آزمون استانداردبه شیوه مشاهده چشمی برای تعیین دمای ابری شدن نمونهای است که تحت نرخ سرمایش معین قرار گرفته است. نمونه از دمایی که به قدر کافی بالاتر از دمای ابری شدن تخمینی باشد، تحت سرمایش قرار میگیرد. دمایی که اولین بلور مشاهده شود به نام دمای ابری شدن ثبت میگردد. در این روش لازم است که مایع در لایهای به ضخامت mm 30 شفاف باشد و مناسب نفتهای خام سیاه به دلیل عدم رویت بلورهای تشکیل شده نمیباشد. روش مشاهده چشمی برای دمای ابری شدن سوختهای تقطیری مناسب میباشد و فقط برای سوختهای کوره، سوخت دیزل و سوخت موتور توربین با دمای ابری شدن در محدوده °C 26- تا °C 2 اعتبار دارد (Hammami et al., 2003).
کروکا در سال ۱۹۹۵ مرحله سرمایش روش فوق را بدین صورت اصلاح کرد که نمونه را حین سرمایش به هم میزد. تیواری برای اصلاح فرایند تعیین دمای ابری شدن، مرحله سرمایش را با گامهای Cْ ۱ انجام داده و نمونه را قبل از بررسی مشاهده ظهور بلورهای واکس به مدت ۱۵ دقیقه در همان دما نگهداری میکرده است (Tiwary, 2002). نتایج بین این روش و روش گرماسنجی روبشی تفاضلی حدود Cْ ۱ با هم فرق دارد (Fong , 2007).
روش انسداد فیلتر[۹]
در این روش محلول نفتی فیلتر شده و پیش گرمایش شده از میان یک لوله مویین به سمت فیلتر عبور داده میشود. هم فیلتر و هم نمونه نفت در حمام آب دما ثابت قرار دارند. هنگامی که نفت تحت نرخ پایا سرمایش داده میشود، افت فشار در حین عبور از لوله مویین و فیلتر ثبت شده و مقایسه بین این افت فشارها برای تعیین دمای ابری شدن به کار میرود (Monger-McClure, Tackett , & Merrill, 1999). این روش برای اندازهگیری دمای ابری شدن نفت های زنده برتری دارد و مناسب نفتهای خام ویسکوز نمی باشد.
روش اندازه گیری ویسکوزیته
زمانی که دمای نفت بالاتر از دمای ابری شدنش است رفتار سیال را میتوان نیوتنی در نظر گرفت و طبق رابطه آرنیوس برای سیالات نیوتنی لگاریتم تغییرات ویسکوزیته با عکس دمای مطلق رابطه خطی دارد. با سرد کردن نفت و رسیدن نفت به دمای ابری شدن اولین بلورهای نفت تشکیل می شود. در این حالت نحوه تغییرات ویسکوزیته با دمای نفت از حالت خطی ذکر شده منحرف میگردد که نشاندهنده شروع تشکیل بلورهای واکس است. بنابراین از نحوه تغییرات ویسکوزیته با دما به عنوان روشی جهت تعیین نقطه ابری شدن نفت استفاده میشود (Krukaet al., 1995).
روش میکروسکوپی قطبی[۱۰]
اساس این روش بر پایه این فرض است که بلورهای واکس میتوانند حول سطح دو قطبی نور عبوری بچرخند در حالیکه هیدروکربن های مایع این توانایی را ندارند. این روش احتیاج به منبع نور، حایل مادون قرمز، دوقطبی کننده، کنترل کننده دما و یک میکروسکوپ دارد. نمونه نفت معمولاً تا دمایی بالاتر از نقطه ابری شدن ( دمایی که هیچ بلوری مشاهده نمیشود) گرما داده میشود و برای تقریباً ۱۰ دقیقه در آن دما نگه داشته می شود. سپس نمونه با نرخ ۵/۰ درجه ساتیگراد بر دقیقه تا زمانیکه بلورهای واکس مشاهده شودسرد می گردد. این روش در مقایسه با دیگر روشها بالاترین مقدار دمای ابری شدن را گزارش میدهد و از این رو به عنوان یکی از دقیقترین روشها لحاظ میگردد (Bidmus, 2009).
روش گرماسنجی روبشی تفاضلی[۱۱]
روش گرماسنجی روبشی تفاضلی ابزاری قدرتمند برای تعیین مشخصات نفت خام است. در این روش گرمای آزاد شده از نمونه در حین تبلور واکس اندازهگیری میشود. نفت تا دمای °C80 درجه سانتیگراد در یک کپسول آلومینیمی گرم میشود و سپس با سرعت سرمایش معین (°C10-1) در دقیقه سرد میشود. دمای تبلور در این روش با شروع پیک گرمازایی متناظر با تبدیل فاز مایع- جامد مشخص می شود (Tiwary, 2002).
روش انتقال مادون قرمز فوریه[۱۲]
در این روش برای تعیین دمای ابری شدن افزایش انرژی منتشر شده بواسطه جامد تشکیل شده در اثر تبلور واکس توسط دستگاه اسپکتروسکوپی اندازه گیری می شود. طول موجهای متوسط مادون قرمز بین ناحیه ۴۰۰۰- ۶۵۰ مورد استفاده قرار میگیرند، زیرا این ناحیه طیفی شامل طول موجهایی است که انرژی کمی توسط هیدروکربنها جذب میشود. همچنین طولموجهای مشخصه جذب تبلور واکس که برای تشخیص واکس مورد استفاده قرار میگیرند، در این محدوده قرار دارد(Monger-McClure et al., 1999). در مقایسه با روش FP، روش FTIR مناسب برای نفتهای زنده میباشد. طیفسنجی مادون قرمز نزدیک[۱۳] نیز به عنوان یک روش در تعیین دمای ابری شدن به کار میرود (Leontaritis, 1996).
تبلور واکس
تبلور واکس طی سه پدیده پی در پی : تشکیل هسته، رشد و تشکیل خوشه واقع میشود.
تشکیل هسته
هسته زایی یک بلور از توده محلول زمانی رخ میدهد که محلول فوق اشباع باشد. فوق اشباعی در شرایطی که مقدار حلشونده در محلول بیش از مقدار مورد نیاز جهت شرایط تعادل ترمودینامیکی اتفاق میافتد. فاصله تعادل اشباع دمایی است که در آن دما گرمایش محلول با نرخی بینهایت کوچک سبب انحلال میشود. نقطه هستهزایی در توده محلول و یا نقطه ابری شدن دمایی است که در آن دما، از سرمایش محلول با نرخی بینهایت کوچک فاز جامد تشکیل میشود. اختلاف بین این دو دما پهنای منطقه فرا پایدار نامیده میشود. هسته زایی درون منطقه فرا پایدار صورت میگیرد. هستهزایی در نتیجه خوشه شدن مونومرهای حلشونده از طریق یک سری واکنشهای دو ملکولی صورت میگیرد. رقابت بین سهمهای حجم و سطح در انرژی آزاد امکانپذیری فرایند را روشن میکند. بعد از اینکه تعداد بهینهای از مونومرها به یکدیگر اضافه شدند، خوشهای از مونومرها با اندازه بحرانی تشکیل میشود. افزایش بیشتر مونومرها به خوشه باعث کاهش انرژی آزاد آن میشود و در نتیجه سبب تشکیل هسته و رشد آن میشود. فرایندهای هستهزایی و رشد تا زمانی که فوق اشباعی در سیستم وجود دارد ادامه مییابد(Hennessy et al., 1999).
هنگامیکه تشکیل هستهها در یک ساختار فاز داخلی صورت گیرد، هستهزایی خودبهخود یا همگن نامیده میشود. اگر هستهزایی به سبب ناخالصیها صورت گیرد مانند ذرات خارجی یا عیب در سطح تماس، هستهزایی غیر همگن نامیده میشود (Turner, 1971).
رشد بلور
رشد بلور واکس بر روی مکانهایی اتفاق میافتد که در آن نقاط انرژی سطحی چسبندگی بین بلور و پارافین آزاد بزرگترین مقدار را داشته باشد. بنابراین رشد بلور در سطوح جانبی سریعتر میباشد. نرخ این افزایش شدیداً با افزایش فوق اشباعی محلول افزایش مییابد. پارافینها به شکلهای مختلف و با ساختارهای منظم میتوانند متبلور شوند. این ساختارها میتوانند متشکل از یک لایه و یا چند لایه ملکولی باشند. در ساختارهای چند لایه زنجیرههای ملکولی به شکل زیگزاگی به موازات یکدیگر قرار میگیرند. بنابراین گروههای متیل آخری زنجیره متعلق به صفحات موازی می باشند و بر محور اصلی زنجیر عمود بوده و یا آن را قطع می کند. هر واحد از بلورهای پارافین به چهار دسته تقسیم میشوند: هگزاگونال، ارتورومبیک، تری کلینیک و منو کلینیک. این طبقه بندی برای تعیین ساختار تمام نرمالآلکانهای با تعداد کربن بالای ۹ مناسب است و نرمالآلکانهای پایینتر از نونان در هیچیک از طبقه بندیهای بالا قرار نمیگیرند (Turner, 1971). تحقیقات در زمینه ساختار بلورهای واکس پارافینی هنگامیکه در یک محلول ساکن یا جریان کند متبلور میشوند تأکید میکند که بلورهای واکس ساختاری لوزی شکل یا چهار گوشه بهخود میگیرند (Dirand et al., 2000).
خوشه شدن
یکی از مهمترین مکانیزمهای افزایش اندازه ذرات در فرآیندهای رسوبی و یا تبلور واکنشی، خوشه شدن ذرات میباشد. خوشه شدن ذرات به موازات رشد بلور انجام می شود. در یک محلول با فوق اشباعی بالا، هستههای اولیه پس از تشکیل به دو روش امکان رشد دارند. ذرات هم به تنهایی میتوانند رشد نمایند و یا بر اثر برخورد با یکدیگر به همدیگر بچسبند و ذرات و یا خوشههای بزرگتری را بوجود بیاورند. رشد بلور و خوشه شدن شدیداً به فوق اشباعی محلول بستگی دارد. تفکیک خوشه شدن ذرات از رشد بلورها مشکل میباشد. در شرایطی که فوق اشباعی در سیستم بالا باشد معمولاً مکانیزم خوشه شدن بر رشد ذرات برتری دارد.
زمانیکه نمونه تا دمایی پایینتر از دمای تبلور واکس سرد شود افزایش اندازه بلور خواص رئولوژی محلول را به شدت تغییر می دهد و سرانجام بلورها به شکل خوشه در میآیند. این خوشهها یا رسوب مینمایند و یا درون شبکههای محکم گرفتار میشوند و منجر به رسیدن محلول به نقطه ریزش خود میشوند (سلیمانی نظر, دبیر, ۱۳۸۲).
رئولوژی نفت خام
در دماهای Cْ ۲۰۰- ۷۰ و فشار های مخزن(Mpa 101)، پارافینها به صورت حل شده در مخلوطهای نفتی باقی میمانند و مخلوط مانند یک سیال نیوتنی رفتار میکند. هنگامیکه نفت توسط پمپ از مخزن خارج میگردد، دمای خط جریان به دمای دریا ( حدود Cْ ۴) نزدیک میشود و معمولاً واکس جامد ایجاد شده و منجر به رسوب در دیواره لوله و رفتار جریانی پیچیده میگردد. در دمای پایینتر از دمای ابری شدن، افزایش سریع در ویسکوزیته و شروع رفتار غیر نیوتنی اتفاق میافتد. حضور بلورهای واکس در نفت خام آنرا به یک سیال غیر نیوتنی پیچیده که خواص جریانی آن سخت قابل اندازهگیری میباشد، تبدیل می کند. یکی از دلایل رفتار غیر نیوتنی این است که بلورهای چهار ضلعی واکس در محلول به صورت انبوه تجمع میکنند و مخلوطی ژلهای شکل را تشکیل میدهند که منجر به افزایش ویسکوزیته میگردد (Dirand, 1998). به دلیل وجود ساختار ژلهای شکل، نفتهای خام پارافینی رئولوژی پیچیدهای را از خود نشان میدهند و حداقل ۸ پارامتر تاثیرگذار بر رفتار جریانی آنها تشخیص داده شده است(Cawkwell & Charles, 1989). پارامترهای مهم از بین این ۸ پارامتر حرارت، تغییر سرعت(تنش برشی)، زمان و ترکیب درصد نفت میباشد (Tiwary, 2002; Kane et al., 2004).
نفتهای خامی که بلورهای واکس در آنها پدیدار شده است برای شروع مجدد جریان نیاز به غلبه بر تنش تسلیم دارند و جز سیالات تیکسروتروپیک[۱۴] میباشند که به صورت همدما ویسکوزیته آنها با گذشت زمان کاهش پیدا میکند(Tiwary, 2002;2005 Vignati et al.,).
روشهای حذف و کنترل رسوب واکس
معضلات ناشی از تشکیل رسوبات واکسی از همان ابتدای راه اندازی اولین چاه نفت گریبانگیر صنعت نفت بوده است. راه حل پیشنهادی برای کنترل رسوب واکس بر اساس اولویت پیش بینی یا تشخیص وقوع آن، ممانعت یا جلوگیری از پیدایش رسوب و در صورت تشکیل زدایش رسوب هستند(Leontaritis, 1996). در هنگام ارزیابی مشکلات رسوب واکس توجه به شرایط زیر حایز اهمیت است: ۱- غلظت نرمالپارافینها، ۲- توزیع عدد کربن، ۳- غلظت پارافینهای شاخه دار، نفتنها و آروماتیکها ۴- غلظت رزینها و آسفالتنها، ۵- آب و هوای منطقه (۱۹۹۵, Singh).
روشهای زیادی برای کنترل و حذف رسوب واکس ارائه شده است. اما مهمترین و رایجترین آنها روشهای مکانیکی، حرارتی ،شیمیایی و بیولوژیکی میباشد.
روشهای مکانیکی
این روشها یکی از قدیمیترین شیوه های حذف رسوبات واکسی هستند که با وجود نوآوریها و ابداعات جدید در روشهای دیگر، حتی هم اکنون جز پرکاربردترین روشها محسوب میشوند.
در زمان بروز توقف در تولید نفت به دلایل اضطراری یا غیره، نفت خام واکسی در خطوط لوله تحت شرایط ساکن (بدون جریان) سرد می شود. به منظور راه اندازی مجدد، جریان ژل باید شکسته شود. این شکست می تواند با اعمال فشار بر ژل انجام شود. به منظور پیش بینی فشار مورد نیاز برای راه اندازی جریان در حالت ایمن، قدرت ژل باید تخمین زده شود. از اینرو دانستن قدرت ژل نکته مهمی در راه اندازی دوباره جریان در خط لوله ژل شده میباشد. قدرت ژل با پارامتر تنش تسلیم ژل اندازه گیری می شود. اگر تنش برشی اعمال شده روی ژل از تنش تسلیم ژل تجاوز کند، شکست ژل نفت- واکس اتفاق میافتد. یکی از معمولترین روشهایی که برای اعمال فشار در خطوط لوله جریان استفاده می شود ، عملیات توپکرانی [۱۵] نامیده می شود. در این عملیات یک توپک (یک جسم جامد با قطر کمتر از قطر داخلی لوله) از خط لوله عبور داده می شود تا واکس رسوب یافته بر سطح خط لوله را پاک کند. برای سهولت توپکرانی یک سیستم خط جریان مشابه با طراحی مخصوص که اجازه عملیات توپکرانی را بدهد، باید ایجاد شود. توپکرانی باید به طور منظم برای جلوگیری از انسداد لوله بدلیل تشکیل مقادیر زیاد رسوب واکس صورت گیرد. اگر ضخامت رسوب واکس زیاد شود، فشار کافی برای هل دادن توپک از میان خط به دلیل تجمع واکس در جلوی آن وجود نخواهد داشت. بعلاوه توپکرانی در خطوط زیر دریا احتیاج به خاموشی سیستم نفت، پایدار شدن سیستم توسط تزریق متانول و خروج آن و سرانجام شروع به کار مجدد سیستم بعد از اتمام عملیات توپکرانی دارد. این فرایند ممکن است منجر به از دست دادن تولید ۱ تا ۳ روز شود. محققان با بهره گرفتن از مدلهای رسوب ایجاد شده بر پایه آنالیز سیالات و محاسبات اطمینان جریان، به دنبال راه حل تعیین مدت زمان بین عملیات توپکرانی هستند که نه خیلی سریع و مکرر باشد تا سبب زیان اقتصادی گردد، و نه خیلی طولانی باشد که سبب ریسک چسبیدن توپک به خط جریان گردد (Yang & Qiang, 2010).
روشهای حرارتی
روشهای حرارتی به صورت وسیعی برای جلوگیری از تشکیل واکس جامد مورداستفاده قرار میگیرند. حفظ ( عایق کاری) یا تنظیم (گرم کردن) دمای سیال در دماهای بالاتر از دمای ظهور واکس اساس این روشها را تشکیل میدهد. این روش در صورت طولانی بودن خط لوله محدودیت دارد. حتی استفاده از مواد عالی عایق کاری در داخل لوله کاملاً نمیتواند از سرد شدن سیال در محیطی که دمای آن پایینتر از دمای ظهور واکس است و در مسیری طولانی مثلاً به طول km20 جلوگیری کند. درعین حال عایق کاری مزایایی هم دارد. نرخ رسوب متناسب با نرخ اتلاف حرارت از خط لوله می باشد. بنابراین عایقکاری اگر چه تا حدودی می تواند نرخ رسوب را کاهش دهد، ولی به ندرت کاملاً از رسوب شدن جلوگیری می کند. استفاده از گرما به صورت القاء یا چرخش سیال داغ در جلوگیری و حذف رسوب واکس می تواند مؤثر باشد. ولی همان گونه که بیان شد، امکان پذیری هزینه اجرای طرح تعیین کننده میباشد. از سیالاتی مانند آب، سوخت دیزل و سیال نفتی در از بین بردن رسوب استفاده میشود. این کار نیز همراه با حرارت دادن مجموعه صورت میگیرد(سلیمانی نظر, ۱۳۸۵).
روش تبخیر ناگهانی رسوبات در لولههای قرار گرفته در زیر دریا نیز روش عملی می باشد. برای تثبیت دمای تبخیر ناگهانی در طول مسیر خط لوله، عایق کاری و انرژی گرمایی کافی میبایست در دسترس باشد. در این روش خطوط لوله دو تایی لازم است. در حین تبخیر ناگهانی کاملا باید مراقب بود که رسوبات ذوب شده به طرف پایین لوله و در نتیجه مخزن هدایت نشوند. سیستمهای متعددی در زیر دریا، برای بکارگیری روش تبخیر ناگهانی داغ در خطوط لولهای تا طول ۱۰ کیلومتر طراحی میشوند. انجام واکنش گرمازا در لولههای نسبتاً مسدود شده روش نوینی میباشد. تولید گرمای شدید و گاز فراوان سبب ذوب و اختلاط مکانیکی رسوب میشوند.
این روش با موفقیت زیادی در حذف مقادیر بالای رسوبات در لولههای انتقال مورد استفاده در عمل انتقال روبرو شده است. ولی این روش به دلیل هزینه بالا و مخاطرات ناشی از آن تنها برای شرایطی مناسب میباشد که مجبور به حذف مؤثر مقادیر بالای رسوب باشیم(سلیمانی نظر, ۱۳۸۵).
روشهای شیمیایی
انواع مختلفی از ترکیبات شیمیایی به منظور پیشگیری، حذف یا کاهش اثرات نامطلوب رسوب واکس بکار میروند که به میتوان به دو گروه عمده ممانعت کنندهها[۱۶] و حلالها اشاره کرد (Fong, 2007).
ممانعت کنندهها یا بازدارندههای شیمیایی
ممانعت کنندهها ترکیبات پلیمری هستند که از یک بخش هیدروکربنی و یک بخش قطبی تشکیل شده اند. بخش هیدروکربنی موجب اتصال بازدارنده به پارافین شده و بخش قطبی با تغییر مورفولوژی بلور بر فرایند تبلور تأثیر می گذارد(Fong , 2007). بازدارندههای شیمیایی در کل بسیار پرهزینهتر از توپکرانی مکانیکی هستند. اگرچه مقایسه هزینه وابسته به تناوب توپکرانی مورد نیاز، بازدهی بازدارندههای شیمیایی و بسیاری از فاکتورهای دیگر دارد (Chen et al., 1997). بازدارندههای شیمیایی میتوانند سبب کاهش نرخ رسوب شوند اما به ندرت میتوانند سبب حذف کامل رسوب شوند. بنابراین توانایی امکان توپکرانی هنگامیکه بازدارندههای شیمیایی مورد استفاده قرار میگیرند، همچنان به عنوان یک پشتیبان باید فراهم باشد. برای بازدهی مناسب بازدارندههای شیمیایی باید با نفت در شرایط عملیاتی تطابق داشته باشند. آزمایش موثر بودن بازدارندهها در شرایطی مشابه با شرایط عملیاتی برای هر کاربرد ضروری است. بازدارندههای شیمیایی برای جلوگیری از رسوب واکس عبارتند از (Yang & Qiang, 2010):
بازدارنده واکس ترمودینامیکی[۱۷]
کاهش نقطه ابری شدن، کاهش ویسکوزیته و نقطه ریزش. احتیاج به حجم بالایی دارد.
کاهنده نقطه ریزش[۱۸]
اصلاح ساختار بلورهای واکس، کاهش ویسکوزیته و تنش تسلیم، اما نرخ رسوب واکس را کاهش نمیدهند.
پخش کنندهها[۱۹] / مواد فعال سطحی[۲۰]
به عنوان پوشش بلورهای واکس برای جلوگیری از رشد آنها، تغییر تر شوندگی برای کاهش چسبیدن واکس به دیواره لوله یا دیگر بلورها به کار میرود.
اصلاح کننده بلور[۲۱]
سبب کاهش نرخ رسوب می شود اما مانع تشکیل آن نمیگردد. چسبندگی بلورهای واکس را ضعیف می کند و از تشکیل واکس روی دیواره لوله جلوگیری می کند. از تجمع و انباشتگی واکس جلوگیری می کند و برای شرایط پایا و خاموشی مناسب است. کاهش ویسکوزیته یا نقطه ریزش، هزینه بالا، احتیاج به عملیات توپکرانی و تزریق بالای نقطه ابری شدن از ویژگیهای آن است(Yang & Qiang, 2010).
حلالها
استفاده از حلالها برای رسوب واکس و آسفالتن معمولاً موفق ترین و در عین حال گرانترین روش زدایش می باشد (Yang & Qiang, 2010). حلالهای مورد استفاده در انحلال رسوبها معمولاً محتوای آروماتیکی بالایی دارند و قبل از تزریق باید گرم شوند. با این حال میتوان بدون نیاز به دمای بالا، برای مقابله با واکسهای با نقطه ذوب زیاد از بیشتر حلالها استفاده نمود(Becker et al., 1998). ترکیبات آروماتیکی نظیر تولوئن، زایلن و کروزن و آلکانهایی مانند پنتان و بوتان و هیدروکربنهای ترکیب شده با کلر از قبیل تتراکلریدکربن به عنوان حلال برای جلوگیری از تشکیل واکس استفاده میشوند، که بدلیل هزینه بالای حلالها از این روش فقط در موارد خاص استفاده می شود (Hennessy et al., 1999).
روشهای بیولوژیکی
فرم در حال بارگذاری ...