وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – ۲-۱-۱-۲- تعاریف توانمندسازی نیروی انسانی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

در هر یک از مطالعات ، مفاهیم ریشه ای به مفهوم توانمندشدن یعنی تمایل افراد به تجربه به خود کنترلی[۵] ، به خود اهمیت دادن[۶] و برای خود آزادی قائل شدن شباهت دارد .

در جامعه شناسی ، مفاهیم توانمندشدن ‌در مورد بیشتر جنبش‌های حق ها که درآن مردم برای آزادی و کنترل اوضاع و احوال شخصی خویش مبارزه می‌کردند اساسی بوده است .

در الهیات ، مجادلات درباره اختیار و جبر، خودرایی در مقابل تسلیم ، قضا و قدر در مقابل ایمان ، انسان گرایی در مقابل کثرت گرایی در طول قرن‌ها به صورت داغی مطرح بوده است .

ریشه همه این مباحث ، اشکال تغییر یافته موضوع توانمندی در مقابل ناتوانی و درماندگی است .(وتن و کمرون ، ۱۳۸۱ ،۱۸).

به طور خلاصه در مدیریت سابقه استفاده از اصطلاح توانمندسازی به دموکراسی صنعتی و دخیل نمودن کارکنان در تصمیم گیری های سازمان تحت عناوین تیم سازی ، مشارکت و مدیریت کیفیت جامع بر می‌گردد.

این اصطلاح در سال ۱۹۸۰ به سرعت موضوع روز گردید و توسط نظریه پردازانی چون کانگر و کاننگو ۱۹۸۸ ، اسپریتزر ۱۹۹۵ ، کنت و بلانچارد ، جان پی کارلوس و راندلف در سال ۲۰۰۰ گسترش یافت .

۲-۱-۱-۲- تعاریف توانمندسازی نیروی انسانی

با بررسی ادبیات مدیریت و سازمان تعاریف توانمندسازی نیروی انسانی را می توان به دسته طبقه بندی نمود.

  1. توانمندسازی به عنوان تفویض اختیار

اسکات وژافه (۱۹۹۱) می‌گویند :” توانمندسازی یک راه اساساً متفاوت برای کارکردن انسان ها یکدیگر است بدین معنا که :

    • کارکنان احساس می‌کنند که نه فقط ‌در مورد انجام دادن وظایف خودشان بلکه نسبت به بهتر کارکردن کل سازمان مسئولیت دارند.

    • تیم های کاری به طور مستمر برای بهبود عملکرد و دستیابی به سطح بالاتری از بهره وری با هم کارمی کنند.

    • ساختار سازمان ها به گونه ای طراحی شده است که افراد در می‌یابند که می‌توانند برای تحقق نتایج مورد نظرشان ‌کار کنند نه اینکه صرفاً ادای تکلیف کنند. (اسکات و ژافه، ۱۳۷۵، ۲۰)

  • توانمندسازی را تفویض اختیار به کارمندان برای اتخاذ تصمیمات مناسب بدون آنکه در ابتدا به تأیید مقامات فرادست برسد می دانند .فوی [۷] (۱۹۹۷) توانمندسازی را توزیع قدرت تصمیم گیری به افرادی که آن را در سازمان ندارند ، می‌داند .

آنچه از تعاریف فوق حاصل می شود این است که مدیران وقتی می‌توانند کارکنان را توانمندسازند که اطلاعات سازمانی را در اختیار آنان گذاشته ، ساختارسازمانی را بازسازی کرده ، تیم های کاری را جایگزین سلسله مراتب نموده ، فرصت های آموزشی را فراهم کرده و… لذا تمام این اقدامات مدیریتی بخشی از فرایند توانمندسازی می‌باشد .(عبدالهی و نوه ابراهیم ، ۱۳۸۵ ،۳۰)

  1. توانمندسازی به عنوان ایجاد انگیزش

کانگر و کانانگو (۱۹۹۸) توانمندسازی را فرایند افزایش احساس خودکارآمدی[۸] در افراد از طریق شناسایی و حذف شرایطی که موجب ناتوانی کارکنان شده است می دانند .

آنان توانمندسازی را به عنوان یک رویکرد انگیزشی به معنی قادر بودن[۹] (نه تفویض قدرت ) می دانند.این دو نویسنده الگوی توانمندسازی را متشکل از ۵ مرحله می دانند .

  1. مرحله اول : شناسایی و حفظ شرایطی که موجب روان شناختی بی قدرتی در کارکنان شده است .عواملی که باعث پایین آمدن باورهای خودکارآمدی در کارکنان می شود عبارتند از :

الف) تغییرات سازمانی

ب ) ساختار سازمانی

ج) نظام پاداش دهی

در سازمان‌های دیوان سالار که قوانین و مقررات هدایت کننده رفتار کارکنان می‌باشند ، از ابراز عقاید جلوگیری به عمل می‌آید ، استقلال و آزادی عمل کارکنان محدود شده و بی عدالتی در توزیع قدرت ایجاد می‌گردد که نهایتاًً به کاهش حسن خودکارآمدی منجر می شود.

    1. مرحله دوم : به کارگیری فنون و راهبردهای مدیریتی ؛ راهبردهای رهبری یا مدیریت تواناساز عبارتند از : مدیریت مشارکتی ، اهداف معنی دار شخص ، نظام بازخورد ، الگوسازی، پاداش های مبتنی بر شایستگی و غنای شغلی.

    1. مرحله سوم : منابع اطلاعات خودکارآمدی ؛ برای مؤثر بودن اقدامات توانمندسازی که در مرحله دوم ذکر شد ، باید اطلاعاتی رابرای کارکنان در خصوص کارآمدی شخصی آن ها فراهم کرد .

  1. مرحله چهارم : نتایج تجربه توانمندی زیردستان ؛ مراحل قبل موجب می‌شوند که فرد احساس توانمندی و یا خودکارآمدی نماید و انتظار تلاش –عملکرد وی تقویت شود .‌بر اساس نظریه انتظار [۱۰](لاولر) انگیزش فرد به ۲نوع انتظار وابسته است که تلاش فرد را در انجام وظایف محوله افزایش می‌دهد .

الف) تلاش کارکنان به سطح مطلوب عملکرد منجر می شود .

ب ) عملکرد آنان نتایج مطلوب به بار می آورد .

  1. مرحله پنجم : مشاهده نتایج رفتاری توانمندسازی به عنوان نتایج فرایند قادر بودن هم شامل آغاز فعالیت و هم پشتکاری و استقامت در انجام وظایف توسط زیردستان می‌گردد . (عبدالهی و نوه ابراهیم ، ۱۳۸۵ ،۳۴-۳۱)

شکل شماره ۲-۱ – مراحل ۵گانه فرایند توانمندسازی .(عبدالهی و نوه ابراهیم ، ۱۳۸۵ ،۳۵)

    • تغییرات سازمانی

    • ساختار سازمانی

    • نظام پاداش دهی

    • ماهیت شغلی

    • انجام وظایف شغلی و داشتن پشتکار و استقامت در انجام آن ها

    • تقویت انتظار تلاش

    • عملکرد یا اعتقاد به کارآمدی شخصی

    • تجربه موفق

    • تجربه جانشینی

    • ترغیب کلامی

    • برانگیختگی هیجانی

    • مدیریت مشارکتی

    • هدف گذاری

    • نظام بازخورد

    • الگوسازی

  • پاداش مبتنی بر شایستگی

مرحله ۱

شرایط سازمانی که موجب حالت بی قدرتی کارکنان می شود

مرحله ۲

راهبردهای مدیریتی

مرحله ۳

فراهم نمودن اطلاعات کارآمدی برای زیردستان با بهره گرفتن از ۴ منبع

مرحله ۴

تجربه توانمندسازی

مرحله ۵

نتایج رفتاری

اصلاح شرایط مرحله اول

  1. توانمندسازی روان شناختی

توماس و ولتهوس (۱۹۹۰) ، توانمندسازی روان شناختی را مفهومی چندبعدی می دانند و آن را به عنوان فرایند افزایش انگیزش درونی شغل[۱۱] می دانند و تعریف کامل تری از توانمندسازی روان شناختی به عنوان مجموعه ای حوزه های شناختی انگیزش ارائه می‌دهند که علاوه بر خود کارآمدی ، سه حوزه دیگر شناختی حق انتخاب[۱۲] (خودمختاری [۱۳]، معنی داربودن[۱۴] و مؤثر بودن[۱۵] ) را نیز شامل می شود و نهایتاًً آنان در الگوی خود به فرایندهای شناختی توجه دارند .الگوی آنان در شکل زیر نشان داده شده است .

شکل شماره ۲-۲ -الگوی توانمندسازی روان شناختی .(عبدالهی و نوه ابراهیم ، ۱۳۸۵ ،۳۷)

ارزیابی عمومی

    • موثربودن

    • شایستگی

    • با معنی بودن

  • حق انتخاب

شرایط محیطی

ارزیابی وظیفه

    • مؤثر بودن

    • شایستگی

مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | ۳-۴- نمونه آماری و شیوه نمونه گیری – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۳-۳- جامعه آماری

جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت (چهارده هزار و یکصد و چهار نفر) در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد می­باشند که در نیمسال دوم تحصیلی ۹۴-۹۳ مشغول به تحصیل بودند. زمان تحقیق از اوایل بهار شروع شد و تا اواخر تیر ماه پایان یافت.

۳-۴- نمونه آماری و شیوه نمونه گیری

برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد که تعداد نمونه ۳۷۰ نفر بود و این تعداد پرسشنامه در بین دانشجویان توزیع شد ولی فقط ۱۱۰ پرسشنامه به طور صحیح تکمیل گردید، بقیه پرسشنامه ­ها یا پر نشده و یا ناقص پر شده بود. از این تعداد دانشجو ۵۸ نفر زن و ۵۲ نفر مرد بودند که توسط نمونه گیری در دسترس (به دلیل محدودیت­های اجرایی) انتخاب شدند.

۳-۵- روش اجرا و جمع ­آوری اطلاعات

داده ­های پژوهش حاضر با بهره گرفتن از پرسشنامه به دست آمد. بدین صورت که بعد از نمونه گیری، مشخص شدن گروه نمونه و صحبت با دانشجویان ‌در مورد نحوه­ پر کردن پرسشنامه ­های طرحواره­های ناسازگار اولیه، مکانیسم­های دفاعی و رضایت از زندگی، این پرسشنامه ­ها با رضایت دانشجویان بین آن­ها توزیع و ازآن­ها خواسته شد نام خود را ذکر ننمایند و اطمینان داده شد که اطلاعات به صورت محرمانه محفوظ خواهد ماند، بعد از آن اطلاعات حاصل از پر کردن پرسشنامه ­ها استخراج گردید.

۳-۶- ابزار پژوهش

در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ­ها سه پرسشنامه طرحواره­های ناسازگار اولیه یانگ(YSQ-75) ، پرسشنامه سبک­های دفاعی (DSQ-40) و پرسشنامه رضایت از زندگی (SWLS) استفاده گردید. اطلاعات توصیفی جمعیت شناختی آزمودنی­ها، نظیر ( سن، جنس و تحصیلات) نیز گردآوری شد.

۳-۶-۱- پرسشنامه طرحواره­های ناسازگار اولیه یانگ(YSQ-SF)[112]

نسخه اصلی پرسشنامه طرحواره توسط یانگ (۱۹۹۸) برای اندازه ­گیری طرحواره­های ناسازگار اولیه ساخته شد و اما فرم کوتاه آن در سال ۱۹۹۸ توسط یانگ برای اندازه گیری ۱۵ روان­بنه ناسازگار اولیه ساخته شد (آهی، ۲۰۰۶). برای اندازه ­گیری طرحواره­های ناسازگار اولیه از پرسشنامه­ای که یانگ (۲۰۰۵) با ۷۵ سؤال، مقیاس ‌پاسخ‌گویی‌ ۶ درجه­ای لیکرت (کاملا نادرست=۱ تا کاملا درست=۶) و تهیه و آماده اجرا کرده، استفاده شد. هر پنج سؤال این پرسشنامه مربوط به یک طرحواره و برای به دست آوردن نمره طرحواره­ها، میانگین نمره در هر ۵ سؤال محاسبه می­گردد. در هر کدام از طرحواره­ها که فرد نمره بیشتری کسب کند، آن طرحواره به عنوان طرحواره ترجیحی وی در نظر گرفته می­ شود.

اولین پژوهش جامع ‌در مورد ویژگی­های روان سنجی این طرحواره­ها را اسمیت و همکاران، (۱۹۹۵) انجام دادند و ضریب آلفای کرونباخ در جمعیت غیربالینی برای خرده­مقیاس­های این پرسشنامه را بین ۵/۰ تا ۸۲/۰ به دست آمد. همچنین این پژوهشگران نشان دادند، پرسشنامه طرحواره یانگ با مقیاس­های پریشانی روان­شناختی[۱۱۳] و اختلالات شخصیت همبستگی بالایی دارد و ‌بنابرین‏ از روایی [۱۱۴]مطلوبی برخوردار است (لطفی، ۱۳۸۵). این پرسشنامه را در ایران آهی (۱۳۸۵) ترجمه و آماده اجرا کرده و همسانی درونی آن را برحسب آلفای کرونباخ[۱۱۵] در گروه مؤنث ۹۷/۰ و در گروه مذکر ۹۸/۰ گزارش ‌کرده‌است. همچنین آلفای کرونباخ نسخه فارسیYSQ-SF ۹۰/۰-۶۲/۰ ( صدوقی و همکاران،۲۰۰۸) و ثبات درونی آن ۹۴/۰ نیز به دست آمده است (حمید پور و همکاران، ۲۰۱۱). تحقیق صدوقی (۲۰۰۸) نیز که به بررسی رابطه حساسیت پردازش حسی و طرحواره­ها پرداخته بود، نشان داد که این پرسشنامه از روایی و پایایی زیادی برخوردار است و آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مقیاس کلی ۹۴/۰ بود. ضرایب باز آزمایی بین ۵/۰ تا ۸۲/۰ در یک جمعیت غیر بالینی به دست آمد. این پرسشنامه روایی افتراقی (۹۰/۰) و همگرایی (۸۵/۰) خوبی دارد (بابایی، ۲۰۰۶). ریج کبور و واندربرگ (۲۰۰۶) با بهره گرفتن از نسخه بلند YSQ شواهدی برای شباهت عاملی بین گروه ­های بالینی و غیر­بالینی ارائه نمودند. فرم ایرانی این پرسشنامه توسط حسن ‌دیوان‌داری و همکاران (۲۰۰۴) برای یازده عامل به دست آمده است.

۳-۶-۲- پرسشنامه سبک های دفاعی [۱۱۶](DSQ-40)

سبک­ها و مکانیسم­های دفاعی با بهره گرفتن از پرسشنامه­ سبک­های دفاعی که توسط اندروز و همکاران، ۱۹۹۳ تدوین گردید، سنجیده شد.DSQ-40 یک مقیاس خود­گزارش­دهی است که شامل ۴۰ سؤال ‌می‌باشد که در مقیاس لیکرت ۹ درجه­ای تنظیم شده است. در صورتی که آزمودنی با ماده مربوطه کاملاً مخالف باشد نمره­دهی (۱) و در صورت موافقت کامل، نمره­ی (۹) کسب می­ کند. این پرسشنامه ۲۰ مکانیسم دفاعی را در سه سطح رشدنایافته، روان­آزرده و رشدیافته مورد ارزیابی قرار می­دهد (اندروز و همکاران، ۱۹۹۳؛ زیگلر- هیل و همکاران، ۲۰۰۸). سبک دفاعی رشد­یافته شامل مکانیسم­های دفاعی والایش، شوخ­طبعی، پیشاپیش­نگری و فرونشانی (حذف) ، ‌می‌باشد. مکانیسم­های مربوط به سبک دفاعی نوروتیک (روان­آزرده) عبارتند از ابطال ، نوع دوستی کاذب، آرمانی­سازی و تشکل واکنشی است.­ سبک دفاعی رشد­نیافته نیز شامل دوازده مکانیسم دفاعی ‌می‌باشد: دلیل­تراشی، فرافکنی، انکار، همه­کارتوانی، ناارزنده سازی، گذار به عمل، بدنی­سازی، خیال­پردازی اوتیستیک، لایه سازی، پرخاشگری منفعلانه، جا به ­جایی و مجزاسازی (دادستان و همکاران، ۱۳۸۷).

ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش­های هر یک از سبک­های دفاعی رضایت­بخش توصیف ‌شده‌اند (اندروز و همکاران، ۱۹۹۳). در نمره­گذاری این آزمون برای هر سبک دفاعی، میانگین نمره ­های آن محاسبه می­گردد. این پرسشنامه نیز در ایران توسط حیدری­نسب (۱۳۸۵) مورد بررسی و هنجاریابی قرار گرفت. فرد در هر یک از مکانیسم­های دفاعی نمره­ای بین ۲ تا ۱۸ به دست ‌می‌آورد، در هر کدام از مکانیسم­های دفاعی که نمره فرد از ۱۰ بیشتر شود به معنی استفاده فرد از آن مکانیسم است و در سبک­های کلی میانگین نمرات فرد در هر سبک مشخص شده و با نمره­ی میانگین فرد در سبک­های دیگر مقایسه می­ شود. فرد دارای سبک دفاعی است که بیشترین میانگین را داشته باشد. ضریب آلفای کرونباخ پرسش­های هر یک از سبک­های رشد یافته، رشد نیافته و نوروتیک فرم فارسی مقیاس در یک نمونه دانشجویی برای کل آزمودنی­ها به ترتیب ۷۵/۰، ۷۳/۰ و ۷۴/۰ بود که نشانه همسانی درونی رضایت­بخش برای فرم ایرانی پرسشنامه سبک­های دفاعی محسوب می­ شود. پایایی بازآزمایی پرسشنامه سبک­های دفاعی برای یک نمونه ۳۰ نفری در دو نوبت با فاصله ۴ هفته برای کل آزمودنی­ها ۸۲/۰= rمحاسبه شد (بشارت و همکاران، ۲۰۰۳).

۳-۶-۳- پرسشنامه رضایت از زندگی(SWLS)[117]

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۳-۳-۴- انتشار یا در دسترس قرار دادن محتویات آموزش جاسوسی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۳-۳-۳- بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی در حفظ داده های سری


جاسوسی اصولاً یک جرم عمدی تلقی می‌شود ‌به این ‌نحو که مرتکب با سوءنیت اطلاعات طبقه‌بندی شده را در اختیار بیگانگان و عوامل غیرمجاز قرار می‌دهد، اما توجه به اهمیت حفظ اطلاعات طبقه بندی شده و ضرروهایی‌که گاهی در اثر سهل‌انگاری مسؤولان مربوط و عدم حفاظت ازاطلاعات طبقه بندی شده به کشور و نظام اطلاعاتی آن وارد شده است قانون‌گذار را وادار به جرم‌انگاری این‌گونه سهل‌انگاری‌ها و بی‌مبالاتی‌ها در ماده ۵۰۶ ق.م.ا ‌کرده‌است.

۳-۳-۳-۱- بررسی عنصر قانونی


ماده ۵ ق. ج. ر نیز تقریباً مشابه ماده ۵۰۶ است با این تفاوت که همگام با پیشرفت فناوری وضع شده و برخلاف ماده۵۰۶ که اشاره‌ای به طبقه‌بندی اطلاعاتی خاص نمی‌کند، داده های سری را مورد حمایت کیفری قرار داده است.

مطابق ماده ۵ «چنانچه مأموران دولتی که مسئول حفظ داده های سری مقرر در ماده۳ این قانون یا سامانه‌های مربوط هستند و به آن ها آموزش لازم داده شده است یا داده ها یا سامانه‌های مذکور در اختیار آن ها قرارگرفته سات بر اثر بی‌احتیاطی، بی‌مبالاتی یا عدم رعایت تدابیر امنیتی موجب دسترسی افراد فاقد صلاحیت به داده ها، حامل‌های داده یا سامانه‌های مذکور شوند به حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تا (۰۰۰/۰۰۰/۴۰) ریال یا هر دو مجازات و انفصال از خدمت از شش ماه تا دو سال محکوم خواهند شد.»

۳-۳-۳-۲- بررسی عنصر مادی


برای تحقق جرم موضوع این ماده وجود پاره‌ای شرایط عمومی‌که در خصوص ماده۵۰۶ ق. م. ا نیز وجود دارد، ضروری است.


اولاً: ارتکاب این جرم به وسیله مأموران دولتی‌که دارای رابطه استخدامی ‌اعم از رسمی، پیمانی، روزمزد، خرید خدمت و. . . باشند پیش‌بینی شده است از این رو شامل اشخاصی که مأمور دولت نبوده ولی داده های سری یا سامانه‌های مذبور را به هر دلیلی در اختیار دارند نمی‌شود.

ثانیاًً: مأموران باید مسئول حفظ داده های سری و سامانه‌های مذکور باشند؛ به عبارت دیگر شغل دولتی آن ها با داده های سر مرتبط باشد. ‌بنابرین‏ صرف اینکه یک مأمور دولت داده های سری را در اختیار دارد. وی را مشمول ماده نمی‌سازد.

ثالثاً: آموزش لازم در خصوص حفظ داده های سری و سامانه‌های مذبور ‌به این مأموران دولتی داده شده باشد. چنانچه فرد این قبیل آموزش‌ها را طی نکرده باشد، عمل وی مشمول این ماده نخواهد بود.

۳-۳-۳-۳- بررسی عنصر روانی


عنصر روانی این جرم خطای جزایی (بی‌احتیاطی، بی‌مبالاتی، عدم رعایت تدابیر امنیتی) است؛ البته در این ماده «عدم رعایت تدابیر امنیتی» جایگزین «عدم رعایت نظامات دولتی» شده که به نظر می‌رسد با مباحث ‌رایانه‌ای هماهنگ‌تراست.

بی‌احتیاطی معمولاً اقدام به انجام‌کاری است که فرد نباید انجام دهد، مثل آنکه فرد مأمور یک حامل داده را روی میز خود رها کند وکسی وارد اتاق شده و آن را بردارد. بی‌مبالاتی نیز عبارت است از عدم انجام‌کاری که انجام آن از وی انتظار می‌رود مثل آنکه رایانه خود را دارای گذر واژه نکرده باشد و ‌به این ترتیب هرکسی به راحتی بتواند صرفاً با روشن کردن رایانه به کلیه اطلاعات آن دسترسی پیدا کند.[۸۷]

در خصوص تدابیر امنیتی نیز در مبحث قبلی توضیحات لازم ارائه شد. توجه ‌به این نکته ضروری است که هرچند این جرم جزء جرایم عمدی نیست، اما احراز بی‌احتیاطی، بی‌مبالاتی و عدم رعایت تدابیر امنیتی لازم است. از این رو مأموری‌که تحت تأثیر شکنجه یا مستی اجباری و یا درحال خواب داده های سری را در اختیار افراد بدون صلاحیت قرار دهد. مشمول این ماده نمی‌شود. نکته قابل ذکر دیگر ‌در مورد عنصر بی‌مبالاتی و بی‌احتیاطی‌آن است‌که این دو هم می‌تواند نسبت به اصل ارائه داده های سری باشد و هم نسبت به شناسایی هویت گیرنده داده های سری، برای مثال مأمور بدون تحقیق کافی و به‌صرف ادعای شخص، او را ذیصلاح تلقی کرده و داده ها را در اختیار و دسترس وی بگذارد.

۳-۳-۴- انتشار یا در دسترس قرار دادن محتویات آموزش جاسوسی


انتشار یا در دسترس قرار دادن محتویات آموزش دسترسی غیرمجاز، شنود غیرمجاز، جاسوسی ‌رایانه‌ای و تخریب و اخلال در داده ها یا سیستم‌های ‌رایانه‌ای و مخابراتی

۳-۳-۴-۱- بررسی عنصر قانونی


قانون‌گذار به منظور پیشگیری همه جانبه از وقوع جاسوسی ‌رایانه‌ای در بند ج ماده۲۵ ق. ج ر افرادی را که مباشرتاً اقدام به ارتکاب این جرم نمی‌کنند ولی زمینه را برای وقوع آن آماده می‌کنند، مجرم شناخته است. به موجب ماده ۲۵ «هر شخصی‌که مرتکب اعمال زیر شود به حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تا بیست میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.

تبصره: چنانچه مرتکب اعمال یادشده را حرفه خود قرار داده باشد به حداکثر هر دو مجازات مقرر در این ماده محکوم خواهد شد. »

۳-۳-۴-۲- بررسی عنصر مادی


در واقع ماهیت این جرم با توجه به بند۲ ماده۴۳ ق. م. ا نوعی معاونت در ارتکاب جرم است که به صورت مستقل جرم شناخته شده است.

با توجه به اطلاق واژه های انتشار یا در دسترس قراردادن ‌به این نکته پی می‌بریم نه تنها انتشار و یا در دسترس قرار دادن محتویات آموزشی مذبور در دنیای فیزیکی مشمول این ماده است(مثل آنکه کسی یک نرم افزار جاسوسی را به دیگری بدهد)، بلکه چنانچه این عمل در محیط اینترنت و به اصطلاح فضای سایبر نیز رخ دهد، عمل مرتکب قابل مجازات با این ماده خواهد بود.

محتویات آموزشی گروهی از برنامه ها (نرم‌افزار‌ها) هستند که تنها به منظور صدمه زدن به امنیت اطلاعات در رایانه ها و … طراحی می‌شوند. این برنامه ها می‌توانند اطلاعات سری را به خارج هدایت کنند و یا از بین ببرند. برنامه های خراب‌کار این چنینی تحت عنوان ویروس نامیده می‌شوند. از معروف ترین ویروس‌هایی که به منظور نشت اطلاعات طراحی و به کار گرفته می‌شوند، کرم‌ها واسب‌های تراوا هستند. هدف اصلی این برنامه ها در مرحله اول انتشار و چسباندن خود به برنامه های رایانه است، سپس خود را ماجرا کرده و اطلاعات رایانه را به مکان‌های غیرمجاز ارسال می‌کنند.

۳-۳-۴-۳- بررسی عنصر روانی


عنصر روانی این جرم سوءنیت عام در انتشار یا در دسترس قرار دادن محتویات آموزشی مذبور است: البته بهتر بود قانون‌گذار با به کارگیری عبارت «به طور غیرمجاز» در صدر ماده پس از عبارت «هر شخصی که» از شبهه‌های احتمالی جلوگیری می‌کرد و ‌به این وسیله نشان می‌داد که تنها افرادی که محتویات مذبور را با انگیزه مجرمانه منتشر کنند یا در دسترس قرار دهند، همچنین این جرم، یک جرم مطلق است و به محض انتشار یا در دسترس قرار دادن محتویات فوق واقع می‌شود و نیازی نیست که حتماً کسی این محتویات را دریافت کرده یا به کار گیرد.[۸۸]

طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها | قسمت 14 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

رفتار شهروندی سازمانی رفتار فرانقشی است که کارکنان در سازمان ها علاوه بر وظایف اصلی خود به انجام آن مبادرت می ورزند. در نتیجه­ پژوهش های انجام شده، این نوع رفتارها دو پیامد مهم در سطح فردی و سازمانی دارند. در سطح فردی باعث بهبود عملکرد و تعهد فرد به سازمان و در سطح سازمانی باعث ارتقای بهره وری می شود. در نتیجه­ این پژوهش های مشخص شده، چهار عامل شخصیتی، ویژگی های سمت راست پنج عامل مهم شخصیتی، در رابطه با عوامل فرهنگی، چهار بعد فرآیندگرایی، کارمندمداری، درمورد عامل ارزشی، دو بعد ارتباطی و ساختاری از سرمایه اجتماعی، عدالت مراوده ای و اطلاعاتی از زیرمجموعه عدالت سازمانی بیشترین تاثیر را بر بروز رفتار شهروندی سازمانی دارند (زارعی متین و همکاران، ۱۳۸۹).

مفهوم رفتار شهروندی سازمانی (OCB)اولین بار توسط باتمن و ارگان[۱۰۰] در اوایل دهه­ ۱۹۸۰ میلادی به دنیای علم ارائه شده است.پژوهش‌های اولیه ای که در زمینه­ رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت، بیشتر برای شناسایی مسئولیت‌ها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان داشتند اما اغلب نادیده گرفته می شدند. این رفتارها با وجود اینکه در ارزیابی های سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازه گیری می شدند و یا گاهی اوقات مورد غفلت قرار گرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند.از انسان انتظار می رود بیش از الزامات نقش خود، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. بعبارتی، ساختار رفتار شهروندی سازمانی به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش کارکنانی است که در سازمان فعالیت می‌کنند و باعث اثربخشی سازمان می‌شوند ( بینستوک و همکاران[۱۰۱]، ۲۰۰۳).

مبنای فردی رفتارهای فراتر از نقش را میتوان در تجزیه و تحلیل سازمانی چستر بارنارد [۱۰۲]جست که بر تمایل فرد به مایه گذاشتن از خود برای سازمان تأکید می‌کند. این تمایل به عنوان رفتارهایی خودانگیخته، همکارانه و حمایتی نسبت به سازمان و همچنین اعمالی که باعث ارتقای وجهه و جایگاه سازمان می‌گردد توصیف شده است (اسچناک[۱۰۳]، ۱۹۹۱).

رفتار شهروندی سازمانی عبارت است از رفتارهای اختیاری و داوطلبانه ای که مستقیما به وسیله­ سیستم های رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده ولی به عملکرد اثربخش سازمان می‌ انجامد (ارگان[۱۰۴]، ۱۹۸۸؛ به نقل از اکانو و کراباتی، ۲۰۱۳). مطالعات اولیه نشان داده است که سوابق رفتار شهروندی سازمانی بر روی رضایت شغلی، درک از عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، ویژگی های شخصیتی، ویژگی های وظایف و رفتار رهبری تمرکز دارند (ریوکس و پنر[۱۰۵]، ۲۰۰۱). در میان این سوابق، تعهد سازمانی یکی از مهمترین مستندات است (می یر و همکاران[۱۰۶]، ۲۰۰۲).

ارگان (۱۹۸۸) رفتار شهروندی سازمانی را نوعی وضعیت مطلوب می پندارد زیرا چنین رفتاری از یکسو، منابع موجود و در دسترس سازمان را افزایش داده و از سوی دیگر نیاز به مکانیزم های کنترل پرهزینه رسمی را کاهش می‌دهد (بیکتون و همکاران[۱۰۷]، ۲۰۰۸).

امروزه شهروندان به عنوان اعضای شکل دهنده اجتماعات بشری، کانون توجه کسانی هستند که می خواهند به نحوی در زندگی انسان ها نقش داشته باشند. بازرگانان، تجار، صاحبان صنایع، نویسندگان، روزنامه نگاران، مدیران و به طور کلی همه فعالان مطرح حاضر در صحنه اجتماع، مجبور به ملاحظه دغدغه های ذهنی و مطالبات شهروندان هستند. توجه به شهروندان نه تنها در حوزه­ سیاست و مدیریت با اهمیت تلقی می شود که در سایر حوزه های علمی نیز به آن توجه جدی شده است. می توان اذعان داشت؛ از بین منابع مختلف سازمان، شهروندان سازمانی مهمترین رکن بوده، چرا که آنان از منابع مهم سازمانی محسوب شده و رفتار آن ها بسیار بااهمیت می‌باشد. از انسان به ‌عنوان شهروند سازمانی، انتظارات خاصی می رود. این توقع وجود دارد که رفتار کارکنان به گونه ای باشد که بیش از الزامات نقش و حتی فراتر از آن در خدمت اهداف سازمانی باشد. عملکرد برجسته سازمانی به واسطه­ تلاش های کارکنان عادی حاصل نمی شود چراکه از دلایل موفقیت سازمان های بزرگ آن است که آن ها دارای کارکنانی با سطح عملیات فراتر از وظایف رسمی خود باشند. مفهوم رفتار شهروندی سازمانی، تحولی در حوزه­ رفتار سازمانی محسوب می شود زیرا مفهوم مذکور باعث ارتقاء سطح مسئولیت سازمان ها در قبال نوآوری، انعطاف، بهره وری، بقا و موفقیت سازمانی هر چه بیشتر شده است (سبحانی نژاد و همکاران، ۱۳۸۹: صص۱۴-۱۵).

مفهوم رفتار شهروندی سازمانی، سازه ای پیرامون نحوه­ تعاملات پیوسته اعضای واحدهای سازمانی است. رفتار مذکور سطح و چگونگی پیامدهای سازمانی را در جهت مطلوب تقویت نموده، نیاز سازمان به اختصاص بخشی از منابع کمیاب جهت انجام وظایف ساده سازمانی را کاهش داده، حفظ و نگهداری های مکرر کارکنان در سازمان را میسرتر و از طریق اختصاص زمان بیشتر جهت برنامه ریزی و حل مشکلات کارکنان، توانایی آنان را در راستای اثربخشی سازمانی بهبود خواهد بخشید (ارگان و کونوسکی[۱۰۸]، ۱۹۸۹).

رفتار شهروندی سازمانی به ‌عنوان منبع اجتماعی تعاملات رفتاری بر دریافت پاداش های اجتماعی مبتنی شده، ‌بنابرین‏ زمانی که کارکنان احساس کنند، دریافت ارزشمندی از سازمان دارند طبعا سطح رفتار شهروندی سازمانی خود را نیز افزایش خواهند داد (آنگ و همکاران[۱۰۹]، ۲۰۰۳).

از کارکنان انتظار می رود نه تنها به طور فردی بهره ورتر شوند که حتی لازم است، بهره وری را از طریق کمک به اطرافیان خود نیز افزایش دهند. اهمیت کاربردی مفهوم رفتار شهروندی سازمانی در این است که کارایی سازمانی، نوآوری سازمانی و مزیت رقابتی را ارتقاء خواهد بخشید (بولینو و همکاران[۱۱۰]، ۲۰۰۲).

رفتار شهروندی سازمانی کاملا داوطلبانه و فردی است و این به بدین معنا است که افراد برای انجام این رفتارها به طور رسمی، پاداش دریافت نمی کنند بعلاوه به علت عدم انجام آن ها نیز جریمه و تنبیه نمی شوند در واقع رفتار شهروندی سازمانی، اقداماتی ایثارگرانه از سوی کارکنان به منظور تامین آسایش و رفاه دیگران است (کاسترو و همکاران،۲۰۰۴).

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – پیامدها و نتایج – پایان نامه های کارشناسی ارشد

مردم اغلب خشم و پرخاشگری و خصومت را با هم اشتباه می‌کنند، پرخاشگری رفتاری است که هدفش آسیب رساندن به فرد دیگری است(کلامی، فیزیکی یا تهدید)، در حالی که خشم یک هیجان است و لزوماً موجب پرخاشگری نمی شود.خصومت به مجموعه پیچیده ای از نگرش ها و قضاوت ها اشاره دارد که رفتارهای پرخاشگرانه را برمی انگیزاند، در حالی که خشم یک هیجان و پرخاشگری یک رفتار است، خصومت نگرشی است که موجب تنفر و ارزیابی منفی از دیگران می شود.

چه زمانی خشم به عنوان یک مشکل تلقی می شود؟ خشم هنگامی که در حد شدید، با فراوانی بالا و به شیوه ای نامناسب ابراز شود به عنوان یک مشکل تلقی می شود. احساس خشم در حد شدید و با فراوانی بالا، فشار جسمی زیادی بر بدن وارد می‌کند. خشم طولانی مدت و مکرر موجب فعال تر شدن بخش اتونومی سیستم عصبی می شود. در نتیجه فشار خون و ضربان قلب افزایش خواهد یافت. این مسأله در طولانی مدت مشکلات مختلفی از جمله پیش برانگیختگی، بیماری قلبی و تضعیف کارایی سیستم ایمنی را به همراه خواهد آورد. ‌بنابرین‏، از منظر سلامتی، دوری از بیماری جسمی انگیزه ای برای کنترل خشم است. از سوی دیگر، خشونت و پرخاشگری ناشی از خشم پیامدهای قانونی و اجتماعی فراوانی را در پی دارد که عبارتند از: توقیف و زندانی شدن، آسیب فیزیکی، انتقام، از دست دادن شخص مورد علاقه، احساس گناه، شرم یا پشیمانی، عدم اعتماد نسبت به فرد پرخاشگر، ترس، رنجش، بیزاری و بیگانگی اعضای خانواده و …

پیامدها و نتایج: ابراز نامناسب خشم در ابتدا، پیامدهای «ظاهری» بسیاری را به دنبال دارد. این پیامدهای ظاهری شامل کنترل دیگران، تهدید و ترساندن آن ها و گرفتن توافق ایشان و همچنین رسیدن به احساس بهتر در نتیجه تخلیه تنش ها، اما پیامدهای منفی طولانی مدت این رفتارها به مراتب بیشتر از منافع کوتاه مدت آن ها‌ است.( برای مثال پدری که به تهدید و خشونت فرزندش را به کاری مجبور می‌کند، به ظاهر و در کوتاه مدت به اهداف خویش رسیده است ولی در بلند مدت تنفر و دوری عاطفی را فرزندش را مشاهده خواهد کرد.)

باورهای غلط درباره خشم: باور اول، خشم موروثی است. این مطلب کاملا غلط است. پژوهش ها نشان داده‌اند که مردم با خشم و مجموعه های خاصی از شیوه اجرای خشم به دنیا نمی آیند، بلکه ابراز خشم حاصل یادگیری است و بر همین اساس، راه های مناسب ابراز خشم نیز می‌تواند آموخته شود؛ باور دوم، دومین باور اشتباه این است که خشم به صورت خودکار موجب پرخاشگری می شود. نخیر، خشم لزوماً موجب پرخاشگری نمی شود. در واقع مدیریت مؤثر خشم شامل کنترل تدریجی خشم از طریق یادگیری مهارت های جرئت ورزی، تغییر خودکلامی[۳۳]منفی، تغییر باورهای غیرعقلانی و به کار بردن طیفی از راهبردهای رفتاری است؛ باور سوم، مردم برای به دست آوردن مطالبات خود باید پرخاشگر باشند. دلیل این اشتباه رایج آن است که بیشتر مردم جرئت ورزی را با پرخاشگری اشتباه می گیرند.( برای مثال، اگر دوست شما بارها در ملاقات با شما تأخیر ‌کرده‌است و ‌به این دلیل شما را خشمگین نموده است، شما می توانید به جای مورد خطاب قرار دادن وی با کلمات زشت و داد و فریاد زدن بر سر وی، رفتار جرئت ورزانه انجام دهیم. که شیوه جرئت مندانه این موقعیت می‌تواند این جمله باشد که «وقتی شما دیر به قرار ملاقات می آیید من ناراحت می شوم. از شما می خواهم که سر وقت بیایید»)؛ باور چهارم، برون ریزی خشم اغلب مطلوب است. برای سال ها، باور رایج در میان تعداد زیادی از متخصصین سلامت روان و عامه مردم این بود که ابراز پرخاشگری خشم از قبیل، داد و فریاد کردن یا مشت زدن به بالش، اثرات درمانی دارد. با این وجود مطالعات نشان داده است که بروز پرخاشگری باعث بالا رفتن سطح خشم افراد می شود.

خشم به عنوان یک پاسخ همیشگی: وقتی که خشم بارها به شیوه پرخاشگرانه بروز یابد، ممکن است به عادتی ناسازگارانه تبدیل شود و موجب پیامدهای منفی شود. بنا به تعریف، عادات بارها و بارها، بدون فکر کردن، انجام می شود و تبدیل به پاسخی همیشگی می شود. این افراد برای حل مشکلات خویش به پرخاشگری روی می آورند و به پیامدهای منفی ناشی از آن و همچنین اثرات نامناسب آن بر روی اطرافیان خود فکر نمی کنند.

قطع عادت خشم: آگاه شدن از خشم. برای از بین بردن عادت خشم، باید نسبت به وقایع، شرایط و رفتار دیگران که موجب آغاز خشم شما می شود، آگاهی یابید. این آگاهی شامل شناخت پیامدهای منفی ناشی از خشم نیز می شود.( مثال: صف سوپر مارکت).

راهبرهایی برای کنترل خشم: برای مدیریت مؤثر خشم، علاوه بر آگاهی از آن، نیاز به استفاده از برخی راهبرها دارید. این راهبردها قبل از برافروختگی و از دست دادن کنترل می‌توانند خشم را متوقف کنند. که این راهبردهای مؤثر شامل راهبردهای آنی و همچنین راهبردهای پیشگیرانه می‌باشند.راهبردهای آنی شامل ایجاد وقفه، تمرین تنفس عمیق و توقف فکر است.راهبردهای پیشگیرانه شامل به کار بردن تمرین و تغییر باورهای غیر عقلانی (بازسازی شناختی) است

اندازه گیری خشم: یادگیری ارزیابی خشم راهبردی است که باعث افزایش آگاهی فرد از خشم می شود. بدین منظور از «مقیاس اندازه گیری خشم» استفاده می‌کنیم. در این مقیاس ۱ به معنای نبود خشم و ۱۰ به معنای خشم زیاد، از دست دادن کنترل و تجربه پیامدهای منفی است. و نمرات بین ۱ تا ۱۰ احساسات خشم بین این دو طیف را نشان می‌دهند. افزایش خشم تدریجی است از ۱ شروع می شود و کم کم به سطح بالا می‌رسد.باید مهارت های مقابله ای را به فرد آموزش دهیم تا بتواند از افزایش خشم خود به نمره ۱۰ جلوگیری کند.

جلسه دوم

در جلسه حاضر، به اعضای گروه آموخته می شود که چگونه دوره خشم خود را تحلیل نمایند و پیشامدها و نشانه های شروع خشم را شناسایی کنند. در آغاز جلسه تکلیف مربوط به جلسه گذشته بررسی می شود و در ادامه جلسه نیز درمورد پیشاینده و نشانه های خشم صحبت می شود. پس از ارزیابی، از اعضا می‌خواهیم وقایع خاص برانگیزاننده خشم خود را فهرست کنند. به آن ها کمک می‌کنیم تا بین وقایع و تعبیرشان از وقایع تمایز قائل شوند. وقایع به واقعیت ها اشاره دارند. تعبیر وقایع به افکار، قضاوت های ارزشی یا درک وقایع اشاره دارد. در پایان، طبقه بندی نشانه های خشم را بیان می‌کنیم و پس از توصیف هر یک از طبقات، از اعضای گروه می‌خواهیم تا مثال هایی بزنند. تأکید بر این نکته مهم است که نشانه ها ‌در مورد هر فردی متفاوت است و در نتیجه هر یک از اغضا باید نشانه های تشدید خشم خود را شناسایی کنند.

وقایع برانگیزاننده خشم: آنچه خشم شما را برمی انگیزد واقعه ای است که رخ می‌دهد. برای مثال، ممکن است هنگام دیر کردن اتوبوس یا زمانی که در صف بقالی منتطر ایستاده اید، خشمگین شوید.

 
مداحی های محرم