سیاستهای جامع[۲] که موانع را برای ورود و خلق فرصتها در کل اقتصاد کاهش میدهد.
سیاستهای محدود[۳] کارآفرینی فناورانه که به دنبال ترویج رشد درون یک خوشهی هدف از صنایع مرتبط با فناوری هستند.
سیاستهای جامع کارآفرینانه
سیاستهای جامع کارآفرینی تواناییهای بهینه افراد برای جستوجو، خلق و موفقیت در مخاطرهجوییهای کارآفرینی را دنبال میکنند. (hart, 2003) سیاستهای کارآفرینانه کارایی اقتصادی برای ارتقای رقابت و از بین بردن موانعی که از پیشبرد فرصتهای کسبوکار ممانعت میکنند را افزایش میدهد. نقشه جامع توسعهی کارآفرینی در کشور که مدل آن در زیر آمده است از این نوع میباشد.
شکل ۱‑۱- نقشهی جامع توسعهی کارآفرینی در کشور
سیاستهای محدود کارآفرینی فناورانه
سیاستهای محدود کارآفرینی فناورانه افزایش و تسریع فرایند تبدیل یک اختراع علمی به یک محصول نوآورانه آماده برای فروش در بازار را دنبال میکنند. این سیاستها برای رشد کشفیات جدید از یافتههای R&D و برنامههایی که به دنبال توسعه و سپس تامین مالی فناوریهای نوظهور کار میکنند. هدف این سیاستها، پیشبرد رشد اقتصادی، اشتغالزایی و کمک به کشور برای طلایهدار ماندن در اقتصاد دانش محور بینالمللی است. پژوهش حاضر از نوع تدوین سیاستهای محدود کارآفرینی فناورانه در عرصهی فناوری اطلاعات و ارتباطات است.
۱-۶-۴- کارآفرینیهای مبتنی بر فناوری اطلاعات
کارآفرینی مبتنی بر فناوری اطلاعات کارآفرینیهای مبتنی بر اقتصاد شبکهیی است. در این تعریف اقتصاد شبکهیی اقتصادی است که قسمت عمدهی آن بر پایهی فناوریهای دیجیتال شامل شبکههای ارتباطی، کامپیوترها، نرمافزارها و سایر فناوریهای اطلاعاتی است. اقتصاد شبکهیی با عناوینی نظیر اقتصاد دیجیتالی، اقتصاد مبتنی بر کامپیوتر، اقتصاد اینترنتی، اقتصاد مبتنی بر شبکه، اقتصاد مبتنی بر وب و اقتصاد جدید نیز نام برده میشود. (فتحیان، مهدوینور ۱۳۸۷ ص ۹۰)
۱-۶-۵- اسناد تاثیرگذار در تدوین سیاست کارآفرینی مبتنی بر فناوری اطلاعات
برای تدوین سیاستهای مناسب توسعهی کارآفرینهای مبتنی بر فناوری اطلاعات باید برنامههای کلان ملی کشور را مدنظر قرار داد. مهمترین اسناد و برنامههای حاکم بر سیاستگذاری کارآفرینی مبتنی بر فناوری اطلاعات عبارتاند از:
سند چشم انداز بیست ساله کشور
سیاستهای کلی نظام در بخشهای مختلف
برنامه پنج ساله پنجم توسعهی کشور
نقشهی جامع توسعهی کارآفرینی کشور
سند راهبردی نظام جامع فناوری اطلاعات کشور
۱-۶-۶- کشورهای هدف در سند چشمانداز
در سند چشم انداز بیست ساله نظام جمهوری اسلامی ایران که جهت نمایان ساختن مسیر توسعه و سازندگی کشور در راستای اهداف انقلاب اسلامی تدوین شده است در افق ۱۴۰۴ ایران را کشوری توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل توصیف کرده است. منطقهی آسیای جنوبی غربی مورد نظر در سند چشم انداز ۲۰ ساله متشکل از ۲۵ کشور در منطقهی خلیج فارس (شامل: عربستان سعودی، امارات متحدهی عربی، کویت، قطر، عمان، بحرین و یمن) منطقهی خاورمیانهی کوچک (شامل: ایران، عراق، سوریه، مصر، ترکیه، قبرس، لبنان، فلسطین و رژیم اشغالگر)، منطقهی آسیای مرکزی (شامل: ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان)، منطقهی قفقاز (شامل: آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) و منطقهی غربی شبه قاره (شامل: افغانستان و پاکستان) است (رضایی، مبینی، ۱۳۸۵) که به صورت یک منطقهی پنج ضلعی در محدوده مرزهای غربی هند و چین و مرزهای جنوبی روسیه و مرزهای شرقی اروپا و آفریقا و در شمال اقیانوس هند قرار گرفته است. ایران در کانون محوری پنج زیرسیستم قرار دارد و با دو حوزهی تمدنی ایرانی و اسلامی در هر پنج زیر سیستم دارای پیوستگی راهبردی است.
جدول ۱‑۱- نام کشورهای منطقهی مد نظر در سند چشمانداز (استخراج از رضایی، مبینی، ۱۳۸۵)
نام زیر سیستم | تعداد | نام کشورها |
زیرسیستم خاورمیانهی کوچک | ۸ | ایران، عراق، سوریه، مصر، ترکیه، قبرس، لبنان، فلسطین، رژیم اشغالگر |
زیرسیستم خلیج فارس | ۷ | عربستان سعودی، امارات متحدهی عربی، کویت، قطر، عمان، بحرین، یمن |
زیرسیستم آسیای مرکزی | ۵ | ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان |
زیرسیستم قفقاز وحوزهی دریای خزر | ۳ | آذربایجان، گرجستان، ارمنستان |
زیرسیستم شبه قاره | ۲ | پاکستان، افغانستان |
فاصله
این ویژگیها، فاصله میان دو عبارت اسمی(mi , mj) را در قالب تعداد جملات بین دو عبارت، تعیین میکنند.
تطبیق
این ویژگیها، تطبیق عدد و جنس دو عبارت اسمی(mi , mj) را مشخص می نمایند.
نوع عبارت اسمی
این ویژگیها، نوع عبارات اسمی را بررسی میپردازند که میتواند هم از طریق تحلیل نحوی و هم از طریق رویکردهای سطحی مشخص شود. عموما انواع عبارات اسمی به سه دسته اسم عام، اسم خاص، ضمایر تقسیم میشوند.[۸۲]
*شناسایی نوع عبارتهای اسمی در زبان انگلیسی ساده تر از زبان پارسی است. به عنوان نمونه اسامی خاص در زبان انگلیسی با حرف بزرگ شروع میشوند در صورتی که در زبان پارسی چنین نیست.
نحوی سطحی
در این حالت برخی از ویژگیهای نحوی مورد بررسی قرار میگیرند؛ به عنوان نمونهایا mj به عنوان بدل یا عطف بیان برای mi محسوب میشود.
نحوی عمقی
برخی از پژوهشگران، از تجزیهگر برای اینکار استفاده می نمایند. آنها از درختهای تجزیه و یا زیر درختهای تجزیه به عنوان ویژگیهای نحوی عمقی بهره میبرند.به عنوان نمونه [۴۵] خلاصههای مفیدی مانند مسیر وابستگی میان گرههای ریشه و هر کدام از mi و mj را محاسبه می نمایند. همچنین میتوان از برخی از محدودیتهای اتصال مانند آنچه در بخش مشابهت نحوی روشهای زبانشناسی گفته شد نیز استفاده نمود.
تطابق رشته ای
این ویژگی میتواند برای عبارتهای اسمی کامل و اسامی بسیار مفید باشد. اینکه این تطبیق چه به صورت کامل درنظر گرفته شود چه به صورت جزئی، میتواند مانند [۱۰۳] از ورژن قویتری مانند «تطابق هسته» پیروی کند. به این ترتیب که در این رویکرد تمامی وابستهها حذف شده و تنها به تطابق رشتهای هستهها در mi و mj پرداخته میشود. البته در گاهی اوقات مانند اسامی انسانهایی که در وابسته ی پیشین خود با یکدیگر متفاوت هستند(آقای اسمیت و جانت اسمیت) و یا نامهای برخی از سازمانها میتوان از «تطابق اسم مستعار[۸۳]» نیز استفاده کرد.یکی از تکنیکهای ماهرانه در این خصوص، روش [۶۵] میباشد که استفاده از تکنیک فاصله ویرایش حداقل[۸۴] را ارائه نموده است.
تطابق اسم مستعار
این ویژگیها، به بررسی میکند آیا یکی از دو عبارت اسمی mi ، نام مستعار mj هست یا خیر.
تطابق کلاس معنایی
این ویژگیها، تطبیق کلاس معنایی هستههای دو عبارت اسمی (mi , mj) را بررسی مینماید در برخی موارد این تطابق بر اساس سلسله مراتب شبکه واژگان[۸۵] بررسی میشود. گاهی اوقات تحلیل مرجع مشترک نیاز به بررسی دایره المعارف دارد(مانند Wikipedia) تا از این طریق بتواند به استدلال ارتباط بین عبارتهای مختلف بپردازد.
روال کار تولید نمونههای آموزشی
فرض کنید زنجیره اشارههای M را داریم { m1-m2-m3-m4}=M به طوری که اعضای این زنجیره از یک متن آموزشی نشانهگذاری شده، استخراج شده باشد و همه به یک مرجع واحد اشاره داشته باشند:
برای تولید نمونههای آموزشی مثبت، هر اشاره در یک زنجیره را با اشارهی مجاورش در همان زنجیره، بهعنوان یک نمونه آموزشی مثبت در نظر میگیریم. بهعنوان مثال m2-m3 را در نظر میگیریم. از طرفی دیگر، برای تعیین نمونههای منفی فرض میکنیم که عبارات زیر به ترتیب از متن آموزشی استخراج شدهاند. …- m1-b1-c3-a-m2 که در آن b1 وc3 به زنجیره های اسمی دیگری تعلق دارند و a نیز جزئی از هیچ زنجیره اسمی (هممرجع) نمیباشد. بنابراین جفتهای b1-m2 ، c3-m2 ، a-m2 و… نمونههای منفی را تشکیل میدهند.[۱۳] شکل ۲-۱ یک مثال از روال تولید نمونههای آموزشی مثبت و منفی توسط درخت تصمیم را نمایش میدهد.
شکل ۲-۱ .نمونهای از نمونههای مثبت و منفی که توسط C4.5 تولید شده است[۳۱]
۲-۱-۳-۲-۱.ردهبندی جفت عبارتهای اسمی:
الگوریتمهای ردهبندی[۸۶] مانند سایر روشهای با ناظر[۸۷]، به استفاده از یک پایگاه داده نیاز دارند که در آن زنجیرهای از اشارههایی که به یک موجودیت واحد ارجاع میپردازند، نشانهگذاری شده باشد. هرچند که میتوان هر یک از الگوریتمهای ردهبندی را به منظور تشخیص مرجع مشترک به کار برد، اما همان طور که گفته شد، پیش از استفاده از آنها باید متن ورودی توسط چند پیمانه مورد پردازش قرار بگیرد، تا تمامی اشارههای موجود در آن شناسایی شوند. سپس به ازای هر اشاره (mi)، مجموعهای از اشارههای هممرجع کاندیدا میشوند. در ادامه با جفت کردن اشاره با تمام کاندیداهای موجود در زنجیره، جفت اشارهها تعیین میگردد.
پس از تولید آنها، به ازای هر جفت، یک بردار ویژگی تشکیل شده و در قالب نمونههای آموزشی به الگوریتم یادگیری داده میشود. سپس الگوریتم براساس بردار ویژگی داده شده آموزش میبیند که آیا جفت اشارههای مورد بررسی به یک موجودیت مشترک ارجاع دارند یا خیر، و یا اینکه احتمال هممرجع بودن آنها چقدراست. به این ترتیب میتوان یک ردهبند مناسب ایجاد نمود. عموماً برای انجام این کار از انواع متفاوت ویژگیها مانند آنچه در جدول ۲-۲ گفته شد، استفاده میشود، که با توجه به تعداد ویژگیهای به کار رفته، اندازه های متفاوتی برای بردارهای ویژگی رقم زده میشود. از پژوهشهای انجام شده میتوان به کاردیه[۸۸] با ۵۳ ویژگی، مک کارتی[۸۹] با ۸ ویژگی ، گریست[۹۰] با ۱۳ ویژگی واستویانو[۹۱] با بیش از ۸۰ ویژگی اشاره نمود. در ادامه به بررسی ردهبندی درخت تصمیم میپردازیم. [۵۲،۵۷،۱۰۱]
۲-۱-۳-۲-۱-۱.درخت تصمیم
برای نخستین بار در سال ۱۹۹۵، مک کارتی از روش درخت تصمیم برای تشخیص مرجع مشترک استفاده نمود[۵۲]،اما در سال ۲۰۰۱ بود که سون[۹۲] و همکارانش توانستند استفاده از آن را بهعنوان یک روش مطرح و موفق، ارائه نمایند[۱۰۵]. به دنبال آنها، [۱۲،۳۹،۴۰،۷۵،۹۹،۱۰۱،۱۰۸]، نیز از درخت تصمیم استفاده کردهاند. در سال ۲۰۱۰،کوبدانی و همکارش یک سیستم پیمانههای برای تشخیص مرجع مشترک ارائه دادند، آنها با بررسی نتایج ردهبندهای مختلفی مانند درخت تصمیم، نیو بیز، ماشین بردار پشتیبان و حداکثر آنتروپی برای زبانهای آلمانی و انگلیسی، ردهبند درخت تصمیم را برگزیدند[۳۹]. یک سال بعد نیز آنها، سیستم پیشنهادی خود را تحت عنوان سیستم خودراه انداز تحلیل مرجع مشترک، توسعه دادند و از ویژگیهایی مانند شبکه واژگان استفاده کردند تا به طور خودکار، باهمآیی واژگان نشانهگذاری شود.[۴۰]در سال ۲۰۱۲، بانسال و کلین نیز ویژگیهای تحت وب را گسترش داده و برای انجام ردهبندی به کار بستند. میتوانید اطلاعات بیشتر را در [۱۲]مطالعه نمائید.
همانطورکه در بخش قبل گفته شده، آموزش ردهبند درخت تصمیم با بهره گرفتن از متون آموزشی انجام میشود. پس از آموزش ، نوبت به مرحله آزمایش آن بر روی متون آزمایشی میرسد. طبق پژوهشهای ارائه شده، فرایند ردهبندی جفت اشارهها میتواند به صورتهای ذیل صورت پذیرد:
نخست، پیش از فرایند تصمیم گیری، لازم است تا در یک یا چند پیمانه پیش پردازشی، تمامی اشارههای موجود در متن آزمایشی استخراج شوند. سپس برای هر یک از اشارهها که بهعنوان تالی انتخاب میشود، تمامی اشارههای ما قبل آن بررسی شده تا بهعنوان کاندیداهایی، برای عبارت مقدم یا عبارت اسمی هممرجع در نظر گرفته شوند. (این عمل از راست به چپ انجام خواهد شد) در ادامه به ازای هر جفت اشاره، یک بردار ویژگیها تولید میشود و این بردار بهعنوان ورودی به ردهبند داده خواهد شد. این فرایند، برای هر اشاره به طور مداوم انجام میشود تا زمانی که ردهبند اعلام نماید که دو اشاره با هم، هممرجع هستند و یا اینکه دیگر اشارهای قبل از تالی وجود نداشته باشد. به این ترتیب، تمامی زنجیره های اسمی متن آزمایشی یافت خواهند شد.[۱۰۵]
کاردیه و همکارانش در پژوهشی دیگر، گسترش دیگری بر روش [۱۰۵]ارائه کردند که در آن به ازای هر عبارت اسمی، بررسی میشود که آیا آن عبارت اسمی، دارای مرجع هست یا خیر و آنها برای تعیین این مسئله از مدل حداکثر آنتروپی[۹۳] استفاده کردند.
یانگ[۹۴] و همکارانش، گونهای از یادگیری رقابتی[۹۵] را در زمینه تشخیص مرجع مشترک، به کار گرفتند. در روش ارائه شده توسط آنها، نمونههای آموزشی به این ترتیب فراهم میشوند که به ازای هرتالی، یک جفت مقدم کاندیدا در نظر گرفته میشود؛ بطوریکه یکی از آنها مرجع تالی باشد ولی دیگری با تالی در یک زنجیره با مرجع مشترک قرار نداشته باشد. اینگونه نمونههای آموزشی، باعث میشوند که عامل یادگیرنده، تفاوت میان کاندیداهای هممرجع و غیرهممرجع را آموزش ببیند و برای مقایسه میان کاندیداهای مختلف، توانمندتر عمل نماید.[۱۰۹]
۲-۱-۳-۲-۲. افراز:
در اکثر روشهایی که اخیراً ارائه شده، مرحله ردهبندی یکسان بوده است که با کمک یکی از روشهای درخت تصمیم، [۵۲،۱۰۱،۱۰۵] حداکثر آنتروپی[۹۶]، مدل احتمالی تولیدی [۷۳]و یا ماشین بردار پشتیبان[۲۸،۳۵،۵۷،۹۱] پیاده سازی شده است[۹۶]. روش ارائه شده توسط[۱۰۵]، بیش از سایر ردهبندهای ارائه شده، مورد توجه و استفاده پژوهشگران قرار گرفته است. اما آنچه پژوهشهای ارائه شده را از یکدیگر متمایز میسازد، ویژگیهای استفاده شده و روش افراز جفت اشارهها است. به عنوان مثال، کاردیه و همکارانش، چند راهکار برای افراز و بهبود کارائی روش [۱۰۵] ارائه دادند:
چشم انداز و مأموریت
جایگاهیابی: ارزشهای اصلی
نام برند
نام شرکت
محصول
طبقه محصول
۱- آگاهی
۳- وفاداری
۲- تداعیها
شخصیت
ارتباطات
کیفیت
نمودار ۲-۳ شش ضلعی نام تجاری
مأخذ: اورد (۱۲۶:۱۹۹۹)
بطور خلاصه ” دریک سازمان نام تجاری گرا هدف در چارچوب نام تجاری ایجاد ارزش و اعتدال است. نام تجاری یک بنیاد و اساس استراتژیک برای تعامل با گروه هدف است و به یک واکنش و پاسخ بی قید و شرط به هر آنچه که توسط مشتری ها در هر زمان تقاضا میشود، محدود نمیشود.” (همان منبع:۱۳۰).
به طور مضاعف، اورد (همان منبع) ذکر میکند که فرایند ساخت نام تجاری شامل دو بخش است. داخلی و خارجی. وی فرایند داخلی را به عنوان مبنایی برای تشریح رابطه بین سازمان و نام تجاری تعریف میکند که هدف داخلی هر سازمانی حفظ نام تجاریش است. بر عکس، فرایند خارجی ارتباطات میان نام تجاری ومشتری میباشد، هدف خارجی ایجاد ارزش و شکل دهی ارتباطات با مشتری است.
۲-۹- رهبری نام تجاری
آکر و جواشیمزتالر (۲۰۰۰) مدل مرسوم و سنتی نام تجاری را کنار گذاشتند و مدل رهبری نام تجاری[۵۳] را معرفی کردند، “که استراتژی را به اندازه تاکتیکها، مورد تأکید قرار میدهد.” (ص۷). در این مدل فرایند مدیریت نام تجاری خصوصیات متفاوتی را به دست میآورد: یک دیدگاه استراتژیک و مبتنی بر چشم انداز؛ مدیر نام تجاری در سازمان پست و مقام بالاتری دارد، افق شغلی طولانی مدت تری دارد و یک استراتژیست است؛ ساختن ارزش ویژه نام تجاری و توسعه معیارهای سنجش آن هدف است؛ و از آنجا که تمرکز بر نام های تجاری چندگانه و بازارهای چندگانه میباشد ساختارهای نام تجاری پیچیده هستند. به طور خلاصه هویت نام تجاری و ایجاد ارزش نام تجاری، جهت دهنده و محرک استراتژی میشوند.
مدل رهبری نام تجاری، طرح پیشنهادی آکر و جواشیمزتالر (همان منبع) برای ساختن نامهای تجاری قدرتمند است. ۴ چالش مطرح شده توسط آنها که در شکل به طور خلاصه آورده شده عبارتند از:
ساختار سازمانی و فرآیندها: مسؤولیتها برای استراتژی برند فرآیندهای مدیریتی
برنامههای ساخت برند: دسترسی به انواع رسانهها دستیابی به درخشش تکمیل ارتباطات ارزیابی نتایج
معماری برند: برندها / زیر مجموعه ها
نقش برندها / ریز مجموعهها
هویت/جایگاه برند:
تصویرسازی جایگاه یابی برند
رهبری برند
نمودار ۲-۴ وظایف رهبری نام تجاری
مأخذ: آکر و جواشیمز تالر (۷:۲۰۰۰)
۲-۱۰- مدیریت دارایی نام تجاری
دیویس و دان[۶۱] (۲۰۰۲) درباره یک روش جدید در مدیریت نام تجاری صحبت میکنند. آنان میگویند همراهی مردم با نامهای تجاری باارزشترین سرمایه یک شرکت است. “توجه و مدیریت نام تجاری[۶۲] به عنوان یک دارایی روز به روز از حمایت بیشتری برخوردار میگردد و داشتن یک نام تجاری هر تصمیم استراتژیک و سرمایهگذاری را تحت تأثیر قرار میدهد.” (ص۱۵).
امروزه سه هدف استراتژیک اصلی برای نام تجاری افزایش وفاداری مشتری، تفاوت قائل شدن در رقابت و ایجاد رهبری بازار است (همان منبع، ۲۰۰۲). تغییر در طرز تفکر شرکت به جهت سازگاری با این دیدگاه مهم است چرا که ” مدیریت نام تجاری باید در هر حیطه کارکردی وارد شود.” (همان منبع:۹). مدیریت سرمایه نام تجاری این گونه تعریف میشود:"یک روش متوازن سرمایهگذاری برای ایجاد معنا نام تجاری، ابلاغ آن به داخل و خارج سازمان، استفاده از این اهرم به منظور افزایش سوددهی نام تجاری، و بازدهی نام تجاری در طول زمان.”
برخی تغییر نگرشها از مدیریت سنتی نام تجاری به این مدل جدید در جدول ۲-۲ ارائه شده است.
جدول ۲-۲ تغییر نگرش از مدیریت سنتی نام تجاری
استراتژی مدیریت دارایی نام تجاری | مدیریت سنتی نام تجاری | |
استراتژی مدیریت دارایی نام تجاری |
پرسشنامه و تحلیل عاملی اکتشافی و رتبه بندی تأمین کنندگان و روش تحلیل دادهها: همبستگی بین دادهها جهت تحلیل عاملی با بهره گرفتن از نرمافزار آماری لیزرل
نیاز به تدوین رعایت استانداردهای لازم و ارتقای سطح فناوری با لحاظ مولفههای سبز، رعایت اصول سبز در طراحی محصولات و فرایندهای کاری، تنظیم ضوابط و معیارهایی میباشد.
صارم دیلمی معزی و همکاران
۱۳۹۱
مدیران واحد HSEQ مجتمعهای پتروشیمی
فرضیه اصلی همکاریهای زیست محیطی و کنترل زیست محیطی با ۵ فرضیه فرعی و فرضیه اصلی یکپارچگی تکنولوژیک با ۲ فرضیه فرعی و فرضیه اصلی یکپارچگی لجستیک با ۲ فرضیه فرعی
تجزیه و تحلیل پرسشنامه آلفای کرونباخ روش تحلیل دادهها: آزمون همبستگی با بهره گرفتن از نرمافزار آماری SPSS
مدیران با برنامه ریزی بلند مدت در کل زنجیره به دنبال کسب حداکثر بهره گیری از پتانسیل کارکردهای زنجیره سبز باشند، رویکرد سبز شناسایی شود و در زنجیره داخلی و خارجی، واحدها همدیگر را به عنوان مشتری بشناسند
میثم پاک سرشت و همکاران
۱۳۹۱
۴۰ تأمین کننده محصولات
متغیرهای ورودی قیمت قطعه، شهرت تأمین کننده، تاریخچه عملکرد و متغیرهای خروجی کیفیت، تحویل به موقع، خدمات پس از فروش، بسته بندی، برنامههای زیست محیطی، خدمات تعمیر، تنوع تأمین
پرسشنامه و مراحل ارزیابی و رتبه بندی تأمین کنندگان و روش تحلیل دادهها: روش تحلیل پوششی دادهها و با روش فازی SMART و با بهره گرفتن از نرمافزار آماری SPSS
با توجه به جنبههای کمی و کیفی و نامحسوس عملکرد باید برای رفع نقاط ضعف عملکرد تأمین کنندگان تصمیم گیری مناسب شود و شاخصهای کیفی مؤثر بر عملکرد تأمین کنندگان مورد توجه قرار گیرد
زهرا سپهری و همکاران
۱۳۹۱
۲۵ نفر از خبرگان در امور زنجیره تأمین شرکت صنایع الکترونیک
۱۶ معیار مربوط به ارزیابی تأمین کنندگان سبز و ۷ معیار غربال شده قابلیت طراحی محصول، بسته بندی سبز، بازیابی، مواد زیست محیطی سازگار، سیاست و اهداف حفاظت از محیط زیست، داشتن گواهی نامه حفاظت از محیط زیست، محدود کردن استفاده از مواد ناسازگار
پرسشنامه ارزیابی میزان تأثیرگذاری معیارها در فرایند تصمیم گیری و روش تحلیل دادهها: کتابخانهای (مقالات) و روش ویکور و مقایسه زوجی اولویت بندی شده تأمین کنندگان با بهره گرفتن از نرمافزار آماری SPSS
ارزیابی تأمین کنندگان از مهمترین فعالیتهای کارخانجات جهت دستیابی به اهداف زنجیره تأمین و باقی ماندن در بازار رقابتی میباشد، بر اساس معیارهای پیشنهادی تأمین کننده سوم بالاترین رتبه را میان ۵ مورد دیگر و تأمین کننده چهارم آخرین رتبه را دارد
کیانوش زمانی زاده و همکاران
۱۳۹۲
کارشناسانی از صنعت نوشابه سازی بهنوش
فرضیه اصلی مقتضیات و شاخصهای بهبود عملکرد تولیدی، رضایت ذینفعان، آموزش و پژوهش و فرهنگ سازی، مدیریت زیست محیطی داخلی و بیرونی سازمان، منابع غیر تولیدی، بهینه سازی مصرف انرژی
پرسشنامه شناسایی میزان اهمیت و اولویت بندی اقدامات اجرایی و روش تحلیل دادهها: روش کتابخانهای و و روش فازی TOPSIS با بهره گرفتن از نرمافزار EXCEL و ماشین حساب مهندسی
مدیریت زیست محیطی داخلی سازمان، طراحی برای محیط زیست، مدیریت ضایعات دارای اولویت اول تا سوم هستند
عبدالحمید صفایی و همکاران
۱۳۹۲
کارشناسان و خبرگان شرکت دسا
فرضیه اصلی عملکرد سازمانی(کیفیت، هزینه، زمان، انعطاف پذیری)، لجستیک سبز(خرید، تولید، توزیع، لجستیک معکوس، بسته بندی)، فعالیت سازمانی سبز، ارزیابی تأمین کننده سبز
پرسشنامههای مقایسه زوجی و روش تحلیل دادهها: روش رویکرد ترکیبی فرایند ANP و DEMATEL و TOPSIS فازی جهت تعیین درجه اهمیت و درجه تأثیرگذاری عناصر مدل و انتخاب تأمین کنندگان سبز و با بهره گرفتن از نرمافزار EXCEL و MATLAB
معیارهای مؤثر در انتخاب تأمین کننده سبز شامل سازماندهی، عملکرد مالی، سطح خدمت، تکنولوژی و شایستگی سبز میباشد، رتبه بندی تأمین کنندگان از ۳ و ۱و ۲ حاصل شده است، معیار شایستگی سبز در انتخاب تأمین کننده اولویت آخر را کسب نموده و تکنولوژی از معیارهای مهم شناخته شده است.
نرگس سحابی و همکاران
۱۳۹۲
البته قرآن کریم با این زبان برای همه مردم جهان قابل فهم نیست (و به هر زبان دیگری بود نیز همین گونه بود) زیرا، یک زبان جهانی و بین المللی که همه مردم دنیا آن را بفهمند نداریم، ولی این مانع بهرهمندی سایر مردم جهان از ترجمههای آن نخواهد شد.
باید توجه داشت که قرآن کریم مشتمل بر تعالیم و قوانین کلی الهی است که محدود به یک منطقه و یک زبان نمیشود، بلکه برای تمام انسانها و در همه زمانها کاربرد داشته و قابل استفاده میباشد، از این رو هم شکل بودن ظاهر کلام قرآن با زبان عربی و یا مکان نزول قرآن با عربستان کنونی، از کلی و عمومی بودن دستورات و تعالیم آن کتاب الهی نمیکاهد و این کتاب آسمانی برای همیشه و حتی برای انسانهایی که در آینده به وجود میآیند، دستورات و قوانین راه گشا و هدایت کنندهای دارد؛ بدون این که غبار کهنگی و قدیمی شدن بر چهره روشن و نورانی آن قوانین بنشیند. دسترسی منطقه عربستان به جاده ابریشم، نقش بسزایی در تبادل افکار و عقائد را ایفاء میکرده، که در نتیجه آن ترویج و گسترش دین اسلام را به سایر نقاط به همراه داشته است(طیب ۱۳۷۸، ۱۴۹).
یکی از محورهای مهم مباحث علوم قرآنی، بحث نزول قرآن، چگونگی آن، زمان و مدّت نزول و انواع آن است. قرآن کریم، بهترین و زیباترین کلامی است که خداوند حکیم نازل کرده است. قرآن، ماندگارترین اثر وحیانی است که از ملکوتِ آسمان بر زمین فرود آمده و عظیمترین و کاملترین، دین را برایِ بشریّت به ارمغان آورده است.
” نزول” در لغت به معنای فرود آوردن از بالا به پایین است؛ «انحطاط من علو» و در اصطلاح منظور از ” نزول” ظهور روحی است، یعنی نزولی معنوی و روحانی که تنها پیامبر آن را ادراک داشته و حقیقت آن را میدانسته(رامیار ۱۳۶۲، ۸۱).
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الامِینُ عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ»؛ روح الامین (فرشته وحی) آن (قرآن) را بر قلب تو فرود آورد تا از بیمدهندگان باشی (شعراء/ ۱۹۴- ۱۹۳).
«ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ»؛ آن (عذاب) به این دلیل است که خداوند کتاب (قرآن) را به حق فرو فرستاد (بقره/ ۱۷۶).
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ»؛ اگر این قرآن را بر کوهی فرو میفرستادیم، یقیناً آن را از ترس و درک عظمت خدا فروشکسته و از هم پاشیده میدیدی (حشر/ ۲۱).
خداوند سبحان در موارد متعددی، از قرآن به تنزیل تعبیر کرده و میفرماید: «تَنزیلُ مِن رَّب العالمین (واقعه/ ۸۰)»؛ و «تَنزیل مِن الرَّحمن الرَّحیم»؛ (فصلت/ ۲)» و نیز فرمود: «و نَزلنَّاه تَنزِیلا»؛ (اسراء/ ۱۰۶)».
آیات بیانگر نزول قرآن که در آنها سه واژه نزول، انزال و تنزیل به کار رفته نوعاً از زبان خدا و مربوط به نزول کل قرآن است؛ ولی آن دسته از آیات یاد شده که ناظر به بخش خاصی از قرآن است، مانند: آیه اول سوره نور: «سُورَهٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»؛ این سورهای است که آن را فرو فرستاده و عمل به آن را واجب کرده ایم و در آن آیات روشنی را فرو فرستادیم تا از آن پند گیرند. یا از زبان غیر خدا و حتی به عنوان استهزا نسبت به نزول قرآن بیان شده، مانند: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدًَه»؛ و کسانی که کافر شدند، گفتند: چرا قرآن یکجا و یکباره بر او (پیامبر) فرود نیامده است؟ (فرقان/۳۲).
اولین آیه و سوره نازل شده: درباره این که، کدام آیه یا سوره، برای اولین بار بر پیامبر (ص) نازل شده در میان صاحب نظران، اختلاف نظر وجود دارد. در این زمینه چهار نظر بیان شده است: الف: آیات سه یا پنج ابتدای سوره علق؛ ب: آیه اول سوره مدّثر؛ ج: آیه بسم اللّه الرحمن الرحیم؛ د: سوره حمد.
آخرین آیه و سوره: در بسیاری از روایات آمده است: آخرین آیهای که بر پیامبر نازل شد، آیه ۲۸۱ سوره بقره بود. برخی دیگر گفته اند: آخرین آیه، آیه اکمال دین۳ سوره مائده میباشد. درباره آخرین سوره نیز بین دو سوره نصر و برائت، اختلاف نظر هست، هر چند سوره نصر، که در سال فتح مکه (هشتم هجری) نازل شده است، از قوّت بیشتری برخوردار است. زیرا فقط آیات نخستین سوره برائت، پس از فتح مکه (سال نهم) نازل شده است.
زمان نزول: درباره زمان نزول قرآن باید گفت: براساس گواهی تاریخ، مدت این نزول، بیست و سه سال از سال چهلم عامالفیل (۲۷ رجب) تا سال یازدهم پس از هجرت بوده است و تقسیم آیات و سورهها به مکی و مدنی، مطابق ملاک زمانی بر همین اساس است (آراسته ۱۳۷۸، ۷۹).
آنچه از آیات قرآن به دست میآید، بیانگر نزول قرآن در شبی از شبهای ماه مبارک رمضان است:
۱: «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ»؛«ماه رمضان ماهی که قرآن در آن نازل شده است» (بقره/ ۱۸۵).
۲: «اِنّا اَنزَلنـاهُ فی لَیلَهٍ مُبـارَکَهٍ»؛ «که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم» (دخان/ ۳).
۳: «اِنّا اَنزَلنـاهُ فی لَیلَهِ القَدر»؛ «ما آن قرآن را در شب قدر نازل کردیم» (قدر/ ۱).
از ضمیمه این سه آیه، میتوان چنین نتیجه گرفت: در ماه رمضان، شب بابرکتی به نام شب قدر، وجود دارد که قرآن در آن شب، نازل شده است. در ضمن روشن است که آن شب عظیم، یک شب است و نه چند شب. بنابراین، زمان نزول قرآن، در یک شبِ قدر از شبهای ماه رمضان میباشد.
مکان نزول: نزول در شهرهای مکه و مدینه و اطراف آن دو صورت گرفته است و تقسیم آیات به مکی و مدنی با ملاک مکانی، اشارت به همین حقیقت دارد. و بسا به توان به برخی از آیات نیز بر این تقسیم، استشهاد نمود از جمله آیه شریفه «لا أُقسِمُ بِهَذَا البَلَدِ وَ أنتَ حِلٌّ بِهَذَا البَلَدِ (بلد/ ۲-۱)» و آیه «وَ هَذا البَلَدِ الامِینَ (تین/۳)» که اشارت به شهر مکه دارد و آیه «وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضُ وَ المُرجِفُونَ فِی المَدِینَه لَنُغْرِینَّکَ بِهِم ثُمَ لایُجَاوِرُونَکَ فِیَهآ إلا قَلِیلاً (احزاب/۶۰)» و آیه «یَقُولُونَ لَئن رَّجَعنَا إلی المَدِینَهِ (منافقون/۸)» که درباره حضور منافقان و فعالیت آنان، در مدینه النبی است.
ویژگیهای پیک نزول: قرآن کریم، افزون بر این که جبرئیل را پیک و واسطه نزول معرفی میکند، صفاتی نیز برای وی برمیشمارد، از جمله: روح الامین؛ چنان که فرمود: «و انَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ العَالَمِینَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الامینُ عَلی قَلبِکَ لِتَکُونَ مِن المُنذِرینَ» (شعراء/ ۱۹۴-۱۹۲) این واسطه نزول، فردی امین و درستکار است و این خود، گواهی بر صیانت قرآن از دگرگونی در مسیر نزول و حراست از دستبرد شیاطین است. روح القدس، چنانکه در جای دیگر از قرآن فرمود: «قُل نَزّلَهُ رُوحُ القُدُسِ مِن رَّبِکَ بِالحَقِّ لیِثَّبِتَ الَّذِینَ آمَنوُا وَ هُدًی وَ بُشرَی لِلمُسلِمینَ» (النحل/ ۱۰۲). یعنی واسطه روحی، پاک و طاهر از آلودگیهای مادی و منزه از اشتباه است. چنانکه میفرماید: «َو مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَی إن هُوَ إلا وَحیُ یُوحَی عَلَّمَهُ شَدِیدُ القُوَی» (نجم/ ۵-۳)». ضمیر «هو» که در حقیقت بر میگردد به گفتار و نطق پیامبر (ص)، در این جا، مبتدا و وحی، خبر آن است. یعنی خداوند، قرآن را به وسیله نیروی عظیم [جبرئیل امین] بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل کرده است.
اقسام نزول قرآن: قرآن دو نزول دفعى و تدریجى دارد؛ پرسش این است، با این که نزول دفعى بر قلب مبارک پیامبر (ص) واقع شده، پس چرا بعضى اوقات از پیامبر (ص) چیزى سؤال مىشد و ایشان منتظر وحى الهى مىشدند؛ اساساً با وجود نزول دفعى، به نزول تدریجى چه نیازى بود، مگر حکم قبلى، در سینه پیامبر (ص) نبود؟ براى روشن شدن پاسخ به چند نکته اشاره مىشود:
حالت پیامبر هنگام نزول قرآن: چرا در حالت وحى، حالت غش بر پیامبر (ص) عارض مىشد؟ وحى آیات قرآن بر پیامبر (ص) به دو گونه مستقیم و به واسطه فرشته وحى بوده است. در وحى مستقیم حالتهایى چون داغ شدن بدن و عرق ریختن، حالتى شبیه به بى هوشى، تغییر رنگ چهره و… بر پیامبر (ص) عارض مىشد. در روایتى مىخوانیم: راوى از حضرت امام صادق (ع) سؤال مىکند: آیا بى هوشى که بر پیامبر (ص) عارض مىشد، هنگام فرود آمدن جبرئیل (فرشته وحى) بوده است؟ فرمود: خیر، جبرئیل هر گاه خدمت پیامبر (ص) شرف یاب مىشد، با اجازه دخول وارد مىشد و وقتى وارد مىشد مانند بندگان جلوى آن حضرت مىنشست و حالت غشویه و بى هوشى به هنگام گفت وگوى خدا با او بدون بازگو کننده و واسطه بوده است.
در روایت دیگر آمده است: حارث بن هشام از پیامبر (ص) سؤال کرد: وحى چگونه بر شما نازل مىشود؟ پیامبر (ص) فرمود: گاهى آن را به صورت زنگ مىشنوم و آن شدیدترین نوع آن بر من است که گویى بندهاى من از یک دیگر مىگسلد و در این هنگام مطالب وحى شده را حفظ مىکنم و زمانى نیز فرشته در برابر من مجسّم مىشود و با من سخن مىگوید و گفتههاى او را حفظ و درک مىکنم که این نوع از وحى بر من آسانتر است (مجلسی ۱۴۰۳، ۲۶۰).
صداى زنگ در این روایت کنایه از صداى پیاپى، مانند صداى ناقوس است. این صداى پیاپى، صداى وحى مستقیم بوده که پیامبر (ص) با تمام وجود به آن گوش فرا مىداده است، چرا که پیاپى بودن صدا تأثیرى نافذ در گوش دارد و تا اعماق قلب انسان نفوذ مىکند و از این جهت است که پیامبر (ص) مىفرماید: گمان مىکردم که جان من گرفته مىشود.
حالتهاى یاد شده در وحى مستقیم به جهت اوج ارتباط وحى با الهامات غیبى پروردگار و سنگینى وحى است که بر جسم آن حضرت تأثیر گذارده است (معرفت ۱۳۷۱، ۸۶-۸۵).
به نظر ما شب قدر یکی از دو شبی است که در دهه آخر ماه رمضان است، تردیدی نیست که قرآن در شب قدر بر پیامبر نازل شده است زیرا در قرآن به این موضوع تصریح شده، طبق آیاتی که در ابتدای بحث آمد.
بر اساس روایات اهل بیت (ع)، بعثت در ماه رجب اتفاق افتاده ولی نزول قرآن به عنوان کتاب آسمانی و قانون جاودانه الهی پس از سه سال فاصله بر پیامبر نازل گشته و در این سالها پیامبر دعوت مخفیانه داشته است. «فَاصْدَع بِما تُؤمَر واعْرِضْ عَنِ المُشرکین اِنا کَفَیناکَ المُستَهزِءیِنَ».
آشکارا آنچه را ماموریت داری بیان کن و از مشرکان روی گردان و نسبت به آنهایی بیاعتنایی کن ما شر استهزاء کنندگان را از تو دفع کردیم (حجر/ ۹۵-۹۴).
از این زمان به بعد، نزول پیوسته قرآن آغاز گردید و از روایاتی که مدت نزول قرآن را بیست سال ذکر نموده اند، نتیجه میگیریم که آغاز نزول قرآن از آغاز بعثت سه سال فاصله داشته و در شب قدر بوده است (معرفت ۱۳۷۱، ۱۳۷- ۱۳۴).
” انزال"؛ به معنی فرود آوردن جملگی و یکباره است، پس نزول در ماه رمضان و شب قدر یکباره و جملگی بوده نه تدریجی، که بر قلب پیامبر خدا نازل شده و تفصیل آن در طول مدت پیغمبری آن حضرت به تدریج نازل گردیده است: «وَ قُرآناً فَرَقنَاهُ لتَقرأَهُ عَلی الناسِ عَلی مکثٍ و نزّلناهُ تَنزیلاً» (اسراء/ ۱۰۶) و قرآنی که آیاتش را از هم جدا کردیم تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی و آن را بتدریج نازل کردیم در نتیجه چنین استنباط میشود که قرآن دو نزول دارد؛ یک بار نزول دفعی (یکباره) به معنی نزول اجمالی که غیر زمانی است و قرآن آن را به تعبیر انزال مشخص میکند و این بر نزول تدریجی مقدم است و به صورت یک روح بر پیغمبر نازل شده، یعنی روح قرآن یکباره و مجموعاً بر دل پیامبر فرود آمده و بعد تفصیل داده شده و دیگری نزول تدریجی به معنی تفصیلی که در زمان مشخص به صورت آیات و کلمات و الفاظ و سورهها نازل شده و این در وقتی است که جبرئیل نازل شده و بعثت آغاز گردیده و این ۲۷ ماه رجب بود که ۲۰ یا ۲۳ سال ادامه یافت (طباطبایی ۱۳۷۴، ۱۵۶).
در قرآن کریم از میان همه رشتهها و موضوعات هنری، درباره شعر و شاعری اظهارنظر شده که میتوان آن را در چند موضع پیگیری و احصاء کرد. از آن موارد؛ اتهام شعر به قرآن و نیز شاعری به پیامبر اکرم (صلی الله علیه) میباشد و در مورد دیگر، آیات در مقام رفع اتهام شعر از قرآن، است که توجه در آنها، منتهی به پذیرش عمومیت و تسرّی احکام مذکور به حوزه سایر رشتههای هنری، در همه دورانها و سرزمینها منتهی میگردد. با نگاهی به آیات قرآن که لفظ شعر و شاعری در آنها به کار رفته، در ابتدا، اینگونه به نظر میرسد که برخورد قرآن با شعر تند وانکاری است، امّا باید این موضوع را درنظر داشت که رابطه قرآن کریم با شعر بر اساس دیدگاهِ قرآن دربارهی حقّ و باطل و خیر و شر شکل گرفت (فشوان ۱۹۸۵، ۱۰۴).
الف: «بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرئهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْیَأْتِنا بِآیَهٍ کَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ»؛ ولیک این مردم غافل نادان گفتند: که سخنان قرآن خواب وخیالی بی اساس است بله محمد که به این قرآن دعوت نبوت میکند شاعر بزرگی است که این کلمات را خود فرا بافته است و از دروغ به خدا نسبت میدهد وگر نه باید مانند پیغمبران گذشته آیت و معجزهای برای ما بیاورد (انبیا/ ۵).
مشرکان خیلی مایل بودند که پیامبر را شاعر بدانند که درسوره (انبیاء/ ۵) به آنان پاسخ داده شده است؛ حکایت سخنان کفار است که چگونه افترا و تکذیب به آن جناب را درجه به درجه شدت مىدادند، اول گفتند؛ سخنان وى خوابهاى پریشان است که دیده و آن را نبوت خود پنداشته و کتاب آسمانیش گمان کرده، پس کار او و معلوماتش حتى از سحر هم بىارزشتر است، براى اینکه سحر هر چه باشد علمى است و قواعدى دارد، سپس افتراى خود را ترقى داده، گفتند؛ بلکه خواب پریشان هم، نیست، چون در خواب پریشان، صاحبش عمداً دروغ نگفته، بلکه چند رقم رویا دیده، وقتى بیدار شده از هریک چیزى به یادش مانده، و با گوشههاى دیگر رؤیایش هم مخلوط شده، ولى افترا مىبندد، و معلوم است که افترا مستلزم تعمد است. آن گاه مطلب را ترقى بیشترى داده گفتند؛ بلکه او شاعر است و این از جهتى دیگر از تهمت قبلى سنگینتر است، چون کسى که به کسى افترا مىبندد، فکر مىکند که چه افترایى ببندم، ولى شاعر بدون هیچ تدبر، هر چه به نظرش مىرسد مىگوید، و به هر تعبیر که از نظر فن شاعرى خوشش آید تعبیر مىکند و چه بسا که شاعرى ضروریات را هم انکار کند، و یا علناً بر باطلى اصرار ورزد، و چه بسا راستى را تکذیب و دروغى را تصدیق کند (طباطبایی ۱۳۷۴، ۳۵۳).
ب: «وَ یَقُولُونَ اَئِنّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ»؛ و میگفتند آیا ما به خاطر شاعر دیوانهای دست از خدایان خود برداریم؟ (صافات/۳۶).
کفار میگفتند؛ که به آن جناب شاعر است و مجنون، و کتاب او شعر است. خداوند این گفتار مشرکین را رد کرده و مىفرماید؛ بلکه آنچه او آورده حق است و در آن رسالت رسولان سابق تصدیق شده، پس مانند شعر و سخنان مجانین، باطل نیست، و چیز تازهاى هم نیست، بلکه قبل از او هزاران نفر مانند او به این رسالت مأمور شده بودند (طباطبایی ۱۳۷۴، ۲۰۳).
ج: «أَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُون»؛ یا که گویند شاعریست (ماهر) وما حادثه مرگ او را انتظار داریم (طور/۳۰). حاصل معنا این است که؛ او یعنى رسول خدا (ص) شاعر است و ما منتظر مرگ او هستیم، تا بعد از مردنش یادش از دلها برود و اسم و رسمش فراموش شود و ما از دست او راحت شویم. بر اساس آیات و آنچه که علامه طباطبایی در تفسیر آیات، مرقوم داشتهاند این چنین استحصال میشود که کفار نخست، پیامبر را به چیزی متهم میکردند که بهره وری آن از حقیقت صفر است یعنی اینکه کلام ایشان چیزی جز خوابهای پریشان نیست و در حقیقت شأن کلام ایشان را حتی پایینتر از سحر میخواندند که واجد هیچگونه قاعده و قانون، نمیباشد.