فایل های پایان نامه درباره :شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی تأثیر گذار بر صادرات صنایع بهداشتی و ...
۲-۳-۳- نظریه برتری نسبی
یکی از سوالاتی که پس از طرح نظریه آدام اسمیت مطرح شد، این بود که اگر یک کشور در تولید همه کالاها نسبت به همه کشورها برتری مطلق داشته باشد چه نقشی در مبادلات بین المللی می تواند ایفا کند؟
ریکاردو در کتاب اصول اقتصاد سیاسی که در سال ۱۸۱۷ منتشر شد ادعا نمود که وقتی کشوری در تولید همه کالاها از برتری مطلق برخوردار باشد میتواند کالاهایی را که در آن بیشترین کارایی را دارد تولید و صادر کند ودر مقابل کالاهایی را که کارامدی کمتری دارد از خارج وارد نماید. با اجرای چنین سیاستی این کشور هم از مبادلات خارجی منافعی را کسب خواهد کرد. این دیدگاه که با استدلالهای اقتصادی قویتری همراه بود بنام تئوری مزیت نسبی شهرت یافت که میتوان آنرا شکل تکامل یافته تر نظریه آدام اسمیت تلقی کرد(قاسمی، ۱۳۹۱).
۲-۳-۴- نظریه هکچر و اهلین
هکچر و اهلین، دو اقتصاددان سوئدی چنین استدلال نمودند که مزیت نسبی از تفاوت در میزان بهره مندی کشورها از منابع ملی (عوامل طبیعی تولید)حاصل میشود. منظور آنها از این عوامل زمین وکار و سرمایه بود. بر پایه این نظریه کشورها کالاهایی را صادر می کنند که در تولید آنها از عوامل تولید فراوان کشور به میزان زیادی استفاده شده است ودر مقابل کالاهایی را وارد میکنند که در تولید آنها عوامل کمیاب آن کشور زیاد بکار رفته باشد(قاسمی، ۱۳۹۱). این تئوری کوشیده است تا الگوی تجارت کنونی در عرصه اقتصاد جهانی را توضیح دهد ومنشاء مزیت نسبی کشورها را تفاوت در بهرهمندی از عوامل تولید میداند نه تفاوت در بهرهوری در تولید.
۲-۳-۵- نظریه سیکل عمر کالا
این نظریه توسط ریماند ورنون، در اواسط دهه ۱۹۶۰ مطرح شد که بازار اقتصادی آمریکا را مورد مطالعه قرار داده بود. به عقیدهی وی وجود یک بازار بزرگ و تقاضای بالقوه در آمریکا، شرکتهای صنعتی را به تولید و ابداع محصولات جدید تشویق مینمود. به دلایل زیر ابتدا این شرکتها مایل به تولید در کشور خود بودند:
عدم اطمینان و ریسکهای موجود در ارائه محصولات جدید؛
قدرت خرید بالا وحساسیت پایین خریداران داخلی؛
تقاضای پایین ومحدود به قشر پر درآمد درسایر کشورها.
با افزایش تقاضای این محصولات در کشورهای اروپایی، شرکتهای آمریکایی برآن شدند که درکشورهای مذکور سرمایه گذاری کرده وخط تولید خود را به این کشورها منتقل کنند(توکلی و دهقان، ۱۳۸۹).
بعلت پایین بودن هزینههای تولید، این کشورها بخشی از تولیدات خود را با قیمت پایینتر به آمریکا صادر میکردند. با افزایش اهمیت نقش هزینه های تولید وهمچنین افزایش تقاضا برای این کالاها، تولید این کالاها به کشورهای تازه صنعتی شده آسیایی انتقال یافت(قاسمی، ۱۳۹۱).
روند رشد تولید و مصرف کالاهای جدید و تغییراتی که ناشی از ویژگیهای چرخه عمر آنها میباشد، بر الگوی تجارت جهانی و روند صادرات و واردات کشورها تأثیر می گذارد و چنانکه دیده میشود، مرکزیت تولید بین المللی ابتدا از آمریکا به اروپا وسپس به کشورهای آسیایی انتقال یافت و با گذشت زمان کشوری که خود ابداع کننده و صادر کننده محصولی بود، به واردکننده آن تبدیل شد. اگرچه این تئوری ممکن است برای توضیح الگوی تجارت بین الملل در دوره کوتاه تسلط جهانی آمریکا مفید باشد، اما تعمیم آن به شرایط روز با محدودیتهای زیادی روبرو میباشد(همان).
۲-۳-۶- نظریه مزیتهای پیشتاز بودن
تئوری جدید تجارت بین الملل که در اوایل دهه ۱۹۷۰ مطرح شد، چنین استدلال میکند که در بسیاری از صنایع که امکان صرفه جویی مقیاس در آنها زیاد است، تخصصگرایی یا تولیدات تخصصی باعث افزایش بازدهی میشود و به موازات افزایش تولید هزینههای یک واحد محصول کاهش مییابد. این نظریه همچنین بیان میکند که بدلیل زیاد بودن هزینههای ثابت و بالا بودن صرفه جوییهای مقیاس تقاضای جهانی تنها می تواند از تعداد معدودی از شرکتها در صنایع مختلف حمایت نماید(رستگاری پور، ۱۳۸۶).
بر پایه این تئوری، هر کشور روی کالاهایی تمرکز میکند که شرکتهای تولید کننده آن کالا در آن کشور از نوع شرکتهای پیشتاز در صنعت محسوب میشوند. این شرکتها معمولاً زودتر از سایرین وارد صنعت شده و توانستهاند از مزیت ناشی از صرفه جویی مقیاس استفاده کنند و ورود شرکتهای دیگر را با مشکل مواجه نمایند. این نظریه با کلیت تئوری مزیت نسبی مغایرت ندارد اما با نظریه وفور عوامل تولید متفاوت است. میتوان گفت، صرفه جویی مقیاس بهرهبرداری از منابع تولید را کارآمدتر میکند و این موجب برتری نسبی کشور مذکور در تولید و صادرات آن کالا میشود(رحیم نیا و صادقیان).
۲-۴- مروری بر چند مدل صادرات
۲-۴-۱- مدل بالدوف
این مدل که توسط بالدوف، کراونس و واگنر برای اقتصادهای کوچک طراحی شده است این گونه بیان میدارد که عوامل اثرگذار بر عملکرد صادراتی پیرامون نیروهای داخلی و خارجی شرکت سازماندهی شدهاند(قاسمی، ۱۳۹۱).
پیش بینی کننده های پیشنهادی عملکرد صادراتی شامل عوامل محیطی، ویژگی های شرکت و استراتژی های بازرگانی میباشند. عملکرد صادراتی معمولاً با بهره گرفتن از شاخصهایی مانند موارد زیر اندازهگیری میشود:
فروش های صادراتی؛
رشد فروش های صادراتی؛
سودهای صادراتی؛
شدت صادرات؛
شکل۲‑۳- مدل بالدوف، منبع: قاسمی، ۱۳۹۱
در کل عملکرد صادراتی به عنوان نتایج حاصل شده برای شرکت از فروشهای بین المللی تعریف میشود. این نتایج شامل جنبه های استراتژیک و مالی عملکرد میشوند.
در زیر سه بعد از عملکرد صادراتی منظور شده است: ۱)اثر بخشی صادراتی؛ ۲)شدت صادرات؛ ۳)فروشهای صادراتی.
اثر بخشی صادراتی:
معیار اندازه گیری مورد استفاده برای اثر بخشی صادراتی ترکیبی است تا بر انتقادات وارده بر شاخص های تک موردی غلبه کند و ادراکات مدیران دربارۀ تغییرات در نتایج استراتژیک و مالی را به دست آوریم.
شدت صادرات و فروش های صادراتی:
این عوامل به ابعاد مالی بر می گردند و به عنوان معیارهای اندازه گیری عینی مورد استفاده هستند.
هدف در استفاده از ابعاد سه گانه غلبه بر جنبه های متفاوت عملکرد است.
محیط
محیط شامل عوامل خارجی می شودکه این عوامل موجب فرصت ها و تهدیداتی برای شرکت ها هستند و برای مدیریت غیر قابل کنترل می باشند
ابعاد اصلی محیط:
محیط سیاسی: محیط سیاسی شامل ابعاد اقتصادی (مثل نرخ مبادله) و قانونی (مثل محدودیت های واردات) می باشد.
محیط اجتماعی- فرهنگی: متشکل از مشتریان خاص، زبان ها و مذاهب کشورهای خارجی است.
ویژگیهای شرکت
ویژگیهای شرکت برای مدیریت در مقایسه با عوامل محیطی قابل کنترل تر هستند و توانمندیها و ضعف های شرکت ها را نشان می دهند. این عوامل شامل موارد زیر میباشند:
اندازه شرکت
تجربه صادراتی
توانایی بین المللی
استراتژیهای بازرگانی
زمانی که رفتار شرکتها مورد ارزیابی قرار می گیرد استراتژی های بازرگانی یا رقابتی سطح مناسبی برای تجزیه و تحلیل هستند.
۲-۴-۲- مدل لئویندو
لئویندو، کتسیکس و سامی عوامل اثرگذار بر عملکرد صادراتی را به پنج گروه تقسیم می نمایند که عبارتند از:
عوامل محیطی اثرگذار بر فعالیت و محیط های کلانی که صادرکنندگان در آن فعالیت می کنند
هدف گذاری- شناسایی، انتخاب و بخش بندی بازارهای بین المللی
متغیرهای آمیخته بازاریابی- محصول صادراتی، قیمت گذاری، توزیع و استراتژی ترفیع
فرم در حال بارگذاری ...