وبلاگ

توضیح وبلاگ من

طرح های پژوهشی انجام شده درباره : تصویر های شاعرانه سیمین بهبهانی و شفیعی کدکنی از منظـر نقد زن مدار- ...

دو چشم مست سیاهش دو بیت از یک غزل بود / که خوش تر از آن نخواندی میان صدها کتابت
گرسنهی عشق بودی برهنهی آشنایی / چه مهربان میزبان شد به جامه و نان و آبت
چو نامهیی می نوشتی نوازشی پاسُخت بود / خطا چه کردی که دیگرنمی نویسد جوابت؟
خطا ولی از دوسو بود که هیچ کس بی خطا نیست / خطای تو این که هستی خطای او انتخابت
چه ساده دل بود آن زن چه ساده دل بود آن من / کشید سوی سرابش فریب پر آب و تابت
عظیم تر از « سحابی » ستارگان در تو می جست / بر آمدش دود از سرکه دید مشتی سحابت
به شیشه عمرش نهان بود ز دستت افتاد و شد دود / زنی که با قرص خورشید شبی درآمد به خوابت…
( مجموعهی اشعار، یک دریچه آزادی، زنی که با قرص خورشید…، صفحه ۹۲۳ )
تشبیه روی زن به ” قرص خورشید ” و نیز تشبیه ” چشمان ” او به ” دو بیت از یک غزل ” در سیاهی ویک سطری، سپس پی گرفتن غزل به زبانی ساده و اشارهی مستقیم شاعر به ساده دلی زن در بیت:
چه ساده دل بود آن زن / چه ساده دل بود آن من
کشید سوی سرابش / فریب پر آب و تابت
و به تبع آن فریب خوردن او از جانب مرد، جستجوی ستاره در وجود مرد و یافتن سحابی که از دور زیبا و از نزدیک هیچ، جز غبار نیست و در پایان غزل شاعر به خرافه انگاری می پردازد و به ” شیشهی عمر ” اشاره می کند که از دست مرد افتاد و عمر زن دود شد، اغلب این اصطلاح ‘’ شیشه ی عمر'’ را برای ‘’ دیوان'’ بکار می برند که نماد فریفتن آدمی اند، لذا شاعر این جا برای توصیف هستی زن بکار برده است؛ ودر خاتمه آمیختن ساده دلی، فریب و خرافه انگاری که حاصل آن تصاویر یاد شدهی فوق است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در این شعر حکایت عشق مردی آمده است که شاعر ضمن تشریح آن از محبوب عشق طلب می کند حال آن که کیسهی وجود او از عشق تهی است شعر را بخوانیم:
عشق حسرتی ست کنون
عشق حسرتی ست کنون، بوسه حسرت دگری / سینه با سکوت و سکون برخزان گشوده دری
عشق دارم از تو طلب، ای حریفِ کیسه تهی / بر دو دست ملتمسم سر شکسته می نگری
نه، که اَبر پُر گهری: روی کِشتهی دگران / بر کویر تشنهی من بی نثار می گذری
بازوان مختصرت- این دو ساق نازک نی- / پیشم اوفتاده فروبی هوای دوش و بری
در نگاه سوخته ات شعلهیی کبود و نزار/ دارد آخرین رمقش کور سوی ِ بی ثمری
بود خنده ها به لبت: گِرد چشمه دایره ها / چشمه خشک ماند و مرا دامن است و چشم تری
سردم است و گُرسنَم است، ای تنور خوان خسان/ بر بساط خالیی من دیدگان بی شرری
سردم است و شب سیه است، گونه گون خطر به ره است/ آفتاب شو، به درآ ازکرانهی سحری
نه! که بَردهی دگران هرگز این هنر نکند/ دور شو که در نظرم زر خریده ای، نه زری
گفتمت که شمس منی، دیدمت فریب زنی/ بی فروغ عاریتی، در محاق چون قمری
( مجموعهی اشعار، یکی مثلا این که، عشق حسرتی است کنون،صفحه ۱۰۷۱ )
شاعر جفای یار را در قالب گواژه وکنایه در بیت:
نه، که ابر پر گهری روی کِشتهی دگران/ بر کویر تشنهی من بی نثار می گذری
به تصویر کشیده است، ” ابر پر گوهر ” کنایه از ” ابر پر باران ” و ” کویر تشنه ” کنایه از وجود شاعر است تشبیه بازوان یار به ” دو ساق نازک نی ” در ناتوانی، تصویر سردی مهر مرد به زن را ترسیم می کند، تشبیه لب به چشمه و خطوط خنده به ” دایره ها” یی که از موج آب حاصل می شود توصیف دلپذیری از خندهی محبوب است که خشک مانده است و چشم و دامن شاعر از آن اتفاق تر گشته، اظهار نیاز و طلب بازگشت با وجود توصیفاتی چون ” تنور خوان خسان ” و ” دیگدان بی شرر ” که هر دو استعاره از محبوب جفاکار است. تقاضای ” آفتاب شدن ” از محبوب برای گرم کردن کاشانهی سرد و سیاه او و سپس اعراض از این طلب و تقاضا، و مرد را بَردهی زر خرید دگران دانستن، فریب زن لقب دادن و دوری جستن از وی نمای دیگری از اظهار نیاز زنانه و مواجهه با فریب های مردانه است.
سیمین بهبهانی در چهارپارهی زیر خرافه انگاری های زنانه را در معیت رشک های زنانه و احساسات مادرانه به هم آمیخته و چنین تصویری ساخته است.
هوو
شب نخفت و تا سحر بیدار ماند، / نفرتی ذرات جانش را جوید
کینه یی، چون سیلی از سُرب مذاب / در عروق دردمند او دوید:
همچو ماری، چابک و پیچان و نرم / نیمه شب بیرون خزید از بسترش،
سوی بالین زنی آمد که بود / خفته در آغوش گرم همسرش
زیر لب با خویش گفت:« آن روزها / همسر من همدم این زن نبود-
این سلیمانی نگین تابناک / این چنین در دست اهریمن نبود!»
«آه! این مردی که این سان خفته گرم / در کنار این زن آشوبگر،
جای می داد اندر آغوشش مرا / روزگاری گرم تر، پر شورتر..»
« زیر سقف کلبهیی تاریک و تنگ / زیستن نزدیک دشمن، مشکل است
من سیه بخت و غمین و تنگدل / او دلش از عشق روشن، مشکل است…»
«آن چه کردم از دعا و از طلسم، / رو سیاهی بهر او حاصل نشد!
آن چه جادو کرد او از بهر من، / با دعای هیچ کس باطل نشد!»
«طفل من بیمار بود، اما پدر / نقل و شیرینی پی این زن خرید!
من به سختی ساختم تا بهر او / دستبند و جامه و دامن خرید!»
«وه، چه شب ها این دو تن سرمست و شاد / بر سرشک حسرتم خندیده اند!
پیش چشمم همچو پیچک های باغ / نرم در آغوش هم پیچده اند!»
لحظه ای در چهر آن زن خیره ماند… / دیده اش از کینه آتشبار بود
در سیاهی، چهر خشم آلوده اش / چون مِس پوشیده از زنگار بود!
دست لرزانش به سوی آب رفت؛ / گردِ بی رنگی، میان جام ریخت
قطره های گرم و شفاف عرق / از رخ آن دیو خون آشام ریخت:

راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : تاثیر بازاریابی رابطه مند بر رضایت مشتریان بانک ملی (مورد ...

۲-۱-۲) تاریخچه بازاریابی رابطه مند
بازاریابی رابطه مند، با وجودی که در سال ۱۹۸۳ آغاز شده، به عنصر مهمی در بازاریابی مدرن، هم برای جوامع علمی بازاریابی و هم برای حرفه ای های آن، تبدیل شده است. برخورد با مشتریان بعنوان شرکای تجاری، با ایجاد فرصتی برای بازاریابی محصولات و خدمات اضافه، در یک مبنای احترام بیشتر به مشتری، منجر به وفاداری طولانی مدت مشتری، وافزایش سودمندی و تبلیغ دهان به دهان مثبت می گردد.(کائور و ماهاجان، ۲۰۱۲ )[۳۶]
پایان نامه - مقاله - پروژه
اولین تلاش ها و مطالعات در حوزهی بازاریابی، توسط مرکز پژوهش دانشکده بازاریابی هاروارد در سال ۱۹۲۹ با هدف شناسایی روابط بین فعالیت ها و وظایف بازاریابی انجام گرفت. تقریباً دو دهه بعد جیمز کولیتون با طبقه بندی مشخص شرکت ها به نتایج متفاوتی دست یافت. کولیتون پس از خاتمه یافتن تحقیق در نتیجه گیری خود مدیران بازرگانی را با عناوین تصمیم گیرنده، هنرمند، آمیزنده عناصرخطاب کرد.گامسون یکی از صاحب نظران نام آشنای بازاریابی، خدمات در مطالعات خود تغییر تدریجی در بازاریابی را به تصویر کشیده است که در شکل (۲-۱) به نمایش گذاشته شده است: (یوسفی،۱۳۹۱، ۲۶ )
بازاریابی معامله ای مبتنی بر آمیزه بازاریابی بازاریابی رابطه مند و پارادایم جدید
شکل (۲-۱ ) تغییر در نگرش بازاریابی (همان منبع )
بازاریابی رابطه مند نمایندهی تاثیرات چندین نوع تحقیق مختلف می باشد. رشد آن ابتدا بوسیلهی ویلیامسون ۱۹۷۵ و مک نیل ۱۹۸۰ بود که تفاوت بین معاملات بازار آزاد را با معاملات رابطه گرا بررسی کردند. دوآیر و همکارانش این تحقیق را توسعه دادند، به طوری که خریدار و فروشنده در اطلاعات کمی شریک هستند و ممکن است که اهداف متعارفی داشته باشند. این گونه مبادلات با وجود تعداد زیاد عرضه کنندگان و هزینه های متغیر پایین دوام داشت. آنها به این نتیجه رسیدند که با وجود تعداد زیاد فروشندگان و روحیهی فرصت طلبی، نیاز به حمایت دو جانبه، بی معنی و بی ربط است. از طرف دیگر معاملات رابطه گرا یک دوره ای از زمان گسترش یافت که نیاز به حمایت ویژه و حساس محصولاتی که مبادله می شد، هزینه های متغیر زیادی را شامل می شود.با وجود این حمایت طرفین رابطه، شبکه های رابطه ای را به منظور اطمینان از دسترسی به اهداف رقابتی توسعه دادند (رضایی و الهی راد،۱۳۸۶، ۱۰۲)
تحقیقات گروه IMP نیز در رشد بازاریابی رابطه مند سهم داشت. نتیجهی کار آن ها این بود که معاملات تجاری در قالب یک شبکه بزرگتری قرار گرفت که شامل روابط بلند مدت تعاملی بود. این نگرش مربوط به تئوری معامله رابطهای بود که در نتیجهی اعتماد و همراهی دو جانبه بوجود می آید(یوسفی،۱۳۹۱، ۲۷ ).
سومین تحقیق برای بررسی شرکت های متمرکز بر بازارهای هدفشان را می شناسند و نقاط قوت و ضعف رقبایشان را بررسی می کنند. برای مثال لوکاس و فریل (۲۰۰۰ ) بیان می کنند که تمرکز روی جهت گیری بازار منجر به محصولات جدید می شود.
گرایش جهت گیری بازار مشتری مداری به خاطر درک بهتر نیازهای مشتری نسبت به گرایش رقابتی به محصولات بسیار جدید می شود. اخیراً دیناتز کرفت و هایز (۲۰۰۴ ) از ارتباط بین جهت گیری بازار و مدیریت ارتباط با مشتری[۳۷] (حمایت کرده اند و تاکید کردند که نیروی ارتباط یک عامل کلیدی در اجرای موفق مدیریت ارتباط با مشتری است .جپ ( ۱۹۹۹ ) بیان می کند که اهداف سازگار بین طرفین معامله خطر فرصت طلبی را کاهش می دهد (رضایی والهی راد، ۱۳۸۶، ۱۰۱ ). به طور خلاصه مسیر تکاملی و گسترش بازاریابی رابطه مند در نمودار (۲-۱ ) نشان داده شده است:
نمودار (۲-۲ ) سیر تاریخی بازاریابی رابطه مند ( مارتین و سایرین ؛ ۲۰۰۲ ، ۶ )
۲-۱-۳)تعریف بازاریابی رابطه مند
بازاریابی رابطه فعالیتهایی است که هدف از آن ایجاد پیوندهای بلند مدت و سودمند میان یک سازمان و مشتریانش برای تامین مزیت متقابل برای طرفین است(لاولاک،۱۳۹۱، ۱۴۳)[۳۸].
بازاریابی رابطه مندبه مبادلات مرتبط بلند مدتی توجه داردکه درآن هرمبادله فرد بخشی از یک رابطه طولانی درنظرگرفته شده که در آن هر دوطرف ازرابطه بلند مدت بهره مند می شوند(وینسنت، ۲۰۱۲)[۳۹].
بازاریابی رابطه مند، بر اهمیت ایجاد و حفظ رابطه میان مشتریان و خریداران تاکید دارد.(ایگل سیاس، ۲۰۱۱)[۴۰]
بازاریابی رابطه مند بر ایجاد روابط نزدیک بین مشتری و تولید کننده خدمات، برای افزایش تعهد و اعتماد میان طرفین تمرکز دارد.(لاک سامانا، ۲۰۱۳ )[۴۱]
بازاریابی رابطه مند، به ایجاد، حفظ و افزایش روابط با مشتریان و سایر شرکا، در تلاش برای حفظ و بهبود یک مبنای مشتری سازمان و سودمندی او توجه دارد.(هفرنان، ۲۰۰۸)[۴۲]
بازاریابی رابطه مند به تبادلات ارتباطی طولانی مدتی اشاره داردکه طرفین از ارتباطات رو به جلو بهره می برند (وینسنت،۲۰۱۴).[۴۳]
بازاریابی رابطه مند بر چگونگی توسعه، حفظ و افزایش روابط مشتری طی چرخه عمر مشتری، بیش از جذب مشتری جدید متمرکز است.(زینلدین و فیلیپسون، ۲۰۰۷ )[۴۴]
براساس نظر گرونروس سه مولفه اساسی وجود دارند که باید در زمان ایجاد بازاریابی رابطه مند درنظر گرفته شوند: جستجوی تماس مستقیم با مشتریان، ایجاد پایگاه داده؛ و ایجاد خدمات مشتری گرا. در مقابل، بری پنج استراتژی مختلف را یادآورمی شود: استراتژی خدمات اصلی، سفارشی سازی روابط، تقویت خدمات رسانی، قیمتگاری روابط و بازاریابی داخلی (ماتاگنا و جرارد،۲۰۱۳،۷ )[۴۵].
جدول(۲-۱) تعریف بازاریابی رابطه مند (Sham out, 2007 )

 

محقق تعریف زمینه مولفه های کلیدی
بری ۱۹۸۳ جذب، حفظ و افزایش روابط با مشتری خدمات جذب، حفظ و افزایش
گرونروس ۱۹۹۰ برقراری، حفظ و افزایش رابطه با مشتریان و یا سایر شرکا با سودبخشی، به صورتی که اهداف گروه های مشمول حاصل گردد معتبر در تمام زمینه ها منافع دو جانبه، عمل به قول و سود بخشی
کریستوفر ۱۹۹۱ کانون دو گانه بدست آوردن و حفظ مشتری است خدمات حفظ مشتریان
گرونروس ۱۹۹۱ شناسایی، برقراری، حفظ و افزایش و در زمان لازم خاتمه بخشیدن به روابط با مشتریان و سایر شرکا به نفع هر دو به گونه ای که اهداف همهی گروه های مشمول حاصل گردد. این امر توسط یک مبادلهی دو جانبه و عمل به قول صورت می گیرد متعبر برای کاربر در تمام زمینه ها این اندکی با تعریف قبلی گرونروس متفاوت است. ( ۱۹۹۰ ) که شامل شناسایی و حفظ روابط با مشتریان و شرکای دیگر است

نگارش پایان نامه با موضوع : طراحی پایه‌ی حلقه‌ی دریزو و استفاده ‌از حلال هیدروکربنی در ...

 

 

۲,۳۷۰

 

mm

 

WIDE (w)

 

 

 

۲,۴۱۰

 

mm

 

HEIGHT (H)

 

 

 

۹٫۷

 

ton

 

OPERATION

 

WEIGHT

 

 

 

۸٫۸

 

ton

 

SHIPPING

 

 

 

۴-۱-۵- پمپ P-100
جهت برگشت دادن حلال تفکیک شده توسط جداکننده‌ی سه ‌فازی، نیاز به ‌یک پمپ می‌باشد. جهت انتخاب نوع پمپ باید توجه کرد که پمپ‌ها را بر اساس معیارهای مختلف طبقه‌بندی می‌کنند. متداولترین معیار تقسیم‌بندی پمپ‌‌ها، نحوه‌ انتقال انرژی به سیال می‌باشد. هر چند که پمپ‌ها را می‌توان بر اساس ساختار داخلی و نوع سیال عبوری از آن نیز طبقه‌بندی کرد. متداول‌ترین نوع پمپ‌ها در صنعت جهت کاربرد در چنین شرایطی نوع گریز از مرکز است زیرا پمپ‌های گریز از مرکز در بین انواع پمپ‌ها به علت شکل ساده ساختمانی، نسبت پایین حجم به توان مصرفی و تنوع فراوان موارد مصرف، در مقایسه با سایر پمپ‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار می‌باشند.
هر پمپ گریز از مرکز دارای بخش‌های زیر می‌باشند:

 

 

  • بخش ورودی یا قسمت مکش[۶۰]

 

 

 

  • بخش خروجی یا قسمت رانش[۶۱]

 

 

 

  • پوسته[۶۲]

 

 

 

  • چرخ یا پروانه پمپ[۶۳]

 

 

 

  • متداول‌ترین روش تقسیم‌بندی از دیدگاه طراحی و عملی، تقسیم‌بندی بر اساس مسیر حرکت سیال در پروانه ‌است. از این نظر پمپ‌های گریز از مرکز به سه دسته‌ی ‌اصلی تقسیم می‌شوند:

 

 

 

  • پمپ‌های گریز از مرکز با جریان شعاعی[۶۴]

 

 

 

  • پمپ‌های گریز از مرکز با جریان محوری[۶۵]

 

 

 

  • پمپ‌های گریز از مرکز با جریان مختلط[۶۶]

 

 

در نوع اول، سیال موازی محور وارد پروانه‌ی پمپ شده و عمود بر آن از پروانه خارج می‌شود، از این پمپ‌ها برای ایجاد فشارهای بالا در دبی‌های کم استفاده می‌شود. در نوع دوم، سیال موازی با محور وارد پروانه شده و موازی با آن نیز خارج می‌شود. از این پمپ‌ها برای تولید دبی‌های زیاد و فشارهای کم استفاده می‌شود.‌
پایان نامه
در نوع سوم، سیال موازی محور وارد پروانه و به طور مایل نسبت به محور از پروانه خارج می‌شود، از این پمپ‌ها برای فشارها و دبی‌های متوسط استفاده می‌شود.
مشخصات اصلی پمپ‌های گریز از مرکز عبارتند از:

 

 

  • قیمت ارزان واحد پمپ نسبت به‌یک کیلووات قدرت مفید تولیدی

 

 

 

  • جریان سیال به طور دائم و یکنواخت می‌باشد

 

 

 

  • فضای کمتری را متناسب با قدرت تولیدی اشغال می‌کنند

 

 

 

  • هزینه‌ی نگهداری نسبتاً کمی ‌دارند

 

 

 

  • راندمان بالایی در فرآیندها دارند

 

 

 

  • چون این نوع پمپ‌ها از نظر دبی و ارتفاع تولیدی گستره‌ی وسیعی دارند، دامنه‌ی کاربرد آنها در پروژه‌های صنعتی، کشاورزی و آب‌رسانی فوق‌العاده بالا است.

 

نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : بررسی رابطه بین جهت گیری های استراتژیک و قابلیت های ...

سهام بازار ، اغلب به عنوان یک اقدام مربوطه از عملکرد ، مورد استفاده قرار می گیرد و برای نفوذ و منفعت بلند مدت است. زیرا مستقیما آنچه را که مورد نیاز است را ارزیابی نمیکنند. یک پتانسیلی برای عوامل دیگر برای دخالت وجود دارد که موجب تاثیرات بر روی منافع شوند. همچنین تصمیمات پایه بر روی سهام بازار دارای تاثیرات خطرناکی است مانند جنگ های قیمت Gassady ، کسی که جنگ های قیمت واقعی را مورد آزمایش قرار داد ، نتیجه گرفت که در برخی از شرایط، وام دهندگان ، تاکید خودشان برای جلوگیری از موفقیت رقیبان را ارائه میکنند. (Teger,1980).
پایان نامه - مقاله - پروژه
کوهلی و جاورسکی، دریافتند که تاثیر محور بازار بر روی عملکرد ، عمدتا بوسیله نوسان بازار تعدیل می شود و همچنین نوسانات تکنولوژی نیز در آن موثر است. Narver , slater در سال ۱۹۹۴ فقط سه تا از ۱۲ شرایط را یافتند که در آن عوامل محیطی به طور عمده، تاکید بر روی مشتری را تعدیل می کند و رابطه عملکردی را تعدیل مینماید. طبق پایه های این یافته ها Narver , slater در سال ۱۹۹۴به این نتیجه رسیدند که طی عملکردها برای انتقال ارزش مشتری بهتر، یک تجارت بازار محور باید بتواند به یک مزیت رقابتی در هر موقعیت محیطی دست یابدو نگهداری کند و همچنین، مدیران نباید تلاش کنند تا محور بازار خودشان را به پویایی های بازار کنونی وصل کنند
در عوض گاتینگنون و زرب در سال (۱۹۹۷) در مطالعه درباره صنعت خود دریافتند که محور مشتری وقتی که احتمال تقاضا زیاد میشود ، افزایش می یابد، محور رقابتی، زمانی که تقاضا افزایش می یابد ، کمتر موثر است. اما وقتی که رشد بازار بالا است ، بهتر کار میکند. هان و همکاران دریافت که وقتی تکنولوژی به سرعت تغییر می یابد ، محورهای مشتری و رقابتی ، تاثیر بسیار زیادی بر روی نوآوری های سازمانی دارند که در آن عملکرد بهتری پیدا میکنند. آنها دریافتند یافته های تعدیلی ممکن است به خاطر تفاوت های صنعت باشد (Han et al ., 1998) .ما میدانیم که اینها دریافته اند که وقتی تکنولوژی تغییر سریع پیدا میکند، هر دو محور مشتری و بازار تاثیر بسیار زیادی بر روی نوآوری های سازمانی می گذارد تا عملکرد مو سسه بهبود پیدا کند. به طور کلی ، محور بازار به عنوان درک و رضایت مشتریان تعریف نشده و دیگری مربوط به سهامداران میباشد(Narver,1990 ; Day,1994 slater and,) به عبارت دیگر، اجرای مفهوم بازار می باشد (Jaworski and kohli , 1990 ).
بنابراین، محور بازار، توانایی سازمان را تحت تمرکز قرار داده تا برای مشتریان و سهامداران به عنوان مسئول به شمار رود و سودمند باشد . همه اهداف در این جهت است که عملکردها را بهبود بخشند . اکثر مطالعات ، محور بازار را مورد آزمایش قرار می دهند که یک رابطه مستقیم آن را با عملکرد مورد بررسی قرار دهند و یک متن مدیریتی وجود دارد که تاکید بر ادغام محورهای بازاریابی و عملکردی دارد. ادغام نادرست بین این دو عملکرد، منجر به نارضایتی مشتری می شود در حالی که یک ارتباط مناسب و ادغام درست منجر به فضای رقابتی مناسب و منفعت و بازده پایدار می شود (wind,2005) . تئوری اقتصاد سنتی از موسسات می خواهد تا دارایی و ثروت سهامداران را افزایش دهد، اما اغلب مدیران به صورت ضمنی مزیت های بزرگ نمایی را به کار برده و دنبال میکنند (Mueler,1992) .در عوض آنها مکررا تصمیماتی را اتخاد میکنند تا با رقیبان خود فعالیتهایی را انجام دهند که ما از آنها به عنوان اهداف رقابتی یاد میکنیم .
پژوهش ها رابطه مثبتی میان گرایش بازار و عملکرد مبنی بر این فرض که یک گرایش بازار ، درک بهتری از محیط و مشتریان یک سازمان فراهم مینماید ، را پیشبینی نمود ، که در نهایت منجر به رضایت بیشتر مشتری می شود . پژوهش های تجربی نتایجی را مبنی بر وجود یک رابطه مثبت میان گرایش بازار و بینش مدیران از عملکرد کلی سازمان ، بینش مدیران از عملکرد مالی ، بینش مدیران از رشد فروش و بینش مدیران از عملکرد کالای جدید ، بیان میدارندJaworski and Kohli , 1993) ) .
به طور همزمان ، تجزیه و تحلیل های متعددی نیز از یک رابطه مثبت مستقیم میان عملکرد و گرایش بازار ، پشتیبانی نمیکنند و پیشنهاد مینمایند که یک چارچوب اقتضایی می تواند برای تبیین این رابطه ، مناسب باشد . برای مثال ، در دو تجزیه و تحلیلی که از سنجه های هدف عملکرد به عنوان متغیر وابسته استفاده می کنند، گرایش بازار با سهم بازار واقعی یک سازمان ، یا رشد درآمد خالص واقعی ، مرتبط نمی باشد. (Jaworski and Kohli,1993)
با بهره گرفتن از سنجه های ادراکی عملکرد ، اتوهن گیما در سال ۱۹۹۶ ، هیچ اثر مستقیمی برای گرایش بازار در عملکرد بازار محصول جدید، گزارش نمیکند.( Atuahene-Gima , 1996) ویلسن و پلهام در سال ۱۹۹۶ هیچ اثر مستقیمی برای گرایش بازار در سهم بازار درک شده یا رشد درک شده در سهم بازار گزارش نمی کنند (Wilson and Pelham ,1996) و با بهره گرفتن از یک نمونه از تجارتهای کا لا،اسلاتر و نرور در سال ۲۰۰۹ یک ضریب منفی برای گرایش بازار و یک ضریب مثبت برای مربع گرایش بازار گزارش نمودند که نشان دهنده یک رابطه غیر خطی (خمیده) میان گرایش بازار و عملکرد مالی درک شده ، می باشد . نارور و اسلاتر ، نتایج تجربی همچنین از چارچوبی اقتضایی برای توصیف رابطه میان عملکرد شرکت و مشتری متمایز ، رقیب ، و گرایشات محصول ، پشتیبانی میکنند. با بهره گرفتن از یک روش عاقلانه جزء برای بررسی رابطه میان عملکرد و گرایش بازار ،کیم و اسریواستانا در سال ۱۹۹۸ گزارش نمودند که تلاطم فنی رابطه میان عملکرد نوآوری هدف و مشتری و گرایش رقیب را تعدیل مینماید (Srivastava and kim, 1998). گاتیگنون و زرب و در سال ۱۹۹۷ گزارش نمودن که عدم قطعیت تقاضا رابطه میان موفقیت نوآوری درک شده و هر کدام از سه گرایش های استراتژیک ، مشتری ، رقیب و محصول را تعدیل می نماید . برای خلاصه سازی ، با اینکه دلیل برای باور اینکه قدرتمندی رابطه میان عملکرد و هر کدام از ابعاد گرایش استراتژیک ممکن است بسته به ویژگی های صنعت ، ویژگی های مشتری ، یا نوع سنجه عملکرد استفاده شده تفاوت نماید ، وجود دارد ، اما ادبیات عموما این قضیه را پشتیبانی میکند که سازمان های بازار گرا و نوآور ، از رقبای خود بهتر عمل خواهند نمود(Day 1994; Gatignon and Xuereb 1997; Jaworski and Kohli 1993; Narver and Slater 1990; Slater and Narver 1994;) . نوآوری و ظرفیت اجرای نوآوری عامل تعیین کننده در دستیابی به عملکرد برتر برای سازمان می باشد. شرکت هایی که با ظرفیت بیشتری برای نوآوری فعالیت میکنند منابع موفقیت را را در پاسخ به محیط ترکیب و قابلیت های خود را توسعه می دهند ، که باعث دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و ظرفیت بیشتر نوآوری می شود که این خود منجر به عملکرد برتر میشود (Hurlly and Hult,1998). در بسیاری از سازمان ها ، شاخص های مالی دارای اهمیت فراوانی هستند. این سازمان ها برای افزایش درآمد ، کاهش هزینه ها ، ریسک و استفاده موثر از دارایی ها و افزایش بهره وری تلاش می نمایند . در واقع کسب نتایج مالی مناسب در شرکت ها و موسسات اقتصادی برای بقا و رشد آنها الزامی است . اندازه گیری و تحلیل نتایج مالی به عنوان حاصل مهم عملکرد یک سازمان از ضروریات بررسی نقاط ضعف و قوت سازمان هاست (فقهی فرهمند ،۱۳۸۵ ) .
نمونه ای از معیارهای مالی معمول ، بازگشت سرمایه ، بازده سهام و درامد عملیاتی است . در شرایطی که اهداف مالی نیازمند تنظیم دایمی هستند، بیشتر سازمان ها با به کار گیری اهداف مالی یکسان برای کلیه واحدهای تجاری خود مرتکب اشتباه می شوند ، آنان بر این نکته آگاه نیستند که واحدهای تجاری مختلف درون یک سازمان ممکن است از استراتژی های کاملا متفاوتی پیروی کنند . بنابراین یک هدف مالی ممکن است برای محدوده وسیعی از واحدهای تجاری مناسب نباشد.برای مثال معیارهای مالی برای سازمانی که خدمات یا محصولاتش در یکی از سه مرحله رشد ، بلوغ و پیری و افول در چرخه حیات خود قرار گرفته اند متفاوت خواهد بود (فقهی فرهمند ، ۱۳۸۴).
در اواخر دهه ۱۹۸۰ مقالات متعددی در نشریات مدیریتی اروپا و امریکا در مورد ناکارآمدی روش های ارزیابی عملکرد شرکت ها منتشر می شد . در سال ۱۹۸۷ تحقیقی توسط انجمن حسابدارن امریکا نشان داد که ۶۰ درصد از مجموع ۲۶۰ مدیر مالی و ۶۴ مدیر اجرایی شرکت های آمریکایی از سیستم ارزیابی عملکرد شرکت ناراضی بودند . سیستم های سنتی ارزیابی عملکرد ، عمدتا متکی به سنجه های مالی بوده و امور مالی شرکت ها مسئول انجام این ارزیابی بودند . در عصر اقتصادی معیارهای مالی شاخص های خوبی برای برای سنجش موفقیت شرکت ها بودند چرا که مزیت رقابتی آن عصر عمدتا مبتنی بر کاهش بهای تمام شده ناشی از صرفه جویی در مقیاس و تولید انبوه بود . پیچیده تر شدن مناسبات اقتصادی و مسائل کسب و کار در آستانه قرن ۲۱ اتکای شرکت ها به سنجه های مالی برای ارزیابی عملکرد و نشان دادن نقاط قوت و ضعف آنها ،کم رنگ شد و نارسایی سنجش های مالی صرف ، بیش از پیش نمایان گردید.
با توجه به مطالب فوق روش های سنتی ارزیابی عملکرد که عمدتا بر سنجه های مالی استوار بودند ، نه تنها در انعکاس کامل دلایل توفیق یا عدم توفیق شرکت ها کفایت لازم را نداشتند بلکه ارتباطی منطقی و علت و معلولی بین عوامل محرکه توفیق و دست آورد های حاصله نیز برقرار نمی کرد و از این رو در حمایت از برنامه های مدیریت به خصوص برنامه های استراتزیک سازمان ناتوان بودند .
اندازه گیری عملکرد از جمله بهترین راه های به دست آوردن اطلاعات برای تصمیم گیری در سازمان هاست همواره در هر دوره زمانی ، نیاز به انداره گیری عملکرد سازمان در مدیران حس می شده لذا آنها سعی داشتند تا عملکرد سازمان های خود را به واسطه اندازه ها و سنجه های مختلف ارزیابی نمایند . ابعاد سنتی اندازه ها که در تصمیم گیری مدیریتی برای اندازه گیری عملکرد سازمان به کار می روند ، ابعاد مالی این اندازه ها هستند که در واقع به گفته کاپلان در سال ۱۹۸۴ اندازه های مالی که به واسطه سیستم های حسابداری سنتی به وجود آمدند یک تصویر ناقص از عملیات و عملکرد سازمان را ارائه می کنند . با توجه به اینکه شاخص های مالی عمدتا جوابگوی ارزیابی عملکرد سازمان نبودند و همچنین قابلیت ارزیابی کل سازمان را نداشتندتعیین مدل مناسب برای سنجش میزان عملکرد سازمان به عنوان یکی از اصول اساسی در سازمان ها جهت رشد و پیش رفت قلمداد می گردد.(ایران زاده و برقی،۱۳۸۸)
به طور خلاصه ارزیابی عملکرد فرایندی است که برای ارزیابی پیش رفت به سوی دست یابی به اهداف تعیین شده ، مشتمل بر اطلاعاتی در مورد کارایی تبدیل محصولات و خدمات ارائه شده و میزان رضایت مندی مشتریان ، دست آورد ها و اثربخشی فعالیت ها در راستای اهداف مشخص آنها می باشد. و مدیریت عملکرد استفاده از اطلاعات اندازه گیری عملکرد برای ایجاد تغییر مثبت در فرهنگ سازمانی ، فرایندها و سیستم ها با کمک به تنظیم اهداف عملکرد ، الویت بندی و تخصیص منابع خواهد بود(ستاری فرد ،۱۳۸۳ )
اندازه گیری عملکرد از جمله بهترین راه های به دست آوردن اطلاعات برای تصمیم گیری در سازمان هاست.به همین جهت همواره در هر دوره زمانی ، نیاز به اندازه گیری عملکرد سازمان در مدیران حس می شده است. سازمان های امروزی برای اینکه بتوانند در دنیای رقابتی نوین فعالیت کنند و بقا و سهم بازار خود را حفظ نمایند باید بتوانند در مقابل مسئولیت ها و اختیارات خود پاسخگوی مشتریان بوده و خدمات و کالاهایی با کیفیت هرچه مطلوب تر به آحاد جامعه ارائه نمایند . بنظر می رسد دستیابی به این موارد مهم جز با بازنگری و ایجاد برخی تغییرات اصلاحی در رویه ها و سیستم های موجود ممکن نباشد (۲۰۰۴،Kaplan and Norton).
۲-۸- پیشینه تحقیق
سازمان ها در تلاشند تا از طریق توسعه و به کار بستن استراتژی های تجاری موثری که از فرصت های پدیدار شده در بازار بهره می جویند، در حالیکه منابع و قابلیت های موجود را به سرمایه تبدیل می کنند ، به عملکرد برتری دست یابند . تعدد اهداف استراتژیکی و مالی که می خواهند به آن ها دست یابند، شرایط ویژه ی محیطی که با آن مواجه میشوند و مجموعه منحصربه فرد منابع سازمانی و مهارت هایی که دارند، شرکت ها را به سوی عهده دار شدن چندین دسته از رفتارهای استراتژیکی به صورت همزمان هدایت می کند. در حدود دو دهه پیشینه ی تحقیق بازاریابی بر منافع چشم گیر مرتبط با جهت گیری بازار تاکید کرده است . با این وجود همگام بودن با جهت گیری بازار شاید به اندازه ی کافی جامع نباشد که از آن به عنوان یک دیدگاه استراتژیکی برای دستیابی به سود رقابتی استفاده کنیم .
۱-تئودیوس و همکاران(۲۰۱۲) طی تحقیقاتی که بروی کلیه بانک های درجه عالی کشور یونان با بهره گرفتن از روش مدل سازی ک سیستم از توابع ساختاری انجام داده اند. نتایج بدست آمده عنوان می کند که عوامل مختلفی مانند ساختار سازمانی و عوامل محیطی بر جهت گیری استراتژیک شرکت ها تاثیر میگذارد .که این جهت گیری ها بروی عملکرد سازمان ها تاثیر مستقیم دارد هم چنین قابلیت های بازاریابی به عنوان واسطه ای بین جهت گیری استراتژیکی و عملکرد شرکت است .
۲- کامیسون و لوپز(۲۰۱۴) تحقیق بر روی ۱۴۴ شرکت صنعتی اسپانیایی و مدل سازی یک سیستم از توابع ساختاری با بهره گرفتن از حداقل مربعات جزئی می باشد . نتایج بدست آمده تایید کردند که نوآوری سازمانی از توسعه قابلیت های نوآوری تکنولوژیکی حمایت می کند و نیز اینکه هم نوآوری سازمانی و هم قابلیت های تکنولوژیکی برای محصولات و فرایندها می توانند منجر به عملکرد عالی شرکت بشوند.
۳- (دامن پور، ۲۰۱۰) تحقیق بروی شرکت های صنعتی انگلیسی و مدل سازی یک سیستم از توابع ساختاری با بهره گرفتن از حداقل مربعات جزئی می باشد . نتایج بدست آمده رابطه قابلیت نوآوری محصول با عملکرد شرکت را تایید می کند و اگر هدف نوآوری محصول پاسخ به تقاضای مشتری برای محصولات جدید یا تمایلات مدیران برای در دست گرفتن بازارهای جدید باشد محصول و فرایند نوآوری به عنوان پدیده های مجزا که مقدمه ای متفاوت از شرایط شرکت و بازار را تحت تاثیر قرار می دهد می تواند باعث افزایش عملکرد عالی سازمان بشود .
۴- فریبرز رحیم نیا و همکاران در سال ۱۳۹۱ در تحقیقی با عنوان ” جهت گیری استراتژیک و قابلیت های بازاریابی ” میان مدیران بانک های ملت شهر مشهد با بهره گرفتن از روش معادلات ساختاری انجام گرفته است و نتایج بدست آمده نشان می دهد که جهت گیری استراتژیک مشتری مداری ، رقیب مداری و گرایش به نوآوری بر قابلیت های بازاریابی تاثیر دارد ولی هزینه گرایی بر قابلیت های بازاریابی تاثیری ندارد.
۵- مورگان ورهیز (۲۰۰۹) نشان داده است که جهت گیری بازار و قابلیت های بازاریابی به شیوه ای که به عملکرد شرکت کمک می کند مکمل یکدیگرند.بنابراین چارچوب ذهنی ما به بررسی اثر جهت گیری های استراتژیکی بر ایجاد و ساختن قابلیت های بازاریابی می پردازد که به نوبه ی خود موجب راندن عملکرد شرکت میشود.
۶- گاتینون و زورب (۱۹۹۷) جریان تحقیقاتی فزاینده ای اتخاذ جهت گیری های استراتژیکی متناوبی همچون جهت گیری نو آوری ,جهت گیری تکنولوژی ,جهت گیری کارآفرینی,جهت گیری کیفیت و جهت گیری سودمندی را تصدیق می کند که کمترین عملکرد آن عبارتنداز:
آ-شرکت مایل به توسعه نوآوری که مقدم بر رقابت است ,باید جهت گیری تکنولوژیکی قوی داشته باشد.
ب- جهت گیری رقابتی در بازارهای در حال رشد مفید است زیرا شرکت ها را قادر می سازد تا به توسعه نوآوری ها با کمترین هزینه بپردازدو این یک عنصر اصلی در رقابت است.
ج-شرکت ها باید به جهت گیری مشتری و تکنولوژیکی در بازارهایی که تقاضا نسبتا بی ثبات است بپردازند و این جهت گیریها منتهی به تولیداتی با عملکرد بهتر می شود و شرکت را قادر به نوآوری بهتر در بازارها می کند و شرکت به سطح برتری ازعملکرد دست می یابد.
۷- سهرابی و عابدین (۱۳۸۲)به بررسی مدیریت هزینه در پروژه های فن آوری اطلاعات پرداختند . این پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که مدیران فن آوری اطلاعات با تهیه طرح مالی مناسب برای پروژه های فن آوری اطلاعات، علاوه بر مدیریت هزینه های پروژه، از حمایت و اعتبار بیشتری در شرکت خود برخوردار خواهند شد.
۸-خاشعی ورناخواستی(۱۳۸۵) پژوهشی تحت عنوان طراحی الگوریتم مدیریت هزینه بنگاه اقتصادی (مورد مطالعه: گروه صنعتی ایران خودرو )انجام داد. این پژوهش به دنبال تلفیق دو روش مهندسی ارزش و هزینه یابی هدف بوده است.یافته های پژوهش مزبور نشان داد که مدیریت سود، کسب رضایت مشتریان، طراحی محصولات، نحوه ارتباط با تأمین کنندگان مواد و قطعات برای دوام و بقای شرکت حیاتی است. همچنین مدیریت هزینه، جایگزین مناسبی برای توسعه منابع شرکت های خودرو ساز است . در نهایت پژوهشگر به این نتیجه رسیده است که مدیریت شرکت قادر به ایجاد ساختار سازمانی مناسب جهت اجرای تکنیک هزینه یابی بر مبنای هدف نمی باشد.
۹- هالت و همکاران (۲۰۰۵) نقش جهت گیری بازار در شکل گیری عملکرد شرکت را مورد بحث قرار داد. این تحقیق بروی ۲۱۷ شرکت ی با بهره گرفتن از روش مدل سازی ک سیستم از توابع ساختاری انجام شد که شامل هر دو عناصر فرهنگی و پردازش اطلاعات است. این یافته ها نشان می دهد که هر دو روش به جهت گیری بازار و عملکرد تاثیر میگدارد ، اما اثرات آنها بر اساس پاسخ های سازمانی با واسطه ها است.. بنابراین، محققان نه تنها باید برای هر دو تعریف از جهت گیری بازار توجه کنند بلکه آنها باید جهت گیری بازار در ترکیب با دیگر سوابق عملکرد را مورد توجه قرار دهند .
فصل سوم
( روش اجرای تحقیق / مواد و روش ها)
۳-۱- مقدمه:
هدف تمام علوم، شناخت و درک دنیای پیرامون ما است. به منظور آگاهی از مسایل و مشکلات دنیای اجتماعی، روش های علمی، تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند. این روندها و حرکت ها سبب شده است که برای بررسی رشته های مختلف بشری، از روش علمی استفاده شود. از جمله ویژگیهای مطالعه علمی که هدفش حقیقت یابی است استفاده از یک روش تحقیق مناسب می باشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها، ماهیت وموضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از تحقیق دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسش های تحقیق است(خاکی ،۱۳۸۷).در طی فرایند تحقیق با به کارگیری ابزارهای جمع آوری، داده ها به طور عینی و معتبر، مشاهده، بررسی و استخراج می شوند و سپس با بهره گرفتن از فنون تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی بطور کمی و غیر کمی سعی می شود که ادعاها و حدسهای علمی اولیه (فرضیه ها) آزمون شده و در نهایت فرضیه ها رد یا پذیرفته شوند و نتیجه گیری نهایی صورت پذیرد.
۳-۲- روش تحقیق:
تحقیقات در علوم رفتاری با توجّه به دو معیار هدف تحقیق و نحوه ی گردآوری داده ها تقسیم بندی می شوند. در این راستا تحقیق حاضر از لحاظ نوع، تحقیقات کاربردی بوده و از لحاظ روش اجرا، از نوع توصیفی می باشد.از نظر روش شناسی این تحقیق از نوع تحقیقات علّی بوده و نهایتاً از لحاظ روش جمع آوری اطلاعات از نوع میدانی می باشد.
۳-۳- جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری عبارت است تعدادی از عناصر مطلوب مورد نظر که حداقل دارای یک صفت مشخصه باشند . به عبارت دیگر ، جامعه آماری به کل گروه افراد ، وقایع و چیزهای اشاره دارد که محقق می خواهد به تحقیق درباره آن بپردازد ( سکاران ، ۱۳۸۶) تحقیق حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق بانک های دولتی استان گیلان که شامل بانک ملی و سپه است می باشد. اندازه گیری از کل جامعه بوده است.و از نمونه گیری در دسترس استفاده کرده ایم.از آنجائیکه تعداد بانک های مورد مطالعه محدود بوده وتعداد آنها ۱۷۰ تا می باشد از فرمول نمونه گیری جامعه محدود با ۵% خطا استفاده می شود:

به این ترتیب حجم نمونه مورد نیاز ۱۴۷ شعبه می باشد. با توجه به اینکه احتمال عدم برگشت پرسشنامه وجود دارد، در مرحله توزیع پرسشنامه تمام۱۷۰ بانک در جامعه آماری در نظر گرفته شد و بین آنها پرسشنامه توزیع گردید که در نهایت ۱۵۴ پرسشنامه توسط شعب بازگشت داده شد .
n= حجم نمونه
N=تعداد شرکت ها
= اندازه ی متغیر وابسته مطابق توزیع نرمال استاندارد با سطح عدم اطمینان پنج درصد (  )
۲S= واریانس جامعه مورد بررسی بر اساس متغیر وابسته (عملکرد)
۳-۴- روش جمع آوری داده ها
روش جمع آوری داده ها در این تحقیق میدانی می باشد. روش های میدانی به روش هایی اطلاق می شود که محقق برای گردآوری اطلاعات ناگزیر است با مراجعه به افراد یا سازمان ها و غیره و نیز برقراری ارتباط مستقیم با آنها اطلاعات مورد نظر خود را جمع آوری نماید.
۳-۵- ابزارهای جمع آوری داده ها و اطلاعات
یکی از ابزارهای رایج تحقیقات برای جمع آوری داده ها ، پرسشنامه می باشد . پرسشنامه مجموعه از سوال ها است که در آن از پاسخ دهنده خواسته می شود نظر خود را نسبت به آنها ارائه نماید.
جدول ۳-۱) سوالات پرسشنامه به تفکیک ابعاد

راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : مقایسه و بررسی محورهای زبان و اندیشه در آثار منیرو روانی ...

روانی‌پور در طی سالهای دهه ۷۰ در ضمن سفرهای گوناگونی که به اروپا کرده است و از جمله کنفرانس برلین، با ایرانیانی آشنا می‌شود که سالهای سال است در انتظار روزی به سر می‌برند که بتوانند دوباره به ایران بازگردند. در مجموعه زن فرودگاه فرانکفورت به این مسأله می‌پردازد. از نظر او انسان جایز الخطاست و اینان روزی اشتباهی کرده‌اند یا به خاطر عقیده و ایدئولوژی خاصی که داشتند و شرایط سیاسی کشور مجبور به ترک وطن شده‌اند، خیلی از آنها به امید اینکه دوباره بازگردند از مرزهای رسمی ‌رفته‌اند، چرا حالا که شرایط عوض شده است نباید به وطنشان بازگردند. آیا این درست است که فرصت زندگی را از کسی بگیریم؟ آیا وقت آن نرسیده است که به این تبعیدی‌ها فرصت دوباره‌ای داده شود تا آزادانه به سرزمینی که دوست دارند بازگردند. کسانی که روزی به خاطر اینکه فکر می‌کردند اینجا آزادی نیست رفتند اما حالا فهمیده‌اند معنای آزادی تنها این نیست «سگی کوچک و پشمالو پایش را باز کرد و شاشید. می‌بینی اینجا سگ‌ها چه آزادی دارند… آزادی؟ نه فقط آزادی نیست، آزادی و امکانات…. زن پوزخندی می‌زند: برای شاشیدن، اونجا همین آزادی و امکانات هست. زن گوشه لبش را گاز می‌گیرد و نمی‌گوید چقدر همه، همه آنها و به خصوص خودش به سرتاپای زندگی‌اشان شاشیده‌اند» (همان،۷۰:۱۳۸۰).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
روانی‌پور در این سالها و در طی این سفرها نقش منجی را دارد که به کشورهای اروپایی سفر می‌کند و بسیاری از کسانی را که فکر می‌کنند در آنجا به همه چیزهایی که می‌خواهند، می‌رسند، ارشاد می‌کند. او با نگاهی تند و انتقادی مسائل سیاسی کشور را بازگو می‌کند اما با همه این شرایط هیچ کجا را چون سرزمین مادریش نمی‌داند. «آسمان پشت پنجره ابری است…. اگر روزی مهاجران و تبعیدی‌ها به کشورشان واگردند آسمان اروپا آبی می‌شود» (همان،۵۳:۱۳۸۰). در داستان «میو»، به شرح ماجرای مردی می‌پردازد که از ترس، گربه را جاسوس می‌بیند و خود را در خانه حبس می‌کند. تمام در و پنجره‌های خانه را می‌بندد و ارتباطش را با دنیای بیرون قطع می‌کند و این حاکی از فضایی پر از ترس و وحشت در ایران است. اما باز هم وطنش را بهترین جا برای زندگی می‌داند.
۳-۳-۵-سیاست و فرهنگ:
از دیگر مسایلی که نویسنده در ذیل مسائل سیاسی به آن اشاره می‌کند، مسائل فرهنگی جامعه و خفقانی است که بر بازار نشر حاکم است. روانیپور بیان می‌کند در حالی که در خیابان انقلاب موشهای خیابان انقلاب به راحتی کتابهای ما را می‌خورند فرهنگ ارشاد مجوز چاپ کتاب نمی‌دهد. به اعتقاد او حتی موشهای انقلاب آزادی عمل بیشتری نسبت به نویسندگان دارند.
«راستش گاهی فقط می‌شود با رئالیسم جادویی یک داستان را نوشت. مثلا شما موشهای خیابان انقلاب را دیده‌اید؟ بی‌ترس و واهمه داستان می‌خورند. هر جور کتابی را که بخواهید می‌خورند. پارسال هر روز صبح که می‌رفتم میدان انقلاب، آن‌ها را می‌دیدم که در جوی‌های خالی از آب و پر از کاغذ در حال جویدن کاغذند. آنها داستان‌های من و شما را می‌خورند. ارشاد به آنها اجازه جویدن هرجور داستانی را می‌دهد اما به ما اجازه نوشتن و خواندن داستان نمی‌دهد» (http://fa.wikiquote.or).
مسأله سانسور از مسایلی است که روانی‌پور آن را نمی‌پذیرد و به همین دلیل کتابهایی را که فرهنگ ارشاد مجوز چاپ نمی‌دهد حاضر به حذف بخشی از آن نیست. آثار نویسنده در سالهای اخیر مجوز چاپ دریافت نمی‌کند اما او نیز زیربار سانسور نمی‌رود و این نه تنها مشکل روانی‌‌پور است که بسیاری از آثار فرهنگی کشور با آن مواجه هستند. روانی‌پور قصه شهرزاد در «چندین هزار و یک شب» را نمادی از زندگی نویسندگان ایرانی می‌داند «من قصه گویی شهرزاد را نمادی از وضعیت نویسندگان ایرانی می‌بینم… ما همیشه در هاله‌ای از وحشت قصه گفته‌ایم. همیشه شمشیری بالای سر خود داشته‌ایم. شمشیر سنتها، شمشیر خانواده، شمشیر حکومت، اما…» با این تفاوت که شهرزاد با قصه گفتن جان خود را نجات می‌دهد اما نویسندگان ایرانی با نگفتن می‌توانند بدون دغدغه زندگی کنند «داستان شهرزاد در هزارویک‌شب نماد زندگی نویسندگان ایرانی است. ما همیشه شمشیری بالای سر خود داشته‌ایم، اما شهرزاد با قصه‌گویی، جان خود را نجات داد و ما با قصه نگفتن می‌توانیم در کشورمان زنده بمانیم».(http://fa.wikiquote.or).
روانی‌پور در ضمن سفرهایی که به اروپا می‌کند، مشکل عده‌ای از ایرانیان مقیم خارج را مشکل فرهنگی می‌داند. آنان برای چاپ کتاب راهی دیار غربت شدند.
«همین را شنیده بود که رفته، که زنش را طلاق داده و رفته و آنجا کمی‌گرد و خاک کرده حتما برای این که پناهندگی بگیرد، پاسپورتش را ؟ نه پاره نکرده بوده، گفته بود نمی‌توانم شعرهایم را چاپ کنم و آنجا خفگی است. همه چیز در حال خفه شدن و بعد خورده بود توی قتل‌های زنجیره‌ای. وقتی روزنامه‌ها فهمیده‌اند که مختاری و پوینده را خفه کرده‌اند اداره مهاجرت ترسیده و گفته بیا بمان، مانده بود.» (روانی‌پور،۸۰:۱۳۸۰).
نه تنها سانسور، که کمبود امکانات فرهنگی و ساختمانی که بتوان در آن محفل ادبی دایر کرد نیز از مشکلات این سرزمین است. شعر و ادب و زبان فارسی، روح و روان له شده است که کسی بهایی برای آن قایل نیست. آنچه که در این کشور مهم نیست توجه به فرهنگ غنی است که در معرض فراموشی است «می‌خواند و فکر می‌کند چند پری دریایی باید از دریا به خشکی بیاید تا ما بتوانیم چنین ساختمانی برای داستان خوانی داشته باشیم» (همان،۸۲:۱۳۸۰). آن زمان که نویسنده آلمانی داستان او را به زبان آلمانی می‌خواند به این فکر می‌کند که چقدر باید آوارگی بکشد«نویسنده آلمانی خیلی متأسف است که قرار قبلی دارد و نمی‌تواند شام را با آنها باشد، حتما با یک پری دریایی قرار دارد. پری دریایی نمی‌گذارد کسی برای داستان‌خوانی در بدر شود. او را می برد در عمق آبهای سبز…. آبهای ما خاکستری است. خاکستری و گل آلود» (همان،۸۲:۱۳۸۰).
آبهای خاکستری ما، بیانگر خفقان و سانسور شدید و مزاحمت‌های فرهنگ ارشاد و کمبود امکانات است. در حالی که روشنفکران و نویسندگان بزرگ زحمات زیادی کشیدند تا این هویت حفظ شود. نویسنده به زحمات گلشیری و دربدری‌ها او اشاره می‌کند. روانی‌پور خود سالها در مکتب گلشیری بود و در کارگاه داستان او داستان خوانده است. روانی‌پور متأثر است از اینکه فرهنگ ما آدمهای چون گلشیری را خیلی زود از دست داد و چندسال طول می‌کشد تا استخوان‌های کسی چون گلشیری خاک شود.
«حرفهای نویسنده آلمانی را نمی‌فهمد، درباره داستان او حرف می‌زند، حالا باید به ترجمه آلمانی داستان گوش بدهد، بعد خودش قسمت‌هایی از داستان را به فارسی بخواند، گوش نمی‌دهد. چیزی نمی‌فهمد، به گلشیری فکر می‌کند به تقلایی که می‌کرد تا یک گله جا پیدا کند برای داستان‌خوانی، همیشه در بدری بود و همیشه دستی با داستان به طرفش دراز، آخرش توی خانه خودش و خانه این و آن ادامه می‌داد، می‌توانست ادامه ندهد، لجبازی نکند و بنشیند و بنویسد اما نکرد، نمی‌توانست ببیند، این بود که رفت ….. (همان،۸۱:۱۳۸۰).
روانی‌پور به شرایط نامساعد نویسندگان و کنترل‌های شدیدی که بر رفت و آمدهای آنان می‌شود نیز اشاره می‌کند. اگر کتاب چاپ نمی‌شود حرف سیاسی زدن نیز ممنوع بود. «تمام مرده‌هایی که حالا زیر آبهای دریا دورهم جمع شده‌اند و حرف می‌زنند یا گوشه‌ای برای خودشان تنها نشسته‌اند سعی می‌کنند با گیاهان دریایی و یا لاشه صدف‌های مرده جای زخم گلوله را خوب کنند و سیگاری بودند».(همان،۱۰۳:۱۳۸۰). روانی‌پور در داستان نازلی به انتقاد از کسانی که با فرهنگ ایرانی آشنایی ندارند می‌پردازد«فقط که این نیست، عرق بیدمشک و قورمه‌سبزی و چهارشنبه‌سوری، ته همه این چیزها، روح و روان ما خوابیده، روح و روان له شده ما، مثلاً تو چقدر باید میان ما بگردی تا بفهمی‌ تمام کارهایی که ما در طول زندگی می‌کنیم برای از بین بردن یکدیگر است، نه زنده نگه داشتن هم» (روانی‌پور،۵۲:۱۳۸۱). او معتقد است فرهنگ ایرانی ریشه در روح و روان ایرانیان دارد اما در دنیایی ریاکاری همه چیز به نابودی کشیده می‌شود حتی فرهنگ کهن ایرانی. روانی‌پور معتقد است غیر ایرانی حتی اگر زبان فارسی بداند باز هم نمی‌تواند با فرهنگ ایرانی ارتباط برقرار کند زیرا این فرهنگ با خون ایرانیان عجین است. این فرهنگ نتیجه سال‌ها جنگ و گریزها و در کل شکست‌ها و پیروزی‌هاست.
«و این را تو که از پاریس آمده‌ای نمی‌دانی، حتی اگر دانشجوی زبان فارسی باشی، چون زبان فارسی منهای ما، منهای این قومی که دائم به هم تعظیم می‌کنند و به روی هم لبخند می‌زنند، هیچ مفهومی‌ندارد. زبان فارسی فقط زبان فارسی نیست، زبان فارسی یعنی سنگ، رودخانه و هوا، دعواهایی که از سه چهارهزار سال پیش توی هوا موج می‌زند و خنده‌ها و جنگ‌ها و گریزها و عشق‌ها و شکست‌ها، زبان ما تاریخ ماست و تاریخ ما زندگی ما که هنوز ادامه دارد» (همان،۵۲:۱۳۸۱).
۳-۳-۶-اندیشه جنگ
یکی از محورهای اندیشگی در داستان‌های دهه ۶۰ و ۷۰ مسأله جنگ است. رویکرد نویسندگان حوزه داستان و رمان به مسأله جنگ در‌ دو محور قابل بررسی است: دسته‌ای که فقط به مسائل جنگ پرداخته‌اند و ادبیات مقاومت را پدید آورده‌اند. دسته‌ دوم ادامه دهندگان سنت پیش از خود هستند و به دنبال پیروی از نویسندگان دهه سی دست به قلم شده‌اند. از آنجا که ادبیات هر کشوری تحت تأثیر فرهنگ و جریان‌ها و حوادث مهم آن سرزمین قرار می‌گیرد و ناخودآگاه این مسائل در ادبیات چهره خود را به نمایش می‌گذارند در آثاری که در حوزه دوم نوشته شد جنگ انعکاس پیدا کرده و پیامدهای آن نویسندگان این حوزه را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
روانی‌پور از نویسندگانی است که در جریان دهه ۶۰ شروع به نوشتن کرد و سنت پیش از خود را ادامه داد. او نیز چون هموطنانش نتوانست آثارش را به دور از مسائل پیرامونش به نگارش درآورد. صدای بمب و موشک همان‌قدر که مردم کشورش را ترساند او را نیز تحت تأثیر قرار داد. این تأثیر در داستان‌های روانی‌پور نیز جلوه‌گر شد. اولین بار در داستان «مانا، مانای مهربان» روانی‌پور از ناوی جوانی صحبت می‌کند که بر روی ناوچه‌ای روی دریا مورد هدف موشک‌های لایزری قرار گرفته است و با بیان نوستالژی وار از آبی دریایی که بر اثر ترکیدن لوله‌های نفت و آلوده شدن دریا به نفت و قیری که لای موهایش چسبیده است می میرد، صحبت می‌کند (ر.ک.روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۹۹). روانی‌پور همچنین حضور دشمن در خاک ایران را با تشبیه به کوسه‌هایی که به ساحل آمده‌اند بیان می‌کند«گفتم: تو چطور نمی‌دانی؟ دریا پر از کوسه است، کوسه‌هایی که شبیه ماهی هستند، آن‌قدر شبیه که تا به آنها نزدیک نشده باشی و نفس به نفسشان نداده باشی، نمی‌فهمی، آنوقت هم کار تمام است» (همان،۱۳۶۹الف:۹۹) «دریا پر از کوسه بود، کوسه‌هایی که در کار جویدن دریا، همه چیز را به آتش کشیده‌اند. کوسه‌های که روی خشکی بودند» (همان،۱۳۶۹الف:۱۰۴-۱۰۳). روانی‌‌پور در داستان‌های بعدیش به مسایل جنگ با نگاهی متفاوت‌تر می‌پردازد. آوارگی مردمی مرزنشین که آواره شهرها می‌شوند و قحطی و گرسنگی، همچنین تحریم‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی ‌از پیامدهای بارز جنگ است که در داستان‌های او انعکاس پیدا کرده است.
«هروس» داستان خانواده ارمنی است که در دهات مرزی زندگی می‌کنند و با اولین شلیک توپ شهر را ترک می‌کنند. هروس از دوستش جدا می‌شود. روانی‌پور در این داستان به بیان حس وطن دوستی اقلیت‌هایی ایرانی و هم‌چنین آسیب‌های جنگ که نه تنها شامل حال ایرانیان بلکه تمام کسانی که در ایران زندگی می‌کردند، می‌پردازد. هاسمیک از وطن دل نمی‌کند اما به خاطر جدایی هروس و دوستش علی که باعث و بانی‌اش هاسمیک است سالها خود را سرزنش می‌کند «صدای دور دست توپها بود و هروس که با مشت به سینه هاسمیک می‌زد و نمی‌خواست با آنها برود با هلن خواهرش و هاسمیک که پاهایش برهنه بود و داشت او را به طرف کامیونی می‌کشید. وقتی سوار شدند او را محکم گرفت تا خودش را نیندازد پایین به طرف پسرک که داشت گریه می‌کرد» (روانی‌پور،۱۳۶۹ج:۵۵). اگرچه هاسمیک هروس را از سرزمینی که دوست دارد جدا می‌کند اما خود نیز دلش راضی به این کار نیست. هاسمیک تا خطر را حس نکرده است به هیچ قیمتی حاضر نمی‌شود آوارگی را تحمل کند. چون او نیز عاشق جنوب و نخل‌های بلند و خاک‌های داغ و شوره بسته است«آن روزها هلن که هنوز حالش خوب بود از چیزی نمی‌ترسید و توی گوش هاسمیک مرتب نمی‌گفت: «ماما، تمام دهات ارومیه خالی شده و … ماما اینقدر نگو وطن…. هاسمیک خیلی وقت بود که می‌دانست خاکهای داغ و شوره بسته و نخلهای بلند را دوست دارد».(همان،۱۳۶۹ج:۵۷)
اگرچه هاسمیک، هروس را از جنوب و جنگ و دوستش جدا می‌کند اما این عشق در دل هروس خاموش نمی‌شود. «هروس در تهران همیشه با بچه‌های جنوب است و از آن زمان که قصه علی را می‌فهمد که تیر در شکمش کمانه می‌کند و خود را روی سیم خاردار می‌اندازد تا دیگران از رویش رد شوند، نگاهش عوض می‌شود و از حالت التماس به خشم و کینه بدل می‌‌شود» (همان،۱۳۶۹ج:۵۵)
هروس در تمام سال‌هایی که از علی، جنوب و جنگ جدا می‌شود ذهنش پر از خاطرات و عشق به وطن است و برای لحظه‌ای که از دست زندانبان خود فرار کند لحظه شماری می‌کند. هروس در تمام سال‌هایی که خبر نوجوانی که راه عبور همرزمانش می‌شود تا معنای ایثار و از خود گذشتگی را زنده کند می‌شنود هر روز چون پرنده‌ای دستانش را باز می‌کند و خودش را به زمین می‌اندازد و فریاد می‌کشد و هاسمیک در خیال خود که روزی تمام می‌شود، اما برخلاف انتظار هاسمیک آن زمان که هروس خبر حمله و پیشروی مجدد نیروهای دشمن را می‌شنود آماده می‌شود و به سوی جنوب حرکت می‌کند.
«ظهر ساعت دو بود که رادیو خبر را گفت، اول خلاصه و بعد کامل، هاسمیک هری را بغل کرد هروس که دیگر بزرگ بود و فریاد کشید: دیدی … دیدی اگه رفته بودی؟ اما دو روز بعد جرئت نکرد او را ببوسد، مردی که خم شده بود و بند کفشهایش را می‌بست. و آنها تا پادگان حمیدیه رسیده بودند. هروس گفت: ماما…. این رادیو دروغ می‌گه …. شهرو دوباره گرفتن» (همان،۱۳۶۹ج:۵۹).
هروس اخبار پذیرش قطعنامه و آتش‌بس را دروغ می‌داند چون نیروهای دشمن در حال پیشروی هستند. او روانه جنگ می‌شود اما آنچه که هاسمیک را در تمام این سالها عذاب می‌دهد چهره‌ها، نگاه‌ها و یادهایی است که برای آزار آدمی ‌مانده بود (ر.ک.همان۱۳۶۹ج:۵۸).
روانی‌پور از اینکه جوانان قربانی خودخواهی ابر قدرتها می‌شوند احساس نگرانی می‌کنند و آنچه جنگ را در نگاه او نازیبا می‌کند، تصاویر و یادگارهای به جا مانده از جوانانی است که به زودی به صورت پوستری بر روی دیوار و یا در تابلوی بالای قبرها خودنمایی می‌کنند.
داستان «سه تصویر» به عواقب جنگ می‌پردازد. سوای از کشته شدن جوانان، قحطی ، گرسنگی و بیوه شدن زنان جوان که در جامعه جنگ زده در ناامنی به سر می‌برند از مسایل مورد توجه روانی‌پور است. روانی‌پور با به تصویر کشیدن داستان زنی جوان که پنج شنبه‌هایش را در بهشت زهرا می‌گذراند و در حقیقت هفته را به امید پنج شنبه به پایان می‌برد به عوامل مخرب جنگ اشاره می‌کند.
قهرمان داستان روانی‌پور در شکّ و تردیدی کشنده به سر می‌برد. در جدال زندگی و فراموشی خاطرات، فراموشی آنچه که تا دیروز برایش باارزش بود. فضای داستان سرشار از غم و افسردگی است. روانی‌پور با توصیفات ویژه خود، فضای سال‌های جنگ را به خوبی ترسیم می‌کند. قبرستانی که مدام بزرگتر می‌شود‌ و کوههایی که بوی غم و حسرت از آنان به مشام می‌رسد و انسان‌هایی که روح زندگی در آنان مرده است. افسرده و خاک آلوده حرکت می‌کنند. «زن خاموش دستی به گونه‌هایش کشید و بلند شد. نگاهش روی کوهها سرید کوههایی که انگار در انتظار نعش‌هایی که از راه برسند روبه جبهه‌های جنوب، روبه جبهه‌های غرب گردن کشیدند و دسته زنجیر زن از روبرو می‌آمد» (همان،۱۳۶۹ج:۸۱). آنچه در این سال‌ها دیدن آن برای مردم عادی شده است دیدن جسدهای فراوان بود و بدتر از آن نگاه بهت‌زده زنان عزادار است «گونه‌های خشک شده با موهای پریشان، لبانی که دیگر نمی‌لرزید. مجسمه‌های سنگی، سنگی سیاه و دور» (همان،۱۳۶۹ج:۸۲). اما آنچه که در این داستان مدّنظر روانی‌پور است شکّ و تردید زنی است که با هر آنچه که از شوهرش در خاطرش هست زندگی می‌کند و تمام وقایع که بعد از شهادت همسرش اتفاق افتاده برای او غریب و ناآشناست.
در این میان تنها چیزی که از آن روز به یادش مانده است، صدای زنی است که او را دلداری داده است و بیوه شدن او را یادآوری کرده است.
«از آن همه هیاهو و شیون، صدای زنی را شنیده بود، ناآشنا. و چهره همو به یادش مانده بود، دو تا چشم لوچ زیر چادری سیاه: «مگه تو تنهای زن …. چندین و چند هزار بیوه شدن». «بیوه» از آن همه کلمات پا در هوا، که در ذهنش ماسیده و یخ می‌زد و در آن فضای سیاه غبارآلود فقط این کلمه در ذهنش ماند و دید که تنهاست، نیمه تنش نبود، یک دست بود، دستی که در هوا معلق مانده بود. بلاتکلیف، در انتظار دستی که تا ابد گم شده بود…..» (همان،۱۳۶۹ج:۸۳).
زن حتی موفق نشده بود برای آخرین بار همسرش را ببیند.
«نگذاشته بودند که او را برای آخرین بار ببیند، مردش را، نیمه دیگرش را که بلند بالا بود و چهار شانه، چشمان سیاهی داشت و خنده‌ای کودکانه! توی آن مستطیل چوبی چیزی نبود…. هیچ وقت چیزی نبود. هر پنچ شنبه می‌آمد، می‌آمد و دوست می‌داشت خاطراتش را در کنار آن سنگ که سرد بود و نا آشنا مرور کند. سنگی که نمی‌دانست کی و چه کسی یا چه چیزی زیر آن مدفون است»(همان،۱۳۶۹ج:۸۳).
به اعتقاد زن «تابوت باریک بود و سبک، راحت روی موج خون روی شانه‌ها تکان می‌خورد و هیچ سنگین نبود. باریک بود و هیچ کس نمی‌توانست در آن جا بگیرد مگر اینکه نباشد، اصلاً نباشد»(همان،۱۳۶۹ج:۸۲). به اعتقاد او «مرگ نمی‌تواند کسی را آنقدر لاغر کند، جمع کند که در این مستطیل چوبی جای بگیرد… این جعبه‌های چوبی همیشه خالی‌اند و راحت بلند می‌شوند، روی دستها سر می‌خورند تا برسند به گودالی، یک گودال باریک. جعبه‌های خالی، گودالهای خالی» (همان،۱۳۶۹ج:۸۲).
به اعتقاد روانی‌پور بدن‌های این جوانان آنقدر زیر ترکش خمپاره له و تکه تکه می‌شود که چیزی از آن باقی نمی‌ماند و این سبک بودن تابوت‌ها، اشاره به پیکرهای تکه‌تکه شده و از بین رفته آنان دارد. او معتقد است در این تابوت‌ها جز پوتین نیست. این باور معطوف به این نکته است که در جنگ پیکر بسیاری از شهداء مفقود شدند و تنها چیزی که از آنان به دست خانواده‌هایشان رسید پلاک‌ها، لباس‌ها و اشیائی از این قبیل بود که به جای آنان دفن می شد« ندیده بودش و آن طور که بعدها شنید وقتی که می‌توانست به دیگران گوش بدهد: «:تابوت سبک بود. انگار فقط پوتینی توی آن باشد.» (همان،۱۳۶۹ج:۸۳).
قهرمان داستان هرگاه در کنار این سنگ که برایش ناآشناست قرار می‌گیرد بر شک و تردیدش افزوده می‌شود و نمی‌تواند از خطوط پراکنده ذهنش چیزی منسجم بسازد.
«وقتی به اینجا می‌رسید، به این شک کشنده و مرموز، همه چیز در ذهنش می‌شکست، درهم می‌شد و می‌گریخت.
چشمان سیاه ، لبخند کودکانه و بلند بالای مرد، مردی که یکروز بود و حالا تصویری تکه تکه، خطوطی مبهم و پراکنده و او نمی‌توانست همه را یکجا جمع کند و چیزی از آن بسازد، شکلی که با آن انس گرفته بود…. و هرچه زمان می‌گذشت هرچه دور می‌شد، خطوط پراکنده‌تر می‌شدند….» (همان،۱۳۶۹ج:۸۳).
زندگی و فراموش کردن آنچه که روزی بوده است، از مسائلی است که نویسنده در این داستان برآن تأکید می‌کند. به اعتقاد روانی‌پور آنچه که باعث رنج زن می‌شود گریز او به سوی زندگی است و جدالی که در درون او برای حفظ خاطرات هست؛ جدالی که بین مرگ و زندگی است. عادت زندگی همه چیز را در دل انسان به فراموشی می‌سپارد. روانی‌پور در «اهل غرق» نیز به این نکته در زندگی خیجو اشاره می‌کند «مرگ حتی اگر مرگ نابسامان مه‌جمال باشد، عادت زندگی را دل آدمیان نمی‌کشد» (روانی‌پور،۱۳۶۹ب:۳۷۵).جای پای زندگی را به آسانی نمی‌توان پاک کرد. انسان خواهان زندگی است در مسیر زندگی نمی‌توان از آنچه که اتفاق می‌افتد دوری گزید در این مسیر تصاویر جای همدیگر را می‌گیرند و زمانی متوجه می‌شوی که همه آنچه را که روزی مقدس بوده است در بده و بستان زندگی به فراموشی سپرده‌ای.
«و می‌ترسید در ذهن زنی که ضجه می‌کشد حک شود و تصاویر، تصاویر جدید، تصویرهای کهنه را عقب می‌زنند و این است که خطوط می‌شکند و گم می‌شوند و هر تصویری می‌تواند خطی را بشکند و گم کند تا آنجا که به رنگ چشمان مردت شک کنی … سیاه بود یا سبز….؟» (روانی‌پور،۱۳۶۹ج:۸۴). در گریز انسان به سوی زندگی خواه ناخواه همه چیز فراموش می‌شود و از جنگ جز یادگارها و سرپناه‌های زنگ خورده چیزی باقی نمی‌ماند. چیزی که قهرمان داستان از دیدن آن وحشت دارد و خواهان آن نیست«سرپناه‌های قدیمی‌ زنگ زده بود سرپناه‌های چندساله که بالای قبرها ساخته بودند تا باد و باران تصاویر و یادبودهای زندگی را خراب نکند اما می‌کرد، می‌دانست و بعد بیقراری و پریشانی و می‌دانست که این به خاطر باد و باران نیست چیز دیگری بود، از درون، از گریز آدمی‌به سوی زندگی، زندگی؟؟» (همان،۱۳۶۹ج:۸۵). روانی‌پور در پایان داستان نگرانی خود را از اینکه کسی دربدر دنبال خاطرات بگردد تا جایی که نتواند بفهمد حقیقت چیست این گونه بیان می‌کند.
«روبروی یکی از عکسها ایستاد: علی در منزل نامزدش (معشوقه‌اش) در تکزاس. خانه‌ای سفید و بزرگ و چمنزاری سبز، علی دست به قد در میان سبزه‌ها و دخترک کو؟ اصلاً می‌داند و یا دیگر به خاطر نمی‌آورد. حتماً فراموش کرده است. آنجا زمان سرعت بیشتری دارد و له می‌کند، همه چیز را و نمی‌گذارند که درنگ کنی و دربدر به دنبال خطوط شکسته بدوی تا وقتی که خودت هم ندانی که اصلاً بوده است یا نه و آنجا همه چیز خلاصه می‌شود به شکل کارت پستال و بعد نگاهی، لبخندی …این علی ایرانی بود… پرشین…. پرشین و حالا در وطنش ….دور، جایی دور زندگی می‌کند، زندگی؟!» (همان،۱۳۶۹ج:۸۵).
روانی‌پور برای کودکانی که در ابتدای جذب تصاویر هستند احساس نگرانی می‌کند از اینکه اینها نیز روزی باید عکس بگیرند و بعد فقط عکسی و خنده‌ای از آنان باقی می‌ماند و همه چیز فراموش می‌شود.
«و کودکانی که پشت شیشه‌ها به بیرون خیره می‌شدند، دو کف دست چسبیده به شیشه‌ها و چشمان بی‌خیال، بی‌خیال و خالی از خاطره و چه خوب که در ابتدای جذب تصاویر و خاطره‌ها هستند و چه خوب و چه بد…. بسیار بد که سرانجام قد می‌کشند و عکس می‌گیرند در هوا با لباسهای رزمی‌ و یا کنار ژیانی و باید گرفت، عکس را باید گرفت، آن لحظه که می‌خندی و بعد فراموشت می‌شود که خندیده‌ای و برای چه؟» (همان،۱۳۶۹ج:۸۸).
آنچه در این شرایط نگران کننده‌تر است ناامنی است که زنان باید در این جامعه تحمل کنند، زنانی که شوهرانشان را از دست داده‌اند و از این به بعد باید بار زندگی را بر دوش کشند. روانی‌پور در ادامه داستان به حوادثی که در مسیر زندگی این زن در کمین اوست اشاره می‌کند. در بازگشت از بهشت زهرا مرد خریدار بر سر راه او قرار می‌گیرد، مردی که در نگاه او همه این زنان به زودی آنچه را که برایشان اتفاق افتاده فراموش می‌کنند و به زندگی عادی بازمی‌گردند، از دید روانی‌پور در نگاه این زنان هنوز حالت انتظار را می‌توان دید و قهرمان داستان او در پایان با عکسی که جوان کاراته باز در میان موج باد به او نشان می‌دهد از مرد خریدار جدا می‌شود و به سوی خانه رهسپار می‌گردد، عکسی که به او راه خانه را نشان می‌دهد.
آنچه که روانی‌پور در این داستان بیان می‌کند تنهایی زنان شهداء، بی سرپناهی آنان و باور نکردن آنچه که برایشان اتفاق افتاده است، در کنار اینان مرد خریدار ترسیم می‌شود که هر هفته برای هوسبازی خود راهی بهشت زهرا می‌شود. سرمایه داری او باعث می‌شود که بدون هیچ درد و رنجی در کشوری که رنج و سختی در لایه‌های آن رسوخ کرده است به زندگی خود ادامه بدهد. روانی‌پور بارها به مسائل جنگ اشاره می‌کند و در کنار آن از مرفهان بی‌درد سخن به میان می‌آورد که در بحبوبه جنگ به فکر مال‌اندوزی و بیشتر کردن ثروت خود بودند. انسان‌های فرصت طلب که در این شرایط نامساعد برای روزهای مساعد خود، تلاش می‌کردند.
«اولی گفت: ارزان است نان نیست که گران باشد». دومی‌گفت: «دندشان نرم حالا بنشینند و غصه بخورند» و دکتر مهرسای فریاد کشید: «آخر چرا این همه گران، یک تابوت نباید این همه گران باشد». و صدای مرد فروشنده :«یکبار مصرفه می‌دونی، این مرده‌ها، مرده‌های غریبی هستن، باید با تابوت خاکشون کنی، غسل که ندارن» (روانی‌پور،۱۸۹:۱۳۸۳).
این‌ها مردان عجیبی هستند و در سرشان چیزهایی عجیبی می‌گذشت. روانی پور آنان را که رهسپار میدان جنگ می‌شوند و به راحتی مرگ را می‌پذیرند عجیب می‌داند همچنین به قداست آنان توجه دارد.
روانیپور به عکس نظریه بعضی از تحلیل‌گران مسائل جنگ ، نویسنده ضدجنگ نسیت. اگرچه با بیان بعضی ویژگی‌های داستان‌های جنگ، دل فولاد او را جزء آثار ضد جنگ معرفی می‌کنند ولی در واقع چنین نیست (ر.ک.بارونیان،۱۵۲:۱۳۸۷) او نیز چون مردم دیگر از صدای توپ و موشک وحشت دارد و از اینکه می‌بیند عده‌ای از جوانان کم سن و سال جان خود را در راه دفاع از وطن تقدیم می‌کنند غصه می‌خورد. آنچه بیشتر نویسنده را تحت تأثیر قرار می‌دهد، کمبود مواد غذایی و چشمان گرسنه مردم است و بدتر از آن بی‌مسئولیتی عده‌ای از هموطنانش است که در این شرایط نامساعد تنها به فکر نجات جان خویش هستند.
«انگار شهر ارواح بود. مردم آهسته با هم حرف می‌زدند و آرام حرکت می‌کردند و نگاهشان به آسمان …. خطی سفید، در آسمان آبی… خطی سفید… و این صدا مال چه بود، از کجا آمده بود؟ ناگهان شهر مانند درختی که ریشه‌اش کوبیده شود تکان خورد و صدای وحشت زده خانم سرهنگ را شنید. حمله، حمله هوایی و رادیویی که دور دست باز شده بود و آژیر خطر و برقها که ناگهان رفت» (روانی پور،۲۳۴:۱۳۸۳).
روانی‌پور نگران است از اینکه می‌بیند عده‌ای بعد از هر حمله هوایی خدا را شکر می‌کنند که به طرف آنان و دوستانشان نخورد «آری خدا را شکر که به خیر گذشت، روی سرما نریخت و چه مهربان است که از ما گذشت و این شهر بی‌دفاع و بی‌پناه تاکی؟» (همان،۲۳۷:۱۳۸۳). بدتر از همه اینها کمبود مواد غذایی و احتکار است. «و صف بود، صفی دراز و سیاه و چشمهای هراسان و گرسنه و گونیها که خالی می‌شد و کیسه‌ها که پر می‌شد و مرد فروشنده که دم به دم سنگهای ترازو را عوض می‌کرد» (روانی‌پور،۱۳۶۹ج:۸۷).
روانی‌پور با گریزی به تاریخ ایران و دوره قاجار به مسائلی از قبیل تحریم اقتصادی، محاصره و کمبود مواد غذایی که در زمان جنگ توسط دشمنان انقلاب اتفاق افتاد اشاره می‌کند. جنگ ایران و عراق در شرایطی شروع شد که ایران هنوز گرفتار حوادث انقلاب بود و زیر بار تحریم‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی و نظامی قرار داشت. از طرف دیگر حزب‌های مختلف در ایران وجود داشت و کشور دچار شرایط بحرانی سختی بود. توده‌ای ها درصدد بودند تا با کمک کردها اعلام استقلال کنند و حکومت را در دست بگیرند و در داخل کشور نیز اوج هرج و مرج نیروهای انقلابی و دیگر گروه های فعال سیاسی بود. بنی‌صدر رئیس جمهور وقت خود از کسانی بود که شرایط جنگ را به جهتی هدایت می‌کرد که خانواده سلطنتی را دوباره بر اریکه قدرت بنشاند و با جوسازی شدید سعی داشت مردم را نسبت به انقلاب بدبین سازد و از طرفی گروه های مختلف دشمن انقلاب و طرفداران بنی‌صدر در لباس دوستداران انقلاب جریان اقتصادی را به دست گرفته بودند و با احتکار مواد غذایی سعی در انحراف مردم از جریان انقلاب داشتند. نه تنها اینان بلکه سرمایه‌دارانی که خود را در خطر می‌دیدند در لباس انقلابیون وارد صحنه شدند و با انبار کردن مواد غذایی و بهداشتی سعی در متزلزل کردن پایه‌های انقلاب داشتند. در واقع هدف آنان این بود که از داخل به انقلاب ضربه بزنند و به این طریق انقلاب نوپای ملت به بن بست برسد.
«بویی شنید ، بوی نان، بوی گوشت… جایی خرید و فروش حجله می‌کردند. جایی خرید و فروش تابوت و اینها که از کوچه می‌آیند چه چیز را زیر لباس خود پنهان کرده‌اند؟ توی کوچه رفت…. و دری را پیدا کرد. انبارها پر از نان و گوشت و کسانی که ریش داشتند و کسانی که ریش نداشتند قاه قاه خندیدند:اولی گفت: مواد اولیه نیس، شهر در محاصره است، مجبوریم » و دومی گفت: «می توانیم ضربه بزنیم از همین داخل شهر به زودی سقوط می‌کند.» و دختر کاتب فریاد کشید: «اما مردم از گرسنگی می‌میرند» اولی گفت: «صلوات بفرستید خانم مرگ آدم‌ها دست ما نیست.» دومی خندید:«خودشان می‌خواستند و حالا بکشند» (روانی‌پور،۱۸۸:۱۳۸۳).
روانی‌پور به این گونه نقش گروه های مختلف را در انقلاب و روزهای جنگ بیان می‌کند و ماهیت دشمنانی را که در لباس دوست جلوه‌گر شده بودند نمایان می‌سازد. وی با بهره گرفتن از نمادهای اسطوره‌ای اوضاع آشفته ایران را در جنگ این گونه توصیف می‌کند «و حالا سال شصت و پنج بود و رستم پنج سال علاف جبهه‌ها….و می‌گویند کیکاووس با هواپیما گریخته بود» (همان، ۱۴۷:۱۳۸۳). روانی‌پور با بهره گرفتن از نماد‌های اسطوره‌ای به حوادث جنگ و طولانی شدن آن و حضور نیروهای ایرانی در جنگ اشاره می‌کند. کیکاووس داستان او بنی‌صدر است که در پی افشای برنامه‌هایش مخفیانه فرار می‌کند و رستم داستان او رزمندگانی است که در جنگ حضور دارند اما با طولانی شدن جنگ سردرگم شده‌اند. به اعتقاد روانیپور این جنگ نابرابر بود. جنگی بود که مردم خواهان آن نبودند اما قدرت طلبی حاکمان عراقی است که باعث به وجود آمدن جنگ و عواقب آن متوجه دیگران شد.«سیاوش که در بیمارستان عراقی‌ها معتاد می‌شود حالا هم باید عواقب جنگ را تحمل کند و هم طرد شدن از خانواده را. روانی‌پور تاثیر جنگ را نه تنها بر نسل جنگ بلکه بر نسل‌های دورتر نیز نشان می‌دهد.» (شیشه گران،۱۳۸۷: ۸۶-۸۵)
نویسنده در همه نابسامانی‌های اجتماعی، تاریخ و حکومت‌های تاریخی و خصوصاً مادها را مقصر می‌بیند (ر.ک.روانی پور،۲۶۳:۱۳۸۳). مادها اولین قومی بودند که به ایران وارد شدند و تشکیل حکومت دادند و به اعتقاد روانی‌پور جنگ، اسراء و مسائل جنگ ریشه تاریخی دارد و ریشه آن در حکومت مادهاست و کسانی که ادامه دهندگان سنت آنها هستند. کسانی که تشنه قدرت و حاکمیت هستند و دست قدرتمندان است که نمی‌گذارد جنگ تمام شود. روانی‌پور به اوضاع جنگ و قطعنامه‌های گوناگون و شرایط آتش بس که در ابتدای جنگ و بعد از آزادسازی خرمشهر مطرح شد اشاره می‌کند، همچنین پیمان شکنی نیروهای متخاصم که شرایط آتش‌بس را اعلام کردند، اما دوباره به مرزها هجوم آوردند.
«دختر کاتب گفت: فرقی نمی‌کند. آنها کاری به تمام شدن ندارند. می‌خواهند بکوبند. چرت می‌گویی! شب و روز التماس می‌کنند که بیایید و تمامش کنید….خودشان نمی‌کنند. آخر خرمشهر را مدتهاست گرفته‌اند از همان روز باید …. زیرش می‌زنند….. خیال می‌کنی دوباره می‌آیند. آخر نمی‌شود تا ابد جنگید و این همه کشته، جایی باید تمام کرد.» (همان،۲۳۴:۱۳۸۳).
آنچه که روانی‌پور را از جنگ متنفر می‌کند نه تنها فقر و بدبختی است بلکه حضور جوانانی است که در فاصله بودن و نبودن هستند، جوانانی که سربند «به کربلا میرویم» بسته‌اند و عازم جنگ می‌شوند در حالی که شهر پر از ریا ودروغ وناامنی است.
«به جانب خیابان انقلاب راه افتاد وبه ماشین‌ها که پشت راه بندان مانده بودند نگاه کرد…اعزام! تا چشم کار می‌کرد جوانانی که در اتوبوس به جبهه می‌رفتند. توی پیاده‌رو ایستاد، فاصله‌ای میان هستی ونیستی! فکر کرد هرچه بگوید، حتی اگر فریاد بکشد کسی صدایش را نمی‌شنود و چه چیز نمی‌گذاشت تا آنها او را ببینند که ایستاده بود و مژه نمی زد و خیال می‌کرد اگر پلک بزند، دیگر این خیابان نیست و تنها زمین برهوت و سوخته‌ای است در جنوب با تانک‌های نیمه‌ سوخته و بدن‌های پاره شده…چه تفاوتی میان بودن و نبودن بود؟ چه کسی بود و چه کسی نبود؟» (همان،۷:۱۳۸۳).
البته روانی‌پور بیان می‌کند که «آنان می‌روند چون مردان عجیبی هستند و فرق نمی‌کند توی کله‌شان چی می‌گذرد» (همان،۱۳۴:۱۳۸۳). بیمارستان‌های پر از مجروحین است و کمبود بیمارستان‌ها ، اتاق‌های عمل، آمبولانس و دیگر امکانات، بدنهای خسته و خونین و مردمی‌که به دیدن جسد عادت کرده‌اند، از دیگر مسائلی است که روانی‌پور نسبت به آن احساس ناراحتی ‌می‌کند. در حالی که برای دولتمردان حفظ مالکیت سرزمین و اراضی اشغال شده و مسائل سیاسی مهم و با ارزش است «گذشته از اینها تمام خیابانها سنگربندی است و مردم گروه گروه به جبهه می‌روند» (روانیپور،۲۴:۱۳۸۱).
جنگ برای روانی‌پور ناخوشایند است، چون نمی‌تواند هر روز تصّور کند که «الان جایی را در جنوب یا غرب می‌کوبند و ذرات سفید و خاکستری مغز سوارکاران روی ماسه‌ها و یا بر تنه نخل‌های باروت زده چسبیده است» (روانیپور،۳۴:۱۳۸۳). یا اینکه جوانانی که چون گل در ابتدای جوانی هستند پرپر شوند. «و رفت به جانب گلدان‌ها و دست روی گل‌های سرخ و آتشین آن کشید و خندید. آن وقت‌ها توی گلدان نمی‌کاشتند و وقتی مهاجمان حمله می‌کردند… دختر کاتب صورتش را با دو دست گرفت و گریه کرد، تمام گل‌ها له می‌شوند. و همه چیز آتش می‌گرفت. مثل تمام گل‌های سرخ خرمشهر و آبادان» (همان،۱۷۱:۱۳۸۳).

 
مداحی های محرم