وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با ویراست ۱ ـ اخلاق کار گروهی در پژوهش ـ داور- ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

اسلامی می‌نویسد: «از میان رشته‌های پژوهشی مختلف اخلاقی و پیرااخلاقی، تنها سه رشته‌ فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی، اضلاع دانش فلسفه‌ اخلاق را تشکیل می‌دهند.» (اسلامی, نقش اخلاق کاربردی در توجه به فلسفه‌ اخلاق ۴۹) و در جای دیگر از همین مقاله می‌نویسد: «بسیاری از پژوهش‌گران اخلاقی امروزه بر این عقیده‌اند که میان مسایل مورد بحث در فرااخلاق و اخلاق هنجاری، هیچ فاصله‌ای ـ یا دست‌کم فاصله‌ی معناداری ـ وجود ندارد؛ چنان‌که به اطمینان می‌توان اذعان کرد میان اخلاق کاربردی و اخلاق هنجاری هیچ فاصله‌ای نیست.» (اسلامی, نقش اخلاق کاربردی در توجه به فلسفه‌ اخلاق ۵۰). از این عبارت به دست می‌آید که ایشان اخلاق کاربردی را جزیی از فلسفه‌ اخلاق می‌دانند بین دو شاخه‌ی دیگر و اخلاق کاربردی فاصله‌ای نمی‌بینند.
به نظر می‌رسد این رویکرد صحیح نباشد و دقت مطلب در این است که اخلاق کاربردی نسبت به اخلاق هنجاری مصرف کننده است و رابطه‌ی بین فقه و اصول فقه بین آن دو نیز برقرار است. با اینکه ما در علم اصول فقه از برخی از مثال‌های فقهی استفاده می‌کنیم ولی دلیلی ندارد که علم فقه را شاخه‌ای از علم اصول فقه بدانیم. همچنین اساتید فلسفه‌ اخلاق برای تفهیم مطالب فلسفه‌ اخلاق از مثال‌هایی استفاده می‌کردند و به بررسی آنها می‌پرداختند و همین سر منشأ توجه به رشته‌ علمی اخلاق کاربردی شده است. توجه داشته باشید اگر کسی عمل‌گرا باشد و در اخلاق کاربردی به تطبیق قواعد بر موارد عینی نپردازد به کلی ارتباط بین اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی را گسسته است و به طریق اولی، اخلاق کاربردی را از تحت فلسفه‌ اخلاق خارج کرده است.
دانلود پایان نامه
تعبیر اخلاق هنجاری خاص تا حدی مسامحی و خالی از دقت است. خاص بودن مطالب، مربوط به اخلاق کاربردی است و ماهیت مباحث اخلاق هنجاری قواعد کلی و ملاک‌های ارزش اخلاقی است و خاص بودن مباین با ذات آن است.
از سوی دیگر اخلاق کاربردی را جزیی از فلسفه‌ اخلاق دانستن نیز ـ در کلام اسلامی ـ صحیح به نظر نمی‌آید و عدم وجود فاصله به جهت هم‌رتبگی نیست بلکه به جهت استفاده اخلاق کاربردی از نظریه‌های اخلاق هنجاری است. در مجموع به نظر می‌رسد اسلامی در این رابطه دچار تسامحی شده‌اند و الا خود در ابتدای مقاله بارها تکرار کرده‌اند که اخلاق کاربردی از این دو رشته‌ دیگر استفاده می‌کند.
شاید با همین توجه برخی دیگر چنین گفته‌اند: «در دهه‌ های اخیر، اخلاق هنجاری در حوزه‌های خاص زندگی، مورد توجه جدی بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است؛ تا جایی که رشته‌ خاصی با عنوان اخلاق کاربردی پدید آمده است. اخلاق کاربردی در صدد آن است که کاربرد منظم نظریه‌ی اخلاقی را درحوزه‌ی مسایل اخلاقی خاص نشان دهد.» (خواص, حسینی‌قلعه‌بهمن و دبیری ۲۱).
۵٫۷٫۱٫۲٫ روش اخلاق کاربردی
در فصل آیند به برخی از روش‌ها که عمومیت دارند و مورد استفاده بوده‌اند اشاره خواهیم کرد. در این بحث ولی به روشی خاص در بیان مطلب در اخلاق کاربردی خواهیم پرداخت. در اخلاق کاربردی مباحث بر اساس یک ساختار هرمی پایه‌ریزی می‌شود. این هرم در قاعده‌ی خود ارزش‌های اخلاقی را دارد، سپس به اصول اخلاقی مبتنی بر آن ارزش‌ها می‌رسیم، بعد از آن باید بر اساس آن اصول کدهای اخلاقی نوشته شود که مجموع آن کدها منشور اخلاقی را می‌سازند. تا به اینجا کار اخلاق کاربردی در زمینه‌ی تدوین منشور اخلاقی به پایان می‌رسد.
الف: ارزش اخلاقی، وضعیتی است که به لحاظ اخلاقی مطلوب بوده و نشان‌گر یک نقطه‌ی هدف در نظام اخلاقی است. ب: اصل اخلاقی، گزاره‌ای است که در آن ارزش عینی به صورت ذهنی، لفظی و کتبی در آمده است. اصل اخلاقی حد وسط تبدیل ارزش اخلاقی به کد اخلاقی است. ج: کد اخلاقی، حکمی است که وظیفه‌ی اخلاقی فرد را با لحاظ موقعیت معین و قیود خاص به صورتی جزئی‌تر از اصل اخلاقی مشخص می‌کند.
۸٫۱٫۲٫ کد اخلاقی
در بحث از هرم دانش اخلاق بیان کردیم که بعد از این که اصل اخلاقی مبتنی بر ارزش اخلاقی در یک حوزه‌ی مشخص شد به نگارش کد اخلاقی می‌پردازیم. کد اخلاقی، حکمی است که وظیفه‌ی اخلاقی فرد را با لحاظ موقعیت معین و قیود خاص به صورتی جزئی‌تر از اصل اخلاقی مشخص می‌کند. کد اخلاقی با این که کلی است ولی از آن حد کلیت اصل اخلاقی خارج شده است و موقعیت‌های فردی در آن لحاظ شده است. این نکته به فرد کمک می‌کند تا بتواند وظیفه‌ی عملی خود را تشخیص دهد و تا حدود زیادی دچار تعارض اخلاقی نشود. البته مشخص است که در اخلاق کاربردی به جهت اینکه یک شاخه‌ی علمی است انتظار نتایج جزیی نداریم. بلکه نتایج جزیی به حوزه‌ی فن و مهارت مربوط می‌شود.
کدهای اخلاقی باید مدام ویراستاری و بازنویسی شوند و نسخه‌های جدیدی از آن عرضه شود. زیرا فضاها و ایده‌آل‌ها به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است. لذا باید برای تدوین کدهای اخلاقی دبیرخانه‌ی دایمی پیش‌بینی شود تا در پی ارتقای سطح آن منشور اخلاقی باشد.
۹٫۱٫۲٫ منشور اخلاقی
یکی از اهداف اخلاق کاربردی و این پژوهش که مبتنی بر اخلاق کاربردی نگاشته شده است، تدوین منشور اخلاقی است. در تدوین منشور اخلاقی دو نکته باید مورد توجه باشد:
الف: طرح ارزش‌های برجسته، ما در تطبیق ارزش‌های کلی و قواعد اخلاقی باید توجه داشته باشیم که ارزش‌های برجسته در هر حوزه‌ای را برای تدوین منشور اخلاقی آن حوزه در نظر بگیریم. منظور از ارزش‌های برجسته، فضایلی است که از ضریب اهمیت بالایی در یک حوزه برخوردارند. مثلاً در اخلاق پژوهش باید بر صداقت و امانت تأکید شود ولی جایی برای بحث از پاکدامنی وجود ندارد. در اخلاق کارگروهی باید از انصاف و همدلی سخن به میان بیاید ولی جایی برای بحث از اجتناب از خوردن و خوابیدن زیاد نیست.
ب: مصداق‌یابی، در تدوین منشور اخلاقی بعد از این اینکه ارزش‌های برجسته‌ی هر حوزه را تعیین کردیم باید به دنبال مصادیق خاص آن ارزش در آن حوزه باشیم. مثلاً ارزش صداقت در پژوهش، صداقت در نقل مطالب از منابع است و نه صداقت با همسر و فرزندان.
در اینجا لازم است یک نکته تذکر داده شود و آن اینکه تدوین منشور اخلاقی نهایی باید توسط کسانی تدوین شود که قدرت اجرایی داشته باشند تا بتوانند ضمانت اجرای آن را فراهم آورند. از این جهت کاری که در این پژوهش در صدد آن هستیم و از اهداف پژوهش به صورت واقعی است این است که راه‌کارهایی برای تدوین بهترین منشور اخلاقی در اختیار مدیران و رهبران گروه‌های پژوهشی قرار دهیم و از سوی دیگر منشوری اخلاقی به صورت اولیه طراحی کنیم تا مدیران بتوانند با الگوگیری از آن منشور اخلاقی گروه خود را متناسب با نیازها و مقتضیات گروه خود سامان دهند.
ی در یک
۲٫۲٫ گروه
گروه بخشی از موضوع این نوشتار است، لازم است گروه، تیم، تمایز این دو و تقسیم‌های گروه معرفی شوند. این معرفی به شناخت موضوع و طبعاً صدور احکامی اخلاقی در این رابطه کمک خواهد کرد.
۱٫۲٫۲٫ مفهوم‌شناسی گروه
پیش از تعریف گروه باید به این نکته اشاره کنیم که این تعریف توصیفی نیست بلکه هنجاری است. یعنی تعریف در صدد بیان گروه آن‌گونه که «باید باشد» است و نه آن‌گونه که «هست». در نتیجه تعریف متضمن توصیه‌هایی برای بهبود کارایی گروه خواهد بود. اهمیت تعریف نیز از همین جهت است یعنی باید گروه‌ها همیشه خود را بر این تعریف عرضه کنند تا در صورت عدم هماهنگی به آسیب‌زدایی از گروه بپردازند.
با توجه به بررسی تعاریف متعددی که مطرح شده است به این نتیجه می‌رسیم که گروه عبارت است از: دو نفر [۳۵] یا بیشتر ـ تا حدی که امکان ارتباط رودررو وجود داشته باشد [۳۶]ـ که از طریق تعاملِ [۳۷] پایدار [۳۸] برای رسیدن به هدف مشترک و مشخص [۳۹] به هم وابسته شده‌اند [۴۰] و به گروه تعلق خاطر پیدا کرده‌اند.
قیود زاید
در برخی تعاریف قیودی آمده که به نظر ما لازم نمی‌باشد:
الف: استقلال اعضا
برخی قید استقلال اعضا را اضافه کرده‌اند (فورسایت ۳۵). ظاهراً منظور فورسایت از «مستقل» این است که برخی از اعضا تابع اعضای دیگر نباشند و اعضا هم عرض و از نظر شأن شرکت در گروه هم وزن هستند. در غیر این صورت امکان تعامل و تأثیر‌گذاری بر هم منتفی می‌شود و فقط متبوع بر تابع اثر خواهد گذاشت. لذا با وجود قید «تعامل» نیازی به این قید نیست. فورسایت این دو قید را در کنار هم آورده است.
ب: تأثیرگذاری
برخی تعامل را وسیله‌ی تأثیرگذاری اعضا بر یکدیگر می‌دانند (فورسایت ۳۵ ـ ۳۷ به نقل از شاو و ترنز). برخی از این تأثیرگذاری با عنوان نفوذ تعبیر کرده و نفوذ را مستقل از تعامل مطرح کرده‌‌اند (صلیبی, فرهنگ توصیفی روان‌شناسی اجتماعی ۱۲۹). برخی حوزه‌ی تأثیرگذاری را نگرش‌ها و رفتار اعضا معرفی کرده‌اند (فورسایت ۳۷ به نقل از ترنر).
به نظر می‌رسد نیاز به ذکر اصل تأثیرگذاری و حوزه‌ی آن نداریم. زیرا تأثیر‌گذاری در قید «تعامل» مطرح شده است و حوزه‌ی تأثیرگذاری نیز در هر سه حوزه‌ی گرایش، نگرش و رفتار قابل طرح است و لذا اختصاصی به نگرش و رفتار نداشته و عدم ذکر نشانه‌ی اطلاق تعریف از این جهت است.
ج: اعلام عضویت
برخی اعلام عضویت در یک گروه را جزء قیود تعریف آورده‌اند (فورسایت ۳۶ به نقل از براون). چنین قیدی لازم نیست بلکه همین که فرد اقدام به عضویت در گروه می‌کند و عضویت او پذیرفته می‌شود کافی است این مطلب با قید «تعلق خاطر به گروه» در تعریف قابل دستیابی است.
د: به رسمیت شناختن توسط یک نفر
برخی به رسمیت شناختن گروه توسط حداقل یک نفر را جزء قیود دانسته‌اند (فورسایت ۳۶ به نقل از براون). این قید نیز لازم نیست زیرا وجداناً گروه پیش از رسمیت دادن فرد ثالث شکل گرفته است و قبول شخص دیگر در شکل‌گیری آن نقشی ندارد. شاهد اینکه در مراحل تبدیل گروه به تیم که پس از این از آن سخن خواهیم گفت نیز چنین مطلبی نیامده است.
۲٫۲٫۲٫ تفاوت مفهوم گروه با مفاهیم مشابه
مفهوم گروه با مفاهیم متعددی تشابه و نزدیکی دارد. ایجاد تفاوت بین این مفاهیم مسلماً می‌تواند در دقت‌بخشی به مطالب کمک کند. البته مقداری از این بحث ممکن است قراردادی باشد و اصطلاحی شکل‌گرفته در این زمینه وجود دارد. در اینجا فقط به بررسی سه مفهوم می‌پردازیم: جمع، تیم و سازمان.
۱٫۲٫۲٫۲٫ تفاوت گروه و جمع
جمع یعنی کنار هم آمدن افراد. جمع در واقع اثری جز اثر افراد ندارد. بین افراد جمع تعاملی تعریف شده وجود ندارد. اگر تأثیر و تأثری بین افراد یک جمع وجود دارد ناخواسته و تعریف نشده است. در جمع افراد بر هم تأثیرات یک‌سویه دارند. یعنی تأثیری که در جمع مورد توجه و برنامه‌ریزی است تأثیر یک‌سویه است و نه یک تعامل. مثلاً سرکارگری که تعدادی کارگر دارد و آنها را به کار گرفته است برای تأثیری که خود بر آنها خواهد داشت برنامه‌ریزی کرده است و کارگران یا بر او تأثیری ندارند یا تأثیر مورد غفلت است و یا اینکه تلاش می‌شود این تأثیر از بین برود. در تمام کلماتی که از این ماده ساخته شده ـ مانند جماعت، جامعه، اجتماع، تجمع ـ می‌توانیم این مفهوم را ردیابی کنیم. در جمع به دلیل آنکه تعامل مورد نظر نیست تعداد به هیچ وجه مطرح نیست. مثلاً می‌گوییم: جامعه‌ی علمی، جامعه‌ی جهانی یا تجمع میلیونی.
این در حالی است که چنانکه در مفهوم گروه گفتیم تعامل بین اعضای گروه رکن اساسی مفهوم گروه است و همین ضرورت تعامل است که تعداد گروه را با محدودیت مواجه کرده است.
۲٫۲٫۲٫۲٫ تفاوت میان گروه و تیم
رابینز و جاج تفاوت میان گروه کاری [۴۱] و تیم‌ کاری [۴۲]را در چهار محور بیان کرده‌اند:
الف: هدف گروه به اشتراک‌گذاری اطلاعات است ولی در تیم هدف عملکرد جمعی است.
ب: هم‌افزایی در گروه وجود ندارد ولی در تیم وجود دارد.
ج: پاسخ‌گویی در گروه فردی است و در تیم هم فردی است و هم دوسویه.
د: مهارت‌های اعضا در گروه بی‌نظم و متغیر است و در تیم مکمل یکدیگر (رابینز و جاج ۳۱۱).
همچنین ایشان تذکر می‌دهند که اگر صرفاً گروه را تیم بنامیم، عملکرد به صورت خودکار افزایش پیدا نمی‌کند (رابینز و جاج ۳۱۲). به ظاهر ایشان سخن از تباین گروه و تیم دارند. شاهد این برداشت این است که رابینز و جاج سخن از مدل پنج مرحله‌ای تشکیل گروه به میان می‌آورند که پنج مرحله‌ی مجزا را در طول روند شکل‌گیری گروه مشخص می‌کند: شکل‌گیری [۴۳]، درگیری [۴۴]، هنجارسازی [۴۵]، اجرا [۴۶] و پایان یافتن [۴۷] (رابینز و جاج ۲۷۸) [۴۸]. رابینز و جاج به گونه‌ای این مراحل پنجگانه را مطرح کرده‌اند که کاملاً با نام آن ـ یعنی مراحل شکل‌گیری گروه ـ منطبق است. یعنی تمام این مراحل مربوط به گروه است. البته زارعی‌متین این مراحل را به عنوان «مراحل تکامل یک تیم» ذکر کرده‌ است و در توضیحاتی که برای این مراحل ذکر کرده کاملاً در تمام مراحل تیم موضوع بحث است. از توضیحات ایشان کاملاً روشن است که ایشان بین گروه و تیم تباین قایل هستند (زارعی‌متین, مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته ۱۹۷ و ۲۰۳ و ۲۰۹ ـ ۲۱۱).
با توجه به نکته‌ای می‌توانیم بگوییم: چنین تباینی بین این دو کلمه وجود ندارد. توضیح اینکه ویلن این مراحل را مراحل توسعه‌ و ارتقای گروه دانسته و بر این عقیده است که در مرحله‌ی چهارم گروه به تیم با عملکرد بالا تبدیل می‌شود (ویلن ۵۵). در واقع به نظر ویلن تیم شکل متکامل و عیب‌زدایی شده‌ی گروه است و در واقع تباینی بین این دو مفهوم وجود ندارد. همچنین ویلن عقیده دارد که اعضای گروه تا وقتی به تیم تبدیل نشده است در رابطه با هدف و نقش هر فرد سردرگمی دارد ولی وقتی در گام چهارم به تیم بدل شد در واقع تغییر در این است که افراد هدف کار تیمی را درک کرده‌اند و از نقش خود مطابق با توانایی که دارند آگاه شده‌اند و آن را پذیرفته‌اند (ویلن ۵۶). این مطلب به واقعیت نزدیک‌تر است زیرا این دو کلمه بارها به جای هم به کار می‌رود. پس تباین این دو کلمه پذیرفته نیست ولی قبول ترادف این دو کلمه نیز مشکل است. به نظر می‌رسد راه حل همان است که ویلن می‌گوید یعنی این دو کلمه اسم برای دو مرتبه از مراتب وجودی گروه است. او می‌گوید: «آنجا که به گروه‌ها اشاره می‌شود منظور آنهایی است که به مطلوب از کار گروهی دست پیدا نکرده‌اند. منظور از تیم، گروه‌هایی هستند که مؤثر و کارا فعالیت داشته‌اند.» (ویلن ۲۱).
تفاوتی دیگر نیز ذیل بحث اقسام گروه / گروه هرمی و کروی مطرح شده است.
۳٫۲٫۲٫۲٫ تفاوت بین گروه و سازمان
پیش از این در تعریف گروه گفته‌‌ایم: «دو نفر یا بیشتر ـ تا حدی که امکان ارتباط رودررو وجود داشته باشد ـ که از طریق تعامل پایدار برای رسیدن به هدف مشترک و مشخص به هم وابسته شده‌اند و به گروه تعلق خاطر پیدا کرده‌اند.».
زارعی متین در تعریف سازمان چنین گفته آورده است: «سازمان یک واحد هماهنگ اجتماعی است که از دو یا چند نفر با ساختاری مشخص به منظور تحقق اهداف معین تشکیل شده است.» (زارعی‌متین, مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته ۱۶) و در جای دیگر می‌گویند: «سازمان عبارت است از یک ماهیت اجتماعی، دارای هدف و ساختار و مرز قابل تشخیص» (زارعی‌متین, مبانی سازمان و مدیریت «رویکرد اقتضایی» ۱۸).
نتیجه‌ی توجه به این دو تعریف نزدیک به هم این است که سازمان و گروه از نظر ماهوی شباهت زیادی با هم دارند و تفاوت فقط در ساختارِ مشخص است. یعنی گروه لازم نیست دارای ساختار باشد ولی سازمان باید حتماً دارای ساختار مشخص باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی حقوق کودک در مخاصمات مسلحانه در حقوق اسلام- فایل ...دانلود فایل های پایان نامه با موضوع ارزیابی توان کاربری ژئوتوریسم در حاشیه رودخانه امامزاده ابراهیم(ع) شفت- فایل ... »