۲-۴-۱-۱- نظریهی سیب بد[۲۸]:
در یک نگاه این تئوری که با عنوان سیب گندیده معروف است، چنین بیان میگردد که رفتار فسادآمیز، کنشی فردگرایانه است که در آن فرد برای دستیابی به نفع شخصی به عمل فاسد دست میزند (Gottschalk, Petter; Dean, Geoff; Glomseth, Rune;, 2012). در این نظریه فرض بر این است که افراد بر مبنای ارزشهای اخلاقی عمل میکنند. پس، این ارزشهای غلط است که علت اصلی فساد به شمار میروند. در سخنی کوتاه زمانی که علت فساد را در ضعف ارزشهای اخلاقی و رواج تمایلات بد روان شناختی مثل حرص و طمع افراد بدانیم، سیاستها و مداخلههای مربوط به فساد نیز تغییر مییابد. بدین ترتیب، میتوان از تقویت اخلاقیات در سازمان و ارزشهای اخلاقی قوی به عنوان پادزهری برای فساد و پیشگیری از آن استفاده کرد، هر چند که اتخاذ چنین سیاستی برای مبارزه با فساد مشکل و حتی غیر محتمل به نظر میرسد (De Graff, Spring 2007, p. 39).
در رویکرد روانشناختی، بیش از هر چیز بر علل و عوامل روانی به عنوان علت فساد تأکید میشود. کسانی که از مشکلات و بیماریها و اختلالات روانی مختلف رنج میبرند عامل ایجاد فساد میشوند. این اختلالات میتواند عاطفی، شناختی و غیره باشد. از جمله مهمترین نظریهی مطرح در این رویکرد، نظریهی رهایی اخلاقی از پاندورا است.
۲-۴-۱-۲- نظریهی رهایی اخلاقی:
نظریهی “رهایی/ لاقیدی اخلاقی” آلبرت باندورا[۲۹] را میتوان یکی از نظریههایی قلمداد کرد که به بعد شناختی اخلاقیات و نقش بالقوه آن در امر فساد پرداخته است. در واقع، این نظریه را میتوان بخشی از رویکرد یا نظریهی کلان او با عنوان “نظریهی شناخت اجتماعی” در نظر گرفت. طبق نظریهی رهایی اخلاقی، تمایل افراد برای فراخوانی مکانیزمهای شناختی است که ساختار دوبارهای به کنشهای افراد میدهد؛ مسئولیت آنها را برای کنشهایشان به حداقل میرساند و حس پریشانی آنها بابت آزار دیگران را رقیق میسازد. در کل نظریهی رهایی اخلاقی باندورا به تبیین این امر میپردازد که چرا افراد خاصی قادرند در رفتارهای غیر انسانی مشارکت کنند، بدون آن که پریشانی آشکاری از بابت آن داشته باشند.
فساد سازمانی
عدم تعهد اخلاقی
فقدان آگاهی اخلاقی
پیشرفت سازمانی
تصمیمسازی غیراخلاقی که اهداف سازمان را پیش میبرد
نمودار ۳: شکل رهایی اخلاقی و فرایند منتهی به فساد
در رویکرد جامعهشناختی به فساد، به این پدیده در زنجیرهای از علل در زمینهی اجتماع مینگرد. از جمله رویکردهایی که تعداد نظریات مطرح شده در آن چشمگیر است. از جمله، آنومی اجتماعی مورتن، نظریهی ارزشهای اخلاقی متناقض، نظریهی کنش بوردیو، نظریهی ساختاریابی گیدنز، دیدگاه مارکسیستی در مورد فساد و … .
۲-۴-۱-۳- نظریهی کنش بوردیو: تحلیل رغبت[۳۰]
از نظر بوردیو جامعهی مدرن به میدانهای مختلفی تقسیم میشود، میدان اقتصادی، میدان سیاسی، ادبی و … که در هر میدان نیروهای مختلفی فعال هستند. بوردیو معتقد است هر فرد درون یک میدان قرار دارد، درست مثل ذرهای که درون یک میدان مغناطیسی فعالیت میکند. فرد در این میدان مثل یک ذرهی باردار است. منش(رغبت) همان بارهای آن ذره هستند که در درون میدان عمل میکنند. در واقع در هر میدانی ارزشهایی وجود دارد، کسانی که بر ارزشهای حاکم بر میدان متمرکز شده و آن را بهتر درونی کرده و پیاده میکنند، همنواترند و کسانی که ارزشهای پراکندهای دارند و از میدان فاصله میگیرند (Sesen, 2013, p. 626)، برای کنش فسادآمیز آمادهترند (De Graff, Spring 2007).
بنا بر آنچه بوردیو در نظریهی کنش خود به تصویر کشیده است، نظر بر این است که پژوهش دربارهی فساد با بهره گرفتن از این نظریه بایستی بر تجربیات زیستهای استوار باشد که افراد یا کارگزاران فساد (برای مثال مدیران، کارکنان و مأموران امور عامالمنفعه) آن را تجربه کردهاند. به طور خاص میتوان با روشهای خاص پیشنهاد شده توسط بوردیو از جمله تحلیل رغبتها ماهیّت واقعی کنشهای معطوف به فساد را درک و تفسیر کرد (محدثی, فاضلی, & عابدی جعفری, ۱۳۹۱, ص. ص۳۳۰-۳۳۱).
۲-۴-۱-۴- نظریهی موازنهی هزینهها و پاداشهای مورد انتظار فساد(رویکرد انتخاب عمومی)[۳۱]:
این نظریه را میتوان شاخهای از رویکرد کلی “اقتصاد اجتماعی” یا “نظریهی انتخاب عقلایی”[۳۲] و حتی “مکتب مبادله” در نظر گرفت که در پی ارائه تبیینی اقتصادی از رفتارهای انسانی از جمله رفتارهای مفسدانه است و توسط صاحب نظرانی مانند گری بیکر[۳۳] و جیمز کلمن[۳۴] توسعه یافته است. این رویکرد با این فرض اساسی شروع میشود که همهی کنشگران انسانی را در واقع میتوان مشارکتکنندگانی در نظر گرفت که میخواهند از مجموعهی ثابتی از ارجحیتها، حداکثر منافع را کسب و حداقل هزینهها را پرداخت نمایند (O Becker, Egger, & Seidel, June 2008, pp. 7-12).
در این نظریه، زنجیرهی علّی بدین ترتیب است که فرد با اتخاذ تصمیمی عقلانی به نتایج از پیش تعیین شده و مشخص میرسد. در کانون این تئوری میتوان به مأموران یا صاحبمنصبانی اشاره کرد که برای به حداکثر رساندن منافع شخصی خود مرتکب فساد میشوند. در این نظریه فرد به مثابهی کنشگر محاسبهگری توصیف میشود که زمانی تصمیم به فساد میگیرد که منافع و پاداشهای مورد انتظار آن بیشتر از مضرات و هزینههای مورد انتظار (ترکیبی از مجازاتهای ممکن و احتمال دستگیری و جز آنها) باشد (McShane, Karl; Nilsson, Johan, 2010, pp. 17-19).
کنشهای فاسد
شمار موارد فساد
هزینههای نهایی
منافع نهایی
همارز پول
منافع و هزینه
نمودار ۴: وضعیت فساد به صورت نموداری
در بخش رویکرد جامعهشناسانه، میتوان از بسیاری دیگر از نظریات همانند رویکرد “مدیر-
کارگزار- مشتری، نظریه مبادلهای فساد از مارک گرانووتر، دیدگاههای مارکیستی به فساد، چشماندازهایهابرماس به فساد و … نام برد در این بخش به منظور جلوگیری از بحثهای طولانی از بیان آنها خودداری میشود.
اما به فساد با دیدگاه انسانشناسانه نیز نگریسته شده است. مهمترین این دیدگاهها عبارتند از:
۲-۴-۱-۵- نظریهی فرهنگیهافستند[۳۵]:
یکی از مناسبترین چارچوبها برای فهم چگونگی اثرگذاری فرهنگ کشورها بر روی رفتار نظریهی فرهنگیهافستد است. وی ۴ طبقهبندی از فرهنگها را ارائه میدهد شامل: فاصلهی قدرت[۳۶]، پرهیز از شرایط نامتعین[۳۷]، مردانگی یا زنانگی[۳۸]،جمعگرایی یا فردگرایی[۳۹].
در توضیحی کوتاه در نظرهافستد، در کشوری که فاصلهی قدرت (پذیرش اجتماع از توزیع نابرابر قدرت در جامعه) کمتر باشد قدرت بالادستان و زیردستان تقریباً برابر است و اساساً همین امر میتواند باعث تفاوت در بروز فساد در مقایسه با کشوری شود که فاصلهی قدرت در آن زیاد است. به همین ترتیب در کشوری که دارای پرهیز از عدم اطمینان (احساس تهدید از شرایط مبهم) زیاد است ارزشها و هنجارهایی نظیر مهم بودن قانون، عدم تحمل افراد منحرف در جامعه و … حکمفرما خواهد بود و در جوامعی که پرهیز از عدم اطمینان کم است ارزشها و هنجارهای متفاوتی جریان خواهد داشت و هر کدام از این شرایط میتواند بستر را برای بروز و یا عدم بروز فساد به نحوی فراهم آورد.هافستد همچنین معتقد است که در جوامع مردسالار، ارزشهای حاکم پول و قدرت است که در چنین جوامعی بسیار بالا است اما در جوامع زنانه، ارزشها بسیار ملایمتر و به سمت شفقت و همدردی گرایش دارد که بروز فساد در چنین جوامعی غیر محتملتر است. در نهایت نیز وی به فردگرایی و جمعگرایی در جوامع نظر دارد. طبق تحقیقاتهافستد در جوامع فردگرا، فرد خود را مسئول خود و خانواده میداند و سایرین چندان برایش مهم نبوده و از این رو معیار هر اقدامی منفعت آن برای خود و خانواده خواهد بود. به تبع در چنین جامعهای میتوان انتظار داشت که احتمال بروز فساد به مراتب بالاتر از جوامعی که جمعگرا بوده، بیشتر باشد (Robbins, 2012)و (Sims, Randi L.; Gong, Baiyn; Ruppel, Cynthia;, 2014, pp. 79-81).
در نهایت نیز به بررسی نظریههای فرهنگ سازمانی نگاهی خواهیم داشت.
۲-۴-۱-۶- نظریهی فرهنگ سازمانی[۴۰]:
بر خلاف آن که تا کنون، از فرد و جامعه سخن به میان آمد، در این دیدگاه به سازمان و فرهنگ حاکم بر آن تمرکز دارد. بحث محوری این نظریهها آن است که فرهنگ سازمانی مشخص افراد را به حالت ذهنی یا تمایل خاصی هدایت میکند که در نهایت این حالت ذهنی فرد را به سمت فساد سوق میدهد. همانگونه که میدانیم فرهنگ سازمانی «مجموعهای از ارزشها اعتقادات و سنتهایی است که ویژگیهای اصلی سازمان را مشخص میکند و به آن شخصت میدهد» (So¨o¨t, 2012, p. 288). این نقص در دستگاه دولتی یا ساختار فرهنگی آن است که باعث فساد کارکنان میشود نه نقص در افراد. این نظریه کم و بیش با شماری از نظریههای مشابه در حوزهی علوم سازمانی مرتبط است که بر ماهیت مسری فساد تأکید دارند توماس و میگر نیز بر ماهیت مسری بودن بروز فساد تأکید داشته و برای این سرایت ۴ مرحلهی کلی را معرفی میکنند که بیشتر بر فرایند تصمیمگیری فردی تأثیر میگذارند. این ۴ مرحله عبارتند از: ۱- ایجاد فرصت(به دست آوردن قدرت اختیار)، ۲- وسوسه شدن (مثلاً در مورد به دست آوردن حقوق و مزایا)، ۳- کنترل و نظارت اوضاع و ۴- رسمی شدن عمل (مانند کمکاری و یا آسیب رساندن به شهرت سازمان و …) (Graycar, Adam; Sidebottom, Aiden;, 2012, p. 386).
در زمینهی مطالعات سلامت سازمانی نیز نظریههایی موجود میباشد. که در ادامه نظریات موجود در زمینهی سلامت سازمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت:
۲-۴-۱-۷- نظریهی سلامت سلزنیک:
بحث سلزنیک در موضوع سلامت بر پایهی مفهومی به نام سازمان اخلاقی بنا میشود. لازمهی وجود سازمان اخلاقی “اشکال مناسب حکومت قانون و حکمرانی مشترک است". سازمان اخلاقی بر مبنای خرد اخلاقی[۴۱] -در مقابل عقل ابزاری[۴۲]- مفهوم مییابد. مفهوم ویژگی[۴۳] بار اخلاقی سازمان را نمایان میسازد."ویژگی” به التزامهایی که به تعیین انواع وظایفی که یک سازمان بر عهده میگیرد، فرصتهایی که سازمان خلق میکند یا از دست میدهد، اولویتهایی که مشخص میدارد و سوءاستفادههایی که سازمان مستعد آن است، اشاره دارد. برخی از این پیامدها برنامهریزی شدهاند؛ بقیه، عارضی و بدون قصد انجام میشوند (Singleton, 2013, pp. 499,501,504). ما نمیتوانیم مسلم فرض کنیم که هر سازمانی خصلتی معین دارد. اما وقتی که میپذیریم، معمولاً میتوانیم اقوالی را شناسایی کنیم که برای دورهای طولانی، اهداف اجرایی انجمن و روشهای مشخصهاش را ثابت نگه داشته است.
از این رو میتوان گفت که سالم بودن یک سازمان در نگاه سلزنیک تا حد زیادی بستگی دارد به خصلت یک سازمان و وی بخشی از خصلت را فرهنگ سازمان میسازد اما ویژگی سازمان چیزی فراتر از فرهنگ است و بسیار تحت تأثیر ساختار صنعت، مهارتهای کارکنان یا اعضا، اتحادی که میتواند انجام گیرد (Mintrop, 2012, p. 700)، و بسیاری محدودیتها و فرصتهای عملی دیگر است (محدثی, فاضلی, & عابدی جعفری, ۱۳۹۱, ص. ۳۶۷-۳۶۹).
۲-۴-۱-۸- نظریه سلامت ماروین بروان:
نظریهپرداز در این نظریه معتقد است که سلامت شرکت[۴۴] در ۵ بعد قابل بررسی است: “فرهنگی، بین فردی، سازمانی، مدنی، و طبیعی. هر یک از این ابعاد میتوانند مانع ایجاد سلامت بشوند یا سلامت جمعی را پدید بیاورند (Brown, 2005, p. 9). براون معتقد است که از این پنج بعد “بعد فرهنگی شاید بنیادیترین باشد زیرا فرهنگ عاملی است که سایر موارد را به هم پیوند میدهد. بعد دوم، بعد بین فردی، بر روابطی که خود را تعریف میکند متمرکز است. بعد سازمانی، به شرکتها به مثابه عاملان اشاره دارد. عاملان وقتی از سلامت برخوردارند که کنششان همسو با اهدافشان باشد؛ با پذیرش این شرط که این اهداف ارزشمندند. در این سطح، سلامت به منزلهی همسازی مهم است اما همچنین این معنی فراگیر سلامت هم هست؛ بدین معنا که شرکتها محیطهای اجتماعی و طبیعیشان را نیز شامل میشوند. روابط شرکت با جامعه و با طبیعت ابعاد چهارم و پنجم سلامت را پدید میآورند.
بعد میان فردی
بعد سازمانی
بعد جامعه
بعد طبیعت
شکل ۱: مدل سلامت ماروین بروان (Brown, 2005)
۲-۴-۲- روشهای سنجش سلامت و فساد:
در زیر برخی پیشنهادات به منظور استفاده محققان در تحقیقات آتی بیان شده است:
محدودیت های پژوهشگر:
۰٫۰۰۱
شناختی
۱٫۸۴۵
۰٫۰۰۲
انگیزشی
۲٫۵۶۱
۰٫۰۰۱
رفتاری
۱٫۵۳۰
۰٫۰۱۹
هوش فرهنگی
۱٫۷۵۹
۰٫۰۰۴
تعهد سازمانی
۰٫۹۷۶
۰٫۲۹۷
منطق تفسیر آزمون کولموگروف اسمیرنف این است که اگر سطح معنیداری این آزمون بزرگتر از ۰٫۰۵ باشد، میتوان نتیجه گرفت توزیع داده های مربوط به متغیرها نرمال است. همانطور که در جدول فوق گزارش شده است، سطح معنیداری هوش فرهنگی و چهار مؤلفه آن کوچکتر از ۰٫۰۵ است، پس میتوان گفت که توزیع داده های مربوط به هوش فرهنگی و چهار مؤلفه آن نرمال نیست اما توزیع داده های تعهد سازمانی نرمال است. از آنجا که برای استفاده از آزمون پارامتریک همبستگی پیرسون توزیع داده های هر دو متغیر باید نرمال باشد از این رو در این پژوهش از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است.
۴-۲-۱ فرضیه اصلی
بین هوش فرهنگی با تعهد سازمانی معلمان زن مدارس دولتی مقطع ابتدایی شهر مشهد همبستگی وجود دارد.
بین هوش فرهنگی با تعهد سازمانی معلمان زن مدارس دولتی مقطع ابتدایی شهر مشهد همبستگی وجود ندارد H0 =
بین هوش فرهنگی با تعهد سازمانی معلمان زن مدارس دولتی مقطع ابتدایی شهر مشهد همبستگی وجود دارد H1 =
برای بررسی رابطه بین این دو متغیر از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
اساساً همبستگی ها به دو شکل وجود دارند: مثبت و منفی. همبستگی مثبت آن است که جهت تغییر در یک متغیر با جهت تغییر در متغیر دیگر همسو باشد. مثلاً جهت تغییرات هر دو ممکن است افزایشی یا کاهشی باشد همبستگی منفی آن است که جهت تغییرات یک متغیر با جهت تغییرات متغیر دیگر همسو نباشد یعنی این که افزایش یکی با کاهش دیگری همراه باشد. طیف یا دامنه تغییرات همبستگی از ۱+ تا ۱- نوسان دارد. یعنی اگر همبستگی وجود نداشته باشد، ضریب همبستگی محاسبه شده صفر است. اگر ضریب همبستگی بین صفر تا ۱+ باشد گفته می شود که جهت همبستگی مثبت و تغییرات متغیرها همسو است. مسلماً هرچه مقدار آن به صفر نزدیک باشد همبستگی ضعیفتر و هرچه به ۱+ تمایل پیدا کند همبستگی مثبت شدیدتر خواهد بود. اگر ضریب همبستگی بین صفر تا ۱- باشد گفته می شود که جهت همبستگی منفی بوده، تغییرات متغیرها همسو نیست. باز هم هرچه مقدار عددی به سمت صفر میل کند، همبستگی منفی ضعیفتر و هرچه به سمت ۱- تمایل پیدا نماید همبستگی شدیدتر خواهد بود (فرهنگی، صفرزاده، ۱۳۸۵).
نتایج این آزمون برای فرضیه اصلی به قرار زیر است:
جدول (۴-۱۵) جدول ماتریس همبستگی اسپیرمن رابطه بین هوش فرهنگی با تعهد سازمانی
هوش فرهنگی
تعهد سازمانی
هوش فرهنگی ضریب همبستگی
سطح معنی داری
تعداد
۵- ژیل کیپل
ژیل کیپل، محقق مشهور فرانسوی از زاویه ی جامعه شناختی، به تحلیل اسلام گرایی پرداخته و معتقد است اسلام گرایی پدیده ای تاریخی است که در ۳۰ سال اخیر مطرح شده و توسعه یافته است. دراین دوره، شاهد رسیدن نسلی به سن بزرگ سالی بودیم که ارجاع به اسلام گرایی برایش به عنوان اتوپیا و ایده آل سیاسی مطرح بود، ایده آلی که جایگزین ملی گرایی قبل از دوران استقلال شد و این گفتمان ریشه در جنبش های قبلی دارد. وی می کوشد اسلام گرایی در سال های اخیر را محصول بسیج هم زمان گروه های اجتماعی مختلف معرفی کند و دانشمندان و روشنفکران مسلمان، طبقات متوسط مؤمن و جوانان فقیر شهرنشین را مثلث اجزای جنبش اسلام گرا می داند (ایاد،۱۶:۲۰۰۰و۲۰).
وی در مورد رهبران اسلام می گوید، اسلام گرایی معاصر دو قهرمان برتر دارد، سید قطب مصری و امام خمینی (ره) در ایران، وی، امام خمینی (ره) را تنها رهبر اسلام گرایی می داند که موفق شد انقلاب قرآنی و اسلامی اش را در دست گرفته و به سوی قدرت حاکمه رهنمون شود و با جذب حمایت مردم، به اسلام گرایی هیبتی عینی و ملموس ببخشد. وی می گوید، آمریکایی ها وقتی اسلام گرایی را امپراطوری پلید نامیدند،که کنترل آن از دستشان خارج شد و برخی از اعضای حاکمیت درآمریکا بدین نتیجه رسیدند که قدرت گرفتن اسلام گرایان اجتناب ناپذیر است (لیما،[بی تا]:۷۳). وی با اعتقاد به افول اسلام گرایی (درسال های اخیر)، رادیکالیزه شدن را یکی از دلایل عمده شکست اسلام گرایی می داند و ظهور گروه های اسلام گرای معتدل که در پی اتحاد با گروه های لائیک هستند و به سوی آرمان هایی همچون دموکراسی و حقوق بشر و . . . قدم بر می دارند را شاهد بر این مدعا می داند (همان منبع:۷۴).
کیپل، جنبش های اسلامی را پدیده ای اصیل و با پایه و اساس قوی می داند که در سده ی اخیر در کشورهای مختلف اسلامی در مقابل قدرت حاکمه ظهور کردند و در بستر فرهنگ اسلامی رشد یافتند. اما وی فقط جنبه ی مبارزه طلبی آن را اخذ می کنند و به قرائت های دیگر، بی توجه می مانند. با این حال قدرت جنبش های اسلام گرا از این ناشی می شود که گروهی از مردم را که تا پیش از این قدرت و اعتبار چندانی نداشتند حول محور واحدی جمع می کند و بر پایه ی آرمان های ادعایی اش، دشمن واحدی ر ا به آن ها نشان می دهد. طبقات متوسط، چنین جنبشی را فرصتی برای مشارکت در قدرت می بینند، مشارکتی که تاکنون به وسیله ی نظامیان و سلطان های موروثی از آن ها دریغ شده است. برای فقرا هم، جنبش اسلام گرا، نشانه ی دگرگونی اجتماعی است. وی معتقد است مکانیسم فوق عیناً در کشورهای دارای جمعیت های مسلمان رخ داده است (کیپل،۷۳:۲۰۰۰).
گرچه مطالعه ی کیپل درباره ی پیدایش و گسترش اسلام گرایی جامعه شناسانه است و اهمیت بیشتری برای متغیرهای داخلی (روابط میان روشنفکران، جوانان تهیدست شهری، طبقه ی متوسط سنتی و نیز چگونگی برخورد دولت) قائل است، اما از نقش متغیر های بیرونی و تأثیر آن بر تحولات درونی کشورها، از قبیل، بهای نفت، پیروزی انقلاب ایران و فروپاشی بلوک شرق، غافل نمی شود (kepel,2002:107).
یکی از مهم ترین مفاهیمی که مبنای مطالعه ی برخی دیگر از نوشته های کیپل قرار گرفته است"وحدت کلمه” است. به نظر وی، موفقیت ها و شکست های جنبش های اسلام گرا در ربع قرن گذشته از موفقیت و یا شکست آن ها در ایجاد وحدت کلمه یعنی ائتلاف میان روشنفکران، جوانان تهیدست شهری و طبقه ی متوسط سنتی بوده است. ارزیابی کیپل در نهایت آن است که چشم انداز روشنی برای شکل گیری وحدت کلمه در کشور های اسلامی وجود ندارد. روشنفکران مذهبی به بازبینی میراث گذشته مشغول اند و از رادیکالیسم دور شده اند. طبقه ی متوسط سنتی جایگاه بهتری در ساختار های سیاسی و اقتصادی کشورهای اسلامی پیدا کرده است. جوانان تهیدست شهری هم تحت تاثیر عواملی چند، مانند گذشته رادیکال نیستند. از همه مهم تر این که شرایط برای افکار سنت گرایانه و فعالیت های تروریستی مساعد نیست (kepel,2004:86).
۶- فرد هالیدی
فرد هالیدی پژوهشگر مسائل خاورمیانه و شرق، ویژگی های جنبش های اسلامی را با توجه به بافت اجتماعی و سیاسی که این جریان ها در آن روی می دهند با یکدیگر متفاوت می داند. و در تقسیم بندی سه نوع بافت اسلام سیاسی، آخرین نوع اسلام سیاسی را در بافت های متشنج نژادی یا فرقه ای می داند. در اینجا، اسلام گرایی به بیان علایق و هویت گروه های مذهبی ناهمگون کمک می کند تا بخشی از یک جامعه ی سیاسی گسترده تر را تشکیل دهند، به این معنی که آن جامعه شامل مسلمانان و غیرمسلمانان می شود یا حتی ممکن است، اعضای جامعه ای همه مسلمان اما از فرقه های مختلف اسلام تشکیل شده یا از گروه های نژادی و زبانی متنوع باشند. در سطح بین الملل، به این امر توجه کمتری شده است اما یک بخش مهم از تصویر اسلام سیاسی در دنیای معاصر محسوب می شود. اشکال دیرینه این بافت در لبنان، قفقاز و درگیری های قبطی اسلامی در مصر است. تحولات مدرن، زمینههای جدیدی ایجاد کرده است که این گونه تمایلات در آن ها به عنوان بخشی از منازعات درونی یک دولت خاص رشد می کند (هالیدی،۵۱:۱۳۸۲).
این، بافتی است که اسلام گرایی با کمک آن در اروپای غربی به عنوان بخشی از اجتماعات جدید خود، هویت یافته و در داخل یک جامعه سکولار ما بعد مسیحی در حال گسترش است. در الجزایر می توان بخشی از جنبش اسلامی این کشور را به عنوان ابراز خصومت اعراب نسبت به اقلیت بربری تعبیرکرد که به خاطر زبان فرانسوی و گرایشات سکولار خود در پی ارائه جایگزینی برای سلطه اکثریت عرب هستند. در شناخت مسئله ی اعراب در الجزایر باید این نکات مهم را در نظر داشت که اعراب، بیانگر زبان و فرهنگ عربی در مقابل فرانسوی، ارزش های اسلامی در برابر غیراسلام و قومیت عرب در برابر بربرها هستند. ارتباط تنگاتنگ زبان عربی با هویت اسلامی باعث شده است تا اعراب، این ویژگی های چندگانه عربی و نژادی را به دست آورند. در مالزی نیز ، به عنوان یک کشور غیرعرب، وضع به همین صورت است. در این کشور که جامعه ای تقسیم شده میان مالایایی های مسلمان و چینی های غیرمسلمان است، همواره تنفرگروه نخست نسبت به گروه دوم در جریان بوده و اسلام گرایی در میان مالایایی ها به عنوان وسیله ای جهت تقویت مصالح قومی و نژادی عمل کرده است (هالیدی،۵۲:۱۳۸۲).
این، بافتی است که اسلام گرایی با کمک آن در اروپای غربی به عنوان بخشی از اجتماعات جدید خود، هویت یافته و در داخل یک جامعه سکولار ما بعد مسیحی در حال گسترش است. در الجزایر می توان بخشی از جنبش اسلامی این کشور را به عنوان ابراز خصومت اعراب نسبت به اقلیت بربری تعبیرکرد که به خاطر زبان فرانسوی و گرایشات سکولار خود در پی ارائه جایگزینی برای سلطه اکثریت عرب هستند. در شناخت مسئله ی اعراب در الجزایر باید این نکات مهم را در نظر داشت که اعراب، بیانگر زبان و فرهنگ عربی در مقابل فرانسوی، ارزش های اسلامی در برابر غیراسلام و قومیت عرب در برابر بربرها هستند. ارتباط تنگاتنگ زبان عربی با هویت اسلامی باعث شده است تا اعراب، این ویژگی های چندگانه عربی و نژادی را به دست آورند. در مالزی نیز ، به عنوان یک کشور غیرعرب، وضع به همین صورت است. در این کشور که جامعه ای تقسیم شده میان مالایایی های مسلمان و چینی های غیرمسلمان است، همواره تنفرگروه نخست نسبت به گروه دوم در جریان بوده و اسلام گرایی در میان مالایایی ها به عنوان وسیله ای جهت تقویت مصالح قومی و نژادی عمل کرده است (هالیدی،۵۲:۱۳۸۲).
۷- علی بولاچ
علی بولاچ روشنفکر و نویسنده ی مسلمان ترک، معتقد است، اسلام گرایی روشی از مدر نیزه سازی جامعه است و معتقد است، در عصر جهانی سازی که دولت ملی بر اثر فشارهای خارجی تضعیف می شود تحولات اجتماعی ترکیه، نسلی را به وجود آورده که تکثرگرا و طرف دار حقوق شهروندان است که از حقوق اساسی و حقوق بشر دفاع می کند و هدف آن ها نه به دست گرفتن دولت بلکه به دنبال نشان دادن خود به عنوان نیرویی در راستای مدرنیزاسیون است (هرمان،۴۰:۱۳۷۹).
۸- رسول افضلی
رسول افضلی مترجم و پژوهشگر مسایل ترکیه چهار علت مهم را برای تقویت اسلام گرایی ترکیه ذکر می کند، ۱- خیزش اسلامی در منطقه مقارن پیروزی انقلاب اسلامی و رشد حرکت های دینی در خاور میانه،
۲-کثرت گرایی و تعمیق دموکراسی یعنی گذار از صورت استبداد تک حزبی به دموکراسی چند حزبی، ۳- اقتصاد مبتنی بر بازار و آزادسازی اقتصادی، ۴- تاثیر گسترش شهرنشینی بر ظهور گروه ها و نهادهای اسلامی، روستاییان با عزیمت به شهرها آداب و رسوم سنت های مذهبی خودشان را که کمتر دست خورده بود با خود به آن جا بردند. اسلام که دین آن ها بود و دارای گرایش های تند مذهبی بود تأثیر بسیار زیادی بر روند اسلام گرایی در شهرها داشت (افضلی،۱۳۷۹: ۱۴فروردین).
۹- فرید العطاس
فرید العطاس نویسنده و پژوهشگر مسائل مالزی و جنوب شرق آسیا، در تحلیل ریشه های اسلام سیاسی در جنوب شرق آسیا به این نکته اشاره دارد که در میان مدرنیستهای اسلامی، دو گروه اصلی وجود دارد، یکی مدرنیستهای اصلاحگرا و دیگری مدرنیستهای افراطی، آنچه در بین این دو گروه مشترک است، کنار گذاشتن و یا لااقل کاهش دادن امور سنتی جوامع اسلامی است. مدرنیستهای اصلاحگر بر این باور بودند که سنت مردم مسلمان نمیتواند همراه و هماهنگ با مدرنیته باشد. با این وجود، آن ها بسیاری از مظاهر غرب، مثل علوم و فناوری و حتی بعضی نهادهای غربی مانند مردمسالاری و دموکراسی را پذیرفتند. این در حالی است که از سوی دیگر، مدرنیستهای افراطی بیشتر جنبه مطلقگرا داشته و تلاش میکردند آنچه از تمدن غربی به دست میآید را پس زنند. آن ها در بهترین حالت، تکنولوژی غرب را پذیرفتند ولی نهادهایی مانند دموکراسی را قبول نداشتند و در کنار گذاشتن آنچه که بدعت مینامیدند، بسیار سرسخت عمل میکردند. از جمله مثالهای افراطگرایان مدرنیسم، میتوان از گروه اهل حدیث در هند، پیروان تفکر سید قطب و وهابیها و جماعت اسلامی در پاکستان نام برد. این گرایش که از بعد از قرن نوزدهم و به ویژه در قرن بیستم، با رشد بیشتر مدرنیسم در آسیای جنوب شرقی، در این منطقه فراگیر شد، واکنش مسلمانانی که به روش سنتی پایبند بودند را در پی داشت. در واقع، آن ها در مواجهه با مدرنیسم، بیش از پیش به سنن خود توجه ورزیدند، بیشتر در مورد آن آگاه شده و بیشتر به آن پایبند شدند (العطاس، ۱۳۸۷).
بدین ترتیب، با آگاهی بیشتر نسبت به سنن و دفاع از آن ها، رشد سنتگرایی به عنوان یک مکتب در جهان تفکر اسلامی ظهور کرد. وی همچنین با بیان اینکه در گروه سنتگرایان هم دو گروه اصلاحگرای سنتی و محافظهکار سنتی وجود دارد، گفت: گروه محافظهکار، مدرنیسم را پس زده، نمیپذیرد و میخواهد نوع زندگی سنتی را حفظ کند. این در حالی است که گروه اصلاحگرای سنتگرا در تلاش است اصلاحاتی را به کار گیرد اما در هر حال، اصلاحات گروه مدرن را نیز نمیپذیرد و همچنان پایبند سنتها است. از سوی دیگر، گروه اصلاحگرای سنتی در پی آن است که روش و طریقه صوفیه را حفظ کرده و در عین حال، رشد و توسعه را در زمینه تکنولوژی و از طریق فرهنگ و توانمندی مسلمانان پی گیرد. فرید العطاس، پس از توصیف این چهار مکتب سنتی و مدرن در جهان اسلام، تصریح کرد که تأثیرگذاری هر یک از این مکاتب، در کشورهای مختلف و فرهنگهای مختلف، متفاوت است. به گفته او، مکاتب محافظهکار و اصلاحگرای سنتی بیشتر در آسیای شرقی مسلط هستند، حال آنکه گروه افراطگرای و اصلاحگرای مدرن اغلب در این منطقه در اقلیت قرار دارند (العطاس، ۱۳۸۷).
ب) مدل نظری تحقیق
پژوهش حاضر در صدد بررسی چگونگی روند اسلام گرایی در دو کشور ترکیه و مالزی است. بدین منظور و برای فهم عمیق تر موضوع، به مؤلفه هایی که شرایط و مسیر اسلام گرایی را در این دو کشور هموار کرده است اشاره می شود. این مؤلفه ها بر اساس دو روش قیاسی و استقرایی استخراج شده اند. در روش قیاسی، تلاش شده است مولفه های مدل از دیدگاه اندیشمندانی چون دکمجیان، کیپل، هالیدی، العطاس، هانتینگتون، بولاچ، سیاری، افضلی، رجایی و احمدی استخراج شود. در روش استقرایی، پس از مطالعه تاریخی شرایط اجتماعی دو کشور ترکیه و مالزی، تلاش شده است مولفه های مدل به طور استقرایی استخراج و تکمیل شوند.
۱- مدل نظری ترکیه
۱-۱- استخراج مولفه های مدل بر اساس روش قیاسی
در این قسمت تلاش می شود با بهره گرفتن از نظرات اندیشمندان مختلف، مولفه های مدل نظری ترکیه استخراج شود. دکمجیان در نظریه ی ادواری خود به بحران های مختلفی اشاره می کند که زمینه ساز بیداری مسلمانان می شود. بحران هویت در ترکیه با شکل گیری ناسیونالیسم ترکی و کمالیسم شدت یافت. همچنین در این کشور فشار و سرکوب با وجود کودتا های مختلف، شرایط را برای مشارکت بیشتر غیر نظامیان در این کشور فراهم کرد و با ظهور اسلام گرایان در عرصه ی قدرت سیاسی و اجتماعی، اصلاحات اسلامی آنان نیز آغاز گردید. همچنین می توان جایگاه اسلام گرایان ترکیه را در رابطه دیالکتیکی مورد نظر وی، رابطه نوگرایی اسلامی/ محافظه کاری اسلامی در نظر گرفت (دکمجیان،۵۲:۱۳۷۷). هانتینگتون در نظریه ی خود به سیاست های غرب گرایی نظام لائیک در ترکیه و اینکه فشار دولت لائیک باعث شکل گیری نظرات انتقادی اسلام گرایان در مبارزه علیه نظام ارزشی غرب شد اشاره می کند (هانتینگتون،۱۹۹۹: ۲۷). حمید احمدی در بحث متغیر های کنترل کننده که در تبدیل اقدام جمعی به روش مسالمت آمیز مؤثر هستند، مشارکت سیاسی، اصلاحات و توسعه ی اقتصادی را مهم می داند. که این موارد مسیر شکوفایی اسلام گرایان ترکیه را به صورت مسالمت آمیز در این کشور فراهم کرده است (احمدی،۵۲:۱۳۷۷)
بولاچ، تکثرگرا بودن اسلام گرایان ترکیه و حمایت آن ها از حقوق اساسی و حقوق شهروندی را عامل موفقیت اسلام گرایان این کشور تلقی می کند. سیاری نیز، گسترش فعالیت های اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد در دهه ی ۸۰ را عامل اصلی در شکل گیری رشد جریان های اسلام گرایی در این کشور می داند (هرمان،۴۰:۱۳۷۹). افضلی نیز علاوه بر عامل اقتصادی، کثرت گرایی و گذار جامعه ی ترکیه از استبداد تک حزبی به دمکراسی چند حزبی را مهم می داند. که این عامل زمینه را برای شرکت احزاب اسلام گرای در انتخابات پارلمانی و پیروزی های بعدی این احزاب مهیا کرد (افضلی،۱۳۷۹: ۱۴فروردین).
۱-۲- استخراج مولفه های مدل بر اساس روش استقرایی
در اینجا تلاش می شود بر اساس شواهد تاریخی از شرایط اجتماعی کشور ترکیه، مولفه های مدل نظری استخراج گردد. در کشور ترکیه، حاکمیت ارتش و نظام لائیک در این کشور، سال های متمادی مانع از ظهور و شکوفایی احزاب اسلام گرا شد. با مهیا شدن عوامل داخلی مانند، تبدیل نظام تک حزبی به نظام چند حزبی و افزایش شمار شهر نشینان و رشد مدرنیته ، بعلاوه عوامل خارجی مانند، رشد حرکت های اسلامی در خاورمیانه مخصوصاً انقلاب اسلامی ایران، شرایط برای بیداری اسلام گرایان این کشور فراهم شد.
با مشارکت غیر نظامیان در فعالیت های سیاسی و رشد و پویایی جنبش های انتقادی از طرف شخصیت های اسلام گرا، به تدریج شرایط بهتری برای فعالیت این افراد در قالب شرکت در احزاب سیاسی و تأسیس حزب اسلام گرا فراهم شد. این افراد، شروع فعالیت های خود را در شهرداری ها آغاز کردند. به تدریج و با گسترش سیاست های اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد، زمینه برای خود نمایی اسلام گرایان و تجار مسلمان در اقتصاد این کشور فراهم شد. با قدرت یافتن اسلام گرایان از نظر اقتصادی، زمینه ی شکوفایی آن ها در نظام سیاسی لائیک ترکیه نیز مهیا تر شد. فعالیت شخصیت های اسلام گرا در شهرداری ها بر پایه ی احیای شعائر اسلامی و زنده کردن نشانه ها و مظاهر دینی در جامعه ترکیه است. اسلام گرایان ترکیه به تدریج در قالب احزاب اسلام گرا با شرکت در انتخابات، مسیر خود را در رسیدن به حاکمیت این کشوربا پیروزی های خود در انتخابات پارلمان هموار کردند.
با پیروزی احزاب اسلام گرا در انتخابات و رسیدن شخصیت های برتر احزاب اسلام گرا به بالا ترین جایگاه سیاسی در این کشور، مسیر طولانی به قدرت رسیدن اسلام گرایان این کشور به دوره ی شکوفایی خود رسیده است، اسلام گرایان حاکم، به دنبال اصلاحات اقتصادی و رضایت و رفاه عمومی هستند. آن ها به مانند گذشته، احیای شعائر دینی در جامعه را مد نظر دارند و بازسازی هویت ملی و اسلامی را عامل مهمی در جهت حفظ ثبات و امنیت جامعه می دانند. تقویت نهاد های آموزشی را به عنوان برنامه ای برای رشد نسل آینده ی این کشور می دانند و همواره تعامل با اقلیت های قومی و مذهبی را به منظور حفظ اخلاق اسلامی و ثبات در جامعه مد نظر داشته اند. اسلام گرایان ترکیه اصلاحات قانون اساسی و افزایش مشارکت سیاسی را به عنوان عوامل مهمی برای رشد دموکراسی و چگونگی تعامل با گروه ها و ایدئولوژی های رقیب مانند کمالیست ها و نظامیان این کشور می دانند. در واقع رشد دموکراسی در این کشور شرایط را برای آمادگی پذیرش این کشور در اتحادیه ی اروپا فراهم خواهد کرد.
تعامل با اقلیت های مذهبی و قومی
تقویت نهاد های آموزشی
حاکمیت ارتش و نظام لائیک
بازسازی هویت ملی و اسلامی
احیای شعائر اسلامی
فعالیت در شهرداری ها
فشار عوامل داخلی و خارجی
به دست گرفتن حاکمیت توسط اسلام گراایان
شرکت در انتخابات پارلمانی
اصلاحات اقتصادی
پیروزی اسلام گرایان در انتخابات
مشارکت بیشتر غیر نظامیان
گسترش فعالیت های حزبی
مشارکت سیاسی فعال اسلام گرایان
شکل گیری نظرات انتقادی اسلام گرایان سیاسی
اصلاح قانون اساسی
گسترش فعالیت های اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد
عضویت در اتحادیه اروپا
رشد مردم سالاری
۴-۳-۳ دانشگاه علم و صنعت ۸۲
۴-۳-۴ دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلیتکنیک تهران) ۸۴
۴-۳-۵ دانشگاه تربیت مدرس ۸۸
۴-۳-۶ دانشگاه شهید بهشتی ۹۰
۴-۳-۷ دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی ۹۴
۴-۳-۸ دانشگاه صنعتی مالک اشتر ۹۵
۴-۳-۹ دانشگاه علامه طباطبایی ۹۵
۴-۳-۱۰ دانشگاه شاهد ۹۶
۴-۳-۱۱ دانشگاه سوره ۹۶
۴-۳-۱۲ دانشگاه آزاد اسلامی علوم و تحقیقات ۹۷
فصل پنجم: نتیجه گیری و جمع بندی
۵-۱ اثبات فرضیه ها: ۱۰۲
۵-۲ جمع بندی: ۱۰۳
۵-۳ نتیجه گیری: ۱۰۴
۵-۴ پیشنهادات: ۱۰۴
منابع فارسی: ۱۰۵
منابع انگلیسی: ۱۰۸
چکیده انگلیسی: ۱۱۰
فهرست جدولها
۲-۱ اشکال، دوره بندی و تاریخ گردشگری از نظر مورفی ۱۹
۳-۱ درآمد کشورها از جذب دانشجویان خارجی سال تحصیلی ۲۰۰۸-۲۰۰۷ ۴۱
۳-۲ سیر تحول تعداد دانشجویان خارجی جهان ۴۱
۳-۳ تعداد دانشجویان خارجی برخی کشورهای آسیایی رقیب ایران ۴۱
۳-۴ تعداد دانشجویان خارجی ایران در سال تحصیلی ۴۲
۳-۵ توریسم آموزشی در کشورهای جهان ۴۳
فهرست اشکال
۴-۱ نقشه استان تهران در کشور و نقشه استانی ۴۷
۴-۲ رشته کوههای البرز در شمال تهران: ۴۷
۴-۳ ری- چشمه علی ۵۱
۴-۴ تنگه واشی ۵۲
۴-۵ باغ ظهیرالدوله ۵۳
۴-۶ برج نقاره خانه ۵۳
۴-۷ آسیاب و یخبندان قدیمی ۵۴
۴-۸ تخت رستم ۵۴
۴-۹ قلعه دختر ۵۵
۴-۱۰ قلعه ایرج ۵۵
۴-۱۱ شبکه حمل و نقل راهآهن ایران ۷۴
۴-۱۲ نقشه بزرگراههای تهران ۷۵
۴-۱۳ نقشه دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات ۹۸
چکیده:
اگر چه نظامهای آموزش عالی از اوان شکلگیری جنبههایی از جهانی شدن را با خود داشتهاند اما این مفهوم در عصر حاضر ابعاد گستردهتری پیدا کرده به گونهای که بسیاری از صاحب نظران بازنمود پدیده جهانی شدن در آموزش عالی را بینالمللی شدن دانشگاهها توصیف کردهاند (جاودانی،۱۳۸۸) برخی جهانی شدن و بینالمللی شدن را مفاهیمی یکسان دانستهاند در حالی که نایت (۱۹۹۷) اعتقاد دارد جهانی شدن مفهومی ایدوئولوژیک است و به تاثیر تکنولوژیهای ارتباطی جدید بر اقتصاد، فرهنگ و سیاست اشاره دارد درحالی که بین المللی شدن یک راهبرد انتخابی است که دولتها برای مواجهه و بهرهبرداری مناسب از فرایندهای جهانی شدن بکار میگیرند.
یکی از روشهایی که کشورهای در حال توسعه میتوانند برای بهبود کیفیت دانشگاهها به کار ببرند، برقراری ارتباطات بینالمللی است (آراسته،۱۳۸۵ ) و از مهمترین راههای برقراری ارتباطات بینالمللی تقویت سیاست پذیرش دانشجویان خارجی است. طی قرون متمادی، دانشجویان و حتی اساتید جهت توسعه یادگیری و افقهای فرهنگی خود به سایر کشورها سفر کردهاند، به همین دلیل برنامههای تبادل دانشجو و اساتید از محورها و مصادیق عمده بینالمللی شدن آموزش عالی محسوب میگردد (عارفی،) ۱۳۸۴ نیکلسکو و همکاران (۲۰۰۹) برجستهترین شاخص بینالمللی شدن آموزش عالی را جابجایی دانشجویان بیان کردهاند.
در بیانات رهبران انقلاب اسلامی و در سند چشم انداز به صورت مستقیم به الگو بودن در جهان اسلام تاکید شده و از عناصر تعیین کننده موفقیت در این زمینه، بهره مندی از آموزش عالی قدرتمند است و برای این منظور باید به سمت تربیت دانشجویان خارجی مخصوصاً از کشورهای منطقه حرکت کرد.
مسئولان سیاسی و دیپلماتیک کشور باید تلاش نمایند تا مردمان سایر کشورها را برای تحصیل در دانشگاههای کشور ترغیب نمایند به عنوان مثال کشورهای همجوار مانند افغانستان، تاجیکستان و عراق وجهه اشتراک فرهنگی و عقیدتی زیادی با کشور ما دارند و همچنین در بحث آموزش عالی دارای بنیه قوی نمیباشند که ما میتوانیم از این فرصت استفاده کرده و دانشجویان مستعد آنها را برای تحصیل به کشور خود ترغیب کنیم همچنین مسئولان فرهنگی کشور باید توجه داشته باشند که زبان انگلیسی به عنوان اصلیترین زبان علمی دنیا مطرح است و تسلط بر این زبان، یکی از عوامل موفقیت در زمینههای علمی است اما استفاده از زبان انگلیسی به معنای کنار گذاشتن زبان ملی نمیباشد بلکه ما باید ضمن توجه به زبان ملی، زبان انگلیسی را هم در دانشگاهها گسترش داده تا بتوانیم تولیدات علمی خود را به تمام دنیا صادر کنیم.
کلمات کلیدی : مدیریت و برنامه ریزی، توسعه گردشگری، توریسم آموزشی، پردیسهای بین المللی
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱ مقدمه
در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺟﻬﺎﻧﮕﺮدی دو ﻣﻮﺿﻮع در اﺳﻼم ﺷﺎﻳﺎن اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ. اوﻻً ﺳﻴﺮو ﺳﻴﺎﺣﺖ در ﭘﻬﻨﻪ ﮔﻴﺘﻲ و ﻣﺸﺎﻫﺪه آﺛﺎر ﺻﻨﻊ و آﺷﻨﺎ ﺷﺪن ﺑﺎ ﺟﻮاﻣﻊ و ﻣﻠﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺛﺎﻧﻴﺎً ﺟﻠﺐ ﺟﻬﺎﻧﮕﺮدان ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی اﺳﻼﻣﻲ، ﺗﺎ از ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﺻﻴﻞ و ﺗﻤﺪن دﻳﺮﭘﺎی اﺳﻼﻣﻲ آﺷﻨﺎ ﺷﻮﻧﺪ.