شکل۱- ۲: قسمتی از یک شبکه توزیع با حضور DG [14]
اگر DG1 ، DG2 و DG3 به سیستم متصل شوند تغییرات زیر در عملکرد فیوزها به وجود می آید:
الف- فیوزهای F5 و F6 جریان خطای بالاتری نسبت به حالت قبلی خود احساس می کنند. اما هرگز نمی توانند جریانهای خطای بالادست را ببینند. در اینجا اگر فیوزها همچنان با یکدیگر هماهنگ باشند مشکلی در سیستم وجود نخواهد داشت. تنها تغییری که در اینجا بوجود می آید تغییر رنج هماهنگی این دو فیوز به علت تغییر جریانهای مینیمم و ماکزیمم میباشد. اگر مقدار جریان خطای دیده شده توسط فیوزها آنقدر زیاد باشد که از مرز منحنی فیوزها عبور کند، این دو فیوز هماهنگی خود را از دست می دهند.
ب- برای یک خطا در بخش CD ، فیوزهای F3 و F4 جریان خطای پایین دست را مشاهده می کنند. در حالیکه برای خطایی در بخش AB این فیوزها جریان خطای بالادست را خواهند دید. مقدار جریان دیده شده توسط دو فیوز نامبرده برای وقوع خطا در بخش AB یا CD با یکدیگر برابر میباشد. به همین ترتیب برای وقوع خطا در بخش EF ، فیوزهای F1 و F2 جریان خطای پایین دست را میبینند در صورتیکه اگر خطا در بخش CD اتفاق بیفتد این فیوزها جریان خطای بالادست را احساس می کنند. همچنین مشاهده می شود مقدار جریان دیده شده توسط دو فیوز F1 و F2 برای وقوع خطا در بخش CD یا EF با یکدیگر برابر است.
مشکل مطرح شده در این قسمت قابل حل نمی باشد، زیرا در هر دو حالت خطای بالادست و پایین دست، جریان دیده شده توسط فیوزها با یکدیگر برابر است.
ج- برای خطایی در بخش DE ، فیوز F2 جریان خطای بیشتری را نسبت به فیوز F3 مشاهده می کند در حالیکه برای خطایی در بخش BC ، جریان دیده شده بوسیلهی فیوز F3 از F2 بیشتر است. شکل (۱-۳) مشخصههای دو فیوز F2 و F3 را بدون در نظر گرفتن DG نمایش میدهد.
شکل۱- ۳: حد مورد نیاز برای هماهنگ بودن دو فیوز F2,F3 [14]
همانطور که در این شکل مشاهده می شود برای خطایی در ناحیهی پایین دست فیوزها، جریان عبوری از فیوز F2 () بیشتر از F3 () میباشد. تفاوت بین و وابسته به اندازه و نوع واحد DG2 میباشد. تا زمانیکه بیشتر از باشد، هماهنگی فیوزها از بین نمیرود به این دلیل که فیوز F2 قبل از F3 عمل می کند. در اینجا فرض بر این است که جریانهای خطای زیاد شده از منحنیهای فیوز عبور نکرده باشد. برای خطایی در ناحیه بالادست، جریان خطای از بیشتر است. در اینجا نیز تفاوت بین دو جریان، به اندازه و نوع واحد DG2 بستگی دارد. با توجه به شکل (۱-۳) اگر تفاوت جریانها از حد[۵] نشان داده شده بیشتر باشد همچنان هماهنگی بین فیوزها برقرار خواهد بود. در صورتیکه اختلاف دو جریان، کمتر از این مقدار باشد فیوز F2 قبل از F3 عمل کرده که ناهماهنگی فیوزها را نشان میدهد. بنابراین اگر تزریق جریان خطای DG2 از یک مقدار مشخص بیشتر باشد، هماهنگی فیوزها حفظ خواهد شد.
هماهنگی ریکلوزر- فیوز:
شکل (۱-۴) یک خط توزیع را نمایش میدهد که باری را تغذیه می کند. بار نشان داده شده در شکل، توسط فیوز محافظت شده است.
شکل۱- ۴: قسمتی از یک سیستم توزیع به همراه ریکلوزر و فیوز [۱۴]
ابتدا فرض کنید که DG به سیستم توزیع متصل نشده است. برای تمام خطاها باید ریکلوزر موجود بر روی خط با فیوز، هماهنگ باشد. به دلیل متصل نبودن DG به سیستم، برای خطایی که در خط بار رخ میدهد، جریان فیوز و ریکلوزر با یکدیگر برابر است. شکل (۱-۵) هماهنگی بین این دو تجهیز حفاظتی را نشان میدهد. در این شکل مشخصههای MM و TC مربوط به فیوز و همچنین مشخصهی سریع[۶] (A) و آهسته[۷] (B) مربوط به ریکلوزر نمایش داده شده اند.
شکل۱- ۵: هماهنگی بین ریکلوزر و فیوز نشان داده شده در شکل(۱-۱۸) [۱۴]
در اینجا فلسفهی عملکرد فیوز این است که فقط برای خطاهای دائمی باید عمل کند. برای خطاهای گذرا ابتدا باید ریکلوزر با توجه به منحنی سریع خود مدار را قطع کرده تا به خطا شانسی برای پاک شدن داده شود. تنها در صورتیکه خطا دائمی باشد باید فیوز عمل کند. با این روش، خط بار برای خطاهای گذرا از مدار خارج نخواهد شد. همچنین ریکلوزر به وسیله مد آهستهی خود به عنوان پشتیبان برای فیوز عمل می کند. از آنجایی که ۷۰ تا ۸۰ درصد خطاهایی که در سیستم رخ میدهد از نوع گذرا میباشند این روش، قابلیت اعتماد[۸] سیستم را بهبود بخشیده و هزینه تعمیرات آن را کاهش میدهد.
همانطور که در شکل (۱-۵) مشاهده می شود در محدوده بین مینیمم و ماکزیمم جریان خطا ( و ) مشخصهی سریع ریکلوزر(A) پایینتر از مشخصهی MM فیوز قرار گرفته است. بنابراین در محدوده بین این دو جریان، ریکلوزر زودتر از فیوز عمل می کند. همچنین در این بازه، منحنی TC فیوز پایینتر از مشخصهی آهستهی ریکلوزر(B) قرار گرفته است. بنابراین در صورت دائمی بودن خطا، فیوز قبل از مد آهستهی ریکلوزر عمل خواهد نمود. اگر فیوز عمل نکند ریکلوزر با توجه به مشخصهی آهستهی خود عمل می کند. عملکرد ریکلوزرها قابل تنظیم میباشد به این معنی که میتوان مشخص نمود که پس از چند بار عمل نمودن مد آهستهی ریکلوزر، ریکلوزر قفل شده و مدار را به صورت دائمی قطع کند.
حال فرض کنید DG همانطور که در شکل (۱-۴) نشان داده شده است به خط اصلی متصل شود. بنابراین دو تغییر را مشاهده مینمائیم:
برای خطایی که بر روی خط بار رخ میدهد جریانهای خطای مینیمم و ماکزیمم تغییر می کنند.
برای هر خطایی بر روی خط بار، فیوز جریان بیشتری را نسبت به ریکلوزر احساس می کند.
پس از اتصال DG اگر مقدار جریان خطا برای خطایی که بر روی خط بار رخ داده است از مقدار بیشتر باشد هماهنگی از بین رفته است. به این علت که مشخصهی MM فیوز، پایینتر از منحنی سریع ریکلوزر قرار گرفته و در نتیجه فیوز قبل از ریکلوزر عمل خواهد کرد. برای جریانهای خطایی که هنوز در فاصلهی و قرار دارند اگر اختلاف جریان فیوز و ریکلوزر از حد مشخصی(MARGIN) بیشتر باشد فیوز قبل از مد سریع ریکلوزر عمل کرده که نشان از ناهماهنگی بین این دو تجهیز حفاظتی میباشد. شکل (۱-۶) ماکزیمم اختلاف ممکن بین جریان فیوز و ریکلوزر را برای حفظ هماهنگی نشان میدهد. این اختلاف به اندازه و نوع DG و مکان آن بر روی فیدر اصلی وابسته است. ظرفیت بزرگتر DG و فاصلهی کمتر آن از فیدر بار، هر دو باعث بیشتر شدن اختلاف بین جریان فیوز و ریکلوزر میگردد.
شکل۱- ۶: حد مورد نیاز برای هماهنگی بین ریکلوزر و فیوز [۱۴]
یکی از مشکلات بوجود آمده پس از نصب DG مطابق شکل (۱-۴) آن است که اگر مدت زمان باز بودن ریکلوزر از مقدار مشخصی بیشتر باشد، برای دوباره بسته شدن آن نیاز به سنکرونیزاسیون بین سیستم و DG میباشد.
هماهنگی بین دو رله:
شکل (۱-۷)a، یک فیدر توزیع را نشان میدهد که توسط منبع S تغذیه و بوسیلهی سه رلهی اضافه جریان معکوس[۹] R1، R2 و R3 حفاظت شده است. هماهنگی بین این رلهها در شکل (۱-۷)b نشان داده شده است.
شکل۱- ۷: هماهنگی رلهها بدون حضور DG [14]
در اینجا عملکرد رلهها به این صورت است که مثلاً برای وقوع خطایی در خط ۳ (Line3) و در نزدیکی رلهی R3، رلهی R2 باید حداقل به اندازه یک بازهی زمانی هماهنگی [۱۰] (CTI)، دیرتر از رلهی R3 عمل نماید. به طور مشابه، رلههای R1 و R2 برای وقوع خطا بر روی خط ۲ (Line2) با یکدیگر هماهنگ شده اند. بنابراین همانطور که در شکل (۱-۷)b مشاهده می شود، R2 به عنوان پشتیبان برای R3، و R1 به عنوان پشتیبان برای R2 میباشد.
حال فرض کنید مطابق شکل (۱-۸)، DG به فیدر متصل شده باشد.
شکل۱- ۸: فیدر توزیع در حضور DG [14]
با توجه به مکانی که DG قرار دارد شرایط متفاوتی رخ میدهد:
اگر فقط DG1 و DG2 به فیدر متصل باشند، جریان مینیمم و ماکزیمم برای وقوع خطایی در خط ۳(Line3) تغییر خواهد کرد. همچنین رلهی R3 نمیتواند خطای بالادست خود را احساس نماید. در اینجا باید R2 و R3 در جریان متفاوتی نسبت به حالت قبلی، با یکدیگر هماهنگ شوند.
اگر تنها DG3 به فیدر متصل شده باشد، R2 و R3 جریان پایین دست را برای وقوع خطا در خط ۳ و جریان بالادست را برای خطاهای رخداده در خط ۱، احساس می کنند. از آنجائیکه انتظار داریم تنها بخش خطادار از سیستم جدا شود، برای هر خطایی در خط ۳ باید R3 قبل از R2 عمل نماید درحالیکه برای هر خطایی در خط ۱، R2 قبل از R3 باید مدار را قطع کند. نکتهی مهم اینست که برای وقوع هر خطایی در بالادست یا پاییندست، هر دو رله جریان یکسانی را مشاهده می کنند. بنابراین در این شرایط، بدست آوردن هماهنگی برای این دو رله غیر ممکن خواهد بود.
اگر هر سه DG به فیدر متصل باشند، برای خطای رخداده در خط ۳ (پاییندست)، R3 جریان خطای بیشتری نسبت به R2 و R1 احساس می کند. به همین ترتیب برای وقوع خطایی در خط ۱ (بالادست)، R2 جریان بیشتری نسبت به R3 احساس خواهد کرد. در اینجا ابتدا سعی می شود رلهها برای خطاهای پاییندست، هماهنگ شده و سپس شرایطی برای خطاهای بالادست مشخص گردد که همچنان هماهنگی بین رلهها باقی بماند.
شکل (۱-۹)a وقوع خطا در خط ۳ را نشان میدهد. ضخامت فلشها در این شکل، متناسب با مقادیر جریان خطا میباشند. از آنجائیکه R2 جریان کمتری را نسبت به R3 احساس می کند، منحنی اصلاح شده[۱۱] برای R2 همانطور که در شکل (۱-۹)b نشان داده شده است، به پایین شیفت پیدا می کند. همچنین برای هماهنگ کردن R2 و R1 نیاز میباشد که منحنی مربوط به رلهی R1 به پایین شیفت داده شود. مقدار CTI در این حالت برابر با همان مقدار قبلی میباشد.
شکل۱- ۹: هماهنگی رلهها برای خطاهای پایین دست در حضور DG [14]
حال هماهنگی بدست آمده برای خطاهای پاییندست که در شکل (۱-۹)b نشان داده شده است، برای خطاهای بالادست نیز مورد بررسی قرار میگیرد. شکل (۱-۱۰)a جریانهای خطا را برای وقوع خطایی در خط ۱ نشان میدهد.
شکل۱- ۱۰: حد مورد نیاز برای هماهنگی رلهها برای خطاهای بالا دست [۱۴]
در این شرایط، جریان عبوری از R2 بیشتر از R3 میباشد. برای چنین خطایی باید R2 قبل از R3 عمل نماید. برای جریان خطای مشخص R2 ()، شکل (۱-۱۰)b حد لازم (Margin) برای حفظ هماهنگی برای خطاهای بالادست را نشان میدهد. اگر اختلاف جریانهای خطای احساس شده توسط R2 () و R3 () از مقدار مشخص شده در شکل کمتر باشد، هماهنگی از بین خواهد رفت. درنتیجه R3 قبل از R2 عمل می کند. برای اختلاف جریانهای بزرگتر از حد مشخص شده، هماهنگی بین R2 و R3 همچنان وجود خواهد داشت.
اهداف پایان نامه:
در راستای عنوان این پژوهش، اهداف زیر برای بهبود عملکرد رلههای اضافه جریان در سیستمهای توزیع پس از ورود DG و یا شبکه های توزیع حلقوی ترسیم شده است:
بررسی اثر تولید پراکنده بر روی هماهنگی رلههای اضافه جریان
بیان روشهای قبلی و بررسی مشکلات هر روش
ناحیهبندی سیستم توزیع بر مبنای تعداد نیروگاههای با ظرفیت اتصال کوتاه بالای موجود در سیستم
ساختار پایان نامه:
عنوان مطالب ارائه شده در این پایان نامه به صورت زیر میباشد:
اولین فصل پایان نامه پس از بررسی صورت مسأله و اهمیت موضوع، به نحوه هماهنگ نمودن تجهیزات حفاظتی موجود در سیستم توزیع پرداخته و اهداف و ساختار این پژوهش را تبیین می کند. فصل دوم، تولید پراکنده و محدودکننده جریان خطا (FCL[12]) و انواع آنها را معرفی می کند. در این فصل همچنین میزان اثر انواع تولیدپراکنده بر روی سطح جریان خطا بررسی می شود.
در فصل سوم این پایان نامه روشهای قبلی برای هماهنگ نمودن رلههای اضافه جریان سیستم توزیع در حضور DG بیان شده و مزایا و معایب آنها مطرح گردیده است. در فصل پایانی، روش پیشنهادی این پژوهش معرفی شده و بر روی دو سیستم توزیع اعمال شده ونتایج آن بررسی شده است. همچنین مزایای این روش نسبت به روشهای قبلی مورد بحث قرار گرفته است.
در این پایان نامه، سیستم توزیع پس از وقوع خطا، توسط FCL به نواحی مختلف تقسیم شده و رلههای هر ناحیه به طور مجزا از نواحی دیگر با یکدیگر هماهنگ میشوند. برای جایابی FCLها الگوریتم جدیدی معرفی شده است که در آن از تئوری گراف و همچنین روش تقسیم و حل (Divide & Conquer) استفاده شده است.
فرم در حال بارگذاری ...