وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود فایل ها با موضوع : شرح مشکلات دیوان خاقانی هفت ترکیب بند بلند شرح نشده- ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

تا چند بارم اشک خون، گر راوق افشان نیستم
واژگانبید سوخته: زغال بید که برای صاف کردن شراب به کار می‌بردند. (فرهنگ لغات) راوق افشان: راوق افشاننده، باده ریز، ساقی. (فرهنگ لغات)
پایان نامه - مقاله - پروژه
شاهدمجلـس غـم ساخته است و من چو بیـد سوخـته
تــا بــه مـن راوق کنــد مـژگـان مـی‌پـالای مـن
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۳۲۰)
معنی و مفهومدرون من برای غم و غصه‌ها مانند بید سوخته‌ای که شراب را صافی می‌کند، خون دلم را صاف می‌کند و از دیدگان فرو می‌بارد. اگر ساقی نیستم تا کی باید اشک خونین همچون شراب ببارم؟
آرایه‌های ادبیساقی غم اضافه تشبیهی. شاعر خود را به بید سوخته تشبیه کرده است همان گونه که بید سوخته شراب را صاف می‌کند درون شاعر نیز خون دل را صافی می‌کند و به صورت اشک فرو می‌بارد .
۷۷ - هستم به چشم دوستان، هستی که پیدا نیست آن
بهر چه هستم بی نشان، گر وصل جانان نیستم
معنی و مفهوممن در نگاه دوستانم وجود دارم؛ امّا هستی و وجود من آشکارا نیست. اگر من همانند وصال به معشوق، بی نشان (نایافتنی) نیستم برای چه باید هستی‌ام بی‌نشان باشد.
آرایه‌های ادبیواج آرایی در حرف « س » .
۷۸ - گرکس بود سگ جان منم، وین چرخ سگدل دشمنم
تا کی زید زرّین تنـم، گر آهنین جـان نیستــم
واژگانسگ دل: کنایه از سخت دل. (آنندراج) آهنین جان:کنایه از سخت جان. (فرهنگ لغات)
شاهد: جان سگ دارم به سختی ور نه سگ جان بودمی
از فغـان زار چــون ســگ هم فــرو آســودمــی
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۴۴۲)
معنی و مفهوماگر در این روزگار کسی سختی کش باشد آن من هستم و این آسمان بی رحم دشمن من است. اگر من سخت جان نیستم پس تا کی این جسم زرد و نحیف من زنده باشد و زندگی کند (با وجود این همه دشمنی).
آرایه‌های ادبیسگ جان کنایه از سخت کوش و سخت جان. سگ دل کنایه از بدجنس و بد ذات. آهنین جان کنایه از سخت جان، سختی کش .
۷۹ - جُستم سروپای جهان، شیب و فـراز آسـمان
گر هیچ اهلی در جهان، دیدم مسـلمان نیســتم
معنی و مفهومتمام زوایای هستی و فراز و نشیب این عالم را بررسی کردم. هیچ اهل دلی پیدا نکردم، اگر یک نفر اهل دل پیدا کرده باشم مسلمان نیستم (کافرم).
آرایه‌های ادبیشیب و فراز تضاد دارند. سروپای جهان اضافه‌ی استعاری .
۸۰ - مانم به خاک کم بها، لـب تشنـه‌ی آب وفـا
کـز جرعـه‌ی هیچ آشنا، آلوده دامــان نیستــم
واژگان: جرعه: آن مقدار از آب یا مایع دیگر که یک بار و یک دفعه آشامند. (معین)
معنی و مفهوممن به خاک بی‌ارزش شبیه هستم که تشنه‌ی وفاداری دوستان هستم . دامان من به جرعه‌ای از وفاداری هیچ یک از آشنایانم آلوده نشده است.
آرایه‌های ادبیشاعر خود را به خاک کم بها مانند کرده است. آب وفا اضافه‌ی تشبیهی . مصراع دوم گوشه چشمی دارد به رسم جرعه افشانی بر خاک که در قدیم مرسوم بوده است .
۸۱ - برد آبرویـم آرزو، ایمه کـدام آب و چــه رو
روی از کـجا و آب کـو، خود در غم آن نیستـم
واژگانایمه: اکنون و در این دم. (برهان)
معنی و مفهوم آرزوها و خواهش‌های دل، آبرویم را بردند. اکنون دیگر کدام آب و چه رویی؟ (آبرو چیست ؟) دیگر در غم و اندیشه‌ی آبرو نیستم و برایم مهم نیست .
آرایه‌های ادبیواج آرایی در حرف« آ » . شاعر با هجای واژه‌ی « آبرو » بازی کرده است .
۸۲ - سلطان برنـایی مگـر بهر سـواری شد به در
تا کـی پیـاده بر اثر پویـم که سگبان نیســتم
واژگانبرنا: جوان، شاب، مقابل پیر. (معین) سگ بان: مستحفظ و نگهبان سگ. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوممثل این است که پادشاه جوانی برای سواری و شکار بیرون رفت. تا کی باید من پیاده به دنبال او بدوم، من که نگهبان سگ نیستم که لازم باشد دنبال پادشاه در تک و پو باشم (دیگر تک و پو کافی است).
آرایه‌های ادبیشاعر به صورت مضمر تک و پوی خود در زندگی را به دویدن سگ بان به دنبال پادشاه مانند کرده است .
۸۳ - هر کس به قدر کام خود، جوید ز دیوان نام خود
من باز جستم نام خود، در هیچ دیـوان نیســتم
واژگاندیوان: دفتر خانه، دفتر محاسبه، دفتر حساب. (معین)
معنی و مفهومهرکس به اندازه‌ی خواست و آرزوی خویش در دفتر محاسبات به دنبال نام خود است(حساب و کتاب دارد) من در تمام دیوان‌ها به دنبال نام و حقوق خود گشتم؛ امّا نام من در هیچ دیوانی یافت نشد .
آرایه‌های ادبیکام و نام جناس مضارع دارند .
۸۴ - آتش ز من بنهفت دم، کز زندخوانم دید کم
مصحف ز من بگریخت هم، کز اهل ایمان نیستم
واژگانزند: کتاب آسمانی که بر زردشت نازل شده.(ناظم) مصحف: کتاب به صورت اسم خاص، کتاب آسمانی، قرآن کریم. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهومآتش چون دید من زردتشتی نیستم دم گرم خود را از من پنهان کرد و قرآن (هر کتب مقدّس آسمانی) نیز از من بگریخت؛ چرا که من اهل ایمان نیستم .
آرایه‌های ادبیزند خوان استعاره از زردتشتی، آتش با استعاره‌ی مکنیه از نوع تشخیص به موجودی شبیه شده است که دم خود را پنهان کند و مصحف نیز همین گونه به موجودی که بگریزد مانند شده است .
۸۵ - نه، کعبه را مُحرِم نیم، اهل کنیسـه هم نیــم
نـه، بابـت زمـزم نیـم، مــرد خمسـتان نیستم
واژگانمُحرم [ مُ رِ ] در حرم در آینده. (منتهی الارب)، کسی که احرام حج بسته است (ناظم الاطباء)، آن که احرام بسته زیارت خانه‌ی خدا را، احرام گرفته. (دهخدا) کنیسه: عبادتگاه یهود، کنشت. (فرهنگ لغات) بابت: شایسته، سزاوار، درخور. (معین) زمزم: چاهی است نزدیک خانه‌ی کعبه - شرفها الله. (دهخدا) خمستان: میکده، شراب خانه. (معین)
معنی و مفهوممن مُحرم خانه‌ی کعبه نیستم (نیت حج ندارم) یهودی اهل کنشت نیز نیستم . نه، من شایسته‌ی آب زمزم و میخانه نیز نیستم .


فرم در حال بارگذاری ...

« راهنمای نگارش مقاله در مورد شرط ملت کامله ‌الوداد از منظر حقوق بین‌الملل عمومی- فایل ...پژوهش های کارشناسی ارشد درباره استراتژی قیمت دهی نیروگاه مجازی در بازار های ذخیره و انرژی با درنظر ... »
 
مداحی های محرم