۲-۲-۵-۸ زنجیره تأمین هوشمند:
زنجیره تأمین هوشمند به داشتن هوش مصنوعی در راهحلهــای نرمافزاری زنجیره تأمین اشاره دارد. زنجیره تأمین هوشمند توانایی تصمیم گیری استراتژیک به وسیله تجزیه و تحلیل داده ها طی کل زنجیره تأمین را فراهم می آورد(شارپ و دسی، ۱۹۹۹).
۲-۲-۶ ادغام و یکپارچگی سیستمها:
سیستمهای مجزا و وظیفه ای به بخشهای مختلف اجازه نمیداد که با یکدیگر به زبان یکسانی ارتباط داشته باشند و کارکنان در بیشتر مواقع اطلاعاتی را که نیاز دارند به سادگی نمی توانند به دست آورند(سرایدار و همکاران، ۱۳۸۸). موارد زیر را میتوان ازمنافع محسوس و نامحسوس یکپارچگی(ادغام) سیستمها برشمرد:
۲-۲-۶-۱ منافع محسوس:
کاهش موجودی، کاهش پرسنل، بهبود بهرهوری، بهبود مدیریت فروش، بهبود چرخه مالی، کاهش هزینه فناوری اطلاعات، کاهش هزینه تدارکات، بهبود مدیریت صندوق، افزایش سود، کاهش هزینه لجستیک، کاهش هزینه نگهداری، تحویل به موقع(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۲-۶-۲ منافع نامحسوس:
وضوح اطلاعات، فرایند بهبودیافته، پاسخگویی به مشتری، استانداردسازی، انعطاف، جهانیشدن. مشهودترین نوع ادغام، ادغام بخشهای زنجیره تأمین و یا ادغام اطلاعاتی است که بین بخشها در جریان است. اما نوع دیگری از ادغام نیز وجــود دارد که در زنجیرههای ارزشی اتفاق میافتد. مفهوم زنجیره ارزشی فعالیتهای اولیه یک سازمان (لجستیک، عملیات و غیره)، فعالیتهای پشتیبانی زیرساختار، منابع انسانی، فناوری و غیره و ارزش خالصی که به وسیله هر فعالیت به طور مکرر به خدمات یا محصول اضافه می شود را توصیف می کند. و هنگامی که این زنجیره تا تأمینکنندگان و مشتریان گسترش یابد و یکپارچه شود زنجیره ارزشی یکپارچه حاصل می شود. لیکن باید توجه داشت که زنجیره ارزش تنها مجموعه ای از فعالیتهای مستقل نیست، بلکه سیستمی از فعالیتهـــای وابسته به یکدیگرند(جولی و هازرخنی، ۲۰۰۶). این فعالیتها میتوانند با بهینهسازی و ایجاد هماهنگی به مزیت رقابتی منتهی گردند. برای مثال یک طرح محصول هزینهبر ممکن است هزینه های خدمترسانی بعدی را کاهش دهد. به عبارت دیگر، زنجیره ارزشی یکپارچه عبارتست از فرایند همکاری که همه فعالیتهای داخلی و خارجی درگیر در تحویل کالاهایی با ارزش دریافتی بیشتر برای مشتری نهایی را بهینـــه می کند(شارپ و دسی، ۱۹۹۹). مثالی دیگر از یکپارچگی زنجیره تأمین، سیستمهـــای توسعه محصول است که به تأمینکنندگان اجازه میدهد تا ازطریق اینترنت با مشتریان تماس بگیرند، ویژگیهای محصول را بیرون بیاورند و شرح و تصویری از فرایند تولید ببینند(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷).
۲-۲-۷ تجــــارت الکترونیک و مدیریت زنجیره تأمین
تجارت الکترونیک به عنوان یک نگرش عالی برای ارائه راهحلهایی برای مشکلات زنجیره تأمین ارائه شده است. خیلی از فعالیتهای زنجیره تأمین از گرفتن سفارش از مشتری تا تدارک اجزاء می تواند به وسیله تجارت الکترونیک صورت پذیرد(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰). انواع فعالیتهــــای تجارت الکترونیک در زنجیره تأمین:
۲-۲-۷-۱ فعالیتهای بالادست:
چندین مدل ابداعی تجارت الکترونیک می تواند فعالیتهای بالادست زنجیـــره تأمین را بهبود دهد. این مدلها به طور عمومی به عنوان تدارک الکترونیکی توصیف شده اند که با عناوین مناقصه، ارائه کاتالوگ به خریدار و تدارک از طریق خرید گروهی شناخته میشوند(اشتدلر و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۲-۷-۲ فعالیتهای داخلی:
فعالیتهای داخلی مشتمل بر فعالیتهای فراتجاری تجارت الکترونیک هستند. این فعالیتها از ورود سفارش تا جریان محصول، ثبت فــــــروش و حمل و نقل درجهبندی میشوند که معمولاً ازطریق اینترانت منسجم اداره میشوند(سرحدی و گوکاران، ۱۹۹۹).
۲-۲-۷-۳ فعالیتهای پایین دست:
فعالیتهای مذکور با فروش برخط مرتبطند. دو مدل عمومی این فعالیتها عبارتند از:
- فروش در سایت وب شرکت: در این روش خریداران کاتالوگهای الکترونیکی کالاهای موردنیاز را مورد بررسی قرار می دهند(سرایدار و همکاران، ۱۳۸۸).
- مزایده: مزایدههای الکترونیکی چرخه و زنجیره تأمین را کوتاه و در هزینه های لجستیکی و اداری صرفه جویی می کنند. این مراوده ها معمولا ً B2B و B2C نامیده میشوند(اشتدلر و همکاران، ۱۳۸۵).
۲-۲-۷-۴ مبادلهها:
مبادلات الکترونیکی موقعیتهای مرکزی مبتنی بر وب هستند که در آن خریداران و فروشندگان به طور پویا با هم درارتباطند(شارپ و دسی، ۱۹۹۹).
۲-۲-۷-۵ تجارت الکترونیک برنامه ریزی منابع موسسه
هنگامی که خیلی از شرکتها سیستم برنامه ریزی منابع موسسه داشتند و درعین حال نیاز به تجارت الکترونیک در مواجهه با برنامه ریزی منابع موسسه، این نیاز احساس شد که این دو ادغام شوند. تجارت الکترونیک و برنامه ریزی منابع موسسه ادغامی منطقی به معنی توسعه سیستم برنامه ریزی منابع موسسه موجود با پشتیبانی تجارت الکترونیک است(گولدمن و ناجل، ۱۹۹۵). مشکل این نگرش این است که نرمافزار برنامه ریزی منابع موسسه خیلی پیچیده و غیرقابل انعطاف است و این موضوع به دست آوردن ادغامی آسان و کارا را مشکل میکرد. مشکل دیگر این بود که سیستمهای برنامه ریزی منابع موسسه تمایل به تمرکز بر کاربردهای اداری داشتند درحالی که تجارت الکترونیک بر کاربردهای مقابل اداری ازقبیل فعالیتهای فروش، گرفتن سفارش، سرویس مشتری و مدیریت ارتباط با مشتریان تمرکز داشت(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۲-۸ فعالیتهای تجارت الکترونیک
محصولات دیجیتالی در ایجاد و حرکت خیلی ارزانتر و سریعتر از محصولات فیزیکی هستند. جایگزینی اسناد الکترونیکی به جای اسناد کاغذی سرعت، صحت و هزینه انتقال اسناد را بهبود میدهد. جایگزینی ارتباطات سیستم پیغام الکترونیکی به جای فاکس، تلفن، تلگرام و درنتیجه کاهش هزینه ارتباطات(ریچارد، ۱۹۹۶). تبدیل ساختاربندی زنجیره تأمین از خطی به قطبی که باعث همکاری و ارتباط بهتر می شود.
تجارت الکترونیک می تواند زنجیره تأمین را کوتاه کند و موجودی را به حداقل برساند(شارپ و دسی، ۱۹۹۹). نوآوری و خود مسیریـــــابی حمل و نقل می تواند نیاز به جریان اطلاعات را بین شرکتها و تهیهکنندگان کاهش دهد. مرکز خرید و فروش الکترونیکی باعث کارایی در خرید و فروش می شود(براون و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۲-۹ متدهای سنجش چابکی
به منظور کمک به مدیران برای دستیابی بهتر به یک زنجیره تأمین چابک، مطالعات بیشماری در زمینه اندازه گیری چابکی سازمانی انجام شده است؛ بعضی نویسندگان(یوسف و همکاران[۲۴]،۲۰۰۱؛ یوسف[۲۵]،۱۹۹۳) شاخص چابکی را بعنوان ترکیبی از اندازه گیری سطوح قدرت “مشخصه های تواناساز “چابکی تعریف کردند، در حالیکه برخی دیگر از روشهای اندازه گیری چابکی(رن و همکاران[۲۶]،۲۰۰۰؛ میدا و روگرس،۱۹۹۷؛ کریمی، ۱۳۸۱) بر پایه مفاهیم منطقی فرایند سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل(AHP) بسط داده شده اند. بعلاوه، یک سیستم شاخص ارزیابی چابکی تولید انبوه محصول سفارشی بوسیله یانگ و لی[۲۷] (۲۰۰۲) پیشنهاد شد(شارپ و دسی، ۱۹۹۹).
با اینحال اگر چه این روشها برای استفاده آسان هستند و به مسائل کلیدی توجه دارند، بر پایه تحقیقات پیشین(کارووسکی و میتال[۲۸]،۱۹۸۶)، در موقعیتهایی که ارزیابان قادر به ایجاد برآورد قابل توجهای نیستند، عبارات زبانی برای تخمین رویدادهای مبهم بکار برده میشوند، که بعلت تعریف “مبهم” یا “نادرست و غیر دقیق” از مشخصههای تواناساز چابکی، سنجشهای چابکی با بکارگیری واژه های زبانی بطور ذهنی شرح داده شده، که بصورت چند امکانی مشخص میشوند(براون و همکاران، ۲۰۰۶). از اینرو، امتیازبندی روشهای بالا همیشه مورد نقد قرار گرفته است، زیرا مقیاس بکار برده شده برای امتیازبندی مشخصههای تواناساز چابکی با دو محدودیت روبرو است: ۱) چنین روشهایی ابهام را که با تبدیل قضاوت فردی به یک عدد حاصل می شود، نادیده میگیرند. ۲) قضاوت ذهنی ارزیابان بطور معنیداری بر این روشها تأثیر می گذارد(تسورولودیز و والاوانیز[۲۹]،۲۰۰۲).
در روش دیگری به منظور غلبه بر ابهام سنجش چابکی، تسورولودیز و والاوانیز(۲۰۰۲) بر پایه منطق فازی، برخی قوانین اگر- آنگاه را برای اندازه گیری چابکی سازمان طراحی کردند؛ اگر چه این چهارچوب نیز بعلت عدم انعطافپذیری در زمانیکه قوانین اگر- آنگاه باید برای تناسب با موقعیت جدید، بطوریکه سطوح بیشتری از واژه های زبانی یا توابع عضویت مختلف بکار برده شوند، طراحی مجدد شوند، دارای اشکال است؛ با اینحال منطق فازی با ایجاد مفروضات نه جهانی راجع به استقلال، جامعیت و استثناء می تواند مرز مبهم در تعاریف را هموار کند و در بکارگیری واژه های زبانی برای تعیین شاخص هایی در متن عبارات زبان طبیعی و با اختصاص هر واژه زبانی به یک تابع عضویت به ارزیابان کمک کند(لین و چن[۳۰]،۲۰۰۴). سنجش چابکی زنجیره تأمین بر پایه منطق فازی و تصمیم گیری چند معیار(هلین و همکاران[۳۱]، ۲۰۰۵) برای فراهم کردن ابزاری هم برای اندازه گیری چابکی زنجیره عرضه و هم برای تشخیص موانع اصلی بهبود سطوح چابکی شرح داده می شود(شارپ و دسی، ۱۹۹۹).
۲-۲-۱۰ زنجیره عرضه چابک و خط سیر چابکی
یک زنجیره عرضه چابک باید دارای توانایی برای پاسخگویی مناسب به تغییراتی باشد که در محیط تجاریش اتفاق میافتد؛ لذا، ممکن است چابکی بهعنوان توانایی زنجیره عرضه در پاسخگویی سریع به تغییرات بازار و تقاضای مشتریان تعریف شود(شارپ و همکاران،۱۹۹۹). زنجیره عرضه چابک می تواند بعنوان ساختاری با اهداف راضی سازی مشتریان و کارکنان در هر سازمانی که استراتژی های تجاری، ساختار سازمانی، فرایندها و سیستمهای اطلاعاتیش را می تواند طراحی کند، مورد توجه قرار گیرد. این ساختار توسط چهار اصل حمایت می شود(گولدمن و ناجل، ۱۹۹۵).
تسلط یافتن بر تغییر و عدم اطمینان؛ ساختارهای مدیریت خلاق و سازمان مجازی؛ ارتباطات همکارانه و هماهنگ؛ و تکنولوژی هوشمند و منعطف. که خود این چهار اصل نیز بوسیله یک متدلوژی که آنها را درون یک سیستم هماهنگ و وابسته منسجم میسازد و به قابلیت های رقابتی استراتژیک تبدیل می کند، پیشتیبانی میشوند. بر پایه مرور ادبیات اصلی نویسندگان(شریفی و زانگ[۳۲]،۱۹۹۹؛ یوسف و همکاران،۲۰۰۱؛ وبر،۲۰۰۲) یک مدل مفهومی از زنجیره تأمین چابک طراحی کرده اند، که در شکل۲-۳ نشان داده شده است.
محرکهای چابکی( تغییرات در محیط های تجاری)
خواسته مشتری
معیار رقابت
بازار
نوآوری تکنولوژیکی
تعیین سطح چابکی مورد نیاز
اهداف زنجیره عرضه چابک: غنی سازی و خشنودی مشتریان
هزینه
زمان
کارکرد
نیرومندی
توانمندی های چابکی
پاسخگویی
توانایی
انعطاف پذیری
سرعت عمل
توانا سازنده های چابکی
روابط مشارکتی(استراتژی)
یکپارچگی فرایند(کارکرد)
یکپارچگی اطلاعاتی(زیرساخت)
فرم در حال بارگذاری ...