شکل ۳‑۳-توابع انتقال خطی و تانژانت سیگموئید ۳۷
شکل ۳‑۴ نمودار خطا برای مجموعه آموزشی و ارزیابی یک شبکه ۳۸
شکل ۴‑۱- شبکهی عصبی با توابع انتقال تانژانت سیگموئید ۴۶
شکل ۴‑۲- نمودار خطاها در الگوی اول شبکهی عصبی ۴۸
شکل ۴‑۳- اطلاعات کلی خروجی شبکه الگوی اول، (الف):آموزش شبکه ، (ب):اعتبارسنجی ، (ج): کل شبکه، (د): تست شبکه ۴۹
شکل ۴‑۴- شبکهی عصبی با توابع انتقال خطی ۵۰
شکل ۴‑۵- نمودار خطاها در الگوی دوم شبکهی عصبی ۵۱
شکل ۴‑۶- - اطلاعات کلی خروجی شبکه الگوی دوم، (الف):آموزش شبکه ، (ب):اعتبارسنجی ، (ج): کل شبکه، (د): تست شبکه ۵۲
شکل ۴‑۷- شبکهی عصبی با توابع انتقال تانژانت سیگموئید ۵۳
شکل ۴‑۸- نمودار خطاها در الگوی سوم شبکهی عصبی ۵۴
شکل ۴‑۹- - اطلاعات کلی خروجی شبکه الگوی سوم، (الف):آموزش شبکه ، (ب):اعتبارسنجی ، (ج): کل شبکه، (د): تست شبکه ۵۵
شکل ۴‑۱۰- حساسیت سطح اشتغال به باز بودن اقتصاد در الگوی اول شبکهی عصبی ۵۶
شکل ۴‑۱۱- حساسیت سطح اشتغال به باز بودن اقتصاد در الگوی دوم شبکهی عصبی ۵۷
شکل ۴‑۱۲- حساسیت سطح اشتغال به باز بودن اقتصاد در الگوی سوم شبکهی عصبی ۵۷
شکل ۴‑۱۳- نمودار خطاها در شبکهی عصبی برای پیشبینی ۶۰
شکل ۴‑۱۴- اطلاعات کلی خروجی شبکه برای پیشبینی، (الف):آموزش شبکه ، (ب):اعتبارسنجی ، (ج): کل شبکه، (د): تست شبکه ۶۱
. شکل ۴‑۱۵- نمودار مقادیر واقعی و پیشبینی شده در شبکهی عصبی ۶۱
کلیات تحقیق
مقدمه
پدیدهای که تحت عنوان جهانیشدن شناخته شده است، قبل از هر چیز به گسترش حوزهی جغرافیایی تحت تسلط اقتصادی مناسبات سرمایهداری باز میگردد. مقایسهی نقش جهان در ۲۰ سال پیش با آنچه امروز شاهد آن هستیم، تفاوتها را در یک نگاه آشکار میکند. تا ۲۰ سال پیش، حوزهی عملکرد نسبتاً بی مانع مناسبات سرمایهداری جهانی، محدود به اروپای غربی، آمریکای شمالی، ژاپن، استرالیا و چند کشور دیگر بود. در سایر کشورها، چه آنها که با مدل سوسیالیسم واقعا موجود اداره میشدند و چه کشورهای حاشیهای دنیای سرمایهداری، غالباً دخالت گستردهی دولتها، سلطهی مناسبات ماقبل سرمایهداری و موانع مناسبات آزاد اقتصادی بینالمللی، عرصه را بر آنچه امروز با نام جهانیشدن میشناسیم، تنگ میکرد.
سرمایهداری جهانی حتی در کشورهای حاشیهای خود امکان توسعهی آزادانه نداشت. به کشور خود بنگریم: در ایران بخش بزرگی از تولید ناخالص داخلی حتی در رژیم شاه نیز تحت تسلط دولت بود که مثلاً بهره برداری از منابع نفت و گاز را در کنترل خود داشت. در چنین شرایطی، سرمایه داری جهانی در گسترش خود با مانع مواجه بود. حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری نیز دولتهای ملی هنوز در عرصهی اقتصاد امکانات بسیار گستردهای برای دخالت داشتند و از این امکانات بهره میگرفتند.
برخی از شاخههای اقتصادی نظیر پست و مخابرات تقریباً در همهی کشورها در دست انحصارات ملی(دولتی یا غیردولتی) بود. به نسبت حد نفوذ جنبش کارگری در این کشورها، سایر عوامل بازدارنده نظیر بیمههای اجتماعی و مالیات نیز برضد روند جهانیشدن عمل میکرد.
از ۲۰ سال پیش تا کنون، در سراسر جهان رویدادها و روندهای عظیمی شرایط را در جهت تسهیل جهانیشدن تغییر داده است. از آن جمله:
مناسبات اجتماعی در بسیاری از کشورها از بقایای روابط عقب مانده رهایی یافته و رشد مناسبات سرمایهداری در این کشورها به مرحلهای رسیده که برقراری ارتباط تنگاتنگ با سرمایهداری جهانی را در دستور روز قرار داده است. این روند به عنوان نمونه هند و شماری از کشورهای خاور دور و آمریکای لاتین را به طور کامل وارد تقسیم کار جهانی سرمایهداری کرده است، به گونهای که اقتصاد این کشورها دیگر در درجهی اول نه مبتنی بر بازار ملی، که متکی بر ارتباط اقتصادی با جهان است.
برخی از کشورها که قبلا به دلایل ایدئولوژیک و سیاسی، ارتباط خود را با سرمایهداری جهانی محدود کرده بودند، یکی پس از دیگری وارد تقسیم کار سرمایهداری جهانی شدند. چین در این زمینه پیش قدم بود و بعداً کشورهای اروپای شرقی و سایر اعضای بلوک سوسیالیستی سابق نیز به این روند پیوستند.
در خود کشورهای سرمایهداری پیشرفته، ” انقلاب محافظهکارانه” که در انگلیس آغاز شد، در امریکا ادامه یافت و سپس به سایر اعضای کلوب ثروتمندان سرایت کرده، حوزهی فعالیت بخش خصوصی را گسترش داد و موانع بسیاری را بر سر راه انباشت سرمایه برداشت.
در بخش پیشرفتهی جهان سرمایهداری، پیوسته از تأثیر بازدارندهی مرزهای ملی در روابط اقتصادی کاسته شد. بازار مشترک اروپا به جامعهی اروپا و سپس اتحادیهی اروپا تبدیل شد. حوزهی اقتصادی “نفتا” در نیمکرهی غربی تشکیل شد. بر اثر این تحولات، امروزه در این کشورها موانع بسیار کمتری را در راه انتقال سریع اطلاعات و مبادلات اقتصادی الکترونیکی از قبیل مبادلات بانکی و بورسی و نیز کوتاه کردن روال تصمیمگیریها فراهم کرده است. امروز انتقال میلیاردها دلار سرمایه از این سو به آن سوی جهان با فشار یک دکمه میسر است.
آخرین عامل نامبرده در بالا در بسیاری از مقالات نوشته شده دربارهی جهانی شدن، به خطا به عنوان عامل اصلی زمینه ساز برای جهانیشدن ذکر میشود در حالیکه ورود به عصر اینترنت به یک تعبیر، از عواقب جهانیشدن است. سرمایه برای جهانی شدن، نیازمند زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی سریع بود. ازین رو از اوایل دهه هشتاد، در این رشته از تکنولوژی سرمایه گذاریهای کلانی صورت گرفت که از اواسط دهه ۱۹۹۰ ثمر داد و حاصل آن، شبکهی جهانی اینترنت به صورتی است که امروزه با آن سروکار داریم. در حقیقت این اینترنت نبود که به جهانیشدن انجامید، بلکه در مرحلهی معینی از جهانی شدن، نیاز این روند به زیرساخت ارتباطی، به سرازیر شدن سرمایه برای گسترش شبکههای کامپیوتری منجر شد و گسترش این شبکه ها متقابلا جهانیشدن را سرعت بخشید.
تعریف مسئله و بیان سوالهای اصلی تحقیق
بیشک بیکاری و اشتغال ناقص یکی از بزرگترین مشکلاتی است که اقتصادهای مختلف با آن دست و پنجه نرم میکنند و بدون استثناء یکی از اهداف و اولویتهای هر دولتی از بین بردن و حتیالامکان کاهش و تخفیف این معضل اقتصادی است. در حال حاضر بیکاری گسترده مهمترین مشکل اقتصادی کشور ما به شمار میرود. در سالهای اخیر پس از بحران شیر خشک و سپس بحران آموزش، بحران اشتغال ایجاد شده است(کمیجانی و عیسی زاده،۱۳۸۰).
رشد روزافزون جمعیت و پایین بودن ظرفیتهای تولید، باعث به وجود آمدن بحران بیکاری در دهه اخیر شدهاست و اذهان را به این فکر واداشته که برای ساماندهی و کاهش بیکاری، برنامهریزیها در چه جهتی باید صورت گیرد(بلالی و خلیلیان،۱۳۸۲).
هر کشوری به دنبال افزایش نیروی کار خود در جهت افزایش تولید و رشد اقتصادی میباشد. به بیان دیگر، نیروی کار ابزار مهم برای پیشرفت و توسعهی کشورهاست. از سوی دیگر در کنار توسعهی اشتغال نیروی انسانی، بحث جهانیشدن به طور گستردهای در سالهای اخیر مطرح شده است(رسولی نژاد و نوری،۱۳۸۸).
یکی از پدیدههای بسیار قابل توجه دهه های اخیر در اقتصاد جهانی، در هم آمیزی و ادغام اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی است که آثار آن را میتوان در افزایش بازرگانی بینالمللی، جهانیشدن تولید و جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی ملاحظه کرد (دادگر و ناجی میدانی ،۱۳۸۲).
جهانیشدن اشاره به فرآیندی دارد که از طریق آن اقتصادهای ملی بازتر شده و بنابراین بیشتر تحت تأثیر اقتصاد فراملی قرار میگیرد و در آنها کنترل ملی کاهش مییابد (تقوی، ۱۳۸۱).
با مقرراتزدایی بازارهای مالی سراسر جهان، تحول رو به گسترش تکنولوژی اطلاعات، بازارهای مالی نیز به سرعت آزاد شدهاند و با بین المللی شدن خدمات روزافزونی چون بانکداری، بیمه، تبلیغات، حسابداری، ارتباطات و رسانههای همگانی الگوی مصرف و تقاضا در سراسر جهان دگرگون گشته و با حضور گسترده شرکتهای چند ملیتی وسایل ادغام هر چه بیشتر در اقتصاد جهانی فراهم گردیده است(دادگر و ناجی میدانی، ۱۳۸۲).
از آنجا که جهانیشدن فرآیندی چند بعدی است، منطقی است که شاخصهای مختلفی برای آن وجود دارد که هریک ابعاد مختلفی از آن را پوشش میدهد و نیز آثاری متنوع بر روی هر یک از متغیرهای اقتصادی به جا گذارد، از جمله بر بازار کار و اشتغال.
اشتغال کامل یکی از دستاوردهای عمده دولت رفاه بعد از جنگ دوم جهانی بود. چون اشتغال عمدهترین منبع درآمد برای گروه وسیعی از جمعیت فعال محسوب میشود(تقوی، ۱۳۸۱).
اما جهانیشدن برای یک اقتصاد نیمه دولتی و حمایت شده و غیر رقابتی چون ایران کار سادهای نیست و با ورود به عرصهی جهانی شدن، ممکن است با مشکلات قابل ملاحظهای در عرصهی رقابت با تولیدات خارجی روبرو شود و همزمان افزایش فقر، بیکاری و فشار بر گروه های آسیب پذیر( حداقل در کوتاهمدت) متصور خواهد بود. لکن راه برخورد صحیح با این مشکلات، نه فرار از آنها بلکه فراهم سازی تمهیدات لازم با مدیریتی قوی است.
در مطالعه انفرادی، در کشورهایی که جهانیشدن اقتصاد در آنها سرعت بیشتری پیدا کرده و یکپارچگی افزایش یافته است، در دوره زمانی ۲۰۰۰-۱۹۸۰ هم کاهش نرخ بیکاری و هم افزایش آن، مشاهده شده است. با این توضیح که کشورهایی که رشد جهانیشدن اقتصاد در آنها بیشتر از همه بوده، عموماً کاهش نرخ بیکاری را تجربه کردهاند مانند تایلند، سنگاپور، هنگکنگ، مالزی و کرهجنوبی(رمضانپور، ۱۳۸۳).
نتایج نشان میدهند که تسریع جهانیشدن اقتصاد به طور متوسط دارای همبستگی معنی داری با کاهش نرخ بیکاری است. همچنین بررسی شاخصهای جهانیشدن اقتصاد ایران نشان میدهد که این کشور در مجموعه کشورهای تحت مطالعه در رده آخر قرار دارد. مشارکت بیشتر در اقتصاد جهانی در شرایط نرخهای بالای تورم و ساختار شدید حمایتی، اگر به افزایش نرخ بیکاری نیانجامد، کاهش محسوس آن را در پی نخواهد داشت. با هدفگیری ثبات اقتصادی و بهبود اساسی بهرهوری نیروی کار(در چارچوب استراتژی مشارکت فعال) میتوان به کاهش مؤثر نرخ بیکاری امیدوار بود(رمضانپور، ۱۳۸۲).
یک فرضیه انتخابی این است که جهانیشدن در کوتاهمدت در ایران باعث افزایش بیکاری میشود و در بلندمدت نرخ بیکاری را به طور مؤثری کاهش میدهد و این با مطالعه دقیق جهانیشدن اقتصاد و بازار کار در ایران میسر است. برای این منظور ابتدا باید مبانی نظری تحقیق، مطالعه و بررسی شود و سپس رابطهی بین جهانیشدن اقتصاد و نرخ بیکاری در ایران، از طریق ابزار مناسب مشخص گردد. و لذا باید از طریق یک شاخص مناسب (مانند نسبت تجارت به GDP، سهم مصنوعات از صادرات و نسبت FDI به GDP) سعی در اندازهگیری کمی جهانیشدن اقتصاد کرد.
شبکههای عصبی مصنوعی در مدلسازی پدیدههای گوناگون، کاربرد گستردهای یافتهاند. قدرت واقعی شبکههای عصبی، توان آموزشپذیری آنها است. به این مفهوم که این شبکهها قادرند تا از روی الگوهای آموزشی(ورودیها و خروجیهای متناسب) با بهره گرفتن از الگوریتمهای مختلف آموزش، رابطهی بین متغیرهای مختلف را شناسایی نمایند. رهیافت شبکههای عصبی به عنوان روش دادهمحور و بدون در نظر گرفتن فرضیات موجود در روشهای مدلگرا، چشمانداز نوینی در جهت تقریب توابع پیچیده میباشند.
با توجه به مباحث بیان شده و نیز اهمیت مباحث جهانیشدن و بیکاری، این تحقیق در پی مطاله و پیشبینی اثر جهانیشدن بر سطح اشتغال در اقتصاد ایران با بهره گرفتن از ابزار شبکههای عصبی مصنوعی است.
سوال اصلی تحقیق
آیا بازتر شدن اقتصاد ایران منجر به افزایش سطح اشتغال میشود؟
ضرورت انجام تحقیق
با توجه به اینکه جهانیشدن فرآیندی اجتناب ناپذیر است و اثر خود را بر روی متغیرهای اقتصادی، از جمله سطح اشتغال به جا میگذارد، لزوم استفاده از ابزارهای دقیق تر برای پیشبینی این تأثیر، آشکار است. مطالعات قبلی صورت گرفته در ایران بر پایهی ابزارهای کلاسیک بوده است و این در حالی است که شبکههای عصبی مصنوعی برای مدلهای غیرخطی توان بالاتری دارد.
فرضیه تحقیق
فرم در حال بارگذاری ...