دانش و ارزش
علم و ایمان
ایدئولوژی شیطانی
تفرج صنع
قبض و بسط تئوریک شریعت
اوصاف پارسایان
قصه ارباب معرفت
حکمت و معیشت(دو جلد)
فربهتر از ایدئولوژی
حدیث بندگی و دلبردگی
مدارا و مدیریت
سیاست - نامه
آیین شهریاری و دینداری(سیاستنامه۲)
اخلاق خدایان
ادب قدرت ادب عدالت
از شریعتی
اندر باب اجتهاد(دربارهی کارآمدی فقه اسلامی در دنیای امروز) ـ به همراه حسینعلی منتظری و مجتهد شبستری
بسط تجربهی نبوی
درسهایی در فلسفه علمالاجتماع
رازدانی و روشنفکری و دینداری
رسول آفتاب(قرائت گزیدهی غزلیات شمس توسط عبدالکریم سروش)
سروش قونیه(قرائت لب لباب مثنوی توسط عبدالکریم سروش)
سنّت و سکولاریسم(به همراه مجتهد شبستری، مصطفی ملکیان، محسن کدیور)
صراطهای مستقیم
قمار عاشقانه
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟
ترجمهها:
فلسفه علوم اجتماعی(نوشته ادوین آرثربرت)
مبادی مابعدالطبیعی علوم اجتماعی
علمشناسی فلسفی
تبیین در علوم اجتماعی(نوشته دانیل لیتل)
تصحیح:
مثنوی معنوی
قابل دسترس در آدرس اینترنتی:(عبدالکریم_سروشhttp://fa.wikipedia.org/wiki/).
توضیح:
با بررسیهای صورت گرفته در خصوص زندگینامه عبدالکریم سروش هیچ متنی، دقیقتر ازآنچه در بالا گذشت، در خصوص ایشان یافت نشد. لازم به توضیح است در پایگاه اینترنتی رسمیِ عبدالکریم سروش به نشانی:(www.drsoroush.com) نیز زندگینامهای از ایشان درج نگردیده است و در لینک مربوط به زندگینامه ایشان در سایت مذکور به خوانندگان توصیهشده تا اطلاع ثانوی برای کسب اطلاع از زندگینامه ایشان به نشانی اینترنتی(عبدالکریم_سروشhttp://fa.wikipedia.org/wiki/) مراجعه کنند و مادامیکه زندگینامهی جدیدی از ایشان در این پایگاه درج نگردیده همان مطلب مورد تأیید است. لذا در اینجا نیز به توصیهی خود ایشان عیناً از همان سرگذشت ذکرشده در سایت اینترنتی ویکیپدیا استفاده گردیده.
۲-۱-۴)دین:
۱-۲-۱-۴)مفهوم دین، مؤمن و مسلمانی:
سروش معتقد است تعریف دین، پارهای جوانب تیره و مناقشهانگیز دارد که خوب است وارد آنها نشویم. امّا صرفنظر از این جوانب تیره، همهی ما معتقدیم که مسلمانی درهرحال متوقف بر ایمان و عمل است. در میان این دو رکن، اگر«عمل» از جانب کسانی مورد مناقشه قرارگرفته، هیچکس در رکن اوّل تردید نکرده است، یعنی هیچکس نگفته است شخصی که ایمان و اعتقاد ندارد، «مسلم و مؤمن» دانسته میشود. امّا بودهاند کسانی که گفتهاند شخصی که ایمان و اعتقاد دارد، «مسلمان و مؤمن» است، ولو آنکه به آداب شرعی عمل نکند و گناهکار و متخلف باشد؛ یعنی همواره، «عمل» نسبت به«ایمان» و«اعتقاد» منزلتی فرعی و ثانوی داشته است(مگر نزد پارهای از مسلمانان مثل خوارج که مرتکب کبیره را کافر میشمردند، امّا رأیشان طرفداران و پیروان بسیار نیافت)(سروش،الف۱۳۷۹،۱۰).
سروش در ادامه دینداری را به انواعی تقسیم میکند: «ما سه نوع دینداری داریم که عبارتاند از: دینداری معیشت اندیش، دینداری معرفت اندیش و دینداری تجربت اندیش»(سروش،الف۱۰:۱۳۷۹).
۲-۲-۱-۴)ابعاد دین:
از نظرگاه سروش دین سه بخش دارد:
فقه:
این بخش کاری حداقلی میکند و برای حداکثر آن باید برنامهریزی کرد. البته رعایت آن حداقل، ضروری مذاهب است. فقه اگر برفرض، حداکثری باشد بازهم غنای حکمی دارد نه غنای برنامهای. دادن راهحل و برنامهریزی از علم برمیآید نه از فقه. حل مشکلات اجتماعی هیچکدام به عهده و در توان فقه نیست. فقیه موضوع آفرین نیست بلکه پس از تولد موضوعات حکمشان را میدهد و فقه فقط به حقوق و تکالیف میپردازد. برای اداره دنیا به روش و قانون علمی نیاز داریم و فقه واجد هیچکدام نیست(سروش،د۱۳۷۹،۱۴۷-۱۴۵).
اخلاق دین:
بخش بسیار مهمتر دین است و کاملاً اخروی است. برخلاف نظر فایده گرایان که همهی اخلاقیات را به نفع بیشتر برای جمع بیشتر برمیگردانند در نگاه دینی اخلاقیات برای سعادتمندی اخروی است. برفرض محال که اخلاقیات اینهمه ناظر به گردش امور معیشت دنیوی باشند، بااخلاق تنها نمیتوان جامعه را اداره کرد. قانون و علم هم برای این مقصود لازماند. امّا علم امری است فرآوردهی تجربهی بشری نه دین؛ و امّا قانون(فقه) دینی هم حداقلی است(سروش،د۱۳۷۹،۱۴۷-۱۴۵).
اعتقادات دینی:
مهمترین نقش آنها پشتوانه بودن برای اخلاق و عمل مؤمنان است که اوّلی ناظر به آخرت است و دومی هم وقتیکه دنیوی است حداقلی است(سروش،د۱۳۷۹،۱۴۷-۱۴۵).
۳-۲-۱-۴)توقع از دین:
به نظر سروش نمیتوان از دین بهعنوان منبعی لایزال، انتظار همهچیز داشت. از دیدگاه او، انتظاری که ما از دینداریم این است که راه انجام دادن اموری را به ما نشان بدهد که امتحان کردن آن امور خطر بسیار دارد. دین داور است نه منبع، همهچیز را نمیتوان از دین طلب کرد دین متکفّل تمام امور بشری نیست(سروش،الف۱۳۷۶،۷۶-۵۴).
۴-۲-۱-۴)دین اقلی:
اصول پذیرفته حسابداری
حسابداری
“محافظه کارانه”
شناسایی بیش از اندازه ذخایر و اندوخته ها
ارزش گذاری بیش از میزان مخارج و تحقیق و توسعه در حال انجام مربوط به تحصیل واحدهای تجاری
ارائه بیش از حد مخارج تجدید سازمان و کنارگذاری دارائی ها
سود بیطرفانه
سودی که در نتیجه فعالیتهای بیطرفانه بدست آمده است
حسابداری
غیر “محافظه کارانه”
کمتر از واقع نشان دادن ذخایر مربوط به بد حسابی های مشتریان
کمتر نشان دادن ذخایر یا اندوخته ها به گونه غیر محافظه کارانه
معوق نمودن مخارح تحقیق و توسعه یا تبلیغات
شتاب بخشیدن به فروش
تخلف از اصول پذیرفته شده حسابداری
حسابداری متقلبانه
ثبت فروش های موهوم
ثبت فاکتورهای فروش در تاریخهای پیش از فروش واقعی
زیاده از حد نشان دادن موجودی کالا با ثبت کالاهای موهوم
به طور کلی تقلب مالی، حذف و یا دستکاری عمدی واقعیات اصلی یا داده های حسابداری است که در کنار سایر داده های موجود باعث تغییر قضاوت و یا تصمیم گیری استفاده کنندگان از داده ها می شود (داوری نژاد مقدم، ۱۳۸۹).
۲-۸-۲ انگیزه های مدیریت سود
شرکت از دیدگاه قانونی یک شخصیت حقوقی مستقل و جداگانه محسوب میشود. اما کاس[۷۸] (۱۹۳۷) و واتز و زیمرمن (۱۹۸۶) معتقدند که شرکت میتواند بعنوان مجموعهای از قراردادها میان طرفهای مختلف تلقی شود. مهمترین این قراردادها، قرارداد میان مدیران و سهامداران شرکت میباشد که به دنبال جدایی مالکیت از مدیریت و بر پایه تئوری نمایندگی شکل میگیرد. سهامداران در قرارداد خود با مدیران، اداره امور شرکت را به نمایندگان (مدیران) میسپارند و در مقابل، حق پاسخ خواهی در خصوص عملکرد مدیران را برای خود حفظ میکنند. تعهد مدیریت به تلاش در راستای حداکثر نمودن ثروت صاحبان سرمایه و تعهد سهامداران به جبران خدمات مدیران در قالب پرداخت حقوق و مزایای توافق شده به آنها در قبال انجام وظایف خود از شرایط اصلی این قراردادها است.
حسابداری و حسابرسی در تمام این قبیل قراردادها، هم در تعیین شرایط قرارداد و هم در نظارت بر اجرای صحیح قرارداد، نقش اساسی ایفا میکند. بعنوان مثال، در قرارداد میان سهامداران و مدیریت شرکت، سود حسابداری، بعنوان برترین شاخص اندازهگیری عملکرد اقتصادی شرکت که محصول فرایند حسابداری مالی است، برای مقاصد مختلف، نظیر طرحهای جبران خدمت (پاداش) مدیریت و ارزیابی وظیفه مباشرت مدیریت نقش اساسی بازی میکند. بنابراین، با توجه به اهمیت سود حسابداری و نقش تعیین کننده آن در شرایط قرارداد میان سهامداران و مدیریت، این فرض قوت میگیرد که به دلیل وجود تضاد منافع میان سهامداران و مدیران و انتظارات نفع شخصی، مدیران کیفیت سود را تحت تأثیر قرار میدهند
حاجیوند (۱۳۷۶)، در بررسی خود در بین شرکتهای سیمان، نشان داد که هدف مدیریت از دستکاری سود، افزایش منافع شخصی مدیر است بنابراین در صورت معیار قرار گرفتن سود برای پاداش، مدیریت دست به دستکاری سود میزند.
نوروش و همکاران (۱۳۸۴)، به بررسی چگونگی مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس پرداخته و نشان دادند که شرکتهای بزرگ در بورس ایران اقدام به مدیریت سود میکنند و انگیزه آنها با افزایش بدهی، بیشتر میشود. در این پژوهش آنها از مدل جونز بهره گرفتهاند.
هیلی[۷۹] (۱۹۹۶)، در مقالهای با عنوان “ارزیابی مدلهای اقلام تعهدی اختیاری براساس بازار"، بدنبال این است که آیا و چرا مدیران از اختیار خود، برای مدیریت گزارشگری مالی استفاده میکنند. وی بیان میدارد، کاربرد مدلهای اقلام تعهدی در تحقیقات حسابداری طی ۲۰ سال اخیر، فراگیر شدهاند. یافتهها بیان میدارند که مدیران، بدلایل زیادی، شامل افزایش پاداش و حفظ امنیت شغلی خود و برآوردن انتظار بلند مدت کارایی شرکت از دید سرمایهگذاران و ایجاد ثروت برای سهامداران به هزینه سایر ذینفعان (مانند بستانکاران و مالیات دهندگان)، از اختیار خود استفاده مینمایند. (زمانی قورتولیش،۱۳۸۸).
انگیزههای مدیریت سود را به صورت کلی میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد:
انعقاد قرارداد بین مالک و مدیر
همچنان که پیش از این بیان شد، بنابر مفروضات علم اقتصاد یک فرد عقلائی به دنبال منفعت شخصی خودش است. در رابطه مالک و مدیر نیز فرض میشود که طرفین به دنبال منافع شخصی خود هستند بعلاوه مدیران ممکن است به اطلاعاتی دسترسی داشته باشند که مالکان از آنها بیخبرند (عدم تقارن اطلاعات[۸۰]) در نتیجه امکان رفتار فرصت طلبانه مدیر وجود دارد. این امر هزینهای را دربر دارد که به آن هزینه نمایندگی میگویند. اگر مکانیزم پاداش برقرار نباشد، مالک با تصوری که از رفتار فرصتطلبانه مدیر دارد دستمزد کمتری به او میدهد.
طرحهای پاداش مدیران
پاداش مدیران ممکن است بر مبنای یک حقوق ثابت[۸۱] باشد. در این صورت مدیران کمتر ریسک پذیر هستند و در پروژههایی که ریسک بالایی دارند و ممکن است به نفع مالکان باشند، سرمایهگذاری نمیکنند.
روش دیگر پرداخت پاداش مدیران می تواند مبتنی بر نتایج عملکرد او باشد. برای مثال ممکن است پاداش یک مدیر بر اساس مقدار سود، فروش یا بازده دارایی ها باشد؛ که همه آنها خروجی سیستم حسابداری هستند. همچنین می توان پاداش مدیر را بر مبنای قیمت بازار سهام شرکت پرداخت کرد.
زوضع در هم امروز ما مباش هراسان که چشم چرخ بسی دیده وضع درهم ایران (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۱۲۱)
شاعر ضمن بیان نارضایتی از اوضاع ایران به قهرمانان مورد علاقه مردم (کاوه آهنگر، سام، گیو) اشاره دارد و آنها را سمبل عشق به میهن و قهرمانی در مبارزات رهایی بخش میداند که با بیان تصاویر آنها میفهماند منافع خلق را در نظر گرفته است.
او از زن به عنوان مادر در این شعر یاد میکند و رأفت و عطوفت او را متذکر میشود که همیشه حامی فرزندان است پس مادر بسیار ستودنی است.
- سلطنت نکبت
سلطنت نکبت سلطان حسین دوره شیون شد و افغان و شین
شاه ریا پیشه شهوت پرست صاحب صد صیغهئی و عقدی است
چار زن عقدی و صد صیغهئی شاهی! خرسی! بگو آخر چهئی؟
در بر زور و زرو زن، چون غلام دشمن یزدان و رسول عظام
گشت قشون منحل و جای سپاه لشکر زنهای حرم شد به راه
سیل فنا داد وطن را به باد به که کس آن عهد نیارد به یاد (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، صص ۱۲۹- ۱۳۱)
شاعر در این شعر به نگاهی که در آن زمان به زن داشتهاند و او را وسیله لهو و لعب میدانستند اشاره دارد به اینکه پادشاهان همسران متعدد برای خود اختیار میکردند ولی در جایی زن را با توان و زر همانند میداند که میتواند مرد را مسخر خود کند او به بی کفایتی شاهان اشاره دارد او معتقد است تمام لشکریان و مردان از بین رفتهاند و باید زنان جانشین آنها شوند البته این نگاه تحقیر آمیز او متوجه مردان است ولی برای سرزنش آنها با نگاه مرد سالارانه زن را نیز تحقیر میکند.
- بیرق دشمن
چه خبر دوست زغمهای دل من دارد که زخنجر مژه دارد، دل از آهن دارد
اجنبی صاحب ایران شد و این است غمم آن یکی شاد، که املاک و زرو زن دارد
نشود دامنم آلوده، غم من این است غیر، خوش حال که گلچهره به دامن دارد
کی زبدبختی و تنهایی و فقرست آگاه آن که فرزند و زن و خانه روشن دارد (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۱۳۳)
در این شعر شاعر زن را باعث آسایش میداند و به نوعی به زندگی مجردی خود اشاره دارد و همانطور که قرآن زن را باعث آسایش میداند او نیز به این نکته اشاره دارد در جایی دیگر اشاره او به زن تنها به معنی فراهم آمدن تمام وسایل آرامش نیست بلکه زن را روشنایی خانه میداند او معتقد است کسی که وسایل آرامشش فراهم است از حال دیگران بی خبر است. او معتقد است که خائنین به سزای عمل خود میرسند و هر وطن فروشی را سرزنش میکند پس عارف در شعر زن را ستایش میکند.
- خسرو بیگانه پرست- وکلای خائن
ای طرهات کَلَف به رخ آفتاب کن روی تو آفتاب و مه اندر نقاب کن
تیر نگاه چشم تو رستم به غمزه دوز مویت کمند گردن افراسیاب کن
آهوی جان شکار دو چشمت به گاه خشم از یک نگاه تند، دل شیر آب کن
یک مرد انقلابی از این دور انقلاب ای زن نشد چو چشم تو شهر انقلاب کن
مرد و زن قجر بود این فرقشان که هست آن مملکت خراب کن، این دل خراب کن
بر باد رفته باد هر آن مجلسی که هست خاکش وکیل خائن و دزد انتخاب کن (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۱۳۴)
شاعر با ذکر دلاوریهای ایرانیان و با متذکر شدن نام رستم که شور و هیجان را به وجود میآورد به ستایش نیاکان میپردازد او حتی تأثیر غمزهی زنان را بیشتر از حرکت مردان میداند مردان را راکد و تسلیم در برابر اوضاع نامساعد میداند از سوی دیگر عارف معتقد است زمامداران خود باخته تنها به فکر منافع خویشند و در مقایسهای مردان را مملکت خراب کن میداند و زنان را به گونهای تصور میکند که میتوانند دلها را تحت تسلط خود در بیاورند و شاید به نوعی به بی وفایی زنانی اشاره داشته باشد که در زندگی شخصی او تأثیر بسزایی گذاشتهاند پس زن موجودی اغوا کننده است که باعث فریب میشود و شاعر به این طریق او را سرزنش میکند البته عارف واقع گرا و مادی مسلک بدین سان با پندارهای پوسیدهی دورانش که به وسیلهی قشرهای دوگانه حکومت سنتی تقویت میشد به مبارزه بر میخیزد.
- دموکرات و اعتدالی
مرا عقیده پیرار و پارسالی نیست خیال روی دمکرات و اعتدالی نیست
زمن به غیرت و ناموس و مملکت خواهی بگو خوشیم به دوریت هم ملالی نیست
ببین که خانه ایران پر است مشتی زن میا تو سر زده همسایه، خانه خالی نیست (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، صص ۱۳۹- ۱۴۰)
در این شعر ضمن بیان اوضاع نامساعد کشور از دلاوری و جنگاوری مردمان سخن میگوید و معتقد است اگر در مملکت فقط زنان باشند قادرند با شجاعت از کشور دفاع کنند و راه ورود بیگانگان را سد خواهند کرد شاعر به این وسیله زن را مورد ستایش قرار داده است و عزت و شکوه قدیم زنان ایرانی را یادآور میشود.
- دزد ترکمن
گفتند که دزد ترکمن زد یک قافله را به راه مشهد
جز پیر زنان و زشت رویان بردند بتان و مشک مویان
مخدوم به خادمش چنین گفت بی یار چگونه شب توان خفت؟
او گفت به پاسخش که ارباب بشنو مثلی نکو در این باب
بردند چو ماه خَلخُی را «دریاب کنیز مطبخی را» (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۱۴۵)
شاعر در این شعر به این امر اشاره دارد که اوضاع مملکت آنقدر نابسامان است که همه چیز حتی ناموس ایرانیان را به تاراج میبرند و مردان هم اعتراض نمیکنند و بی تفاوتند این به وضع آشفته زنان و سرنوشت شوم آنان اشاره دارد که فقط به عنوان کالا و وسیلهای در دست مردان هستند و به دید تحقیر به آنها نگریسته میشود.
- پدر نامه
بار آورنده شجر بی ثمر پدر ای زندگانیت همه بین دردسر پدر
ای زآدم بهشت فروشد تو را نسب عمری فکندهای تو مرا در غم و تعب
پابست زن، اسیر طلبکار، کردیم بی علم و بی سواد و خرو خوار کردیم
جز خانه خود از همه جا بی خبر پدر نفرین به خانواده و خوان تو، نان تو
جانم به لب رسید پدر جان به جان تو آتش به خانمان و تو و آشیان تو
رفتم به کشوری که نیابم نشان تو آیم دمی که از تو نبینم اثر پدر (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۱۵۷)
زن در این شعر تأثیر گذار، مسخ کننده است که باعث پایبندی و اسارت میشود و عارف اسیر شدن اینگونه به دست زن را دوست ندارد ولی تسلط زن بر زندگی و سالاری او را بر خانواده بیان میکند.
عباس زاده ( ۱۳۷۰ ) سازمانی را سالم می داند که (با نیروهای مانع بیرونی بطورموفقیت آمیزی برخورد کرده نیروی آنها ر ا بطور اثربخشی در جهت اهداف و مقاصد اصلی سازمان هدایت می کند) با توجه به اینکه سلامت سازمانی با جو سازمانی مترادف است مشخصات و نشانه های سازمانی که دارای جو سالمی است به شرح زیراست:
۱- در مبادله اطلاعات قابل اعتماد باشد.
۲- دارای قابلیت انعطاف و خلاقیت برای ایجاد تغییرات لازم بر حسب اطلاعات بدست آمده باشد.
۳ - نسبت به اهداف سازمان دارای یگانگی و تعهد باشد.
حمایت داخلی و آزادی از ترس و تهدید را فراهم کند زیرا که تهدید، به ارتباط خوب وسالم آسیب می رساند، قابلیت انعطاف را کاهش می دهد و به جای علا قه به کل نظام، حفاظت از خود را تحریک می کند.
۲-۲-۵-۲)ویژگی های سازمان ناسالم
لایدن و کلینگل برخی از نشانه های ضعف سلامت سازمانی(سازمان ناسالم)رابه شرح زیربیان میکند(جولیا، لایدن،۲۰۰۰):
۱ - کاهش سودمندی و منفعت سازمان.
۲ - افزایش غیبت کارکنان.
۳ - فقدان کانال های ارتباطی باز.
۴ - اتخاذ همه تصمیمات درسطوح عالی سازمان.
۵ - فقدان تعهد کارکنان نسبت به سازمان.
۶ - وجود سطوح پایینی از روحیه و انگیزش درکارکنان.
۷ - نادیده انگاشتن اعتبار سازمان توسط کارکنان.
۸ – وجود رفتارهای غیراخلاقی درسازمان.
۹ – نبود اهداف منظم ودسته بندی شده سازمانی.
۱۰ - فقدان دوستان مجرب و یا اطمینان برای کارکنان در سازمان.
۱۱ - فقدان برنامه های آموزشی و توسعه ای.
۱۲ - فقدان اعتماد بین کارکنان سازمان.
یکی از نشانه های سازمان ناسالم، وجودتنش در سازمان ها است بروز این ویژگی عواقبی به شرح زیر به دنبال دارد:
کاهش رضایت کارکنان.
افزایش اختلافات.
گسیختگی کاری و اجتماعی به دلیل عملکرد پائین افراد و غیبت مکرر آنها که موجب افزایش تنش در دیگر افراد نیز می شود.
کاهش نوآوری، همکاری و انگیزه بخشی.
نرسیدن به موعد های مقرر برای پروژه ها.
کاهش کیفیت خدمات.
میر جلیلی ( ۱۳۸۳ ) در پیشینه تحقیقی ویژگیهای سازمان ناسالم را به شرح زیر بیان می کند:
۱) هدف ها برای تعدادی معدودی از کارکنان طراز اول موسسه روشن است.
۲) کارکنان در موسسه شاهد مشکلات مختلف هستند اما کاری در مورد اصلاح آن انجام نمی دهند و هیچ یک از کارکنان، داوطلب مطرح کردن مشکلات نیستند.
۳) حل مسائل به علت مطرح شدن عوامل غیر اصلی و نا مربوط به موسسه بسیار مشکل و پیچیده می شود. داشتن عنوان و مقام در سازمان خیلی مهم است و خواسته های مدیریت به عنوان خواسته های واقعی مصرف کنندگان کالا یا خدمات موسسه تعبیر می شود. کارکنان و مدیران از طریق رسمی و مؤدبانه یکدیگر را تهدید می کنند.
۴) افراد سطح بالای موسسه سعی دارند کلیه تصمیمات را در کنترل خود داشته باشند.
۵) مدیران در برنامه ریزی احساس تنهایی می کنند. خط مشی ها، مقررات وروش ها و دستورات به ترتیبی که توقع می رود به انجام نمی رسد و برنامه ها طبق موارد مشخص شده، تحقق نمی یابد.
۶) قضاوت و خواسته های منطقی کارکنان سطوح پایین سازمان مورد توجه و احترام قرار نمی گیرد مگر آن قسمت جزئی که مربوط به کار ایشان می شود.
۷) به نیازهای شخصی و روابط انسانی به عنوان مسائل جنبی و غیر ضروری نگاه می شود.
۸) کارکنان وقتی به تشریک مساعی دعوت می شوند بصورت غیرسازنده ای رقابت می کنند .کارکنان نسبت به حیطه مسئولیت خود احساس حسادت می کنند و فقط در مواقع معدودی که در انجام کاری احساس ضعف شدید می نمایند، طلب کمک می کنند. احساس ارائه کمک بطور داوطلبانه وجود ندارد .
افراد نسبت به انگیزه های یکدیگراعتماد ندارند و از یکدیگر به بدگویی می پردازند و مدیران این اوضاع را تحمل می کنند.
۹) هرگاه بحرانی موقعیت موسسه را در خطر قرار دهد، افراد خود را کنار می کشند و به سرزنش یکدیگر می پردازند و هر یک ازکارکنان، بر طرف کردن خطر را از دیگران در انتظار دارند.
۱۰)عمدتا برروی تضادها سرپوش گذاشته می شود و این گونه تضادها از طریق سیاست های فردی و اداری نادیده انگاشته می شوند و یا به صورت مداوم و پایان ناپذیر، ادامه می یابند.
۱۱) یادگیری بسیار مشکل است افراد برای یادگیری کارها به همکاران خود مراجعه نمی کنند بلکه از طریق تجربه و خطا یاد می گیرند. راهنمایی و توصیه که اکثرا غیرقابل استفاده و غیر مفید است، به ندرت به چشم می خورد.
۱۲) هیچ نوع انتقاد و ارتباط با عدم پیشرفت کارها انجام نمی گیرد.
۱۳) صداقت در روابط وجود ندارد و کارکنان نسبت به یکدیگر احساس تنهایی می کنند . همچنین افراد نسبت به یکدیگر احساس تعلق و احترام ندارند و در مقابل نوعی احساس ترس در بین کارکنان موسسه مشاهده می شود.
۱۴)کارکنان احساس میکنند در چارچوب شغل خود محبوس شده اند و از کار خود ناراضی بوده و احساس خستگی و فرسودگی می کنند، لکن ناچارند شغل خود را حفظ کنند . بطور کلی از حضور در سازمان و محل کار، رنج می برند و محیط کار برایشان نامطبوع است.
۱۵) مدیریت و رهبری موسسه به صورت از پیش تجویز شده ای اعمال می شود و مدیران عاجز از درک موقعیت ها و تغییرات محیط هستند.
۱۶) مدیریت شدیداً امور جزئی را کنترل می کند و برای آنها دلایل توجیهی طلب می کند . در کارکنان حس اعتماد متقابل، آزادی، مسئولیت پذیری، تشخیص اولویت ها و تعیین اهمیت ها وجودندارد.
۱۷)اصولاً مدیران و کارکنان ریسک را نمی پذیرند و مفهوم آن را نمی دانند.
۱۸)در مؤسسه هرکسی اشتباه کند از کار کنار گذاشته می شود بنابراین با پنهان کاری بر روی اشتباهات سرپوش گذاشته می شود.
۱۹)عملکرد ضعیف با حاشیه رفتن و به طور سرسری و یا بطور مستبدانه ای مورد بررسی قرار می گیرد.
۲۰) ساختار سازمانی، خط مشیها و دستور العملها، ساخت و ارتباطات سازمانی ثابت و انعطاف ناپذیر منافع و مصالح مؤسسه را نادیده می گیرند.
۲۱) در موسسه، نظمی وجود ندارد و استفاده از روش های سنتی کاملا متداول است و هیچ گونه حرکتی جهت بهبود روش ها صورت نمی گیرد.
۲۲) ابتکارات یا تغییر برای همگامی با بازار مصرف در موسسه مشاهده نمی شود و اگر ابتکاری در کار باشد در دست تعداد محدودی از کارکنان است.
۲۳) وجود بوروکراسی و کاغذ بازی باعث دوباره کاری های غیر ضروری و به دلیل محدودیت اختیار، امور جاری مؤسسه به کندی انجام می شود.
۲-۲-۷)ارزیابی سلامت سازمانی:
هر موجود انسانی، یا سیستم انسانی مانند یک سازمان دارای سه وضعیت مختلف در یک محیط است . در یک انتها پریشانی یا ناخوشی، در میانه وضعیت عادی و در انتهای دیگر سلامت قرار دارد.
۲-۲-۷-۱)وضعیت ناخوشی یا پریشانی:
عبارت است از مجموع شرایط فردی و محیطی و تنشی که منجر می شود افراد در یک سازمان عملکردی کمتر از حد انتظارات و پتانسیل خود و نیز متوسط صنعت مزبور داشته باشند . وضعیت عادی شرایطی است که در آن عملکرد فردی و سازمانی در سطوح مورد انتظار، در مقایسه با حد متوسط صنعت قرار دارد سلامت، آن وضعیتی در افراد و سازمان متبوع آنها است که امکان می دهد عملکردی بالاتر از حد معمول انتظار و یا حتی بالاتر از همه رقبای خود داشته باشند. در اینجا سازمان به بهترین در طبقه خود، و موجودیتی مولد، چابک و انعطاف پذیر تبدیل می گردد.
اگر انگیزه بخشی مداوم در یک سیستم سالم صورت نگیرد، این سیستم سالم تدریجاً به وضعیت عادی وارد شده و در صورت تداوم این فقدان وارد وضعیت ناخوشی می گردد.
۴–۹
در روابط فوق، سهم بار ام از تفاضل مازاد کل روش منتخب برای تخصیص و روش کلاسیک و مقدار مازاد بار ام در IP میباشد. سرانجام سهم محاسبه شده برای هر بار را به مازاد آن در نقطه تعادل انتخابی اضافه میکنیم. در این شرایط توزیع مازاد در بین بارهای شبکه بهصورت برابر بوده و با رعایت حداکثر کارایی در شبکه میباشد؛ زیرا مازاد بارها از مقدار آن در روشهای برابر MND و MDND، به نسبت برابری افزایش یافتهاند.
۴–۱۰
در رابطه ۴–۱۰، مازاد بار ام در نقطه تعادل منتخب و مازاد بار ام پس از جبرانسازی میباشد. همانطور که گفته شد، مقادیر مازاد در این وضعیت مربوط به یک نقطه تعادل نبوده و تنها از آن بهمنظور دستیابی به برابری و کارایی حداکثری استفاده میشود. بنابراین بهمنظور جبرانسازی لازم است تا در ابتدا مسأله بهینهسازی را به روش کلاسیک حل کنیم. سپس بارهایی را که در این روش نسبت به روش C-MND یا C-MDND مازاد بیشتری دارند انتخاب میشوند و مقدار اضافه مازادشان را به عنوان خسارت به بارهای با مازاد کمتر اختصاص میدهیم. در این شرایط پرداخت جریمه توسط برخی از بارها بهدلیل رسیدن به مازاد بیشتر نسبت به روش برابر، توجیهپذیر میباشد. مقدار جریمه پرداختی[۵۲] یا خسارت دریافتی[۵۳] هر بار بهصورت زیر محاسبه میشود.
۴–۱۱
۴–۱۲
در روابط فوق، جریمه پرداختی بار ، خسارت دریافتی بار و مقدار مازاد نهایی بار است. باید دقت شود که مقادیر مازاد کوچکتر (منفیتر) نشاندهنده مازاد بیشتر است. بر اساس این روابط، اگر مازاد بار در روش کلاسیک از مازاد آن پس از جبرانسازی بیشتر باشد، مشمول جریمه شده و اگر مازاد آن در روش کلاسیک از مازاد آن پس از جبرانسازی کمتر باشد مشمول دریافت خسارت خواهد شد.
نتایج عددی
نتایج مربوط به جبرانسازی دو روش MND و MDND در شبکه با خوشهای از دو، سه و هفت بار در جدول ۴‑۱۴ تا جدول ۴‑۱۹ ارائه شده است. روش MND جبران شده با [۵۴]C-MND و روش MDND جبران شده با [۵۵]C-MDND نشان داده میشود.
جدول ۴‑۱۴ مقادیر جبرانسازی شده مازاد بارها و مازاد کل در روشهای مختلف در شبکه با خوشهای از دو بار (برحسب $)
روش
مازاد ($)
بار ۱
بار ۲
کل
کلاسیک
۱۰/۱۶۱۲-
۴۰/۱۸۵۴۱-
۵۰/۲۰۱۵۳-
C-MND
۱۵/۲۴۳۴-
۳۵/۱۷۷۱۹-
۴۹/۱۸۸۶۴-
C-MDND