اسلام مردم را از سویی به روش های صحیح فکری و عملی متکی بر خرد، و دانش متکی بر محاسبه دعوت می کند و از دیگر سو بر تهذیب نفس و تنویر روان و باقی ماندن بر عواطف پاک و فطری بشری تأکید می ورزد یعنی هم به جهات علمی و عقلانی بشر توجه دارد و هم به سلامت اخلاق و عاطفه اش نظر دارد، در مقام اثبات اصول خود بر علم و خرد تکیه می کند و در ایجاد ایمان از محبت و عاطفه بهره می گیرد.
بشر به هنگام خردورزی در حقیقت برای اقناع و آرامش خود به منزلگاه خرد پناهنده می شود و به هنگام جستجوهای علمی می خواهد با کشف قوانین و حقایق هستی، روح حقیقت جو و ناآرام خود را به منزلی راحت و آرامش بخش انتقال دهد. او همچنین با عشق و محبت و دلدادگی برای روح مضطربش پناهگاهی از عاطفه می سازد.
یکی از عالیترین حالتهای نفسانی که از سنگرهای آرامش و اطمینان به شمار می رود اعتماد و اتکای به نفس است و از عوامل اعتماد به نفس و خودباوری و برخورداری از حس مسئولیت است که بر اصل اختیار استوار است و بهره مندی از قوه اختیار بر اساس خردمندی است. اسلام انسان عاقل مختار را مسئول می داند و می کوشد که حس مسئولیت را از طریق قوانین و احکامش در او زنده کند و نماز یکی از آن احکام است.
حس مسئولیت موجب اعتماد به نفس، تکیه کردن به خود و ایستادن روی پای خود می شود و این رشد است علم نیز مانند اختیار زاییده خرد است و زلال گوارایی که از آن جریان می یابد همچنان که برخی از دانشها از سرچشمه وحی روان می گردد. و خرد ما را به وجود حضرت حق رهبری می کند علم منعم به اختیار و حس مسئولیت ما را برای سپاس از هستی آفرین نعمت بخش به سوی نماز می کشاند. هر یک از این عوامل از بعد ویژه ای پناهگاهی برای آرامش روح، رشد و تعالی و رسیدن به سعادت است. لیکن لازم به ذکر است که عقل، علم و اعتماد به نفس در حد کارایی خود موجب اعتماد به نفس می گردند.
نماز پیام پرورش پروردگار
نماز باز دارنده از بدیها، معراج هر مؤمن پاکیزه، مایه نزدیکی هر پرهیزگار به خدا، پاک کننده گناهان، شستشو دهنده جسم و جان، خاموش کننده آتش دوزخ، بن اسلام، پایه دین، نردبان رسیدن به اوج کمال و انسانیت، مهمترین نهاد دین، بهترین کارها و معیار سنجش اعمال است. اگر نماز قبول شود کارهای دیگر هم پذیرفته می شود و اگر نماز رد شود کارهای دیگر نیز مردود است خداوند مسیح و دیگر پیامبران علیه السلام را به نماز سفارش کرد نماز نور چشم سید انبیاء و جانشینان به حق اوست کسی که به قبله روی آورد و به خدا توجه کرد خدا نیز به دیده رحمت به او بنگرد و برکاتش را بر او فرو آورد بوسیله نماز دعاها مستجاب و نیازها برآورده می شود، نماز غایت غایتها و نهایت نهایتهاست، کسی که خدا را یاد کند خدا او را یاد می کند خدای تعالی فرمود :
اقم الصلوه لذکری
نماز را برای یاد من بر پای دار
فاذکرونی اذکرکم
مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم
نماز حضور در برابر پروردگار و رفتن مسیء به درگاه محسن است در نماز حاصل و نتیجه کارهای پیامبران وجود دارد. زیرا وظیفه پیامبران، آشنا کردن مردم با راه خدا و رساندن آنان به بارگاه پروردگار است و نماز نیز چنین اثری دارد وقتی که بنده در زمان، مکان، لباس و حالت خاصی به خدای روی می آورد و با تکبیر، تحمید، الفاظ ویژه و حرکتها و حالتهای معین به زنده پایدار توجه می کند و نماز می گزارد و خدا نیز حجاب از دلش بر می گیرد تا خدا را به خدا بشناسد و لیاقت حضور در محضر حق را به دست آورد.
در نماز خدای پاک خود را به بنده اش معرفی میکند در نتیجه معرفتش اوج می گیرد و ایمانش کمال می یابد برترین پیامبران و بهترین آفریدگان به معراج رفت و نزد عرش نماز گزارد و برای امت خود معراجی برای عروج به درجات معرفت و کمال و رسیدن به بارگاه ذوالجلال آورد نماز پیام تربیت رب است نماز بگزاریم و این پیام پروردگار و رهاورد پیامبران، صلوات الله علیهم اجمعین را گرامی بداریم و باشد که خداوند ما را از نمازگزاران قرار دهد.
نماز و نظم وانضباط
کسانی که برنامه منظمی برای خود دارند و اوقات و امور خود را بر اساس آن تنظیم می کنند علاوه بر مقاصد روزانه به اهداف عالی خود نیز دست می یابند و همیشه موفق و کامروا هستند. مثلاً کسی که خواب و خوراکش محدود و کارش طبق برنامه معینی باشد از آنجا که هر کارش در زمان مخصوص خود اجرا می شود هیچ یک از کارهایش مزاحم کار دیگر نیست به تمام کارهای خود می رسد و با کمبود وقت مواجه نمی گردد.
کدبانویی را در نظر بگیرید که تمام ظروف، وسایل آشپزخانه، ادویه و مأکولات را در جای خودش قرار می دهد و به هنگام نیاز بدون اتلاف وقت به آن دست می یابد و چون کارهای آشپزخانه اش معوق نمی ماند به کارهای دیگر منزل نیز می رسد و در کار خانه داری موفق است و هیچگاه دچار فشارهای عصبی نمی گردد فرسوده نمی شود و نزد همسر و فرزندان و میهمانان خود سرافراز است.
برعکس آنکه در کار و زندگی او نظمی نیست برای انجام عمل از چند کار دیگر باز می ماند. بازرگانی که فاکتورها و نامه های رسیده و فرستاده را در کاغذها و پوشه های مخصوص قرار نمی دهد در موقع لزوم برای پیدا کردن یک نامه چند ساعت معطل می شود و از کار تجارت باز می ماند چنین تاجری علاوه بر آن که اوقات تلخی دارد در کار خود موفق نیست.
با مطالعه سرگذشت و ویژگیهای مردان بزرگ دنیا خواهیم یافت که نظم و ترتیب از ارکان موفقیت آنان بوده است.
نماز تنها عبادتی است که ارتباط بنده را با خدا بطور پیوسته برقرار می کند و او را در این پیوند مستمر به رعایت نظم وا می دارد. بنده ای که نظم را در پیوند با خدا یاد می گیرد و بر آن ممارست دارد به خوبی می داند که در پیوند با خود و مردم چگونه جانب نظم و انظباط را نگه دارد.
پیامبر اکرم (ص) برای نماز نظم ویژه ای مقرر کردند تا هر که نماز حقیقی بجای آورد از روح نظم و انظباط برخوردار و در زندگی کامروا باشد کار از غسل یا وضو شروع می شود که هر کدام از این دو نیز، نظمی مخصوص به خود دارد. پس از آن اذان و اقامه است که هر یک دارای نظم و فصول ویژه ای است آنگاه تکبیره الاحرام و بعد قرائت و بعد رکوع و پس از آن سجود و دیگر عوامل که باید به ترتیب اجرا شود. نماز را پیش و پس نخواندن، قبل و بعد از وقت نخواندن حالتهای انظباطی ویژه آن را رعایت کردن، بیجا سخن نگفتن، خودداری از خوردن و نوشیدن، در نماز جماعت تشکیل صفهای منظم دادن، با هم رکوع کردن، با هم به سجده رفتن، با هم نشستن، با هم قیام کردن، با هم سکوت کردن، با هم قنوت کردن همه و همه سیمای یک نظم ویژه را نشان می دهد نمازی که در زمان، مکان و لباس ویژه و با الفاظ، حرکات، تعداد رکعات و ترتیب خاص گزارده می شود.
وقتی که انسان، عمل منظمی را بطور منظم و با رعایت نظم زمانی آن و در طول عمر در هر شبانه روز، پنج نوبت اجرا می کند علاوه بر آنکه ملکه نظم همان عمل در او رسوخ می کند، رعایت نظم به عنوان یک عادت و یک روش همیشگی به سایر اعمال او نیز سرایت می کند.
تأثیر تسبیحات در تمرکز
کمتر مسلمانی وجود دارد که تأثیر تسبیحات را در تأمین سلامت روح و اندیشه نشناسد. تسبیح گفتن از قدیم الایام در میان مذهبیان و روستاییان مسلمان، راه اساسی مبارزه با تشتت فکری بوده است. بسیاری از کسانی که گرفتار هذیان گویی، افکار درهم و برهم و کابوسهای ترسناک می شده اند و می شوند تنها به وسیله ذکر و تسبیح سلامت روحی و توانایی فکر خود را باز می یافته اند و می یابند.
اگر آنان که دچار پراکندگی افکارند هر روز بامدادان سبحه به دست گیرند و در هوایی آزاد و محیطی طبیعی و آرام بنشینند و تسبیحات اربعه را با حال توجه و حضور دل مکرراً بر زبان رانند و هر بار یک دانه سبحه بیندازند و این اذکار یا مانند آنها را تا تمام شدن دانه های سبحه و یا بیش از آن ادامه دهند به تدریج به تمرکز و نظم فکری دست می یابند و هر چند که آثار آن را تا حدودی در همان روز اول مشاهده می کنند اما این قدرت تمرکز روز به روز رو به فزونی می گذارد تا جایی که از حد عادی فراتر می رود و به تمرکز فوق العاده منجر می شود.
روشن است که تکرار تسبیحات هرچه بیشتر باشد نتایجی نمایان تر و آثاری درخشان تر به دنبال خواهد داشت.[۷]
کسی که با نماز تربیت شود مرگ را برای خود جشن می داند
توجه به مرگ و عوالم بعد از مرگ نیز چنین اثری دارد وقتی که انسان می بیند دنیا فانی است، احساس سقوط می کند و خود را به یک دستگیرنده و پناه دهنده محتاج می بیند و چون پناه دهنده ای جز خدا نمی یابد بسوی نماز حرکت می کند تا خود را به قرب او برساند کسی که با نماز انس دارد با مرگ نیز انس دارد و از آن نمی ترسد چون هر دو را ملاقات با خدا می داند، یاد مرگ نمازخوان را همچون خود نماز به دنیای وسیع، منتقل می سازد و زمینه رشد و تربیتش را فراهم می کند، مرگ تلخ ترین چیز برای انسان است اما نماز تلخی آن را به حلاوت بدل می سازد. نماز می تواند کاری کند که مرگ برای انسان جشن شود.[۸]
نماز راهی برای ورود به محیط گسترده ای از نشاط عقلانی
دکتر هانری لینک، روان شناس معروف می گوید : در نتیجه تحقیقات طولانی خود در اجرای آزمایش های روانی بر روی افراد به این موضوع پی برده ام
کسی که با دین سر و کار داشته باشد و به عبادت بپردازد، آنچنان شخصیت قوی و نیرومندی پیدا می کند که هیچگاه یک نفر بی دین نمی تواند چنین شخصیتی بدست آورد.
پروفسور والتررکوفمان، استاد دانشگاه بریتول انگلیس می گوید : هنگام ستایش و نیایش، چنان صمیمیت و اخلاق در ما ایجاد می شود که در هیچ یک از حالتهای عادی میسر نیست. سکوت تنهایی را می شکند و فضای گسترده ای را در پیش روی نیایش کننده باز می کند. احساسات و عواطف که در گفتگوهای معمولی با مردم دچار شرمساریها و رودربایستی ما می شود، در اینجا به شکل سپاسگزاری های صمیمانه، گلایه گزاریهای خودمانی و خواهشهای دوستانه در می آید. آنچه در عقده دل به شکل غنچه های ناشکفته و پژمرده بود اکنون همچون گل خندانی باز و شکفته می شود روح آدمی، پر و بال گرفته به آسمانها پرواز کرده و اوج می گیرد.
آقای کارل می گوید : به نظر می رسد که نیایش، انسانها را چنان رشد می دهد که جامه وراثت و محیط بر قامتشان کوتاه می شود. ملاقات پروردگار آنها را از صلح و آرامش درون لبریز می سازد به نحوی که شعشعه پرتو این صلح از چهره شان نمودار است و این را هر جا که می روند به همراه می برند.
اما دریغا که امروز در دنیای ما اندکند کسانی که نیایش را در چهره حقیقی اش بشناسند نیایش هر قدر به نظر عجیب بنماید ناچاریم آن را همچون واقعیتی بنگریم که هر چه بخواهد می یابد و هر دری را که بکوبد به روی آن باز می شود رویهم رفته، احساس عرفانی نسبت به دیگر فعالیتهای روحی، اهمیت بیشتری دارد زیرا ما را به عظمت اسرار عالم معنی آشنا می کند بوسیله نیایش است که انسان به سوی خدا می رود و به صفات او متصف می گردد و خدا نیز در دلش وارد می شود ما نباید نیایش را بهانه ای برای تن دادن به ضعفهای اخلاقی، فقرها، زبونیها و سستیهای خود قرار دهیم. نیچه می نویسد : (دعا کردن شرم آور است)، در صورتی که دعا کردن همچون آشامیدن و دم زدن هیچگاه شرم آور نیست، انسان همچنان که به آب و اکسیژن نیازمند است به خدا نیز محتاج است، احساس عرفانی و نیایش در ردیف قدرت مکاشفه، احساس اخلاقی، احساس جمال و نور عقل به شخصیت بشری شکفتگی و انبساط پرمعنی و کامل می بخشد، شک نیست که توفیق در زندگی به رشد کامل هر یک از فعالیتهای فیزیولوژیکی، عقلی، روانی و معنوی بستگی دارد. نیمی از روح عقل است و نیم دیگرش احساس.[۹]
نماز برطرف کننده کبر
برای درمان بیماری خود بزرگ بینی، دو راه وجود دارد یکی علمی و دیگری عملی، درمان علمی کبر، آن است که شخص نسبت به خود و خدای خود، علم پیدا کند. هرگاه خودش را چنان که هست بشناسد، خواهد یافت که خوارترین و ناچیزترین موجود است برای آنکه خود را بشناسد، درک معنای این سخن حق تعالی بسنده است که فرمود :
کشته باد انسان چه چیزی او را کافر کیش و ناسپاس کرد مگر خدا او را از چه آفرید؟ او را از یک نطفه آفرید و اندازه بندی کرد. آنگاه راه تکاملش را آسان نمود. پس از آن او را میراند و به گور درآوردش. بعد از آن هرگاه که بخواهد او را برآورد و باز گرداند. هرگز، هنوز آنچه را که خدا به او فرمان داده اجرا نکرده است خدای تعالی در این آیات به آغاز آفرینش انسان و پایان کار او اشاره فرموده است موجودی است که آغازش نطفه ای گندیده بود و مراحلی را طی کرده است. او ناتوان خلق شده است و گاهی نمی تواند خود را از زحمت یک مگس رها سازد. پایان کارش مرگ است و به مرداری بویناک و پلید بدل می گردد. آنگاه پاره هایش از هم می پاشد کرمها اجزایش را می خورند و استخوانهای او می پوسد و بهترین حالات او آن است که به آنچه در اصل بوده بازگردد به گلی که از آن کوزه ها کنند و خاکی که از آن خانه ها سازند.[۱۰]
اهمیت نماز در اسلام :
نماز در تمام ادیان آسمانی واجب بوده است. نماز یاد خدا است. نماز تشکر از خداست. پیامبر اکرم (ص) فرمود : (نماز نور چشم من است). امام حسین (ع) در شب عاشورا فرمود : من نماز را دوست دارم. نماز انسان را از بدیها باز می دارد. نماز ستون دین است این جمله از ائمه معصومین (ع) است که در حق نماز ایراد شده است هر ساختمانی اجزایی دارد و ارکانی و بالطبع هریک از اجزا و قسمتهای مختلف آن نقش مخصوصی در ایجاد و نگهداری بنای ساختمان به عهده دارند اما آنچه که در برپا نگه داشتن یک بنای برافراشته سهم بسزایی دارد ستونهای آن است اگر بخواهیم ساختمانی را بدون ستون بنا کنید از هم فرو خواهد پاشید و پابرجا نخواهد ماند و همین طور اگر به هریک از اجزای ساختمان لطمه وارد سازند و آن را از میان بردارند تمام ساختمان فرو نخواهد ریخت بلکه بخشی از آن از بین خواهد رفت و اصل و عمده آن باقی خواهد ماند لکن اگر ستونهای یک بنا کوچک باشد یا بزرگ آسیب دیده برپا نباشد اصل ساختمان با همه سقفها فرو خواهد ریخت. اسلام هم در حکم یک بنای برافراشته و یک ساختمان هماهنگ و پابرجاست و در میان معارف اسلامی و دستورهای دینی تنها نماز است که نقش اساسی را در حفظ آن ایفا می کند و حکم ستون برای این مجموعه را دارد بدین ترتیب به آنان که نمازشان ترک شده است یا از اول تارک الصلوه بوده اند و آنان که نمازشان فقط ایستادن و خم شدن و سر به مهر گذاردن و از روح و محتوای نماز بهره ای نبرده اند باید گفت که مشکل بزرگی برای خویش بوجود آورده اند و بر مابقی معارف معارف و دستورهای دینی خود لطمه وارد ساخته اند اما آنان که به نماز اهمیت می دهند و آن رابزرگ شمرده به آداب و شرایط باطنی و ظاهری آن توجه ویژه ای دارند بالطبع به دنبال بقیه دستورهای دینی و وظایف بیشتری می روند و درصدد انجام تکالیف الهی خویش برمی آیند هر کس به هر اندازه از نماز بهره معنوی و روحانی ببرد به همان اندزه در امور زندگانی خویش بصورت فردی یا جمعی به وظایف دینی بیشتر پایبند بوده و از ظاهر و باطن خود مراقبت بیشتری به عمل می آورند و به همان اندازه نیز به خدای تبارک و تعالی نزدیک تر شده تکامل می یابند.
خداوند تبارک و تعالی از هر آنچه عیب و نقص است مبرا و منزه است و بی نیاز و غنی مطلق می باشد نه عبادت و طاعت بندگان به وی نفعی می رساند و کمبودی از او (نعوذ باالله) بر طرف میسازد و ز عصیان و نافرمانی ایشان ضرری را بدو متوجه کرده یا نقصی را بدو وارد می آورد خداوند بی نیاز مطلق است و ما سوای او نیازمندان در گاه اویند همه موجودات هم در مقام ایجاد و هم در مقام بقای ذات محتاج فیض او هستند اگر لحظه ای لطف او منقطع گردد زوال و نابودی گریبانگیر ممکنات خواهد شد. لذا اگر خداوند عبادتی را در حق افراد انسسانی واجب قرار داده و انسان را موظف ساخته که دستورهای اخلاقی حمیده را بکار بندد و خویش را به صفات پسندیده آراسته کند و از دستورهای اخلاقی رزایل دوری کرده نفس و جان خویش را از آن صفات پاک و مصفا گرداند همه به این جهت بوده است که خود انسانها باعبادات و بندگی خدا و تقرب به درگاه او سود برده راه ترقی و کمال را بپیمایند و با دوری از محرمات و ناپاکیها خویش را از صدمات جسمی و معنوی مصون و محفوظ نگه دارند. سپس سود و نفع مادی و معنوی عبادات و دستورهای دین به خود انسانها برمی گردد و نفع و ضرری به حال خداوندی که خالق همه چیز و بی نیاز از همه چیز است ندارد. نماز به این عبادت اگر که با همه حقه (آنگونه که سزاوار است) بجا آورده شود موجب می گردد که انسان نمازگزار از امور مادی، لذائذ نعم جسمانی و مادی دوری کند روح و جان خویش را با خدا ارتباط دهد و نیز باعث می شود که انسان با پاگذاردن به هر آنچه او را از خدا غافل می کند به پروردگار مشغول شود و با او تمام حضور قلب و توجه باطن راز و نیاز کند این عبادت سبب می شود که استعدادهای نهفته در آدمی که او را به باطن این عالم سوق می دهند زنده و شکوفا گردد و سرانجام از حصار دنیای مادی به بلندای معنویت و صفا اوج گیرد و این راه فلاح صلوه است و همین وسیله تقرب است که در شرع مبین اسلام از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد و ائمه هدی و پیامبر اکرم علیه و علیهم السلام در این باره سفارشهای فراوان و تأکیدهای مهمی داشته اند.[۱۱]
نقش نماز در تربیت عقلانی
انسان با توانایی برگرفته از عقل و اندیشه نه تنها به اصل دین دست می یابد بلکه به کنه و عمق آن نیز پی می برد. انسان به واسطه نماز روح حقیقت جویی و تعقل و تفکر و مطالعه و بررسی و تعمق و تحقیق و ابتکار خود را در تمامی زمینه ها تقویت می کند و آماده پذیرش پند و اندرز و موعظه حسنه می گردد زیرا دلها آماده و افکار نیز متمرکز است و زمینه هدایت کاملاً مهیا گشته است او با اقامه نماز با یکسری از کلمات و جملات مضامینی بلند و والا و عرفانی آشنا می گردد و حتی اگر بصورت عادت آنها را ادا نماید باز در فکر و اندیشه و روح جستجوگر او به خاطر تکرار زیاد تأثیر بسزایی خواهد گذاشت و از افکار پست و بی محتوا و مشکل آفرین دوری خواهد گزید. او با تلاوت آیاتی از قرآن و به هنگام نماز نسبت به حق تعالی معرفت پیدا کرده و نور الهی بر قلب او می تابد و با اسرار خلقت بیشتر آشنا می گردد و عاشقانه و عارفانه به سوی محبوب و معشوق خویش گام بر می دارد.[۱۲]
نقش نماز در تربیت عاطفی :
تربیت صحیح از آن به تربیت دینی تعبیر می شود علاوه بر بعد شناختی و علمی احساسات و عواطف فرد نیز تربیت گردیده و به آن جهت گیری منطقی داده خواهد شد و بویژه نسل جوان که دارای احساسات و عواطف شدید بوده و این عواطف دارای نوسانات زیاد نیز هستند آنان دارای قلبی مملو از احساسات و عواطف ظریف هستند نماز فرو نشاننده عطش گرایش درونی انسان و خدا و ابزاری برای رفع نیاز و نجات از اضطرابهاست از این رو دعا و نماز بهترین روش و بهترین محتوا برای پرورش و تربیت بعد عاطفی است گاهی تکرار الفاظی مانند لا اله الا الله، الله اکبر، الرحمن الرحیم که بارها در نماز تکرار می شوند اثراتی ماندگار و جاودان در قلب و ذهن انسان به جای می گذارد بسیاری از دعاها به دلایل عقلی درباره امور مختلف دینی و اعتقادی است اما بسیاری از آنها برای تلطیف احساسات و عواطف است در این میان نماز در ایجاد روحیه و عواطف الهی و محبت و عشق به خداوند و اولیاء و همچنین در ایجاد بغض و کینه نسبت به دشمنان تأثیر فراوانی خواهد گذاشت.[۱۳]
نماز موجب نجات و به ارث بردن مینوی همیشگی :
خدای تعالی صفات برجسته مؤمنان را در آغاز سوره مؤمنون بر شمرده است دو مورد از آنها خشوع در نماز و محافظت بر نماز است و دو مورد از نتایج آنها که بیان شده است یکی رسیدن به فلاح قطعی و دیگری به ارث بردن فردوس جاوید است.
خشوع حالت تواضع و ادب جسم و روح است که در برابر حقیقت یا یک شخص در انسان بروز می کند و خشوع در نماز همان تواضع و ادب جسمانی و روحانی در پیشگاه خداوند عالم است. محافظت بر نماز نگهبانی از اوقات نماز و خودداری از تباه کردن آن است.
و فلاح معنای گسترده ای دارد و هم رستگاری معنوی را در برمی گیرد و هم پیروزیهای مادی را زیرا فلاح در اصل به معنای شکافتن و بریدن است. آنگاه آن را به هر نوع رهیدن و رسیدن به هر گونه پیروزی و خوشبختی اعم از مادی و معنوی و این جهانی و آن جهانی اطلاق کرده اند.
رستگاری این جهانی این است که انسان آزاد و رها بی نیاز و عزیز و سربلند زندگی کند و این جز در سایه ایمان میسر نیست. و رستگاری آخرت هم این است که در میان انبوه نعمتهای همیشگی در کنار دوستانی پاک وشایسته و در جوار رحمت حضرت حق و خشنودی و رضوان او بسر ببرد. راغب اصفهانی در کتاب المفردات می نویسد :
رستگاری این جهانی در سه چیز است : بقا، غنا، عزت و فلاح اخروی در چهار چیز است : بقای بدون فنا، غنای بدون فقر، عزت بدون ذلت و علم بدون جهل. بکار رفتن فعل ماضی افلح درباره رستگاری مؤمنان برای تأکید است یعنی رستگاری آنان به اندازه ای قطعی و حتمی است که گویی تحقق یافته است و استعمال کلمه قد نیز تأکید دیگری بر این امر است.
فرم در حال بارگذاری ...