وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالب در رابطه با : بررسی موانع فردی ارتباط اعضای هیأت علمی دانشگاه ها با ...

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

اندازۀ شرکت. بر اساس شواهد تجربی متقن، با افزایش اندازۀ شرکت (تعداد کارکنان)، بخش تحقیق و توسعۀ آن نیز افزایش می­یابد؛ و شرکت را قادر می­سازد تا به منابع علمی و تخصص­های تکنولوژیک بیرونی دسترسی پیدا کند.
سن شرکت. شرکت­های جوان تکنولوژی­محور نقش مهمی در فرایند تغییر تکنولوژیک بازی می­ کنند. این شرکت­ها به نوآوری­های تکنولوژیک و پیشرفت علمی، بسیار وابسته­اند و بنابراین بیش از دیگر شرکت­ها به تعامل با دانشگاه­ها علاقه دارند. در مقابل، شرکت­های با عمر بیشتر، قادرند ذخیره­ای از دانش ایجاد کرده و حوزه ­های بسیار زیادی از دانش را در خود جای دهند. بنابراین وابستگی کمتری به دانش بیرونی خواهند داشت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ب. مشوق­ها و موانع تعامل:
حمایت مستقیم در فرایند توسعه. شرکت­ها به دنبال دستیابی به اهدافی هستند که ایجاد تعامل با دانشگاه­ها را تشویق می­ کنند. مشوق اساسی شرکت­ها برای تعامل با دانشگاه­ها، دریافت حمایت مستقیم در فرایند نوآوری است. در این فرایند، شرکت­ها با انواع مشکلات و مسائل رو به رو هستند که ممکن است فراتر از ظرفیت حل مسئلۀ خود آنها باشد. از اینرو، به منابع بیرونی تکیه کرده و حمایت محدود و مشخص از دانشگاه­ها برای انجام فعالیت­های نوآورانۀ خود را خواستارند. این موضوع بدین معنی است که ظرفیت­های دانشگاه­ها در تحقیقات پایه، نقش اساسی در ارتقای تعامل میان صنعت و دانشگاه ندارد.
تفاوت­های فرهنگی. از سویی دیگر، می­توان به موانع مشخصی در تعامل میان صنعت و دانشگاه رسید. شرکت­هایی که مدیریت پروژه­ های مشترک با دانشگاه­ها را مشکل می­دانند تمایل بسیار کمی به تعامل به آنها دارند. این مسئله به این واقعیت باز می­گردد که تا حدی تفاوت فرهنگی میان این بخش وجود دارد. هدف اصلی دانشگاه (علاوه بر آموزش)، تولید دانش در قالب کالاهای عمومی است و می­خواهد ذخایر دانش را به روی جامعه بگشاید؛ ولی در مقابل، شرکت­ها به دنبال حداکثرسازی سود خود و اختصاصی کردن نتایج فرایندهای نوآوری و سرّی نگه داشتن آنها هستند. بعلاوه، تحقیقات دانشگاهی معمولاً بلندمدت­اند در حالی که شرکت­ها اغلب به دنبال اثرات مستقیم و کوتاه­مدت هستند.
فقدان اطلاعات در مورد تحقیقات دانشگاهی. همچنین فقدان اطلاعات یا ضعف ارتباطات در مورد فعالیت واقعی دانشگاه­ها (و آنچه که ممکن است برای شرکت، سودآور باشد)، احتمال همکاری این دو بخش را به شدت کاهش می­دهد. به دست آوردن اطلاعات مرتبط در مورد دانشگاه­ها، منوط به پرداخت هزینه­ های تحقیقاتی بیشتر از طرف شرکت­ها می­باشد و به دلیل آنکه خروجی این تحقیقات، به هیچ وجه شفاف یا کاملاً مشخص نیست، شرکت­ها ممکن است اصلاً تمایلی به تقبل آنها نداشته باشند (اسکارتینگر و دیگران، ۲۰۰۱، ص. ۲۶۵ـ۲۶۰).
می­توان ویژگی­های شرکت را از نگاهی دیگر بررسی کرد. در این دیدگاه، این ویژگی­ها به دو قسمت تقسیم می­شوند: ویژگی­های خود شرکت، ویژگی­های مدیران شرکت.
سه ویژگی خود شرکت که در تحقیقات به آنها پرداخته شده است عبارتند از: اندازۀ شرکت، مکان جغرافیایی آن، و سطح فن­آوری آن. بر این اساس، میان اندازه شرکت (تعداد کارکنان) و میزان تولید نوآوری­های آن (که این نوآوری­ها بدون همکاری با دانشگاه، امکان­ پذیر نیست) رابطه مثبت معناداری وجود دارد. در مورد مکان جغرافیایی، مطالعات قائل به وجود رابطه منفی میان متوسط فاصله بین بخش دانشگاهی (محققین) و بخش صنعت، با فراوانی تعاملات (از نوع تحقیقات قراردادی) دارد ولی در مورد سایر انواع تعاملات، بی­تأثیر است. البته این تأثیر زمانی است که فاصله جغرافیایی، بیشتر از ۱۰۰ کیلومتر باشد چراکه فواصل کمتر از این میزان، در شدت تعامل، بی­تأثیر است. در مورد سطح فن­آوری شرکت می­توان از دو نظر به آن پرداخت: از نظر میان فعالیت­های تحقیق و توسعه، و از نظر بخش اقتصادی­ای که شرکت در آن فعالیت می­ کند. بر این اساس، مطالعات حاکی از وجود رابطه مثبت میان متوسط هزینه­ های تحقیق و توسعه با فراوانی تعامل (از نوع تحقیقات قراردادی) دارد. این نتیجه در مورد بخش اقتصادی­ای که شرکت در آن فعال است نیز وجود دارد ولی این رابطه در اینجا کمتر است. بعنوان یک مصداق از این نتیجه اخیر می­توان به مطالعه­ ای اشاره کرد که در آن میان نسبت هزینه صرف شده در تحقیق و توسعه بخش فروش با میزان استفاده از دانش تولید شده در دانشگاه (تعامل) رابطه مثبت معناداری وجود دارد؛ و در مورد بخش اقتصادی­ای که شرکت در آن فعال است نیز اشاره به تأثیر مثبت حضور شرکت در بخش­های شیمیایی و مکانیک برای تعامل با دانشگاه دارد.
در مورد ویژگی­های مدیران شرکت، باید اشاره کرد که هرچه دانش مدیریت بیشتر باشد ارتباط روان و آسان میان دو بخش دانشگاه و صنعت افزایش خواهد یافت. از سویی دیگر، دانش زیاد مدیریت باعث می­ شود تا به فعالیت اهمیت داده و زمان بیشتری را صرف آن کند؛ و موجب شهرت شرکت نیز گردد (جواکویین و کارو[۲۸]، ۲۰۰۷، ص. ۷۰۸ـ۷۰۷)

ویژگی­های دانشگاه
الف. ویژگی­های (متغیر) ساختاری:
اندازۀ دپارتمان دانشگاه. اندازۀ دپارتمان دانشگاه، اثر مثبت قابل توجهی بر تعامل میان صنعت و دانشگاه از نوع انتقال محقق (استخدام)، نظارت بر تزها و پایان نامه­ ها، و تحقیقات مشترک دارد.این ویژگی، می ­تواند روی تعداد محققینی که می­توانند در پروژه­ های تحقیق و توسعه (R&D) مشارکت داشته باشند تأثیر قابل توجهی گذارد. دپارتمان­های بزرگ، دارای مجموعۀ بزرگی از منابع قابل انتقال هستند (پرسنل، سرمایۀ فیزیکی و تجهیزات فنی، دانش، و تجربه) که آنها را قادر می­سازد تا با بخش صنعت تعامل داشته باشند و همزمان تمامی وظایف خود را در دانشگاه نیز به انجام برسانند (تدریس، چاپ مقالات و…).
ب. ویژگی­های تحقیقی:
مکتوبات بین ­المللی. مکتوبات بین ­المللی به ازای هر استاد (تعداد مقالات و… چاپ شده در ژورنال­های بین ­المللی)، تأثیر قابل توجهی بر تعامل میان صنعت و دانشگاه از نوع تحقیقات مشترک دارد.همکاری با دپارتمان­هایی که خروجی­های تحقیقات آنها باارزش و کیفیت هستند، می ­تواند ریسک تعامل را کاهش داده و هزینه­ها را تقلیل دهد.
تجربۀ تحقیقات قراردادی با بخش صنعت. این تجربیات، اثر مثبت زیادی بر تعامل دانشگاه با صنعت از نوع تحقیقات قراردادی و نظارت بر پایان نامه­ ها و تزها دارد.اگر دپارتمانی، دارای تجربیاتی باشد که به واسطۀ آنها انواع پروژه­ های تحقیقاتی را با صنعت به انجام رساند، موانع سازمانی و فردی، می­توانند کم­اهمیت باشند ولی دپارتمان­هایی که تجربۀ مرتبطی تا به حال نداشته­اند دارای موانع زیادی در تعامل با صنعت هستند.
تجربۀ تحقیقات قرادادی با بخش دولتی. این تحقیقات، اثر قابل ملاحظه­ای بر تعامل دانشگاه با بخش خصوصی دارد؛ تعاملی از نوع تحقیقات مشترک.دپارتمان­هایی که پروژه­ های قراردادی با بخش دولتی دارند، دارای تجربیات خوبی نیز در جذب منابع بیرونی در محیط رقابتی هستند؛ یعنی قادرند شایستگی­ها و دانش خود را در بازار عرضه کنند. به همین دلیل است که تعداد پروژه­ های قراردادی با بخش دولتی به ازای هر محقق، اثر قابل توجه مثبتی بر تعامل دانشگاه با صنعت دارد.
حضور در عرصۀ عمومی. حضور در عرصۀ عمومی در شکل ارائۀ مطلب در رسانه­های همگانی، اثر معکوس قابل توجهی بر میزان تعامل صنعت و دانشگاه دارد (از نوع نظارت بر پایان نامه­ ها و تزها، استخدام محققین، و تحقیقات مشترک). ظاهراً دپارتمان­های دانشگاهی و شرکت­ها در موقعیت­هایی به جز ارائۀ مطالب برای رسانه­های جمعی مثل رادیو، تلویزیون یا مکتوبات تماس برقرار می­ کنند. توضیحی که احتمال صحت دارد می ­تواند این باشد که محققین دانشگاه، در رسانه­های عمومی معمولاً در مورد مسائل کلی صحبت می­ کنند بر خلاف صحبتشان در صنعت که وارد مسائل خاص و جزئی و عمیق می­شوند. دلیل دیگر می ­تواند این باشد که محققینی که در این رسانه ­ها بیش از حدی که از آنها به عنوان یک محقق، انتظار می­رود ظاهر می­شوند کمتر می­ شود به آنها بعنوان یک شریک تجاری اعتماد کرد.
میزان نظارت­ها بر پایان نامه­ ها و تزهای دانشجویان دکترا و کارشناسی ارشد. میزان نظارت بر پایان نامه­ ها و تزهای دانشجویان دکترا و کارشناسی ارشد، اثر قابل توجهی بر میزان تعامل میان صنعت و دانشگاه از نوع نظارت بر پایان نامه­ ها و تزها (نظارت مشترک با صنعت) دارد.بدین معنی که هرچه تعداد پایان نامه­ ها و تزهایی که هر محقق، راهنمایی و نظارت می­ کند بیشتر باشد حاکی از آموزش­محور بودن وی دارد و خواهان کمک گرفتن از بخش صنعت و متخصصین آن در این زمینه است.
ج. حوزه ­های تحقیقی دانشگاه
علوم فنی. دپارتمان­هایی که حوزه تحقیقی آنها از نوع علوم فنی مهندسی و تکنیکال است، بسیار راغب به تعامل با صنعت هستند. تعاملی از تمامی انواع ممکن (نظارت بر پایان نامه­ ها و تزها، استخدام محققین، تحقیقات مشترک، و تحقیقات قراردادی). این دپارتمان­ها مخصوصاً در زمینه ­های الکترونیک و ارتباطات، صنعت دارو، ماشین­های اداری و رایانه، و ماشین­آلات حمل و نقل هستند.
علوم طبیعی. این حوزه، اثر معکوس بر تعامل از نوع تحقیقات مشترک دارشته و بر انواع دیگر تعامل اثری ندارد.
طب انسانی. این حوزه، هیچ تأثیری بر هیچکدام از انواع تعامل ندارد.
علوم انسانی (ادبیات، تاریخ، هنر و فلسفه). این حوزه تحقیقی، اثر قابل توجه منفی در تمامی انواع تعاملات دارد (اسکارتینگر و دیگران، ۲۰۰۱، ص. ۲۶۵ـ۲۶۰).
تأثیر ویژگی­های دانشگاهیان بر میزان تمایل آنها به تعامل با صنعت
این ویژگی­ها را می­توان به دو بخش ویژگی­های سازمانی (نوع دانشگاه، نوع رشته دانشگاهی، و میزان فعالیت تحقیق و توسعه) و ویژگی­های فردی تقسیم نمود. بر این اساس، در بخش ویژگی­های سازمانی، مطالعات، حاکی از وجود رابطه منفی میان شهرت دانشگاه و میزان تعامل آن با صنعت دارد. البته میزان شهرت ادراک شده دانشگاه، تأثیر بسزایی در میزان موفقیت ادراک شده آن در فعالیت­های مشارکتی دارد (یعنی هرچه دانشگاه تصور کند که مشهورتر است؛ در تعاملش با صنعت نیز احساس موفقیت بیشتری می­ کند). در این میان، رابطه مثبتی میان دانشگاهیانی که در رشته­ های مهندسی و فن­آوری فعالیت دارند و میزان مشارکت آنها با صنعت مشاهده می­ شود. بعبارت جامع­تر رشته­ های طبیعی، فنی، کشاورزی و علوم اقتصادی، نسبت به پزشکی، علوم اجتماعی (به جز اقتصاد) و علوم انسانی، تمایل بیشتری به تعامل با صنعت دارند. در نهایت اینکه هرچه دانشگاهی برای فعالیت­های تحقیق و توسعه ارزش بیشتری قائل بوده و به آن بیشتر بپردازد نسبتاً تمایل بیشتری به تعامل با صنعت دارد. در بخش ویژگی­های فردی دانشگاهیان، مطالعات گویای این مطلب است که سن دانشگاهیان، اثر منفی روی تنوع تعاملات با صنعت دارد در حالی که وضعیت آنها (رتبۀ آموزشی آنها یا تعداد جوایز تحقیقاتی ایشان، رسمی بودن یا نبودن آنها) اثر مثبت روی تنوع تعاملات دارد. بعلاوه باید به این ویژگی­های فردی دو ویژگی دیگر نیز اضافه نمود: سابقه مدیریتی، و سابقه تحقیقات خارج از کشور. در مورد سابقه مدیریتی باید گفت که اگر اغلب دانشگاهیان در حال فعالیت با بخش صنعت هستند این موضوع را باید به نگاه مدیریت آنها نسبت داد که چنین سازمانی را مدیریت می­ کند (تأثیر پست مدیریتی بر تعامل با صنعت)؛ و از سویی دیگر دانشگاهیانی که تحقیقات خارج از کشور دارند این کار را برای ارتقای دانش خود انجام می­ دهند (جواکویین و کارو، ۲۰۰۷، ص. ۷۰۷ـ۷۰۶).

موانع بازدارندۀ دانشگاهیان از تبادل دانش با صنعت
در روابط صنعت و دانشگاه، دو نوع هزینه، قابل توجه است همچنانکه محققین دانشگاهی مرتبط با فعالیت­های انتقال دانش آنرا می­شناسند. هزینۀ اول مربوط به انحراف از نُرم­های علمی[۲۹] است که در قسمت الف توضیح داده می­ شود؛ و هزینۀ دوم مربوط است به فرایند پیچیده انتقال تکنولوژی[۳۰] که در قسمت ب توضیح داده می­ شود (اُوِن ـ اسمث و پاوِل[۳۱]، ۲۰۰۱، ص. ۱۰۰ـ۹۹). بر این اساس، می­توان موانعی را که دانشگاهیان را از تبادل دانش با صنعت باز می­دارد بدین شکل، تشریح کرد (تارتاری و دیگران[۳۲]، ۲۰۱۲، ص. ۶۵۹ـ۶۵۷):
الف. موانع محوری در تبادل دانش[۳۳]. انگیزه محققین دانشگاهی برای داشتن تعامل با صنعت، به میزان زیادی از هدف آنها برای تقویت تحقیقات آتی خود سرچشمه می­گیرد. بعلاوه، تعامل با صنعت، اغلب باعث درک بهتر کاربرد تحقیقات بنیادین دانشگاهی می­ شود؛ می­توان به منابع و مهارت­ هایی که در دانشگاه، در دسترس نیستند دست پیدا کرد؛ و نیز برای تحقیقات خلاقانه و نظری، الهام گرفت (برِسکی و دیگران[۳۴]، ۲۰۰۷، ص. ۱۰۱).
به هر روی، دو نوع هزینه در رابطه با تعامل با صنعت وجود دارد که می­توانند از طرف دانشگاهیان بعنوان موانعی بزرگ در جهت فرایند انتقال دانش شناخته شوند: محرمانگی[۳۵]، و انحراف موضوع[۳۶].
موضوع محرمانگی، به این حوزه برمی­گردد که تعامل با صنعت می ­تواند محدودیت­هایی را در افشای نتایج تحقیقات به همراه داشته باشد و به طور کلی، روی نشر این نتایج، تأثیرگذار باشد و تهدیدی برای نُرم­های دانش آزاد[۳۷] و اولویت­گذاری آزاد باشد. بعنوان مثال، چندین محقق اظهار داشته اند که تعامل با صنعت، باعث تأخیر هم در چاپ و هم در مجوز افشای نتایج تحقیقات می­ شود.
انحراف موضوع نیز به به این مسئله باز می­گردد که تعامل با صنعت می ­تواند استقلال محققین دانشگاهی را در انتخاب موضوع تحقیقات آتی خود تهدید کند.
بطور خلاصه می­توان گفت که محققین دانشگاهی، ممکن است تعامل با صنعت را در رابطه با موضوعات زیر، سخت و مشکل ببینند: تمرکز بر پروژه­ های تحقیقاتی، اولویت­های کاری، انتظار از تحقیقات، و نیز زمان افشا و انتشار نتایج تحقیقات (اِل­زینگا[۳۸]، ۱۹۹۷، ص. ۴۱۶ـ۴۱۱).
ب. موانع معامله­ای تبادل دانش[۳۹]. انگیزه­ های دانشگاهیان برای مشارکت در فعالیت­های انتقال دانش می ­تواند از طریق نحوۀ تسهیل فرایند انتقال فن­آوری در دانشگاه، تقویت شده یا تضعیف شود. بعنوان مثال، نارضایتی فرد از فرایند اعطای پَتنت در دانشگاه خود، می ­تواند مخترعین دانشگاهی را از تصمیم برای افشای اختراعشان منصرف کرده یا آنها را مجبور به دور زدن دفاتر انتقال تکنولوژی (TTO) کرده و آنها را وادارد تا بصورت مستقیم با شریک تجاری خود (صنعت) معامله کنند (سیِ­جِل و دیگران[۴۰]، ۲۰۰۴، ص. ۱۱۷ـ۱۱۵).
نحوۀ ادراک دانشگاهیان از هزینه­ های تعامل با صنعت، به سه ویژگی زیرساختی دانشگاه وی در تجاری­سازی تحقیقات دانشگاهی بستگی دارد: اول، ویژگی­های ادراک شده از دفاتر انتقال تکنولوژی دانشگاه، و مخصوصاً منابع در دسترس و مهارت کارکنان این دفاتر، که می ­تواند نگرش دانشگاهیان به تعامل را تحت تأثیر قرار دهد؛ دوم. عموماً میزان در دسترس بودن اطلاعات دربارۀ مراحل مورد نیاز برای ایجاد تعامل با صنعت در کل، و خصوصاً در مورد مراحل افشا و دریافت پتنت؛ و سوم، میزان انعطاف­پذیری قوانین دانشگاه برای فعالیت­های مرتبط با انتقال فن­آوری. فقدان سیاست­های منعطف در مورد حقوق مالکیت فکری و انتقال تکنولوژی، اغلب بعنوان موانعی بزرگ در شکل دادن نگرش دانشگاهیان در جهت انجام فعالیت­های تجاری­سازی، توسط آنها شناخته می­شوند (اُوِن ـ اسمیث و پاول، ۲۰۰۱، ص. ۹۹).

موانع فردی و اجتماعی انتقال دانش
می­توان موانع انتقال دانش را از نگاهی دیگر، به دو قسمت فردی و اجتماعی، تقسیم کرد. موانع فردی شامل موارد زیر است:
الف. از دست دادن قدرت: دانش، قدرت است و متخصصینی که دانش­های کمیاب و ارزشمندی دارند شهرت فراوان داشته و انحصار دانش را در دست دارند که منجر به احتکار دانش به جای انتقال آن می­ شود.
ب. افشاء: فرد صاحب دانش، به دلیل اینکه دانش خود را ارزشمند و کمیاب می­داند از افشای آن و در اختیار دیگران قرار دادن آن امتناع می­ورزد.
ج. عدم اطمینان: معمولاً افراد جوان­تر و کم­تجربه­تر در مورد اینکه آیا دانش آنها برای دیگران مفید خواهد بود یا خیر، دچار تردید می­شوند و به همین دلیل، از در اختیار قرار دادن دانش خود، امتناع می­ورزند.
د. انگیزش: انتقال دانش، ممکن است بعنوان یک فعالیت فوق برنامه تلقی شود چراکه مستندسازی آن، ارتباط برقرار کردن با کسانی که با آن نیاز دارند و از این دست موارد، زمان­بر هستند. همچنین، برخی از افراد نیز به دلیل اینکه انتظار بهره بردن دو سویه دارند (که ممکن است با انتقال دانش خود، به این منفعت نرسند) از انتقال دانش خود امتناع می­ورزند. به همین دلیل، انتقال دانش، نیازمند انگیزش است که در صورت عدم وجود آن، چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
و موانع اجتماعی نیز شامل این موارد است:
الف. زبان: عدم وجود زبانی مشترک با بخش صنعت، برای انتقال دانش موجود در مدل­های ذهنی فرد، نقطه­نظرات او، مدل­های کاری او، الگوها، پارادایم­ها و عقاید او.
ب. پرهیز از تعارض: پرهیز از تعارض، و رفتارهای محافظه ­کارانه می ­تواند از انتقال دانش جلوگیری کند؛ هنگامی که این دانش، از افکار و ایده­های جدید تشکیل شده باشد.
ج. بوروکراسی و سلسله­مراتب: سازمان­هایی که بسیار بوروکراتیک هستند روندهای رسمی زیادی دارند که مانع انتقال دانش و ایده­های جدید می­ شود.
د. پارادایم­های متناقض: فقدان انسجام و پیوستگی میان اهداف فردی و پارادایم­های سازمانی (که اهداف استراتژیک، چشم­انداز، مأموریت، استراتژی­ها، ارزش­ها و… را پوشش می­ دهند) می ­تواند مشکلاتی را در مسیر تنظیم و پیوسته­سازی عقایدی که با پارادایم­های سازمانی سازگار نیستند ایجاد کند. چراکه در چنین سازمان­هایی اظهار نظرهای جدید، از دید فرهنگ سازمانی غالب (پارادایم)، پذیرفتنی نیست (دیستِرِر[۴۱]، ۲۰۰۱، ص. ۳ـ۲).

عوامل تأثیرگذار بر ادراک دانشگاهیان از موانع مربوط به تبادل دانش
در این قسمت، سه عاملی که می ­تواند ادراک دانشگاهیان را از موانع تعامل با صنعت شکل دهد بررسی خواهد شد. این سه عامل عبارتند از (تارتاری و دیگران، ۲۰۱۲، ص. ۶۶۱ ـ ۶۵۹): تجربۀ حرفه­ای، تجربۀ تعاملی با سازمان­های تجاری، و سطح اعتماد میان محققین دانشگاهی و شرکای تجاری آنها (که مربوط به تعاملات گذشتۀ میان این دو می­ شود)


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با بررسی تاثیر پایگاه اجتماعی نمایندگان دوره هفتم مجلس شورای اسلامی بر ...ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره تعیین تابع پاسخ غیر خطی آشکارسازهای ۲ اینچی و ۳ اینچی ... »
 
مداحی های محرم