۴- هوش شنیداری/موسیقایی: همانطور که از نامش پیداست این نوع هوش در رابطه با موسیقی است. ستارگان موسیقی و آهنگسازان جزو این دسته هستند. اینها افرادی هستند که ممکن است در مدرسه نمرات خوبی نگرفته باشند اما درزمینه موسیقی می توانند به موفقیت های بزرگی برسند چون درک خوبی از اصوات، موسیقی و نظم آن دارند.
۵- هوش بدنی/ حرکتی: این هوش مربوط به توانایی در حرکات بدنی است. کسانی که این نوع هوش در آنها قوی است استعداد و توانایی زیادی در کارهایی که به حرکات بدنی مربوط است دارند. مثلاٌ در رقص یا ورزش. این افراد می توانند کنترل خوبی روی بدنشان داشته باشند و در ورزش های مختلف یا رقص و… بسیار مهارت دارند.
۶- هوش اجتماعی/ بین فردی: کسانی که از این هوش برخوردارند می-توانند با دیگران بخوبی ارتباط برقرار کنند و به اصطلاح در روابط عمومی قوی هستند. این هوش بخصوص برای مدیران و رهبران ضروری است. زیرا باید بتوانند با افراد مختلف ارتباط برقرار کرده و با آنها همکاری کنند.
۷- هوش درونی: این هوش توانایی خودشناسی و درک انگیزه ها را به فرد می دهد. کسانی که این هوش را دارند از خود شناخت خوبی دارند و میتوانند انگیزه ها و رفتارهای خود را بخوبی تجزیه تحلیل کنند. این افراد در نتیجه می توانند بخوبی برای آینده هدفگذاری کرده و پیشرفت خود را در رسیدن به اهداف اندازه گیری کنند. نکته جالب و قابل توجه این است که هریک از این هوش ها را می توان با تمرین و تکرار تقویت کرد.
هوش یعنی توانایی تولید یا ساخت محصولات مفید یا توانایی حل مشکلات. بنابراین اگر شما می توانید کار مفیدی انجام دهید یا مشکلی را حل کنید یکی از هفت نوع هوش را از خود بروز دادهاید (سوبرگ[۴۹] ۲۰۰۱ و کاچوب[۵۰]۲۰۰۲ ).
بطور کلی تعاریف متعددی از هوش صورت گرفته است و بر این اساس طبقات مختلفی از انواع هوش نیز مطرح شده است. ثوراندیک ، اسپیرمن ، ترستون استرن برگ ، گاردنر افرادی هستند که انواعی از هوش را بر اساس تعاریفی که از آن ارائه کرده ساختهاند.
۲-۶-۱- انواع هوش از دیدگاه ثرندایک
ثرندایک رفتار هوشمندانه را متشکل از توانایی های خاص گوناگون میداند. او از سه نوع هوش صحبت میکند که افراد مختلف در هر یک از این انواع میتوانند متفاوت باشند.
۱- هوش انتزاعی: این نوع از هوش با اندیشه و نهادها سروکار دارد. درک روابط اجزا و پدیدهها با این نوع از هوش ارتباط دارد. توان درک نظریهها، ریاضیات و… به این نوع هوش مرتبط است.
۲- هوش مکانیکی: به ویژگیهایی ارتباط دارد که به بهرهگیری موثر از ابزارها و انجام اعمال و فعالیتها مربوط میشود. افرادی که از نظر انجام فعالیتها و مهارتهای عملی بازده خوبی دارند، از هوش مکانیکی بالایی برخورداند.
۳- هوش اجتماعی: به توناییهای فرد که ایجاد روابط اجتماعی مناسب را میسر میسازد اطلاق میشود ( هاوردگاردنر،۱۹۳۴).
۲-۶-۲- انواع هوش از دیدگاه اسپیرمن
اسپیرمن معتقد است که در همه کارکردهای روانی یک حامل کلی هوشی (g) و شماری از عوامل اختصاصی هوشی (s) وجود دارد. به عبارتی او هوش را به یک نوع هوش کلی و تعدادی هوش اختصاصی تقسیم میکند.
۲-۶-۳- انواع هوش از دیدگاه ترستون
ترستون برخلاف اسپیرمن معتقد است که نوعی از هوش به نام هوش کلی وجود ندارد و بلکه هوش از انواعی از استعدادهای نخستین روانی تشکیل یافته است. که شامل هوش کلامی، استعداد عددی، درک روابط فضایی، درک معنای کلامی، حافظه، استدلال و ادراک را شامل میشود. هوش کلامی روابط واژگان ارتباط کلامی و استعداد عددی سرعت و دقت در عملیات حساب را شامل میشود. درک روابط فضایی به استعداد پی بردن به بازشناسی وهمگونی شکلها به یاری بینایی اطلاق میشود و منظور از درک معنای کلامی عبارت از به خاطر سپردن واژههای منحصر به فرد است. منظور از حافظه، حفظ کردن هر گونه طرح و نقشه، شعر و قطعه یا اعداد و ارقامی، به صورت طولیوار است و استدلال به استنتاج قاعده و اصول از موارد مختلف و همچنین توانایی در حل مسائل اطلاق میشود. ادراک عبارت است از تمییز دادن اختلافهای اندازه، شکل، طول و عرض یا جای خالی واژهها و اندامها در شکلها ( هاوردگاردنر،۱۹۳۴).
۲-۶-۴ - انواع هوش از دیدگاه اشترن برگ
اشترن برگ که نظریه خود را در دهه ۸۰ میلادی مطرح کرده به اجزای عالیه، عملیاتی و اجزا کسب معلومات در هوش اشاره میکند و بر این اساس وی نیز هوش را به انواع هوش کلامی، هوش کاربردی و هوش اجتماعی تقسیم میکند ( هاوردگاردنر،۱۹۳۴)..
۱- هوش کلامی: در این نوع هوش فرد مطالب را به سرعت میخواند و میفهمد و در سخن گویی واژگان بیشتر و دقیقتری بکار میبرد.
۲- هوش کاربردی: با بهره گرفتن از این نوع هوش فرد هوشمند همواره موقعیتها را خوب بررسی میکند و مسائل خود را به نحو مطلوب و موفقیت آمیز حل میکند.
۳- هوش اجتماعی: فرد هوشمند با این نوع از هوش موقعیتها را آن گونه که هستند میپذیرد، پیش از سخن گفتن میاندیشد و رفتار و کردارش با سنجیدگی و ژرف نگری همراه است ( هاوردگاردنر،۱۹۳۴).
۲-۶-۵- انواع هوش از دیدگاه گاردنر
هاوردگاردنر روان شناس آمریکایی هوش را در هفت نوع جداگانه مشخص کرده است: هوش زبانی یا کلامی، هوش هنر موسیقی، هوش منطق ریاضی، هوش فضایی، هوش
حرکات بدنی، هوش درون فردی یا مهار نفس، و هوش اجتماعی. گاردنر معتقد است که افراد آدمی برای هر مساله خاصی، هوش مربوط به آن مساله را بکار میبرند. که حال به توضیح هر کدام می پردازیم:
۱- هوش زبانی/ کلامی: این هوش مربوط به خواندن و نوشتن و کار با کلمات است. نویسندگان بزرگ همگی از هوش زبانی/ کلامی قوی برخوردار بوده اند. اگر شما در خواندن و نوشتن مهارت دارید، درواقع این نوع هوش را بروز میدهید( هاوردگاردنر،۱۹۳۴).
مشخصه ها و مؤلفه های این هوش :
افرادی که این هوش درآن ها مسلط است از مهارت شنیداری بالایی برخوردارند.
۲- کلمه ها را چه درگفتار و چه در نوشتار هم از نظر معنایی و هم ازنظر ساختار جمله بندی درست به کار می برند.
۳- علاقه به خواندن مخصوصا خواندن داستان و شعر دارند.
۴- از بازی با کلمات لذت می برند. مثلا بازی با کلمات هم قافیه.
۵- از بازی با جمله هایی که به خاطر هم نشینی حروف متنافر تکرارشان سخت و سبب اشتباه می شود لذت می برند، ولی خود در این مورد مهارت داشته کمتر دچار اشتباه می شوند.
۶- به ساختار و صدا و معنا در زبان حساس هستند.
۷- به راحتی معنی ومفهوم بعضی از لطیفه ها و جوک ها را می فهمند.
۸- دامنه ی حوزه ی لغات مورد استفاده ی آنها نسبت وسیع تراست.
۹- کلمه ها و لغاتی که خوانده یا شنیده اند درصحبت هایشان به کارمی برند.
۱۰ می توانند داستان بسازند، داستان هایی را که شنیده یا خوانده اند دوباره تعریف و باز آفرینی کنند.
۱۱- در تعریف وقایعی که دیده اند یا شنیده اند یا خوانده اند مهارت دارند.
۱۲ – اسامی مکان و زمان دقیق و جزییات محل هایی را که دیده اند به خوبی به حافظه می سپارند.
۱۳- از گوش دادن به هر چیزی بیشتر لذت می برند مثلا : از کتاب های گویا
۱۴- از گفتگوهای شفاهی لذت برده و با دیگران از طریق کلام به راحتی ارتباط برقرار می کنند
۱۵- بدون آمادگی قبلی قادرند سخنرانی کنند.
۱۶- در ارائه ی گزارش مثلا گزارش شفاهی سفرهای علمی و غیره توانا هستند.
۱۷- در ارائه ی گزارش های کتبی – توضیح و تفسیر داستان لذت می برند.
۱۸ در فعالیت های ادبی شرکت می کنند.
۱۹- به سرعت تایپ کردن را فرا می گیرند.
۲۰ – در یادگیری زبان های دوم وسوم غیر از زبان مادری خود استعداد دارند.
۲۱- در یادگیری دروس تاریخ، اجتماعی، انگلیسی نسبت به ریاضی رغبت بیشتری دارند.
۲۲- از گوش دادن به رادیو بیشتر ازدیدن تلویزیون لذت می برند.
۲- هوش شنیداری/موسیقایی :همانطور که از نامش پیداست این نوع هوش در رابطه با موسیقی است. ستارگان موسیقی و آهنگسازان جزو این دسته هستند. اینها افرادی هستند که ممکن است در مدرسه نمرات خوبی نگرفته باشند اما درزمینه موسیقی میتوانند به موفقیتهای بزرگی برسند چون درک خوبی از اصوات، موسیقی و نظم آن دارند( هاوردگاردنر،۱۹۳۴).
۳- هوش فرازمینی و موسیقی آسمانی: پیشنهاد استفاده از موسیقی برای ارتباط با هوش های فرا زمینی تاریخی دراز دارد. از قرن ۱۷ میلادی نوع ادبی سفرهای خیالی اروپایی مفهومی نو برای کشف گونه ی مختلفی از پیشنهادات برای طرح های جهانی زبان فراهم نمود. به عنوان مثال، کشیش انگلیسی فرانسیس گادوین سفری را به ماه توصیف کرد که در آن ماجراجویی زمینی با ساکنین بیگانه و عجیب ماه رویا رو میشود. این ماجراجوی زمینی به وسیله ی زبان موسیقی با ساکنین ماه ارتباط برقرار کرده بود در عین حالی که الهام این زبان صوتی زمینی بود. براساس زبان چینی که به وسیله ی فرستادگان یسوعی تازه بازگشته به اروپا توصیف شد( هاوردگاردنر،۱۹۳۴).
فرم در حال بارگذاری ...