در یک دعوای دیگر[۶۹]، مدیریت مدرسه تصمیم گرفت دسترسی کودکان به مجموعه کتابهای هری پاتر را محدود کند، چرا که معتقد بود این کتابها نافرمانی و بیاحترامی را ترویج میکنند و نیز شامل مضامین جادوگری و علوم غیبی هستند. بنابرین چنین مقرر کردند که دانشآموزان برای اینکه بتوانند یکی از کتابهای این مجموعه را به خارج از کتابخانه مدرسه ببرند، میبایست یک اجازهنامه امضاءشده از والدین خود ارائه میدادند. دادگاه منطقهای فدرال حکم کرد که این محدودیت مغایر حقوق دانشآموزان برای خواندن و دریافت اطلاعات است و بنابرین تصمیم آن مدرسه را لغو کرد. بنابرین کتاب هری پاتر مجدداً به برنامه کتابخانهها بازگشت. دادگاه بر این نکته تأکید داشت که مدیریت مدرسه نمیتوانسته به علت اینکه با محتوای کتابها موافق نیست، حق قانونی دانشآموزان را نادیده بگیرد.[۷۰]
کتابخانههای مدارس و کتابخانههای عمومی نهادهایی هستند که غالباً با مخالفت با پخش برخی کتابها روبرو میشوند. این معنا اغلب در تضاد حقوق دو قشر، یعنی نویسندگان و ناشران که میخواهند محصولات فکری را در سطح بالاتری به فروش برسانند و خانواده ها و والدین که میخواهند از فرزندانشان در برابر آسیبهای محتوای زیانآور محافظت کنند، رخ میدهد. بنابرین عجیب نیست که بگوییم بین سالهای۱۹۹۰ و ۲۰۰۸، حدود ۵۶ درصد از کسانی که کتابها را مورد چالش قرار دادند، والدین کودکان و دانشآموزان بودند.[۷۱]
چنانکه ملاحظه میشود، محدودیتهای موجود برای حقوق مالکیت فکری در مورد کتابها و آثار مکتوب در حقوق آمریکا، بیشتر ناظر بر محدودیت نشر و عرضه این آثار است و دیگر شئون حقوق مالکیت فکری از جمله حق عدم تعرض و تمامیت اثر و حقوق معنوی پدیدآورنده غیرقابل خدشه میکند.
۳- ۱- ۱-۳- در حقوق فرانسه
فرانسه تمامی معاهدات مهم و اساسی مربوط به حقوق کودکان را امضاء کرده و پذیرفته است. این کشور، سازوکارهای فراوانی را برای نظارت بر رعایت حقوق کودکان از جمله اجرای کنوانسیون ۱۹۸۹حقوق کودک فراهم کرده و حتی به طور خاص یک سازمان بازرسی برای این کار ایجاد کردهاست.
کودکان زیر شش سال در این کشور، خدمات بهداشتی اجباری به منظور پیشگیری از بیماریها را از طریق شبکه گستردهای متشکل از هزاران تسهیلات بهداشتی را دریافت میکنند.
رفتن به مدرسه از سن شش سالگی تا سن شانزده سالگی در این کشور اجباری است. بهعلاوه، آموزش پیشدبستانی قبل از شش سالگی نیز به صورت اختیاری در دسترس است که البته بسیار به آن توصیه و تشویق میشود. کودکان استثنایی نیازمند آموزشهای ویژه نیز در کلاسهای مخصوص و در کنار همتایان خود تعلیم داده میشوند تا مقدمات مشارکت آن ها در جامعه فراهم شود.
در بیست و پنج سال اخیر، قوانین فرانسه در ارتباط با کودکان و حقوق آن ها چند برابر شده است. این قوانین به طور کلی از واژه «خردسال»[۷۲] به جای واژه کودک استفاده میکنند. خردسال در حقوق این کشور به هر فرد ـ اعم از دختر و پسر ـ اطلاق میشود که به سن هجده سالگی نرسیده باشد.[۷۳]
در اوضاع خفقان و حال و هوای بد اخلاقی که توسط رژیم ویشی[۷۴] در جریان جنگ جهانی دوم ایجاد شده بود، سانسور شدید آثار ادبی که در سال ۱۹۱۸ ملغی شده بود، دوباره برقرار گردید که البته پس از انقلاب و آزادی فرانسه مجدداً این روند سانسور شدید متوقف شد. هرچند آثار ادبی حاوی مضامین قبیح و مستهجن همچنان موضوع برخی از محدودیتهای رسمی شدید بود که برای سی سال پا بر جا ماند. این روند از سال ۱۹۷۰ به بعد رو به افول نهاد؛ هرچند قوانینی که اجازه ممنوع کردن آثار ادبی را میداد، با رویکرد تقویت اقدامات ضد هرزهنگاری ـ که در سال ۱۹۹۴ به صورت رسمی رونمایی شد ـ به قوت خود باقی ماندند.
قانون مربوط به کنترل و محدودسازی نشریات مخصوص کودکان که محدودیتهایی را برای کتابهایی که ناقض اصول اخلاقی منطبق با تصویبنامه حمایت از خانواده ۱۹۳۹ بودند اعمال میکرد، به عنوان دستاویزی برای سرکوب آثار ادبی عاشقانه و شهوتانگیز، در ۱۶ جولای ۱۹۴۹ به تصویب رسید.
ماده (۱) این قانون مواردی مشمول را اینگونه اعلام میکند: «گاهنامهها و و نشریات غیردورهای که با توجه به خصوصیت، عنوان یا موضوعشان ظاهراًً مخصوص کودکان و نوجوان هستند.»
ماده (۲) جرائم خاصی را احصاء کرده که به طور معمول کودکان و نوجوانان را هدف قرار میدهند. بر اساس این ماده این گاهنامهها یا کتب مجاز نیستند تصویر، نقل، نقد، عنوان یا مضمونی را در خود داشته باشند که تبهکاری، دروغگویی، سرقت، بیکاری و تنپروری و سستی، فساد جنسی، نفرت یا هر عملی که جرم اعلام شده است را تصدیق میکند یا سعی در تطهیر این عمل دارد.
دهه های چهل و پنجاه شاهد محدودیت شدید آثار ادبی به دلیل وجود مطالب مستهجن و شهوانی در آن ها بودند. برخی از آثار مورد بحث عبارت بودند از ترجمه فرانسوی کتابهای «مدار رأسالسرطان و مدار رأسالجدی» و «Sexus» اثر هِنری میلر[۷۵]، «روی قبر تو آب دهان میاندازم» اثر ورنون سولیوان[۷۶] و برخی آثار مارکوس دساده[۷۷] بودکه توسط انتشارات جین جکس پاورت[۷۸] منتشر شده بودند.
واقعه برجسته دیگر در زمینه محدودسازی انتشار آثار ادبی حاوی مطالب شهوتانگیز که توسط قوه مقننه فرانسه ایجاد شد، یک رأی اداری بود که نیازی به اعمال مجازات مندرج در مصوبه ۲۱ دسامبر ۱۹۵۸ مجلس شورای ملی نبود. این سند که ظاهراًً هدف آن حمایت از کودکان و نوجوانان فرانسوی بود، شامل کتابها گاهنامههایی میشد که هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان منتشر میشدند. این قانون، قرار دادن نشریات حاوی مضامین و ماهیت مستهجن، هرزهنگارانه و خشونتآمیز را در دسترس کودکان، ممنوع کرد.
بین سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۶۷، تعداد صد عنوان کتاب یا بیشتر ممنوعالانتشار شدند و در سال ۱۹۶۶، هر دو نشریه لو فیگارو[۷۹] و لو نوول آبزرویتور[۸۰]، بهعلت تبلیغ کتابهای شامل ممنوعیت، مشکلات حقوقی و قانونی پیدا کردند. تحولات اجتماعی مربوط به مسائل جنسی ایجادشده در سال ۱۹۶۸، حداقل در بدو امر با سرکوب و محدودسازی آثار حاوی مطالب شهوتانگیز مبارزه نکرد. در اواخر دهه شصت، آثار عاشقانه و شهوتانگیز نویسندگانی چون دساده، هِنری میلر، گایوتات[۸۱]و برخی دیگر از نویسندگان، ممنوعالانتشار شدند. در سال ۱۹۷۳، یک ناشر کتب حاوی مطالب عاشقانه و شهوتانگیز به نام رجین دفورگس[۸۲]به علت بیرون دادن مجموعه آثار «پوزش ادبی بابت انحراف»[۸۳]، ده هزار فرانک جریمه شد. محاکمه دفورگس موجی از اعتراضات را برانگیخت که ممکن است در کاهش محدودیت و سرکوب آثار ادبی که در اواسط دهه هفتاد در فرانسه اتفاق افتاد، دخیل بوده باشد.
فرم در حال بارگذاری ...