وظایف لجستیک و زنجیره تأمین
وظایف لجستیک عمدتاً شامل هماهنگی فعالیت های واحدها می گردد که عبارتند از:طراحی و نگهداری شبکه،اطلاعات،حمل ونقل،انبارداری و جابجایی مواد و بسته بندی.البته جهت این هماهنگی نیاز به پشتیبانی و همکاری با شرکت ها و سازمان های همکار می باشد.
-
- طراحی و نگه داری شبکه: در لجستیک و زنجیره تأمین شامل سازندگان (اعم از شناسایی،انتخاب و راه بندی آنها) انبارداری،بارگیری وحمل،احتمالاً فروشگاه ها و نمایشگاه ها و نظام بازاریابی و بازار سنجی و غیره می گردد. در این بخش از وظایف،تعیین تعداد،نوع و کیفیت سازندگان(نظام رده بندی)[۷۱] موقعیت جغرافیایی آنها،ضرورت تأسیس شرکتهای سازنده و غیره از اهم سؤالات میباشد که باید پاسخ مناسب به آنها داده شود.
-
- اطلاعات:تأمین بر اساس پیش بینی نیازها در آینده شکل می گیرد،در نتیجه اطلاعات نقشی کلیدی در موفقیت نظام های فوق دارد. سؤالات کلیدی در این بخش از وظایف عبارت اند از:میزان صحت پیش بینی ها؟ومیزان صحت سفارشات پرداخت شده؟می باشد.
-
- مسئله بعدی میزان سرعت جریان اطلاعات و پاسخگویی به نیازها می باشد که فن آوری اطلاعات در این زمینه بیشترین کمک را فراهم ساخته است.
-
- حمل و نقل:تصمیم گیری در خصوص نوع حمل و نقل و مالکیت آن (خصوصی یا دولتی)،نحوه عقد قرارداد،سرعت،هزینه و درجه اطمینان سیستم حمل و نقل،بیمه و.. از مسائل اساسی این بخش از وظایف می باشد.
-
- انبارداری:حفظ حداقل موجودی در انبار بدون به خطر انداختن پاسخگویی با نیاز مشتریان،تقسیم بندی انبار بر اساس اولویت های مشتریان و میزان اصلی سود آنها،مدیریت زمان انبارداری و غیره از جمله مواردی است که در این مقطع لازم است به آنها پرداخته شود(احمدی،۱۳۸۴،ص۱۳)
ضرورت اندازه گیری عملکرد زنجیره تأمین
کند بودن جریان جابه جایی کالا از انبارها،زیاد بودن سطح انباشت کالا در انبارها که خواب سرمایه و کاهش نقدینگی را به همراه می آورد.خدمات ارائه شده و عدم تطابق آن با هزینه ها و در آمد ها،عدم برخورداری از اطلاعات کافی از خدمات ارائه شده جهت پاسخگویی به شکایات و خواسته های مشتریان،عدم تمرکز استراتژیک در سازمان،زنجیره تأمین و….،ضرورت اندازه گیری عملکرد و بهبود مستمر آن را در زنجیره تأمین نشان می دهد.
امروزه برای هر سازمانی اطلاع داشتن از خواسته های مشتریان و اطمینان از پاسخگویی مناسب به آنها و کسب رضایت مشتری در نهایت، از جمله زنجیره های تأمین ضروری می باشد. اما اندازه گیری هم کار ساده ای نیست.دلیل عدم پرداخت به آنها در بسیاری از سازمان ها درهمین نکته بغرنج بودن آن نهفته است.لازمه اندازه گیری،برخورداری از یک نگرش و نظام استراتژیک می باشد که نه تنها اندازه گیری را بر اساس شاخص های استراتژیک انجام دهد،بلکه مکانیزم ها و تضمین های لازم برای بهبود و پیاده سازی آن را نیز به عمل آورد. وقتی بی میلی به ارائه اطلاعات و وجود ضعف ارتباطی بین واحد های وظیفه ای و مشتریان را نیز به این مسائل اضافه کنیم دشواری کار بیشتر روشن می گردد.علیرغم دشواری اندازه گیری نتایج آن که عبارتند از: رشد درآمد،افزایش سوددهی و ایجاد فرصت های جدید برای سرمایه گذاری بسیار مطلوب بوده و ضرورت آن را بیش از پیش مشخص می سازد(سلیمی،۱۳۸۹،ص۶۱).
نگرش در اندازه گیری عملکرد زنجیره تأمین
به منظور اندازه گیری عملکرد زنجیره تأمین لازم است که به صورت فرآیندی به آن نگاه شود. هر گونه جزئی نگری و پرداختن به اجزا کوچکتر سیستم،مخصوصاً در مراحل اولیه پروسه بهبود،انحرافی و خطرناک بوده و منجر به جزئی نگری در مدیریت آن می شود.در شکل ۲-۸ فرایند یک زنجیره تأمین نمایش داده شده است.
بدیهی است به علت گستردگی و چند سطحی بودن سازمان ها،لازم است که اندازه گیری نیز برای سطوح مختلف تعریف شده و به اجرا گذاشته شود.در نتیجه حداقل برای سه سطح استراتژیک،میانی و عملیاتی در سازمان باید نظام و شاخص های اندازه گیری طراحی و ایجاد شود.همچنین برای خارج از سازمان یا بین زنجیره تأمین و شرکتهای همکار آن نیز باید چنین مکانیزم هایی در نظر گرفته شود(سلیمی،۱۳۸۹،ص۶۱).
مصرف کننده ۲
مصرف کننده ۱
تامین کننده ۱
تامین کننده ۲
مدیریت ارتباط با مشتری
مدیریت خدمات به مشتری
مدیریت تقاضا
تکمیل سفارش
مدیریت چرخه تولید
توسعه تولید و عملیات
مدیریت ارتباط با تامین کننده
کانال برگشتی
شکل۲‑۷فرآیند زنجیره تأمین
جهت طراحی و ایجاد نظام اندازه گیری عملکرد لازم است مراحل آن را شناخته و ترتیب و تقدم فعالیت ها و سطوح آن در نظر گرفته شود.در اولین قدم لازم است که اهداف و استراتژی های سازمانی مشخص باشد. بدیهی است در غیر اینصورت مشخص نخواهد شد چه چیزی اندازه گیری شود.همچنین به منظور طراحی هرچه بهتر نظام اندازه گیری زنجیره تأمین اصول و قواعد زیر (شکل ۲-۹)پیشنهاد شده است:
تمرکز بر فرآیندهای کلیدی وفعالیت های مربوط با آن و تعیین فردی به عنوان مسئول هر آیند
تمرکز بر حداقل شاخص های ممکن و مورد نیاز
پرهیز از شاخصه های سلیقه ای و شخصی
پرهیز از میانگین گیری
پرهیز از آمار انحرافی و گمراه کننده
در نظر گرفتن هزینه اندازه گیری که بیش از حد نشود
بهره گیری از فن آوری اطلاعات
از استراتژی و اهداف کار شروع می شود
برخورداری از یک نگرش فرآیندی در زنجیره تأمین
درک کامل نیاز مشتری
درک کامل سایر عوامل
شکل ۲‑۸ اصول و قواعد نظام اندازه گیری زنجیره تامین
ابعاد یا سطوح اندازی گیری نیز باید متناسب با سطوح سازمان مورد نظر و فرآیندهای موجود در آن باشد.یک مثال ساده از این سطوح به شکل ۲-۱۰ می باشد.
برای موفقیت در اندازه گیری و بخصوص تعیین شاخص های آن لازم است به نحوی دیدگاه افراد کلیدی سازمان(اعضاء هیئت مدیره،مدیر عامل،مدیریت ارشد سازمان از جمله بازاریابی،تولید،منابع انسانی و …..)و مشتریان کلیدی یا عمده و سایر ذینفعان که تأثیر عمده ای برسازمان دارند گردآوری شود.بدین منظور روش های نظر سنجی و پرسشنامه ای می تواند مفید باشد(سلیمی،۱۳۸۹،ص۶۳).
فرم در حال بارگذاری ...