پایین
(نوآوری تدریجی)
مدل وی نشان دهنده آن است که عدم اطمینان بالا بر فرایند واگذاری لیسانس فناوری اثر گذار است و هنگامیکه اختراعات رادیکال تر با عدم اطمینان بالا موجب دستیابی به ارزش بالاتر در زمانی است که شرکت فاقد دارایی های مکمل مورد نیاز برای تولید می باشد، تولید درونی هرگز امکان پذیر نخواهد بود و آن اختراعات می توانند از طریق لیسانس مورد بهره برداری قرار گیرند. در حالیکه، اختراعاتِ ماهیتاً تجمعی و تدریجی، با عدم اطمینان بازاری پایین و ارزش مورد انتظار بالا همیشه از طریق بهرهبرداری درونی یا اعطای لیسانس تجاری سازی می شوند. بویژه هنگامیکه شرکت دارای دارایی های مکمل است، استراتژی تجاری سازی درونی است که نقش ایفا خواهد کرد و البته زمانیکه ارزش پتنت کمتر از فواید مورد انتظارِ حاصل از واگذاری لیسانس می باشد، استراتژی لیسانس است که نقش ایفا خواهد کرد.
(S22می دانیم که سطح بالایی از عدم اطمینان فناوری و بازار اثری منفی بر توانایی سرمایه گذاران جهت نمایش ارزش نهفته در یک کاربرد مشخص پیش از خلق ارزش خواهد داشت. این عدم قطعیت ها هنگام شکل گیری شرکت در بالاترین حد بوده و بتدریج تا زمانیکه شرکت برای اولین بار محصول خود را، به طور معمول ۱۰ تا ۱۵ سال پس از تاسیس خود تجاری سازی می کند، کاهش مییابد. عدم قطعیت فناوری تحت تأثیر ماهیت رادیکال و عمومی فن آوری، کاربردهای بالقوه در بازارهای متعدد و نیاز به مشتریان جهت انجام نوآوری فرایندی بیشتر است و عدم قطعیت بازار تحت تأثیر موقعیت سرمایه گذاران خطرپذیر مواد پیشرفته در زنجیره ارزش، نیازمندی به نوآوری های مکمل، تداوم و توان مشاهده و آزمایش نوآوری خواهد بود که غلبه بر این عدم قطعیت ها مستلزم دارایی های مکمل و تامین مالی قابل توجهی می باشد. تأمین مالی می تواند از منابع متنوعی از جمله گرنت های دولتی، سرمایه گذاران شرکتی، سرمایه گذاران خطرپذیر و برگزاری سهام عمومی ایجاد شود. دارایی های مکمل تخصصی(مانند طراحی محصول، حجم تولید، قابلیت های توزیع و تحقیقات بازار) نیز از سوی شرکت های تثبیت شده موجود و یا تأمین کنندگان جزء و خرده فروشان قابل تأمین است. عدم اطمینان پیش روی یک سرمایه گذار در کسب و کار دانش محور تحت تاثیر انتخاب بازارهای هدف و اکوسیستم نوآوری مربوط به آنهاست. بنابراین انتخاب بازار برای سرمایه گذاری جهت تجاری سازی علم و فناوری کلی حیاتی است چرا که بازارهای مختلف، اکوسیستم های نوآوری مختلف همراه با عدم قطعیت بازاری مختلف نیز خواهند داشت. عدم قطعیت بازار با هدف قرار دادن بازار و برنامه های کاربردی که مستلزم هیچ نوآوری مکملی نخواهد بود کاهش می یابد.
صنایع ذینفع:
Maine, Lubik & Garnsey(S22 (2012) در مطالعه خود با هدف بررسی استراتژیهای مورد استفاده برای سرمایه گذاریهای خطرپذیر در در صنعت مواد پیشرفته (شامل زیرگروه نانو مواد و سلول های سوختی) چهارچوبی از عوامل موثر بر خلق ارزش از فناوری های مواد پیشرفته ارائه کرده اند که در شکل ۴-۱۰ نشان داده شده است.
شکل ۴-۱۰- عوامل مؤثر بر خلق ارزش در فناوری های مواد پیشرفته توسط E.Maine و همکاران(۲۰۱۲)
استراتژیهای پیشنهاد شده برای کسب و کارهای دانش محور در این مدل شامل اعطای لیسانس بطور گسترده خارج از بازارهای اصلی، تمرکز بر یک بازار محدود جهت بدست آوردن درصد بالایی از بازار، فروش یا لیسانس فناوری مابین شرکت ها، ادغام پایین دستی در زنجیره ارزش صنعت هر یک از بازارهای هدف(اغام رو به جلو) با توجه به منابع مورد نیاز جهت ادغام می باشند. همچنین یافته های این پژوهش با پشتیبانی از مدل Garnsey & Maineنشان می دهد که در سرمایه گذاری خطرپذیر سلول های سوختی، کاهش عدم اطمینان بازار با خلق ارزش همبستگی دارد و بنابراین از استراتژی ادغام رو به جلو در تعداد کمی از بازارها سود می برد، در حالیکه در سرمایه گذاری خطرپذیر نانو مواد، افزایش عدم اطمینان بازار با خلق ارزشِ بالاتر همبستگی داشته و بنابراین از استراتژیهای نامطمئن تر همچون هدف قرار دادن بازارهای متعدد بالادستی و میاندستی در زنجیره ارزش سود خواهد برد.
(S54در صنعت بیودارویی در مرحله بازاریابی، عدم اطمینان بازار عامل موثر بر استراتژی تجاری سازی نخواهد بود. دلیل این امر آن است که یک داروی جدید و تجویز نشده همیشه با ریسک همراه خواهد بود و این موضوع دور از انتظار نیست. اما در مرحله تولید و آزمایش، استراتژی رقابتی در مقابل همکاری و رقابت در کاهش زمان مرحله تولید و آزمایش در ورود به بازار، استراتژی موثر خواهد بود.
تفسیر موضوعی:
با توجه به مطالب فوق و با در نظر گرفتن عامل دارایی های مکمل به عنوان عامل مؤثر بر تجاری سازی تحت عدم اطمینان، استراتژیهای مناسب در شکل ۴-۱۱ آورده شده است. همانطور که نشان داده شده، استراتژی مناسب در صورت وجود عدم اطمینان بالا در بازار و فناوری، ادغام و فروش و نیز استراتژی مناسب در صورت وجود عدم اطمینان پایین بویژه در شرکت های فاقد دارایی های مکمل مورد نیاز، استراتژی لیسانس خواهد بود.
از جمله صنایعی که تحت تأثیر این عامل بیشتر در مطالعات مورد بررسی قرار گرفته اند، صنعت مواد پیشرفته و صنعت زیست فناوری می باشند.
شکل ۴-۱۱ - استراتژیهای تجاری سازی پیشنهادی با در نظر گرفتن عامل عدم اطمینان
توانمندی های علمی، فنی و مدیریتی
توانایی علمی، فنی و مدیریتی به معنای زیرساخت لازم و زمینه سازِ ارتقای توان رقابتی و توسعه فعالیتهای بهرهبرداری خارجی از دانش می باشد. احتمال تجاری سازی موفق یک شرکت با شناسایی دقیق قابلیت های عملیاتی و تحقیق و توسعه مناسب و مکمل، سطح بالایی از تجربه قبلی و یادگیری در فرایند تجاری سازی همراه با مدیریت درست تخصیص منابع و … افزایش خواهد یافت.
با ترکیب مطالعات شرح شده در جدول ۴-۱۷، به بررسی این عامل می پردازیم.
جدول ۴-۱۷- مشخصات مطالعات اصلی ترکیب شده با تمرکز بر عامل توانمندی های علمی، فنی و مدیریتی جهت ارتباط دهی مفاهیم و ساخت تحلیل از نتایج آنها
ردیف
سال/نویسنده
هدف/سوال تحقیق
جدول ۴‑۱۸: ضرایب مسیر، آمارهی t و ضریب تعیین (متغیر وابسته: دانشگاه کارآفرین) ۱۴۸
جدول ۴‑۱۹: شاخص های برازش مدل ۱۵۱
جدول ۴‑۲۰: ضرایب مسیر، آمارهی t و ضریب تعیین (متغیر وابسته: محیط) ۱۵۳
بیان موضوع و ابعاد و قلمرو مورد مطالعه، مسئله تحقیق،
فرضیه ها و تعاریف اساسی
این مطالعه برای طراحی مدل تشخیص فرصتهای دانشگاهی و برازش آن مدل در دانشگاه شاهد به انجام رسیده است. در این فصل موضوع تحقیق و مسئلهای که بررسی خواهد شد بیان گردیده است و ابعاد، و دامنه آن معرفی می شود. پرسشهای تحقیق و چگونگی یافتن پاسخ آنها به همراه اهمیت و ضرورت این پژوهش نیز طرح گردیده است. هدف این فصل تعریف اهداف تحقیق، پدیده اصلی آن و حوزه تحقیق و مطالعه است.
اهمیت روزافزون بهینه شدن سازمان ها در دنیای جدید کسب و کار، سازمانها را واداشته است تمام توان خود را برا ی تشخیص فرصتهای که میتوانند استفاده نمایند بکار گیرند. در دنیای که هرروز با شیوه های جدیدی برای رسیدن به این مهم مواجه هستیم به ناچار باید از تمام توان سازمان برای تشخیص این فرصت ها استفاده نمود، تشخیص فرصتهای کارآفرینانه هر سازمان از جمله اقدامات اساسی آن سازمان محسوب می شود که سازمان را به سمت تعالی سوق میدهد. کارآفرینی فرایندی است که در سازمان، در هر نوع و اندازه ای اتفاق بیفتد; و این فرایند عبارت است از: ” ایجاد ارزش با ترکیب بی نظیر منابع برای کشف فرصت” `
کارآفرینی در بخش دولتی راه حل استراتژیک برای رفع مشکلاتی از قبیل تخصیص نامناسب، فقدان اولویت بندی نامناسب و عدم شناخت رفتار شهروندان میباشد، در کشور ایران، دولتی بودن اکثریت فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی از یک طرف، و عدم امکان خصوصی سازی در سطح وسیع از طرف دیگر، مسئله تحول و سنجش وضع موجود سازمانها و تعیین عوامل موثر بر کارآفرینی را اجتناب ناپذیر می کند، زیرا به نظر می رسد که تنها راه درمان بوروکراسی و افزایش کارایی و بهبود سازمانهای دولتی کارآفرینی است(جهانگیری،۹۰).
از طرفی شناسایی و انتخاب فرصتهای درست برای سازمانها یکی از مهمترین تواناییهای سازمانها می باشد. درنتیجه شرح کشف و توسعه فرصتها یک بخش کلیدی تحقیقات کارآفرینی محسوب می شود. مدلهای گوناگون شناخت یا توسعه در سالهای اخیر ارائه گردیدهاند. این مدلها براساس فرضیات مختلف وگاهی اوقات متضاد برگرفته شده از رشته های گوناگون میباشد.در حالی که این تلاشها کمک زیادی به درک ما از شناسایی فرصت نموده اند، اما آنها در ارائه درک جامع از فرایند به دو دلیل اصلی ناتوان بوده اند. اولا هر کدام از این دیدگاه ها اساسا تمرکز بر فقط یکی از جنبه های گوناگون فرایند مینمایند. برای مثال، سیگریست[۱](۱۹۹۹) نگاه به فرایند شناخت، که در شناسایی فرصت وجود دارد می پردازد. هیلز و همکاران[۲](۱۹۹۷) به مطالعه محتوای شبکه اجتماعی موضوع میپردازرند، در حالی که شین[۳] (۱۹۹۹) بر دانش قبلی و تجربه لازم برای شناخت موفق تمرکز دارد. با این وجود، تمرکز بر فاکتورهای معین منجر به مطالعه عمیق فاکتورهای فردی و اختصاصی با هزینه نادیده گرفتن فاکتورهای مهم دیگر در همان مطالعه میگردد. همچنین توافقی بین محققان کارآفرینی برای مفاهیم اصلی استفاده شده برای تعریف و عملیاتی کردن فرایند مورد پرسش وجود ندارد. بطور خلاصه ما هنوز از توسعه یک تئوری جامعه شناسایی و توسعه فرصت دور هستیم. مفهوم شناسایی فرصت تاحد زیادی پیچیده میباشد و مطالعات موجود در این موضوع نوار وسیعی بین مدیریت، تئوری سازمان، بازاریابی و کارآفرینی میباشد.
بنابراین برای آنکه بتوان در هر صنعت و سازمانی به درستی فرصتهای بالقوه و بالفعل را تشخیص داد نیاز است از مدلی استفاده شود که در حد امکان تمام جوانب آن سازمان را در نظر بگیرد. با توجه به گذار دانشگاهها از آموزش محور به پژوهش محور و از پژوهش محور به دانشگاه های کارآفرین و همچنین حرکت دانشگاهها به سمت خودکفا شدن اهمیت تشخیص فرصتهای کارآفرینانهی دانشگاهی بیشتر و بیشتر شده است. در این پژوهش برآنیم با مطالعه و تلفیق مدل های موجود تشخیص فرصت های کارآفرینی و همچنین استفاده از نظر خبرگان مدلی را طراحی نمائیم که با بهره گرفتن از آن بتوان فرصتهای کارآفرینانه در دانشگاه را به درستی تشخیص داد تا با بهره برداری از این فرصتها به حرکت دانشگاه به سمت دانشگاه کارآفرین کمکی کرده باشیم. این مدل شامل چه موجودیت های خواهد بود و هرکدام از این موجودیت ها شامل چه خصیصه های می باشند و چه ارتباطی بین قسمت های آن وجود خواهد داشت و در نهایت این مدل چگونه عمل خواهد کرد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق به دو بخش نظری و کاربردی تقسیم می شود که دربخش نظری این پژوهش، به مرور تعاریف، نظریه ها و مدل های موجود تشخیص فرصت می پردازیم، هر کدام با رویکردی خاص و یا برای سازمان یا صنعتی خاص در نظر گرفته شده اند. نتایج این مرور رسیدن به موجودیت های خواهد بود که در مدل مورد نظر از آن استفاده می نمائیم البته نظر خبرگان نیز بر تعیین این موجودیتها تاثیر پررنگی خواهد داشت. این موجودیتها به طور مستقیم و غیر مستقیم بر هم اثر میگذارند و هر کدام از آنها دارای خصیصه های هستند که تشکیل دهنده مدل تشخیص فرصت در دانشگاه هستند.
از نتایج کاربردی این پژوهش نیز میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱- نتایج بدست آمده از این پژوهش می تواند به تحقیقات بعدی که در این زمینه انجام میگیرند کمک کند.
۲- نتایج این پژوهش به دانشگاه های که بدنبال تشخیص فرصت های کارآفرینانه هستند می تواند کمک نماید.
۳- این پژوهش به مدیران ارشد دانشگاهی این کمک را می کند که به کدام قسمت های دانشگاه توجه و تمرکز بیشتری برای استفاده از فرصتها داشته باشند.
۴- به دلیل اینکه مورد مطالعه بومی میباشد می تواند مدلی واقعیتر برای تشخیص فرصتهای کارآفرینانه دانشگاهی برای دانشگاه های ایرانی باشد.
۵- نتایج این پژوهش به دانشگاه کمک خواهد کرد که وارد چه صنایعی شود و …
ارائه مدلی که دانشگاه فرصت های کارآفرینانه را با بهره گرفتن از آن تشخیص دهد.
۱- تعریف موجودیتهای مدل( این مدل از چه قسمت های تشکیل شده است؟)
۲- تعریف خصیصه های هر موجودیت(هر کدام از قسمت ها می توانند چه اثراتی بر دانشگاه داشته باشند؟)
۳- تعریف رابطه بین موجودیتها( نوع ارتباط و جهت تاثیرگذاری بین قسمت های مدل به چه صورت است؟)
۴- شبیه سازی مدل( شکل ظاهری مدل چگونه است؟)
مدل تشخیص فرصتهای کارآفرینانهی دانشگاهی چگونه عمل می کند؟
مدل پیشنهادی داری چه موجودیتهایی است؟
موجودیتهای پیشنهادی دارای چه خصیصههایی هستند؟
رابطه بین موجودیتها چگونه است؟
مدل شبیه سازی شده چگونه عمل می کند؟
مرحله اول خبرگان دانشگاهی در زمینه کارآفرینی(۱۵ نفر)
مرحله ی دوم اعضای دانشگاه شاهد
با توجه به اینکه هدف این پژوهش طراحی مدل تشخیص فرصت های کارآفرینانهی داشگاهی میباشد و مطالعه ی موردی آن نیزدانشگاه شاهد می باشد.اساتید، کارکنان و دانشجویان این دانشگاه حدودا ۶۷۰۰ نفر میباشند، جامعه آماری این پژوهش را در مرحله دوم تشکیل می دهند.
۱۵ نفر از خبرگان تشخیص فرصت در مرحله اول
۳۸۵ نفر از اعضای دانشگاه شاهد در مرحله دوم
به هرحال بدیعالزمان مقامهاش را برای مقابله با احادیث ابن درید تألیف کرد. هرکس کتاب أمالی را مطالعه کند و کار بدیعالزمان را دنبال کند این پیوند و ارتباط را میان این دو اثر به صورتی کاملاً روشن میبیند. مقامه «أسدیّه» در نزد او پرداخت نهایی از توصیف (أسد) در حاشیه کتاب أمالی است و این موضوع در مقامه «حمدانیّه» و آنچه که از صفات فرس آورده است وجود دارد چرا که آن مقامه تمام کننده و مکمّل آن صفاتی است که درباره فرس در أمالی آمده است.
بسیاری از دعاها و نصایح موجود در مقامات ارتباط مستقیمی با مطالب کتاب أمالی دارد و مشابه آن حکمتها و مثلها و سفارشها و یا خود آنها را تماماً در اثر بدیعالزمان میبینیم. در بین مقامات او، مقامهای است به نام«الوصیّه» و مقامهای دیگر به نام«الوعظیّه». اینها به عنوان دلیل کافی نیست زیرا تفکّری را که مقامات دور محور آن میگردد-که منظور گدایی یا گدایی کردن با سماجت است- مستقیماً از «خطبه اعرابی سائل در مسجدالحرام» که صاحب کتاب أمالی از ابن درید نقل کرده، گرفته است. این معنایش این است که دلایل زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه بدیعالزمان در مقامهاش از ابن درید متأثّر شده و با این کار با او رقابت نموده است. ضمن اینکه تنها او نیست که بدیعالزمان در مقامهاش از او الهام گرفته بلکه اثر دیگری از«جاحظ» وجود دارد که در او خیلی تأثیر گذار بوده است. آنجایی که در برخی از کتابهایش از گدایان به شکلی طولانی سخن گفته و سخنان و کارهای عجیبشان را بازگو نموده است.«بیهقی» هم در کتابش«المحاسن و المساوی» در صفحه ۶۲۲ یک فصل جالب و کم نظیر را به این عمل اختصاص داده است.
ما نسبت به این فصل شناخت و آگاهی نداریم تا به صورت قاطع بگوییم که بدیع از این اثر جاحظ آگاهی داشته است و این اثر بوده که به او الهام کرده است که اکثر مقامات خود را بر محور گدایی بچرخاند. این فصل با گفتگویی میان پیرمردی که اهل گدایی بود و جوانی که به تازگی به این حرفه روآورده بود آغاز میشود، پیرمرد از حال و اوضاع او سوال میکند و جوان هم به گدایی و این حرفه دشنام میدهد. پیرمرد هم عصبانی شده و در حمایت از شغلش به خروش در میآید و شروع میکند به صحبت کردن از ارزش و شرافت آن و اینکه صاحب این حرفه در ناز و نعمتی است که پایان نمییابد و میگوید: «او بر پیک بادپای دنیا نشسته، وسعت زمین را میپیماید و جانشین«ذوالقرنین» است که به شرق و غرب جهان رسید. به هرکجا که وارد شود از فقر و تنگدستی نمیهراسد، به هرکجا که بخواهد میرود و از هر منطقه و شهری بهترین و نیکوترین چیزها را بر میدارد] و استفاده میکند[.» و میبینیم که برای آن جوان اظهار میکند که گدایان از زمان درو کردن و برداشت محصولاتِ هر سرزمین و منطقهای شناخت و آگاهی دارند و از غذاها و میوههای خوب آن میخورند. و میگوید: «او سعادتمند و مرفّه است و آسوده خاطر، و هیچ فکر و غصّهای درباره خانواده و ثروت و خانه و اثاثیه و دارایی خود ندارد». پس از آن برای جوان این ماجرا را تعریف میکند و میگوید که روزی وارد یکی از شهرهای کوهستانی شده و در مسجد اعظم آن در حالی که لُنگی بر تن داشته و عمامهای که بند آن از پوست درخت خرما بود بر سر نهاده و عصایی در دست داشته، ایستاده و فریاد برآورده است و مردم دور او جمع شدهاند و او گفته است:
«ای مردم! من مردی از اهالی شام هستم و از ولایتی که مَصّیصه[۱۰] نامیده میشود. من فرزند یکی از جنگجویان و مسلمانان متدیّن در راه خدا و یکی از رزمندگان و پاسداران اسلام هستم. به همراه پدرم در چهارده جنگ شرکت نمودهام که هفت مورد آن در دریا و هفت تای دیگر آن در خشکی بوده است و با ارامنه جنگیدهام. بگویید: خدا رحمت کند ابوالحسن را به همراه عمربن عبیدالله. بگویید: خدا رحمت کند ابوحفص را. با بطال بن حسین جنگیدم و همچنین با رزداق بن مدرک و حمدان بن أبی قطیفه. و آخرین جنگم با یازمان خادم بود؛ وارد قسطنطنیه شدم و در مسجد مسلمه بن عبدالملک نماز خواندم. هرکس که نامم را شنیده که هیچ، و هرکس که نشنیده است خودم را برایش معرّفی میکنم. من پسر غُزَیِّل بن رکان مصیصیّ هستم که در سراسر مرزها معروف و مشهور است، شمشیر زنی نیزه زن که یکی از سنگرهای محکم اسلام است. او با پادشاه آنجا وارد جنگ شد در باب طَرَسوس، فرزندان آنها را کشت و زنان را اسیر نمود و دو پسر از آنها دستگیر شدند و به سرزمین روم انتقال یافتند. من روی به فرار نهادم در حالی که نوشتهها و برگههایی از بازرگانان به همراه داشتم، پس مورد دستبرد راهزنان قرار گرفتم. اکنون به خدا و سپس به شما پناه آوردهام، اگر صلاح و درست میدانید یکی از ارکان اسلام را]مرا[ به سرزمین و وطنش برگردانید. به خدا سوگند هنوز حرفم به اتمام نرسیده بود که درهمها از هر جهت به سویم سرازیر شد و از آنجا در حالی که بیش از صد درهم داشتم به راه افتادم. پس جوان به طرف او شتافت و سرش را بوسید و گفت: به خدا قسم، تو آموزگار و استاد خوبیها هستی و خدا از طرف برادران]دینیت[ به تو پاداش خیر بدهد».
این فصلِ جالب و کم نظیر همین جا به پایان نمیرسد بلکه ادامه مییابد در بیان و شرح حیلههای گدایان برای به دست آوردن پول و غذا از مردم و برخی از کارهای عجیب و سخنان جالب آنها را بیان میکند. هرکس که این فصل را مطالعه کند و همچنین مقامات بدیعالزمان را، نمیتواند تأثیر آن را در مقامات انکار کند.
مطالب بالا بدین معناست که ما احساس میکنیم و این گمان را داریم که بدیع الزمان در اثر خود از آنچه جاحظ نوشته است و درباره متکدّیان بازگو کرده الهام گرفته است همانطوری که از احادیث معروف ابن درید در کتاب أمالی تأثیر پذیرفته است. پس او از این دو اثر آگاهی داشته است و بدون تردید، اثر اوّلی در تأثیرگذاری بر او از دوّمی قویتر و پررنگتر است. چرا که ابن درید او را واداشت که سخنان آموزش دهنده بنویسد یعنی از جهت شکل و ظاهر در او تأثیر گذاشت ولی جاحظ از نظر موضوع و محتوا در او تأثیر گذاشت آنجایی که او را راهنمایی کرد تا سخنان یا مقامات خود را حول موضوع گدایی ارائه کند.
در اینجا ناچاریم که به اثر جاحظ، اثر دیگری را بیفزاییم که اهمیّتش از آن کمتر که نیست بلکه بیشتر هم میباشد و آن ظهور این گروه از متکدّیان در عصر بدیعالزمان است که در آن زمان به ساسانیان معروف بودند که نسبشان به شخصی به نام ساسان میرسید.
او شخصی از خاندان پادشاهان قدیم در منطقه فارس بود که گفته شده پدرش او را از پادشاهی محروم ساخته و بعضی گفتهاند که او نخست پادشاه بوده و بعداً پادشاهی از او گرفته شده بود. بنابراین بناچار آواره بیابانها و غربت شده و به حرفه گدایی روی آورده بود. البته این داستان، افسانه و اسطورهای بیش نیست.
از این فرقه در دوره بدیع دو شاعر شهرت داشتند و ثعالبی در کتاب یتیمه خود دو فصل طولانی را به آنها اختصاص داده است که عبارتند از: أحنف عُکْبری و ابودُلَف خزرجی. او درباره أحنف میگوید: «شاعر گدایان و نکته سنج آنها» و قصیدهای طولانی که حرفه گدایی را در آن ترسیم کرده است از او ارائه میکند که در آن از اصطلاحات لفظی و حیلههای صاحبان آن حرفه، به صورتی مفصّل صحبت کرده است. او درباره أبودلف میگوید: «شاعری بسیار با نمک و بذلهگو، دارای چاقویی برّنده در گدایی که تا نود سالگی خویش را در شادمانی و غربت و تحمّل سفرها و سختیهای آن، و درست کردن رویه و صفحه محراب مساجد به وسیله پوست و چرم در خدمت دانش و ادبیات گذراند.» و قصیدهای از او روایت میکند که در آن با قصیده أحنف که موضوع آن شغل گدایی و اصطلاحات آن است به رقابت پرداخته است.
در ارتباط بدیعالزمان با این دو شاعر و تأثیرپذیری او از این دو نفر در مقاماتش دلایل زیادی را میتوان ذکر کرد. زیرا او در مقامه اوّل خود، این دو بیت را بر زبان قهرمان مقاماتش یعنی ابوالفتح جاری میسازد:
وَیْحَکَ هذَا الزَّمانُ زُورُ | فَلا یَغُرَّنَّکَ الْغَرُورُ | |
لا تَلْتَزِمْ حالَهً وَلکِنْ | دُرْ بِاللَّیالی کَما تَدُورُ |
ترجمه: «وای بر تو، این روزگار تباه است و دروغ. مبادا سخنان بیهوده تو را فریب دهد. هرگز به یک شیوه نمان، بلکه با گردش شبها به گردش درآی».
این دو بیت از اشعار أبودُلف است که ثعالبی در یتیمهاش آورده است. این تمام آن ارتباط یا تأثیرپذیری مذکور نیست چرا که هرکس مقامه «رصافیّه» بدیعالزّمان را بخواند، احساس میکند که او دو قصیده أحنف و أبودلف را که در آن نیرنگهای گدایان را ترسیم کردهاند به نثر درآورده است. او یکی از مقامات خود را مقامه «ساسانیه» نامیدهاست به دلیل نسبت دادن به همین فرقه و گروه، و آن مقامه به این صورت آورده شده است:
عیسی بن هشام گوید: یکی از سفرهایم مرا به دمشق درآورد. روزی بر در خانهام[ایستاده] بودم، ناگهان گُردانی از فرزندان ساسان پیدا آمدند که سرهایشان را [با دستار] پیچیده و بر پوشاک خود، گِل سرخ مالیده بودند. هر یک از آنان سنگی زیر بغل گرفته بود و با آن به سینه خود میکوفت. مِهتری در میان خود داشتند که [سرود] میخواند و آنان با او هماوایی میکردند و آواز سر میداد و آنان به او پاسخ میدادند. هنگامی که مرا دید گفت:
اُریدُ مِنْکَ رَغیفاً اُریدُ مِلْحاً جَریشاً اُریدُ لَحْماً غَریضاً اُریدُ جَدْیاً رَضیعاً اُریدُ ماءً بِثَلْجٍ اُریدُ دَنَّ مُدامٍ وَ ساقِیاً مُسْتَهَشّاً اُریدُ مِنْکَ قَمیصاً اُریدُ مُشْطاً وَ مُوسی یَا حَبَّذا أَنَا ضَیفاً رَضیتُ مِنْکَ بِهذا |
یَعْلُو خُِواناً نَظیفا اُریدُ بَقْلاً قَطیفا اُریدُخَلّاً ثَقیفا اُریدُ سَخْلاً خَرُوفا یَغْشی إِناءً طَریفا أَقُومُ عَنْهُ نَزیفا عَلَی القُلُوبِ خَفیفا وَ جُبَّهً وَ نَصیفا |
مهارت های PC فرد
۹
۷۱۲/۰
تسهیلات خدمات
۳
۸۳۹/۰
ریسک درک شده
۳
۷۰۲/۰
کیفیت سرویس وب
۵
۷۵۱/۰
تمایلات فردی
۳
۷۱۱/۰
خشنودی مشتری
۳
۷۲۱/۰
سهولت سرویس
۳
۷۸۵/۰
کل پرسشنامه
۰۳/۴
۷۳۱/۰
جدول ۳-۱ ضریب آلفای کرونباخ
با توجه به اینکه تمام سطوح معنی داری بالای ۰۵/۰ است فرض صفر مبنی بر نرمال بودن توزیع پذیرفته میشود؛ لذا شرایط نرمال بودن متغیر های مورد مطالعه جهت برآورد پارامتر های مجهول قابل اتکا است.
۳- ۶٫ روش های تجزیه و تحلیل داده ها
در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی استفاده خواهد شد و داده های جمع آوری شده با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS با استناد از تکنیک لیزرل و برای تجزیه و تحلیل مدل کلی از نرم افزار آموس AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. روشهایی که در این پایان نامه بکار برده می شوند عبارتند از به منظور پی بردن به رابطه بین متغیرهای مستقل مهارت های PC و متغیر وابسته یعنی کیفیت خدمات وب از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. آزمون معنی داری همبستگی با آماره ی آزمون تی-استیودنت ۳۱ تحلیل واریانس با بهره گرفتن از آماره ی آزمون F انجام گرفته است. و اعتبار سازه با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل کوواریانس از معادلات خطی ساده نیز استفاده شده است.
در این پژوهش از تکنیک معادلات ساختاری (SEM)به منظور تجزیه و تحلیل مشاهدات استفاده کرده ایم.
این روش یکی از جدیدترین و قوی ترین روش های تجزیه و تحلیل چند متغیری است که برخی هم به آن تحلیل ساختاری کوواریانس و الگو سازی علی اطلاق می کنند. کاربرداصلی آن در موضوعات چند متغیره ای است که نمی توان آنها را به شیوه دو متغیری با در نظر گرفتن هربار یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته انجام داد. تجزیه و تحلیل چند متغیره به یکسری روش های تجزیه و تحلیل اطلاق میشود که ویژگی اصلی آنها، تجزیه و تحلیل همزمان چند متغیر مستقل با چندمتغیروابسته است.
به عبارت دیگروقتی شما میخواهید متغیروابسته خود به عنوان مثال بزهکاری را بامتغیرهای مستقلی همچون انگیزه فردی، روابط خانوادگی، سابقه بزهکاری، موقعیت اجتماعی اقتصادی وازاین قبیل پیش بینی کنیدبایستی به طراحی یک مدل علی وارزیابی آن بپردازیدکه بااستفاده ازمدل یابی معادلات ساختاری قادربه آن خواهیدبود.
تحلیل SEM را می توان توسط دو تکنیک انجام داد:
فعال سازی PKC در نورونهای هیپوکمپ باعث مهار جریانهای پتاسیمی مداوم، که شامل جریانهای پتاسیمی وابسته به کلسیم یا IK-Ca و غیر وابسته به کلسیم IK می شود(Doerner et al., 1988) ، در حالیکه در سلولهای نوروبلاست، جریانهای پتاسیمی نوع M را مهار می کنند (Malenka et al., 1986).
فعالسازی PKC توسط فوربول استر یا دیآسیل گلیسرول جریان سدیمی را در نورونهای مغز موش کاهش میدهد (Numann et al., 1991).
فصل سوم
۳- مواد و روشها
۳-۱) حیوانات
مدل آزمایشگاهی مورد استفاده در کلیه آزمایشها، حلزون باغی (Caucasotachea atrolabiata) بود (شکل ۳-۱). نمونه بالغ حلزون باغی، دارای صدف بزرگی با قطر تقریبی ۳ سانتی متر، راست گرد، فشرده (طول کمتر از عرض) و دارای ۴ تا ۵ پیچ در طول صدف میباشند. صدف در رنگهای مختلف و معمولا به رنگ قهوهای تیره یا شاه بلوطی با نوارهای زرد رنگ دیده میشود. نمونهها در شرایط مناسب از لحاظ درجه حرارت مناسب، نور و دسترسی به آب و غذا در شرایط آزمایشگاه نگهداری و با هویج، خیار و کاهو تغذیه میشدند.
شکل ۳-۱٫ حلزون باغی
۳-۲) تشریح و آماده سازی گانگلیون عصبی جهت ثبت
آزمایشها بر روی نورونهای مجموعه گانگلیونی تحت مری[۴۶] انجام میگرفت (شکل ۳-۲). قبل از انجام آزمایش، به منظور ایجاد شرایط فیزیولوژیک یکسان و حصول اطمینان از فعال بودن جانور، آنها را درون ظرف آب قرار داده و پس از بیرون آمدن از صدف ابتدا صدف جانور بوسیله انبر استخوان شکن برداشته شده و سپس به کمک سوزن سر و پای حلزون بدون صدف روی چوب پنبه ثابت میشد. با ایجاد شکافی طولی در ناحیه گردن جانور، حلقه گانگلیونی دور مری شناسایی و از بدن خارج شده و به داخل محفظه ثبت با بستر سیلگارد و حاوی رینگر نرمال حلزون منتقل و سپس با سوزن حشره در این محفظه تثبیت میشد. نورونها در این مجموعه گانگلیونی بوسیله دو لایه بافت پیوندی احاطه شدهاند. بخش پشتی گانگلیون دارای اعصاب کمتری بوده و با برداشتن لایه های پیوندی در این ناحیه، توسط پنسهای بسیار ظریف در زیر استریومیکروسکوپ، نورونها آشکار میشدند.
شکل ۳-۲٫ گانگلیون تحت مری تثبیت شده در محفظه ثبت
۳-۳) محلول ها و داروها
محلول رینگر نرمال حلزون شامل (بر حسب میلی مولار):
NaCl (80)، (۱۰) CaCl2، MgCl2 (۵)، KCl (4)، HEPES (5) و Glocuse (10) بود (Taylor, 1987) و PH آن به کمک دستگاه PH متر و با بهره گرفتن از Trisma base در حد ۴/۷ تنظیم میگردید.
لینالول در یخچال نگهداری شده و قبل از انجام آزمایشها غلظتهای مناسب آن تهیه و در حین انجام آزمایش غلظتهای مورد نظر به محفظه ثبت سلولی افزوده میشد. سایر داروها شامل نیکل کلرید (مهار کننده غیر اختصاصی کانالهای کلسیمی) و نیفدیپین[۴۷] (مهار کننده کانال کلسیمی نوع L) و کلریترین (مهارکنندهی پروتئین کیناز C) و H89 (مهارکنندهی پروتئین کیناز A) میباشند که در یخچال نگهداری و مورد استفاده قرار گرفتند.
۳-۴) ثبت داخل سلولی
پتانسیلهای عمل خودبخودی و برانگیخته در شرایط کنترل و متعاقب تیمارهای مختلف با روش تثبیت جریان با بهره گرفتن از آمپلی فایر(npi, Germany) SEC-10LX ثبت گردید. میکروالکترودهای مورد استفاده از میکروپیپتهای دیواره نازک از جنس بروسیلیکات (USA) و با کمک یک میکروالکترود پولر افقی (Sutter Instrument, USA) تهیه میشد. الکترودها با محلول KCl سه مولار پر شده و نمونههای بدون نشت که ۵-۱ مگا اهم مقاومت داشتند جهت ثبت مورد استفاده قرار میگرفتند. یک سیم نقره با روکش کلرید نقره محلول داخل میکروالکترود شیشه ای را به ورودی پرهآمپلی فایر وصل میکرد. در تمام آزمایشها از یک پل آگار بعنوان الکترود مرجع استفاده میشد که محلول محفظهی ثبت را به پتانسیل صفر (زمین) وصل میکرد (شکل۳-۳).
پس از ورود الکترود به نورون، ثبت پایه برای حدود پنج دقیقه به عمل میآمد و درصورتی که نورون از نظر ویژگیهای الکتریکی غشاء دارای وضعیت مناسب و پایدار بود، ثبت پتانسیلهای غشائی در وضعیت تثبیت جریان در شرایط کنترل و متعاقب تیمارهای مختلف به عمل میآمد. دادههای ثبت شده توسط یک مبدل آنالوگ-دیجیتال HEKA, Germany)) رقمی شده و به کمک نرم افزار Patchmaster ذخیره میگردید و انالیز داده ها با نرمافزار fitmaster انجام میشد.
شکل ۳-۳٫ نمایی از وسایل ثبت داخل سلولی. ولتاژ غشاء ثبت شده توسط میکروالکترود (A) به ترتیب به آمپلی فایر، مبدل آنالوگ/ دیجیتال و دیجیتال/آنالوگ (B) و نهایتاٌ به کامپیوتر © منتقل میشود.
۳-۵) مراحل آزمایش
ابتدا فعالیت خودبخودی و برانگیخته سلول با تکنیک کلمپ جریان ثبت میشد. پس از انجام این ثبت در هر گروه داروهای مورد نظر به محیط خارج سلولی تزریق شده و مجدداٌ در محلول جدید، فعالیت خودبخودی و برانگیخته ثبت میشد.
جهت بررسی و مطالعه فعالیت خودبخودی نورونها در شرایط کنترل ابتدا به مدت ۵ دقیقه ثبت پایه در رینگر نرمال بعمل میآمد و فرکانس و ویژگیهای اسپایکهای خودبخودی نورونها ثبت میشد. سپس به منظور بررسی اثر مستقیم لینالول بر فعالیت الکتریکی سلول و نقش احتمالی آن در تحریکپذیری نورونی، این ماده با غلظتهای۱/۰ و ۲/۰ میلی مولار به محفظهی ثبت داخل سلولی افزوده میشد و همانند شرایط کنترل فعالیت خودبخودی و برانگیخته مورد مطالعه قرار میگرفت.
به منظور بررسی نقش کانالهای کلسیمی در رابطه با عملکرد لینالول، از مهار کنندههای این کانالها یعنی نیکل کلرید (مهار کننده غیر اختصاصی کانالهای کلسیمی) و نیفدیپین[۴۸] (مهار کننده کانال کلسیمی نوع L) و به منظور بررسی نقش کینازها از کلریترین (مهارکنندهی پروتئین کیناز C) و H89 (مهارکنندهی پروتئین کیناز A) استفاده شد.
۳-۶) پارامترهای الکتروفیزیولوژیک مورد مطالعه
پارامترهای الکتروفیزیولوژیک مورد بررسی در این مطالعه از قرار زیر میباشند:
پتانسیل استراحت غشاء (RMP)
آستانه پتانسیل عمل (Threshold)
فرکانس فعالیت الکتریکی خودبخودی
طول مدت پتانسیل عمل در پتانسیل آستانه (Action potential duration)
طول مدت فاصله بین پتانسیل عملها (Interspike interval)
سطح زیر منحنی پتانسیل عمل (Integral)
دامنهی پتانسیل عمل (AP amplitude)
دامنه ولتاژ پتانسیل متعاقب هیپرپلاریزان (AHP[49])
طول مدت دوره AHP (AHP Duration)
شیب فاز دپلاریزاسیون و رپلاریزاسیون پتانسیل عمل (D slope& Rslope)
فرکانس پتانسیل عمل در حین تزریق جریان مثبت
دوره مهار فعالیت متعاقب تحریک[۵۰](PSIP)
مقاومت ورودی سلول (input resistance)
شکل ۳-۴٫ نحوه اندازه گیری برخی پارامترهای پتانسیل عمل
۳-۷) آزمون آماری
اندازه گیری پارامترهای مورد نظر فعالیتهای الکتریکی ثبت شده به کمک نرم افزار Fitmaster انجام شد و به منظور مقایسه دادهها از آزمون آماری Repeated measure و تست Bonferroni استفاده شد. دادهها به صورت Mean ± SEM گزارش شده و اختلافهای با ۰۵/۰P< بعنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شدند.
فصل چهارم
نتایج
۴-نتایج
۴-۱) ویژگیهای فعالیت خودبخودی و برانگیخته نورونهای حلزون در شرایط کنترل
نورونهای گانگلیون تحت مری حلزون در رینگر نرمال دارای میانگین پتانسیل استراحت mV 16/2±۶۵/۴۲- و فعالیت ریتمیک خودبخودی منظم با میانگین فرکانس Hz 37/0±۴۷/۲ بودند. میانگین طول مدت پتانسیل عمل در آستانه پتانسیل عمل ms 96/2±۰۷/۱۵و متوسط فاصله بین دو پتانسیل عمل s 057/0±۴۵۵/۰ بود. دامنه و سطح زیر منحنی پتانسیل عمل بترتیب mV 54/3±۲۰/۷۲ و μVs 72/78±۷۶/۳۷۳ بود. پتانسیلهای متعاقب هیپرپلاریزاسیون (AHP)، دامنهای در حدود mV 58/0±۵۲/۶- داشتند و متوسط طول مدت این پتانسیلهای متعاقب s 015/0±۰۹۷/۰ بود. متوسط شیب فاز دپلاریزاسیون و شیب فاز رپلاریزاسیون پتانسیل عمل بترتیب mV/ms 77/1±۰۴/۱۳ و mV/ms 13/1±۳۰/۶- بود.
۴-۲) اثرات غلظتهای ۱/۰ و ۲/۰ میلی مولار لینالول بر ویژگیهای الکتروفیزیولوژیک نورونهای حلزون
۴-۲-۱) ویژگیهای پتانسیل عمل خودبخودی در حضور لینالول ۱/۰ میلیمولار
درحضور غلظتهای ۱/۰ میلی مولار لینالول در محلول خارج سلولی پتانسیل استراحت طی ۵ و ۱۰ دقیقه افزایش یافت و این تأثیر از نظر آماری بین دو زمان ۵ و ۱۰ دقیقه و کنترل به ترتیب با ۰۵/۰ P< و۰۱/۰ P< معنیدار بود. فرکانس پتانسیلهای عمل طی ۵ و ۱۰ دقیقه پس از کاربرد لینالول افزایش یافت که این افزایش بین زمانهای ۵ و ۱۰ دقیقه و کنترل با ۰۵/۰ P< معنیدار بود (شکل ۴-۱ و نمودار ۴-۱).
نمودار ۴-۱٫ نمودار مقایسه میانگین پتانسیل استراحت غشاء (A) و فرکانس پتانسیل عمل (B) در شرایط کنترل و در ۵ و ۱۰ دقیقه پس از افزودن غلظت ۱/۰ میلی مولار لینالول به رینگر حلزونی نرمال (۸=n). 05/0 P<*و ۰۱/۰ P<** در مقایسه با کنترل.