فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده
مقدمه
در محیط کسب و کار امروزه، مبنای مزیت رقابتی از کیفیت به نوآوری تغییر یافته است. نوآوری برای سازمان ها امکان انطباق سریع با تغییرات را فراهم می آورد و در یافتن محصولات و بازارهای جدید به سازمان کمک میکند تا با این روش از خود در مقابل ناپایداریهای محیطی محافظت کنند. سازمان های متعددی که از نوآوری بهره مندند، سود و سهم بازار آنها افزایش می یابد . اما نکته مهم این است که یک سازمان نمی تواند به نوآوری دست یابد اگر نتواند دانش کارکنانش را مدیریت کند. به دلیل اینکه مدیریت دانش یک راه خوب برای استفاده بهینه از دانش افراد و تشویق آنان به عملکرد نوآورانه و تسهیل فرایند نوآوری است.
بنابراین دانش را باید خلق کرد، ذخیره نمود و به کاربرد که این وظیفه مدیریت دانش است. ایجاد مزیت رقابتی استراتژیک نیازمند نوع جدیدی از سازمانها می باشد که قابلیت ایجاد دانش برای حداکثرسازی رقابت و موفقیت استراتژیک را داشته باشند. دانش مانند هر منبع دیگری در بقاء و موفقیت سازمان در بازار جهانی، حیاتی و سرنوشت ساز است. مدیریت دانش ابزار مهمی است که سازمان ها ازطریق آن بهتر می توانند دانش و اطلاعات را مدیریت کنند . برخلاف دیگرتکنیک ها ، تعریف مدیریت دانش اغلب آسان نیست زیرا حوزه وسیعی از مفاهیم ، وظایف مدیریتی ، تکنولوژی ها و اقدامات را با خود به همراه دارد. در حالی که سازمانها باید برای ایجاد و کنترل دانش دارای ساز و کارهایی باشند، با این وجود بسیاری از آنها هنوز فعالیت مدیریت دانش را به طور رسمی و آگاهانه مورد بررسی قرار نداده اند. احتمالاً علت این بی توجهی این است که اکثر سازمانها مفهوم مدیریت دانش و اهمیت آنرا درک ننموده اند.
با بررسی ادبیات معلوم میشود که یافته ها متناقض و پیچیده هستند. در صورت اثبات وجود ارتباط بین مدیریت دانش و عملکرد نوآورانه، می توان از مدیریت دانش در موفقیت نوآوری استفاده نمود.
این فصل به ۴ گفتار تقسیمبندی شده است. گفتار اول شامل دانش و مباحث مربوط به آن میباشد. در گفتار دوم به بررسی مفهوم مدیریت دانش و ابعاد مختلف آن پرداخته میشود. بحث درباره عملکرد نوآرانه، گفتار سوم را تشکیل میدهد. در گفتار چهارم و پایانی، تحقیقاتی که در گذشته درباره موضوع این پژوهش انجام پذیرفته اند مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند.
۲-۱ دانش
۲-۱-۱ مفهوم دانش
دانش، یعنی موضوعی چند لایه، پیچیده، پویا و انتزاعی که در ذهن انسان نهفته است بلکلر،[۷] ۱۹۹۵، ص۱۰۲۲).
«دانش ظرفیت انجام اثر بخش اقدام است.» این تعریفی است که بوسیلۀ انجمن حوزۀ یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است (آرگریس، ۱۹۹۳، ص۲۳۶).
داونپورت و پروساک :دانش ترکیب شناوری از تجربه، ارزشها و اطلاعات وابسته به یک بستر مشخص و بینش تخصصی است. دانش چارچوبی برای ارزیابی و یکپارچه کردن تجربیات و اطلاعات جدید فراهم می کند و در ذهن افراد مطلع از آن شکل می گیرد. این دانش در سازمانها اغلب نه تنها در اسناد ذخیره شده وجود دارد بلکه می تواند در روندها، فرآیندها، کارهای عملی و هنجارهای سازمانی نهفته باشد(فیرستون و روی،[۸] ۲۰۰۳، ص۲۰).
دانش می تواند به عنوان هدفی متمایز در نظر گرفته شود که هویتی شناختی دارد (سارمینتو،[۹] ۲۰۰۵، ص۸).
مایر: دانش سازمانی، به اطلاعات پردازش شده و جاسازی شده از جریانات عادی و مراحلی که قابلیت اقدام دارند و نیز دانش بدست آمده بوسیلۀ سیستمهای سازمانی، مراحل، تولیدات، قوانین و فرهنگ اطلاق می گردد.(عالم تبریز، ۱۳۸۷،ص۴۹)
چرچمن – نوناکا و تاکوچی (۲۰۰۰) اظهار می کنند تصور دانش بعنوان مجموعۀ اطلاعات ،ربودن مفهوم از همۀ زندگی آن است. دانش برخلاف اطلاعات ریشه در اعتقادات و تعهدات داشته و در بافت ذهنی کاربری قرار دارد که بر اساس آن عمل می کند. فقط انسان است که می تواند در خلق دانش نقش مرکزی به عهده داشته باشد و کامپیوترها صرفاً ابزاری با توانایی پردازش شگرف هستند (عدلی، ۱۳۸۴، ص۸ ) دانش تجربه یا اطلاعاتی می باشد که می تواند مورد مبادله قرار گیرد و به اشتراک گذاشته شود(فریرستون،۲۰۰۱، ص۱۲).
دانش تجردی، عقلانی، هوشمندانه و در بر گیرنده اطلاعات مختلف می باشد(رونی،[۱۰] ۲۰۰۰، ص۱۱).
دانش دارای یک تعریف پایه متناسب می باشد، دانش ساختار کل اطلاعات را شامل می گردد که بستگی به نوع تعریف و پیکره اطلاعاتی دارد که شامل واقعیتها، عقاید، ایده ها، نظریه ها، اصول و مدلها دارد. واضح است که دسته بندیهای دیگر نیز ممکن است ، در واقع این امکان بطور کامل مشهود می باشد(بارکلی[۱۱]، ۱۹۹۷، ص۱).
دانش بعنوان «دانستن – چگونگی» معنا شده است(ریلی،[۱۲] ۲۰۰۳، ص۸).
۲-۱-۲ روابط داده ها، اطلاعات و دانش
داده یک ویژگی قابل مشاهده، قابل اندازه گیری و قابل محاسبه است. داده ها ارزشی بیش از یک ویژگی دارند (فیرستون و روی، ۲۰۰۳، ص۳۴).
اطلاعات، اصطلاحی عمومی تر است که داده ها به اضافۀ تفاسیر و تعهدات مفهومی آنها را شامل می شوند (فیرستون و روی، ۲۰۰۳، ص۳۵).
بکمن[۱۳]: دانش، استدلال در باب اطلاعات و داده ها برای دستیابی به کارآیی، حل مسئله، تصمیم گیری، یادگیری و آموزش است (عالم تبریز، ۱۳۸۷،ص۴۹ ).
روابط میان داده، اطلاعات و دانش، سلسله مراتبی و مطلق نیست، افراد و موقعیت ها تعیین کننده داده، اطلاعات و یا دانش بودن این عوامل هستند(هابر،[۱۴] ۱۹۹۱، ص۹۳).
صاحب نظرانی مثل داونپورت و پروساک، نوناکاوتویاما، استیوهالس و کارل ویگ متفق القول هستند که سطح تکامل دانش از اطلاعات و داده ها بیشتر بوده و در برگیرنده آن نیز می باشد. وجود داده برای شکل گیری اطلاعات و وجود اطلاعات برای ایجاد دانش ضروری است. (شکل شماره ۲-۱)
افرادی که در زمینه ای خاص، اطلاعاتی عمیق در اختیار دارند از سطح دانش بیشتری نسبت به کسانی که در آن زمینه اطلاعات چندانی ندارند، برخوردارند(هابر،[۱۵] ۱۹۹۱، ص۹۳).
شکل ۲-۱: روابط داده، اطلاعات و دانش
سازمانها هم به داده، هم به اطلاعات و هم به دانش نیازمندند. با وجود نیاز سازمان به داده، اطلاعات و دانش، دانش از جایگاهی والاتر برخوردار است زیرا نزدیکترین لایه به تصمیم گیری است.
شکل ۲-۲: تعامل داده، اطلاعات، دانش و تصمیم(سوکنونا،[۱۶] ۲۰۰۱، ص۷)
دانش به عنوان کاربرد داده ها و اطلاعات برای پاسخ به چگونگی سؤالات و همچنین توانایی پاسخ به چرایی سؤالات مطرح می شود(هیکس،[۱۷] ۲۰۰۶، ص۲۰).
۲-۱-۳ ویژگیهای دانش
دانش یک دارایی و وابسته به انسان است. سیستم های رایانه ای تضمین کننده رشد دانش نیستند زیرا دانش در ذهن انسان ایجاد می شود و رشد می یابدو درحقیقت نتیجه تفکر انسان است.(طیار،۱۳۸۷،ص:۱۸۲)
ارائه و توزیع دانش به رشد آن کمک می کند. دانش تنها دارایی شناخته شده ای است که وقتی دیگران در آن سهیم می شوند، افزایش می یابد(بارنی، ۱۹۹۲، ص۱۱۸).
دانش سریعاً ایجاد نمی شود. از جمله ویژگیهای دانش اینست که بصورت تدریجی و انباشتنی است،دانش گذشته در شکل گیری دانش جدید موثر است.
دانش به روش های مختلفی ارائه می شود. روش ارائه دانش، منحصر به فرد نیست. دانش در زمان های مختلف، توسط افراد مختلف، در مکانهای گوناگون و به روش های متنوعی ارائه می شود. تسلط بر روش های مختلف ایجاد و ارائه دانش، ظرفیت بیشتری در سازمان برای دستیابی به دانشهای جدید ایجاد می کند(ام. سی. دیرموت،[۱۸] ۲۰۰۱، ص۸۱).
دانش ، نامرتب و بهم ریخته است .این ویژگی از خصلت انتزاعی بودن دانش نشات گرفته است .باوجود بهم ریختگی ، دانش در جستجوی نوعی وحدت و انسجام است .در حقیقت این ویژگی دانش تابعی ازیک نوع نظم غایی است .
دانش، خود سازمانده است . دانش برخلاف داده ها و اطلاعا ت ، قدرت سازندگی خودرا نیز دارد. دانش شبیه سیستم زنده ای است که درتعامل با محیط ،رشد می کند .
مهمترین عامل انتقال دانش، زبان است . برخلاف اطلاعات و داده ها که ازطریق سیستم های
کامپیوتری و اسناد و مدارک وکتابها قابل انتقال هستند ، زبان مهمترین عامل انتقال دانش است ، این ویژگی اهمیت تعامل های رودررو ،تیم ها و گروه های کاری را در سازمان آشکار می سازد(بات،[۱۹] ۲۰۰۱، ص۷۲).
دانش ، مثل ماهی لغزنده است .ضرب المثل معروفی می گوید که گرفتن ماهی آسان تر از
نگهداشتن آن است . سازو کارهای لازم برای حفظ و نگهداشت دانش باید درسازمان تعبیه شوند.
دانش ،چند بعدی است . چند بعدی بودن دانش باعث پیچیگدی این مفهوم شده است .برای درک دانش باید ابعاد مختلف آن ازجمله فردی ، گروهی ،سازمانی ،فنی - تکنولوژی ، نهفته و آشکار را مدنظر قرارداد(براند، ۱۹۹۸، ص۳۲).
دانش یک پدیده اجتماعی است .دانش قبل ازآن که یک پدیده فنی - تکنولوژی ، باشد یک پدیده اجتماعی است یعنی ، انسان ها مهم ترین عامل شکل گیری و انتقال آن هستند .
رشد دانش خود به خود اتفاق نمی افتد . رشد دانش در افراد ، گروه ها و هم چنین سازمان ها مستلزم وجود بسترهای مناسب است .سازمان ها باید فرآیندهای لازم جهت رشد و پرورش دانش را فراهم کنند(چاندران،[۲۰] ۲۰۰۹، ص۱۶۰).
احتمال ازدست دادن دانش زیاد است .سازمان هاباید به این نکته مهم توجه کنند که اگر نتوانند دانش نهفته افراد را مورد شناسائی قرارداده وبه دا نش آشکار تبدیل کنند ، در اثر فراموشی ، این دانش را ازدست خواهند داد .لذا باید در کد گذاری (دانش نگاری)تبحر پیدا کنند (الی، [۲۱]۱۹۹۷، ص۱).
مهمترین ویژگی دانش این است که به عنوان متدولوژی تغییرعمل می کند . کسب دانش یعنی ایجاد نگرش های جدید و ازاین رو باید منتظر تغییر دررفتارها بود .این ویژگی دانش گویای این واقعیت است که باید با اداره مناسب این تغییرات و مقاومت های اجتماعی ،زمینه های کاربرد موثر دانش را فراهم آورد. (هالیس،[۲۲] ۲۰۰۰، ص۱۲).
۲-۱-۴ هرم دانش
نظریه پردازان و دست اندرکاران مدیریت دانش، بطور معمول بحث دربارۀ اینکه دانش چیست را با هرم دانش باز می کنند و جهان دانش را بصورت هرمی شامل داده های مراوده ای خام در سطح پائین تا فرزانگی در رأس آن به تصویر می کشند. برخی اختلاف نظرها در بین طرفهای گوناگون در خصوص جزئیات وجود دارد ولی در کل، وفاق عمومی در خصوص حرکت و ترکیب کلی هرم دانش وجود دارد (عالم تبریز،۱۳۸۷،ص۷۴ ).
شکل ۲-۳: هرم دانش ( عالم تبریز،۱۳۸۷)
۲-۲ مدیریت دانش
مدیریت دانش شامل فرایند های برنامه ریزی و کنترل برای نیل به هدف های سازمانی است .(پونیس و واگنس،[۲۳] ۲۰۰۸، ص۳).
یکی از رویکردهای تحلیل دادهها، رویکرد داده کاوی میباشد که به کشف دانش میپردازد. برای این منظور، الگوریتمهای مختلفی توسعه داده شده است. یکی از این الگوریتم ها که به خوبی می تواند تحلیلگران را در استخراج دانش از دادهها یاری رساند، الگوریتم استاندارد CRISP-DM میباشد. از آنجایی که متدولوژی مذکور مستقل از نوع دادهها بوده و به خوبی می تواند جهت آنالیز داده ها به صورت عام مورد استفاده قرار گیرد، در این پژوهش از آن به عنوان مبنا برای آنالیز دادهها در سازمان استفاده شده است.
گروه سولیکو به عنوان یکی از هولدینگهای برتر کشور در طول سالهای فعالیت خود بر مشتری مداری و اهمیت درک نیازهای مشتری به عنوان اصول بنیادی شرکت تاکید ویژهای داشته است. علاوه بر این با توجه به ماهیت کالاهای ارائه شده توسط سازمان و پراکندگی زیاد بین زمانهای خرید مشتریان، مشخص نبودن زمان بازگشت، لزوم شناسایی مشتریان رویگردان اهمیت ویژه ای دارد. شرکت پخش و توزیع ارومیه که یکی از شرکتهای توزیع محصولات گروه سولیکو بین مشتریان و در ارتباط مستقیم با آنها میباشد به عنوان گروه هدف این مطالعه انتخاب شده است.
به طور کلی مجموعه داده در اختیار این مطالعه که جامعه آماری آن را تشکیل میدهد دادههای ۵۰۷۹ مشتری در بازه زمانی ۰۸/۰۴/۲۰۱۰ تا ۰۸/۰۹/۲۰۱۲ بر اساس ۱٫۰۲۴٫۱۷۰ فاکتور فروش می باشد.
پس از اتمام مرحله پیش پردازش دادهها، مرحله مدل سازی با دو زیر مرحله: مدل شناسایی گروه مشتریان با ارزش و مدل پیش بینی رویگردانی آغاز می شود. مدل شناسایی گروه مشتریان با ارزش در فرایند مدیریت رویگردانی مشتری تمرکز بر تمام پایگاه داده مشتریان ضروری نمیباشد زیرا بر اساس تحقیقات انجام شده معمولا ۸۰ درصد سود یک سازمان تنها از ۲۰ درصد مشتریانش تامین می شود که این قانون به قانون پارتو یا قانون ۸۰:۲۰ مشهور میباشد. بنابراین همه مشتریان از ارزش یکسان و لزوم برقراری بلند مدت برخوردار نمی باشند. در این مطالعه به منظور شناسایی مشتریان رویگردان و وفادار در سازمان، تمرکز اصلی بر گروه مشتریان با ارزش میباشد. ارزش گذاری مشتریان در سازمان بر اساس مدل RFM صورت میپذیرد که در این بخش بندی، ارزشگذاری مشتریان بر اساس مشخصه های تاخر(مدت زمان سپری شده در آخرین تراکنش مشتری با سازمان)، تناوب خرید (تعداد تراکنشهای مشتری در بازه زمانی مشخص) و ارزش پولی (میزان پول خرج شده توسط مشتری در سازمان در یک بازه) محاسبه میشود. مشخصه های RFM، پیش بینی کنندگان خوبی برای ارزش عمر مشتریان هستند. این متغیرها به روشهای متفاوتی برای ارزش گذاری مشتریان به کار گرفته میشوند. در یکی از این روشها، هر کدام از متغیر های R، F و M دارای ارزش یکسانی هستند. در یک رویکرد جدید در این مدل، به هر یک از متغیرها وزنی اختصاص داده میشود. سپس بر اساس وزنهای مورد نظر ارزشگذاری مشتریان انجام میشود. از آنجایی که تعیین اوزان بر اساس نظر خبرگان سازمان صورت می پذیرد به آن رویکرد RFM قضاوت محور گفته میشود که در این مطالعه از این رویکرد استفاده شده است.
از تعداد ۵۰۷۷ مشتری که از سازمان خرید داشته اند، ۴۶۱۸ مشتری دارای تناوب خرید میباشند یا به بیانی میباشد. این مشتریان به طور کلی ۹۳ درصد کل پایگاه داده را تشکیل میدهند. در این پایگاه داده ۴۵۹ مشتری تنها یک بار از سازمان خرید نموده اند که از آنها صرف نظر میشود. این تعداد ۷ درصد کل پایگاه را تشکیل میدهند. با بهره گرفتن از اجرای پرس و جوهای تجمیعی بر روی پایگاه داده موجود، مشخص شد که متوسط تناوب خرید بین مشتریانی که تکرار خرید داشته اند ۴۰ میباشد. بنابراین مشتریانی به عنوان با ارزش شناسایی میشوند که تناوب خرید آنها از متوسط تناوب خرید مشتریانی که تکرار خرید داشتهاند بیشتر باشد. با این وجود با بررسی پایگاه داده مشخص شد که ۱۵۸۴ مشتری در سازمان در دسته مشتریان با ارزش قرار میگیرند. این گروه ۲۴ درصد کل پایگاه داده و ۳۰/۳۴ درصد مشتریانی که تکرار خرید داشته اند را تشکیل میدهند. بر اساس مطالعه انجام شده بر دادههای مشتریان با ارزش و بررسی وضعیت آنها در سازمان مشخص شد که متوسط تناوب خرید در گروه مشتریان با ارزش ۹۱ بار می باشد که این میزان نسبت به متوسط تناوب مشتریانی که در سازمان تکرار خرید داشتهاند دو برابر و نسبت به کل پایگاه داده ۲٫۵۷ برابر شده است. علاوه بر این مجموع پول خرج شده در سازمان توسط گروه مشتریان با ارزش ۴۳/۷۶ درصد از کل پول خرج شده بین مشتریانی که تکرار خرید دارند را تشکیل میدهند. این میزان برابر ۱۱/۷۶ درصد کل پول خرج شده در کل پایگاه داده است. بنابراین همان گونه که در گذشته
و زیر معیارهای بعد زیستمحیطی حملونقل پایدار تحقیق حاضر میباشند عبارتند از:
شیوههایی که دراینجا ارائه شده شامل تمام شیوه های موجود حملونقلی میباشد که بهنوعی میتوان به سه دسته کلی شامل: حملونقل غیر موتوری ( پیادهروی و دوچرخهسواری )، حملونقل موتوری شخصی ( اتومبیل شخصی و موتورسیکلت ) و حملونقل موتوری عمومی و نیمه عمومی ( تاکسی، اتوبوس و مینیبوس ) تقسیمبندی نمود. و در کل نیز میتوان این درخت تصمیم را مطابق نمودار شماره ۱-۴ ارائه نمود:
نمودار شماره ۱-۴: درخت سلسلهمراتب تصمیم برای شناسایی شیوه های حملونقل پایدار نیشابور (منبع : یافته های تحقیق ، ۱۳۹۲)
نمودار فوق روابط بین چهار سطح مدل AHP تحقیق حاضر را بهوضوح نشان میدهد. در ادامه به معرفی سایر مراحل پرداخته میشود.
جدولهای مقایسهای براساس درخت سلسلهمراتب از پایین به بالا تهیه میشوند؛ بهعبارت دیگر گزینههای مختلف سطح آخر باید بهواسطه هریک از فاکتورهای سطوح بالاتر ( معیارها و درصورت وجود زیرمعیارها ) مورد مقایسه دوبهدو قرار گیرند ( آذر و معماریانی، ۱۳۷۴: ۲۴ ) و در تمام مراحل انجام مقایسه ها سطح اول درخت تصمیم ( هدف ) مدنظر خواهد بود. این مقایسه ها با بهره گرفتن از مقیاسی که از ترجیح یکسان تا بیاندازه مرجح، طراحی شده است، مطابق با جدول شماره ۷-۴ انجام میگیرد.
جدول شماره ۷-۴ : تعیین ارزش معیارها و گزینه ها نسبت به یکدیگر توسط نظر کارشناسان
ترجیحات
ارزش عددی
ترجیح ، اهمیت یا مطلوبیت یکسان
۱
کمی ارجح ، کمی مهمتر یا کمی مطلوبتر
۳
ترجیح ، اهمیت یا مطلوبیت قوی
۵
ترجیح ، اهمیت یا مطلوبیت خیلی قوی
۷
یک ضریب تشابه بسیار ساده. اندازه عبارات مشترک به کل عبارات.
ضریب همپوشانی[۴۰]
شبیه به ضریب تاس با این تفاوت که شباهت بین دو رشته را در حالی اندازه می گیرد که کلمه ای از یکی زیرمجموعه ای از دیگری باشد.
۲٫۵٫۲٫ تشابه بر پایه مجموعه
سنجش تشابه دو متن بر پایه مجموعه یک معیار سنجش تشابه معنایی است، که شباهت بین کلمات را بر اساس اطلاعات مفید موجود در یک مجموعه بدست می آورد. این مجموعه حجم انبوهی از دست نوشته ها و متون گفتاری است که برای تحقیقات زبانی مورد استفاده قرار می گیرند. می توان گفت که میزان تشابه وابسته به مجموعه ای است که کلمات و جملات از آنها استخراج شده است. شکل۲-۷ انواع روش های سنجش تشابه بر پایه مجموعه را نشان می دهد، که در ادامه به اختصار معرفی می شوند.
شکل۲- ۷- انواع الگوریتم های تشابه بر پایه مجموع
Hyperspace Analoue to Language (HAL)
در این روش یک فضای معنایی از کلمات موجود در مجموعه ساخته می شود به این شکل که یک ماتریس کلمه در کلمه تشکیل می شود. به طوری که مقادیر آن نشان دهنده میزان ارتباط بین کلمه سطر و ستون متناظر با آن مقدار است. سپس آنتروپی پایین در ستون ماتریس توسط کاربر استخراج می شود. در تجزیه تحلیل متن برای استخراج ماتریس یک قالب n کلمه ای را در نظر می گیریم.
(مثلا n=1 ) سپس فاصله وقوع هر کلمه با کلمه اولی شمارش می شود. وزن مقادیر ماتریس رابطه معکوس با فاصله وقوع هر کلمه با کلمه ابتدایی دارد .کلمه ای که به کلمه ابتدایی نزدیک تر باشد از نظر معنایی رابطه نزدیکتری و در نتیجه وزن بیشتری دارد. HAL همچنین به ترتیب قرارگیری نیز توجه می کند. یعنی اینکه همسایه قبل از کلمه مورد نظر است یا بعد از آن به این منظور حالت همسایه مختلف را ثبت می کند.
Latent Semantic Analysis (LSA )
تحلیل معنایی نهفته متداول ترین روش در میان روش های مبتنی بر مجموعه اصلی است. به ویژه برای تحلیل رابطه معنایی بین دستهای از متون مورد استفاده قرارمی گیرد. روش کار به اختصار اینگونه است ،که ابتدا ماتریس کلمه و سطر یا پاراگراف تشکیل می- شود، که ردیف ها نشان دهنده کلمات منحصر به فرد و ستون ها نشان دهنده سطرهاست. پس از روش تجزیه مقدار دهی منفرد [۴۱](SVD)به منظور کاهش سطر و ستون ماتریس در حالی که ساختار شباهت بین ردیف ها حفظ می شود، استفاده می کند.د پس از آن کلمات با محاسبه کسینوس رابطه بین دو بردار تشکیل شده توسط هر دو ردیف مقایسه می شوند. مقادیر هر چه به یک نزدیک تر باشد، دو کلمه به هم شبیه تر بوده و هر چه به صفر نزدیک- تر باشد، شباهت کمتری دارند.
تعمیم تحلیل معنایی نهفته[۴۲] GLSA
یک چارچوب برای محاسبه میزان اهمیت عبارات و سند حاوی آن . در این روش که بر پایه LSA است، توجه بر ارزش سند حاوی عبارت به جای روش ارائه شده در LSA شده که به تعداد کلمات موجود در سطرها و مقایسه آنها توجه کرد. GLSA به این منظور نیاز به محاسبه میزان تشابه معنایی بین عبارات و نیز استفاده از روش های کاهش ابعاد مورد مقایسه دارد. برای رسیدن به نتیجه مطلوب بهترین و کارآمدترین روش ها را با هم ترکیب می کند و در آخر ماتریس عبارات موجود در اسناد که در LSA معرفی شده، برای محاسبه وزن در ترکیب بردارهای خطی از عبارات مورد استفاده قرار می گیرد.
تحلیل معنایی صریح ESA[43]
معیاری برای محاسبه ارتباط معنایی بین دو متن دلخواه است. ESA به عنوان روشی برای بهبود طبقه بندی متون معرفی شده است. در این روش یک ماتریس tf-idf تشکیل می شود که مقادیر آن نشان دهنده رابطه معنایی میان دو متن است که توسط اندازه گیری کسینوسی محاسبه می شود.
تحلیل صریح معنایی متقابل زبانیCL-ESA[44]
یک تعمیم چند زبانه از ESAاست. که از یک متن چند زبانه به عنوان مرجع در مرکز چندین متن دیگر که از نظر زبانی مستقل هستند استفاده می کند. ارتباط این اسناد و میزان وابستگی آن ها به سن مرجع از طریق اندازه گیری کسینوسی محاسبه می شود. ویکیپدیا از این روش برای دسته بندی و اتصال اسناد متنی خود استفاده می کند.
بازیابی اطلاعات متقابل نقطه به نقطهPMI-IR[45]
روشی است برای محاسبه شباهت بین کلمات است. موتور جستجو آستاویستا از این روش برای محاسبه احتمال در جستجو پیشرفته استفاده می کند. دو کلمه که در یک صفحه وب نزدیک ترین موقعیت را نسبت به هم داشته باشد نمره تشابه بالاتری درPMI-IR خواهد داشت.
بازیابی اطلاعات متقابل نقطه به نقطه نوع دومSCO-PMI[46]
در این روش شباهت معنایی در واژه، با لیست کردن کلمات همسایه با آن در واژه در متن کلی انجام می شود. مزیت این روش در این است که می توان شباهت بین دو کلمه را که در همسایگی هم نیستند اما رابطه معنایی دارند را نیز اندازه گیری کرد.
فاصله نرمال گوگل NGD[47]
اندازه گیری شباهت معنایی که از بازدیدهای صورت گرفته به وسیله موتور جستجو گوگل برای یک مجموعه از کلمات کلیدی بدست آمده است. در موتور جستجو فاصله دو کلمه کلیدی با معنی یکسان یا نزدیک به هم در زبان طبیعی رابطه نزدیکتری نسبت به دو کلمه غیر هم معنی دارند و در اصلاح به هم نزدیکتر هستند.
M در اینجا تعداد صفحات وب جستجوشده به وسیلهGoogle، f(x)و f(y)تعداد موقعیت ها، در جستجو عبارتهایx و y هر دو وجود داشتند. اگر این دو کلمه به هم نزدیک نباشد وجدا از هم در صفحه ظاهر شوند، ضریب NGD بی نهایت است و چنانچه هر دو دائما کنار هم ظاهرشوندNGD آنها صفریا برابر با مقداری بین مربع x و مربع y خواهد بود.
استخراج توزیعی کلمات مشابه با بهره گرفتن از تکرار وقوع کلماتDISCO[48]
در این روش فرض بر این است که کلمات مشابه در زمینه های مشابه استفاده می شوند. بر همین اساس مجموعه های بزرگ متن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارمی گیرند تا شباهت توزیعی بین کلمات استخراج شود. درDISCO شباهت توزیعی بین کلمات با بهره گرفتن از یک قاب متحرک با اندازه۳± برای اندازه گیری دفعات پدیدار شدن کلمه، اندازه گیری می شود .دو معیار DISCO1 و DISCO2 نیز توسعه ای از معیار اصلی هستند به طوری که DISCO1 شباهت دو کلمه را بر اساس ترتیب مجموعه که کلمه در آن است محاسبه می کند و DISCO2 میزان تشابه را بر اساس مجموعه کلمات توزیع شده مشابه با کلمات مورد نظر محاسبه می کند.
۳٫۵٫۲٫تشابه بر پایه دانش
روش های مبتنی بر دانش بر اساس شناسایی میزان شباهت بین کلمات با بهره گرفتن از اطلاعات بدست آمده از شبکه های معنایی عمل می کنند. [۴۹]Wordnet متداول ترین شبکه معنایی است. Wordnet یک پایگاه بزرگ واژه ای در زبان انگلیسی است. اسمها، فعل ها، صفت ها و قیدها به صورت مجموعه ای از مترادف های مشابه دسته بندی شده اند(synsets) که هر کدام بیان کننده یک مفهوم مجزا هستند .
synsets ها با بهره گرفتن از روابط معنایی و مفهومی و روابط لغوی به هم متصل هستند. روش های اندازه گیری تشابه بر پایه دانش به دو گروه تقسیم می شوند: اندازه گیری شباهت معنایی و اندازه گیری ارتباط معنایی. اندازه گیری شباهت معنایی همان گونه که از اسمش بر می آید هنگامی قابل اندازه گیری است، که دو کلمه در رابطه معنایی بر پایه شباهت با یکدیگر باشند، دو کلمه همانند و متشابه یکدیگر باشند اما اندازه گیری بر پایه رابطه معنایی دو کلمه می پردازد. به عنوان مثال اینکه کلمه ای نوع خاصی از دیگری باشد، یا دو کلمه مخالف هم باشند، یکی بخشی از دیگری باشد یا غیره.
شکل۲- ۸- انواع الگوریتم های تشابه برپایه دانش
از میان نه روش ارائه شده اندازه گیری شباهت معنایی(شکل ۲-۸ ) سه روش بر پایه محتوا اطلاعات و سه روش بر پایه طول مسیر اندازه گیری می شوند سه روش بر پایه رابطه مفهومی به اندازه گیری شباهت می پردازند. معیار path عددی را به عنوان میزان شباهت دو کلمه بر می گرداند که بر کوتاه ترین مسیر مفهومی که دو کلمه را به هم متصل می کند ، دلالت دارد به عنوان مثال father و parent در شبکه جزء یک طبقه بندی متصل هستند یا نه و فاصله مفهومی بین این دو کلمه چقدر است. در روش HSO زنجیره ی لغوی بین دو کلمه پیدا شده و بر اساس آن رابطه دو کلمه در یکی از سه رشته ارتباطی تعریف می شود فوق العاده قوی- قوی- متوسط که حداکثر نتیجه برای یک رابطه عدد ۱۶ است.]۲۱[
۴٫۵٫۲٫ اندازه گیری شباهت ترکیبی
همانگونه که از اسم این روش ها بر می آید این روش ها با ترکیب روش های قبل سعی به از بین بردن نواقص و کاستی های هر روش با روش دیگر کرده اند تا معیارهای بهینه تری را ارائه دهند. بسیاری از تحقیق ها نیز در این حوزه صورت گرفته تا به حال هشت روش آزمایش شده ارائه شده که دوتای آنها بر پایه اندازه گیری بر اساس مجموعه، شش تای دیگر بر اساس اندازه گیری بر پایه دانش مطرح شده اند. روش ارائه شده در ]۲۲[ ابتدا شباهت معنایی بین کلمات از یک پایگاه دانش لغوی و مجموعه استخراج می شود و سپس در مرحله دوم تاثیر ترتیب و جای کلمه در معنای جمله را در نظر می گیرد.
در روش STS تشابه متن معنایی میزان شباهت بین کلمات را با ترکیب اطلاعات معنایی و نحوی اندازه گیری می کند. STS از دو روش شباهت خطی و شباهت معنایی به همراه روش انتخابی common word order بهره می گیرد.
STS در]۲۳[ روی سی جفت کلمه روش جدید را آزمایش کرده و با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون[۵۰] نتایج را بهبود بخشید. در روش ]۲۴[ نیز از اندازه گیری معنایی بر اساس مجموعه همراه با میزان شباهت معنایی بر اساس دانش برای کلمات هم نقش در جملات مختلف استفاده شده است. مهمترین خصوصیات این روش استفاده از مدل های یادگیری ماشین مانند رگرسیون خطی و مدل bugging برای بدست اوردن یک درجه شباهت موثر بین جملات است.
در ]۲۵[ دو روش اندازه گیری مفهومی با بهره گرفتن از wordnetوNgram را با هم برای ارتباط دادن بین دو روش دستی و اتوماتیک انتخاب شده است.
همان طور که در قبل بیان شد، نمونه ها و بانک دادهای مورد استفاده در این تحقیق و به طور کل در مخازن خطا نرم افزار توسط یک گروه یا کاربر خاص تنظیم و ثبت نمی شوند . این داده ها توسط تمام کسانی که به نوعی در ارتباط با نرم افزار و پروژه هستند ثبت می شوند. پس طبیعی است که این متون از نظر نوع نگارش و دیکته لغات با الگو ویزه و اصولی نباشد. از سوی دیگر ممکن است این متون حاوی کلمات مشابه و هم معنا و حتی گاهی هم معنی اما غیر مربوط به هم باشند. در این شرایط برای استخراج دانش و فیلتر کردن داده ها نیاز به روشی است که این مشکلات تاثیر چندانی در نتایج آن نداشته باشد. همچنین در تشخیص جملات مشابه هم نیاز به دقت محاسباتی در روش های خطی و هم نیاز به دقت در معنا و نحو جملات و کلمات لازم است .
کلمات تخصصی در این متون پر اهمیت تر از کلمات متداول و اضافه هستند، پس نیاز است که اهمیت آنها به مراتب بیشتر از کلمات رایج در همه جملات است. روش مورد نظر پاسخگوی همه این نیاز ها خواهد بود همچنین در روش ]۲۳ [نه تنها شباهت ظاهری و معنایی و نحوی کلمات در نظر گرفته می شود بلکه به کلمات مجاور و حتی غیر مجاور آنها که در جمله یا متن ظاهر می شوند و روابط معنایی آنها با کلمه مورد نظر توجه می شود.
دلایل فوق باعث انتخاب روش اندازه گیری تشابه معنایی با بهره گرفتن از تشابه خطی وتشابه معنایی بر پایه مجموعه، در این تحقیق شده است. در ادامه به طور کامل این روش را توضیح می دهیم. روش مورد نظر شباهت بین دو متن را از نظر معنایی و اطلاعات نحوی (نظم متداول کلمات در زبان ) مورد بررسی قرار می دهد. برای این کار از سه تابع شباهت استفاده می شود.
اول، شباهت رشته ها و شباهت معنایی کلمات محاسبه می شود. سپس برای ترکیب محاسبات با شباهت نحوی از تابع شباهت کلمات متداول انتخابی استفاده می کنیم. در نهایت ضریب شباهت دو متن با ترکیب شباهت رشته، شباهت معنایی بین کلمات و شباهت کلمات رایج و نرمال سازی محاسبات بدست می آید این روش STS[51]نام دارد.
فرض کنید کلمه ای در دو جمله به کار رفته باشد که این دو جمله معنا و حوزه مفهومی یکسانی داشته باشد اما در یک جمله کلمه مورد نظر اشتباه نوشته شده باشد.
به عنوان مثال دو جمله زیر را در نظر بگیریید
۱٫Einstein was a German-born theoretical physieist.
۲٫Einstain was the scientist of physics at 19 century.
در دو جمله بالا Einstein در نقش اسم به کار رفته و هر دو جمله مفهومی نزدیک به هم دارند اما در جمله دوم این کلمه از نظر املایی درست نوشته نشده است. مگر از معیارهای تشابه مبنی بر فرهنگ لغات دیگر برای بررسی میزان تشابه دو جمله بالا استفاده کنیم به خاطر تفاوت دو کلمه، یا کلمات موجود در جمله میزان تشابه کمی را نشان می دهند در حالی که این دو جمله بر اساس رشته کلمات و مجموعه ای که کلمه مورد نظر در آن است شباهت را اندازه گیری کند. در ادامه به توضیح بخش های مختلف مورد استفاده در روش برگزیده خود می پردازیم.
فصل سوم
استفاده از تکنیکهای داده کاوی برای کشف و رفع خطاهای نرم افزار بر پایه ضریب تشابه معنایی متن و خوشه بندی
۲- ۵- ۱- معیارهای ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها
معیارهای اندازه گیری عملکرد را با توجه به مفاهیم حسابداری و مفاهیم اقتصادی می توان به دو دسته حسابداری و اقتصادی تقسیم کرد. در معیارهای حسابداری، عملکرد شرکت با توجه به داده های حسابداری ارزیابی می شود در حالی که در معیارهای اقتصادی، عملکرد شرکت با توجه به قدرت کسب سود دارایی های موجود و سرمایه گذاری بالقوه و با عنایت به نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه ارزیابی می گردد.
معیارهای حسابداری خود به دو دسته تقسیم می شوند، دسته اول مبتنی بر اطلاعات حسابداری هستند و دسته دوم مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار. معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری که عمدتاٌ با بهره گرفتن از اطلاعات تاریخی موجود در صورت های مالی اساسی و یادداشت های همراه، عملکرد شرکت را اندازه گیری می کنند. معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری عبارتند از؛ سود[۵۸]، میزان رشد سود[۵۹]، سود تقسیمی[۶۰]، جریان های نقدی[۶۱]، سود هر سهم[۶۲] ( ) و معیارهای دسته دوم که مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار شامل نسبت های مالی هستند. آن ها عبارتند از؛ بازده دارایی ها[۶۳] ( )، بازده حقوق صاحبان سهام[۶۴] ( )، نسبت قیمت به سود[۶۵] ( )، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام[۶۶] ( ). معیارهای اقتصادی ارزیابی عملکرد نیز شرکت عبارتند از؛ ارزش افزوده اقتصادی[۶۷] ( )، ارزش افزوده بازار[۶۸] ( ) و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده [۶۹] ( ). در ادامه به تشریح هر یک از این معیارها پرداخته می شود. (جهانخانی و سجادی، ۱۳۷۴).
۲- ۵- ۱- ۱- سود
سود حسابداری عبارت است از تفاضل بین درآمد و هزینه های یک شرکت طی یک دوره مالی. در طول یک سال مالی شرکت با توجه به فعالیت هایی که انجام می دهد، درآمد تحصیل می کند. از طرفی شرکت برای تولید محصولات و کسب منافع مجبور به تحمل برخی از مخارج است که در پایان سال مالی به منظور تعیین عملکرد شرکت، درآمدها و هزینه های مربوط با یکدیگر مطابقت داده می شوند تا سود حاصل شده از عملیات در طی یک دوره مالی به دست آید.بر این اساس، سود می تواند روشی برای ارزیابی عملکرد شرکت باشد و نشان دهنده میزان مطلوبیت عملیات شرکت باشد (تاری وردی، ۱۳۸۴).
۲- ۵- ۱- ۲- سود هر سهم
سود هر سهم ( ) که عبارت است از نسبت سود خالص پس از کسر مالیات[۷۰] شرکت به تعداد سهام آن شرکت؛ از جمله معیارهای با اهمیت برای ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری، به شمار می آید. این شاخص توسط سهامداران و سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه مورد استفاده قرار گرفته و نشان دهنده سود به دست آمده به واسطه هر سهم عادی است. این سود ممکن است به صورت سود سهام به سهامداران پرداخت شود یا تمام آن مجدداً سرمایه گذاری شود و یا این که قسمتی از آن سرمایه گذاری و قسمتی دیگر به عنوان سود بین سهامداران توزیع شود.
مهمترین مسئله پیرامون سود هر سهم ( ) این ست که آیا اطلاعات سود هر سهم باید فقط اطلاعات تاریخی را منعکس نماید یا اطلاعات پیش بینی را نیز منعکس کند؟ در این باره هیئت اصول حسابداری[۷۱] ( ) بر مفهوم پیش بینی تأکید کرده و معتقد است؛ این اطلاعات برای تصمیم های سرمایه گذاری و بررسی وضعیت شرکت برای اعطای اعتبار در آینده بیشتر مفید خواهد بود. ذکر این نکته ضروری است در مواقعی اطلاعات مربوط به گردش وجوه نقد و سایر اطلاعات مرتبط با توزیع سود احتمالی برای تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان مهم تر از اطلاعات سود هر سهم باشد که در چنین مواردی تأکید بیشتر باید بر محاسبه سود نقدی هر سهم[۷۲] ( ) و کل سود توزیعی لازم، براساس پیش بینی باشد تا محاسبه و ارائه سود هر سهم.
از جمله ایرادات وارده به سود هر سهم ( ) این است که به تنهایی مشخص کننده ریسک مالی شرکت نبوده، زیرا تغییرات بالقوه ای را که در هزینه سرمایه یک شرکت در ارتباط با تورم و تغییرات ریسک مالی و تجاری رخ میدهد را نادیده می گیرد. همچنین توجه داشتن به( ) در برنامه ریزی ها به اهمیت سیاست های تقسیم سود اشاره ای نمی کند (نظری ، ۱۳۸۰).
۲- ۵- ۱- ۳- نرخ رشد سود
نرخ رشد از حاصل ضرب نرخ سرمایه گذاری در نرخ بازده به دست می آید. بنابراین ممکن است که دو شرکت دارای نرخ رشد سود مشابه باشند در حالی که نرخ بازده آن ها با هم متفاوت باشد.
۲- ۵- ۱- ۴- سود تقسیمی
سود سهام، نشان دهنده توزیع ادواری سود پیشنهادی هیئت مدیره و تصویب شده توسط مجمع عمومی عادی صاحبان سهام بین سهامداران شرکت، بر مبنای تعداد سهام تحت تملک هر یک از آن هاست. به عبارت دیگر سود سهام، توزیع وجوه نقد یا غیر نقد شرکت، بین سهامداران به تناسب تعداد سهامی که هر سهامدار در اختیار دارد؛ است (نوروش و شیروانی، ۱۳۸۵).
به طور کلی ثبات سالانه شرکت در سیاست تقسیم سود؛ نشان دهنده موفقیت و عملکرد مثبت شرکت است.
۲- ۵- ۱- ۵- نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ()
نرخ بازده حقوق صاحبان سهام یکی از نسبت های مالی است و نشان دهنده بازده کسب شده شرکت (سهامداران عادی و ممتاز) بوده که از طریق تقسیم سود پس از کسر مالیات به حقوق صاحبان سهام بدست می آید (اکبری،۱۳۸۳). از آنجایی که در محاسبه این بازده از سود خالص استفاده می شود، بنابراین همه ایرادهای وارده به سود حسابداری؛ به این معیار نیز وارد است. در محاسبه سود حسابداری؛ با توجه به روش های گوناگون حسابداری و همچنین برآورد های مدیریت؛ تحت تأثیر قرار می گیرد و مدیریت می تواند با توجه به اهداف خود، سود حسابداری و در نتیجه نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ( ) را تغییر دهد.
۲- ۵- ۱- ۶- نرخ بازده دارایی ها ()
نرخ بازده دارایی ها ( ) یکی از نسبت های مالی است که از طریق تقسیم سود خالص به مجموع دارایی ها به دست می آید. ( ) به مهارت های تولید و فروش شرکت مربوط شده و با توجه به ساختار مالی شرکت تحت تأثیر قرار نمی گیرد. در محاسبه نرخ بازده دارایی ها ( ) نیز همانند نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ( ) از سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده دارایی ها، استفاده می شود. در نتیجه ایرادهایی که بر سود حسابداری وارد شده، بر این معیار نیز وارد است.
با توجه به این که دارایی ها در ترازنامه بر اساس خالص ارزش دفتری نشان داده می شود، بنابراین ارزش واقعی دارایی ها ممکن است بسیار پائین تر یا بالاتر از ارزش های دفتری آنها باشد، بنابراین نرخ بازده پایین برای دارایی ها ( ) ضروتاً به این مفهوم نیست که دارایی ها باید در جای دیگری به کار گرفته شود. همچنین ( ) بالا به این مفهوم نیست که شرکت می بایست نسبت به خرید همان دارایی ها و کسب بازده بیشتر اقدام نماید.
در محاسبه این نسبت هدف، تعیین میزان کارایی مدیریت در به کارگیری دارایی ها در فعالیت های واحد تجاری است (اکبری، ۱۳۸۵).
۲- ۵- ۱- ۷- نسبت قیمت به سود ()
نسبت قیمت به سود ( ) ابزاری است برای تحلیل وضعیت شرکت ها، صنایع و بازار است که از طریق تقسیم قیمت بازار یک سهم به سود همان سهم به دست می آید. این نسبت بیانگر مبلغی است که سرمایه گذاران برای هر ریال سود، حاضر به پرداخت وجه نقد هستند؛ به همین جهت به آن ضریب سهام[۷۳] نیز مى گویند. نسبت ( ) از عایدی شرکت به عنوان مبنای ارزش سرمایه گذاری سهام استفاده می کند و به روش های مختلف به ارزیابی سهم و شاخص بازار می پردازد.
۲- ۵- ۱- ۸- نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام ()
این نسبت از طریق تقسیم ارزش بازار هر سهم به ارزش دفتری همان سهم به دست می آید. ارزش دفتری هر سهم نشان دهنده ارزش های تاریخی است و از طرفی ارزش بازار هر سهم انعکاسی از جریان های نقدی آتی آن سهم است که عاید شرکت خواهد شد، بنابراین اگر شرکت دارای مدیریت و سازماندهی مطلوب باشد، و با کارآیی کامل به وظایف و نقش های خود عمل کند دراین صورت ارزش بازار، بزرگ تر از ارزش های تاریخی و دفتری خواهد بود و این نسبت افزایش پیدا می کند. نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم ( ) طرز تفکر سرمایه گذاران نسبت به عملکرد گذشته و دورنمای آتی شرکت را بیان می کند.
۲- ۵- ۱- ۹- ارزش افزوده بازار ()
هدف اولیه بیشتر شرکت ها افزایش ثروت سهامداران است. بدیهی است که این هدف منافع سهامداران را تأمین می کند. همچنین این هدف برای اطمینان از تخصیص منابع کمیاب به طور کارا می تواند معیار خوبی باشد. ثروت سهامداران از طریق به حداکثر نمودن تفاوت بین ارزش بازار سهام شرکت و مقدار سرمایه تأمین شده توسط سهامداران به حداکثر می رسد. این تفاوت، ارزش افزوده بازار ( ) نامیده می شود که بر اساس فرمول زیر محاسبه می شود (ایزدی نیا، ۱۳۸۴ ).
که در آن :
= ارزش افزوده بازار.
= جمع ارزش بازار سهام.
= جمع حقوق صاحبان سهام.
= تعداد سهام منتشره.
= ارزش بازار هر ورقه سهم.
به طور کلی هر چقدر ( ) بالاتر باشد، مدیریت از عملکرد بهتری برخوردار خواهد بود.
۲- ۵- ۱- ۱۰- ارزش افزوده اقتصادی ()
در حالی که ارزش افزوده بازار ( ) تأثیر اقدام های مدیریت را از زمان شروع فعالیت شرکت اندازه گیری می کند، ارزش افزوده اقتصادی ( ) بر اثربخشی مدیریت در یک سال معین تأکید دارد. ارزش افزوده اقتصادی( )؛ از جمله معیارهای مالی است که در جهت سنجش عملکرد و تعیین ارزش شرکت؛ که یک تصویر واقعی از ایجاد ثروت برای سهامداران ارائه کرده و در اتخاذ تصیمات سرمایهگذاری و شناسائی فرصتهائی برای بهبود و توجه به منافع شرکت به مدیران کمک میکند؛ را ارائه می نماید (وار[۷۴]، ۲۰۰۸).
ارزش افزوده ثروت ایجاد شده توسط واحد تجاری است که حاصل کار و تلاش تمامی افراد است که به نوعی در واحد تجاری سهیم هستند. این معیار توانسته است تا حدود زیادی در محاسبه سود واقعی و محاسبه ثروت ایجاد شده شرکت، موفق عمل کند و همچنین انتقادات وارد شده بر سود محاسبه شده حسابداری را بر طرف کند.
نحوه محاسبه ارزش افزوده اقتصادی ( ) عبارت است است:
که در آن:
= سود پس از کسر مالیات[۷۵].
= میانگین هزینه تأمین مالی و سرمایه[۷۶].
= میزان سرمایه که شامل سرمایه تأمین شده توسط سهامداران[۷۷] و سرمایه تأمین شده توسط اعتبار دهندگان[۷۸].
= سرمایه تأمین شده توسط سهامداران.
= سرمایه تأمین شده توسط اعتبار دهندگان.
= نرخ بازده اسمی سرمایه سهام داران[۷۹].
= نرخ بازده اسمی مربوط به بدهی[۸۰].
بر اساس ارزش افزوده اقتصادی( )، تعیین ارزش شرکت به دو عامل بستگی دارد؛ یکی بازده سرمایه به کار گرفته شده در شرکت و دیگری هزینه سرمایه به کار گرفته شده. از جمله معیارهای اساسی که در تعیین ارزش شرکت طبق روش ارزش افزوده اقتصادی( ) استفاده می شود، آن است که عملکرد مدیریت می تواند به طور مستقیم در تعیین ارزش شرکت دخیل باشد (استیورات[۸۱]، ۱۹۹۱) و مدیران مسئول ایجاد ارزش و حداکثر ساختن ثروت سهامداران هستند. ارزش افزوده اقتصادی ( ) این میزان تعهد مدیران درباره ایجاد ثروت برای سهامداران را می تواند اندازه گیری کند که نسبت به سایر روش های سنتی تعیین ارزش دارای مزیت است.