همانطورکه بیان شد آخرین هیاتی که اقدام به تدوین اهداف گزارشگری مالی نمود هیات استانداردهای حسابداری مالی بود. این هیات اهداف گزارشگری مالی را در بیانیه مفهومی شماره یک خود و با بهره گرفتن از تجربیات کمیته ها و هیاتهای قبلی تدوین و ارائه نموده است. هدفهای گزارشگری مالی که در زیر و به صورت خلاصه ارائه گردیده از این بیانیه اقتباس شده است:
گزارشگری مالی باید برای سرمایه گذاران واعتباردهندگان بالفعل و بالقوه وسایراستفاده کنندگان، اطلاعاتی را ارائه نمایدکه آنها بتوانند برآن اساس درمورد سرمایه گذاری، اعطای اعتبار و سایرموارد مشابه تصمیم های معقولی اتخاذ نمایند. این اطلاعات باید برای کسانی که درکی معقول از فعالیتهای اقتصادی و شرکتها دارند و می خواهند با آگاهی معقول این اطلاعات رامطالعه کنند جامع و فراگیر باشد. (FASB،۱۹۷۸، بند ۳۴)
صورتهای مالی باید اطلاعاتی را ارائه نمایندکه به اعتباردهندگان، سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه و سایراستفاده کنندگان کمک کند تا بتوانند درباره مواردی همچون مبلغ، زمان و میزان عدم اطمینان دریافت های نقدی آینده از محل سود تقسیمی، بهره وجوه حاصل از فروش یا بازخرید اوراق بهادار و سند وام در سررسید نهایی قضاوت نمایند. احتمال دریافت این وجوه نقد تحت تاثیر توانایی شرکت در ایجاد پول نقد کافی برای پرداخت بدهی ها، هنگام سررسید و تامین سایر نیازهای نقد عملیاتی، سرمایه گذاری مجدد در عملیات و پرداخت سودهای نقدی قرار می گیرد و نیز امکان دارد تحت تاثیر پنداشتهای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان در مورد توانایی شرکت قرارگیرد و این پنداشت ها می توانند بر قیمت بازار اوراق بهادار شرکت اثر بگذارند. بنابراین صورتهای مالی باید اطلاعاتی را ارائه نمایند که به سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و سایر افراد کمک کنند تا آنها بتوانند بر این اساس مبلغ، زمان و میزان عدم اطمینان جریان های نقدی خالص ورودی به درون شرکت مربوطه را مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهند.(FASB،۱۹۷۸، بند ۳۷)
گزارشگری مالی باید در مورد منابع اقتصادی-دارایی های شرکت و ادعای نسبت به این منابع، اطلاعاتی را ارائه نماید و نیز در مورد آثار رویدادها، موقعیتها ومبادلاتی که موجب تغییر در منابع دارایی ها و ادعای نسبت به این منابع می شوند، اطلاعاتی را ارائه نماید.(FASB،۱۹۷۸، بند۴۰)
گزارشگری مالی باید درباره عملکرد شرکت در طی یک دوره اطلاعاتی را ارائه نماید. اغلب سرمایه گذاران و اعتباردهندگان با بهره گرفتن از اطلاعات مربوط به گذشته شرکت می توانند درباره آینده شرکت قضاوت نمایند. از اینرو با وجود اینکه تصمیم های سرمایه گذاری و اعطای اعتبار به شرکت منعکس کننده ی انتظارهای سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان در باره ی عملکرد آینده ی شرکت است، ولی معمولا این انتظار ها دست کم تا حدی بر مبنای ارزیابی عملکرد گذشته شرکت قرار دارند .(FASB،۱۹۷۸، بند ۴۲)
تاکید اصلی صورت های مالی بر ارائه اطلاعاتی در مورد عملکرد شرکت مبتنی بر میزان سود و اجزای تشکیل دهنده ی آن است ( بند ۴۳ ). صورت های مالی باید برای موارد زیر اطلاعاتی را ارائه نمایند:
در باره ی شیوه ای که شرکت وجوه نقد به دست می آورد و به مصرف می رساند ، در باره وام و باز پرداخت وام، پرداخت سود نقدی و سایر پرداخت هایی که شرکت از محل دارایی ها به مالکان می نماید و سر انجام درباره سایر عواملی که میتواند بر قدرت نقدینگی و توان مالی شرکت اثر بگذارند . (FASB،۱۹۷۸، بند ۴۹)
صورت های مالی باید درباره شیوه ی مدیریت واحد تجاری و طریقی که مدیران مسئولیت مباشرت( نسبت به مالکان یا سهامداران) را در جهت استفاده از دارایی هایی که به دست آنان سپرده شده است تا اداره کنند، اطلاعاتی را ارائه نمایند. (FASB،۱۹۷۸، بند ۵۰)
صورتهای مالی باید اطلاعاتی را ارائه کنند که در امر اتخاذ تصمیم به نفع مالکان ، مدیران و سرپرستان کمک کنند. (FASB،۱۹۷۸، بند ۵۲)
این بیانیه همچنین یادآور میشود که :
صورتهای مالی و گزارشگری مالی به خودی خود هدف نهایی نیستند، بلکه هدف ارائه اطلاعاتی است که برای تصمیم گیری های اقتصادی و تجاری مفید می باشند.(FASB،۱۹۷۸)
هدفهای گزارشگری مالی تغییر نا پذیر نیستند. آنها تحت تاثیر محیط اقتصادی، قانونی، سیاسی و اجتماعی که گزارشگری مالی در آن رخ میدهد، قرار می گیرند. هدفهای گزارشگری مالی همچنین تحت تاثیر ویژگی ها و محدودیتهای نوع اطلاعاتی قرار میگیرند که صورتهای مالی ارائه می نمایند. (بلکویی ،۱۳۸۱، ص ۲۰۵)
طبق استاندارد حسابداری شماره ۱ ایران هدف صورتهای مالی عبارت است از :
” ارائه اطلاعاتی تلخیص وطبقه بندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی وانعطاف پذیری مالی واحد تجاری که برای طیفی گسترده از استفاده کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع گردد. اعتقاد براین است که هرگاه صورتهای مالی معطوف به تامین نیازهای اطلاعاتی سرمایه گذاران باشد ، اکثر نیازهای سایر استفاده کنندگان رانیز در حد توان برآورده می کند بنابراین هدف اصلی گزارشگری مالی تهیه اطلاعات مفید جهت تصمیم گیری های سرمایه گذاری واعتباردهی می باشد.”
صورتهای مالی همچنین نتایج ایفای وظیفه مباشرت مدیریت یا حسابدهی آنها را درقبال منابعی که در اختیارشان قرار گرفته است ، نشان می دهد . به منظور دستیابی به این هدف، در صورتهای مالی یک واحد تجاری اطلاعاتی درباره دارائیها، بدهی ها، حقوق صاحبان سهام، درآمدها، هزینه ها و جریان های نقدی ارائه می شود .این اطلاعات همراه با سایر اطلاعات مندرج در یادداشت های توضیحی ، استفاده کنندگان صورتهای مالی را در پیش بینی جریان های نقدی آتی واحد تجاری وخصوصاً در زمانبندی و اطمینان از توانایی آن در ایجاد وجه نقد کمک می کند. مسئولیت تهیه وارائه صورتهای مالی با هیات مدیره یا سایر ارکان اداره کننده واحد تجاری است. مجموعه ی کامل صورتهای مالی شامل اجزای زیر است: (کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، ۱۳۹۱)
نقش صورتهای مالی در تحقق هدفهای حسابداری و گزارشگری مالی
صورتهای مالی ابزارهای اصلی هستند که که از طریق آنها اطلاعات مالی به اشخاص خارج از سازمان مخابره می گردد. این صورتها گذشته شرکت را که بر حسب پول و به صورت کلی درآمده، در اختیار قرار می دهند. صورتهای مالی که غالبا در اختیار قرا میگیرند، عبارتند از:
ترازنامه
صورت سود و زیان
صورت حقوق صاحبان سهام
صورت جریان وجوه نقد
مضافاً اینکه یادداشتهای توضیحی جزء لاینفکی از هر صورت مالی است.(چستین و همکاران،۱۳۸۰)
برای تحقق هدف های حسابداری و گزارشگری مالی باید اطلاعات بسیار متنوعی درباره واحدهای تجاری فراهم آید که این نیز مستلزم تهیه و ارائه چندین صورت مالی است. به بیان دیگر، هدف های گزارشگری مالی ایجاب میکند که مجموعه کاملی از چندین صورت مالی مجزا و در عین حال مرتبط با یکدیگر ارائه شود. هر یک از صورتهای مالی اساسی به طور جداگانه و همچنین صورتهای مالی اساسی در مجموع، در تحقق هدفهای گزارشگری مالی نقش دارند. علاوه بر این، نقش اجزای متشکله هر یک از صورتهای مالی اساسی را در تامین هدف های مزبور نباید نادیده گرفت. هر یک از صورتهای مالی اطلاعات خاص و متفاوتی را ارائه میکنند و مجموعه ی این اطلاعات گوناگون را نمیتوان در صورت های کمتری ترکیب و به گونه ای ارائه کرد که به پیچیدگی اطلاعات ارائه شده منجر نشود.(امیری،۱۳۸۳)
در حال حاضر برای تحقق هدف های حسابداری و گزارشگری مالی صورتهای مالی اساسی به شرح زیر تهیه و ارائه میشود:
ترازنامه :
وضعیت مالی یک واحد تجاری ، در برگیرنده منابع اقتصادی تحت کنترل آن ، ساختار مالی آن، میزان نقدینگی وتوان بازپرداخت بدهی ها وظرفیت سازگاری آن با تغییرات محیط عملیاتی است. اطلاعات درباره وضعیت مالی در ترازنامه ارائه می شود(کمیته تدوین استانداردهای حسابداری،۱۳۹۱). ترازنامه باید در یک مقطع زمانی ثروت شرکت را نشان دهد. ثروت عبار ت است از ارزش فعلی همه دارائی ها منهای ارزش فعلی همه بدهی ها.(شرودر،۱۳۸۸)
صورت سود وزیان :
عملکرد مالی واحد تجاری در برگیرنده بازده حاصل از منابع تحت کنترل واحد تجاری است. اطلاعات درباره
عملکرد مالی در صورت سودوزیان وصورت سودوزیان جامع ارائه می شود. صورت سود وزیان که گزارش سود یا زیان خالص ناشی از فعالیتهای عملیاتی را بر عهده دارد، به عنوان مبنایی برای تصمیمات سرمایه گذاری و سایر تصمیمات محسوب می شود. صورت سود و زیان همواره یکی از با اهمیت ترین صورتهای مالی اساسی محسوب شده است و در آینده نیز محسوب خواهد شد. اهمیت این صورت مالی در این است که امکان پیش بینی گردش
وجوه نقد در آینده و همچنین ارزیابی عملکرد مدیریت را فراهم می آورد. اجزای اصلی صورت سود و زیان، درآمد فروش، هزینه و سود و زیان غیر عملیاتی می باشد.(امیری،۱۳۸۳)
صورت سود وزیان جامع :
صورت سود وزیان جامع به عنوان یک صورت مالی اساسی ، باید کل درآمدها وهزینه های شناسایی شده طی دوره را که قابل انتساب به صاحبان سرمایه است ، به تفکیک اجزای تشکیل دهنده آنها نشان دهد. به عبارت دیگر تمام اقلامی که حقوق صاحبان سهام را تغییر می دهند بغیر از آورده و ستانده صاحبان سهام در آن نمایش داده می شود.
صورت جریان وجه نقد:
اطلاعات در مورد جریان های نقدی در صورت جریان وجوه نقد ارائه می شود. این اطلاعات از جنبه ای دیگر، عملکرد مالی واحد تجاری را از طریق انعکاس مبالغ و منابع اصلی جریان های ورودی وخروجی وجه نقد به نمایش می گذارد.
اجزای تشکیل دهنده صورتهای مالی به هم وابسته هستند زیرا آنها جوانب متفاوتی از معاملات یا دیگر رویدادهای همسان را منعکس می سازند. گر چه هر کدام ازصورتها اطلاعاتی را فراهم میکنند که با بقیه متفاوت است، ولی هیچ کدام از آنها احتمالاً به تنهایی در خدمت تنها یک مقصود قرار ندارند، یا تمام اطلاعات لازم برای نیازهای خاص استفاده کنندگان را فراهم نمی کنند. برای مثال حساب سود و زیان، اگر در وابستگی با ترازنامه و صورت گردش وجوه نقد منتشر نشود، نمیتواند تصویر کاملی از نتایج عملیات را فراهم سازد.(مکرمی،۱۳۷۴)
اقلام اصلی صورتهای مالی در سند مفاهیم حسابداری مالی شماره۶ (SFAC NO.6) هیئت استانداردهای حسابداری مالی به شرح زیر تعریف گردیده است:
دارایی : منافع اقتصادی محتمل که در آینده کسب میشوند یا تحت کنترل یک واحد تجاری قرار میگیرند، ناشی از رویدادهای مالی یا رویدادهای غیر مالی گذشته.
بدهی : احتمال از دست دادن منافع اقتصادی آینده به سبب تعهدات کنونی یک واحد تجاری ناشی از رویدادهای گذشته.
ارزش ویژه : منافع باقی مانده در دارائی های یک واحد تجاری پس از کم کردن بدهی ها.
درآمد : جریان ورودی یا جریان دیگری که موجب افزایش ارزش دارائی های یک واحد تجاری و تسویه بدهی های آن طی یک دوره حسابداری بشود، به سبب تحویل دادن یا تولید کالا، ارائه خدمات یا فعالیتهای دیگری که کار اصلی و جاری واحد تجاری یا از عملیات عمده آن باشد.
هزینه : عبارت است از جریان خروجی یا جریان دیگری که بموجب استفاده از دارائیها یا متحمل شدن بدهی (یا ترکیبی از هر دو) طی یک دوره حسابداری بوجود می آید. (شرودر،۱۳۸۸)
استفاده کنندگان از صورتهای مالی و نیازهای اطلاعاتی آنان
بیانیه هیئت استانداردهای حسابداری انگلستان ، گروه های استفاده کننده از صورتهای مالی را به شرح زیر طبقه بندی نموده است :
الف) سرمایه گذاران (به عنوان تامین کنندگان سرمایه ومشاورین آنان)
ب) اعطا کنندگان تسهیلات مالی ،
ج) تامین کنندگان کالا و خدمات وسایر بستانکاری تجاری ،
د) مشتریان ،
ه) کارکنان واحد تجاری ،
و) دولت وموسسات تابع آن ،
ز) عموم مردم
و همچنین بیان میدارد در عین حال که صورتهای مالی نمی تواند پاسخگوی تمام نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان پیشگفته باشد، نیازهایی وجود دارد که بین همه استفاده کنندگان مشترک است. به طور ویژه همه آنها کم وبیش به وضعیت مالی، نتایج عملیات و سازگاری مالی واحد تجاری به عنوان یک کل علاقمند هستند. تهیه صورتهای مالی به گونه ای است که نیازهای سرمایه گذاران را بپوشاند، از آنجا که سرمایه گذاران تامین کنندگان سرمایه ای هستند که با مخاطره همراه است. همچنین می تواند بیشتر نیازهایی را که صورتهای مالی برای سایر استفاده کنندگان تامین میکند، برآورده سازد. در اولویت قرار دادن سرمایه گذاران به معنی آن نیست که سایر استفاده کنندگان نادیده گرفته شوند. اطلاعات تهیه شده برای سرمایه گذاران میتواند در حد مرجع اصلی برای سایر استفاده کنندگان مفید واقع شود.(مکرمی،۱۳۷۴)
اطلاعات حسابداری و تصمیم گیری
تصمیم گیری نیازمند اطلاعات است و اطلاعات یعنی ارقام و حقایقی که به صورت منظم و با قاعده (طبق یک سیستم) انتخاب شده، پرورش یافته و برای تصمیم گیری آماده گردیده است. سیستم ها در اینجا به معنی ایجاد نظام هایی به منظور پیوستگی کلیه ی فعالیتهای موسسه از طریق تبادل اطلاعات است. در تصمیم های سرمایه گذاری، اطلاعات نقش بسیار موثری ایفا میکند. سرمایه گذاران با بهره گرفتن از اطلاعات ارائه شده، میتوانند جزئیات بیشتری را درباره شرکت و وضعیت مالی آن به دست آورند. اطلاعات در این رابطه مبنای هر نوع تصمیم گیری عقلایی است که از اهمیت ویژه ای نیز برخوردار است. زیرا بدون تکیه بر اطلاعات جامع و موثق کلیه پیش بینی ها و برنامه ریزی ها بر پایه و اساس حدس و گمان خواهد بود که در این صورت، محقق شدن برنامه ریزی ها همراه با شانس و تصادف خواهد بود. بدین ترتیب آشکار میشود که آنچه موفقیت تصمیم گیری ها را تضمین میکند، بیش از هر چیز دسترسی به اطلاعات، جامعیت، صحت و دقت آنها است. حسابداری از جمله ابزارهای کارآمد جهت تهیه اطلاعات در راستای پاسخگویی به نیازهای اطلاعات مالی در مراحل مختلف تصمیم گیری است که می تواند اطلاعات مربوط و قابل اتکایی را در اختیار قرار دهد.(نوروزی و جمشیدی،۱۳۹۰)
فرایند انجام این تحقیق، در دو فاز اجرایی به ترتیب زیر شکل میگیرد.
فاز اول:
ارائه پروپوزال شامل اهمیت، هدف و سوالات تحقیق جهت ترسیم اهمیت بازار گردشگری چین و دلیل انتخاب این موضوع، همراه با مختصری از فصلهای بعدی تحقیق. در ادامه، به مبانی نظری پژوهش و مروری بر تحقیقات پیشین خواهیم پرداخت.
فاز دوم:
و در نهایت نتیجه گیری و ارائه راهکارها.
انتظارات:
به طور کلی، انتظارات به عنوان عملکرد اجرایی، ایده آل یا مطلوب تعریف می شود (Teas, 1994). انتظارات سطحی از خدمات است که به عقیدهی مشتری باید از سوی عرضه کننده ارائه شود (Lewis, 1993). انتظارات تحت تاثیر عوامل خارجی مانند تبلیغات، تجربه قبلی و قیمت شکل میگیرد (Latu & Everett, 2000).
رضایتمندی:
در تعاریف مربوط به انتظارات قبل و بعد از سفر آنچه پررنگتر است، رضایتمندی است. در گردشگری، رضایتمندی عمدتا تابعی از انتظارات قبل از سفر و تجربیات بعد از سفر است (LaTour and Peat, 1980; Moutinho, 1987; Swan and Martin, 1981;Whipple and Thach, 1988). رضایتمندی همچنین عبارت است از فرایند مقایسه بین آنچه فرد انتظار دارد نسبت به آنچه دریافت می کند (Oliver,1989). رضایت احساس مثبتی است که در فرد پس از استفاده از کالا یا خدمت ایجاد می شود؛ احساس مورد نظر از تقابل انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده به وجود می آید.
تصویر مقصد:
تصویر ذهنی نسبت به یک مکان، مجموعه ای از عقاید، ایده ها و احساسات است که فرد نسبت به آنجا دارد (کاتلر و همکاران، ۱۹۹۴). تصویر ذهنی از مقصد شامل انگارهی روحی یا ادراک شخصی یا گروهی نسبت به یک مقصد است. در یک جمله تصویر ذهنی از مقصد ادراک شخصی از یک مکان است که می تواند از شخصی به شخص دیگر تغییر کند (چاو، ۲۰۰۵). تصویر مقصد بر انتخاب مقصد، توسعه موفق گردشگری، استراتژی های بازاریابی گردشگری و تصمیم گیری در مورد سفر تاثیر دارد. علاوه بر آن، تصویر نقش مهمی در ارزیابی رفتار و رضایت گردشگران ایفا می کند (Y Reisinger & Turner, 2003).
کیفیت خدمات:
دمینگ و باوم کیفیت را چنین تعریف می کنند: ” کیفیت مفهوم وسیعی است که تمام بخشهای سازمان نسبت به آن متعهد هستند و هدف آن افزایش کارایی کل مجموعه است به طوری که مانع پدیدآمدن عوامل مخل کیفیت می شود و هدف نهایی آن مطابقت کامل با مشخصات مورد نیاز مشتری با حداقل هزینه برای سازمان است که منجر به افزایش رضایت می شود” (Javadein & Keimasi, 1390).
فصل دوم
مبانی نظری پژوهش و مروری بر تحقیقات پیشین
مقدمه
در قرن بیست و یکم، به هر حال، روابط کاملا رقابتی جهانی، چشم انداز و گسترهی کسب و کارها را تغییر داده است و اکنون هنگامهی مدیریت انتظارات مشتریان (CEM)[1] فرا رسیده است. مدیریت انتظارات مشتریان، کلید دستیابی به مزیت رقابتی در قرن بیست و یکم به شمار می آید (Schurter & Towers, 2006,1391).
مدیریت انتظارات گردشگران بسیار مهم است، چرا که انتظارات می تواند تاثیر معناداری بر فرایند انتخاب و همچنین برداشت از تجربه بگذارد. در مرحله اول، اعتقادات فردی و یا انتظارات مطلوب در فرایند انتخاب در مورد یک مقصد به اشغال کردن یک موقعیت ممتاز در میان مکانهای موجود کمک خواهد کرد. در مرحله دوم، انتظارات ممکن است بر ادراکات از تجارب مقصد، یا به ویژه بر فرایند رضایتمندی گردشگران تاثیر گذارد. در نتیجه، مدیریت انتظارات یک عنصر کلیدی برای موفقیت مقصد است (Ignacio Rodríguez del Bosque, Héctor San Martín, Jesús Collado, & María del Mar García de los Salmones, 2009).
یکی از عوامل موفقیت مقاصد در رقابت، جلب رضایت گردشگران است؛ رضایت گردشگران باعث وفاداری آنها شده و با بهبود تصویر مقصد، گردشگران بیشتری به آنجا جذب میشوند (Abbasi, 1389). گردشگران در صورت رضایت از یک مقصد؛ ممکن است در آینده نیز به آن مقصد بازگردند و یا آن را به دیگران توصیه کنند و از طریق تبلیغات موثر و تبلیغات دهان به دهان به افزایش تعداد گردشگران آن مقصد کمک کنند. اما اگر میان انتظارات و ادراکات آنها از کیفیت ابعاد مختلف محصول گردشگری شکافی به وجود آید، گردشگران نه تنها به آن مقصد باز نمیگردند، بلکه دیگران را نیز از سفر به آنجا منصرف میسازند (Bramwell, 1988).
لری و دگان (۲۰۰۵) معتقدند که تصویر مقصد گردشگری در موفقیت مقصد نقش زیادی دارد. زیرا بر میزان گردشگر تاثیر گذاشته است. با ایجاد پیوند بین رضایت و تصویر مقصد، میتوان به ویژگیهای اصلی پرداخت که تضمین نماید مقصد می تواند انتظارات بازدیدکنندگان را برآورده ساخته و حتی از آن فراتر رود و در نتیجه موجب بازگشت مجدد آنان گردد (Xhang, 2007).
با توجه به اینکه پژوهش حاضر در زمینه مدیریت انتظارات و رضایتمندی گردشگران از ابعاد مشخص شده میباشد، محقق ابتدا مفاهیم و تعاریف مرتبط با انتظارات و رضایتمندی گردشگران و کیفیت خدمات را مطرح کرده است. سپس به مرور اجمالی عوامل اثرگذار از جنبه های مختلف بر گردشگران پرداخته است. در ادامه به مروری بر تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور پرداخته است. در نهایت پس از بررسی مدلهای مختلف به مدل مفهومی تحقیق اشاره شده است.
۲-۱- انتظارات
انتظارات سطحی از خدمات است که به عقیدهی مشتری باید از سوی عرضه کننده ارائه شود (Lewis, 1993). انتظارات تحت تاثیر عوامل خارجی مانند تبلیغات، تجربه قبلی و قیمت شکل میگیرد (Latu & Evert, 2000). میدلتون محصول گردشگری را متشکل از پنج جزء میداند: جاذبههای مقصد، امکانات مقصد، قابلیت دسترسی، قیمت و تصویر ذهنی (به نقل از (Suh, 2001)).
انتظارات به مشتریان کمک می کند تا به پیش بینی آنچه باید اتفاق بیفتد نسبت به آنچه ممکن است اتفاق بیفتد بپردازند. انتظارات به وسیله نیازهای شخصی، تشدیدکنندههای ناپایداری خدمت (مثل نیازهای فردی)، تعهدات صریح خدمت ( کارکنان، تبلیغات و نوشته های سایر نویسندگان)، تعهدات الزامی خدمت ( قیمت و ملموسات مربوط به خدمت)، ارتباطات دهان به دهان با سایر مشتریان، دوستان و کارشناسان و همچنین به وسیله تجربیات پیشین از خدمت، تحت تاثیر قرار میگیرد (Radder & Wang, 2006).
پدر علم نوین بازاریابی، کاتلر معتقد است که دو نوع سازمان وجود دارد. گروه اول آنهایی که تغییرات را میپذیرند و گروه دوم آنهایی که نابود میشوند. به زغم او تحول موفقیت آمیز در برقراری ارتباط مطلوب و موثر با مشتریان است. همه این عوامل باعث گردیده تا شرکتها مجبور شوند برقراری ارتباط با مشتریان و ایجاد وفاداری در آنها را دغدغه اصلی خود قرار داده و درصدد شناسایی روشهای موثر در وفاداری بپردازند، چراکه هیچ کسب و کاری نمیتواند بدون مشتریان وفادار دوام بیاورد. به همین دلیل شرکتها ملزم شدند تا فراتر از نیازهای مشتریان حرکت کرده و کانون توجه خود را از سطوح ابتدایی به ایجاد وفاداری از طریق روابط بلند مدت معطوف نمایند. در نتیجه شناسایی انتظارات گردشگران اهمیت فراوانی دارد. مشتریان وفادار با تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر رفتارهای خرید و غیرخرید مشتریان به عملکرد مالی یک شرکت کمک می کنند. نهایتا این که مشتریان وفادار به عنوان منبع تبلیغات دهان به دهان مثبت احتمال جذب مشتریان جدید و تبدیل مشتریان فعلی به مشتریان وفادار و پایبند را بیشتر می کنند. مشتریان پای بند و وفادار برای شرکت بسیار سودآورتر از مشتریانی هستند که صرفا تکرار خرید می کنند و به همین ترتیب مشتریانی که تکرار خرید دارند از مشتریانی که به صورت اتفاقی خرید می کنند سودآورترند (Hawkins, Best, & Coney, 2001).
شناخت دقیق انتظارات مشتریان مهمترین گام در تعریف و تحویل خدمات با کیفیت است (Valarie A. Zeithaml, Berry, & Parasuraman, 1996). امروزه یکی از مشکلات اصلی در صنعت گردشگری شناخت مدیریت از خواسته ها و انتظارات مشتریان است. انتظارات مشتریان به عنوان عامل اصلی ارزیابی مشتریان از کیفیت خدمات و رضایت آنها تلقی می شود. در این خصوص صدای مشتری را باید با بهره گرفتن از تکنیکهای پیشرفته از قبیل طراحی تجربی، آرایش کیفی و مهندسی ارزش استفاده کرد (Pakdil & Aydın, 2007).
گردشگران قبل از تجربه سفر به ایران در مورد ابعاد مختلف سفر خود، انتظاراتی دارند. پاراسورامان، زیتامل و بری (۱۹۹۳) انتظارات مشتریان را چنین تعریف می کنند: انتظارات مشتریان یک معیار کلی است که با استانداردهای تجویزی او _ یعنی سطحی از خدمات که به عقیده مشتری باید از سوی شرکت ممتاز ارائه شود_ تناسب دارد.
به گفته لوئیس (۱۹۹۳)، انتظارات مشتری آن چیزی است که به عقیده او باید از سوی عرضه کننده ارائه شود. انتظارات مشتریان تحت تاثیر عوامل تحت کنترل بازاریابان ( مانند قیمت گذاری، تبلیغات، پیشبرد فروش) و عوامل خارج از کنترل آنها ( نیازهای فردی مشتریان، ارتباطات دهان به دهان، رقبا) است.
رتیز و ماتیلا (۲۰۰۱) نیز اعتقاد دارند که انتظارات مشتری نقش کمی در رضایت کلی آنها دارد ( به نقل از (Alonso, 2005)). در مفهوم بازاریابی، انتظارات، پیش بینی مصرف کننده در مورد عملکرد یک کالا یا خدمت است (Wang, Zhang, Gu, & Zhen, 2009). برخی از محققان نیز انتظارات را اهداف و تمایلات مصرف کننده و برخی دیگر این مفهوم را هنجارهایی بر اساس تجربه گذشته تعریف می کنند (Fuchs & Weiermair, 2003). پارادایم انتظارات_عدم تایید معمولا برای تحلیل رضایت مصرف کننده استفاده می شود که نتایج حاصل شده حاکی از آن است که رضایت یا عدم تایید مصرف کننده در نتیجه مقایسه بین انتظارات قبل از خرید با عملکرد ادراک شده بعد از خرید تکامل مییابد. در این میان، عملکرد برابر یا بهتر از سطح انتظارات، رضایت را به همراه دارد که در مطالعات بسیاری این ارتباط مثبت اثبات شده است (Wang et al., 2009). مشتریان با گذشت زمان، معیارهای عینی برای انتظارات خود از موسسات خدماتی در نظر میگیرند. این معیارها از طریق تجربه مشتری و عوامل تحت کنترل شرکت نظیر تبلیغات تجاری، قیمت گذاری، ظاهر تسهیلات و کارکنان خدماتی تقویت می شود. همچنین ممکن است صنایع مختلف معیارهای کیفی خاصی داشته باشند که انتظارات مشتری را تحت تاثیر قرار میدهد (Lovelock & Wright, 2003).
۲-۱-۱- انتظارات در مقابل تجربیات
مفهوم تجربه گردشگری توجه رو به افزایشی در برنامه ریزی و بازاریابی مقصد دریافت نموده و به عنوان عنصر اصلی تقاضا و رضایت گردشگر تعیین شده است. گردشگران بیش از هر چیز دیگر به دنبال تجارب جذاب، منحصر به فرد و به یادماندنی هستند که توسط انتظارات قبلی خود و تصویر و محصولات مقصد و نیز بافت کلی تر و رویدادهای موقعیتی آن شکل میگیرد (Tsiotsou & Goldsmith, 1391). از دیدگاه بازاریابی، تجربه گردشگر باید به عنوان یک موضوع اصلی تلقی و درک شود که ارزش مطالعه عمیق و متمرکزشدن را در هنگام ایجاد و مدیریت عرضه گردشگری دارد (Tsiotsou & Goldsmith, 1391) طبق گفته اوتو و ریچی (۱۹۹۶) تجربه گردشگر را «میتوان به عنوان حالت روانی انتزاعی توصیف کرد که با ارائه ارزیابیهای کلی نگرانه از جانب شرکت کنندگان درباره حالات و نمونههای احساسی مزایای تجربی، لذت جویانه و نمادین احساس میشوند » (Tsiotsou & Goldsmith, 1391). وقتی تجربیات در جهت منفی با انتظارات متفاوت باشد، نارضایتی ایجاد می شود. در گردشگری، رضایتمندی عمدتا تابعی از انتظارات قبل از سفر و تجربیات بعد از سفر است. طبق نظر پیزام و همکاران (۱۹۷۸) رضایت گردشگر نتیجه مقایسه بین انتظارات از مقصد و تجربه کسب شده از همان مقصد تعریف می شود. اگر مقایسه تجربیات با انتظارات، به حس رضایتمندی بیانجامد گردشگر راضی اما اگر به حس ناخشنودی بیانجامد، گردشگر ناراضی نخواهد شد. به نظر هوگ (۱۹۹۱) : ” هرقدر اختلاف بین انتظارات و تجربیات بیشتر باشد، احتمال نارضایتی افزایش خواهد یافت ” (Yvette Reisinger & Turner, 2006).
۱۳-۲سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات ( NOPAT )
NOPAT عبارت است از سود بعد از مالیات حاصل از عملیات شرکت که در محاسبه آن اثر ثبتهای غیرنقدی حسابداری حذف و صرفهجویی مالیاتی ناشی از هزینههای تامین مالی از سود کسر گردیده است. NOPAT نشاندهنده سودی است که بهصورت بازده نقدی برای همه تامینکنندگان مالی شرکت، اعم از سهامداران و اعتباردهندگان، موجود میباشد.
یک استثنا برای محاسبه NOPAT در بخش ثبتهای غیرنقدی حسابداری وجود دارد و آن استهلاک میباشد. برای رسیدن به NOPAT، هزینه استهلاک باید از درآمدهای عملیاتی کسر گردد، زیرا این هزینه از نظر اقتصادی قابل قبول است. داراییهای مصرف شده در جریان عملیات شرکت میبایست قبل از کسب بازده سرمایهگذاری توسط سرمایهگذاران جایگزین شوند. بنابراین هزینه استهلاک بهعنوان معادل هزینههای نقدی به حساب میآید. بهمنظور هماهنگی با NOPAT، استهلاک انباشته نیز از Capital کسر میگردد.
۱۴-۲ نرخ بازده سرمایه
این نرخ، بهرهوری سرمایه بهکار گرفته شده را بدون توجه به روش تامین مالی و فارغ از انحرافات حسابداری که از ثبتهای تعهدی، مفهوم محافظهکاری و عدم احتساب تلاشهای ناموفق به سرمایه ناشی میشوند، اندازهگیری می کند. این نرخ ممکن است بهطور مستقیم با نرخ هزینه سرمایه شرکت مقایسه شود تا خلق یا از بین رفتن ارزش در شرکت مشخص گردد.
r = Nopat / Capital نرخ بازده سرمایه
نرخ بازده سرمایه میتواند براساس رویکرد عملیاتی یا رویکرد تامین مالی محاسبه شود.
۱-۱۴-۲محاسبه نرخ بازده سرمایه براساس رویکرد عملیاتی
در رویکرد عملیاتی، Capital عبارت از: جمع خالص سرمایه در گردش (NWC)، خالص داراییهای ثابت (NFA) و سایر داراییها میباشد. خالص سرمایه در گردش از طریق کسر بدهیهای جاری بدون بهره (NIBCLS) از داراییهای جاری بهدست میآید. بدهیهای جاری بدون بهره در اصل بوجود آورنده یک منبع تامین مالی خودجوش در شرایط عادی فعالیت شرکت هستند بهطوری که نیاز به یک سرمایه دایمی را برطرف میکنندمانند حسابهای پرداختنی ، هزینه معوق ، مالیات بر درآمد پرداختنی . دلیل عدم احتساب آنها در Capital این است که هزینههای تامین مالی وجوه پرداختی به فروشندگان و کارکنان که معمولاً با تاخیر همراه است، در بهای تمام شده کالای فروش رفته منظور شدهاند و نباید بهواسطه حذف آنها از درآمد چیزی کسر گردد. خالص داراییهای ثابت شامل خالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات، سرقفلی و سایر داراییهای بلندمدتی میباشد که برای تداوم عملیات شرکت لازم هستند.
برای بهدست آوردن Capital، انجام پارهای تعدیلات روی داراییها بهخاطر وجود ذخایر معادل سرمایه ضروری است. این تعدیلات عبارتاند از: اضافه کردن ذخیره Lifo به موجودیها، اضافه کردن ذخیره مطالبات مشکوکالوصول به دریافتنیها، اضافه کردن استهلاک انباشته سرقفلی به سرقفلی، اضافه کردن مانده داراییهای نامشهود سرمایهای شده به خالص داراییهای ثابت و غیره.
همچنین اگر ارزش فعلی اجارههای سرمایهای نشده بهعنوان معادل بدهی درنظر گرفته شود، این مورد نیز میبایست بهعنوان معادل خالص دارایی ثابت درنظر گرفته شود.
ذخایر معادل سرمایه به شرح زیر مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
۱- ذخیره Lifo:
در مدل اقتصادی، درآمد و سرمایه زمانی اندازهگیری میشوند که موجودیهای شرکت به قیمتهای پایان دوره فروخته شده و بلافاصله دوباره خریداری شوند. براساس سود حاصل به عایدی دوره جاری منظور میگردد و سود انباشتهای بهعنوان اندوخته تجدید ارزیابی در ترازنامه ظاهر میشود. این سود به دوره جاری تعلق دارد، زیرا نرخ بازده با هزینه سرمایهای مقایسه میشود که شامل صرف تورم نیز میباشد. این موضوع منطبق بر حسابداری نقدی است، اما حسابداری نقدی، فروش و خرید موجودیها را همزمان فرض میکند در حالیکه از دیدگاه سرمایهگذاران سود تحققنیافته بهعنوان بخشی از بازده کل درنظر گرفته میشود.
بهمنظور صرفهجویی مالیاتی، به شرکت توصیه میشود هنگامی که قیمتها روند صعودی دارند از روش Lifo برای قیمتگذاری موجودیهایش استفاده نماید، اما با هزینه کردن بخش بیشتری از موجودیهای جدیداً تحصیل شده، روش Lifo هزینههای کمتری را از دورههای قبل در موجودیها انباشته میکند. بنابراین موجودیها و حقوق صاحبان سهام به روز نبوده و مبلغ آنها کمتر از مبلغ واقعی میباشد. بنابراین تعدیل موجودیها به ارزشهای جاری ضروری است.
برعکس، روش fifo موجودیها را در ترازنامه براساس قیمتهای اخیر ارزشگذاری می کند بنابراین تعدیل موجودیها در این روش لازم نیست زیرا قیمتهای اخیر تخمین مناسبی از بهای جایگزینی جاری موجودیهاست.
ذخیره Lifo، تفاوت بین ارزش موجودیها براساس روش fifo و lifo میباشد. این ذخیره بیانگر مبلغی است که براساس روش Lifo موجودیها کمتر از واقع ارزیابی شدهاند.
اگر شرکت از روش Lifo استفاده کرده باشد، معمولاً این مبلغ در یادداشتهای همراه صورتهای مالی افشا میشود. با اضافه کردن ذخیره Lifo به Capital بهعنوان معادل سرمایه، مبنای ارزشیابی موجودیها از Lifo به fifo تبدیل میشود که تخمین بهتری از بهای جایگزینی جاری موجودیها میباشد. بهعلاوه، با اضافه کردن افزایش در ذخیره Lifo به NOPAT، در اثر افزایش موجودیها، سود تحققیافته به درآمدها افزوده میشود.
تغییرات دورهای در ذخیره Lifo را میتوان از طریق تفاوت بین بهای تمام شده کالای فروش رفته بر مبنای fifo و lifo نیز بهدست آورد. اضافه کردن چنین تغییری به سود گزارش شده، بهای تمام شده کالای فروش رفته بر مبنای lifo را به بهای تمام شده کالای فروش رفته بر مبنای fifo تبدیل میکند، اما مزیت مالیاتی lifo همچنان محفوظ است. بنابراین، اثر کلی این طرز برخورد با ذخیره lifo بهعنوان یک معادل سرمایه، ارائه ترازنامه و صورت سود و زیان بر مبنای fifo میباشد در حالیکه هزینه مالیات براساس Lifo محاسبه میگردد. تغییر از fifo به lifo هنگامی که قیمتها روند صعودی دارند، نرخ بازدهی را که براین اساس اندازهگیری میشود، بهبود خواهد داد زیرا مزیت مالیاتی lifo خودنمایی خواهد کرد. مزیت دیگر این روش، این است که نرخهای بازده محاسبه شده برای شرکتهایی که از Lifo و Fifo استفاده میکنند، مستقیماً قابل مقایسه میباشند.
۲- استهلاک انباشته سرقفلی
یکی دیگر از معادلهای سرمایه، از نحوه حسابداری تحصیل ناشی میشود. حسابداران معتقدند که سرقفلی در طول دورهای که نباید بیشتر از ۴۰ سال باشد، مستهلک میشود. هزینه استهلاک سرقفلی موجب کاهش درآمد شرکت خواهد شد، به همین دلیل بسیاری از مدیران از انجام عمل تحصیل اجتناب میکنند. برای خنثی کردن اثر هزینه استهلاک سرقفلی که یک هزینه غیرنقدی و غیر مالیات کاه میباشد، میبایست آن را به سود گزارش شده اضافه کرد و استهلاک انباشته سرقفلی را به حقوق صاحبان سهام (سرمایه) و سرقفلی مستهلک نشده، اضافه نمود. براین اساس، با مستهلک نکردن سرقفلی، نرخ بازده، بازده نقدی را که عاید سهامداران خواهد شد، بهتر منعکس خواهد کرد.
۳- نامشهودها
مخارج تحقیق و توسعه باید سرمایهای شده و در ترازنامه بهعنوان یک معادل سرمایه در نظر گرفته شود و در طول یک دوره معقول، مستهلک گردد. نتیجه سرمایهای کردن و مستهلک نمودن مخارج تحقیق و توسعه، خالص دارایی نامشهودی است که بهعنوان ذخیره معادل سرمایه درنظر گرفته میشود. با اضافه کردن تغییر در خالص دارایی نامشهود (مخارج تحقیق و توسعه سرمایهای شده) به NOPAT، هزینه تحقیق و توسعه دوره با استهلاک دارایی نامشهود (مخارج تحقیق و توسعه سرمایهای شده) جایگزین میشود.
هنگامیکه شرکت به رشد پایدار رسیده باشد، هزینه تحقیق و توسعه دوره با استهلاک دارایی نامشهود برابر بوده و تاثیری بر NOPAT نخواهد داشت، اما خالص دارایی نامشهود به Capital اضافه خواهد شد تا نرخ بازده (از مقادیر غیرواقعی بالاتر به لحاظ مفاهیم حسابداری به مقادیر صحیحتر به لحاظ مفاهیم اقتصادی کاهش یابد) از نظر اقتصادی درست باشد.
همچنین هزینههای بازاریابی و توسعه محصول جدید که موجب کسب سهم اولیه بازار محصول میگردد، باید سرمایهای شده و در طول عمر محصولات جدید، مستهلک شود. وجوهی که برای بازاریابی و توسعه محصول جدید پرداخت میشود، باید سرمایهای شود زیرا اگر استراتژی مدیریت موفقیتآمیز باشد، انتظار میرود که این پرداختها طی یک دوره زمانی بلندمدت انجام شوند.
۴- ذخیره مالیات بر درآمد معوق
یکی از رایج ترین معادلهای سرمایه ذخیره مالیات بر درآمد معوق است که نشان دهنده میزان اختلاف بین مالیات بر درآمد محاسبه شده بر طبق قواعد حسابداری و مالیات واقعی پرداخت شده می باشد .
از آنجا که شرکت دارایی را با فرض تداوم فعالیت جایگزین می کند که این امر به نوبه خود مالیات معوقه را افزایش می دهد و با توجه به اینکه ذخیره مالیات معوق هرگز پرداخت نخواهد شد در نتیجه این ذخیره یک معادل دائمی برای سرمایه است علاوه بر این با افزودن افزایش در این ذخیره به درآمدها در محاسبه NOPAT تنها مالیات واقعی پرداخت شده منظور می شود که موجب ارائه بازده نقدی واقعی کسب شده در فعالیتهای شرکت می شود .
۵- سایر ذخیرههای معادل سرمایه
ذخایر احتیاطی بیانگر ابهام در زمان واقعی دریافتها و پرداختهای نقدی میباشند. ذخیرههای مطالبات مشکوکالوصول، نابابی موجودیها، تضمین کالاها و درآمد انتقالی به دورههای آتی باید بهعنوان معادل سرمایه درنظر گرفته شوند به شرطی که بهعنوان یک عملیات مستمر و متوالی درنظر گرفته شوند و متناسب با سطح فعالیت شرکت، رشد یابند. اگر آنها بیشتر ماهیت ضمنی داشته باشند، ممکن است از لحاظ کردن آنها بهعنوان معادل سرمایه صرفنظر شود (مثل بدهیهای جاری بدون بهره).
نحوه برخورد با حسابهای ذخیره و چگونگی تاثیر آنها بر NOPAT میتواند مفید باشد. با اضافه کردن تغییرات چنین ذخیرههایی به NOPAT، ذخیرههای حسابداری اعمال شده، به هزینههای نقدی واقعی تبدیل میشوند. برای مثال اضافه کردن ذخیره تضمین.
ذخیره سالانه برای هزینه تضمین معادل مبلغی است که سود حسابداری را کاهش میدهد و به ذخیره تضمین اضافه میشود. ذخیره تضمین و وجه نقد به مبلغی که برای اقلام تضمین شده، هزینه شده است کاهش مییابند.
بهطور کلی ذخیره تضمین با گذشت زمان افزایش مییابد، زیرا باتوجه به اصل محافظهکاری، حسابداران اغلب متمایل به کاهش سود میباشند. بنابراین ذخیره تضمین تبدیل بهوسیلهای برای پوشش نوسانات در هزینههای نقدی واقعی از سالی به سال دیگر میشود. در محاسبه NOPAT، تغییرات در ذخیره تضمین به سود اضافه میشود. با اضافه کردن تغییرات در ذخیره تضمین به سود، ثبتهای حسابداری خنثی میشوند و هزینه نقدی واقعی تضمین جایگزین میگردد. بنابراین، NOPAT زمان واقعی هزینههای تضمین را باتوجه به زمان وقوع آنها و نه باتوجه به ثبتهای حسابداری، منعکس می کند.
در حالت کلی اضافه کردن تغییرات در معادلهای سرمایه به NOPAT موجب ثبت زمان واقعی دریافتها و پرداختها شامل سود نگهداری، عادیسازی از طریق خارج کردن سود و زیانهای غیرمستمر و رهایی از هزینه کردن فوری مخارج ارزشسازی چون هزینههای تحقیق و توسعه میشود. با تعدیل NOPAT و Capital بهخاطر معادلهای سرمایه، نرخ بازده سرمایه، راهنمایی صحیح از بازده درست و واقعی کسب شده در عملیات اصلی شرکت را ارائه میدهد.
۲-۱۴-۲محاسبه نرخ بازده سرمایه براساس رویکرد تامین مالی
برای محاسبه نرخ بازده سرمایه براساس رویکرد تامین مالی میبایست سه مرحله به شرح زیر را مدنظر قرار داد:
مرحله اول) حذف اثرات بدهیها:
در این مرحله تمامی بدهیهای بهرهدار ( ارزش فعلی اجارههای سرمایهای نشده ) به حقوق صاحبان سهام و هزینه بهره این بدهیها شامل بهره منظور شده در اجارهها به سود حسابداری اضافه میشود.
مرحله دوم) حذف اثرات سایر انحرافات مالی:
برای بهبود نرخ بازده، حذف سایر انحرافات مالی ضروری است. در این مرحله سرمایه تامین شده بوسیله سهامداران ممتاز و سرمایهگذاران اقلیت به Capital و سود تخصیصیافته به این تامینکنندگان به NOPAT اضافه میشود.
مرحله سوم) حذف انحرافات حسابداری:
در این مرحله، اثر انحرافات حسابداری از طریق اضافه کردن ذخایر معادل سرمایه به Capital و تغییرات دورهای آنها به NOPAT حذف میشود.
به طور کلی می توان معادلهای سرمایه را بدین ترتیب خلاصه کرد :
اضافه می شود به سرمایه :
معادلهای سرمایه
ذخیره مالیات بر درآمد معوق
ذخیره LIFO
استهلاک انباشته سرقفلی
وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ(سوره ملک آیه ۱۰)
ترجمه : و گویند: اگر ما ( به راستی ) می شنیدیم یا می اندیشیدیم هرگز در زمره اهل آتش فروزان دوزخ نبودیم.
«دوزخیان می گویند: اگر گوش شنوا داشتیم وتعقل می کردیم درصف اهل جهنم نبودیم»
یا :
أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ (سوره حج، آیه ۴۶)
« آیا درزمین سیاحت نکردند تا دل هایی داشته باشند که به وسیله آنها بفهمند».
زیرا اگر مجرمین روز قیامت آرزوی تعقل دردنیا را می کنند منظور تعلقی است که آمیخته با عمل باشد ویا اگر خدا می گوید مردم سیر وسیاحت کنند وبا نظر ومطالعه به اوضاع جهان چیزهایی بفهمند. مقصود درک وفهمی است که دنبال آن مسیر خود را عوض کرده و به راه راست گام نهند.
وبه تعبیر دیگر، اگر فکر واندیشه، ریشه دارباشد، ممکن نیست آثار آن درعمل ظاهر نشود. چگونه ممکن است انسانی به طورقطع اعتقاد به مسموم بودن غذایی داشته باشد وآن را بخورد.
ویا عقیده قاطع به تأثیر دارویی برای درمان یک بیماری خطرناک داشته باشد واقدام به خوردن
آن نکند.
گفتار چهارم : یکی از شرایط عمومی تکلیف عقل است
تنها جهاد نیست که مشروط به قدرت وتوانایی است. تمام تکالیف الهی یک سلسله شرایط عمومی دارد که از جمله آنها «توانایی وقدرت» است ودرآیات قرآن کراراً به آن اشاره شده در ذیل آیه ۲۸۶ سوره بقره می فرماید:
«لایکلف الله نفسا الا وسعها له ماکسبت وعلیها مااکتسبت ربنا لاتواخذنا ان نسینا اواخطانا ربنا ولاتحملنا مالاطاقه لنابه واعف عنا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین».
« خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی هایش، تکلیف نمی کند. انسان هر کارنیکی را انجام دهد، به سود خود انجام داده، وهر کاربدی کند، به زیان خود کرده است. مومنان می گویند:« پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مواخذه مکن. پروردگارا! تکلیف سنگینی برما قرار مده. آن چنان که به خاطر گناه و طغیان برکسانی که پیش ازتو بودند، قرار ندادی.
پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم برما مقدر مداروما را عفو کن وبیامرز ومورد رحمت خود قرارده. تو مولا وسرپرست مایی، پس ما را برجمعیت کافران پیروز گردان.»
این شرط هم با ادله نقلی ثابت شده وهم با دلیل عقل.
یا خداوند درسوره توبه آیه ۹۱ می فرماید:
«لیس علی الضعفاء ولا علی المرضی ولاعلی الذین لایجدون ما ینفقون حرج اذا نصحوا لله ورسوله ما علی المحسنین من سبیل والله غفور رحیم».
« نه بر افراد ناتوان ونه بر بیماران ونه برکسانی که چیزی برای انفاق( درراه جهاد) ندارند، گناهی نیست.( که در میدان جهاد شرکت نجویند) به شرط آنکه برای خدا وپیامبرش خیرخواهی کنند( وازآنچه درتوان دارند، مضایقه ننمایند، زیرا) بر نیکوکاران راهی برای مؤاخذه نیست، وخداوند آمرزنده ومهربان است».
یعنی اگر آنها قادر نیستند با دست ، کاری انجام دهند، ازآنچه درتوان دارندبا زبان مضایقه می نمایند واین تعبیر جالبی است که نشان می دهد هرکسی آنچه درتوان دارد باید فرو گذار نکند.
گفتار پنجم : ارزش والای عقل وخِرَد
این نخستین بار نیست که قرآن مجید به ارزش فوق العاده عقل وخرد اشاره می کند، وگناه عمده دوزخیان وعامل اصلی بدبختی آنها را از کارانداختن این نیروی الهی می شمرد، بلکه هرکس با قرآن آشنا باشد می داند که در مناسبت های مختلف اهمیت این موضوع را آشکار ساخته است. وعلیرغم دروغ پردازی های کسانی که مذاهب را وسیله تخدیر مغزها ونادیده گرفتن فرمان عقل وخرد می شمرند، اسلام اساس خداشناسی وسعادت ونجات را برعقل وخرد می نهد وروی سخنش درهمه جا با «اولوالالباب» و«اولوالابصار» و اندیشمندان ودانشمندان است.
در منابع اسلامی آنقدر روایت در این زمینه وارد شده که از حساب بیرون است. جالب اینکه کتاب معروف کافی که از معتبرترین منابع حدیث است مشتمل بر کتاب هایی است که نخستین کتابش به نام« عقل وجهل» است. وهرکس روایاتی راکه دراین زمینه دراین کتاب نقل شده ملاحظه کند به عمق بینش اسلام دراین باره پی می برد، وما دراینجا به ذکر دوروایت قناعت می کنیم:
۱- درحدیثی از علی (ع) آمده است: جبرئیل بر آدم نازل شد وگفت من مأمورم که تورا میان یکی از این سه موهبت مخیر کنم تا یکی را برگزینی. و بقیه را رها کنی. آدم گفت: آنها چیست؟
جبرئیل در پاسخ گفت: «عقل» و«حیاء» و «دین».
آدم گفت: من عقل را برگزیدم. جبرئیل به «حیاء» و«دین» گفت او را رها کنید و به دنبال کار خود بروید. گفتند ما مأموریم همه جا با عقل باشیم واز آن جدا نشویم!
جبرئیل گفت: حالا که چنین است به مأموریت خود عمل کنید. سپس به آسمان صعود کرد»! [۹۹]
این لطیف ترین تعبیری است که ممکن است درباره عقل وخرد ونسبت آن با «حیاء» و«دین» گفته شود. چرا که اگر عقل از دین جدا گردد با اندک چیزی بر باد می رود یا به انحراف کشیده می شود واما «حیاء» که مانع انسان از ارتکاب زشتی ها وگناهان است آن نیز ثمره شجره معرفت و عقل وخرد است.
این نشان می دهد که «آدم» سهم قابل ملاحظه ای از عقل داشت که به هنگام مخیر شدن درمیان این سه چیز مرحله بالاتر عقل را برگزید، ودرسایه آن هم دین را تصاحب کرد وهم حیا را.
۲- در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) می خوانیم: من کان عاقلا کان له دین ومن کان له دین دخل الجنه:
«کسی که عاقل باشد دین دارد. وکسی که دین داشته باشد داخل بهشت می شود» ( بنابراین بهشت جای عاقلان است) [۱۰۰]
البته عقل در اینجا به معنی معرفت راستین است نه شیطنت های شیاطین که در سیاستمداران جبار وظالم جهان دیده میشود که به گفته امام صادق (ع) شبیهه بالعقل ولیست بالعقل. ( شبیه عقل است ولی عقل نیست». [۱۰۱]
مبحث چهارم: رابطه ولایت وقیمومت
قیم در لغت به معنی متولی، سرپرست وکسی که متولی امر شخص محجور است می باشد ودر اصطلاح حقوقی قیم، شخصی است که در صورت نبودن ولی خاص [۱۰۲]پدر وجدّ پدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنها ولی خاص طفل نامیده می شودبه وسیله دادگاه برای سرپرستی واداره محجور نصب می شود. بنابراین قیمومت وظیفه و سمتی است که ازطرف قاضی به شخصی که قیم نامیده می شود برای سرپرستی و اداره امور محجور درصورت فقد ولی خاص واگذار می گردد (مستفاد از مواد ۱۱۸۰ و ۱۱۸۵ ق.م) [۱۰۳] قیمومت زمانی معنا پیدا می کند که محجور دارای ولی خاص (پدر وجدّ پدری ووصی منصوب) نبوده و قانونگذار مواظبت محجور ونمایندگی قانونی او در کلیه امور مربوط به امور مالی اورا بر عهده قیّم گذارده است. (مستفاد از ماده ۱۲۳۵ ق.م) با توجه به اینکه قیمومت به نوعی ادامه ولایت پدر وجدّ پدری ووصی منصوب از طرف آنهاست هرچند در واقع اعمال ولایت حاکم است اما وظایف و اختیارات قیم بسیار نزدیک به ولی می باشد اما بین ولایت و قیمومت تفاوت هایی وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود.
۱- ولایت سمتی است که به وسیله شرع و قانون به پدر وجدّ پدری اعطاء می شود ولی قیم را دادگاه در صورتی که اولیاء خاص نباشد ویا نتواند وظایف خود را انجام دهد تعیین می کند.
۲- قیم ممکن است از خویشاوندان محجور باشد ویا از بیگانگان، لکن «ولی» کسی است که به طور مستقیم یا مع الواسطه در ایجاد کودک دخالت دارد و در گذشته از سمت قانونی، با او پیوند خونی و طبیعی دارد. لذا قیم در طول ولایت ولی است نه درعرض آن.
۳- اختیارات ولی به مراتب بیشتر و قوی تر از اختیارات قیم است به عنوان مثال دادگاه بر کار قیم نظارت کامل دارد. لذا مبلغی راکه او می تواند سالیانه خرج کند معین می سازد ( ماده ۱۲۷۳ق.م ) می تواند بر اعمال او ناظرانی بگمارد ( ماده ۱۲۴۷ق. م)، درستی پاره ای از معاملاتی که قیم برای مولی علیه انجام می دهد منوط به تصویب دادگاه است (ماده ۱۲۴۱ ق.م) وحتی دادگاه اگر مصلحت ایجاب کند می تواند قیم را عزل کند. [۱۰۴] ( ماده ۱۲۴۸ ق.م).
همان طور که در ابتدا گفتیم ولایت سمتی است که قانون به پدر وجدّ پدری برای اداره امور محجورین (طبق شرایط خاص) داده و گاه این سمت و وظیفه را به وصی نیز سپرده است وقانون صرف پدر یا جدّ پدری بودن یعنی رابطه خونی وخویشاوندی داشتن را برای اعطاء این سمت بر هر چیزی حتی شایستگی و صلاحیت مقدم داشته است.
اما قیمومیت که به معنای عام نیز نوعی ولایت است سمتی است که به منظور حمایت از صغار و مجانین و سفیهان و اداره امور مالیوغیر مالیآنان از طرف دادگاه به اشخاصی داده می شود که شایستگی وصلاحیت آنان بیش از هر چیز دیگری در اعطاء این سمت حتی رابطه خونی وخویشاوندی نقش دارد. [۱۰۵]
ماده ۸۱ قانون امور حسبی در این باره مقرر می دارد: « پدر یا مادر محجور مادام که شوهر ندارد، با داشتن صلاحیت برای قیمومیت بر دیگران مقدم می باشند» در این مورد باید گفت: زن بی شوهری که به سمت قیمومت معین می شود، ولو اینکه مادر مولی علیه باشد، اگر شوهر اختیار کند از آنجا که ممکن است تحت نفوذ شوهر جدید خود قرار گیرد واموال محجور را حیف ومیل نماید باید ظرف مدت یکماه از تاریخ انعقاد عقد نکاح مراتب را به دادگاه حوزه اقامت خود یا نماینده او اطلاع دهد. در این صورت دادگاه یا نماینده او می تواند با رعایت وضعیت جدید آن زن، تقاضای تعیین قیم جدید ویا ناظر کند. (ماده ۱۲۵۱ ق.م ) بعلاوه اینکه مواد ۱۲۵۲، ۱۲۳۲، ۱۲۳۳، ق.م ومواد ۵۵ تا ۱۰۲ قانون امور حسبی نیز در باره عزل ونصب قیم احکامی دارد.
از جمع مطالب راجع به ولایت قهری و قیمومت نتیجه گرفته می شود که هرسمت برای حمایت وسرپرستی از صغار ویا سایر محجورین وضع شده که موضوع وهدف آن اداره امور محجورین می باشد و از این نظر هر دو وجه اشتراک دارند، اما وجوه افتراق وامتیازاتی نیز دارند که می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
۱- ولایت پدر وجد پدری قهری بوده نیاز به طی تشریفات خاص برای اعطاء این سمت به آنان نمی باشد بلکه این سمت خود به خود از بدو تولد وحتی از بدو انعقاد نطفه بر دوش پدر وجد پدری است اما قیمومت سمتی است اختیاری که علاوه بر نیاز به قبول یاعدم قبول قیم[۱۰۶] نصب آن نیز تابع تشریفات خاص و محکمه دادگاه می باشد. [۱۰۷]
۲- دومین فرق آنها در مورد محجورین تحت ولایت قهری و قیمومت است. به موجب ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی طفل صغیر و شخص غیر رشید ومجنون در صورتی که عدم رشد یا جنون آن متصل به صغر باشد تحت ولایت قهری هستند.
اما بر طبق ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی، صغار و مجانین و اشخاص غیر رشیدی که جنون یا عدم رشد آنان متصل به صغر باشد وولی خاص نداشته باشند بعلاوه مجانین واشخاص غیر رشیدی که جنون یا عدم رشد آنان متصل به زمان صغر نباشد تحت سرپرستی قیم خواهند بود.
۳- هرگاه معلوم شود که قیم فاقد صفت امانت بوده ویا این صفت از او سلب شود یااگر قیم مرتکب جنایت یا مرتکب سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، هتک ناموس، منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال، ورشکستگی به تقصیر یا تقلب شود ونتواند در امور مالی مولی علیه را اداره
کند و…. [۱۰۸] قیم معزول وحتی دربعضی موارد [۱۰۹](مثلاً اگر قیم مجنون یا فاقد رشد گردد) منعزل می شود. اما ولی قهری هیچ وقت از سمت ولایت معزول نخواهد شد. بلکه فقط در بعضی از موارد فوق دادگاه یک نفر امین به ولی منضم می کند و حق عزل را ندارد، اصلاً ولی قابل عزل نمی باشد. فقط درصورت حجر ولی قهری منحصر یا اولیای قهری است که دادگاه مکلف است طبق مقررات راجع به تعیین قیم، قیمی برای محجور معین کند ولی همین که حجر او برطرف شود باز سمت ولایت استصحاب می شود وبه او باز می گردد.
۴- ولی قهری در کلیه امور مربوط به اموال وحقوق مالی وغیر مالی مولی علیه خود نمایندگی قانونی دارد ( ماده ۱۱۸۳) وتصرفاتش نافذ و ممضی است اعم از اینکه این تصرفات مالی باشد مانند خرید وفروش، ویا اینکه غیر مالی باشد مانند تزویج، درصورتی که قانونگذار در پاره ای از اعمال واقدامات، قیم را درموارد اموال مولی علیه منع کرده است. از قبیل فروش ورهن اموال غیر منقول (ماده ۱۲۴۱) یا معامله ای که بالنتیجه قیم مدیون مولی علیه خود شود( ماده ۱۲۴۱ قانون مدنی) یا اینکه قیم نمی تواند به سمت قیمومت از طرف مولی علیه با خود معامله کند اعم از اینکه مال مولی علیه را به خود منتقل کند یامال خود را به او انتقال دهد. (ماده ۱۲۴۰ ق.م) وغیره. اما ولی قهری هیچ گونه منع ومحدودیتی در مورد معاملات فوق ندارد.
۵- مهم تر از همه اینکه ولی قهری حق دارد به طور مستقل در اداره امور مالی مولیعلیه خوددخالت کند ودر صورت اختلاف بین ولی قهری ومولیعلیه درمورد رعایت مصلحت یا عدم مصلحت درمعاملات، درصورت عدم اثبات از جانب مولی علیه حرف «ولی» مقدم است. اما درباره قیم بایدقائل به نظر دیگری شد وآن اینکه در چنین صورتی حرف «مولیعلیه» را باید درصورت عدم اثبات از جانب «قیم» مقدم داشت وپذیرفت، بعلاوه اینکه قیم در بعضی از موارد مستقل نبوده وباید با تصویب دادگاه عمل نماید، فرق های دیگری نیز بین این دو وجود دارد.
ولیکن، درباره کارهایی که ولی انجام می دهد چنین نظارتی وجود ندارد و ضامن دلسوزی وامانت ولی عاطفه او نسبت به فرزند خویش ا ست وتنفیذ او با دادستان نیست.
بعد از تصویب قانون حمایت خانواده درسال ۱۳۵۳، این تفاوت ها درمورد ولایت پدر همچنان باقی ماند. حتی می توان گفت که این قانون، با حذف ولایت جد پدری در زمان حیات پدر، بر اختیار او افزود. ولی، درمورد جد پدری ومادر، ماده ۱۵ این قانون احکامی داشت که سمت آنان را به قیمومت نزدیک می ساخت. زیرا ترجیح بین مادر وجد پدری به در خواست دادستان وتصویب دادگاه شهرستان انجام می شد ودادگاه نیز می توانست اداره امور صغیر را تحت نظارت دادستان قرار دهد. از سوی دیگر، در انتهای ماده آمده بود که :…امین به تشخیص دادگاه مستقلا یا تحت نظر دادستان امور صغیر را اداره خواهد کرد» واین حکم امتیازی راکه تا آن زمان به ولی قهری اختصاص داشت به بیگانگان نیز می داد. [۱۱۰]
مبحث پنجم: رابطه ولایت و حضانت
با توجه به اطلاعاتی که راجع به مفهوم ولایت وحضانت دانستیم، می توان گفت که حضانت راجع به نگهداری وتربیت کودک وولایت ناظر به اداره اموال کودک است. به استناد حق حضانت نمی توان هیچ عمل حقوقی را به نمایندگی از طرف کودک وبه حساب او انجام داد. درحالی که ولی نمایندگی مولی علیه را درتمام اموال وحقوق مالی به عهده دارد(ماده ۱۱۸۳ ق.م): ولی می تواند به نمایندگی قانونی ازطرف کودک تصمیم بگیرد، اموال اورا اداره کند، دردادرسی ها شرکت جوید، قرارداد ببندد وبرای پس از مرگ خود وصی معین کند و به او نیز اختیار تعیین وصی دیگر بدهد.
با وجود این، عواملی وجود دارد که گاه باعث اختلاط ولایت وحضانت می شود، وگاهی به دشواری می توان وظایف ولی طفلی را ازکسی که حضانت به عهده اوست شناخت. در اینجا به ذکر دومورد می پردازم.
معلم ثانى بین شرایط و ویژگیهاى رئیس اول تمایز قائل شده است؛ به این معنا که شرایط را در ثبوت رئیس اول لازم میداند و ویژگیها را در تحقق خارجى و اثبات آن ضرورى میشمرد. برخى از محققان، بین شرایط و ویژگیها، تفکیک قائل نشده، به زحمت افتادهاند و توجه نکردهاند که این خصال، دلایل ثبوتى نیستند و ممکن است در آثار مختلف فارابى، کم یا زیاد بشوند؛ همانطور که بین دو کتاب «تحصیل السعاده» و «آراء اهل المدینه الفاضله» تفاوت وجود دارد. نکته قابل توجه در این تمایز، این است که شرایط ششگانه، اکتسابى هستند؛ ولى ویژگیهاى شانزدهگانه طبعیاند. البته به این مطلب باید توجه داشت که برخى از مسائل، هم جزء شرایط رئیس اول ذکر شدهاند و هم جزء اوصاف و خصال او، که به علت اهمیت آن مسائل است. در «آراء اهل المدینه الفاضله» شرایط در چهار مورد خلاصه شده است (حکمت، قدرت بیان، قدرت ارشاد و سلامت جسمانی) که تقریبا سه شرط آخر، جزء اوصاف هم آمده است و این امر سبب شده که برخى تصور کنند شرط ثبوت ریاست، تنها «حکمت» است و تأکید فارابى بر حکمت را مؤید نظر خود دانستهاند.
اما با مراجعه به «تحصیل السعاده» که در واقع اثر «فیلسوف شناسی» و «امام شناسی» فارابى است، معلوم میشود که وى سه شرط فوق را در ثبوت ریاست، اساسى میداند، زیرا معتقد است رئیس اول، کسى است که «فضایل نظری» را تحصیل کرده و با قوّت «فضایل فکری»، «فضایل خلقی» و «فضایل عملی»، از راه برهان و یا اقناع میخواهد خواص و عوام جامعه را به سوى سعادت هدایت کند[۹۷]. بنابراین، قدرت بیان و قدرت ارشاد و سلامت جسمانى، جزء تعریف رئیس اول اخذ شدهاند؛ اما چون اینها شرایط ثبوت هستند، معلم ثانى بلافاصله خواننده را متنبه میکند تا دچار ابهام نشود و میفرماید: این شرایط ثبوت در رئیس اول، مانند شرایط ثبوت طبابت در طبیب هستند که او با اتصاف به فن طبابت و قدرت بر درمان بیماران، عنوان «طبیب» را ثبوتا احراز میکند، خواه بیمار به او مراجعه کند یا نکند؛ خواه وسایل و ابزار تحقق طبابت در اختیارش باشد و یا از آن محروم باشد؛ خواه مبسوط الید و برخوردار از توان مالى باشد و یا فقیر باشد. هیچ کدام ماهیت طبابتش را در مقام ثبوت، خدشهدار نمیکند، اگر چه در مقام اثبات، او بالفعل طبابت نکند.
ماهیت کار رئیس اولِ نظام سیاسى فارابى نیز چنین است. «الملک او الامام هو بماهیته و بصناعته ملک و امام سواء وجد من یقبل منه او لم یوجد، اُطیع اولم یُطع وجد قوما یعاونونه على غرضه او لم یَجد» رئیس اول و امام، به واسطه ماهیت و صناعتشان رهبر هستند، خواه کسى از آنها بپذیرد، و یا نپذیرد، مقبولیت داشته باشند یا خیر، اطاعت بشوند یا نشوند، کسانى آنها را یارى کنند یا نکنند، در هر صورت، آنها در مقام ثبوت، از عنوان ریاست برخوردارند؛ اما اگر بخواهند درخارج و در مقام اثبات و تحقق خارجى، رهبرى جامعه را به عهده بگیرند، باید در همه مراحل، از قدرت بیان و ارشاد و سلامت جسمانى، در کنار دیگر اوصاف بهرهمند باشند. فارابى در «آراء اهل المدینه الفاضله» پس از بیان شرایط و اوصاف عبارتى، آورده است که منشأ اشتباهات در این خصوص شده است. او مینویسد: «اجتماع هذه کلها فى انسان واحد عسر فلذا لایوجد من فطر على هذه الفطره الا الواحد بعد الواحد و الاقل من الناس فان وجد مثل هذا فى المدینه الفاضله ثم حصلت فیه بعد ان یکبر تلک الشرایط السّت المذکوره قبل او الخمس منها دون الانداد من جهه المتخیله کان هو الرئیس»[۹۸].
در عبارت فوق، فارابى ویژگیها را فطرى و طبعى و شرایط را حصولى میداند. وجود شرایط حصولى، اصل ثبوت ریاست بالقوه را ضرورى میکند و براى تحقق خارجى آن و بالفعل ساختنش آن اوصاف فطرى و طبعى هم لازم است. او میگوید: مشکل است که یک نفر، فطرتاً همه این اوصاف را بهطور یک جا داشته باشد؛ ولى اگر یک نفر یافت شد که بالطبع این اوصاف را واجد بود، بعد از آن که به سن رشد و بلوغ رسید و شرایط را هم تحصیل کرد، به مقام ریاست نایل میشود. آن چه قابل توجه است، به دلیل این که شرایط، تحصیلى هستند، ممکن است متأخر از اوصاف باشند که در این صورت، اوصاف ناکار آمد خواهند بود.