دو سال بعد ژنفا زی و همکارانش[۵۹] نانوذرات فریت کبالت را به روش همنهشت شیمیایی و خشک شدن در هوا در دمای۸۰ درجه سانتی گراد تهیه کردند. اندازه قطر نانوذرات سنتز شده nm 20 تا nm 30 بود و دمای کوری در فرایند افزایش دما کمتر از فرایند کاهش دما بود. مقدار اشباع مغناطیسی این ذرات emu/g 77/61 بهدست آمد که نسبت که مقدار کپه آن کوچکتر بود. در این پژوهش مقدار پایین نیروی وادارندگی به دو دلیل اتفاق میافتد: ذرات فریت ممکن است ساختار چند دامنه داشته باشند. شکلگیری چند دامنهها و حرکت دیوارهای دامنه میتواند کاهش دامنه را نتیجه دهد. همچنین اگر اندازه بحرانی ذرات [۵۵] بهدست آمده بزرگتر از قطر میانگین ذرات باشد، رفتار تک دامنه را از خود نشان میدهند. آنها گزارش کردند که کاهش وادارندگی نمونهها به رفتار وابسته به اندازه ذرات بستگی دارد [۵۶].
بلازینسکی و همکارانش[۶۰] در پژوهشی که در سال ۲۰۱۳ انجام دادند، سیلیکا آئروژل را با روش سل-ژل و فرایند فوق بحرانی تهیه کردند. آنها دریافتند که روش خشک کردن فوق بحرانی مؤثرترین روش برای بهدست آوردن بهترین ویژگی این محصولات است. بدین منظور آنها دستگاه خشک کن فوق بحرانی را برای خود ساختند که فشار و دما به طور دستی تنظیم میشد و مرحله مهم در آماده سازی سیلیکا آئروژلها بود. به این ترتیب آنها سیلیکا آئروژلهای شفاف با مساحت سطح ویژه بالا بهدست آوردند [۵۷].
در گزارشی دیگر در سال ۲۰۱۴ ساجیا و همکارانش[۶۱] پودر آمورف فریت کبالت را به روش سل-ژل تهیه کردند و این روش را بهترین روش تهیه نانوذرات عنوان کردند. آنها دریافتند که عملیات حرارتی برای تجزیه کامل مقدار مواد آلی و نیترات حاضر در پودر آمورف لازم است. در این فرایند برای جلوگیری از تهنشینی یا رسوبگذاری این واکنش اسید سیتریک به آن اضافه کردند و سپس مراحل خشک کردن و عملیات حرارتی انجام شد. پارامترهای عملیات حرارتی، مرحله نهایی در آمادهسازی نانوذرات فریت کبالت بودند که بررسی شدند. ساختار اسپینل در همه نمونههای آنها شکل گرفته بود و هنگامی که ذرات شروع به رشد کردند ناخالصیها حذف شد. ویژگی مغناطیسی مرتبط با رفتار فریمغناطیس این نمونهها مقدار emu/g 62 برای اشباع مغناطیسی را نشان میدهد [۵۸].
در جدیدترین پژوهشی که درباره آماده سازی و ارزیابی نانوکامپوزیت سیلیکا آئروژل/فریت در سال ۲۰۱۴ صورت گرفته است، کاتاگر و همکارانش[۶۲] نانوذرات فریت را به روش تهنشینی آماده کردند و سپس TMOS را به آن اضافه نمودند. برای این کار آنها O2H6. ۲NiCl، O2H6. ۳FeCl و ۲ZnCl را با اضافه کردن آب مقطر حل کردند. PH محلول در رفلاکس ۱۱۰ درجه سانتی گراد به مدت ۲۴ ساعت ۱۳ تنظیم شده بود. با حذف NaOH که برای PH اضافه شده بود، و شستن مکرر با آب مقطر و اتانول نانوذرات نتیجه شدند. بعد از بهدست آمدن نانوذرات به طور مستقیم به TMOS اضافه شدند و ۳NH و آب دیونیزه به عنوان کاتالیست برای تهیه سل همگن اضافه گردیدند. برای مرحله پیر سازی قالبهای حاوی سل را در اتانول به مدت ۲ ساعت و دمای ۵۰ درجه سانتی گراد پیرسازی کردند و در نهایت ژل خیس را با خشک کردن فوق بحرانی کربن دی اکسید بهدست آوردند. تحقیقات آنها نشان داد که زمان ژل شدن با افزایش نسبت مولی اتانول/TMOS افزایش یافت. همچنین به دلیل کشش سطحی اتانول، نمونهها منقبض میشوند یا ترک میخورند. نانوکامپوزیت بهدست آمده ساختار اسکلت شبکهی سه بعدی را حفظ کرد. مساحت سطح ویژه با افزایش مقدار فریت از /g2m 700 تا /g2m 300 تغییر کرد. به علاوه ویژگی مغناطیسی فریت در ساختار نانو کامپوزیت تغییر نکرد [۵۹].
۳-۵ برخی از کاربردهای آئروژل
۳-۵-۱ آئروژلها به عنوان کامپوزیت
همانطور که پیشماده الکوکسید سیلیکون برای شکلگیری شبکهی ژل با اکسیدهای فلزی دیگر به اندازهی کافی واکنشی است، مطالعات زیادی در زمینه سنتز سیلیکا آئروژل برای کاربردهای مختلف صورت گرفته است [۱].
۳-۵-۲ آئروژلها به عنوان جاذب
آئروژلهای فوق آبگریز و انعطافپذیر برای در جذب حلالهای معدنی و روغنها سنتز شدند. ونکاتشوارا رائو و همکارانش[۶۳] چگالی جذب و واجذب سیلیکا آئروژلهای فوق آبگریز را با بهره گرفتن از یازده حلال و سه روغن بررسی کردند [۶۰].
۳-۵-۳ آئروژلها به عنوان حسگر
آئروژلها تخلخل بالا، حفرههای در دسترس، و سطح در معرض بالا دارند. از این رو کاندیداهای خوبی برای استفاده به عنوان حسگر هستند.بر اساس مطالعه وانگ و همکارانش[۶۴] روی آئروژل لایهی نازک نانوذرات سیلیکا آئروژل نشان داد که مقاومت الکتریکی به طور قابل ملاحظهای با افزایش رطوبت کاهش یافت. زیروژل همان مواد حساسیت کمتری را نشان داد. آئروژلهایی که اصلاح سطح شدند در مقایسه با آئروژلهای آبگریز کمتر تحت تأثیر رطوبت قرار گرفتند و میتوانند به عنوان ضد زنگ و عوامل آبگریز مورد استفاده قرار بگیرند [۶۱].
چن و همکارش[۶۵] آئروژلهایی را برای کاربرد حسگرهای زیستی مطالعه کردند. در مطالعه آنها، آئروژلهای مزوحفره به وسیله پلیمریزاسیون سل-ژل با یک مایع یونی به عنوان حلال تهیه کردند. نتایج نشان میدهدکه آئروژل آماده شده میتواند به عنوان یک بسترشناسایی برای اسید نوکلوئیدها به کار رود [۶۲].
۳-۵-۴ آئروژل به عنوان مواد با ثابت دی الکتریک پایین
لایه نازکهای آئروژل ۲SiO توجه خاصی را به خود اختصاص داد، به دلیل ثابت دی الکتریک خیلی پایین، تخلخل و پایداری حرارتی بالا. پارک و همکارانش[۶۶] لایه نازک سیلیکا آئروژل را برای لایهی داخلی دی الکتریک مورد بررسی قرار دادند و ثابت دی الکتریک را تقریبا ۹/۱ اندازهگیری کردند. آنها ثابت دی الکتریک بسیار پایین فیلمهای آئروژل را برای لایهی داخلی مواد دی الکتریک تولید کردند. فیلم های سیلیکا آئروژل به ضخامت ۹۵۰۰، % ۵/۷۹ تخلخل، و ثابت دی الکتریک پایین ۲ با روش فرایند خشک کردن محیط با بهره گرفتن از n-هپتان به عنوان حلال خشک کن بهدست آوردند [۶۳].
۳-۵-۵ آئروژل به عنوان کاتالیزور
مساحت سطح ویژهی بالای آئروژلها منجر به کاربردهای زیادی میشود، از جمله جاذب شیمیایی برای پاکسازی نشتی. این ویژگی کاربرد زیادی را به عنوان کاتالیزور یا حامل کاتالیزور به همراه دارد. آئروژلها در کاتالیستهای همگن مناسب هستند، زمانی که واکنشدهندهها هم در فاز مایع و هم در فاز گاز هستند [۲۷].
۳-۵-۶ آئروژل به عنوان ذخیره سازی
تخلخل بالا و مساحت سطح زیاد سیلیکا آئروژلها میتواند برای کاربردهایی مثل فیلترهای گازی، جذب رسانهای برای کنترل اتلاف، محصور سازی، ذخیره سوخت هیدروژن به کار رود. آئروژلها میتوانند در مقابل تنش گذار مایع/گاز مقاومت کنند زیرا بافت آنها در طول پخت تقویت شد به عنوان مثال در ذخیره سازی، انتقال مایعات چون سوخت موشکها کار برد دارد. به علاوه وزن پایین آئروژلها بزرگترین مزیت است که در سیستم حمل دارو به دلیل ویژگی زیست سازگار آنها مورد استفاده است [۶۴]. کربن آئروژلها در ساخت الکتروشیمی ابر خازن دو لایه کوچک استفاده شد. ابر خازنهای آئروژل مقاومت ظاهری پایینی در مقایسه با ابر خازنهای معمولی دارد و میتواند جریان بالا را تولید یا جذب کند.
۳-۵-۷ آئروژلها به عنوان قالب
فیلمهای سیلیکا آئروژل برای سلولهای خورشیدی رنگ حساس استفاده شدند. مساحت سطح ویژهی فیلمهای آئروژل روی فیلمهای شیشهای رسانا تهیه شدند. نشست لایه اتمی برای پوشش قالب آئروژل با ضخامتهای مختلف ۲TiO با دقت کمتر از نانومتر انجام شد. غشاء آئروژل پوشش داده شده با ۲TiO در سلول خورشیدی رنگ حساس گنجانیده شد. طول نفوذ شارژ با افزایش ضخامت ۲TiO افزایش یافت که منجر به افزایش جریان شد [۶۵].
۳-۵-۸ آئروژل به عنوان عایق گرما
جدای از تخلخل بالا و چگالی پایین یکی از جذابترین ویژگیهای آئروژل رسانندگی گرمایی پایین آنها است، علاوه بر این، از یک شبکهی سه بعدی با ذرات ریز متصل شده تشکیل شدهاند. بنابراین انتقال گرما از میان بخش جامد آئروژلها از طریق مسیر پر پیچ و خمی است. فضای اشغال نشده در یک جامد توسط آئروژل به طور معمول با هوا پر شده مگر آن که تحت خلاء مهروموم شده باشد. این گازها میتوانند انرژی حرارتی را از طریق آئروژل انتقال دهند. حفرههای آئروژل باز هستند و اجازه عبور گاز از میان مواد را میدهند [۲۷].
۳-۵-۹ آئروژلها در کاربرد فضایی
ناسا از آئروژلها برای به دام انداختن ذرات گرد و غبار روی فضاپیما استفاده کرد. ذرات در برخورد با جامد اسیر شده، گازها تبخیر میشوند و ذرات در آئروژل به دام میافتند [۲۷].
جدول ۳-۱ کاربردهای مختلف آئروژلها را به طور مختصر نشان میدهد.
۳-۶ خلاصه
در این فصل پس از مقدمهی کوتاه، اندکی در مورد سنتز آئروژل با روش سل-ژل گفته شد. پس از آن فرایندهای لازم برای شکلگیری ژل بیان شد و سپس تکنیکهای مختلف خشک کردن و شرایط لازم برای این کار با مختصری توضیح نوشته شد. بعد مروری کوتاه به برخی از تلاشهای انجام شده در این زمینه داشتیم و در آخر برخی از کاربردهای مختلف آئروژلها را با ذکر مثال درج شد.
جدول ۳-۱ کاربردهای مختلف آئروژلها [۲۷].
خاصیت | ویژگی | کاربرد |
رسانایی الکتریکی |
|
|
خود عبوری است از دَر ممنوع / آن دری که حضور در فرداست
بی زمان است این جزیرهی عشق / گرچه در عرصهی زمان پیداست
گل سُرخی که صبح رستاخیز / مایهی مستی مشام خداست
حَسَد و رَشک آتش افروزش / زندگی بخش آن تحمل هاست
عادت و ابتذال دشمن اوست / که « رسیدن» در آن، تباهی ماست
عشق، جان آفریدن است از تن / گرچه پایان آن تنی تنهاست
عطشی بهر « نیم زادِ » نهان / که رسیدن به او تمنّی ماست
عشق، گم کردن من و تو و اوست / هر چه گم کرده ای همه آنجاست
( هزارهی دوم آهوی کوهی، غزل برای گل آفتابگردان، قصیده ای در ستایش عشق، صفحه ۱۹۱ )
شاعر در بیت :
ساختن ایزدی ز همچو خودی
جاودان کردن هوا و هباست
به نقد عشق های مجازی پرداخته و در بیت بعد می گوید:
عشق، آغاز می شود با تن
به کجا می رسد؟ خدا داناست!
و عشق به تن را وقعی نمی نهد و در باور او فرجامی در خور و شایسته ندارد و شاعر در چند بیت مانده به اختتام معتقد است:
عشق، جان آفریدن است از تن
گرچه پایان آن تنی تنهاست
در مسیر عشق تن باید مبدل به جان گردد از خویشتن بگذرد و به جایگاه ابدی خود تعلق گیرد. واژهی ” نیم زاد نهان ” شکل زیبا شدهی ” نیمه پنهان ” است یا ” نیمهی گمشده ” و شاعر معتقد است:
عشق، گم کردن من و تو و اوست
هر چه گم کرده ای همه آنجاست
در مجموع آن چه که از عاشقانه های شفیعی کدکنی نمونه آوردیم جز در سه نمونهی نخست نگاه زنانهی محسوس دیگری وجود ندارد اگر چه که ساختار لطیف سرایش سرشک چندان که پیش تر نیز اشاره کردیم ساختاری زنانه است.
پی نوشت
جنس دوم، جلد ۲، سیمون دوبووار، ترجمه: قاسم صنعوی، صفحه ۶۰۵
بررسی عناصر زنانه در شعر، رسالهی کارشناسی ارشد، پریسا مسعودی، صفحه ۶۲
بررسی شعر بانوان در ادبیات معاصر، شهربانو مین زاده بولاقی، صفحه ۲۱۶
همان کتاب، صفحه ۲۸
زن و عشق، زینب یزدانی، صفحه ۲۱۱
زن یک ارزش، ماریان ویلیامسون، ترجمه و تلخیص، مینو احمد سرتیپ، صفحه ۹۵
جنس دوم، جلد۲، سیمون دوبووار، ترجمه: قاسم صنعوی، صفحه ۵۶۷
دیوان حافظ، دکتر خلیل خطیب رهبر، غزل نخست، صفحه ۱
شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، عبدالحسین زرین کوب، صفحه ۷۱
گهواره ی سبز افرا، احمد ابو محبوب، صفحه،۷۶
دیوان حافظ، دکتر خلیل خطیب رهبر، غزل سی و چهار، صفحه۵۰
مجلهی علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دورهی بیست و پنجم، شماره، صفحه ۹۶
همان مجله، صفحه ۹۸
مجلهی کارنامه، صفحه ۳۳
دیوان حافظ، غزل صد و هفتاد و هشت، صفحه ۲۳۹
آدرس سایت www.niazerooz.com/newz/4818
دیوان حافظ، دکتر خلیل خطیب رهبر، غزل ۲۶۶، صفحه ۲۴۴
همان کتاب، غزل ۲۴۴، صفحه ۳۳۰
کلیات سعدی، غزل ۴۵۰، صفحه ۶۳۴
دیوان حافظ، دکتر خلیل خطیب رهبر، غزل ۱۷۸، صفحه ۲۳۹
روابط عاطفی غیر عرفی و غیر اخلاقی
این عنوان فی الواقع مبین یک رفتار زنانه یا یک خصوصیت شعری زنانه نیست. قصد ما در ذیل این عنوان بررسی اشعاری است که پاره ای معضلات اجتماعی مبتلا به زنان را مطرح می کند، و بیش ترین قشر آسیب پذیر در برقراری روابط غیر عرفی و غیر اخلاقی زنان هستند چندان که مصطلحات رایج برای اطلاق به افرادی که اقدام به برقراری روابط غیر عرفی و اخلاقی می کنند بیش تر گریبان گیر زنان است و به وفور در اشعار و آثار از این اصطلاحات برای بیان مقصود استفاده می شود. به هر روی « توجه به زن هر جایی و بی بند و بار و به اصطلاح « روسپی » در شعر شاعران معاصر، نشانگر حضور چنین زنانی در جامعه است. وجود چنین زنانی در شعر شاعران معاصر، زاییدهی مطلق ذهن شاعر نمی تواند باشد، بلکه برگرفته شده از واقعیت اجتماعی است… این زنان به دلایل مختلف به چنین کاری تن در می دهند و ارزش واقعی خود را نادیده می گیرند.»۱ سیمین بهبهانی هفت عنوان شعر دارد که مشخصاً به ارتباطات بیرون از دایره پیوند زناشویی مربوط می شود ما این هفت عنوان شعر را به قصد تحلیل و بررسی تصاویر شاعرانهی زن مدار در این بخش مرور می کنیم و به فراخور آن چه را که نیاز به توضیح و تفسیر دارد بیان می داریم.
نغمهی روسپی
بده آن قوطی سرخاب مرا / تا زنم رنگ به بی رنگیی خویش
بده آن روغن، تا تازه کنم / چهر پژمرده ز دلتنگیی خویش
بده آن عطر که مشکین سازم / گیسوان را و بریزم بـر دوش
بده آن جامه ی تنگم که کسان / تنگ گیرند مرا در آغوش
رابطه منفی و معنادار
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادها
۵-۱مقدمه
امروزه تصمیم گیرندگان به ناچار نیازمند به اطلاعات مفید و مربوط هستند و چنانچه سیستمهای اطلاعاتی نتوانند اطلاعات لازم و ضروری را به استفاده کنندگان برسانند تصمیم های اتخاذ شده نم یتوانند درست باشند. در این میان کشف ارتباط بین عوامل مختلف میتواند اطلاعات تهیه شده به وسیله سیستم حسابداری را بهبود بخشد و تأثیرگذاری آن را بیشتر گرداند به نحوی که استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری بتوانند بر مبنای این اطلاعات تصمیمات درستی را اتخاذ نمایند.
هدف ما در این پژوهش مطالعه بررسی ارتباط بین ساختار سرمایه و تمرکز مالکیت با مدیریت موجودی نقد در بین شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که طی سال های ۱۳۸۸ الی ۱۳۹۲ در بورس حضور داشتند، بود که براین اساس فرضیه های پژوهش در خصوص معناداری ارتباط بین متغیرهای فوق مورد آزمون قرار گرفت در فصلهای پیشین، به بیان موضوع، بررسی مبانی نظری، متدولوژی پژوهش ، برآورد و آزمون مدل با بهره گرفتن از داده های واقعی پرداختیم و در نهایت، بر اساس اعداد و ارقام بدست آمده، نتایج آماری استخراج گردید. در این فصل ابتدا نتایج فرضیه های پژوهش و یافته های حاصل از تحلیل آماری داده ها تشریح میگردد و سپس پیشنهادهایی با توجه به یافته های پژوهش ارائه میگردد.
۵-۲ نتیجه گیری آزمون فرضیه های پژوهش
این پژوهش دارای ۴ فرضیه می باشد که در ذیل به تشریح ان پرداخته میشود
فرضیه اول: بین اهرم مالی و مدیریت موجودی نقد ارتباط معناداری وجود دارد.
با توجه به مقدار آماره( t (4544/0 متغییر اهرم مالی سطح احتمال مربوط به آن که معادل (۶۴۹۷/۰) و با در نظر گرفتن سطح معنی داری آزمون که کمتر از ۰۱/۰ شده است، دارای رابطه معنادار با متغیر وابسته (مدیریت موجودی نقد) نیست
باتوجه به نتایج پژوهش رسائیان با عنوان بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و نقدینگی سهام در ایران به بررسی رابطه بین متغیرهای نقدینگی به عنوان متغیرهای مستقل و اهرم مالی به عنوان متغیر وابسته پرداختند. در این پژوهش ۶۰ شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. روش آزمون فرضیه های این پژوهش رگرسیون ترکیبی بود که نتایج حاصل از آن فرضیه ها بیانگر این مسئله است بین متغییر اهرم مالی و رابطه معنی داری درسطح اطمینان ۹۵% وجود ندارد .
فرضیه دوم: بین اهرم عملیاتی و مدیریت موجودی نقد ارتباط معناداری وجود دارد.
متغیر اهرم عملیاتی با توجه به مقدار آماره(۱۳۸۲/۵) t و با در نظر گرفتن سطح معنی داری آزمون ۰۱/۰ است رابطه مثبت و معنی دار با متغیر وابسته (مدیریت موجودی نقد) است
ملایی درپژوهشی تحت عنوان«رابطه بین اهرم عملیاتی وجریان وجوه نقد عملیاتی باریسک سیستماتیک دربورس اوراق بهادار تهران » به بررسی رابطه بین اهرم عملیاتی و ریسک سیستماتیک با جریان وجوه نقد عملیاتی پرداخته ومیزان وتوانایی این دومتغیر رادرپیش بینی جریان وجوه نقد عملیاتی باهم مقایسه کرده است وبه نتیجه مشابه پژوهش فوق رسیده است که اهرم عملیاتی وریسک سیستماتیک با جریان وجوه نقد عملیاتی رابطه مثبت ومعناداری دارد.
فرضیه سوم: بین اهرم مرکب و مدیریت موجودی نقد ارتباط معناداری وجود دارد.
براساس نتایج مدل پانل اثرات ثابت در متغیر اهرم مرکب مقدار آماره (۰۳۲۷/۴)t در سطح اطمینان ۹۵%، دارای رابطه مثبت و معنادار با متغیر وابسته (مدیریت موجودی نقد) است
فرضیه چهارم: بین تمرکز مالکیت و مدیریت موجودی نقد ارتباط معناداری وجود دارد.
متغیر تمرکز مالکیت با توجه به مقدار آماره(۰۶۷۴/۴-) t و سطح احتمال مربوط به آن در سطح اطمینان ۹۹%، دارای رابطه منفی و معنی دار با متغیر وابسته مدیریت موجودی نقد است. بطور کلی نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش روبین همخوانی دارد وی پژوهشی با عنوان سطح مالکیت، تمرکز مالکیت و نقدشوندگی انجام دادند و به این نتیجه رسید که نقدشوندگی با تمرکز مالکیت نهادی رابطه منفی ومعناداری دارد.
با توجه به نتایج حاصل از فرضیه های فوق هیچ رابطه میان اهرم مالی و مدیریت موجود نقد نمی باشد منابع مالی هر واحد اقتصادی از منابع داخلی وخارجی تامین میشود منابع داخلی شامل جریان های نقدی حاصل از عملیات،وجوه حاصل از فروش دارایی ها و منابع خارجی شامل استقراض از بازارهای مالی و انتشارسهام می باشد بدین ترتیب شیوه تامین مالی هیچ ارتباطی با نقدینگی ندارد.صلواتی و رسائیان پژوهشی تحت عنوان ساختار سرمایه و نقدشوندگی سهام انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که بین ساختار سرمایه و متغیرهای مستقل نقدشوندگی سهام شرکت رابطه معنی داری درسطح اطمینان ۹۵% وجود ندارد.در فرضیه های بعدی رابطه معناداری بین متغییرها مشاهده کردیم هرچند که در این تحقیق بین ساختار سرمایه و تمرکزمالکیت با مدیریت موجودی نقدهمبستگی منفی و مثبتی معنی دار به دست آمد به عبارت دیگر بین متغییرهای ساختار سرمایه و تمرکزمالکیت با مدیریت موجودی نقد ارتباط معناداری وجود دارد اما با این حال نمیتوان نقش سایر عوامل را در تصمیم گیریهای استفاده کنندگان و ارزش آفرینی مدیران واحدهای تجاری نادیده گرفت. به طور قطع عوامل اقتصادی شامل نرخ ارز، نرخ تورم و نرخ اشتغال و عوامل سیاسی و فرهنگی به عنوان عوامل تأثیرگذار تصمیم گیریهای سرمایه گذاران و ارزش آفرینی مدیران واحدهای تجاری به شمار می آیند.
۵-۳ پیشنهادها:
۵-۳-۱ پیشنهادهای حاصل از تحقیق:
با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش بین ساختار سرمایه و تمرکز مالکیت با مدیریت موجودی نقد به سرمایه گذاران و سهامداران پیشنهاد می شود که
با توجه به اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با خصوصی سازی ، پیشنهاد می شود که ضمن واگذاری سهام شرکت ها به سرمایه گذاران شرکتی از تمرکز مالکیت آن ها در شرکت ها جلوگیری به عمل آید و با ایجاد تنوع بین مالکان ، امکان رقابت بین آن ها ایجاد گردد ؛ تا از این طریق اولاً اعمال نظارت بر عملکرد مدیریت انجام شود و ثانیاً ضمن انتقال اطلاعات از سوی آن ها به بازار ، کارایی اطلاعاتی بازار بهبود یابد و نقدشوندگی سهام افزایش یابد .
با توجه ارتباط نزدیک ساختار مالکیت با نقدشوندگی سهام پیشنهاد می شود که سازمان بورس و اوراق بهادار افشای بیشتری در مورد اطلاعات مربوط به ساختار مالکیت شرکتهای بورسی صورت دهد تا استفاده کنندگان صورت های مالی اطمینان کسب کنند که به اطلاعات کافی در این زمینه دست یافته اند
با توجه به اینکه ارقام سود، همواره از مهمترین نکات تأثیرگذار در تصمیم گیری استفاده کنندگان از صورت های مالی است، آنها به این نکته توجه داشته باشند که سود شرکت هایی که دارای تمرکز مالکیت برون سازمانی بیشتری هستند، قابل اتکاتر از شرکت هایی با ساختار مالکیت پراکنده است . در ضمن، این نکته درخور توجه است که وجود چندین بلوک دار عمده در شرکت باعث می شود که کیفیت سود بالاتر از زمانی باشد که تنها یک بلوک دار عمده در شرکت وجود دارد.
توجه نهادهای قانون گذار از جمله سازمان بورس اوراق بهادار ،کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران، کانون کارگزاران، شرکت های کارگزاری و سرمایه گذاری،تمامی فعالان بازار سرمایه و … به روابط بین ساختارسرمایه و تمرکز مالکیت با نقدینگی که در این تحقیق بدان اشاره شده است.
با توجه به یافته های این تحقیق به فعالان بازار سرمایه ، تصمیم گیرندگان ، تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل بورس اوراق بهادار پیشنهاد می گردد در تحلیل طرح های سرمایه گذاری در دارایی های مالی و اوراق بهادار به روابط بین ساختار سرمایه و تمرکزمالکیت با مدیریت موجودی نقدی که در این تحقیق بدان اشاره شد، توجه ویژه مبذول داشته ؛ زیرا لحاظ این عوامل مهم منجر به انتخاب سبد سرمایه گذاری بهینه با کمترین مخاطره و بیشترین بازدهی می گردد ، ضمن آنکه شفافیت محیط تصمیم گیری و نتایج حاصله را نیز دو چندان می نماید.
۵-۳-۲پیشنهادها برای تحقیقات آتی:
که در آن n ضریب شکل بوده و به شکل زیر تعریف شده است،
(۱-۳۲)
که در رابطه بالا ψ ضریب کروی بودن شکل است که حاصل تقسیم مساحت سطح یک کره با حجمی معادل حجم ذره بر مساحت سطح ذره است. بنابراین n برای ذرات کروی شکل مساوی ۳ بوده و در این صورت معادله بالا به معادله ماکسول تبدیل میشود. هر دو معادله بالا عملاً برای ذراتی با اندازه های بزرگتر و در مقیاس میلی و میکرو استخراج شدهاند و کاربرد آنها برای نانوسیالات ابهامآمیز بوده و به جوابهای معتبری منجر نخواهد شد.
حرکت براونی، حرکت یا جا به جایی تصادفی ذرات معلق در یک محلول است. در بحث نانوسیالات، این حرت تصادفی انرژی را بهطور مستقیم از طریق نانوذرات منتقل می کند. مقالات زیادی در رابطه با اثر حرکت براونی بر ضریب هدایت گرمایی نانوسیالات وجود دارد. مدلهای متعددی برای تعیین ضریب هدایت گرمایی نانوسیالات بر مبنای حرکت براونی نانوذرات تعریفشدهاند که در اینجا بعضی از آنها را معرفی میکنیم. باتاچاریا و همکاران[۶۹] [۲۸] با بهره گرفتن از شبیهسازی حرکت براونی ضریب هدایت گرمایی مؤثر نانوسیال را بهصورت زیر تعریف کردند،
(۱-۳۳)
باید توجه کرد که در معادله (۱-۳۳)، kp ضریب هدایت گرمایی توده ذرات نیست و اثر حرکت براونی نانوذرات را در محاسبه ضریب هدایت گرمایی نانوسیال به همراه دارد. روشی به نام شبیهسازی دینامیک براونی برای محاسبه kp مورد استفاده قرار میگیرد و سپس از آن برای محاسبه knf استفاده می شود.
کو و کلینشتروئر[۷۰] [۲۴] ضریب هدایت گرمایی نانوسیالات را بهصورت ترکیبی از دو قسمت مجزا موردتوجه قرار دادند،
(۱-۳۴)
که در آن kStatic افزایش هدایت گرمایی نانوسیال ناشی از عامل هدایت گرمایی بالاتر نانوذرات را در برمیگیرد و kBrownian اثر حرکت براونی را در نظر میگیرد. برای قسمت سکون[۷۱] مدل کلاسیک ماکسول پیشنهاد شد. [۱۳].
(۱-۳۵)
برای kBrownian، حرکت براونی ذرات همراه با اثر جا به جایی ذرات سیال با نانوذرات اطراف آنها در نظر گرفته شد بهعنوان نتیجه تعریف زیر پیشنهاد شد.
(۱-۳۶)
کمیل فرزند زیاد، اهل یمن و از قبیله نخع است. او از تابعین اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و از یاران مخلص و جزو اصحاب سرّ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و از یاران امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است.
کمیل از کسانی بود که در زمان عثمان، همراه مالک اشتر و هشت نفر دیگر با سعیدبنعاص والی کوفه به نزاع و نقد عثمان پرداخت، و چون خبرش به عثمان رسید او و نه نفر دیگر را به شام, نزد معاویه تبعید کرد.[۳۲۴]
او از جمله شیعیانی بود که در روزهای اول خلافت حضرت علی (علیهالسلام) با ایشان بیعت کرد. او در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگید.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) کمیل را به ولایت شهر «هیت» منصوب کرد، او سرانجام به جرم اخلاص به مقام ولایت امیرمؤمنان (علیهالسلام) به دست حجاج بن یوسف ثقفی به شهادت رسید.[۳۲۵]
کمیل از خواص یاران امام على (علیه السّلام) بود، روایات زیاد و دعاهائى فراوانی از آن حضرت نقل میکند، که معروفترین آنها دعاى کمیل میباشد.
تنها نقطه ضعف کمیل به زمانی برمیگردد که سفیان بن عوف که از جانب معاویه مأمور غارت شهرها و کشتن شیعیان شده بود، به شهر هیت رسید. کمیل بن زیاد چون خبر یافتهبود، که از جانب شام لشکری مىرسد و قصد دارد به هیت حمله کند، مردى از اصحاب خویش را با پنجاه پیاده در هیت گذاشت و خود بیرون رفت و به نواحى مرزى منطقه حکمفرمایى معاویه مانند قرقیسیا و دیگر دهکدههاى کناره فرات حمله کرد و قصد داشت، اینچنین مقابل لشکر شام را بگیرد. امّا هنگامیکه کمیل از شهر هیت بیرون رفت، سفیان بن عوف رسید و هیت و اطراف آن را غارت کرد و هیچ کس نبود که او را دفع کند.[۳۲۶]
خبر این اقدام کمیل که به امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید ایشان را ناراحت کرد و حضرت (علیه السلام) نامهای با این مضمون برایش نوشت:
«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ تَضْیِیعَ الْمَرْءِ مَا وُلِّیَ وَ تَکَلُّفَهُ مَا کُفِیَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْیٌ مُتَبَّرٌ وَ إِنَّ تَعَاطِیَکَ الْغَارَهَ عَلَى أَهْلِ قِرْقِیسِیَا وَ تَعْطِیلَکَ مَسَالِحَکَ الَّتِی وَلَّیْنَاکَ لَیْسَ لَهَا مَنْ یَمْنَعُهَا وَ لَا یَرُدُّ الْجَیْشَ عَنْهَا لَرَأْیٌ شَعَاعٌ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَهَ مِنْ أَعْدَائِکَ عَلَى أَوْلِیَائِکَ غَیْرَ شَدِیدِ الْمَنْکِبِ وَ لَا مَهِیبِ الْجَانِبِ وَ لَا سَادٍّ ثُغْرَهً وَ لَا کَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْکَهً وَ لَا مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِیرِهِ وَ السَّلَامُ.»
«اما بعد، واگذاردن آدمی آنچه را بر عهده دارد و عهدهدار شدن وی کاری را که دیگری باید گزارد، ناتوانیی است آشکار و اندیشهای تباه و نابکار. دلیری تو در غارت مردم قرقیسیا و رها کردن مرزهایی که تو را بر آن گماردهایم، و کسی در آنجا نیست که آن را بپاید، و سپاه دشمن را از آن دور نماید، رأیی خطاست و اندیشهای نارسا. تو پلی شدهای تا از دشمنانت هر که خواهد از آن بگذرد و بر دوستانت غارت برد. نه قدرتی داری که با تو بستیزند، نه از تو ترسند و از پیشت گریزند. نه مرزی را توانی بست، نه شوکت دشمن را توانی شکست. نه نیاز مردم شهر را بر آوردن توانی، و نه توانی امیر خود را راضی گردانی.»[۳۲۷]
بعد از این قضیه، کمیل درصدد جبران خطای خود درآمد. در آن هنگام معاویه یکى از مأموران خود را به نام عبد الرّحمان بن الأشتم، با لشکرى آراسته روانۀ جزیره کرد، و به او مأموریت داد، که برود و هر کسى را که از اصحاب امام على (علیه السلام) آنجا مییابد، بگیرد و بکشد و آنجا را غارت کند. عبد الرّحمان به سوی جزیره رهسپار شد. کارگزار امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جزیره، شبت بن عامر بود. هنگامیکه خبر عبد الرّحمان الأشتم را شنید، نامهاى به کمیل بن زیاد نوشت و او را خبردار کرد.. کمیل هم در جواب او نوشت:
«امّا بعد، مکتوب تو رسید، منظورت را فهمیدم. در این کار بسیار تأمّل کردم. رأى من این است که نزد تو آیم. این نامه را نوشتم و سریع میآیم. و السّلام.»
کمیل بن زیاد، عبد الله بن وهب الراسبىّ را در هیت جای خود گمارد و چهار صد سوار نیز به او داد و از هیت بیرون آمد با چهار صد سوار دیگر به سوی نصیبین رفت و به شبث پیوست. شبث ششصد سوار داشت. هنگامیکه کمیل به او پیوست از نصیبین بیرون آمدند و به مقابله با عبد الرّحمان پرداختند. دو نفر از اصحاب کمیل بن زیاد، به نامهای عبد الله بن قیس و مدرک بن بشیر العنترىّ شهید شدند و از اصحاب عبد الرّحمان جمعى به قتل رسیدند. سرانجام، کمیل و شبث پیروز شدند و لشکر شام با بدترین وضع به سوی شام فرار کردند.
بعد از آنکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) این خبر را شنید، نامهای همراه با تأیید به کمیل بن زیاد با این مضمون نوشت:
«امّا بعد، حمد و سپاس خداى را- جلّ جلاله- که در حقّ بندگان خویش چنانکه خواهد، احسان کند و هر کس را که بخواهد به نصرت عزیز گرداند. فنعم المولى و نعم النصیر. مددى که تو به مسلمانان دادى و یاریی که کردى و طریق فرمانبردارى امام و مقتداى خویش مسلوک داشتى معلوم شد، همیشه گمان من به تو همین بوده و هر حسابی بر تو داشتم، لایق آن بودهای. خداى تعالى به تو جزاى خیر دهد و همچنین به جماعتى که به یارى تو آمدند و جان خود را نثار کردند. اینبار که بدون اجازه و اذن من اینکار را کردی، نیکو گذشت، امّا باید که بعد از این هر امر مهمّی که پیش میآید و هر کارى که میخواهی در آن قدم بگذاری، ابتدا مرا از کیفیّت آن با خبر کنی و دستور بگیری تا هرآنچه صلاح کار باشد بگویم و از سرانجام نیک و بد آن به تو خبر بدهم، خدا کفایت کند ظلم ظالمان را «أَنَّ الله عَزِیزٌ حَکِیمٌ»[۳۲۸]و السّلام.»[۳۲۹]
اینچنین کمیل دوباره اعتماد امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به خود جلب کرد.
۵.۱۱. عبدالله بن جعفر:
عبداللَّه فرزند «جعفر (ذو الجناحین) ابن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف» یکی از شخصیتهای بزرگ اسلام است. پدرش جعفر طیار برادر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و مادرش اسماء بنت عمیس بود، او همسر بانوی بزرگ اسلام قهرمان کربلا، حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) میباشد.
او از افرادی بودهاست که در ابتدای حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) با ایشان بیعت کرد و همواره پشتیبان حضرت (علیه السلام) بودهاست. او در جنگ صفین یکی از امرای سپاه و یکی از فرماندهان بلند پایه ارتش امام علی (علیهالسلام) بود.
عبدالله از افراد معدودی بود که همراه امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) پیکر مبارک امام علی (علیهالسلام) را دور از چشم دشمنان و خوارج در نجف به خاک سپرد.
عبداللهبنجعفر همواره از امیرالمؤمنین (علیه السلام) دفاع می کرد. پس از صلح امام حسن (علیه السلام) روزی نزد معاویه رفت. عمروعاص هم نزد معاویه نشسته بود. وقتی خبر آمدن عبدالله را به معاویه دادند، عمرو گفت: به خدا امروز با او بدرفتاری میکنم. معاویه گفت: ای اباعبدالله! این کار را نکن که نمیتوانی حریف او شوی. و شاید تو با این کار بزرگی که او دارد و از ما پوشیده است آشکار کنی.
در همین هنگام عبدالله بن جعفر وارد شد. معاویه او را نزدیک خود نشاند. عمرو روی به یکی از همنشینان معاویه کرد و آشکارا و بدون اینکه از عبدالله بن جعفر مخفی کند به امام علی (علیهالسلام) دشنام داد.
رنگ چهره عبدالله بن جعفر برافروخته شد و رگهایش برآمد و از خشم میلرزید، سپس مثل شیر نر از تخت پایین آمد. عمروعاص گفت: ای اباجعفر، خاموش باش! عبدالله بن جعفر به او گفت: تو خاموش باش، ای بیمادر! و سپس این بیت را خواند:
«گمان میکنم بردباری من قوم مرا بر من گستاخ کرده است و حال آنکه گاهی مرد بردبار جهل میورزد»
سپس آستینهای خود را بالا زد و گفت: ای معاویه تا چه وقت باید جرعه خشم و غیظ ترا فرودهیم؟ و تا چه هنگام باید بر سخنان ناخوشایند تو صبر کنیم و بیادبی و خوی نکوهیدهات را تحمل نماییم؟ زنان سوگوار بر تو بگریند! بر فرض اینکه برای دین حرمتی قائل نیستی که مانع کارهای خطای تو شود، آیا آداب مجالست، تو را از اینکه همنشین خود را نیازاری بازنمیدارد؟! به خدا سوگند، اگر عواطف پیوندهای خویشاوندی تو را به مهرورزی وامیداشت یا اندکی از اسلام حمایت میکردی هرگز این فرزندان کنیزکان روسپی و بردگان سست عنصر با آبروی قوم تو بازی نمیکردند. بر کسی جز سفلگان و بیادبان، جایگاه گزیدگان پوشیده نمیماند و تو سفلگان قریش و غرائز کودکانه آنان را می شناسی، بنابراین، اگر آنان خطای بزرگ ترا در ریختن خون مسلمانان و جنگ با امیرالمومنین (علیه السلام) منطبق با صواب میدانند موجب نشود که مرتکب کارهایی شوی که برخلاف مصلحت و صواب است. آهنگ راه روشن حق کن که گمراهی تو از راه هدایت و غوطهوری تو در دریاهای بدبختی طولانی شده است.
و بر فرض که نمیخواهی در این زشتی که برای خود برگزیدهای سخن ما را بپذیری و از خیرخواهی ما پیروی کنی. هنگامی که برای کارهای خود پیش یکدیگر جمع میشویم از بدگویی در مورد ما و شنیدن آن دست بردار و در خلوت خود هر کار که میخواهی بکن و خداوند خود به حساب تو میرسد. به خدا سوگند اگر که خداوند پارهیی از حقوق ما را در دست تو قرار نمیداد، هرگز پیش تو نمیآمدم.
معاویه گفت: ای اباجعفر، ترا سوگند میدهم که بنشینی. خداوند لعنت کند آن کس را که سوسمار سینهات را از لانهاش بیرون کشید. آنچه گفتی حضورت فرستاده خواهد شد و هر آرزویی داشته باشی پیش ما برآورده است و بر فرض که منصب و مقام پسندیدهات هم نبود باز خلق و خوی و شکل و هیات تو پیش ما برای تو دو شفیع (گرانقدر) است. تو پسر ذوالجناحین و سرور بنیهاشمی.
عبدالله گفت: هرگز! سرور بنیهاشم حسن و حسین (علیهماالسّلام) هستند و در این باره هیچ کس با آن شریک نیست.
معاویه گفت: ای اباجعفر! ترا سوگند میدهم هر حاجتی داری بگو که هر چه باشد آنرا برمیآورم هر چند تمام ثروت خود را از دست بدهم. عبدالله گفت: در این مجلس هرگز! و برگشت.
معاویه بر او چشم دوخت و همچنان که او میرفت گفت: به خدا سوگند، گویی رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) است. راه رفتن و هیکل و خلق و خویش همانگونه است. آری پرتوی از آن چراغ است و دوست دارم در قبال گرانبهاترین چیزی که دارم او برادرم میبود.[۳۳۰]
لغزش عبدالله به زمانی برمیگردد که امیرالمؤمنین (علیه السلام) قیسبنسعد را که یکی از مورد اعتمادترین یارانش بود، به ولایت مصر فرستاد. قیس فرد بسیار باهوشی بود، معاویه دید نمىتواند قیس را بطرف خود بکشاند، بنابراین حیلهاى کرد که اعتماد امیرالمؤمنین (علیه السلام) را نسبت به سعد از بین ببرد. معاویه نامهاى از طرف سعد براى خودش جعل کرد و درآن قیس را متهم به صلح با معاویه وخونخواهی عثمان کرد. معاویه در نامهاى که از طرف سعد براى خودش جعل کرد، اینچنین نوشت و آنرا براى شامیان خواند:
«بنام خداوند بخشنده مهربان. این نامهاى براى امیر معاویه بن ابى سفیان از طرف قیس بن سعد. اما بعد کشته شدن عثمان حادثهاى بزرگ در اسلام بود. من با خود فکر کردم و دین خود را در نظر گرفتم، متوجه شدم که نباید با قاتلان او باشم، من چگونه از کسانى پشتیبانى کنم که امام مسلمانان و نیکوکار و پرهیزکار خود را از پا در آوردند، من اکنون براى گناهانم استغفار مىکنم، و از خداوند مىخواهم که دین ما را حفظ کنند، من اکنون تسلیم شما هستم و همراه شما با قاتلان امام مظلوم جنگ مىکنم، اکنون هر چه مال و لشگر مىخواهى برایت به سرعت مىفرستم.»
بنابراین درمیان مردم شام شایع شد که قیس با معاویه صلح کردهاست.
وقتی این خبر به کوفه رسید، عبداللهبنجعفر به امام علی (علیه السلام) گفت: یا امیرالمؤمنین وضعیت قیس مشکوک است او را از مقام خودش عزل کن.
امّا امیرالمؤمنین (علیه السلام) پاسخ داد: به خدا سوگند من این نامه را تأیید نمىکنم، این نامه را قیس ننوشته است.
امّا همچنان عبدالله اصرار بر عزل او کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین به خدا سوگند اگر آنچه را مىگویند حق باشد، حتی اگر او را از مقامش عزل هم بکنى از تو کنارهگیرى نخواهد کرد.
بعد از این گفتگو نامهای از طرف قیس به دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید که در آن عنوان کرده بود، به کسانی که هنوز بیعت نکردهاند، فرصت داده است. هنگامى که این نامه به حضرت علی (علیه السلام) رسید، عبدالله بن جعفر گفت: یا امیرالمؤمنین او را برکنار کنید و محمدبن ابى بکر را به ولایت مصر بگمارید، به خدا سوگند به من خبر رسیده که قیس گفتهاست: با کشتن مسلمه بن مخلد نمىتوان حکومت درستى تشکیل داد او مىگفت اگر شام و مصر را به من بدهند، مسلمه را نخواهم کشت.
درنهایت بر اثر اصرارهای فراوان عبدالله، امیرالمؤمنین (علیه السلام) قیس را از حکومت مصر عزل کرد و با فشارهای عبدالله، محمد بن ابىبکر را که برادر مادرى عبد الله بن جعفر بود، به حکومت مصر منصوب کرد.
این تحمیل و فشار توسط عبدالله بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) عواقب ناگواری را در پی داشت. هرچند محمدبنابیبکر بسیار انسان با تقوا و شایستهای بود, امّا برای حکومت سرزمین مصر با آن موقعیت حساس، بسیار جوان و کمتجربه بود. بعد از قیس، محمدبنابیبکر نتوانست بر اوضاع مصر مسلط شود و نتیجه آن شد که مصر از حاکمیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خارج شد.[۳۳۱]
۵.۱۲. قیس بن سعد عباده انصاری
قیس فرزند «سعد بن عباده بن دلیم خزرجی»، کنیهاش ابوالفضل و یا ابو عبداللَّه یا ابوعبدالملک بود. او از اصحاب پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است. قیس از نظر جسمی مردی کشیده قامت و از همه بلندتر و دارای موهای بلند و صاف بود؛ امّا محاسنی در صورت نداشت. مردی خوش سیما و زیبا منظر بود. او از نظر خصایص معنوی و روحی، مردی زاهد و شب زندهدار و در عین حال دلیر، شجاع، کارآمد و بخشنده بود. او در نطق و سخنوری، ناطقی توانمند و سخنگویی مقتدر و در عقل و خردورزی نمونه روزگار و در شعر و شاعری قریحهای عالی داشت.
قیس از اصحاب با وفای پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله) و از اصحاب و شیعیان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و از یاران و همراهان همیشگی حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) بود.
قیس هم در دوران جاهلیت و هم در اسلام همواره ریاست و سروری داشت، و خود و اجدادش هم در دوران جاهلیت و هم در اسلام سفرهای گسترده و عمومی داشتند و همه از بخشندگی آنان بهره میبردند و اطعام میشدند.
قیس در زمان پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله) به منزله رئیس پلیس آن حضرت بود که وظایف و مأموریتهای شهری را انجام میداد و عهده دار اجرای دستورهای داخلی و تأمین نظم و امنیت در شهر مدینه بود.
او در برخی جنگها پرچم انصار را به دوش میکشید و در رکاب پیامبر ( صلی الله علیه و آله) حرکت میکرد و گاهی رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) او را برای جمعآوری زکات و مالیات به اطراف میفرستاد، و از کسانی بود که همه به اندیشه و رأی و نظریههایش احترام میگذاشتند.[۳۳۲]
بعد از آنکه خلافت توسط ابوبکر غصب شد، قیس از کسانی بود که با او بیعت نکرد و همواره از امیرالمؤمنین (علیه السلام) دفاع میکرد. او از کسانی بود که در روز جمعهای در مقابل منبر ابوبکر برخاست و در حقانیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) این سخنان را گفت: «ای جماعت قریشی تبار، بزرگان شما خوب میدانند که اهل بیت پیامبرتان به جانشینی و خلافت، شایستهتر و سزاوارترند، اگر در انتخاب خلیفه، سابقه را ملاک قرار میدهید، بدانید که اهل بیت پیشتازان ایمان و گرایش اسلامی بودهاند، و اگر سرسپردگی مطلق و انقیاد کامل در برابر مقام والای رسالت، ملاک برتری و معیار شایستگی است، آنان بیشتر از هر کس مطیع و منقاد فرمان رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله) بودهاند، و تو ای ابابکر، بدان که خداوند، جانشینی رسول و فرستاده خود را خاص علی (علیه السلام) قرار داده است و تو خود به خوبی از این موضوع آگاهی و با گوش خود حکم پیامبر ( صلی الله علیه و آله) و سخن ایشان را درباره علی (علیه السلام)، شنیدهای! حال ای قریشیان! آیا عهد پیامبرتان را نادیده میگیرید؟ و به تعهد خود پشت پا میزنید؟ آیا میخواهید با این معصیت آشکار، اسباب خسران دنیا و آخرت خویش را فراهم آورید.»[۳۳۳]
قیس همواره پشتیبان امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود. او از کسانی بود که در حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به ایشان خدمت میکرد. حضرت (علیه السلام) به خاطر اعتمادی که به او داشت، او را به حکومت مصر منصوب کرد، امّا به خاطر حیلۀ معاویه و شایعه پراکنی که علیه قیس صورت گرفت و متهم به خیانت شد، حضرت (علیه السلام) او را از حکومت مصر عزل کرد. هرچند امیرالمؤمنین (علیه السلام) هیچگاه نسبت به قیس تردید نکرد و اعتمادش نسبت به قیس سلب نشد، امّا بر اثر فشارهای اطرافیان، مجبور به عزل قیس شد. بعد از این قضیه قیس همراه امیرالمؤمنین (علیه السلام) باقی ماند. او در جنگ صفین و نهروان در رکاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگید و بعد از جنگ صفین از طرف حضرت (علیه السلام) استاندار آذربایجان شد.[۳۳۴]
حقیقت امر آن است که هیچ نکتۀ منفی در زندگی قیس وجود ندارد و او از شیعیان راستین امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده است و از کسانی بود که تا پای جان بر بیعت خود استوار بودهاست. تنها دو لغزش کوچک از او در ماجرای مصر سر زد.
اولین لغزش او مربوط به زمانی میشود، که شایعات سازش او با معاویه بر سر زبانها بود و امیرالمؤمنین (علیه السلام) از طرف یارانش تحت فشار بود تا او را عزل کند. حضرت (علیه السلام) برای آنکه به تمام شایعات پایان دهد و حقانیت او را بر یاران خود ثابت کند، به قیس در نامهای دستور داد که ِ اا
به طرف آن گروهى که از بیعت خوددارى کردهاند برود و به آنها پیشنهاد کند در صف مسلمانان وارد شوند، و خود را کنار نکشند. اگر اطاعت نکردند و در اجتماع مسلمانان شرکت ننمودند با آنان جنگ کند.
اشتباه قیس آن بود که فرمان امام (علیه السلام) را نادیده گرفت و اینچنین به حضرت (علیه السلام) نامه نوشت:
«از شما در شگفت هستم، که مرا به جنگیدن گروهى دعوت مىکنید که آنان با شما جنگى ندارند، و دست از مخالفت شما باز داشتهاند، آنها فتنهاى بر پا نکردهاند و نمىخواهند فتنهاى بر پا کنند، اینک سخنان مرا بشنوید و از آنان دست باز دارید، نظر من این است که با آنها کارى نداشته باشیم.»[۳۳۵]
وظیفۀ قیس آن بود که بدون درنگ فرمان امام (علیه السلام) را اجرا کند، حتی اگر فرمان امام (علیه السلام) مخالف عقل و منطق قیس بود. کسی که مقام امامت را میشناسد، میداند تمام فرمانهای امام از روی مصلحت و صواب است و در اجرای آن جای درنگ نیست. ولی متأسفانه قیس درنگ کرد و اگر آن زمان فرمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) را اطاعت میکرد، اوضاع مصر برای همیشه آرام میشد و لازم نبود تا حضرت (علیه السلام) دو تن از یاران ارزشمند خود به نامهای مالک اشتر و محمدبن ابیبکر را برای نگه داشتن مصر هزینه کند و در آخر هم مصر را از دست بدهد.
دومین لغزش قیس زمانی است که حضرت (علیه السلام) او را از حکومت مصر برکنار کرد و او به جای آنکه مستقیم خدمت امام (علیه السلام) برسد، با ناراحتی به سوی مدینه رفت. در حالی است که از قیس که شخصی با بصیرت بود انتظار میرفت از دستور و فرمان امام (علیه السلام) ناراحت نشود و حکومت و منصب دنیوی برایش مهم نباشد و برایش فرقی نکند که در چه زمینهای به امام (علیه السلام) خدمت کند. همچنین اینکار قیس سبب خوشحالی و امیدواری دشمنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) شد و دهان آنها را به سرزنش حضرت (علیه السلام) گشود. هرچند که قیس سریع این حرکت خود را جبران کرد.
به عنوان مثال هنگامیکه وارد مدینه شد، حسان بن ثابت که از طرفداران عثمان بود، و با امام على (علیه السّلام) بیعت نکرده بود، نزد قیس آمد و به او گفت: تو عثمان را کشتى و على هم تو را از مقامت عزل کرد و حالا گناهى در گردن تو باقى مانده است و على هم از تو تقدیر و سپاس نکرد.
امّا قیس با تندی به او پاسخ داد: اى کسى که دل و دیدهات کور است و حقیقت را مشاهده نمىکنى، به خدا سوگند اگر بین طائفه من و تو جنگى در نمىگرفت، اکنون گردنت را مىزدم، هر چه زودتر از خانهام بیرون شو.
بعد از آنکه قیس مورد شماتت مردم مدینه قرار گرفت همراه سهل بن حنیف به کوفه نزد امام على (علیه السّلام) رفت، قیس همه اخبار و اوضاع و احوال مصر را به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) توضیح داد و آن حضرت (علیه السلام) هم او را تصدیق کرد.
اینچنین قیس اشتباه خود را جبران کرد و با دوازده هزار نفر دیگر که با او بودند، تا سر حد مرگ با امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیعت کردند.