وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۲-۲-۲-۲-۵- رویکرد انسان گرایی[۷۳] – پایان نامه های کارشناسی ارشد

افرادی چون کارل یونگ[۶۵]، آلفرد آدلر[۶۶]، کارن هورنای[۶۷] ، اریک فروم[۶۸] و هنری موری[۶۹] نظریه پردازان در این زمینه هستند (شولتز، ۱۳۸۹).

۲-۲-۲-۲-۳- رویکرد شناختی[۷۰]

کلمه شناخت در واژه نامه به معنی عمل یا فرایند دانستن است. رویکرد شناختی به شخصیت بر نحوه ای که افراد از محیط و خودشان آگاه می‌شوند، نحوه ای که درک نموده و ارزیابی می‌کنند، یاد می گیرند، فکر می‌کنند، تصمیم می گیرند و مسائل را حل می‌کنند تمرکز دارد. رویکرد شناختی یک رویکرد روان شناسی به شخصیت است که منحصراً روی فعالیت های ذهنی هشیار تمرکز دارد.

شاید به نظر برسد که این تمرکز روی ذهن یا فرایندهای ذهنی مفاهیمی که سایر نظریه پردازان به آن ها پرداختند نادیده می‌گیرد. برای مثال، در رویکرد شناختی، نیازها، سایق ها یا هیجانات را به صورت فعالیت های مجزای شخصیت نمی یابیم.در عوض، آن ها جنبه هایی از شخصیت هستند که تحت کنترل فرایند های شناختی قرار دارند.

روان کاوان امروزی به اهمیت فرایندهای شناختی واقفند. اریک اریکسون نیز که برای خود (ego) و عملکرد شناختی، خودمختاری بیشتری را قایل شد، از اهمیت فرایند های شناختی آگاه بود. روانشناسان انسان گرا مانند مزلو و راجرز به برداشت ها یا ادراک ها، یعنی نحوه ای که تجربیات خود را ارزیابی و به صورت ذهنی پردازش می‌کنیم پرداختند. آدلر خود خلاق را را مطرح کرد که از برداشت یا تعبیر تجربه ما حاصل می شود. نظریه پردازان یادگیری اجتماعی نیز به فرایندهای شناختی متوسل می‌شوند. تفاوت بین این رویکردها با نظریه شناختی جورج کلی[۷۱] به شخصیت در این است که کلی سعی کرد تمام جنبه‌های شخصیت، از جمله عناصر هیجانی آن را بر حسب فرایندهای شناختی شرح دهد (شولتز، ۱۳۸۹).

۲-۲-۲-۲-۴- رویکرد رفتاری[۷۲]

تداعی گرایی به آن دسته از نظریه های روانشناختی اطلاق می شود که در آن فرایند یادگیری به عناصر وابسته به یکدیگر تبدیل می‌شوند. کردارها و یا اندیشه ها فقط ‌به این سبب در ذهن و خاطر یا رفتار ما متجلی می‌شوند که در تجربه های پیشینما با یکدیگر پیوند یافته اند (پارسا، ۱۳۹۰).

در رفتارگرایی جایی برای نیروهای هشیار و ناهشیار وجود ندارد، لذا در رویکرد رفتاری شخصیت به شرایط درونی، مانند اضطراب، سایق ها، انگیزه ها، نیازها یا مکانیزم های دفاعی یعنی فرایند هایی که اغلب نظریه پردازان شخصیت به آن ها متوسل شده اند اشاره نشده است. به نظر رفتارگرایان ، شخصیت جز تجمع پاسخ های آموخته شده به محرک ها، یعنی مجموعه رفتارهای آشکار یا نظام های عادت نیست و به چیزی اشاره دارد که بتوان آن را به طور عینی مشاهده و دست کاری کرد.این رویکرد به نیازها، انگیزه ها یا مکانیزم های دفاعی توجهی ندارد بلکه تنها بر رفتار تمرکز دارد (داود آبادی،۱۳۸۵).

۲-۲-۲-۲-۵- رویکرد انسان گرایی[۷۳]

انسان گرایی نظام فکری است که به موجب آن تمایلات و ارزش های انسان در درجه اول اهمیت قرار دارند. رویکرد انسان گرایی به شخصیت، بخشی از جنبش انسان گرایی در روانشناسی است که در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شکوفا شد و این روزها نیز بر روانشناسی تأثیر دارد. هدف طرفداران این جنبش این بود که روش ها و محتوای اصلی روانشناسی را تغییر دهند. این روانشناسان با روان کاوی و رفتار گرایی مخالفت کرده و معتقد بودند که این سیستم ها برداشت بسیار محدود و تحقیر آمیزی به انسان از ماهیت انسان ارائه داده‌اند. آن ها بر خلاف فروید و کسانی که از سنت روان کاوی پیروی می‌کردند، توانمندی ها و امتیازات انسان را بررسی کردند و رفتار انسان را در بهترین (نه بدترین حالت) مورد کاوش قرار دادند.روانشناسان انسان گرا تصور می‌کردند که روانشناسان رفتاری در نگرش خود تنگ نظر و بی ثمر هستند. زیرا نیروهای هشیار و ناهشیار را انکار کرده و صرفا روی مشاهده عینی رفتار آشکار تمرکز می‌کنند. اما روانشناسی از نوعی که بر پاسخ های شرطی به محرک ها استوار است، انسان ها را اندکی بیش از آدم واره های ماشینی توصیف می‌کند که به صورت از پیش تعیین شده به رویدادها واکنش نشان می‌دهند. روانشناسان انسان گرا با این دیدگاه به مخالفت پرداختند و معتقد بودند که انسان ها موش های سفید بزرگ یا کامپیوترهای کند نیستند. رفتار انسان به قدر پیچیده است که نمی توان آن را با روش های رفتاری توجیه کرد.

نظریه های انسان گرایان بر توانمندی ها و آرزوهای انسان و اراده آزاد هشیار، و تحقق یافتن استعدادهای او تأکید می‌کنند. آن ها برداشتی دلپذیر و خوش بینانه از ماهیت انسان ارائه می‌دهند و انسان ها را به صورت موجودات فعال و خلاقی توصیف می‌کنند که در حال رشد و خودشکوفایی[۷۴] هستند.

افرادی مانند آبراهام مزلو[۷۵] و کارل راجرز[۷۶] از نظریه پردازان این رویکرد هستند (شولتز، ۱۳۸۹).

۲-۲-۲-۲-۶- رویکرد تحلیل عوامل

در ابتدای سده بیستم زیگموند فروید بر تجارب پنج سال اول عمر انسان به عنوان پایه گذار ویژگی های شخصیتی پس از آن تأکید دارد در حالی که پیشگامان نظریه شخصیتی وجود گرا و انسان گرا خلاف این فکر می‌کنند. این فرایند با انقلاب سومی در حوزه شخصیت شناسی روبرو شد. در واقه نظریه عاملی شخصیت بر اهمیت تأثیر فرایند رشد، شرایط متفاوت محیطی در توسعه و رشد ویژگی های فردی و انگیزش و نیازهای روزمره برای بروز ویژگی های شخصیتی تأکید دارد. به نظر می‌رسد که بهترین رویکرد در ارزیابی شخصیت بررسی وضعیت کنونی فرد است. پس از آن به کارگیری دیدگاهی هوشمندانه است که وضعیت کنونی شخصیتی ناشی از فرایند رشد فردی را با نیازهای کنونی در زمینه از به هم تنیدن ویژگی ها می توان تعداد بی شماری از انواع شخصیت را ارائه کرد. به هر صورت در روانشناسی امروزه دیدگاه های نه چندان متعدد اما متفاوتی از شخصیت وجود دارد. یکی از رویکردهایی که نزد اهل فن از مقبولیت نسبی برخوردار است، نظریه عاملی شخصیت است (شایق، ۱۳۸۷).

در گذار تاریخی گسترش این رویکرد به شخصیت، عوامل زیر ساخت شخصیت را صفت[۷۷] یا نشانه نامیده اند، که این صفات، پایه های اصلی شخصیت انسان را تشکیل می‌دهند و تلاش می‌کنند که رفتار شخص را با اندازه گیری صفات پیش‌بینی نمایند. روش علمی انتخاب و اندازه گیری تعداد محدودی از این صفات، تحلیل عاملی است (خسروی، ۱۳۸۴).

تاریخچه نظریه های عاملی به کارهای پژوهشی و بالینی گوردن آلپورت (۱۹۶۷-۱۸۹۷) باز می‌گردد. او بر این باور بود که ویژگی های شخصیتی، بنیادی ترین واحد های شخصیت هستند که بر پایه ویژگی های سیستم عصبی مرکزی استوارند. این ویژگی قواعدی را برای برخورد فرد با محیط پیرامون او تعیین می‌کنند که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی ندارد. اگرچه کتاب شخصیت آلپورت که به سال (۱۹۳۷) منتشر شد نخستین کار در زمینه عامل شناسی شخصیت است اما کار هانس جی آیزنک (۱۹۹۷-۱۹۱۶) که برگرفته از پژوهش های فیزیولوژیست روسی پاولف بود، بعدها شهرت و محبوبیت بیشتری یافت.

دانلود پایان نامه و مقاله | چه کسانی به فرسودگی شغلی دچار می‌شوند؟ – 5

مرحله دوم– آشفتگی روانی: در این مرحله، فرد مبتلا به فرسودگی شغلی دچار اختلالهایی در حوزه های روانشناختی (خستگی عاطفی)، حوزه های جسمانی (سردرد و خستگی) و حوزه های رفتاری (استفاده از الکل، اختلافات خانوادگی) می‌شود.

مرحله سوم– مقابله دفاعی: در این مرحله با اثرات فزاینده فرسودگی روانی و کیفیت ارائه شده به مراجعان از طریق کمک‌کننده مربوط است. مقابله دفاعی از طریق ایجاد تغییرات در نگرش و رفتار فرد مبتلا مشخص می‌شود. شخص ‌ارائه کننده کمک از طریق مقابله دفعه‌ای تلاش می‌کند تا به از دست دادن انرژی هیجانی جلوگیری کند و در نتیجه با افراد به صورت یک شیء برخورد می‌کند (بدری، ۱۳۷۴، به نقل از چرنیس، ۱۹۹۱).

۳) رویکرد روانشناختی–اجتماعی

مزلچ و همکارانش معتقدند که فرسودگی شغلی، ساختاری چندبعدی و در عین حال از سه مؤلفه‌ مربوط به هم تشکیل شده است که عبارتند از:

۱-تحلیل رفتن یا خستگی عاطفی: این بعد دربرگیرنده از دست دادن انرزی‌های عاطفی شخص مبتلا به فرسودگی شغلی است.

۲-فرد مبتلا به فرسودگی شغلی، افراد، مراجع یا بیماران را به صورت یک فرد انسان در نظر نمی‌گیرند. به عنوان مثال اگر پزشکی مبتلا به فرسودگی شغلی باشد به بیماران خود به شکل یک شی یا شماره و نوع بیماری و یا شماره اتاق و تخت می‌نگرد. مسخ شخصیت ‌به این معنا است که فرد در مواجه با افرادیا مراجع، با آن ها به صورت یک شی برخورد می‌کند تا از درگیری عاطفی و هیجانی به دور باشد و می‌توان گفت مسخ شخصیت یک روش مقابله‌ای و اجتناب و فرار از کار است (نساج، ۱۳۸۲).

۳-فرد مبتلا به فرسودگی شغلی، از احساس موفقیت فردی پایین برخوردار است. به عباراتی فرد احساس می‌کند عملکردش همراه با موفقیت نیست (نعامی و شکرکن، ۱۳۸۱).

چه کسانی به فرسودگی شغلی دچار می‌شوند؟

یک شغل رضایت‌بخش به مرور زمان امکان دارد که تبدیل به منبع نارضایتی شود و شخص را به سمت فرسودگی شغلی سوق می‌دهد و برخی از نشانه ها را همچون کسالت، بی‌تفاوتی، کاهش اثربخشی، خستگی، ناکامی و دلسردگی را در فرد ایجاد نماید. طبق نظریه مازلو زمانی که نیازهای پست مرتفع شدند، نیازهای سطح بالاتر پدیدار می‌شوند (حیدری، ۱۳۸۷، به نقل از امانی، ۱۳۷۸).

وقتی که شخص دیگر شغل خود را دوست ندارد و در رابطه با مراجعان و همکاران احساس ناکامی نموده و رفتار پرخاشگرانه دارد و نظایر این ها، احتمال دارد که به فرسودگی شغلی دچار شده باشد. اما چطور ‌به این نقطه رسیده است؟ چه افرادی بیشتر در معرض ابتلای به آن هستند. فرید نبرگر این افراد را افرادی فعال می‌داند که با همه وجود کار می‌کنند و خود را غرق در کاری که به عهده گرفته‌اند می‌نمایند و با شغل خود به طور جدی درگیری هیجانی پیدا می‌کند (حیدری، ۱۳۸۷، به نقل از امانی، ۱۳۷۸).

‌فریدون برگر گروه هایی را که بیشتراحتمال فرسودگی شغلی را دارند ذکر ‌کرده‌است:

گروه اول کارکنان و کارمندان فداکار و متعهد به سازمان و کارآگاههای این گروه که همیشه در جستجوی کمک به دیگران هستند و برایشان مهم نیست که شخص در جستجوی کمک، فقیر است یا غنی، سیاه است یا سفید، جوان است یا پیر، شهری است یا روستایی، آن ها نیازمند به کمک هستند، وی نیز به آن ها کمک می‌کند. این افراد در درون خودشان یک فشاری را برای عملکرد بهتر احساس می‌کنند و از طرف دیگر ازجانب همان کسانی که به آن ها خدمت می‌کنند نیز، تحت فشار روانی هستند و اگر این فشارهای درونی یا بیرونی را با فشار سازمانی که دائم بر آن ها وارد می‌شود اضافه کنیم، این کارمند با فشارهای بیشتر مواجه خواهد شد (شکرکن و نعامی، ۱۳۸۱).

گروه دوم افرادی هستند که اداره را به عنوان جایگزین زندگی اجتماعی به کار می‌برند. این افراد خارج از محیط کار رضایتمندی ندارند (شکرکن و نعامی، ۱۳۸۱).

گروه سوم افرادی هستند که آمادگی برای فرسودگی دارند. آن ها افرادی با شخصیت سلطه طلب هستند و دوست دارند همه چیز بر وفق مراد آن ها باشد (شکرکن و نعامی،۱۳۸۱).

گروه دیگری که آمادگی برای فرسودگی شغلی دارند مدیرانی هستند که بیش از حد کار می‌کنند. با افزایش مشکلات اگر به موقع راه حل پیش‌بینی نشود، این افراد احساس می‌کنند که مشکلات چاره‌ناپذیر است و فرد نومید و منزوی می‌شود. جاده فرسودگی با ‌نیت‌های خوبی فرش شده است. چیز بد و نادرستی در ایده‌آل بودن، سختکوش بودن و پیشرفت‌گرا بودن دیده نمی‌شود. همین‌طور داشتن آرزوها و انتظارات بالا، امر ناصحیح و نادرستی نیست. در واقع این ها صفات پسندیده‌ای هستند، اما آرزوها، امیال و انتظارات شغلی غیرواقعی محکوم به شکست وناکامی‌اند. شخصیت خاص، افراد مستعد آن ها را با نیتی ساده‌دلانه، پرتلاش نگه‌می‌دارد تا ناگهان این افراد مستهلک شده و از هم می‌پاشند. فرسودگی به وسیله مراحلی که با یکدیگر در هم آمیخته و ترکیب می‌شوند. به نرمی و به شکلی نامحسوس جریان می‌یابد. به طوری که قربانی معمولا تا بعد از اتمام آن نمی‌فهمد که چه اتفاقی افتاده است. این مراحل شامل موارد زیر است:

    1. دوران شیرین: در خلال این دوره، شغل فرد بسیار جالب به نظر می‌رسد، شور و انرژی بی‌پایانی دارد، به نظر می‌رسد تمام چیزها امکان پذیر است. بر این باور است که کار تمام آرزوهایش را برآورده می‌کند و تمام مشکلات را حل می‌کند. او از شغل، همکاران و سازمان به وجد آمده و شوق زده است.

    1. بیداری: دوران شیرین رو به زوال گذاشته است و مرحله بیداری با تشخیس این که انتظارات اولیه او غیر واقعی بوده، آغاز می‌شود. آن حرفه آن طوری که انتظار داشته نبوده است و تمام نیازها را برطرف نمی‌کند. همکاران و سازمان کمتر عالی به نظر می‌رسند و ‌تقویت‌ها و ‌تصدیق‌ها کمیاب و نادر شده‌اند. همان طور که سرخوردگی و ناکامی رشد می‌کند، او گیج و سردرگم می‌شود. چیزی اشتباه است، اما نمی‌تواند آن را بیابد. در این زمان معمولا برای تحقق رویاها بیشتر کار می‌کند، اما کار کردن بیشتر چیزی را تغییر نمی‌دهد و او به طور فزاینده‌ای خسته، کسل و ناکام می‌شود. لیاقت و توانایی خود را مورد سوال قرار داده و شروع به از دست دادن اعتماد به نفس خود می‌کند.

  1. فرسودگی: همان گونه که فرسودگی شروع می‌شود، انرژی و شوق اولیه به خستگی مفرط و تندمزاجی و بی‌حوصلگی تبدیل می‌شود. الگوهای خواب و خوراک تغییر می‌یابد. مردد و بی‌تصمیم ‌می‌شود و بهره‌وری او کاهش می‌یابد و ممکن است باعث شود همکاران و والادستها از او شکایت کنند. در صورتی که اقدامی برای جلوگیری از این جریان به عمل نیاید، فرسودگی به سمت مراحل بعدی پیش می‌رود. به طور فزاینده ناکام و عصبانی می‌شود و شکایت از مشکلات خود را به دیگران ربط می‌دهد، عیبجو و بدبین شده و پیوندش را با دیگران قطع می‌کند. همچنین به صورتی صریح و بی‌پرده شروع به انتقاد و شکایت از سازمان، والادستها و همکاران می‌کند. او با افسردگی، اضطراب و بیماری‌های جسمانی احاطه می‌شود (خجسته، ۱۳۸۶).

فرهنگ سازمانی :

فرهنگ :

منابع پایان نامه ها | ۲-۲-۴- خودکارآمدی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

همچنین رضایتمندی و نارضایتی از زندگی زناشویی، نقش مهمی‌در سلامت و یا بیماری روانی زوجین ‌ایفا‌ می‌کند، برای مثال، نارضا‌مندی زناشویی معمولاً با افسردگی، اختلالات تغذیه، برخی از انواع الکلیسم و نیز بیماری‌های جسمانی و روانی همسران همراه است. همچنین محققان دریافته‌اند، همسران در یک رابطه‌ زناشویی رضایت‌بخش و طولانی مدت، تا حدودی از تأثیرات منفی تنیدگی‌های زندگی محافظت می‌شوند، در حالی که در روابط درمانده، زوجین بیشتر در معرض تأثیرات منفی تنیدگی قرار دارند. اضطراب و ناسازگاری فردی که شامل سوء‌مصرف مواد یا وابستگی (به ویژه در مردان) و افسردگی (به ویژه در زنان) نیز می‌شود، با نارضایتی زناشویی رابطه دارد. مشکلات زناشویی اغلب پیش از آغاز مشکلات فردی، نظیر می‌خوارگی بیش از حد و افسردگی، قرار دارند و نیز اختلاف زناشویی با سطح سلامت پایین‌تر و بیماری‌های جسمانی خاص نظیر سرطان، بیماری‌های قلبی و درد مزمن رابطه دارد. بررسی مربوط به تعامل زناشویی، حاکی از احتمال وجود مکانیزم‌هایی است که نشان می‌دهند؛ برای مثال، رفتارهای خصمانه در طول مدت اختلاف و تعارض زناشویی، با تغییر کارکرد‌های ‌ایمنی غدد درون‌ریز و قلبی ـ عروقی رابطه دارد (حیدری، ۱۳۸۲).

اکستی[۶۱] (۱۹۸۹) رضایت زناشویی را میزان تطابق میان خواسته­ هایی که فرد از زندگی زناشویی دارد و آنچه که در دوران زندگی­اش تجربه می­ کند، تعریف می­ کند. در واقع رضایت زناشویی مانند معادله­ای است که یک طرف آن آرزوها و خواسته­ های فرد است و طرف دیگر آن دستیابی به خواسته ­ها است که اگر برابر باشند، رضایت از زندگی هم بالا خواهد بود (به نقل از ویسی،۱۳۸۸).

کارنی و بردبری[۶۲](۲۰۰۰)، رضایت زناشویی را وضعیتی می­دانند که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع، احساس خوشبختی، رضایت از ازدواج و رضایت از همدیگر دارند. از نقطه نظر درمان و پیشگیری، درک عوامل متعدد به وجود آورنده­ی آشفتگی روابط زناشویی و از هم پاشیدگی خانواده، نکته­ای با اهمیت است.

کولینز و کولترن[۶۳] (۱۹۹۱)، نتایج یک نظر سنجی عمومی را ‌در مورد مهمترین عناصر تشکیل دهنده ازدواج­های پایدار این طور گزارش کنند: وفاداری (۹۳%)، درک متقابل (۸۶%)، زندگی جنسی خوب (۷۵%)، فرزندان (۵۹%)، علایق مشترک (۵۲%)، همکاری در کارهای خانه (۴۳%)، داشتن پول کافی (۴۱%)، و داشتن زمینه ­های مشابه (۲۵%)، با توجه ‌به این مورد ‌می‌توان می­گفت که رضایت زناشویی یک حالت ذهنی است که جنبه­ ها و ارزش­های مربوط به ازدواج را منعکس می­سازد. ازدواج­های همراه با نارضایتی زناشویی ممکن است کیفیت زندگی زناشویی را کاهش دهد و منبع استرس­های قابل توجهی شود (به نقل از خانجانی و ظفرقلیزاده، ۱۳۸۸).

رضایت زناشویی یک متغیر پیچیده برای ارزیابی است. اما فهمیدن آن برای درمان زوج­های مبتلا به سرطان مهم است زیرا بر هر یک از زوج­ها تاثیر می­ گذارد (بوکوالا و جاکوبز[۶۴]، ۲۰۰۴).

احساس رضایت از ازدواج، نقش مهمی در میزان کارکرد بهنجار خانواده ایفا می­ کند. رضایت زناشویی مهمترین رکن سلامت روانی خانواده محسوب شده و عبارت است از وجود یک رابطه دوستانه همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر، و نیز وجود یک تعادل منطقی بین نیازهای مادی و معنوی زوج­ها. نبود رضایت زناشویی در روابط بین همسران به کاهش سلامت روانی، کاهش رضایت از زندگی و بروز مشکل در تعاملات اجتماعی آن­ها می­ شود رضایت زناشویی در واقع انطباق بین وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار است (کجباف و همکاران، ۱۳۸۳).

همچنین براون و هریس[۶۵] (۲۰۰۴) چهار عامل را مطرح ‌می‌کنند که حتی در صورت وجود عوامل مستعد کننده­ افسردگی و وجود رویدادهای مربوط به فقدان، از ایجاد افسردگی جلوگیری ‌می‌کنند. این عوامل عبارتند از : ۱- وجود روابط صمیمانه با همسر یا زوج ۲- داشتن یک شغل تمام وقت یا نیمه وقت ۳- حضور کمتر از سه فرزند در منزل ۴- وجود تعهدات جدی مذهبی. از این رو رضایت زناشویی و ابعاد مختلف آن تاثیر بسزایی در بهداشت روانی افراد دارد.

۲-۲-۴- خودکارآمدی

خودکارآمدی یعنی قضاوت فرد درباره این که با توجه به مهارت­ هایی که دارد، چگونه با یک موقعیت (خوب یا بد) مقابله می­ کند. در واقع خودکارآمدی اطمینانی است که شخص بر اساس آن رفتاری خاص را با توجه به موقعیت به اجرا می­ گذارد و انتظار نتایج ثمربخش دارد (بندورا، ۲۰۰۴).

در حقیقت خودکارآمدی یک متغیر مهم در انواع رفتار پیشرفت و نیز بسیاری دیگر از انواع رفتارها از جمله سلامتی است. افراد دارای باورهای خودکارآمدی ضعیف، به جای برخورد با موانع از آن ها اجتناب ‌می‌کنند و به صورت غیر واقع بینانه­ای معیارهای بالایی برای خود در نظر می­ گیرند و سعی دارند انتظارات فوق العاده بزرگی را علی‌رغم توانایی‌های خود برآورده نمایند. در نتیجه با شکست­های پیاپی مواجه شده که این شکست­ها به احساس بی­ارزشی و افسردگی منجر می­ شود. افرادی که کارایی شخصی کمی دارند، احساس ‌می‌کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوانند. آن ها معتقدند هر تلاشی که ‌می‌کنند، بیهوده است و هنگامی که آن ها با موانع روبه رو می­شوند اگر تلاش­ های اولیه آن ها در برخورد با مشکلات بی­نتیجه باشد، سریعاً قطع امید ‌می‌کنند، ولی افرادی که کارایی شخصی زیادی دارند معتقدند که می ­توانند به طور مؤثر با رویدادها و شرایطی که مواجه می­شوند، برخورد کنند (شولتز، ۱۳۸۲).

از آنجایی که آن ها در غلبه بر مشکلات، انتظار موفقیت دارند در تکلیف­ها استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل ‌می‌کنند. این افراد در مقایسه با اشخاصی که کارایی کمی دارند، به توانایی­هایی خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خود دارند. آن ها مشکلات را چالش می­بینند و نه تهدید و فعالانه موقعیت­های جدید را جستجو ‌می‌کنند (همان منبع).

باورها خودکارآمدی افراد به وسیله چهار منبع اصلی شامل عملکرد واقعی خویش، تجارب جانشینی، اشکال مختلف متقاعدسازی و علائم فیزیولوژیک ایجاد می­شوند (پنتریچ و شانک، ۱۳۸۵). موثرترین منبع به واسطه تجارب مستقیم است. موقعیت­های افراد باوری نیرومند در کارآمدی شخصی افراد ایجاد می­ کند، در حالی که شکست­ها خودکارآمدی آن ها را ویران می­سازد. دومین منبع، تجارب جانشینی ‌می‌باشد که توسط الگوهای اجتماعی به دست می ­آید. دیدن افراد مشابه یا کسب موفقیت­های آنان باعث تلاش بیشتر و برانگیختگی افراد می­ شود. منبع سوم، اقناع کلامی است. افرادی که به صورت شفاهی تشویق می­شوند، زمانی که توانایی تسلط بر فعالیت­ها را دارند تلاش بیشتری انجام می­ دهند. چهارمین منبع، حالت­های فیزیولوژیکی و هیجانی فرد است، خلق مثبت باعث افزایش خودکارآمدی و خلق محزون معکوس عمل می­ نماید (بندورا، ۱۹۹۴).

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – جدول بررسی معنویت و دین – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۲-ادیان الهی و آسمانی: هر چند دین مجموعه قوانینی است که انسان زندگی اجتماعی خود را برای رسیدن به خوشبختی بر اساس آن تنظیم می‌کند، ولی چنین نیست که همه ادیان بتوانند انسان را به سعادت و خوشبختی واقعی و حقیقی برسانند. از اینجا است که ادیان، به ادیان حق و باطل تقسیم می‌شوند. از دیدگاه علامه طباطبایی، دینی بر حق است و می‌تواند سعادت و خوشبختی انسان را تامین کند که از سوی خداوند وضع گردیده باشد؛ چراکه همه موجودات جهان در هستی خود هدف و غایتی دارند که از نخستین روز آفرینش، از مناسب‌ترین و نزدیکترین راه به سوی آن در حرکتند و در داخل و خارج وجود خویش، به تمام چیزهایی که برای رسیدن به هدف به آن نیازمندند، مجهز هستند. انسان نیز به عنوان جزئی از جهان هستی از این قانون بر کنار نیست، بلکه تجهیزات و قوای وجودی او، بهترین دلیل بر آن است که وی نیز همانند دیگر موجودات، هدفی متناسب با تجهیزات و ساختمان وجودی خویش دارد و سعادتش در گرو رسیدن به آن هدف است.( طباطبایی، ۱۳۴۶)

جدول بررسی معنویت و دین

معنویت
دین(مذهب)
سازماندهی

آموزش

سازمان نیافته (غیر رسمی(

خصوصی (فردی)

منحصر به فرد

فردی

به صورت ذاتی

در آهنگ معنویت همه آواز خوانند

سازمان یافته (رسمی(

جمعی

بستگی به آداب و کتاب مقدس

جمعی و فردی

تعلیم توسط آموزش

اما هر مذهب خواننده ی خود را دارد

نوع دوستی، عشق، فداکاری و … علاقه به دیگران

معنویت لازمه ی دین اما دین لازمه ی معنویت نیست.

مدل مهم سقراط خود وارسی یا بررسی و وارسی روح یا پرسش معنوی است. پس می توان گفت که یک بعد اساسی معنویت “خود” است. “خود” به قدری مشکل بود که برخی از رویکردهای فلسفی در صدد منسوخ کردن و براندازی آن بودند. برای مثال، در دیدگاه پساساختارگرایی بنظر می‌رسد که “خود” از بین رفته است و یا نادیده گرفته می شود تا این که راه برای “دیگری” باز شود. در حالی که “خود و دیگری” مکمل یکدیگرند و تنها “خود”می‌تواند “دیگری” را بازشناسی کند. شاید بتوان گفت که تنها از راه “خود” است که می توان با “دیگری” ارتباط برقرار کرد. پس تربیت معنوی و فلسفی برای بررسی خود واکاوی مفید است .(سلحشوری، ۱۳۹۰)

می توان از این تعریف نتیجه گرفت که در دین ویژگی هایی مانند ارواح، موجودات و نیروهای فرا طبیعی، قدرت های برتر و امر قدسی مطرح است که نشان می‌دهد تمام ادیان به گونه ای به بعد غیر مادی باور دارند و بدون چنین بعدی حرف زدن از دین بی معنا است، شاید بتوان گفت که یکی از اهداف اصلی دین این است که انسان بتواند از تمام نیروهایی که مانع ارتباط او با خدا می‌شوند، رهایی بیابد و در این ارتباط می توان دو بعد آفاقی و انفسی یافت و بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که دین هم شامل یک سری احکام و مراسم عبادی است و باور ‌به این آموزه ها در درون است و شامل باور به یک واقعیت فرا تجربه و فرا طبیعی است که باعث تمایز بین دو بعد معنوی و دنیوی می شود.

۲-۳-۹– ویژگی های معنویت از نظر اندیشمندان

معنویتی که بر اساس ویژگی های دین می توان به دین نسبت داد، باید حائز ویژگی های مشخصی ‌به این شرح باشد:

• معنویت در ارتباط با وجود خالق معنا می‌یابد.

• از آنجا که وجود خالق از محسوسات فراتر است، معنویت در فرا محسوسات ریشه دارد.

• معنویت باید در تحول و هدایت زندگی فرد معنوی مؤثر باشد.

• دست یابی به معنویت باید از طریق راهنمایی های دین باشد.(باغگلی ،۱۳۹۲)

۲-۳-۱۰- رابطه ی دین و معنویت

مطالعه ی مفهوم معنویت در زمینه ی تربیتی معاصر حکایت می‌کند که در رویارویی با مفهوم “معنویت” طیفی از دین باوری تا معنویت باوری فارغ از دین وجود دارد. در یک سوی این طیف، متفکران دینی قرار دارند که معتقدند اصولا مفهوم معنویت تنها در چارچوب گفتمان دینی معنا پیدا می‌کند و غیر از ادیان آسمانی ( حتی ادیان زمینی ) نمی توانند از معنویت به مفهومی معنا دار سخن به میان آورند. ( جوادی آملی) در سوی دیگر این طیف، متفکران سکولار قرار دارند که معنویت را نیاز عاطفی و روان شناختی انسان تلقی می‌کنند و الزامی در هویت بخشی دینی برای حل نیاز های معنوی نمی بینند.

ایزدی و همکاران (۱۳۹۰) به نقل از اسلاتری (۲۰۰۶) در کتاب خود اشاره می‌کند: اگر چه اصطلاحات “معنویت” “الهیات” و” مذهب” به یک معنی کاربرد دارند، اما این نکته اهمت زیادی دارد که این کلمات واحد، تاریخچه ی ریشه شناختی یکسانی داشته باشند. چرا که چندین کتاب در طول قرن، برای توصیف معانی متنوع و درست هر یک از این اصطلاحات چاپ شده است. در حالی که مذهب به شکل سنتی به اعتقادات و باورها و مقدسات ” خدا، تعالی، مکتب، کتاب های مقدس” مرتب با الگوی معانی و رواج آن در یک حوزه ی تاریخی یا فرهنگی مربوط می شود، اما معنویت به حوزه ی باورها و اعتقادات شخصی وابسته است.

رابرت ناش به توضیح بهتر و واضح تری در این مورد پرداخت، مبنی بر اینکه “مذهب” شامل یک ساختار و قانون است، در حالی که معنویت می‌تواند جنبه ی شخصی داشته باشد. مذهب با آنچه که با دیگران انجام می‌دهیم رابطه ی مستقیم دارد، در حالی که معنویت آنچه ما با خودمان انجام می‌دهیم می‌باشد. به عبارتی می توان گفت که مذهب جنبه ی اعتقادی عمومی و جامع دارد و معنویت جنبه شخصی دارد. مذهب می‌تواند به عنوان ” سر” و معنویت به عنوان ” قلب” معرفی شود. ‌بنابرین‏ ” درک معنویت” برای ما بسیار سخت است. چون آن با سمت تعالی و محض در حرکت است و اکثر چیز ها هم از این نقطه آغاز می‌شوند و می‌توانند از عشق و یا مرگ و … نشأت بگیرند. ( ایزدی و همکاران ،۱۳۹۰ )

با توجه به تعاریف متفاوت، معنویت یک موضوع پیچیده، مبهم و کلی است که نیاز به بررسی و تحلیل بیشتر دارد. برای تحلیل بیشتر لازم است ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد. مطالعات نشان می‌دهد که معنویت می‌تواند در برگیرنده ی موضوعات و مفاهیم زیر باشد:

روح، دین، مذهب، احساس و عاطفه، مهرورزی، ایمان، عبادت، عدالت، اخلاق، همدردی، از خود گذشتگی، هنر و … باشد. نکته ی مهم این که تمام مفاهیم و موضوعات از طریق آموزش و پرورش و برنامه های درسی قابل رشد و شکوفایی در دانش آموزان است و در سال‌های اخیر نظام های آموزش برای رشد و توسعه ی ابعاد قرن، تلاش های بیشتری مبذول شده است که تجارب آن مدارس والدورف، مدار کوچک، مدرسه مونته سوری، مدرسه ی دموکراتیک و مدرسه ی سولی است. در بین موضوعات فوق روح، هنر و اخلاق که بخشی از معنویت را در بر می گیرند اهمیت فراوانی داشته و در برنامه ی درسی جایگاه ویژه دارند.

دانلود پایان نامه و مقاله | بند اول : انواع خطرات موجب ریسک در بیمه – 1

اما اگر بیمه به صورت دوم باشد یعنی بیمه گذار ارزش مال خود را کمتر از مبلغ واقعی بیمه دریایی به بیمه گر اعلام کرده باشد در این صورت بیمه گر حق خواهد داشت تمام مبلغ خسارت خود را از مبلغ بازیافتی برداشت نماید . [۸۶]

ماده ۳۰ قانون بیمه ایران به شرح زیر اشاره به اصل جانشینی دارد : « بیمه گر در حدودی که خسارت وارده را قبول یا پرداخت می‌کند ، در مقابل اشخاصی که مسئول وقوع حادثه یا خسارات هستند ، قائم مقام بیمه گذار خواهد بود و اگر بیمه گذار اقدامی کند که منافی با حق مذبور باشد در مقابل بیمه گر مسئول شناخته می شود . »

در حقوق مدنی ایران ایفاء دین از جانب غیر مدیون نیز جائز است . با این تفصیل که اگر کسی که دین دیگری را با اذن مدیون بپردازد ، حق مراجعه به او و مطالبه دین را دارد و الا حق رجوع ندارد ( ماده ۲۶۷ قانون مدنی ) . بر اساس این ماده شخص ثالث زمانی جانشین دائن در مطالبه دین می شود که از جانب وی ( مدیون ) اجازه پرداخت دین را به طلبکار داشته باشد یا این که متعهد له حقوق خود را به ثالث صلح کرده و ثالث از این باب ، قائم مقام متعهد له شده باشد . در غیر این دو صورت فردی که دین دیگری را بدون اذن وی پرداخت کرده باشد ، حق رجوع به وی را ندارد . از این رو ، از ظاهر احکام قانون مدنی نمی توان به اصل جانشینی به مفهوم رایج آن در حقوق بیمه رسید .

اصل جانشینی فقط در بیمه اموال و خسارات ناشی از مسئولیت مدنی جاری است . در خصوص بیمه عمر و بیمه اشخاص اصل جانشینی موضوعیت ندارد ؛ زیرا بیمه عمر در اصل ، نوعی سرمایه گذاری است که بر اساس آن در صورت وقوع حادثه جانی یا فوت ، ذینفع می‌تواند مبالغی را از بیمه گر دریافت کند .

لازم به ذکر است همان گونه که بیمه گذار نمی تواند بیش از خسارات خود وجهی دریافت کند ، بیمه گر نیز حق ندارد به طریق مستقیم یا غیر مستقیم ، بیش از آن چه پرداخت ‌کرده‌است را از مسبب مطالبه کند. اگرچه این اضافه مبلغ ناشی از نوسانات اقتصادی و کاهش با افزایش ارز باشد . در دعوی شرکت بیمه « یورکشایر » علیه شرکت کشتیرانی « نی بست » کانادا شرکت بیمه مبلغ خسارات که برابر قرارداد به دلار کانادا معین شده بود را با تبدیل به پوند انگلستان پرداخت کرد . پس از پرداخت خسارت به پوند ، شرکت بیمه با استناد به اصل جانشینی ، دعوایی علیه مسبب مطرح ساخت و مطالبه دلار کانادا را نمود . در فاصله پرداخت خسارت تا طرح دعوای جانشینی ، ارزش دلار کانادا در مقابل پوند انگلستان بالاتر رفته بود . دادگاه ، شرکت بیمه را مستحق دریافت معادل پوند انگلستان دانست و اعلام کرد که شرکت بیمه بیش از آنچه پرداخت ‌کرده‌است را حق دریافت ندارد . [۸۷]

در قراردادهای بیمه اموال و مسئولیت مدنی به دلایل مختلف از قبیل کسر پرداخت حق بیمه ، اعمال فرانشیز یا عدم پوشش کامل بیمه ای ، ممکن است کل خسارت وارده توسط شرکت بیمه تامین نشود . از این رو ، بیمه گذار حق دارد برای مازاد خسارت خود به مسبب مراجعه کند . در این صورت مسبب با دو دعوی از ناحیه بیمه گر و بیمه گذار مواجه خواهد شد . بیمه گر از بابت جانشینی و بیمه گذار از بابت آن بخش از خسارت که توسط شرکت بیمه تأمین نشده است. حال اگر دارایی مسبب تکافوی مطالبات هر دو بیمه گر و بیمه گذار را نکند ، کدامیک بر دیگری در رسیدن به حق خود ارجحیت و تقدم دارند ؟

حقوق ‌دانان انگلستان بر این عقیده اند که دعوی شرکت بیمه و دعوی بیمه گذار از بابت مازاد خسارت هر دو دارای یک منشأ هستند . دعوای اخیر بیمه گذار در واقع ادامه دعوی قبلی است که به بیمه گر منتقل شده است . با توجه به اصل تعاون در نظام بیمه و به منظور حفظ صنعت بیمه ، با توجه ‌به این که شرکت بیمه ابتدا خسارت را پرداخت ‌کرده‌است ؛ ‌بنابرین‏ طلب شرکت بیمه در اولویت قرار دارد و ابتدا باید طلب بیمه گر را پرداخت و سپس چنانچه چیزی باقی ماند به بیمه گذار پرداخت شود ( ماده ۴۲ قانون بیمه انگلستان )

در نظام حقوقی ایالات متحده آمریکا ، بیمه گر و بیمه گذار در یک ردیف قرار دارند ؛ زیرا هر دو حق ناشی از یک حادثه است . ‌بنابرین‏ دارایی مسبب باید به قدرالسهم بین بیمه گذار و بیمه گر تقسیم شود . [۸۸]

در نظام حقوقی ایران پیش‌بینی خاصی در این خصوص وجود ندارد . رویه قضایی نیز در این زمینه ساکت است . با توجه به عمومات قانون مدنی ، قانون بیمه و قانون آیین دادرسی مدنی ، ارجحیت و تقدم و تأخر بین حقوق بیمه گر و بیمه گذار وجود ندارد . عقلاً و منطقاً نمی توان حق بیمه گذار را معلق به تأمین حق بیمه گر کرد . با توجه به رویه معمول قضایی ، هر یک از بیمه گر و بیمه گذار که زودتر اقامه دعوی و اموال مسبب را تأمین کند ، نسبت به دیگری حق تقدم دارد .

مبحث سوم : ریسک بیمه

موضوع عقد بیمه خطر یا ریسک تحقق حادثه خسارت بار است، لذا ، از طرفی ، بنا بر قواعد حقوق بیمه می‌بایست امری اتفاقی باشد و از طرف دیگر ، مطابق قواعد عمومی حقوق تعهدات امری واقعی و مشروع به شمار آید. جنبه اتفاقی بودن ریسک از عدم اطمینان از وقوع حادثه اسنتتاج می‌شود. جنبه واقعی بودن ریسک بدین معنی است که اتفاق موضوع بیمه امکان وقوع داشته باشد. لذا چنانچه مشخص شود که مال موضوع بیمه وجود نداشته یا قبل از انقعاد قرار داد بیمه بر اثر حادثه تلف شده یا اتفاق موضوع بیمه تحقق یافته است (حتی اگر بیمه گذار نیز از این امر آگاه نباشد)، عقد بیمه باطل خواهد بود. ریسک موضوع بیمه باید به نحو دقیقی تعیین و مشخص شود و این امر عمدتاًً به وسیله اعلام و اطلاعاتی که بیمه گذار در اختیار قرار می‌دهد عملی می‌گردد . این اعلام نقش اساسی در قرارداد بازی می‌کند. ولی هر ریسکی ممکن است مورد بیمه قرار نگیرد و دامنه ریسک موضوع بیمه محدود شود یا برخی خطرات از اعداد ریسکهای موضوع بیمه خارج شود .

گفتار اول : خطرات و ریسک های بیمه ای

بند اول : انواع خطرات موجب ریسک در بیمه

ریسک احتمال وقوع حوادث و خطرات نامطلوب است و بیمه برای پوشش آن ها برنامه ریزی می‌کند. بیمه در واقع مدیریت خطر و ریسک است. اگر خطر و ریسکی وجود نداشته باشد بیمه نیز لزومی نخواهد داشت.

منظور از خطر احتمالی که در اصطلاح بیمه خطر یا ریسک نامیده می شود حادثه ایست که اولاً در آینده وقوعش مشکوک و ثانیاًً اراده انسان در آن بی تاثیر باشد. وقتی خطری بوقوع پیوست به آن حادثه گویند. ‌بنابرین‏ ریسک یعنی احتمال متحمل شدن زیان . [۸۹]

ریسک و خطر دو جنبه دارد :

۱ ـ ریسک مثبت : به مفهوم شانس و اقبال و به سلامت جستن از واقعه ای نامطلوب ؛

۲ ـ ریسک منفی به معنی ضرر و زیان از حادثه ای که در آینده اتفاق می افتد.

از آنجا که بشر نمی تواند آینده را پیش‌بینی کند، تنها شناسایی ریسک های منفی و راه های گریز از آن است که می‌تواند او را از خطر و خسارت نجات دهد. البته بسیاری ریسک ها و خسارات قابل پیش‌بینی و گریز نیستند و باید با تمهیداتی خسارات آن را کاهش داد و یا جبران کرد.

به طور کلی وقایع ، حوادث تلخ و بلایا که موجب ریسک ها و خسارات می‌شوند را می توان به سه گروه عمده تقسیم کرد :

گروه اول : خسارات و بلایای طبیعی

 
مداحی های محرم