اطلس دامان سنگر رابه گلدوزی گرفت»(همان، ص۳۷).
«سُنبل است یا گُل است، خُرد میکنند
گاوها در آسیای آروارهها»(همان، ص۶۴).
الف- تصویر مرگ: تصویر مرگ در شعر شاعران انقلاب ، تحت تأثیر فرهنگ انقلاب اسلامی و حماسهی عاشوراست:
«ای عشق! من شهید شدم، باورت کجاست؟
خون مرا بریز به تشت ترانهها» (همان، ص۶۸).
«فرید» سوی تو میآید ای نهایت سرخ!
از این سفر نکند شرمسار برگردد»(همان، ص۱۷۱).
«از چه مرگ سرخ را شیرین نباشد کام ولب
خورده عمری روزی شیرین از احسانِ علی
ای شهادت! یازده تنگ شکر بردی، بس است
رو که تنگ آخرین ما راست از خوانِ علی»(همان، ص۱۶۶).
«زود با شهادت آشنا شوید
مرگ رابه حال خود رها کنید(همان، ص۲۱۹).
«کجاست مرگ سرخ تا جدا کنم
زموم تن حساب شهد ناب را»(همان، ص۲۳۲).
«چنان به قاف شهادت نشستهام چو عقاب
که نیست دسترسی مرگ را به دامانم»(همان، ص۲۱۶).
«قامت بالابلندی چون شهادت ای دریغ!
آبشاری بود و درمرداب آغوشم نریخت»(همان، ص۲۳۴).
ب- تصویر مفاهیم انتزاعی:
«مرا ببوی که از باغ خلسه میآیم
که دوش گلکدهی وصل بوده ماوایم»(همان، ص۲۳۹).
«چشم دل باز کنم یا نکنم
میوهی باغ تماشا که رسید؟»(همان، ص۲۳۷).
ده- تکرار عینی یک مضمون در دو مصرع از یک بیت با جابجایی واژگان:
«یک بار از کنار تو بگذار بگذرم
بگذار از کنار تو یک بار بگذرم»(همان، ص۱۱۶).
«در شبی نیلوفری آمد به خوابم آن پری
آن پری آمد به خوابم در شبی نیلوفری»(همان، ص۱۴۷).
۴-۱-۴-۲- ویژگیهای معنایی
در یکصد سال اخیر، در کنار تحولات سیاسی و اجتماعی، تحولات ادبی فراوانی در شعر فارسی صورت گرفته است همان گونه که در بخشهای پیشین اشاره شد در عصر مشروطیت، با توجه به تعاملات فرهنگی- سیاسی غرب با ممالک اسلامی به ویژه ایران و حاکمیت استبداد مرتجع قاجاری و پهلوی، دگرگونیهای فراوانی در حوزهی شعر و ادب پارسی به لحاظ معنایی صورت گرفته است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی این روند دگرگونی یکباره تحت تأثیر فضای مذهبی- عرفانی- حماسی جنگ قرار گرفت و شاعران انقلاب اسلامی هم دوشادوش مردم، در میدان حاضر شده و زبان گویای حوادث روزگار خود شدهاند.
ترکیبسازی، استفاده از قافیهها و ردیفهای نو، بهرهگیری از اسطورهها، و حماسههای ملی گذشته، بهرهگیری از اسامی خاص، وصف شهیدان، بهرهگیری از واژگان جنگ قدیم، واژگان جنگ جدید، رواج مذهبیگرایی در شعر و… همه از تحولات معنایی غزل انقلاب اسلامی است.
یک- رجز و حماسه:
رجز و حماسه موضوعی است با پیشینه شعر فارسی. در اکثر دورههای گذشته تاریخی ایران، به دلیل وجود جنگها و یورشهای نظامی و کشورگشاییها، همواره رجز خوانی و حماسه سرایی وجود داشته است؛ هم البته این امر در نزاعهای قبیلهای اعراب- همسایگان ایران نیز- سابقهای دیرین دارد. در رجز و حماسه«اولین مضمون و جان مایهای که به ذهن میرسد لحن حماسی، آهنگ شعار و نبض تپندهی کلمات است»(کافی، ۱۳۸۱، ص۱۳۱).
در رجز و حماسه دو نکته اساسی وجود دارد:«یکی شعار زدگی و دیگری واقعنگری»(همان، ص۱۳۱).
شعار زدگی، همان مرحله توفنده و غرش گونهی اندیشهی شاعر است؛ معمولاً در این وضعیت، شاعران مجال اندیشیدن ندارند و برای تهییج افکار مخاطبان به زبان صریح و رکگویی روی میآورند که رنگ عاطفه، شدید و جان مایهی شاعرانگی ضعیف میشود.
این گونه اشعار معمولاً سرشار از خشمی مقدس، بسیار استوار و پرشور سروده میشوند:
یکی از نمونههای آن، غزل زیر است؛
«بخوان حماسه که از دل قرار برگردد
صفیر سوختهام را شعار برگردد
صداقتم به سریر کلام بنشیند
صراحتم به سخن، آشکار برگردد
به چهرهام تب غیرت چنان گل اندازد
فرم در حال بارگذاری ...