(همان: ۸۵)
سی سحر سر شد و از عشق نپرسیدم چیست فرق این یک رمضان با رمضانهای دگر؟
(همان: ۳۱)
پر از جمال و جلال جمادی و رجبم شب ولادت مولاست یا ولادت تو؟ !
(همان: ۸۰)
ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد رفت خانه ابریست خدایا! رمضان را چه کنم؟
(همان: ۳۵)
۳-۲-۲-۶-استفاده از آواها و صداها
از ویژگیهای زبانی دیگر قزوه در آثار منظوم، میتوان به استفاده از آواها و صداها در میان اشعارش اشاره کرد.
قزوه از این ویژگی برای ایجاد موسیقی و آهنگ و نیز برای جلب توجه به مطلب مورد نظرش بهرهجستهاست.
می یی که روز و شب در هوهوست می یی که هر سحر «حیّ علی… » گوست
(قزوه، الف، ۱۳۸۹: ۲۶۵)
شما باران هو هو دیده بودید؟ ! می « حیّ علی… » گو دیده بودید؟ !
(همان: ۲۶۵)
تو را در مثنوی، در نی، تورا درهای وهوی، در هی تو را در بند بند نالههای بیصدا دیدم
(همان: ۲۴۳)
بعد از این هق هق من، غیر هوالحق حق نیست های هاییست اگر میشنوی هوهویی
(همان: ۱۳۱)
هوهو زدن جان، عشق است و جنون است حق حق زدن روح، صوم است و صلات است
(همان: ۱۳۹)
یک نفس هفت آسمان را در سماعی سرخ رفتم
های و هو را سر بریدم، مشق هوهوی تو کردم
(همان: ۹۷)
بعد از این هق هق من غیر هوالحق حق نیست صبح ابروها مبارک، شام گیسوها به خیر
(همان: ۱۱۶)
هو هو و هی هی و ها ها مزن ای عشق های و هوی است همه هاها-هوهوها
(همان: ۲۵)
ای هایی ست اگر میشنوی هو هویی یاد چرخشها و حق حقها و هوهوها به خیر
(قزوه، ح، ۱۳۹۰: ۶۰)
شهر ما آنسوی آبی هاست، دور از دسترس شهر ابراهیم ادهم، شهر لقمان حکیم
(همان: ۶۹)
۳-۲-۲-۷-آوردن نامهای ائمه و پیامبران
آوردن نامهای ائمه و پیامبران در آثار منظوم قزوه، یکی دیگر از ویژگیهای زبانی وی است. ایشان با آوردن نام ائمه و پیامبران، دین و مذهب را مورد توجه قرار دادهاست. این ویژگی نیز نشان از شاعر آیینی و مذهبی بودن ایشان است.
قزوه با آوردن نام هر کدام از پیامبران و اشاره به ویژگی آن پیامبر و داستان و اتفاقاتی که بر سر آن پیامبر افتادهاست، میخواهد توجه خواننده را به مطلب مورد نظر خودش جلب کند.
اینکه گریه میخندد، از تبار یعقوب است آن دو غیرت نایاب، یوسفاند و بنیامین
(قزوه، ح، ۱۳۹۰: ۷۱)
کاری کن ابراهیم! این مردم غریباند لب تر کن اسماعیل! زمزمها همین جاست
(قزوه، ث، ۱۳۸۹: ۱۲۷)
به بوی جوی مولیان که رسیدی دوباره در نی داوودیات بدم
(همان: ۳۳۸)
ابوجهلها پیش ما سد شدند همه دشمن آلاحمد شدند
(همان: ۲۸۰)
ای دل، شفیع آخرت مایی، الغیاث دنیا کرشمههای زلیخاست، الحذر!
(همان: ۲۵۰)
کی میشود که دیدهی یعقوب واشود؟ کی میرسد که یوسف دل، آید از سفر؟
(همان: ۲۵۰)
زمین هر روز، فرعونی دگر در آستین دارد دعا کن هر سحر، آبستن موسی شود نیلش
(قزوه، ح، ۱۳۹۰: ۴۵)
فردا که کوهها همه سیمرغ میشوند(همان: ۶۱)
فرم در حال بارگذاری ...