۸- نتیجه چنین فعّالیتهایی را میتوان در آلبانی در سال ۱۹۹۷ جستجو نمود. آلبانی آیندهی تیرهی فراگیر شدن چنین سیستمهایی را به تصویر میکشد که در بحث تجارب کشورها به آن پرداخته شده است (رفیعی، ۱۳۷۸، ص۷۹).
یکی از اولین نکاتی که در ارتباط با این پدیده به ذهن میرسد نقش و ارزش رضایت طرفین در انجام این معامله است. لازم به ذکر است که در معامله، رضایت رکن دوّم معامله میباشد. در دین اسلام باید اول خود معامله صحیح باشد، سپس طرفین راضی به انجام معامله باشند، به طور مثال: بسیاری از معاملاتی که حرام میباشند اعم از نزول، قمار و رشوه با رضایت کامل طرفین همراه میباشد ولیکن چون خود معامله یا تجارت مشکل دارد این معاملات باطل هستند (حرعاملی، ج۱۲، ص۱۱۹).
آنچه که در این پایاننامه مورد بحث قرار خواهد گرفت این مسأله است که فعّالیت شرکتهای هرمی به لحاظ فقهی و حقوقی چگونه است؟ و چه پیامدها و اثرات سویی به جا خواهد گذاشت؟
فعّالیت شرکتهای هرمی از منظر فقه امّامیه و حقوق ایران چگونه است؟
چه تفاوتها و شباهتهایی میان دیدگاه فقهای امّامیه و حقوقدانان ایران در خصوص شرکتهای هرمی وجود دارد؟
شرکتهای هرمی از منظر فقه امّامیه نامشروع و از منظر حقوق ایران غیرقانونی میباشد.
فقه امامیه و حقوق ایران فعالیت شرکتهای هرمی را غیرقانونی و غیرمجاز میداند با این تفاوت که مبانی ممنوعیت حقوقی این مسأله در ایران دارای مبانی فقهی است.
بررسی وضعیت شرکتهای هرمی در فقه امّامیه
بررسی وضعیت شرکتهای هرمی در حقوق ایران
بیان تفاوتها و شباهتهای شرکتهای هرمی از دیدگاه فقه امامیه و حقوق ایران.
با توجّه به جدید بودن بحث شرکتهای هرمی، در فقه امّامیه چنین بحثی وجود ندارد. امّا میتوان از مصادیقی که در شرکتهای هرمی وجود دارد مطالب مفیدی را از منابع فقهی استخراج کرد. بحث قمار، بحث کسب درآمد حرام، کسب درآمد بدون زحمت، و قواعدی چون قاعده غرور و قاعده لاضرر مرتبط با بحث شرکتهای هرمی است.
تمام علما و مراجع عالی قدر چنین فعّالیت هایی را حرام و معاملات آن را باطل اعلام نمود اند که ما در ادامه به بخشی از قواعد فقهی مربوطه میپردازیم:
۱- قاعدهی غرور
تعریف قاعده غرور این است که: “هرگاه از شخصی عملی سر بزند که باعث فریب خوردن شخص دیگری بشود و ضرر و زیانی متوجّه او گردد شخص نخست به موجب این قاعده ضامن است و باید از عهده خسارت وارده بر آید". باید توجّه داشت که در تعریف فوق گفته نشد “هر کس دیگری را بفریبد” بلکه گفته شد: “اگر از شخصی عملی صادر گردد که آن عمل موجب ضرر بر دیگری بشود. ” (رفیعی، ۱۳۷۸، ص۵۹).
و از حضرت رسول (ص) نقل شده است که فرمود: “اَلمَغروُر یَرِجعُ اِلی مَن غَرَّهُ” (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۱۹۷).
از موارد صدق قاعده، اختفاء، مکتوم و مسکوت گذاشتن یا دگرگون نمایی حقایق به قسمی است که دیگری از احتمال ضرر آینده خبر دار نشده یا برای وی کم رنگ نشان داده شود. و امّا مصادیق این قاعده در تجارت هایی شبیه Gold Quest است که موجب میگردد معاملات آن باطل گشته و خریدار همچنان مالک وجه پرداخت کرده خود باشد (رفیعی، ۱۳۷۸، ص۶۱).
۲- قاعده لاضرر
در حدّیثی از حضرت رسول اکرم (ص) آمده است: “لا ضرر ولا ضرارفی الاسلام” و در جایی دیگر از آن حضرت آمده است: “لاضرر و لا ضرار علی مومن” (خویی، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۵۱۸)
در این روایات و روایات مشابه ضرر در مورد نفس و مال استعمال شده و مفهومی که از آن استفاده میگردد آن است که آنچه موجب ضرر رسانیدن و ضرر دیدن چه در بعد شخصی (افراد) و چه در بعد اجتماعی (اختلال در نظام اقتصادی، اجتماعی ) گردد حرام میباشد و در سیستمهای بازاریابی شبکهای چند سطحی به سبک گلدکوئیست، گلدماین، هفت الماس و… بنا بر اثباتهای ریاضی پس از اشباع بیش از ۹۰درصد افراد متضرر گشته و منفعتی نصیب آنها نمیگردد و با در نظر گرفتن این نکته و با در نظر گرفتن فریبی که به آنها در ابتدای ورود داده شده است بنا بر قاعده لاضرر و لاضرار این معامله باطل میباشد (رفیعی، ۱۳۷۸، ص۶۷).
۳- غرری بودن
غرر به فریب دادن، چیزی را بر خلاف آنچه هست نمودن، به امر باطل امیدوار ساختن، اظهارخیرخواهی و نهان داشتن سوءقصدی است که در دل دارد.. . گفته میشود. از جمله قواعدی که فقها در بررسی معاملات به ویژه معاملات جدید و ابزارهای مالی معاصر به آن توجّه میکنند، قاعدهی فقهی “نفی بیع غرری” است. این قاعدهی فقهی و حدود و گستره آن، راهنمای مناسبی برای استنباط احکام معاملات و به خصوص معاملات جدید و ابزارهای مالی نو در بازار پول و سرمایه است. در روایت چنین آمده است: “نهی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) عن بیع الغرر. ” (پیامبر اکرم (ص) از انجام معامله غرری نهی کرده است) (نجفی، ۱۳۹۲ق، ج۲۲، ص۳۰۱)
علماء شیعه نیز یکی از ارکان درستی داد و ستد را غرری نبودن آن شمرده اند و معاملهای که موجب غرر باشد، باطل و فاسد میدانند. مگر چارهای برای رفع غرر یا جبران آن شود (همان).
در لغت علاوه بر معنی ذکرشده برای واژه «غرر» معانی گوناگونی ذکر کردهاند؛ مانند خطر (ریسک)، خدعه (نیرنگ)، امری که مورد تعهّد و اطمینان نباشد، امری که ظاهری فریبنده و باطنی مجهول دارد. در اصطلاح فقه معاملهای را غرری مینامند که دارای احتمال ضرر کردن به گونه ای باشد که در صورت توجّه به این احتمال عقلا از آن اجتناب میکنند و اجتناب عقلا به آن معنی میباشد که احتمال ضرر به اندازهای زیاد است که ورود به چنین تجارتی را عقل منع میکند (دهخدا، ۱۳۴۷، ذل واژه غرر).
چنانچه در کتاب المکاسب آمده است: «غرر احتمالی است که عرف از آن اجتناب میکند بهطوریکه اگر فردی این احتمال را نادیده انگاشته و ترک کند و توجّه نکند، عرف وی را سرزنش میکند.» (شیخ انصاری، ۱۳۸۷، ص۱۸۰).
نکتهای که در اینجا مطرح میشود این است که “غرر” جهل و جهالت نیست اگر چه خود جهالت یکی از عوامل به خطر افتادن میباشد. بیع “غرری” را از آن جهت “غرری” مینامند که مال و سرمایهی طرف به مخاطره میافتد و اگر احتمال این مخاطره از حدّی فراتر رود تجارت را مخل و ممنوع میسازد. در بازاریابی شبکهای به سبک سیستمهایی مانند گلدکوییست در مورد پورسانت امیدهای زیادی داده میشود در حالی که مطمئناً بسته به مکان ورود در سیستم (زمان و فضای اجتماعی) و بنا بر اثباتهای ریاضی که در مبحث آن آورده میشود ریسک بالای ۹۰درصد برای ضرر کردن وجود دارد و این ریسک بر اساس نسبت ضررکردهها به کل ورودیها بهدست آمده است و به موجب چنین ریسکی ورود به آن غیر معقول وغیرمجاز و تجارت مربوطه باطل بوده و مصداق غرری بودن میباشد (رفیعی، ۱۳۷۸، ص۷۹).
۴- اکل مال به باطل
خداوند در آیه ۱۸۸ سوره بقره میفرماید: «و اموالتان را در میان خود به باطل و ناحق مخورید…» و همچنین در آیه ۸۸ سوره نساء میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموال یکدیگر را به باطل [و از طرق نامشروع] نخورید مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. »
منظور از اکل “هر آنچه انسان به آن تصرف داشته (دارایی انسان) و مصرف میکند؛” و منظور از باطل “امور و رفتارهایی که پایه و اساس ندارند؛” میباشد (آقابابائی، ۱۳۸۹، ص۲۰۳).
در فقه اسلامی اساس قاعده ای به نام ” اکل مال به باطل"می باشند که در تجارت بدین مفهوم است که مسلمین نباید در معاملهای شرکت نمایند که در مقابل مالی که به دیگری دادهاند عوضی در خور آن دریافت ننمایند مگر آنکه آن مال را به عنوان هدیه و بدون انتظار داده باشند (خمینی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴۳ ).
در بازاریابی صنعتی (Industrial Marketing) نیز اینگونه موارد جزء کارهای غیراخلاقی برشمرده شده است.
البته در ادامهی آیهی دوّم آمده است: “تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. ” در این زمینه به این نکته باید اشاره کرد که رضایت در معاملات رکن دوّم تجارت است. بدین معنی که رضایت شرط لازم میباشد امّا شرط کافی نبوده و وجود این رضایت حلّیت بر معامله ایجاد نمی کند مانند خرید و فروش مشروب یا آلات قمار که ممکن است دو طرف معامله راضی باشند امّا این معامله باطل و حرام میباشد. اگر به خود قاعده برگردیم اشکالی که در معامله با شرکتهایی همچون گلدکوییست وارد میشود برابر نبودن و غیر قابل قیاس بودن ارزش واقعی کالا یا خدمات دریافتی در ازای پول پرداخت شده از طرف شرکت کننده است که آن را مصداق بارزی از اکل مال به باطل میگرداند. با توجّه به اینکه یکی از علل ممنوعیت قمار، «اکل مال به باطل بودن» آن است و با توجّه به توضیحات فوق این علّت در مورد معاملات گلدکوییست نیز وجود دارد. لذا اشتراک در علّت ممنوعیت، خود نوعی تأیید و مقدمه بر شباهت آنها میتواند باشد (آقابابائی، ۱۳۸۹، ص۲۰۴).
۵- قمار
در آیهی ۹۱ سورهی مائده آمده است: «شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا خودداری خواهید کرد؟» عموماً وقتی کسی شاهد سود دیگری باشد در حالی که منشاء این سود ضرری بوده است که به وی رسیده است، در وی حالت کینه و دشمنی نسبت به آن که موجب ضررش شده به وجود میآید.
نظر مراجع در خصوص فعّالیت این شرکتهای هرمی
علمای اسلام فتاوایی مبنی بر حرام بودن و بطلان معاملات این نوع سیستمها دادهاند که در ادامه به نقل نظر برخی از علماء میپردازیم:
حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) کسب در آمد از این شرکتها را اکل مال به باطل و در آمد حاصل از آن را مجهول المالک میدانند و حضور در این گونه شرکتها را جایز نمی دانند.
رهبر معظم انقلاب در پاسخ به پرسشهای مقلدانشان در خصوص فعّالیت شرکتهای هرمی مانند نت ورک مارکتینگ یا وست ویژن یا گلد ماین، الماس و گلدکوییست و… و شرکت در آنها آوردهاند: «معاملاتى شبیه گلدکوئیست و الماس صورت شرعى نداشته و اکل مال به باطل است و جایز نمىباشد، و آنچه را که از این طریق تحصیل کردهاید باید به صاحبان آن برگردانید و در صورت عدم امکان حکم مال مجهولالمالک را دارد که در صورت دسترسى به صاحبش باید پول را به او برگردانید و در غیر این صورت با اذن حاکم شرع (بنابر احتیاط واجب) به فقیر صدقه بدهید؛ و دیگر بحث خمس مطرح نمیگردد. ایشان در مورد سایت بازاریابی اینترنتی جدید ایرانی به نام وست ویژن، اینترناشنال کیش که هدف خود را احیای صنایع دستی و صنعت گردشگری اعلام کرده است و به طور وسیع به تبلیغات پرداخته است (به عنوان نمونه این شرکت با چندین پلاکارد و نوع خاصی راهپیمایی در روز جهانی قدس ضمن تبلیغ این شرکت که بزرگ نمایی نام شرکت در پلاکاردهای آن توجّه بسیاری را به خود جلب کرد) فرموده اند: فعّالیت در شرکتهای هرمی مانند گلدکوییست جایز نیست.
مقام معظم رهبری اجرای روش گلدکوییست توسط شرکتهای ایرانی یا دولتی را بدون صورت شرعی، اکل مال به باطل و غیر مجاز دانسته اند. همچنین سایر شرکت هایی مانند نت ورک مارکتینگ، وست ویژن، اینترناشنال کیش، الماس، گلدکوییست و… نیز که تقریباً به همین صورت کلی این معاملات هرمی را انجام میدهند هرکدام تنها شکل و ظاهر کار را تغییر داده اند، مشمول این استفتا میشوند (سایت مقام معظم رهبری).
بنابر گفتهی آیتالله مکارم شیرازی: «احیاناً اگر کسانی نادانسته پولی از این طریق به دست آوردهاند چنانچه صاحبان آن را میشناسند به آنها برسانند یا لااقل به مالباختههای ردیفهای آخر بدهند و اگر نمیشناسند به اشخاص نیازمند صدقه بدهند.» (آقابابایی، ۱۳۸۹، ص۲۵۰).
آیت الله نوری همدانی نیز با تاکید بر حرمت همکاری با این شرکتها آورده است: “همکاری با شرکت مذکور حرام و اکل مال به باطل است و مبلغی که از این راه بهدست آمده اگر صاحبانش را میشناسید باید به آنان مسترد نمایید و اگر نمیشناسید آن را به نیَت صاحبان مال به فقیر صدقه بدهید. ” (همان، ۲۵۲).
آیت الله صانعی هم اینگونه فعّالیتها را اکل مال به باطل خوانده و در پاسخ به این استفتاء خودداری از آن را واجب دانسته و آوردهاند: “با قطع نظر از اینکه اینگونه کارها اکل مال به باطل است و شبه قمار و برد و باخت پیشرفته در آن قوی میباشد بلکه ظاهراً چنین است، خودداری از آنها واجب میباشد و گناه مفاسدش به علاوه از گناه قمار بازیش به گردن گردانندگان و ساعیان و خریداران و فروشندگان میباشد و همچنین باید توجّه داشت که این گونه اعمال موجب عدم رشد استعدادها بوده و باید از آن اجتناب نمود و به دنبال تلاش و فعّالیتهای اقتصادی از راههای مشروع رفت. ” (همان، ص۲۴۸).
آیت الله فاضل لنکرانی با گسترده خواندن فعّالیت این شرکت در پاسخ به استفتائات رسیده به دفترشان آوردهاند: “در مورد شرکت گلد کوئیست و نظایر آن که اخیراً سئوالات مکرّری از این دفتر شده و کثرت سئوالات دلیل بر فعّالیت گسترده این شرکتها از نظر کمّی و کیفی است، اعلام مینماییم که ارتباط با این شرکتها هم به عنوان اولی حرام است و هم به عنوان ثانوی. ” (همان، ص۲۵۴).
برخی از منابعی که میتوان از آنها کمک گرفت عبارت اند از:
مقالهای با عنوان «پیامد شگردهای جدید شرکتهای هرمی» که توسط بردبار (۱۳۸۵) که در نشریهی خراسان به چاپ رسیده است.
مقالهای با عنوان «تجارت الکترونیکی یا توطئه هرمی» توسط پرویزی (۱۳۸۸) در مجلهی عصر ارتباط شمارهی ۱۰ به چاپ رسیده است.
-اقدام (Action)
که با ترکیب اینها، مؤلفه های بنیادی هوش هیجانی (عاطفی) به دست می آید.
مؤلفه های بنیادی هوش هیجانی(عاطفی):
خودآگاهی ( Self Awareness) :
یک نوع توانایی فردی است برای درک احساسات و حالات خلقی. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آنها به فرد کمک می کند.
خودگردانی(Self Management) یا مدیریت عواطف( Managing Emotions ):
مهارتی است که به افراد کمک می کند تا احساسات خود را به صورت مناسب و جامعه پسندانه نشان دهند. به زبان دیگر به فرد درکنترل عصبانیت، ناراحتی و ترس کمک میکند.
آگاهی اجتماعی (Social Awarenes ) : عبارت است از توانایی درک احساسات دیگران و استفاده از احساسات خود در جهت دستیابی به اهداف.
مهارت های اجتماعی (Social Skills ):
عبارت است از ارتباط با دیکران در موقعیتهای مختلف اجتماعی و در اصل به معنای توانایی ادامه رابطه با توجه به احساسات افراد یا همان ظرفیت اجتماعی است.
تحقیقات نشان داده است که EQ یا هوش هیجانی عامل مهمی در ایجاد تغییرات اساسی در زندگی است. اگرچه کودکان با سرشت و فطرت گوناگون به دنیا میآیند و چگونگی برخورد آنها با مسایلی چون برخوردهای اجتماعی، اشتیاق خجالت و غیره متفاوت است، اما هوش هیجانی (عاطفی) به والدین و مربیان کمک میکند تا بر روی قابلیتها و یا عدم وجود آنها کارکرده و بنابراین کودکان را برای رویارویی با جامعه بیرونی آماده کنند. برای مثال والدین به جای جلوگیری از برخورد بچههای خجالتی با دنیای بیرون، باید آنها را با چالشهای جدیدی مثل دیدار با دوستان جدید و قرارگرفتن در فضاهای تازه روبرو نمایند. گرچه این تشویق نباید به هیچ عنوان بچه ها را دلزده یا ترسوتر نماید بلکه باید به آنها تجربه های جدید بیاموزد.
مثال دیگری که میتوان در این مورد مطرح کرد این است که برای مثال تحقیقات نشان داده که بچههای کلاس دومی که عصبی بوده و همیشه با مشکل مواجه هستند، شش تا هشت بار بیشتر از بچههای دیگر در معرض ابتلا به خشونت در نوجوانی و ارتکاب جنایت میباشند.
دخترانی که در سنین راهنمایی از احساسات سردرگم، خستگی و عصبانیت توأم با گرسنگی رنج میبرند، احتمال میرود که در سنین نوجوانی دچار اختلالات گوارشی شوند. این بچهها از احساسات خود و این که اصولاً این احساسات چه هستند، بیخبرند. اما اگر در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند از هوش عاطفی یا هیجانی خود بهرهمند شوند، مسلماً به هیچ یک از این موارد دچار نخواهند شد. (دنیل گلمن، ترجمه نسرین پارسا، ۱۳۸۶)
اندازه گیری هوش
آزمونهای بینه: وزارت آموزش و پرورش فرانسه در سال ۱۹۰۴ از آلفرد بینه[۲۸] روانشناس خواست روشی بیابد تا معلوم کند کلاسهای معمول درسی، به درد کدام دانش آموزان نمیخورند. مقامات مدارس آن زمان فرانسه میخواستند با جا دادن این دانش آموزان در مدارس ویژه، از ازدحام مدارس عادی کم کنند. بینه و دانشجویش تئوفیل سیمون[۲۹] برای اجابت این درخواست، یک آزمون هوش ساختند. این آزمون ۳۰ ماده داشت؛ از توانایی لمس کردن گوش و بینی تا توانایی ترسیم طرحها بر مبنای حافظه و تعریف کردن مفاهیم انتزاعی.
چنین بود که بینه مفهوم سن عقلی را ابداع کرد که میزان رشد ذهنی فرد نسبت به دیگران را نشان میداد. سن عقلی یک کودک تیز هوش، خیلی بالاتر از سن تقویمی او است؛ سن عقلی یک کودک خنگ هم خیلی پایینتر از سن تقویمی او است.
اصطلاح هوشبهر را ویلیام استرن[۳۰] در سال ۱۹۱۲ ابداع کرد. هوشبهر با تقسیم کردن سن عقلی بر سن تقویمی و ضرب کردن خارج قسمت این تقسیم در عدد ۱۰۰ بدست می آید.
هوشبهر = سن عقلی / سن تقویمی * ۱۰۰
اگر سن عقلی و سن تقویمی با هم برابر باشند، هوشبهر شخص ۱۰۰ می شود (که هوشبهر متوسط است)؛ اگر سن عقلی بیش از سن تقویمی باشد، هوشبهر بیش از ۱۰۰ می شود (متوسط بالا). و اگر سن عقلی زیر سن تقویمی باشد، هوشبهر کمتر از ۱۰۰ می شود (هوشبهر پایین). برای مثال، کودک ۶ سالهای که سن عقلی او ۸ سال است، هوشبهر ۱۳۳ دارد و کودک ۶ ساله ای که سن عقلی او ۵ است، هوشبهر ۸۸ دارد.
نظریه هوشهای هشتگانهی گاردنر
هاواردگاردنر[۳۱] (۲۰۰۲، ۲۰۰۱، ۱۹۹۳، ۱۹۸۳) معتقد به وجود هشت نوع هوش است. در بخش زیر با این هشت نوع هوش و مشاغلی که این هوشها در آنها نقطه قوت هستند، آشنا میشوید. (کمپبل، کمپبل، و دیکینسون[۳۲]، ۱۹۹۹)
از هوش کلامی تا هوش طبیعی:
- مهارت های کلامی : توانایی تفکر کلامی و استفاده از زبان برای بیان منظورها.
مشاغل: مولفان، روزنامه نگاران، سخنوران.
- مهارت های ریاضی : توانایی انجام عملیات ریاضی.
مشاغل: دانشمندان، مهندسان، حسابداران.
- مهارت های فضایی : توانایی تفکر سه بعدی.
مشاغل
: معماران، نقاشان، ملوانان.
- مهارت های بدنی – جنبشی : توانایی دستکاری اشیاء و تبحر جسمی.
مشاغل : جراحان، صنعتگران، رقاصان، ورزشکاران.
- مهارت های موسیقایی : حساس بودن نسبت به زیر و بمی، آهنگ، ریتم، و تن صداها.
مشاغل : آهنگ سازان، موسیقی دانان، شنوندگان ظریف ونکته سنج.
- مهارت های میان فردی : توانایی درک دیگران و تعامل مؤثر با آنها.
مشاغل : معلمان، متخصصان بهداشت روانی.
- مهارت های درون فردی : توانایی فهم خود.
مشاغل : عالمان الهیات، روان شناسان.
- مهارت های طبیعی : توانایی مشاهده الگوهای طبیعی و فهم نظام های طبیعی و مصنوعی ساخته انسان.
مشاغل : کشاورزان، گیاه شناسان، بوم شناسان، نقاشان چشم اندازها.
هیجان
رانندهای را تصور کنید که در جادهای رانندگی می کند. ناگهان ماشین دیگری به سرعت از یک جاده مخصوص وارد مسیر عبور وی می شود. راننده میترسد، احساس ناخوشایندی او را فرا میگیرد و عضلات بدنش منقبض میشوند. اثر این وضع بر رفتار او چشمگیر است. ناگهان ترمز می کند و فرمان را به سرعت میچرخاند. صدای گوش خراش ترمز و به دنبال آن صدای ناخوشایند شکستن شیشه و قر شدن گل گیر ماشین به گوش میرسد. راننده لحظهای به صندلی تکیه میدهد و ترس وی به خشم مبدل می شود. رانندهی آن ماشین او را ترسانده، برنامهی او را به هم زده و به ماشین او خصارت وارد کرده است. خشم نیز آثار چشم گیری بر رفتار او دارد. از اتومبیل بیرون می آید و با قیافه و حالت عصبانی به طرف ماشین دیگر میرود. وقتی به ماشین نزدیکتر می شود میبیند که راننده دیگر مجروح شده وصورتش خون آلود است. حالت تهوع، احساس گناه و احساس شدید همدردی مرد را فرا میگیرد؛ کمکهای اولیه را به راننده میرساند و تلفن میزند که آمبولانس بیاید. (موری[۳۳] ، ۱۹۶۴)
در این جا ما با هیجان ها سرو کار داریم. هیجان ممکن است پاسخ به یک موقعیت باشد، همان طور که ترس، پاسخ به یک تهدید است. هیجان ممکن است رفتار را برانگیزد (مثلاً خشم ممکن است ما را برانگیزد که ستیزه جویانه عمل کنیم). همچنین ممکن است به خودی خود یک هدف باشد. (روان شناسی عمومی، زهره مجد آبادی فراهانی، ۱۳۸۶)
تعریف هیجان:
هیجان، حالت احساسی است که مؤلفه های فیزیولوژیکی، شناختیو رفتاری دارد (کارسون و هاتفیلد[۳۴]، ۱۹۹۲). هیجانات شدید در سیستم عصبی خودکار، برپایی ایجاد می کنند (لودوکس[۳۵]، ۱۹۹۷). هر چه برپایی بیشتر باشد، شدت هیجان بیشتر است. همچنین ظاهراً نوع برپایی بر هیجان تجربه شده تأثیر دارد. در ظاهر، واژه هیجان با احساس سروکار دارد نه با تفکر، اما شناختها، به خصوص تفسیرهایی که از معنای رویدادها می شود، جنبه مهمی از هیجانها را در بر میگیرند. در ترس که معمولاً در پاسخ به یک تهدید ایجاد می شود، این شناخت وجود دارد که شخص در خطر است و همچنین سیستم عصبی سمپاتیک نیز به حالت برپاست (تندی ضربان قلب وتنفس، عرق کردن، تنش عضلانی). هیجانها گرایشهای رفتاری را نیز در بر میگیرند. هیجان ترس با رفتار اجتناب یا فرار از موقعیت، همراه است این موارد در جدول ذیل آمده است.(روان شناسی عمومی، هیات مولفان، ۱۳۸۶)
جدول مؤلفه های هیجان (اقتباس از راتوس[۳۶]، ۲۰۰۱)
پژوهش حاضر بر اساس نوع دادههایی که جمعآوری و تحلیل شد، تحقیقی کمی است. مطالعات کمی به بررسیهایی اطلاق میشود که امکان گردآوری مجموعه اطلاعات قابل مقایسهای را، از واحدهای مورد مطالعه داشته باشد (طالب، ۱۳۸۰: ۲۳). از لحاظ نوع برخورد با مساله مورد بررسی و ورود به آن، مطالعهای میدانی است. مطالعات میدانی، بررسیهای علمی غیرآزمایشی هستند که هدفشان کشف روابط و تعامل بین متغیرهای جامعهشناسی، روانشناسی و آموزشی در ساختارهای اجتماعی واقعی است. پژوهشگر مطالعه میدانی ابتدا موقعیت اجتماعی یا موسسهای را در نظر میگیرد و سپس روابط بین نگرشها، ارزشها، ادراکات و رفتارهای افراد و گروه های موجود در موقعیت را مطالعه میکند (کرلینجر، ۱۳۷۶: ۵۵). از لحاظ ماهیت تحقیق نیز توصیفی میباشد. تحقیق توصیفی، نوعی تحقیق کمی شامل توصیف دقیق پدیده های مورد بررسی است.
معیارهای دیگری نیز برای تعیین نوع روش تحقیق وجود دارد. از نظر معیار زمانی، پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است، زیرا پدیده و واقعیت مورد بررسی را در یک برهه از زمان به کنکاش مینهد. با توجه به میزان ژرفایی، تحقیق ما پهنانگر میباشد، زیرا بر روی جمعیتی نسبتا وسیع صورت گرفته است. تحقیقات پهنانگر، قدرت تعمیمپذیری داده ها را فراهم میآورد.
بر اساس ماهیت روش، تحقیقات علمی را میتوان به چند گروه تقسیم کرد که یکی از این گروهها تحقیق پیمایشی است. تحقیق پیمایشی، روشی است برای گردآوری دادهها که در آن از گروههای معینی از افراد خواسته میشود به تعدادی سوال مشخص که برای همهی افراد یکسان است پاسخ دهند؛ که این پاسخها مجموعهی اطلاعات پژوهش را تشکیل میدهند. در این تحقیق از تکنیک پیمایش استفاده شده است. تحقیق پیمایشی عامترین نوع پیمایش اجتماعی است. مشخصه پیمایش، مجموعه ساختمند یا منظمی از دادههاست که ماتریس متغیر بر حسب داده های موردی نامیده میشود. بدین معنا که اطلاعاتی درباره متغیرها یا خصوصیات یکسان، دستکم دو مورد (و معمولا خیلی بیش از این) جمعآوری شده و به صورت ماتریس داده ها نمایش داده میشود (دواس، ۱۳۸۳: ۱۴).
ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه میباشد که شامل مشخصات پاسخگویان و گویه ها و سوالاتی درقالب طیف لیکرت است که متغیرهای وابسته و مستقل از طریق آنها مورد بررسی قرار میگیرند.
هدف اساسی هر تحقیق کشف قوانین و اصلهای کلی حاکم بر یک جامعهی آماری است. جامعه را میتوان گروهی از افراد، شیها یا مشاهدهها یا مقدارها دانست که پژوهشگر قصد دارد در مورد آن نتیجهگیری کند (کیامنش، ۱۳۸۷: ۵).
جامعه آماری تحقیق مذکور کلیه افراد ۱۸ سال به بالای ساکن شهر بندرعباس در سال ۱۳۹۴-۱۳۹۳ میباشند.
پژوهشگران پیمایشی به ندرت ممکن است کل جمعیتها را مطالعه کنند؛ آنان نمونههای منتخب از جامعه را مطالعه میکنند و از روی این نمونهها خصایص جامعه را استنباط میکنند. نیاز به مطالعه نمونههایی که بر اساس آنها درباره جامعه استنباط به عمل میآید به این دلیل است که مطالعهی کل جامعه دشوار است (ساروخانی، ۱۳۸۲: ۱۵۷). نمونه عبارت است از زیر مجموعهای از جمعیتی که پژوهشگر مایل است نتیجه ها را بدانها تعمیم دهد. حجم نمونه را معمولا بر اساس ساخت و توزیع جامعه آماری محاسبه مینمایند. اما در علوم اجتماعی، مساله اساسی آن است که ما از ساخت و توزیع جامعه آماری و لذا از انحراف معیار آن اطلاعی نداریم و در واقع تازه به وسیلهی نمونهگیری میخواهیم اطلاعاتی در مورد آن به دست آوریم. از این رو چارهای نیست جز اینکه از همان توزیع فراوانی نمونه، ساخت و توزیع جامعهی آماری را حدس بزنیم (رفیع پور، ۱۳۸۳: ۳۷۵).
برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است که با توجه به جامعهی آماری، ۳۸۴ نفر به دست آمد که با در نظر گرفتن احتمال پرسشنامههای بدون پاسخ و ناقص تعداد ۴۰۰ نمونه انتخاب شد.
۰٫۵ = p احتمال وجود صفت
۰٫۵ = q احتمال عدم وجود صفت
۱٫۹۶ = t درجه اطمینان
۰٫۰۵ = d احتمال خطا
نمونهگیری مورد استفاده در این پژوهش، نمونهگیری خوشه ای چند مرحلهای میباشد. پس از تعیین منطقه، محله و بلوک، پرسشنامه ها در بین افراد برحسب گروه های سنی مختلف که به صورت تصادفی انتخاب میشوند تکمیل خواهند شد.
به منظور انتخاب مناطقی از شهر بندر عباس که بتواند به لحاظ پراکندگی، جمعیت تحقیق را پوشش دهد، در ابتدا شهر بندر عباس به پنج بخش شمال، جنوب، مرکز، غرب و شرق تقسیم گشته و سپس از هر قسمت دو منطقه، به عنوان مناطق مورد نظر انتخاب میشوند. این پراکندگی مناطق در عمل پراکنش متغیرهای تحت مطالعه را تا حد قابل ملاحظهای تأمین میکند. سپس از هر منطقه دو محله، و از هر محله دو بلوک بطور تصادفی انتخاب میگردد. جهت انتخاب تصادفی افراد، نقشههای مناطق مذکور تهیه و در آنها برای هر منطقه بلوکها مشخص شده و شمارهگذاری میگردند. این نقشهها به تعداد پرسشگران تکثیر شده و در اختیار آنها قرار میگیرد.
پرسشگران موظف هستند در هر بلوک بر اساس قواعد زیر عمل نمایند و پرسشنامه تحقیق را پر نمایند: تعداد نمونه در هر بلوک ۱۰ نفر میباشد. فاصله نمونهگیری ۵ واحد مسکونی میباشد و اولین واحد مسکونی به طور تصادفی انتخاب میشود. کار نمونهگیری در هر بلوک تا ۱۰ نفر ادامه مییابد و بعد از تعیین نفر دهم کار نمونهگیری در هر نقطه از بلوک قطع میشود.
منطقه | محلات | بلوک | منزل |
مشارکت اجتماعی
تعریف مفهومی: مشارکت اجتماعی فرایندی است مبتنی بر حضور آگاهانه و فعال فرد، به عنوان عضو جامعه، در صحنههای اجتماعی و ایفای نقش یا نقشهای اجتماعی که به وی حصول میشود و در قالب رفتارهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بروز میکند (کردی، ۱۳۸۵: ۷۵).
مشارکت اجتماعی دلالت برآن دسته از فعالیتهای ارادی دارد که از طریق آنها اعضای یک جامعه، در امور محله، شهر و روستا شرکت کرده و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی مشارکت دارند (محسنی تبریزی، ۱۳۶۹: ۱۰۸). مک میلیان و چیوز، مشارکت اجتماعی را در چهار بعد درنظر گرفتهاند: عضویت به معنی احساس تعلق به بخشی از جامعه، فرصت برای تاثیر گذاشتن و سهیم شدن دو جانبه در تاثیرگذاری، ارضای نیازهای مردم در رابطه همکاری با دیگران و سهیم شدن در ارتباطات عاطفی که به روابط مثبت منجر میشود (Mcmillan & Charis، ۱۹۸۶).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق متغیر مشارکت اجتماعی در دو بعد ذهنی و عینی مورد بررسی قرار گرفته است. الف) بعد ذهنی مشارکت اجتماعی: مشارکت ذهنی با روحیه مشارکتجویی و احساس مسئولیت فرد برای درگیری در مسائل اجتماعی با اهمیتی که فرد برای فعالیتهای مشارکتی و جمعی قایل است، بررسی میگردد. برای سنجش مشارکت ذهنی از گویههایی در قالب طیف لیکرت استفاده شده است. در پرسشنامه طراحی شده سئوالات ۱-۳ تا ۱۱-۳ برای سنجش بعد ذهنی مشارکت اجتماعی درنظر گرفته شده است. ب) بعد عینی مشارکت اجتماعی: در این تحقیق با بهره گرفتن از معرفهای مختلفی که بارها توسط محققین مورد استفاده قرار گرفته است، بخصوص مقیاسهای ازکیا و غفاری (۱۳۸۰)، موسوی (۱۳۸۴)، نیازی (۱۳۸۱)، بعد عینی مشارکت اجتماعی در جامعه مورد مطالعه مورد سنجش قرار گرفته است.
در این پژوهش موارد عضویت در مجامع و تشکلها و موقعیت مشارکتی هر فرد در مجموع مورد بررسی قرار گرفته است و هر یک از این موارد امتیازبندی و ارزشگذاری شده است، به این ترتیب که موارد عضویت (و فعالیت توامان) امتیاز ۲، همکاری (بدون عضویت) امتیاز ۱ و هیچکدام امتیاز ۰ درنظر گرفته شده است. همچنین در موارد داشتن عضویت، موقعیت مشارکتی فرد نیز پرسیده شده و جداگانه امتیازبندی شده است. به این ترتیب که برای عضویت عادی امتیاز ۱، فعال امتیاز ۲ و مسئول امتیاز ۳ درنظر گرفته شده است و در نهایت با جمع کردن این نمره ها از مجموع سازمانها و مجامعی که فرد با آنها در ارتباط است، نمره مشارکت اجتماعی او به لحاظ عینی تعیین میگردد. در پرسشنامه طراحی شده سئوالات ۱-۴ تا ۹-۴ برای سنجش بعد عینی مشارکت اجتماعی درنظر گرفته شده است.
برای سنجش بعد مشارکت اجتماعی بطور کلی، مجموع امتیازات بعد ذهنی مشارکت اجتماعی و بعد عینی مشارکت اجتماعی در نظر گرفته شده است.
اعتماد اجتماعی:
تعریف مفهومی : اعتماد (trust) یکی از جنبه های مهم روابط انسانی و زمینهساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه میباشد. «اعتماد در زبان فارسی مترادف با تکیه کردن، واگذاشتن کار به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتقاد به کار گرفته میشود» (عمید،۲۰۱:۱۳۶۹). تالکوت پارسنز عامل ایجاد اتحاد و انسجام اجتماعی و ثبات و نظم را اعتماد میداند. به عقیده وی اعتماد، این باور را در افراد ایجاد میکند که دیگران به منظور دستیابی به یک موقعیت گروهی از منافع شخصی دست میکشند. «وی نظام منسجم را نظامی میداند که بتوان به عاملان آن در انجام وظایفشان اعتماد کرد که این امر خود به پایداری و نظم سیستم اجتماعی کمک میکند» (انعام،۲۵:۱۳۸۰). اعتماد اجتماعی از مهمترین شاخصهای ارتباط و تعامل گروهی به شمار میآید و مبیین آمادگی افراد و گروه ها جهت ایجاد رابطه اجتماعی و پذیرش متقابل است. اعتماد در ابتدا یک مفهوم روان شناختی است، که دلالت بر تأیید، پذیرش و همکاری فرد و پیرامون، به شکل متقابل دارد. (محسنی تبریزی: ۱۳۷۵ ،۲۳ ).
تعریف عملیاتی: متغیر اعتماداجتماعی، درسه بعد بینشخصی یا اعتماد به افراد آشنا، تعمیمیافته یا اعتماد به بیگانگان و نهادی یا اعتماد به سازمانها و نهادها سنجیده میشود. بر این اساس میزان اعتماد نسبت به افراد خانواده، دوستان، خویشاوندان، همسایهها و سایر مردم و نیز نسبت به سازمانها و نهادهای مختلف و اطمینان داشتن به مقاصد و انگیزههای آنها بررسی خواهد شد. این معرفها بصورت گویه در قالب مقیاسهای سنجش مشخص در پرسشنامه برای سنجش و اندازه گیری میزان اعتماد اجتماعی افراد نمونه قرار داده میشود. در پرسشنامه طراحی شده سئوالات ۱-۱ تا ۱۷-۱ برای سنجش اعتماد اجتماعی درنظر گرفته شده است.
تعلق اجتماعی:
تحقیقات میدانی
به منظور گردآوری دادهها برای انجام مطالعه موردی پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است.
۳-۱۰ روایی(اعتبار) و پایایی (قابلیت اعتماد) ابزار گردآوری داده
روایی ابزار اندازه گیری دادهها یکی از چالشهای مهم در مراحل اجرای پژوهش است. روایی نشان دهنده توانایی ابزار مورد نظر در اندازهگیری ویژگیهای متغیر است (مومنی و فعال قیومی، ۱۳۹۱). سوالات پرسشنامه با بهره گرفتن از ادبیات موضوع تدوین گرده است. روایی سوالات پرسشنامه توسط مقالات مختلف سنجیده شده، به علاوه نظر استاد راهنما و استاد مشاور نیز در آن اعمال شده است.
پایایی نشان دهنده میزان دقت نتایج حاصل از ابزار اندازهگیری میباشد و به دقت، قابلیت اعتماد و قابلیت تکرار نتایج آزمون اشاره دارد (مومنی و فعال قیومی، ۱۳۹۱). سازگاری درونی ابزار اندازه گیری پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ اندازهگیری میشود. در این پژوهش پایایی پرسشنامه ارتباطات و عملکرد شغلی کارکنان دارای ضریب آلفای کرونباخ (۸۰۲/۰r =)، و پرسشنامه عوامل فرهنگی دارای ضریب آلفای کرونباخ (۹۳۲/۰r=) میباشد، که نشاندهنده ثبات بالای سوالات هر دو پرسشنامه پژوهش میباشد.
۳-۱۱ روش تجزیه و تحلیل دادهها
در این پژوهش پس از گردآوری دادهها با بهره گرفتن از پرسشنامه، این دادهها به کمک آمار توصیفی شامل درصد فراوانی، درصد میانگین، انحراف معیار و در قسمت آمار استنباطی، جهت اعتبار یابی و تعیین میزان همبستگی و برای دادههایی با توزیع نرمال از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. لازم به ذکر است برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارSPSS.20 و Ucinet.6 استفاده شده است و رگرسیون سلسله مراتبی نیز به منظور آزمون مدل به کار رفته است. همچنین از آزمون فریدمن به منظور رتبهبندی عوامل فرهنگی استفاده شده است.
۳-۱۲ ابزار نرمافزاری پژوهش
در این پژوهش از دو نرمافزار Ucinet.6 و Spss.20 به منظور تحلیل دادهها استفاده شده است. نرمافزار Ucinet.6، نرمافزاری است که در تحلیل شبکههای اجتماعی بهکار میرود. روابط مستقیم و غیرمستقیم در شبکههای آنلاین و آفلاین کارکنان با بهره گرفتن از نرمافزار Ucinet. 6، محاسبه شده است. به این صورت که پس از گردآوری دادههای مربوط به روابط کارکنان، روابط مستقیم و غیرمستقیم آنلاین و روابط مستقیم و غیرمستقیم آفلاین هریک از کارکنان، جداگانه و به صورت روابط دوگانه (۰=عدم وجودارتباط و ۱= وجود ارتباط)، براساس تکرار ارتباط وارد نرمافزار شده و گراف هر یک از آنها ترسیم شده و با شمارش تعداد گرهها روابط مستقیم و غیرمستقیم در شبکههای آنلاین و آفلاین برای هریک از کارکنان محاسبه شده است و سپس با جمع ماتریسی کل روابط مستقیم و غیرمستقیم هر یک از کارکنان محاسبه شده است.
از روابط مرکزی که تعداد دفعاتی است که فرد توسط همکاران در لیست ارتباطی انتخاب میشود برای محاسبه روابط مستقیم استفاده شده است. روابط مرکزی فرد به صورت زیر محاسبه میشود:
CD ( Pk ) = Σin a ( Pi , Pk )
جاییکه=۱ a ( Pi , Pk ) باشد یک ارتباط وجود دارد در غیر این صورت ارتباطی وجود ندارد.
برای محاسبه تعداد روابط غیر مستقیم فرد در شبکه ارتباطی از یک عامل وزنی براساس تعداد گامها استفاده میشود. به این صورت که فواصل با گامهای کمتر وزن بیشتری تعلق میگیرد. عامل وزنی به صورت زیر محاسبه میشود:
۱-
fi تعداد کل روابطی است که فرد در فاصله i دارد و N تعداد کل روابطی است که فرد میتواند در هر فاصلهای (تعداد گام) داشته باشد.
۳-۱۲ جمع بندی
دستیابی به دانش با روش تحقیق آن علم تلقی میشود. آنچه نظریه علمی را از سایر روشهای کسب دانش متمایز میکند به کار بردن روش علمی برای دستیابی به دانش است. در این فصل متدولوژی پژوهش مورد بررسی قرار گرفت، نوع و روش پژوهش معرفی شد، جامعه آماری، نمونه آماری پژوهش مشخص شدند و متغیرها شناسایی و مدل پژوهش توسعه یافت. روش جمع آوری دادهها، ابزار گردآوری دادهها و پایایی و روایی پرسشنامه مشخص شده و ساختار پرسشنامه به منظور گردآوری دادهها تشریح شد. در پایان نیز روشهای آماری به کار رفته در پژوهش شرح داده شد.
فصل چهارم- تجزیه و تحلیل آماری
۴-۱ مقدمه
باید توجه داشت که دادهها زمانی ارزش اطلاعاتی ایجاد میکنند که تجزیه و تحلیل شوند، تجزیه و تحلیل دادهها فرایندی چند مرحلهای است که طی آن دادهها از طریق ابزار فراهم گردیده، خلاصه و دستهبندی میشوند و در نهایت پردازش میگردند تا زمینه برقراری انواع تحلیلها و ارتباطات میان این دادهها را به منظور آزمون فرضیهها فراهم آورند (خاکی، ۱۳۸۲)
در این فصل دادههای گردآوری شده از طریق پرسشنامه در دو بخش بررسی خواهند شد، ابتدا دادهها با بهره گرفتن از شاخصهای آمار توصیفی شامل، میانگین و انحراف معیار خلاصه و طبقه بندی گردیده است. در بخش دوم با بهره گرفتن از آمار استنباطی متناسب، فرضیههای پژوهش مورد آزمون قرار میگیرند.
۴-۲ تحلیل آماری
۴-۲-۱ روایی ابزار پژوهش
روایی ابزار پژوهش با تحلیل عاملی اندازهگیری شده و قابلیت اعتماد و اعتبار همگرا و واگرای مقیاسها بررسی شده است. هدف اصلی تحلیل عاملی، مطالعه نظم و ساختار موجود در داده های چندمتغیره است و نشان میدهد که آیا دادههای مور نظر برای تحلیل عاملی مناسب هستند یا خیر. نتایج تحلیل مولفههای اصلی با چرخش اجزا نشان میدهد که عاملهای مربوطه (مهارت متکی به خود در امورکامپیوتری (خوداثربخشی کامپیوتری)، خصوصیات شخصیتی موثر بر کار (وجدان) و عملکرد شغلی) موثر هستند. جدول ۴-۱ شاخص KMO و آزمون بارتلت را نشان میدهد که با توجه به مقدار آزمون بارتلت که برابر ۸۰۲/۰ است و مقدار آن بیشتر از ۶۰/۰ میباشد و با توجه به سطح معناداری آن که کمتر از ۰۵/۰ میباشد ابزار پژوهش از روایی لازم برخوردار میباشد. جدول ۴-۲ ماتریس اجزا را نشان میدهد که شامل بارهای عاملی ( نمرات عاملی) هر یک از متغیرها در عاملهای باقیمانده است.
جدول ۴-۱ شاخص KMO و آزمون بارتلت | ||
KMO آزمون | .۸۰۲ | |
آزمون بارتلت | خیدو | ۷۴۹٫۵۷۷ |
درجه آزادی | ۹۱ | |
سطح معناداری | .۰۰ |
معنای اصطلاحی استیفاء عبارت است از بهرهمند شدن کسی از عمل یا منفعت مال غیر بر حسب اذن قبلی که داده است.[۱۱۳] استیفاء در اصطلاح حقوقی عبارت است از این که شخصی بدون انعقاد قرارداد و یا عقد از عمل دیگری بهره گیرد و یا از مال دیگری با اذن صاحب آن انتفاع ببرد.[۱۱۴]
ضمان استیفاء از اسباب ضمان قهری است. استیفاء شبیه عقد اجاره (جعاله) میباشد که در آن طرفین بر انجام عمل به وسیله اجیر (یا عامل) توافق میکنند. برخی از حقوقدانان به دلیل عدم تعیین اجرت در استیفاء آن را شبه عقد دانستهاند.[۱۱۵] بر اساس توافقی که بین طرفین صورت میگیرد عامل پس از انجام عملی، مستحق عوض میگردد. برخی از فقها بر اساس احادیث[۱۱۶] موجود استیفاء را اجاره نامیدهاند.[۱۱۷]
واژه استیفاء در اصطلاح «اهلیت استیفاء» به معنی اجرا کردن و به کار بردن است. بر طبق قانون مدنی استیفاء بر دو قسم است.
ماده ۳۳۶ ق.م مقرر میدارد «هرگاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده و یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد عامل، مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگرا ینکه معلوم شود که قصد تبرع داشته است.
با توجه به مفاد ماده فوق در مورد استیفاء از عمل غیر، پس از امر و درخواست شخص و توافق آن دو و انجام عمل، عامل مستحق اجرت میگرددودر مورد دوم فرقی نمیکند که عامل عادتاً برای این عمل آماده باشد یا به طور اتفاقی این عمل را انجام دهد زیرا نفس عمل دارای ارزش میباشد.[۱۱۸] اما اگر عمل دارای ارزش و مالیت عرفی نباشد و عامل نیز به طور اتفاقی، عمل را انجام دهد مستحق اجرت نخواهد بود. مثلاً اگر کسی به دلیل ضعف جسمانی از دیگری بخواهد که دست او را بگیرد و از خیابان رد کند یا شخص از دیگری درخواست کند آدرس را برای او بخواند و او را راهنمایی کند در این موارد طبق مفهوم ماده، مستحق اجرت نخواهد بود. اما در صورتی که شخص آماده انجام عمل است و کسی از او درخواست عمل نماید در این حالت اگر عمل مزبور عادتاً دارای اجرت نباشد به دلیل توافقی که بر اثر حالت خاص عامل بین امر و عامل واقع میگردد عامل مستحق اجرتالمثل میباشد.[۱۱۹]
بنابر عقیده برخی از بزرگان، اگر آمر قصد تبرع داشته باشد و عامل از این قصد آگاه باشد، و به انجام عمل مبادرت ورزد مستحق اجرت نخواهد بود.[۱۲۰]
ماده ۳۳۷ قانون مدنی مقرر میدارد که «هرگاه کسی بر حسب اذن صریح یا ضمنی از مال غیر، استیفاء منفعت کنند صاحب مال مستحق اجرتالمثل خواهد بود مگر اینکه معلوم شود که اذن در انتفاع مجانی بوده است».
برخی از حقوقدانان استیفاء مبحث چهارم قانون مدنی را تحت عنوان استیفاء مشروع مورد بحث قرار داده و در مقابل آن استفاده بلاجهت موضوع ماده ۳۱۹ قانون تجارت را استیفاء نامشروع نامیده است و به این ترتیب بحث جدیدی با تقسیم استیفاء به مشروع و نامشروع را به حقوق مدنی پیوند زده است.[۱۲۱]
استیفاء در صورتی مشروع است که از راه تراضی و با اذن صاحب حق یا فاعل کار صورت پذیرد. در این مفهوم وسیع، هرجا که به موجب قرارداد یا قانون شخص توانایی بهرهمند شدن از حق،کار دیگری را پیدا کند و بدان مبادرت ورزد، استیفاء مشروع صورت میپذیرد.
یا «بدون جهت» در صورتی است که شخص به زیان دیگری و بدون رضای او بر دارایی خویش بیفزاید خواه مورد استفاده مال یا کار باشد. بنابراین، هرگاه کسی که مراقبت کودکی را به عهده دارد حق ندار د به کودک کار شخصی واگذار کند چه در قبال کار واگذار شده مال دریافت کند و چه مالی دریافت نکند. در بعضی موارد، صرف انجام دادن کار توسط کودک در عرف دارای ارزش پولی است، یعنی، اگر کودک آن کار را با اذن ولی قانونی انجام بدهد در مقابل کارش به وی اجرت داده میشود. واگذار کردن این طورکارها توسط مراقبین قانونی به کودک از مصادیق سوء استفاده مالی از کودک محسوب می شود و به طور معمول مالی نیز بابت کار کردن به وی داده نمیشود. این امکان وجود دارد که مراقبین کودک، کودک را در اختیار اشخاص ثالث قرار دهند تا آنها کار شخصی خودشان را به کودک واگذار کنند. در این حالت اگر مراقبین کودک در قبال در اختیار گذاشتن کودک، مالی از اشخاص ثالث دریافت کنند، از کودک واقع در مراکز نگهداری سوء استفاده مالی نمودهاند. ممکن است کاری که به کودک واگذار شده، فقط توسط کودک صورت گیرد یا این که توسط مراقبین کودک یا اشخاص ثالث صورت گیرد. انفرادی انجام دادن کار یا اشتراکی انجام دادن آن نمونهای از «سوءاستفاده مالی» از کار کودک می باشد. دریافت نکردن مال از اشخاص ثالث در قبال کار واگذار شده به کودک توسط مراقبین کودک نیز عنوان «سوء استفاده مالی از کار کودک» را دارد، زیرا معیار تشخیص سوء استفاده دریافت کردن مال از شخص ثالث نیست بلکه استفاده غیرقانونی از کار یک شخص است.
باید دانست که استیفای نامشروع نیز در مواردی به کار میرود که تصرف یا تملک مال دیگری در قانون عنوان دیگری نداشته باشد. برای مثال هرگاه غاصبی از منافع مال مغضوب استفاده کند، ضمان او را زیر عنوان غصب میآورند نه استیفاء هرچند که از نظر مصداق یکسان باشد و از نمونههای بارز «اکل مال به باطل» به شمار میآید.
در مقررات مدنی ایران کودکان ممیز میتوانند با اذن ولی وارد معامله با دیگران شوند و قرار داد کار با آنها را ببندند. یعنی ولی از کودک ممیز رفع حجر میکند. طبق ماده ۸۵ و ۸۶، ولی میتواند به کودک ممیز اجازه اشتغال به کار و یا پیشه بدهد و اموال و منافعی را که به دست میآورد با اجازه ولی اداره نماید.
در این قرارداد کار چون با اذن ولی انجام میشود و اذن ولی حجر کودک ممیز را
برمی دارد. بنابر این کارفرما در مقابل کودک مسئول است. از طرفی در حوزه مسئولیت مدنی چون هیچگونه قراردادی بین فاعل زیان و زیان دیده منعقد نمیگردد، بنابراین نیازی به تمیز و اراده نمیباشد. و الزام و تعهد به صورت یک طرفه از طرف قانونگذار برای همه افراد جامعه ایجاد میگردد. هدف ضرر نزدن به دیگران است. اگر کسی بدون اذن ولی و یا به صورت زور و تزویر کودکی را مورد بهرهبرداری و سوء استفاده قرار دهد در مقابل ولی یا سرپرست او ضامن است. چون ولی یا سرپرست به نمایندگی از کودک در محکمه اقامه دعوی میکنند. از طرفی بین کودک و ولی یک رابطه عاطفی برقرار میشود. پس زیان روحی و روانی هم به ولی کودک واقع شده است. حتی اگر والدین هم از کودک سوء استفاده نمایند، در مقابل دادستان ضامن میباشند اما در این بحث فقط به اعمال خلاف یا سوء استفاده کنندگان ضداخلاقی اشاره شده است.
اما اگر از کودک به صورت مثبت و یا در کارهای اخلاقی و فساد استفاده نشود، چگونه است ؟ در اینجا قانون در مقابل والدین سکوت نموده است و ممکن است، کودک را با ضمانت به دیگری بسپارد تا از کار او بهرهمند شود. در این مورد صاحب کار یا کارفرما مانند مربی و معلم در مقابل کودک مسئولیت دار د. اما ولی نمیتواند این پیمان را تنفیذ کند.
کودک دارای حجر است و از لحاظ اعمال حقوقی دارای محدودیتهایی میباشد. بنابر این مسئولیت مدنی افرادی که از کار کودک استفاده میکنند، در مقابل کودک و ولی او چگونه است؟ برا ی پاسخ به این سؤال ابتدا نیاز به مشخص کردن جایگاه حقوقی کودک در فقه و قانون است و سپس مفهوم قاعده استیفاء و کار کودک مورد بررسی قرار میگیرد.
حال با روشن شدن مفاهیم صغیر ممیز و غیرممیز رشد و بلوغ به بحث اعمال حقوقی کودک میپردازیم.
در فقه کلیه اعمال حقوقی صغیر غیرممیز باطل و بلا اثر است. در مورد اعتبار اعمال حقوقی صغیر ممیز اختلاف نظر است. و به این دلایل استناد کردهاند.
۱- اجماع، ۲- در عقود و ایقاعات اصل اولی فساد است و صحت آنها (اصل صحت) که از پارهای ادله استفاده میشود شامل عقد صغیر نمیشود، ۳- صغیر فاقد اهلیت تصرف است و عقد هم از تصرفات محسوب میشود، ۴- صحت عقد مستلزم ترتیب آثار و احکام عقد بر آن است و واجبات و محرماتی از آن ناشی میشود که صغیر نسبت به آنها تکلیف و مسئولیتی ندارد؛ ۵- اخبار مستفیضهای که دلالت به عدم صحت معاملات صغیر میکند.
محقق اردبیلی در باره جواز معاملات صغیر ممیز با اذن ولی میگوید:
۱- دلایل صحت عقود و معاملات شامل صغیر ممیز نیز میشود، مگر آنچه به دلایلی استثناء شده باشد.
۲- وقتی که اعمال حقوقی مجانی صغیر مانند وصیت و صدقات به استناد روایات، مجاز باشد، به طریق اولی باید اعمال معاوضی او، که به مراتب ضرر و خطرش کمتر از اعمال مجانی است، مجازو معتبر باشد.
۳- در آیه ۶ سوره نساء به آزمایش صغار قبل از بلوغ امر شده است و این آزمایش از طریق معاملات صورت میگیرد، پس باید آن معاملات صحیح و معتبر باشد.
۴- محجور شناختن صغیر برای آن است که توانایی اداره اموال خود را ندارد و آنها را تلف میکند، پس اگر معلوم شود که صغیر این توانایی را به دست آورده و اموال خود را تلف نخواهد کرد، چنانکه بسیاری از کودکان در زمان ما چنین وضعی دارند، اعمال حقوقی او اشکالی نخواهد داشت.
۵- سیره مسلمان در هر زمان و مکانی بر این است که پارهای از معاملات و قراردادها به کودکان ممیز خود واگذار میکنند و اگر این معاملات باطل باشند،با ید آنها را این گونه قراردادها منع نمایند، در صورتی که چنین منعی دیده نمیشود.[۱۲۲]
پس از دیدگاه این فقیه معاملات صغیر ممیز با اذن ولی صحیح و معتبر است. از طرفی موسوی خویی معاملات صغیر ممیز را به چهار مورد تفکیک نموده است:
الف) تصرفات مستقل صغیر در اموال خود بدون اذن ولی، این گونه معاملات بدون خلاف و اشکال جایز نیست.
ب) تصرفات مستقل صغیر در اموال خود با اذن ولی، این گونه تصرفات نیز جایز نیست، یعنی ولی نمیتواند اموال صغیر را کلاً به تصرف او بدهد و او را در خرید و فروش آزاد بگذارد و در واقع از او رفع حجر کند زیرا این امر متوقف بر بلوغ و رشد است.
ج) مباشرت صغیر نسبت به عقود و ایقاعات یا اذن ولی با وکالت از جانب او، مقصود این است که صغیر با اذن ولی و تحت نظر او یا با وکالت از سوی او معاملات و تصرفاتی در مال خود انجام دهد.
د) وکالت صغیر در انشاء عقد یا ایقاع در مال غیر، اعم از آنکه موکل، ولی باشد یا غیر او این عمل نافذ است و در این صورت صغیر میتواند به بستن عقد با ایقاع، حتی به طور مستقل و بدون اذن ولی اقدام نماید، زیرا آنچه صغیر ممنوع از انجام دادن آن است تصرف در اموال خود اوست و تصرف در اموال دیگران بر طبق عمومات و اطلاقات نافذ است.
اما اعمال حقوقی صغیر ممیز و غیرممیز در حقوق موضوعه به شرح زیر است:
در ماده ۱۲۱۲ ق.م تمامی اعمال حقوقی صغیر غیرممیز به علت فقدان تمیز و اراده حقوقی، در حقوق امروز نیز باطل و بلااثر است. کسی که اراده حقوقی (انشایی) نداشته باشد نمیتواند عمل حقوقی انجام دهد و اگر به ظاهر به آن اقدام نماید، باید عمل او را باطل به شمار آور د.
همچنین در موارد ۸۵ و ۸۶ ق.ا.ح به ترتیب چنین میگوید:
در ماده ۸۵ به ولی یا قیم اختیار داده است که در صورت اقتضاء به محجور که شامل صغیر هم میباشد اجازه دهد به کار یا پیشهای اشتغال ورزد، قرارداد کار منعقد کند و لوازم آن کار یا پیشه را تهیه نماید.
ماده ۸۶ مقرر داشته است که محجور ممیز میتواند اموال و منافعی را که خود به دست آورده با اذن ولی یا قیم اداره نماید و اعمال حقوقی لازم برای اداره آنها را انجام دهد.
در خصوص اثبات مسئولیت مدنی ناشی از کودک آزاری از طریق قاعده استیفاء باید چند نکته را مورد توجه قرار داد: اولاً، این که قاعده استیفاء ناظر بر اموال و منافع عمل دیگری
میباشد، به این معنا که هر کس مال دیگری را در تصرف داشته باشد باید آن را به صاحبش بر گرداند و خسارات ناشی از آن را جبران نماید چون کودک مال محسوب نمیشود از شمول قاعده استیفاء خارج است. بر اساس ماده ۳۳۶ ق.م. هرگاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده باشد و یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد، عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر این که معلوم شود قصد تبرع داشته است.
بر این اساس اگر کسی از مال و منافع کودک استفاده کند ضمان او زیر عنوان غصب
میآورند نه استیفاء، هر چند که از نظر مصداق یکسان باشند. و از نمونه های بارز اکل مال به باطل بهشمار میآید.
لازم به ذکر است که، طبق ماده ۷۹ قانون کار، سن مجاز برای کار کردن، سن مطلق یعنی سن ۱۵ سال است که زیر این سن به هیچ وجه کودکی حق کار کردن ندارد. و در صورتی که کار فرمایی کودکان زیر این سن را به کار بگیرد در صورت مشاهده توسط سازمان بهزیستی کودک را به اداره کار معرفی و از کار فرما شکایت خواهد کرد و پیگردهای لازم را بعمل خواهد آورد.