پس از بیان مقدمات بحث در این فصل از تحقیق نگارنده به مبانی فقهی ریاست مرد بر همسر می پردازد.
بخش اول
۳-۱-آیات
در قرآن کریم به موضوع قیمومیت و ریاست مرد بر همسر اشاره شده است ؛آیاتی که مدیریت خانواده را بر عهده مردان گذاشته و سرپرستی و مراقبت از همسر را، با مردان می داند، دارای آهنگها و بیان های گوناگونی است.
در این بخش، نخست آیاتی که تفصیل کمتری دارند، مورد بررسی قرار می گیرند، سپس سراغ آیاتی می رویم که نیاز به بحث و بررسی بیشتری دارند.
۳-۱-۱-آیه ۶ سوره تحریم
این آیه مراقبت از امور معنوی خانواده را بر عهده مرد گذاشته است.
در سوره تحریم آیه ۶ آمده است: یا أیُّها الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفَُسَکُم وَ أهلِیکُم ناراًوَ قُودُها النَّاسُ وَ الحِجارَهُ. ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست، نگه دارید.
همان گونه که ایمان، شخص مومن را به خودسازی موظف می کند، تربیت زن و فرزند را نیز بر عهده او میگذارد. بنابراین، هرکسی در برابر خویش و خانواده خود مسئولیت معنوی و سازندگی دارد. به تعبیر دیگر: زن و فرزند هرکس ـ همانند خود او ـ حق سازندگی به گردن او دارند.
آیه اشاره دارد که: فرمان الهی بر پاسداری مرد از اهل (زن و فرزندان) در برابر خطرات، به این معنا است که خداوند متعال، مرد را در این زمینه، مسئول می داند. بنابراین، مسئولیت مرد نسبت به خانواده تنها به تأمین نفقه مادی خلاصه نمی شود؛ بلکه هدایت معنوی زن و فرزندان و پاسداری از آنان در برابر آلودگی های گوناگون معنوی نیز، بر عهده مرد و از وظایف او به شمار می آید.
محول کردن مسئولیت سرنوشت معنوی خانواده بر مرد، ملازم با اعطای مدیریت و ریاست خانواده با اوست.
تعبیر قُوا که فعل امر و خطاب به مردان است، این نکته را نشان می دهد. به یقین، امر و نهی خانواده و زن و فرزندان، ملازم با مدیریت بر آنان است.
در روایاتی که در ذیل آیه نقل شده است چنین آمده: مرد، باید زن و فرزندان خود را نسبت به عمل به وظایف الهی، امر، و از ارتکاب گناه نهی کند[۴۷].
این نوع روایات نیز جایگاه ریاست و مدیریت مرد را در خانواده نشان می دهد.
از جمله در روایتی آمده است: وقتی که آیه ی فوق نازل شد، کسی از یاران پیامبر (ص) سؤال کرد: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنیم؟ پیامبر فرمودند: تامرهم بما امر الله و تنهاهم عما نهاهم الله، ان اطاعون کنت قد وقیتهم، وان عصوک کنت قد قضیت ما علیک؛ آنها را امر به معروف و نهی از منکر می کنی، اگر از تو پذیرفتند، آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده ای، و اگر نپذیرفتند وظیفه خود را انجام داده ای[۴۸].
۳-۱-۲- آیه ی ۱۳۲ سوره طه:
شبیه به این آیه، آیه ی ۱۳۲ سوره ی طه است که خطاب به پیامبر است و می فرماید: وَأمُر أَهلَکَ بِالصَّلاهِ وَاصطَبِر عَلَیها…؛ خانواده خود را به نماز فرمان ده، و بر انجام آن شکیبا باش.
همچنین آیات ۱۵ سوره ی زمر، ۴۵ شوری، ۲۶ طور نیز، محتوای آیات فوق را تأیید میکنند.
۳-۱-۳- آیه ۳۴ سوره ی نساء
برخی از آیات، سرپرستی همسر را به عهده ی مرد قرار داده است و ریاست و مدیریت زنان (همسران) را به آنها سپرده است.
دو آیه از این دسته از آیات، که به روشنی بر این حقیقت دلالت دارد، مورد بررسی قرار میگیرد.
الرِّجالُ قوّامُونَ عَلی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ وَبِما أَنفَقُوا مِن أَموالِهِم قَالصّالِحاتُ قانتات حافِظاتُ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللهُ وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نَشوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ فی المَضاجِعِ وَاضرِبُوهُنَّ فَإن أَطَعنَکُم فَلا تَبغُوا عَلَیهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللهَ کانَ عَلِیاً کَبِیراً؛ مردان سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاق هایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند و در غیاب (همسر خود)، اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند، و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید؛ و (اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید؛ و اگر (هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود)، آنها را تنبیه کنید. و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدی بر آنها نجویی. (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست[۴۹].
این آیه، از آیات مهم، کلیدی و بحث انگیز است و لذا، به طور گسترده آن را مورد بحث قرار خواهیم داد.
الف) تفسیر واژه قوامون
قوّامون به جمع قوّام است و صیغه ی مبالغه قائم می باشد. لغوییّن درباره ی معنای آن سخنانی دارند.
راغب در مفردات می گوید:
قیام بر چند گونه است: ۱- قیام به شخص که برای خود دو قسم دارد: قیام تسخیری [= غیر اختیاری] و قیام غیر تسخیری [= قیام به اراده و اختیار].
قیام به تسخیر، مثل آیه ی ۱۰۰ از سوره ی هود که می فرماید: ذلکَ مِن أَنبَاءِ القری نَقُصُّهُ عَلَیکَ مِنها قائِمُ وَحَصِیدُ: این برخی از اخبار دیار ستمکاران است که بر تو حکایت کردیم؛ بعضی از آن دیار (هرچند مردمش مردند، ولی شهرشان) آباد، معمور و پابرجاست و برخی دیگر شهرشان به کلی ویران گشته است.
قیام به اراده و اختیار، مثل آیه ی ۹ سوره ی زمر که فرمود: أَمَّن هُو قانِتُ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماَ؛ آیا چنین کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است، در سجده و قیام (بارزش نیست؟).
۲- قیام به معنای مراعات، مراقبت و نگهداری چیزی؛ در آیه ۸ سوره ی مائده آمده است: کُونُوا قَوَّامِینَ للهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ؛ همواره برای خدا قیام کنید (از فرامین و احکام الهی مراقبت و نگهداری کنید) و از روی عدالت، گواهی دهید.
و در سوره ی رعد آیه ی ۳۳ فرمود: أَفَمَن هُوَ قائِمُ عَلی کُلِّ نِفسٍ بِما کَسَبَت؛ آیا کسی بالای سر همه ایستاده (و حافظ و نگهبان و مراقب همه است) و اعمال همه می بیند… و فرمود: الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلی النِّساءِ؛ مردان نگهبان و مسئول زنان هستند.
۳- قیام به معنای عزم و اراده بر انجام کاری؛ مثل آیه ی ۶ سوره ی مائده که فرمود: یا أَیُّهَا الَّذینَ إذا قُمتُم ألی الصَّلاهٍ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که برای انجام نماز برخاستید (و قصد نماز خواندن را دارید)… .
آنگاه در پایان می گوید:
«قوم» در اصل به معنای گروه مردان است، نه زنان. از این رو در سوره ی حجرات، آیه ی ۱۱ فرمود: لایَسخَر قَومُ مِن قَومٍ… وَلانِساءُ مِن نِساءِ؛ که زنان را در برابر قوم قرار داد. البته در تمام قرآن «قوم» اعم از مردان و زنان است (جز در همین آیه) ولی حقیقتش برای مردان است (و با توسعه در زنان هم استعمال می شود؛) قرآن نیز به همین نکته آگاهی داده است و فرمود: الرِّجالُ قَوامُونَ عَلی النساءِ[۵۰].
در «مقاییس اللغه) آمده است:
قاف و واو و میم (قوم) بر دو معنا دلالت دارد:
-
- بر گروهی از مردم، و در اصل برای جمع مردان است.
-
- به معنای برپایی و برخاستن؛ و به معنای عزم هم آمده است[۵۱].
در کتاب «لسان العرب» آمده است:
«قیام نقیض جلوس است و گاهی به معنای محافظت و اصلاح می آید. و از همین قسم است آیه: : الرِّجالُ قَوامُونَ عَلی النساءِ.، و سخن خداوند که فرمود: اِلّا ما دُمتَ عَلَیهِ قائِما؛ یعنی «پی گیر، مراقب و نگهبان او باشی[۵۲]».
در «معجم الوسیط» ذیل همین مادّه، آمده است:
«قام، یقوم قومأ و قیامأ ـ انتصب؛ یعنی برپا داشت» و «قام علی الامره» یعنی: پیوسته و بطور دائم برای انجام این کار ایستادگی کرد. و «قام علی اهله» یعنی: متولّی کارهایشان شد و برای تأمین هزینههای آنان اقدام کرد.
«قوّام» یعنی کسی که قامت نیکو دارد و کسی که برای برپایی و انجام امور، برخاسته است.
«قیّم» یعنی سیّد و مولا. و مسئول یک کار. و کسی که امور «محجور» را متولی می شود.
«قیّم القوم» کسی است که ریاست آن قوم و سیاست و تدبیر آن جمع به عهده ی اوست. (جمعی از نویسندگان،بی تا)
در کتاب «اقرب الموارد» آمده است:
«قوّام» یعنی «حسن القامه» و به معنای کسی که برای انجام کاری، قوی و قدرتمند است. و به معنای امیر هم می آید. جمع آن «قوّامون» است.
فرم در حال بارگذاری ...