۱-۶-۵- عدم وجود مدیریتی هدفدار و توانمند
از عوامل دیگر در نابودی تالابها عدم وجود مدیریتی هدفدار و توانمند است که در بسیاری از موارد اقداماتی را که جهت حفاظت و حراست از تالابها پیش بینی می شود به نتیجه نهایی نمی رساند. عدم اطلاعات لازم و ضروری پیرامون بسیاری از تالابها و عدم ارائه طرحهای جامع مدیریتی، حفاظت از تالابها را با مشکل مواجه کرده است و از این روست که در پنجمین نشست کنوانسیون رامسر، در کوشیرو ژاپن درسال (۱۹۹۳) بر اصول استفاده خردمندانه از تالاب تأکید و اعلام شد که لازم است از محدودیتهای بوم شناختی یک سیستم تالابی شناخت کاملی داشته باشیم تا بتوانیم در مورد تأثیر عملکرد ها بر تالاب به درستی داوری کنیم، بنابراین زمانی که اطلاعات کافی و جامعی دردست نیست باید فعالیتهای مؤثر بر تالابها با رعایت کلیه اصول احتیاطی صورت گیرد به عبارت دیگر هنگامی که اعمال یک فعالیت بر تالاب مجاز است که به وضوح کلیه آثار و پیامدهای آن مشخص شود و در صورت وجود هر گونه ابهام باید از انجام آن ممانعت به عمل آید.
۱-۶-۶- استفاده از تالابها به عنوان مناطق تفرجگاهی
اگر چه یکی از اهداف جدید مدیریت تالابها در راستای آشنایی مردم با ارزشها و حفاظت از آنها به شمار می آید لیکن اگر این اقدام بدون برنامه ریزی صحیح و لجام گسیخته باشد نه تنها هدف مذکور محقق نمی شود بلکه گاهی به روند تخریب تالاب نیز کمک می کند. صید و شکار نیز در این مناطق می بایست طبق ضوابط و مقررات حساب شده و مدرن صورت پذیرد.
علاوه بر موارد ذکر شده، برداشت مواد توربی از تالابها، استفاده مکرر اقتصادی نظیر استخراج نمک، مواد معدنی و پرورش آبزیان و… دیوار کشی و تغییر شکل آنها به مخازن آب تغییر مسیر آبراهه ها و یا پمپاژ آبهای زیرزمینی نواحی مجاور، ایجاد سد وکنترل آب رودخانه ها، افزایش رسوب گذاری، کانالی کردن رودخانه ها، ورود گونه های غیر بومی و جمع آوری تخم پرندگان توسط افراد سود جو از جمله عمده ترین عوامل دیگری هستند که در نابودی تالابها هر یک به نوبه خود نقش بسزایی دارند.
۱-۷ – جوامع جلبکی در اکوسیستم های آبی
اکثریت جلبکها در محیط های آبی زندگی می کنند. طریقه زندگی و استقرار آنها در این محیط ها متفاوت است و بر اساس آن واژه های زیادی ایجاد شده است. در ساده ترین تقسیم بندی جلبکهایی که در آب شناور می باشند فیتوپلانکتون نامیده می شوند و آنهایی که به صورت کف زی بر بستر محیط های آبی رشد می کنند را بنتوس می نامند و بالاخره دسته ای که روی بسترهای غوطه ور در آب به صورت چسبیده رشد می کنند به پری فایتون موسومند. جلبکهای فیتوپلانکتونی بر حسب اندازه (به میکرومتر) و منشأ دارای واژه های خاصی هستند که در منابع علمی زیاد مورد استفاده است.
تقسیم بندی و واژه های مورد استفاده درباره جلبکهای کف زی در رابطه با نوع بسترهایی است که بر روی آن زندگی می کنند. برای معرفی این جلبکها از یک ریشه لغوی مرتبط با بستر و یک پیشوند که حالت رشد آنها را مشخص می کند استفاده می شود. در این میان، دو پیشوند اپی (برای رشد بر سطح ) و اندو ( برای رشد یا نفوذ در بستر ) معمول تر می باشد و واژه هایی مثل اپی لیتون (جلبکهای رشد یابنده بر روی سنگ) ، اپی پلون (جلبکهای رشد یابنده روی گل یا درون رسوبات )، اپی پسامون (جلبکهای رشد یابنده روی سطوح شنی) و اپی دندرون (جلبکهای رشد یابنده روی چوب ) از آنها ایجاد شده است. به همین ترتیب از پیشوند اندو به ویژه در مورد سطوح سنگی و شنی هم استفاده می شود و دسته ای که روی بسترهای غوطه ور در آب بصورت چسبیده رشد می کنند به پری فایتون موسومند ( افشار زاده ۱۳۸۲) .
پری فایتون واژه کلی و بحث انگیزی است که در مفهوم گسترده ای استعمال می شود، این واژه تا اندازه ای مترادف با واژه آلمانی Aufwuchs است. در بیشتر منابع از جمله Wetzel and Westlake (نقل از Vollenweider ،۱۹۷۴) این واژه در رابطه با آن دسته از اجتماعات گیاهی متصل (چسبنده) (به جز گیاهان عالی ریشه دار ) است که در ارتباط با بسترهای زنده و غیر زنده غوطه ور در آب می باشند، که در این حالت شامل اپی فیت و اندوفیت (که در منابع جلبک شناسی زیاد مستعمل می شوند) و انواع دیگری مثل اپی زوئیک و اندوزوئیک است. در تقسیم بندی دیگری پری فایتون ها به دو دسته کلی پری فایتون های حقیقی و پری فایتون های کاذب طبقه بندی می گردند. دسته اول غیر متحرک اند و از طریق گیره، قلاب یا ساقه های ژلاتینی به بستر اتصال دارند و دسته دوم آنهایی می باشند که در بین یا درون پری فایتون های حقیقی بصورت آزاد و متحرک اند و یا می خزند. بنابراین در حالت اخیر حتی تیکوپلانکتون فایتون های حقیقی هم باپری فایتون کاذب مترادف میشود و متافیتون ها یا متاپلانکتون ها نیز به همین مفهوم یعنی جلبکهای آزاد در بین پری فیتون های حقیقی دسته ای از پری فیتون های کاذب می با شند. علاوه بر این در بسیاری از مقالات و منابع جلبک شناسی پری فایتون در مفهومی کلی تر اطلاق می شود که شامل همه موجودات کوچک (از جمله جلبکها) است که بر روی هر بستر غوطه ور در آب رشد می نمایند، این حالت اشکال کف زی را هم در بر می گیرد .(۱۹۷۹ Wetzel )
در محیط های آبی مختلف، فراوانی و تنوع هر یک از این جوامع جلبکی و نقش آنها متفاوت است. در محیط های دریایی و آب های شیرین ساکن مانند دریاچه ها، تالابها و برکه ها، اهمیت فیتوپلانکتون ها بیشتر است و در آب های شیرین جاری، مثل رودخانه ها و نهرها جلبک های کف زی نقش بیشتری دارند (Lee, 1989., Blum, 1956). در تالاب ها و دریاچه ها متناسب با عوامل اکولوژی و فاکتورهای محیطی اهمیت هر یک از این جوامع تغییراتی می یابد و تقویت یا تضعیف می شود، به همین منظور مطالعه فلور محیط های آبی به ویژه تالاب ها و دریاچه ها از جنبه های مختلف فیتوپلانکتون ها لازم می باشد (فرخ زاده، ۱۳۷۹).
۱-۸- فیتوپلانکتون ها
تعریف هنسن (۱۸۸۷) از پلانکتون همه مواد آلی زنده یا مرده ای که در آب به صورت شناور و یا به صورت غیر فعال در حرکت هستند را شامل می شد. امروزه این نام مشترکی برای موجودات زنده میکروسکوپی است که در هر عمقی از آب دریا و یا آب شیرین شناور می باشند. در واقع گیاهان میکروسکوپی آبزی که از نور برای غذاسازی استفاده می کنند، فیتوپلانکتون نام دارند. فیتوپلانکتون ها در تمامی آب ها اعم از آب های شور، شیرین، نمکزارها و حتی در آب های سرد قطبی و چشمه های آب گرم تا دمای ºC80 قادر به زندگی می باشند (Sheath, 1992). به طور کلی فیتوپلانکتون ها با قطر کمتر از میکرومتر تا اشکال کلنی به اندازه یک نخود فرنگی می باشند. اکثر فیتوپلانکتون ها با چشم غیر مسلح دیده نمی شوند اما هنگام ازدحام یا تراکم رنگ آب را سبز نموده و شفافیت آب دریاچه را کاهش می دهند(سندهال، ۱۳۸۱). فیتوپلانکتون ها بر حسب اندازه (به میکرومتر) و منشاء دارای واژه های خاصی هستند که در منابع علمی زیاد مورد استفاده است. فیتوپلانکتون ها بر اساس اندازه سلول (قطر) بر حسب میکرومتر با بهره گرفتن از پیشوندهای ماکرو (بزرگتر از ۲۰۰ میکرومتر)، میکرو (۲۰۰-۲۰ میکرومتر)، نانو ( ۲۰-۱۰ میکرومتر، اولترا (۱۰-۲ میکرومتر) و پیکو (۲-۲/۰. میکرومتر) تقسیم بندی می شوند (Lee, 1989)، اگر چه Manny در سال ۱۹۷۲، پلانکتونهای کمتر از ۱۰میکرومتر قطر را به عنوان نانوپلانکتون نام برده است، البته برخی از محققان تقسیم بندی های دیگری را پیشنهاد کرده اند که در آنها حدود اندازه دسته ها متفاوت است از جمله (Shkundina, ۱۹۹۱ ). برای نشان دادن منشاء فیتوپلانکتون ها از واژه های دیگری استفاده می شود. پلانکتون های حقیقی یا یوپلانکتون آنهایی هستند که در اکثر طول زندگی شان به حالت آزاد و شناورند و پوتاموپلانکتون، پلانکتون های حقیقی یا بومی آبهای جاری به ویژه رودخانه می باشند (Descy & Gosselain, 1994 ). تمامی موجودات پلانکتونی مورد بحث پلانکتون واقعی نیستند؛ زیرا برخی از آنها در بستر و یا روی گیاهان آبزی در نزدیک حاشیه و کناره آبها زندگی می کنند و از طریق جریانها به داخل کشیده می شوند که به تیکو پلانکتون ها معروفند. تیکوپلانکتون ها اشکال پلانکتونی می باشند که عموماً در سواحل زیستگاه های آبی و بین گیاهان آبزی زندگی می کنند و از این بخش به آبهای آزاد منتقل می شوند که گاهی به آنها پلانکتون کاذب هم گفته می شود. مروپلانکتون ، پلانکتون هایی هستند که با افزایش جریان آب از حالت کف زی بر روی رسوبات به حالت معلق در می آیند، در واقع هر دو نوع اخیر پلانکتون کاذب محسوب می گردند فیتوپلانکتون ها اساس بسیاری از شبکه های غذایی در محیط های آبی می باشند و از نظر جهانی در زمره مهمترین تولید کنندگان اولیه به شمار می روند (Billen et al, 1994). در بین فیتوپلانکتون های آب دریا دیاتومه ها و داینوفلاژله ها گونه های شاخص هستند در حالی که در آب شیرین، دیاتومه ها، داینوفلاژله ها، دسمیدها و جلبک های سبز- آبی برجسته تر می باشند. در بعضی مواقع تراکم بیش از حد جلبک های پلانکتونی در یک منطقه ممکن است آب را رنگی کنند و اگر این تراکم بسیار بالای فیتوپلانکتون در سطح آب جمع شود به آن شکوفایی می گویند (Reynolds, 2006). جزر و مد قرمز پدیده ای است که در صورت مساعد بودن شرایط محیطی در آب های ساحلی از افزایش فوق العاده جمعیت داینوفلاژله ها حاصل می گردد. تعداد این جلبک ها در حالت فوق تا میزان ۱۰۶×۵/۷ سلول در هر لیتر اندازه گیری شده است. در موجوداتی که به طور معلق زندگی می کنند اندازه سلول دارای اهمیت فراوانی می باشد (Whitford, 1984) . بزرگترین دیاتومه شناخته شده می باشد که هر سلول آن دارای قطری بالغ بر ۲ میلیمتر دارد (بونی، ۱۳۷۹) و کوچکترین سلولهای فیتوپلانکتونی، متعلق به انواع جلبک های سبز- آبی می باشند که از نظر اندازه شبیه به باکتریها بوده قطری معادل ۲-۲/۰ نانومتر دارند (nm1000mm = 1است). بطور کلی ارزش غذایی فیتوپلانکتون ها در رابطه با داشتن پروتئین ها، قندها و چربی های بالا می باشد. جلبک های تاژکدار سبز که فاقد دیواره سلولی هستند برای بی مهرگان منبع غذایی خوبی محسوب می شوند. از فیتوپلانکتون ها و سایر جلبک ها برای پرورش نرم تنان دوکفه ای استفاده می گردد. کشت توده ای فیتوپلانکتون های Scendesmus quadricauda در آب خروجی فاضلاب ها نشان دهنده تولید ۴۵ تن در هکتار وزن خشک است که برابر با حاصلخیزی برخی از گیاهان زراعی می باشد (بونی، ۱۳۷۹). کشت فیتوپلانکتون ها و جلبک های سبز در سفینه های فضایی به صورت یک سیستم بسته به اجرا در می آید، بدین صورت که مواد زائد نیتروژن دار فضانورد به عنوان یک ماده غذایی پس از رقیق شدن برای فیتوپلانکتون ها قابل استفاده بوده و همچنین از بازدم آن ها نیز به عنوان منبع CO2 جلبک استفاده می شود.
جلبک های معلق در ستون آب را فیتوپلانکتون می نامند و جلبک های که به صورت لایه هایی به کف چسبیده اند، جلبک های کف زی یا پری فیتون نام دارند. ماکروفیت ها شامل نهاندانگان آبزی، بریوفیت ها(شامل خزه ها و گیاه غاف ) و برخی جلبک های کف زی است. ( زمانی که اندازه آنها بزرگ شده است رشته های جلبک سبز کلادوفورا در زمان رشد به حدود ۶ متر می رسد ). نهاندانگان به طور کلی برای رشد نیاز به جریان آرام آب و محیط کم عمق دارند. به همین خاطر آنها را در چشمه ها، رودخانه های با اندازه متوسط یا در حاشیه رودخانه های بزرگ می بینیم. بریوفیت ها پراکنش محدودتری دارند. اما به فراوانی در آب و هوای سرد و سرچشمه های رودخانه ها و در زیر سایه یافت می شوند. جلبک های کف زی به طور معمول در تمام سطح آب وجود دارند و می توانند با میکروب ها و محیط خارج که شامل پری فیتون است رابطه و تجمع پیدا کنند. فیوپلانکتونها قادر هستند که در جریان سریع نهرها جمعیت خود را حفظ کنند و در هنگام جریان آرام آب نرخ رشد آنها افزایش پیدا کرده و به میزان دو برابر افزایش پیدا می کنند. یعنی در جریان آرام آب رشد پری فیتون بهتر است از زمانیست که جریان آب سریع است. بنابراین برای یک سیستم رودخانه ای با توجه به شکل و فرم و مشخصات طولی رودخانه می توان به صورت ایده آل در نظر گرفت که جلبک های کف زی و بریوفیت ها در قسمت های بالایی رودخانه و محل سرچشمه رودخانه غالب هستند و در قسمت های جلوتر و پایین دست رودخانه که در آنجا رودخانه وسیع تر می شود و جریان آب بوسیله گیاهان کمتر می شود فراوانی جلبک های کف زی بیشتر می شود. ماکروفیت ها عمدتاً در رودخانه های متوسط و در امتداد حاشیه رودخانه های بزرگ رشد می کنند و فیتوپلانکتونهایی را با جمعیت قابل ملاحظه ای را در دشت های رودخانه ای ایجاد می کند. از آن جا که جلبک های کف زی در تمام آبهای روان دیده می شوند و نقش مهمی را در زنجیره های غذایی ایفامی کنند بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته اند.
۱- ۹- رده های مهم فیتوپلانکتون ها
۱- ۹- ۱- رده باسیلاریوفیسه یا دیاتومه ها
دیاتومه ها دارای پراکندگی وسیعی در اکوسیستم های آبزی می باشند. آغاز پیدایش دیاتومه ها به ۱۳۵ میلیون سال قبل می رسد. فسیل دیواره های سلولی آن ها به صورت معادن خاک دیاتومیت در نقاط مختلف دنیا وجود دارد. دیاتومه ها در دریاها از نظر تغذیه و زنجیره غذایی نقش بیولوژیکی مهمی دارند و حتی برخی از گونه های دیاتومه ها شاخص های مهمی در شناسایی کیفیت آب به شمار می روند (کیان مهر، ۱۳۷۱). دیاتومه ها تنها گروهی هستند که دیواره های آنها دارای دو بخش مجزای اشباع شده از سیلیس است. این کفه ها شامل اپی تکا و هیپوتکا هستندکه در محل ناحیه کمربندی بر روی همدیگر قرار می گیرند (Lobban, 1988., South & Whittick, 1987). این قسمت ها توسط پیوند های پکتینی و یا دندانه های ریز به یکدیگر متصل می شوند که دیواره سیتوپلاسم، واکوئل و هسته را در بر می گیرند. کلروپلاست ممکن است شامل یک ساختار مرکب یا تعدادی ساختار صفحه مانند باشد. رنگ کلروپلاست در گونه های پلانکتونی، زرد- قهوه ای است که البته این رنگ ها به دلیل وجود کلروفیل a, c و β کاروتن و رنگدانه های گزانتوفیلی خاص مانند دیاتوزانتین و فوکوزانتین بر روی کلروفیل می باشند. مواد ذخیره ای دیاتومه ها شامل چربی، گلبولهای ولوتین و کریزولامینارین در محلول های غلیظ می باشند. اشکال متفاوت دیاتومه ها در تشخیص جنس و گونه آنها مهم است. بعضی از دیاتومه ها دایره ای شکل و دارای تقارن شعاعی هستند مانند Cyclotella که به دیاتومه های سنتریک معروف اند. گروهی شبیه به مثلث اند مانند Triceratium و تعدادی نیز تقارن دو طرفه دارند مانند Navicula که به دیاتومه های پینیت معروف می باشند و دارای شکاف طولی یا رافه هستند و در نهایت بعضی از دیاتومه ها دارای ساختار بدون نقط یا خط تقارن می باشند مانند Eunotia (Lee 1989). طرحهای موجود در روی سطح فراستول ها اغلب خیلی پیچیده هستند که شامل پرزهایی می باشند که ورود مواد غذایی را تسهیل می کنند و مناطق برآمده ای با طرح های منظم را به وجود می آورند. این شیارها امکان ارتباط سیتوپلاسم را با محیط برقرار می کنند.
۱-۹-۲- رده داینوفیسه (داینوفلاژله ها)
این گونه ها در آب های اقیانوسها و سایر محیط های آبی گسترش قابل توجهی دارند اگر چه بعضی از آن ها بدون رنگ می باشند و نمونه های انگلی نیز در بین آن ها یافت می شوند اما غالباً تک سلولی و اتوتروف می باشند. یک شیار عرضی در سلول آن را به دو بخش Epicone وHypocone تقسیم می کند. این سلول ها دارای دو تاژک هستند که در فاصله نزدیکی از هم در هر سلول خارج می شوند. یکی از آن ها در غلافی در قسمت خلفی سلول قرار دارد و باعث حرکت طولی می شود، دیگری روبانی شکل بوده و به طور متقاطع از غلاف دیگری خارج می شود و در ناحیه شیار عرضی قرار دارد. در شکل سلول مثل مسطح شدن سلول در قسمت های جلویی و عقبی و طرفین ممکن است تغییراتی صورت گیرد که پوشش سلولی آمفیزا نام دارد که شامل یک لایه خارجی به همراه یک کیسه داخلی می باشد ( بونی، ۱۳۷۹). در بعضی از گونه های عریان، این کیسه ها اغلب خالی هستند در حالی که در گونه های دیگر این کیسه ها حاوی صفحه های سیلیسی غلاف داری می باشندکه دارای اهمیت خاصی در طبقه بندی آن ها می باشد. در اعضای این گروه کلروپلاست ها صفحه مانند یا در اشکال دیگر و به رنگ زرد- سبز یا زرد- قهوه ای دیده می شوند. در کلروپلاست کلروفیل c, a و β کاروتن و در تعدادی از گونه ها علاوه بر رنگیزه های فوق، رنگدانه های گزانتوفیلی خاص مانند پیریدینین ، نئوپریدنین وداینوزانتین مشاهده شده است. در این گونه ها چربی و نشاسته جز اصلی ترین مواد ذخیره ای می باشند. در آن ها هسته بزرگ و مهره ای شکل و سایر اجزای سلولی شامل لکه چشمی دیده می شود (بونی، ۱۳۷۹).
۱-۹-۳- جلبک های سبز پلانکتونی(رده کلروفیسه)
این گونه ها در آب های شیرین به راحتی یافت می شوند ولی در دریا بسیار کم هستند. سلول های واجد تاژک به صورت تک سلولی و یا کلونی با ۲ یا ۴ تاژک در هر سلول یافت می شوند. کلروپلاست معمولا” منفرد و به شکل فنجان مانند است. رنگدانه های فتوسنتزی شامل کلروفیل های b, a و β کاروتن است و نشاسته به عنوان ماده ذخیره اصلی در این گروه وجود دارد. دیواره سلولی از جنس سلولز که سطح خارجی آن از پکتین است ساخته شده است. غالباً داخل کلروپلاست، یک لکه چشمی مشخص نیز وجود دارد و در بسیاری از گونه های مربوط به آب شیرین، منافذ کوچک تنظیم کننده فشار اسمزی نیز دیده می شوند. بعضی از گونه های غیر متحرک فیتوپلانکتون های سبز دارای گرایش های جمع- زیستی ( کلونی مانند) هستند و تشکیل اجتماعات سلولی سست و یا اجتماعات سلولی چسبیده Mucilaginous matrix به هم را می دهند و Ceonobia نامیده می شوند. نوع اول که دارای اجتماعات سلولی هستند عموماً بیشتر مربوط به آب های شیرین می باشند به عنوان مثال سلول های فیتوپلانکتون Pediastrum تشکیل یافته از صفحه های مسطح و در گونه Hydrodictyon به صورت شبکه ای از سلول های منظم و بهم چسبیده دیده می شوند. دسمیدها گروه شناخته شده ای از فیتوپلانکتون های آب شیرین هستند و معمولاً به صورت تک سلولی یافت می شوند. تیره دسمیداسه به دو گروه تقسیم می شوند. گروه اول دارای دیواره سلولی یکنواخت و بدون فرورفتگی مانند جنس Closterium دارند و در گروه دیگر دیواره سلولی کاملا” فرورفته می باشد که این حالت در جنس Cosmarium دیده می شود.
۱-۹-۴- اوگلناهای تاژکدار(رده اوگلنوفیسه)
این جلبک ها معمولاً کمتر در دریاچه ها یافت می شوند و در محیط هایی مثل استخرها و مرداب ها که دارای محتویات آلی بالاتر است بیشتر دیده شده اند. به جز تعداد کمی از آن ها بقیه در آب های شیرین و مصب ها زندگی می کنند و در آن ها هم گونه های بی رنگ و هم رنگدانه دار دیده می شود. این جلبک ها دارای انواع کلروفیل b, a و گزانتین هایی مانند آستازانتین و دیاداینوزانتین و آنترازانتین می باشند.
۱-۹-۵- جلبک های قهوه ای- طلائی (رده (Chrysophyceae :
اعضای این رده دارای جفت تاژک هایی با طول نامساوی هستند و تاژک بلندتر دارای زائده های مو مانند است. انواعی از این فیتوپلانکتون ها دارای پوسته هایی از جنس سیلیکات هستند. در این گروه انواع سیلیکات فلاژله ها نیز دیده می شوند که دارای استخوان بندی داخلی از جنس سیلیکات می باشند. رنگدانه های فتوسنتزی شامل کلروفیل c2, c1, a و فوکوزانتین می باشد. ماده ذخیره اصلی کریزولامینارین β-۱,۳ glucopyranoside است. یکی از ویژگی های بارز کریزوفایتها که به عنوان کلید شناسایی گونه های مختلف نیز به کار می رود، تشکیل نوعی کیست یا نوعی اسپور مخصوص به نام استاتوسپور است. استاتوسپور اغلب کروی یا بیضوی شکل می باشد و بر روی سطح آن تزئیناتی شبیه خار یا زگیل دیده می شود. اعضای این رده در آب های شیرین (با مقدار کلسیم کم)، بیش از آب های شور یافت می شوند (ریاحی، ۱۳۷۷).
۱-۹-۶- رده Prymnesiophyceae :
اعضای این رده جلبک هایی تک سلولی تشکیل یافته از دو تاژک هایی هستند که دارای تاژکهای نرم و صاف با طول مساوی می باشند. محتویات سلولی آن ها همانند گروه قبلی می باشند. در بعضی از گونه ها یک ساختار تاژک مانند اضافی نیز در بین دو تاژک اصلی به وجود می آید که به آن Haptonema می گویند (South, 1987). این تاژک ممکن است به شکل مارپیچی یا صاف باشد. سلول ها تک سلولی با یک یا دو کلروپلاست، هر کدام با یک پیرنوئید منفرد و دارای یک لکه چشمی می باشند. انواع رنگدانه های کلرفیل c2, c1, a و β کاروتن در اعضای این گروه دیده می شود وکریزولامینارین ماده ذخیره اصلی می باشد. نوع Chrysochromulina در محیط های آب شیرین و دریا یافت می شود و بوسیله تزئینات آلی که دارد شناسایی می گردد. در بعضی از گونه ها این اندام ها دارای کربنات کلسیم هستند و دارای طرحهای پیچیده ای در Coccolithe می باشند.
۱- ۹- ۷- رده کریپتوفیسه
اعضای این گروه، تک سلولی هایی هستند که دارای یک جفت تاژک نامساوی می باشند و هر دوی آن ها با زائده های مو مانند پوشیده شده اند. سلولها دارای ساختار (پشتی- شکمی) هستند و در بخش وسط مسطح می باشند. رنگ کلروپلاست از سبز تا قهوه ای متغیر است. انواع رنگدانه های c2, a و α کاروتن و رنگدانه های فیکواریترین و فیکوسیانین و دیاتوزانتین در آنها دیده می شود و نشاسته ماده ذخیره اصلی می باشد (South & Whittick, 1987).
۱-۹- ۸- جلبک های سبز- آبی (رده سیانوفیسه یا سیانوباکترها)
اعضا این گروه به دلیل پروکاریوت بودن از سایر گروه ها متمایز هستند و مانند باکتریها به دلیل نداشتن هسته، غشا هسته و کروموزوم مشخص می باشند. دیواره سلولی از دو لایه کاملا ًنزدیک به غشا پلاسمایی تشکیل شده است. لایه داخلی از جنس مورئین توسط یک فضای پری پلاسمیک از لایه خارجی جنس لیپوپروتئین جدا می شود. ساختار دیواره سلولی این جلبک ها شبیه باکتری های گرم مثبت می باشد. لایه ژلاتینی نیز شباهت زیادی به کپسول باکتری ها دارد، این لایه آب را در خود ذخیره می کند و در نتیجه سبب می شود تا سلول در برابر خشکی محیط مقاومت نماید (ریاحی، ۱۳۷۷). فیتوپلانکتون های این گروه تک سلولی، کلونی یا رشته ای ماننداند که گاهی در آب های دریایی و آب شیرین شکوفایی ایجاد می کنند. اعضای این گروه دارای کلروفیل a و β کاروتن، c- فیکواریترین، آلوفیکوسیانین و c- فیکوسیانین هستند. ماده ذخیره ای سلول ها دانه های فیکوسیانین (از اسید آرژنین و اسید آسپارتیک) می باشد (South & Whittick, 1987). گونه های رشته ای دارای سلولهای بخصوص به نام هتروسیست هستند که هتروسیست ها باعث تنظیم و کنترل اسپورزایی و تشکیل اکینت می گردد، همچنین هتروسیست ها در تثبیت نیتروژن هوا دخالت دارند (Callieri, 2000). اعضای این رده همچنین حاوی واکوئل های گازی هستند که برای کنترل شناوری آن ها به کار می رود.
۱-۱۰- جلبک های کف زی
تقریباً تمام لایه های آب که نور دریافت می کنند،چه در رودخانه های بزرگ و چه در رودخانه های کوچک محیط مناسبی را برای رشد جلبک ها فراهم می کنند. جلبک های کف زی از زنجیره های غذایی درون آب حمایت می کنند و باعث حذف مواد معدنی درون آب و نازک شدن رسوبات درون آب می شوند و می توانند در زیستگاه های آبزی درون آب تغییراتی ایجاد کنند Stevenson 2000) و (Dodds and طبقه بندی جلبک ی کف زی بیشتر بر اساس اندازه آنها صورت می گیرد. جلبک های بزرگ ، در بستر آب هستند که با چشم غیر مسلح دیده می شود. در مقایسه با آنها جلبک های میکروسکوپی وجود دارند که بدون میکروسکوپ قابل مشاهده نیستند. جلبک ها را براساس محل رشد آنها نیز طبقه بندی می کنند. اگر روی سنگ ها رشد کنند epiLithon ، روی رسوبات epipeLon ، روی شن و ماسه epipsammon ، روی چوب epixylon و اگر روی دیگر گیاهان رشد کنند epiphyton نامیده می شوند فرم EpipeLic و epipsammic به صورت یک لایه نازک ، روی گل و لای کف آب را پوشانده است و به راحتی توسط جریان آب به حرکت در می آید. این حرکات موجب جذب رسوبات موجود در آب شده و باعث صاف شدن آب می شود و می توان از آن برای تعیین کیفیت آب استفاده کرد. فرم Epiphytic در روی ماکروفیت ها بخصوص نهاندانگان بوجود می آید و می تواند به میزبان خود آسیب برساند. برخلاف گونه ها epipeLic فرم epiphytic و epiLithic از طریق ماده موسیلاژی یا سلول های پایه محکم به جایگاه چسبیده و به راحتی توسط جریان آب جدا نمی شوند .برخی از جلبک ها از طریق ماده زمینه ای دیواره سلولی یا از طریق سیستم های رشته ای به همدیگر متصل شده و ایجاد کلنی می کنند ، این شکل رشد را termed adpres می نامند و متفاوت با روشی است که در آن یک سلول به تنهایی رشد میکند. پس می توان نتیجه گیری کرد جلبکهای دریایی از لحاظ شکل ساختاری و شیوه رشد دارای تنوع بسیار زیادی هستند. در تشکیل پری فیتون ممکن است دیاتومهها، جلبکهای سبز و سیانو باکتریها نیز شرکت داشته باشند. گرچه جلبکهای قرمز، chrysophyceans وtribophyceans نیز ممکن است وجود داشته باشند .( Graham and Wilcox)
پاتریک میزان نفوذ دیاتومه ها را در اسلایدهای شیشه ای که در داخل سه رودخانه آمریکا قرار داده بود مورد برسی قرار داد. و Moore’s جنوب رودخانه ontario را مورد برسی قرار داد و chudyba’s مطالعه ای از epiphytes جلبک cladophora glomerata دررودخانه Skawa لهستان انجام داد در آمریکای شمالی روی ماکروجلبک های ۱۰۰۰ رودخانه یک تحقیق وسیع صورت گرفت و حدود ۲۵۰گونه ماکروجلبک مورد بررسی قرار گرفت که ۳۵ درصد آنها جلبک های سبز ،۲۴ درصد سیانوباکتری ها ، ۲۱ درصد دیاتومه ها و دیگر chrysophytes و ۲۰درصد جلبک های قرمز بودند. دیاتومه ها روی بستر پهن نبودند به صورت کلنی های ژلاتینی یا حالت رشته مانند بودند و حالت های دیگر که در بررسی ماکروجلبکها کمتر قابل مشاهده است.
۱-۱۰-۱- فراوانی و پراکنش جلبک های کف زی:
عواملی که به طور مستقیم بر روی جلبک های کف زی تأثیرگذار هستند عبارتند از نور، دما ، جریان آب ، بستر ، آب (لایه ها) ، شسته شدن بوسیله طوفان ، شیمی آب و چرا . درسال Biggs 1996 پیشنهاد کرد که ویژگی های منطقه ای و حوضه آب خیز مثل توپوگرافی ، زمین شناسی ، استفاده از زمین ، پوش گیاهی ، آب و هوا از دیگر متغییرهایی هستند که به طور مستقیم در پدیدار شدن یا از بین رفتن توده جلبک های کف زی را تنظیم می کند. نور در تعامل با دما موجب پدیدار شدن توده جلبکی می شود. درحالیکه اختشاشات (گردش بستر و حمل و نقل مواد ، سرعت بالای جریان آب ) و چرا موجب دفع و کاهش توده جلبکی می شود.
فراوانی یا توده زنده جلبک های کف زی را با چندین روش می توان اندازه گیری کرد(Stevenson and Smol 2003 Steinman et al. 2006 ) به طور معمول جلبک های موجود در یک منطقه را مشخص می کنند و شمارش می کنند ، بعضی از محققین از یک دستگاه مکش استفاده می کنند که جلبک ها به صورت دو غاب در داخل یک محفظه جمع آوری شده و سپس دو غاب را از صافی های مخصوص عبور داده و با شمارش تعداد سلول ها میزان توده زنده را اندازه گیری می کنند. یا رنگریزه کلروفیل را خارج کرده و با بهره گرفتن از روش طیف سنجی مقدار آن را اندازه گیری می کنند. لایه های مصنوعی از کاشی یا اسلایدهای شیشه ای را می توان در داخل آب قرار داد ، فرصت لازم به آنها داده شود تا رسوبات در آنها ته نشین شود پس با جمع آوری رسوبات در داخل ظرف بتری دیش می توان میزان جلبک های آن را برای یک منطقه شناخته شده در نظر گرفت. تعداد سلول ها را به ازای هر سانتی متر مکعب بیان می کنند یا اگر حجم سلول تخمین زده شود به عنوان حجم زنده در هر سانتی متر مکعب بیان می شود. به طور معمول برای تخمین وزن زنده جلبک ها از وزن خشک نمونه استفاده می کنند ، که در این حالت تمام مواد آلی نمونه را در دمای تقریباً ۵۲۰ درجه سانتی گراد می سوزانند . (مواد آلی نمونه از دست رفته توسط آتش به Co2 تبدیل می شود) و وزن خشک بدون خاکستر را اندازه گیری می کنند ( A.F.D.M ) . از آنجائیکه کلروفیل فراوان ترین رنگیزه موجود در گیاهان می باشد. اغلب میزان جذب آن رااندازه گیری می کنند. اندازه گیری تولید اولیه یا میزان شکل گیری توده زنده جدید نیزمهم است. روش های آزاد سازی اکسیژن در داخل یک محیط بسته یا در داخل رودخانه ها مواردی هستند که مورد استفاده قرار می گیرند .
ساده ترین راهکار برای بررسی عوامل محدودکننده این است که یکی از آنها را به طور مستقل در زمان معین مورد بررسی قرار دهیم. هر چند که این عوامل پیچیده درکل با هم هستند. اهمیت هر یک از عوامل محدود کننده رشد گیاه بستگی به این دارد که آیا عوامل دیگر عرضه می شوند ، حتی در کوتاه مدت. بنابراین نور می تواند یکی ازعوامل محدودکننده فراوانی مواد غذایی باشد و میزان اهمیت آن به صورت فصلی یا ازجایی به جای دیگر متغیر است. علاوه بر این ممکن است دو یا چند عوامل بیشتر به طور همزمان رشد گیاه را محدود کنند و به همین خاطر بسیار مشکل است که ما اثر یک عامل محدودکننده را بر رشد گیاه بررسی کنیم بدون در نظر گرفتن سایر عوامل محیطی. قبل از در نظر گرفتن نقش عوامل محدودکننده رشد جلبک های کف زی لازم است که نقش هر کدام از آنها را به طور جداگانه مورد بررسی قرار دهیم .
دررودخانه های کوچک که زیر پوشش های جنگلی قرار دارند. در طی تابستان نور یکی از عوامل محدود کننده است برای رشد جلبک های کف زی قبل از اینکه تاج پوشش گیاهی به حداکثر رشد خود برسد و نور کاهش یابد.
گرچه عوامل دیگر ممکن است اثر نور را از بین ببرند. مواد غذایی بخصوص نیتروژن و فسفر به همان اندازه که در رودخانه های آب شیرین تأثیر دارند ، بر اتوتروف های رودخانه ها ی روان نیز تأثیر گذار هستند که اثر آنها نسبتاً پیچیده و بغرنح است. جریان آب باعث انتقال مداوم مواد غذایی شده و تخلیه مواد غذایی را کاهش می دهد. هم چنین جریان آب از طبقه بندی حرارتی که مانع جریان مواد غذایی می شود جلوگیری می کند.
در برخی از مطالعات غنی سازی آب رودخانه با نیتروژن و فسفر تأثیری بر جلبک های کف زی نداشته و در موارد دیگر تأثیر گذار بوده است. بسته به نوع ترکیبات ومنطقه ، نیتروژن و فسفر جزء عوامل محدودکننده هستند. دیگر مواد غذایی مثل عناصرکم مصرف و ضروری و بیکربنات ها نیز مهم هستند ، دما سرعت واکنشهای متابولیسمی را زیاد می کند ، و گاهی مواقع چرا جمعیت ها جلبک ها را به شدت کاهش می دهد. جریان سریع آب استقرار جلبک ها را محدود می کند. و ماکروفیت ها نیز درتوزیع جلبک ها تأثیر گذار هستند. در جاهایی که میزان آبدهی متغیر است عواملی مثل سیل یا از بین رفتن رسوبات موجود در آب باعث کاهش قابل توجه جلبک های کف زی می شود. به عنوان یک نتیجه در آب و هوای بسیار بارانی فصل رشد محدود می شود به فاصله زمانی بین آخرین سیل در بهار و اولین سیل پاییز ، و محصولات تابستان به تعداد روزهای سیل متوالی بستگی دارد. به هر حال در آب هایی که تغییرات میزان آبدهی کم باشد ، تأثیری مستقیم بر رشد جلبک های کف زی دارد. به طور کلی به نظر می رسد که اثرات نور موادمغذی و زلال بودن آب دارای اهمیت زیادی می باشد و هرکدام از آنها می توانند در زمان و شرایط خاص به عنوان یک عامل محدودکننده رشد جلبک های کف زی باشند.
۱-۱۱- عوامل مؤثر بر ترکیبات جامعه وتولیدات جلبک های کف زی :
۱-۱۱-۱- نور
نور می تواند ترکیبات جامعه میزان توده زنده و تولیدات جلبک های کف زی را تحت تأثیر قرار دهد. اکثر شواهد نشان می دهد که گروه های جلبکی متفاوت پاسخ متفاوتی را نسبت به نور از خود نشان می دهند. جلبک های سبز به نور بیشتری احتیاج دارند ، دیاتومه ها و سیانو باکتریها نسبت به جلبک های سبز نیز به نور کمتری احتیاج دارند . ۱۹۹۶ Hill )) جلبک های متحرک برای جلوگیری از حرکات زیاد در امتداد شیب نور به صورت غیر متحرک در روی بستر قرار گرفته و رشد می کنند. و با کاهش میزان نور در درون آب میزان رشد جلبک ها نیز کاهش پیدا می کند. بی حرکت شدن یا هتروتروف شدن به بعضی از جلبک ها این امکان را می دهد که در شرایط نور بسیار کم قادر به زندگی کردن باشند. تغییرات فصلی در پری فیتون رودخانه Metro-lius را می توان به تغییرات شدت نور و فتوپریود نسبت داد. چون دیگر متغییرهای محیطی که شامل درجه حرارت ، سرعت ، مواد حل شده و کدورت می باشند در طول سال معمولاً ثابت هستند sherman and phinney 1971) ). فراوانی جلبک های کف زی در فصل زمستان کاهش می یابد که به دلیل کاهش نور در این فصل است. برخی از دیاتومه ها مثل Diatoma biemale محدود به فصل بهار و تابستان هستند. هر چند از ۶۲ گونه که دارای ویژگی های مشترکی برای مطالعه بودند تنها ۹ گونه فصلی بودند و بقیه در طول سال وجود داشتند ، و این حداقل میزان نفوذ نور در طبقه بندی ترکیبات را نشان می دهد .
در رودخانه های کوچک تحت پوشش جنگل های متراکم نور یک عامل محدودکننده است. تعدادی از مطالعات نشان داده است که از بین بردن جنگل باعث ورود نور بیشتر به کف رودخانه شده و موجب افزایش رشد پری فیتون می گردد ( Murphy and Hall1981, Keithan and Lowe .(Lowe et در رودخانه های مناطق گرمسیری میزان کلروفیل به طور قابل توجهی بیشتر بود نسبت به استخرهایی که دارای نور کمتر یا در سایه کامل بودند.
هنگامیکه فسفر را به استخرها اضافه کردند برای بررسی محدودیت غذایی مشخص شد که میزان کلروفیل دراستخرهایی که میزان سایه در آنها کم بود تا حدی افزایش پیدا کرد ، اما در استخرهایی به شدت دارای سایه میزان کلروفیل تغییری نکرد (Larned and Santos 2000).
کانال هایی که به صورت آزمایشی در رودخانه های مراتع نیوزلند ساخته بودند بوسیله پارچه هایی سایه دار کردند و میزان نور فعال برای فتوسنتز P.A.R در آنها ۶۲درصد ، ۹۲درصد و ۹۹درصد کاهش پیدا کرد. مشاهده شد که میزان تولید جلبکی در آنها در زیر سایه۶۲ درصد با یک میزان ثابتی کاهش پیدا می کند..
در حالیکه در سمت های بدون سایه شاهد شکوفایی جلبکی بودیم Quinn et al.1997)) . تاج درختان می تواند حدود ۹۱درصد نور فعال برای فتوسنتزی را مسدود کند. بنابراین رودخانه هایی که در زیر سایه هستند به طور معمول میزان نوری که بتوان با آن حداکثر فتوسنتز را انجام داد دریافت نمی کنند.
مقایسه رسیدن نور به دو رودخانه در جنگل ها برگ ریز ، در برابر یک سایت باز به عنوان شاهد و نمونه نشان می دهد که همراه با ظهور برگ ها میزان نور ورودی به رودخانه ها کاهش می یابد. در نتیجه کاهش نور تولیدات اولیه پری فیتون نیز کاهش می یابد که به نوبه خود جذب مواد غذایی قابل دسترس برای گیاه خوران کاهش می یابد. گرچه ممکن است بعضی از سازگاریهایی فیزیولوژیکی در جلبک ها صورت گیرد. اما این اقدام نیز برای جبران کمبود نور کافی نیست . ( Steinman 1992 و Hill 1996)
فرم در حال بارگذاری ...