم که ایا محتوای ارائه شده در این کتاب از چنین ویژگی برخوردار هست یا خیر؟ و ایا به شیوه فعال تالیف شده است یا خیر؟
دیدگاه ویلیام رومی و ارتباط آن با یادگیری فعال
ویلیام رومی متخصص آموزش علوم ،روش ارزشیابی از کتب درسی را در کتاب تکنیکهای پژوهش برای آموزش علوم مطرح سازد ، وی شیوه آموزش علوم را فرایندی پژوهشی و اکتشافی در نظرمی گیردازاین رو پیوسته بر آن تاکید دارد که نحوه آموزش علوم باید به صورت فعال و تحقیقی باشد. به نظر وی برای سازمان دادن اطلاعات و محتوا باید از مدل زیر پیروی نمود.
مشاهده حقایق و اطلاعات مفاهیم، تعمیم ها، اصول طرحهای مفهومی به عقیده رومی مشاهده بررسی حقایق در پایین ترین سطح قرار دارد. یادگیرنده پس از این کار باید به یک دسته اصول و مفاهیم دست اول دست یابد و سرانجام بتواند طرحهای مفهومی را در ذهن خود مجسم سازد و با توجه به این عقیده رومی محتوایی را که حقایق را ارائه می کنند و نتایج یا اصولی را بلافاصله مطرح می کنند در زمره محتوای غیرفعال دسته بندی می کند.(رومی، ۱۹۶۸، ص ۱۲)
عقاید صاحب نظران دیگر در این زمینه نیز شباهت زیادی با نظرات رومی دارد، به عنوان مثال برونر نیز معتقد است که فرد در برخورد با مسایل بحث انگیز باید با بهره گرفتن از تفکر شهودی، اصول و مفاهیم را درک کند و به راه حل برسد.
دیویی (۱۰۸۵) نیز معتقد است که در فرایند پژوهش ابتدا مساله باید عمیقا روشن شود و بعد فرد با جمع آوری اطلاعات و یافتن راه حل مسایل به اصول و تعمیمات برسد. بنابراین افکار دیویی و برونر در این زمینه با نظرات رومی شباهت دارد.
جدول شماره (۱-۲) مقایسه نظریه های یادگیری
صاحبنظر | ابزارایجادانگیزش | فعالیت | دریافت | نتیجه |
رومی | ارائه سوال فعال | تحقیق | مفاهیم،اصول و تعمیمها | اکتشاف و یادگیری |
پیاژه | ارائه محتواباتوجه به علاقه وویژگیهاو نیازهای یادگیرنده | تفکر | جذب و انطباق | ایجاد ساخت شناختی جدید و یادگیری |
﴿کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ﴾ ﴿کَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ﴾[۳۸۲].
این موانع ادراک، انسان را از تشخیص درست حقایق عقلی و قلبی و از برکات الهامها و ارشادهای غیبی محروم میدارند. در حقیقت اینها همانند حجاب و حائل قلب را میپوشانند و نمیگذارند نور علم و معرفت وجود انسان را روشن و نورانی گرداند.
البته این نکته حائز اهمیّت است که برخی از این حجابها رقیق بوده و با تعالیم الهی به آسانی قابل رفع و زائل شدن میباشند امّا برخی دیگر در جان انسانها ریشه دوانده و به اصطلاح حجابهای ضخیم میباشند این گونه حجابها نیز تا زمانی که جوهر آئینه دل را فاسد نکرده باشند با همه تراکم خود باز قابل علاج میباشند. امّا اگر به خاطر تراکم، دل را فاسد نمایند دیگر قابل علاج نمیباشند. چنان که کفر بر دل انسان چنین پردهای را میافکند.[۳۸۳]
همچنان که رذائل جنبه مانعیّت برای ادراک و علم دارند در مقابل، ایمان و تقوا و فضائل اخلاقی نیز باعث باز شدن درهای حکمت بر قلب انسان میگردد و زمینه نزول برکات ارضی و سماوی را فراهم می کند.
بنا بر آموزههای قرآنی، خداوند کسانی که هدایت تشریعی یافتهاند [یعنی به دستورات دینی عمل کرده و از این هدایت الهی بهره بردهاند] بر هدایت تکوینی ثانوی (پاداشی) آنان نیز میافزاید و به آنان روح تقوا میبخشد و تقوا نیز خود زمینهساز شهودات قلبی و مکاشفاتی میشود که زمینهساز معرفت و بصیرتی ویژه میباشد. مکانیسم به دست آوردن آن نوع معرفت هم با مکانیسم دستیابی به معرفتهای دیگر متفاوت است. و در حقیقت به انسان نوعی دید و درک تازه و عمیق از جهان ارائه میدهد که در پرتو آن برخی از حقایق جهان غیب را به راحتی رصد میکند.
در این دیدگاه قلب آدمی مرکز ادراکات ویژهای میگردد که در پرتو صافی روح و کنترل ورودیها و خروجیها (دوری از رذایل و همّت به کسب فضائل) به یک نوع بصیرت و بینایی قلبی نائل میگردد که منشاء آن چشم دل آدمی است. چنین انسانهایی از وسوسههای شیطانی و القائات پلید آن در امانند و در مقابل، القائات و الهامات رحمانی مایه روشنبینی آنان میشود. بنابراین هر قدر ایمان و یقین انسان بالا رود و حجابهایی که بر اثر گناهان و روحیات و صفات زشت، اطراف دل را گرفته کنار زده شود، حقایق بیشتری از جهان هستی و حتّی از جهان ماوراء طبیعت و عالم ملکوت برای انسان مکشوف میگردد، تا آنجایی که میتواند ابراهیموار بر ملکوت آسمانها و زمین نظر کند.[۳۸۴] ﴿وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾[۳۸۵].
نفس آدمی مستعد قبول علم از جواهر عقول است و هیچ منعی از جانب جواهر عقول نیست بلکه حجاب از قابل (نفس) است و چون حجابها به کناری رود و مرتفع گردد (یعنی نفس به صفت تخلیّه از رذایل متّصف و به مقام تحلیّه به فضائل صعود نماید) تحلّی به حقایق انوار ملکوتیّه پیدا میکند. و اهل ذوق میگردد. و مراد از ذوق در کلام بزرگان عرفان و عمل، همان علوم و معارفی است که به وجدان و کشف حاصل میشوند، نه به برهان و کسب و نه از طریق اخذ به ایمان و تقلید. زیرا که هر یک از برهان و کسب و اخذ به ایمان و تقلید اگر چه در حدّ و مرتبتِ خود معتبرند و لیکن ذوق که وجدان و کشف است علمی است عیانی و آنهای دیگر، علومی خبریاند. و خبر مانند عیان نیست.
در روایات معصومین: نیز نکات عجیبی در این باره وارده شده است.
«غضّوا أبصارکم ترون العجائب»[۳۸۶]؛ «چشمها را فرو بندید (از حرام الهی چشمپوشی نمائید) تا عجائب را بنگرید.»
اثرگذاری فضائل و رذایل بر ادراک به دو گونه مستقیم و غیر مستقیم صورت میپذیرد. چنان که فضیلت اخلاص بنا بر صریح روایات معصومین: بعد از چهل روز چشمههای حکمت را بر دل و جان آدمی جاری و ساری میکند فضیلت احسان به یتیم نیز این گونه است امّا اوّلی به صورت مستقیم و دوّمی به صورت غیر مستقیم. همچنین رذایل نیز این گونهاند رذیله سفاهت مستقیماً بر ادراک اثر منفی میگذارد و بیاحترامی و ظلم به یتیم و یا والدین به طور غیر مستقیم ادراک آدمی را خدشهدار مینمایند.
در حقیقت صُغری و کُبری چیدن و فکر کردن و دیگر مقدّمات آن، همه و همه از معدّات علم و ادراکند و افاضه صُوَر علمیّه بر انسان از عالم قدس حکیم است. خداوند در پرتو فضائل، به انسان حکمت عنایت میکند. و حتّی کسب برخی از علوم به صورت متداولِ علمآموزی (از تعلیم و تربیت و کلاس درس رفتن و استاد دیدن) محال است و راه کسب برخی از علوم منحصر در پاک زیستن و پاک اندیشیدن است.
مطلب دیگر آن که علمی که آدمی میآموزد بسیار ناچیز است به عبارت دیگر علم عادی انسانها بسیار محدود است چرا که هر یک از ابزار شناخت، دارای بُرد ادراکی محدودی است، و نیز تحقّق ادراک هم مشروط به شرایطی است. همه وقت و همه جا این ادراک حاصل نمیشود؛ و همچنین در ادراکات حاصله ما، خطاهایی پیدا میشود و انسان در تعقّل و تفکّر نیز دُچار اشتباه و انحراف میگردد.
قرآن کریم میفرماید: ﴿وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً﴾[۳۸۷].
هم علم انسان اندک و ناچیز است و هم احتمال انحراف و خطاء در علوم حاصله عادی انسان وجود دارد. آیاتی از قرآن به این مطلب که آدمی در تفکّر و تعقّل دُچار اشتباه میشود اشاره دارد. ﴿عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾[۳۸۸].[۳۸۹]
پس با این وصف باید راههای دیگری برای بشر وجود داشته باشد که هم تأمین کنندهی نیازهایش باشد و هم راه درست و بدون خطاء را جلوی پای آدمی بگشاید. و این مشکل با اعطاء علوم شهودی برطرف میگردد. علمی که با اتّصافِ به مکارم بلند اخلاقی و پاکی از هر گونه بدی، به صورت نوری در دل آدمی ظهور پیدا میکند و هرگز او را به راه خطاء نمیبرد و مصون از همه انحرافات و اشتباهات است. (مراد شهودات صادقی است که همراه با القائات ملکی یا رحمانی باشد.)[۳۹۰]
(البته باید توجّه داشت که حکمت الهی مقتضی است که آدمی تمام مصالح و مفاسد خود را بشناسد و از عوالم دیگر نیز اخباری به دست آورده و به اسرار عالم تا حدودی که لازمه هدایت او در دنیا و سعادت او در زندگی دنیوی و اخروی است آشنا گردد لذا از باب قاعده لطف، وحی و نبوّت را به بشر ارزانی داشته است که این نعمت، نافیِ نعمتهای دیگر از جمله نعمت علوم اشراقی و الهامات قلبی نمیباشد.)
از منظر قرآن و روایات تقوا شکوفاگر فطرت بشر است.
چنان که علم پزشکی آثار غذاهای مختلف بر بدن را ارزیابی و سپس با توجّه به اصالت تن در طبّ ظاهری، به غذاهای مفید توصیه و از غذاهای مضرّ نهی می کند. در طبّ باطنی با توجّه به اصالت روح و روان، گفته شده است که رعایت تقوای الهی، سبب شکوفایی روح میگردد. ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً﴾[۳۹۱].
یعنی تقوای الهی به انسان قدرت تشخیص و فرقگذاری بین حقّ و باطل را میدهد. در واقع تعلیم الهی و بصیرت دینی، نتیجه تقوا و نمودی از شکوفاگری فطرت انسانی در پرتو تعالیم دینی میباشند. چنان که ظلم و گناه مایه تیرگی روح و عدم تشخیص حقّ و باطل میگردد تا آنجا که انسان مبداء و معاد و خالق خویش را فراموش میکند و حتّی خویشتن خویش را به فراموشی میسپارد.
﴿وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ﴾[۳۹۲].
این إنسایِ الهی همانند إضلال خدایی، کیفری است که خداوند به خاطر رذیلتمندی افراد نصیب آنها نموده است.[۳۹۳]
نتایجی که از مباحث گذشته به دست میآید به طور خلاصه این است که:
- راههای ادراک فقط در حسّ و تجربه و راه عقل خلاصه نمیشود و انسان در پرتو عمل صالح و عمل به دستورات شریعت مورد تأیید الهی قرار گرفته و به وسیله نور الهی به معارفی بدیع و بیبدیل دست مییابد.
﴿وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ﴾[۳۹۴]
و همان گونه که پاداش احسان در عمل، هدایت الهی میباشد، نتیجه انحراف از حق و عمل نکردن به دستورات الهی، إضلال (عدم هدایت) است.
﴿فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ﴾[۳۹۵].
یعنی تقوا فطرت انسان را شکوفا و مایه بصیرت او و گناه باعث تیرگی روح و دگرگونی نگاه انسان به عالم میشود. و هر چه انسان از خداوند دور گردد در حقیقت به شیطان نزدیک شده و زمینه را برای ورود وسواس خنّاس در فکر و اندیشه خود فراهم میکند و کار شیطان هم این است که با وعدههای دروغین آنان را فریب دهد.
﴿یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً﴾[۳۹۶].
ای
از آنجایی که وظیفه محوری مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، تولید برنامه های نرم افزاری در زمینه های مختلف علوم اسلامی و فرهنگ دینی به منظور تحقیق، تبلیغ و اطلاع رسانی آموزههای دینی در سطوح مختلف تخصصی و عمومی میباشد، معاونت پژوهشی انجام امور پژوهشی را در این راستا به عهده دارد.
بر این اساس، معاونت پژوهشی با مجموعهای از بخشها و دفاتر به شرح ذیل، تشکیل شده و به فعالیت میپردازد:
۲-۱۱-۵-۱ بخش بانک اطلاعات منابع
این بخش، دارای دو وظیفهی عمده میباشد:
در راستای تهیه منابع برای پروژهها، این بخش اقدام به جمع آوری منابعی که مدیران پروژهها درخواست کردهاند، میکند. بعد از آمادهسازی و انجام عملیاتهای مختلف توسط بخشهای متفاوت، دیتا و کتابها و منابع چندرسانهای، تنظیم و به صورت مناسب - که به راحتی قابل دستیابی باشد- در این قسمت بایگانی میشوند. در حال حاضر مخزن کتاب این بخش شامل ۲۸۰۰۰ جلد کتاب میباشد.
۲-۱۱-۵-۲ بخش تحقیق و توسعه در فضای دیجیتال
این بخش با هدف تحقیق و توسعه در محتوا، روشها و ابزارهای ارائه محتوا در پایگاههای مرکز و مطالعه، تحلیل و امکان سنجی طرحهای اینترنتی، راهاندازی شده است.
تحقیق و توسعه در فضای دیجیتال بنا به اهمیت وب در بخشهای ذیل، صورت میگیرد:
بررسی پدیدهها و فناوریهای جدید در دنیای وب و ارائه راه کارهای عملی برای پایگاههای مرکز و پایگاههای اسلامی.
بررسی و تحقیق در زمینه طرحهای اینترنتی در دست اقدام مرکز و امکانسنجی آنها.
دریافت منابع و اطلاعات موجود در وب و دسته بندی و پالایش آنها، جهت ارائه در قالبهای دیگر.
۲-۱۱-۵-۳ بخش کنترل کیفیت
کنترل نرمافزارها پس از تولید، در این بخش انجام میشود. در این راستا اهم وظایف این قسمت به شرح ذیل است:
۲-۱۱-۵-۴ دفتر طرح و برنامه
این دفتر دارای سه واحد به شرح ذیل میباشد:
این دفتر نتیجه فعالیت واحدهای فوق الذکر را در اختیار معاون پژوهشی و شورای پژوهشی قرار میدهد.
۲-۱۱-۵-۵ دفتر معاونت پژوهشی
دفتر معاونت که رابط بین معاونت و قسمتهای دیگر مرکز، بخصوص بخشها و دفاتر معاونت پژوهشی میباشد، دارای وظایفی است که اهم آنها عبارتند از:
۲-۱۱-۵-۶ بخش تالیف و تدوین
این بخش جهت پژوهش و اطلاعرسانی مکتوب در کنار تحقیقات دیجیتال مرکز تاسیس شده است و در چهار محور به فعالیت میپردازد:
۱- انصاری ، مرتضی ، المکاسب ، چاپ دوم ، نشر مطبعه الإطلاعات ، تبریز ، ۱۳۷۵ ، ص۱۵
گفتار دوم : معلوم بودن واقعی موضوع قرعه:
برخی از فقها گفته اند که شرط اجرای قرعه آن است که موضوع در واقع معلوم بوده و در ظاهر مجهول باشد ، بنابراین چنانچه امری در واقع هم مجهول باشد نمی توان قرعه را جاری ساخت مانند اینکه شخصی بگوید : نخستین زمینی را که مالک می شوم وقف نمایم و از قضا به صورت همزمان ، مالک دو زمین شود در اینجا هم معلوم نیست که کدام زمین را وقف کرده است.گرچه ایرادهایی به سخن شهید وارد شده است۱. اما سخن وی درست است زیرا در مواردی که امری در واقع هم مجهول باشد باید قاعده تخییر را اجرا کرد و نوبت به قاعده قرعه نمی رسد و هیچ مشکلی وجود ندارد . قرعه به اعتقادفقها به واقع اصابت می کند ، اما استدلال نگارنده بر این است که تا وقتی که واقعی وجود نداشته باشد پس اجرای قرعه نیز مفهومی نخواهد داشت .
گفتار سوم : اجرا در شبهات موضوعیه و حکمیه :
مورد قرعه شبهه ی موضوعی است نه شبهه ی حکمی و اکثر فقها معتقدند که قاعده قرعه فقط در شبهات موضوعیه محض اجرا می شود چه اینکه برای شناختن احکام شرعی اعم از اینکه حکم تکلیفی یا وضعی باشد . دلیل دیگری همچون روایات و اصول عملیه عام و خاص است که می تواند آن را اثبات کند . روایات مستند قرعه ، عام هستند و شامل شبهه ی حکمیه هم می شوند .قاعده قرعه در مواردی اجرا می شود که مشکل وجود داشته باشد ، حال آنکه در شبهه ی حکمیه ، مشکلی وجود ندارد تا نیاز به قرعه باشد . شبهات حکمیه از شمول ادله ی قاعده ی قرعه ، خروج موضوعی دارد . شبهات موضوعیه به دو دسته تقسیم می شود :
دسته ی اول شبهاتی است که از معنای الفاظ به وجود می آید .
دسته ی دوم : شبهاتی است که از تطبیق حکم بر موضوع به وجود می آید . بسیاری از فقها معتقدند که در شبهات موضوعیه دسته اول نیازی به اجرای قرعه نیست ، زیرا حکم آن را می توان از ادله ی دیگر به دست آورد . پس فقط شبهات موضوعیه صرف ، تحت ادله قرعه باقی می ماند۲ .
________________________________________________________________
۱- الحسینی المراغی ، میرفتاح ، العناوین ، جلد۱، انتشارات دانشگاه قم ، ۱۳۸۶ ، ص۳۶۳
۲- همان، ص۳۵۳
بدون هیچ شک و شبهه ای میتوان گفت که قاعده قرعه در شبهه ی حکمیه وجود ندارد اعم از اینکه حکم از باب تخصیص باشد یا تخصص و یا تکلیفی باشد یا وضعی که در این موارد باید از طرق ادله ، امارات ، و یا اصول عملی حکم قضیه را به دست آورد . لیکن فقها در شبهات حکمی یعنی در مواردی که خود حکم مشتبه و مجهول باشد ، قاعده قرعه را جاری نمی دانند مانند شهید اول در این مورد قائل به اجماع است . میرزای نایینی هم می گوید که ظاهرا فرمایش معصوم (ع) شامل شبهه ی حکمیه هم می شود ، لیکن مورد اخبار قرعه جایی است که اشتباه در موضوع خارجی باشد . به بیان دیگر موارد اخبار قرعه کاشف از این است که مصب عموم فقط در خصوص موضوعات است نه احکام . پس اگر بگوییم که اجماع مخصص عموم ادله قرعه است ، سخن صحیح است زیرا هیچ یک از فقها در شبهات حکمیه به قرعه استناد نجسته اند . پس با اجرای قرعه در شبهات موضوعیه ، تردید و احتمال را از بین می بریم .
گفتار چهارم : اجرا توسط مقام رسمی :
برخی از فقها با استناد به منابع شرعی ، اجرای قاعده قرعه را مخصوص امام معصوم(ع) دانسته اند و گروهی دیگر ، قرعه کشی توسط امام را به موارد خاص منحصر کرده اند . اما در روایات چنین تفصیلی دیده نمی شود و توجیه منطقی هم برای این شرط وجود ندارد ۱. قاعده قرعه هر گاه به عنوان دلیل اثبات دعوی به کار رود مانند بقیه ادله باید توسط مقام رسمی صورت گیرد زیرا اولا حق گذاری ، جزو اعمال حکومتی است و فقها نیز آن را منصب به پیامبر دانسته اند . ثانیا اجرای قرعه امری تخصصی و فنی است که باید توسط مقام متخصص صورت گیرد . البته نظر نگارنده این است که این بدان معنا نیست که مردم نمی توانند با توافق خود قرعه را جاری کرده و مشکلات خود را حل کنند . بلکه این موضوع از محل بحث ما خارج است زیرا موضوع بحث ما جایی است که قرعه به صورت الزامی توسط دستگاه قضا اجرا می شود .
________________________________________________________________
۱- مشایخی ، قدرت الله ، قاعده های فقهی ، انتشارات تسنیم ، تهران ، ۱۳۸۵ ، ص۱۳۷
فصل سوم : جایگاه قرعه در فقه و حقوق موضوعه ی ایران :
قرعه از آنجایی که به عنوان قاعده ای فقهی نزد فقهای شیعه و اهل سنت مورد پذیرش واقع شده است در فقه نیز کاربرد بسیار زیادی دارد.اما در حقوق موضوعه ایران مورد قرعه کمتر به چشم می خورد به طوری که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فقط یک مورد،در قانون مدنی دو مورد ،در قانون آیین دادرسی مدنی چهار مورد و در قانون مجازات اسلامی تنها یک مورد از قرعه به چشم می خورد، هر چنددر قانون آیین دادرسی در امور کیفری ،موردی از قرعه وجود ندارد و در این فصل که شامل دو بخش است به جایگاه قرعه در مباحث فقهی (مبحث اول ) و به جایگاه قرعه در حقوق موضوعه ایران (مبحث دوم ) خواهیم پرداخت .
مبحث اول : جایگاه قرعه در مباحث فقهی :
در تاریخ، قرعه زیاد اتفاق افتاده است .اما این که اولین قرعه ای که زده شده است معلوم نیست که چه موقع ودر مورد چه کسی بوده است،و فقط از روایات می توان استفاده کرد.اولین قرعه ای که در تاریخ زده شده قرعه در مورد کفالت حضرت مریم (س) بوده است. چنانچه از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت شده که فرموده اند : «اول من سوهم علیه مریم بنت عمران (ع)» . مورد دیگر قرعه زدن در مورد حضرت یونس (ع) است که او را بعد از انجام قرعه به داخل دریا انداختند . قرعه حضرت یوسف (ع) : یکی از مواردی که در امت های سابق وجود داشته است در مورد حضرت یوسف پیامبر (ع) است که در زمان وزارتش ، بعد از آمدن برادرانش نزد اوست که برای گرو گذاشتن یکی از اشیاء تا اینکه بروند و پدرشان را بیاورند ، آن حضرت قرعه انداخت و قرعه به نام «شمعون» افتاد و او نزد یوسف (ع) ماند .۱
قرعه کشی پیامبر میان زنان : از آنجایی که پیامبر دارای همسران زیادی بود ، هر زمانی که آن حضرت تصمیم به سفر داشتند ، بین همسران خود قرعه می انداختند و نام هر یک از آنها که از قرعه در می آمد ، او را با خود همسفر می کردند .۲
با عنایت و علم به اینکه اولین قرعه ی انجام شده در تاریخ معلوم نیست ولی روایتی از امام معصوم (ع) وجود دارد که می فرمایند : «اولُ من سوهم علیه بنت عمران»۳ .
________________________________________________________________
۱- کریمی قمی ، حسین ، قاعده القرعه ، چاپ اول ، نشر چاپ اعتماد ، قم ، ۱۳۷۵، ص ۱۷
۲- قمی ، شیخ عباس ، سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار ، چاپ دوم ، نشر دارالمرتضی ، بیروت ، بی تا ، ج ۲ ، ص ۴۲۵ ، ذیل کلمه قرعه
۳- قمی ، بابویه ( شیخ صدوق ) ، خصال ، ترجمه محمد باقر کمره ای ، چاپ هفتم ، نشر انتشارات کتابفروشی اسلامیه ، تهران ، ۱۳۷۶، ص ۱۶۲
یعنی اولین کسی که بر او قرعه زده شد ، حضرت مریم (س) دختر عمران (ع) بوده است . اما آنچه مسلم است این است که حضرت یوسف (ع) و حضرت موسی (ع) قبل از حضرت مریم (س) بوده اند و آنچه از روایات فهمیده می شود این است که در زمان ایشان و توسط ایشان قرعه اتفاق افتاده است ؛ و قهراً قرعه ی آنها قبل از قرعه ی حضرت مریم (س) بوده است . با توجه به اینکه سه روایت موجود از نظر اعتبار تقریباً در یک ردیف می باشند ، نیاز به جمع بین روایات در صورت امکان وجود دارد که از طریق یکی از دو صورت زیر امکان پذیر است : یکی اینکه گفته شود روایتی که می گوید اولین کسی که برای او قرعه انداخته شده است ، حضرت مریم (س) دختر عمران بوده ، که به تاریخ قرعه کاری ندارد بلکه متذکر به این است که ناظر به قرعه در قرآن می باشد که دو قرعه ی مذکور در قرآن ، یکی در مورد حضرت مریم (س) و دیگری در مورد حضرت یونس (ع) است و قرعه در مورد حضرت مریم (س) مقدم و قبل از قرعه در مورد حضرت یونس (ع) بوده است ؛ چراکه حضرت یونس (ع) بعد از حضرت مریم (س) زندگی می کرده است . دوم اینکه بگوییم در مورد حضرت موسی (ع) و حضرت مریم (س) لغت «مساهمه» به کار برده شده است . هرچند قرعه اعم از «مساهمه» است ، چراکه «مساهمه» قرعه انداختن به وسیله ی تیرهای تراشیده شده و قلم مخصوص می باشد ، و شاید هم قبل از حضرت مریم (س) قرعه به این طریق اعمال نشده بود و به طرق مختلف دیگری انجام می شده است . در قرآن کریم به طور صریح از قرعه سخن گفته نشده است ، بلکه در دو مورد با عنوان «القا و قلم» و «مساهمه» پیرامون حضرت مریم (س) و حضرت یونس (ع) به قرعه اشاره شده است .
قرعه نیز همانند سایر قواعد فقهی دیگر دارای مستنداتی است که مشروعیت قرعه را ثابت می کنند که عبارتند از کتاب،روایات،اجماع فقها و عقل.
عقلای عالم در هر ملل و نحلی هنگام مصادف شدن با مشکلات و نتیجه نگرفتن بعد از بحث و فحص و یا هنگام به بن بست رسیدن مسأله ای ، در مواردی که چاره ای برای حل مشکلشان وجود نداشته باشد به نوعی قرعه متوسل می شوند که در فقه ما نیز مورد تأیید واقع شده است.در جهان امروز نیز مرسوم است که در میادین ورزشی جهت انتخاب زمین برای یکی از دو تیم داوران روش قرعه را انتخاب می کنند.
الفاظ ( أیّ-فیما-کل-و ال در المعضلات ( که المعضلات جمع محلی به ال می باشد،و افاده عموم می کند) الفاظی هستند عام که برای عموم به کار می رود؛و لذا گفته می شود که قرعه شامل هر مشکل و مجهول و ملتبس و معضلی می شود ،واین حکم عمومیت دارد.اختلاف بین فقها در مقدم بودن قرعه بر اصول عملیه ظاهر می شود که اگر گفته شود قرعه أماره است قرعه بر اصول عملیه مقدم می شود،و اگر گفته شود اصل
است قرعه با اصول عملیه در تعارض است.۱
قرعه در امم سابقه و ادیان گذشته وجود داشته است، از طرفی هم اسلام آن را تأیید کرده است بدین معنا که مشروعیت قرعه در اسلام ثابت شده است. فقها بر این عقیده اند که قرعه از قواعد تأسیسیه نیست که اسلام آن را بنا نهاده باشد،بلکه از قواعد إمضاییه ای است که قبل از اسلام وجود داشته و اسلام نیز آن را إمضاء نموده است.به طور کلی با جستجو در مبحث قرعه در کلیه کتب فقهی به این نتیجه می رسیم که قرعه برای تعیین فرد مورد نظر در امور شرعی مشتبه است . وقتی امری مشتبه می شود و راهی برای کشف واقع وجود ندارد ، به قرعه متوسل می شوند تا آنجا که آنچه که مورد نظر و مطلوب است به دست آید . مستندات این قاعده را در کتب فقهی می توان به ۱ : آیات قرآن و ۲ : روایات پیرامون قرعه و ۳ : اجماع یا اتفاق فقها دانست .
گفتار اول : قرعه در مذاهب چهار گانه اهل سنت:
ما شیعیان امیرالمومنین امام علی (ع) و ائمه اطهار (س) با داشتن کتب اربعه و جوامع حدیثی با وجود آن همه احادیث معتبر و مستند ، و نیز با وجود فقها ی بزرگ شیعه در طول تاریخ ، بی نیاز از استفاده از کتب اهل سنت و روایات منقول توسط آن ها ، هم چنین بی نیاز از نظرات و آرای ائمه آن ها می باشیم . و مطالب این بخش صرفا جهت اطلاع از نظرات و آراء آن ها در باب قرعه جمع آوری شده است .۲
قرعه در فقه اهل سنت
فقهای اهل سنت نیز همانند فقها ی شیعه در کتب فقهی خود در برخی موارد به قرعه استناد کرده اند که از دو کتاب فقهی اهل سنت یعنی ((صحیح بخاری)) و ((مسند احمد بن حنبل)) روایاتی برگزیده شده است که در دو مبحث از خاطرتان می گذرد ؛ مبحث اول شامل روایات قرعه در کتاب صحیح بخاری و مبحث دوم هم شامل روایات مربوط به کتاب مسند احمد بن حنبل می باشد :
_______________________________________________________________
۱- مشکینی، میرزا علی، اصطلاحات الاصول، ص۲۰۲ ، قاعده القرعه
۲- کریمی قمی، حسین، قاعده القرعه ، صص۱۷و۱۸، با کمی دخل و تصرف
مبحث اول: شامل شش حدیث است که بخاری در کتاب صحیحش در کتاب شهادات ، در باب ((القرعه فی المشکلات)) پنج حدیث و در کتاب الصلوه ، تنها به ذکر یک حدیث در مورد قرعه اکتفا نموده است که این احادیث در باب قرعه عبارتند از :
قال ابوهریره )):عرض النبی (ص) علی قوم الیمین فاسرعوا ، فامر ان یسهم بینهم فی الیمین ایهم یحلف ))۱ یعنی ابوهریره می گوید : ((پیامبر اکرم (ص) از گروهی (جهت بینه و شهود) تقاضا کردند که قسم بخورند ، آن گروه در قسم خوردن سبقت گرفتند ، پیامبر دستور دادند بین آن ها قرعه انداخته شود که کدام یک از آن ها قسم بخورند .
قال النبی )) : مثل المدهن فی حدود الله و الواقع فیها ، مثل قوم استهموا سفینه فصارهم بعضهم فی اسفلها و صار بعضهم فی اعلانها ، فکان الذی فی اسفلها یمرون بالماء علی الذین فی اعلانها یعنی پیامبر اکرم (ص) فرمودند )): مثل کسی که در اجرای حدود خدا سستی می کند و کسی که در حدود خدا دخالت می کند ، مثل گروهی است که در کشتی قرعه می زنند و بعضی در پایین و بعضی در بالا جای می گیرند ، پس کسانی که در پایین هستند ، یرای کسانی که بالا هستند آب می فرستند.))
عن ام العلاء من نساء الانصار :(( ان عثمان بن مظعون طار له سهمه فی السکنی حین اقرعت الانصار سکنی المهاجرین …))۲ یعنی یکی از زنان انصار می گوید :((عثمان بن مظعون زمانی که انصار برای سونت دادن مهاجرین قرعه می انداختند ، تیرش را جهت انتخاب مسکن پرتاب کرد . ))
عن عایشه :((ان النبی (ص) اذا اراد سفرا اقرع بین نسائه فایتهن خرج سهما خرج بها معه…))۳ یعنی عایشه می گوید :(( هر گاه پیامبر اکرم (ص) قصد سفر می کردند ، بین همسرانش قرعه می انداختند ، پس قرعه به نام هر که می افتاد او را با خود به سفر می برد)).
عن ابی هریره :((ان رسول الله (ص) قال :لو یعلم الناس فی النداء و الصف الاول ، ثم لم یجدوا الا عن یستهموا علیه لا ستهموا …))۴ ابو هریره می گوید : پیامبر فرمود اگر مردم پاداشی را که در اذان گفتن و صف اول نماز جماعت هست ، را می دانستند و جایی برای آن پیدا نمی کردند ، حتما برای آن قرعه می زدند …
______________________________________________________________
۱- صحیح البخاری ، ابو عبدلله محمد بن اسماعیل البخاری الجعفی، نشر دارالفکر ، بیروت، جلد ۳، ۱۳۵۹ه . ق ، ص۲۱۸
۲- همو ، همان
۳- همان ، جلد ۱، ص۱۷۲
۴- همان ، جلد ۳، ص۲۱۸
۶- و قال فی کتاب الصلوه :(( و یذکرون ان اقواما اختلفوا فی الاذان ، فاقرع بینهم سعد ))۱ در کتاب الصلوه می گوید :(( و می گویند اینکه گروه هایی در اذان گفتن اختلافشان شد ، پس سعد بین آن ها جهت رفع اختلاف قرعه انداخت.))
مبحث دوم: این مبحث هم مانند مبحث اول شامل چهار حدیث است که احمد بن حنبل در کتاب مسند خود در باب قرعه از آن یاد کرده است ، این احادیث عبارتند از :