مسعود سعد سلمان هم چون همگنان، خطاب به خود و ملامت عمری که غافل از امور اخروی خود به شعر و شاعری پرداخته میگوید:
شاعــری تــو مــــدار روی گران شاعران روی را گـــران نکنند
نکنی آنچه گـــــویی و نه شگفت کانچه گویند شاعـــران نکنند
(مسعود سعد، ۱۳۸۴: ۴۷۵)
سنایی در طی ابیات فراوانی، به بیان نسبت شرع و شعر پرداخته است. در انتهای حدیقه به طور مشروح به این نکته میپردازد. موضوع اصلی سخن او در انتهای نقد و ارزیابی شعر از دیدگاه شرع است. این نقد و ارزیابی نیز ناظر به شعر و شاعری خودش است. او سعی میکند شعر را با معیار شرع بسنجد و از اشعار غیرشرعی تبرّا جوید. سخن خود را با عنوان «شعر و شرع» با این ابیات آغاز می کند:
ای سنایی چو شرع دادت بار دست ازین شاعری و شعــر بدار
شرع دیدی زشعر دل بگسل که گـــــــــدایی نگارد اندر دل
( سنایی، ۱۳۸۷: ۴۳۷)
سنایی به دنبال این ابیات توضیح بیشتری در مسخرگی شعر در مقام مقایسه با شرع میدهد:
او معتقد است شعر صبح کاذب است و شرع صبح صادق. سنایی این حکم را در مورد اشعار خود صادق میداند و همه آنها را نتیجه عقل ناقص خود میشمارد و معتقد است کمال عقل در پیروی از شرع است و بدین ترتیب ضمن تحقیر و نکوهش شعر، با خود عهد میکند که دیگر شعر نگوید:
گر زیم بعد ازین نگویم من در جهان بیش و کم به نظم سخن
( همان: ۴۳۹)
خاقانی نیز تحت تأثیر همین اندیشه غالب، بر این باور است که شاعری در نفس خود، عیب نیست مگر اینکه شاعر به جای پند و نصیحت و دفاع از حق تملّق نماید و زبان به دروغ و ناروا بیالاید، بنابراین آیات ۲۲۴ تا۲۲۷ سوره الشعرا (۲۶) را اقتباس کرده و میگوید:
عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا که عمر بیش بها دادمش به شیربها
مرا به منزل “الالّذین” فــرود آور فروگشای زمــن طمطراق «الشعرا»
(خاقانی، ۱۳۸۷: ۱۴ )
۵-۳- در ستایش شعر
شاعران و سخنوران همان گونه که در نکوهش و مذمّت شعر سخن گفتهاند در ستایش و تکریم آن نیز معانی و مضامین رنگین و زیبایی سرودهاند و چندان پایه شعر را بالا بردهاند که جایگاهش را در عرش اعلا قرارداده و با تعابیر شکوهمندی چون سحر حلال، سحر مبین، سخن جاودان، رمز عشق، نغمه الهی، سخن حق، لطیفه الهی و بسیاری تعابیر زیبای دیگر از آن یاد کردهاند.
اسماعیل پورشاهیان در کتاب «بحثی در فلسفه، زبان و شعر»، مینویسد: «در الهیات مسیحی، خداوند همان لوگوس است. در انجیل میخوانیم: در آغاز لوگوس بود و لوگوس خدا بود… یعنی خدا همان خرد زبانیست. اندیشه هم چنانکه گفتم نمیتواند از زبان منتزع شود. تصوّر سوژهی دکارتی هم خارج از زبان، مهمل است. بر این اساس، شعر که به زبان وابسته است، نزدیکترین هنر به اندیشه و حقیقت است. ما از اهمیّت شعر در رمانتیسیسم آلمانی آگاه هستیم. آنها جایگاهی برابر با فلسفه به شعر میدادند و هگل شعررا فلسفه منظوم میخواند. به واقع شعر و فلسفه به ویژه از آن رو که در زبان رخ میدهند، دو روی یک سکّه هستند. ما معتقدیم شعر ظرفیتهای اندیشه و زبان را گسترش میدهد. فلسفه نیز چنین میکند.
هگل جایی گفته بود که من با فلسفه خود، زبان آلمانی را به آلمانیها یاد دادهام. فلسفه و شعر، سوراخها و زخمهای زبان را به دو شیوهی متفاوت نمایش میدهند. ویتگشتاین رسالت فلسفه را بازداشتن عقل از افسون شدن توسّط واژهها میخواند. همین رسالت را هم ما برای شعر مدرن قائل هستیم. به ویژه آن که در فلسفه معاصر، نقد عقل محض کانتی و بازشناسی توهمات متافیزیکی، جای خود را به نقد قلمروهای حقیقت در زبان داده است.»
( پورشاهیان، ۱۳۸۴: ۵۴)
شعر از قدیم الایّام معمول بوده و شاید بتوان گفت قدرت شعرگفتن در بشر همزمان با قدرت بیان بوده است. حتى بعضى آنرا از غرایز فطرى انسان به حساب آوردهاند. اهمیّت شعر درنزد انسان به قدرى است که او در ایّام خاصى تمایل به سرودن آن دارد؛ مثلاً مادر موقع بچهدارى که کودک خود را به رقص در مىآورد عموماً الفاظى خیالى توأم با وزنى هر چند محدود بر زبان جارى مىکند و گاهى اوقات با صداى خود ترانهاى هم مناسب با آن، به اجرا در مىآورد و هم چنین در مصائب، باز این خصوصیت را بیشتر در زنها، خصوصاً زنان عزادار و مصیبت دیده به خوبى مشاهده مىکنیم.
ناصر مکارم شیرازی مینویسد: «شعر سلفِ صالح، تنها یک سرى الفاظ نیست که در قالب نظم ریخته شده باشند، یا واژههاى محض نیست که به رشته نظم کشیده شده باشند و بس، بلکه برداشت ما آن است که اینها یک سرى مباحث بسیار بلند معرفتىِ برگرفته از کتاب و سنّت و دروس عالیهی نشأت گرفته از فلسفه و آموزههاى دینى و تاریخى و مواعظ حسنه و اخلاق، هستند، افزون بر فنون ادبیّات و رشتههاى لغت و مبانى تاریخ که درآنها یافت میشود؛ از این رو شعرى که در بردارنده این ابعاد باشد، مطلوب دانشمند، و مقصود حکما، و نیاز علماى اخلاق، و خواسته ادیبان و آرزوى مورّخان است، بلکه باید گفت خواسته همه جوامع بشرى است.» ( مکارم شیرازی، ۱۳۸۳: ۱۰۲)
این نویسنده درباره شعر مذهبى مینویسد: « شعر مذهبى اهداف دیگرى دارد که از مهمترین مطالب موجود در شعر گذشتگان است؛ که عبارتند از: دلیل آوردن بر مذهب و دعوت به حق و گسترش فضایل آل الله، و نشر روحیّات عترت پاک در میان جامعه که به صورت دلکش و شیوا و با روش نو انجام گرفته و با جان و روح افراد آمیخته و به گوش دور و نزدیک مىرسد و بین دوست و دشمن دهان به دهان نقل مىشود، تا زمانى که صداى آن در هستى پیچیده و آوازهاش بر چهار سوى جهان چیره و زیبایى ذکر آن در سراسر کیهان، رواج و گسترش یافته و پراکنده مىگردد و آویزه گوشها مىشود. تا آنجا که این اشعار مذهبى آواز شترسواران شود که با آن شتران خود را به پیش برانند و ترانهی زنان آوازه خوان گردد که در مجالس شاهان و خلفا و اُمرا به آن چهچه زنند و مادران شیرده براى بچههاى شیرخوار در گهواره زمزمه کنند و پس از پایان شیر خوارى آنان را با آن اشعار و سرودها در دامن خود به رقص درآورند و پدران از آغاز رشد فرزندان، آن را بر گوششان بخوانند، تا آنان بر این اندیشه رشد و نمو کرده و به جوانى برسند.» (همان : ۱۱۰)
پورشاهیان، مینویسد:« زبان وجه تمایز انسان از حیوان است و قوهّی آدمی در سنجش و نمایش خیر و شر است. شاعر با زبان و بهتر بگوییم با لوگوس سر و کار دارد. اگر به تفکّر یونانی رجوع کنیم میبینیم که لوگوس و «آتش» در فلسفه هراکلیتوس یکی هستند. همان آتشی که پرومته از خدایان میرباید و به انسانها هدیه میدهد. این اسطوره اهمیّت زبان و لوگوس را نشان میدهد. لوگوس به مثابهی زبان، در معنای دقیقترش، خرد کلامیست یا خردی که به زبان وابسته است. همچنان که میدانیم، زبان در اندیشهی معاصر نه محمل اندیشه، بلکه خود اندیشه است. ریشههای اندیشه و فرهنگ مسلّط را باید در زبان مسلّط پیدا کرد. این همان نکتهی اساسیست که رابطهی زبان و ایدئولوژی را نشان میدهد. زبان ایدئولوژیک است، چراکه اگر به تفاوت زبان و صوت بازگردیم، این زبان است که قادر به نمایش خیر و شر است و نه صوت. پس شاعر با چیزی سر و کار دارد که ابزار نمایش خیر و شر است و منازعات گفتمانی از طریق آن صورت میگیرد. همین مسئله اهمیت زبان و شعر را نشان میدهد.» ( پورشاهیان، ۱۳۸۴: ۶۹)
محمد تقی جعفری در کتاب «زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام » می نویسد: «با ظهور اسلام در جزیره العرب، نه تنها اهمیت و مقام و رتبه شعر، تنزل نیافت بلکه شعر به نحو بهترى به حیاط خود ادامه داده و با ترغیبها و تشویقهاى پیامبر و توجه آن حضرت به مقام شعر و شاعرى مکان و مقام خود را به نحو مطلوبترى افزایش داد. در تاریخ مىبینیم که در بین اسراى جنگ احد، اسیرى که شاعر است مورد لطف پیامبر قرار گرفته و بر او منّت نهاده و آزادش مىکند؛ امّا بر خلاف دیگر اسیران از او فدیه دریافت نکرده؛ ولى در مقابل آزادى او تعهّد مىگیرند که بر ضد اسلام و مسلمین شعر نسراید. و یا در جاى دیگر پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله کعب بن زهیر را مهدور الدم دانسته و خون او را مباح نمودهاند؛ ولى به جهت شعرى که سروده بود مورد توجه پیامبر قرار گرفته و حضرت او را مورد عفو و مرحمت قرار مىدهند.» ( جعفری، ۱۳۸۸: ۱۵۲)
در اشعار شاعران فارسی زبان در ادوار مورد مطالعه، شعر و شاعری به نحو بارزی مورد ستایش قرار گرفته تا آنجا که ازآن به عنوان تجلّیگاه عشق خداوندی یاد شده وآن را الهام غیب، توصیف کردهاند.
فقیه و اصولی بزرگ آیت الله شیخ محمدرضا مظفر(۱۳۸۳-۱۳۲۲ ه- ق) درکتاب منطق در این باره میگوید:« شعر فایده های بیشماری در زندگی اجتماعی دارد. با شعر میتوان در جایی که مورد نیاز باشد عواطف و احساسات را در مسیر اهداف دینی و اجتماعی تحریک کرد. وی سپس هفت فایده برای شعر گفتهاند. مثل: پرورش روحیه حماسی، برانگیختن عواطف انسانی، موعظه کردن، تهذیب نفس و … » ( مظفر، ۱۳۸۵: ۴۰۵ )
این عالم بزرگ دین، هم چنین دربارهی علّت تأثیر ماندگار شعر، گفته است: « رکن اساسی شعر، تصویر و خیال پردازی و صحنهسازی است. مواجهه عادی با واقعیتها، تاثیری معمولی دارد ولی اگر مطلب و واقعیتی همراه با تشبیه، مجاز، استعاره و تصویرپردازی باشد، تاثیری ژرف و شگرف خواهد داشت، مخصوصاً اگر همراه با وزن و قافیه و ردیف مناسبی هم باشد.» ( همان: ۴۰۷)
چنان که پیدا است، آیت الله مظفر نه تنها شعر را بیفایده نمیداند بلکه فواید زیادی در زمینههای مختلف برای آن قایل است و به راز ماندگاری آن نیز اشارات عالمانهای میکند.
شارل بودلر (۱۸۶۷- ۱۸۲۱م) بیگمان یکی از تأثیرگذارترین شاعران فرانسه و جهان در قرن اخیر محسوب میشود. بودلر به خاطر نقدی که درباره «فواید شعر» نوشته نیز به شهرت زیادی دست یافته است. او این اندیشه را مطرح کرده که تنها بر شعری که به شکل زیبایی خالص و ناب جلوهگر شود، می توان نام شعر نهاد، نه بر آن اشعاری که میخواهند به ما چیزی یاد بدهند یا پیامی سیاسی را انتقال دهند. (بودلر، ۱۳۸۷: ۱۵۹)
بودلر را امروز به عنوان یکی از مهمترین چهرههای تأثیرگذار بر ادبیّات قرن بیستم میشناسند. اشعار و تا حدودی نقدهای ادبی او تأثیر بسیار عمیقی بر نسل نویسندگان بعد از او چه در فرانسه و چه در خارج از آن کشور داشته و همچنان نیز تا امروز تأثیرگذار باقی مانده است. او معتقد است : « سه روز میتوان بدون نان به سر برد، بدون شعر هرگز، و کسانی که جز این فکر کنند در اشتباهند .» ( همان : ۲۶۰)
یونگ کارل گوستاو، (۱۹۶۱ - ۱۸۷۵ ) روان شناس بزرگ فرانسوی، در این خصوص میگوید:« شاعران و نویسندگان برای خلق و آفرینش آثار هنری از صور ذهنی و تخیّلات خویش کمک میگیرند که این عناصر ریشه در ناخودآگاه ذهن همهی افراد بشر دارند و در ذهن شاعر و نویسنده به لایه های ناخودآگاه ذهن میرسند و مقدمهی پیوند میان روان شناسی، هنر و ادب میگردند. از نظر یونگ «هنرمند، مفسر رازهای روح زمان خویش است بدون این که خواهان آن باشد، مانند هر پیامبر راستین.» او تصور میکند که از ژرفای وجود خود سخن میگوید، اما روح زمان است که از طریق دهانش سخن میگوید و آن چه که وی میگوید وجود دارد، زیرا تأثیر گذار است». (یونگ، ۱۳۷۹: ۲۴۲).
ازسرودهها وگفتههای قدما و معاصران، نمونههای زیاد مییابیم که متضمّن مضامین و ترکیبات و اصطلاحات جالب و زیبایی درباره منزلت و جایگاه شعر و شاعری است که در ادامه به صورت موضوعی مورد بررسی قرار میدهیم.
۵-۳-۱- ارتباط شعر و خرد
در ارتباط شعر با خرد و دانایی و حکمت، سخن بسیار گفته شده است. بین شاعران بزرگ، فردوسی که بزرگترین شاعر سدههای چهارم و پنجم هجری و بزرگ ترین شاعر سبک خراسانی و نیز بلند پایهترین حماسه سرای ایران بلکه جهان است، با آن که زمینه کار او اشعار حماسی و رزمی و پهلوانی است ستایش او را عقل و خرد و همچنین ستودن ثمرات عقل و خرد در شاهنامه فردوسی، ابیاتی را در حجم یک کتاب و منظومه مستقل تشکیل میدهد؛ بطوریکه ابیاتی که درباره خرد و نصایح و آداب زیستن در ایّام زندگانی در میان رزمنامهها سروده شده، خود بالغ بر هزاران بیت می شود. فردوسی آغاز کتاب خود را با ستایش خرد آغاز میکند و خداوند عالم را خدای عطا کنندهی جان و خرد میداند که به عقیدهی فردوسی اندیشه و تفکّر از این توصیف فراتر نمیرود. دراین ابیات«سخن» به عنوان نیروی ویژهای که شاعر از آن بهرهمند است به طور خاص گوهر وجود و خرد شمرده میشود که مرد دانا از آن برخوردار است. او در این باره میگوید:
ز یزدان و از ما بر آن کس درود که تارش خرد باشد و داد پود
( فردوسی، ۱۳۸۵: ج۱: ۴۳)
فردوسی در آغاز داستان سیاوش ، راوی را که در این داستان خطاب به خود شاعر است با صفاتی چون «بیدار مغز»خطاب میکند. او هم چنین میگوید چون سخن، خردمندانه بیان گردد، روان سراینده نیز آرامش می یابد.
کنون ای سخن گوی بیدار مغز یکی داستانی بپیــــــــــرای نغز
سخن چون برابر شود با خــرد روان سرایــــــــــنده رامش برد
( همان: ۵۱۳)
فردوسی، آنچه را که مایه خوبی یا بدی شعر و به تعبیر فردوسی،« سخن» است، اندیشه و خرد سراینده توصیف میکند. او معتقد است از اندیشه بد، کنش بد میآید و از اندیشه خوب، «خرد» که در اساس، نمیتواند بد باشد، متولّد میگردد. در بسیاری از اشعار فردوسی «خرد» نیکی مطلق است و با ذات خداوند برابر است.
کسی را که اندیشه ناخـوش بود بـــدان ناخوشی رای اوگش بود
همی خویشتن را چلیپـا کـــند به پیش خردمنـــــد رسوا کند
ولیکن نبیند کس آهوی خویش ترا روشن آید همه خوی خویش
اگر داد باید کــــــه ماند بجای بپیرای ازین پس بــــدانا نمـای
( همان: ۵۱۳)
فردوسی میگوید اگر مرد دانا سخن تو را بپسندد، مایه آبرو و بزرگی تو را در جامعه فراهم آورده است. فردوسی بعد از این بیان، معتقد است که اگر بخت یاری کند و او بتواند این داستان را به شعر بپرورد، درختی گشن و میوهدار از آن خواهد رُست که هرگز بار و برگ آن، رنگ مرگ و خزان نخواهد گرفت. به این طریق دو اصل دربیان فردوسی ظاهر میگردد. نخست این که سخن یا شعر باید توأم با خرد باشد و دوم این که سخن و یا شعر اگر با خرد همر اه گشت، ضمن ایجاد آبرو و نام نیک برای گوینده، نامیرا خواهد بود:
چــو دانا پسندد پسندیده گشت به جوی تو در آب چون دیده گشت
زگفتار دهقان کــــنون داستان تو برخوان و بـــــرگـوی با راستان
کهــن گشته این داستانها ز من همی نـــــــــو شود بر سر انجمن
این حکایت به رابطهی ویژه میان دیوانگان عاشق و خداوند میپردازد و عطار تلویحاً به برتری عشق و عرفان نسبت به زهد و فلسفه اشاره دارد. او دین را از منظر زیبای عرفان میبیند. نگاه لطیف و هنری به دین دارد. ولی زاهد نگاه خشک و قانون مدارانهای به دین دارد. پس زمانی که در حکایت فوق، زاهد خشک طبع عبوس، سلام نزدیک ترین همدم دیوانه را به او می رساند؛ طبیعی است این چنین خشم او را بر انگیزد و در لحنی هجو آمیز او را براند و بگوید دست از فضولیات بکش. تو اصلاً از حق هیچ آگاهی نداری. این سخن، طعنه به دیدگاه مطرود کل زاهدان است. دیوانه از مبالغه و سخن گزاف زاهد، به ستوه آمده و ادامه میدهد: آخر کجا کار حق بر تو مبنی است ؟ ؛ این استفهام انکاری است حق از وکیلی مانند تو بی نیاز است. تو از میان ما برخیز. از بی هیچ فرستاده سخن می گوید و عمل می کند. در این حکایت، زاهد توسط دیوانه تحقیر و توبیخ می شود که هر دو از شگردهای طنز آفرینی محسوب می شود.
حکایت چهارم مقاله بیست و سوم ۲۳ / ۴ ص ۳۱۶ در بیان حیرت
یک روستایی به شهر رفت و در مسجد جامع آن جا به خواب رفت؛ ولی قبل از خواب برای اینکه گم نشود؛ کدویی را به عنوان نشانه، به پایش بست . کسی جهت شوخی کدو را باز کرد و به پایش بست و بالای سر روستایی خوابید . مرد روستایی بیدار شد و خیلی ناراحت شد از اینکهکدو بر پای دیگری بسته شده و حیرت عجیبی به او دست داد؛ گفت : خدایا روستایی دگرگون شد. خدایا اگر او منم پس من کی ام؛ اگر من منم، کدویم کو؟
روستایی در آثار عطار و به طور کل در ادبیات، نماد فرد ساده دل و بی غل و غش است. در این حکایت، شاهد “طنز موقعیت” بسیار جذابی هستیم که حاصل ساده اندیشی روستایی است. روستایی خود را با کدو، میشناسد و به محض بازشدن کدو حتی خود را به جا نمیآورد.این اوج مبالغه در این قصه است که البته عامل” طنز آفرینی” است و بیانگر مسئلهی مهم شناخت نفس، رابطه انسان و خدا و مسئلهی جبر و اختیار است.
حکایت چهاردهم مقاله بیست و سوم ۲۳ / ۱۴ / ص ۳۲۱ [در نکوهش زاهدان دنیا مدار]
مفتییی را دید آن پرهیزگار ج |
بردر سلطان نشسته روز بار | |
فتویی پرسید از او مرد حلیم | گفت: « این چه جای فتوی ست ای سلیم؟ | |
مرد گفتش « بردر شاه و امیر | هم چه جای مفیّانست ای خرده گیر؟» ج |
این حکایت، در باب نکوهش زاهدان ریاکاری است که هم از قبل دین به امتیازاتی می رسند و هم ازجانب حکومت. و البته شیخ عطار، در حکایات قبلی گفته بود که دین و ملک دو شمشیرند که در یک نیام نمیگنجند. پس مرد پرهیزگار در مقام عاقل و دانا کاری عادی انجام میدهد و فتوایی میپرسد. اینکه مفتی بر حسب منافع روز بار ، ازیاد میبرد که وظیفهاش فتوا دادن است و به او خرده می گیرد؛ از گستاخی و غفلت اوست.
مرد مؤمن جوابی دندان شکن به این پرسش بیجا می دهد؛ تو می گویی در دربار چه جای فتوا پرسیدن است ، من هم می گویم اصلاً در دربار چه جای مفتیان است ای عیب جو! سخنش حقارت بار و از جنس طعنه و تعریض است.
حکایت سوم مقالهی بیست و چهارم ۲۴ / ۳ ص ۳۲۴ [در ستایش قناعت]
گذر اسکندر حین سفرهایش به چین افتاد؛ فغور چین او را به یک مهمانی مجلل دعوت کرد، هنگام صرف غذا، کاسهی پر از جواهر نزد او گذاشت و تعارف کرد. اسکندر تعجب کرد وگفت: گمان نکنم هیچ موجودی به جای نان جواهر بخورد. شاه چنین گفت: مگر تو برای خوردن جواهر عازم سفر نیستی . بخور، نوشن جان این هم یک کاسه پر از جواهر. اسکندر گفت: نه چه کسی چنین گفته ، من به دو گرده نان سیرم . شاه گفت: پس حال که قوتت، جواهر نیست و به دو گرده نان سیری؛ چرا چنین خود را به مشقت انداختهای؟ مگر در روم دو گرده نان نبود که آواره شدهای ؟ اسکندر این نصایح را شنید و از آنجا رفت و گفت: سخنان این بزرگ مرد مثل فتوحی برای روحم عمل کرد و تا قیامت غذای روحم خواهد بود. دیگر برای همیشه ترک سفر گفتم و گوشه نشینی خواهم کرد.
حکایت فوق، در ستایش قناعت و نکوهش طمع و زیاده خواهی است. اقدام فغفور چین کمیک است و بهترین شیوه برای شروع پند و اندرز دادن می باشد. سؤالات او به شیوه ی تجاهل العارف است. و شبیه تجاهل سقراطی است.. ابتدا در جبههی اسکندر، قرار می گیرد. و همراه و همفکر اوست. ولی سرانجام خود اسکندر، بی دخالت فغفور، به اشتباهات خود پی میبرد. سخنان فغفور، بار ملامت و انذر دارد و گاهی طعنهآمیز است.
حکایت پنجم مقاله بیست و چهارم ۲۴ /۵ ص ۳۲۵ [ در نکوهش پادشاهان]
پادشاهی به سراغ دیوانهای آمد و به او گفت : از من حاجتی بخواه. دیوانه گفت: دو حاجت دارم. یکی آنکه از دوزخ نجاتم دهی و دیگر اینکه به بهشتم ببری . پادشاه گفت: ای حیران مانده، این کار من نیست، کار خداست.
از آنجا که پادشاه در کنار خم دیوانه ایستاده بود، دیوانه به او گفت: حال که کاری از تو ساخته نیست ، حداقل از خم دور شو تا آفتاب به آن بتابد، چون من روز وشب در این خم میخوابم و گرم میشوم، خیل ی هم آسوده هستم. خم جامهی خواب من است. حال که آبی از تو گرم نمیشود، لااقل خم را سرد مکن.
حکایت ششم مقاله بیست و چهارم ۲۴/ ۶ ص ۳۲۶ [ در نکوهش پادشاهان ]
روزی دیوانهای جهت در امان ماندن از سنگ انداختن کودکان، به قصر عمید وارد شد. چشمش به عمید افتاد که خدمتکارانش با بادبزن از او مگس میراندند. به او گفت: من از شر کودکان مضطر شدم و به سوی تو که گمان میکردم مقتدر هستی آمدم تا پناهم دهی و شرّ آن ها را دفع کنی .ولی میبینم که خود از من عاجزتری و قدرت راندن چند مگس را نداری. پس چگونه می توانی از پس چند کودک شرور بر آیی؟ تو با این کارها، حتی اگر کودکان مزاحم را از من برانی؛ بازهم بدبخت و سرنگون هستی. تو امیر نیستی بلکه اسیری. تو حاکم نیستی؛ بلکه محکومی.
این حکایات به عادات ناپسند و محقّر پادشاهانی میپردازد که در تناقضی مضحک و آشکار؛ علی رغم ادعای قدرت؛ جهت انجام کوچک ترین و البته پست ترین کارهای خود از افراد زیر دستشان؛ سوء استفاده میکنند. شیخ عطار به عنوان منتقد دین مدار و عارف مسلک؛ این کارها را بر نمیتابد و از زبان قهرمان همیشه حقگوی حکایاتش؛ دست به اعتراض میزند و این چنین در طنز “موقعیت” به تحقیر آنها؛ میپردازد. پناه جستن دیوانه به عمید؛ کاری عادی و عاقلانه است ولی حقیقتاً که اقدام عمید، با وجود اینکه امری عادی و جا افتاده در میان صاحبان قدرت است؛ ابلهانه است. هر چند او خود را عاقل میداند و سوء استفاده از زیر دستان را حقّ مسلّم خود می پندارد ولی در اصل به دلیل تناقضی که قبلاً ذکر شد؛ مضحک است.
مصراع « کودکان را چون زمن داری تو باز» را میتوان به دو صورت خواند؛ یکی به صورت خبری و دیگری به صورت پرسشی. ولی در هر صورت دیوانه در این ابیات پایانی با کلام طعن آمیز خود به استخفاف عمید میپردازد و نادانی حقیقی او را متذکر می شود. دیوانه در اینجا به حکیمی ژرف اندیش؛ تغییر چهره میدهد و مانند عاقلان؛ دست به نصیحت میزند.
حکایت هفتم، مقاله بیست و چهارم ۲۴ / ۷ ص ۳۲۶ [ در نکوهش پادشاهان]
کودکی با خویش تنها ساختی | جوز، با خود، جمله تنها باختی | |
آن یکی پرسید از وی کـ « ای غلام! ج |
از چه تنها جوز میبازی مدام؟» |
۱
ارزیابی شما از میزان تکراری نبودن و محدود نبودن تبلیغات در این خط هوایی چگونه است؟
تبلیغات این خط هوایی تکراری و محدود نیست.
۲
به نظر شما میزان جذابیت تبلیغات، در این خط هوایی چگونه است؟
تبلیغات این خط هوایی، گرم و جذاب است.
۴
ارزیابی شما از میزان روان بودن تبلیغات در این خط هوایی چگونه است؟
تبلیغات این خط هوایی، روان بوده و از سادگی و قابل فهم بودن، برخوردار است.
۶
ارزیابی شما از میزان به روز بودن تبلیغات در این خط هوایی چیست؟
شیوه تبلیغاتی این خط هوایی، به روز و جدید است.
۷
به نظر شما این خط هوایی به چه میزان اجتماعی است؟
این خط هوایی به چه میزان با جامعه تعامل خوبی دارد ؟
۱۰
به نظر شما این خط هوایی به چه میزان یک شهروند خوب و مسئول است؟
این خط هوایی به چه میزان نسبت به رعایت حقوق شهروندان، احساس مسئولیت می کند؟
در پایان اضافه میگردد اگرچه ارزیابی پایایی و اعتبار به روشهای گفته شده در این فصل انجام شده و تشریح شده است اما در فصل چهارم نیز این تحلیل، به روش آماری انجام شده و صحت نتایج این فصل نشان داده شده است.
فصل چهارم:
تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات
۴-۱- مقدمه
این فصل، شامل دو بخش توصیفی و تبیینی میباشد. بخش اول این فصل به توصیف داده های پژوهش اختصاص دارد که در آن ویژگی های جمعیت شناختی و زمینه ای پاسخگویان در قالب جداول فراوانی توصیف شده است. در بخش تبیینی ابتدا در یک ماتریس همبستگی روابط دو به دوی متغیرهای اصلی تحقیق ارائه و تفسیر شده است. در بخش آخر به آزمون مدل نظری تحقیق و ارائه نتایج تبیینی و برخاسته از مدل ساختاری پرداخته شده است. در این بخش مدل ساختاری تدوین شده با بهره گرفتن از نرم افزار لیزرل آزمون و مورد بررسی قرار گرفته است.
۴-۲ آمارهای توصیفی
جامعه آماری این پژوهش، کلیه مشتریان حقیقی و حقوقی خطوط هوایی ایران ایر، آسمان و ماهان است که در شهریور ماه سال ۱۳۹۲ از فرودگاه مهرآباد تهران سوار هواپیما شدند. با توجه به حجم زیاد جامعه آماری، پس از بدست آوردن اطلاعات اولیه از مسافران در فرودگاه مهرآباد تهران، تعداد حجم نمونه برای خطوط هوایی مذکور ۳۹۰ نفر برآورد گردید. بر همین اساس تعداد ۳۹۰ پرسشنامه در میان مسافران خطوط هوایی و به تعداد مساوی (۱۳۰ پرسشنامه در هر شرکت هوایی) به صورت تصادفی توزیع و کلیه پرسشنامه ها پس از تکمیل، جمع آوری شد و همگی قابل استفاده بود.
۴-۲-۱ تحلیل فراوانی پاسخ دهندگان برحسب جنسیت
تحلیل فراوانی پرسشنامه های تکمیل شده نشان میدهد که ۵۳٫۸ درصد از شرکت کنندگان در پژوهش مرد و بقیه زن بوده اند. نمودار و جدول زیر توزیع فراوانی شرکت کنندگان در پژوهش را برحسب جنس آنها نشان میدهد.
جدول ۴-۱: توزیع پاسخ دهندگان بر حسب جنس
جنس
فراوانی
درصد
۴.۲۸
۰.۰۰
آمارهF 1.76
ضریب تعیین تعدیل شده ۰.۱۱
احتمال آمارهF 0.00
آماره دوربین واتسون ۲.۳۰
هدف از تخمین مدل چهارم ، تبیین رابطه بین گردش معاملات و بازده غیر عادی سهام است، با توجه به احتمال برآورد شده ۰.۵۰ می توان گفت رابطه معنی داری بین نسبت گردش و بازده غیرعادی برای شرکت های منتخب و طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ وجود ندارد.
مقدار عددی ضریب تعیین تعدیل شده بیان می کند که چند درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر های مستقل قابل توضیح است.که در مدل حاضر۰.۱۱ می باشد. یعنی ۱۱ درصد تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر مستقل و متغیرهای کنترلی مزبور قابل توضیح است.
مقدار آماره دوربین واتسون ۲.۳ می باشد و فاصله فاحشی با عدد ۲ ندارد و از سوی دیگر با توجه به روش پنل دیتا و کوتاه بودن سالهای مورد مطالعه (۶ سال) می توان عدم خود همبستگی و سلامت مدل را ادعا کرد. از سوی دیگر مقدار احتمال برآورد شده برای آماره F برابر با صفر است لذا معنی داری کل رگرسیون قابل تایید است.
۴-۵ خلاصه فصل
در این فصل پس از بیان آماره توصیفی متغیرها، نسبت به محاسبه متغیرها، تخمین مدل های مختلف برای آزمون فرضیه ها اقدام شده است. البته قبل از تخمین به بررسی مانایی متغیرها پرداخته ایم. زیرا باید از مانایی متغیرها در سطح زمان مطمئن باشیم بعد از آن نسبت به تخمین مدل اقدام کنیم. سپس با انجام آزمون های چاو و هاسمن به اینکه اثرات ثابت یا تصادفی هستند پی بردیم، در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش هر یک از فرضیات درطول فصل تشریح گردیده است. در یک جمع بندی از نتایج حاصل از اجرای مدل های تحقیق می توان نتیجه گرفت که تمامی فرضیات به استثنای آخرین فرضیه تحقیق پذیرفته می شوند.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱ مقدمه
در فصول گذشته پس از بیان کلیات تحقیق، مرور بر ادبیات موضوع و مطالعات انجام شده، با توجه به روابط منطقی حاکم بر متغیر وابسته و متغیرهای مستقل، الگوی مناسبی انتخاب شد و با بهره جستن از مدل پنل دیتا تخمین زده شد؛ در این فصل نتایج حاصل مورد بررسی قرار می گیرد و سپس پیشنهادات مربوطه ارائه می شود.
۵-۲ نتیجه گیری
اولین و مهمترین مرحله در یک کار تجربی ، مشخص کردن متغیرهای وابسته و مستقل ،شکل تابعی الگو و مقادیر و علائم مورد انتظار پارامترها است.در تحقیق حاضر با تبعیت از مقاله های کار شده در داخل و خارج از کشور و نیز روابط منطقی حاکم بر متغیرها مدل های زیر مورد بررسی قرار گرفت:
مدل اول بیانگر رابطه بین ریسک نقد شوندگی و بازده غیر عادی است.
®it = β۰+β۱(RL)it+β۲(SIZE)it+β۳(BM)it + ƹit
مدل دوم بیانگر رابطه بین معیار نقد شوندگی آمیوست و بازده غیر عادی سهام است.
®it = β۰+β۱(AMIVEST)it+β۲(SIZE)it+β۳(BM)it + ƹit
مدل سوم بیانگر رابطه بین معیار نقد شوندگی آمیهود و بازده غیر عادی سهام است.
®it = β۰+β۱(AMIHOOD)it+β۲(SIZE)it+β۳(BM)it + ƹit
مدل چهارم بیانگر رابطه بین گردش معاملات و بازده غیر عادی سهام است
®it = β۰+β۱(GARDESH)it+β۲(SIZE)it+β۳(BM)it + ƹit
t: دوره زمانی مورد نظر از سال ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۰ می باشد
همانطور که اشاره شد یکی از راه های اجتناب از رگرسیون کاذب ،اطمینان از ایستایی داده ها است از اینرو قبل از تخمین مدل ، خواص آماری داده ها ، به لحاظ مانایی یا وجود ریشه واحد مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج جدول (۴- ۲) مشاهده گردید تمامی متغیرها در سطح مانا هستند. همچنین با توجه به نتایج ذکر شده در فصل چهار مشخص گردید که هر ۴ مدل از نوع اثرات ثابت است. در ادامه فرضیه های تحقیق حاضر بیان می شود و به تجزیه و تحلیل آنها خواهیم پرداخت:
فرضیه اول: بین ریسک نقدشوندگی و بازده غیرعادی سهام رابطه معنی داری وجود دارد.
در این فرضیه رابطه بین ریسک نقدشوندگی و بازده غیرعادی سهام مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آزمون این فرضیه نشان می دهد که بین ریسک نقدشوندگی و بازده غیرعادی سهام رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. خلاصه نتایج حاصل از این فرضیه به شرح زیر می باشد:
(جدول۵-۱) خلاصه نتایج آزمون فرضیه اول
آماره F
احتمال آماره F
ضریب تعیین تعدیل شده
آماره دوربین واتسون
ضریب متغیر
معنی داری
( P-Value)
۱.۷۸
۰.۰۰
۰.۱۲
۲.۳۰
ماده ۷۶ ) سندی که فاقد یکی از شرایط مندرج در ماده قبل باشد اعتبار قانونی سفته را ندارد، به استثنای موارد ذیل. سفتهای که در آن تاریخ پرداخت معین نشده به رؤیت محسوب میگردد. در صورت عدم تصریح، محلی که سند در آن جا تنظیم شده است، مکان تأدیه و در عین حال محل اقامت متعهد سفته تلقی میشود. سفتهای که در آن محل صدور مشخص نباشد محل مذکور در مقابل نام متعهد (صادرکننده)، محل تنظیم سند به حساب میآید.
ماده ۷۷ ) قواعد زیر در مورد برات نسبت به سفته نیز جاری است، مشروط بر این که با طبیعت حقوقی این سند مغایرت نداشته باشد:
ظهرنویسی (مواد ۱۱ تا ۲۰)؛تاریخ پرداخت (مواد ۳۳ تا ۳۷)؛پرداخت (مواد ۳۸ تا ۴۲)؛رجوع در عدم پرداخت (مواد ۴۳ تا ۵۰، ۵۲ تا ۵۴)؛پرداخت با مداخله ثالث (مواد ۵۵، ۵۹ تا ۶۳)؛کپیها (مواد ۶۷ و ۶۸)؛جعل و تزویر (ماده ۶۹)؛مرور زمان (مواد ۷۰ و ۷۱)؛تعطیلات، احتساب مهلت قانونی و ممنوعیت مهلت اضافی (مواد ۷۲، ۷۳ و ۷۴)مقررات آتی در مورد سفته نیز مرعی خواهد بود: قواعد مربوط به برات قابل پرداخت در محل اقامت شخص ثالث یا در مکانی بهغیر از اقامتگاه برات گیر (مواد ۴ و ۲۷)؛ قید بهره (ماده ۵)؛ اختلاف در مبلغ مورد پرداخت (ماده ۶)؛ آثار امضا در شرایط مذکور در ماده ۷، آثار امضا توسط شخصی که بدون اختیار اقدام نموده یا شخصی که از حدود اختیاراتش تجاوز میکند (ماده ۸)؛ و قواعد مربوطبه برات سفید امضا (ماده ۱۰).مقررات بعدی درخصوص سفته نیز رعایت میشود: قواعد مربوطبه ضمانت (مواد ۳۰ تا ۳۲)؛ در موراد پیشبینی شده در ماده ۳۱، بند آخر، اگر شخص مضمونٌعنه مشخص نشده باشد، ضمانت برای شخص متعهد سفته محسوب میشود.
ماده ۷۸ ) متعهد سفته همانند قبولکننده برات مسئولیت دارد. سفته قابل پرداخت به وعده از رؤیت باید جهت انعکاس رؤیت در سند به متعهد در مهلت مقرر مذکور در ماده ۲۳ ارائه گردد. مدت وعده از تاریخ امضای مجدد متعهد در روی سفته شروع میشود. امتناع متعهد از تحریر رؤیت همراه با تاریخ میباید توسط اعتراض (ماده ۲۵) رسماً محرز گردد، که این تاریخ مبدأ شروع مهلت پرداخت میباشد.
قانون متحدالشکل راجع به چک
بخش یکم: در تنظیم و شکل ظاهری چک
ماده ۱) چک باید متضمن موارد زیر باشد:
ماده ۲) سندی که فاقد یکی از شرایط مذکور در ماده قبل باشد، اعتبار قانونی چک را ندارد، به استثنای موارد زیر:
در صورت عدم تصریح، محل مندرج در مقابل نام محال علیه، مکان تأدیه فرض می شود. اگر چند محل مقابل نام محال علیه درج شده باشد، چک در اولین محل مذکور قابل پرداخت است. در صورت عدم ذکر این موارد یا هر قرنیه دیگر، چک درمرکز اصلی محال علیه قابل پرداخت است. چکی که در آن، محل صدور، مشخص نباشد مکان مذکور در مقابل نام صادرکننده، محل تنظیم آن محسوب می شود.
ماده ۳)چک بر عهده بانکی صادر میشود که صادرکننده در آن، محل موجودی دارد و مطابق قراردادی صزیح یا ضمنی، محق دراستفاده از مبالغ آن به وسیله چک می باشد. معذلک، در صورت عدم رعایت این مقررات، اعتبار سند به عنوان چک سلب نمی گردد.
ماده ۴) در چک اخذ قبولی موضوعیت ندارد. انعکاس قبولی در روی چک کان لم یکن است.
ماده ۵) چک می تواند به نفع اشخاص زیر قابل پرداخت باشد:
- شخص معین، با شرایط صریح «به حواله کرد» یا بدون آن، یاشخص معین، با شرط «بدون حواله کرد» و یا الفاظ مشابه آن، یا حامل چک به نفع شخص معین با درج «یا به حامل» و یا الفاظ مشابه آن، چک در وجه حامل محسوب می گردد. چک بدون ذکر نام ذینفع، در وجه حامل تلقی میشود.
ماده ۶) ممکن است چک در وجه خود صادرکننده باشد. ممکن است چک در وجه شخص ثالث کشیده شود. چک نمی تواند به عهده خود صادرکننده کشیده شود مگر اینکه از طرف یک موسسه به عهده موسسه دیگر متعلق به همان صادرکننده، صادرشود
ماده ۷) شرط بهره مندرج در چک کان لم یکن تلقی میشود.
ماده ۸) چک در محل اقامت شخص ثالث یا در محلی که اقامتگاه محال علیه واقع است یا در محل دیگر قابل پرداخت است، مشروط بر این که شخص ثالث بانک باشد.
ماده ۹ ) در صورت اختلاف بین مبلغ چکی که با تمام حروف و اعداد نوشته شده، مبلغ با حروف وجه قابل پرداخت است. در صورتی که مبلغ چک بیش از یک بار تحریر شده، خواه با تمام حروف باشد خواه به اعداد، و بین آنها اختلاف باشد، مبلغ کمتر قابل پرداخت است.
ماده ۱۰) در صورتی که چک به امضای اشخاصی باشد که فاقد اهلیت جهت پذیرش تعهد از طریق چک هستند، یا چک متضمن امضاهای مجعول یا امضای اشخاص موهوم و یا امضاهائی باشد که بنا به دلایل دیگری نتوان امضا کننده یا کسانی را که به نمایندگی از طرف آنان چک امضاء شده است متعهد نمود، مسئولیت سایر اشخاص امضاکننده چک به قوت خود باقی است.
ماده ۱۱) هر کس بدون داشتن هیچ گونه اختیار، چکی را به عنوان نماینده شخصی امضاء نماید، به عنوان طرف چک مسئول است واگر وجه آن را پرداخت کند دارای حقوق همان شخصی است که از جانب او مدعی نمایندگی بوده است. همین قاعده درمورد نمایندهای که از حدود اختیارات خود تجاوز کرده، جاری است.
ماده ۱۲ ) صادرکننده چک ضامن پرداخت آن است و هر شرطی که صادرکننده را بری الذمه نماید، کان لم یکن تلقی می شود.
ماده ۱۳) هر گاه متن چکی که هنگام صدور ناقص بوده است، به نحوی خلاف توافق قبلی طرفین کامل شود، عدم رعایت چنین توافقی علیه دارنده سند قابل استناد نیست، مگر اینکه شخص اخیر چک را با سوءنیت تحصیل کرده و یا در به دست آوردن آن مرتکب تقصیر فاحش شده باشد.
بخش دوم: در انتقال
ماده ۱۴ ) چک در وجه شخص معین با قید صریح «به حواله کرد» یا بدون آن، بوسیله ظهرنویسی قابل انتقال است. چک در وجه شخص معین با قید صریح «به حواله کرد» یا عبارتی نظیر آن، تنها به صورت انتقال ساده و با آثار مترتب بر آن قابل واگذاری به غیر می باشد. چک ممکن است به نفع صادرکننده یا هر طرف دیگر در سند ظهرنویسی گردد. این اشخاص نیز مجاز به ظهرنویسی مجدد خواهند بود.
ماده ۱۵) ظهرنویسی باید بدون قید و شرط باشد. هر شرطی که پشت نویسی را مقید نماید، کان لم یکن است. ظهرنویسی
جزئی باطل و بلا اثر است. ظهرنویسی محال علیه نیز باطل است. ظهرنویسی «در وجه حامل» در حکم ظهرنویسی سفید خواهد بود. ظهرنویسی به نفع محال علیه اعتبار رسید را دارد، مگر در موردی که محال علیه دارای چندین موسسه بوده و ظهرنویسی به نفع موسسه دیگری، غیر از موسسه ای که چک روی آن کشیده شده است، به عمل آمده باشد.
ماده ۱۶) ظهرنویسی باید روی چک یا برگه منضم به آن نوشته شود و به امضای ظهرنویس برسد. در ظهرنویسی ممکن است ذینفع مشخص نشده یا فقط دارای امضای ظهرنویس باشد (ظهرنویسی سفید). در صورت اخیر، ظهرنویسی زمانی معتبر است که در پشت چک یا روی برگه ضمیمه آن منعکس شود.
ماده ۱۷) ظهرنویسی سبب انتقال کلیه حقوق ناشی از چک می گردد. اگر ظهرنویسی به نحو سفید امضاء باشد، دارنده سند می تواند:
ماده ۱۸) در صورت عدم وجود شرط خلاف، ظهرنویس ضامن پرداخت وجه است. ظهرنویس می تواند ظهرنویسی بعدی را نهی کند.در این صورت، ظهرنویس هیچ گونه تعهدی نسبت به اشخاصی که سند با ظهرنویسی به آنها منتقل می گردد، نخواهد داشت.
ماده ۱۹ ) دارنده چک قابل ظهرنویسی دارنده قانونی آن محسوب می شود مشروط براین که حقوق خود برسند را از طریق تسلسل مستمر ظهرنویسی ها اثبات نماید، ولو اینکه آخرین ظهر نویسی، ظهر نویسی سفید باشد. در این خصوص، پشت نویسی های ابطال شده کان لم یکن تلقی میگردد. در موردی که متعاقب ظهر نویسی سفید، ظهر نویسی دیگری صورت پذیرد، صاحب امضاء در این ظهر نویسی، دارنده چک توسط ظهرنویسی سفید محسوب خواهد شد.
ماده ۲۰) ظهرنویسی در چک در وجه حامل موجب مسئولیت ظهرنویس وفق مقررات حاکم بر حق رجوع می شود، اما این ظهرنویسی سند را به صورت چک در وجه شخص معین در نخواهد آورد.
ماده ۲۱) هرگاه، به هر علت، چک از ید دارنده آن خارج گردد، دارنده بعدی آن (خواه چک در وجه حامل باشد، خواه چک قابل ظهرنویسی که دارنده، حقوق خود را بر آن به طریق مذکور در ماده ۱۹ ثابت نماید) ملزم به باز گردانیدن آن نیست، مگر این که چک را با سوء نیت تحصیل کرده و یا اینکه در به دست آوردن آن مرتکب تقصیری فاحش شده باشد.
ماده ۲۲) امضاء کنندگان چک که علیه آنها طرح دعوی شده است نمی توانند در مقابل دارنده چک به روابط خصوصی خود
با صادرکننده یا با دارندگان قبلی سند استناد کنند، مگر آنکه دارنده هنگام دریافت چک عالما به زیان بدهکار عمل کرده باشد
ماده ۲۳) هنگامی که ظهرنویسی متضمن عبارات ((ارزش در وصولی))، ((برای وصولی))، ((توسط عاملیت))، یا هر عبارت دیگر که حاکی از وجود نمایندگی ساده است، باشد، دارنده میتواند تمام حقوق ناشی از چک را اعمال نماید، اما در ظهرنویسی آن تنها می تواند به عنوان نماینده عمل کند در این صورت، اشخاص ضامن می توانند فقط همان ایرادهائی را که علیه ظهرنویس قابل طرح است، علیه دارنده عنوان نمایند. نمایندگی بر اثر ظهرنویسی به عنوان عاملیت، با فوت اصیل یا حدوث عدم اهلیت قانونی او، زایل نمی گردد.
ماده ۲۴ )ظهرنویسی بعد از تنظیم اعتراض نامه(پروتست) یا گواهی معادل آن، یا پس از اتمام مهلت ارائه چک به بانک، تنها در حد یک انتقال ساده طلب مؤثر است در صورت عدم اثبات خلاف، ظهرنویسی بدون تاریخ، ظهرنویسی قبل از تنظیم اعتراض نامه (پروتست) یا گواهی های معادل آن یا پیش از اتمام مهلت مذکور در بند قبلی محسوب می شود.
بخش سوم: در ضمانت
ماده ۲۵) ممکن است پرداخت تمام یا قسمتی از مبلغ چک ضمانت شود. این ضمانت ممکن است توسط شخص ثالثی به غیر از محال علیه، یا یکی از امضاکنندگان چک به عمل آید .
ماده ۲۶) ضمانت در روی چک و یا در برگ ضمیمه داده می شود. ضمانت با عبارت ( جهت تضمین)) و یا نظیر آن بیان و توسط ضامن امضاء می شود. جز در مورد امضای صادر کننده، ضمانت صرفا با امضای ضامن در (روی)) چک تحقق یافته تلق می گردد ضامن باید مشخص نماید که ضمانت برای چه شخصی به عمل می آید. در صورت عدم ذکر، فرض بر این است که تضمین به نفع صادر کننده داده شده است .
ماده ۲۷) مسئولیت ضامن به همان اندازه مضمون عنه خواهد بود. مسئولیت ضامن همواره اعتبار دارد ولو این که تعهد موضوع تضمین او به هر دلیل، به غیر از ایراد ظاهری سند، ساقط شده باشد ضامن با پرداخت مبلغ چک کلیه حقوق باشی از سند را در مقابل مضمون عنه و در برابر اشخاصی که نسبت به شخص اخیردر چک مسئولیت دارند، دارا خواهد گردید.
بخش چهارم: در ارائه و پرداخت