وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

مطالب درباره نقش واسطه‌ای عزت نفس سازمانی در رابطه بین عدالت سازمانی با سازگاری شغلی ...

سازگاری شغلی با کاهش تعارض و افزایش کارایی در کار مشخص می شود . سازگاری شغلی شامل شرح و توضیح رفتارهایی است که منجر به اجرای موثر و خوب وظایف مورد نیاز افراد و نگرش مثبت به سوی نقش کاری جدید میگردد . از این رو در تعریف سازگاری شغلی بر عوامل فردی ، حمایت اجتماعی و عوامل کاری تاکید میشود ( کوانگ[۳] و یینگ[۴] ، ۲۰۰۷ ، ص ۲۶۷، ۲۶۸) .
سازگاری شغلی برای ادامه اشتغال موفقیت آمیز عامل مهمی به شمار می رود . هر فردی انتظار دارد که اشتغال به کار مورد نظر نهایت خشنودی و سلامت و اعتبار را برای فرد تامین می کند و نیازهای اولیه اش را نیز براورده سازد . در زمینه سازگاری شغلی تعاریف گوناگونی ارائه شده است . می توان گفت که سازگاری شغلی عبارت است از حالت روانی فرد نسبت به شغل مورد نظر پس از اشتغال ، سازگاری شغلی ترکیب و مجموعه ازعوامل روانی و عوامل غیر روانی است . عوامل غیر روانی همه ابزارها و ادوات کار را شامل می شود که توسط فرد شاغل به نوعی از آنها برای انجام کار مورد استفاده قرار می گیرند . اما عامل روانی ویژگی های شخصی و تجربه های آموخته شده فرد در ارتباط با شغلش را شامل می گردد ، مانند ارتباط متقابل با سایرین ، دید مثبت به شغل ، در آمد کافی و ارزش گذاری به کار که باعث می شوند فرد با شغلش سازگار شده ، بدان ادامه دهد ( شفیع آبادی ،۱۳۸۶ ، ص ۹۲) .
پایان نامه
به نظر هرشنسون[۵] سازگاری شغلی دارای سه جز است : ۱- رفتار نقش شغل ۲- عملکرد وظایف ۳- رضایت کارمند (هرشنسون ،۱۹۹۶،ص ۴۴۲ ) .
هم چنین سازگاری شغلی از عوامل مهم افزایش بهره وری و سود آوری کارکنان نسبت به سازمان ، تعلق و وابستگی آنان به محیط کار افزایش کمیت و کیفیت کار ، برقراری روابط خوب و انسانی در محل کار ، بالا بردن روحیه ، عشق و علاقه به کار است تردیدی نیست که هر سازمان خود یک ارگانیسم منحصر به فرد است و نخستین عامل آن انسان و توجه به روحیه کارکنان است ( اکبری فرد ، ۱۳۸۸ ، ص ۴۳ ) .
یکی از عواملی که موجب می شود فرد با شغل خود سازش پیدا کند داشتن عزت نفس و اعتماد به نفس است .
هماهنگی سازگاری شغلی و عزت نفس سازمانی کارکنان ، به افزایش ارزشمندی در سازمان منجر شده ، افزایش کارایی و بهره وری را به دنبال خواهد داشت .
طبق نظریه ویلیام جیمز(۱۹۶۴) داشتن عزت نفس سالم، یک نیاز اساسی انسان است و چیزی است که ما پیوسته برای رسیدن به آن تلاش می کنیم. شکست و ناتوانی انسان فقط یک دلیل دارد که آن هم ایمان نداشتن به واقعیت است . کوپراسمیت(۲۰۰۳) نظریه خود را در رابطه با عزت نفس چنین بیان می کند ، عزت نفس بر روابط فرد تأثیر می گذارد و کسانی که عزت نفس بالایی دارند معمولا روابط بین فردی بهتری دارند و عزت نفس را یک ارزشیابی فردی می دانند که معمولا با توجه به خویشتن حفظ می شود . همچنین راجرز ؛ عزت نفس را ارزیابی شخصی از ارزشمندی خویشتن خود و یا نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجود خود تعریف کرده است ، او معتقد است این صفت در انسان حالت عمومی دارد و محدود وزودگذر نیست برطبق نظر راجرز عزت نفس در اثر نیاز به توجه مثبت دیگران به وجود می آید نیاز به توجه مثبت دیگران شامل بازخوردها ، طرز برخورد گرم و محبت آمیز ، صمیمیت ، پذیرش و مهربانی از طرف محیط است (حسینی ، ۱۳۸۹ ) .
عزت نفس، درجه تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود یا خویشتن احساس می کند. این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران باشد یا مستقل از آن. عزت نفس به عنوان یک نیاز شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم متقابل اجتماعی محتاج است؛ بدین معنا که نیاز داریم تا مشترکات احساسی خود را با دیگران رد و بدل کنیم و در درون خود احساس کنیم که با ارزشیم؛ هم چنین احساس کنیم که دیگران ما را با ارزش می پندارند و معتقد باشیم که آنها هم با ارزشند( شاولسون[۶] ، هابنر[۷] ، استنسون[۸]،۱۹۷۶ ).
عزت نفس از نظر پوپ (۱۹۸۸)دارای ابعاد متفاوت است که عبارتند از : عزت نفس اجتماعی، عزت نفس تحصیلی، عزت نفس خانوادگی و عزت نفس کلی .
عزت نفس دارای پنج بعد است، اما نوع دیگری از عزت نفس وجود دارد که عزت نفس کاری یا سازمانی است . بنابراین ، یکی از بزرگترین ابعاد معنادار درونی که در میان کارکنان یک سازمان تفاوت دارد، عزت نفس سازمانی است. عزت نفس به عنوان پیش بینی کننده مؤثری در رفتار، شناخت و عاطفه است . سطح عزت نفس فرد ارزیا بی شونده ، نقش مهمی در تعیین نقش ارزیابان که فرایند بازخورد را انجام می دهند، داشته است . عزت نفس می تواند بر رفتارهای کاری با دو شیوه تأثیر بگذارد : اول اینکه کارکنان سطوح متفاوتی از عزت نفس در کار را دارند که همین امر بر چگونگی افکار، احساس و رفتار آن ها در کار مؤثر است؛ دوم اینکه، افراد به طور کلی نیاز به احساس خوب بودن در مورد خودشان و در مورد رفتارها و یا افکارشان داشته، آن را ارتقا می دهند تا عزت نفس خود را بهبود، بخشند(صادقیان ۱۳۸۸، ص۵۰).
عزت نفس یا ارزیابی مثبت از خود ، عبارت است از ارزشی که اطلاعات درون خود پنداره ، برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگی ها یی که در او هست ، ناشی می شود ( زکی ، ۱۳۸۳ ، ص ۵۵ ).
عامل دیگری که می تواند بر سازگاری شغلی افراد موثر باشند داشتن برخورد مناسب میان کارمندان است یا به عبارتی وجود عدالت در سازمان است .
در طول تاریخ یکی از آرزوهای اساسی انسان اجرای عدالت و تحقق آن در جامعه بوده است. در این خصوص مکتبها واندیشه های گوناگون بشری و الهی راه حلهای متفاوتی را برای تبیین و استقرار آن پیشنهاد کرده اند. اولین تعاریف درباره عدالت به سقراط، افلاطون و ارسطو منسوب است(حسین زاده ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۹) .
عدالت در سازمان بیانگر ادراک کارمندان از برخوردهای منصفانه در کار است که خود به شناسایی سه عدالت در سازمان، یعنی عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت تعاملی منجر گردید. در تعریف دیگر می توان گفت، عدالت در سازمان متغیری است که به توصیف عدالت ،که به طور مستقیم با موقعیتهای شغلی ارتباط دارد، به کار میرود.
با توجه به مطالب فوق محقق بر آن است تا نقش واسطه ای عزت نفس سازمانی را درارتباط بین عدالت سازمانی با سازگاری شغلی مورد بررسی قرار دهد و ضمن این مطالعه میزان و جهت همبستگی این متغیرها را نیز برآورد نماید.
۳-۱ اهمیت و ضرورت پژوهش
یکی از عواملی که اغلب بر تلاش و بصیرت کارکنان کمیته امداد امام خمینی تاثیر دارد ، عزت نفس است که با سازمان فرد در ارتباط است .
بنابراین می توان گفت که با بالا بردن انگیزه کارکنان و بالا بردن عزت نفس آنهاکارکنان می توانند ارزیابی مثبتی از خود و رفتارهایشان داشته باشند که موجب رشد وپیشرفت بیشتر کمیته امداد امام خمینی(ره) استان فارس می گردد. به عبارت دیگر عزت نفس سازمانی بر اراده و انگیزه های پیشرفت افراد تأثیر دارد اما چنانچه نیاز به عزت نفس ارضاء نشود نیاز های گسترده تر نظیر نیاز به آفریدن ، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می ماند . یکی از راه هایی که می توان عزت نفس کارکنان کمیته امداد امام را افزایش داد افزایش حقوق است اما عوامل موثر دیگر در ارتقای عزت نفس کارمندان عبارتند از : ۱) حمایت و احترام مدیر: در سازمان ،کارمندانی که مدیر با آنها رابطه بیشتری دارد، در امور مختلف نظر آنان را جویا می شود، آنان را حمایت می کند ، در امور سازمانی آنان را مشارکت می دهد و… در بین سایر کارکنان ، ارزشمند، قابل اعتماد و دارای احترام به نفس سازمانی بالایی هستند.
۲) ساختار سازمان: اصولا سازمانها دو گونه هستند آنان که آزادی عمل و قضاوت کارکنان را در انجام کارشان کاهش داده و یا از بین می برند. سازمانهایی که به کارکنان قدرت می دهند تا از قوه ابتکار و مهارت های خود برای حل مسائلی که با آنها مواجه می شوند ، استفاده کنند. به طور حتم در نوع اول عزت نفس کارمندان بسیار پایین می آید و در نوع دوم عزت نفس سازمانی کارمندان به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد.
۳) کار با محتوا: مشاغلی که غنی هستند و توانایی های فکری و خلاقیت را به چالش می کشانند و به کارمندان کمک می کنند تا مهارت جدید بیاموزند و کارهای خود را به بهترین روش انجام دهند ، عزت نفس سازمانی بالایی را بوجود می آورند.
۴) منابع کافی: کارکنان می توانند بالاترین سطح انگیزش و توانایی را داشته باشند، اما اگر منابع لازم جهت انجام کارشان را در اختیار نداشته باشند ، این انگیزش و توانایی به هدر خواهد رفت و در نتیجه نمی توانند موفقیت کسب کنند، چنین تجاربی اغلب به سطوح پایینی از عزت نفس سازمانی منجر می شود.
۵) حمایت همکاران: عضویت در یک گروه نا هماهنگ ، عزت نفس سازمانی اعضای گروه را به نحوی منفی تحت تاثیر قرار می دهد. برعکس اگر همکاران یک کارمند حامی او باشند، فرصت برای موفقیت شغلی بیشتر خواهد بود.
توصیه هایی برای افزایش عزت نفس سازمانی . همچنین عزت نفس سازمانی بر قضاوتهای عادلانه تأثیر دارد.
از آنجا که سازگاری شغلی، یکی از عوامل مهم ثبات و رضایت شغلی است، در این پژوهش به دنبال آن هستیم که تا رابطه بین عزت نفس سازمانی را با سازگاری شغلی نیز بسنجیم تا مشخص گردد آیا عزت نفس سازمانی با سازگاری شغلی کارکنان کمیته امداد امام خمینی رابطه دارد یا نه .اما در مورد عدالت باید بگوییم که چنان چه سازمان کمیته امام خمینی با کارکنان به عدالت و مساوات رفتار کند انگیزه کارکنان برای کار بیشتر از پیش خواهد شد. هم چنین با اندازه گیری عزت نفس کارکنان با بهره گرفتن از پرسش نامه ها می توان میزان سازگاری شغلی کارکنان را سنجید واز آنجا که سازگاری شغلی بر عدالت کارکنان نیز تاثیر می گذارد بر آن شدیم که به این تحقیق بپردازیم .
۴-۱ اهداف پژوهش
۱-۴-۱ هدف کلی
بررسی نقش واسطه ای عزت نفس سازمانی در رابطه عدالت سازمانی با سازگاری شغلی کارکنان کمیته امداد امام خمینی(ره) .
۲-۴-۱ هدف جزیی
بررسی رابطه سازگاری شغلی با مولفه های عزت نفس در بین کارکنان کمیته امداد امام خمینی .
بررسی رابطه سازگاری شغلی با مولفه های عدالت سازمانی در بین کارکنان
بررسی رابطه سازگاری شغلی با مولفه های عزت نفس و عدالت سازمانی .
۵-۱ فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی : عزت نفس سازمانی نقش واسطه ای معناداری در رابطه عدالت سازمانی با سازگاری شغلی کارکنان کمیته امداد امام خمینی(ره) دارد.
فرضیه های فرعی :
بین مولفه های عدالت سازمانی و سازگاری شغلی در بین کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد .
۲ – بین مولفه های عزت نفس سازمانی و سازگاری شغلی بین کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد .
۳ – مولفه های عدالت سازمانی و عزت نفس پیش بینی کننده معنی دار سازگاری شغلی کارکنان هستند .
۶-۱ تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها :
۱-۶-۱ تعریف مفهومی سازگاری شغلی
سازگاری شغلی ترکیب و مجموعه ای از عوامل روانی و غیر روانی است . سازگاری شغلی به عنوان یک فرایند پویا و مستمر از طریق یک کارگر که به دنبال پیشرفت و نگهداری تطابق درون محیط کاری است تعریف کرده اند. این سازگاری شغلی با گذشت زمان یا تصرف کاری در یک کار مشخص میشود.(شهرابی فراهانی ، ۱۳۹۱،ص۱۶۴)
۲-۶-۱ تعریف عملیاتی سازگاری شغلی
میزان نمره ای است که آزمودنی ها از پرسشنامه سازگاری شغلی پور کبیریان(۱۳۸۶) کسب می کنند.
۳-۶-۱ تعریف مفهومی عدالت سازمانی
به عقیده بیوگری (۱۹۹۸) عدالت سازمانی عبارت است از انصاف ادراک شده از تعاملات صورت گرفته در سازمان، که می تواند شامل تعاملات اقتصاد اجتماعی و همچنین در بر گیرنده روابط فرد با روسا، زیردستان، همکاران و سازمان بعنوان یک سیستم اجتماعی باشد (معمارزاده ، محمودی،۱۳۸۸، ص۵۱).
عدالت سازمانی اصطلاحی است که برای توصیف نقش عدالت که به طور مستقیم با موقعیت شغلی
ارتباط دارد به کار می رود. به خصوص در عدالت سازمانی مطرح می شود که باید با چه شیوه هایی با کارکنان رفتار کرد تا احساس کنند که به صورت عادلانه با آنان برخورد شده است (نعامی و شکرکن، ۱۳۸۵، ص۸۳ ) .
۴-۶-۱ تعریف عملیاتی عدالت سازمانی
میزان نمره ای است که آزمودنی ها از پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن(۱۹۹۳) کسب می کنند.
۵-۶-۱ تعریف مفهومی عزت نفس سازمانی
عزت نفس به عنوان یک نیاز شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم متقابل اجتماعی محتاج است؛ بدین معنا که نیاز داریم تا مشترکات احساسی خود را با دیگران رد و بدل کنیم و در درون خود احساس کنیم که با ارزشیم؛ هم چنین احساس کنیم که دیگران ما را با ارزش می پندارند و معتقد باشیم که آنها هم با ارزشند( شاولسون،هابنرو استنتون[۹]،۱۹۷۶،ص ۴۶) .

راهنمای نگارش پایان نامه درباره مسولیت مدنی والدین در ازدواج های تحمیلی- فایل ۲

جهت برطرف کردن نقصی که در نظریه ی اول بوده، این نظریه مطرح شد. شالوده ی این نظریه این است که هرکس به سبب فعالیتی که دارد محیط خطرناک را به وجود آورده، اگر به واسطه ی این محیط خطرناک ضرری به کسی وارد شود مسئول است هر چند از آن عمل سودی عاید او نشده باشد. بر این نظریه انتقادهای فراوانی وارد است و یکی از اصلی ترین این انتقادها این است که این نظریه باعث می شود که در دنیای اقتصاد دست به ریسک و ابتکار نزند، تحولات اقتصادی را کد نماید و بازار سرمایه پویایی خود را از دست بدهد.
ج) نظریه ی خطر نامتعارف
بر اساس این نظریه تنها فعالیت های زیان بار غیر عادی و نامتعارف مسئولیت ایجاب می کند. معیار نامتعارف بودن فعالیت نیز عرف است. البته خطر غیر متعارف نباید با تقصیر خلط شود چرا که در تقصیر، ضابطه و معیار شخصی است حال آنکه در این نطریه، خطر نامتعارف، بر اساس ضابطه ی نوعی، مورد ارزیابی قرار می گیرد. بعضی هم این ایراد را وارد کردند که بین این نظریه و نظریه تقصیر در واقع تفاوتی نیست چرا که رفتار غیر متعارف فرد که باعث ایجاد خطر می شود تعبیر دیگری از همان تقصیر است و تفاوت ماهوی با یکدیگر ندارند.
گفتار سوم: نظریه تضمین حق
آنچه بخش اصلی این نظریه را تشکیل می دهد توجه بیشتری به حق تضییع شده از زیان دیده و تلاش در جهت احقاق حق وی در بر گرداندن وضعیت زیان دیده به حالت قبل از ورود زیان است. طرفداران این نظریه معتقدند فرد فرد انسان ها حق دارند در امنیت کامل به فعالیت بپردازند و از سود حاصل از فعالیت شان استفاده نمایند و آسایش و رفاه زندگی خویش را تامین نمایند و هیچ کس حق ندارد این وضعیت را خدشه دار کند و اگر چنین شد باید خسار ت وارده را جبران نماید. در واقع این نظریه تضمین می کند که هر حقی که ضایع شد باید جبران شود. اما سوالی که قابل طرح است این است که چرا باید از بین دو حق «فعالیت یک شخص» و «امنیت شخص دیگر» دومی برگزیده شود؟ مبنای این ترجیح چیست؟ این بحث در فقه به تزاحم معروف است. و در اینجا تزاحم بین حق فعالیت و کسب و کار و حق امنیت اشخاص است. سوال این است که بر چه مبنایی یکی از دو حق را بر دیگری ترجیح می دهیم؟
پیروان این نظریه برای پاسخگویی به این سوال و توجیه و همچنین تعدیل این نظریه تلاش های زیادی کرده اند به طور خلاصه آن ها می گویند: اگر اجرای حق با ورود زیان به دیگری همراه باشد به عبارتی اگر اجرای حق ورود ضرر به دیگری ملزوم هم باشند نمی توان حکم به جبران خسارت کرد. چون حکم به جبران خسارت در واقع انکار حق فعالیت و کار فرد است.
دانلود پایان نامه
اما اگر بدون اینکه به دیگری ضرری وارد آید می توان حق خویش را اعمال کرد، در این صورت اگر با استیفاء حق، ضرری به دیگری وارد شود باید از زیان دیده جبران خسارت نمود مثالی که برای حالت اول می توان گفت رقابت در عرصه تجارت است که در بسیاری موارد سود یک طرف در گروه ضرر دیگری است و گریزی از این نیست و مثال حالت دوم رانندگی در خیابان ها و جاده ها است که حق عموم افراد است ولی هیچ کس حق ندارد، با اجرای حق خود به دیگری ضرر وارد نماید. [۲۶]
در این نظریه حقوق مالی و جسمی افراد بر حقوق معنوی آن ها ترجیح داده می شود. ترجیحی که به نظر نمی رسد مرجحی داشته باشد شاید بتوان گفت مسئولیت خریداران با حسن نیت مال غصبی در حقوق ایران نوعی مسئولیت تضمینی است که تقصیر یا عدم تقصیر در آن نقشی ندارد همچنین است قاعده اتلاف مال غیر و نیز «قاعده علی الید» در هر حال با اینکه بر این نظریه انتقادات جدی وارد آمده است ولی طرفداران این نظریه با تعدیل و توجیه آن بر ضرورت وجود این نظریه اصرار ورزیده اند.
مبحث دوم: مبانی فقهی مسئولیت مدنی
برای بررسی مبانی مسئولیت در ایران، اشاره به دو مبنای فقهی و نظری را لازم دانستیم؛ چرا که قانون مدنی به عنوان یکی از منابع حقوقی مسئولیت در فصل دوم از قسمت دوم جلد اول، در ضمان قهری یا عنوان کلی «الزامات خارج از قرارداد» بدون تردید تحت تاثیر کامل فقه تشیع تهیه و تنظیم گردیده است. پس لزوم اشاره به مبانی فقهی «حقوق مسئولیت» در این تحقیق امری ضروری به نظر می رسد.
از طرفی به مبانی نظری مسئولیت مدنی یا به تعبیر جدیدتر به مبانی «حقوق جبران خسارت» نیز اشاره نمودیم چرا که قانون مسئولیت مدنی سال ۱۳۳۹، با فاصله گرفتن از فقه شیعه بر مبنای نظریه تقصیر و خطر بر گرفته از حقوق غرب، تهیه و تنظیم گردیده است و چون هر دو متفقاً در مباحث مربوط به مسئولیت مدنی مورد استناد و توجه قرار می گیرند، ناگزیر ضرورت اشاره به هر دو مبنا را احساس نمودیم. در مبحث اول این فصل به مبانی نظری مسئولیت مدنی اشاره نمودیم و در این مبحث به مبانی فقهی مسئولیت مدنی می پردازیم.
مهم ترین قواعد فقهی که مبنای مسئولیت مدنی می تواند قرار گیرند، قواعد مشهور «لاضرر»، «اتلاف»، «تسبیت»، «ضمان ید» و «ضمان غرور» می باشد که در حد وسیع و ضرورت بدان اشاره می نماییم.
گفتار اول: قاعده لاضرر
قاعده لاضرر یکی از قواعد مشهور فقه اسلامی است. روایت مستند این قاعده در کتب فریقین به صورت متواتر آمده و مورد قبول شیعه و سنی است.
منشاء قاعده حدیثی از پیامبر (ص) با عبارت «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» است که اولین بار شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضذه الفقیه» عبارت «فی الاسلام» را با حدیث آورده است و قبل از آن «لاضرر و لاضرار» و «لاضرر و لاضرار المومن» نقل گردیده است.[۲۷]
بنا به یک تفسیر عقلانی و عرفی از این قاعده؛ هر نوع ضرر جبران نشده باید جبران گردد و قاعده ی لاضرر در مورد ضررهای جبران نشده خود را از موجبات ضمان محسوب می شود. زیرا تحریم اضرار به معنی تحریم تداوم وضع حاصل از اضرار می باشد و این خود مستلزم رفع ضرر و جبران خسارت است.[۲۸]
بررسی موارد استعمال واژگان «ضرر» و «ضرار» در منابع اسلامی مبین این است که «ضرر» شامل کلیه خسارتهای وارده به دیگری است ولی «ضرار» مختص مواردی است که شخص با بهره گرفتن از یک حق و جواز شرعی به دیگری زیانی وارد آورد که در اصطلاح امروزین به سوء استفاده از حق تعبیر می شود.[۲۹]
لزوم جبران خسارت ناروا امری است که عقل نیز بر آن صحه می گذارد و این که این قاعده بر این اصل و امر تاکید دارد؛ امری مسلم و مبرهن است. در شرع اسلام این قاعده در موردی وضع گردیده که شخصی از مالکیت خود، با سوء نت به ضرر غیر استفاده می کرد ولی فقهاء آن را توسعه داده و در قوانین ناظر بر روابط انسانی افراد با یکدیگر و روابط افراد با مراجع قدرت نیز از آن استفاده نموده اند. مثلاً به نظر اغلب فقهاء خیار غبن از قاعده ی لاضرر استخراج شده است والا این امر مستند مسجل و ویژه ندارد.[۳۰]
در خصوص امکان استنباط مسئولیت مدنی از قاعده لاضرر، اتفاق نظری وجود ندارد. آن دسته از فقهاء که مفاد قاعده لاضرر را «نفی ضرر جبران» نشده یا «نهی اضرار به غیر» می دانند از این قاعده برای اثبات مسئولیت کسی که عامل ورود زیان بوده است، استفاده می کنند. چرا که در این صورت تدارک ضرر از لوازم نفی است. چنان که در عرف نیز نهی از پذیرش هدیه بی عوض کنایه از این است که هدیه را بی عوض مگذار.
هم چنین نهی از امری دلالت بر حرمت بقای آن می کند و لازمه آن وجوب رفع ضرر است. ولی بیشتر کسانی که حکم ضرری را منتفی می دانند، قاعده لاضرر را حکم اثباتی نمی بینند و برای اثبات ضمان قهری کافی نمی شناسند.
با وجود این به نظر می رسد که تدارک ضرری که وارد شده، از فروع و لوازم نفی حکم ضرری باشد. زیرا هدف اصلی جبران زیان است و رفع حکم ضرری نیز به عنوان یکی از وسایل جبران ضرر مورد استفاده واقع می شود. باقی گذاردن منبع ضرر نیز در حکم رضای شارع به ورود آن در آینده است، امری که در حدیث لا ضرر نفی شده است.[۳۱]
گفتار دوم: قاعده اتلاف
اتلاف در اصطلاح فقهی به معنی از بین بردن حالت طبیعی هر شیء است به طوری که آثار و منافع خود را از دست بدهد.[۳۲] مفاد این قاعده در حدیث «من اتلف مال الغیر فهو ضامن» مندرج است. معنای این قاعده این است که هر کس مال دیگری را بدون اجازه ی او تلف یا مصرف کند و یا مورد بهره برداری قرار دهد، ضامن است.[۳۳]
این یک اصل کلی است که کسی که مال دیگری را تلف کند، مسئول جبران خسارت وارده است[۳۴] اعم از این که به عمد این کار را انجام داده باشد یا غیر عمد، عاقل باشد یا مجنون، صغیر باشد یا رشید.[۳۵]
به موجب اطلاقات ادله قاعده اتلاف، در پدید آمدن نوع ضمان به هیچ وجه عنصر عمد و قصد دخالت ندارد. از این رو شخصی که با عمل خویش موجب تلف مال دیگری شده ضامن و ملزم به جبران خسارت وارد شده است.[۳۶]
این مبنا در قانون مدنی ایران نیز کاملاً لحاظ شده است. به موجب ماده ی ۳۲۸ قانون مدنی : «هر کس مال غیر را تلف کند، ضامن آن است و باید مثل یا قیمت آن را بدهد، اعم از این که از روی عمد تلف کرده باشد یا بودن عمد و اعم از این که عین باشد یا منفعت…»
برخی اتلاف را به اتلاف حقیقی و حکمی و اتلاف[۳۷] مستقیم و غیر مستقیم تقسیم نموده اند.[۳۸] منظور از اتلاف حقیقی یا مستقیم آن است که شخصی اصل مال دیگری را به کلی از بین ببرد مانند خوردن، نوشیدن و پوشیدن و از بین بردن این قبیل اموال متعلق به دیگری و منظور از اتلاف حکمی یا غیر مستقیم زائل شدن منفعت با بقای اصل مال است. «مانند این که شخصی یخ و برف متعلق به دیگری را در فصل تابستان در مکانی مخفی کند و در زمستان آن را اظهار و به صاحبش بر گرداند. در این جا هر چند مرتکب، عین یخ و برف را نابود نکرده (اتلاف حقیقی) ولی چون آن را از مالیت و ارزش انداخته، مرتکب اتلاف حکمی شده است»[۳۹]
لازم به ذکر است که قاعده اتلاف شامل اتلاف اموال و ابدان می گردد ولی امروزه با عنایت به تفکیک قلمرو مسئولیت کیفری از مسئولیت مدنی، تنها در حوزه امور مالی می تواند مفید فایده باشد.[۴۰]
در ضمان اتلاف اثبات تقصیر متلف شرط نیست و انتساب فعل شرط است و این رکن ضمان یعنی انتساب، حتماً باید احراز گردد. اگر تلف مال با فعل ضامن انجام نگرفته و عوامل طبیعی موجب تلف گردد و عوامل طبیعی موثر در تلف مال، تسبیباً قابل استناد به شخص نباشد، به هیچ وجه ضمان آور نخواهد بود و در اصطلاح فقهی به آن «تالف» گفته می شود. [۴۱]
لازم به ذکر است که فقهاء در توجیه مبنای این قاعده به آیه ی «فمن اعتدی علیکم فاعتدو علیه بمثل ما اعتدی علیکم» و هم چنین حدیث نبوی «حرمه مال المسلم کحرمه دمه» تمسک جسته و به انضمام «من اتلف مال الغیر فهو ضامن» حجیت این قاعده را از نظر مبنای نقلی و روایی مسجل و مستند نموده اند.
گفتار سوم: قاعده تسبیت
در رویه معمول فقهاء تسبیت ذیل عنوان اتلاف مطرح و مورد بررسی قرار می گیرد. زیرا در حقیقت تسبیت نوعی اتلاف است. به این تعبیر که در اتلاف شخص با فعل مستقیم خود سبب ورود خسارتی به دیگری می گردد ولی در تسبیت، عمل مسبب مع الواسطه سبب می شود که مال غیر از بین برود؛ مثال شایع برای تفهیم تفاوت این دو مفهوم این است که اگر شخصی مستقیماً مال دیگری را آتش بزند مرتکب اتلاف گردیده ولی اگر در مسیر عبور و مرور عامه چاهی حفر کند و شخصی در آن چاه بیفتد و بمیرد مرتکب تسبیت شده است. قاعده ی کلی این است که هر فعلی که منجر به اتلاف مال و منفعت متعلق به دیگری گردد، تسبیت نامیده می شود. فقهاء سبب را عملی می دانند که تلف به واسطه ی آن حاصل می شود و یا عملی که وتلف با آن حاصل می شود. این دو تعریف منتخب محقق حلی در شرایع و علامه حلی در قواعد الاحکام است. شهید در کتاب دروس خود، سبب را ملزوم العله و صاحب جواهر آن را چیزی که اگر نباشد حاصل نمی شود ولی علت تلف چیز دیگری است، تعریف نموده است. غزالی نیز سبب را ایجاد چیزی که با آن تلف حاصل می شود تعریف نموده است.[۴۲]
در تسبیت عمل شخص مستقیماً و مباشرتاً مال دیگری را از بین نمی برد، بلکه رابطه بین عمل شخص و تلف مال به این گونه است که اگر آن عمل واقع نشود، تلف مال نیز اتفاق نمی افتد. [۴۳]
در خصوص مستندات نقلی این قاعده به چهار خبر از امام صادق (ع) استناد شده است که جملگی مبین این امر است که هر کس سبب تلف مال دیگری شود ضامن است.[۴۴]
در تحقق تسبیت نیز عمد و قصد دخالت ندارد بلکه تسبیت مطلقاً موجب تحقق مسئولیت است اعم از این که عمدی باشد یا غیر عمدی ولی احراز انتساب خسارت به فعل مسبب، بی تردید لازم است. به همین دلیل چنان چه حیوان متعلق به کسی به حیوان یا مال دیگری هجوم نموده و سبب ورود خساراتی شود، صاحب حیوان ضامن نیست مگر در صورت احراز قصور در مراقبت از حیوان. [۴۵]
نکته آخر این که معمولاً در بحث تسبیت از قاعده اجتماع مباشر و سبب نیز بحث می شود که به دلیل طرح تفصیلی این موضوع در فصل پیشین، از ذکر مجدد آن خودداری می ورزیم.
گفتار چهارم: قاعده ضمان ید
آخرین قاعده فقهی که منطبق با مفهوم مسئولیت مدنی است و می توان آن را به عنوان یکی از مبانی فقهی مسئولیت مدنی معرفی نمود، قاعده ضمان ید است.
طبق این قاعده تصرف در مال غیر بدون مجوز قانونی (عمداً یا به غیر عمد) موجب مسئولیت متصرف است و این مسئولیت را ضمان ید می نامند خواه به استناد عقد فاسد در مال غیر تصرف کند و خواه بدون استناد به آن مانند غصب.[۴۶]
مستند روایی این قاعده، حدیث مشهوری از پیامبر است که فرموده اند: «علی الید ما اخذت حتی تودی» یعنی: «بر دست است آن چه را گرفته تا وقتی که آن را ادا کند»[۴۷] در مفاد این حدیث اختلاف شده که آیا غرض شار ع مقدس از وضع آن وجعل حکم تکلیفی بود و شارع بدین وسیله قصد مکافات استیلا بر مال دیگری و وجوب حفظ و رد آن را به مالک داشته است یا غرض این بود که ضمان و غرامت چنین مالی را بر عهده ی صاحب ید گذارد و او را مسئول بشناسد. مشهور معتقد است که قصد شارع، وضع ضمان بر صاحب ید تا زمان استرداد مال به مالک اصلی بوده است و «علی» در این جمله مفید معنای التزام و عهد است و مقصود از «ید» استیلای کسی است که بر مال سلطه دارد.[۴۸]
ضمان ید مبین این امر است که صاحب ید تا زمانی که عین مال موجود باشد، ملزم به رد عین است، و در صورت تلف عین، ملزم به رد مثل یا قیمت آن پس مفاد قاعده «علی الید» نیز اعم از مسئولیت مدنی به مفهومی است که امروز رواج دارد و فقهای امامیه در موارد گوناگون بدان استناد نموده اند، مثل غصب و ضمان صنعتگری که مالی را در تصرف دارد «چندان که می توان گفت جز در مواردی که به دلایل ویژه ای استناد شده است (مانند تصرف امین) استیلا بر مال دیگری ضمان آور است» [۴۹]
آخرین نکته این که در تحقق ضمان ید، تقصیر نقشی ندارد و اثبات رابطه علیت بین فعل متصرف و حدوث ضرر نیز ضرورتی ندارد مضافاً این که طرح ادعای علم و جهل نیز مسموع نبوده و نفس احراز تصرف عرفی، موجب ضمان ید است. بنابراین اگر کسی اتومبیل متعلق به دیگری را متعلق به خود پندارد و در آن تصرفی نماید و یا اگر در اثر عقدی بر مال غیر مستولی گردد، ضامن است و جهل او به منشا مالکیت یا فساد بیع رافع مسئولیت وی نمی باشد.
فصل سوم: ارکان تحقق مسئولیت مدنی
برای اینکه شخصی در برابر شخص دیگر مسئول شناخته و ملزم به جبران خسارتی شود که زیان دیده مدعی آنست، باید اسباب و لوازم آن فراهم شود. به عبارت دیگر باید ارکان مسئولیت مدنی، جمع شوند تا مسئولیت مدنی خوانده محقق گردد. اولین رکن مسئولیت مدنی ورود ضرر است. البته این ضرر باید دارای شرایطی باشد که مورد بحث قرار خواهد گرفت. دومین رکن «فعل زیانبار» ی است که موجب ورود این ضرر شده است. علتی که معلولش همین ضرر تحقق یافته است. رکن سوم احراز «رابطه سببیت» است. رابطه سببیت بین فعل زیانبار و ضرر حاصل شده.[۵۰] بطوری که بتوان گفت آنچه باعث ایجاد این ضرر شده اقدام زیانباری است که انجام شده است و اگر آن اقدام زیانبار نمی بود خسارتی به بار نمی آمد. این ارکان صرفاً ارکان مسئولیت مدنی عام را تشکیل می دهند و در مسئولیت مدنی خاص همیشه وجود هر سه رکن فوق لازم نیست. مثلاً در استیفاء نامشروع، وجود ضرر لازم نیست. همچنین در تلف مال غصبی بوسیله عوامل قهری وجود رابطه سببیت بین خسارت حاصل شده و عمل غاصب ضرورتی ندارد. مسئولیت های مدنی خاص دارای ارکانی خاص خود هستند که البته موضوع بحث ما نیستند. در ذیل ارکان تحقق مسئولیت مدنی عام را در سه مبحث بررسی می نماییم.
مبحث اول: وجود ضرر
ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی مقرر می دارد: «هر کس بدون مجوز قانونی…. لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود دادگاه پس از رسیدگی و ثبوت امر او را به جبران خسارت مزبور محکوم می نماید» این امر در ماده ۵۲۰ قانون آئین دادرسی مدنی نیز مورد توجه و تاکید قرار گرفته است.
چنانچه به درستی در مواد قانونی فوق آمده وجود ضرر پایه اصلی تحقق مسئولیت مدنی است و اصلاً موضوع مسئولیت مدنی قواعد ناظر بر جبران خسارت حاصل از ایجاد ضرر است. البته این امر کاملاً منطقی است که هر ضرری قابل جبران نیست و برای اینکه مطابق مسئولیت مدنی ضرری قابل جبران باشد باید دارای شرایطی باشد وهمه این شرایط باید با هم جمع شودتا وصف ضرر ناروا محققگردد. در این قسمت شرایط ضررناروا بررسی خواهدشد. البته قبل ازآن لازم است مفهوم وانواع ضرربه اختصاربیان شوند.
گفتار اول: مفهوم و انواع ضرر
در تعریف ضرر آمده است: «هرگاه نقصانی در اموال شخصی ایجاد شود و یا منافعی از وی مفقود شود، (منافعی که مسلم و ممکن الحصول هستند) و یا به سلامت، حیثیت و ابروی او خدشه ای وارد شود می گوئیم ضرر بوجود آمده است.» [۵۱]
اکثر حقوقدانان ضرر را به سه نوع تقسیم کرده اند: ۱- ضرر مادی ۲- ضرر معنوی ۳- ضرر جسمی[۵۲]
بند ۱- ضرر مادی
هر نوع ضرری که به حقوق مالی شخص لطمه بزند ضرر مادی است. حقوق مالی اعم است از اعیان اموال، منافع آن و هر چیزی که در زمره ی دارایی مثبت فرد قرار می گیرد از این تعریف می توان استفاده کرد که هر چیزی که باعث شود به دارایی منفی فرد افزوده شود نیز ضرر مادی محسوب می شود. چرا که در تعریف ضرر مادی آمده است: «هر چیزی که باعث شود از دارائی مثبت فرد کاسته شود و یا به دارایی منفی او افزوده شود، ضرر مادی نامیده می شود».[۵۳] ماده ۷۲۸ قانون آیین دادرسی مدنی سابق مقرر می داشت: «ضرر ممکن است بواسطه ی از بین رفتن مال باشد یا بواسطه فوت شدن منفعتی که از انجام تعهد حاصل می شده است» ذکر این نکته ضروری است که فقط منفعتی- در صورت فوت شدن- قابل جبران است که عرف آن را مسلم بداند. طبق تبصره ۲ ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی، عدم النفع قابل مطالبه نیست. در این قسمت مباحثی چون ضرر حاصل از محروم شدن از کار، از دست دادن موفقیت، خدشه وارد شدن به اعتبار افراد و … مطرح است.
بند ۲- ضرر معنوی
به طور خلاصه می توان گفت ضرر معنوی، هر نوع ایراد خدشه به حقوق غیر مالی افراد است. حقوق غیر مالی افراد هم شامل اعتبار، احترام، محبوبیت، شهرت، آبرو، آزادی، حقوق اجتماعی و سیاسی و … افراد هم شامل عواطف شخصی ایشان که در نظام های حقوقی امروزی به رسمیت شناخته شده و حتی برخی از آن ها منشا انقلاب های بزرگ شده- می گردد.[۵۴]
در حقوق اسلامی نیز مسائلی مانند افترا، هتک حرمت، توهین، قذف و … را می توان از همین دست دانست. مشکل اصلی در بحث ضرر معنوی فقدان معیار درست و منطقی جهت جبران این ضررها است چرا که از طرفی قابل تقویم به پول نیستند و برخی از آن ها اصولاً جبران ناپذیرند. علاوه بر این برآورد میزان ضرر در برخی موارد بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است. مشکل دیگر این که گاهی بین تقصیر مرتکب و ضرر حاصل شده تناسبی وجود ندارد که این بر سختی کار می افزاید. چون این گونه ضررها با قواعد مسئولیت مدنی قابل جبران نیستند هر چند جبران خسارت به معنی بر طرف کردن همه آثار زیان نیست ولی در حدی که موجب تسلی عرف هم گردد قابل جبران نمی باشند. گروهی معتقدند که هدف اصلی از جبران خسارت معنوی، تشفی خاطر زیان دیده و جبران ضرر ایجاد شده تا حد ممکن است چرا که گاهاً جبران کامل خسارات معنوی غیر ممکن است.
در ماده ۱۰ قانون مسئولیت مدنی به طور صریح لزوم جبران ضررهای معنوی پذیرفته و تصریح شده است. این ماده مقرر می دارد: «کسی که به حیثیت و اعتبار شخصی یا خانوادگی او لطمه وارد شود، می تواند از کسی که لطمه وارد آورده است جبران زیان مادی و معنوی خود را بخواهد. هر گاه اهمیت زیاد و نوع تقصیر ایجاب نماید دادگاه می تواند در صورت اثبات تقصیر علاوه بر صدور حکم به خسارت مالی، حکم به رفع زیان از طریق دیگر، از قبیل الزام به عذر خواهی و درج حکم در جرائد و امثال آن نماید»
بند ۲ ماده ۹ قانون آیین دادرسی کیفری در تعریف زیان معنوی آورده که: «ضرر و زیان معنوی که عبارت است از کسر حیثیت یا اعتبار اشخاص یا صدمات روحی…»

نگارش پایان نامه با موضوع : دشمن شناسی از منظر قرآن کریم- فایل ۳

۲- دشمنى و عداوتى که از روى قصد نباشد بلکه حالتى به او دست مى‏دهد که اذیّت مى‏شود همانگونه که از دشمنان مورد اذیّت و آزار قرار مى‏گیرد، مثل آیه: «فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ‏»[۲۳]و آیه‏اى در باره اولاد که مى‏گوید: «عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ‏»[۲۴].[۲۵]لذا بنابر آن­چه گفته شد؛ تعریف دشمن در اسلام به دشمنی بیرونی (کافران ،مشرکان ،منافقین ویهود)ختم نمی­گردد و شامل نفس امّاره و شیطان نیز می­ شود به گونه ­ای که جهاد با نفس را برترین جهاد می­خواند، زیرا که در تعریف دشمن گفته شد هر آن­چه باعث شود انسان را از راه مستقیم منحرف سازد و موجب عدم اطاعت انسان از خدا شود، دشمن نامیده می­ شود.
۲-۳) اهمیّت و ضرورت بحث دشمن­شناسی:
اهمیّت و ضرورت بحث پیرامون دشمن­شناسی رامی­توان در یک تقسیم ­بندی در چهار عنوان مطرح نمود:
۲-۳-۱) اهمیّت و ضرورت بحث دشمن شناسی از منظر قرآن کریم:
از ویژگی­های بارز قرآن کریم، جامعیّت و گستردگی بحث­های آن و دربرداشتن کلیّات برنامه­ی بشری می­باشد چنان­که خدا فرموده :«… وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏…»[۲۶]و ما این کتاب را برتو فرستادیم تا بیانی جامع و فراگیر درباره هر چیز باشد.
امام باقر (ع) نیز درباره جامعیّت قرآن فرموده­اند :«إنَّ اللهَ لَم یَدع شَیئاً تَحتاجُ إلیهِ الاُمَّهُ إلی یَومِ القِیامَهِ إلّا اَنزََلَهُ فِی کِتابِهِ وَبَیَّنهُ لِرَسُولِهِ….»[۲۷]:«خداوند تمام آن­چه را که امت (اسلام ) تا قیامت بدان نیاز دارند در کتاب خود آورده و برای پیامبرش بیان فرموده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نظر به این که قرآن کریم هم جامعیّت دارد و هم جاودانگی، در می­یابیم که هیچ موضوع مهمّی در راستای هدایت انسان نیست که در قرآن کریم از آن صحبت نشده باشد به خصوص موضوع مهمی هم­چون ساختار جامعه اسلامی و عواملی که به طور مثبت یا منفی در ساختار آن مؤثر است. با تأملی دقیق در آیات در خواهیم یافت که تا چه اندازه قرآن کریم نسبت به «شناساندن دشمن» حساسیّت نشان داده است؛ به طوری که بیش از هزار و پانصد آیه از آیات قرآن کریم پیرامون دشمن شناسی است. این آیات، انواع دشمنان مؤمنان و نظام اسلامی، ابزار و شیوه ­های دشمن و راه­های مقابله با آنان را به مسلمانان می­آموزد.
از طرفی در فرهنگ اسلامی، دین و سیاست به­گونه ­ای با یکدیگر عجین و آمیخته شده ­اند که حتی تصور جدایی میان آن­ها آسان به نظر نمی­رسد اگر چنین نبود اسلام هرگز نمی­توانست با سیاستمداران جهان مقابله کند و تمامی نقشه­ها و توطئه­های آن­ها را درهم بشکند.
لذا با عنایت به جامعیّت و جاودانگی قرآن کریم و این که هیچ موضوع مهمی که نقش اساسی در ساختار جامعه­ اسلامی دارد در قرآن کریم از آن فروگذار نشده است و هم­چنین عجین شدن دین و سیاست در هم در مکتب اسلام ملاحظه می­کنیم که این قانون نامه­ی اساسی تا چه اندازه نسبت به «شناساندن دشمن» حساسیت نشان داده است و بدان مهم پرداخته است. برای درک بهتر این مطلب کافی است نگاهی داشته باشیم به سخنان گرانسنگ امام محمد باقر(ع)، آن جا که فرمود: قرآن بر سه قسمت نازل گردیده که یک سومِ­ آن، درباره ما و دوستان ماست و یک سوم، درباره دشمنان ما و دشمنان پیشینیان ما و یک سوم، روش­ها و امثال است. آیه­ای که درباره قومی نازل شده، اگر با مرگ آن قوم باطل گردد، دیگر از قرآن چیزی نمی­ماند، حال آن­که قرآن تا بقای آسمان­ها و زمین باقی است و احکام آن جاری و ساری می­باشد و برای هر ملتی آیه­ای است که آن­را قرائت می­ کند، خواه آن آیه خیر را بیان کند و خواه شرّرا»[۲۸]
اهمیّت دشمن­شناسی در تعالیم اسلامی آن­قدر مورد توجه قرارگرفته است که قرآن کریم در آیات متعددی و با تعابیرمختلفی به این موضوع پرداخته است، تا جایی که در قرآن کریم، آیات دشمن‏شناسى بیش از آیات­الاحکام است و از میان یکصد و چهارده سوره‏ى قرآن کریم، در آغاز نُه سوره به مسئله دشمن‏شناسى توجّه شده است؛ سوره‏هاى برائت، احزاب، محمّد، ممتحنه، منافقون، معارج، بیّنه، کافرون و مسد.[۲۹]و از همین رو واژه «عدوّ» و «اعداء» در قرآن حدود۲۸ بار تکرار شده و آیات متعدد، چهره دشمنان اسلام و راه­هاى مقابله با شیوه‏هاى نفوذ آنان را به خوبى تبیین نموده‏اند این آموزه‏هاى قرآنى هم دشمنان ما را به ما مى‏شناساند و هم شیوه‏هاى مبارزه با آنان را.
قرآن کریم شش گروه از دشمنان را نام برده است: «شیطان و همراهان او»،«نفس امّاره»،«برخی از همسران و فرزندان»، «کفار و مشرکان»، «برخی از اهل کتاب خصوصاً یهودیان» و «منافقین»، که ما این شش دشمن را، در یک تقسیم بندی کلّی به سه گروه تقسیم نموده و مورد بررسی قرار خواهیم داد:
۱) دشمن ایمانیدرونی یا پنهان
۲) دشمن خارجی
۳) دشمن داخلی.
۲-۳-۲) اهمیّت و ضرورت بحث دشمن شناسی از منظر روایات:
در سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) نیز به دشمن شناسی توجه بسیار شده است . و در میان معصومین (ع)، رفتار حضرت علی(ع) با دشمنان از همه درس آموز­تر است. علی (ع) با توجه به شرایط زمانی و شیوه حکومتش با دشمنانی روبه رو بود که پیامبر (ص) و دیگر ائمه (ع) با آن رو به رو نشدند.
۲-۳-۲-۱) دشمن­شناسی در روایات:
درباره لزوم شناخت دشمن احادیث فراوانی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(علیه السّلام) وجود دارد که به پاره ای از آن­ها اشاره می­کنیم:
پیامبر(ص) درباره ضرورت شناخت دشمن می­فرماید: «أَلا وَ اَن أعقل الناس عبد عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَه وَ عَرَفَ عَدوه فَعَصاه»[۳۰]
آگاه باشید، عاقل­ترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمن را نیز بشناسد و آن­گاه نافرمانیش نماید.
نکته جالب در این حدیث آن است که از جمله­ نمودار یک انسان پیش رو و آگاه را خداشناسی و دشمن شناسی می­داند که نتیجه­ خداشناسی تسلیم شدن در برابر خدا و پرستش اوست و نتیجه­ دشمن شناسی، نافرمانی از دشمن است.
۲-۳-۲-۲) معرفی دشمن یکی از اهداف اساسی معصومین(ع):
پس از رحلت پیامبر(ص)، اسلام واقعی از مسیر اولیه­اش منحرف و خلافت از خاندان پیامبر اسلام (ص)گرفته شد، از این رو، از همان ابتدا، امامان شیعه تلاش خود را صرف شناسایی چهره دشمنان اسلام کردند. حضرت علی(علیه السّلام)، امام حسن(علیه السّلام)، امام حسین(علیهم السّلام) و دیگر ائمه (علیه السّلام) تلاش­ های زیادی در جهت معرفی دشمن به جامعه مسلمین انجام دادند و مهّم­ترین رمز پیروزی آن­ها، به ویژه پیروزی نهضت حسینی در این بود که دشمن را به مردم معرفی کرده بودند.
امام علی (ع) که خود بخش عظیمی از تلاش خویش را در دوره­ حکومتش به افشاگری چهره­ی دشمنان خود به کار برد در احادیث زیادی به معرفی و شناخت بیشتری پیرامون جایگاه و ضرورت دشمن دشمن­شناسی می ­پردازد از جمله:
۱) امام علی (ع) می­فرماید: به خدا سوگند! اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالى که آنان تمام روى زمین را پر کرده باشند، نه باکى داشته و نه مى‏هراسم. من به گمراهى آنان و هدایت خود که بر آن استوارم، آگاهم و از طرف پروردگارم به یقین رسیده‏ام و همانا من براى ملاقات پروردگار مشتاق و به پاداش او امیدوارم. لکن از این اندوهناکم که بى‏خردان و تبهکاران این امّت، حکومت را به دست آورند، آن­گاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگى کشند، با نیکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند، زیرا از آنان کسى در میان شماست که شراب نوشید و حد بر او جارى شد و کسى که اسلام را نپذیرفت امّا به ناحق بخشش‏هایى به او عطا گردید. اگراین­گونه حوادث نبود شما را بر نمى‏انگیختم و سرزنشتان نمى‏کردم و شما را به گرد آورى تشویق نمى‏کردم و آن­گاه که سرباز مى‏زدید رهاتان مى‏کردم. آیا نمى‏بینید که مرزهاى شما را تصرّف کردند؟ و شهرها را گشودند؟ و دستاوردهاى شما را غارت کردند؟ و در میان شهرهاى شما آتش جنگ را برافروختند؟ براى جهاد با دشمنان کوچ کنید، خدا شما را رحمت کند، در خانه‏هاى خود نمانید، که به ستم گرفتار و به خوارى دچار خواهید شد و بهره زندگى شما از همه پست‏تر خواهد بود و همانا برادر جنگ، بیدارى و هوشیارى است، هر آن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید! [۳۱]
۲) هم­چنین امام می­فرماید: هر کس نسبت به دشمن خود بخوابد (ونسبت به دشمن بی­تفاوت باشد) مکرها و حیله­ها بیدارش می­ کند.[۳۲]
۳) امام در کلام دیگری لزوم قطع ارتباط با دشمن را این­گونه بیان می­ کند:« از دشمنان ِخدا جدایی کنید و با اولیا خدا پیوند نمایید.[۳۳]
۴) امام درسخن دیگر لزوم آمادگی و قدرت در برابر دشمن را بیان می کند:« قبل از قدرت، با دشمن جنگ و ستیز منما».[۳۴]یعنی نخست باید نیرو تهیه کرد آن­گاه جنگید.
۵) امام علی(ع) می­فرماید:«هیچ دشمنی را کوچک مشمارید؛ هرچند، ضعیف و ناتوان باشد زیرا دشمن همیشه در فکر تجاوز است و به همین جهت او را دشمن نامیدند».[۳۵]
۶) امام عسکری «ع» می­فرماید: اضعف الأعداء کیدا، من أظهر عداوته: کم‏حیله‏ترین دشمنان آن است که دشمنى خود را آشکار کند[۳۶].
۷) الامام الصادق «ع»: ثلاث من علامات المؤمن: علمه باللَّه، و من یحبّ، و من یبغض.
امام صادق «ع»: سه چیز از نشانه‏هاى مؤمن است: علم و یقین او درباره خدا و این­که چه کس را دوست مى‏دارد و از چه کس بیزار است‏.[۳۷]
۲-۳-۳) اهمیّت و ضرورت بحث دشمن شناسی از منظر عقل:
از محوری­ترین مسایل دفاعی کشور، دشمن شناسی است. با شناخت دشمن می­توان احتمال پیروزی و یا شکست را مشخص کرد لذا شناخت دشمن نقش مهم و اساسی در رویارویی انسان با دشمنان دارد، زیرا که، اگر توان انسان در رویارویی بسیار باشد ولی اطلاعات کافی را در دست نداشته باشد شکست خواهد خورد، هر موجود زنده ای دشمن دارد و به میزان گستردگی وجود خود با دشمن بیشتری رو به رو است. نگاه درس آموز و عبرت پذیر هر یک از مسلمانان به ویژه متولیان امور به گذشته تاریخ و نیز حوادث امروز جامعه، بینش و بصیرتی فراهم می­ کند تا در کنار سلسله مباحث شایسته اعتقادی، اخلاقی، فقهی و…، برخی از گفتارهای پویا و بنیادین با جایگاه ویژه در آموزه­های معارف را نیز مطرح کنیم و مخاطبان خود را با ریشه ­های حوادث چهارده قرن اخیر و شیوه ­های دشمنان در تمامی زمان­ها و وظیفه­های دین باوران در همه عرصه ­ها آشنا سازیم و راهی روشن برابر آن­ها بگشاییم. دشمن شناسی گفتاری است از این دست که پرداخت جامع و عالمانه به آن در این زمان ضرورتی صد چندان یافته است.
به طور کلّی ضرورت شناخت دشمن از دیدگاه عقل را می­توان در موارد زیر بیان کرد: الف) انحراف خواسته­ های به حق فکری انسان: اگر آدمی در تشخیص دوست و دشمن دچار اشتباه شود و دشمن خود را دوست خود کند، خواسته­ های اصیل فطری بی­پاسخ مانده، بلکه به انحراف و کژروی کشیده می­شوند و بدیهی است چنین شخصی دچار چه زیان­های روحی و روانی خواهد گشت.[۳۸]
ب) سقوط در رذایل: همان­طور که انسان از دوست خود متأثر می­ شود و متقابلاً صفات و خصیصه­ های او به دوستش سرایت می کند، دوستی با دشمن یا دشمن را دوست پنداشتن موجب می­ شود رذایل و اوصاف زشتی که بر روح و جان دشمن حاکم است در انسان رسوخ کند و به جای آن­که به درجاتی برتر از فرشتگان صعود کند، به پست­ترین مرتبه­ی بهایم نزول یابد، آری شناخت دشمن اصلی بایسته ضروری است.[۳۹]
ج) آمادگی برای عکس العمل: با شناسایی دشمن می­توان آمادگی لازم را برای رویارویی با او کسب نمود و به مکر و کید او آگاه گشت و به مقتضای حرکت ضد انسانی او، واکنش نشان داد.[۴۰]
د) مصلحت جامعه و دشمنان: شناخت دشمن نه تنها به مصلحت افراد است بلکه به مصلحت جامعه نیز هست و از طرفی دوستی نکردن با دشمنان به معنای طرد آن­ها از جامعه است و از آن­جا که انسان به طور فطری به اجتماع وگروه گرایش دارد، ممکن است مطرود شدن از جامعه، باعث تنبّه آن­ها گردد و از راه خلاف، کژ اندیشی و کج روی بازشان دارد، به این ترتیب شناخت دشمن هم به مصلحت جامعه است و هم به مصلحت خود آن­ها، چرا که هدف از شناسایی آن­ها در نهایت، اصلاح وتربیت ایشان است.[۴۱]
و هم­چنین از آن­جا که جامعه از افراد و اقوامى تشکیل شده است که داراى طبایع و افکار مختلف هستند. اگر برخى از آن­ها بر اساس سنّتى که حافظ منافعشان باشد به دور یکدیگر جمع شوند و اجتماعى را تشکیل دهند به طور طبیعى اجتماع دیگرى علیه منافع آنان تشکیل خواهد شد و دیرى نمى‏پاید که کارشان به نزاع و درگیرى خواهد کشید.
از طرفى مى‏بینیم که در انسان قوایى چون غضب و شدّت وجود دارد که جز در مواقع دفاع به کار نمى‏آید و این خود دلیل بر آن است که وقوع جنگ و درگیرى امرى اجتناب‏ناپذیر است.
وجود دشمن توهّم نیست و انسانِ معتقد، با دشمنانى چون شیطان و نفس امّاره در درون و کافران، منافقان و محاربان و …در بیرون مواجه است.
بدیهى است که تنها با یارى از خداوند و با آشنایى بیشتر با کتاب آسمانى قرآن کریم، دشمنان خود و جامعه خود را خواهیم شناخت و با آن­ها مقابله خواهیم کرد.
یکی از اساسی­ترین شرایط موفقیّت یک فرد یا جامعه در تمامی عرصه ­های شناخت دشمن است. هرگاه آدمی در پهنه­ی طبیعی دشمن را شناخت و در دفع آن کوشید، به موفقیّت دست یافته است، ولی همین انسان از دشمن ناشناخته­ی خود ضربه­های فراوانی خورده است. به عنوان نمونه، انسان از زمانی که دشمن به نام میکروب را شناخت، به آسانی توانست در پی دفع آن برآید، اما چون نتوانسته است سرطان را بشناسد، هر روز قربانی­های فراوان می­دهد.[۴۲]
در فضای مسایل سیاسی و اجتماعی نیز شناخت دشمن نقش مهم و کلیدی دارد. زیرا تا زمانی که به طرز تفکر و میزان توانایی و… دشمن معرفت نباشد هرگز موفقیّتی در کار زار با وی بدست نمی­آید . درعرصه­ی نظامی نیز هم­چنین است در فضای معنویّت نیز شناخت دشمن خانه­زاد به نام نفس امّاره و همکار خارجی­اش، شیطان وسوسه­گر نیز یک امر ضروری است، بدون شناخت آن­ها تن دادن به ذلت نفس و سقوط از مقام انسانیّت است.
بنابراین شناخت دشمن و مبارزه با آن از اموری است که تمام عقلا اعم از خداپرست و غیرِ خداپرست در ضرورت آن اتفاق نظر دارند.
۲-۳-۴) اهمیّت وضرورت بحث دشمن شناسی در سخن بزرگان:
شناختن دشمن برای اقشار مختلف مردم و مسؤولین و به خصوص جوانان، از همه(چیز)مهم­تر است دشمن سعی می­ کند خود را دوست جلوه بدهد و شعارهای ملت­ها را عوض کند کما اینکه شعار ضدیّت با صهیونیسم را در میان بعضی از دولتمردان عرب، تبدیل به یک شعار انحرافی کردند. یکی از کارهایشان تبدیل کردن شعارهاست. ملت و دولتی تسلیم می­ شود که دشمن را درست نشناسد یا دچار فساد و بدبختی باشد، اگر دشمن شناسی باشد آن وقت شعارها، شعار های روشن وآگاهانه­ایی خواهد بود و آن­چه که دشمن می­خواهد به فضل پروردگار آن­را درمیان ملت ایران به دست نمی آورد.[۴۳]
بنابراین دشمن شناسی، گفتاری است که پرداخت جامع و عالمانه به آن در این زمان ضرورتی صد چندان یافته است زیرا که با تأسیس حکومت اسلامی در ایران به رهبری یک عالم شیعی، تمام مستکبران، به طور کلّی اسلام را و به ویژه تشیّع را به عنوان خطری جدّی برای خود احساس کردند آنان دریافتند که با صدور انقلاب و تفکر اسلام ناب به دیگر کشورها، به یقین منافع آن­ها به خطر می افتد از این رو، آن­ها در صدد دشمنی بر می­آیند که آمدند. لذا شایسته و ضروری است که با شناخت ترفند­ها و نیرنگ­های دشمنان به دفاع از حریم مقدس قرآن کریم و احکام دین و شریعت و انقلاب اسلامی پرداخته و دین خود را اداء کنیم.
۲-۴٫ نگرشی به آیات قرآن کریم در زمینه­ شناخت دشمنان:
در بحث «دشمن­شناسی در قرآن» به جایگاه شناختِ دشمن در قرآن پرداخته می­ شود و طی این شناخت به واژگانی برخورد می­کنیم که شناخت دشمن را برای ما بهتر و راحت­تر می­نماید. در این نوشتار، بیان خواهیم کرد که اصل مطرح شده در قرآن در خصوص برخورد با دشمنان، یک اصل همیشگی و دائمی است و در تمام ادوار قابل استفاده است. در قرآن به انواع دشمنان و در واقع به مراتب دشمنی اشاره شده است. از این رو، هر دسته از دشمنان دارای خصوصیّاتی منحصر به فرد می باشند و راهکارهای مبارزه مختص به خود دارند. پس برای مبارزه با آن­ها باید سیاست­های اصولی خاصی را به کار گرفت و دچار افراط و تفریط نگردیم و تنها براساس موازین الهی عمل نماییم.

نگارش پایان نامه با موضوع بررسی موانع استقرار دولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل- فایل ...

 

 

فقدان انگیزه وحمایت لازم برای مدیران
پایان نامه - مقاله

 

۱۶/۸

 

۱۸

 

مدیریتی

 

 

 

حال در ادامه بحث در بخش نتیجه گیری ،با توجه به آزمون فرضیه ها ،موانع استقرار دولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل در چهار دسته کلی عوامل (محیطی، مالی، انسانی، سازمانی قرار گرفته و در هر زمینه پیشنهادات لازم ارائه گردیده است.
به طور کلی بر اساس یافته های تحقیق، موانع استقرار دولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل به ۴ دسته به شرح زیر تقسیم بندی می شود:
۵-۳-۱- موانع (عوامل) محیطی
بر اساس نتایج به دست آمده از تحقیق مهم ترین عواملی که مانع استقرار دولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل می باشد عوامل محیطی است. که مهمترین عوامل محیطی به ترتیب اهمیت به شرح زیر می باشد.
۵-۳-۱-۱- سرعت پایین اینترنت.
۵-۳-۱-۲- فقدان پهنای باند مناسب برای اینترنت.
۵-۳-۱-۳- عدم واگذاری پروژه های فناوری اطلاعات به متخصصین مجرب.
۵-۳-۱-۴- فقدان قوانین ومقررات حقوقی لازم در کشور.
۵-۳-۱-۵- عدم وجود شبکه یکپار چه در کشور.
نتایج پژوهش نشان می دهد که موانع محیطی موجود، اجرای دولت الکترونیک را در شرکت گاز تحت تاثیر قرار داده است و جهت پیش برد دولت الکترونیک ضروری است که موانع محیطی رفع گردد. در این راستا پیشنهادات زیر ارائه می گردد:
- گسترش کمی و کیفی مرکز ارائه دهنده خدمات اینترنتی.
- افزایش سرعت اینترنت از طریق فشرده سازی فایل ها واستفاده از مرورگرهای مختلف در سیستم های کامپیوتر
- بازآموزی نیروهای موجود و جذب متخصصین جدید و مجرب برای انجام فعالیت های مبتنی بر فناوری اطلاعات.
- استفاده از نظرات متخصصین خبره فناوری اطلاعات در تدوین قوانین مرتبط با دولت الکترونیک و تقویت زیر ساخت های حقوقی و قانونی در کشور همچون قانون جرائم در محیط الکتریکی، صیانت از حریم خصوصی افراد در محیط دیجیتال.
- ارتقای کمی و کیفی شبکه های ارتباطی تلفن ثابت و همراه.
- لزوم اصلاح نرم‌افزارهای جاری و ممانعت از ایجاد نرم‌افزارهای جزیره‌ای بدون توجه به یکپارچگی و تبادل داده ها.
- لزوم رعایت اصل هماهنگی برای تأمین نیاز اطلاعاتی بخش های فنی، مالی، آماری و اتکائی هنگام تهیه نرم افزارها و بویژه رعایت اصل هماهنگی کلی بین بخش های سازمان.
۵-۳-۲- موانع (عوامل) مالی
براساس نتایج این پژوهش دومین عامل مهم در استقرار دولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل عوامل مالی می باشد در اینجا مهم ترین موانع مالی تایید شده به ترتیب اهمیت ارائه می گردد:
۵-۳-۲-۱- فقدان تجهیزات وامکانات اتصال به اینترنت.
۵-۳-۲-۲- کمبود بودجه جهت تجهیز سخت افزار و نرم افزار.
۵-۳-۲-۳- فقدان تجهیزات و امکانات رایانه ای.
۵-۳-۲-۴- کمبود تجهیزات و امکانات شبکه سازی.
تامین منابع مالی یکی از مهمترین پیش زمینه های استقرار دولت الکترونیک می باشد در ارتباط با رفع موانع مالی پیشنهادات زیر ارائه می گردد:
- تصویب ردیف بودجه خاص برای استقرار دولت الکترونیک در شرکت گاز.
- تصویب منابع مالی مورد نیاز برای تقویت زیر ساخت های اساسی دسترسی به شبکه از طریق افزایش تعداد کامپیوتر های متصل به شبکه.
- تعریف مبنای مشخص برای پیش‌بینی بودجه‌های بخش فناوری اطلاعات به ‌منظور ایجاد هماهنگی در تأمین مالی.
۵-۳-۳- موانع(عوامل) انسانی
براساس نتایج این پژوهش سومین عامل مهم در استقرار دولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل عوامل انسانی می باشد در اینجا مهمترین موانع انسانی تایید شده به ترتیب اهمیت ارائه می گردد:
۵-۳-۳-۱- فقدان افراد متخصص در ارتباط با فناوری اطلاعات و رایانه.
۵-۳-۳-۲- عدم انگیزه و علاقه کارکنان برای استفاده از روش های جدید.
۵-۳-۳-۳- مقاومت کاربران در برابر تغییر.
۵-۳-۳-۴- فقدان دوره های آموزشی مرتبط برای کارکنان.
در راستای رفع این موانع پیشنهادهای زیر از سوی محقق ارائه می گردد:
- جلب همکاری کارشناسان و متخصصین (داخلی و خارجی) فناوری اطلاعات برای مشاوره و آموزش های لازم.
- تشویق و ترغیب کارکنان با ارائه مشوق های مالی و غیر مالی.
- شناسایی و تشخیص دلایل مقاومت کاربران در برابر اقدامات انجام شده در خصوص استقرار دولت. الکترونیک و تلاش برای بر طرف کردن مقاومت ها وآگاهی بخشیدن به آن ها در خصوص حفظ منافع و مزایای آنان در صورت استقرار دولت الکترونیک.
- آموزش ضمن خدمت کارکنان در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده از نیروهای متخصص و با دانش بالا جهت برگزاری دوره های حرفه ای.
- برگزاری کارگاه های آموزشی و همایش های مشترک در حوزه مسائل مدیریتی فناوری اطلاعات.
۵-۳-۴- موانع(عوامل) سازمانی
بر اساس نتایج این پژوهش چهارمین مانع مهم در استقرار دولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل عوامل سازمانی می باشد. در اینجا مهمترین موانع سازمانی تایید شده به ترتیب اهمیت ارائه می گردد:
۵-۳-۴-۱- فقدان هماهنگی، همکاری وانسجام بین بخش های مختلف سازمان در بکارگیری فناوری اطلاعات.

بررسی فونستیک تریپس های خاک زی و قارچ خوار در شهرستان گرگان، استان ...

شکل ۴-۲۶ موهای موجود در زیر قاعدهی بال که هر سه عدد از آنها دیده میشوند (اصلی).
شکل ۴-۲۷ شبه‌عصا در گونهی Haplothrips flavicinctus (اصلی).
شکل ۴-۲۸ موهای S1، S2 و S3 که بر روی ترژیت نهم گونهی Haplothrips flavicinctus دیده میشوند و در انتها نوکتیز هستند (اصلی).
فصل پنجم
بحث
۵-۱ گونهی Priesner Pseudocryptothrips meridionalis
در این تحقیق، این گونه از مناطق مختلف جنگل توسکستان (شش فرد، ۶/۵/۹۰، ۳/۷/۹۰، ۲۹/۸/۹۰ ، ۲۸/۹/۹۰) از بقایای برگی و شاخه های مرده جمعآوری گردید. در ایران، این گونه توسط مینایی و عالیچی در سال ۲۰۰۲ از استان فارس (اولین بار از ایران) و مینایی و عالیچی در سال ۲۰۰۷ از شیراز گزارش گردیده است (بهاتی و همکاران، ۲۰۰۹). این گونه برای فون استان گلستان جدید میباشد.
پایان نامه
۵-۲ گونهیHoplothrips sp.
در این پژوهش، این جنس از خاکبرگهای جنگل توسکستان (یک فرد، ۲۴/۷/۹۰) جمعآوری گردید. این جنس در ایران پراکنش جغرافیایی محدودی دارد و توسط جلالی سِندی و همکاران (۲۰۱۱) از استان گیلان برای اولین بار برای فون تریپس‌های ایران گزارش شده است. این جنس نیز برای فون استان گلستان جدید می‌باشد.
۵-۳ گونهی Hoplandrothrips sp.
این جنس نیز از خاکبرگهای انباشته شده در جنگل توسکستان (یک فرد، ۳/۷/۹۰) جمعآوری گردید. در ایران، مرتضوی و رادولف در سال ۱۹۷۷ از کرج، قم، دماوند و شهریار، علوی و کمالی در سال ۲۰۰۲ از بجنورد، علوی و کمالی در سال ۲۰۰۳ از بجنورد و گیلاسیان و همکاران در سال ۲۰۰۰ از گرگان این جنس را گزارش نمودهاند (بهاتی و همکاران، ۲۰۰۹).
۵-۴ گونهی Haplothrips aculeatus (Fabricius)
این گونه از داخل بقایای برگی جنگل توسکستان (۱ فرد، ۱۶/۲/۹۰) و خزه در جنگل شصتکلاته (یک فرد، ۱۱/۸/۹۰) جمعآوری شد. در ایران، این گونه توسط خیراندیش و همکاران در سال ۲۰۰۰ از کرمان، مینایی و عالیچی در سال ۲۰۰۱ از شیراز، علوی و زوراِشتراسِن در سال ۲۰۰۲ از مزارع استان گلستان، علوی در سال ۲۰۰۴ از گرگان (بهاتی و همکاران، ۲۰۰۹)، علوی و همکاران (۲۰۰۷) از مزارع گندم و جو استان گلستان، علوی (۱۳۸۸) از مزارع سویای استان گلستان و میراب بالو و همکاران (۲۰۱۰) از مزارع برنج شمال غرب ایران گزارش شده است
۵-۵ گونهی Haplothrips flavicinctus (Karny)
این گونه از بقایای برگی جنگل شصت‌کلاته (یک فرد، ۲۰/۶/۹۰) جمعآوری گردید. این گونه را علوی و کمالی در سال ۱۹۹۵ از بجنورد، چراغیان و حجت در سال ۱۹۹۸ از اهواز، علوی و کمالی در سال ۲۰۰۳ از بجنورد، مینایی و آزمایشفرد در سال ۲۰۰۵ از کرج، نامور و خیراندیش در سال ۲۰۰۶ از کرمان (بهاتی و همکاران، ۲۰۰۹)، علوی (۱۳۸۸) از استان گلستان و میراب بالو و همکاران (۲۰۱۰) از مزارع برنج شمال غرب ایران گزارش نمودهاند.
در این تحقیق که طی آن به طور عمده از خاکها و بقایای برگی جنگلهای شهرستان گرگان نمونهبرداری صورت گرفت، فراوانی و پراکنش جغرافیایی گونه های زیرراستهی Tubulifera بسیار کم بود. از آن جایی که این شهرستان دارای آب و هوای گرم و مرطوب میباشد، پیشبینی میشد که جمعیت گونه های قارچخوار این زیرراسته در گرگان بالا باشد، زیرا این گروه از تریپسها در مناطق گرم و پرباران جمعیتهای بالایی دارند (اِشمیت، ۲۰۰۷؛ ماوند، ۲۰۰۷). در فصول گرم، جمعیت نمونه ها بسیار کم بود و در شهریور ماه و پاییز نمونه های بیشتری یافت شدند. در این پژوهش، طی یک سال نمونهبرداری، تعداد دو جنس و یک گونهی قارچخوار و دو گونهی گیاهزی از مناطق جنگلی شهرستان گرگان جمعآوری گردیدند. البته گونه های زیرراستهی Terebrantia با جمعیت بالایی یافت شدند. طبق پیشنهادهای ارائه شده توسط متخصصان (ماوند و علوی، مکاتبات شخصی) گونه های قارچخوار در نواحی شمالی ایران در جنگلهای پرباران بلوط باید به فراوانی یافت میشدند، اما در نمونه های جمعآوری شده در این تحقیق، بیشترین گونه ها از جنگل‌های پهنبرگ توسکا بودند. دو جنس Hoplothrips و Pseudocryptothrips از مرز بین جنگل توسکستان و منطقهی کوهستانی جمعآوری گردیدند. جنس Haplothrips که گونه های آن گیاهزی میباشند، از بقایای برگهای جنگلی جمعآوری شد.
انتظار میرفت که در این تحقیق، گونه های بیشتری از زیرراستهی Tubulifera (به ویژه گونه های قارچخوار) یافت شوند، اما به دلیل پراکنش محدود این گروه از تریپسها در کشور، تنها سه گونهی قارچخوار و دو گونهی گیاهزی از آنها جمعآوری شدند. نمونهبرداریها از تمامی نواحی جنگلی گرگان به دفعات متعدد در تمامی فصول سال انجام شدند. به رغم تراکم بسیار پایین این گونه در زیستگاههای مورد نمونهبرداری، از بین گونه های قارچخوار تراکم گونهی Pseudocryptothrips meridionalis در مقایسه با سایر جنسها و گونه ها از فراوانی بالاتری برخوردار بود (با شش فرد جمعآوری شده) و جنسهای Hoplothrips و Hoplandrothrips نیز کمترین فراوانی را دارا بودند (هرکدام با یک فرد جمعآوری شده).
۵-۶ پیشنهادهای پژوهشی
۱- انجام بررسی روی تریپس‌های خاک‌زی و قارچ‌خوار در سایر شهرهای استان.
۲- نمونهبرداری از برگها و شاخه های خشک درختان جنگلی به ویژه بلوط.
۳- با توجه به اسیدی بودن خاک‌های جنگل‌های گیلان و قلیایی بودن خاک‌های جنگل‌های گلستان، انجام بررسی مقایسه‌ای در استان‌های حاشیه‌ی دریای مازندران توصیه می‌گردد.
منابع
بینام. ۱۳۸۹. بانک اطلاعاتی شهرستان گرگان.
http://gorgan118.com/index.php?obj=Page&task=Show&code=2
بینام. ۱۳۸۶. گالیکش- گلستان سبز.
http://galikesh-ir.blogfa.com/author-galikesh-ir.aspx
حسنزاده سلماسی، م. ۱۳۷۳. در ترجمه‌ی بالریشکداران (تریپسها) زیست‌شناسی و اهمیت آنها در کشاورزی، بورنیه، ا. (مولف). انتشارات دانشگاه تبریز، ۳۴۱ ص.
سقایی، ن.، روشن‌شاد، ع. ۱۳۸۵. بررسی فون بالریشکداران (Thysanoptera) مزارع گندم در منطقه‌ی مرودشت، استان فارس. یافته های نوین کشاورزی، شماره‌ی ۲، صفحه های ۱۲۵-۱۳۹.
علوی، ج. ۱۳۸۸. فون بالریشکداران Thysanoptera (Insecta) مزارع سویا در استان گلستان، ایران. مجله‌ی علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، جلد ۱۶، صفحه‌های ۱-۵.
مدرس اول، م. ۱۳۸۵. ردهبندی حشرات. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، ۹۱۴ ص.
Akram, W., Shin, B., and Lee, J. 2003. Description of two genera of Idolothripinae (Phlaeothripidae: Tubulifera: Thysanoptera) from Pakistan. Kor. J. Entomol., 701(33): 53-57.
Alavi, K., and Kamali, K. 2003. The fauna of Thysanoptera in Bojnourd region of Khorasan province, Iran. Thrips, 2:25-40.
Alavi, J., Zur Strassen, R., and Bagherani, N. 2007. Thrips (Thysanoptera) species associated with wheat and barley in Golestan province, Iran. J. Entomol. Soc. Iran, 27(1):1-28.
Anonymous. 2010a. World Thysanoptera. Available online: http://anic.ento.csiro.au/ identifying_ thrips/Idolothripinae.htm
Anonymous. 2010b. World Thysanoptera. Available online: http://anic.ento.csiro.au/ identifying_ thrips/Phlaeothripidae.htm
Anonymous. 2010c. World Thysanoptera. Available online: http://anic.ento.csiro.au/ identifying_ thrips/Phlaeothripinae.htm
Bhatti, J., Alavi, J., Strassen, R., and Telmadarraiy, Z. 2009. Thysanoptera in Iran, 1938-2007: An Overview. Thrips No. 7-8, Sientia Publishing, New Delhi. 373 pp.
Cavalleri, A., Kaminski, L.A., and Mendonca, M.S. 2010. Ectoparasitism in Aulacothrips (Thysanoptera: Heterothripidae) revisited: Host diversity on honeydew-producing Hemiptera and description of a new species. Zool. Anz., 249:209-221.
Eow, L., Mound, L., and Ng, Y. 2011. Genera of spore feeding Thysanoptera from southeast Asia (Phlaeothripidae, Idolothripinae), with species checklist from peninsular Malaysia. Zootaxa, 2928:1-19.
Fallahzadeh, M., Azarmi, E., Saghaei, N., Alemansoor, H. and Alavi, H. 2011. Faunistic survey of Thysanoptera in Fars province, Iran. Munis Ent. Zool. 6(1):251-261.
Goldarazena, A. 2010. Bocathrips okajimai gen. et sp. n. (Thysanoptera, Phlaeothripinae), an Australian fungus-feeding thrips. Austr. J. Entomol., 49:121-125.
Izzo, T., Pinent, S., and Mound, L. 2002. Aulacothrips dictyotus (Heterothripidae), the first ectoparasitic thrips (Thysanoptera). Fla. Entomol., 85(1):281-283.
Jalali Sendi, J., Zibaee, I., and Minaee, K. 2011. An investigation on thrips fauna of Guilan province, North of Iran (Insecta: Thysanoptera). Munis Entomol. Zool., 6(1):325-329.
Luong, L. 2008. Investigation into aspects of the biology of tubular black thrips, Haplothrips victoriensis Bagnall (Thysanoptera: Phlaeothripidae), in South Australia. Ph.D. Thesis. The University of Adelide, Australia.
Minaei, K. 2010. Fungal spore-feeding thrips (Thysanoptera: Phlaeothripidae: Idolothripinae) from Iran with record of a fourth genus. J. Insect Sci., 11(51):1-5.
Minaei, K., Azemayesh Fard, P., and Mound, L. 2007. The Thrips genus-group (Thysanoptera: Thripidae) in Iran. J. Entomol. Soc. Iran, 27(1):29-36.
Minaei, K., and Mound, L. 2008. The Thysanoptera Haplothripini (Phlaeothripidae) of Iran. J. Nat. Hist., 42:2617-2658.
Mirrrab Balou, M., and Chen, X. 2010. A new method for preparing and mounting thrips for microscopic examination. J. Environ. Entomol., 32(1):115-121.
Mirrrab Balou, M., Chen, X., and Shi, M. 2010. Thrips (Thysanoptera) species associated with rice in northwest of Iran. Proceedings of the 3rd International Rice Conference, 8-12 November 2010. Hanoi, Vietnam. Available online: http://ricecongress.com/ previous/pdflink/4594.pdf
Mirrrab Balou, M., and Chen, X. 2012. Aleurodothrips fasciapennis Franklin: a newly recordrd genus and species for Iran (Thysanoptera: Phlaeothripidae). Munis Entomol. Zool., 7(1):334-338.
Morse, J., and Hoddle, M. 2006. Invasion biology of thrips. Ann. Rev. Entomol., 51:67-89.
Mound, L. 1974. The complex of spore-feeding Thysanoptera (Phlaeothripidae: Idolothripinae). Bull. Brit. Mus. Nat. Hist., 31(5):109-188.

 
مداحی های محرم