با توجه به موارد فوق امیدواری سه مرتبه دارد:
۱-مردی که عمل خیر انجام می دهد و امید قبولی دارد
۲- کسی که گناه می کند و امید عفو دارد .
۳-شخصی که دروغگو است و گناهان مختلف انجام می دهد و اصرار بر این گناهان دارد و آن ها را سبک می شمارد و با این وجود باز هم امید رحمت و عفو خدا دارد ولی امیدوار واقعی کسی است که بر چیزی که امید دارد عمل کند . (سلکی ،۱۳۷۶)
۲-۷ انواع امید
امید در دل انسان پدید میآید. در هر تلاشی که برای تغییر صورت میگیرد و هدف والایی در آن نهفته، وجود امید قطعی است. معمولاً امید را به دو نوع فعال و منفعل تقسیم میکنند. اولی تضمین کننده سلامت روانی و عاملی پویا و انرژی آفرین و دیگری مخرب و ویران کننده است. (حاتمی ،۱۳۸۵)
الف ) امید فعال
در بینش دینی امیدی ستوده شده که موضوع آن، زندگی پربارتر، رستگاری، زنده و سرشار بودن. و همراه با انگیزه قلبی، حرکت، شجاعت وتلاش است؛ آمادگی داشتن برای چیزی که تولد نیافته والبته میتواند به وجود آید؛ انتظار وجود حادثهای در هر لحظه، این نوع امید، آمادگی درونی، متراکم و «هنوز مصرف نشدهای» برای فعالیت است. آنان که چنین امیدی دارند، نشانههای زندگی تازه را میبینند و هر لحظه آمادهاند تا به تولد آن چیزی که آماده زاده شدن است، یاری رسانند. این همان امیدی است که پیامبر اسلام (ص) میفرمایند:
امید رحمت خدا برای امت من است. اگر امید نبود، مادری فرزند خویش را شیر نمیداد و کسی درختی نمی کاشت .( نهج الفصاحه/۹۳۶،حاتمی ،۱۳۸۵)
ب ) امید منفعل
اگر کیفیت امید، حالتی انفعالی و کنش پذیر باشد، دروغ و بدون ایمان و تلاش است. ناتوان دانستن خود، دقیقاً به معنی ناامیدی است. امید انفعالی و کنش پذیر، سیمای دیگر گونهای از ناامیدی و یأس به شمار میرود. (اریک فروم،ترجمه روشنگر ،۱۳۷۴)
بزرگان دین، ما را از نومیدی برحذر داشتهاند و نام امید دروغین را بر آن نهادهاند.
امام باقر (ع) میفرماید: از امید دروغین بپرهیز که تو را گفتار ترس حقیقی میکند. (مجلسی ، ۱۳۸۷ق )
برخی دیگر چنین گفتهاند که: امیدها دو گونهاند: امیدهای واهی یا کاذب که به تعبیر قرآن “امنیه “است که شیطان ان را به انسان القا می کند . در سوره مبارکه نسا آیه ۱۱۹ اینگونه امده که : “و آن ها را سخت گمراه کنم و به آرزوها سرگرم کنم “که در قالب آرزوهای کاذب مطرح می شود.
امام علی (ع)، در ترسیم این دویدن و نرسیدن میفرماید:
مَن سَعِی فی طَلَبِ السَّرابِ طالَ ثَعَبُهُ و کَثْرَ عَطَشْهُ، مَنْ أمَّلَ الرَّیَّ مِنَ السَّرابِ، خابَ أمَلْهُ و ماتَ بِعَطَشِهِ:( آمدی ،۱۳۸۶).
کسی که در پی سراب (آرزوی واهی) برود، رنجش به درازا کشد و تشنگیاش افزون گردد؛ آن که آرزوی سیراب شدن از سراب دارد، امیدش ناامید شود و در تشنهکامی خویش جان سپارد.
مقابل امیدهای واهی، امیدهای واقعی یا امید صادق هستند؛ امیدهایی که دارای پایه واساسی منطقی و استوارند و از اعتقادات و باورهای دینی و ارزشهای مبتنی بر وحی الهی سرچشمه میگیرند. و، بیشتر شامل نوعی ایدهالها، آرمانها و آرزوهای گم شدهای است که انسان با حاضر کردن آنها در ذهن و درون خویش، به نوعی آرامش خاطر دست مییابد. در صورت تداوم و تقویت آن آرمانها و آرزوها خود به خود زمینه جدا شدن از مسائل ورویدادهای واقعی زندگی و در نتیجه احساس بیگانگی با واقعیات، برای شخص فراهم می گردد . مانند انتظار راهیابی به بهشت که در پرتو ایمان و عمل صالح حاصل می شود . (جابر ،۱۳۹۰)
در جای دیگر امید را به دو قسمت امید فردی و اجتماعی تقسیم نموده اند .
بعضی معتقدند همچنان که فرد بشر امید دارد، اجتماع بشر نیز امیدوار است. امید اجتماع، در اجتماعی یافت میشود که همگی افراد در آن شرکت دارند. هنگامی که امید فرد، شدت یافت و نیرومند گردید، هدف و آرمان میشود. آنگاه بر اثر کوشش و تلاش فرد، امید رنگ اجتماعی میگیرد. وقتی امید اجتماعی شدت مییابد، هدف اجتماعی و آرمان بشری میشود و همان طور که امید فرد، خو به خود انجام شدنی نیست و باید در پی آن روان شد تا بدان رسید، امید اجتماعی نیز چنین است؛ باید کوشید، رنج برد، مقاومت کرد، پایداری نمود، تابدان رسید امید اجتماعی، آسایش، سعادت، خوشبختی، تندرستی، برقراری عدل، کوتاهی دست ستمگران و دیگر امیدهاست که همه افراد بشر در این خواستهها شریکاند) حاتمی ،۱۳۸۵)
با این نگرش که انسان تابع عمل و اندیشه خویش است وبه هر میزان تلاش کند نتیجه آن را می بیند ."و لیس للانسان الا ما سعی “(نجم /۳۹) و این که انسان ذاتا اجتماعی خلق شده و سرنوشتش در گرو اجتماع و محیط است و دیگران در مبدا و معاد با او مشترکند . (زمر/۶و غافر /۶۷)و همه حق حیات دارند (انعام /۱۵۱)و حیات نشانه ای از رحمت است . (روم /۵۰)زیرا همه ازوجود خدایند (فجر /۲۹) و باید رعایت ارتباط و پیوندهای اجتماعی (انفال /۷۵و فرقان /۵۴ ) و صله ارحام (بقره /۲۷و رعد /۲۱) شود و این که دیگران در ارزش های انسانی با او مشترکند مگر کسانی که با معیار واقعی سنجیده شوند (حجرات /۱۳) در نتیجه انسان هیچ گاه نا امید از رحمت الهی نمی شود (یوسف /۸۷)و ترسان از عذاب الهی و امید وار به رحمت اوست.(اسراء /۵۷)و همواره جهان هستی را به منزله مزرعه آخرت می بیند .(موسوی همدانی ،۱۳۶۳)و برای رسیدن به کمال مطلوب که همان رضایت خداست (توبه /۷۲)همواره امید وار به زندگی و ادامه حیات است . (جابر،۱۳۹۰)
۲-۸- تبین واژه رجاء
رجاء” در لغت به معنای گمان به وقوع چیزی است که موجب خوشحالی باشد که در فارسی از آن به امید، تعبیر می گردد.(راغب اصفهانی ، ۱۴۱۲)
“رجا، ” امیدواری و مظنه رسیدن به چیزی است که باعث مسرت باشد را گویند و این سرور، وقتی رجا است که بسیاری از اسباب رسیدن به محبوب را تحصیل کرده باشد اما توقع چیزی که هیچ یک از اسباب محبوب را مهیا نکرده آن را رجا نگویند، بلکه غرور و حماقت گویند. همانند کسی که انتظار گندم بکشد در حالی که تخم آن را در زمین شورهزاری که بیآب است افکنده باشد و اگر کسی بعضی اسباب را تحصیل نکرده که رسیدن به محبوب نزدیک باشد آرزو و تمنی گویند. مثل آن که دانه را در زمین مستعدی افکنده باشد اما در آب دادن کوتاهی کند. (نراقی ،۱۳۷۳)
بنابراین سزاوار است که بنده در قلب خویش، بذر ایمان پاشیده و با آب طاعات، سیرابش کند، و کشت خویش را از خار اخلاق پاک کند؛ و آنگاه از فضل خدای، امید ،ثبات قدم و خیر عاقبتی که منتهی به مغفرت شود، داشته باشد.چنین انتظاری «رجاء» نامیده میشود و پسندیده است.(جباران، ۱۳۷۸)
۲-۹ خوف و رجاء
از جمله شناختهای انسان به خدا معرفت این حقیقت است که خدا نعمت هایی که به مادر این دنیا داده مانند عمر و صحت و سلامتی -دوستان-اولاد –اموال و غیره از وی پس می گیرد. و به عبارتی این نعمت ها را از او سلب می کند و نیز معرفت به این که وی قادر است در جهان ابدی اوراازنعمت ها محروم و به عذاب و رنج ابدی مبتلا و به دوری از بهشت و نعمت هایش و از همه بدتر به دوری از خداو رحمت خداگرفتارسازد ودر مقابل هم می تواندبه ادامه بارش رحمت ادامه و به آن بیافزاید .توجه به این معنی و شناخت به خدا دوحالت نفسانی خوف و رجاءرا بر ما برمی انگیزد. بنابراین خوف و رجاءبه آینده انسان مربوط می شود . برخلاف شکر که در مقابل نعمتهایی است که خدا قبلا به انسان داده است خووف حالتی است ناشی از شناخت به خدابه این لحاظ که اوقادر است نعمت هارا از ماسلب کند و از نعمتهای اخروی محروممان سازد ورجاءحالتی است ناشی از شناخت خدابه این لحاظ که قادر است در آینده به اعطاءنعمتها ی دنیوی ادامه دهد و از نظر کمی وکیفی بر آن بیفزاید . خوف از محرومیت رحمت خدا و امید به آینده بهتر در فطرت انسان ریشه دارد و عامل نیرومندی برای حرکت انسان به شمار می آید .( مصباح ، ۱۳۸۶)
خوف و رجاء یا “بیم و امید” در آیات و روایات دو صفت از صفات خوب مؤمنان راستین است. اهل ایمان نه از غضب و عذاب خداوند ایمن می شوند و نه از رحمتش مأیوس و ناامید می گردند. توازن این بیم و امید که ضامن تکامل و پیشروی آنها در راه خدا است همواره در وجودشان حکمفرماست چرا که غلبه خوف بر امید، انسان را به یأس و سستی می کشاند و غلبه رجاء و طمع، انسان را به غرور و غفلت وا می دارد و این هر دو دشمن حرکت تکاملی انسان در مسیر او به سوی خدا است. به وسیله دو بال خوف و امید انسان می تواند به اوج آسمان سعادت پرواز کند و مسیر تکامل را طی نماید. (انصاریان ، ۱۳۸۶)
۲-۱۰-اجتماع خوف و رجا
منظور از اجتماع “خوف و رجا ء"بهره مندی آدمی از این دو ویژگی درونی است. به طوری که تعادل درونی خود را به طور مداوم حفظ کند و هرگاه غرور و غفلت دامنگیر او شد “خوف و ترس ” سراسر وجودش را فرا گیرد وهرگاه ناامیدی و افسردگی دامنگیر او شد رجاء و امید به رحمت دل او را لبریز کند لذا این دو باید در هر زمان در قلب انسان باشد تا آن تعادل مطلوب حاصل گردد و زمینه برای تکامل و صعود انسان به سوی سعادت ابدی و کمال فراهم گردد مانند کوهنوردی که در حال صعود از کوه باید هم بیم از سقوط داشته باشد و احتیاط کند و هم امیدوار به صعود با توانمندی و سلامتی باشد که از راه باز نایستد .(انصاریان ،۱۳۸۶)
طبق فرامین دینی ماترس و امید همراه هم هستند و انسان باید بین آنها تعادل را حفظ کند . خوف و رجاءمثل دوبال پرنده هستند که نقص در یکی،دیگری رانیز ناقص می کند . (سلگی ،۱۳۷۶)
یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَیَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّه.از آخرت می ترسد وبه رحمت پروردگارش امیدوار است . (زمر۹)
حضرت على علیه السلام فرمودند: «خیرُ الاعمال اعتدال الرجاء والخوف؛ بهترین کارها، تساوی بین خوف و رجانسبت به خداوند است.(محمدی ری شهری ،۱۳۷۷)
در امور معنوى توازن ترس و امید، ضامن رشد و تکامل به سوى کردگار است. غلبه ترس بر امید، آدمى را به نومیدى و نیستى مى کشاند چنان که سنگینى امید بر ترس از پروردگار نیز او را به غرور و غفلت مى کشاند؛ در نتیجه سبب در جا زدن و مانع سیر تکاملى آدمى خواهد شد. بندگان خاص بیم و امید را در کنار هم دارند و خدا را با خوف وطمع مى خوانند.(مکارم شیرازی ،۱۳۷۴)
امام صادق علیهالسلام در بخشى از وصیتنامه خود به ابن جندب، نجات یافتگان از عذاب الهى را کسانى معرفى مى کند که خوف و رجاء حقیقى متعادل در دل هایشان وجود دارد: یهلک المتکل على عمله… قلت فمن ینجو؟ قال الذینهم بین الرجاء والخوف…؛ کسى که به اعمال خود (اعمال خوب) تکیه نموده است به هلاکت مى رسد و کسى هم که به امید رحمت خداوند بر انجام گناهان جرات پیدا مى کند نجات نخواهد یافت. (ابن جندب) سؤال کرد پس چه کسى نجات پیدا مى کند؟ حضرت فرمودند: کسانى که حالشان میان خوف و رجاء باشد.(محمدی ری شهری ،۱۳۷۷)
خوف و رجاء امرى نسبی و دارای مراتبی است و حد نصابى دارد که حداقل مرتبه آن را باید مؤمن داشته باشد. اگر امید انسان به رحمت خداوند به گونه اى باشد که فکر کند آن قدر رحمت خدا واسع است که همه را کارهای ناپسند او رامى آمرزد، باعث مى شود تا انسان گستاخ شود و از ارتکاب گناهان باکى نداشته باشد. در واقع خداوند از روى اعمال افراد، آن ها را مى آمرزد و به بهشت مى برد و یا عذاب نموده و به جهنم مى برد.(مصباح ، ۱۳۸۶)
عبادتی که از رجاء ناشی شود بهتر از عبادتی است که از” خوف ” سرچشمه میگیرد؛ چه این که نزدیکترین بندگان به خدا، محبوبترین آنهاست، همچنین محبّت موجب غلبه رجاء بر قلب میشود. و به همین خاطر است که در شرع مقدّس به حسن ظن و رجاء تشویق و ترغیبها شده است، مخصوصاً به هنگام رسیدن مرگ.
حضرت امام علی (ع) در خطبه۱۸۲ میفرمایند:
نَسْتَعِینُ بِهِ اسْتِعَانَهَ رَاجٍ لِفَضْلِهِ، …. ، وَنُؤْمِنُ بِهِ إیمَانَ مَنْ رَجَاهُ مُوقِناً
از خدا استعانت میجویم، همچون کسی که به فضل و رحمت خدا امید بسته است …، و بسان کسی که با یقین کامل به او امیدوار است، ایمان دارم.
و در جای دیگر میفرمایند:(نهج البلاغه خطبه ۱۱۵)
اللَّهُمَّ …. فَکُنْتَ الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ
خدایا… فقط تو، مایه امید هر بیچارهای
و نیز میفرمایند:(نهج البلاغه خطبه۱۶۰)
وَ کُلُّ رَجاءٍ الّا رَجاءَاللهِ تَعالی ـ فَإنَّهُ مَدخُولٌ
هر امیدی، نا به جاست جز امید به خدای متعال
هرچند که انسان از یک طرف به “رجاء” تشویق و ترغیبها شده است؛ امّا نبایستی، از جهت دیگر، انسان، از رحمت خداوند متعال نا امید و مأیوس بشود.زیرا
: قرآن کریم در این زمینه میفرماید
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ اَسْرَفُوا عَلـی اَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ . (زمر ۵۳)
بگو: ای بندگان من که برخود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است .
حضرت امام علی (ع) نیز میفرمایند:(نهج البلاغه حکمت ۳۷۷)
وَلَاتَیْأسَنَّ لِشَرِّ هذِهِ الْأُمَّهِ مِنْ رَوْحِ اللهِ لِقَولِهِ: إنَّهُ لَایَیْأسُ مِنْ رُوْحِ اللهِ اِلّا الْقَوْمِ الْکَافِرُونَ.
حتّی بدترین فرد نیز نباید از رحمت خدا مأیوس باشد ـ زیرا خداوند فرمود: جز کافران نباید از رحمت خدا مأیوس باشند( یوسف/۸۷).
فرم در حال بارگذاری ...