ج:زبور مانی:
مانی دارای مجموعه دعاهایی بوده است که تا کنون هیچ یک از آنها به فارسی میانه شناسایی نشده است. در متن سغدی آمده است که این سروده ها تألیف شخص مانی بوده است.
چ:رسائل:دیوان یا مجموعۀ نامه ها به فارسی میانه به نامه هایی که مانی به رهبران جوامع مانوی در زمان ها و مکان های مختلف نوشته است، گفته می شود.ابن ندیم در کتابی به نام رسائل فهرستی از عناوین ۷۷ نامه مانی را آورده است. [۵۰]
الف: شرح مانی:
از این کتاب تعدادی برگهای پراکنده در نقاط مختلف به دست آمده است و با کمک آن می توان زندگی نامه می توان زندگی نامه مانی را بازسازی کرد. [۵۱]
ب:کفالایا:
یکی ازکتب پیروان مانی «کفالایا» است که کتاب شامل عقاید، تفسیرها و وحی های مانی است. این کتاب به زبان قبطی است و از یونانی به قبطی ترجمه شده و دستورهای مانی را در بر دارد. [۵۲]
پ:ارژنگ:
ارژنگ کتابی مصور است که اکثر جنبه های مهم آموزه های مانی را به تصویر کشیده است به شیوه ای که حتی برای بی سوادان نیز قابل فهم است. کتاب مصور را انجیل مانی یا «انگلیون» نیز گفته اند.
الف:اعتراف نامه خستوانی یا اعتراف نامه نیوشکان (سماعون)
ب:اعتراف نامه برگزیدگان:
اعتراف نامه دیگری که خاص برگزیدگان است بزبان سغدی موجود است و درحقیقت یک کتاب دعای مانوی است سروده های فارسی میانه و پارتی ظاهرا به همان سنت یشت های اوستایی تصنیف شده اند و در اثر تماس با شعرهای سامی تغییر اندکی کرده اند وزن ها کیفی اند.نه کمی و قافیه وجود ندارد.بیشتر متن های منظوم مثل بندهای دنباله دار نوشته شده اند. اما در یک گروه از سروده ها به راحتی می توان الگوی شعر را کشف کرد. [۵۳]
بررسی دقیق ویژگیهای ادبی اشعار مذهبی مانوی روشن می سازد که سرودهای مذهبی در آنها نفوذ فراوانی داشته اند. این سروده ها دارای خصوصیات گوناگونی می باشند.بعضی از آنها سرودهایی برای خدایان مختلف آیین مانوی است.
الف: سروده های بلند که دارای بخشهای متعددی است.
ب:مدایح بلند دینی بدون داشتن تقسیمات فرعی: این سروده ها خطاب به یکی از ایزدان مانوی یا خود مانی است.
در این آثار مانویان از شیت ها اوستا تقلید کرده اند.هیچ کدام از این سروده ها به طور کامل باقی نمانده است.
ج: سروده های کوتاه: بعضی از این سروده ها به علت کوتاهی، به صورت کامل باقی مانده اند. این سروده ها در ستایش خدایان، بزرگان مانوی و در رثای آنان است یا سروده هایی است که در مراسم روز دوشنبه/ روز مقدس مانویان، یا در جشن سالانه بمه خوانده می شدودرصحرای ترکستان چین، که امروزه «سینک یانگ» نام دارد، صحرایی به نام «تورفان» قرار دارد که در اطراف آن خرابه ها به این سرزمین اعزام شدند و در آنجا در زیر تپه های شن رونده ودر دل معابد عظیم و ویرانه و در درون مغارهایی که راه و روش بسته بود باستان شناسان دست نوشته های متعددی یافتند.به زودی مشخص شد که تورفان باقی مانده شهری است که زمانی یکی از پایتخت های فرمانروایان اویغور به شمار می آمد.صفحات مکشوفه عبارت است از اوراق جدا شده و شیرازه گسسته که به تلاش هیئت های علمی آلمانی - انگلیسی و روسی در سالهای ۱۹۱۴-۱۹۲۰ در خرابه ها و ریگزارهای شهر تورفان که درقسمتی از صحرای گبی ترکستان واقع شده کشف گردیده است. این اوراق صفحات پاره ای شده ای است که بعضی از آنها مصور و مذهب است و به خطوط مختلف پهلوی سغدی و اویغوری است و قسمتی از کتاب شاپورگان مانی در بین این کتب است. [۵۴]
۲-۳-۲.داستانهای تمثیلی:
این گونه داستان های بخش مهمی از ادبیات مانوی را تشکیل می دهند.مبلغان مانوی، همچون خود مانی، برای تبلیغ عقاید خود از داستان های تمثیلی محلی استفاده می کردند و در پس آن ها به تبلیغ عقاید مانوی می پرداختند و از این طریق داستان های مشرق زمین به جوامع مختلف در جاهای گوناگون راه می یافت:ازهندوستان و چین و از طریق ایران به شام و سرزمین های غربی مجموعه ای از این داستاه های تمثیلی به فارسی میانه و پارتی و سغدی در دست است. در این مجموعه، داستان ها، گاه خلاصه و فشرده نقل شده است، ظاهرا به این علت که جزئیات آن ها را برای مبلغان معلوم بوده و نقل خلاصۀ آن ها به منزلۀ یادداشتی بوده است، که از روی آن بتوانند همه داستان را در هنگام تبلیغ و موعظه برای شنوندگان خود نقل کنند، مانند داستان «مردی که در دشت سرابی می بیند، با شهر و درخت و بسیار چیزهای دیگر، و دیو او را می فریبد و می کشد» یا داستان « دژی که دشمنان آن را محاصره کرده اند و راه ورود به آن را نمی یابند و میهمانی بر پا می کنند، همراه با سرود و نوای بسیار. ساکنان دژ مفتون ان می شوند. آن گاه دشمنان از پس می رسند و دژ را می گیرند.» یا داستان بازرگانی که دزدان با سخنان شیرین او را می فریبند و او را می کشند و ثروتش را می ربایند.» یا داستان «دوشیزۀ زیبایی که در دژی زندانی است و مرد فریب کاری در پایین دژ نوای حزن انگیز سر می دهد تا آن دختر از اندوه می میرد.»
درمواردی داستان ها با تفضیل بیشتری نقل شده است و ما بعضی از آنها را، با تغییراتی، درمیان داستان های رایج امروز ایران می یابیم، مانند داستان شاهزاده خانمی که به عشق پسری گرفتار شده است و شاه برای رهایی او مردان خود را می فرستد تا آن سیر را پیش او آوردند و آنان نمی توانند جوان را راضی کنند، همه داستانهای تمثیلی، که داستان های عامیانه اند، ساده و روشن بیان شد اند.[۵۵]
۲-۳-۳.ادبیات موعظه ای:
مانوی ها موعظه گران بسیار خوب و تعلیم دهنده های ساده گویی بودند.کشفیات تورفان شامل متنهای پراکنده ای در وصف زندگی بوده است که با عنوان بارلم وجوساف*یکی از معروفترین قصه های مسیحی قرون وسطی بود.متنهای اویغوری نمایانگر اشکال اسمی بود هیساف* یا بودها ساف است. که هر کدام مشتقی از شکل اصلی کلمه بود هیساتوا*است. ایوداساف*، شکل انتقالی از ایوساف* مسیحی، در آثار نویسندگان عرب قرن نهم مشاهده شده است. بنابراین به نظر می رسد که مانویها از شرح زندگی بودا به همان شکل افسانه ایش به عنوان منبع تهذیب و نمونه اندیشه اخلاقی در مجالس وعظ خود برای مستعمین غیر روحانی استفاده می کردند و به پیروی از روش خودمانی از به کاربردن مضمونهای نامطبوع ونفرت انگیز فروگذار نمی کردند.متون مانوی ترکی و ایرانی شامل داستانهای بسیار است که از ریشه های غیر مانوی روییده اند. بعضی از آنها منعکس کنندۀ مطالب فرهنگ عامه باستانی است، مانند داستان اشکهای مادر. در این داستان مادری می گوید: «تا این زمان نمیدانستم که وقتی بر جسد پسرم می گریستم روح او را می کشتم، پس از این دیگر نمی گریم تا او را نکشم».
یک قطعۀ روسی که با همین مضمون انشاء گردید می گوید که چگونه مادری که دخترش را از دست داد و سه شب و سه روز گریست، شب سوم دخترش را در خواب دید که به طرف او می آید و بسویی در دست دارد. مادر از او می پرسد که داخل این بسو چیست؟ و دختر جواب می دهد که اشکهای او را در آن جمع کرده و بسو تا سرپر شده است.سپس به مادرش می گوید:«پس بیش از این گریه مکن و گرنه اشکهایت از این کوزه لبریز خواهد شد و بر روی زمین خواهد ریخت و در آن دنیا با من بد رفتاری خواهند کرد. اما اکنون همه چیز با من سر آشتی دارد.» مسلما نوعی ارتباط بین این مضمون و مخالفت دین زرتشتی با عزای پس از مرگ، رسمی که در سراسر شرق متداول بوده، موجود است.
علاوه بر این مطالبی نیز که صرفا جنبه افسانه ای دارند، دیده شده است، مانند داستان تاجر مروارید که بهترین روایت آن از ابن مقفع نویسندۀ عرب ایرانی تباراست.
متن مانوی سغدی داستانی را که زمانی مسلما بسیار متداول بوده به صورت تمثیلی در آورده
است. درمانویت داستانی را به شکل حکایت تمثیلی دراز و پر پیچ و خم در آوردن روشی بسیار مطلوب و متداول بوده است [۵۶]
۲-۳-۴.نشر کتابهای مانی درجهان:
نکته بسیار جالب توجه این است که در انتشار تدریجی این اصول در عالم دقت کنیم . باعث سرعت انتشار کتاب های مانی درسرزمین بابل بیشتر این بود که چنانکه فرق مختلف در آن دیار بسیار بود و تعلیمات مرقیون و ابن دیصان در آنجا رواج کامل داشت. به همین جهت این عقاید مانویان از آنجا رواج کامل داشت،
به همین جهت این عقاید مانویان از آنجا به سوریه و فلسطین و شمال عربستان و مملکت نبطی ها رفته و انتشار یافته زیرا که اهالی این ممالک به زبان آرامی متکلم بودند و کتاب های مانی هم نخست به این زبان نوشته شده بود.
چندی بعد کتاب های مزبور از آن حدود تجاوز کرد و وارد مصر شد زیرا که در آنجا هم اصول مذهب ارباب معرفت رواج داشت و در آنجا مذهب مانوی در میان راهبان انتشار یافت و راهبان مزبور به وسیلۀ مواعظ خود عدۀ کثیری از مردم را تبلیغ می کردند.
پس از آن کتب مانی به شمال آفریقا نیز رفت و می بایست از راه مصر بدان جا رفته باشد و از اواخر قرن سوم میلادی در قرطاجنه از مذهب مانی ذکری کرده اند. سنت اگوستین که در ابتدای عمر خود تمایلی به این مذهب داشت در دست برگزیدگان مانوی قرطاجنه عدۀ زیادی از کتاب های مانویان را دیده است که اوراق و جلدهای نفیس داشته اند و در مجمع برگزیدگان آنها را علنا می خوانده اند وسپس برای شنوندگان تفسیر و بیان می کرده اند و از این قرار این کتاب ها را به زبان لاتین ترجمه کرده بودند. با وجود مخالفت هایی که بعدها سنت اوگوستن با این مذهب کرده است مدتهای مدیدی در این نواحی باقی مانده زیرا که حتی پادشاهان آن ناحیه که از سلسلۀ واندال ها[۵۷] بوده اند مانند ژنسرایک[۵۸] و هونریک[۵۹] معتقد به این دین بوده اند و حتی در اواخر قرن چهارم که گرگورا کبیر پاپ بوده است این مذهب در آن ناحیه رواج داشته است. در اسپانیا در اواخر قرن چهارم معتقدین به مذهب مانی بسیار بودند و سن ژرم می دانسته است که در ایالت لوزیتانی بسیاری از زنان یکی از کتاب های مانی را می خوانده اند که کتاب گنج نام داشته و در ضمن کتاب های اصحاب معرفت را نیز می خوانده اند.
چیزی نکشید که این مذهب به جنوب گول و به ایتالیا هم سرایت کرد. در شهر رم مانویان بسیار بودند و از سال ۳۷۲ تا ۵۲۳ میلادی از وجود این دین در رم خبر داریم.ظاهرا این مذهب از آفریقا بدان مملکت راه یافته بود. سنت اوگوستن هنگامی که به رم رسیده در خانۀ یک مانوی منزل کرده و اغلب با او در باب این دین بحث کرده است. از طرف دیگر کتاب های مانوی در آسیای صغیر و درمیان طبقات ممتاز رومیه الصغری هم رواج داشته است.
مولفان عیسوی کتابهای بسیار در رد عقاید مانویان نوشته اند. همچنین در ناحیه بابل که مذهب مانی نخست در آنجا بوجود آمده تا اوایل قرون وسطی معتقدین بسیار داشته و مولفین ایرانی و عرب حتی در ابتدای خلافت بنی العباس بدانها اشاره می کنند و ایشان را به نام زندیق می نامند. و در سایر ایالات ایران هم این مذهب لااقل تا ۲۰۰ سال پس از اسلام هوا خواهان داشته و بعضی از رجال ایرانی ظاهرا بدان معتقد بوده اند و از آن جمله احتمال قوی می رود که نویسندۀ معروف ایرانی عبدالله بن مقفع مانوی بود باشد[۶۰]
۲-۳-۵. آثار مانویان در حفاری تورفان:
درحفاری تورفان وخوچو نمونۀ از صنایع مانویان به دست آمده است. در خورچو غاری یافته اند منقش به نقوش بسیار، که دقیقا نقاشی از آنها هنوز نمایان است. یکی از این صورت ها مرد بزرگی را نشان می دهد (که گویا خود مانی است)، که به هیئت مغولی است با سبیل آویخته و ریش دو شاخ، در پشت سر او به شکل هاله قرص خورشید رسم شده است، که متن آن سرخ و حاشیۀ آن سفید است و قسمت زیرین آن قرص در میان هلالی قرار گرفته. آن شخص کلاهی تاج مانند، که گویا از پارچه زربفت باشد، برسردارد، که قسمت زیرین آن چنان تنگ است، که فقط بالای سر را پوشیده است و به وسیله نواری زیر چانه آن را بسته اند؛ قسمت بالای تاج پهن است. آثار زر دوزی هنوز در حاشیه قبای او پیداست. در سمت راست آن پیشوا، چند صورت کوچکتر کشیده شده، که از طبقه گزیدگان هستند و ظاهرا اغلب آنها از مردم مغرب می باشند،جامه سفید پوشیده اند؛ کلاه آنها به شکل تاج پیشواست، از پارچه سفید ساخته شده، دنبال نوار زیرچانه، که دراصل سرخ رنگ بوده نمایان است.همه این اشخاص دست به سینه ایستاده اند؛ به نحوی که دست راست آنها در آستین چپ و دست چپ در آستین راست نهفته است. این وضعی است که مردم شرق در حال خشوع و احترام می گیرند. نام این اشخاص، که به خط اویغوری در روی تصاویر رسم شده، تا اندازۀ خوانده می شود؛ در پشت سر زنانی به نظر می آیند، که هم از طبقۀ گزیدگان هستند، لباس آنها با مردان یکی است، مگر کلاه، که ظاهرا استوانه شکل است. در پشت سرزنان، نیوشاگان را می توان به زحمت تشخیص داد، که هم زن و هم مرد لباسهای رنگارنگ و کفش سفید پوشیده اند. اما این قسمت به کلی ضایع شده است.
همچنین در این حفریات نمونه هایی از صنعت نقاشی مینیاتور مانویان به دست آمده است. ورقه ای که به خط ترکی نوشته شده، درهر دو جانب دارای تصاویر است. از قبیل شکل روحانیون مانوی ،که لباس سفید در بر و کلاه بلند استوانۀ شکل برسر، در جلو میزهایی که در دست و ورقه کاغذی در پیش رو دارند. حاشیه این صفحه را با نقوش اشجار میوه دار وخوشه های انگور مزین ساخته اند…
این تصاویر که در آنها دقت و لطافت فوق العاده به کار رفته، شخص را به یاد صنعت مینیاتورسازی ایران در زمان اسلام می اندازد و شهادت می دهد، که این صنعت در ایران بسیار قدیم بوده، زیرا که بنا بر قول «کومون» ظاهرا این صنعت را مانویان ازکشور ساسانی به ترکستان نقل کرده اند و در آنجا توسعه یافته شاهکارهای صنعتی تولید کرده است.[۶۱]
۲-۳-۶.خط مانی
با تحقیقاتی که درباره مانی و آئین او بوسیله دانش پژوهان به عمل آمده است و با آثار بسیاری که اینک از آئین او وسیله کاوش های تورفان و مصر و دیگر نقاط گردیده است این واقعیت مسلم و محرز است که مانی برای گسترش افکارش به نقاشی و خط توجهی خاص معطوف می داشته است.
مانی عقیده داشت که چون خواندن خط پهلوی پارتی و ساسانی و خط اوستائی خواندش برای همگان دشوار است. بخصوص اینکه موبدان مانع از آن بودند که عامه مردم با خط اوستایی آشنا شوند تا هم این امتیاز برای آنها محفوظ بماند و هم مردم را از حقایق یعنی بی خبر بگذارند و از این بی خبری بتوانند در تحمیل نظراتشان موفق باشند. این بود که برای مبارزه با آنان به استخراج قلمی تازه از خطوط کهن ایران باستان دست یازید.مانی با بهره گرفتن از خط (سریانی) و دین دبیره (اوستائی) خطی پدید آورد که خواندن و نوشتن آن به مراتب از خط آم دبیره پهلوی آسان تر بود. در خط مانی نقطه وجود داشت و با توجه به نمونه ای که ابن ندیم از خط او بدست می دهد می بینیم که در خط مانی مانند خط فارسی حروف مصوته وجود دارد.
آثار مانوی جز با خط پارتی و پهلوی ساسانی جنوبی و سغدی نیز نوشته می شد. خط سغدی هم از مضافات خط پارتی است که عمودی نوشته می شده است. [۶۲]
خط مانی از فارسی و سریانی استخراج گردیده و مخترع آن مانی است ( و مانویها ) انجیل و کتابهای خود را با آن نوشته و آنرا خط دینی می نامند. ( یعنی دبیره ) [۶۳]
فصل سوم
شکل گیری و ظهور مسیحیت
۳-۱.بخش اول : سرگذشت عیسی (ع)
۳-۱-۱. ناصری:
(منسوب بناصره) برتیماوس از عیسی ناصری شنید مر ۴۷:۱۰ و همچنان پطرس زیرا ناصری خوانده اع ۲۲:۲۰ و پولس هم عیسی را بناصری ملقب نمود اع ۹:۲۶ و خود خداوند ما هم خود را بناصری نامید اع ۸:۲۲ و نوشته که بر بالای صلیب وی گذاردند عنوانش عیسی ناصری بود یو ۰۱۹:۱۹
اما قولیکه در کتاب پیغمبران مکتوب است که به ناصری موسوم خواهد شد شامل اشکالست و تفسیر آن از قرار ذیل است اولا که مقصود از نذیره و غیره است اعد ۱۳:۶ لکن مسیح نذیره نبود.که پیغمبرانی که بدیشان اشاره رفته است قولی را که ذکر کرده در کتابهای قانونی مستعمله مرقوم نگشته و این هم با آراء انجیلیان که شهادت مطلب مسطور را از آیات انبیاء می آورند منافات دارد که مقصود از آنچه در انبیاء مذکور است نه فقط قول یک نفر است بلکه مختصر و خلاصۀ اقوال تمام ایشان است و کلیه اشاره بحلم و تواضع مسیح می باشد و از برای این تواضع اشارات متعدد یافت می شود که مشهورترین آنها در باب ۵۳ اشعیا است. اما ناصره در انظار یهود خیلی محقر بود و چنان می نماید که سکنای مسیح در این مدت قلیل الاعتبار اسباب یادآوری متی گشته مطالب و نبوات انبیا را کلاو مختصرا به نظر آورده گفت بناصری موسوم خواهد گشت و این را ملخص و مختصر اقوال انبیا قرار داد.[۶۴]
۳-۱-۲. ولادت عیسی در انجیل و قرآن (کتب مقدس):
عیسی در بیت لحم زاده شد. مادرش مریم باکره نامزد یوسف نجاری از شهر ناصره بود. داستان تولد عیسی در بیت لحم
زاده شد. مادرش مریم باکره نامزد یوسف نجاری از شهر ناصره بود. داستان تولد عیسی در دو باب آغازین هر یک از انجیل های متی و لوقا موجود است.[۶۵]
در انجیل متی چنین آمده که مریم(ع) از روح القدس حامله شد و بنا به فرمان فرشته الاهی، که در عالم خواب یوسف ناصری پدیدار گشت، به او امر شد که طفل در رحم را عیسی بنامد. گذشته از برخی اختلافات در تاریخ ولادت عیسی باید گفت تولد حضرت عیسی(ع) را به روزگاری که هرودس پادشاه یهودا بود منتسب می کنند.[۶۶]
فرم در حال بارگذاری ...