اقلامتعهدیاختیاری[۶]،اقلامیهستندکهبهرویدادهایدرونشرکتمرتبطبودهوبهعواملبیرونازآنارتباطیندارد(جونز،۱۹۹۱ ). هیلی[۷] (۱۹۸۵) نیز، اقلامتعهدیاختیاریراتعدیلاتجریانوجهنقدانتخابشدهبه وسیلهمدیریتدرجهتتأثیرگذاشتنبررویسودهایگزارششده میداند.فرانسیسوهمکاران(۲۰۰۵) اقلامتعهدیاختیاریرااقلامیمیدانندکهدرنتیجهانتخابروشهایحسابداری،تخصیصهایاختیاری،تصمیمهایمدیریتیوقضاوتهاو برآوردهاایجادمیشود. به عبارت دیگر،ایناقلامازهرشرکتبهشرکتدیگرمیتواندمتفاوتباشد چونتحتتأثیررویهوخطمشیهایانتخابیشرکتقرارداردوهرچقدرمدیریکشرکتآزادیعملبیشتریبرایبه وجودآوردنآنهاداشتهباشد،احتمالبیشتریداردکهازایناقلامبرایتأثیرگذاریرویسوداستفادهکندکهاینعملبهپدیدهمدیریتسودمعروفاست.
۲-۸٫ پایداری اقلام تعهدی
ریچاردسونوهمکارانش(۲۰۰۵)تعریفجامعتریازاقلامتعهدیارائهکردند.بنابه تعریفآنهااقلامتعهدیتفاوتسودحسابداری(کهبراساساستانداردهایحسابداری تعیینمیشود)وسودنقدیاست. این تعریف،اقلامتعهدیمربوطبههمهحسابهای ترازنامهرادربرمیگیرد. طبقاینتعریف،تغییراتدرحسابداراییهاوبدهیهایغیرنقدی بیانگراقلامتعهدیناشیازتعهداتیامنافعموردانتظارآیندهاست.بنابرین،اقلامتعهدی کلازمجموعاقلامتعهدیسرمایهدرگردش(تغییراتدرحسابداراییهاوبدهیهای عملیاتیجاریغیرنقدی)،اقلامتعهدیغیرجاری(تغییراتدرحسابداراییهاوبدهیهای عملیاتیغیرجاری)واقلامتعهدیمالی(تغییراتدرحسابداراییهاوبدهیهایمالیغیر نقدی)تشکیلمیشود. آنگونهکهاشارهشد،اقلامتعهدیرامیتوانبهدوجزءتقسیمکرد:
۱-اقلامتعهدیناشیازرشدفعالیتشرکتها
۲-اقلامتعهدیناشیازکاراییمدیریتداراییهایعملیاتیشرکتها
بخشیازاقلامتعهدیدراثررشدفعالیتشرکتها،افزایشمییابد(جونز،۱۹۹۱)این بخشازاقلامتعهدیراغیراختیارییانرمالمیگویند؛اما،نتیجهمطالعهاخیرچنو همکارانش(۲۰۰۶)نشانمیدهدکهپایداریکمجزءتعهدیسودرادراصلمیتوانبه اقلامتعهدیاختیارینسبتداد؛برایمثال،فرضکنیدکهموجودیهابدونارتباطبا فروشافزایشیابد.اینافزایشرامیتوانبهکاهشبخشکاراییاقلام تعهدینسبتداد؛زیراافزایشموجودیهامیتوانددودلیلداشتهباشد: اولاینکهارزشموجودیهابیشنمایی شدهباشدکهبیانگرتحریفموقتحسابداریاست.دوماینکهمدیریتموجودیها، کاراییلازمرانداشتهباشد.
۲-۹ .شیوه های ارزیابی وانتخاب سهام
معمولا فنون ارزیابی سهام ، به دسته تجزیه وتحلیل بنیادی[۸] و تجزیه وتحلیل فنی [۹] تقسیم میشوند.
۲-۹-۱٫تجزیه وتحلیل بنیادی
تحلیل اساسی یا بنیادی، عبارت است از « ارزیابی اطلاعات موجود در صورتهای مالی، گزارشهای مربوط به صنعت و عاملهای اقتصادی،به منظور تعیین ارزش ذاتی شرکت». بنیادگرایان در تلاشاند، تا تغییرات قیمت آتی سهام را با بررسی عاملهایی که مرتبط با ارزشهای بازاری سهام میباشد،پیشبینی نمایند.
عوامل مذکور به یکی از سه دسته زیر تقسیم میشود:
۱- شرایط شرکت؛ همانند: درآمدها، قدرت مالی، محصولات، مدیریت و روابط نیروی کار.
۲- شرایط صنعت؛ همانند: درجه ثبات و شرایط رقابتی موجود.
۳- شرایط اقتصادی و بازار؛ همانند: چرخههای اقتصادی و سیاستهای مالی و پولی کشور
اکثر مؤسسات مالی ( سرمایهگذاران نهادی) در سرمایه گذاریها از روش بنیادی استفاده میکنند. فنون ارزیابی سهام در این روش عبارتند از:
۱- مدلهای تنزیل جریانات نقدی: در این شیوه با محاسبه ارزش فعلی سود نقدی،جریانات نقدی عملیاتی و آزاد شرکتها،ارزش سهام شرکت تعیین میشود.
۲- شیوه های ارزیابی نسبی: در این روش از نسبتهایی همانند P/E٬P/CF٬P/BV٬P/S استفاده میشود.در نسبتهای مذکورP قیمت، E عایدی هر سهم، CF[10]جریان نقدی ، BV[11]ارزش دفتری داراییها وSفروش شرکت است( راعی و پوریانپور، ۱۳۹۱، ص ۱۰۲).
۲-۹-۲٫ تجزیه وتحلیل فنی
تحلیلگران فنی معتقدند که میتوان تغییرات روابط بین عرضه و تقاضا در سرمایهگذارایها را، که در نتیجه روندهای پایدار برای هر سهام خاص یا کل بازار رخ میدهد، شناسایی و پیشبینی نمود. مهمتر این که، تحلیلگران فنی معتقدند وقتی که سرمایهگذاران با شرایط مشابهی که در گذشته رخ داده روبهرو میشوند، به روش پیشبینی شدهای رفتار میکند. به دیگر سخن، تاریخ تکرار میشود.
تحلیلگر فنی از هر روشی، از مفاهیم بنیادی سرمایهگذاری گرفته تا ارزیابی عواملی که میتوانند مبنایی برای تعیین ارزش بازاری سهام باشند. دوری میگزیند. به دیگر سخن،تحلیل فنی،بر پایه تحلیل روابط عرضه و تقاضا برای اوراقبهادار، به منظور تعیین روند حرکت(تغییرات) قیمت سهام یا بازارهای مالی است.
روشهای مورد استفاده توسط تحلیلگران فنی عبارتند از:
۱-استفاده از«نظریه داو»: فنی است برای پیشبینی برگشت در الگوهای بازار با بررسی تغییرات شاخص صنعتی داو جونز.
۲-استفاده از میانگینهای متحرک:در این شیوه میانگین قیمت در یک چهارچوب مشخص محاسبه میشود وبرای پیشبینی مورد استفاده قرار میگیرد.
۳-استفاده از شاخصهای فنی: معیاری است که توسط تحلیلگران فنی به منظور پیشبینی تغییرات آتی قیمت سهام به کار میرود دو نوع اساسی آن ها ، شاخصهای گستردگی وگرایش بازار میباشد. شاخصهای گستردگی بازار به منظور اندازهگیری حجم و دامنه مبادلات بازار به کار میروند. شاخصهای تمایلی برای بررسی بعد روانشناختی بازار، استفاده میشوند ( راعی و پوریانپور، ۱۳۹۱، ص ۱۰۳).
۲-۱۰٫مفهوم بازده سهام
بازده عبارت است از نسبت کل عایدی (ضرر) حاصل از سرمایه گذاری در یک دوره معین به سرمایهای که برای به دست آوردن این عایدی در ابتدای دوره،مصرف گردیده است.
در حقیقت بازده متغیر اصلی در تصمیم گیری برای سرمایه گذاری است. بازده عاملی برای مقایسه منفعت واقعی که توسط سرمایهگذاریهای مختلف ایجاد میگردد با بازده لازم جهت جبران ریسک سرمایهگذاری میباشد. از دیدگاه دیگر بازده سرمایه گذاری شامل بازده کمی و کیفی میباشد که به صورت زیر تشریح میگردد(اسماعیلی،۱۳۹۱).
*بازده کمی شامل:
الف . سود حسابداری ب. منفعت سرمایه
*بازده کیفی:
الف. اعتبار شرکت ب. امتیازات اجتماعی
ج. توان تاثیرگذاری در جریانات اجتماعی- اقتصادی
از جهت دیگر میتوان بازده را بر حسب زمان به صورت زیر تقسیمبندی کرد:
الف. بازدههای گذشتهب. بازدههای آینده
۲-۱۱٫ اجزای بازده سهام
نرخ بازده یک اوراق بهادار عامل اصلی در ارتباط و انتخاب یک سرمایه گذاری محسوب میشود. بازده یا پاداش سرمایهگذاری شامل دو قسمت است.
الف. درآمد جاری
ب. بازده ناشی از منفعت یا ضرر سرمایه
الف. درآمد جاری:
درآمد جاری ممکن است شامل سود نقدی ، سود سهمی ، بهره دریافتی از اوراققرضه و… باشد . سود سهام به سه نوع مختلف میباشد که شامل سود سهام نقدی ، سود سهام غیر نقدی و سود سهمی یا سهام جایزه است.
ب. بازده ناشی از منفعت یا ضرر سرمایه
فرم در حال بارگذاری ...