مردان نیز ۲ درصد از استراتژی مستقیم بادلیل و ۹۴ درصد از استراتژیهای غیرمستقیم ردکردن استفاده کردهاند. درخصوص استراتژیهای غیرمستقیم ردکردن، این افراد از استراتژی دلیل، بهانه و توضیح با۳۰ درصد به عنوان بیشترین استراتژی، و از استراتژی بیان تاسف با ۴ درصد، به عنوان کمترین استراتژی استفاده کردهاند. این جدول نشان میدهد که مردان از استراتژیهای غیرمستقیم به صورت زیر استفاده کردهاند:
دلیل، بهانه و توضیح > تشکروقدردانی> معذرتخواهی> ابرازعلاقه با تاسف/بیان شرط > بیان تاسف
تحلیل آماری مجذور خی نشان میدهد که استراتژیهای غیرمستقیم ششگانه از تفاوت معناداری در سطح P < .005 برخوردار است. پس براین اساس نامعادله فوق از این منظر قابل تایید میباشد.
۴ درصد ازمردان نیز نتوانسته اند دعوت را رد کنند.
بررسی پاسخهای زنان و مردان نشان میدهد که زنان در مقایسه با مردان، بیشتر از استراتژی تشکرو معذرت خواهی و مردان در مقایسه با زنان، بیشتر از دلیل و بهانه استفاده کردهاند. در سایر استراتژی ها تفاوت چندانی وجود ندارد اما مردان در مقایسه با زنان، ۲ درصد بیشتر از ردکردن مستقیم با دلیل استفاده کرده اند. از آنسو، عدم توانایی ردکردن در میان زنان، ۲ درصد بیشتر بوده است که این تفاوتها قابل توجه نبوده و نتیجه گیری میشود که ردکردن مستقیم دراین موقعیت، به علت جایگاه اجتماعی رییس، ناچیز است.
ب) موقعیت پنجم
دوستتان : عزیزم میخواستم دعوتت کنم امشب برای شام تشریف بیارید خونه ما، چندتا از بچه ها هم هستن به یاد روزهای دبیرستان میخوایم دورهم باشیم.
شما:
الف) خیلی ممنونم از دعوتت مرسی، ولی فردا امتحان دارم نمیتونم بیام.
ب)وای عزیزم ببخشید شرمندم، ولی فردا امتحان سختی دارم اگه امشب بیرون برم ممکنه درسمو بیفتم.
ج)راستشو بخوای من فردا امتحان دارم امشب باید خونه بمونم.
د) وای چقدر دلم میخواست بیام، اما متاسفانه فردا امتحان دارم نمیتونم جم بخورم!
ل) متاسفانه فردا امتحان سختی دارم عزیزم، نمیتونم برم جایی باید پای درسم بشینم
م) اگه زودترگفته بودی درسموزودترمیخوندم، آخه فردا امتحان سختی دارم همشم مونده!
ن) نه اصلا نمیتونم بیام! آخه فردا امتحان دارم نخوندم هنوز!
و) نه نمیتوم بیام امشب.
ه) فردا امتحان دارم عزیزم اما باشه چشم مییام امشب.
پاسخهای داده شده به پرسش فوق، جمع آوری و به صورت جدول (۵) میباشد.
جدول (۵) استراتـژی های ردکردن در موقیعت شماره پنج
کل | پذیرش(عدم توانایی رد کردن) | استرتـژیهای غیرمستقیم ردکردن | استراتـژیهای مستقیم ردکردن | جنسیت | ||||||
بیان شرط | بیان تاسف | ابراز علاقه،با تاسف | دلیل، بهانه و توضیح | معذرتخواهی | تشکروقدردانی | با دلیل | بدون دلیل | |||
تعداد (درصد) |
تعداد |
۱۶۱
فهرست اشکال
شکل( ۳-۱) مدل مفهوم نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی در حالت اس
۱۵۰
شکل( ۳-۲) مدل مفهوم نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی در حالت معناداری
۱۵۱
شکل( ۳-۳) مدل مفهوم نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی در حالت استاندارد
۱۵۴
شکل( ۳-۴) مدل مفهوم نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی در حالت معناداری
۱۵۵
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
نظام آموزش عالی به عنوان یک سیستم عبارت است از مجموعه تلاش ها، فرصت ها،اقدام ها،امکانات و برنامه های هدفمند که برای شکوفا سازی توانمندی های بالقوه فرد در جامعه به صورت رسمی اجرا می شود که عمده ترین وظیفه اش آموزش جوانان و پرورش آن ها برای زندگی آینده است.هدف های نظام آموزش عالی را باید در چارچوب نیازها و ضرورت های زندگی فردی و گروهی انسان ها تدوین کرد.آموزش عالی بخش مهم و حائز اهمیتی است که دارای حوزه اثر گذاری بسیار وسیعی در دیگر نهادها و بخش های اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و سیاسی جامعه است:نظام آموزش عالی در همه جوامع از یک طرف با تربیت تخصصی افراد،مدیران و رهبران، جامعه را در بخش ها آماده می سازد، و از طرف دیگر با رشد توانایی ها، نبوغ و پتانسیل فکری انسان سبب توسعه مرزهای دانش بشری می گردد.بنابراین یکی از اهداف اولیه آموزش عالی را رشد و توسعه دانش،مهارت و نگرش ها و توانایی های دانشجویان و تبدیل آنان به فراگیرانی می دانند که دائما نقاد و متفکر هستند(هاروی،۱۹۹۹).
از آن جا که در دنیای امروز دانشگاه یکی از نهادهای اصلی محسوب می شود،لذا عدم توجه به دانشگاه و رسالت های آن،تبعات زیانباری می تواند برای جامعه داشته باشد.زیرا جوامع نوین انباشته از مسائل و مشکلات پیچیده ای است که دانشگاه ها می توانند در رفع و پیشگیری میزان قابل توجهی از آن ها کمک کنند.از طرف دیگر نگاه گذشته به مسئولیت دانشگاه،بیشتر آموزشی بوده است اما با رشد جوامع انسانی و به ویژه بعد از انقلاب صنعتی، هر روزه نیازها و خواسته های بشری افزوده تر و مطالبات متنوع تر گردیده است.
در هزاره سوم، بحث در باب فرهنگ و توجه به ابعاد مختلف آن و نیز تاثیر گذاری هایش در ابعاد مختلف زندگی بشری،بیش از پیش مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است.اولین توجه عمیق و تخصصی به این مسئله، با هدایت یونسکو در دهه شصت قرن بیستم رخ داد و از آن به بعد،دولت ها در عرصه های مختلف،فصل جدیدی را به این مهم اختصاص دادند(اشنایدر[۱]،۱۳۷۹).
با عنایت به این امر توجه به توسعه فرهنگی و مولفه های آن از جمله،حفظ ارزش های فرهنگی دانشگاه، گسترش کاردها و فعالیت های فرهنگی و اشاعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان دانشجویان از اهمیت چشمگیری برخوردار است.بدیهی است چنین امری نیازمند،بازخوانی،بررسی و نقد داشته ها، بررسی میزان مطابقت آن با نیازهای دنیای امروز و طرح برنامه های مناسب برای تربیت شهروندانی است که بتوانند هدایت و رهبری فکری جامعه را در عرصه های گوناگون عهده دار شوند.
همواره بخش عظیمی از این مسئولیت در تمامی جوامع به دانشگاه ها محول شده است.دانشگاه به مثابه نظام تصمیم سازی کشور،رسالت بزرگی در ایجاد زمینه های مناسب برای پرورش تحول آفرینان خواهد داشت.امروزه از دانشگاه انتظار می رود در رفع و کاهش نیازها و خلاء های فرهنگی و اجتماعی همپای علم و دانش در سطح جامعه بکوشد چراکه «ایفای نقش صرفا آموزش و تربیت نیروی بازار کار را می توان بر عهده آموزشگاه های تخصصی و فنی و حرفه ای ها نیز گذاشت ولی تنها این دانشگاه ها هستند که مامورند انسان هایی حساس به مسائلی نظیر فقر، نابرابری، آلودگی محیط زیست ، دارای مسئولیت اجتماعی و متعهد به حفظ اصول و با روحیه انسانی تربیت کنند».(کالینگفورد[۲]،۲۰۰۴ :۲۵۲-۲۴۸).
در این مقاله به دنبال آن هستیم که بدانیم نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی دانشگاه چگونه است و این که توسعه فرهنگی دانشگاه شامل چه مولفه هایی می شود؟ارزیابی اعضای هیئت علمی دانشگاه پیام نور مرکز کرج به عنوان جامعه مخاطب در خصوص میزان تحقق پذیری نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی دانشگاه چگونه است و به عبارت دقیق تر دانشگاه ها تا چه حد توانسته اند رضایت مخاطبان خود را در زمینه های فرهنگی جلب نمایند.
بدین ترتیب در این پژوهش تعیین نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز کرج مورد بررسی قرار گرفته است و موضوعات مرتبط با آموزش عالی و توسعه فرهنگی از جمله مفهوم آموزش عالی،تاریخچه آن و ارتباط آن با توسعه فرهنگی، همچنین مفهوم توسعه و توسعه فرهنگی و ابعاد و مولفه های آن از قبیل،حفظ ارزش های فرهنگی،گسترش کارکردها و فعالیت های فرهنگی دانشجویان و اشاعه فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت ارائه خدمات فرهنگی و تحلیل آن ها و همچنین موانع و چالش هایی که در این زمینه وجود دارد به اختصار توضیح داده شده است.البته ناگفته نماند که توسعه فرهنگی دانشگاه ها به همین چند کارکردیا مولفه ذکر شده،ختم نمی شود و قطعا موارد زیادی را در بر می گیرد اما در این مطالعه سعی شده است به بررسی تنها چند مورد بسنده گردد. این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام شده است و سعی شده است که تا حد امکان از کلیه اسناد،مقالات و کتب مرتبط با آموزش عالی و توسعه فرهنگی استفاده گردد.سپس در یک جمع بندی ،آموزش عالی(دانشگاه پیام نور مرکز کرج) را نتیجه توسعه فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز کرج دانسته است.
۱-۲- بیان مساله :
در جهانی که دانش نه تنها به عنوان کلیدی برای حل مشکلات جامعه بشری به شمار می آید که حتی در عصر حاضر به مثابه یکی از اصلی ترین منابع ارزش آفرین تلقی می شود،پرداختن به مسائل مربوط به دانشگاه ها وآموزش عالی به مثابه اصلی ترین پایگاه های تولید و ترویج دانش به یکی از اصلیترین اولویت هادر سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها بدل شده است.با عنایت به اینکه آموزش عالی بالاترین و آخرین مرحله ی نظام آموزش رسمی یا به عبارت دیگر ،راس هرم آموزش در هر کشور است و مهم ترین رکن توسعه مردم یک کشور، فرهنگ،سطح آموزش،نوع نگرش به نظام آموزش عالی، برنامه های آموزشی و علاقه به پیشرفت وخلاقیت می باشد،(کاوسی،سیفی،۱۳۸۷)لذا از این رو دانشگاه ها همواره به عنوان یکی از اساسی ترین و مهم ترین مراکز فرهنگی جامعه موردتوجه قرارگرفته اند وتاثیرآن رامی توان درجای جای جامعه احساس نمود.اما مهم ترین نقشی که دانشگاه ها می توانند ازخود برجای بگذارند، توسعه فرهنگی جامعه است. همانا توسعه فرهنگی فرایند ارتقاء و اعتلای شئون گوناگون فرهنگ جامعه در راستای اهداف و مقاصد مطلوب است که بستر و زمینه مناسب را برای رشد و تعالی انسان ها فراهم،و قدرت و کارآمدییک فرهنگ را در پاسخ گویی به نیاز های فرهنگی،معنوی ومادی انسان ها را نمایان می سازد.(صالحی امیری،۸۶:۷۵) امروزه فقر معنوی ، دوری از هدف حقیقی، تسلیم و شکست در مقابل تهاجم فرهنگی بیگانه یکی از نگرانی های مهم خانواده ها،جامعه شناسان و مربیان جوامع است . بدون شک، فعالیت های فرهنگی ، تربیتی و اجتماعی موجب ارتقای سطح معنوی،تامین بهداشت و امنیت روانی ،شناخت و رسیدن به غایت حقیقی خلقت و صیانت در برابر تهاجم فرهنگی بیگانه می شود. بسیاری از کارکردهای فرهنگی،سیاسی،اجتماعی و اقتصادی ریشه در باورها دارد، بنابراین موثرترین نهاد آموزشی برای تقویت و نهادینه سازی اندیشه ها و باورهای درست و اصلاح افکار و رفتارها ، نظام آموزش عالی می باشد. لذا آموزش عالی می تواند فرصتی برای اعتلای فرهنگ، توسعه فرهنگی ،حفظ ارزش های فرهنگی،گسترش فعالیت های فرهنگی،اشاعه و انتقال فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت ارائه خدمات فرهنگی، تربیت فرهنگی، هنری و وحدت آحاد جامعه به شمار آید و به عنوان یکی از نهادهای ثانویه و مهم جامعه پذیری فرهنگی محسوب گردد. برای رسیدن به اهداف آموزش عالی در توسعه فرهنگی ، بدون توسعه و تحول متناسب با زمان و تغییرات پیرامونی و ابعاد جهانی راه به جایی نخواهیم برد. متاسفانه مراکز آموزش عالی به اندازه کافی به برخی از جنبه ها توجه نکرده اند از جمله: عدم انتقال و حفظ ارزشهای فرهنگی سنتی در میان دانشگاهیان ، عدم برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات علمی و فرهنگی بین دانشجویان و دانشگاهیان ، مهیا نبودن بستری مناسب در راستای اشاعه فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت گسترش دانش و ارائه خدمات فرهنگی به دانشجویان و دانشگاهیان که تمامی این موارد باعث بروز معضلاتی در دانشگاه ها گردیده است .فرهنگ یک جامعه ،اساس هویت آن جامعه است.اندیشیدن و تصمیم گیری جامعه بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آن ها حاکم است. بنابر این لازم است بر فعالیت های فرهنگی در دانشگاه که محور عقلانیت جامعه می باشداهمیت بیشتری داده شود و دانشجویان و اساتید به نقش تربیتی و فرهنگی خویش بیشتر آشنا شوند و شرایط و تمهیداتی فراهم گردد تا به موازات آموزش و پژوهش،فعالیت های فرهنگی،اجتماعی و تربیتی به شکل صحیح انجام شود. بنا بر این توجه به متغیرهایی چون ارزش های فرهنگی دانشجویان و توسعه آن ، تقویت و پرورش هویت ملی دانشجویان ، می تواند در باز تولید نظام فرهنگی کشور نقشی اساسی ایفا نماید، به نحوی که با ارائه راهکارهای صحیح بتواند مسیر توسعه و باز مهندسی نظام فرهنگی و همچنین درونی کردن ارزش ها و هنجارهای متناسب با آنها را هموار نماید.از آن جا که تلاش برای توسعه فرهنگی و برنامه ریزی فرهنگی توسط آموزش عالی ضروری می باشد،این سلسله سوالات مطرح می گردد: در این مسیر اولین گام آسیب شناسی فرهنگی خواهد بود،زیرا توسعه فرهنگی نیازمند شناخت دقیق وضعیت موجود فرهنگی دانشگاه و ارزیابی آن خواهد بود.از آن جا که در حال حاضر شاهد فقدان استراتژی روشن و دقیق فرهنگی بین نهادهای فرهنگی هستیم و تعدد دانشگاه هاونهاد ها نیز در مباحث توسعه فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد،یکی از اهداف آموزش عالی در توسعه فرهنگی ارتقاء هماهنگی بین نهاد های فرهنگی دانشگاه وایجاد پل ارتباطی بین نهادها و واحد ها به منظور افزایش هماهنگی های لازم است. با عنایت به اینکه فرهنگ مجموعه ای از ارزش ها،باورها،اعتقادات در یک جامعه می باشد و افراد جامعه باید در یک فرایند طولانی آن را کسب نمایند،چگونه می توان آن را توسعه داد؟و یا این که آیا این امر مدیریت پذیر است؟چنانچه پاسخ به این سؤالات مثبت است چه چالش ها و مشکلاتی فرا روی آن قرار دارد؟مبانی نظری برنامه ریزی های فرهنگی،مشکلات و چالش های کنونی در دانشگاه که مبدأ همه تحولات است چه می باشد؟
با عنایت به تعاریف بالا می توان گفت که تعریف و نقش آموزش عالی،فرهنگ،توسعه فرهنگی و مولفه های آن از موضوعات مهم و جالب توجه جامعه امروزی ما محسوب می گردد.محققان و مراکز علمی برای تعریف و شناخت هر یک از آنها بسیار تلاش کرده اند.این پژوهش با توجه به اهمیت آموزش عالی ونقش آن در توسعه فرهنگی دانشگاه ها،به خصوص دانشگاه پیام نور مرکز کرج، در پی دستیابی به شناخت بیشتر نقش آموزش عالی بر روی توسعه فرهنگی و مولفه های آن در دانشگاه می باشد. محقق در نظر دارد تا چگونگی نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز کرج را مورد بررسی قرار دهد . این پژوهش ضمن بررسی و تعریف آموزش عالی و مولفه های آن، تعریف فرهنگ ،تعریف توسعه فرهنگی و مولفه های آن (حفظ ارزش های فرهنگی،گسترش کارکردها و فعالیت های فرهنگی،اشاعه و انتقال فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت ارائه خدمات فرهنگی) در پی میزان اثر پذیری آنها در رشد و توسعه فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز کرج می باشد.
با توجه به بررسی های انجام گرفته، مشخص شد که در مورد آموزش عالی و توسعه فرهنگی پژوهش های زیادی انجام گرفته است ولی پژوهشی که فقط در مورد نقش آموزش عالی در توسعه فرهنگی باشد انجام نگرفته است، بنابراین در این پژوهش سعی داریم تا به مطالعه و بررسی این نقش مهم بپردازیم و به سوال اصلی مطرح شده در دانشگاه پیام نور که در ذیل عنوان شده پاسخ دهیم:
آموزش عالی در توسعه فرهنگی دانشگاه پیام نور مرکز کرج چه نقشی ایفا می نماید؟
۱-۳- ضرورت انجام تحقیق:
نقش آموزش عالی شامل تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه و ترویج و ارتقای دانش،گسترش تحقیق و فراهم نمودن زمینه مساعد برای توسعه فرهنگی کشور است.(وزارت فرهنگ و آموزش عالی،۱۳۶۸).نظام آموزش عالی در تامین و تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص به منظور مشارکت در برنامه های سازندگی هر کشور از نقش و جایگاه منحصر به فردی برخوردار است لذا آموزش عالی در تغییر و تحولات جوامع انسانی نقش مهمی ایفا کرده است، به طوری که بدون در نظر گرفتن این نقش نمی توان مسیر توسعه جوامع را بررسی کرد.به جرات می توان گفت که در تاریخ بشر هیچ عاملی همانند آموزش عالی بانی و ناشر تحولات سازنده فرهنگی در جوامع انسانی نبوده است. چه آنکه پیشتازان تحولات علمی و اجتماعی و فرهنگی ،تربیت شدگان آموزش عالی هستند که کارکنان آگاه علمی جامعه را تشکیل می دهند.از آنجا که مفهوم دانشگاه در بر گیرنده قطعی دو فعالیت اصلی تعلیم و تحقیق به معنای تام آن می باشد،تعمیم آن به کلیه مو ضوعات تعلیم و تحقیق پذیر ضرورت مییابد.جامعه اسلامی ایران جامعه ای است که فرهنگ سالم و صحیح اسلامی و انسانی در تمامی مراتب و روابط اجتماعی آن همواره از محوریت ویژه ای برخوردار است به همین دلیل یکی از دغدغه های مهم و مورد توجه مسئولان نظام، اندیشمندان و متفکران و محققان جامعه اسلامی بوده است.(شورای عالی انقلاب فرهنگی،۱۳۶۸).اهمیت فرهنگ و تأثیر آن بر جامعه برآگاهان به مسائل اجتماعی و انسانی هرگز پوشیده نیست،بلکه حتی امروزه با توجه به این که بسیاری از معضلات به بار آمده در جهان معاصر بنا بر تحقیقات و پژوهش های انجام شده از سوی محققان و پژوهش گران علوم مختلف انسانی منبعث از در حاشیه قرار گرفتن حقیقتی به نام فرهنگ بوده است ،شاهد تولد و رشد گسترده و سریع یک رویکرد کاملا نوین به مسائل فرهنگی در جوامع گوناگون هستیم و این حکایت از این حقیقت دارد که انسان به عنوان یک موجود اجتماعی متعالی در جهت رشد و شکوفایی و نیل به آرامش روحی و روانی و به سامان شدن امور مختلف اجتماعی خود همواره به حقیقتی نیازمند است که به فرموده مقام معظم رهبری نامش “فرهنگ “است. از جمله مهم ترین مسائل که به تعلیم و تحقیق محتاج است همانا موضوع فرهنگ است.لذا به طور منطقی دانشگاه باید مرجع مسئول در تعلیم و تحقیق فرهنگی نیز باشد. با عنایت به اینکه توسعه فرهنگی از مهم ترین رسالتهایی است که تحقق بخش عظیمی از آن بر دوش دانشگاه ها نهاده شده است لذا دانشگاه ها باید در کنار ارتقای علمی به این مهم توجه ویژه ای داشته باشند و با برنامه ریزی های مختلف مسیر رشد توسعه فرهنگی دانشجو را فراهم کنند.برای ارتقای سطح فرهنگ در دانشگاه ها باید به بخش فرهنگی دانشگاه ها توجه بیشتری گردد.چراکه بار اصلی این مهم به دوش بخش فرهنگی دانشگاه ها نهاده شده است.با عنایت به اینکه توسعه فرهنگی شامل مقوله های بسیاری از جمله باورهای مذهبی دینی،آموزش و برنامه ریزی،ارتباطات جمعی،تکنولوژی و فناوری و سایر ابعاد مهم دیگری می باشد لذا هدف محقق از تحقیق فوق بر آن است تا بتواند ازطریق بررسی ابعاد توسعه فرهنگی در مراکز آموزش عالی، بستر مناسبی را جهت ایجاد فضای فرهنگی برای رشد و توسعه فرهنگی، حفظ ارزش های فرهنگی ،گسترش فعالیت های فرهنگی، اشاعه فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت ارائه خدمات فرهنگی در میان دانشجویان و دانشگاهیان جهت همگام شدن آن ها با تغییر و تحولات سریع جامعه و زمینه های پژوهشی و همچنین ارتقاء فرهنگ و رشد حرفه ای در جهت باروری فرهنگ، توسعه و نوآوری آن در دانشگاه ها، مهیا نماید و موجبات دسترسی به اهداف توسعه فرهنگی را فراهم آورد.
آژانس فضایی اروپا
۱۹۷۹
۷
هند
۱۹۸۰
۸
رژیم اشغالگر قدس
۱۹۸۸
-
اوکراین
۱۹۹۱
-
روسیه
۱۹۹۲
۹
جمهوری اسلامی ایران
۲۰۰۹
۱۰
کره شمالی
۲۰۱۲
گام اول برای طراحی یک حامل فضایی، طراحی مفهومی این سیستم پیچیده است. مهندس سیستم در فاز طراحی مفهومی آزادی عمل دارد و تنها عاملی که میتواند او را محدود کند، قیودی است که کارفرما برای طراح تعیین میکند و یا سطح تکنولوژی در دسترس میباشد؛ اما در ادامه هر چه جلوتر برویم آزادی عمل کم می شود تا نهایتا کلیاتی از زیرسیستمها طراحی گردد. این کلیات به هرکدام از واحدهایی که قرار است جزئیات آن زیرسیستم را طراحی نمایند ابلاغ گردیده و آنها موظف خواهند بود طرح کلی ابلاغی را به ثمر نشانند؛ بنابراین ملاحظه میشود که برای انتخاب روش طراحی، دست متخصصان سیستم باز میباشد. بنابراین این متخصصان باید روشی را انتخاب کنند که ضمن تحقق نتیجه، طرح بهینهای را در مدتزمان حداقلی بهعنوان خروجی ارائه کنند و هزینه موردنیاز را در کمترین سطح ممکن نگهدارند.
حاملهای فضایی پیچیدگیهای زیادی دارند و طراحی و ساخت آنها توسط تعداد زیادی از متخصصان انجام میگیرد. هر حامل فضایی متناسب با مأموریت خود طراحی میگردد. این مأموریتها میتوانند قرار دادن ماهواره در مدارهای چند صد کیلومتری از سطح زمین باشند یا میتوانند برای انتقال انسان به فضا برنامهریزی شوند. درهرصورت طراحان یا طراحی جدیدی را آغاز میکنند یا به بهینهسازی طرحهای قبلی روی میآورند؛ اما متغیرهای هزینه، قابلیت اطمینان و افزایش توان حمل محموله، از مهمترین پارامترهای مدنظر طراحان است. به همین دلیل لازم است متخصصان بر روشهای نوین طراحی حامل اشراف کامل داشته باشند تا بتوانند با انتخاب یک روش مناسب برای طراحی، کار خود را بهخوبی انجام دهند. در میان این روشها، طراحی بهینه چند موضوعی از مهمترین روشهای طراحی میباشد. با توجه به اینکه کشور ما امروز توانسته است در شرایط خاص موجود و در اوج تحریمها و کارشکنیها، به تکنولوژی طراحی و تولید و پرتاب حامل فضایی دست یابد، لازم دانستیم روش نوینی برای طراحی را بررسی نماییم تا انشاءالله در طراحیهای بعدی با بهرهگیری از آن بتوانیم حاملهای پیشرفتهتر و با کارایی بهتر و بهینهتر تولید نماییم.
به این منظور در فصل اول مقدماتی را در خصوص حاملهای فضایی، ساختار و نحوه تقسیمبندی آنها آوردهایم. در فصل دوم مفاهیم مرتبط با طراحی بهینه چند موضوعی آمده است. همچنین اطلاعاتی در خصوص عدم قطعیتها و مفهوم طراحی مقاوم آورده شده است. فصل سوم به مباحث مرتبط با طراحی زیرسیستمهای حامل میپردازد. بخش شبیهسازی حامل نیز در این فصل ارائه شده است. در فصل چهارم به طراحی حامل پرداخته شده است. برای این کار ابتدا ساختار مشارکتی تشکیل شده و یک مثال ریاضی در آن حل شده است. سپس حامل فضایی با این ساختار طراحی شده و نتایج به دست آمده برای بررسی صحتشان با نتایج حاصل از طراحی حامل به روش امکانپذیری چند موضوعی مقایسه شدهاند. در ادامه اثر عدم قطعیتها روی حامل فضایی تحلیل میشود و پسازآن برای دستیابی به حاملی با ساختار مقاوم نسبت به عدم قطعیتها، روش مشارکتی را با روش طراحی مقاوم ترکیب میکنیم. در این روش رویکرد حل مسئله بهصورت چند هدفی است و نهایتاً حاملی طراحی میشود که ضمن تلاش برای کاهش جرم اولیه، مقاوم در برابر عدم قطعیتها باشد.
در نهایت و در قالب جمع بندی و نتیجه گیری، حامل های طراحی شده به روش مشارکتی و مقاوم مشارکتی با یکدیگر مقایسه می شوند.
این مقدمه را با کلامی از مولا علی علیهالسلام به پایان میبرم. ایشان میفرمایند:
«العلم سلطان، من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه»
علم، سلطنت و قدرت است. هر که آن را بیابد، با آن یورش برد و هر که آن را پیدا نکند، بر او یورش برند./
شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، جلد ۲۰، ص ۳۱۹٫
فصل اول
حامل های فضایی
مقدمه
مهارت انسانی: یعنی داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری و انجام دادن کار به وسیله دیگران، فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه، درک انگیزههای افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان. ( کاتز[۳] ، ۱۳۸۲ )
جانشین پروری: جانشین پروری اشاره به فرایندی دارد که طی ان استعدادهای انسانی سازمان برای تصدی مشاغل و مناصب کلیدی ان در اینده، شناسایی شده و از طریق برنامه ریزی های متنوع اموزش و پرورش برای تصدی این مشاغل اماده شوند. (ابوالعلایی ، ۱۳۸۵ )
نوآوری و ابتکار: ابتکار از ریشه بکر است. ابتکار در اصطلاح جدید به معنای «نوآوری و اختراع» است. نوآوری، بکارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است. در واقع به پیاده ساختن ایدهٔ ناشی از خلاقیت که به صورت یک محصول یا خدمت تازه ارائه شود. (حمیدی زاده ، ۱۳۸۶ )
قدرشناسی: به معنای ارزش نهادن بر کار، تلاش و فعالیتی است که ما نسبت به دیگران و دیگران نسبت به ما دارند. این مساله باعث افزایش قدردانی، رضایتمندی از زندگی و کار، شادی، نگرشهای مثبت و امید می شود. (بهرنگی ، ۱۳۸۹ )
خودباوری: خودباوری آن چیزی است که شخص درباره خودش فکر می کند، نه آنچه دیگری درباره او تصور می کند. خودباوری برای رشد و تکامل متعادل و سالم انسان، بسیار ضروری است. خودباوری مثبت در واقع بعنوان سیستم ایمنی روح عمل می کند و استقامت و توانایی و ظرفیت لازم را برای تجدید قوا تامین می نماید. (میرکمالی ، ۱۳۸۵ )
تفکر منطقی و آینده نگری: تفکر منطقی در واقع عالیترین سطح تفکر است که اختصاص به انسان دارد، به هر میزان که محتوای تفکر با واقعیتهای بیرونی همخوانی داشته باشد و در ذهن از نظم و انسجام خاصی برخوردار باشد، فرد راحت تر میتواند مسایل را تجزیه و تحلیل کند. (صادقی ، ۱۳۸۷ )
ریسک پذیری: ریسک فرایند شناسایی، ارزیابی و کنترل ریسکهای اتفاقی بالقوه ای است که مشخصاً پیشامدهای ممکن آن، خسارت یا عدم تغییر در وضع موجود می باشد. ریسک یک سازمان را قادر می سازد که به نحو بهتری ریسک های متداول فعالیت خود را اداره نماید. (عباسی ، ۱۳۹۰ )
تفویض اختیار: تفویض اختیار فرایندی است که توسط آن مدیر یا سرپرست، بخشی از اختیار مشروع خود را بدون انتقال مسئولیت نهایی خوی به زیر دست واگذار می کند. نکته مهم در تفویض اختیار این است که مدیران را قادر می سازد تا وظایف اصلی خودشان را که عبارتند از پرداختن به آینده سازمان و پرورش مدیران آینده انجام دهند و خودشان را گرفتار نظارت روزمره نکنند. تفویض اختیار به مدیر کمک می کند تا تمام هم خود را صرف اموری کند که واقعاً اهمیت دارد. در هر سازمانی استعداد های زیادی وجود دارد که در انتظار فرصت بروز هستند. (علاقه بند ، ۱۳۸۸ )
قوانین اداری: به مجموعه اصول و قواعدی می گویند که در یک زمان و مکان مشخصی اِعمال می شود و دارای ضمانت اجرای دولتی نیز می باشد. (افشاری ، ۱۳۸۷ )
ب) تعاریف عملیاتی
نوآوری و ابتکار: نمره ای است که افراد بر اساس پاسخگویی به سوال های ۱ تا ۴ پرسشنامه محقق ساخته مربوط به انتقال مهارت های مدیریتی کسب می کنند.
قدرشناسی: نمره ای است که افراد بر اساس پاسخگویی به سوال های ۵ تا ۸ پرسشنامه محقق ساخته مربوط به انتقال مهارت های مدیریتی کسب می کنند.
خودباوری: نمره ای است که افراد بر اساس پاسخگویی به سوال های ۹ تا ۱۲ پرسشنامه محقق ساخته مربوط به انتقال مهارت های مدیریتی کسب می کنند.
تفکر منطقی و آینده نگری: نمره ای است که افراد بر اساس پاسخگویی به سوال های ۱۳ تا ۱۷ پرسشنامه محقق ساخته مربوط به انتقال مهارت های مدیریتی کسب می کنند.
مدیریت به عنوان هنر انجام دادن کار بوسیلۀ دیگران و نه شخص مدیر به اهداف سازمان نایل می شوند(هگل ریگل،۱۹۹۸).
مدیریت عبارت است از دستیابی به هدفهای سازمانی از طریق هدایت (هرسی و بلانچارد۲).
مدیریت عبارت است از فرایند برنامه ریزی،سازماندهی ،هدایت،و نظارت برکار اعضای سازمان و کاربرد کلّیۀ منابع قابل دسترسی برای به هدفهای تعیین شدۀ سازمان (استونر،۱۹۹۵).
در جای دیگری مدیریت به صورت فرایند دستیابی به هدفهای سازمانی با همکاری افراد ،از طریق آنان و سایر منابع سازمانی تعریف شده است . این تعریف سه ویژگی دارد که بر اساس آن مدیریت (۱) مجموعه ای فرایندی از فعالیتهای مستمر و مرتبط است ،(۲)متمرکز بر تحقق اهداف سازمانی سازمانی و(۳) از طریق همکاری با افراد و استفاده از سایر منابع سازمانی به این اهداف سازمانی دست می یابد (سرتو،۱۹۹۴).
به اعتقاد جوبیتن:
مدیریت یعنی استقامت، پشتکار، منسجم بودن در کارها، یا ایجاد انسجام در کارها، مدیریت یعنی بسیج کردن تمام اعضای سازمان در راستای به ثمر رساندن تعهدات سازمان، استفاده از حداکثر توانایی و امکانات موجود در راستای مسیر حرکت و سازمان (امین شایان جهرمی، ۱۳۸۲).
ماری پارکرفالت[۱۶] معتقد است:
مدیریت یعنی هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران (علاقهبند، ۱۳۷۳).
مدیریت، فعالیتی است منظم، در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر، و شرکت فعال در تصمیمگیری صورت گیرد (علاقهبند، ۱۳۷۳).
مدیریت عبارت است از کاربرد تکنیکهای مختلف ادارهی امور یک گروه انسانی (پرهیزگار، ۱۳۷۷).
مدیریت عبارت است از ایجاد ارزش افزوده در منابع (انسانی و مادی) در اختیار سازمان با توجه به ارزشهای حاکم بر سازمان و جامعه.
مدیریت را میتوان علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن و رهبری و کنترل فعالیتهای گروهی به منظور حصول به هدف یا هدفهای مشترک خاص تعریف کرد(علاقهبند راد، ۱۳۸۰).
مدیریت عبارت است از اجرای خطی و مشی، در چهارچوب حدودی که قبلاً بوسیله اداره تعیین شده است (کیا، ۱۳۷۳).
مدیریت عبارت است از انجام عملیات برای حصول به هدفهای یا هدفهای از پیش تعیین شده از طریق هدایت و تلفیق مساعی افراد. مدیریت استفاده مناسب و بهینه از منابع، امکانات موجود به منظور نیل به هدف یا هدفهای معین است. مدیریت علم و هنر یافتن و به کار گماردن شایستهترین افراد، تلفیق مساعی فکری و جمعی آنان و هماهنگ کردن این مساعی در جهت هدف یا هدفهای موردنظر سازمان است (علاقهبند ، ۱۳۸۰).
«مونی و رالی» در مورد تعریف مدیریت چنین بیان میکند که مدیریت نیروی حرکت دهندهای است که سبب عمل هدایت، کنترل و برنامه ریزی میشود (امین شایان جهرمی، ۱۳۸۲).
مدیریت یعنی: کار کردن با افراد و بوسیله افراد و گروهها برای تحقق هدفهای سازمانی (پال هرسی و بلانچارد، ۱۳۸۳).
۲-۴- وظایف مدیریت
بر بنیان تعریفهایی از وظیفه مدیریت شده است میتوان گفت که وظیفه مدیریت عبارت است از:
الف- انجام امور از طریق دیگران.
ب) تصمیم گیری
ج) تخصیص منابع محدود برای رسیدن به اهداف تعیین شده.
هنری منیز برگ وظیفه مدیر را در چهارچوب ۱۰ نقش اصلی تعریف می کند او این ۱۰ نقش را به سه طبقه تقسیم میکند: الف) شخصی ب)اطلاعاتی ج) تصمیمی
نقش شخصی عبارت است از: مدیر سمبولیک (پوشالی)- رهبری- روابطی.
نقش اطلاعاتی عبارت است از: نظارت، سخنگویی، انتشار دادن مطالب برای دیگران.
نقش تصمیمی عبارت است از: از بین بردن مشکلات و گرفتاریها، تخصیص منابع، مذاکره کنندگی و ریسک کنندگی (امین شایان جهرمی، ۱۳۸۲).
فایول وظایف مدیران را در پنج کارکرد بشرح زیر میداند.
برنامه ریزی: مطالعه آینده و تنظیم برنامه عملیات.
سازماندهی: تهیه مواد و سازمان انسانی کار یعنی سازمان دادن منابع انسانی و مادی.
فرماندهی: به کار گماردن کارکنان.
هماهنگی: اتحاد و ارتباط دادن همه فعالیتها به یکدیگر.
کنترل: بررسی اینکه یا همه چیز بر طبق قوانین و دستوراتی که قبلاً تعیین شده بود انجام میگیرد یا نه؟ (سید عباس زاده، ۱۳۸۰).
لوتر گیولیک[۱۷] کار مدیر اجرایی را به اولین حروف کلماتی که وظایف مدیریت در بردارد نسبت داد که عبارتنداز: (POSDCORB) که به نمایندگی از کلمات زیر به کار رفته است:
برنامه ریزی کردن[۱۸] ، سازماندهی کردن[۱۹]، کارگزینی و استخدام کارکنان[۲۰]، هدایت و راهنمایی کردن[۲۱]، هماهنگی کردن[۲۲]، گزارش دادن[۲۳]، بودجه بندی[۲۴].
البته این وظایف بعداً مورد تجدید نظر قرار گرفت و وظایف مدیر به شکل زیر تغییر کرد:
برنامهریزی، سازماندهی، کارگزینی، هدایت و راهنمایی، کنترل، ابداع[۲۵] و نمایندگی[۲۶] (امین شایان جهرمی،۱۳۸۰).
۲-۵- تاریخچه مدیریت
بطور دقیق برای مدیریت نمیتوان مبدایی را تعیین نمود. بشر در طول تاریخ جهت ادامه زندگی خود، به نحوی از انحا از مدیریت استمداد جسته است. چه در ادواری که بشر به علت کمبود امکانات با مشکلات معیشتی روبرو بوده است، چه در ایامی که در مقابل قهر و غضب طبیعت، ناگزیر به بهرهکشی از علم و دانش و بهرهبرداری از امکانات به طور گروهی چشمگیر نبوده و نیازی به حداکثر استفاده از وقت و سرمایه و نیروی انسانی احساس نمیشده است. لذا دانش مدیریت مانند سایر رشتهها چون طب و نجوم به صورت مدون، جهت استفاده دیگران در قالب جملات نقش نبسته است، ولی جهش علمی و شکل پذیری اماکن صنعتی در اواخر قرن نوزدهم، زمینه را برای تشکیل نطفه مدیریت علمی مساعد ساخت. زمینهای که به متفکران اجتماعی امکان داد تا فرزند دانش آنها به شکل سایر علوم در قرن بعد متولد شود (مجد، ۱۳۸۰).
شواهد و قرائن موجود در تاریخ کهن کشور ما نیز نشان میدهد که ایرانیان از نخستین اشاعه دهندگان، افکار و نظریات مدیریت بودهاند. اخیراً یکی از استادان و نویسندگان مدیریت آمریکا به نام جرج[۲۷] که به نگارش تاریخ افکار اداری پرداخته است، به چند اسم اشاره کرده است که از مبتکران بنام افکار اداری بودهاند ولی این نویسنده ملیت آنها را که ایرانی بودهاند مشخص نساخته است.
کورش از این اشخاص که نویسنده به نام (Cyrus) و به عنوان یکی از مبتکران مدیریت نظامی نام برده و نوشته است: کورش جمله متقدمان در فن اداره امور بوده است (کیا، ۱۳۷۷).
۲-۶- مهارتهای مدیریت و مدیریت آموزشی
برای اینکه شخص مدیر بتواند از عهده وظایف مدیریت برآید و فعالیتهای جمعی را در جهت اهداف از پیش تعیین شده سوق دهد، باید دارای مهارتهایی باشد که در انجام این مهم توفیق یابد.
موضوع مهارتهای مدیریت از جمله مسائلی است که از ابتدای تکوین دانش مدیریت تا به امروز مورد توجه بوده و به شیوههای مختلف به آن پرداخته شده است. بعضی از مطالعات، دارای شیوه مطالعه سنتی بوده و بعضی از آنها از شیوههای تجربی بهرهمند بودهاند آنچه در زیر آورده میشود عبارت از مواردی است که به طور ترکیبی از هر دو شیوه فوق استنباط شده است (عباسزاده، ۱۳۸۱).
۲-۶-۱- مهارتهای سه گانه مدیران
رابرت کاتز در ۱۹۵۵ با انتشار مقالهای با عنوان مهارتهای مدیر موفق، مهارتهای لازم برای مدیران را در سه دسته فنی، انسانی و ادراکی معرفی نمود که با استقبال فراوان در محافل مدیریتی روبرو شد. (کاتز، پیشگفتار توتونچیان، ۱۳۷۰، ص ۹۵) در فعالیت دیگری ریچارد اسکات به سال ۱۹۸۱، ضمن انتشار کتابی با عنوان سازمانها سیستمهای حقوقی، حقیقی و باز، مفاهیم و نظریههایی که درباره سازمان و مدیریت در قرن اخیر ارائه شده است را در قالب سه دیدگاه مذکور، دستهبندی و به مانند ظرفی در بر گیرنده نظرات و رویکردها معرفی نمود(اسکات، ترجمه بهرنگی، ۱۳۸۰).
در این بخش، ابتدا اجمالی از دیدگاه صاحبنظران در مورد مهارتهای مدیران ارائه شده و سپس با توجه به مهارتهای سه گانه مدیران از نظر رابرت کاتز، از گروهبندی ریچارد اسکات استفاده شده و مفاهیم و نظریههای مرتبط با هر مهارت با تأکید بر کاربرد آن در آموزش و پرورش آمده و در ادامه به شاخصهای آن مهارت پرداخته شده است.
۲-۷ - بررسی دیدگاه صاحبنظران در مورد توانائیها ی مدیریت
۱ـ رابرت کاتز
به نظر «رابرت کاتز» مهارت عبارت از تواناییهایی است که لزوماً ذاتی نبوده و قابل پرورش است و در وظایف تعیین شدهای که مدیر به انجام میرساند نه در توانایی بالقوه او انعکاس مییابد.
او اعتقاد دارد که مدیر رفتار دیگران را هدایت میکند و نیز مسئولیت هدفهای مشخصی را که در اثر این رفتارها محقق میشود بر عهده دارد.
بر این اساس برای مدیریت موفق و مؤثر باید مدیر به سه مهارت زیر آراسته باشد:
ـ مهارت فنی ، مهارت انسانی ، مهارت ادراکی.۵
۲ـ دیوید ریپلی[۲۸]
صاحبنظر دیگری که در خصوص مهارتهای مدیران اظهار نظر کرده دیوید ریپلی است. او مدل کاتز را با تغییر ارائه نموده است.