وبلاگ

توضیح وبلاگ من

راهنمای نگارش مقاله با موضوع مقایسه سطح کیفیت زندگی و عوامل موثر بر آن میان ...

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۳- رشد شخصی: شکوفاسازی تمامی استعدادها و توانایی‌ها فرد.
۴- تسلط بر محیط: منظور این است که فرد محیط پیرامون خود را تحت کنترل داشته باشد.
۵- خودمختاری: فرد بر اساس معیارها و عقاید و آرمان‌های خود عمل و زندگی می‌کند اگرچه بر خلاف عقاید و رسوم جامعه باشد.
۶- روابط مثبت با دیگران: توانایی برقراری ارتباط نزدیک فرد با دیگران و عشق ورزیدن به افراد.
فلانگان[۶۱] (۱۹۸۷) کیفیت زندگی را در قالب ۵ مولفه اصلی و ۱۵ آیتم فرعی بیان می‌کند. این مولفه‌ها و آیتم‌ها عبارتند از:
۱- رفاه مادی و جسمانی شامل امنیت اقتصادی، امنیت شخصی و سلامتی.
۲- روابط با دیگران شامل روابط زناشویی، داشتن و تربیت فرزندان، رابطه با دیگر افراد خانواده و رابطه با دوستان نزدیک.
۳- فعالیت‌های شهروندی، مشارکتی و اجتماعی شامل کمک و تشویق دیگران، مشارکت در فعالیت‌های محلی و حکومتی.
۴- موفقیت و پیشرفت فردی شامل رشد هوش، خودآگاهی و دست‌یابی به اهداف شخصی، علاقه‌مندی، ارزشمندی و مفید بودن شغل، تجربه و خلاقیت شخصی.
۵- تفریح شامل تعامل با دیگران، منفعل و ناظر بر فعالیت‌های تفریحی، فعال و شرکت‌کننده در فعالیت‌ها.
۲-۱۴- مبانی نظری در مورد کیفیت زندگی
۲-۱۴-۱- نظریه ونتگوت، مریک و اندرسون
ونتگوت[۶۲] و همکاران (۲۰۰۳) بیان می‌دارند که عقیده افراد در خصوص زندگی خوب می‌تواند به صورت ذهنی و عینی مشاهده شود که این طیف شماری از نظریه‌های جذاب کیفیت زندگی را به وجود می‌آورد. این طیف نظریه کلی کیفیت زندگی نامیده می‌شود. مطابق نظریه ونتگوت و همکاران (۲۰۰۳) نظریه کلی کیفیت زندگی نظریه جامعی است که شامل هشت نظریه دیگر در طیف ذهنی- وجودی - عینی به شرح ذیل است.
کیفیت ذهنی زندگی: یعنی این که شخص تا چه میزان احساس می‌کند دارای زندگی خوب است. هر فرد مشخصاً چگونگی دید خود از اشیاء احساسات و عقایدش را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. این شاخص از زندگی خود راضی و خشنود هست، جنبه‌های هستند که کیفیت زندگی را مشخص می‌کند.
کیفیت زندگی وجودی: یعنی این که زندگی یک شخص در سطح عمیق‌تر تا چه اندازه‌ای خوب است. در آن جا فرض شده است که شخص طبیعت عمیق‌تری دارد که شایسته احترام است و شخص می‌‌تواند در هماهنگی با آن زندگی کند. ممکن است شخص فکر کند که شماری از نیازهای طبیعت بیولوژیکی وی نیاز به برآورده شدن دارند که این عوامل مثلاً مانند شرایط رشد، باید بهینه‌سازی شوند یا این که همه اشخاص باید بر طبق ایده‌آل‌های روحانی و مذهبی مشخصی که با طبیعت زندگی آن‌ها تنظیم شده‌اند، زندگی کنند.
کیفیت عینی زندگی: یعنی این که زندگی یک شخص چگونه توسط جهان خارج درک می‌شود. این دیدگاه تحت تاثیر فرهنگی که مردم در آن زندگی می‌کنند قرار دارد. طیف ذهنی تا عینی کیفیت زندگی از طریق زندگی در عمق وجودی، مرکب از تعدادی از نظریه‌های کیفیت زندگی است و از این رو این طیف را نظریه کلی کیفیت زندگی می‌نامند. مقوله‌های مختلف نظریه کلی کیفیت ذهنی و عینی زندگی بر اساس نظر ونتگوت و همکاران (۲۰۰۳) بدین قرار است:
بهزیستی: طبیعی‌ترین جنبه کیفیت زندگی بهزیستی است. کیفیت زندگی در این‌جا بر حسب ارزشیابی کیفیت زندگی فرد نامیده می‌شود.
رضایت از زندگی: رضایت داشتن از زندگی به معنای آن است که احساس کنیم زندگی‌مان در همان جریانی است که باید باشد. رضایت داشتن یک حالت ذهنی است.
شادی: منظور از شاد بودن، تنها خوشحال بودن و خشنودب ودن نیست. این یک احساس خاص است که ارزشمند و خیلی مطلوب است اما به سختی به دست می‌آید. شادی حالتی عمیق در فرد است که مشتمل بر یک تعادل و تقارن خاص است. شادی یک سرخوشی و درجه شیرینی زندگی است.
معنادار بودن زندگی: معنادار بودن زندگی مفهومی مهم است که به ندرت استفاده می‌شود. افراد درباره معناداری زندگی تنها با دوستان خیلی صمیمی و خویشاوندان نزدیک صحبت می‌کنند. آن‌هایی که به دنبال معنادار کردن زندگی هستند در واقع در یک وضعیت گیج‌کننده قرار می‌گیرند که در آن تمام جنبه‌های زندگی کاملاً متفاوت دیده می‌شود. سؤالاتی از قبیل این که آیا رابطه من با دوستان آن طور که باید معنادار است؟ آیا من راه صحیح را انتخاب کرده‌ام؟ آیا من از استعدادهایم در راه درست استفاده می‌کنم؟ آیا عقاید من در زندگی کاملاً درست است؟ مدام ذهن فرد را به خود مشغول می‌سازد. تحقیقات در زمینه معنادار بودن زندگی شامل پذیرفتن بی‌معنا بودن و معنادار بودن زندگی او یک تعهد نسبت به خود شخص میان معناداری زندگی و نظم و هماهنگی در سیستم اطلاعات بیولوژیکی که غیرقابل بیان و غیرقابل سنجیدن هستند می‌باشد. در این هسته عینی و ذهنی با هم یکی می‌شوند (ونتگوت و همکاران، ۲۰۰۳).
عوامل عینی کیفیت زندگی مربوط به عوامل خارجی هستند شامل درآمد، وضعیت مادی، وضع سلامتی و تعداد تماس‌های روزانه با دیگران می‌شود. همه این عوامل می‌توانند روی خط پیوستاری از ذهنی تا عینی قرار گیرند. بهزیستی و عوامل عینی سطحی‌ترین هستند زیرا با توانایی‌های سطحی ما برای سازش با فرهنگ‌ها ارتباط دارند. رضایت از زندگی و برآوردن نیازها با یک جنبه عمیق‌تر در ارتباطند. آیا هماهنگی میان آن‌چه که من از زندگی می‌خواهم و آن‌چه زندگی به من می‌دهد وجود دارد؟ شادی و فهم پتانسل زندگی عمیق‌ترین جای وجود ما و طبیعت اشخاص را احاطه می‌کنند معنی‌داری زندگی در نظم و هماهنگی در سیستم اطلاعات بیولوژیکی با درونی ترین جنبه های بشر ارتباط دارند (ونتگوت و همکاران، ۲۰۰۳).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۱۴-۲- نظریه سلسله مراتب نیازها
مازلو[۶۳] (۱۹۴۵؛ به نقل از پژوهیده، ۱۳۸۹) هرمی از نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، تعلق‌پذیری، عاطفه و خود شکوفایی ترکیب یافته بیان کرد که به فهم کیفیت زندگی به وسیله تشخیص ابعاد مختلف کمک کرد. دویال و گوف(۱۹۹۱) از نظریه پردازان این رویکرد بر این باورند که رابطه اخلاقی محکمی میان ماهیت نیازها و تعهد جوامع برای تامین آنها وجود دارد یعنی اگر تامین نیازهای انسان، پیش نیاز مشارکت در زندگی اجتماعی است، همه افراد دارای حق مسلم ارضا نیازهایشان هستند زیرا اعضا گروه های اجتماعی وظایفی را بر عهده دارند که بدون برخورداری از سطح مناسبی از تامین نیازها، قادر به انجام وظایفشان نخواهند بود. این رویکرد در سطوح محلی و ملی و بین المللی عملیاتی شده و به عنوان مهمترین و قویترین سازه کیفیت زندگی در میان رویکردهای مبتنی بر نیازهای اساسی در نظر گرفته می شود و یکی از پایه های توسعه مفهومی کیفیت زندگی بشمار می آید.(غفاری،امیدی،۱۳۸۸)
۲-۱۴-۳- نظریه سیستمی
هاگراتی (۲۰۰۱؛ نقل از اسلامی، ۱۳۸۴) مدل کیفیت زندگی را بر اساس رویکرد تئوری سیستم‌ها ارائه
می‌دهد که درون‌داده‌های سیاست عمومی را با پیامدهای کیفیت زندگی ربط می‌ دهد.
۲-۱۵- کیفیت زندگی از دیدگاه اسلام
آیه ۲۲ و ۲۳ سوره اسراء «و خدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستیم و درباره پدر و مادر نیکویی کنید و چنان‌چه هر دو یا یکی از آن‌ها پیر و سالخورده شدند، زنهار کلمه‌ای که رنجیده خاطر شوند، مگویید و کمترین آزار به آن‌ها نرسانید و با ایشان به اکراه و احترام سخن گویید و همیشه پر و بال تواضع و تکریم و با کمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو پروردگار چنان‌که پدر و مادر مرا از کودکی به مهربانی بپرورند تو در حق آن‌ها رحمت و مهربانی فرما».
به باور برخی روان‌شناسان، قالب کشاکش‌های خانوادگی، سردی‌ها و خانه‌گریزی‌ها، بدزبانی‌ها و جدایی‌ها به دلیل نبود جاذبه الهی یعنی مودت و رحمت و شفقت و بهره‌مندی از آرامش روانی است. حتی ریشه بسیاری از اختلالات رفتاری و کژروی‌های اجتماعی مثل اعتیاد به سیگار و الکل و موادمخدر در بین برخی زنان متاهل را می‌توان در ناامنی روانی و فقر عاطفی بین همسران و عدم اعتقادات مذهبی جستجو کرد.
نه تنها زندگی با فرض خدا معناداراست، بلکه بدون فرض معنای زندگی- اگر قائل به بی‌معنایی آن نشویم- در خوشبینانه‌ترین حالت، معنای سطحی و موقتی خواهد بود که با اندک تأمل عقلی از هم می‌پاشد. البته به خاطر معنای زندگی نیست که ما خدا را می‌پرستیم بلکه وجود او از طریق دلایل دیگری همچون برهان نظم در عالم، برهان صدیقین و … برای ما ثابت است (رعدی، ۱۳۸۷).
۲-۱۶- مروری بر پژوهش‌های انجام شده
خلاصه‌زاده و همکاران (۱۳۸۹) در مطالعه‌ای مقطعی با عنوان بررسی شیوع کودک آزاری در وابستگان به مواد افیونی مراجعه‌کننده به کلینیک ترک اعتیاد خود معرف شهر یزد، دو گروه ۱۵۰ نفری معتاد و غیر معتاد را انتخاب نمودند. گروه معتاد از بین افراد مراجعه‌کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر یزد و گروه غیرمعتاد به طور تصادفی از جامعه انتخاب شد. جمع‌ آوری داده‌ها به کمک پرسشنامه پژوهشگر ساخته و تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون آماری کای‌اسکوار صورت گرفت. نتایج نشان داد که از ۱۵۰ نفر معتاد، ۵۶ درصد کودک آزار بودند، ۷/۱۸ درصد دارای تحصیلات بسیار پایین، ۴۶ درصد سابقه طلاق در خانواده، ۳۸ درصد سابقه آزار جسمی در کودکی داشتند. بیشترین نوع آزار جسمی سیلی زدن به صورت بود که ۲۶ درصد این افراد اعلام کردند که این اقدامی در جهت تربیت است. از ۱۵۰ نفر گروه سالم ۴۲ درصد کودک آزار بودند، ۴/۲۳ سابقه طلاق در خانواده، ۴/۳۰ خود در کودکی آزار جسمی دیده بودند که بیشترین نوع آزار جسمی سیلی زدن با فراوانی ۷/۲۲ درصد بود که از این تعداد ۳۳ درصد علت این اقدام را تربیت فرزند اعلام نمودند. نتایج به طور کلی نشان داد که سطح تحصیلات پایین، سابقه طلاق در خانواده و قربانی کودک آزاری بودن در کودکی در ایجاد این پدیده نقش دارد.
شهنی‌ییلاق و همکاران (۱۳۸۶) در مطالعه‌ی خود با عنوان بررسی میزان شیوع کودک ازاری در دخترهای دوره راهنمایی شهر اهواز، سه نوع نمونه ۳۵۰ نفری در مرحله اعتباریابی، ۲۰۰۰ نفر در مرحله شیوع و ۴۰۰ نفر (۲۰۰ نفر آزاردیده و ۲۰۰ نفر عادی) در مرحله آزمون فرضیه‌ها، با بهره گرفتن از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده و چند مرحله‌ای انتخاب نمودند و برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل ممیز استفاده نمودند. نتایج یافته‌ها نشان داد حدود ۱۸ درصد آزمودنی‌ها در معرض کودک آزاری بالاتر از متوسط قرار گرفته‌اند. هم‌چنین کودک آزاری را
می‌توان از روی متغیرهای سلامت عمومی والدین، سازگاری، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان و متغیرهای جمعیت‌شناختی پیش‌بینی نمود.
بهاری (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان بررسی عوامل موثر بر کودک آزاری جسمی در مراکز مداخله در بحران شهر تهران، ۶۴ نفر از کودکان دختر و پسر ارجاع شده به مرکز مداخله در بحران شهر تهران را به روش نمونه گیری خوشه ای از ۶ مرکز مداخله در بحران انتخاب نمود. نتایج نشان داد که بین شبکه روابط اجتماعی و بروز کودک آزاری رابطه وجود دارد. هم چنین در مورد وضعیت سرپرستی نیز بین وضعیت سرپرستی و بروز کودک آزاری رابطه وجود داشت. رابطه قومیت مادر و کودک آزاری رد شد ولی رابطه قومیت پدر و کودک آزاری تائید شد.
زرگر و نشاط دوست (۱۳۸۵) در مطالعه ای با عنوان بررسی عوامل جمعیت شناختی و خانوادگی موثر در بروز کودک آزاری در شهراصفهان نشان دادند که فراوانی کودک آزاری در دختران و پسران تفاوت معناداری ندارد. فراوانی کودک آزاری روانی – هیجانی نسبت به دیگر انواع آزار، به طور معناداری بیشتر است. گروه سنی ۱۰- ۵ سال از بیشترین فراوانی کودک آزاری برخوردار بودند. تحصیلات پایین والدین در بروز کودک آزاری موثر بوده، فراوانی کودک آزاری در والدین بی سواد و کم سواد به طور معناداری بیش از والدین تحصیل کرده بود.
قاسمی‌زاده و همکاران (۱۳۸۹) در مطالعه خود با عنوان بررسی مقایسه‌ای رابطه بین کیفیت زندگی با عزت نفس، کانون کنترل، استرس و سرمایه اجتماعی فرزندان شاهد و ایثارگر فارس، با بهره گرفتن از روش نمونه گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای تعداد ۲۹۶ دانش‌آموز (۲۴۸ دانش‌آموزان عادی و ۴۶ دانش‌آموز شاهد و ایثارگر) را از بین دبیرستان‌های شیراز، کازرون و مرودشت انتخاب نمودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای کیفیت زندگی، عزت نفس، کانون کنترل و سرمایه اجتماعی همبستگی مثبت و معنادار و بین متغیرهای کیفیت زندگی و استرس رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
کوهی[۶۴] (۲۰۰۶) در مطالعه خود نشان داد که احتمال کودک آزاری در والدین با سابقه افسردگی، اضطراب، مشکلات سلامت‌ روانی و عمومی بیشتر است و اضطراب و افسردگی پدر و مادر، عدم مسئولیت‌پذیری پدر، شخصیت منفعل مادر، سن پایین پدران، بیکاری و تحصیلات کم پدر و مادر و جمعیت زیاد خانواده از عوامل پیش‌بینی‌کننده احتمال کودک آزاری مجدد در خانواده می‌باشند.
تیلور (۲۰۰۵) در مطالعه خود در زمینه عوامل زمینه‌ساز کودک آزاری نشان داد که وجود رفتارهای ضد اجتماعی، اعتیاد و اختلالات شبه جسمی در والدین درصد کودک آزاری را در فرزندان بالا می‌برد.
گاترمن و لی[۶۵] (۲۰۰۵) در مطالعه خود دریافتند که بیکاری پدر و وضعیت سخت اقتصادی احتمال وقوع کودک آزاری را افزایش می‌دهد.
گاترمن و همکاران (۲۰۰۹) در مطالعه خود نشان دادند که احتمال کودک آزاری در والدین دارای سابقه افسردگی و اضطراب بیشتر است.
بنت[۶۶] و همکاران (۲۰۱۰) در مطالعه خود گزارش کردند که کودکان آزاردیده اضطراب، افسردگی و مشکلات سلامت روان بیشتری نسبت به کودکان عادی دارند.
۲-۱۷- چارچوب نظری پژوهش
نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا :
یکی از نظریه های مطرح شده در این زمینه، نظریه یادگیری اجتماعی است. با آن که نظریه یادگیری اجتماعی از روانشناسی سرچشمه می گیرد در علوم اجتماعی بیشتر مطرح شده است. این نظریه را باندورا از طریق بررسی و آزمایش های دقیق و مشخص به خصوص در مورد اشکال ضعف پرخاشگری در کودکان مشخص کرد و بر روند فراگیری و یادگیری از طریق مشاهده و تقلید تأکید می ورزد باندورا سه الگوی مشخص تأثیرگذار بر رفتارجنایی را مورد توجه قرار داده است :
- خانواده
- فرهنگ های فرعی، خرده فرهنگ های مورد قبول افراد، مانند گروه های همسال
- فرهنگ، در قالب نهادهایی چون تلویزیون و فیلم


فرم در حال بارگذاری ...

« تحقیقات انجام شده درباره بکارگیری تبدیل موجک در ارائه مدلی برای پیش بینی شاخص ...تعیین و رتبه بندی موانع توسعه صادرات در شرکت های هلدینگ بر اساس ... »
 
مداحی های محرم