۴- بررسی رابطه هموارسازی سود با هزینه های تأمین مالی.
۵- بررسی رابطه بین هموارسازی سود با نوسانپذیری بازده سهام.
۵-۴ محدودیتهای پژوهش
- با توجه به روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش بسیاری از شرکتهای عضو جامعه آماری به دلیل نداشتن برخی ویژگیهای مورد نظر، از نمونه آماری حذف شدهاند. بنابراین لازم است در تعمیم نتایج حاصل از پژوهش به کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، احتیاط به عمل آید.
- داده های مربوط به پژوهش طی یک دوره زمانی ۵ ساله جمعآوری شده که با توجه به تغییر ارزش زمانی پولی از بابت تورم تعدیل نشدهاند.
منابع و مأخذ
فارسی:
- برقعی، زهرا.( ۱۳۸۵). بررسی رابطه خطای برآورد اقلام تعهدی با کیفیت اقلام تعهدی و ثبات سود، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
- ثقفی، علی و کردستانی غلامرضا(۱۳۸۳). بررسی و تبیین رابطه بین کیفیت سود و واکنش بازار به تغییرات سود نقدی. بررسی ها ی حسابداری و حسابرسی، ش ۳۷٫
- خواجوی، شکرالله و ناظمی، امین(۱۳۸۴). بررسی رابطه بین کیفیت سود و بازده سهام با تاکید بر نقش ارقام تعهدی در بورس اوراق بهادار تهر ان، بررسی های حسابداری و حسابرسی ش۴۰٫
- سمائی، حسین(۱۳۸۲). رابطه بین هموارسازی سود و بازده تعدیل شده بر اساس ریسک، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی.
- کردستانی، غلامرضا.، حمید، رودنشین(۱۳۸۵). بررسی میزان مربوط بودن اجزای نقدی و تعهدی سود حسابداری به ارزش بازار شرکت. بررسی های حسابداری و حسابرسی شماره ۴۵٫ ص ۴۵ - ۶۸٫
- قائمی، محمد حسین ؛ قیطاسوند، محمود و توجکی محمود، (۱۳۸۲). تاثیر هموارسازی سود بر بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بررسی ها ی حسابداری و حسابرسی، ش ۳۳٫
- مهرانی، کاوه و عارف منش، زهره(۱۳۸۷). بررسی هموارسازی سود در بورس اوراق بهادار تهران، بررسی های حسابداری و حسابرسی، ش ۵۱٫
- مرادی، مهدی(۱۳۸۷). بررسی رابطه بین اهرم مالی و هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، تحقیقات مالی، ش۲۴٫
- نوروش، ایرج و حسینی، سیدعلی(۱۳۸۸). بررسی رابطه بین کیفیت افشا (قابلیت اتکا و به موقع بودن) و مدیریت سود ، بررسی های حسابداری و حسابرسی، ش۵۵٫
- هاشمی، سید عباس و صمدی، ولی الله (۱۳۸۸). آثار هموارسازی سود بر محتوای اطلاعاتی آن در شرکت ها ی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، تحقیقات حسابداری، ش ۵۴٫
- یاورنهندی، یونس،. برادران حسن زاده، رسول،. بلوری امین، محمد زاده باغبانی، سعید(۱۳۸۹). بررسی ساختار مالکیت و سرمایه بر میزان هموارسازی سود شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه علمی پژوهشی حسابداری مالی، سال دوم، شماره ۸، ص ۷۵-۹۴٫
لاتین:
- Allayannis. (2008) “Do investors value smooth P/Erformance?” Journal of Financial Economics 90(3)
- Andrés. Pablo de, Fuente gabriel de la, Velasco ,Pilar,(2014). Growth opportunities and the effect of corporate diversification on value. The Spanish Review of Financial Economics. SRFE-29; No. of Pages 10.
- Bao Ben-Hsine and Da-Hsien Bao,(2004). Income smoothing , earnings quality and firm valuation. Journal of business Finance & Accounting,31(9)-(10).
- Beaver , W.H.(2002). The impact of P/E on recent capital market research. The Accounting Review (April).10(9). 14-31.
- Ball, R., Shivakumar, L. (2005). The role of accruals in asymmetrically timely gain and loss recognition. Retrieved March 14, 16-31. from http://www.ebsco.com
- Bellovary, J., Giacomino, D., Akers, M. (2006). A review of bankruptcy prediction studies: 1930 to present. Retrieved March 14, 2006, from http://www.ebsco.com
- Chan, K, Chan, L, Jegadeesh, N. and J. Lakonishok (2006). Earnings quality and stock returns. Journal of business, forthcoming.
- Chaney Paul K and Debra C. Jeter, (2009). Income smoothing and firm characteristics. Accounting Enquiries ; 7(1)
- Dechow, P. and Schrand, C. (2004). Earnings Quality. Charlottesville, VA, CFA Institute.Francis J, Lafond R,Olsson P, SchipP/Er K.(2002).The Market Pricing of Earnings Quality. From http://www.ssrn.com
- Dhaliwal Dan , Zhenli Olive. (2008). Earning quality and the market response to dividend surprise. from www.ssrn.com Eckel Norm, (1981). The income smoothing Hypothesis revisited. ABACUS, 14(1)
- Healy M.Paul and James M.Wahlen,(2009). A review of the earnings management literature and its implications for standard setting. Accounting Horizons,13(4).24-54.
- Huang Pinghsun, Zhang Yan , Deis R.Donald, Moffitt S. Jacquelyn. (2009). Do artificial income smoothing and real income smoothing contribute to firm value equivalently? Journal of Banking &Finance, 33
- Iatridis George. (2010). International Financial Reporting Standards and the quality of financial statement information. International Review of Financial Analysis, 19 (2)
- Kirschenheiter Michael and Melumad Nahum ,( 2004 ). Earnings’ quality and smoothing. From www.ssrn.com
- Peter A. Silhan(2014). Income smoothing from a Census X-12 perspective. Advances in Accounting, incorporating Advances in International Accounting. ADIAC-00236; No of Pages 10.
- Ronen Joshau and Simcha Sadan. (2009). Smoothing income numbers: Objectives , Means and Implications. Addision-Wesley PaP/Erback Series in Accounting.12(5). 54-67.
- Schipr, K. and Vincent, L. (2003). Earnings quality. Accounting Horizons,(17).23-15.
- Sloan Richard G.(2009). Do Stock Prices Fully Reflect Information in Cash Flows and Accruals About Future Earnings?. The Accounting Review, 71 (3)
- Thomas K Jacob and Huai Zhang. (2002). Value-relevant proP/Erties of amoothed earnings. from www.ssrn.com
- Wan Nordin Wan-Hussin and Noraizan Ripain, (2003). IPO profil Gurantees and income smoothing. From Yoon Soon Suk and Gary A. Miller.(2002). Cash from oP/Erations and earnings managemet in Korea. The International journal of accounting, 37
پیوست اول
لیست شرکتها
آبسال | سازه پویش | سیمان خزر |
۹/۵
۳/۱۱
مأخذ:WTTC,1994)).
۲ – ۱۳ – ۱ – ۵ - سایر آثار
علاوه بر مواردی که در بالا توضیح داده شد به عواملی مانند: جریان سرمایه ها، توازن حساب، دولت، انباشت سرمایه ها، سرمایه گذاری یکی از بزرگترین آثار اقتصادی صنعت گردشگری اشاره کرد.
۲ – ۱۳ – ۱ – ۶ - آثار منفی
اگر بخواهیم تنها از آثار مثبت اقتصادی ناشی از گردشگری برای کشورهای پذیرا سخن بگوییم دچار وهم و خیال شده ایم. در ذیل به دو عاملی که در بعضی مناطق به صورت عامل منفی ظاهر شده اند اشاره می کنیم:
الف- منافع دروغین مالی در صورت سرمایه گذاری خارجی
در کشور های در حال توسعه برای پذیرایی از جهانگردان و ساخت مهمانسراها و تجهیزات آنها، ایجاد توقفگاهها و پایانه های مجهز و ایجاد مکان هایی برای تفریح و خوشگذرانی معمولاً از سرمایه گذاران خارجی استفاده می شود. بدیهی است که در این میان از جهانگردی درآمدی کسب خواهد شد اما چه کسی یا چه کسانی از آن بهره مند می شوند؟
باید گفت در چنین حالتی سرمایه، حالت دورانی پیدا می کند. یعنی سرمایه گذار خارجی سرمایه ی خود را در عالیترین شرایط و در بهترین و خوش آب و هواترین مناطق کشور در حال توسعه سرمایه پذیر به کار می اندازد و از گردشگران سود کلانی به دست می آورد و به کشور متبوع خود می فرستد.
ب- کاهش توان خرید جمعیت بومی
اگر در طرح های توسعه گردشگری همه امکانات بالفعل در نظر گرفته نشود، ورود انبوه گردشگران، کاهش چشمگیر توان خرید بخش مهمی از جمعیت بومی را به دنبال دارد، زیرا به علت کمبود مواد وکالاها مصرفی که مورد تقاضای شدید واحدهای گردشگری است، بالا رفتن قیمت ها را در پی دارد. ورود بدون برنامه ریزی و پیشبینی نشده گردشگران موجب بالا رفتن بهای زمین و بسیاری از کالاها از جمله فراورده های غذایی، لوازم منزل و صنایع دستی می شود و ارزش خدمات را نیز به شدت بالا می برد. افزایش بهای ارزاق، حمل و نقل، کرایه منزل و … در فصول گردشگری در شهرهای شمالی ایران نمونه روشنی از این مورد است.
۲ – ۱۳ – ۲ - تأثیرات اجتماعی، فرهنگی صنعت گردشگری
هر جا و مکانیکه در آن به روی گردشگران گشوده می شود، تحت تأثیر گردشگران تغییرات و تحولات فراوانی به خود می بیند. در ذیل به برخی آثار مثبت و منفی اجتماعی و فرهنگی گردشگری اشاره می شود:
۲ – ۱۳ – ۲ – ۱ - آثار مثبت
- گردشگری راهی برای تنش زدایی و ایجاد تفاهم بین المللی.
- تأثیر گردشگری بر محیط زیست انسانی و طبیعی و تأثیر گردشگری بر فضای مردم جهانگرد پذیر.
- تأثیر گردشگری بر عمران و آبادانی شهرها.
- گردشگری عامل زنده نگه داشتن سنت ها و آداب و رسوم گذشته.
- گردشگری عامل حفظ آثار تاریخی.
۲ – ۱۳ – ۲ – ۲ - آثار منفی
- به ابتذال کشیدن مقدسات، باورها و همشکل سازی.
- گردشگری و سوداگری.
- تأثیر نامطلوب گردشگری بر طبیعت(آلودگی جنگل ها، پارک ها، دشت ها و دریا ها).
- آلودگی هوا و آلودگی صوتی.
- گردشگری و کشتار انسانها(تصادفات شدید رانندگی در ایام تعطیل)(اکبری و کلباسی،۱۳۸۱: ۱۱).
۲-۱۴- آثار محیطی صنعت گردشگری
رابطه بسیار نزدیکی بین گردشگری و محیط زیست وجود دارد که سه شکل آن به شرح زیر است :
۱- بعضی از اشکال محیط زیست فیزیکی جاذبه ای برای گردشگران محسوب می شوند .
۲- تسهیلات و زیربناهای گردشگری بخشی از محیط زیست ساخته شده را تشکیل می دهند .
۳- توسعه گردشگری و استفاده گردشگران از یک ناحیه اثرات زیست محیطی ایجاد می کند .
اثرات زیست محیطی گردشگری عمدتاً به این دلیل است که در محیط هایی که حساس و شکننده است این فعالیت توسعه یافته است، مانند جزایر، سواحل، نواحی کوهستانی، نواحی مرتفع، کنار سایتهای تاریخی و باستانی زیرا این نوع مکانها منابع مهم و جاذبه های گردشگری توریست را تشکیل می دهند ( قادری،۱۳۸۰ : ۹۶).
حضور گردشگران در کشور مانند یک شمشیر دو لبه است. از یک سو عاملی است که موجب حفاظت از ثروتهای طبیعی و یادمانهای باستانی و مذهبی کشور می شود و از سوی دیگر عامل تخریب و حتی نابودی منابع است. لذا در توسعه حضور جهانگردان بین المللی لزوماً باید تشویق اثرات مثبت و محدود سازی آثار منفی این توسعه حضور را مد نظر داشت.
آثار مثبت جهانگردی بر محیط زیست : جهانگردی به حفظ و حراست از منابع طبیعی کمک می کند. مثلاً برای حفاظت از پوشش گیاهی و حیات وحش مناطق حفاظت شده، پارک ملی و منطقه ای ایجاد می شود. بعلاوه حضور جهانگردان خارجی علاقه مند به این منابع موجب بیداری مردم نسبت به ارزش میراث طبیعی کشور و اشکال مختلف بهره برداری از آنها خواهد شد. همچنین در مقایسه با سایر صنایع بویژه تولیدات کارخانه ای، آلودگی های کمتری به دنبال دارد و نیز دلیل موجهی برای بهسازی محیطی نقاط و چشم اندازهایی است که تا پیش از این به دست فراموشی سپرده شده بودند(www.nomadictourism.blogfa.com).
آثار منفی توسعه گردشگری برمحیط زیست : اینگونه آثار عمدتاً عبارتند از خساراتی که جهانگردان بر عناصر مختلف زیست محیطی که یک منبع مهم جهانگردی هستند وارد میآورند، مانند تخریب زیستگاههای حیات وحش، تخریب چشم اندازهای طبیعی، تخریب یادمانهای باستانی، آلودگی هوای شهر، آب رودخانه و دریاها و منابع زیر زمینی (ضرغام، ۱۳۷۶ : ۱۱۴ ) .
۲- ۱۵- روند تحول صنعت گردشگری در جهان
بنابر اطلاعات تاریخی، مسافرتهای تفریحی از اوایل قرن شانزدهم شروع شد، سفرهای تفریحی بتدریج گسترش یافت و در قرن هیجدهم و نوزدهم به دنبال دگرگونیهای اجتماعی – اقتصادی اروپا، شکل تازه ای پیدا کرد. پیدایش راه آهن و اتومبیل در قرن نوزدهم و ایجاد بزرگ راه ها جابجایی را آسان کرد. در قرن بیستم هواپیما نیز به شبکه حمل و نقل پیوست و امکان پروازهای( فرا قاره ای) را فراهم آورد و شرایط آمد و رفت را از بنیاد دگرگون ساخت. گسترش روزافزون شهرنشینی، ارتقای سطح بینش اجتماعی، کم شدن زمان کار و اصلاح قوانین کار، نیاز به گذراندن اوقات فراغت، ایجاد تأسیسات اقامتی، پیدایش مؤسسات و دفاتر جهانگردی و تبلیغات توریستی، جهانگردی را رونق بخشید(رضوانی،۱۳۸۲: ۶۸). افزایش جمعیت و طولانیتر شدن متوسط عمر در اثر توسعه بهداشت نیز جهانگردی را تحت تأثیر قرار داد(الوانی،۱۳۷۳: ۲۱۸). گسترش جهانگردی تا سال ۱۹۸۰م ادامه یافت ولی از دهه های ۸۰ تا سال ۲۰۰۵ م عوامل چندی باعث عدم تعادل در میزان تقاضای گردشگری گردید که از آن جمله می توان به رکود اقتصاد جهانی، حادثه چرنوبیل، فعالیتهای تروریستی و کاهش ارزش دلار در دهه های ۸۰، جنگ خلیج فارس و رکود فعالیتهای اقتصادی ناشی از آن در دهه ی ۹۰ (کوپر و دیگران،۱۳۸۰: ۱۰۵ – ۱۰۷)، حوادث ۱۱ سپتامر سال ۲۰۰۱، شیوع بیماری(سارس) و نوسانات نرخ برابری ارزی در سال ۲۰۰۳، جنگ افغانستان و جنگ عراق و رکود اقتصاد جهانی در پی افزایش بهای نفت(پیام سیاحت،۱۳۸۳: ۲۹)، حادثه ی(سونامی) جنوب شرقی آسیا در سال ۲۰۰۴ و انفجارهای لندن در سال ۲۰۰۵(رنجبران و زاهدی،۱۳۸۴: ۴۴) اشاره کرد. با این وجود هیچ یک از موارد یاد شده نتوانست بر روند رشد کلی گردشگری تأثیر عمده بگذارد. این صنعت در سال ۲۰۰۵ جابجایی نزدیک به یک میلیارد نفر گردشگر را به عهده داشته و درآمد حاصل از آن به ۸۲۰ میلیارد دلار می رسد(پیام سیاحت،۱۳۸۳: ۱۹).
سازمان جهانی جهانگردی پیشبینی می کند که تعداد گردشگران در سال ۲۰۱۰ به میزان ۴/۱۰۰۶ میلیون نفر با درآمدی بالغ بر هزار میلیارد دلار و در سال ۲۰۲۰ بیش از ۶/۱ میلیارد نفر با درآمد دو هزار میلیارد دلار برسد. الگوی رشد مقاصد و بازارهای جهانگردی نشانگر آن است که در بین ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰، اروپا و آمریکا مناطق عمده پذیرای گردشگر بوده اند. شرق آسیا و اقیانوس آرام ناحیه ای است که بیشترین نرخ رشد سالانه(۱۳ درصد)را بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ تجربه کرده و خاورمیانه و آفریقا با نرخ رشد نسبی ۸ تا ۱۰ درصد همچنان سهم خود را در دوران ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ افزایش داده اند. اگر چه سهم آنها اساساً کم بوده است(سازمان جهانی جهانگردی،۲۰۰۰: ۹ و ۳۳)، طبق پیشبینی سازمان جهانی جهانگردی در سال ۲۰۲۰ سه ناحیه ی برتر پذیرای گردشگر بین المللی عبارتند از: اروپا، خاورمیانه و جنوب آسیا(سازمان جهانی جهانگردی،۲۰۰۳: ۱۳۲).
ناحیه ی جنوب آسیا در سال ۲۰۲۰ پذیرای ۸/۱۸ میلیون توریست می باشد و نرخ رشد سالانه ۲/۶ درصد در طول سالهای ۲۰۲۰ – ۱۹۹۵ را نشان می دهد که بیشتر از متوسط جهانی ۱/۴ درصد است. در نتیجه سهم این ناحیه به ۱/۱ درصد در سال ۲۰۲۰ خواهد رسید. در این ناحیه هندوستان اولین مقصد با پذیرش ۹ میلیون و ایران دومین مقصد با پذیرش ۴/۳ میلیون گردشگر بین المللی می باشد و پس از آن نپال، سری لانکا، مالدیو و پاکستان قرار دارند که بین یک تا دو میلیون گردشگر را در سال ۲۰۲۰ پذیرا می گردند(سازمان جهانی جهانگردی،۲۰۰۰: ۲۵،۳۳و ۴۰).
شیوه ها و انگیزه های گردشگری نیز از گذشته تاکنون تغییرات زیادی داشته است. روند رشد (گردشگری توده) از اوایل دهه ی ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ به ثبت رسیده و پس از آن نوعی تغییر در بازار ایجاد گشته است. گردشگر جدید به تعمق بیشتر در خصوص تاریخ و فرهنگ مقاصد علاقه نشان می دهد و آگاهی بیشتری نسبت به تأثیر خود در محل دارد(لومسدن،۱۳۸۰: ۳۸۶). روند جهانی صنعت گردشگری به سوی حرفه ای شدن مشتریان است. اکنون افراد بیشتر از گذشته سفر می کنند و قابلیتهای مسافران امروزی در برقراری ارتباط با محیطهای جدید گردشگری مانند استفاده از زبان مشترک، تکنولوژی های روزآمد و تطبیق با ویژگیهای فرهنگی مقصد بیشتر افزایش می یابد. گسترش شبکه جهانی اینترنت به آگاهی بیشتر بازار هدف منجر شده و گردشگر با توجه به انبوه اطلاعاتی که در دسترس او قرار می گیرد، در قبال پول و زمانی که صرف می کند انتظارات بیشتری خواهد داشت. در مقابل عرضه کنندگان نیز به کمک فن آوریهای روزآمد قادر خواهند بود نسبت به بخش بندی بازار یا برخورد تخصصی با نیاز مشتری اقدام نمایند و از (محصول گرایی) به (بازار گرایی) روی آورند. گسترش فن آوری امکان انتخاب مقصد و خرید مستقیم و کاهش هزینه های پولی و زمانی را به متقاضیان خواهد داد، بنابر این در چنین شرایطی میان تور گردانان و مشتریان رقابتی در می گیرد که حاصل آن به صورت حاکمیت مصرف کننده، کاهش در هزینه ها، بهبود کیفیت و افزایش در سرعت عمل نمود می یابد(رنجبران و زاهدی،۱۳۸۴: ۲۵۱، ۲۶۱ و ۲۶۲).
نیاز به کارایی در بازار جهانگردی بین المللی موجب تسریع در پیدایش مؤسسات چند ملیتی ارائه دهنده ی خدمات در کشورهای مختلف خواهد شد و نیاز به برنامه ریزی و مدیریت مناسب آشکارتر خواهد گشت. تعطیلات سنتی خانوادگی به تدریج جای خود را به مسافرتهای چند منظوره خواهد داد و تورهای دربستی به نفع جهانگردی مستقل یا حده اقل فرم سفارش تر جهانگردی تنزل خواهد یافت. انگیزه های سفر نیز از حالت منفعل به سمت انگیزه های آموزش و تحصیل وکنجکاوی حرکت می نماید(کوپر و دیگران،۱۳۸۰: ۴۷۱، ۴۷۷). بازار توریستی اشخاص بازنشسته و سالمند رشد می کند و مشارکت اجتماعی در جهانگردی مورد توجه قرار می گیرد. توجه به سلامت جسم، انجام ورزشهای روحی و استفاده از غذاهای طبیعی و گیاه خواری نیز بر روند رشد گردشگری تأثیر می گذارد(گی و فایو – سولا،۱۳۷۷: ۱۸۵) و نارضایتی از مقاصد تخریب شده و تأکید بیشتر بر کیفیت محیط زیست، توجه به توسعه پایدار جهانگردی را ضروری می سازد(لومسدن،۱۳۸۰: ۳۸۹). علاوه بر تمام موارد انتظار می رود سفرهای فضایی نیز در قرن بیست و یکم برای جهانگردان عملی گردد، زیرا تحقیقات آن از سال ۱۹۹۳ آغاز شده و اگر منابع لازم بدون توقف آماده شوند طرحی برای سال ۲۰۳۰ تهیه گردیده است(کولینز،۲۰۰۳: ۵ و۶). به علاوه با نوع آوری فن آوری فضایی چه بسا(سفرهای مجازی) روزی جایگزین تجربه واقعی سفر شوند(کوپر و دیگران،۱۳۸۰: ۴۷۷).
۲-۱۶- روند گردشگری در ایران
در ایران اگر چه اولین نهاد مربوط به فعالیت جهانگردی در سال ۱۳۴۱ تحت عنوان(اداره جلب سیاحان خارجی و تبلیغات) در وزارت داخله آن زمان تأسیس شد، اما صنعت جهانگردی برای اولین بار در برنامه چهارم عمرانی کشور(۵۱- ۱۳۴۶) جایگاهی یافت. مطالعات(طرح جامع توسعه جهانگردی در ایران) که در سال ۱۳۵۱ انجام گرفت نشان داد که ایران از نظر اکثر جهانگردان بالقوه در سراسر جهان کشوری ناشناخته است و به طور کلی قسمتی از دنیای عرب محسوب شده و اغلب با عراق اشتباه گرفته شده(سازمان برنامه و بودجه،۱۳۵۱: ۵۹). بنابراین در برنامه پنجم(۵۷ – ۱۳۵۲) شناخت و معرفی فرهنگ ایران و ایجاد وسایل رفاهی برای گردشگران مد نظر قرار گرفت.
در مجموع طی دو برنامه چهارم و پنجم عمرانی، ساختار صنعت جهانگردی کشور شکل گرفت، در این سال تعداد جهانگردان از ۲۴۱۱۹۸ نفر در سال ۱۳۴۸ به ۵۰۲۲۷۸ نفر در سال ۱۳۵۷ و درآمد حاصل از آن نیز از ۱/۲۴ میلیون دلار به ۲/۲۳۵میلیون دلار افزایش یافته است.
بعد از انقلاب اولین برنامه توسعه در سال ۱۳۶۸ آغاز شد. در این سال صنعت جهانگردی کشور به دلیل مشکلات ناشی از جنگ و بحرانهای سیاسی اوایل انقلاب در بدترین شرایط به سر می برد و تعداد جهانگردان خارجی و درآمد ارزی آن در فاصله بین برنامه عمرانی پنجم و برنامه توسعه اول، به طور متوسط در هر سال ۸% کاهش یافته است، بگونه ای که در سال ۱۳۶۷ برابر ۷۰ هزار نفر و درآمد حاصله تنها ۲۹ میلیون دلار بوده است. طی برنامه اول و دوم توسعه(۷۲ – ۱۳۶۸) و (۷۷ – ۱۳۷۳) میانگین تعداد جهانگردان ورودی به کشور ۳۰ درصد رشد داشته و از ۹۳ هزار نفر در سال ۱۳۶۸ به یک میلیون نفر در سال ۱۳۷۷ افزایش یافته است. درآمده ارزی حاصل شده نیز بارشد ۳۲ درصدی از ۵/۳۸ به ۷/۴۱ میلیون دلار افزایش یافته است.
تغییرات، حاکی از این واقعیت است که وجود ظرفیتهای خالی سالهای گذشته، موجب شد تا صنعت جهانگردی به رشد ۳۰ درصدی برسد. برنامه ریزان کشور در فضای امیدوار کننده ی ناشی از نرخ های رشد بالای جهانگردان وارده به ایران، در برنامه اول و دوم، به تدوین برنامه سوم(۸۳ – ۱۳۷۸) پرداختند که تعداد ۴ میلیون نفر جهانگرد ورودی و ۲۰۳۶ میلیون دلار درآمد ارزی حاصل از آن را پیشبینی می کرد، لیکن تحقق نیافتن اهداف برنامه در همان سال اول، نشان دهنده ضعف در برآورد اهداف و ناتوانی دولت در اجرای برنامه های پیشبینی شده بود. وقوع حادثه ۱۱ سپتامر و تنشهای منطقه ای متعاقب آن نیز باعث دور از دسترس ماندن اهداف برنامه در سالهای بعد شد(فرزین،۱۳۸۲: ۳۵، ۳۶، ۴۱). افزون بر آن در سالهای قبل از انقلاب، نه تنها تعداد بلکه جغرافیای جهانگردی و ترکیب خارجییانی که به ایران آمده اند نیز دگرگون شده است. بدین معنا که سهم ایران از جهانگردان آمریکایی و اروپایی که دو بازار مهم جهانی گردشگری را تشکیل می دهند، به شدت کاهش پیدا کرده است. ایران توفیق چندانی نیز در بازار جهانگردی خاورمیانه نداشته است.
کشورهای آسیای جنوب شرقی و جنوبی – چه در قبل و چه در بعداز انقلاب – سهمی در خور توجه در جهانگردی ایران داشته اند، اما باید توجه داشت که اکثر آنان را مسافران گذری و مرزنشینان افغانستان و پاکستان تشکیل می دهند(که آمارهای رسمی آنان را جزء جهانگردان به شمار آورده اند). سهم ایران از کشورهای آسیای شرقی و اقیانوس آرام نیز با کاهش روبرو بوده است. تغییر بسیار مهمی که قابل ملاحظه است، افزایش تعداد گردشگران کشورهای آسیای میانه و قفقاز می باشد.
در سالهای قبل از انقلاب به دلایل سیاسی آمد و رفت چندانی میان مسافران از این مبدأ به ایران شده است چنانچه انگیزه سفر، ترکیب و ساختار اقتصادی و اجتماعی مسافران مورد بررسی قرار گیرد، مشخص می گردد که بیشتر ورودی های مرزی کشور در اصل گردشگر نیستند و هیچگونه فایده ی گردشگری از حضور آنان به دست نمی آید. اگر مسافران میهمان دولت و سازمانهای مختلف را که برای شرکت در مراسم و مناسبتهای مختلف به ایران دعوت می شوند، به این تعداد اضافه کنیم خواهیم دید که تعداد زیادی از مسافران ورودی به ایران دارای انگیزه گردشگری نیستند و فقط چون از مرز کشور وارد شده اند توریست به شمار آمده اند(رهنمایی،۱۳۸۲: ۲۵ و ۲۶). همچنین بررسی آمار مسافران خروجی از کشور طی برنامه های اول و دوم توسعه بعد از انقلاب، نشانگر تراز مبادله منفی در بخش جهانگردی می باشد(رهنمایی،۱۳۷۷: ۶۶).
وضعیت گردشگری داخلی نیز چندان رضایت بخش نیست. به دلیل شفاف نبودن ایرانگردی در برنامه اول و دوم توسعه و نبود آمار قابل اعتماد در خصوص ایرانگردی، ارزیابی عملکرد این دو برنامه در زمینه ایرانگردی بسیار دشوار خواهد بود. در برنامه سوم توسعه نیز تنها کمیت گردشگری داخلی مورد توجه قرار گرفته که بر اساس ضریب اشتغال تأسیسات اقامتی توسط گردشگران داخلی به میزان ۵/۲ درصد رشد سالیانه پیشبینی شده بود. البته برنامه ریزان در آن سالها تورم اقتصادی و ناتوانی مالی آحاد جامعه را هم پیشبینی کرده و رکود در صنعت گردشگری داخلی چندان دور از انتظار نبود(فرزین،۱۳۸۲: ۳۹ و ۴۲).
در حالی که در سالهای اخیر شاهد ورود گردشگران بین المللی بیشتری به ایران بوده ایم اما وضعیت ایران در چرخه ی عمر گردشگری با نمادهای مرحله(اکتشاف) مطابقت می کند، زیرا در مرحله اکتشاف تعداد گردشگران محدود است و ساکنین کشور میزبان روابط دوستانه ای با گردشگران دارند. مضافاً اینکه جامعه میزبان از مراوده با گردشگران خارجی لذت برده و ورود آنان را به عنوان پنجره ای به جهان خارج تلقی می کنند(ملکمی،۱۳۸۱: ۱۶).
در مجموع سهم ایران در ناحیه جنوب آسیا به تناسب سالهای مختلف قبل از انقلاب اسلامی بین حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد و بعد از آن بین ۵ تا ۷ درصد در نوسان بوده(زمانی فراهانی،۱۳۷۹: ۴۱) و در سالهای اخیر به حدود ۲۲ درصد رسیده است(سازمان جهانی جهانگردی،۲۰۰۲: ۸).
یا
زان باده که در میکده ی عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
(همان: ۱۷۸)
« ممکن است بعضی بگویند این مِی عشق، مِی عارفانه ی معنوی است. در پاسخ باید گفت چنین بادهای با ماه رمضان، کمال توافق و تناسب را دارد، در این صورت چرا می گوید « گرچه ماه رمضانست… » یا « گو رمضان باش » ». (خرّمشاهی، ۱۳۷۲: ۵۸۳)
در این که باده ای که حافظ در رمضان می نوشد، باده ی عرفانی است، هیچ شکّی نیست. حافظ توضیح می دهد که آن شرابی را می خواهم که وقتی هر خامی آن را بخورد، پخته می شود یا آن شرابی را طالبم که در میکده آن هم نه هر میکده ای، بلکه در میکده ی عشق می فروشند. میکده ای که حافظ معتقد است:
بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم هزار صف ز دعاهای مستجاب زده
(دیوان حافظ،۱۳۸۹: ۲۷۱)
و میکده ای که در آن هزاران دعا مستجاب می شود. حافظ در مورد شراب دلخواه خود به روشنی توضیح می دهد ولی این که چرا تأکید می کند هر چند رمضان است، بیاور، دلیل این مدعا نکته ی لطیفی است و آن این که حافظ می خواهد حساب خود را از متشرعین ریاکار مقدّس مآب جدا سازد. آنان که روزه و رمضان را نیز فدای اهداف پلید خود می کنند. مگر می شود که حرام خدا را در ماه هایی برای خود حلال کرد و فقط به صرف رمضان و روزه آن را ترک کرد. حافظ می گوید من باده می نوشم، بادهای که هر ۱۲ ماه سال نوشیدن آن مجاز است. حافظ می گوید تا انسان عاشق نباشد ثوابی از روزه (آن هم روزه ی آن چنانی) نخواهد داشت :
ثواب روزه و حج قبول آنکس برد که خاک میکده عشق را زیارت کرد
(همان: ۸۸)
به شواهد ابیات حافظ می توان دریافت که در عصر حافظ سه ماه که البتّه یکی از آن ماه ها رمضان بوده است، شراب خواری تعطیل می شد و ۹ ماه دیگر مخفیانه شراب خواری متداول بوده است. حافظ درصدد انتقاد از این عملکرد معاصران خویش است. او با دیدی انتقادی و اصلاح طلبانه که تمسخری ظریف و دقیق نیز با آن همراه است، می گوید:
نگویمت که همه ساله مِی پرستی کن سه ماه مِی خور و نه ماه پارسا می باش
(همان: ۱۷۹)
در عصر حافظ کاملاً نقطه عکس این قضیه بوده است و حال هدف شاعر این است که ۹ ماه شراب نوشی را به ۳ ماه تقلیل دهد یعنی آن سه ماهی که نمی خورند، بنوشند و ۹ ماه را پارسایی کنند. لااقل در این حالت ۶ ماه بیش تر پاک هستند. آیا این غیر از تمسخر چیز دیگری می تواند باشد؟!
علاوه بر داشتن دید انتقادی شاعر در زمینه ماه مبارک رمضان، ابیاتی داریم که در آن حافظ بر تکریم ماه مبارک و روزه تأکید دارد:
روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی
(همان: ۳۰۱)
روزه را به عنوان مهمان عزیز معرفی می کند و در جایی دیگر ناراحتی خود را از غارت ماه رمضان ابراز می کند:
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد هلال عید به دور قدح اشارت کرد
(همان: ۸۸)
فلک چون ترکی خوان روزه را غارت نمود. حافظ چنین خوانی را دوست دارد چون پر برکت است و کریمانه و این که تعبیر غارت را چرا استعمال کرده است؟ چون معتقد است که با دیدن هلال عید دوباره شراب خواری آغاز می شود. گویا شکل ماه نو، دوباره شراب نوشی را به یاد همه می اندازد:
همینکه ساغر زرین خور نهاد گردید هلال عید به دور قدح اشارت کرد
(همان: ۸۸)
«… هلال نودمیده ی عید فطر که شباهت فراوانی به دایره ی اطراف قدح یعنی لبه ی متدیر آن دارد». (خرّمشاهی، ۱۳۷۲: ۵۳۸)
خرّمشاهی معتقد است که حافظ از روزه به طنز یاد می کند و از پایان یافتن ماه رمضان به شادی یاد می کند در حالی که کاملاً برعکس است:
حافظ چو رفت روزه و گل نیز می رود ناچار باده نوش که از دست رفت کار
(دیوان حافظ،۱۳۸۹: ۱۶۲)
و این که حافظ در چند بیت قبل که آورده شد، تعبیر خوان به کار برده است، خود خرّمشاهی معتقد است که « خوان » همان رسم خوان یغماست و خوان یغما « کنایه از خوانی باشد که کریمان بگسترانند و صدای عام در دهند و معنی آن خوان تاراج است. چه یغما به معنای تاراج باشد ».
پس چگونه ممکن است که حافظ از رفتن ماه رمضان خوشحال باشد در حالی که معتقد است فلک آن را غارت کرده است یا زمانی که می گوید:
وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بی حضور صراحی و جام رفت
(همان: ۵۹)
بی انصافی است اگر بگوییم که حافظ نگران باده نوشی خودش است.
« خالی از طنز نیست که به تقلید از سنتی که درباره ی قضای عبادات فوت شده ـ نظیر نماز ـ هست، می خواهد که قضای چند گاه پارسایی و مِی نخوردن به مناسب ماه رمضان را به جای آورد ». (خرّمشاهی ، ۱۳۷۲: ۴۰۲)
در حالی که می دانیم حافظ برای شراب نوشی در رمضان منعی نمی بیند. او می گوید در شب قدر هم اگر شراب نوشیده ام، عیبی ندارد:
در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن سر خوش آمد یار و جامی در کنار طاق بود
(دیوان حافظ،۱۳۸۹ : ۱۳۶)
پس چگونه می توان ادعا داشت که حافظ می خواهد قضای شراب نخوردن خود را ادا کند. حافظ نگران از دست رفتن روزهای ارزشمندی است که پشت سر هم می آیند و می روند و انسان غافل بی آن که نصیبی از آن ببرد، آن را هدر می دهد. دید انتقادی حافظ نسبت به دین داری مقطعی متشرعین عصر در آنجا که می گوید:
نوبه ی زهد فروشان گران جان بگذشت (همان: ۱۸)
بیشتر آشکار می شود. حرف دل حافظ این است که چنین اشخاصی اگر شراب بخورند، گواراتر است تا این که بخواهند زهدفروشی کرده و دیگران را نیز گمراه کنند. لااقل با شراب نوشی آشکار فقط خود را به تباهی کشانده اند در صورتی که با ریاکاری و عملکرد بد دینی یک گروه و حتّی شاید یک ملّت را به تباهی بکشانند:
باده نوشی که درو روی و ریائی نبود بهتر از زهد فروشی که درو روی و ریاست
(همان: ۱۸)
شراب نوشی بهتر از زهد فروشی است البّته برای آن زاهدی که فقط ماه رمضان از خوردن شراب امتناع می ورزد. حرف دل حافظ این است که یک انسان رند و لاابالی علناً شراب خواری کند، عیبی است که خللی به دیگران وارد نمی کند البتّه در قیاس با زاهدی که می داند شراب بد است و مخفیانه می نوشد و دیگران هم می دانند و رمضان نمی نوشد و این نوع شراب نوشی عیبی است که در دین خلل ایجاد می کند. بنابراین به چنین اشخاصی می گوید که:
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم (همان: ۱۸)
شراب بخور زیرا فقط (من و تو) هستیم و ملّتی پشت سر ما نیستند که گمراه شوند ولی در عین حال حافظ اذعان می دارد که خود نه چون لاابالیان شراب می نوشد که عیبی است نشانه ی بی خردی و خطا است و نه چون زُهاد می نوشد که نفاق و ریا است و خلل ایجاد می کند.
ما نه مردان ریائیم و حریفان نفاق آن که او عامل سرّ است بدین حال گواست
(همان: ۱۸)
و خدا را هم شاهد می گیرد.
۴ـ۱ـ۱ـ۱ـ۳. معاد
1-6- تعریف های نظری و عملیاتی
1- اخلاق حرفهای: اخلاق حرفهای به منزله شاخهای از دانش اخلاق به بررسی تکالیف اخلاقی در یک حرفه و مسائل اخلاقی آن می پردازد (قراملکی، 1385). از لحاظ عملیاتی اخلاق حرفهای بیان نظام مند و تشخیص دقیق و حل اثربخش مسائل اخلاقی درحرفه است.
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش
مهارت آموزی در رشته ها و فنون گوناگون دارای ابعاد سه گانه نظری، عملی و اخلاق حرفه ای می باشد و در برخی از کشورهای توسعه یافته، ضمن ارتقای جایگاه اخلاق حرفه ای، در صورت عدم کسب امتیاز لازم در آن گواهینامه اشتغال به کار صادر نمی شود. در فرهنگ ملی ما نیز گل نبشتهای بدست آمده از شهر سوخته و الواح قرائت شده از روزگار هخامنشیان، اخلاق حرفه ای را در مشاغل مختلف به ویژه بین الملل ترسیم می نماید.
دین مبین اسلام نیز بر روی سه پایه استوار است: اعتقادات، احکام و اخلاق. جالب این جاست که اخلاق نقش زیر بنایی و تعادل بخشی را در این عرصه ایفا می نماید. اچ.جی. ولز از نویسندگان نیمه اول قرن بیستم، تعلیمات اسلام را از متعالی ترین و عملی ترین تعلیمات جهانی خوانده و آن را به اوصافی چون اصالت و شرافت و عدل و انصاف و تفاهم و مدارا ستوده است. جرج برناردشاو، از حکما و نویسندگان انگلیسی قرن بیستم، در کتاب اسلام راستین می نویسد: اگر در صد سال آینده دیانتی امکان یابد که بر مردم انگلیس و بلکه بر تمام اروپا حکومت کند، آن می تواند اسلام باشد. با وجود داشتن چنین گنجینه ای، همه بزرگان اهل معرفت خرده گرفته اند بر کسانی که نام مسلمان برخود نهاده و نام مسلمانی را به رفتار ناپسند و نا موزون خود از رونق انداخته اند و مردمان را به هزار شبهه افکنده اند که مگر خلق و خوی رسول الله (ص) نیز همین بوده است؟! (الهی قمشه ای،1390).
گر تو قرآن بدین نمط خوانی ببری رونق مسلمانی[23]
و گویا خطاب حافظ به ما میراث داران چنین مخزن ناب اسرار چنین است:
ای دل به کوی عشق گذاری نمی کنی اسباب جمع داری و کاری نمی کنی
پس به جاست در مشاغل حساس و خطیر چون مدیریت و به ویژه مدیریت آموزشی جایگاه اخلاق حرفه ای به درستی بازشناسی گردد و مدیران ما با توجه به صبغه دینی و ملی خویش بیش از پیش آراسته به فضائل اخلاقی و مجری اخلاق حرفه ای در مسئولیت های خویش گردند.
این فصل در شش بخش تنظیم شده است:
در بخش اول به کلیات مفهوم اخلاق پرداخته می شود و مباحثی چون معنای اخلاق، اقسام اخلاق، تئوری های اخلاقی، شیوه تبیین نظام اخلاقی، تفاوت اخلاق و قانون و ارتباط دین و اخلاق مطرح می گردد. سپس از آن جا که رویکرد پژوهش، اسلامی است، ضرورت دارد مبانی اخلاق اسلامی هم چون انسان شناسی، ارزش شناسی و معیار فعل اخلاقی بررسی گردد. در بخش سوم، تاریخچه اخلاق حرفه ای در حیطه های ایران باستان، دوران اسلام و غرب و نظریه های اخلاق حرفه ای مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش چهارم به شفاف سازی مفهوم اخلاق حرفه ای و تفکیک آن از سایر حوزه های مشابه مانند اخلاق سازمانی، اخلاق مدیریت و اخلاق شغلی پرداخته می شود و نقش راهبردی اخلاق حرفه ای در سازمان و ضرورت اخلاق حرفه ای مدیران، بستر و اصول اخلاق حرفه ای مدیران و برخی اشارات اخلاقی مدیریتی سعدی، تبیین می گردد. در بخش پنجم مدل های موجود در حوزه ی مطالعات اخلاق مدیریت معرفی و تحلیل می گردد و در بخش ششم به پیشینه تحقیقات داخلی و بین المللی اشاره می گردد. درنهایت چهارچوب نظری و جمع بندی فصل دوم ارائه خواهد شد.
بخش اول:مفهوم شناسی اخلاق
2-1- معنای اخلاق
در فرهنگ معین (1371)، اخلاق به معنی خلق و خویها، طبیعت باطنی، سرشت درونی و نیز به عنوان یکی از شعب حکمت عملی خوانده شده و افزوده است: اخلاق دانش بد و نیک و خویها و تدبیر انسان است برای نفس خود یا یک تن خاص. اخلاق در اصطلاح، تعاریف و کاربردهای مختلفی دارد که توسط دانشمندان حوزه اخلاق ارائه شده است.
ابن مسکویه، ترجمه زنجانی (1375) ، در تعریف خلق میگوید:«خلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت میکند، بی آن که نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد » همین معنی را فیض کاشانی، (1388) آورده است: بدان که خوی عبارت است از هیئتی استوار با نفس که افعال به آسانی و بدون نیاز به فکر و اندیشه از آن صادر میشود. برخی نیز اخلاق را تنها بر فضایل اخلاقی اطلاق میکنند و آن را در مقابل ضد اخلاق به کار میبرند(فرانکینا،1376). ملاصدرا اخلاقیات را این گونه تعریف میکند: اخلاق جمع خلق و به معنای مجموعه ای از صفات راسخ نفسانی تعریف میشود و صفات پایداری هستند که سبب میشوند تا انسان، کارهای متناسب با این صفات را بدون تفکر و تامل و به راحتی انجام دهد (ریسمانباف، 1388). میتوان اخلاق را در اصطلاح عالمان دین اسلام، این گونه جمعبندی کرد که «اخلاق کیفیتی برای نفس آدمی است که رفتارهایی متناسب با آن از انسان بروز میکند» یعنی اگر کیفیت نفس خوب باشد، کارهای خوب و اگر بد باشد کارهای بد صورت میگیرد؛ پس اخلاق به اخلاق حسنه و خوب و اخلاق رذیله و بد تقسیم میگردد. این کیفیت نفسانی ممکن است به صورت غیر راسخ و یا به شکل ملکه در آید (مصباح،1388).
2-1-2- طبقهبندی علم اخلاق
علومی که اخلاق را مورد بررسی قرار میدهند مختلف هستند و هر یک از جهت خاصی به موضوعات و امور اخلاقی می پردازند که ازجمله میتوان به علم اخلاق، اخلاق توصیفی، اخلاق هنجاری، فرا اخلاق و فلسفه اخلاق اشاره کرد.
2-1-2-1- علم اخلاق
مرحوم نراقی(1383) در جامع السعادات، علم اخلاق را چنین بیان کرده است: «علم اخلاق دانش صفات مُهلِکه و مُنجِیه و چگونگی موصوف شدن و متخلق گردیدن به صفات نجات بخش و رها شدن از صفات هلاک کننده میباشد». در تعریف دیگر علم اخلاق، علمی است که از ملکات انسانی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست صحبت میکند و او را به فضایل و رذایل اخلاقی آشنا می سازد تا بتواند صفات فاضله را کسب کرده و از رذایل پرهیز نماید (علامه طباطبایی، 1364). و یا اینکه علم اخلاق، علمی است که از انواع صفات خوب و بد، صفاتی که ارتباط با افعال اختیاری انسان دارد و از کیفیت اکتساب این صفات و یا دور کردن صفات رذیله بحث میکند (مصباح یزدی، 1376).
2-1-2-1-1- تفاوت علم اخلاق از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و غربی
عالمان اسلامی و غربی تعریفهایی برای علم اخلاق ارائه کردهاند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم: خواجه نصیرالدین طوسی (1360)، علم اخلاق را علم چگونگی اکتساب اخلاق نیکو دانسته است که براساس آن افعال و احوال شخص نیکو میشود.برخی نیز آن را علم چگونه زیستن خوانده اند(مطهری، 1386). با توجه به کتابهای اخلاقی چون جامع السعادات و معراج السعاده، میتوان گفت که علم اخلاق از دیدگاه عالمان مسلمان علمی است که از انواع صفات خوب و بد بحث کرده، آنها را مورد شناسایی و تعریف و تبیین قرار داده، کیفیت اکتساب صفات خوب و فضایل را و نیز چگونگی زدودن صفات رذیله را بیان کرده است (مجتبوی، 1388). در میان عالمان مغرب زمین برخی علم اخلاق را به رفتار آدمی(نه به صفات و ملکات و سجایای انسانی) مربوط می دانند؛ مثلاً ژکس (1362)، میگوید: علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی بدان گونه که باید باشد. فیشر(2007) معتقد است واژه اخلاق با استانداردهای مربوط به درست و غلط بودن رفتارها سر و کار دارد.به طورکلی واژه علم اخلاق، در تفکر غرب، به سه معنای جدای از یکدیگر، اما هماهنگ و مربوط به رفتار انسان، به کار می رود: الف- روش عام، یا راه زیستن. ب-مجموع قواعد رفتار یا قانونهای اخلاق. ج-تحقیق در مورد راههای زیستن و قواعد رفتار (صانعی دره بیدی، 1378). خلاصه آنکه، تفاوت آنچه در تعریف علم اخلاق علمای اسلامی ذکر کردهاند، با آنچه در منابع غربی آمده، در این است که دانشمندان اسلامی، بیشتر به تعدیل غرایز و تهذیب نفس و خویها توجه دارند و دانشمندان غربی، بیشتر به رفتار و منافع آدمی نظر دارند که برخاسته از خویهای اوست.
2-1-2-2- اقسام اخلاق
اخلاق را میتوان براساس حوزههای مختلف پژوهشی به سه دسته اخلاق توصیفی ، اخلاق هنجاری و فرا اخلاق تقسیم کرد که به اجمال مورد بررسی قرار میگیرد:
2-1-2-2-1- اخلاق توصیفی
در این حوزه، اخلاقیات افرد، جوامع، ادیان و مکاتب خاص تنها توصیف و گزارش میشود. اخلاق توصیفی چیزی است که جامعه شناسان، روان شناسان، مورخان و انسان شناسان به آن می پردازند، در این جا تنها به گزارش، توصیف و تبیین پرداخته میشود و از هر گونه توصیه یا امر و نهی پرهیز میگردد. در اخلاق توصیفی به اخلاق ملتها و اقوام مختلف توجه میشود و مسایل و نظامهای پذیرفته شده از سوی آنها، توصیف و تبیین میگردد(غرویان، 1386).
2-1-2-2-2- اخلاق هنجاری
در اخلاق هنجاری، از قواعدی کلی بحث میشود که راهنمای ما در تشخیص تکالیف اخلاقی هستند. در اخلاق هنجاری ما می خواهیم با بحث عقلی به قواعد کلی دست یابیم که به کار گرفتن آنها، تکلیف عملی ما را در موقعیتهای مختلف روشن میکند. اخلاق هنجاری را به سه دسته کلی تقسیم کردهاند:
الف- نظریههای غایت انگارانه
ب-نظریههای وظیفهگرایانه
ج-نظریه فضلیتگرا (ویلیامز، 1383).
2-1-2-2-2-1- نظریههای غایت انگارانه (نتیجه محور)
این گروه از نظریهها، باید و نبایدها، درست و نادرستها، خوب و بدها را با توجه به نتیجه کار تعیین میکنند و اینکه میزان خیر و شر مترتب بر آن چه اندازه است. غایتگرایان برای تشخیص صواب از خطا و درست از نادرست، نتیجه حاصل از کار اختیاری را مورد لحاظ قرار می دهند. همچنین غایتگرایان درباره اینکه باید به دنبال فراهم آوردن خیر چه کسی بود، اختلاف نظر دارند و در این رابطه به دو دسته کلی تقسیم شده اند:
1-نظامهای خودگرا: یک غایت انگار خودگرا همواره در پی بدست آوردن بیشترین خیر، سود و مصلحت است و در اعمال خود، پیوسته به نتایج نظر دارد (غایت انگار). افزون بر آن، آنچه برای او مهم است خیر و صلاح خودش است، نه دیگران. چنین نظامی را خودگروی اخلاقی می نامند.
2-نظامهای سودگرا: در نظر اینان، ملاک خوب و بد، خیر و شر همگانی است، نه خیر و شر شخصی
(خاقانی زاده به نقل از لاریجانی،1390)
2-1-2-2-2-2- نظریههای وظیفهگرایانه (فرایند محور)
در این گروه از نظریه ها اعتقاد بر آن است که ویژگیهای خود عمل، قطع نظر از میزان خیری که در پی می آورد، میتواند آن عمل را صواب و لازم گرداند. برخلاف غایت انگار که تنها ویژگی موثر در صواب و ناصواب بودن عمل را میزان خیری که بدان می انجامد، میداند. این نظریه هیچ معیاری برای درستی و یا نادرستی افعال ارائه نمی دهد و می گوید در هر موقعیتی، خود شخص باید درست را از نادرست بازشناسد و این کار را با دقت در اوضاع و احوال پیرامونی خود و شناخت واقعیتهایی که در آن به سر می برد، میتواند انجام دهد. بنابراین نظریه، از آنجا که موقعیتها و شرایط همواره متغیرند، نمیتوان برای خوبی و بدی کارها، قانونی عام و فراگیر ارائه داد(فرانکینا، 1376).
2-1-2-2-2-3- نظریه یا مکتب مبتنی بر فضیلت
این فرضیه قدیمیترین فرضیه ی مطرح در فلسفه غرب است که ریشه آن به تمدن یونان باستان میرسد. بر مبنای این فرضیه، اخلاق شامل قوانین کاملاً مشخص و تعریف شده ای برای رفتار است؛ مثلاً: محکومیت دزدی و قتل انسانها. این فرضیه بر اهمیت ایجاد رفتار صحیح نهادینه (و نه صرفاً یادگیری اخلاق) تأکید دارد. در دو نظریه اصالت نتیجه و اصالت وظیفه سوال این است که «چه باید بکنیم؟» و حال آنکه در نظریه فضیلت مهمترین سوال این است که «چگونه فردی باید بشوم؟» (پینکافس، 1382).
1-2-2-3- فرا اخلاق
فرا اخلاق گاهی به اخلاق نظری، اخلاق فلسفی یا منطق اخلاق و گاهی نیز به فلسفه اخلاق (به معنای خاص) اطلاق میشود. در این علم، از معنی و مفاد گزارههای اخلاقی و اجزای آن بحث میشود و به تحلیل گزارههای اخلاقی پرداخته میشود. فرا اخلاق به سوالات منطقی، معرفت شناختی و یا معنا شناختی پاسخ می دهد. شاید مهمترین مساله فرا اخلاق مساله بیان و توجیه داوریهای اخلاقی باشد یعنی پاسخ به پرسشهایی از قبیل اینکه «چرا من باید عادل باشم؟»، «مبنای این الزام چیست؟»، «چه توجیهی برای پذیرش آن میتوان ارائه کرد»(فرانکینا، 1376). فیلسوفان تحلیل زبانی در بحثهای فرا اخلاقی خود بیش از هر چیز به مباحث معناشناختی داوریهای اخلاقی می پردازند، زیرا گمان میکنند مسائل فلسفی به طور عام و مسائل فلسفه اخلاق به طور خاص، تنها از طریق تحلیل زبان و آشکار کردن واژهها و جملات پاسخ می یابند(جوادی، 1375).
2-1-2-3- فلسفه اخلاق
منظور از فلسفه اخلاق، علمی است که به تبیین اصول و مبانی و مبادی علم اخلاق میپردازد و بعضاً مطالبی از قبیل: تاریخچه، بنیانگذار، هدف، روش تحقیق و سیر تحول آن را نیز متذکر میشود(مصباح یزدی،1376).
ضریب آلفای کرونباخ
تعداد سوالات
متغیر
۸۶/۰
۲۳
اخلاق کاری
جدول (۳-۲) ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی
ضریب آلفای کرونباخ
تعداد سوالات
متغیر
۸۲/۰
۱۵
رفتار شهروندی سازمانی
۳-۷-۴ نحوه امتیاز بندی پرسشنامه اخلاق کاری و رفتار شهروندی سازمانی
مقیاس پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش از نوع لیکرت است. در این مقیاس پاسخ دهنده میزان موافقت خود را با هر یک از سوالات پرسشنامه اخلاق کاری در یک مقیاس پنج ارزشی از ۱ تا ۵ (۱- کاملا مخالفم، ۲- مخالفم، ۳-بی نظر، ۴-موافقم، ۵- کاملا موافقم) نشان می دهد. سپس، پاسخ هر آزمودنی به هر یک از سوالات از نظر عددی ارزش گذاری می شود و در نهایت حاصل جمع بندی این ارزش ها نمره آزمودنی را در این مقیاس ها به دست می دهد.
۳-۸ روش تجزیه و تحلیل یافته ها
به طور کلی با توجه به هدف پژوهش، فرضیه های پژوهش، مقیاس اندازه گیری و روش پژوهش از تکنیک های آمار توصیفی و استنباطی با بهره گیری از نرم افزار spssاستفاده شده است. روش های آماری مورد استفاده شامل دو بخش به شرح زیر می باشد:
شاخص های آماری که در این پژوهش استفاده شده عبارتند از: جدول فراوانی، نمودار ستونی، میانگین، حداکثر، حداقل و انحراف استاندارد. برای تحلیل و آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل های آماری زیر استفاده شده است.
۴-۱ مقدمه
در این فصل به تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده پرداخته شده است. در قسمت اول جداولی برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی و متغیرهای پژوهش ارائه شده است.
در قسمت دوم این فصل به تجزیه و تحلیل فرضیه های پنجگانه پژوهش اقدام گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است.
۴-۲ یافته های توصیفی
۴-۲-۱ جنسیت
جدول(۴-۱) جنسیت اعضای نمونه
درصد
فراوانی
جنسیت
۴/۵۶
۸۸
مرد
۶/۴۳
۶۸