۱۱)ز دست آفت بر اوج چرخ شد عیسی ز بیم زحمت بر کوه قاف شد عنقا
عیسی: ابن مریم ملقب به مسیح، مسیحیان غالباً او را پسر خدا نامند و مسلمانان او را در زمره پیغمبران اولوالعزم دانند. به سی سالگی شروع به تبلیغ عقیده خود کرد (در اورشلیم) و مورد عداوت روز افزون فریسیان بود. یکی از حواریون وی، یهودا در مقابل سی سکه نقره بدو خیانت کرد. پس از محاکمه، وی را به صلیب آویختند. مسیحیان معتقدند که چند تن از زنان قدیسه وی را دفن کردند و وی سه روز بعد دوباره زنده شد و پس از چهل روز به آسمان صعود کرد.
در قرآن آمده: او را نکشتند و او را بر دار نکشیدند، اما امر بر ایشان مشتبه شد(معین).
قاف: نام کوهی است مشهور و محیط است بر ربع مسکون (برهان). میگویند سیمرغ (یا عنقا) بر بالای این کوه لانه ساخته است.
در این بیت موازنه رعایت شده است.
معنی بیت: از دست آفات و بلاهای زمانه عیسی(ع) بر اوج آسمان رفت و سیمرغ از بیم ازدحام و انبوهی و از برای فرار از آن، بر کوه قاف رفت.
۱۲)بساز توشه تقوی ز بهر راه که تو رسی ز توشه تقوی به منزل إلاّ
منزل الا: (اضافه استعاری)، مسافرخانه و خانه و سرای إلا که آغاز «إلاالله» است در «لااله الاالله».
دو اسبه بر اثر لابران بدان شرطی که رخت نفکنی الا به منزل إلّا
(دیوان خاقانی، ص ۹؛ به نقل از فرهنگ لغات و تعبیرات)
معنی بیت: از بهر راهت، توشهای از تقوی و پرهیزگاری تدارک ببین تا تو با این توشه تقوی به سرای إلّا برسی (به إلّاالله و خدا برسی) و معنی واقعی لااله الاالله را دریابی.
۱۳)درین نشیب، قناعت گزین که جعفروار به نردبان قناعت پری برین بالا
نشیب: استعاره از این جهان پست.
جعفر؛ جعفر طیار: جعفربن ابیطالب بن عبدالمطلب عم حضرت پیغمبر صلواه الله و سلامه علیه و علت این لقب آن است که چون در غزوه موته هر دو دست مبارک وی را کفار قطع کردهاند وی درفش لشکر اسلام را همچنان با دو بازوی خویش برافراشته است.
پیغمبر اکرم(ص) فرمود: خداوند به جای دو دست وی، دو پر پدید آورده است که بدانها در بهشت پرواز کند، از این روی او را طیار گویند. وی را ذوالجناحین نیز خوانده اند (لغت نامه، به نقل از تعلیقات دیوان مجیر).
معنی بیت: در این دنیای پست قناعت را پیشه خود ساز تا مانند جعفر طیار، عم پیامبر، از پل ترقی در سایه خرسندی و قناعت بگذری و به مراتب بالاتر و درجات رفیع، ارتقاء یابی.
۱۴)چه سود با تو که از راه نطق شناسی زبور خواندن داود را ز روی صدا
زبور (عربی) نبشته، فعول است به معنی مفعول (فرهنگ لغات و تعبیرات) بر وزن صبور، کتابی است آسمانی که به داود(ع) نازل شد. این لغت عبری است (برهان). به هر حال چون زبور داود به صورت سرود بوده و به آهنگ خوش خوانده میشده، کلمه زبور در ادبیات فارسی نیز وارد گردیده است و مرغان خوش خوان را به مقریان زبور خوان تشبیه کردهاند. و در قرآن مجید در سوره نساء آیه ۱۶۱ لفظ زبور به کار رفته است «و اتینا داود زبوراً» (تعلیقات دیوان مجیر)
اشاره به آیه «و لقد آتینا داود منا فضلاً یا جبال او بی معه و الطیر و النا له الحدید».
ترجمه: و ما خط و بهره داود را به فضل و کرم خود کاملاً افزودیم و امر کردیم که ای کوهها و ای مرغان، شما نیز با تسبیح و نغمه الهی داود هم آهنگ شوید و آهن سخت را (چون موم) به دست او نرم گردانیدیم. (سوره سباء، آیه ۱۰)
معنی بیت: تو از قصور عقل خود میتوانی فرق بین صامت و ناطق را دریابی. جایی که زبور خواندن داود را با انعکاس صدای او در کوهها یکسان میداری در حالی که نطق انسانی و الهی داوود با صدای پیچیده در کوهها تفاوت دارد.
۱۵)میان چون و چرا ماندهای و میگویی ز بهر ردّ و قبولت حدیث چون و چرا
۱۶)نه مرد کاری و آگه نیی که نتوان گفت حدیث چون و چرا در مقام خوف و رجا
چون و چرا: بحث و گفتگو و نیز علت و چگونگی (فرهنگنامه شعری).
مقام خوف و رجا: قصیدهی ۳، بیت ۱ .
در بیت اول صفت ردالعجز علی الصدر وجود دارد.
دو بیت موقوف المعانیاند.
معنی بیت: در حوزه بحث و گفتگو و چگونگی و چرایی متوقف شدهای و به جهت مردود و مقبول واقع شدنت از علت و چگونگی سخن میگویی.
تو مرد عمل نیستی و از این امر آگه نیستی که در مقام خوف و رجا (بیم و امید) از چگونگی و چرایی یاد نتوان کرد.
۱۷)ز دام چون و چرا سر برون بریم آخر به فضل ایزد و تفضیل خاتم الشّعرا
دام چون و چرا: اضافه تشبیهی
تفضیل: از برتری دادن، برتر داشتن، فزون نهادن، برتری (معین).
خاتمالشّعرا: لقب خاقانی و ابوالفضایل کنیه اوست. (تعلیقات دیوان مجیر). ظاهراً شاعر با آوردن تفضیل به کنیه شاعر نیز نظر داشته است که در بیت بعد آن را ذکر هم کرده است.
بین آخر و خاتم ایهام تناسب وجود دارد.
بین فضل و تفضیل، جناس اشتقاق وجود دارد.
معنی بیت: آخرالامر به لطف و فضل خدای بزرگ و برتر داشتن و تفضّل خاتم شاعران (خاقانی) از دام چون و چرا رهایی خواهیم یافت.
۱۸)ابوالفضایل خورشید حکمت افضل دین که فخر اهل زمین است و تاج اهل سما
ابوالفضایل: بیت قبل.
خورشید حکمت: آفتاب دانش، کنایه از خاقانی.
افضل دین: نام خاقانی افضلالدین است.
اهل سما: افلاکیان و فرشتگان.
از این بیت تا بیت آخر که شاعر با دعای ممدوح سخن خود را به پایان برده، همه ابیات در مدح و وصف خاقانی است.
۱۹)مسیح وقت و کلیم زمانه خاقانی که عمر خضرش بادا و عصمت یحیی
مسیح: لقب عیسی (ع)؛ زیرا که آن حضرت دوستدار حق بودند و از باعث تجرد اکثرآ به سیر و گشت میبودند، مسیح کلمهای است مأخوذ از عبری «ماشیاخ» به معنی منجی و نجات یافته (فرهنگ لغات و تعبیرات). و نیز بیت ۱۱.
کلیم زمانه: کنایه از سخنگو؛ آن که سخن شیوا و دلنشین گوید (لقب حضرت موسی کلیم الله است. به اعتبار آنکه خداوند از پس درخت توحید با او سخن گفته است (فرهنگنامه شعری).
عصمت یحیی:«یوحنّا المعمدان» یکی از انبیای بنی اسرائیل فرزند زکریا، چون به سن رشد رسید به طاعت و عبادت پرداخت، گویند مردم را برای پاک شدن از گناه در نهر اردن غسل تعمید میداد. از این رو به یوحنا المعمدان معروف گردید. نام یحیی پنج بار در قرآن ذکر شده و در آیه ۳۸ از سوره آل عمران به نبوت یحیی تصریح شده، وی به وصف حصور بودن ستوده گردیده است. حصور کسی است که از باب عفت به شهوت ناشی از غریزه جنسی اقدام نکند و یا به علت عنن، شهوت جنسی نداشته باشد. بی شک مراد از حصور در آیه کریمه آن است که یحیی آمیزش با زنان را ترک گفته است.
«إنّ الله یبشرک بیحیی مصدقاً بکلمه من الله و سیداً و حصوراً و نبیاً من الصالحین».
ترجمه: خداوند به تو مژده فرزندی میدهد به نام یحیی (که) تصدیق کننده کلمهای است از خداوند، و سروری است خوددار از شهوات و پیامبری است از نیکان. (تعلیقات دیوان مجیر، ص ۴۹۵).
بین مسیح و کلیم و خضر و یحیی مراعات النظیر وجود دارد.
خضر: یکی از پیامبرانی است که به آب حیات دست یافت و جاودانه شد.
عمر خضر: کنایه از عمر دراز و ابدی (فرهنگنامه شعری).
معنی بیت: خاقانی، مسیح و عیسی روزگار و موسی عصر است که عمر دراز و ابدی داشته باشد و خداوند عفت و حصور یحیی (ع) را به او نصیب کند.
فرم در حال بارگذاری ...