۲-۶-۳-۲ رویکرد جذب یا همانند سازی: رویکرد جذب یا همانندسازی طرفدار سیاست تلفیق نسل نوجوان و جوان یا افراد تازه وارد به یک جامعه از طریق فرایند سازگاری و انطباق یک طرفه میباشد. در برخی از موارد مفهوم جذب یا همانندسازی و مفهوم تلفیق یا درهم تنیده شدن در جای هم به کار میرود ولی سازگاری مفهومی است که شکل تدریجی بیشتری دارد. بنابراین، جذب یا همانندسازی مطلب بدان معناست که فرد باید خود را از لحاظ فرهنگی، همانند و همساز غالب جامعه نماید.
۲-۶-۳-۳ رویکرد تکثرگرا: رویکرد تکثرگرا دارای ویژگی بارز ارائه حقوق مساوی برای تمام افراد است. در این رویکرد تمام شهروندان از حقوق برابر برخوردارند و میتوانند به تمام حوزههای اجتماعی و منابع مرتبط دسترسی داشته باشد بدون آنکه از شهروندان انتظار رود که احساسات و تعلقات متفاوت خود را ترک نمایند. در این رویکرد، عضویت در جامعه مدنی در برگیرنده مشارکت کامل در امور جامعه و دولت میباشد. براساس نظریه کاستلز، این رویکرد در کشورهایی نظیر ایالات متحده آمریکا، کانادا واسترالیا مشاهده میشود.در عین حال، باید توجه داشت که حتی در رویکرد تکثرگرا نیز محدودیتهایی در ارتباط با ارزشهای بنیادی وجود دارد. (محسنی؛۱۳۸۹: ۱۳۴)
۲-۷ رویکردهای شهروند خوب
از سوی دیگر با توجه به این دیدگاه که شهروند خوب کیست و اصولاً شهروند خوب از چه خصلتهایی برخوردار است،می توان به دو رویکرد اشاره کرد:
۲-۷-۱ رویکرد سنتی: در این رویکرد، شهروند عمدتاً نقش منفعلی را داراست. وی طی جریان جامعه پذیری که به ویژه به و سیلۀ نهادهای تربیتی و خانواده انجام میشود به سوی وفاداری به کشور و دولت خود ترغیب میگردد. عمده موضوعات مطروحه در این رویکرد، پرداختن به تاریخ و سنّتهای ملی است. همۀ این جریانات، هر شهروند را آماده میکند تا نقش منفعل خودرا در جامعه بر عهده گیرد.
در این دیدگاه، به طور کلی یک بزرگسال هنگامی یک شهروند خوب است که:
از قانون اطاعت کند؛
در هر انتخاباتی رأی بدهد؛
در مورد تاریخ کشور خود بداند؛
مسائل سیاسی را از طریق روزنامهها، رادیو و تلویزیون دنبال کند؛
و برای نمایندگان دولت احترام قائل شود.
۲-۷-۲ رویکرد فعال:
این رویکرد در صدد بررسی موضوعات مهم روز و اشاعۀ فرهنگ مشارکت جویی در اصلاح جامعه در سطح محلی، ملی و حتی جهانی است. در این رویکرد هر کسی حق دارد که عقایدش را آزادانه بیان کند و دیدگاههای خود را در قالب چارچوبهایی ارائه و پیگیری نماید. در رویکرد فعال، هنگامی یک بزرگسال یک شهروند در نظر گرفته میشود که:
در فعالیتهایی که در جهت نفع عموم است، مشارکت کند؛
نسبت به مباحثات سیاسی حساس بوده و احساس تعهد نماید؛
در ابتکارات و نوآوریهایی که از محیط زندگی حمایت میکند، مشارکت جوید؛
در فعالیتهایی که به منظور ارتقاء حقوق بشر است، شرکت کند؛
و در نهایت بتواند در مقابل قوانینی که معتقد است عادلانه نیست به صورت منتقدانه برخورد کند.
۲-۸ پیشینۀ تحقیق
۲-۸-۱ تحقیقات داخلی
در زمینه ی موضوع مورد پژوهش، تحقیقی که مستقیماً تمامی محتویات آن را در برگیرد بسیاراندک است. اما تحقیقاتی مرتبط با آن انجام گرفته که در ادامه به آنها میپردازیم:
الف)پایان نامه عبدالهادی دانشپور(۱۳۷۹) با عنوان “بازشناسی مفهوم هویت در فضای عمومی شهری(خیابان)در تهران” نمونه موردی خیابان انقلاب، رساله برای اخذ درجه دکتری در رشته شهرسازی مرتبطترینتحقیق در زمینه موضوع مورد مطالعه ی ماست. پرسش اصلی در این پژوهش این گونه مطرح شده است:
چه ویژگیها و عواملی باعث میشود یک فضا و مکان واحد تشخص و حس تعلق به انسان گردد؟(طراحی مبلمان در شهر)
از جمله مهمترینپرسشهای اساسی در این تحقیق به قرار زیر است:
فضا چیست؟ و رابطه با محیطهای انسان ساخت چه مفهوم و تعبیری دارد؟
کدام عوامل در ایجاد فضاهای شهری دخالت دارد؟
چه ملاک و ارزیابی برای تشخیص و ارزیابی فضاهای شهری وجود دارد؟
روش تحقیق این پژوهش شامل دو مرحله ی تحلیل اکتشافی- اسنادی و تحلیل اکتشافی- تجربی است. شیوۀ نمونه گیری، شیوۀ پردازش دادهها و ساختار پرسشنامه میباشد. جامعۀ آماری در این تحقیق، مردم در مکانهای مشخص در نقاط خاصی از خیابان انقلاب میباشد که تعداد آنها ۲۰۰ نفر تعیین گردید. اما برای به دست آوردن قابلیت اعتماد بیشتر به ۲۲۰ نفر افزایش یافته است.
ب)هودسنی(۱۳۸۴) پایان نامهای با عنوان “بهبود ساختاری فضای محلات شهری در چارچوب توسعۀ محلهای پایدار در فضای محلۀ جلفای تهران” برای اخذ درجۀ کارشناسی ارشد رشتۀ شهرسازی از دانشکدۀ هنر، دانشگاه تربیت مدرس را به انجام رسانیده است. این تحقیق سعی دارد تا پتانسیلهای بالقوۀ درون محلات شهری از طریق قدرتمند سازی گروههای محلی و مشارکت کنندگان به عنوان سرمایههای اجتماعی به صورت فعال، عمیق، مؤثر و متمرکز استفاده نماید. محدودۀ مطالعاتی در این تحقیق، محدودۀ جلفا(ارسباران) در شهر تهران میباشد. پیشینۀ تاریخی این محله وجود گروههای اقلیت، از جمله ارامنه، از گذشتههای دور در این محدوده سبب ایجاد شبکههای اجتماعی قوی و ارتباطات مؤثر در آن گردیده است.
اهداف خاص این پژوهش به قرار زیر است:
افزایش حس تعلق خاطر و مسئولیت پذیری ساکنین محلۀ جلفا از طریق تعاملات اجتماعی و تناسبات اجتماعی.
استفاده از نظرات و مشارکت ساکنین در محله به منظور حل مشکلات و بهبود ساختاری- فضایی و عملکردی در محله جلفا.
روش تحقیق این پژوهش، میدانی بوده و از روشهای توصیفی(اسنادی) برای دستیابی به ادبیات تئوریک سود جسته است. افراد جمعیت نمونه در این تحقیق به شیوۀ نمونه گیری خوشهای انتخاب گردیده است.
ج)معصومه کنگاوری(۱۳۷۸) در تحقیقی با عنوان” اصول و طراحی محلههای مسکونی در ایران و محله مسکونی در چیتگر تهران” که در دانشکدۀ معماری دانشگاه شهید بهشتی به انجام رسانیده سعی بر آن داشته تا با تغییر و انطباق طرح با واقعیات طبیعی مناطق را مورد بررسی قرار دهد.تحقیق او نشان میدهد که جستجوی فضا و طراحی شهری برای شهرسازی امروز همان جستجوی هویت برای فرهنگ است.
۲-۸-۲ تحقیقات خارجی
در تحقیقی با عنوان" تغییرات مکانی و فرآیندهای هویت” که در سال۱۸۵۰ انجام گرفته رابطۀ این دو متغیر با بهره گرفتن از مدل Break well مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش طی یک فرایند تغییر مکان در محلهای قدیمی در شهر لیسبون ۲ گروه از ساکنین طی ۲ مرحلۀ زمانی، در طول فرایند بازسازی مورد مطالعه قرار گرفتند. فرضیۀ معمول در این تحقیق آن است که تغییر مکان و انتخاب ساکنین، رابطه میان مردم و مکان را تغییر میدهد. مهمترین هدف تحقیق حاضر بررسی دقیق رابطه میان تغییرات مکانی و فرآیندهای هویتی در شهر لیسبون است.
در تحقیق دیگری که در دهۀ ۹۰ در یک اتوبان جدید جهت عبور و مرور موتورسیکلت انجام گرفته محلههای فقیرنشین و حصیرآبادهایی که جهت ساخت این اتوبان خراب شدهاند مورد بررسی قرار گرفته، رابطۀ تعاملی که ساکنین با محلات دیگر برقرار کردند مورد توجه بوده است. برای ارزیابی تغییرات هویتی مردم این محله بعداز این دو تغییر مکان دو گروه، هر کدام متشکل از ۲۰ سکنه مورد مطالعه قرار گرفتهاند، گروه اول خواستار بازگشت به محلۀ قدیمی بودهاند و گروه دوم تصمیم داشتند در محل جدید بمانند. نتایج نشان داده که اکثر فرضیات تحقیق درست بوده است. هر دو گروه دارای دیدگاهی منفی نسبت به همسایگان فعلی خود بعد از تغییر مکان هستند و پیوستگی اجتماعی قوی با آنها ندارند و مقاومت در مقابل تغییرات از خود نشان میدهند.
۲-۸-۳ نتیجه گیری
بر طبق نتایج به دست آمده از تحقیقات داخلی و خارجی در حول و حوش فضا و طراحی شهری میتوان گفت: نتایج پژوهشها کاربرد معماری و شهری داشتهاند در صورتی که تحقیق حاضر با در نظر گرفتن تعاملات اجتماعی در حوزۀ آگاهی شهروندی و طراحی، فضا و ساختارهای شهری در حوزۀ مبلمان شهری سعی در تلفیق شهری- جامعه شناسانه دارد. و با در نظر گرفتن متغیرهایی چون امنیت شهری، خوانایی، فضا و تبلیغات شهری، عملکردهای این فضا را بر رویاندیشۀ افراد جامعه مورد بررسی قرار میدهد.
فصل سوم:
چارچوب نظری تحقیق
۳-۱ چارچوب نظری
شهروندی از مهمترینمفاهیم اجتماعی است که درون شبکههای مفهومی و در بسترتاریخی - اجتماعی، محتوا و معنای خود را آشکار ساخته است. این مفهوم، در فرایند تاریخی و به تبع تحولات پدید آمده در جوامع، دگرگون شده است. چنان که مکاتب وصاحب نظران مختلف، این مفهوم را در زمینههای متفاوت مورد بررسی قرار داده و هریک بر بعد یا ابعادی از آن تأکید داشتهاند.
در بررسی تحولات نظری مفهوم، به یک اعتبار میتوان دو مکتب لیبرالیسم و مکتب جمهوری خواهی را از یکدیگر تفکیک کرد).شیانی؛ ۱۳۸۱:۶۴) در مکتب لیبرالیسم اصالت با فرد است، پس فرد موجودی عقلانی و آزاد در انتخاب شیوه زندگی خود به شمارمی رود و دولت نیز در این میان نقش بی طرف دارد. بنابراین، شهروندی باید برمبنای حقوق باشد اگرچه این امر به معنای فراموش کردن وظایف نیست بلکه نشان میدهد که حقوق بنیادی تراند.هابز از جمله متفکران لیبرال است که حقوق شهروندی را شامل حق طغیان، حق اعمال نظر، حق انتخاب وکیل و نماینده و حق آزادی بیان میداند و معتقد است مادامی که شهروندان از این حقوق برخوردار نشوند جامعه مدنی به معنای واقعی خود شکل نخواهد گرفت. در حالی که در مکتب جمهوری خواهی این تعهدات و وظایف هستند که نقش محوری ایفا میکنند. شهروندی در این تفکر یک عمل و فعالیت تعریف میشود. افراد بر جامعه اولویت ندارند بلکه هویت خود را در بستر اجتماعی شکل میدهند. به بیان دیگر عضویت در اجتماع و عمل به وظایف، آنان را شهروند میکند).شیانی؛۱۳۸۱: ۱۴)
اولین تلاش منظم نظری در این سنت فکری مربوط به ارسطوست. به عقیده وی شهروندان کسانی هستند که به طور چرخشی در زندگی مدنی و شهری در حکم راندن سهیم میباشند. در این نظام حکومتی شهروندان قادر به آگاه شدن از ویژگیهای یکدیگرند. نکته قابل توجه در بحث ارسطو این است که شهروند صاحب حقوق، حق دارد که برای کسب حاکمیت تلاش کند و بپذیرد که دیگران نیز صاحب حق هستند که برای تصرف و حاکمیت و جانشینی او بکوشند.(اسماعیلی؛۱۳۸۰: ۱۰۷)
در دیدگاه جامعه شناسان نیز افرادی چون مارشال، مارکس، پارسونز،هابرماس، ترنر و… در زمینه شهروندی نظریه پردازی کردهاند.
۳-۲ مارشال
تی. اچ. مارشال سه نوع حق(مدنی،سیاسی و اجتماعی) در ارتباط با رشد شهروندی تشخیص داده است. وی حقوق مدنی را به حقوق فرد در قانون اطلاق میکند. این حقوق شامل امتیازاتی است که بسیاری از ما آنها را امروز بدیهی میدانیم، اما به دست آوردن آنها زمانی دراز طول کشید(و به هیچ وجه در همۀ کشورها شناخته نشدهاند). حقوق مدنی شامل آزادی افراد برای زندگی در هر جایی که انتخاب میکنند، آزادی بیان و مذهب، حق مالکیت و حق دادرسی یکسان در برابر قانون است. دومین نوع حقوق شهروندی حقوق سیاسی است به ویژه حق انتخابات و انتخاب شدن. این حقوق نیز به آسانی و به سرعت به دست نیامد. در حالی که در اروپا مردم حقوق قانونی و سیاسی کسب میکردند در بسیاری از نقاط دیگر جهان استعمار در حال پیشرفت بود. سومین نوع حقوق شهروندی که مارشال تشخیص میدهد حقوق اجتماعی است. این حقوق به حق طبیعی هر فرد برای بهرهمند شدن از یک حداقل استاندارد در رفاه اقتصادی و امنیت مربوط میشود. اگر چه در برخی کشورها مانند آلمان قرن ۱۹ انواع مختلف مزایای رفاهی قبل از اینکه حقوق قانونی و سیاسی به طور کامل اجرا شود معمول گردیده بود ولی در بیشتر جوامع حقوق اجتماعی آخرین حقوقی بوده است که پدید آمده است.(گیدنز؛۱۳۸۱: ۳۴۱)
ژانوسکی با بسط نظریه مارشال، شهروندی را عضویت فعال افراد در قلمرو دولت -ملت دانسته که به موجب آن شهروندان از حقوق و تعهدات برابر برخوردارند. وی همچون مارشال به بعد حقوقی شهروندی توجه بیشتری داشته است. به نظر ژانوسکی، حقوق شهروندی حقوقی هستند که گروههای مختلف از آنها حمایت میکنند و توسط دولت تثبیت و تأیید میشوند و دارای ضمانت اجراییاند. وی به طور کلی چهارنوع حقوق قانونی، سیاسی، اجتماعی و حقوق مشارکت را از هم متمایز میکند.(شیانی و داودوندی؛۱۳۸۹: ۴۱)
۳-۳ مارکس وبر
در حالیکه وبر درتعریف خود از شهروندی بیشتر به حقوق سیاسی شهروندان مانند حق رأی و حق انتخاب نمایندگان توجه داشت، برداشت مارکسیستی از حقوق، بر پایه جمع گرایی استوار بوده است. مارکس با زیربنا قرار دادن منابع اقتصادی و روبنا قرار دادن آگاهی و شعور انسانها به شهروندی و حقوق مربوط به آن توجه داشته است. به عقیده وی مجموعه این روابط پایه واقعی بنای حقوقی و سیاسی را میسازند و با صورتهای معینی از آگاهی همراهاند. در نظام سرمایه داری نابرابریهای وسیع طبقاتی وجود دارد و جایی برای شهروندی و مشارکت افراد نیست، پس شهروندان دارای حقوق برابر نیستند.(شیانی و داودوندی؛۱۳۸۹: ۴۱) مارکس وبر شهروندی را به لحاظ تاریخی با رشد دولت- شهرهای یونان باستان درارتباط میداند. جایی که فضایی عمومی برای ارتباط آزاد و عقلانی میان کنشگران اجتماعی فراهم میساخت. مفهوم شهر و تکامل تاریخی، هرمهای مستقل در تکوین نوعی تفکر تلفیقی در مورد آزادی، فردیت و مدنیت نقش حیاتی داشته است. وی این مشخصه را منحصر به غرب میدانست.(ذکائی؛۱۳۸۰: ۶۹) از نظر وبر، شهروندی درشهرها شکل گرفته است و در حقیقت وابسته به مصلحتاندیشی و تدابیری بود که شهر به عنوان یک اتحادیه ی ایستایی و آیین جمعی که اعضای آن براساس مالکیت زمین شهری و برخورداری از امور، وظایف و امتیازات ویژه معین میشدند، متعهد به درنظر گرفتن آنها بود. از نظر او شهروند بودن به معنای توانایی مشارکت مردم در تصمیم گیری، تنظیم سیاستها و نیز شرکت داشتن در انتخاب رهبران بود و امتیازات ویژه ی آنها شامل حق شهروندی به انضمام انحصارات بازار، حقوق تجارت آزاد، جواز مبادله و حق کاهش داد و ستد رقابت آمیز، مشارکت در امور قضایی و موقعیتهای ویژه برای مقاصدی چون اهداف نظامی بود.( هزارجریبی؛۱۳۹۰: ۷) همچنین با توجه به این نکته که نظریۀ کنش ریشه در کار مارکس وبر در زمینۀ کنش اجتماعی دارد در چکیدهای که روسکو هینکل از اصول نظریۀ کنش به عمل آورده تأکید این موارد آشکار به چشم میخورد:
فرم در حال بارگذاری ...