فرضیه نهم تحقیق عبارت از این بود که “رضایت مشتریان اثر مثبت و معنیداری بر اعتماد مشتریان دارد.” با توجه به نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل داده های تحقیق، این فرضیه تأیید شده است. به عبارتی رضایت مشتریان بر اعتماد مشتریان تأثیر معنیداری دارد. نتایج حاصل در رابطه با این فرضیه تحقیق با تحقیقات کولتر و کولتر (۲۰۰۳)، اولقا و ایگرت (۲۰۰۶) و کیم (۲۰۱۴) مطابقت دارد. ارتباط بین سه متغیر رضایت، اعتماد و وفاداری مشتری دور از ذهن نیست. بیشتر تحقیقات نیز رابطه بین این متغیرها را اثبات کرده اند. در برخی از تحقیقات اعتماد بهعنوان میانجی در رابطه بین رضایت و وفاداری مشتری آورده شده است. زیرا وقتی که مشتری از خدمات خاصی رضایت داشته باشد، به طور خودکار اعتماد وی به سازمان افزایش پیدا خواهد کرد و اگر این روند ادامه داشته باشد، وفاداری وی به سازمان موردنظر افزایش مییابد.
فرضیه دهم تحقیق عبارت از این بود که “رضایت مشتریان اثر مثبت و معنیداری بر وفاداری مشتریان دارد.” با توجه به نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل داده های تحقیق، این فرضیه تأیید شده است. به عبارتی رضایت مشتریان بر وفاداری مشتریان تأثیر معنیداری دارد. نتایج حاصل در رابطه با این فرضیه تحقیق با تحقیقات یی و همکاران (۲۰۱۱) هوات و آساکر (۲۰۱۳)، کیم (۲۰۱۴) و همچنین حسینی و احمدینژاد (۱۳۸۷)، سیدجوادین و همکاران (۱۳۸۹)، قرهچه و دابوئیان (۱۳۹۰)، مطابقت دارد.
فرضیه یازدهم تحقیق عبارت از این بود که “اعتماد مشتریان اثر مثبت و معنیداری بر وفاداری مشتریان دارد.” با توجه به نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل داده های تحقیق، این فرضیه تأیید شده است. به عبارتی اعتماد مشتریان بر وفاداری مشتریان تأثیر معنیداری دارد. نتایج حاصل در رابطه با این فرضیه تحقیق با تحقیقات کارچالیوتو و همکاران (۲۰۱۲)، ارجیش و همکاران (۲۰۱۲)، کیم (۲۰۱۴) و همچنین حسینی و احمدینژاد (۱۳۸۷) و رحیمنیا و همکاران (۱۳۹۱) مطابقت دارد.
هر پژوهش همواره با محدودیتهای چندی روبرو است. در این پژوهش نیز محدودیتهایی بر سر راه محقق وجود داشته است. در ادامه این محدودیتها آورده شده است:
عدم دسترسی به مشتریان آنلاین کارگزاریها: اولین و مهمترین محدودیت پژوهش این بود که بیشتر مشتریان و بهخصوص قشر تحصیلکرده مشتریان معمولاً بهصورت آنلاین فعالیت می کنند و کارگزاریها نیز به علت محافظهکاری لیست این مشتریان را در اختیار محقق قرار ندادند، بنابراین دسترسی به این دسته از مشتریان عملاً برای محقق در این بازه زمانی کم امکان پذیر نبود.
محدود کردن تحقیق به استان تهران: دومین محدودیت پژوهش این بود که شعبههایی از کارگزاریها در نقاط مختلفی از کشور فعالیت می کنند اما به دلیل اینکه بیشتر این شعب در پایتخت کشور واقع شدهاند و بیشترین سرمایه گذاران نیز در این منطقه جغرافیایی واقع هستند بنابراین جامعه آماری این تحقیق، محدود به استان تهران گردید. که ممکن است نتایج حاصل از این تحقیق با تحقیقات در سایر نقاط کشور متفاوت باشد.
محدودیت زمانی تحقیق: سومین محدودیت پژوهش این بود که ازنظر زمانی به دلیل اینکه محدودیت در زمان برای جمع آوری داده های تحقیق وجود داشت، ممکن است در این تحقیق نتایج آنطور که باید، منعکس نشده است، شاید زمان بیشتر از طرفی منجر به افزایش کیفیت مبانی نظری تحقیق و از طرف دیگر با افزایش تعداد نمونهها و درنتیجه کاهش خطای نمونه گیری منجر به افزایش کیفیت نتایج تحقیق میگردید.
محافظه کاری در پاسخ به سؤالات پرسشنامه ها: چهارمین محدودیت پژوهش این بود که برخی از مشتریان، کارکنان و برخی از خود کارگزاریها حاضر به همکاری کامل با محقق نبودند، شاید با عدم محافظه کاری و همکاری بیشتر مشتریان، کارکنان و شرکتهای کارگزاری نتایج حاصل بهتر میتوانست اهداف تحقیق را نمایان سازد.
با توجه به یافتههای حاصل از تجزیهوتحلیل داده ها و همچنین مباحث مطرحشده در قسمت بحث و نتیجه گیری، در ادامه پیشنهادهای کاربردی به مدیریت شرکتهای کارگزاری به منظور بهبود روند فعالیت این شرکتها و افزایش وفاداری مشتریان آنها ارائه گردیده است.
. ایجاد زیرساخت: به منظور ارائه خدمات مناسب به کارکنان کارگزاریها و کاهش تأخیر در ارائه این خدمات به آنها و برای افزایش توانایی خدمت کارکنان و افزایش رضایت آنها و در نهایت افزایش وفاداری مشتریان به سازمان، باید کار را با اقداماتی زیربنایی شروع کرد. به طوری که قوانین، سیاستها و دستورالعملهایی باهدف ارائه خدمات مناسب و اعتماد ساز برای کارکنان تدوین کرد و این موارد را نیز به اطلاع آنها رساند.
اشتراکگذاری اطلاعات با کارکنان: شرکتهای کارگزاری باید به مشتریان خود به منظور افزایش رضایت آنها اهمیت دهند، از آنجایی که اطلاعات قدرت به همراه می آورد یکی از بهترین شیوه ها به منظور افزایش ادراک کارکنان از مهم بودن آنها برای سازمان، مشارکت دادن کارکنان در اطلاعات حیاتی سازمان همچون فعالیتهای رقابتی، استراتژیها، طرحهای کسبوکار آینده، اطلاعات مالی و یا گزارشهای عملکرد افراد است.
حل و فصل دغدغه های کارکنان در کمترین زمان ممکن: پاسخگو بودن به مشکلات کارکنان و در دسترس بودن مدیریت سازمان، عامل مهمی در افزایش توانایی خدمت کارکنان است. برای انجام این کار بهترین روش درگیر کردن و استفاده از کمک فکری افراد است. چرا که با این روش اعتماد و اعتبار رهبر سازمانی به میزان قابلتوجهی افزایش مییابد.
آموزش کارکنان سازمان: یکی از عوامل مهمی که باعث افزایش ادراکات کارکنان از توانایی و دانش خدماتدهی مناسب خود به مشتریان شرکتهای کارگزاری میگردد، آموزش کارکنان سازمان است. به طوری که با افزایش توانایی خدمت کارکنان رضایت و تعهد سازمانی آنها نیز در این شرکتها افزایش خواهد یافت.
ایجاد کار و محیط کاری متناسب: زمانی که کارکنان از کاری که انجام می دهند، محیطی که در آن کار می کنند، دستمزدی که دریافت می کنند و از روابط کاری با سرپرستان و همکاران خود حس رضایت داشته باشند، علاقه آنها به سازمان افزایش یافته، عملکرد آنها بهبود و نرخ جا به جایی و ترک خدمت آنها کاهش خواهد یافت. بنابراین در درازمدت کارکنان حرفهای تر و باکیفیت مناسب به مشتریان خدمات ارائه خواهند داد به طوری که این خدمات ارزش هزینهای که مشتری می کند را داشته باشند.
استخدام کارکنان حرفهای: حرفهای بودن کارکنان یکی از عاملهای مهمی است که مشتریان شرکتهای کارگزاری به آن توجه عمدهای دارند، کارکنان حرفهای و تحصیلکرده سازمانی حرفهای را به ارمغان خواهند آورد. بنابراین منجر به افزایش اعتماد مشتریان به سازمان خواهند شد.
ارائه کیفیت برتر: کیفت خدماتی که مشتریان از کارگزاریها دریافت می کنند باید برتر از رقبای آنها باشد زیرا که یکی از عاملهای مهم مورد نظر مشتریان کیفیت خدمات است. کیفیت خدمات مناسب منجر به رضایت مشتریان کارگزاریها خواهد شد.
قیمت مناسب خدمات: ارزش ادراکی مشتریان از قیمت خدمات کارگزاریها تنها عاملی است که هم منجر به افزایش رضایت مشتریان از شرکتهای کارگزاری و هم منجر به اعتماد مشتریان به شرکتهای کارگزاری خواهد شد. بنابراین توجه به قیمت خدمات نسبت به رقبا یکی از مهمترین نکاتی است که کارگزاریها باید به آن توجه نمایند.
شناسایی و رفع نیازها و انتظارات مشتری: ارائه خدمات مناسب با در نظر گرفتن نیازها و انتظارات مشتریان یکی از عوامل مهمی است که منجر به افزایش اعتماد و وفاداری مشتریان به سازمان میگردد. بنابراین سازمانها باید با شناسایی نیازها و انتظارات مشتریان سعی در رفع این نیازها داشته باشند. از جمله اینکه آموزشهای لازم را به کارکنان در جهت تطابق خدمات آنها با انتظارات مشتریان ارائه دهند تا موجبات افزایش اعتماد و وفاداری در آنها را ایجاد نمایند.
صداقت با مشتریان سازمان: امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که سازمانهای صادق با شیوه درست مدیریتی خود، منجر به افزایش فروش و خرید دوباره مشتریان از سازمان مورد نظر میگردند. رهبران سازمانی که توانایی گفتار صادقانه حتی در اطلاعرسانی اخبار بد به مشتریان را داشته باشند، خواهند توانست در بلندمدت روابط و اعتماد را در بین مشتریان و سازمان توسعه دهند. بنابراین مدیران کارگزاریها باید سعی کنند که اعتماد مشتریان خود را به منظور حفظ روابط بلندمدت و افزایش وفاداری در آنها را به دست آورند.
به منظور توسعه کار تحقیقاتی و به منظور عرضه راهکارهایی به محققان در جهت توسعه مدل زنجیره سود خدمات در کشور، در ادامه پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ارائه میگردد.
استفاده از مدل زنجیره سود خدمات در سازمانهای خدماتی دیگر
بررسی رابطه بازاریابی داخلی بر بازاریابی خارجی در صنعت خدمات مالی
بررسی عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان و وفاداری کارکنان شرکتهای کارگزاری
بررسی ابعاد دیگری از کیفیت خدمات داخلی در مدل زنجیره سود خدمات کارگزاریها
بررسی ابعاد دیگری از ارزش درک شده خدمات در مدل زنجیره سود خدمات کارگزاریها
در این فصل از پایان نامه به بحث و نتیجه گیری پیرامون یافتههای حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق پرداخته شد. در ابتدای فصل تفسیر نتایج حاصل از سؤالات جمعیتشناختی آورده شد. پسازآن بحث و نتیجه گیری مطرح گردید و فرضیه های تحقیق به طور جداگانه مورد بحث و بررسی واقع شدند. قابلیت اعتماد بهعنوان متغیری مطرح شد که بهطور مستقیم بر وفاداری مشتریان، قابلیت خدمت و رضایت کارکنان مؤثر است. همچنین بیشتر فرضیه های تحقیق به طور کامل تأیید شدند. در ادامه محدودیتهای تحقیق مطرح شده و مهمترین محدودیت تحقیق عدم دسترسی محقق به مشتریان آنلاین در زمان محدود ذکر گردید. پسازآن پیشنهادهای کاربردی به مدیران شرکتهای کارگزاری بهمنظور بهبود روند فعالیتها و افزایش وفاداری مشتریان ارائه گردید. در پایان نیز پیشنهادهای چندی بهمنظور توسعه کار تحقیقاتی و توسعه مدل زنجیره سود خدمات به دیگر بخشها مطرح شد.
منابع و مآخذ
آذر، عادل، (۱۳۸۱)، “تحلیل مسیر و علتیابی در علم مدیریت"، مجله مجتمع آموزش عالی قم، شماره ۱۵، صص ۵۹-۹۶٫
آذر، عادل، صالحآبادی، علی، و تاجمیرریاحی، حامد، (۱۳۹۱)، “بررسی کارایی شرکتهای کارگزاری بر اساس معیارهای عملکرد حرفهای". فصلنامه بورس اوراق بهادار، شماره ۱۹، صص ۸۵-۱۰۳٫
اعرابی، سید محمد، و اکرمی، احمد، (۱۳۸۲)، “ارتباط بین کیفیت خدمات دریافتی کارکنان سازمان با قابلیت خدمترسانی آنها به مشتری". فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره ۴۰، صص ۲۷۳-۲۹۲٫
امیری، مقصود، یزدانی، حمیدرضا، و اکرام نصرتیان، نسیم، (۱۳۸۷)، “سنجش کیفیت خدمات داخلی و سطح بازاریابی درونی شرکت گاز تهران بزرگ و ارتباط اقدامات بازاریابی درونی آن باکیفیت خدمات خارجی"، دانش مدیریت، شماره ۸۱، صص ۳-۱۸٫
باسامی، احمد، چیذری، محمد، عباسی، عنایت، (۱۳۹۲)، “تأثیر ویژگیهای فردی و رضایت شغلی بر تعهد سازمانی کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان کردستان"، مجله پژوهشهای ترویج و آموزش کشاورزی، شماره ۱، صص ۸۱-۹۶٫
جواد شیخ، محمد، خدامرادی، سعید، و جلیل زاده، محمد، (۱۳۹۰)، “ارزیابی عملکرد شرکتهای کارگزاری بورس و اوراق بهادار تهران با بهره گرفتن از AHP فازی و TOPSIS"، چشمانداز مدیریت مالی و حسابداری، شماره ۳، صص ۸۳-۱۰۵٫
حافظ نیا، محمدرضا، (۱۳۸۲)، “مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی“، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، تهران.
حسنقلیپور، طهمورث، اسفیدانی، محمدرحیم، ساجدی فر، علیاصغر، و محمدی، ابراهیم، (۱۳۹۱)، “تأثیر کیفیت خدمات الکترونیکی در ایجاد اعتماد و رضایت مشتریان بر خط در صنعت خدمات مالی: مطالعه شرکتهای کارگزاری فعال در بورس اوراق بهادار تهران"، فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین، شماره ۲۹ و ۳۰، صص ۵۷-۷۷٫
حسینی، میرزاحسن، و احمدینژاد، مصطفی، (۱۳۸۷)،"بررسی تأثیر رضایتمندی مشتری، اعتماد مشتری به نام تجاری و ارزش ویژه نام تجاری در وفاداری رفتاری و نگرشی مشتری (مطالعۀ موردی بانک رفاه)"، بررسیهای بازرگانی، شماره ۳۳، صص ۴۲-۵۱٫
خاکی، غلامرضا، (۱۳۷۸)، “روش تحقیق با رویکردی به پایاننامه نویسی“، چاپ اول، کانون فرهنگی انتشارات درایت، تهران.
دموری، داریوش، و فرید، داریوش، (۱۳۹۰)، “ارزیابی و تجزیهوتحلیل عوامل مؤثر بر رضایت سرمایه گذاران بهعنوان مشتریان شرکتهای کارگزاری بورس اوراق بهادار تهران (مطالعه موردی: بورسهای منطقهای تهران، اصفهان و یزد)"، مدیریت بازرگانی، شماره ۸، صص ۶۱-۸۰٫
رحیم نیا، فریبرز، هرندی، عطاالله، و فاطمی، سیده زهرا، (۱۳۹۱)، “تأثیر کیفیت رابطه با مشتری بر کیفیت ادراکشده و وفاداری مشتریان (موردمطالعه: هتلهای پنج ستاره کلانشهر مشهد)"، پژوهشهای مدیریت عمومی، شماره ۱۷، صص ۸۳-۱۰۱٫
رنجبریان، بهرام، رشید کابلی، مجید، صنایعی، علی، و حدادیان، علیرضا، (۱۳۹۱)، “تحلیل رابطه بین ارزش درک شده، کیفیت درک شده، رضایت مشتری، قصد خرید مجدد در فروشگاههای زنجیرهای تهران"، مدیریت بازرگانی، شماره ۱۱، صص ۵۵-۷۰٫
ساعتچیان، وحید، قنبرپور نصرتی، امیر، رسولی، سید مهدی، و پورسلطانی زرندی، حسین، (۱۳۹۱)، “ارتباط بین رضایت شغلی، تعهد سازمانی و کیفیت خدمات داخلی در فدراسیونهای منتخب"، دو فصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی، شماره ۲، صص ۱۳۷-۱۴۷٫
سرمد، زهره، بازرگان، عباس، حجازی، الهه، (۱۳۹۱)، “روشهای تحقیق در علوم رفتاری“، چاپ بیست و چهارم، نشر آگه، تهران.
مقیاس
ضریب
معنی داری
آمادگی اعتیاد کل
۲۷/۰
۰۶۵/۰
عامل فعال
۳۹/۰
۰۰۶/۰
عامل منفعل
۲۶/۰
۰۷۱/۰
نتایج مندرج در جدول ۲-۳ نشان دهنده عدم وجود همبستگی بین آمادگی اعتیاد کل و عامل منفعل آن با مقیاس سازه بوده و ضریب همبستگی عامل فعال با مقیاس سازه ۳۹/۰ است که در سطح ۰۰۶/۰P= معنی دار است. بنابراین آمادگی اعتیاد فعال از اعتبار سازه رضایت بخشی برخوردارست اما آمادگی اعتیاد منفعل و کل از اعتبار سازه مناسب برخوردار نیستند، شاید به این علت که سوال مورد نظر بیشتر به عامل فعال آمادگی اعتیاد مربوط بوده است.
سیاهه سرشت و منش
در این پژوهش، برای اندازه گیری نوجویی از فرم کوتاه سیاهه مزاج و منش کلونینجر استفاده شد. این سیاهه توسط کلونینجر (۱۹۹۱) و بر اساس نظریه سیستمهای زیستی ـ روانی تهیه شده است. فرم کوتاه سیاهه سرشت و منش شامل ۱۲۵ عبارت و دو مولفه مزاجی (نوجویی، آسیبگریزی، پاداشخواهی و پشتکار) و مولفه منش (خودگردانی، همکاری و تعالیبخشی خود) و در مجموع ۲۵ مقیاس است (کاویانی، ۱۳۸۲).
اولین بار کاویانی و حق شناس (۱۳۷۹) به انطباق و هنجاریابی این پرسشنامه در جامعه ایرانی پرداختند و نتایج نشان دادند که فرم فارسی پرسشنامه تی .سی .آی ـ ۱۲۵ می تواند ابعاد چهارگانه سرشت و ابعاد سه گانه منش (مبتنی بر نظریه کلونینجر) را در جمعیت ایرانی مورد سنجش قرار دهد. در پژوهش حاضر از ماده های مربوط به خرده مقیاس نوجویی (۱، ۱۰، ۱۴، ۲۴، ۳۶، ۴۴، ۴۷، ۵۱، ۵۳، ۵۹، ۶۰، ۶۳، ۷۱، ۷۶، ۷۷، ۹۹، ۱۰۳، ۱۰۵، ۱۰۶، ۱۲۵) یکی از مولفه های سرشت استفاده شده است. این خرده مقیاس دارای چهار زیر مقیاس هیجان جویی، تکانه ای، ولخرجی و بی نظمی است.
نحوه نمره گذاری پرسشنامه
ماده های زیر مقیاس های هیجان جویی، تکانه ای، ولخرجی و بی نظمی به ترتیب شامل (۱، ۱۴، ۴۷، ۶۰، ۱۰۳، ۱۲۵)، (۱۰، ۳۶، ۵۱، ۵۳، ۶۳، ۷۱، ۱۰۳)، (۲۴، ۵۹، ۷۶، ۱۰۶) و (۴۴، ۷۷، ۹۹) است. در ضمن ماده های ۱۴، ۳۶، ۴۷، ۵۳، ۶۳، ۷۶، ۷۷، ۱۰۶ مقیاس نوجویی به صورت معکوس نمره گذاری می شود. فرد باید در مقابل هر عبارت واژه «صحیح (۱) یا غلط (۰)» را علامت بزند. حداقل و حداکثر نمره به ترتیب ۰ و ۲۰ است.
اعتبار و پایایی سیاهه سرشت و منش کلونینجر
ضریب پایانی فرم کوتاه سیاهه سرشت و منش به روش بازآزمایی با فاصله زمانی دو هفته برای مولفه نوجویی ۹۶/۰ به دست آمده است (کاویانی و حقشناس، ۱۳۷۹). همچنین کاویانی و پورناصح (۱۳۸۴) نیز با بهره گرفتن از همین روش با فاصله زمانی یک تا دو ماه برای مولفه نوجویی، ضریب پایایی ۷۵/۰، و با بهره گرفتن از روش همسانی درونی، ضریب پایایی ۷۲/۰ را گزارش کردند. در مطالعه پورشهباز و همکاران (۱۳۸۴)، پایایی مولفه نوجویی در این سیاهه به روش آلفای کرونباخ ۷۴/۰ به دست آمده است.
در پژوهش حاضر پایایی آن نیز در نمونه جداگانه با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید. نتایج پایایی مولفه نوجویی در جدول ۳-۳ ارائه شده است.
جدول ۳-۳: ضرایب آلفای کرونباخ مولفه نوجویی از سیاهه سرشت و منش کلونینجر در پژوهش حاضر
مقیاس
ضریب آلفای کرونباخ
تعداد
مولفه نوجویی
۷۱/۰
۴۸
مقیاس هیجان خواهی
۲-۸-۴٫انواع پلیمرها بر اساس منبع تهیه
پلیمرها را به سه گروه عمده تقسیم میکنند
۱٫بیوپلیمرها یا پلیمرهای طبیعی مانند سلولز ، نشاسته ، پروتئینها و …
۲٫پلیمرهای معدنی مانند الماس ، گرافیت ، اکثر اکسیدهای فلزی و …
۳٫پلیمرهای سنتزی پلیمرهایی هستند که منشأ آنها عموماً مونومرهایی از نفت خام و قطران زغال سنگ است
۲-۸-۵٫انواع روشهای پلیمریزاسیون
معمولاً سنتز پلیمرها به دو صورت انجام میگیرد:
۲-۸-۵-۱٫پلیمریزاسیون افزایشی[۳۷]:
در این نوع پلیمریزاسیون ، از ترکیباتی که باند دوگانه (C ═ C) دارند، پلیمر میسازند مثل تولید پلی اتیلن از اتیلن. C2H4 → (─ C2H4 ─)n پیوند دوگانه در معرض حمله به وسیله رادیکال آزاد یا آغازگرهای یونی قرار میگیرد و یک مرکز فعال جدید را ایجاد مینماید. این مرکز فعال، یک زنجیر در حال رشد را به وجود می آورد و مرکز فعال نهایتاً به وسیله یک واکنش پایانی خنثی می شود. مولکولهای مونومر با گذشت زمان به زنجیر در حال رشد اضافه میشوند. واکنش، محصول حذف نخواهد داشت. این نوع پلیمریزه شدن در سه مرحله متفاوت، آغاز، انتشار و پایان صورت میگیرد.
۲-۸-۵-۲٫پلیمریزاسیون تراکمی[۳۸]
اگر در یک پلیمریزاسیون ، بر اثر واکنش مونومرها با هم ، مولکولهای کوچکی مثل H2O و NH3 و … خارج شوند، این نوع پلیمریزاسیون را تراکمی مینامند.
۲-۹٫پلیمرهای قالب مولکولی[۳۹]
پلیمرهای قالب مولکولی از مسائل تحقیقاتی مهم یک دهه اخیر محسوب میشوند. این مواد که به آنها آنتی بادیهای مصنوعی هم گفته میشود، به گونه ای ساخته میشوند که با توجه به ویژگیهای مولکولی مواد، به شکل قالب آنها درآمده و فقط ماده مورد نظر را جذب میکنند و به همین علت هم پلیمر قالب مولکولی نام گرفتهاند.
ویژگیهای استثنایی این مواد آنها را برای استفاده در حسگرهای شیمیایی دارورسانی، جداسازی مواد و اندازه گیری دارو مناسب کرده است. ضمن آن که با بهره گرفتن از پلیمرهای قالب مولکولی میتوان ١٠٠ تا ١٠٠٠ برابر بهتر از روشهای معمول آزمایشگاهی، غلظت مواد مورد نظر در خون یا ادرار را اندازه گیری کرد.
ظهور پلیمرهای قالب مولکولی مربوط به اوائل قرن ۱۹ است و فعالیتهای مقدماتی آن توسط شیمیدان روسی پولیاکو[۴۰] انجام شد. به دنبال آن تئوری در مورد تنوع تشکیل آنتیبادیها در رویارویی با آنتیژنهای فعال زیستی توسط پائولینگ ارائه شد. طبق تئوری پائولینگ هر واحد ساختاری از آنتیبادی قادر است ساختار سه بعدی خود را در جهتیابیها و برهمکنشهای ممکن با آنتیژن تغییر دهد. بنابراین آنتیبادی با نقاط نقش شده آنتیژن که به عنوان مولکول هدف یا الگو به کار میرود، ترکیب می شود که بعدها این تئوری در پلیمرهای قالب مولکولی به کار گرفته شد.(Liu, Feng et al. 1999)22 (Huse, Böhme et al. 2002)23 ایده ساخت آنتی بادیهای مصنوعی به روش پلیمریزاسیون از سالها قبل وجود داشته است، اما تلاشهای جدی برای ساخت این نوع مواد به سه دهه اخیر مربوط میشود. در سال ١٩٨١ برای اولین بار قالب گیری مولکولی به روش غیر کووالانسی توسط کلاً مسباخ و همکارانش در سوئد به طور موفقیت آمیزی انجام شد.آنها نشان دادند با مخلوط کردن مونومر عاملی و مولکول الگو، اتصالات غیر کووالانسی سریعاً شکل میگیرد و با ادامه پلیمریزاسیون، قالب گیری مولکولی به نحو مطلوبی انجام میشود. امروزه این پلیمرها کاربردهای مختلفی دارند که میتوان به تهیه ستونهای کروماتوگرافی، کاتالیزور واکنشها و طراحی حسگرهای شیمیایی اشاره کرد..
در تحقیقات انجام شده در زمینه پلیمرهای قالب مولکولی، جدای از اهمیت مولکولهای الگوی به کار رفته (داروها، سموم، ترکیبات آلی، کاتیونها و…) توسعه دانش فنی ساخت پلیمرهای قالب مولکولی یاMIP بسیار حائز اهمیت است این پلیمرهای هوشمند، پلیمرهای سنتزی با گزینش پذیری بالا برای مولکول الگو هستند. با توجه به مزایایی نظیر گزینش پذیری، آزادی عمل برای طراحی مولکولی، پایداری مکانیکی و شیمیایی، سادگی و ارزان قیمت بودن، تحقیقات گسترده در این زمینه صورت گرفته که منجر به کاربردهای متعدد این تکنیک شده است. (Stevenson 1999)24
اهمیت دیگر پلیمرهای قالب مولکولی در روشهای جداسازی و اندازهگیری داروها، سادگی این روشها و امکان اتوماسیون روشهاست. به طور معمول برای اندازه گیری ماده در سرم یا خون باید با روش استخراج مایع مایع دارو را از سیال استخراج کرد که این روش به مقدار زیادی حلال آلی نیاز دارد که پر هزینه بوده و از نظر محیط زیستی نیز مضر است. یکی از کاربردهای دیگر این پلیمرهای هوشمند در دارورسانی برای رهاسازی کنترل شده دارو است. شاید در آیندهای نزدیک بتوان از این پلیمرها برای دارورسانی هدفمند به سلولهای سرطانی در بدن استفاده کرد.
۲-۹-۱٫مزایای پلیمرهای قالب مولکولی
۱) به آسانی تهیه میشوند.
۲) پایداری شیمیایی و دمایی بالایی دارند.
۳) امکان تهیه آنها در اشکال مختلف و در شرایط متفاوت وجود دارد.
۴) برای مولکولهای زیستی میتوانند استفاده شوند.
۵) قابل نگهداری در بازه زمانی طولانی است به طوری که خواص فیزیکی و شیمیایی اصلی خود را حفظ میکند.
۶)به دفعات قابل استفاده است بدون آنکه کارایی آن کاهش یابد
۷)هزینه تهیه و نگهداری آن پایین است
۲-۹-۲٫عوامل سازنده یک پلیمر قالب مولکولی
مونومر عاملی
عامل ایجاد کننده اتصالات عرضی
مولکول هدف(قالب)
آغازگر
حلال
MIT[41] یک تکنیک برای ساخت گیرنده های مصنوعی با پیش فرض انتخابی و ویژه برای یک ماده معین که به عنوان یک ترکیب ایده آل در موارد کاری متفاوت قابل استفاده است.قالب مولکولی؛ ماتریکس پلیمرهای بدست آمده از تکنولوژی قالب گیری مولکولی به عنوان تشخیص دهنده قوی برای شناخت عناصر طبیعی بکار می روند و همانند آنتی بادیها و گیرنده های بیولوژی هستند همچنین در جداسازی و آنالیز نمونه های پیچیده ای همچون سیالات بیولوژی و نمونه های محیط زیستی مفید میباشند.
پلیمر قالب مولکولی بر اساس شکل گیری یک کمپلکس بین یک مولکول هدف(قالب) و یک مونومر است. در حضور مقدار زیادی از عوامل اتصال دهنده یک شبکه پلیمر سه بعدی شکل میگیرد بعد از اتمام مرحله پلیمریزاسیون قالب از پلیمر جدا میشود شکل و اندازه و عوامل شیمیایی قسمت تشخیص دهنده مکمل مولکول قالب میباشد..معمولاً اثرات متقابل درون مولکولی شبیه پیوندهای هیدروژنی ؛ دو قطبی– دو قطبی و اثرات یونی بین مولکول قالب و گروه عاملی حاضر در ماتریکس پلیمر عوامل موثر تشخیص مولکولی را ایجاد میکنند. بنابراین پلیمر حاصل تنها مولکولهای قالب را تشخیص داده و به صورت انتخابی پیوند میدهد.
پلیمرها باید نسبتاً سخت باشند تا مکانهای خالی ایجاد شده پس از حذف مولکول هدف، دوام داشته از طرف دیگر باید انعطافپذیر هم باشند تا بتوانند مولکولهای قالب گیری شده اولیه را رها سازند و بعد از آن بتوانند مولکولهای هدف را دوباره جذب سطحی کنند و تعادلی سریع بین دو حالت برقرار باشد. پس با دو وضعیت متضاد روبرو هستیم که نیازمند بهینهسازی دقیق است.گاهی سنتز و طراحی MIP سخت است و این تنها به خاطر تعدد متغیرهای درگیر در فرایند است و نیازمند توجه به ماهیت و کیفیت مونومرهای عاملی، عوامل اتصال عرضی، حلالها و آغازگرها و نیز توجه به مدت و دما و طول فرایند پلیمریزاسیون و نحوه شروع میباشد.(Alizadeh 2010)25
علاوه بر این پارامترها، بهینهسازی محصول نهایی با این همه متغیر سخت است چرا که تغییر در برخی از این متغیرها بر روی ویژگیهای ریخت شناسی و شیمیایی پلیمرهای قالب مولکولی اثرگذار است.
(۲-۶).تصویر کلی از پلیمریزاسیون قالب مولکولی
۲-۹-۲-۱٫مونومر عاملی
نسبت درست بین مولکول الگو ومونومراز اهمیت زیادی برخوردار میباشد چرا که این نسبت در تعداد حفرها تشکیل شده تأثیر دارد مشخص شده است که نسبت بالاتر مونومر به مولکول الگو منجر به ایجاد محلهای گزینش پذیر بیشتری برای جذب سطحی خواهد شد.اگر اتصال بین مونومر و مولکول قالب از نوع کووالانسی باشد نسبت بین مونومر و قالب تنها توسط مکانهای فعال در قالب تعیین میشود و افزایش نسبت تأثیری در تشکیل حفرهای مولکولی ندارد. با توجه به برهم کنش غیر کووالانسی بین مونومر و قالب تأثیر تعداد عوامل برهمکنش کننده بر تعداد پیش پلیمر تشکیل شده و تعداد محلهای اتصال و اگر در نظر بگیریم که متناظر با افزایش تعداد محلهای اتصال در پلیمر قالب مولکولی در نهایت افزایش فاکتور گزینش پذیری و انتخابگری در هر گرم از پلیمر را خواهیم داشت.اهمیت تناسب بین مونومر و قالب و بهینه کردن ان مشخص میشود.(Stevenson 1999)24
نسبت مرسوم مونومر به مولکول الگو، ۱:۴ است که در برخی از موارد، مقادیر بیشتری از مونومر نیز گزارش شده است. مشخص شده است که نسبت بالاتر مونومر به مولکول الگو منجر به ایجاد محلهای گزینش پذیر بیشتری برای جذب سطحی خواهد شد.(Nicholls, Andersson et al. 2009)26
ماهیت مونومر و قالب هم اهمیت دارد. ماهیت مونومر و مولکول الگو به گونه ای با هم متناسب باشند (به طور مثال یکی دهنده پیوند هیدروژنی باشد و دیگری پذیرنده پیوند هیدروژنی) تا به حداکثر قابلیت تشکیل کمپلکس و در نهایت قالب گیری مناسب نائل آییم.
(۲-۷) .مونومرهای رایج برای تهیه پلیمرهای قالب مولکولی
۲-۹-۲-۲٫مولکول هدف (قالب)
مولکول قالب مانند هسته مرکزی در پلیمر میباشد.برهمکنشهای بین مولکول قالب و مونومر تعیین کننده تعداد حفرها و کیفیت تشکیل آنها است.مولکول قالب باید طی فرایند پلیمریزاسیون پایدار باشد و خواص فیزیکی و شیمیایی اولیه خود را حفظ کند .همچنین فاقد برهمکنش شیمیایی با هر یک از اجزا باشد.
یکی از جذابیتهای روش قالب گیری کردن مولکولها این است که گستره وسیعی از آنالیتها را شامل می شود البته مشکل اینجاست که برخی از الگوها را هم نمی توان در شرایط پلیمریزاسیون قالب گیری کرد. آنچه رایج است استفاده از مولکولهای کوچک است، اما در مورد مولکولهای بزرگ مانند پروتئینها قالب گیری دشوارتر است. دلیل اولِ آن، این است که الگوهای بزرگ سخت میباشند و از این رو حفرههای اتصالِ کاملاً واضح و مشخصی را در طی فرایند پلیمریزاسیون ایجاد نخواهند کرد. علاوه بر این ساختار بیومولکولهای بزرگ مثل پروتئینها در شرایط دمایی و نوری در طی فرایند پلیمریزاسیون ممکن است آسیب ببینند و تخریب شوند. از طرف دیگر نفوذ مولکولهای بزرگ مثل پپتیدها و پروتئینها در شبکه پلیمر و جذب سطحی شدن در محلهای قالب گیری شده بسیار دشوار است.(Turiel and Martín-Esteban 2010)27
مبحث دوم: سایر طرق پیشگیری
شناخت ریشه ها و راهکارهای مقابله با ناهنجاری های اجتماعی از جمله بدحجابی و روابط ناسالم بین زنان و مردان، بدون بازکاوی سایر پدیده های مرتبط نمی تواند نتیجه ای دقیق و علمی داشته باشد. چرا که مقولات اجتماعی پیوندوثیق و معناداری را با پدیده های فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی داشته و رابطه ای علت و معلولی بین آن ها حاکم است[۱۷۶].
بنابراین همان طور که در بحث بازشناسی ریشه ها و عوامل به وجود آوردنده ی بدحجابی (به عنوان یکی از ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی) عناصر و پدیده های مرتبط مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت، در این بخش از مطالب نیز نحوه ی دخالت سایر پدیده های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی وحقوقی در تعیین و ترسیم راه های برون رفت از معضل مذکور را مورد تأکید و توجه قرار می دهیم.
بدون تردید، بعد از شناخت علل و مجاری عمده ی رشد و توسعه ی فساد و بدحجابی، از تجزیه و تحلیل تفصیلی در این بخش از مطالب بی نیاز خواهیم بود ، لذا در این جا به طور مختصر به ارائه ی فهرستی از ابزار و روش های درمان معضل یاد شده می پردازیم:
تدوین سیاست ها و راهبردهای کلان فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اولین و بنیادی ترین اقدام لازم در جهت مقابله با ناهنجاری های اجتماعی و از جمله بدحجابی و روابط ناسالم زنان و مردان در جامعه به شمار می آید. چرا که ایجاد انسجام، ثبات، هماهنگی بین نهادهای اجرایی، قانونگذاری، قضایی، علمی و آموزشی و ایجاد شفافیت و سرعت و دقت( در فرایند) برخورد با معضلات اجتماعی بدون تدوین و ارائه ی برنامه ای نظام مند و برآمده از قانون اساسی امری ناممکن خواهد بود.
قانون اساسی به عنوان رساله ی عملیه ی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مبنایی ترین منبع قابل اتکا و محوری ترین معیار برای تدوین و تنظیم راهبرد کلان در حوزه های مختلف می باشد، که نباید به بهانه های مختلف نظیر دین فربه تر از قانون است و یا سخن و کلام پیامبر برتر از مصوبات و نظرات خبرگان قانون اساسی است و یا به بهانه های مدرنیزه کردن کشور و رونق اقتصادی و توسعه یافتگی و … به حاشیه رانده شود.
تحقیر و تحمیق زنان در طول تاریخ و تبعیض جنسیتی علیه آنان باعث گردیده بسیاری از زنان که توان مقاومت در برابر ظلم مضاعف را نداشته اند، خود را در مقایسه با مردان موجودی فرو دست و درجه دوم تلقی نموده و بعضاً در بستر اختلالات روحی، روانی و ناهنجاری های رفتاری و از همه دردناک تر درگرداب عقده ی حقارت دست و پا بزنند.
خودنمایی، خودآرایی، به نمایش گذاردن زیبایی های تن، آرایش های غلیظ و مضحک و بی حجابی تنها بخشی از آثار و عوارض شوم احساس خود کم بینی و عقده ی حقارت است که در بین گروهی از دختران و زنان جوان شایع گردید لذا برای مقابله با معضل خودآرایی و بدحجابی نباید از ریشه کن نمودن عوامل زمینه ساز عقده ی حقارت بانوان غفلت نمود..
ترسیم و تثبیت مقام و منزلت واقعی زنان و نقش سازنده و حیاتی آنان در خیزش ها، نهضت ها و حرکت های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، علمی و هنری و معرفی و ارائه ی الگوهای عینی با کرامت از بین زنان قهرمان در حوزه های مختلف ملی، مذهبی نقش بسیار مهمی در خشکاندن ریشه های فساد، بدحجابی و ناهنجاری های اجتماعی ناشی از تحقیر و تحمیق زنان داشته و دارد.
به همین دلیل در فرهنگ دینی و قرآنی قدر وقیمت زنان ( به دلیل ظلم های تاریخی فراوانی که به آنان روا داشته شده) مورد تاکید و توجه خاص بوده و سفارش های زیادی در خصوص پاسداری از منزلت، کرامت، عفت و پاکدامنی و از بین بردن عوامل تبعیض و تحقیر علیه آنان به عمل آمده است.
۳) استفاده از رسانه های الکترونیکی ،بویژه تلویزیون ، اینترنت ،ماهواره را در محیط خانه ضابطه مند کنید. بسیاری از آلود گی های رفتاری واخلاقی از جمله نمایش وآرایش وبد حجابی وروابط نا مشروع ، محصول تبلیغات وتلقینات این گونه ابزار وادوات تبلیغی ورسانه ای می باشد .لذا پدران ومادران مسئول وآگاه همانطور که از تهیه ی اطعمه واشربه مسموم وآلوده برای فرزندانشان خود داری می کنند، می باید از اشاعه سموم رسانه ای درفضای خانواده نیز بشدت پیشگیری نمایند.
۵).مشارکت هدفمند زنان در جامعه
حضور و مشارکت مستمر، فعّال و ضابطه مند زنان در اداره ی امور جامعه، از اصلی ترین
پیش شرط های تعالی و تکامل اجتماعی، فرهنگی بانوان و ریشه کن نمودن عوامل تحقیر و تبعیض علیه آنان به شمار می آید.
بدون مشارکت مشروع و مطلوب زنان در عرصه های مختلف اجتماع، چگونه می توان از امکانات عمومی، سرمایه های ملی اعم از دانشگاه ها، ورزشگاه ها ، مراکز علمی، فرهنگی و اقتصادی و سیاسی کشور به طور عادلانه و به دور از رویکرد جنسیتی بهره برداری نمود.
مخالفت با حضور سالم و سودمند زنان در جامعه (از سوی متحجران و متجددان سکولار) مانع رشد و بالندگی و ارتباط زنان با اقشار و طبقات علمی ، فرهنگی و اجتماعی و نیز باعث عدم دسترسی و بهره برداری جامعه از قابلیت ها و توانمندی های ویژه آنان خواهد شد.
بنابراین همه ی نهادهای رسمی و غیر رسمی جامعه، ضمن تأیید و تضمین نقش مادری و همسری زنان در کانون خانواده در جهت تعلیم و تزکیه ی نسلی پوینده و مؤمن می بایست زمینه های حضور و مشارکت زنان در جامعه را فراهم سازند تا از این طریق موجب کاهش تحقیرها و تبعیض های ناروا علیه زنان و مانع گسترش عوارض ناشی از احساس خود کم بینی آنان از جمله بد حجابی و خودآرایی و تظاهر به فساد در جامعه شوند.
۶).اجرای دقیق اصول فراموش شده قانون اساسی
در سطور آغازین قانون اساسی چنین آمده است: زنان به دلیل ستم بیشتری که تاکنون در نظام طاغوتی متحمل شده اند، استیفای حقوق آنان بیشتر خواهد بود. (زن به عنوان عضو اصلی خانواده) از حالت شیئی بودن و ابزار کار بودن در خدمت اشاعه ی مصرف زدگی و استثمار خارج شده، ضمن باز یافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسان های مکتبی، پیش آهنگ و همرزم مردان در میدان های فعال حیات می باشد»
در اصل بیست و یکم، دولت موظف به رعایت حقوق بانوان در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی شده است . در بند یک این اصل دولت موظف به ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او شده است.
همچنین در مواد مندرج ” ذیل اصل سوم” چنین آمده است:
دولت موظف است همه ی امکانات خود را برای امور زیر به کار گیرد:
ماده ۳ – آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی.
ماده ۸ – مشارکت عامه ی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش.
ماده ۹ – رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه (اعم از زن و مردم ) در تمام زمینه های مادی و معنوی.
ماده ۱۴ – تأمین حقوق همه جانبه ی افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.
۷).تعریف روابط زنان و مردان
آموزش نظام ارزشی اسلام در مورد روابط گروه های غیر همجنس و تبیین و ترسیم وظایف و تکالیف شرعی و قانونی آنان در ارتباط با یکدیگر، تأثیر فوق العاده ای در شفافیت سازی حدود و ثغور حجاب و پوشش اسلامی و تعریف روابط مشروع زنان و مردان در جامعه خواهد داشت. چرا که ریشه ی اصلی بسیاری از ناهنجاری ها از جمله بد حجابی و خودآرایی و روابط نامناسب بین گروه های غیر همجنس را می بایست در عدم اطلاع و آگاهی گروهی از مردم در مورد تعریف و تبیین صحیح روابط مشروع و مطلوب اجتماعی جستجونمود.
تأکید و عنایت به نکات ذیل می تواند راه دستیابی به هدف مذکور را هموارتر سازد.
الف – تربیت و آماده سازی دختران و پسران برای رو در رو شدن با جنس مخالف ، از دوران کودکی و از درون نهاد خانواده.
ب – طرح و تبیین صحیح مفهوم پوشش حجاب اسلامی و چگونگی روابط مناسب و مشروع با جنس مخالف از طریق متون درسی مدرسه ،دانشگاه و تولید و پخش برنامه های آموزشی صدا و سیما.
ج – برقراری روابط عاطفی و صمیمی با فرزندان و پاسخگویی به نیازها و مطالبات آنان به منظور پیشگیری از کشانیدن روابط عاطفی وخصوصی به بیرون از نهاد خانواده (در تعامل با جنس مخالف).
د – آموزش احکام شرعی و عقلی در برخورد با جنس مخالف از طریق نهادهای ذی ربط.
ه – نقد و بلکه نفی این قرائت و توهم نادرست که روابط بین افراد غیر همجنس یا غیر ممکن است و یا تنها در دو صورت مقدور و میسور است: یا پنهان یا آزاد
۸).رسانه ها و مقابله با بد حجابی
الف– صدا وسیما
با توجه به تأثیر و نفوذ فوق العاده ی صدا و سیما بر باورها و گرایش ها و طرز رفتار و پوشش مردم به ویژه زنان و جوانان بدون استفاده ی مطلوب از این دستگاه های مهم تبلیغی و فرهنگی
نمی توان ناهنجاری های اجتماعی و معضل بدحجابی در جامعه را مهار کرد .
تکیه ی عملی بر نکات ذیل برای استفاده از صدا و سیما در جهت کاهش فساد و بدحجابی ضروری و لازم است:
الف – پیگیری و اجرای اصول و سیاست های مدون صدا و سیما به ویژه در حوزه ی مربوط به مسأله ی حجاب و روابط گروه های غیر همجنس.
ب – استفاده از مدیران، هنرمندان و کارشناسانی که عملاً بر رعایت حجاب و پوشش اسلامی و عدم تحقیر زنان پای بند باشند.
ج – پرهیز از دفاع سطحی و ناشیانه از اصول و موازین اسلامی به ویژه حجاب و عفاف.
د – عدم استفاده ی مستمر و مداوم از صاحب نظران و سخنرانان مذهبی خاص و رعایت اصل تنوع و تکثر به منظور توسعه و گسترش و جذب مخاطبان جوان
۲-۳-۲٫ دیدگاههای مربوط به ایمان و معنویت
بهرام دشتکی (۱۳۸۹) در مقالهای به بهترین نحو دیدگاههای پیرامون مذهب و معنویت را گرد آورده است. به گفتهی وی، نگاهی اجمالی به بازخورد روانشناسان برجسته نشان میدهد که دستکم در حد نظامهای بزرگ روانشناختی، روانشناسان دیدگاهی بدبینانه به مذهب ارائه کردهاند. شاید این برداشت از دین، به فلسفههای غالب در آن زمان، حرکت افراطی علوم بهسوی عینینگری و نیز کنشگریهای مذهب در آن زمان بازگردد. درمانگران دارای جهتگیری روان تحلیلگری، گرایشهای مذهبی را نشانههای انحراف از سلامت میدانستند و تحت تأثیر فروید، معتقد بودند که پیوند با خداوند، ادامهی وابستگی دوران کودکی است. بر اساس این نظریه، اعمال مذهبی، تکرار رفتارهای روانآزردهوار کودکی دربارهی والدین است. فروید میگوید که تا زمانی که دنیا تهدیدآمیز و پیشبینینشده باشد، انسان در پی پدری متعالی است تا احساس محافظت و احساس ایمنی را در خود به وجود آورد (جنیا ۱۹۹۵، به نقل از جان بزرگی).
مقیاس جهتگیری مذهبی آلپورت، مبنای منطقی فراهم کرده است که بر طبق آن، مذهب بهتر درک میشود (داناهو، ۱۹۸۵). وی مذهب را به دو صورت درونی و برونی میداند و معتقد است که مذهب درونی ساختار معنا دهنده دارد، برحسب اینکه تمام زندگی درک شده است. همچنین، آلپورت دریافت که مذهب درونی، با انعطافپذیری، تساهل، پختگی، یکپارچگی و وحدت در ارتباط است و مذهب بیرونی، مذهب آسودگی، قراردادهای اجتماعی و فردی میباشد و در ارتباط با طبقهبندیها، تبعیض، استثناسازی، ناپختگی، وابستگی، دیدگاه فایده گرا و تدافعی است (دیلی، ۱۹۹۷).
جلال تهرانی (۱۹۹۵) عنوان کرد که مذهب ظاهری در خدمت نیازها و ارزشهای دیگری از قبیل کسب موفقیت و موقعیت در خانواده یا گروه اجتماعی و مجوز فعالیتهای به سود فرد است و به جای آنکه روشنیبخش ارزشها و زندگی باشد، مانعی در برابر واقعیت است؛ ازاینرو، طبیعی است که چنین مذهبی موردانتقاد نظریهپردازانی همچون فروید (۱۹۶۴) قرار گیرد که معتقدند مذهب ساختاری رواننژند دارد و موجب ریا و تعصب میشود (مایرز، ۱۹۹۴، به نقل از برآبادی، ۱۳۸۳).
همانگونه که فروید و برخی از دانشمندان دیگر معتقدند، مذهب دستکم تا اندازهای در نیاز به امنیت و حمایت ریشه دارد. هود و همکارانش (۱۹۹۶) نتیجه گرفتند که بیشتر مردم در مواقع سختی به خدا روی میآورند. مواقعی که سبب ایجاد چنین وضعیتی میشود عبارتاند از:
۱- بیماری، ناتوانی و رویدادهای منفی که سبب ضعف روانی و جسمی میشوند؛
۲- انتظار مرگ یا مرگ دوستان و خویشاوندان؛
۳- رویارویی با موقعیت ناخوشایند در زندگی (هان، ۱۹۹۷؛ لاولند، ۱۹۶۸؛ و پارکس، ۱۹۷۲، به نقل از بزرگی، ۱۳۸۳).
هرچند فروید دین را توهم، روان آزردگی جهانی و افیون توصیف میکند که امید دارد انسانها بر آن چیره شوند (آیندهی توهم)، علاقه شدیدی به رفتار مذهبی داشت و مقالات متعدد و سه کتاب مهم درباره این موضوع نگاشته است (کولینز و وودز، به نقل از حیدری، ۱۳۸۲).
البته در عصر فروید، قضاوت منصفانه درباره دین غیرممکن بود. افزون بر آن، نتیجه تحلیل روانی محقق، تابع پیشفرضهای اوست. اگر یکی از پیشفرضها بیان کند که دین هیچ اختیار عینی ندارد و بههیچوجه، حاکی از حقیقتی متعالی نیست، این نتیجه طبیعی خواهد بود که تجربه، اندیشه و مناسک دینی فرد، برخاسته از نیازها و تمایلات اوست (ولف، ۱۹۹۷، به نقل از ناروتی نصرتی، ۱۳۸۰).
جینا (۱۹۹۵، به نقل از جان بزرگی، ۱۳۷۸) عنوان میکند که در میان روانشناسان رفتار که زیرگروهی از رفتاریگراها به شمار میروند نیز مخالفت با مذهب و معنویت به چشم میخورد. به دنبال مخالفت الیس، بنیانگذار مکتب عقلانی-عاطفی، با مذهب، بسیاری از رواندرمانگران شناختی معتقد بودند که هرگونه باور مذهبی، غیرمنطقی و ناپخته است. از نظر الیس و پیروانش، دیدگاه مبتنی بر انکار وجود خدا، راه رسیدن به کمال مطلوب سلامتی و خوبی است.
یونگ، خدا را در زندگی انسان دخیل میداند. به اعتقاد وی، خدا با وجود انسان آمیخته است و انسان با او زندگی، احساس و تجربه می کند. به همین دلیل، منبع آن را تعیین میکند (روان انسان)، ولی سخن فلاسفه و کلامیها را در شناخت خدا مبهم میداند. همین امر سبب شد که یونگ در کسوت کسی که منبع تجارب دینی و افکار مذهبی را روان آدمی میداند، به لاادریگرایی و حتی الحاد متهم شود. یونگ در پاسخ میگوید که از دیدگاه روانشناسان، درباره خدا بیش از آنچه در روان آدمی وجود دارد، نمیتوان اظهارنظر کرد؛ روانشناسان تنها میتوانند نشانهها و آثار و نه نشانهگذار را بشناسد (یونگ، ۱۹۳۸، به نقل از نارویی نصرتی، ۱۳۸۰).
به اعتقاد یونگ، محتویات ناخودآگاه، منشأ وضع و حالی برای انسان است که رفتارهای آدمی را تعیین میکند. در باورهای دینی، انگیزهی اصلی در مفاهیم کهن نهفته است. باور به مبدأ کل، بهعنوان مفهوم کهن، زیربنای باور به خداوند را در ادیان میسازد. از سوی دیگر، طراحی انسان برای آینده و پویش راه کمال، او را به سوی باور جهان آخرت میکشاند. چون انسان میخواهد به غایت و اهداف والایی در زندگی خویش دست یابد و نیز چون عمر کوتاه آدمی به او فرصت نمیدهد تا به این اهداف نائل گردد، معتقد میشود که در عالم پس از مرگ میتواند به این کمال مطلوب دست یابد (یونگ، ۱۹۳۸، به نقل از روحانی، ۱۳۷۵).
یونگ میگوید خدا با من است، خدا همان صدای ناخودآگاه است، خدا احتیاج به باور ندارد و چیزی که از درون احساس میشود، دیگر باور نمیخواهد. با این بحث، ما به ازای خارجی برای چنین تجربهی روانشناختی را از حیطهی روانشناسی که از دانش انسانی بیرون میداند؛ بنابراین، آنچه اریک فرام به یونگ نسبت میدهد و میگوید که میان یونگ و فروید در انکار خدا فرقی نیست، چندان دقیق نیست (جیمز، ۱۹۸۴، به نقل از نارونی نصرتی، ۱۳۸۰). یونگ نوشت که تمام مراجعان و بیماران بالای سه سال او، بدون معنا و استحکامی بودند که دیدگاه مذهبی میتوانست به آنها اعطا کند، یعنی آنان به سبب نداشتن دیدگاه مذهبی، معنا و استحکام خود را از دست داده و مریض شده بودند (میردریکوندی، ۱۳۸۲).
فرام در شش نیاز روانشناختی خود، نیاز به تعالی را قرار داده است. ما نیاز داریم که افرادی خلاق و بارور شویم. در قانون آفرینش، چه آفریدن زندگی باشد (مانند بزرگ کردن کودکان) یا آفریدن اشیای مادی، هنر یا اندیشهها، از حالت حیوانی فراتر رفته، به حالت آزادی و هدفمندی وارد میشویم و ماهیت متعالی داریم (شولتز و شولتز، ۱۹۹۸، به نقل از محمدی، ۱۳۸۴).
آدلر نیز در ابتدا وظایف سهگانه زندگی را شامل کار، ارتباط و عشق میدانست، سپس وظیفه چهارمی به آنها افزود تحت عنوان سازش یا کنار آمدن با خود؛ و سرانجام وظیفه معنوی یا وجودی را مطرح کرد که بهعنوان معنادهی به زندگی نامیده میشود (منسکر و گلد، ۲۰۰۰).
مزلو (به نقل از یزدی، ۱۳۷۵) یافتن معنا در زندگی را نگرانی عمده و اولیهی انسان میداند. پیدمنت (۱۹۹۹)، عنوان میکند که اگرچه روانشناسی انسانگرا، تنها بر معنویت متمرکز نیست، ولی به دلیل اهمیت دادن به رشد، به بعد متعالی نزدیک میباشد. وی میافزاید به اعتقاد مزلو فرد خودشکوفا به دنبال بالا بردن هستی خویش تا معرفتش را به خود و دیگران گسترش دهد و در هر کاری از شخصیت خود بهره گیرد. این فرایند توسط مجموعه بزرگتری از ارزشها هدایت میشود که بر خوبی، زیبایی و زندگی تأکید میکند. این مضمونها در روانشناسی وجودی فرانکل بسط و تفصیل مییابد؛ کسی که بر بعد درک و فهم انسان تأکید میکند: انگیزهی درونی فرد، معنا و هدفی جامع در زندگی او به وجود میآورد، بهگونهای که زندگی او را به سوی هدف اساسی و منزلت فردی سوق میدهد. در این جستجو فرد به مسؤولیت خود در قبال زندگیاش اعتراف میکند.
به اعتقاد فرانکل، انسان باید به این موضوع نیز توجه داشته باشد که در برابر پرسشی که او از هستی میکند و میگوید: «معنای زندگیام چیست؟»، زندگی یا هستی، زیستن وی را زیر سؤال میبرد و مسؤول است که به این پرسش زندگی پاسخ دهد. زندگی نوعی وظیفه است. انسان مذهبی با انسان غیرمذهبی تنها از این جهت اختلاف دارد که انسان باایمان میتواند وجود خود را نه از سر وظیفه که به صورت رسالت تجربه کند، یعنی به وجود آنکه وظیفه را به او محول کرده است، یعنی از منشأ رسالتش آگاه میباشد. سالهاست که منشأ این وظیفه را خدا نام نهادند (سیف بهزاد، ۱۳۷۲).
از آنجا که دو متغیر اصلی در این پژوهش سلامت روان و ایمان مذهبی میباشد، جا دارد توضیح جداگانهای برای نحوه ارتباط میان این دو متغیر در نظر گرفته شود که در این گفتار، بدان پرداخته شده است.
۲-۴٫ سلامت روان و ایمان
۲-۴-۱٫ نظریات و الگوها
به طور کلی در زمینه نقش مذهب در بهداشت روانی و جسمانی و نیز مقابله با عوامل فشارزا نظریات و الگوهای گوناگونی ارائه شده است که در اینجا به ذکر دو مورد عمده بسنده میشود:
الف: نقش مذهب در مقابله با عوامل فشارزا. پارگامنت از جمله پژوهشگرانی است که نظریهی جامعی در زمینه نقش مذهب در مقابله با عوامل فشارزا مطرح کرده است. او به سه شیوه تأثیرگذار مذهب در جریان مقابله با فشارهای گوناگون روانی و محیطی اشاره دارد:
نخست آنکه، مذهب میتواند به عنوان بخشی از فرایند مقابله تلقی شود و بر نحوه ارزیابی فرد از عامل تهدیدکننده و شدن آن اثر گذارد.
دوم آنکه، مذهب میتواند در فرایند مقابله مداخله کند. بدین معنی که در تعریف مجدد از مشکل به گونه ای قابلحل کمک کند.
سوم آنکه، مذهب میتواند روی نتایج و پیامدهای حاصل از عوامل فشارزا تأثیر گذارد؛ به عبارت دیگر، تفسیر افراد از نتایج و پیامدهای مربوط به رویدادهای زندگی، تحت تأثیر باورهای مذهبی قرار میگیرد (ابراهیمی قوام، ۱۳۷۴، به نقل از خدایاری و همکاران).
ب: تأثیر مذهب در سلامت از طریق تغییر سبک زندگی. والریت و لاری (۱۹۹۵) الگویی ارائه دادهاند که باورهای مذهبی را به دستگاه ایمنی عصبی-روانی پیوند میدهد. این پژوهشگران دیدگاهی روانی-اجتماعی را برای توجیه رابطه بین مذهب و سلامت روان پیشنهاد میکنند. آنها سلامتی را حالتی تعریف میکنند که دربردارنده مؤلفههایی همچون عمر طولانی، شادمانی، بهبودی بیماریهای حاد و بازگشت به سطح سلامتی پیشین است. تأثیر زیادی بر رفتار و نگرشهای مهم افراد از جمله برنامهریزی، خانواده، کار، سیاست و چگونگی تفسیر رویدادهای زندگی روزانه داشته باشد (خدایاری و همکاران، ۱۳۸۰).
۲-۴-۲٫ بررسی اصطلاحات قرآنی پیرامون سلامت روان
قرآن در سخن گفتن از آدمی، واژهها و مفاهیم معینی را به کار میگیرد. در مجموع، آنچه دربارهی آیات و شواهد قرآنی، در مورد «سلامت روان» مورد تفحص قرار گرفت، اصطلاحات «رشد»، «قلب سلیم» و «نفس مطمئنه»، نزدیکترین مفاهیم به «سلامت روان» هستند که مورد ارزیابی و مداقه قرار میگیرند.
رشد
«رشد» در لغت، به معنای راهیابی، هدایت و ثبات در راه حق است و مقابل کلمه «غی» به معنای ضلالت قرار دارد. رشد، رسیدن به راهی است که آدمی را به هدف میرساند (مصطفوی، ۱۳۶۰).
- «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» ﴿البقره، ۲۵۶﴾
واژهی رشد در فرهنگ قرآنی، از واژههای حوزهی عقل و فکر انسان است و به معنای رشد جسمانی نیست. رشد، کمال عقل است. ازاینرو، نمیتوان کسی را که عاقل است، رشید نامد (شاکر، ۱۳۷۸).
از دیدگاه صاحبنظران روانشناسی اسلامی، در ادبیات قرآنی، واژه «رشد» بهترین اصطلاح برای تبیین مفهوم سلامت روان و مسیر حرکت انسان به سوی کمال است (حسینی، ۱۳۶۴).
- «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» ﴿البقره، ۱۸۶﴾، در این آیه، نتیجهی ایمان به خدا و اجابت دعوت او، رشد و تکامل عنوان شده است.
در حقیقت، مقصود از دعوت پیامبران الهی و پذیرش آن توسط مردم، دستیابی به تکامل روانی است. دستیابی به حداکثر رشد که به طور مترادف با کمال به کار میرود، در حقیقت، فلسفه زندگی از دیدگاه قرآن است. به یقین هیچ عاقلی نمیتواند ادعا کند که به حداکثر رشد و تکامل دست یافته و امکان دستیابی به مراحل بالاتر و پیشرفتهتر برای او غیرمقدور است. وقتی جهانبینی اسلامی و فلسفه زندگی از دیدگاه قرآن را در حرکت تکاملی خلاصه نماییم، انسانی که در این مسیر حرکت می کند، از معیار ایدهآل سلامت روان برخوردار است و به هر مقدار که از این مسیر فاصله داشته باشد، از سلامت روان دور است (حسینی، ۱۳۶۴).
قلب سلیم
در لغت، «سلامه»، به معنای مصون بودن از بیماری ظاهری و باطنی و «قلب سلیم»، به معنای دل و اندیشهای است که از دغل و نادرستی به دور باشد (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲).
در تفاسیر، قلب سلیم، قلبی است که از شرک و شک و فساد و معاصی در امان باشد (طبرسی، ۱۳۷۲؛ طوسی، - و طیب، ۱۳۷۸).
اختصاص قلب به سلامت به این دلیل است که سلامت قلب باعث سلامت باقی اعضا و فساد آن نیز باعث فساد سایر اعضا میگردد (بانوی اصفهانی، ۱۳۶۱).
درباره اهمیت قلب سلیم همین بس که قرآن مجید آن را تنها سرمایه نجات، در روز قیامت معرفی کرده است:
- «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ» ﴿الشعراء، ۸۸﴾
- «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» ﴿الشعراء، ۸۹﴾
در روایتی از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه» (مجلسی، ۱۴۰۴)، یعنی: قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که هیچکس جز او در آن نباشد.
حضرت صادق (ع) در روایت دیگری میفرمایند: «صاحب النیه الصادقه صاحب القلب السلیم، لان سلامه القلب من هواجس المذکورات تخلص النیه لله فی الامور کلها» (گیلانی، ۱۳۷۷)، یعنی: کسی که نیت صادقی دارد، صاحب قلب سلیم است، چرا که سلامت قلب از شرک و شک، نیت برای خدا را در همه امور، خالص میکند.
قلب سلیم، قلبی است که از شرک جلی و خفی، اخلاق زشت و آثار گناه و هرگونه تعلق به غیر که توجه انسان را به سوی خدا مختل میگرداند و در ایمان و تصدیق او نسبت به خداوند متعال، خلل وارد میکند، خالی باشد (طباطبایی، ۱۴۱۷).
انسانی که در مسیر رشد و سلامت روان قرار گرفته با اصلاح خویش در دو حوزه اندیشه و رفتار میتواند خود را در این مسیر ارتقا داده و به مراتب بالاتر برساند.