۱- خطاها به معلم اعلام میکنند که اگر وی تحلیل سامانمندی در پیش بگیرد میتواند متوجه شود زبانآموز در مسیر هدف تا چه حد پیش رفته است و در نتیجه چه چیزی برای یادگیری باقی مانده است.
۲- خطاها برای محققان زبان شواهد روشن کنندهای درباره اینکه زبان چگونه یادگرفته یا فراگرفته میشوند و اینکه زبانآموز چه راهبردها و روالهایی را در راه کشف زبان به کار گرفته است، فراهم میسازند.
۳- خطاها برای خود زبانآموز ضروری هستند. زیرا ما میتوانیم ایجاد خطا را به عنوان دستگاهی که زبانآموز برای پیشبرد یادگیری از آن استفاده میکند، در نظر بگیریم. در واقع خطا راهی است که زبانآموز در اختیار دارد تا فرضیه های خود را درباره ماهیت زبانی که در حال یادگیری است، به معرض آزمایش بگذارد.
ریچارد (۱۹۷۱) خطاها را برای سه دسته دارای اهمیت میداند:
۱- زبانشناسان؛ چون چامسکی پیشنهاد میکنند که مطالعه زبان انسانی مفیدترین راه کشف چیزهایی که هوش انسانی را ساختهاند.
۲- روانشناسان زبان؛ زیرا با نگاه به زبان کودکان و مقایسه آن با گفتار بزرگان آنها قادر هستند ماهیت فرایندهای ذهنی را که به نظر میرسد در زبان دخیل هستند، بررسی کنند.
۳- معلمان؛ زیرا با تحلیل خطاهای زبانآموزان قادر خواهند بود مشکلات آنها را کشف کرده و روشی برای مقایسه آنها با یکدیگر طراحی کنند.
جین(۱۹۷۴) هم معتقد است که خطاها به دو دلیل مهم هستند:
۱- برای فهم فرایند فراگیری زبان دوم.
۲- برای طراحی دوره هایی که روانشناسی یادگیری زبان دوم در آن لحاظ شده است.
۳-۲-۴-۱. شاخههای تحلیل خطا
تحلیل خطا هم مانند رویکرد مقابله تقسیم شده و در عمل به دو شاخه نظری و کاربردی منقسم گردیده است.
۱-شاخه نظری:
این شاخه از تحلیل خطا مقدمتا به بحث فرایندها و راهبردهای یادگیری زبان دوم و شباهتهای احتمالی آن با فراگیری زبان اول میپردازد. رواشناسان زبان از طریق تحلیل خطای نظری به طور کلی به دنبال درک ماهیت یادگیری زبان هستند به این معنا که میخواهند به این سوال که در هنگام یادگیری زبان در ذهن مردم چه میگذرد پاسخ بگویند.
از سوی دیگر شاخه نظری تحلیل خطا به استنتاج و استنباط درباره راهبردهای زبانآموزان در مواجهه با زبان دوم مانند راهبرد تعمیم افراطی و راهبرد سادهسازی میپردازد.
یکی دیگر از اهداف شاخه نظری تحلیل خطا کمکی است که به تحقق مفهوم جهان شمولیهای زبان میکند. به نوشته کوردر(۱۹۷۳) موضوع مطالعه یادگیری زبان دوم همچون مطالعات زبان کودک و همچنین مطالعات زبانشناسی عمومی کشف جهانیهای زبان است. از این نظر مطالعه خطا بخشی از جستوجوی روانشناختی زبان برای یافتن فرایندهای جهانی یادگیری زبان است.
۲- شاخه کاربردی:
هدف تحلیل خطای کاربردی صرفا کابردی و آموزشی است و به بحثهایی چون سازماندهی دورههای جبرانی و طراحی مفاد درسی و راهبردهای متناسب تدریس میپردازد که مبتنی بر یافته تحلیل خطاست.
سریدهار(۲-۱۹۸۵: ۲۲۱) اهداف تحلیل خطا را به این صورت بر میشمارد:
۱- مشخص ساختن توالی معرفی موارد زبان مقصد در کلاسها و کتابهای آموزشی به این صورت که میتوان مسایل آسانتر را اول و در پی آنها مسایل سختتر را آورد.
۲-تصمیم گیری درباره میزان نسبی تاکید، توضیح و عمل مطلوب در مسیر روشن کردن موارد مختلف زبان مقصد.
۳- طراحی دروس و تمارین جبرانی.
۴- انتخاب مواردی برای آزمون تبحر زبانی یادگیرنده.
کوردر(۱۹۷۳: ۱۶۵) معتقد است که کاربرد واضح عملی تحلیل خطا برای معلم است. خطاها زمینه ارائه بازخورد را فراهم میسازند و به معلم مواردی درباره موثر بودن مفاد و تکنیکهای درسی میگویند و به او نشان میدهند که چه بخشهایی از برنامه درسی که او از آن پیروی میکند، توسط دانشآموز به خوبی یادگرفته نشدهاند یا به خوبی توسط او تدریس نشدهاند و نیاز بیشتری به توجه دارد.
خطاها معلم را قادر میسازند که تصمیم بگیرد آیا میتواند سراغ درس بعدی برنامه خود برود یا نه؛ یا باید برود و وقت بیشتری را روی درسی که در حال تدریس است، بگذارد. این ارزش روزانه خطاها است. اما وقتی نوبت به برنامه ریزی وسیعتر با یک گروه جدید از یادگیرندگان میرسد، خطاها اطلاعاتی درباره اینکه چگونه برنامه درسی جبرانی یا یک برنامه تدریس دوباره طراحی کنیم، فراهم میآورد .
۳-۳. جمع بندی
در این فصل ضمن ارائۀ تعاریف و تاریخچۀ فرضیه تحلیل مقابلهای و سپس تحلیل خطا، تلاش شده است آثار و نظرات زبانشناسانی که در حوزۀ زبانشناسی مقابله ای مطالعاتی را انجام داده اند به اجمال معرفی شوند. در این مسیر ابتدا توضیح داده شده است که فرضیه تحلیل مقابلهای علت خطا در یادگیری زبان خارجی را تنها تداخل از زبان بومی یادگیرنده میداند و با تکیه بر مقایسه ساختارهای دو زبان مبدا و مقصد میکوشد دست به پیشبینی خطاها بزند. باورمندان فرضیه تحلیل مقابلهای در مسیر شکلگیری خود سه گونه قوی، ضعیف و متعادل از این فرضیه را پیشنهاد کرده اند. انتقادات وارد به زبانشناسی مقابلهای مبنی بر اینکه تداخل صرفا تنها منبع خطا نیست و اینکه بسیاری از پیشبینیهای انجام شده در عمل در فرایند یادگیری به وقوع نمیپیوست، منجر به ایجاد جریانی شد که تحلیل خطا نام گرفت. در این جریان جدید به جای پیشبینی خطا، خطاهای به وقوع پیوسته ضبط و تحلیل میشود.
با این حال تمرکز در این پایاننامه بر پیشبینی خطا خواهد بود و تلاش شده است با جمع آوری یک پیکره قابل ملاحظه این پیشبینی تا حد امکان واقعیتر و ابژکتیو شود.
در فصل چهارم این پیکره مبنای پیشبینی خطای حروف اضافه قرار گرفته و بر اساس تعداد برابرنهادها و همچنین نشانداری آنها، سلسله مراتب سختی یادگیری حروف اضافه فارسی برای عربزبانان و بالعکس در قالب جداول مشخص به دست داده شده است.
فصل چهارم
تحلیل دادهها
۴-۱. مقدمه:
در این بخش از تحقیق برای فراهم ساختن یک پیکره قابل استناد از برابرنهادهای حروف اضافه در دو زبان عربی و فارسی بیش از پنج هزار مثال از چهارده اثر ترجمه شده فارسی به عربی (۸ اثر) و عربی به فارسی (۶اثر) انتخاب شده است.
آثار انتخاب شده عبارتند از :
اثر فارسی | ترجمه عربی |
آل احمد، جلال، (۱۳۸۳). ن و القلم. انتشارات گهبد، تهران | آل احمد، جلال، (۱۹۹۹). ن و القلم. مترجم دکتر ماجده العنانی، المجلس الاعلی للثقافه، مصر. |
بهرنگی، صمد، (۱۳۷۸). یک هلو هزار هلو. ویراستار: اکرم السادات میر مرتضوی، خراسان رضوی، مشهد. | بهرنگی، صمد، (۱۹۹۷). خوخه و الف خوخه. مترجم دکتر ماجده العنانی، المجلس الاعلی للثقافه، مصر. |
فرم در حال بارگذاری ...