وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره تأثیر بصری رنگ بر عنوان بندی فیلم- فایل ۱۱

امّا اینکه چرا قرینه­سازی نامطلوب است، آن ­است که تصاویری که دارای قرینه هستند. ( عناصر مختلف و مجزای آن به گونه ­ای قرار گرفته­اند که موجب قرینه­سازی شده ­اند ) چشم ما را اذیّت می­ کنند، به ویژه اگر در طرفین تصویر حرکتی نیز قرینه­وار انجام شود، تداوم و تکرار این قرینه­ها، در ما حس­ سرگیجه و خستگی ایجاد می­ کنند.
همان­طور که پیش از این گفته شد، گاه فیلم­سازان برای القای مفهوم خاصّی، به عمد از قرینه­سازی استفاده می­ کنند. برای مثال: گاه در فیلم­برداری از صحنه­ی رژه رفتن سربازان یا مأموران حکومتی، از قزینه­سازی استفاده شده تا به این ترتیب بر قدرت موجود در آنها بیشتر تأکید شود و تماشاگر به دلیل و قرینگی دچار حس­ترس و آسیب پذیری از ناحیه آنها شود. جزء در موارد خاصّ نباید عناصری که دارای رنگ­های یکسان هستند، در گوشه ای از کادر انباشته شوند زیرا این انباشتگی رنگ­ چشم را اذیّت می­ کند. از سوی دیگر پراکندگی رنگ­ها در صحنه، جلوه­ی آنها را بیشتر کرده و بر شادابی صحنه می افزاید. البتّه­گاه فیلم­سازها برای تأکید بر عنصر خاصّی، در نقطه­ای از تصویر تجمع رنگ ایجاد می­ کنند.
مقاله - پروژه
باید توجّه داشت این مسئله در مورد رنگ غالب در صحنه صادق نیست، بلکه فقط در مورد انباشتگی رنگ در ­یک نقطه است. با­ توجّه به آنچه گفته ­شد، فیلم­ساز نباید از ترکیب­بندی نماها غافل شود و با ­یک کمپوزسیون نامطلوب فیلمش را از نظر بصری تنزل دهد. (www.cloob.com)
۴-۱۰ ژانر
۴-۱۰-۱ تعریف ژانر‏
مفهوم‎ ‎ژان ‎، بر­گرفته از کلمه­ی‎ ‎فرانسوی‎ ‎به معنای‎ ‎نوع، دسته‏‎، گونه و مشتق از واژه لاتینgenus ‎‏ است‎.‎‏ امّا اگر به بررسی نظریه ­ها در مورد ژانر بپردازیم بی شک اوّلین نظریه را باید از سخن ارسطو درکتاب بوطیقایش استخراج کنیم. (بوطیقا،ص۴۶،قطعه ی ۱)
در کتاب سوم جمهوری افلاطون نیز، سقراط رده­بندی ابتدایی از سه قالب ادبی به دست می­دهد که بر شیوه­ عرضه­ی شعر توسّط شاعر استوار است: شعر یا تقلید صرف کلام یا گفتگو است (تراژدی،کمدی) یا برخوانی­کلمات خودِ شاعر (شعر دیتی رامبی یا نیایش همسرایان) و یا آمیزه­ای از این دو است (حماسه). امّا در ادامه، چون ژانرها تابعی از تغییرات اجتماعی بودند، تعریف آنها هم نسبت به زمان وقوعشان دستخوش تغییراتی شد. به گونه ­ای که در ­نهایت، امروزه وقتی از ژانر حرف می زنیم باید تعریفی با طول و تفصیل هم برایش مهیا کنیم.
“نظریه ی ژانر به رغم پیشینه­ی تاریخی طولانی و تأثیرگذارش، چیزی جز یک شاخه­ ثابت نقد نبوده است. تنوع نام­هایی که ژانر در زبان انگلیسی به خود دیده است ‏kind, type, species,mode, form‎‏ گواه برآشفتگی بابل گونه ­ای است که این گفتمان انتقادی را فرا گرفته است. علاوه بر این از آنجا که مفهوم ژانر به پرسش­های مهمّی در باب ماهیّت و جایگاه آثار هنری دامن زده است، شاید به تعداد نظریه­ های هنری، تعریف برای ژانر وجود داشته باشد.” (ریما مکاریک، ۱۳۸۴،ص۳۷۱)
۴-۱۰-۲ انواع ژانر
تا پیش از قرن بیستم نام­های ژانری به عنوان رده­های عام برای تنظیم و دسته بندی شمار زیادی از متون،‎ کاربرد گسترده­ای داشتند. به ویژه این مفهوم نقش مهمّی در طبقه ­بندی و ارزش­گذاری‎ ‎ادبیات ایفا کرده بود‏‎.‎‏ در بررسی­های ادبی، اصطلاح ژانر به اشکال مختلف‏‎ ‎به کار می­رود تا به تمایزهای میان انواع متن اشاره کند. نوع نمایشی ( حماسی‎/ ‎تغزّلی /دراماتیک)، نوع رابطه با واقعیّت ( داستانی/غیرداستانی)، نوع پی­رنگ‎ ) ‎کمدی/ تراژدی )، ماهیّت محتوا( رمان احساساتی / رمان تاریخی/ رمان ماجرایی) و‎ ‎‏…‏
با ریشه دار شدن سینما و تنوع موضو­ع­ها و سبک­ها کم کم نیاز به دسته­بندی فیلم­ها‎، موجب شد تا اصطلاح ژانر در سینما نیز مورد استفاده قرار­گیرد‎.‎
صنعت فیلم و تماشاگر به یک اندازه یاد گرفته­اند که از طریق آن حرف بزنند و از طریق آن به تفکر بپردازند. (فیلیپس،۱۳۷۷،ص۱۲۱)
در صنعت فیلم،‎ ‎نظام ژانری و ژانرها مفاهیمی انتزاعی هستند که بر اساس توافقی اعلام نشده بین‎ ‎سازندگان و تماشاگران بنا ­شده اند. ژانر مجموعه ­ای از قواعد برای ساختار روایی و‎ ‎تصویری فیلم­ها شکل می­دهد که هم برای فیلم­ساز و هم برای بیننده آشنا هستند. در‎ ‎واقع این خود فیلم­ها هستند که به طور ضمنی مفاهیم ژانری را موجودیّت می­بخشند‎.‎
‏"ژانرها به مثابه­ی نظام­های رسمی الگوهای قابل شناسایی­اند که از دال­ها ساخته شده ­اند. اینها مطابق با قوانین ترکیب و ساختار به کار گرفته می­شوند و نتیجه چیزی است کاملاً قراردادی و کاملاً نمایان است به عنوان مثال: ما در میزانسن ژانری مثل فیلم­های گنگستری دهه­ ۳۰ برادران وارنر؛ تعدادی دال پیدا می­کنیم که در ترکیب با هم جنبه­ های مهمّ هویّت ژانری را به رخ می­کشند. (همان،ص۱۲۱)
طی­سال­های آغازین تولید فیلم، هر فیلم اغلب به وسیله طول زمانی و موضوعش شناخته می­شد و اصطلاحات ژانری، آزادانه و بی ضابطه به فیلم ها اطلاق می‏‎­شدند مثلا: (فیلم­های داستان دار ) یا ( فیلم­های دعوایی‎‏) وقتی حول‏‎ ‎و حوش (‎ ۱۹۱۰ م ‎) عرضه فیلم سرانجام از تقاضا پیشی گرفت، اصطلاحات ژانری به طور‎ ‎فزآینده برای شناسایی و تفکیک فیلم­ها به کار رفتند. در حالی که ژانرها؛ در حوزه‎ ‎متون ادبی در وهله اوّل واکنشی بودند به پرسش­های نظری یا به نیازهای عملی برای طبقه‎­بندی، واژگان ژانری سینمای اوّلیه در واقع نوعی زبان ارتباطی اختصاری رایج میان‎ ‎توزیع کنندگان و نمایش دهندگان فیلم­ها بودند.
“متداول­ترین راه مفاهیم ژانر از طریق شبیه­سازی، پراپ­ها (اشیاء معنارسان در صحنه)، لباس­ها و صحنه­آرایی است که در قاموس نشانه­شناسی اینها نشانه­اند. یعنی دال­های بصری که می­توانند توجّه ما را به هویّت ژانری فیلم جلب کنند. دال­های بصری وسترنی مثل “دلیجان” آشکارا متفاوت از دال­های بصری مهیّج پر جلوه­ای چون “نابودگر” است. هر ژانری تعداد محدودی عناصر خصلت نما یعنی الگو دارد. هر الگویی دارای گستره­ی محدودی از دال­هاست. ما نمی­توانیم یک قهرمان وسترن، یک کاراگاه شهری و فرمانده یک ایستگاه فضایی را به صورتی که دوست داریم لباس بپوشانیم یا مسلحش کنیم یا از جایی به جای دیگر ببریم. گستره­ی محدودی از الگو­های خاص هر ژانر تعیین کننده­ تصمیم های فیلمساز است. به همین ترتیب دال­های کلامی و موسیقیایی به شکل گفتگو و باند صوتی اغلب به صورت تنگاتنگی با ژانرهای خاص همبسته­اند.” (همان، ص۱۲۱)
واژگان ژانری سینمای‎ ‎اوّلیه معمولاً از اصطلاحات ادبی و تئاتری اخذ شده بودند مانند: (سینمای کمدی‎ کمدی ) و ( رمانس) یا صرفاً دستمایه را توصیف می­کردند مانند: ( فیلم های جنگی"‏‎ )‎ امّا واژگان ژانری سال­های بعد اغلب از تجربیّات مختص سینما به دست آمده بودند ‎مانند: ( فیلم تروکاژی ) ، ( فیلم انیمیشن، فیلم خبری). با ضابطه­مند شدن‎ ‎تولید فیلم در طول جنگ جهانی اوّل و پس از آن، واژگان ژانری بیش از پیش تخصّصی شدند. ‎پیش از سال(‎‎‏۱۹۱۰‏‎ ) ‎‏در آمریکا، توزیع کنندگان و نمایش دهندگان معمولاً یک‏‎ ‎صفت خاص‎ ‎و یک‎ ‎اسم عام‎ ‎را برای توصیف نوع فیلم به کار می­بردند‎ ‎مانند: ( کمدی تعقیب)، ( ملودرام وسترن ). در دوره متأخرتر نیز تنها همان صفت‎ ‎بود. مثلاً‎ اسلپ‎ ‎استیک ( ‎کمدی بزن و بکوب) جای این که صرفاً گونه ­هایی از‎ ‎کمدی‎ ‎باشند بدل به ژانرهایی جداگانه شده‎ ‎بودند.‏
‏"ژانرها نظامی رسمی هستند برای دگرگون کردن دنیایی که در آن ما عملاً در درون ساختارهای قائم به ذات، منسجم و قابل هدایّت معانی زندگی می­کنیم. از این رو می­توان گفت که ژانر کارکردی همانند نظام زبان دارد. فراهم آوردن واژگان و سلسله قوانینی که به ما امکان می­ دهند به واقعیّت شکل بدهیم. و بدین ترتیب باعث ­شویم که­ کمتر تصادفی و بی­نظم به نظر ­برسد. تبدیل تجربه­ زیستن به مجموعه ­ای از قراردادهای قابل پیش بینی؛ لذت­های چندی به وجود می ­آورد. این لذّت­ها شامل پیش آگاهی بر این ویژگی­های قابل پیش ­بینی و احساس رضایت از تحقق انتظارات است. (در عین حال ترکیب عناصر هر بار با تفاوت­های جزئی همراه است. در نتیجه به اندازه­­کافی عدم قطعیّت فراهم می ­آید تا کنجکاوی نگران کننده­ بیینده زایل نشود). ژانر در سطح ایدئولوژیک آرامش خاطر بی ­دغدغه­ای فراهم می ­آورد. پیچیدگی­ها و ابهام­های دنیای اجتماعی را منتفی می­سازد و به جای آن الگویی از نظم و استمراری را مستقر می­ کند که از قراردادهای خود ژانر پدید آمده است. (همان، ص۱۲۱)
با این توصیف، کاربرد ژانرها نه تنها در سینما بلکه در تمامی هنرها، به طور چشمگیری لازم و ضروری به نظر می­رسد. چه بسا در نقد یک فیلم، با مشخّص نمودن ژانر آن در قدم اوّل؛ لزومی به یاد آوری اصول زیادی که مختص آن ژانر است، نباشد. تنها باید به نکته­ای دقّت کرد: بداعت آثار هیچوقت نباید به نفع اصول ژانری آنها نادیده گرفته ­شود و یا مردود اعلام شود. همان­طور که پاتریک فیلیپس اشاره می­ کند، آثار با این که در ژانرها دسته­بندی می­شوند، امّا همیشه، حتّی نیم قدمی هم که شده، از اصول ژانری خود فراتر می­روند. بنابراین شناخت ژانر یک فیلم، به معنی تأیید نشانه­ های آن فیلم که مطابق اصول ژانرش باشد، نیست و یا رد دیگر عناصری که به نظر می­رسد با اصول ژانری اثر هماهنگ نیست. بلکه منتقد با تکیه­ی بر ژانر فیلم در حقیقت، اشاره به پیش زمینه ­های ذهنی ما می­ کند و سپس در قدم بعدی به کشف ساختارشکنی های ژانری فیلم می ­پردازد و این که آیا این بداعت­ها، هنرمندانه و خلاقانه بوده است یا نه!
“همان­طور که ما زبان را به ارث می­بریم، همان­طور هم ژانر را به ارث می بریم. با تمامی افزوده­های آن در طول تاریخ. در عین­حال می­توان گفت، درست همان­طور که ما در زبانی سکنی می­گزینیم که ساختار دهنده نحوه­ پردازش دنیای­مان توسّط ماست؛ همان­طور هم در ژانر سکنی می­گزینیم. چه فیلمساز، چه بیننده، هر چه فهم­شان از این ارث بیشتر باشد، هر چه درکشان از این سکونت “در زبان یا ژانر” بیشتر باشد، خلاقیّت بیشتری از­ سوی فیلمساز و بیننده در ­ساختن معنا به ظهور خواهد ­رسید. فیلمسازانی چون “اسکورسیزی"، “دیوید لینچ” و “تارانتینو” اشباع شده از سنّت­های ژانری­اند. امّا دانش خود را به شیوه­ هایی خلاق و هیجان انگیز به کار می­گیرند. نقد ژانر­ها توانایی این را دارد که به همین سان جسور باشد و آماده نشان دادن این که “ساختن و نقد ژانرها خود یک فرایند فرهنگی مهمّ است". (همان،ص۱۲۸)
امّا به ­تدریج و به ویژه با مستحکم­تر شدن پایه­ های نظام استودیویی اصطلاحات ژانری نیز طبقه ­بندی و قانون­مندتر شدند‎.‎‏ بنا­براین ژانر بیشتر از این که یک واژه­ی برای تحلیل فیلم باشد؛ به اقتصاد سینما مربوط می­ شود.‏
‏ژانر در سینمای هالیوود خود را در روایت به رخ می­کشد. ولی نوشته­ های نظریه پردازانی چون “ولادیمیر پراپ” و “تزوتان تودوروف” تأکید دارند که روایت­ها می­توانند در سراسر طیفی از ژانرهای مختلف به طور چشم­گیری همانند باشند. ژانرهایی که از نظر دال­های بصری؛ کلامی و موسیقایی تفاوت­های آشکاری با هم دارند، در واقع بر اساس ساختارهای روایی کلّی یکسان شده ­اند. (همان،ص۱۲۲)‏
می­توان نتیجه گرفت که برای تشخیص ژانر فیلمی توجّه به روایت آن اوّلین قدم مطمئن می ­تواند باشد. هر چند در روایت هم ممکن است فیلمساز دست به بداعت و خروج از قواعد ژانری بزند، امّا چون عنصر روایت در سینما، شاید قابل انعطاف­ترین عنصر باشد، این قاعده ­شکنی­های ژانری چندان به چشم نخواهد آمد و در صورت بروز امکان این که برای اثر حُسنی به حساب آید بیشتر است. ‏
مهمّ است که بتوان میان کارکردهای متفاوت مفهوم ژانربرای دست اندرکاران مختلف سینما تمایز قائل شد. در این میانه نقش اصلی این مفهوم را باید تشخیص داد.
۴- ۱۱ کاربرد ژانر در بحث تولید فیلم
به طور ضمنی شیوه­ای برای ایجاد ارتباط و تعریف آن در بین تولید­کنندگان ایجاد می­ کند. سرمایه گذار می ­تواند برای توزیع فیلم برنامه­ ریزی را از همین مرحله آغاز کند. همچنین او برای برآورد هزینه­ها هم می ­تواند پیش ­بینی­های درستی انجام دهد. دیگر عوامل تولید نیز، نسبت به توانایی آنها در ژانر مخصوصی انتخاب می­شوند. مثلاً برای یک فیلم موزیکال از کارگردانی که بتواند طراحی­های رقص را به بهترین نحو به تصویر بکشد استفاده می­ شود. برای فیلم­های ملودرام نیز، کارگردانی که قبلاً امتحان خود را برای کارگردانی صحنه­های عاطفی پس داده­اند انتخاب می­شوند.
کاربرد ژانر در بحث توزیع فیلم
مفهوم ژانری روسی بنیادین و ابتدایی برای تفکیک محصول (فیلم) عرضه می­ کند. به ­این ترتیب نوعی شیوه­ ارتباطی را میان تهیّه کننده و پخش­کننده، یا میان توزیع کننده و نمایش دهنده شکل می­دهد. در این بخش نیز، توزیع­کننده برای تشخیص زمان و مکان مناسب پخش فیلم، بیشتر به ژانر آن توجّه می­ کند. تماشاگر نیز که به صورت حرفه ای فیلم را می بیند، ابتدا با انتخاب ژانر فیلم که همیشه در اطّلاعات فیلم از طریق تبلیغات یا جراید به اطّلاع عموم می­رسد فیلمی را که قرار است ببیند، انتخاب می­ کند.
۴-۱۱-۱ تحولات ژانرها
امّا ژانرها همیشه در­ حال تحول هستند. ژانرها سیر تحوّلات گوناگونی را­ طی می­ کنند. آنها هم ابتدا به صورت کلاسیک شروع می­شوند. سپس به فیلم­هایی می­رسند که اصول کلاسیک را نقض می­ کنند و بعد فیلم­هایی در آن ژانر ساخته می­ شود که چندان به رعایت اصول ژانر خودشان پایبند نیستند. بعدها حتّی این فیلم­ها به نقض قواعد ژانر خود هم می­پردازند. ( مثلا: ژانر وسترن)‏
منتقدان هرمنوتیک معتقدند:” نیت نویسنده­ی معنای اساسی هر اثری را تعیین می­ کند. برای آن که معنا قابل انتقال به مخاطب باشد، باید به یک “سنخ” تعلق داشته باشد. هر “سنخ” معنایی است که می ­تواند از رهگذر بیش از یک گفته باز شود. در ­هر ­اثر هنری، “سنخی” که کلّ معنای گفته را­ در خود بگنجاند، ژانر متن است. معنا یا “سنخ” کلامی هرگز تغییر نمی­کند. امّا مفهوم یک متن (آن چه امروز برای ما معنی می­دهد) می ­تواند تغییر کند و تغییر هم می­ کند. متن نه یک امر واقع، بلکه یک رخداد است و تنها از رهگذر پاسخ­های متوالی خوانندگان می ­تواند تحقق پیدا کند. هنگامی که یک اثر نمودار می­ شود، مخاطبان مجموعه ­ای از انتظارات را نسبت به آن می­پرورند. انتظاراتی که ممکن است در جریان برخورد با اثر به چالش کشیده شوند و تغییر کنند. مفروضات ژانر نقشی اساسی در پی­ریزی این “افق انتظارات” ایفا می­ کنند. مفهوم ژانر از رهگذر دریافت زنجیره­ای از متون مرتبطی ساخته می­ شود که هر یک از آنها انتظارات ادبی و ژانری خوانندگان را تغییر می­دهد، تصحیح یا تعدیل­شان می­ کند، یا صرفاً باز تولیدشان می­ کند. گاه یک اثر افق انتظارات ادبی را چنان کامل از ­میان می­برد فقط ­به تدریج می ­تواند مخاطبانی برای­ خود دست­ و ­پا کند. (ریما مکاریک، ۱۳۸۴،ص۳۷۸)
“کولی و کوهان نشان داده اند که مقوله­ های ژانر مورد آزمون­های فراوانی قرار گرفته­اند و این آزمون­ها موجب پیدایش فرم­های آمیخته­ فراوانی شده اند. آگاهی آنان از این انعطاف، آنان را به فهمی تاریخ محور از ژانر و تاریخ ژانر سوق داد. کولی بر این باور است که هر نظام ژانری “مجموعه ­ای از تفسیرها، چهار چوب­ها، یا ثابت­ها درباره جهان” به نویسنده می­دهد. به تناسب تغییراتی که در شیوه ­های دریافت و فهم جهان پیرامون در هر جامعه روی می­دهد، در ژانرهایی که هنرمندان به کار می­گیرند نیز تغییراتی روی می­دهد. “انواع هنری” با “انواع دانش و تجربه” ارتباط دارند.” (همان،ص۳۷۱)
باربارا لوالسکی خاطر نشان می­ کند:” فهم این نکته که رمزگان­های ژانر در طی زمان تغییر می­ کنند، ناقدان مدرن ژانر را­ با مسائل گوناگون مربوط به تاریخ، سیاسّت، جنسیّت، انتظارات خوانندگان و نیز با مسائل پیچیده­ تاریخ هنر در باب ژانر مرکب و دگرگونی­هایی که ژانرها به خود می­بینند، درگیر کرده­است.” (همان،ص۳۷۸)
۴-۱۱-۲ پیدایشژانرها
زمانی که خواست بیینده، خواستِ فیلمساز و خواستِ جامعه( فشارهای صنعت فیلم سازی و دولت بر فیلمساز و تماشاگر) با هم تلاقی می­ کنند. به ­این ترتیب فیلم­های متعلق به یک ژانر یا موج، اسناد بسیار مهمّی هستند برای بررسی کنش متقابل همه این عوامل.
امّا از طرفی، رعایت قواعد یک ژانر به­این معنی نیست که همیشه پاسخ مشابهی از سوی مخاطب دریافت نماییم. همیشه به اشتباه حدس می­زنیم که رگ ­خواب تماشاگر را به دست آورده­ایم امّا ناگهان پاسخی دور از انتظار دریافت می­نماییم. در کل می­توان اصولی کلی برای دریافت پاسخ­های حدس زده شده، طراحی کرد.
“تکرار و قبول یک ژانر، به این بستگی دارد که تماشاگران قراردادهای آن ژانر را طبیعی بدانند. این قراردادها را تماشاگران باید همچون چیزهایی متعلق به تاریخ فرهنگی خودشان بپذیرند. وقتی تمیز نهادن بین خیال پردازی­های خودپسندانه و واقعیّت تاریخی غیر ممکن می­ شود. (فیلیپس،۱۳۷۷، ص۷۲) پس می­توان نتیجه گرفت که قواعد ژانری جزئی­تر را نمی­ توان برای تمام جهان نسخه پیچی کرد. زیرا مقبولیّت آنها به افق­های فرهنگی هر ملّتی بستگی دارد. برای ملّتی که در آرامش و رفاه زندگی می­ کند، رعایت­کردن اصولی که به هر چه طبیعی­تر­کردن روایت منجر شود، چندان جذّابیّتی نخواهد داشت. بر عکس برای چنین افق فرهنگی ملایمی، فیلم­هایی در ژانر وحشت یا علمی، تخیلی، بسیار جذّاب خواهد بود. ‏
‏"مخاطب یک محصول سینمایی را بر اساس انتظاراتی می­خرد که از­ آن محصول دارد. یعنی تضمیین­هایی که در ­هویّت ادراک شده فیلم وعده داده شده ­اند. هالیوود گاهی این عمومیّت را خلق می­ کند گاهی آن را پس از ظهورش در فرهنگ عامه به کار می­گیرد. این هویّت­ها در مجموعه­ عمل اجتماعی محیط بر سینمای هالیوود؛ از جمله تبلیغات، برخورد رسانه ­ها و صحبت­های عادی مردم به حرکت در می­آیند و آزادانه وارد جریانی چون عقل سلیم مشترک بین سرمایه ­گذاران و مدیران تبلیغات صنعت سینما، منتقدان، روزنامه­نگاران و تماشاگران می­ شود. اختلاف نظرهای پیش آمده بر­ سر تعیین هویّت، به بحث­های انتقادی دامن می­زند و باعث به وجود­آمدن زیر ژانرها هم می­ شود. (فیلیپس،۱۳۷۷،ص۱۲۰)‏
هر ­چند به نظر می ­آید که ژانرها قابل تطبیق با فرهنگ­های مختلف هستند. خصوصاً که جامعه­ جهانی در حال حرکت به سمت محو­کردن خرده فرهنگ­ها است. ژانرهایی وجود دارند که متعلّق به فرهنگ خاصّی هستند. مثلاً سینمای گنگستری آمریکا زاییده­ی همان شرایط ویژه دهه ۳۰ آمریکا است. در­ واقع سینمای گنگستری از ­دل بحران­های اقتصادی آن­ دوره، افسردگی عمومی و تصویب ­شدن قانون منع­ مصرف مشروبات الکلی که باعث تشکیل­شدن سندیکاهای جنایتکارانه شد بیرون آمد. نمونه­هایی از فیلم­های گنگستری در سینمای کشورهای دیگر هم­ وجود دارد که با ­فرهنگ آن­ کشورها منطبق شده است. به عنوان مثال: سینمای گنگستری در ایتالیا بر اساس فرهنگ مافیا استوار است. سینمای گنگستری در ژاپن حول و حوش یاکوزا می­چرخد و سینمای گنگستری فرانسه ما­ را یاد دسته سیسیلی­ها (هانری ورنوی) می­ اندازد. ولی با این وجود ژانر گنگستری همواره یادآور سینمای آمریکا و (دهه پرشور ) رائول والش است. ژانر وسترن هم متعلق به سینما و فرهنگ آمریکا است، ولی باز می­بینیم که ­با توجّه به شرایط ویژه­ای که بخشی از ­آن مربوط به مهاجرت تعداد زیادی از روزنامه نویس­های هالیوودی به ایتالیا می­ شود، این ژانر لحن و ساختار دیگری به خود می­گیرد و وسترن اسپاگتی به وجود می ­آید. (فرزاد موتمن؛ روزنامه­ی شرق؛ شماره­ ۸۷۲)‏
‏… گاهی ژانرها با تیپ­های ساخته شده توسط خود سینما باز شناخته شده ­اند. به­ طوری که حضور همین تیپ­ها وگاهی بازیگران، در فیلمی گرایشات ژانری فیلم را مشخّص می­ کند. در شرایطی که هالیوود توسعه می­یافت؛ تیپ­های اصیل به شخصیّت­های منفرد منشعب شدند.­ شخصیّت­هایی که مانند شخصیّت­های دیگری که در تئاترهای عظیم دنیای انسانی ظاهر می­شدند، در نمایش حالات و خیالبافی­ها به یک اندازه متنوع، ظریف و گسترده بودند. آنان­ را با نام­هایی چون، پولسینلا، کریسپین، هارلیکوین، پنتلون، دکتر، کاپیتان، کالامباین نمی­شناسیم. آنان را دشمن جامعه، کشیش، جیمز­کاگنی، پت ابراین، جاسوس توطئه­گر، پیشاهنگ­ ارتش، راندلف اسکات، گری کوپر، کلارک گیبل، پل مونی، خبرنگار، گروهبان، کلانتر، دادستان محلی، شارلاتان، وکیل دغل باز، زن متفاوت، زن فریب­ خورده، روسپی یا زن کاباره دار می­شناسیم. هالیوود تئاتری بود که اینها در آن ظهور کردند. زیرا دنیای هالیوود دنیایی را تشکیل می­داد با چهره­ های تکراری که برایمان آشناتر از چهره­ های همسایه هایمان بودند.” (فیلیپس، ۱۳۷۷،ص۱۱۴)‏
۴-۱۱-۳ کارکرد ژانرها در تحلیل فیلم
پاتریک فیلیپس، معتقد است :” تلقی یک ژانر به مثابه­ی یک ساختار به ما امکان می­دهد که بفهمیم چگونه این ژانر در آن معنای کلّی که ما می­توانیم از فیلم استنباط کنیم ایفای نقش می­ کنند. یک ساختار ترکیبی از عناصر است. این ترکیب چه آشکار و چه پنهان را “قوانینی” اداره می­ کنند که می­توان بعد از مطالعه­ فیلم، آن قوانین را شناسایی کرد. عناصری که برای جا گرفتن در یک ساختار خاص وجود دارند، محدود به حدودی­اند که ژانرها تعیین می­ کنند. به عنوان مثال: فیلمی مثل دلیجان در سال (۱۹۳۹) دارای یک رشته الگوهای ویژه (صحنه ­ها، شخصیّت­ها، لباس­ها، و…) است که طبق یک قاعده، یک قانونٍ ترکیب عمل می­ کنند. جان وین نیز دارای رشته الگوهای ویژه­ی رفتاری (ادا و اطوار، صدا، نوع گویش و…) است که به صورتی با هم ترکیب شده ­اند تا پرسونای سینمایی منحصر به فرد وین را بسازند. جان فورد نیز به همان ترتیب رشته الگوهای ویژه ای (مضمون، شخصیّت­پردازی، سبک کارگردانی) را به فیلم هایش وارد می­ کند که واجد یک “قانون” ترکیب است که به ما امکان می­دهد هم فردانیّت فیلم فرد را به جا آوریم و هم نحوه­ ایفای نقش این فردانیّت را­ در آن تأثیر کلّی که فیلم بر ما دارد بررسی­کنیم. “(فیلیپس،۱۳۷۷،ص۱۲۰)
امّا بیشتر از آن “یک رویکرد انتقادی از خلال ژانر، امکان می­دهد که بحث­ها به هر شکلی پا بگیرند و در روند خود آگاهی­ما از پیچیدگی­ها و ابهام­های فیلم را اعتلا بخشند.” (همان،ص۱۲۰)
“به نظر ساختارگرایان، ژانرها نظام­هایی برای طبقه ­بندی نیستند. بلکه رمزگان­هایی برای ارتباط هستند. فرایندی که به واسطه­ آن، آثار نا آشنا طبیعی می شوند یا با وجوه آشنای نظم تطبیق پیدا می­ کنند. “حقیقت نما­سازی” یا “طبیعی­سازی” به همین می­گویند. این ­امر در سطوح گوناگونی صورت می­گیرد. ساده­ترین آنها شبیه­سازی یک متن به یک مفهوم مبتنی بر قرارداد یا مبتنی بر فهم همگانی از واقعیّت است."( ریما مکاریک ۱۳۸۴،ص۳۷۱)
امّا ژانر­ها همیشه این قدر راه­ گشا نیستند. مسلماً محدود بودن در ژانرها نه تنها برای مخاطبان بلکه برای خالقان آثار نیز به معنی محدود بودن در ارائه­ شگردهای تازه­ی بیان تصویری می ­تواند باشد. ژاک دریدا در مورد جنون نظر جالبی دارد. او معتقد است که: ژانر، کلام ژانر، تصویر، صدا یا قانون ژانر، همیشه باید و نباید می کند.”
از نظر دریدا قانون ژانر، قانونی­است براساس مشارکت بدون عضویّت و قانونی است آلوده. در حقیقت ژانرها احتمال دارد بعد از مّدتها به قوانین خود ساخته­ای تبدیل شوند که تخطّی از آنها طرد را به دنبال داشته باشد.
” از منظر ایدئولوژیکی می­توان گفت که محبوس کردن بیننده در درون دنیای بسته­ی ژانر امکان درگیری انتقاد­آمیز با موضوعات ایدئولوژیکی را که ممکن است هسته­ی اصلی فیلم را تشکیل داده باشند منتفی می­سازد. مثلاً جالب خواهد ­بود اگر طیف فیلم­های هالیوودی مربوط به جنگ ویتنام را در ارتباط با حدود جذّب موضوعات ایدئولوژیک در درون قراردادهای ژانر جنگی ببینیم. اگر مطالعه­ ژانر واجد ارزشی است، این ارزش در میدان دادن به یک برخورد بی­رحمانه به تمامیّت هالیوود نهفته است. مطالعه­ ژانر به راحتی می ­تواند به نوعی عمل دست و پاگیر تبدیل شود و فقط وقتی قرین موفقیّت خواهد بود که فیلم را در درون­ساختاری که­ از طرف محقّق به آن تحمیل می­ شود زندانی­کنیم. چیزی که نیاز­ داریم نه یک رویکرد خشک بلکه رویکردی قابل انعطاف به رده­بندی ژانری است. چیزی که به سنجش­های خلاق و بارور در حیطه­ی مرزهای ژانری رسمی میدان دهد. در واقع یک رویکرد بی­رحمانه به ژانر امروزه بهترین نمونه­های خود را از درون هالیوود و از بین فیلمسازان و فیلمنامه نویسان پیدا­کرده است.” (فیلیپس، ۱۳۷۷، ص۱۲۵)

بررسی مفهوم عدالت مالیاتی در قانون مالیات های مستقیم مصوب ...

با عطف عنایت به مندرجات ماده (۱۳۲) قانون، مشخص می­ شود که استقرار واحدها در مناطق محروم موجب افزایش میزان و دوران معافیت مالیاتی گردیده است. در واقع (۱۰۰درصد) درآمد مشمول مالیات کلیه واحدهایی که در مناطق محروم مستقر می­باشند به مدت ده سال از معافیت مالیاتی برخوردار است. این پیش ­بینی به این نکته توجه داشته که معافیت­های مالیاتی زمانی موجه و عادلانه خواهند بود که هم از حیث میزان و هم از حیث مدت زمان اجرا، دارای نوسان باشند. بنابراین این ماده را می­توان تقریباً در زمره بهترین موادی قرار داد که معافیت مالیاتی را به­گونه ­ای صحیح مورد استفاده قرار داده و به بهترین نحو نیز این معافیت مزبور را از حیث مدت زمان مدیریت نموده است.
دانلود پایان نامه
نکته قابل توجه در این ماده آن است که اساساً مناطق محروم کدامند؟ مطابق تبصره (۱) ماده (۱۳۲) قانون، در آغاز هر برنامه توسعه اقتصادی فهرست مناطق محروم، توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی و وزارتخانه­های امور اقتصادی و دارائی و صنایع و معادن تهیه و تصویب هیات وزیران می­رسد. تعیین مناطق محروم از طریق نهادهای فوق می ­تواند به نوعی اصل قانونی بودن معافیت­ها را زیر سوال ببرد. چرا که ما بیان کردیم که هم وضع مالیات و هم اعطای معافیت لازم است با مجوز قانون­گذار تعیین شود حال در اینجا اگرچه میزان و نرخ این مالیات توسط قانون­گذار مشخص شده است لیکن به دلیل عدم مشخص بودن مشمولین و غیر مشمولین این معافیت، و سپردن اختیار تعیین آن­ها به دستگاه­های اجرایی می ­تواند در تضاد با اصل قانونی بودن مالیات و معافیت قرار گیرد. البته می­توان این ایراد را چنین پاسخ داد که اساساً اعطای این اختیار به دستگاه­های اجرایی، توسط خود قانون تفویض شده است، بنابراین تعیین این مناطق در راستای رعایت اصل قانونی بودن بوده است.

۹: معافیت­های مالیاتی فعالیت­های آموزشی و پژوهشی

مالیات بر درآمد فعالیت­های آموزشی، همانند سایر فعالیت­های انتفاعی بر اساس ماده (۱۳۴) قانون،[۴۵۹] به منظور گسترش کمی و ارتقای کیفی و فرهنگی عمومی، تعلیم و تربیت و علوم و فنون در جامعه با توجه خاص به نسل جوان و همچنین برای جلب مشارکت مردم در تأمین قسمتی از هزینه ارائه خدمات عمومی، ایجاد شده است. ماده مزبور قبل از اصلاحیه­های سال­های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۸، درآمد کلیه فعالیت­های آموزشی در تمامی نقاط کشور را مشمول معافیت قرار داده بود که پس از اصلاحیه­های فوق و در جهت کاهش معافیت­های تبعیض­­­آمیز و غیر موجه، صرفاً درآمد مراکز و مؤسسات آموزشی واقع در مناطق کمتر توسعه یافته را معاف دانسته است.
امروزه با مشاهده فعالیت­ واحدهای آموزشی در سطح کشور در تمامی دوره­ های تحصیلی، ملاحظه می­ شود تعلیم و تربیت به عنوان یک فعالیت تجاری و انتفاعی به شمار می­رود و به عبارتی کسب انتفاع مالی، یکی از مهمترین دلایل تأسیس این مؤسسات می­باشد که متأسفانه مراکز دولتی نیز در این زمینه به رقابت با سایر مراکز پرداخته است. با درنظر داشتن این موضوع معاف نمودن درآمد این مؤسسات از پرداخت مالیات، زمینه تبعیض و نابرابری را ایجاد خواهد کرد.
همچنین به منظور حمایت از افراد کم ­توان و ناتوان جامعه، ماده مزبور درآمد مراکز نگهداری معلولین ذهنی و حرکتی بابت نگهداری این اشخاص را مشمول معافیت قرار داده است. چنانچه در بحث عدالت توزیعی و جبرانی توضیح داده شد، حمایت از اشخاص کمتر بهره­مند و ناتوان جامعه به دلیل موقعیت خاص آن­ها به معنای بی­ عدالتی تلقی نمی­ شود. البته شاید این اشکال مطرح شود که حمایت از مؤسسات نگهداری­کننده اشخاص فوق، به منزله حمایت از آن­ها نمی ­باشد. این گفته صحیح نمی ­باشد چرا که ارائه تسهیلات مالیاتی برای چنین مؤسسات به کم­شدن هزینه­ های و مخارج آن­ها و در نتیجه ارائه خدمات مناسب­تر به اشخاص موردنظر منتهی خواهد شد. علاوه بر اشخاص فوق شاید نیاز بود که قانون به حمایت از سایر افراد کم ­توان جامعه همچون سالمندانی که در مراکز پرورش سالمندان نگهداری می­شوند نیز می­پرداخت. این اشخاص نیز تقریباً در وضعیت مشابهی با معلولین ذهنی و حرکتی قرار دارند و نیازمند حمایت­های دولت می­باشند.
همچنین معافیت بر درآمد فعالیت­های پژوهشی، از دیگر معافیت­هایی است که در این بخش­جای می­گیرد. این معافیت­ها به جهت لزوم حمایت­های اجتماعی و نیز ترویج فعالیت­های تحقیقاتی و پژوهشی برقرار شده است. معافیت فعالیت­های پژوهشی و تحقیقاتی بر اساس ماده (۱۴۴) قانون،[۴۶۰] برای ایجاد انگیزه لازم جهت توسعه اختراعات، اکتشافات و توسعه مراکز آموزشی و علمی اعمال شده است. به نظر می­رسد اهداف فوق، نتواند توجیه­کننده حمایت مالیاتی باشد، چرا که جنس حمایت­های مورد قبول در این حوزه از نوع حمایت­های مالی نمی ­باشد و لذا این­گونه حمایت­ها به ایجاد انگیزه در راستای گسترش این فعالیت­ها نمی­انجامد. بنابراین این ماده به جهت دربرداشتن اهداف غیرموجه به بی­ عدالتی دامن می­زند و حقوق هویت­های جمعی را به دلیل وصول نشدن هزینه­ های عمومی و عمومیت نداشتن پرداخت مالیات­ها تضیع می­ کند.

۱۰: معافیت بر موقوفات، نذورات، کمک­ها و هدایا

اماکن و مراکز مذهبی همچون آستان­های مقدس، دارای سرمایه و دارایی­ های فراوانی هستند که بخشی از آن­ها از طریق هدایا و نذورات زائران حاصل می­ شود و بخشی دیگر نیز ناشی از فعالیت­های اقتصادی این اماکن است. چنانچه در ابتدای این بخش عنوان شد، بنا به مندرجات تبصره (۳) ماده (۲) قانون، اخذ مالیات از بابت درآمدهای حاصل از فعالیت­های اقتصادی اماکنی همچون آستان قدس رضوی منوط به اخذ اجازه از مقام معظم رهبری بود که با توجه به مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی، این معافیت لغو شد. لیکن کماکان مالیات آن بخش از درآمدهای این اماکن که به صورت هدایا، نذورات، کمک­ها و موقوفات حاصل می­ شود، مشمول معافیت مالیاتی هستند.
به موجب بند (الف) ماده (۱۳۹) قانون، موقوفات، نذورات، پذیره، کمک­ها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی آستان قدس رضوی، آستان حضرت ‌عبدالعظیم الحسنی (ع‌)، آستانه حضرت معصومه (س‌)، آستان حضرت احمد ابن موسی ‌(ع)، آستان مقدس حضرت امام خمینی (ره‌)، مساجد، حسینیه‌ها، تکایا و سایر بقاع متبرکه از پرداخت مالیات معاف است‌. تشخیص سایر بقاع متبرکه به عهده سازمان اوقاف و امور خیریه می‌باشد.
نظر به آنچه سابق بر این گفته شد، به نظر می­رسد معافیت­های مالیاتی تنها زمانی که جهت دار بوده و هدف مناسبی را دنبال کند، منطقی و قابل قبول است.[۴۶۱] لیکن معافیت­هایی که فاقد چنین اهدافی بوده و به صورت چشم بسته اعطاء می­ شود، نتایج منفی زیادی به بار خواهد آورد. اهداف اعطای این معافیت­ها در قانون تصریح نشده است لیکن به نظر عدم اخذ مالیات از این اماکن و مراکز به جهت حمایت مادی از آن­ها باشد.
معافیت­های مالیاتی مندرج در بند (الف) ماده (۱۳۹) قانون، از جهت آن­که درآمدهای مشمول آن، از بابت انجام فعالیت اقتصادی حاصل نشده است، نقض اصل رقابت را در پی نداشته و از این­رو منجر به بروز بی­ عدالتی نخواهد شد.[۴۶۲] لیکن مالیات بر درآمدهای این اماکن در مقایسه با مالیات بر درآمد اتفاقی که از درآمد سایر اشخاص اعم از حقوقی یا حقیقی کسر می­ شود، وضعیت مشابهی را ندارد. چنانچه در قسمت مالیات بر درآمد اتفاقی گفته شد، این مالیات­ها بر روی صددرصد درآمد وضع می­ شود. بر اساس ماده (۱۱۹) قانون، درآمد نقدی و غیر نقدی که شخص حقیقی یا حقوقی به­ صورت بلاعوض و یا از طریق معاملات محاباتی و یا به عنوان جایزه یا هر عنوان دیگر از این قبیل تحصیل می­نماید، مشمول مالیات اتفاقی به نرخ مقرر در ماده (۱۳۱) قانون[۴۶۳] قرار خواهند گرفت.
نظر به مراتب فوق و عدم وجود برتری این مراکز و اماکن بر سایر شخصیت­های حقیقی و حقوقی، وضع معافیت برای آن­ها نوعی نابرابری است که به بی­ عدالتی منتهی خواهد شد. همانطور که مبرهن است هدایا، نذورات و کمک­های ارائه شده به این اماکن، به صورت محاباتی و بلاعوض می­باشد که نشان از برابری وضعیت درآمدهای مزبور با درآمدهای اتفاقی است که نصیب اشخاص حقوقی و حقیقی می­گردد.
همچنین مطابق بندهای (د)، (ز) و (ک) ماده (۱۳۹) قانون، کمک­ها و هدایای دریافتی ‌نقدی و غیرنقدی مدارس علوم اسلامی و درآمد اشخاص از محل وجوه برّیه ولی‌فقیه، خمس و زکات و موقوفات و کمک­ها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی انجمن­ها و هیأت‌های مذهبی مربوط به اقلیت‌های دینی مذکور در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را از پرداخت مالیات معاف دانسته است.
تعیین معافیت برای درآمدهای اماکن و مراکز فوق­الذکر با مبانی عدالت و برابری همخوانی ندارد. چرا که اعطای این معافیت هدف مشخصی را دنبال نمی­کند و علاوه بر آن هیچ­گونه مزیتی را برای شهروندان در پی ندارد. نوع درآمدهایی که از این طریق عائد اشخاص فوق­الذکر می­ شود، با درآمدهایی که سایر اشخاص حقیقی و حقوقی بدست می­آورند و مشمول مالیات بر درآمدهای اتفاقی قرار می­گیرد تفاوتی نمی­کند چرا که هر دوی این درآمدها به صورت بلاعوض و در قالب­های کمک، هدیه، جایزه و وقف حاصل می­ شود. بنابراین جهت رعایت برابری میان این اشخاص و مراکز لازم است تا درآمدهای مراکز و اماکن که حاصل از هدایا، نذورات، کمک­ها و … می­باشد مشمول مالیات قرار گیرد.
نکته حائز اهمیت و جالب توجه در بند (ز) ماده مزبور، این است که قانون­گذار درآمد اشخاص از محل وجوه برّیه ولی‌فقیه، خمس و زکات را مشمول مالیات ندانسته ولی در مقابل مبالغی را که اشخاص در همین راستا و به منظور خمس و زکات پرداخت می­ کنند را مشمول مالیات قرار داده است و حتی حاضر نشده است تا این­گونه مبالغ را که به عنوان خمس و زکات پرداخت می­ شود، در ردیف هزینه­ های قابل قبول محاسبه نماید.
نکته قابل توجه دیگر این ماده آن است که تشخیص مدارس ‌علوم اسلامی به مرکزی تحت عنوان شورای مدیریت حوزه علمیه قم واگذار شده است. این تفویض اختیار قانون­گذار در شرایطی است که هیچ­گونه شرایطی را برای اعطای این معافیت ارائه نداده است که علی­الاصول نتیجه آن بروز نابرابری در میان اشخاص مشمول خواهد بود.
مطابق بند (ح) ماده (۱۳۹) قانون، آن قسمت از درآمد موقوفات عام که طبق موازین شرعی به مصرف اموری از قبیل تبلیغات اسلامی، تحقیقات ‌فرهنگی، علمی، دینی، فنی‌، اختراعات‌، اکتشافات‌، تعلیم و تربیت‌، بهداشت و درمان‌، بنا و تعمیر و نگهداری مساجد و مصلاها و حوزه‌های علمیه و مدارس علوم اسلامی و مدارس و دانشگاه‌های دولتی، مراسم تعزیه و اطعام، تعمیر آثار باستانی، امور عمرانی و آبادانی، هزینه یا وام تحصیلی دانش‌آموزان و دانشجویان، کمک به مستضعفان و آسیب دیدگان ‌حوادث ناشی از سیل و زلزله‌، آتش‌سوزی، جنگ و حوادث غیرمترقبه دیگر برسد، مشروط بر این که درآمد و هزینه‌های مزبور به تأیید سازمان اوقاف و امور خیریه رسیده باشد، از پرداخت مالیات معاف است‌.
دولت­ها گاهی با اعطای معافیت مالیاتی، از امور عام المنفعه حمایت به عمل می­آورند به عنوان نمونه می­توان از معافیت مالیاتی موقوفات عام نام برد. موقوفات عام چنانچه از عنوان آن پیداست مالی وقفی است که منافع آن به منظور انتفاع افرادی غیر محصور یا صرف عواید حاصله در جهت منافع یا مصالح عامه تسبیل شده باشد، چنین وقفی را وقف عام می‌خوانند. آن­چه مسلم است این معافیت، باید با هدف موقوفات هماهنگ باشد. همانطور که تصریح شد تمامی هویت­های جمعی بنا بر اصل برابری در پرداخت هزینه­ های عمومی، مشمول مالیات قرار می­گیرند، در خصوص موقوفات آن هم از نوع عام چنین فرض می­ شود که درآمد حاصل شده از مال موقوفه در راستای منفعت عمومی مصرف می­ شود که همگان حق استفاده از آن را دارند. بنابراین به دلیل آن­که پس از انجام وقف، صاحب این درآمد حاصل از موقوفه، اشخاص مختلف و بی­شماری هستند و بخشی از هویت­های جمعی به شمار می­روند، لذا تقسیم این­گونه درآمد موقوفه به منزله پرداخت مالیات می­باشد. بر همین اساس موقوفات خاص را نمی­ توان مشمول این معافیت دانست، زیرا درآمد آن­ها به اشخاص خاصی اختصاص می­یابد. بر این اساس رأی ه/۷۵/۹۱ هیئت عمومی دیوان عدالت اداری مورخ ۱۱/۵/۱۳۷۶ که به استناد نظریه شورای نگهبان، موقوفات خاص را مشمول این معافیت دانسته است، صحیح به نظر نمی­رسد. این معافیت­های بدون دلیل، به نوعی نقض بارز برابری مالیاتی می­باشد.[۴۶۴]

۱۱: معافیت مالیاتی فعالیت­های انتشاراتی، مطبوعاتی، فرهنگی و هنری

به موجب بند (ل) ماده (۱۳۹) قانون، درآمد حاصل از فعالیت‌های انتشاراتی و مطبوعاتی‌، فرهنگی و هنری که به موجب مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام ‌می‌شوند، از پرداخت مالیات معاف است‌.
به موجب دستورالعمل موضوع ماده (۱۲) آیین نامه اجرایی تبصره (۳) ماده (۱۳۹) قانون مالیات­های مستقیم، فعالیت انتشاراتی، به مجموعه فعالیت­هایی اطلاق می­ شود که در فرایند آفرینش فکری، تولید فنی، پخش و فروش کتاب انجام می­ شود تا به صورت مکتوب و یا الکترونیکی عرضه و در بازار به دست مصرف کننده برسد.
همچنین فعالیت مطبوعاتی به مجموعه فعالیت­هایی گفته می­ شود که در تولید و اشاعه خبر و اطلاع رسانی، انتشار و عرضه مطبوعات و نشریات شامل روزنامه و مجله یا دیگر انواع آن بصورت چاپی، الکترونیکی و یا از طریق رسانه های دیگر در دسترس و بهره برداری مردم قرار می گیرد.
فعالیت فرهنگی به مجموعه فعالیت­هایی گفته می­ شود که برای توسعه ارتباطات فرهنگ، ترویج، عرضه، ارزشیابی، پژوهش، نقد و بررسی آثار فرهنگی و هنری، اجرای صحنه­ای و مبادلات فرهنگی و یا برای پر کردن اوقات فراغت و آموزش­های فرهنگی و هنری در جهت افزایش آگاهی­ های عمومی صورت می­گیرد. (نظیر جشنواره­ها، نمایشگاه­ها، مسابقات، نقد و بررسی، مراسم و مجامع).
همچنین فعالیت هنری، به مجموعه فعالیت­هایی اطلاق می­ شود که در فرایند خلاقیت، تولید، تکثیر، اجرای صحنه­ای، نمایشی، هنرهای تجسمی و مرمت و بازسازی آثار تاریخی، فرهنگی و باستانی انجام می­گردد.
فعالیت انتشاراتی، مطبوعاتی، فرهنگی و هنری از جمله فعالیت­هایی هستند که مورد نگاه حمایتی قانون­گذار قرار گرفته­­اند. چنانچه مبرهن است این نگاه حمایتی نه بواسطه سیاست­های اقتصادی دولت است و نه در جهت رعایت عدالت توزیعی می­باشد.
مطابق فهرست فعالیت‌های مشمول معافیت موضوع بند (ل) ماده ۱۳۹ قانون مالیات‌های مستقیم، نوع فعالیت انتشاراتی انتشار کتاب است که فعالیت­های مشمول دیگری همچون نویسندگی (تحقیق، تألیف، ترجمه، تصحیح، گرد آوری) ویراستاری، صفحه آرایی، صفحه‌بندی، حروفچینی، خطاطی، طراحی جلد، بازنویسی، نشر کتاب اعم از کاغذی یا الکترونیکی و پخش و فروش کتاب را شامل می­ شود.
در حوزه مطبوعاتی نیز دو نوع عمده از فعالیت­های این حوزه که شامل تولید و نشر اطلاعات و انتشارات نشریات و مطبوعات می­باشد، مشمول معافیت قرار گرفته­اند. در این حوزه نیز همچون حوزه انتشارات فعالیت­های گسترده­ای مشمول معافیت قرار گرفته­اند که عبارتند از تولید خبر، عکاسی، نقد و بررسی خبر، خبرگزاری، تفسیر، تولید و پردازش اطلاعات، اطلاعات رسانی مکتوب یا الکترونیکی که شامل آگهی و تبلیغات نخواهد شد. و همچنین فعالیت­هایی نظیر نویسندگی، گزارشگری، تفسیر و نقد خبر، روزنامه نگاری، عکاسی، گرافیست و کاریکاتور مطبوعات، مدیریت تحریریه مطبوعاتی، نشر و پخش و فروش نشریات و مطبوعات مشمول معافیت مالیاتی بند (ل) ماده (۱۳۹) قرار گرفته­اند.
در حوزه هنری نیز فعالیت­های بسیاری در ۴ دسته مشمول معافیت قرار گرفته­اند که دسته اول[۴۶۵] مربوط به فعالیت­هایی نظیر تولید، تکثیر، توزیع و نمایش فیلم و دسته دوم[۴۶۶] شامل تولید، تکثیر، توزیع و اجرای صحنه‌ای موسیقی، پخش و فروش آثار صوتی و تصویری، دسته سوم[۴۶۷] شامل تیاتر و نمایش صحنه‌ای و دسته چهارم[۴۶۸] نیز شامل انواع فعالیت­های که در زمره هنرهای تجسمی قرار گرفته­اند.
فعالیت­های فرهنگی نیز در ۵ دسته تقسیم بندی شده ­اند که عبارتند از مسابقات فرهنگی و هنری، جشنواره‌های فرهنگی و هنری، نمایشگاه فرهنگی و هنری، مراسم و مجامع فرهنگی و هنری و سایر نشست‌های فرهنگی و هنری و کتابخانه عمومی شامل راه‌اندازی کتابخانه عمومی و اداره آن را در بر می‌گیرد، مشمول معافیت مالیاتی مندرج در بند (ل) ماده (۱۳۹) قانون قرار گرفته­اند.
چنانچه ملاحظه می­ شود، بخش­های انتشاراتی، مطبوعاتی، فرهنگی و هنری، طیف وسیعی از فعالیت­ها را شامل می­ شود. که مستفاد از این گستردگی ما را به این نکته رهنمون می­سازد که اساساً معافیت مزبور هدف خاصی را دنبال نمی­کند. چرا که بسیاری از این فعالیت­ها نه در قالب هنر جای دارند و نه فرهنگ بلکه مجموعه فعالیت­هایی هستند که بدون نیاز به هیچ­گونه حرفه و هنری خاص، به قصد انتفاع انجام می­گیرند. بنابراین وضع معافیت برای این دسته از فعالیت­ها به دلیل حمایت از حوزه هنر و فرهنگ نمی ­باشد.
به نظر می­رسد حمایت از فعالیت­های فرهنگی و هنری ضرورتی باشد که لازم باشد دولت­ها تسهیلاتی برای این بخش منظور دارند. اینکه این تسهیلات از چه نوعی باشند محل بحث ما نبوده لیکن با کمی اغماض این مطلب را مورد پذیرش قرار داد که چنانچه جنبه فرهنگی یا هنری فعالیت­های مزبور بر جنبه انتفاعی و تجاری آن­ها غلبه داشته باشد، تسهیلات مالیاتی نیز آن هم به صورت موقتی با اعمال شرایط ویژه مورد قبول خواهد بود.
چنانچه مشاهده می­ شود شرط اولیه معافیت­ها که همانا رعایت مدت است در این بند به چشم نمی­خورد و بند مذکور در این زمینه سکوت نموده که نشانگر دائمی بودن این نوع معافیت است. بر این اساس می­توان به جهت عدم رعایت مدت زمان اعطای این معافیت و اینکه این موضوع بر تداوم نابرابری می­انجامد، نوعی نابرابری و بی­ عدالتی ایجاد شده است.
آن­چه از وضعیت مؤسساتی که به انجام این امور مبادرت دارند مشخص است، ضرورت حمایت و ارائه تسهیلات مالیاتی نمی­تواند هدف موجه و مورد قبولی را در بر داشته باشد. آن­چه واضح است این مؤسسات همانند سایر مؤسسات به انجام فعالیت­های اقتصادی مبادرت دارند و از بابت ارائه خدمات مبالغی را دریافت می­دارند که در بعضی موارد میزان حق­الزحمه­های دریافتی آن­ها بواسطه نوع حرفه هنری­شان و نیز تخصصی بودن امر، رقم­های سنگینی می­باشد.

فصل دوم: بررسی اصول عدالت کیفری و رویه­ای مالیاتی در قانون مالیات­های مستقیم

در فصل قبل مباحث مربوط به عدالت کیفری و عدالت رویه­ای را با توجه به ماهیت و نیز جایگاه طرح موضوع آن­ها که عمدتاً کاربرد آن­ها در مباحث مربوط به مرحله رسیدگی به دعاوی و اختلافات است، ذیل عنوان عدالت قضایی بررسی نمودیم. در این فصل بنا داریم با بهره گرفتن از اصول مذکور در فصل قبل، میزان پایبندی قانون مالیات­های مستقیم به اصول عدالت کیفری و عدالت رویه­ای را که مربوط به مباحث نظام قضایی است را بررسی نماییم.
بر این اساس قانون مزبور، ابتدا از جهت رعایت اصول عدالت کیفری و سپس اصول عدالت رویه­ای مورد مداقه قرار خواهد گرفت.

گفتار اول: بررسی اصول عدالت کیفری در قانون مالیات­های مستقیم

در بخش قبل به تعدادی از اصول عدالت کیفری اشاره نمودیم که از یک طرف به دنبال رعایت حقوق مؤدیان متهم یا بزه­کار در جریان رسیدگی قضایی و شبه قضایی و نیز اعمال مجازات­های مالیاتی مناسب است و از طرف دیگر رعایت حقوق هویت­های جمعی را که از اولویت­ها نظام کیفری مالیاتی است را دنبال می­ کند. این اصول عبارتند از اصل تناسب جرم و مجازات، اصل قانونی بودن جرایم و مجازات­ها، اصل تساوی افراد در برابر کیفر و اصل شخصی بودن کیفر.
این اصول نیز همانند سایر اصول عدالت مالیاتی در عین حالی­که به دنبال رعایت حقوق مؤدیان است، احقاق حقوق هویت­های جمعی که ما از آن به حقوق جامعه تعبیر می­کنیم را تضمین می­نماید. بر این اساس رعایت عدالت در نظام حقوق کیفری مالیاتی مستلزم مجازات مؤدیانی است که نسبت به حقوق جامعه بی­تفاوت­اند و با انجام اعمال مجرمانه و متقلبانه سعی در فرار از پرداخت مالیات دارند.
یکی از مهمترین بحث­های نظام حقوق کیفری مالیاتی آن است که چه نوع مجازات­هایی و با چه میزانی، مناسب­ترین سزا برای مؤدیان بزه­کار و نیز کارسازترین ضمانت اجرا به منظور تمکین حداکثری مؤدیان می­باشد.
آن­چه مورد اتفاق است، مؤدیان بزه­کار به واسطه انجام اقدامات مجرمانه و بزه­کارانه خود و در صورت ایراد خسارت، حسب مورد دارای مسئولیت مدنی و مسئولیت جزایی خواهند بود. نکته­ای که باید در این خصوص در نظر داشت آن است که برخی از جریمه­های نقدی مندرج در قانون مالیات­های مستقیم به منظور جبران خسارتی است که به دولت تحمیل شده است، بدون آن­که مجازات مؤدی مدنظر باشد.[۴۶۹] این نوع مجازات در فرضی است که اقدام مؤدی با سوء نیت همراه نباشد. چنانچه وی با پنهان کردن بخشی از درآمدهای خود با آگاهی و از روی عمد و نیز به قصد کسب منفعت سعی نماید تا از پرداخت مالیات فرار کند و سوء نیت وی نیز آشکار گردد، اقدام وی به منزله بزه مالیاتی تلقی می­گردد. در این صورت نوع مجازات، مبتنی بر سیاست­های پذیرفته شده در هر نظام حقوق کیفری مالیاتی، جنبه جزائی یا مالی خواهد داشت که بر این اساس می­توان عمده مجازات­های تعیین شده در قانون مالیات­های مستقیم را به دو دسته مجازات مالی و مجازات­های سالب حق و آزادی تقسیم نمود.
از آنجا که از منظر حقوق کیفری مالیاتی، هدف سیاست صحیح مالیاتی، پیش­گیری از تخلف، تقلب و بزه­های مالیاتی است، به نظر مجازات­های مالی در برخی موارد قابلیت تحقق این هدف را خواهند داشت. این مطلب نافی اعمال سایر مجازات­ها، که امکان اصلاح بزه­کاران مالیاتی را دارد نخواهد بود، مجازات­هایی نظیر مصادره و توقیف بزه­کار و یا اموال او، بازداشت­های کوتاه مدت و بلند مدت و محرومیت مؤدی بزه­کار از حقوق اجتماعی و سیاسی نخواهد بود.[۴۷۰]
در این بخش ضمن بیان هر یک از این مجازات­ها، به میزان پیروی آن­ها از اصول عدالت کیفری از جهت تناسب جرم و مجازات، شخصی بودن مجازات­ها، برابری در مقابل قانون و … خواهیم پرداخت.

منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی ارتباط میان دارایی های نامشهود و ناهمگونی شرکت های پذیرفته ...

 

 

 

 

 

 

 

 

۴-۳- خلاصه فصل
در این فصل به بررسی و تجزیه و تحلیل داده ­ها پرداخته شد. در بخش اول فصل، آمار توصیفی متغیرهای مورداستفاده در پژوهش ارائه شد. در ادامه نتایج پایایی متغیرهای پژوهش موردبررسی قرار گرفت. سپس به بررسی و آزمون فرضیه ­های پژوهش پرداخته شد. به‌طورکلی خلاصه نتایج آماری حاصل از آزمون فرضیه ­های پژوهش نشان داد که بین اندازه شرکت­ها و سرمایه انسانی با میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، بین متغیر محدودیت در تأمین مالی و میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود رابطه معناداری وجود ندارد. افزون بر این، بین عمر شرکت­ها و میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود رابطه منفی و معنادار وجود دارد اما بین متغیر سودآوری و میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. با این وجود، بین متغیر نقدینگی کوتاه مدت به‌کل دارایی­ ها و میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود رابطه معناداری وجود ندارد.
نتایج آزمون تحلیل واریانس تک­عاملی نیز نشان داد که میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های با اندازه بزرگ، بیشتر است. با این وجود بین میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های با میزان سرمایه ­های انسانی کم‌وزیاد و شرکت­های دارای محدودیت در تأمین مالی و فاقد محدودیت در تأمین مالی تفاوتی وجود ندارد.
در فصل بعد نتایج به‌دست‌آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه‌های پژوهش تفسیر خواهد شد و با نتایج سایر پژوهش‌های انجام‌گرفته در این زمینه مورد مقایسه قرار خواهد گرفت. درنهایت محدودیت‌های پژوهش‌ بیان‌شده و پیشنهادهای پژوهش نیز ارائه می‌شود.
فصل پنجم
نتیجه‌گیری و پیشنهادها
۵-۱- مقدمه
توسعه روزافزون فن­آوری اطلاعات و ارتباطات و رشد تجارت الکترونیکی در اقتصاد جهان، اهمیت به­ کارگیری دارایی­ های نامشهود را در فرآیندهای کسب‌وکار سازمان بیش از پیش نمایان می­ کند. همسویی بین مدیریت این نوع دارایی­ ها و راهبرد سازمان درنهایت منجر به ایجاد ارزش در فرایند تبدیل دارایی­ های نامشهود به نتایج مشهود، مزیت رقابتی، رشد و سودآوری برای شرکت و سهامداران می­ شود. درنتیجه، شناسایی عوامل مؤثر بر تصمیم­های مدیران در خصوص سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود یکی از موارد مهمی است که باید توجه بسیاری به آن شود.
دانلود پایان نامه
از سوی دیگر همان­طور که در فصل دوم آمد، در نظر گرفتن ناهمگونی شرکت­ها باعث این موضوع می­ شود که یک شرکت برای استاندارد کردن کیفیت خدمات خود با مشکل مواجه شود. افزون بر این، پژوهش­های انجام‌شده در سال­های اخیر، نشان داده­اند که بهره­وری عاملی است که از ناهمگونی شرکت­ها تأثیر بسیاری می­پذیرد. بنابراین، شناخت کافی نسبت به وضعیت ناهمگونی شرکت­ها و تأثیر آن بر سایر موارد مرتبط با شرکت­ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در همین راستا، پژوهش حاضر به بررسی تجربی اثرات ناهمگونی شرکت­ها بر میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است.
در فصل قبل داده‌های مربوط به پژوهش در قالب سه فرضیه تجزیه و تحلیل شد. در این فصل، ابتدا به نتیجه‌گیری و تفسیر نتایج حاصل پرداخته ‌شده و سپس، با نتایج حاصل از سایر پژوهش‌های انجام‌شده در این زمینه مورد مقایسه قرار می‌گیرد. در ادامه، محدودیت‌های پژوهش ارائه و پیشنهادهای ناشی از یافته­های پژوهش و همچنین پیشنهادی برای پژوهش­های آینده نیز عرضه می­ شود.
۵-۲- مروری بر نتایج به‌دست‌آمده از پژوهش
در انجام این پژوهش، سه فرضیه آزمون شده است. هدف اصلی از انجام پژوهش که در قالب فرضیه ­های پژوهش مطرح‌شده، بررسی اثرات ناهمگونی شرکت­ها بر میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران است. با توجه به این‌که در دنیای رقابتی امروز، دارایی­ های نامشهود نقش اساسی ایفا می­ کند و این‌که ناهمگونی شرکت­ها عاملی مؤثر بر تصمیمات مدیران شرکت­ها است؛ بنابراین، باید دید که: آیا ناهمگونی شرکت­ها در بورس اوراق بهادار تهران بر میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود تأثیری دارد و منجر به اتخاذ تصمیماتی خاص در این زمینه به­وسیله مدیران شرکت­ها می­ شود؟
توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه اول پژوهش نشان داد که بین اندازه شرکت­ها و میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، شرکت­های بزرگ­تر در بورس اوراق بهادار تهران نسبت به شرکت­های کوچک­تر، میزان بیشتری در دارایی­ های نامشهود سرمایه ­گذاری می­ کنند. نتایج آزمون تحلیل واریانس تک­عاملی نیز نشان داد که بین میزان سرمایه ­گذاری شرکت­ها در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های بزرگ و کوچک تفاوت معناداری وجود دارد. بررسی دقیق­تر نشان داد که شرکت­های بزرگ­تر، میزان بیشتری در دارایی­ های نامشهود سرمایه ­گذاری کرده ­اند. یکی از دلایل وجود این رابطه در بین شرکت­های فعال در بورس اوراق بهادار تهران آن است که شرکت­های بزرگ­تر توانایی بیشتری در خصوص کسب و تحصیل این دسته از دارایی­ ها داشته و بهتر از سایر شرکت­ها می­توانند از وجود این دارایی­ ها استفاده کنند. دارایی­ های نامشهود علی­رغم آن‌که به لحاظ فیزیکی قابل‌رؤیت نیستند، از ارزش بسیار بالایی برخوردارند و برای کسب آن‌ها به منابع مالی بسیاری نیاز است. شرکت­های بزرگ­تر نیز ازآنجاکه توانایی بیشتری در کسب منابع مالی دارند، بنابراین، معمولاً مقدار بیشتری نیز در دارایی­ های نامشهود سرمایه ­گذاری می­ کنند. افزون بر این، شرکت­های بزرگ­تر بهتر از سایر شرکت­ها قادرند تا عدم اطمینان مربوط به سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود را مدیریت کرده و کاهش دهند؛ بنابراین، این دسته از شرکت­ها به دلیل این­چنین توانایی­هایی تمایل بیشتری برای سرمایه ­گذاری در این گروه از دارایی­ ها دارند. نتایج به‌دست‌آمده از این فرضیه با مبانی نظری پژوهش سازگاری کامل دارد. در خصوص مقایسه نتایج این فرضیه با سایر پژوهش­ها باید گفت که نتایج این فرضیه با یافته­های پژوهش آریقتی و همکاران (۲۰۱۴) همخوانی کامل دارد.
توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه دوم پژوهش نیز نشان داد که بین سرمایه ­های انسانی شرکت­ها و میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، شرکت­هایی که دارای سرمایه ­های انسانی بیشتری هستند نسبت به سایر شرکت­ها، میزان بیشتری در دارایی­ های نامشهود سرمایه ­گذاری می­ کنند. یکی از دلایل وجود این رابطه در بین شرکت­های فعال در بورس اوراق بهادار تهران آن است که شرکت­های دارای سرمایه ­های انسانی بیشتر توانایی و استعدادهای بهتری نیز در خصوص استفاده مؤثر از این دسته از دارایی­ ها داشته و بهتر از سایر شرکت­ها می­توانند از وجود این دارایی­ ها استفاده کنند. بنابراین، این‌گونه شرکت­ها سعی بیشتری برای سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود دارند. به بیان دقیق­تر، ازآنجاکه ریسک سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود بالا است، درنتیجه شرکت­هایی که دارای نیروی انسانی توانمندی برای اداره کردن و استفاده از این گروه از دارایی­ های با میزان ریسک بالا نیستند، کمتر در این دارایی­ ها سرمایه ­گذاری می­ کنند؛ چراکه نیروی انسانی توانمندتر بهتر می­توانند روش­های به­ کارگیری دارایی­ های نامشهود را در راستای دستیابی به اهداف شرکت (منظور بهبود عملکرد است) شناسایی کرده و آن‌ها را به کار گیرد. نتایج به‌دست‌آمده از این فرضیه با مبانی نظری پژوهش سازگاری کامل دارد. در خصوص مقایسه نتایج این فرضیه با سایر پژوهش­ها باید گفت که نتایج این فرضیه با یافته­های پژوهش آریقتی و همکاران (۲۰۱۴) همخوانی کامل دارد. با این وجود، نتایج آزمون تحلیل واریانس تک­عاملی نشان داد که بین میزان سرمایه ­گذاری شرکت­ها در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های دارای میزان سرمایه ­های انسانی زیاد و کم تفاوت معناداری وجود ندارد. درنتیجه، در این خصوص باید جانب احتیاط را رعایت کرد.
توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه سوم پژوهش نیز نشان داد که بین محدودیت در تأمین مالی شرکت­ها و میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود رابطه معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر، محدودیت در تأمین مالی شرکت­ها بر میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود تأثیری ندارد. نتایج آزمون تحلیل واریانس تک­عاملی نیز نشان داد که بین میزان سرمایه ­گذاری شرکت­ها در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های دارای محدودیت در تأمین مالی و شرکت­های فاقد محدودیت در تأمین مالی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج به‌دست‌آمده از این فرضیه با مبانی نظری پژوهش سازگاری ندارد. شاید یکی از دلایل این عدم سازگاری آن باشد که در ایران شرکت­ها بخش اعظم دارایی­ های خود را از محل بدهی تأمین می­ کنند (نسبت اهرمی بالا) و به‌طور میانگین در تأمین منابع مالی خود دچار محدودیت هستند؛ بنابراین، در تصمیمات سرمایه ­گذاری خود بر عوامل دیگری تکیه کرده و مبنای تصمیمات سرمایه ­گذاری خود را در زمینه دارایی­ های نامشهود، منابع مالی قرار نمی­دهند. در خصوص مقایسه نتایج این فرضیه با سایر پژوهش­ها باید گفت که به دلیل انجام نشدن پژوهش­هایی در این خصوص امکان مقایسه نتایج آزمون این فرضیه با یافته­های سایر پژوهش­ها وجود ندارد.
۵-۳- محدودیت‌های پژوهش
در انجام این پژوهش، محدودیت­هایی­ وجود داشته که ممکن است بر نتایج و یافته­های پژوهش تأثیرگذار باشد:
نخستین محدودیت که می­توان گفت مهم­ترین محدودیت نیز به شمار می ­آید، ویژگی­های خاص پژوهش­های نیمه تجربی است که در حوزه علوم اجتماعی متداول است. به عبارت دیگر، بسیاری از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران (به ویژه شرایط تورمی کشور و عدم تهیه صورت­های مالی تعدیل‌شده)، تحصیلات و تجربه مدیران شرکت­ها بر یافته­های پژوهش مؤثر است که کنترل آن­ها از حیطه توان پژوهشگر خارج بوده است. درنتیجه، یافته­های این پژوهش باید با توجه به این شرایط استفاده شود.
با توجه به محدودیت­های اعمال‌شده در انتخاب نمونه آماری، تعداد شرکت­های انتخابی برخی از صنایع اندک و برخی از صنایع نیز در نمونه آماری، فاقد نماینده بود. بنابراین، در خصوص تعمیم نتایج به کلیه شرکت­ها باید جانب احتیاط را رعایت کرد.
با توجه به این‌که در این پژوهش شرکت­ها بر اساس متغیر دو وجهی به شرکت­های دارای محدودیت در تأمین مالی و شرکت­هایی که دارای محدودیت در تأمین مالی نیستند، تقسیم‌شده‌اند؛ بنابراین باید در خصوص نتایج جانب احتیاط را رعایت کرد.
با توجه به انجام نشدن پژوهش­های مشابه در این زمینه در ایران، پژوهشگر در خصوص مقایسه نتایج پژوهش حاضر با سایر پژوهش­های داخلی با محدودیت مواجه بوده است.
۵-۴- پیشنهادهای پژوهش
۵-۴-۱- پیشنهادهای کاربردی پژوهش
با توجه به یافته­های پژوهش، پیشنهادهای زیر به سرمایه ­گذاران، مدیران شرکت­ها، حسابرسان، سازمان بورس و اوراق بهادار و سایر گروه­ ها و افراد ارائه می­ شود:
با توجه به وجود رابطه مثبت و معنادار بین اندازه شرکت­ها و سرمایه ­های انسانی با میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود و نقش دارایی­ های نامشهود در دنیای رقابتی امروز، به مدیران شرکت­های کوچک پیشنهاد می­ شود که در خصوص بهبود وضعیت خود در بازار این رابطه مثبت را در نظر بگیرند و با اتخاذ تدابیر و راهکارهایی منابع مالی خود را به سمت دارایی­ های نامشهود سوق دهند. افزون بر این، پیشنهاد می­ شود که شرکت­های کوچک­تر با به­ کارگیری نیروی انسانی ماهر و توانمندتر، ریسک سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود را کاهش دهند و از این طریق موجبات گسترش فعالیت شرکت خود را فراهم کنند.
با توجه به وجود رابطه مثبت و معنادار بین سرمایه ­های انسانی و میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود، به کلیه شرکت­ها پیشنهاد می­ شود که در خصوص بهبود وضعیت خود در بازار رقابتی امروز و نقش دارایی­ های نامشهود در این خصوص، با سرمایه ­گذاری در به­ کارگیری نیروی­های انسانی کارا و اثربخش میزان سرمایه ­گذاری شرکت خود را در دارایی­ های نامشهود افزایش دهند و از این طریق باعث رشد عملکرد شرکت خود شوند.
با توجه به عدم رابطه معنادار بین محدودیت در تأمین مالی و میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود، می­توان دریافت که میزان سرمایه ­گذاری کم در دارایی­ های نامشهود ناشی از نبود منابع مالی نبوده است. بنابراین، به مسئولان شرکت­ها پیشنهاد می­ شود که وجود منابع مالی را به عنوان عاملی مؤثر در خصوص عدم سرمایه ­گذاری کافی در دارایی­ های نامشهود در نظر نگیرند.
با توجه به متفاوت بودن میزان سرمایه ­گذاری شرکت­ها در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های بزرگ و کوچک و بر اساس ابهاماتی که در خصوص ارزش­گذاری دارایی­ های نامشهود وجود دارد، به حسابرسان شرکت­ها پیشنهاد می­ شود که در خصوص بررسی اطلاعات شرکت­ها، اندازه آن­ها را به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر میزان سرمایه ­گذاری در دارایی­ های نامشهود در نظر بگیرند.
با توجه به این‌که نتایج آمار توصیفی پژوهش نشان داد که در بورس اوراق بهادار تهران شرکت­ها میزان بسیار کمی در دارایی­ های نامشهود سرمایه ­گذاری کرده ­اند، این احتمال وجود دارد که میزان بسیاری از دارایی­ های نامشهود ثبت‌نشده در شرکت­ها وجود داشته باشد؛ بنابراین، به سازمان حسابرسی و سایر نهادهای تدوین­کننده قوانین و مقررات حسابداری پیشنهاد می­ شود که در این خصوص تدابیری اتخاذ کنند تا این‌که اطلاعات دقیق­تری در اختیار استفاده­کنندگان اطلاعات شرکت­ها قرار گیرد و از این طریق آن­ها تصمیمات منطقی­تری در خصوص تخصیص منابع اتخاذ کنند و از این طریق باعث رشد و رونق بازار سرمایه و اقتصاد کشور شوند. با این وجود، در صورتی که میزان سرمایه ­گذاری کم در دارایی­ های نامشهود گزارش‌شده در این پژوهش ناشی از احتمال ثبت نشدن آن­ها در دفاتر مالی نباشد، به مدیران شرکت­ها پیشنهاد می­ شود که برای رقابت در سطح بین ­المللی و با شرکت­های بزرگ در سطح جهانی، با تغییر سلیقه­های سرمایه ­گذاری خود، منابع موجود خود برای سرمایه ­گذاری را به سمت دارایی­ های نامشهود سوق دهند.
۵-۴-۲- پیشنهادهایی برای پژوهش­های آینده
طی انجام هر پژوهش، ابعاد گسترده­تر و تازه­تری از موضوع نمایان می­ شود که می ­تواند نقطه آغازی برای پژوهش­های بعدی باشد. بنابراین، با توجه به نتایج حاصل از پژوهش و محدودیت­های آن، پیشنهادهای زیر برای پژوهش­های بعدی ارائه می­ شود:
به پژوهشگران آینده پیشنهاد می­ شود که در پژوهشی مشابه به بررسی تأثیر سایر معیارهای ناهمگونی شرکت­ها (به عنوان نمونه، پیچیدگی سازمانی شرکت­ها) بر میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامهشود پرداخته و نتایج آن را با یافته­های پژوهش حاضر مورد مقایسه قرار دهند.
با توجه به اینکه بانک­ها و مؤسسات مالی (شرکت­های سرمایه ­گذاری، واسطه­گری مالی و لیزینگ­ها) از نمونه این پژوهش حذف شد، پیشنهاد می­ شود پژوهشگران در آینده تأثیر ناهمگونی شرکت­ها را بر میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود را در این گروه از شرکت­ها موردبررسی قرار دهند.
به پژوهشگران آینده پیشنهاد می­ شود که وجود رابطه غیرخطی بین ناهمگونی شرکت­ها و میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود را در بورس اوراق بهادار تهران موردبررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند.
۵-۵- خلاصه فصل
در این فصل به تفسیر نتایج به‌دست‌آمده از آزمون فرضیه‌ها بر اساس تحلیل‌های آماری انجام‌شده در فصل قبل، پرداخته شد. بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش، ناهمگونی شرکت­ها عامل مؤثری در تعیین میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود است. به عبارت دقیق­تر، نتایج آزمون فرضیه اول پژوهش نشان داد که بین اندازه شرکت­ها و میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. فرضیه دوم پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین سرمایه ­های انسانی شرکت­ها و میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود است. همچنین، یافته­های فرضیه سوم نشان می­دهد که بین محدودیت در تأمین مالی شرکت­ها و میزان سرمایه ­گذاری آن­ها در دارایی­ های نامشهود رابطه معناداری وجود ندارد. افزون بر این، نتایج آزمون تحلیل واریانس نیز نشان داد که میزان سرمایه ­گذاری شرکت­ها در دارایی­ های نامشهود در شرکت­های با اندازه بزرگ و کوچک متفاوت است اما در شرکت­های با میزان سرمایه ­های انسانی کم‌وزیاد و شرکت­های دارای محدودیت در تأمین مالی و فاقد محدودیت در تأمین مالی متفاوت نیست. در ادامه به توجیه نتایج به‌دست‌آمده از پژوهش پرداخته شد. سپس نتایج حاصل‌شده از سایر پژوهش‌های خارجی با پژوهش حاضر مورد مقایسه قرار گرفت. در پایان این فصل به بیان محدودیت‌های پژوهش و همچنین پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی پرداخته شد.
منابع و مآخذ
الف) منابع فارسی
۱٫احمدی شادمهری، محمدطاهر؛ علی­اکبر، ناجی­میدانی و فرشته جندقی­میبدی (۱۳۸۹). روش همگرایی آزمون باند، تعامل بین سرمایه انسانی و بهره­وری کل عوامل تولید در ایران. فصلنامه پژوهش­های رشد و توسعه اقتصادی، سال اول، شماره ۱، ص­ص. ۳۱-۵۸٫
۲٫استاندارد حسابداری شماره ۱۷ (۱۳۸۷). اصول و ضوابط حسابداری و حسابرسی، کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، انتشارات سازمان حسابرسی.
۳٫اعتمادی، حسین و اکرم یارمحمدی (۱۳۸۲). بررسی عوامل مؤثر بر گزارشگری میان­دوره­ای به­موقع در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره نوزدهم، شماره ۳۸، ص­ص. ۸۷-۹۹٫

بررسی تأثیر عدالت سازمانی بر رفتار مدنی سازمانی در شرکتهای تعاونی- ...

 

 

پرسشنامه عدالت سازمانی
نظامی و شکرکن (۱۳۸۳) ضرایب روایی (سازه ای) و پایایی (آلفای کرونباخ) این پرسشنامه را محاسبه و به ترتیب برای عدالت سازمانی کلی ۴۲% و ۸۵% برای عدالت توزیعی ۴۵% و ۷۸% برای عدالت رویه ای ۵۷% و ۸۳% و برای عدالت تعاملی ۴۰% و ۶۴% گزارش کرده اند. همچنین در پژوهش غفوری گل پرور (۱۳۸۸) ضریب پایایی این پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای عدالت سازمانی کلی ۹۲%، برای عدالت توزیعی ۸۴%، برای عدالت رویه ای ۷۸% و برای عدالت تعامل ۸۶% بدست آمد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
هاشمی (۱۳۹۰) در تحقیقی پایانی این پرسشنامه را محاسبه و به ترتیب برای عدالت سازمانی کلی ۸۶%، برای عدالت توزیعی ۸۱%، برای عدالت رویه ای ۸۸%، برای عدالت تعاملی ۷۸% بدست آورد.
در این پژوهش پایایی این پرسشنامه با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد.
جدول (۳-۴) ضریب آلفای کرونباخ را برای کل پرسشنامه و هر یک از مؤلفه های عدالت سازمانی نشان می دهد.
جدول (۳-۴) ضریب آلفای کرونباخ مربوط به پرسشنامه عدالت سازمانی

 

 

متغیرها

 

ضریب آلفای کرونباخ

 

 

 

عدالت توزیعی

 

۸۴%

 

 

 

عدالت رویه ای

 

۸۴%

 

 

 

عدالت تعاملی

 

۹۵%

 

 

 

کل پرسشنامه

 

۹۴%

 

 

 

روش های آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها
از روش های آمار توصیفی جهت طبقه بندی نمرات خام، طراحی جدول توزیع فراوانی و محاسبه شاخص های پراکندگی نظیر میانگین و انحراف معیار استفاده شده از روش های آمار توصیفی و استنباطی در جهت آزمون فرضیه ها استفاده شده سپس از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی اسپیرمن (بسته به نرمال یا غیرنرمال بودن توزیع متغیرها)، رگرسیون خطی، T مستقل، روش ضریب آلفای کرونباخ برای تعیین روایی پرسشنامه، روش ANOVA، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون های تعقیبی، تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. لازم به ذکر است که کلیه عملیات آماری با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ انجام گرفته و برای رسم نمودارها از نرم افزار Excel نسخه ۲۰۰۷ استفاده شده است.
روش اجرای تحقیق
پس از انجام هماهنگی و نامه نگاری با اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان لرستان و دریافت آدرس تمام شرکت های فعال تعاونی تولیدی از اداره ی کل اقدام برای جمع آوری داده های تحقیق دریافت گردید و با مراجعه به تمامی شرکت ها در نواحی مختلف اقدام به جمع آوری پرسشنامه ها گردید که در مجموع ۱۵۷ عدد پرسشنامه یعنی حدود ۸۰ درصد پرسشنامه توسط محقق جمع آوری گردید.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
مقدمه
در این فصل برای تجزیه و تحلیل داده‌های آماری و بررسی فرضیه‌های تحقیق با بهره‌گیری از نرم‌افزار آماری[۷۸] SPSS از آماره‌های توصیفی و آزمون‌های استنباطی متناسب با نوع داده‌ها و متغیر‌ها استفاده گردید، بدین ترتیب که ابتدا با بهره گرفتن از جداول توزیع فراوانی و نمودارهای ستونی به توصیف متغیرهای جمعیت‌شناختی پاسخگویان (جنسیت، سن، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات و سابقه کار) پرداخته شد، سپس برای تجزیه و تحلیل فرضیه‌های تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون[۷۹] بهره گرفته شد، و برای تعیین سهم هر کدام از متغیرهای پیش‌بین (مولفه‌های عدالت سازمانی) در تبیین تغییرات متغیر ملاک(رفتار مدنی سازمانی)، تحلیل رگرسیون چندگانه[۸۰] به روش گام به گام[۸۱] به ‌کار برده شد. در پایان برای مقایسه متغیرهای مورد مطالعه در بین کارکنان زن و مرد، از آزمون لوین[۸۲](آزمون برابری واریانس‌ها) و آزمون tگروه‌های مسقل[۸۳](آزمون برابری میانگین‌ها) استفاده گردید.
یافته‌های توصیفی
توصیف پاسخگویان بر حسب جنسیت آنها
جدول (۴-۱) توزیع فراوانی و درصد مربوط به جنسیت پاسخگویان

 

 

جنسیت

 

فراوانی

مطالب پژوهشی درباره امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب، ...

۳-۱۳- زمان پژوهش
زمان در نظر گرفته شده برای این پژوهش از بهمن ماه سال ۱۳۹۰ تا ۲۰ اسفند سال ۱۳۹۱ در نظر گرفته شده است.
پایان نامه - مقاله
۳-۱۴- روش های آماری
وقتی افزایش یا کاهش یک متغیر با افزایش و کاهش متغیر دیگر همراه باشد این دو متغیر را همبسته می گویند … ظریب همبستگی یک شاخص آماری است که وجود یا عدم وجود ، شدت و جهت رابطه بین دو. متغیر را نشان می دهد… ضریب همبستگی پیرسون برای متغیر های فاصله ای یا نسبی به کار می رود، وقتی هر دو متغیر فاصله ای یا نسبی باشند از این ظریب استفاده می شود (افشانی، ۱۳۸۷: ۹۰ و ۸۹) ضریب همبستگی اتا ( Eta ) به منظور متغیر های رتبه ای و یا متغیر های اسمی مورد استفاده قرار می گیرد.
در این پژوهش در سنجش تمامی متغیر ها- به غیر از احساس امنیت -در اثر بخشی امر به معروف و نهی از منکر از آزمون پیرسون استفاده شده است و تنها در سنجش احساس امنیت در اثر بخشی امر به معروف و نهی از منکر از آزمون اتا (Eta) استفاده شده است. در بخش مربوط به آسیب ها و آفت ها، آسیب ها و آفت های امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب -که در مصاحبه های اولیه مطرح شده است – جهت بررسی مطرح نموده و فراوانی و نمودار آن ها نشان داده شده است.
۳-۱۵- استخراج
پس از پایان یافتن تحقیق و جمع آوری پرسشنامه ها، کار ورود داده ها به کامپیوتر شروع شد، به همین منظور ابتدا پرسشنامه ها کدگزاری شدند و با بهره گرفتن از کتاب آموزش کاربردی SPSS در علوم اجتماعی و رفتاری نوشته دکتر علیرضا افشانی و چندین کتاب دیگر و همچنین یاری دوستان داده ها در کامپیوتر ثبت شدند. با بهره گرفتن از نرم افزار ۱۶ SPSS به ثبت و انجام محاسبات آماری و آزمون های مورد نیاز و رسم نمودارها و … پرداخته شده و به موازات ورود اطلاعات عناوین سوالات و متغیر ها در سیستم ثبت شدند و به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱- مقدمه
تجزیه و تحلیل داده ها فرایندی چند مرحلهای است که طی آن دادههایی که از طریق به کارگیری ابزارهای جمع آوری در نمونهی (جامعه) آماری فراهم آمدهاند، خلاصه، کدبندی، دستهیندی و در نهایت پردازش می شوند تا زمینهی برقراری انواع تحلیلها و ارتباطها بین این داده ها به منظور آزمون فرضیه ها فراهم آید. در واقع تحلیل اطلاعات شامل سه عملیات اصلی میباشد: ابتدا شرح و آماده سازی داده های لازم برای آزمون فرضیه ها؛ سپس تحلیل روابط میان متغیرها: و در نهایت مقایسه نتایج مشاهده شده با نتایجی که فرضیه ها انتظار داشتند. در این فرایند داده ها هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ تجربی پالایش میشوند و تکنیک های گوناگون آماری نقش به سزایی در استنتاجها و تعمیمها به عهده دارند (کیوی و کامپنهود، ۱۳۸۷: ۶۳). تجزیه و تحلیل برای صحت و سقم فرضیات برای هر نوع تحقیق از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه در بسیاری از تحقیقاتی که متکی بر اطلاعات جمعآوری شده از موضوع مورد تحقیق است، تجزیه و تحلیل اطلاعات از اصلیترین و مهمترین بخشهای تحقیق محسوب میشود. داده های خام با بهره گرفتن از نرم افزار آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و پس از پردازش به شکل اطلاعات در اختیار استفاده کنندگان قرار میگیرند . برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده آمار تحلیلی به دو صورت آمار توصیفی و استنباطی مطرح میگردد . ابتدا با بهره گرفتن از آمار توصیفی، شناختی از وضعیت و ویژگیهای جمعیت شناختی پاسخ دهندگان حاصل میشود و در ادامه در آمار استنباطی این تحقیق به بررسی وضعیت متغیرها میپردازیم، نهایتاً با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیونی چند متغیره عوامل مؤثر بر اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب را بررسی میکنیم. تجزیه و تحلیل داده های آماری این تحقیق به وسیلهی نرم افزار ۱۶ spss انجام میشود.
۴-۲- آمار توصیفی؛ نتایج توصیفی و یک متغیره پژوهش
۴-۲-۱- شاخصهای پراکندگی سن
جدول (۴-۱): جدول توزیع پراکندگی سن پاسخگویان

 

فراوانی کل داده های معتبر ۲۶۱
داده های از دست رفته ۰
میانگین ۲۳٫۲۸
انحراف معیار ۳٫۳۴
کمینه ۱۹
بیشینه ۳۲

شکل (۴-۱):هیستوگرام توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سن
جدول و شکل فوق شاخص پراکندگی سن پاسخگویان را نشان می‌دهد.دراین جدول بازه سنی از ۱۵ تا ۳۵سال که بر اساس آنچه در جدول و شکل نمایان است، میانگین سنی دانشجویان مورد مطالعه برابر با ۲۸/۲۳ سال است. و(کمینه) سنی،یعنی حداقل سن پاسخگویان ۱۹ سال است و(بیشینه)حداکثر میزان سنی پاسخگویان ۳۲ سال می‌‌باشد.از بین مجموع دانشجویان پاسخگو،۴۹ نفر از پاسخگویان در سن ۲۱سالگی قرار دارند که بیشتر پاسخگویان با ۸/۱۸درصد متعلق به این سن هستند و پاسخگویانی که در سن۲۸ سالگی قرار دارند ۲نفر بوده،که کمترین درصد را با میزان ۸/۰متعلق به این سن هستند.
۴-۲-۳- توزیع پاسخگویان بر حسب جنس
جدول (۴-۳): توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب جنس

 
مداحی های محرم