ضعف مدیریت و … می شود . و ریسکهای تجاری شامل ریسکهای قانونی ، ریسکهای خط مشی ، زیرساختار مالی ، ریسکهای سیستمیک (کشور) می شود . ریسک وقایع نیز شامل ریسکهای سیاسی ، ریسکهای سرایت کننده ، بحران بانکداری ، سایر ریسکها می شود . در این تحقیق با توجه به آنکه هدف اصلی حمایت از صادرات است ، لذا تنها به بررسی آن دسته از ریسکهای می پردازیم که در این حوزه دارای تاثیر بیشتری هستند ، به عبارت دیگر تنها به بررسی ریسکهای تجاری و سیاسی خواهیم پرداخت .
ریسک های سیاسی :عبارتست از کاهش ارزش سرمایه ، که به دلیل تغییرات در سیاستها و نظامهای سیاست گذاری یک کشور رخ می دهد . در کل ، این ریسک ، تغییرات عمده ای در محیط اقتصادی – سیاسی یک کشور ایجاد می کند (راعی و پویان فر ، ۱۳۹۰، صفحه ۲۲۶).
ریسکهای تجاری : تغییراتی که در قدرت سوددهی یک شرکت رخ می دهد ، احیاناً باعث ضرر سرمایه ای یا کاهش بازده سالانه سرمایه گذاری خواهد شد . ریسک تجاری را ، در ناتوانی یک شرکت در پایداری صحنه رقابت ، یا در حفظ نرخ رشد ، و یا ثبات میزان سوددهی در کوتاه مدت یا بلندمدت ، می توان تعریف کرد (راعی و پویان فر ، ۱۳۹۰ ، صفحه ۲۲۶).
ریسک تجاری به بازار محصولی که یک بنگاه در آن فعالیت میکند مربوط میشود. این بازار شامل نوآوریهای تکنولوژیک، طراحی محصول و بازاریابی میشود. نسبت عملیاتی (نسبت هزینههای ثابت به هزینههای متغیر) هم یک متغیر مهم محسوب میشود. پذیرش منطقی ریسک تجاری، یک مزیت رقابتی در هر کسب و کاری محسوب میشود. فعالیتهای تجاری همچنین با ریسکهای اقتصاد کلان سروکار دارند که ناشی از چرخههای اقتصادی و نوسان درآمد و سیاستهای پولی است.
در این تحقیق ریسک نرخ ارز[۲] جزء ریسک تجاری بررسی می شود .
۱-۷-روش انجام تحقیق
این تحقیق با توجه به هدف آن کاربردی و عملی و از نظر شیوه اجرا علمی می باشد ، و هدف آن ارائه الگویی جهت افزایش کارآیی اگزیم بانک ایران و در نتیجه آن افزایش صادرات کشور است .
برای آزمون فرضیه از روش منطق فازی (تحلیل سلسله مراتبی فازی) و نرم افزار matlab استفاده می شود.
بر مبنای روش تحلیل سلسله مراتبی فازی[۳] گزینه های در دسترس عبارتند از :مدل ترکیبی جدید ، موسسات بیمه و تضمین صادرات ، اگزیم بانک (بدون لحاظ سودآوری)، مدل ترکیبی آمریکایی - اروپایی (فعالیت اگزیم بانک در کنار موسسه بیمه و تضمین صادرات) .
معیارهای تحقیق عبارتند از ۵ گروه اصلی درآمدها و مخارج دولت ، پول و نقدینگی ، رشد ، تولید و درآمد ، ریسک و تامین مالی .
زیر معیارهای تحقیق نیز به شرح زیر می باشد ؛
۱-درآمدهای و مخارج دولت : کل درآمدهای دولت ، هزینه های دولت ، کسری بودجه دولت
۲-پول و نقدینگی : بدهیهای خارجی، مطالبات سیستم بانکی از بخش های دولتی ، مطالبات سیستم بانکی از بخش های غیردولتی ، دارایی های سیستم بانکی
۳-رشد ، تولید و درآمد : تولید ناخالص داخلی ، رشد تولید ناخالص داخلی
۴-ریسک : ریسکهای سیاسی ، ریسکهای تجاری .
۵-تامین مالی : تامین مالی واردات ، اعتبار فروشنده ، اعتبار خریدار ، سرمایه گذاری
ابتدا نمودار سلسله مراتبی با بهره گرفتن از نظر خبرگان در جهت مقایسه عناصر هر سطح نسبت به هم تهیه و اهمیت نسبی عناصر با بهره گرفتن از اعداد فازی بیان می شود . سپس ماتریس مقایسه زوجی را با بهره گرفتن از اعداد فازی تشکیل داده و در مرحله بعد وزن معیارها و گزینه ها را در ماتریس مقایسه زوجی محاسبه و در نهایت بردار وزن نهایی حاصل می شود که بر این مبنا مدل سازگارتر با معیارها و زیرمعیارها حاصل خواهد شد .
۱-۸-روش و ابزار گردآوری اطلاعات
روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق ، استفاده از بانکهای اطلاعاتی ، مراجعه به سایتهای بانک مرکزی و بانک جهانی ، … و نیز استفاده از نظر خبرگان می باشد .
«جدول۱-۲»
نام متغیر | ابزار گردآوری اطلاعات | نام متغیر | ابزار گردآوری اطلاعات |
GDP | بانک اطلاعاتی بانک مرکزی ج.ا.ا و بانک جهانی ، مصاحبه با کارشناسان | کل درآمدهای دولت | بانک اطلاعاتی بانک مرکزی ج.ا.ا و بانک جهانی ، مصاحبه با کارشناسان |
رشد GDP | بانک اطلاعاتی بانک مرکزی ج.ا.ا و بانک جهانی ، مصاحبه با کارشناسان | هزینه های دولت | بانک اطلاعاتی بانک مرکزی ج.ا.ا و بانک جهانی ، مصاحبه با کارشناسان |
مطالبات سیستم بانکی از بخش دولتی | بانک اطلاعاتی بانک مرکزی ج.ا.ا، مصاحبه با کارشناسان | بدهی های خارجی | بانک اطلاعاتی بانک مرکزی ج.ا.ا و بانک جهانی ، مصاحبه با کارشناسان |
مطالبات سیستم بانکی از بخش غیردولتی | بانک اطلاعاتی بانک مرکزی ج.ا.ا، مصاحبه با کارشناسان | کسری بودجه دولت |
اولاً دادستان باید بتواند بر وضعیت داخلی کشورها نظارت مناسبی داشته باشد. این جنبه به موجب قواعد حاکم بر نحوه اقدام دادستان در اساسنامه و آیین نامه دادرسی و ادله دیوان تعیین گردیده است.
در ثانی در اجرای صلاحیت تکمیلی دیوان، معیار قابلیت پذیرش باید به نحوی به کار گرفته شود که عدم مداخله دیوان به بی کیفری نینجامد.
سوم اینکه آیین دادرسی و اجرای اصل مزبور باید کارآمد و موثر باشد.
چهارم: باید نظامی برای تعیین نحوه گزینش پرونده ها در مقام اعمال اصل صلاحیت تکمیلی ایجاد گردد.
تفصیل مباحث این گفتار در بخش دوم بیان خواهد شد و میزان توفیق اساسنامه در فراهم آوردن موجبات نیل به این اهداف بررسی می گردد.
گفتار چهارم: مراقبت از اقدام دستگاه قضایی ملی در مبارزه با بی کیفری
یکی از نقش هایی که برای اصل صلاحیت تکمیلی تبیین شده است نظارت بر نحوه عملکرد دستگاه عدالت کیفری ملی در مبارزه با پدیده بی کیفری است.[۲۴۵]
اساسنامه در بندهای چندگانه ماده ۱۸ بالاخص در بند پنجم که مقرر داشته است: «در مواردی که دادستان در اجرای بند ۲ این ماده انجام تحقیقات را به مرجع ملی واگذار نماید، می تواند از دولت مزبور درخواست نماید تا به صورت دوره ای اطلاعات مربوط به پیشرفت تحقیقات و سایر پیش شرط های وانهادن تحقیق را به دادستان ارائه نماید. دولت مزبور مکلف است بدون تاخیر ناموجه، درخواست های دادستان را اجابت نماید. »[۲۴۶]
نقش نظارتی دادستان بر دولت صلاحیت دار که در قالب اصل صلاحیت تکمیلی حاصل می گردد، دارای مزایای متعددی می باشد؛
اولاً، عدالت توسط مرجع ملی و با نظارت مرجع بین المللی و بر طبق مقررات داخلی صورت می پذیرد که این امر خود در راستای رویکرد اصل صلاحیت تکمیلی یعنی اولویت رسیدگی در سطح ملی می باشد.
دوم اینکه، مرجع داخلی تلاش می کند تا رسیدگی های خود را بر اصول مورد تاکید اساسنامه و موازین شناخته شده حقوق بین المللی بشر و دادرسی منصفانه منطبق سازد تا احیاناً با تهدیدات بعدی دادستان مبنی بر از سرگیری تحقیق در مرجع بین المللی در راستای ماده ۶/۱۸[۲۴۷] مواجه نگردد.
سوم اینکه، با نظارت بر عملکرد دستگاه قضایی ملی، حاکمیت دولت نقض نشده است، همکاری های میان دیوان و دولت در باب مبارزه با بی کیفری جنایتکاران بین المللی رونق می یابد و منابع محدود دیوان به اموری اختصاص می یابد که حقیقتاً مقتضی اقدام از سوی دیوان می باشد.
فصل دوم:
پیش شرطهای اجرای صلاحیت تکمیلی
در فصل پیشین به تحلیل بخشی از امور ماهوی اصل صلاحیت تکمیلی معنا، مبانی، مستندات، اهداف، سیرتکوین و مقایسه اصل مورد بحث با برخی اصول مشابه که به تبارشناسی این مفهوم معطوف بود پرداختیم. اینک شایسته است تا در فصل دوم از مطالعه ماهیتی، به شناسایی پیش شرط هایی که زمینه ساز و لازمه به حرکت در آمدن چرخه دستگاه عدالت کیفری بین المللی می گردد، بپردازیم.
ویژگی مشترک مسائلی که در این فصل مورد مطالعه خواهد بود آن است که بدون تحقق آنان، حق مداخله دیوان در موضوعات، ثابت نمی گردد؛ فلذا باب تقابل دو نظام قضایی ملی و بین المللی که تجلی گاه اصل صلاحیت تکمیلی است باز نمی گردد؛ از سوی دیگر این امور، با مساله اجرای حق که ممیز حقوق شکلی است _ و در بخش دوم این رساله به آن پرداخته می شود_ متفاوت می باشند. لذا فصل دوم بخش نخست علاوه بر تتمیم تحلیل ماهوی اصل صلاحیت تکمیلی، تمهیدی برای ورود به بخش دوم نیز به شمار می رود.
مبحث نخست: صلاحیت[۲۴۸]
صلاحیت به معنای توانایی و شایستگی قانونی و نیز تکلیف مرجع قضایی به رسیدگی به یک دعوا[۲۴۹] و به تعبیر دیگر، شایستگی و اختیار[۲۵۰] یک مرجع برای رسیدگی به موضوع می باشد. فارغ از تحلیل تکلیف یا اختیار مرجع قضایی به رسیدگی که فارق دو تعریف فوق از صلاحیت است و در ارتباط با دیوان در فصل دوم به آن خواهیم پرداخت، مقصود از صلاحیت دیوان، دامنه اهلیت دیوان در ورود به مسائلی است که در سرزمین های واجد حاکمیت، رخ می دهد.
گفتار نخست: صلاحیت ذاتی یا موضوعی
تدوین کنندگان اساسنامه دیوان، با برگزیدن نظام تعیین صلاحیت عینی،[۲۵۱] با احصاء عناوینی که دیوان صرفاً با وقوع آنان می تواند به اعمال صلاحیت بپردازد، صلاحیت ذاتی دیوان را _که ملاک آن موضوع اتهام است[۲۵۲]_ در ماده ۵ اساسنامه رم به چهار عنوان نسل زدایی،[۲۵۳]جنایات علیه بشریت،[۲۵۴] جنایات جنگی،[۲۵۵] جنگ تجاوزکارانه،[۲۵۶] محدود ساخته است.
در زیر مختصات اجمالی جنایاتی که در صلاحیت دیوان است بیان می گردد تا قضاوت نهایی درباره کفایت صلاحیت تکمیلی برای مبارزه با بی کیفری آنان واقع بینانه تر صورت پذیرد.
۱)- نسل زدایی: ماده ۶ اساسنامه رم به نسل زدایی اختصاص یافته است. این جنایت، ناگوارترین شکل جنایت علیه بشریت است. هر چند برخی از حقوقدانان از جمله آنتونیوکاسسه معتقدند که همه جنایات بینالمللی، جرایم جدی هستند و سلسله مراتبی از حیث اهمیت میان آنها در نظر گرفته نشده است.[۲۵۷]
قربانی نسل زدایی در حقیقت گروه انسانی است، نه فرد.[۲۵۸] این جنایت سابقاً یکی از مصادیق جنایات علیه بشریت در نظر گرفته میشد، یک جنایت منحصر به فرد است و هدف آن نابود کردن فیزیکی یا بیولوژی یک گروه انسانی معین میباشد.[۲۵۹]
. متاسفانه این جنایت در طول قرن بیستم به کرات اتفاق افتاده است ؛ قتل عام و اخراج بیش از یک میلیون ارمنی توسط دولت ترکیه در سالهای ۱۹۱۸- ۱۹۱۵ که به منظور پاکسازی قومی و مذهبی رخ داد، اقدام آلمان نازی در خصوص یهودیان در طول جنگ جهانی دوم که در اثر نفرت قومی و برای پیشبرد آرمان های سیاسی- فرهنگی ارتکاب یافت، همچنین جنایات ارتکابی در کامبوج در سالهای ۱۹۷۹- ۱۹۷۵ و جنایات هر روزه صهیونیست ها در اراضی اشغالی که ریشه در نژادپرستی قومی و اعتقادات گروهی دارد.
دیوان بینالمللی دادگستری به عنوان نهاد دائمی قضایی وابسته به ملل متحد، در باب جنایت نسل زدایی چنین تبیین کرده است: «طبق موازین حقوق بینالمللی، نسل زدایی جنایتی است که ملازمه با انکار حق موجودیت گروه های بشری دارد، این جنایت وجدان بشر را جریحهدار می سازد و در عین حال که خسارت گسترده ای به بشر وارد می کند، با قواعد اخلاقی و روح و اهداف ملل متحد منافات دارد.
… نخستین نتیجهای که از این مفهوم برداشت میشود، آن است که اصول مبنایی این کنوانسیون به عنوان اصولی که اجرای آن حتی بدون هیچ تعهد قراردادی برای دولتها الزامی است، توسط ملل متمدن به رسمیت شناخته شده است.»[۲۶۰]
ماده ۶ اساسنامه به تاسی از ماده ۲ کنوانسیون منع و مجازات نسل زدایی تعریفی از این جنایت به دست داده است که بررسی آن ارکان این جنایت را به دست می دهد؛ ماده مزبور اذعان دارد: «از منظر این اساسنامه، نسل زدایی به هر یک از اعمال زیر که به قصد نابودی کردن تمام یا قسمتی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا دینی از این لحاظ ارتکاب یابد اطلاق میشود:
الف) قتل اعضای گروه؛
ب) ایراد صدمه شدید به تمامیت جسمانی یا روانی اعضای گروه؛
ج) قرار دادن عمدی گروه در معرض شرایط زیستی که به ریشه کنی مادی کلی یا جزیی آن منتهی میشود؛
د)تحمیل تدابیری که به منظور جلوگیری از تولید مثل گروه صورت میگیرد:
هـ) انتقال اجباری کودکان یا گروه به گروه دیگر.»
برخی از حقوقدانان، نسل زدایی را در انواع و اقسام گوناگون دسته بندی نموده اند؛ نسل زدایی فیزیکی (در قالب تبعیض در تغذیه، در خطر قراردادن سلامتی و قتل گسترده افراد میشود)، زیستی، سیاسی(به معنی از بین بردن نهادهای سیاسی یک گروه)، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی( به این معنی که اقتصاد یک گروه و منابع حیاتی آن را در شرایطی مورد هدف قرار میگیرد) و اخلاقی از انواع آن است.[۲۶۱]
بارزترین شیوه نسل زدایی از طریق سلب حیات افراد صورت می گیرد. دادگاه کیفری بینالمللی رواندا در پرونده آکایسو دو شرط را برای احراز قتل اعضای یک گروه مقرر کرده که عبارت است از: ۱٫ مرگ قربانی و ۲٫ رابطه سببیت میان رفتار مرتکب و نتیجه حاصله.[۲۶۲] و[۲۶۳]
لازم به ذکر است هرچند مصادیق برشمرده از عمل مرتکب در کنوانسیون منع و مجازات نسل زدایی همگی دلالت بر ضرورت ارتکاب فعل مثبت مادی دارد، اما این جنایت به حکایت آراء قضایی با ترک فعل نیز قابل تحقق است؛ رای دادگاه رواندا در پرونده کامباندا از این جمله است. از مشارالیه خواسته شده بود که برای حمایت از کودکان در یک بیمارستان که در معرض کشتار یا قتل عام بودند؛ اقدامات حفاظتی به عمل آورد. وی نسبت به این امر اقدام ننمود و کودکان به قتل رسیدند. از این رو وی به ارتکاب نسل زدایی محکوم گردید.[۲۶۴]
قسم دیگر عمل مرتکب در نسل زدایی، ایراد صدمه شدید به تمامیت جسمانی یا روانی اعضای گروه است. شکنجه، هتک ناموس، اعمال خشونت، رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز، قطع عضو و آزمایش زیستی، ایجاد جو ترس و وحشت بین اعضای گروه[۲۶۵] اشاعه اعتیاد به مواد مخدر به نحوی که قوا و استعدادهای روانی اعضای گروه را ضایع نماید و یا به سقوط اخلاقی آنان منجر شود.[۲۶۶]
قراردادن گروه در شرایط زیستی نامناسب که منجر به نابودی کلی یا جزیی آن گروه شود اعم از اینکه آنان را در تحریم غذا و دارو قرار دهند به نحوی که بارعایت حداقل ها به اندازه کافی به اعضای گروه دارو و غذا نرسد[۲۶۷] و یا ایشان را از محل سکونت خود به صورت برنامه ریزی شده اخراج نمایند[۲۶۸] همچنین شکنجه، تجاوز یا خشونت جنسی و رفتار غیرانسانی به عنوان دیگر مصادیق نسل زدایی مطرح شده است.[۲۶۹]
جلوگیری از توالد و تناسل نیز مصادیقی از نسل زدایی زیستی تلقی می شود. در کارگروه مقدماتی کنوانسیون ۱۹۴۸ (منع و مجازات نسل زدایی) این اقدام شامل عقیم کردن، کنترل اجباری زاد و ولد، جداسازی زنان از مردان و ممنوع کردن ازدواج و سقط جنین اجباری دانسته شده است.[۲۷۰]
با توجه به اینکه معمولاً هویت کودک به ابوت تعیین می شود، هتک ناموس به عنف و ازدواج اجباری برای تداخل نژادی نیز از مصادیق نسل زدایی تلقی می شود؛ زیرا این امور باعث میشود که کودکی به دنیا آید که متعلق به آن گروهی که مادر عضو آن است نباشد.[۲۷۱] در رواندا که این امر کراراً اتفاق میافتاد مادر کودک مزبور را به قتل می رسانید و یا آن را رها می کرد که این امر موجب فوت او می شد.[۲۷۲]
ارتکاب نسل زدایی از طریق انتقال اجباری کودکان[۲۷۳] گروه به گروه دیگر نیز واقع می شود. این شیوه از نسل زدایی ضرورتاً با اعمال فشار مادی صورت نمی پذیرد بلکه کودکان یک گروه به طور فیزیکی چه با توسل به زور و چه با تهدید و فشار روانی ناشی از ترس از توسل به زور از گروهی به گروه دیگر منتقل میگردند و زبان، فرهنگ و مذهب گروه اصلی خود را نخواهند داشت. [۲۷۴]
در ارتباط با رکن مادی نسل زدایی، هرچند در ماده ۶ اساسنامه، بر خلاف آنچه در ماده ۷ در ارتباط با سیستماتیک بودن حمله به آن تصریح شده است، ظاهراً نسل زدایی نیازی به اقدام نظام مند ندارد. اما برخی صاحبنظران بر این باورند که چون شرط اقدام سیستماتیک در کنوانسیون نسل زدایی ۱۹۴۸ مورد تاکید بوده است لذا این شرط به ماده ۶ اساسنامه نیز تسری می یابد و شعبه مقدماتی دیوان نیز در قضیه دارفور سودان نیز این مهم را مورد تاکید قرار داده است.[۲۷۵]
نسل زدایی به لحاظ رکن روانی نیز از جنایات ویژه ای است. در این جنایت تعبیر «به قصد نابود کردن»[۲۷۶] به کار رفته است. لذا به نظر می رسد تحقق جنایت نسل زدایی منوط به وجود انگیزه ای ویژه در مرتکب است.[۲۷۷]
نکته ای که محل بحث قرار می گیرد اینکه آیا یک فقره قتل با انگیزه نابود سازی یک گروه می تواند مصداقی از نسل زدایی تلقی گردد؟
در پاسخ به این پرسش میان صاحبنظران اختلاف است. در سیستم آلمانی، حتی قتل یک نفر نیز مشروط به آنکه با انگیزه مصرحه در اساسنامه باشد، می تواند موجب صدق عنوان نسل کشی گردد. پروفسور تریفترر با این دیدگاه مخالفت نمود و مثال می آورد که اگر کسی از مخالفان، رهبر فرقه رقیب را با انگیزه اینکه پیروان او به مذهب مورد نظر فرد گرایش یابند و یا دیگر بر مذهب او حرکت نکنند او را به قتل برساند، این صرفاً یک فقره قتل عمدی است و نمی توان بر آن نسل زدایی اطلاق نمود.[۲۷۸]
به نظر می رسد، چون قصد نابود کردن گروه، در این جنایت ظهور در انگیزه مرتکب دارد لذا تحقق این جنایت منوط به حصول نتیجه نابودی دسته و گروه نمی باشد؛ لذا شایسته است بر این باور باشیم که جنایت نسل زدایی ولو با یک فقره قتل با همان انگیزه مصرح قابل تحقق است اما چون در تعقیب آن شرط شدت وخامت موضوع و اقتضای مصلحت وفق ماده ۵۳ اساسنامه رم لازم به احراز است لذا قابلیت پذیرش آن در دیوان قابل خدشه خواهد بود.
۲)- جنایات علیه بشریت: این دسته از جنایات نیز از قواعد آمره بین المللی به شمار می روند؛ [۲۷۹] و شامل تعرض نظام مند و گسترده علیه حقوق بنیادین بشر از قبیل حق حیات[۲۸۰] و مصونیت از تعرض به تمامیت جسمانی، آزادی و امنیت شخصی،[۲۸۱] حق ازدواج،[۲۸۲] منع شکنجه[۲۸۳] و منع بردگی[۲۸۴] که مبنای مشترک حقوق بشر و حقوق بینالملل کیفری در واکنش به قتل، به بردگی بردن، تبعید، حبس، محرومیت غیرقانونی از آزادی، شکنجه، خشونتهای جنسی، ناپدید کردن اجباری اشخاص و تبعیض نژادی است جنایت علیه بشریت گویند.[۲۸۵]
ماده ۷ اساساسنامه دیوان، به تبیین جنایات بین المللی اختصاص یافته است. از نظر این ماده، جنایات علیه بشریت، هر یک از اعمال زیر است که در چارچوب یک حمله گسترده یا سازمان یافته بر ضد یک جمیعت غیرنظامی و با علم به آن حمله ارتکاب میگردد:
الف) قتل،
ب) ریشه کن کردن
ج) به بردگی گرفتن؛
هـ) حبس و یا محروم کردن شدید از آزادی تن که برخلاف قواعد اساسی حقوق بینالمللل انجام میشود؛
71/0
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
5-1- بحث و بررسی نتایج در ژنهای GSTM1، GSTT1 وCAT
ROS تولید شده از جمله پراکسید هیدروژن با تأثیر بر روی کانالهای کلسیمی (L-Type) باعث افزایش کلسیم سیتوپلاسمی میشوند. این کانالها غنی از اسیدآمینههای سیستئین می باشند، ROS ایجاد شده باعث اکسید کردن اسیدآمینههای سیستئین و تشکیل پیوندهای دیسولفید و تغییر شکل دادن این کانالها باعث باز شدن کانالهای کلسیمی و افزایش کلسیم سیتوپلاسمی میشوند. کلسیم سیتوپلاسمی وارد میتوکندری می شود و باعث ایجاد یک پاسخ ایمنی و ایجاد ROS بیشتر می شوند .(Hool et al., 2007) وزیکولهای حاوی انتقال دهندههای عصبی برای اگزوسیتوز نیازمند کلسیم سیتوپلاسمی هستند، در نتیجه افراد طی استرس های اکسیداتیو تحت تأثیر استرسهای دردزا هستند. از سوی دیگر می دانیم که GSTM1، GSTT1 و CAT با از بین بردن ROS مانع افزایش کلسیم سیتوپلاسمی میشوند. آلل T از چندشکلی CAT C-262T و یا ژنوتیپهای نول GSTM1 و GSTT1 می تواند باعث افزایش ROS و در نتیجه افزایش کلسیم سیتوپلاسمی شود. فرض ما بر این بود که افرادی که ژنوتیپهای نول GSTM1 و GSTT1 دارند یا در ناحیه پروموتور ژن کاتالاز آلل T داشته باشند. توانایی سمزدایی این گونه های فعال را ندارند، لذا کانالهای کلسیمی در طی استرس اکسیداتیو همواره باز بوده و افراد احساس درد بیشتری می نمایند. به همین علت رو به مصرف مواد مخدر میآورند تا تسکینی بر دردهایشان باشد. لذا با توجه به اهمیت مذکور و روند رو به رشد اعتیاد به مواد مخدر، بر آن شدیم تا در این مطالعه به بررسی ارتباط بین چندشکلیهای ژنتیکی ژن های CAT و GSTM1 و GSTT1 و اعتیاد به مواد مخدر بپردازیم.
مطالعات زیادی در ارتباط با پلیمورفیسمهای GSTM1 وGSTT1 با بیماریهای مختلف در دنیا انجام شده است، از طرفی برخی از این مطالعات ارتباط معناداری بین این پلی مورفیسمهای ژنتیکی با بعضی از بیماریها را نشان داداند. ولی تاکنون هیچ مطالعه ای به بررسی ارتباط پلیمورفیسمهای ژنتیکی GSTM1 وGSTT1 و با خطر اعتیاد به مواد مخدر تریاک، هروئین و شیره در دنیا انجام نشده است. تنها دو مطالعه در سالهای 2008 و 2009 در ژاپن در ارتباط با این پلیمورفیسمها و مصرف متآمفتامین انجام شده است. در مورد پلیمورفیسم ژنهای GSTM1 و GSTT1 با خطر اعتیاد به هروئین، تریاک و شیره مطالعه حاضر اولین مطالعه در این زمینه است و تاکنون هیچ مطالعه ایی در این زمینه در دنیا صورت نگرفته است.
براساس مطالعه که در ژاپن بر روی افراد معتاد به متآمفتامین(شیشه) در سال 2009 توسط Nakatome و همکارانش صورت گرفت، بین افراد مصرف کننده متآمفتامین و گروه شاهد، از نظر ژنوتیپ نول GSTM1 با 05/1OR= و 58/2-87/0CI= اختلاف معناداری مشاهده نشده بود.(Nakatome et al., 2009) جمعیتی که ما هم مورد مطالعه قرار دادیم، بین افراد مصرف کننده متآمفتامین و گروه شاهد از نظر ژنوتیپ نول GSTM1 با 91/0OR= و 61/1-52/0CI= اختلاف معناداری را نشان نداد.
براساس مطالعاتی که در سالهای 2008 و 2009 در ژاپن بر روی افراد معتاد به متآمفتامین و گروه شاهد صورت گرفت، بین افراد مصرف کننده متآمفتامین و گروه شاهد از نظر ژنوتیپ نول GSTT1 در هر دو مطالعه اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهده شده بود. جمعیتی که ما هم مورد مطالعه قرار دادیم، بین افراد مصرف کننده متآمفتامین و گروه شاهد از نظر ژنوتیپ نول GSTT1 اختلاف معناداری را نشان نداد. .(Hashimoto et al., 2008 Nakatome et al., 2009)
براساس مطالعه که در ژاپن در سال 2009 بر روی افراد معتاد به متآمفتامین صورت گرفت، اختلاف معناداری بین افراد مصرف کننده متآمفتامین و گروه شاهد، از نظر ژنوتیپ نول در هر دو ژن GSTM1 و GSTT1 با 12/4OR= نشان داده است.(Nakatome et al., 2009) در جمعیتی که ما مورد مطالعه و بررسی قرار دادیم، اختلاف معناداری بین افراد مصرف کننده متآمفتامین و گروه شاهد، از نظر ژنوتیپ نول در هر دو ژن با 07/1OR= مشاهده نگردید.
در ژاپن ارتباط معناداری بین ژنوتیپ نول GSTT1 و ژنوتیپ نول در هر دو ژن GSTM1 و GSTT1 با مصرف متآمفتامین(شیشه) مشاهده کردند، ولی در مطالعه که ما انجام دادیم، ارتباط معناداری را نشان نداد. این تفاوتها می تواند به دلایل گوناگون مانند تفاوتهای قومی و نژادی و حجم نمونه مورد مطالعه باشد.
در مطالعه ای که ما انجام دادیم، حذف در ژنهای GSTM1 و GSTT1 اختلاف معنی داری را در افراد معتاد به هروئین، شیره و شیشه نشان نداد. حذف همزمان هر دو ژن اختلاف معنی داری را در افرادمعتاد به هروئین، شیره در مقایسه با گروه شاهد نشان نداد. در مورد ژنوتیپهای نول GSTM1 و GSTT1 و خطر معتاد شدن به تریاک، در مطالعه ما ارتباط معناداری بین ژنوتیپ نول GSTT1 و خطر معتاد شدن به تریاک با 56/1OR= مشاهده گردید ولی ارتباط معناداری بین ژنوتیپ نول GSTM1 و خطر معتاد شدن به تریاک مشاهده نگردید. فراوانی افرادی که دارای ژنوتیپ نول در هر دو ژن GSTM1 و GSTT1 هستند در دو گروه معتاد به تریاک و شاهد اختلاف معنادری را نشان نداد.
در مورد چند شکلی C-262T ژن کاتالاز مطالعه حاضر اولین مطالعه در این زمینه است و تا کنون هیچ مطالعهایی در ارتباط با این چند شکلی و خطر اعتیاد به مواد مخدر در سراسر جهان صورت نگرفته است. در مطالعه حاضر ما ارتباط چندشکلی یکی از ژنهای درگیر در مسیر سم زدایی بنام کاتالاز را با خطر اعتیاد به هروئین، شیره، تریاک و شیشه مورد بررسی قرار دادهایم. پس از بررسی ارتباط بین ژنوتیپهای ژن CAT و خطر معتاد شدن به هروئین، شیره، تریاک و شیشه، اختلاف معناداری بین ژنوتیپهای این چندشکلی C-262T و احتمال وابستگی به هروئین، شیره و شیشه مشاهده نشد ولی ارتباط معنادری بین ژنوتیپ TT از این چندشکلی و احتمال وابستگی به تریاک با 09/3OR= مشاهده گردید. پس ما می توانیم نتیجه بگیریم که افزایش فراوانی آلل T از این چندشکلی C-262T می تواند ریسک معتاد شدن به تریاک را افزایش دهد.
یکی از پلیمورفیسمهای شایع در ژن کاتالاز پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی است که به صورت جابجای C با T که در ناحیه ی پروموتر ژن کاتالاز (–262C>T) رخ میدهد بر روی اتصال فاکتورهای پروتئینی و در نتیجه بر روی فعالیت آنزیم کاتالاز تاثیر می گذارد (Forsberg et al. , 2001). در نتیجه افرادی که در ناحیه پروموتور ژن کاتالاز پلیمورفیسم T را دارا میباشند. توانایی سمزدایی این گونه های فعال را نداشته و این گونه های فعال با تاثیر بر کانالهای کلسیمی باعث افزایش کلسیم سیتوپلاسمی میشوند، در طی استرساکسیداتیو و افراد احساس درد بیشتری دارند. به همین علت رو به مصرف مواد مخدر میآورند تا تسکینی بر دردهایشان باشد.
5-2-پیشنهادات
۰٫۵۱۶۵
۰٫۵۰۰
۰٫۵۳۳
۰٫۴۷۹
۰٫۴۶۸
۰٫۴۹۰
برای ادامه جستجو می بایست مساله برنامه ریزی چبیشف با توجه به سطوح ذخیره و بردارهای وزنی جدید دوباره حل گردد. پس به قدم ۴ بر می گردیم.
۵-۶-نتیجه گیری
به طور خلاصه فواید استفاده از این رویکرد جدید به شرح زیر می باشد
مهیا کردن چندین پاسخ غیرمسلط متوازن که همگی در یک همسایگی تحت کنترل ، از بهترین پاسخ سازگار حاصل از روش ورنر قرار دارند. بدین تریب فرصت درک رفتار سیستم در محدوده مورد بررسی و هدایت جستجو به سمت نیازهای تصمیم گیرنده مهیا می گردد.
مقیاس بندی درجه ارضای اهداف و افزودن قابلیت مقایسه سطح برآورده سازی اهداف بتوسط کاربرد مفهوم تابع عضویت فازی.
دارا بودن قابلیت یافتن پاسخ های غیرمسلط پشتیبانی نشده در فضای اهداف. این امر بدین معنی است که می توان بر خلاف روش ورنر و سایر روش های ذکر شده در فصل بهینه سازی فازی، این روش را در بهینه سازی با فضای غیر محدب نیز به کار گرفت و در صورت وجود ، پاسخ سازگار بهتری نسبت به روش های مذکور حاصل خواهد شد.
به کار گرفتن پارامترهای گوناگون برای هرچه نزدیک تر شدن به نیاز واقعی تصمیم گیرنده، در عین حفظ جایگاه تصمیم گیرنده برای انتخاب نهایی پاسخ مقبول.
کاهش شدید حجم محاسبات مورد نیاز برای یافتن یک مجموعه جواب غیرمسلط راضی کننده به دلیل کاهش فضای شدنی اهداف و محدود کردن آن به منطقه ای که جواب های قابل پذیرش تولید می نماید.
فصل هفتم- آنالیز عددی
۱-۷- مقدمه
به منظور بررسی نحوه عملکرد مدل زنجیره تامین پیشنهاد شده و همگام با آن، روش بهینه سازی چند هدفه چبیشف فازی ارائه شده، از یک مجموعه داده های واقع گرایانه ( تولید شده[۱۶۸] بر مبنای اطلاعات کیس های واقعی بررسی شده در مقالات مرجع) استفاده می نمائیم. زنجیره تامینی که در نظر می گیریم دارای مشخصات اولیه ذیل می باشد: تعداد پنج کارخانه تولیدی که سه تای آنها در دوره اول باز می باشند، تعداد پنج انبار مواد اولیه که سه تای آنها در دوره اول باز بوده و مقداری ماده اولیه در آنها موجود می باشد، تعداد سی مشتری با تقاضاهای افزایشی در طول زمان، تعداد پنج نوع محصول مختلف، تعداد چهار نوع تجهیز حمل و نقل ،و افق زمانی در نظر گرفته شده برابر پنج دوره متوالی می باشد. برای ظرفیت انبارها، کارخانه ها و تجهیزات حمل و نقل هرکدام سه گزینه گسترش ظرفیت در نظر گرفته شده است. علاوه بر این نحوه تولید اعداد تصادفی برای استفاده در سایر پارامترهای مدل به تفصیل در ادامه توضیح داده خواهد شد
مثال ها بتوسط حل کننده مسائل مختلط عدد صحیح خطی نرم افزار GAMS 22.0 که یکی از بهترین گزینه های موجود در بازار بوده و بر پایه CPLEX 9.0 استوار است حل می گردد. سیستمی که روی آن بهینه سازی صورت گرفته دارای پردازشگر Core 2 Duo 2.33 GHz با ۱ GB رم می باشد.
۲-۷- فرایند تولید اعداد تصادفی واقع گرایانه
۱-۲-۷- تقاضای مشتری
برای تولید تقاضاهای متغیر مشتری، رویکردی که در (ملو،۲۰۰۶) و همچنین (تان و همکاران ،۲۰۰۸) برای مسائل پویا در نظر گرفته شده است به کار گرفته می شود. ایشان بیان میدارند که در سیستم های دنیای واقعی اکثرا تقاضاها در هر دوره نسبت به قبل درصدی افزایش دارند که ما نیز با همین دید به تولید پارامترهای تقاضا می پردازیم. همچنین این نویسندگان مقادیر مورد نیاز را به طور تصادفی و با بهره گرفتن از تابع توزیع یکنواخت بین یک حد بالا و پائین تولید می نمایند. مضاف بر این، رویکردی که در کار سلیم و اوزکاراهان(۲۰۰۷) به منظور تعمیم اعداد تصادفی حاصل از یک تابع توزیع احتمال خاص، به اعداد فازی مثلثی استفاده شده است را اعمال می کنیم.
تان و همکاران تقاضاهای مشتری در دوره اول را به طور میانگین از تابع توزیع یکنواخت[۱۱۵,۲۱۵] انتخاب می نمایند. در این تحقیق به دلیل اینکه پنج نوع محصول مختلف داریم تقاضاها را از بازه هایی نزدیک به مقدار فوق انتخاب می نمائیم که در جدول ۲-۷ به آن اشاره می گردد. برای دوره های دیگر، تقاضاهای دوره قبل را ضرب در عامل گسترش می نمائیم که در آن عددی تصادفی بین صفر و یک می باشد.
۲-۲-۷-ظرفیت های اولیه تجهیزات و ظرفیت گزینه های ظرفیتی
فرایندی را برای تولید ظرفیت اولیه برای تجهیزات باز و همچنین تجهیزات بالقوه طراحی می نماییم. برای تجهیزاتی که در دوره اول باز هستند، فرض می نمائیم که مکان تجهیزات قبلا مشخص شده است .در نتیجه می بایست تمامی ظرفیت ها برای برآورده سازی تقاضای مشتری در دوره اول کافی باشد تا یک جواب شدنی داشته باشیم. رابطه بین ظرفیت های تجهیزات باز شده و تقاضای مشتری توسط میلکوت و داسکین[۱۶۹] (۲۰۰۱) بیان گردیده است. در این روش تقاضای کل برای هر محصول در دوره اول را محاسبه می نمائیم. سپس این مجموع را ضرب در عامل های مصرف ظرفیت هر محصول نموده و مقدار حاصل شده را تقسیم بر تعداد تجهیزات باز می نمائیم تا ظرفیت اولیه مناسب برای رفع و رجوع تقاضای مشتری در دوره اول حاصل گردد. از آنجا که مدل ما یک مدل لجستیک معکوس می باشد، محصولات مرجوعی نیز از ظرفیت تجهیزاتی که به آن وارد می شوند استفاده می نمایند. بدین جهت، با در دست داشتن نرخ معیوبی تجهیزات (def)، مجموع تقاضاهای مشتری برای هر محصول را ضرب در پارامتر گسترش (۱+def) می نمائیم تا نرخ مصرف ظرفیت این محصولات نیز در محاسبات لحاظ بگردد. مقدار این پارامتر کاملا بستگی به زنجیره تامین مورد بررسی دارد. برای این تحقیق از یک مقدار تصادفی بین [۰,۰٫۲] استفاده می نمائیم.
برای تجهیزات بالقوه، باتوجه به اینکه تقاضا روند افزایشی دارد، فرض بر این گرفته می شود که مدیریت به باز کردن تجهیزات جدید با ظرفیت اولیه بیشتر از تجهیزات فعلی علاقه مند باشد. در نتیجه عامل گسترش ظرفیتی بین [۰,۲] برای این منظور در نظر گرفته می شود. ظرفیت گزینه های ظرفیتی نیز می بایست مشخص شود. برای این مقادیر، همانطور که ذکر شد تنها سه نوع گزینه ظرفیتی در نظر گرفته ایم و مقادیر معادل ۱/۳،۱/۶ و ۱/۱۲ ظرفیت اولیه را لحاظ می نماییم.
۳-۲-۷-هزینه های ثابت
تمامی هزینه های ثابت با توجه به ظرفیت تجهیز مورد نظر مشخص می گردد. فرمول زیر از مقاله ای از کورتینهال و کپتیو[۱۷۰] (۲۰۰۳) بدست آمده است. نویسندگان هزینه ثابت برای جایابی یک تجهیز را با به شکل زیر در نظر می گیرند
که در آن U[x,y]نشان دهنده تابع توزیع یکنواخت بین دو مقدار x و y و cap مقدار ظرفیت آن تجهیز می باشد. برای این تحقیق ،این فرمول را برای تولید هزینه های ثابت گوناگون بتوسط تغییر در بازه تابع توزیع یکنواخت مربوطه استفاده می نمائیم. فرض را بر این می گیریم که هینه بستن تجهیزات ارزانتر از هزینه بازکردن آنها باشد.
۴-۲-۷- هزینه های متغیر
به رابطه بین هزینه های متغیر کارخانه و انبارها مقاله ای از ملاکرینودیس و مین[۱۷۱] (۲۰۰۰) اشاره شده است. با توجه به کیس واقعی ایشان، مقدار پارامتر هزینه تولید از تابع توزیع یکنواخت [۱۰,۲۰] و هزینه نگهداری هر واحد وزنی محصول در بازه [۲,۵] محاسبه می شود. هزینه های جابجائی متناسب با فاصله اقلیدسی بین دو تجهیز در نظر گرفته می شود. تمامی تجهیزات به طور تصادفی در یک صفحه ۱۰۰×۱۰۰ قرار گرفته و فاصله اقلیدسی آنها محاسبه می گردد.
۵-۲-۷-موجودی اولیه
با توجه به تقاضاهای مشتریان یک موجودی اولیه که بخش کمی از تقاضا در دوره اول را پوشش می دهد در نظر گرفته می شود که در انبارهای شماره یک تا سه قرار داده می شود. این مقادیر در جدول ۱-۷ قابل مشاهده اند.
حدول ۱-۷- موجودی اولیه
P1
P2
P3
P4
اشاره به دامنهای دارد که شرکت یک دلیل منطقی و شواهد مشخص برای دلیل اتخاذ یک پیشنهاد خاص توسط مشتریان خود را ارائه میکند.
منبع: موهر و همکاران (۱۹۹۶)
مهمتر از همه اینکه، ارتباطات مبتنی بر همکاری به شرکتها در ایجاد ارتباط با مشتریان خود کمک کرده و درعینحال به یادگیری از آنها کمک میکند. بنابراین در شرایط بازارهای صنعتی، ارتباطات مبتنی بر همکاری اشاره به دامنه ارتباط شرکتها با مشتریان خود از طریق تعامل مکرر، مبنای متقابل و تماس عادی دارد و درعینحال عقلانیت را بهعنوان ابزاری برای تأثیر بر آنها اتخاذ میکند. در این خصوص، ارتباطات مبتنی بر همکاری بهعنوان یکی از مهمترین منابع رقابتی در بازارهای صنعتی مشاهده شده است.
بر این مبنا، چارچوب مفهومی ما اشاره میکند که ارتباطات مبتنی بر همکاری دارای دو مسیر برای تأثیر بر نتایج عملکرد روابط هست: دیدگاه روابط و دیدگاه مبتنی بر منابع.
جدول (۲-۴): دیدگاه روابط و دیدگاه مبتنی بر منابع
دیدگاه روابط
ارتباطات مبتنی بر همکاری بهطور مستقیم بر نتایج عملکرد روابط تأثیر میگذارد. بهویژه ارتباط برای ایجاد روابط قویتر به علت نقش ارتباط در انطباق با اهداف متقابل، حل اختلافنظر و تعیین فرصتهای مشارکتی اهمیت دارد.
دیدگاه مبتنی بر منابع (RBV[50])
ارتباطات مبتنی بر همکاری بهطور غیرمستقیم، بر نتایج عملکرد روابط از طریق نقشهای تعدیلکننده قابلیتهای مرتبط با بازار، تأثیر میگذارد، RBV به منشأ مزیت رقابتی سازمانی توجه دارد که ناشی از قابلیتهای سازمانی باارزش هست.
منبع: ین چون چن (۲۰۱۳)
۲-۲-۲- قابلیتهای مربوط به بازار
بازار گرایی یکی از جنبههای فرهنگ سازمانی است که در آن کارکنان بالاترین ارزش را به سودآوری بنگاه و نگهداری مشتری از طریق ایجاد ارزش برتر میدهند. بازار گرایی یک نوع هنجار رفتاری است که در سرتاسر سازمان گسترش یافته و از طریق نوآوری، پاسخگوی نیازهای حال و آتی بازار و مشتری است. شرکتهای بازار گرا دارای مزیت رقابتی در سرعت پاسخگویی به نیازهای بازار و مشتریان میباشند؛ همچنین در پاسخ به فرصتها و تهدیدات بازار اثربخش عمل میکنند. ارزش محوری در بازار گرایی این است که سازمان را در مقابله با شرایط کسبوکار جدید آماده میسازد و میتواند اطلاعات لازم را از بازار بهدست آورده و خود را آماده پاسخگویی به نیازهای بازار کند. این نوع فرهنگ بازار گرایی زمانی برای سازمان بهعنوان مزیت رقابتی مطرح است که غیرقابل تقلید، نادر و باارزش باشد (سلاتر[۵۱]، ۲۰۰۱).
وی، در مقالهای تحت عنوان “بازار گرایی در آغاز هزاره جدید” به دو نوع رفتار بازار گرایی اشاره دارد که عبارتاند از (سلاتر، ۲۰۰۱):
الف) رفتارهای سنتی بازار گرایی - نسل اول بازار گرایی: شرکتهایی که رفتارهای سنتی بازار گرایی دارند، بر شناخت نیازهای اظهارشده مشتریان در بازار توجه دارند و اقدام به ساخت کالاها و ارائه خدماتی میکنند که بتواند آن نیازها را برآورده سازد. شرکتهای بازار گرا با بررسی نیازها و خواستههای مشتریان، شناخت خودشان را نسبت به آنها افزایش میدهند و میتوانند کالاها و خدمات جدید را بهتناسب بازار و مشتری ارائه دهند. در یک نگاه سطحی فعالیت شرکتهای بازار گرا به نظر مفید میرسد، اما این نوع رفتارها بیشتر تمرکز بر ارضای نیازهای فعلی مشتریان دارد، بهصورت انفعالی عمل میکند و به دنبال یادگیری غیرمنتظره است. مدیران و کارکنان فقط آنچه را میبینند که در منظر مشتریان جاری آنان قرار دارد و به ماورای آن توجهی ندارند. عیب این نوع رفتار بازار گرایی این است که باعث اضمحلال توانایی شرکت در نوآوری شده و بهعنوان تهدیدی برای شرکت محسوب میشود. شرکتهای بازارگرای سنتی از پژوهشهای بازار برای شناخت نیازهای عینی مشتریان و از سنجش رضایت مشتریان برای شناخت مسائل و مشکلات آنان استفاده میکنند. این نوع رفتارها نمیتوانند منجر به توسعه فرایندهای محصول جدید، نوآوری، یادگیری سازمانی و موفقیت در فروش محصول جدید باشد.
ب) رفتارهای مدرن بازار گرایی - نسل دوم بازار گرایی: نسل دوم شرکتهای بازار گرا، خود را متعهد به شناخت نیازهای اظهارشده و نشده مشتریان، تواناییها و برنامههای رقبا و ارزیابی اطلاعات بازار میکنند. این شرکتها دائماً از طریق آگاه ساختن سازمان و هماهنگی فعالیت بخشهای سازمان با یکدیگر، به ایجاد ارزش برتر برای مشتریان میپردازند.
شرکتهای بازارگرای نسل دوم بهطور وسیع به کنکاش بازار پرداخته، افق زمانی بلندمدت داشته و بیشتر در بازار نفوذ میکنند. تکنیکهای پژوهشی نسل دوم شرکتهای بازار گرا مشابه تکنیکهای پژوهشی نسل اول شرکتهای بازار گراست. البته نسل دوم شرکتهای بازار گرا از تکنیکهای دیگری برای شناخت نیازهای آشکار نشده مشتریان استفاده میکنند، مثلاً آنها از نزدیک، مصرف کالا و خدمات را مشاهده میکنند تا اینکه بتوانند اطلاعات لازم را از خواستهها و نیازهای مشتریان کسب کنند. معمولاً این نوع اطلاعات به شیوه پژوهشهای سنتی به دست نمیآید. در بازار گرایی جدید، شرکتهای بازار گرا با مصرفکنندگان بالفعل و
بالقوه ارتباط نزدیک دارند و مصرفکنندگان را مشتریان بالقوه یا بالفعلی میدانند که دارای نیازهای ارضا نشدهای میباشند که نحوه برآوردن نیازهایشان را در بازار مورد مقایسه قرار داده و راهحل مطلوب جهت برآوردن آن نیازها را از شرکت انتظار دارند. شرکتهای بازارگرای نسل دوم از تکنولوژی پیشرفته برای برقراری ارتباط با مشتری استفاده میکنند.
البته شرکتهای بازارگرای نسل دوم نمیتوانند بهطور کامل نسبت به پویایی بازار و نوسانهای آن اطلاع داشته باشند. بنابراین از یادگیری غیرمنتظره و اکتشافی برای دستیابی به نتایج مطلوب استفاده میکنند. این شرکتها همواره یافتههای خود را بر اساس دانش و بینش جدید اصلاح میکنند. نسل دوم شرکتهای بازار گرا به دنبال کشف بازارهای ناشناخته میباشند. تجدید ساختاری این شرکتها بر اساس محصولات و بازارهای جدید است. تمام سیستمهای اطلاعاتی شرکتهای بازارگرای نسل دوم در جهت ایجاد تجربه رضایتبخش برای مشتری، جمع آوری اطلاعات مربوط به مشتری و انجام اصلاحات لازم در این زمینه سازماندهی شده است. در این دوره برای بسیاری از جاسوسان صنعتی، داشتن اطلاعات پیرامون توسعه محصول جدید، نحوه ایجاد ارزش برای مشتری شرکتهای رقیب، مشکل چندانی محسوب نمیشود. آنها بهسادگی قادر میباشند رضایت مشتری و رفتار خرید او را ارزیابی کنند. با این اوصاف بازار گرایی یک نوع فرهنگسازی سازمانی است که رفتارهای فردی را جهت ایجاد ارزش برتر برای مشتری فراهم ساخته و درنهایت منجر به عملکرد بهتر برای سازمان میشود (نارور[۵۲] و همکاران، ۱۹۹۰).
بازار محوری از دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات بازاریابی شده است. بازار محوری مفهومی ریشهدار در تئوری بازاریابی و کاربردی برای مفهوم فلسفه بازاریابی است که بهطورجدی توسط اسلاتر و نارور (۱۹۹۰) مطرح و مورد سنجش قرار گرفت. آنها بازار محوری را بهعنوان قلب تپنده مدیریت و بازاریابی مدرن معرفی میکنند، و بازار محوری را بهعنوان یک فرهنگ سازمانی تعریف میکنند که با بیشترین اثربخشی و کارایی رفتارهای ضروری برای خلق ارزش برتر برای خریداران را فراهم میآورد، و به دنبال آن عملکرد برتر و مزیت رقابتی برای کسبوکار را به همراه دارد. بازار محوری یک نوع هنجار رفتاری است که در سرتاسر سازمان گسترشیافته و از طریق نوآوری پاسخگوی نیازهای حال و آتی بازار و مشتری است. شرکتهای بازار محور دارای مزیت رقابتی در سرعت پاسخگویی به نیازهای بازار و مشتریان میباشند؛ همچنین در پاسخ به فرصتها و تهدیدات بازار اثربخش عمل میکنند. ارزش محوری در بازار محوری این است که سازمان را در مقابله با شرایط کسبوکار جدید آماده میسازد و میتواند اطلاعات لازم را از بازار به دست آورده و خود را آماده پاسخگویی به نیازهای بازار کند. این نوع فرهنگ بازار محوری زمانی برای سازمان بهعنوان مزیت رقابتی مطرح است که غیرقابل تقلید، نادر و باارزش باشد (اسلاتر، ۲۰۰۰).
تا اواسط دهه ١٩۵٠ م. دیدگاه سنتی بازاریابی این بود که کلید سودآوری، حجم فروش بیشتر است. بنابراین مسؤولیت بازاریابی، فروش هرچه بیشتر محصولات تولیدی شرکت بود (وبستر جی آر[۵۳]، ۱۹۸۸). روشهای بازاریابی بهطور عمده به افق زمانی کوتاهمدت، فرایندهای تاکتیکی فروش شخصی، تبلیغات و پیشبرد فروش گرایش داشت (مکگی و شاپیرو[۵۴]، ۱۹۸۸). در اواسط دهه ١٩۵۰ م.، شدت رقابت بر سر فروش محصولات و حمایت فزاینده از مصرف انبوه، منجر به شکلگیری مفهوم بازاریابی شد (وبستر جی آر ، ۱۹۸۸). در این مفهوم، افق زمانی کوتاهمدت به افق زمانی بلندمدت، رویکردهای بازاریابی تاکتیکی فروش به رویکردهای بازاریابی استراتژیک فروش تبدیل شد (وبستر جی آر ، ۱۹۸۸). تمایل مؤسسات کسبوکار نیز به بررسی دقیق نیازهای مصرفکننده و مشتری متمرکز شد (مکگی و شاپیرو ، ۱۹۸۸). مفهوم بازاریابی، فلسفه حاکم بر بنگاههای کسبوکار گردید و از اصطلاح بازار گرایی برای اجرای مفهوم بازاریابی استفاده شد (مک کارتی[۵۵]، ۱۹۸۴)، در طول دهه گذشته، بازار گرایی بسیار موردتوجه پژوهشگران بازاریابی قرار داشته و بهعنوان یکی از موضوعات اصلی پژوهش در بازاریابی استراتژیک مطرح شده است (گوآسی[۵۶]، ۲۰۰۲). کلیات بازار گرایی و مبانی آن در مفهوم بازاریابی نهفته است. مفهوم بازاریابی بهعنوان فلسفه مدیریت حاکم بر سازمانهاست. این مفهوم مرتبط با مشتریگرایی، سودگرایی و هماهنگی بخش بازاریابی با سایر بخشها در شناسایی و برآوردن نیازهای بازار و مشتری است. اگرچه مفهوم بازاریابی در زمانهای گذشته و حال مطرح بوده، اما ارزش عملیاتی آن بسیار محدود است؛ زیرا مفهوم بازاریابی بهعنوان فلسفه حاکم بر سازمان است که به سختی میتواند برای مدیریت، مفید واقع شود. در این صورت نیاز به عملیاتی ساختن آن حس شد (بارکسدیل و داردن[۵۷]، ۲۰۱۰) مسأله تا ظهور بازار گرایی ادامه داشت تا اینکه بازار گرایی، راهنمای عملیاتی سازی مفهوم بازاریابی قرار گرفت و از آن برای بهبود عملکرد کسبوکار استفاده شد. سازمانها از طریق بازار گرایی توانستند، مفهوم بازاریابی را عملیاتی کنند. پژوهشهای متعدد نشان میدهد که رابطه مثبتی بین بازار گرایی و عملکرد کسبوکار وجود دارد. مطالعات تجربی زیادی برای ارزیابی رابطه بازار گرایی با سودآوری، سهم بازار، و رضایت مشتری صورت گرفته است. اگرچه بدنه اصلی بازار گرایی در حال رشد و پیشرفت است، اما اکثر مطالعات گذشته روی بازار گرایی در کشورهای اروپایی و آمریکایی بوده است.
بازار گرایی یکی از جنبههای فرهنگ سازمانی است که در آن کارکنان بالاترین ارزش را به سودآوری بنگاه و نگهداری مشتری از طریق ایجاد ارزش برتر میدهند. بازار گرایی یک نوع هنجار رفتاری است که در سرتاسر سازمان گسترش یافته و از طریق نوآوری پاسخگوی نیازهای حال و آتی بازار و مشتری است. شرکتهای بازار گرا دارای مزیت رقابتی در سرعت پاسخگویی به نیازهای بازار و مشتریان میباشند؛ همچنین در پاسخ به فرصتها و تهدیدات بازار اثربخش عمل میکنند. ارزش محوری در بازار گرایی این است که سازمان را در مقابله با شرایط کسبوکار جدید آماده میسازد و میتواند اطلاعات لازم را از بازار به دست آورده و خود را آماده پاسخگویی به نیازهای بازار کند. این نوع فرهنگ بازار گرایی زمانی برای سازمان بهعنوان مزیت رقابتی مطرح است که غیرقابل تقلید، نادر و باارزش باشد (سلاتر، ۲۰۰۱)
دیدگاههای بازار گرایی معاصر
طی سالهای گذشته تلاشهای علمی و تجربی زیادی پیرامون بازار گرایی صورت گرفته است که میتوان آنها را به پنج گروه زیر تقسیم کرد:
١- دیدگاه تصمیمگیری شاپیرو [۵۸] و گلازر [۵۹] (۱۹۹۰)
٢- دیدگاه هوشمندی بازار کوهلی و جاورسکی [۶۰] (۱۹۹۰)
٣- دیدگاه رفتاری مبتنی بر فرهنگ نرور و اسلاتر [۶۱] (۱۹۹۰)
۴- دیدگاه بازاریابی استراتژیک روکرت[۶۲] (۱۹۹۰)
۵- دیدگاه مشتری گرایی دیشپند و فارلی[۶۳] (۱۹۹۳)
تأکید این دیدگاهها بر نهادینه و اجرایی کردن مفهوم بازاریابی است. در برخی از این دیدگاهها، بازار گرایی یک پدیده مدیریتی و در برخی دیگر بهعنوان یک پدیده فرهنگی است که بهطور مسلم بازار گرایی در ادبیات تمرکز بر ایجاد مزیت رقابتی دارد (لافرتی و هالت[۶۴]، ۲۰۰۱). بازاریابی جایگاه ویژهای دارد، اما آزمونهای تجربی آن با مسائل متعددی روبهرو بوده و یک نوع پراکندگی بین مدلهای آزمون شده آن مشاهده میشود که این مسئله موجب ایجاد محدودیت در بازار گرایی شده است.
شکل (۲-۴): دیدگاههای بازار گرایی و نظریهپردازان اصلی آن
دیدگاه فرهنگی
دیدگاه مدیریتی
مشتریگرایی
رقابت گرایی
هماهنگی بین بخشی