انصاف، گرچه به ضررش باشد: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) فِی کَلامٍ لَهُ: أَلا إِنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا عِزّاً: هر کسی با برادر دینیش انصاف بورزد خداوند عزتش را زیاد می کند. (کلینی،۱۳۶۴: ۱۴۴ ).
قَالَ الصَّادِقُ (ع) : مَنْ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ رُضِیَ بِهِ حَکَماً لِغَیْرِهِ: هر کس با مردم منصفانه رفتار کند دیگران داوری او را می پذیرند (کلینی،۱۳۶۴: ۱۴۶ ). تعداد بیست حدیث در کافی راجع به انصاف بیان شده است.
ادخال سرور مومن: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : إِنَّ أَحَبَّ الاعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُومِنِینَ: محبوب ترین عمل در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی خوشحال کردن مردم است. (کلینی،۱۳۶۴: ۱۸۹ ).
هدیه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الهدیه تورث الموده و تجدد الاخوه و تذهب الضغینه؛ ( هدیه و بخشش مودت و دوستی را زیاد و برادری را تجدید می نماید و کینه را از بین می برد. (عوالی اللئالی، ج ۱، ص۲۹۴ ) هدیه دوستی را زیاد می کند، بهترین هدیه چیست؟ قَالَ الصَّادِقُ (ع) : نِعْمَ الشَّیْ ءُ الْهَدِیَّهُ أَمَامَ الْحَاجَهِ وَ قَالَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا فَإِنَّ الْهَدِیَّهَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِنِ؛خوب چیزی است هدیه هنگام حاجت برادر مومن و فرمود به یکدیگر هدیه دهید تا دوستدار یکدیگر شوید همانا هدیه کینه ها را از بین می برد. (صدوق،۱۳۸۵: ۲۷ ).
مراعات حیا در کلام وتمام کارها: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) : مَنْ کَسَاهُ الْحَیَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یَرَ النَّاسُ عَیْبَهُ: آن کس که با لباس حیا خود را بپوشاند کسی عیب او را نبیند. (نهج البلاغه، حکمت ۲۲۳ ).
قَالَ الْکَاظِمُ (ع) : أ یأتی أحدکم إلی دکان أخیه أو منزله عند الضائقه فیستخرج کیسه و یأخذ ما یحتاج إلیه فلا ینکر علیه قال لا قال فلستم علی ما أحب فی التواصل(مجلسی: ۲۳۱ ) ؛ آیا یکی از شما به دکان برادرش می رود یا خانه اش مهمان می رود پس از آن کیسه اش را در می آورد و آنچه را که به آن احتیاج دارد برمیدارد برادرش به او اعتراض می کند؟ راوی گفت نه. فرمود : پس شما وصلی را که من دوست ندارم ندارید.
قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) : ابذل لاخیک دمک و مالک و لعدوک عدلک و إنصافک (الحرانی،۱۳۹۴: ۲۱۲ ).
عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: “تَقَبَّضْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ رُبَّمَا حَزِنْتُ مِنْ غَیْرِ مُصِیبَهٍ تُصِیبُنِی أَوْ أَمْرٍ یَنْزِلُ بِی حَتَّی یَعْرِفَ ذَلِکَ أَهْلِی فِی وَجْهِی وَ صَدِیقِی فَقَالَ نَعَمْ یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُومِنِینَ مِنْ طِینَهِ الْجِنَانِ وَ أَجْرَی فِیهِمْ مِنْ رِیحِ رُوحِهِ فَلِذَلِکَ الْمُومِنُ أَخُو الْمُومِنِ لابِیهِ وَ أُمِّهِ فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْکَ الارْوَاحِ فِی بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ حَزِنَتْ هَذِهِ لانَّهَا مِنْهَا: بعضی اوقات ناراحتم، نمی دانم چرا بی جهت به طوری که اهل وعیال می فهمند، فرمود: بله! خداوند مومنین را از یک طینت خلق کرده و از یک روح، از یک پدر ومادر و چون گاهی بعضی از مومنین در بعضی از نقاط ناراحت می شوند، روح شما هم در شهر خود ناراحت است(کلینی،۱۳۶۴: ۱۶۶ ).
قالَ الصَّادِقُ (ع) : إِنَّمَا الْمُومِنُونَ إِخْوَهٌ بَنُو أَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِذَا ضَرَبَ عَلَی رَجُلٍ مِنْهُمْ عِرْقٌ سَهِرَ لَهُ الاخَرُونَ:همانا مومنین برادر یکدیگر هستند فرزندان یک پدر و یک مادرند وقتی رگ یکی از آنها قطع شود دیگران از غصه بیدار می مانند (کلینی،۱۳۶۴: ۱۶۵ ).
قالَ الصَّادِقُ (ع) : الْمُومِنُ أَخُو الْمُومِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَی شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَهٍ: مومن برادر مومن است مانند یک جسد می باشند وقتی برادر ایمانی شکوه کند دردی را در خودش برادر ایمانی درد را در همه جسدش درک می کند و روح برادر ایمانی از یک روح می باشد. (کلینی،۱۳۶۴: ۱۶۹ ).
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : إِنَّ اللَّهَ فِی عَوْنِ الْعَبْدِ مَا دَامَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ: خداوند پیوسته کمک می کند بنده را تازمانی که بنده برادرش را کمک می کند (اراکی،۱۴۰۳: ۱۰۷ ).
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الْمُومِنُ مِرْآهٌ لاخِیهِ الْمُومِنِ: مومن آینه ی برادر مومن خودش است. (محمداشعث،۱۳۷۰: ۱۹۷).
مثل الاخوین مثل الیدین تغسل احدهما الاخری:مثل دو برادر مثل دو تا دست می باشد که یکی دیگری را می شوید (پاینده،۱۳۸۵: ۵۶۶ ).
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : مثل المؤمن فی توادهم و تراحمهم کمثل الجسد إذا اشتکی بعضه تداعی سائره بالسهر و الحمی: مثل مومنین در رفاقت و رحم به یکدیگر همانند جسد است وقتی بعضی از جسد شکایتی دارد عضو دیگر جسد هم شب بیدار می ماند و تب می کند (مجلسی: ۱۵۰ ).
قالَ الصَّادِقُ (ع) : مَنْ صَحِبَ مُومِناً أَرْبَعِینَ خُطْوَهً سَأَلَهُ اللَّهُ عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَه ( محمدی ری شهری،۱۳۷۵: ۴۱۳ ).
الف) سرشناسان قریش دیدند که بلال و خبّاب و عمار گرد رسول خدا (ص) جمع شدند گفتند: آیا با اینها راضی و قانعی؟ آنان را طرد کن تا ما به سوی تو بیائیم، ولی قرآن با این آیه دست رد بر سینه آنان زد (وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداهِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ( انعام:۵۲)؛ و کسانى را که صبح و شام خدا را مىخوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن.) ( مجلسی: ۱۸۳)
ب) وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداهِ وَ الْعَشِیِّ(کهف:۲۸)؛ با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند.
ج) عَبَسَ وَ تَوَلّی أَنْ جاءَهُ الاعْمی وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی(عبس:۳- ۱ )؛ عبوس و ترشرو گشت چون آن مرد نابینا حضورش آمد و تو چه می دانی ممکن است او مردی پارسا و پاکیزه صفت باشد.
فصل چهارم:
«آثار منفی دوستان بد از دیدگاه قرآن و روایات»
۴-۱- اوصاف دوستان ناشایست :
۴-۱-۱- از منظر قران دوستان بد کسانی هستند که خداوند آنها رادو ست ندارد که به آیاتی در این مورد اشاره می نماییم:
فساد کنندگان:
وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ وَ لَیَزیدَنَّ کَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَهَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ(مائده:۶۴)؛ یهود گفتند: دست (قدرت) خدا بسته است! به واسطه این گفتار (دروغ) دست آنها بسته شده و به لعن خدا گرفتار گردیدند، بلکه دو دست (قدرت) خدا گشاده است و هر گونه بخواهد (بر خلق) انفاق میکند. و همانا قرآنی که به تو نازل گشت بر کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب بیفزاید و ما (به کیفر آن) تا قیامت آتش کینه و دشمنی را در میان آنها برافروختیم، هر گاه برای جنگ (با مسلمانان) آتشی برافروختند خدا آن آتش را خاموش ساخت، و آنها در روی زمین به فسادکاری میکوشند، و هرگز خدا مردم ستمکار مفسد را دوست نمیدارد.
خیانتکارن:
وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِیَانَهً فَانبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الخَائِنِینَ(انفال:۵۸)؛ و اگر از گروهى بیم خیانت دارى پیمانشان رابه سویشان بینداز به طور یکسان زیرا خدا خائنان را دوست نمىدارد.
گردنکشان:
لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ(نحل:۲۳)؛ شک نیست که خداوند آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مىسازند مىداند و او گردنکشان را دوست نمىدارد.
اسراف کنندگان:
یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ(اعراف:۳۱)؛ اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید و[لى] زیادهروى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمىدارد.
۴-۱-۲- از منظر روایات و احادیث :
۱- امام سجاد علیه السلام به فرزند گرامی شان، امام باقر علیه السلام فرمودند:
پنج کس را در نظر داشته باش و با آن ها همراه و هم صحبت و رفیق راه مشو. من گفتم: پدر جان آنها چه کسانند؟ فرمود:
بپرهیز از همراهی و رفاقت با دروغگو؛ زیرا او به منزله سرابی است که دور را به تو نزدیک و نزدیک را از تو دور سازد؛
و بپرهیز از رفاقت با فاسق؛ زیرا او تو را بفروشد به لقمه ای از خوراکی یا کمتر از آن؛
و بپرهیز از رفاقت با بخیل؛ زیرا او تو را محروم می کند از مالش در وقتی که تو نهایت احتیاج را به او داری؛
و بپرهیز از رفاقت با احمق؛ زیرا او می خواهد به تو سود رساند (ولی به واسطه حماقتش) به تو زیان می رساند؛
و بپرهیز از رفاقت با کسی که قطع پیوند خویشاوندی کرده است زیرا من یافتم او را که در سه جای قرآن از رحمت خداوند به دور شمرده شده است (فیض کاشانی،۱۳۸۳: ۳۲۰).
۲- مجرمان:
قرآن کریم از زبان اهل آتش و خطاکاران در روز قیامت چنین نقل سخن میکند: و ما اضلّنا الّا المجرمون(شعرا: ۹۹)؛ ما را جز تبهکاران گمراه نکردند.
۳- اشرار:
علی(ع) میفرماید: مجالسه الاشرار یوجب سوء الظّن بالاخیار، همنشینی با اشرار باعث بدگمانی به خوبان میشود.(نهج البلاغه،۶۳۲) و نیز فرمود: «من صحب الاشرار لم یسلم،کسی که با اشرار (و فاسدان) رفاقت کند،(از شرارت آنان) سالم نمیماند (مجلسی،۷۴).
۴- علی(ع) میفرمود: صدیق الجاهل متعوب منکوب، دوست انسان نادان سختی داده شده و رنج رسیده است و امام هشتم فرمود: «صدیق الجاهل فی تعبٍ؛ دوست انسان نادان در رنج است (طباطبایی،۱۳۵۰: ۲۹۰).
۵- انسانهای بیحیا:
علی(ع) فرمود: ایّاک و مقاربه من رهبته علی دینک عرضک(همان۲۹۱)؛ از نزدیک شدن به کسی که از او بر دین و آبروی خود بیمناکی بر حذر باش.
۶- اهل هوا:
علی(ع) فرمود: مجالسه اهل الهوی منساهٌ للایمان و محضره للشّیطان، هم نشینی با اهل هوا و هوس، سبب فراموشی ایمان و حضور شیطان است.(نهج البلاغه ،۶۳۸).
۷- منافقان:
علی(ع) به کمیل فرمود: واهجر الفاسقین و جانب المنافقین و لاتصاحب الخائنین(همان۶۳۹)؛ از فاسقان دوری کن، و از منافقان فاصله بگیر، و با خیانت پیشه گان دوستی نکن.
فرم در حال بارگذاری ...