طبق نظر کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه، اهداف کارکردی توسعه پایدار عبارت اند از:
۱- افزایش رشد اقتصادی؛
۲- تغییر کیفیت رشد اقتصادی؛
۳- رفع نیازهای ضروری برای اشتغال، غذا، انرژی، آب و بهداشت؛
۴- کنترل جمعیت در حد پایدار؛
۵- حفاظت و نگهداری منابع؛
۶- دگرگونی فناوری؛
۷- توجه همزمان به محیط زیست و اقتصاد در تصمیم گیری ها؛
۸- دگرگون سازی روابط اقتصادی بین المللی؛
۹- مشارکتی کردن توسعه
۲-۲-۵- روند شکلگیری و برخی از تعاریف مفهوم توسعه پایدار روستایی
در ۱۹۹۱ ، فائو و دولت هلند بیانیهای مشترک با عنوان «بیانیه و دستورالعمل دن بوش در ارتباط با اقدام برای توسعه کشاورزی و روستایی پایدار» را منتشر کردند که بر اساس فراخوان این بیانیه، باید استفاده گسترده و بیش از حد جهان صنعتی از منابع تجدید ناپذیر، آلودگی محیط زیست و مشکلات ناشی از مواد زائد صنایع، مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها، و ایجاد نظام های تولیدی ناپایدار دستخوش تغییرات و تعدیلات اساسی می شد. همچنین، در این بیانیه، تمهیدات لازم برای هشت برنامه بین المللی پیش بینی شده بود.(ملور،۱۳۸۳).
فصل ۱۴ از دستوالعمل ۲۱ مربوط به توسعه پایدار دربر دارنده مجموعه تدابیر و تمهیداتی است که به طور کلی، اساس و محور توسعه کشاورزی و روستایی پایدار را تشکیل میدهند و موارد زیر را شامل میشوند:
۱- تبیین و تدوین یک چارچوب سیاستگذاری ملی منسجم و همه جانبه که تعدیلهای ساختاری،
یارانهها و مالیاتها، قوانین و مقررات، انگیزهها و پاداشها، فناوریها، تجارت خارجی، گرایشهای جمعیتی و دیگر عوامل تأثیرگذار در کشاورزی را مورد ملاحظه جدی قرار می دهد؛
۲- ایجاد ظرفیتهای انسانی و نهادی، و زمینه سازی برای تصمیم گیری مقتدرانه روستاییان و در کنار آن، آموزش مهارت های لازم در زمینه مدیریت منابع به آنها؛
۳- توسعه فنون کشاورزی مانند استفاده از کود سبز، تناوب زراعی، مدیریت تلفیقی آفات و تغذیه تلفیقی نباتات زراعی به منظور کاهش استفاده از کود های شیمیایی و سموم گیاهی؛
۴- بهسازی وضعیت امور زیربنایی مانند اعتبارات، صنایع تبدیلی، خدمات روستایی همراه با توسعه صنایع روستایی و دیگر زمینه های اشتغال از جمله فرصت های شغلی خارج از مزرعه؛
۵- محافظت و استفاده عقلایی از زمین، آب و منابع ژنتیک حیوانی و گیاهی؛
۶- بکارگیری سیاستهایی در راستای تولید انرژی تجدید شونده، و زمینهسازی و تشویق و تبلیغ برای استفاده تلفیقی از انرژی های فسیلی و تجدید شونده.
همچنین، در دستورالعمل ۲۱ درباره توسعه پایدار، اینگونه آمده بود که موفقیت در گرو مشارکت مردم روستانشین از جمله زنان، تفویض اختیارات لازم به سطوح محلی، تغییر نقش دولت در راستای اتخاذ سیاستهای مطلوبتر در زمینه اختصاص منابع، دسترسی به زمین زراعی، تقویت تحقیقات کشاورزی دولتی با تأکید و اهمیت بیشتر برای دانش و روش های بومی و محلی و نظایر آن است (شفرد، ۱۳۷۹).
با توجه به اهمیت رهیافت توسعه پایدار روستایی، تاکنون تعاریف و برداشتهایی مختلف از آن ارائه شده است، که از جمله: «توسعه پایدار روستایی رهیافتی برای توسعه است که در آن، کارآیی، عدالت و پایداری با هم تلفیق شدهاند، به گونهای که کارآیی متضمن استفاده بهینه از منابع، عدالت متضمن فقر زدایی و کاهش شکاف بین فقرا و ثروتمندان، و هدف از پایداری نیز پایداری معیشت با حفظ امرار معاش آینده از طریق حفظ منابع طبیعی باشد » (برور[۱۱]،۲۰۰۴).
۲-۲-۶- مؤلفه های توسعه پایدار روستایی
برای رسیدن به توسعه پایدار، توجه به چند مؤلفه اساسی در دستور کار «نشست سران زمین» قرار گرفت که انسان در رأس آنها قرار دارد؛ این مؤلفه ها عبارت اند از:
۱- انسان (تأکید بر رفتار اجتماعات محلی)؛
۲- محیط زیست (شامل عناصر بوم شناختی پایه)؛
۳- زنان (به مثابه نیمی از جمعیت)؛
۴- کودکان و نوجوانان (به مثابه تصمیم گیرندگان آینده جامعه)؛
۵- فرهنگ (شامل نگرش، رفتار، و ارزش های معنوی )؛
۶- آموزش (فرایند های توانمند سازی و . . . )؛
۷ - امنیت (اجتماعی، غذایی و . . . )؛
۸- مشارکت (در تصمیم گیری، اجرا، نظارت، و منافع).
همگی این عناصر در شکل گیری توسعه پایدار و استمرار آن نقش اساسی دارند (سازمان حفاظت محیط زیست، ۱۳۸۱ ).
۲-۲-۷- ضرورت تأکید بر توسعه پایدار روستایی در جامعه روستایی ایران
هر چند، در راستای تحقق توسعه روستایی در ایران، از دهه ۱۳۳۰ تاکنون، راهبرد های گوناگون بکار گرفته شده، اما همچنان فقر بر پیکره جوامع روستایی کشور سایه افکنده است و مشکلاتی همچون کمبود درآمد جوامع روستایی، کمبود امکانات اجتماعی موردنیاز از جمله خدمات بهداشتی و آموزشی، و نیز مهاجرت بی رویه به شهرها کاملاً ملموس است (کهرم، ۱۳۷۵ ).
در بیشتر راهبرد های توسعه روستایی ایران، توسعه کشاورزی در کانون اصلی توجه قرار داشته است؛ و در واقع، کشاورزی همه دارایی روستا و هر گونه تغییر در روستا نیز در گرو تغییر در بخش کشاورزی قلمداد شده است. اما در شرایط کنونی، اوضاع جوامع روستایی کشور به گونه ای دیگر است؛ و اینگونه راهبرد ها که توسعه روستایی و توسعه کشاورزی را یکسان می پندارند، دیگر با کارآیی مطلوب همراه نخواهد بود. در واقع، باید توسعه کشاورزی را زیر مجموعه توسعه روستایی در نظر گرفت.
اکنون نه توسعه روستایی «کشاورزی محور» و نه توسعه روستایی «زیر ساخت محور »، هیچکدام به تنهایی پاسخگوی جوامع روستایی ما نخواهند بود؛ و با توجه به تقلیل شدید منابع طبیعی پایه (آب، خاک، و پوشش گیاهی)، در شرایط عدم امنیت اقتصادی و اجتماعی، کاهش برابری در دسترسی به خدمات پایه در روستاها نسبت به شهرها، و نیز وجود نگاه ابزاری به مقوله مشارکت و نهادهای محلی، بسیاری از روستاییان منابع کشاورزی خود را رها کرده و برای کسب معیشت پایدار روانه حواشی شهرها شده اند (گریفین و جیمز[۱۲]، ۱۳۶۸ ).
به نظر میرسد که رهایی از این شرایط دشوار توجه عمومی به توسعه پایدار به مثابه «توسعهای انسان محور و انعطاف پذیر در روستاها» و همکاری و همیاری عوامل دولتی و غیر دولتی در کنار مردم جوامع روستایی به منظور اجرای اصول و راهکار های برخاسته از شاخصهای توسعه پایدار در جوامع روستایی کشورمان را طلب میکند (سازمان محیط زیست، ۱۳۷۸). امروزه، در بیشتر کشورهای جهان، حمایت از بخش کشاورزی یک موضوع بسیار مهم امنیتی به شمار می رود و توجه به توانمندیهای بخش کشاورزی و نقش مهم آن در رونق اقتصاد روستایی ضرورت داشته، حمایت از آن نیز نقش اساسی در توسعه روستاها خواهد داشت (رضوانی، ۱۳۸۳ ).
هدف اساسی توسعه کشاورزی یک منطقه افزایش تولیدات کشاورزی، بهبود دسترسی کشاورزان به تسهیلات خدماتی و زیربنایی موردنیاز، ایجاد فرصتهای شغلی مناسب در این بخش، بکارگیری فناوریهای جدید، و افزایش نرخ سرمایهگذاری و مصرف در بخش کشاورزی است و هدف برنامه ریزی توسعه کشاورزی این است که از طریق بهبود کمیت و کیفیت اطلاعات، نهادها، فنون، فناوری، زیرساخت و بازاریابی، وضعیت تولید و کسب درآمد کشاورزان را بهبود بخشد (بندیویدوال، ۱۳۷۴ ).
در حال حاضر، بیش از ۸۵ درصد بهرهبرداریهای کشاورزی در روستاها صورت میگیرد و به دلیل ارتباط تنگاتنگ روستا با فعالیتهای کشاورزی، نقش جامعه روستایی در امنیت غذایی و حیات اقتصادی- اجتماعی کشور انکار ناپذیر است. از نظر توسعه یافتگی کشاورزی، روستاها به سه دسته تقسیم میشوند:
۱- روستاهای توسعه نیافته و سنتی؛
۲- روستاهای دارای فناوری نسبتاً پیشرفته در تولید کشاورزی؛
۳- روستاهای دارای کشاورزی کاملاً مکانیزه.
باید توجه داشت که در کشورهای دارای روستا های نوع دوم، برنامه ریزی روستایی تنها در راستای بکار گرفتن فناوری برتر و مکانیزه کردن هر چه بیشتر این بخش صورت نمیگیرد، بلکه یکی از اهداف آن استفاده از فنون مناسب است؛ همچنین، مواردی چون ایجاد هماهنگی بین بخش سنتی و پیشرفته و حفظ تعادل و توازن میان آنها از طریق افزایش سطح زیر کشت، توزیع مناسبتر زمین، ایجاد شبکه آبیاری مناسب، فراهم سازی شبکه توزیع و فروش محصولات، حذف واسطه ها و دلالان متعدد بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، و سازماندهی روستاییان در واحدهای بهرهبرداری را میتوان از دیگر اهداف چنین کشورهایی برشمرد تا از این رهگذر، تولیدکنندگان روستایی بتوانند از سطح رفاه بیشتری برخوردار شوند.
شاید بتوان روستاهای ایران را در گروه دوم جای داد، چرا که در کشور ما نیز مناطقی دیده میشود که بهره برداری از زمین همچنان با روش های سنتی و ابتدایی صورت می گیرد و در عین حال، مناطقی هم هست که از فنون سطح بالا در کاشت، داشت و برداشت استفاده می کنند (کامران، ۱۳۷۷ ). همچنین، مراکز ارائه خدمات کشاورزی (مانند مؤسسات دولتی و خصوصی، تعاونی ها، و سازمان های کشاورزان) ابزاری برای توسعه کشاورزی و نیز شرط لازم برای توسعه تأمین خدمات مناسب در بهترین حالت است. نکته قابل توجه آنکه ممکن است یک نظام خدمات رسانی که شامل عناصر و روابط بین آنهاست، مواردی از قبیل دسترسی کشاورزان خرده پا به نهادههای کشاورزی، خدمات مشاورهای مؤسسات تحقیقات خصوصی به کشاورزان تجاری، خدمات ترویج خصوصی مؤسسات دولتی، و طراحی سازمان های توسعه یافته برای بهبود خدمات کشاورزی در یک منطقه ویژه را شامل شود.
سودمندی نظام های خدمات رسانی در گرو افزایش تحقیقات در زمینه پیچیدگی این نظام ها و ارائه راه حل هایی برای ایجاد نظام های خدمات رسانی ساده است (آلبرت و همکاران[۱۳]،۲۰۰۰).
پنج جنبه مهم خدمات کشاورزی عبارت اند از: انواع خدمات، عوامل نظام خدمات رسانی (زیر نظام تأمین خدمات و زیر نظام مصرف کنندگان)، روابط کارکردی در نظام خدمات رسانی (ارائه خدمات، ارتباط بین عوامل و خدمات، و نظارت بر ارائه خدمات)، سطح و دامنه نظام خدمات رسانی (سطوح خرد، میانی، و کلان)، و شرایط چارچوب یا تدوین نظام خدمات رسانی (زیرساخت های خدمات و شرایط زیست بوم منطقه) (همان منبع).
به باور مونتسی، ارائه خدمات حمایتی در راستای افزایش بهره وری و درآمد کشاورزان است که از طریق خدماتی شامل تحقیق و توسعه، ارائه فناوریهای مناسب و اطلاعات بازار، آموزش کشاورزان و پشتیبانی فنی آنها، اعتبارات کشاورزی، حمل و نقل، انبار داری و ذخیره محصولات کشاورزی، تأمین نهادههای مزرعه و نیز خدمات مربوط به مؤلفه های محیطی از قبیل سلامتی و رفاه برای جوامع محلی صورت
می گیرد ( مونتسی[۱۴]،۱۹۹۶).
دیکسون فهرستی از خدمات کشاورزی برای نظام های مختلف بهره برداری در زمینه توسعه روستایی و کشاورزی پایدار در ایران را بدین شرح ارائه میدهد: تحقیق و ترویج کشاورزی (شامل ترویج کشاورز به کشاورز)، خدمات مشاوره ای (چه برای کشاورزان و چه برای فعالیتهای بازرگانی کوچک و محلی)، بازارها و اطلاعات مربوط به بازار، نظام های مالی روستایی، خدمات اجارهای ماشین آلات، خدمات حمل و نقل، انبارداری، و صنایع تبدیلی کشاورزی (دیکسون، ۱۳۸۲ ).
آلبرت خدمات قابل ارائه در بخش کشاورزی را شامل تحقیقات کشاورزی، اطلاع رسانی و ترویج کشاورزی، آموزش کشاورزی، بیمه و اعتبارات روستایی، بازاریابی محصولات کشاورزی، ارائه نهادهها برای تولیدات گیاهی و دامی، تنظیم و ارائه قوانین و مقررات از سوی دولت، خدمات پشتیبانی فنی، و خدمات مربوط به زیر ساخت های اجتماعی برای کشاورزی (مانند حمل و نقل و تأمین سوخت) میداند (آلبرت،۲۰۰۰ ).
فرم در حال بارگذاری ...