۱-۹- جامعه آماری و روش نمونهگیری
جامعه آماری پژوهش حاضر را مدیران، برنامهریزان و صاحبنظران حوزه گردشگری در شهرستان کرمانشاه و استان تشکیل میدهد که داده های پژوهش از طریق پرسشنامه و مصاحبه و مطالعات میدانی جمع آوری میگردد. روش نمونهگیری این پژوهش تصادفی ساده میباشد.
۱ – ۱۰- روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها
ابتدا برای دستیابی به شاخص های پژوهش یک پرسشنامه باز بر اساس تکنیک دلفی طراحی میگردد. به عبارتی هدف از تکنیک دلفی، جمع آوری اطلاعات و کسب نظرات از کارشناسان به منظور تسهیل فرایند حل معضل تصمیم گیری و برنامهریزی میباشد. با بهره گرفتن از شاخصهای به دست آمده سایر پرسشنامههای پژوهش طراحی میگیرد و بعد از پیمایش داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش از تکنیک تصمیمگیری چند معیاره TOPSIS و مدل راهبردی SWOT برای تجزیه و تحلیل عناصر تشکیل دهنده موضوع استفاده گردید. مدلهای تحلیلی پژوهش TOPSIS و SWOT است که برای اولویت بندی و تعیین اهمیت اکوتوریسم به کار گرفته میشوند. به منظور تعیین مجموعه عوامل داخلی و خارجی موثر در گردشگری و اکوتوریسم استان از نظرات کارشناسان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان استفاده میگردد. بعد از جمع آوری اطلاعات جهت آمایش دادهها و تنظیم گزارش وضع موجود تکنیک TOPSIS به کار برده میشود. برای وزندهی به شاخصها در این تکنیک، از پرسشنامه استفاده و در نهایت، شهر کرمانشاه به لحاظ اکوتوریسم اولویتبندی و نزدیکی نسبی به وضعیت ایدهال در هر بخش محاسبه میگردد. در ادامه از تکنیک SWOT یا تکنیک شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها برای ارزیابی وضعیت گردشگری استفاده میگردد. به عبارتی مدل تحلیل استراتژیک یکی از ابزارهای استراتژیک تطابق نقاط قوت و ضعف در محیط داخلی با فرصتها و و تهدیدات در محیط بیرونی است. در نهایت با ارزیابی مجموعه عوامل داخلی و خارجی به ارائه راهبردها جهت توسعه اکوتوریسم در شهر کرمانشاه پرداخته میگردد.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲ – ۱ - مقدمه
گردشگری پدیده قرن بیستم است و نمی توان آن را نادیده گرفت؛ بلکه باید به عنوان پدیدهای که وجود دارد (خوب یا بد)، به آن نگریست. همه ساله، میلیونها نفر به سفر میروند و کسی نمیتواند آنها را از سفر باز دارد؛ آنها خواهند آمد، پس بگذارید از این حرکت به عنوان منبعی برای توسعه استفاده شود (کابن[۲]، ۱۹۷۸: ۸۴). رشد روز افزون و شتابنده صنعت گردشگری موجب شده که بسیاری از صاحبنظران، قرن بیستم را قرن گردشگری بنامند. به نظر متولیان امور گردشگری، در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم انقلابی در گردشگری رخ میدهد. انقلابی که امواج آن در اقصا نقاط جهان اثرگذار خواهد بود(سازمان جهانی گردشگری، ۱۹۹۶: ۹). در حال حاضر گردشگری بزرگترین صنعت خدماتی جهان شناخته شده است به طوریکه رشد آن تغییرات اجتماعی و اقتصادی شدیدی را به دنبال داشته است. توجه به گردشگری از یک سو به علت اهمیت اقتصادی آن و از سوی دیگر به دلیل اثرات فرهنگی و اجتماعی آن است (سلیمانی، ۱۳۸۶: ۵۵). توسعه صنعت گردشگری برای کشورهای در حال توسعه که با معضلاتی چون نرخ بیکاری بالا، محدودیت منابع ارزی و اقتصاد تک محصولی مواجهند، اهمیت فراوانی دارد. از سوی دیگر، لزوم توجه جدی به مقوله سیر و سیاحت و گردشگری، به عنوان پدیدهای نو در زندگی ماشینی قرن بیست و یکم، ضرورت کاملاً محسوسی است و اهمیت آن روز به روز در دنیا افزایش مییابد (باتلر، ۲۰۰۲: ۱۴). شاید به همین دلیل است که لویس ترنر گردشگری را امیدبخشترین و پیچیدهترین صنعتی میداند که جهان سوم با آن روبهروست و معتقد است گردشگری بیشترین قابلیت را برای جانشینی دیگر صنایع درآمدزا دارد (لی، ۱۳۷۸: ۱). امروزه اقتصاددانان ضرورت برنامهریزی منطقهای صحیح را برای رسیدن به توسعه متوازن مطرح می کنند و معتقدند توسعه متعادل منطقهای بر آن است که بهترین شرایط و امکانات را برای توسعه جامع همه مناطق فراهم آورد تا تفاوتهای کیفی زندگی بین منطقهای و درون منطقهای را به حداقل برساند و نهایتاً از بین ببرد (فلاحتی و احمدیان،۹۰: ۱۰۳-۱۰۵). در این میان گردشگری به عنوان یک صنعت پویا که دارای نوعی ساختارشکنی است می تواند گامی مهم جهت توسعه مناطق باشد (بدری و یاری حصار،۱۳۸۸: ۶۱). بر این اساس یکی از راهبردهائی که برای تقویت نواحی محروم و دارای قابلیت توسعه مطرح شده است، توسعه و گسترش گردشگری در مناطقی است که دارای پتانسیلهای لازم برای توسعه گردشگری هستند، لذا یکی از راهکارهای مهم بسط و توسعه گردشگری، سرمایهگذاری در مناطق دارای پتانسیلهای گردشگری است که گسترش صنعت گردشگری در مکانهایی که پتانسیل بالقوه جذب گردشگر را دارند می تواند به عنوان ابزاری کارآمد در جهت رشد و توسعه همه جانبه جوامع میزبان به کار گرفته شود( تقوایی و همکاران، ۱۳۹۰: ۹۹). اکوتوریسم یکی از جنبه های گردشگری محسوب میگردد. رویکرد به اکوتوریسم به عنوان الگوی فضایی گردشگری در طبیعت، امروزه مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. اکوتوریسم میرود تا در قرن بیست و یکم بسیاری از فضاهای جغرافیایی را تحت تاثیر قرار داده و الگوی فضایی جدیدی را در نواحی مختلف جغرافیایی ایجاد نماید (رخشانینسب و ضرابی، ۱۳۸۸: ۴۲). این نوع از توریسم در حال حاضر توجه زیادی را به خود جلب کرده است و رشد فزایندهای را دارد. از سوی دیگر با توجه به ورود مباحثی نظیر توسعه پایدار به جوامع مختلف، اکوتوریسم اهمیت فوقالعادهای را به دست آورده است، تا جای که سال ۲۰۰۲ از سوی سازمان جهانی توریسم سال بینالمللی اکوتوریسم نامیده شده است (حیدری چیانه، ۱۳۸۳: ۸۴). بر اساس برآورد سازمان جهانی گردشگری(WTO) در حالی که رشد عمومی صنعت توریسم برای نخستین دهه پیش رو(۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰) بین ۳/۴ تا حداکثر ۷/۶ درصد پیشبینی شده بود، یافتههای موجود بیانگر آن است که بیشترین قسمت از این رشد در بخش اکوتوریسم به وقوع پیوسته و به طور کلی رشد این بخش بین ۱۰ تا ۳۰ درصد خواهد بود. به این ترتیب انتظار میرود تا یک دهه دیگر شمار طبیعتگردان که اکنون ۷ درصد از کل مسافران جهان را شامل می شود، به بیش از ۲۰ درصد برسد (رخشانینسب و ضرابی، ۱۳۸۸: ۴۲ – ۴۳).
۲ – ۲ - تاریخچه گردشگری در ایران
ایران با توجه به تمدن کهن خود، از کشورهای صاحب تجربه و سابقه در گردشگری محسوب میشود. این سابقه با توجه به دو عامل اصلی قابل تحلیل و بررسی است: یکی موقعیت جغرافیایی، سیاسی و جذابیتهای متنوع و فراوان، تاریخی و فرهنگی کشور، و دیگری ویژگیهای اخلاقی و فرهنگی و علاقهای که ایرانیان به سیر و سفر و مهماننوازی دارند (شالچیان، ۱۳۷۲: ۱۲). اکتشافات انجام شده در کوههای زاگرس و البرز نشان می دهند که زندگی غارنشینی در این نواحی، از دوران نوسنگی سابقه داشته است. این پیشینه تاریخی زمینه مساعدی را برای رشد تمدن عصر باستان فراهم میکرد (گزارش صندوق بینالمللی پول، ۲۰۰۰: ۶۰). تاریخ اسکان در فلات ایران، اگرچه از دوران نوسنگی تا مهاجرت اقوام آریا ابهاماتی دارد، اما شواهدی روشنی در دست است که این مکان از دیرباز مسکونی بوده است (سازمان ایرانگردی و گردشگری، ۱۳۷۶: ۸). ایران، به ویژه از قرن هفدهم میلادی، اوج دوران حکومت، به عنوان یک کشور جذاب نظر بسیاری از گردشگران اروپایی را به خود جلب کرد. قرن هفدهم میلادی (مصادف با قرن یازدهم و دوازدهم هجری قمری) را میتوان سرآغاز توجه گردشگران خارجی به ایران دانست. از دوران پیش از اسلام نوشته های در دست است که از سفر بعضی از یونانیان و رومیان به ایران حکایت دارد. در دوران بعد از اسلام، نخستین کسی که از مغرب زمین به ایران سفر کرد و سفرنامهای را هم در شرح مسافرت خود به ایران نگاشت، بنیامین تودلای اهل اسپانیا بود. سیاحانی چون سرتوماس هربرت، ژان باتیتسه، پیتر دلاواله و شوالیه شارونپس از دیدار از ایران، از مبلغان واقعی گردشگری در این سرزمین و معرفیکننده آن به عنوان هدفی مطلوب برای گردشگران دنیا بوده اند. در نیمه دوم قرن نوزدهم، لیدیشل، واتسون، گوبینو و دکتر بروگسی از زمره نویسندگانی بودند که با کتابهای خود نام ایران را به نیکی بر سر زبانها افکندند (مرسلوند، ۱۳۷۶: ۱۲). سیر سیاحت ایرانیان و میل آنان به گردشگری در اروپا، از عصر مشروطیت رو به فزونی نهاد. در دوران حکومت رضاشاه، با اعزام دانشجویان ایرانی به غرب و گسترده شدن ارتباطات سیاسی و تجاری، همچنین احداث هتلهایی به سبک اروپایی در نقاط مختلف کشور، ایران در آستانه تبدیل شدن به یکی از نقاط جذب گردشگر قرار گرفت (سازمان ایرانگردی و گردشگری، ۱۳۷۶: ۱۲).
۲ – ۳ - انواع گردشگری
تاکنون صاحبنظران و سازمانهای بینالمللی با توجه به معیارهای مختلف، دستهبندیهای متعددی از گردشگری ارائه کرده اند؛ برای مثال میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
والن اسمیت شش نوع گردشگری را در طبقه بندی خود، به شرح زیر بیان می کند:
۲ – ۳ – ۱- گردشگری بر پایه هدف از سفر
۲ – ۳ – ۲- گردشگری انبوه و جایگزین
گردشگری انبوه[۳] عبارت است از گردشگری معمولی که در سطح گسترده در سراسر جهان وجود دارد. این نوع گردشگری کاملا به صنعت گردشگری و سازمانها و مؤسسات خدمات گردشگری وابسته است. ویژگی بارز گردشگری انبوه در برابر گردشگری جایگزین[۴] این است که برنامه های سفر در گردشگری انبوه کاملا رایج و دارای مقبولیت عمومی است، در حالی که گردشگری جایگزین هر انتخاب دیگری غیر از گردشگری انبوه را شامل می شود و ممکن است برای جامعه میزبان، مفید یا زیانبار باشد، مانند گردشگری خاصی که با انگیزه های فحشا و یا استفاده از مواد مخدر صورت میگیرد و یا آن نوع از گردشگری که به محیط زیست کشور میزبان خسارت وارد می آورد (زاهدی، ۱۳۸۲: ۲). در مجموع، گردشگری جایگزین نوعی از گردشگری است که در واکنش به توسعه عنان گسیخته گردشگری انبوه در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ مطرح شده و هدف آن به کارگیری روشهای نوین در گردشگری به جای روشهای مخرب گردشگری انبوه است (کاظمی، ۱۳۸۹: ۲۵).
۲ – ۳ – ۳- جهانگردی فام
در متون خارجی این عنوان بصورت جهانگردی ACE[5] آمده است که از حروف اول سه کلمه Adventure، Cultural و Ecotourism به وجود آمده است.کلمه فام متشکل از حروف اول کلمات فرهنگی، اکوتوریسم و ماجراجویانه در فارسی استفاده شده است. در این طبقهبندی، جهانگردی به سه دسته تقسیم شده است:
ارتباط بین این سه نوع جهانگردی در شکل ۲ - ۱ نشان داده شده است (کاظمی، ۱۳۸۹: ۲۵ – ۲۶).
شکل ۲ – ۱: ارتباط تعاملی انواع مختلف جهانگردی
نظامهای سیاسی منحرف و بد در نزد ارسطو که همان نظامهایی هستند که- مانند افراد که اغلب نفع خصوصی خویش را در نظر دارند، - نفع فرمانروایان را تأمین می کنند. از این دیدگاه اگر فرمانروای یگانه، همه یا گروهی از مردم «مصلحت عمومی» را برتر از نفع خصوصی بدانند نظام حکومتی درست خواهد بود. هر چند که این نظام سیاسی صورت حکومت پادشاهی، آریستوکراسی یا جمهوری به خود گرفته باشد. امّا اگر نفع خصوصی برتر از «مصلحت عمومی» شمرده شود حتی اگر حکومت، جمهوری و اکثریت مردم فرمانروا باشند نظام سیاسی منحرف خواهد بود. (طباطبایی، ۱۳۷۳: ۷۳- ۷۱). این امر از آن جا ناشی می شود که اصولاً فلسفه ی سیاسی به دنبال بهترین شکل حکومت است و میزان تأمین فضیلت و مصلحت عمومی معیار بهترین نوع حکومت به حساب میآیند. (بشیریّه، ۱۳۸۰: ۴۲).
در روزگار ما، در بحث از آموزشهای مدنیِ شهروندان که از الزامات سیاست در دنیای مدرن است گفته می شود که نه فقط شهروندان بلکه سیاست مداران نیز نیازمند آموزش سیاسی هستند. چرا که توفیق، در کسب مناصب سیاسی از سوی شهروندان با حداقل شرایط انجام می شود. بنابراین آموزش دانش سیاسی به آنان ضروری است تا این که سیاست مداران دریابند که سیاست و حکومت حرفه ای صرفاً خصوصی نیست که در آن تنها منافع و مصالح حکّام در نظر گرفته شود بلکه سیاستمداران به اقتضای جایگاه فرمانروایی باید بتوانند مصالح عمومی را در نظر گرفته و به نوعی از اراده ی عمومی برخوردار باشند. (بشیریه، ۱۴:۱۳۸۴). ذکر این نکته ضروری است که در نظریه های جدید دولت، شکل دولت اهمیتی ندارد و اصل آن است که کشور با توجه به معیارهای مصالح عمومی اداره شود. اگر شکل هم اهمیّت پیدا می کند به دلیل همین تحقق هر چه بیشتر، بهتر و مطمئن تر «مصلحت عمومی» است. اصولاً اندیشه ی سیاسی جدید که دموکراسی بر آمده از آن است ناظر به «مصلحت عمومی» است و می توان گفت که ضابطه ی فرمانروایی مطلوب و متفرعات آن نظیر قانون گزاری و مجازات کسانی که از قانون سرپیچی کرده اند همین اصل بنیادین سیاست و حکومت چه در نزد قدما و چه در نزد متأخرین است.
از این قرار چهارچوب مفهومی این پژوهش را «فرهنگ سیاسی»، «مصلحت عمومی» و پیوند این دو مفهوم تشکیل می دهد.
۸-سوابق پژوهش
در بررسی های انجام شده هیچ مقاله و یا کتابی با موضوع «فرهنگ سیاسی مطلوب نهج البلاغه» یافت نشد. امّا دربارهی فرهنگ، فرهنگ سیاسی و زیرمجموعه های آن آثار متعددی به چاپ رسیده است. آثاری نیز در باب «مصلحت» به چاپ رسیده است. آثار منتشر شدهی مربوط به فرهنگ سیاسی و متفرعات آن را می توان در چند دسته جای داد:
الف) دستهی اول آثاری که در باب اهمیّت فرهنگ، فرهنگ سیاسی، و ایضاح نظری آن کوشیده اند از جمله ی مهمترین این آثار عبارتند از:
۱- کتاب فرهنگ و سیاست نوشته ی برتران بدیع که آقای احمد نقیب زاده آن را به فارسی ترجمه کرده و در سال ۱۳۷۶ از سوی نشر دادگستر به چاپ رسیده است.
در این کتاب که با رویکرد جامعه شناسی تاریخی به رشته ی تحریر در آمده است تلاش شده است تا از اندیشه های بکر قرن نوزدهم از جمله آراء دورکیم، ماکس وبر و نظریه های مردم شناسی قرن بیستم استفاده شود و در عین حال بین این دو ارتباط برقرار شود. اهمیت این کتاب آن جا است که نویسنده به خصوص کوشیده است تا به نقش ارزشها و مذاهب به عنوان منابع تولید ارزش به عنوان زیر بنای امر فرهنگ بپردازد.
کتاب مذکور از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول دارای چهار فصل با عناوین زیر می باشد:
۱- میراث مردم شناسی
۲- فرهنگ و توضیح جامعه شناختی
۳- شکست علم سیاست مبتنی بر فرهنگ
۴- به سوی یک جامعه شناسی تاریخی از فرهنگ.
بخش دوم نیز از دو فصل تشکیل شده است.
۱- عناصر لازم برای مقایسه فرهنگی: در این فصل به رابطه اسلام و مسیحیت با سیاست نیز پرداخته شده است.
۲-بنیانهای فرهنگی دولت در غرب.
۲- کتاب مقایسه میان فرهنگ های سیاسی نوشته ی سیدنی وربا که از سوی مجید محمدی ترجمه شده و توسط مرکز پژوهشهای بنیادی در سال ۱۳۷۵ به چاپ رسیده است. عنوان کتاب گویاست.
۳- کتاب تعریف ها و مفهوم فرهنگ نوشته ی داریوش آشوری که در سال ۱۳۸۹ از سوی انتشارات آگاه به چاپ رسیده است. نویسنده در این کتاب در پنج بخش کوشیده است تا به مفهوم فرهنگ در زبان و ادبیات فارسی با ذکر پیشینه ی تاریخی آن و همچنین تعاریف این مفهوم در نظر اندیشمندان گوناگون بپردازد.
۴- مقالهی فرهنگ سیاسی نوشته ی لوسین پای ترجمه ی محبوبه ی مهاجر که در دائره المعارف دموکراسی که از سوی انتشارات وزارت امور خارجه به چاپ رسیده است موجود است.
۵- بخشهای نظری کتابهایی که به فرهنگ سیاسی ایران و یا ارتباط فرهنگ سیاسی و توسعه سیاسی پرداخته اند.
۶- آثاری که با رهیافت تاریخی- اسنادی، برخی از مطالب و ویژگیها را جزء منش و خلق و خوی ایرانیها دانسته اند: تجلیات روح ایرانی از حسین کاظم زاده ایرانشهر، سازگاری ایرانی از مهدی بازرگان، خلقیات ما ایرانیان از سید محمدعلی جمالزاده از جمله ی این آثارهستند. کاظم زاده بر این باور است که هر ملتی یک روحی دارد و او در صدد است که نکات مثبت روح ایرانی را از قبیل ذکاوت، سرعت انتقال، علوّ فکر و… را شناسایی و به ایرانیان تحرک و غرور ببخشد. او این گونه نتیجه می گیرد که: «عظمت روح ایرانی هیچ گاه سر خم نکرده و همیشه پیروز و جاوید مانده است.» (محمدی، www.ensani.ir) «خلقیات ما ایرانیان» برعکس «تجلّی روح ایرانی» فقط به ویژگی ها و صفات حمیده ی ایرانیها توجه نشان نداده است بلکه به صفات مذموم آنها هم توجه کرده است. خلقیات ما ایرانیان برای اثبات مدعای خویش به نقل قول هایی از منابع خارجی به جای استدلال تکیه کرده است.
اثر بعدی صرفاً جنبهی انتقادی دارد. بازرگان صفت بارز ایرانیها را بوقلمون صفتی و سازگاری دانسته است. نکته ی مهم درباره ی این آثار آن است که خبری از روش های تجربی و شواهد علمی در آنها نیست.
۷- بخشهایی از کتاب آموزشی دانش سیاسی (بشیریه الف، ۱۳۸۰: ۱۶۲-۱۵۹) و درسهایی از دموکراسی (بشیریه، ۱۳۸۰: ۱۰۳-۹۷) و موانع توسعهی سیاسی در ایران (بشیریه، ۱۳۸۹: گفتار دوم) حسین بشیریه نیز به بررسی مفهوم فرهنگ سیاسی و اهمیّت آن در شکل دهی نوع سیاست و حکومت در جوامع اختصاص داده شده است.بشیریه بر این باور است که اصولا هر نظام سیاسی همان فرهنگ سیاسی درونی شده است.
پاره ای از مباحث این دسته از آثار مانند فرهنگ سیاسی و ارتباط آن با مذهب برای مفاهیم نظری این پزوهش مفید است ولی واضح است که مساله و موضوع هیچ کدام از آنها مساله و موضوع این پزوهش نیست.
ب) دسته ی دوم را آثاری تشکیل می دهند که به رابطه ای بین مفاهیم جامعه پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی و توسعه ی سیاسی پرداخته اند.
۱-مقالهی معروف فرهنگ سیاسی و توسعهی سیاسی اثر لوسین پای که از سوی آقای مجید محمدی ترجمه و فصلنامه نامهی «نامه فرهنگ» در شماره ۵ خود آن را به چاپ رسانده است از زمره ی این دسته از آثار به حساب می آید.
۲- مقالهی گابریل آلموند وجی بینگهام پاول با عنوان «جامعه پذیری سیاسی و فرهنگ سیاسی» ترجمه ی علیرضا طیّب که در مجله ی «اطلاعات سیاسی و اقتصادی» شماره ۱۱۳ و ۱۱۴ به چاپ رسیده است.
۳- چالشهای توسعهی سیاسی اثر دکتر سید عبدالعلی قوام نیز در زمره ی این دسته جای می گیرد. این کتاب در زمینهی رشد سیاسی، دموکراسی و جامعهی مدنی و در دوازده گفتار به نگارش درآمده است. نویسنده در گفتار ششم با عنوان: فرهنگ سیاسی، الگویی برای تجزیه و تحلیل فرایند توسعهی سیاسی به تعریف فرهنگ سیاسی پرداخته و نتیجه می گیرد که کم و کیف جامعه پذیری و به کارگیری نمادها و آشنایی با محتوای فرهنگ سیاسی، سهم به سزایی در تقویت یا تضعیف دموکراسی و دیکتاتوری داشته و به افزایش یا کاهش اعتماد متقابل حکومت و مردم می انجامد.
این آثار بیشتر به این مساله پرداخته اند که هر نوع از فرهنگ سیاسی مقتضی نظم سیاسی خاصی است و هرچند این امر به لحاظ نظری مورد توجه این رساله هست لکن هیچ کدام کوچکترین اشاره ای به فرهنگ سیاسی مطلوب نهج البلاغه و نظم سیاسی مورد نظر امام علی علیه السلام و فرهنگ سیاسی متناظر با آن نداشته اند.
ج) دستهی سوم آثاری هستند که درباره ی فرهنگ سیاسی ایران به رشته ی تحریر در آمده اند.
فرهنگ سیاسی ایران که نام مشترک سه کتاب متفاوت از سه نویسنده متفاوت با نامهای محمود سریع القلم، عباس مصلی نژاد و رشید جعفر پور می باشد در این دسته جای می گیرد.
۱- فرهنگ سیاسی ایران نوشته عباس مصلی نژاد. در بخش اول این کتاب تلاش میشود تا عناصر و ویژگی های عمومی فرهنگ سیاسی و تأثیر فرهنگ عمومی بر شکل گیری فرهنگ سیاسی تبیین شود. در بخش دوم نویسنده فرهنگ سیاسی ایران را به آزمون رهیافتهای مختلف گذاشته و در نهایت با بهره گیری از تحلیل گفتمان به بررسی تحول گفتمانی فرهنگ سیاسی در تاریخ معاصر ایران و نقش عوامل زبانی در شکلگیری فرهنگ سیاسی ایران پرداخته است. در بخش سوم کتاب، ادبیات اجتماعی و فرهنگ سیاسی ایران با بررسی دو نمونه از رویکرد طالبوف و آیت الله نائینی در فرهنگ سیاسی ایران، مورد بررسی قرار می گیرد. نویسنده در بخش چهارم کتاب بنیادهای فرهنگ سیاسی ایران را تحت عناوین بیاعتمادی، بیگانه ستیزی، خودمداری، مذهب گرایی و افراط گرایی و.. بررسی میکند. در بخش بعدی نشانه شناسی فرهنگ سیاسی اجتماعی ایران مطرح می گردد. در فصل ششم نویسنده به تفصیل به رابطهی بین مذهب و فرهنگ سیاسی در ادوار مختلف تاریخی ایران تا عصر جمهوری اسلامی پرداخته است. در چهار بخش پایانی آسیبهای فرهنگ سیاسی مورد بررسی قرار می گیرد. از جمله اقتدارگرایی، درون گرایی و نقش کنش فردی در فرهنگ سیاسی ایران به نقد گذاشته میشود. نویسنده در نهایت مُصّراست نشان دهد که هر کشوری دارای ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مختص به خود بوده و امکان تحلیل فرهنگ سیاسی ایران براساس شاخصهای مورد نظر تئوری پردازان نوسازی وجود ندارد.
۲- فرهنگ سیاسی ایران این کتاب از یک دیباچه، دو پیشگفتار،پنج فصل، دو ضمیمه، یک نمایه و در مجموع ۲۹۶ صفحه تشکیل شده است. سریع القلم در پیشگفتار کتاب آورده است «کانون بحث این کتاب، تحول فرهنگی و تحول در نظام باورها در مسیر مدنیت وعقلانیت است» وی فرهنگ سیاسی ایران را در ۵ فصل طرح موضوع، متون فرهنگ سیاسی: یک چارچوب نظری، فرهنگ سیاسی ایران: مبانی تاریخی و عشیرهای، ارزیابی داده های میدانی و نتیجهگیری به ضمیمه پرسشنامه و جداول کار میدانی مورد بررسی قرار میدهد. مؤلف در نهایت به این نتیجه می رسد که فرهنگ سیاسی ایران در دورههای متوالی مؤلفه های مشابه و تکراری داشته و آنان را حفظ کرده است و برای تغییر فرهنگ سیاسی باید در سطح ساختاری به اصلاحات آموزشی و اقتصادی دست زد تا به تدریج شاهد تغییرات فرهنگی باشیم.
۳- فرهنگ سیاسی در ایران نوشته رشید جعفرپور کلوری. در این کتاب نویسنده تلاش میکند تا با یک رویکرد تطبیقی به مطالعهی فرهنگ سیاسی مردم ایران در دو دورهی پهلوی دوم و جمهوری اسلامی بپردازد. وی با توجه به نظریه آلموند فرهنگ سیاسی را در سه سطح نظام، فرایند و سیاست گذاری مطرح کرده و به ترتیب سطوح شاخصهای مشروعیت نظام، مشارکت سیاسی و کارآمدی نظام را در نظر گرفته و آنها را مبنای مقایسه ی فرهنگ سیاسی در دو دوره ی تاریخی قبل و پس از انقلاب اسلامی قرار می دهد و نهایتاً به این نتیجه می رسد که «فرهنگ سیاسی مردم ایران با انقلاب اسلامی از حالت تبعی به سمت فرهنگ سیاسی مشارکتی در تحول بوده است». در این کتاب فقط سه شاخص برای فرهنگ سیاسی آن هم در سطح هیأت حاکمه در نظر گرفته شده و به شاخصهای دیگر فرهنگ سیاسی پرداخته نشده است.
۴- فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران تألیف سمیح فارسون و مهرداد مشایخی. این کتاب مجموعه مقالاتی است از نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی که تحت عناوین مختلف به بررسی فرهنگ سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران می پردازد. بدین منظور شاخصهایی نظیر شهادتطلبی، روحانیت مداری، ضدوابستگی، ضد روشنفکرگرایی، خشونت گرایی، ضد آمریکایی بودن و…. برای فرهنگ سیاسی توده در نظر گرفته می شود. اعتقاد بر این است که انقلاب اسلامی در تقویت این شاخصها نقش به سزایی داشته و حتی دلیل پیروزی اسلام گرایان را بر دیگر رقبای خود برگرفته از همین شاخصها می دانند. در قسمتهایی از کتاب این نوع فرهنگ سیاسی به بوته نقد گذاشته شده و حتی فرهنگ سیاسی موجود منافی آزادی مردم تلقی شده است. لازم به توضیح است که شاخصهایی مثل مردم گرایی (پوپولیسم) صنفگرایی و عدالت گرایی نیز برای فرهنگ سیاسی هیأت حاکمه در نظر گرفته میشود که نویسندگان مقالات این شاخصها را دلیل بر توانایی اسلام گرایان مبنی بر رویکردی روانشناسانه برای پیروزی بر دیگر رقبا می دانند.
۵- آقای رضا بهنام نیز کتابی با عنوان بنیان ها ی فرهنگی سیاست در ایران به رشته تحریر در آورده اند. از نظر بهنام روش فرهنگ سیاسی در مطالعه جامعه شناسی سیاسی ایران بدین معنا است که ارتباط میان الگوهای مسلط فرهنگی در جامعهی ایران و شکل و کارکرد نظام سیاسی بررسی گردد. در واقع او به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه ویژگی های خاص فرهنگ ایرانی تجارب سیاسی در این کشور را شکل داده است. از نظر بهنام مهمترین خصایص و ویژگی های فرهنگ سیاسی ایران عبارتند از: اقتدارگرایی و شخص گرایی در روابط اجتماعی، احترام و اطاعت نسبت به اقتدار حاکم، وجود عدم اعتماد و ظن و در نهایت حاکم بودن روحیه یاس و نا امیدی بر مردم.
در همین دسته مقالات متعددی هم به رشته ی تحریر در آمده است. از جمله:
۱-مقدمه ای بر مطالعه ی فرهنگ سیاسی ایران نوشته ی مجید محمدی که در سایت اینترنتی ensani-ir موجود است. محمدی در این مقاله پس از توضیح مفهومی فرهنگ سیاسی، از قول طلایه داران این مفهوم نظیر، آلموند، وربا، پای و دیگران به صورت روشنمندی به رهیافتهای گوناگون در باب مطالعه ی فرهنگ سیاسی ایران پرداخته است.
۲- مقصود رنجبر در شماره ۶۰ هفته نامهی پگاه حوزه، مقاله ای را با عنوان فرهنگ سیاسی ایرانیان: رفتارها و ایستارها به رشته ی تحریر در آورده اند.
۳- میثم مهدیار مقاله ای را با عنوان فرهنگ سیاسی در ایران: یکپارچه سیاه یا گونه گون نوشته که در سایت ensani- ir موجود است. او این مقاله را در پاسخ به نوشته هایی که فرهنگ سیاسی ایران را یکسره حاوی عناصری چون استبداد زدگی، بی اعتمادی، دروغگویی، غارت، نفاق و… می دانسته اند به رشته ی تحریر در آورده است.
این آثار به فرهنگ سیاسیِ، فرهنگ سیاسی ایران، آبشخورهای آن و نقش آن در کیفیت سیاست ورزی و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران پرداخته اند. لکن در هیچ کدام از آنها از «فرهنگ سیاسی مطلوب نهج البلاغه» و ابتنای آن بر مصلحت عمومی سخنی به میان نیامده است.
د) دسته ای دیگر از آثار هستند که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم علاوه بر پرداختن به مفهوم فرهنگ سیاسی به فرهنگ سیاسی اسلام، تشیع و یا ایران با توجه به بنیادهای مذهبی آن پرداخته اند. مهمترین این آثار که احتمالاً بیشتر به این رساله مربوط باشد از این قرار است:
۱-کتاب تحدید رفتار دولت در فرهنگ سیاسی اسلام: این کتاب تألیف آقای سید رحیم ابوالحسنی است و از سوی انتشارات چمران در سال ۱۳۶۸ به چاپ رسیده است. تز اصلی نویسنده در این کتاب این است که انسان برای استقرار نظام اجتماعی، قدرت و دولت را ایجاد کرد و دولت با ایفای نقش به ضرورت حیات خود را به اثبات رسانید. امّا این فقط یک روی سکّه است. روی دیگر سکّه این است که دولت ها در طول حیات خویش به فساد و تباهی کشیده شدند که نتیجه ی آن استعمار، عقب ماندگی، کشتار و آزار جوامع بوده است. بنابراین امروزه فساد به حدّی جدی و عمیق است که به یک مسأله ی اساسی بشر تبدیل شده است. بر این اساس نگارنده در این کتاب به تحدید حوزه قدرت دولت در فرهنگ و ادبیات سیاسی اسلام پرداخته و چگونگی، شرایط و زمینه های عملی آن را بررسی کرده است. (ابو الحسنی، ۱۳۸۶)
۲- کتاب انقلاب و فرهنگ سیاسی ایران اثر حمید رضا اسماعیلی است. اسماعیلی در این کتاب به کاوش نظری انقلاب اسلامی و بازخوانی فرهنگ سیاسی آن پرداخته است. او بر آن است تا انقلاب ایران را بر اساس مفهوم فرهنگ سیاسی باز شناسی کند و به همین منظور به زمینه های تاریخی فرهنگ سیاسی ایران در دوره ی صفویه و قاجاریه پرداخته و سپس با مقایسه ی فرهنگ سیاسی این دو دوره با فرهنگ سیاسی عصر پهلوی به چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. (اسماعیلی، ۱۳۹۰)
۳- کتاب فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی (هنری، ۱۳۸۰)
نویسنده در این کتاب کوشیده است تا به چند سؤال پاسخ دهد.
۱-چه ارتباطی بین فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی وجود دارد؟
۲- بین ساختار سیاسی- اجتماعی و فرهنگ سیاسی چه رابطه ای وجود دارد؟
ج) رابطه ای بین فرهنگ سیاسی شیعه و رفتار ایرانیان در سالها ۱۳۵۷- ۱۳۴۲ که به انقلاب اسلامی منتهی شد چه بوده است.
سپاسگزاری
با سپاس و تقدیر فراوان از اساتید گرانقدر، دکتر خورسندیان، دکتر حاتمی و دکتر سربازیان که به عنوان اساتید راهنما و مشاور، بنده را در امر گردآوری این پایان نامه یاری نمودند و همچنین تشکر و سپاس از کلیه اساتید و معلمین گرامی که در ارتقاء سطح علمی اینجانب همت گماشته و چراغ هدایت را در مسیر علم و دانش بنده روشن نمودهاند.
چکیده
شرط ضمان امین
به کوشش
مجید خوانسالار
اشخاص به موجب قانون، قرارداد یا حکم دادگاه نسبت به مال دیگری امین تلقی میگردند؛ مانند مستاجر، مستودع، مستعیر و … . یکی از موضوعات قابل بررسی در این زمینه، شرط ضمان امین میباشد؛ زیرا در بسیاری از معاملات امانی، ضمان امین شرط میشود؛ بنابراین ضروری است که وضعیت چنین شرطی از نظر فقهی و حقوقی روشن گردد.
در این زمینه نظریات موجود را میتوان در دو گروه خلاصه کرد. نخست نظریه بطلان شرط بدلیل اینکه شرط خلاف مقتضای ذات عقد است یا شرط ضمان امین مخالف با مشروع و کتاب است.دوم نظریه صحت شرط با استناد به اصل صحت در قراردادها و شروط و شمول عموم ادله لزوم وفا به شرط نسبت به شرط ضمان امین.
در این پایان نامه کوشیده شده است با بررسی نظرات دو گروه و ادله هریک از دو گروه به نظری برگزیده در رابطه با شرط ضمان امین در عقود امانی رسید.
واژگان کلیدی: ضمان امین، عقود امانی، شروط ضمن عقد، شرط نتیجه، شرط خلاف مقتضی.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ۱
فصل اول :کلیات
کلیات ۸
مبحث اول - تحلیل عناوین موضوع ۱۰
گفتار اول - مفهوم و ماهیت شرط ۱۰
بند اول - تعریف شرط ۱۰
بند دوم - نتایج وابستگی شرط به قرارداد اصلی ۱۳
بند سوم - اقسام شروط ضمن عقد ۱۵
بند چهارم - شرایط صحت شروط ضمن عقد ۱۶
گفتار دوم - مفهوم و مبنای ضمان ۱۷
بند اول - ضمان و اقسام آن ۱۸
بند دوم - مبنای مسئولیت در اسلام ۱۹
بند سوم - اقسام مسئولیت در فقه و قانون مدنی ۲۱
بند چهارم - شرایط ایجاد مسئولیت قراردادی ۲۲
بند پنجم - مسقطات ضمان ۲۴
گفتار سوم - مفهوم و مبنای امانت ۲۸
بنداول - امانت و اقسام آن ۲۸
بند دوم - مبنای امانت در فقه و حقوق ۲۹
مبحث دوم - بیان قاعده مسئولیت متصرف مال غیر ۳۰
گفتار اول - شمول قاعده مسئولیت متصرف مال غیر ۳۰
گفتار دوم - نقش قرارداد در مسئولیت ۳۱
فصل دوم - وضعیت فقهی و حقوقی شرط ضمان امین
مبحث اول - ارائه نظریات در رابطه با شرط ضمان امین ۳۷
گفتار اول - نظریه بطلان شرط ضمان امین ۳۷
بند اول - عدم شمول عموم دلیل شرط و دلیل ضمان نسبت به شرط ضمان امین ۳۷
بند دوم - منافات شرط ضمان امین با مقتضای امانت ۳۸
بند سوم - عدم مشروعیت شرط ضمان امین ۴۶
بند چهارم - غیر معقول بودن شرط ضمان امین ۵۲
الف) عدم امکان اجتماع با وصف امانت ۵۲
ب) حقیقت عقود امانی ۵۲
گفتار دوم - نظریه صحت شرط ضمان امین ۵۳
بند اول – شمول عموم دلیل شرط نسبت به شرط ضمان امین ۵۳
بند دوم – بنا و روش عقلا ۵۳
بند سوم – صحت شرط ضمان امین بر اساس روایات ۵۴
بند چهارم – اصل صحت در قراردادها ۵۴
بند پنجم – اصل آزادی قراردادها ۵۷
مبحث دوم – نقد و بررسی دلایل عدم امکان اشتراط (بطلان شرط ضمان) ۵۹
گفتار اول – عدم شمول عموم دلیل شرط و دلیل ضمان نسبت به شرط ضمان امین ۵۹
گفتار دوم – منافات شرط ضمان با مقتضای امانت ۶۱
گفتار سوم- عدم مشروعیت شرط ضمان امین ۶۲
گفتار چهارم – غیر معقول بودن شرط ضمان امین ۶۳
بند اول - عدم امکان اجتماع ضمان با وصف امانت ۶۳
بند دوم – حقیقت عقود امانی ۶۳
مبحث سوم – بررسی مصادیق شرط ضمان در عقود امانی ۶۴
«اضطراب و افسردگی تجربههای هیجانی نامطلوبی هستند که نشانهای از وجود انواع تهدید یا فقدان میباشند. وقتی افراد با تغییر الگوی توجه و تفکر به آنها پاسخ میدهند، مداوم و مسألهساز میشوند. بیشتر افراد قادر به تشخیص این مسأله نیستند که توجهشان بر خودشان، تفکرشان و احساسشان قفل شده است. این فرایند احساسها و باورهای منفی را دربارهی خود افزایش داده و تداوم میبخشد. متأسفانه، معمولاً افراد نسبت به این فرایند آگاهی ندارند و تغییر آن برایشان دشوار است. وقتی رویدادی این فرایند را متوقف میکند، اگر به پیامدهای آن توجه کنید، متوجه تأثیرات منفی درگیر شدن افراطی با علایم و افکارتان میشوید. اگر سریعاً خود را درگیر موضوع دیگری بکنید، چه اتفاقی برای اضطراب و غمگینی شما میافتد؟ متوجه میشوید که به طور موقت احساس بهتری دارید، اما مشکلات شما زمانی که توجه شما به الگوی غیر مفید و متمرکز بر خود باز میگردد، بدتر میشوند.» «آگاه شدن به تمرکز بر توجهتان بسیار مهم است و منجر به تقویت کنترل شما بر توجه میشود. پس شما نباید توجهتان را به طور عادتی، به مدت طولانی بر خود یا بدنتان متمرکز کنید. شما تکنیکی را یاد خواهید گرفت که آموزش توجه نام دارد و باعث میشود تا الگوهای قدیمی و غیر مفید تفکر شما از بین بروند.» «هدف این تکنیک منحرف کردن حواس شما از افکار و احساسهای ناراحت کننده نیست. در واقع احتمال دارد این افکار و احساس در زمان انجام تمرین ظاهر شوند. شما باید سعی کنید تا آنها را متوقف نکنید. هدف این است که شما فرایند را ادامه دهید، درحالیکه تجربههای درونی را به حال خودشان رها میکنید. شما میتوانید به سادگی به این تجربهها مثل عبور صداهای درونی بنگرید.
گام چهارم: برای تحقق هدف شماره چهارم این ماژول، یعنی آموزش تکنیک توجه آگاهی انفصالی (ولز، ۲۰۰۸) برای کاهش افکار تکرار شونده منفی میتوان از فنون تداعی آزاد، تکلیف ببر، استعاره ابر، استعاره کودک بازیگوش استفاده کرد.
تکلیف خانگی ماژول سوم
تمرین تکنیک آموزش توجه
از مراجع خواسته میشود که ۲ بار در روز تمرین کنند، ولی اغلب مراجعان این تکلیف را فقط یک بار در روز انجام میدهند. تمرین باید تقریباً به مدت ۱۲ دقیقه انجام شود و توالی ارائه شده در جلسات باید رعایت شود. کار برگ خلاصه تکنیک آموزش توجه به منظور یادآوری چگونگی انجام این تکلیف و بازبینی تکالیف منزل مورد استفاده قرار میگیرد. در برگهی خلاصهی تکنیک آموزش توجه سه منبع صدا شناسایی و ثبت میگردد و از این جهت همکاری مراجع را افزایش میدهد. کاربرگ تکنیک آموزش و دستورالعمل اجرایی تکنیک در پیوست – ارائه شده است. مراجع باید بعد از هر بار اجرای تکنیک آموزش توجه از مقیاس درجهبندی توجه به منظور ارزیابی میزان تغییرات توجه استفاده کند. این شاخص یک مقیاس درجهبندی ۷ درجهای برای اندازهگیری میزان و تغییرات توجه به خود استفاده میشود که در پیوست — نیز آمده است. مراجع در پایان باید نتایج این خود ارزیابی را در جدول مربوط به این مقیاس ثبت کند و جلسه بعدی همراه خود به نزد درمانگر بیاورد.
تمرین توجه آگاهی انفصالی
درمانگر از مراجع میخواهد به کمک راهبردهای پنج گانه ذکر شده در جلسه، توجه آگاهی انفصالی را روزی ۲ بار و هر بار به مدت ۵ دقیقه به این صورت انجام دهند که ۳ روز اول این تکنیک را برای افکار خنثی استفاده کنند و پس از آن که احساس تسلط بر این تکنیک داشتند، آن را بر روی افکار تکرار شنونده منفی (نگرانی، نشخوار فکری، افکار وسواسی و مزاحم، اشتغال ذهنی، خودپایشی و هر نوع فکر منفی سمج) انجام دهند. مراجع باید بعد از هر بار اجرای تکنیک توجه آگاهی انفصالی از مقیاس درجهبندی جداسازی توجه به منظور ارزیابی میزان جداسازی توجه استفاده کند. این شاخص یک مقیاس درجهبندی ۷ درجهای برای اندازهگیری میزان و تغییرات جداسازی توجه استفاده میشود که در پیوست — نیز آمده است. مراجع در پایان باید نتایج این خود ارزیابی را در جدول مربوط به این مقیاس ثبت کند و جلسه بعدی همراه خود به نزد درمانگر بیاورد.
تکمیل مقیاسهای پایش پیشرفت کلی
مراجع باید مقیاس آسیب و شدت عمومی اضطراب (OASIS) و مقیاس آسیب و شدت عمومی افسردگی (ODSIS) را تکمیل کند و نمره کلی این مقیاسها را بر روی نمودار ارزیابی پیشرفت هفتگی ترسیم کند و جلسه بعدی همراه خود به نزد درمانگر بیاورد. این تکلیف به مراجع کمک می کند تا او در جریان پیشرفت درمان قرار گیرد.
ماژول ۴: ارزیابی باورهای فراشناختی و بازسازی مجدد
اهداف ماژول چهارم
بررسی تکالیف خانگی هفته گذشته
پل زدن به مطالب هفته گذشته و آشنایی با باورهای فراشناختی مثبت و منفی
چالشورزی با باورهای فراشناختی منفی مرتبط با کنترلناپذیری افکار تکرارشونده منفی
چالشورزی با باورهای فراشناختی منفی مرتبط با خطرناک بودن افکار تکرارشونده منفی
چالشورزی با باورهای فراشناختی مثبت مرتبط با مفید بودن افکار تکرارشونده منفی
تعیین تکالیف خانگی
دستورالعمل ماژول چهارم
گام اول: برای تحقق هدف اول این ماژول، به بررسی و مرور تکالیف خانگی ماژول قبلی اختصاص دارد. در این مرحله درمانگر تکالیف خانگی ماژول قبلی را به دقت بررسی می کند و در صورت مشکل به بررسی آن می پردازد.
گام دوم: برای تحقق هدف دوم این ماژول، یعنی پل زدن به مطالب هفته گذشته و آشنایی مراجع با باورهای فراشناختی منفی و مثبت، درمانگر در ابتدا به مراجع توضیح میدهد که منظور از باورهای فراشناختی منفی و مثبت درباره افکار تکرار شونده منفی چیست.
گام سوم: برای تحقق هدف سوم این ماژول، یعنی شناسایی باورهای فراشناختی منفی و مثبت میتوان از پرسشگری درباره ضررهای افکار تکرار شونده منفی استفاده کرد. علاوه بر راهبرد فوق، درمانگر برای استخراج باورهای منفی میتواند از مراجع درخواست کند سناریویی با بدترین پیامد بسازد. در واقع این پیامدهای منفی همان باورهای فراشناختی منفی میباشند. همچنین برای به چالش کشیدن باورهای فراشناختی منفی مربوط به کنترلناپذیری افکار تکرار شونده منفی میتوان تکنیک بررسی شواهد در قالب دیالوگ سقراطی باورهای مربوط به کنترلناپذیری افکار تکرار شونده منفی را به کارگ رفت.
گام چهارم: برای تحقق هدف پنجم این ماژول، یعنی به چالش کشیدن باورهای فراشناختی منفی مربوط به خطرناک بودن افکار تکرار شونده منفی میتوان از تکنیک برزسی مکانیسمها و جستجوی شواهد مخالف، بررسی شواهد مخالف، برجسته کردن ناهمخوانیها، استفاده کرد.
گام پنجم: درمانگر در سومین و آخرین مرحله درمانی این ماژول، باورهای فراشناختی مثبت را کانون توجه قرار میدهد. بعد از اینکه باورهای فراشناختی منفی درباره کنترلناپذیری و خطرناک بودن افکار تکرار شونده منفی به طور قابل ملاحظهای تغییر پیدا کرد، باورهای فراشناختی مثبت باید مورد توجه قرار گیرد. اصلاح باورهای فراشناختی مثبت باعث میشود که مراجع بتواند از سبکهای پاسخدهی جایگزین برای مقابله با وقایع درونی استفاده کند و همچنین موجب میشود انگیزه مراجع برای ترک عادت پاسخدهی به شیوه مفهومی و تحلیلی افزایش یابد. باورهای مثبت قوی نه تنها همکاری مراجع را برای ادامه درمان کاهش میدهد، بلکه موجب استمرار سبک پاسخدهی افکار تکرار شونده منفی میشود. برای اصلاح کردن یا تضعیف باورهای مثبت درباره مفید بودن افکار تکرار شونده منفی میتوان از راهبرد ناهماهنگی افکار تکرارشونده منفی، استفاده کرد. این راهبرد به مراجع کمک میکند تا به این مطلب پیببرد که چگونه محتوای این افکار تقریباً با ماهیت واقعیت همخوان نیست. این راهبرد برای به چالش کشیدن اعتبار باورهای مربوط به مفید بودن افکار تکرارشونده منفی بسیار مفید است. دو نوع از راهبردهای ناهماهنگی شامل ناهماهنگی گذشتهنگر و ناهماهنگی آیندهنگر است. همانطور که قبلاً هم ذکر شد، معمولاً برای تثبیت تضعیف باورهای فراشناختی مراجع و آزمودن پیشبینی او باید در کنار این تکنیکهای اسنادسازی مجدد کلامی، درمانگر باید از آزمایشهای رفتاری نیز استفاده کند. درمانگر در این مرحله از درمان می تواند از آزمایش رفتاری تعدیل افکار تکرار شونده منفی به عنوان یک تکلیف خانگی برای تضعیف بیشتر باور مربوط به مفید بودن افکار تکراری و منفی استفاده می کند.
تکلیف خانگی ماژول چهارم
اجرای آزمایش از دست دادن کنترل
یکی از بهترین تکالیف خانگی برای تضعیف باورهای فراشناختی منفی مرتبط با کنترلناپذیری افکار تکرار شونده منفی اجرای آزمایش از دست دادن کنترل است. هدف اصلی این تکلیف این است که مراجع متوجه شود حتی اگر او کنترلی بر روی افکار تکرار شونده منفیاش نداشته باشد، باز هم افکار تکرار شونده منفی قابل کنترل است. در این آزمایش مراجع باید بر روی افکار تکرار شونده منفیهای اخیرش تمرکز کند و چرخه افکار تکرار شونده منفی خود را فعال کند. در مرحله اول سعی کند از هر طریقی (سرکوبی افکار، پرت کردن حواس و جایگزین کردن آن با افکار مثبت) این چرخه فعال شده را کنترل کند و سپس بعد از اعمال به مدت ۵ دقیقه کنترل بر روی مقیاس ۸ درجهای کنترلپذیری افکار، میزان کنترل خود را بر این افکار مشخص کند. در مرحله دوم مراجع باید همانند مرحله اول چرخه افکار تکرار شونده منفی خود را فعال کند ولی در طول مدت ۵ دقیقه هیچ تلاشی برای کنترل کردن آن نداشته باشد و سپس بعد از ۵ دقیقه میزان کنترل خود بر این افکار را بر روی مقیاس ۸ درجهای کنترلپذیری افکار مشخص کند. در مرحله سوم مراجع باید نمره حاصل از این دو مرحله را با هم مقایسه کند. مراجع باید روزی ۳ بار این آزمایش را انجام بدهد و آن را در جدول مربوط به آزمایش از دست دادن کنترل ثبت کند.
اجرای آزمایش شلوغ کردن ذهن در حین فعالیت بدنی
یکی از بهترین تکالیف خانگی برای تضعیف باورهای فراشناختی منفی مرتبط با خطرناک بودن افکار تکرار شونده منفی، اجرای آزمایش افزایش افکار در حین فعالیت بدنی است. هدف اصلی این تکلیف این است که مراجع متوجه شود افزایش افکار تکرار شونده منفی خطر جسمی به همراه ندارد. در این آزمایش مراجع باید ضربان قلبش را در دو شرایط زیر با هم مقایسه کند: ۱- شلوغ کردن ذهن در حین فعالیت بدنی و ۲- فعالیت بدنی بدونِ اشتغال ذهنی. پیش بینی مراجع این است که در شرایط اول، ضربان قلبش نسبت به شرایط دوم افزایش پیدا کند. درمانگر در این آزمایش از مراجع میخواهد که ۱۰ تا به شین و پاشو را در حالی که ذهنش خیلی مشغول است و ۱۰ تا به شین و پاشو بدونِ اشتغال ذهنی انجام دهد و سپس ضربان قلب خود را در این دو شرایط را با هم مقایسه کند. مراجع باید روزی ۳ بار این آزمایش را انجام دهد و نتایج ان را ثبت کند. مراجع بعد از انجام این آزمایش متوجه شد که ضربان قلبش در طی این دو شرایط تفاوت معنیداری ندارد. نتایج این آزمایش به مراجع کمک کرد که بتواند باورهای منفیاش را به راحتی تغییر دهد.
اجرای آزمایش تعدیل افکار تکرار شونده منفی
یکی از بهترین تکالیف خانگی برای تضعیف باورهای فراشناختی مثبت مرتبط با مفید بودن افکار تکرار شونده منفی، اجرای آزمایش تعدیل افکار تکرار شونده منفی است. هدف اصلی این تکلیف این است که مراجع متوجه شود افزایش و کاهش افکار تکرار شونده منفی تأثیر قابل ملاحظهای در زندگی مراجع ندارد. در این آزمایش درمانگر به مراجع یادآور می شود که اگر باورهای مثبت درباره افکار تکرار شونده منفی صحیح باشد و این افکار مفید است، پس باید از لحاظ منطقی افزایش و کاهش آن در زندگی مراجع تأثیر قابل ملاحظهای داشته باشد. بعد از اینکه افکار تکرار شونده منفی مراجع در اوایل درمان کاهش پیدا کرد، فرصت مناسبی است که درمانگر برای تضعیف باورهای مثبت درباره این افکار، تأثیر این کاهش را بر روی عملکرد مورد بررسی قرار دهد. در این آزمایش افکار تکرار شونده منفی کاهش و افزایش مییابد با این هدف که تأثیرش بر روی کارکرد روزانه برای مثال، عملکرد شغلی، مقابلهای و وقایع روزانه مورد بررسی قرار گیرد. برای تسهیل این آزمایش درمانگر باید نشانههای مفید بودن افکار تکرار شونده منفی و غیرمفید بودن آن را عینی و عملیاتی کند. هدف از این آزمایش بررسی این فرضیه است که نتایج ایجاد شده در دو موقعیت اشتغال ذهنی با افکار تکرار شونده منفی و بدون آن متفاوت است یا نه. برای مثال، درمانگر می تواند از مراجع که معتقد است، “افکار تکرار شونده منفی عملکرد من را بهتر میکند”، درخواست شد، اولین روز کاری بعد از این جلسه، این افکار را افزایش و روز بعد از آن افکار تکرار شونده منفی را کاهش دهد و سپس عملکرد خود را در این دو موقعیت بررسی کند. در جلسهی بعدی درمان، درمانگر از مراجع سؤال کرد که در این دو موقعیت تفاوتی در عملکردش مشاهده کرده است.
تکمیل مقیاسهای پایش پیشرفت کلی
مراجع باید مقیاس آسیب و شدت عمومی اضطراب (OASIS) و مقیاس آسیب و شدت عمومی افسردگی (ODSIS) را تکمیل کند و نمره کلی این مقیاسها را بر روی نمودار ارزیابی پیشرفت هفتگی ترسیم کند و جلسه بعدی همراه خود به نزد درمانگر بیاورد. این تکلیف به مراجع کمک می کند تا او در جریان پیشرفت درمان قرار گیرد.
ماژول ۵: مواجهه تدریجی با اجتناب تجربه گرایانه
اهداف ماژول پنجم
بررسی تکالیف خانگی هفته گذشته
پل زدن به مطالب هفته گذشته و آشنایی با اجتناب تجربهگرایانه
شناسایی راهبردهای درونی و بیرونی اجتناب تجربهگرایانه و ارزیابی مجدد اثربخشی آنها
کاهش بعد درونی اجتناب تجربهگرایانه و جایگزین کردن آن با راهبرد پذیرش
کاهش بعد بیرونی اجتناب تجربهگرایانه و جایگزین کردن آن با راهبرد مواجهه
تعیین تکالیف خانگی
دستورالعمل ماژول پنجم
گام اول: برای تحقق هدف اول این ماژول، به بررسی و مرور تکالیف خانگی ماژول قبلی اختصاص دارد. در این مرحله درمانگر تکالیف خانگی ماژول قبلی را به دقت بررسی می کند و در صورت مشکل به بررسی آن می پردازد.
گام دوم: برای تحقق هدف دوم این ماژول، یعنی آشنایی مراجع با اجتناب تجربهگرایانه، درمانگر در ابتدا سعی می کند که مراجع را با مفهوم اجتناب تجربهگرایانه آشنا کند:
اجتناب تجربهگرایانه به عدم تمایل به تجربه پدیده های ناخوشایند درونی (مثل عواطف، احساسات، شناختها یا تکانههای ناخوشایند) و بیرونی (موقعیتها، افراد، مکان) است. این عدم تمایل به تجربه پدیده های ناخوشایند درونی و بیرونی افراد، راهبردهای اجتنابی درونی و بیرونی افراد را تشکیل میدهد. راهبردهای اجتنابی درونی شامل سرکوبی تجارب ناخوشایند درونی (تلاش برای حذف تجارب ناخوشایند درونی از قبیل افکار ناخوشایند و ناپسند مربوط به گذشته و آینده، تصاویر ذهنی ناخوشایند و ناپسند مرتبط با گذشته و آینده، مرور اتفاقات و خاطرات ناخوشایند گذشته و آینده است. در واقع افراد مبتلا به اختلالهای هیجانی هر وقت این تجارب درونی را تجربه می کنند به طور عمدی تلاش می کنند که این تجارب را از ذهن خود دور کنند. این راهبرد اجتنابی نه تنها اثربخش نیست بلکه فراوانی آن را زیاد می کند)، جایگزین کردن تجارب مثبت درونی به جای تجارب ناخوشایند درونی (مراجع از طریق این راهبرد سعی می کند که هر گاه تجارب ناخوشایند به ذهنش خطور می کند، به اتفاقات، افکار و تصاویر خوشایند فکر کند ولی این راهبرد هم مانند سرکوبی افکار، اشتغالات ذهنی ناخوشایند او را بیشتر می کند)، توجه برگردانی (تلاش برای انجام یک فعالیت خنثی هنگام مواجه شدن با تجارب ناخوشایند درونی) و وارسی و ارزیابی مجدد تجارب ناخوشایند درونی (مراجع سعی می کند که با تجزیه و تحلیل تجارب ناخوشایند درونی، از شر آنها خلاص شود). راهبردهای اجتنابی بیرونی هم شامل رفتارهایی است که فرد از طریق آن قصد دارد هیجانها و افکار ناخوشایند درونی را کاهش دهد که برخی از آنها شامل به تعویق انداختن تکالیف ناخوشایند (در این راهبرد مراجع سعی می کند که با به تعویق انداختن یک تکلیف ناخوشایند احساسهای منفی خود را برای چند لحظه کاهش دهد)، اجتناب از موقعیتهای برانگیزاننده افکار تکرار شونده منفی ( افراد مبتلا به اختلالهای هیجانی سعی می کند برای کنترل احساسهای ناخوشایند خود از هر موقعیتی یا افرادی که برانگیزاننده افکار تکرار شونده منفی مثل نگرانی، نشخوار فکری، افکار وسواسی است، اجتناب کند. برای مثال، افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی سعی می کنند که در حضور در جمع و ایراد سخنرانی اجتناب کنند، افراد مبتلا به اختلال وسواسی تلاش می کنند که کمتر به حمام بروند تا مجبور نباشند ساعتها به شستشوی خود بپردازند، افراد مبتلا به اختلال افسردگی سعی می کند که از مواجه شدن با برخی موقعیتها و افراد که برانگیزاننده احساس غمگینی هستند، اجتناب کنند. افراد مبتلا به اختلال هراس ممکن است از حضور در مراکز پرازدحام مثل مترو و فروشگاههای بزرگ اجتناب کنند)، انجام رفتارهای افراطی (هنگامی که افراد مبتلا به اختلالهای هیجانی با موج زیادی از احساسها و افکار منفی مواجه میشوند از طریق رفتارهای افراطی مثل پرخوابی، مصرف افراطی مشروبات الکلی، مصرف بیرویه داروهای آرام بخش، اقدام به روابط اجتماعی افراطی، اقدام به برقراری روابط عاطفی و جنسی مکرر سعی می کنند که خودشان را آرام کنند)، رفتارهای اطمینان بخشی (افراد مبتلا به اختلالهای هیجانی سعی می کنند که از طریق برخی رفتارها نظیر وارسی کردن مکرر، جستجوی اطلاعات، مشورت کردن افراطی، تأییدطلبیهای زیاد موقعیتها و تجارب ناخوشایند درونی را شناسایی کرده و از وقوع آنها جلوگیری کنند).
گام سوم: برای تحقق هدف سوم این ماژول، یعنی شناسایی راهبردهای درونی و بیرونی اجتناب تجربهگرایانه و ارزیابی مجدد اثربخشی آنها، درمانگر می تواند تجارب مراجع را مورد کنکاش قرار دهد. درمانگر در این مرحله با یک تیر دو نشان میزند. هدف نخستین «استخراج» سیستم کنترل/ اجتناب تجربهای مراجع است. کسب هدف مذکور در گروی بررسی مشارکتی شیوه هایی است که مراجع برای گشایش یا کنترل مسأله (های) خود به کار میگیرد. برای مثال، درمانگر ممکن است فرایند مذکور را به این صورت انجام دهد: (۱) مطرح کردن این سؤال از مراجع مضطرب که هنگام مضطرب شدن معمولاً چه کاری انجام میدهد، و (۲) تهیۀ فهرست از راهبردهایی که مراجع در جهت کنترل اضطراب خود مورد استفاده قرار میدهد. دومین هدف این است که اثر بخش بودن (یا سودمندی) تلاش های پیشین یا کنونی مراجع در جهت کاهش رنجهای هیجانی و روانشناختی به محک آزمون گذارده شود. گفتوگویی که در ادامه می آید، مثالی در خصوص این مرحله از درمان میباشد.
گام چهارم: برای تحقق هدف چهارم این ماژول، یعنی کاهش بعد درونی اجتناب تجربهگرایانه مراجع و جایگزین کردن آن با راهبرد پذیرش میتوان از تکنیک ناامیدی سازنده، رهایی از کنترل، پذیرش و ارتقای پذیرش فعال در قالب برخی استعارهها مانند ریگهای روان، استفاده کرد. استعارۀ ریگهای روان (هیز و همکاران، ۲۰۱۱) پذیرش را فرایند فعال پذیرفتن تجاربی معرفی می کند که ممکن است در گذشته مورد اجتناب واقع شده باشند. این استعاره خاصه برای معرفی راهبرد پذیرش سودمند است، چون بسیاری از مراجعان به دلیلی این پیام را شنیدهاند که تقلا کردن در ریگهای روان، نتیجۀ عکس میدهد [یعنی فرد بیشتر در ریگها فرو میرود]. جان سالم به در بردن از ریگهای روان مستلزم این است که نخست از انگیزۀ قوی برای نزاع با آنها صرف نظر کنیم و سپس تماس بیشینه با سطح ریگها را به منظور شناور ماندن بسط دهیم. از دو رفتار مذکور (یعنی صرف نظر کردن از نزاع با ریگهای روان و تماس بیشینه با سطح آنها) معمولاً برای شرح پذیرش فعال رویدادهای خصوصی ناخوشایند استفاده می شود.
گام پنجم: برای تحقق هدف پنجم این ماژول، یعنی کاهش بعد بیرونی اجتناب تجربهگرایانه مراجع و جایگزین کردن آن با راهبرد مواجهه تجسمی، درمانگر ابتدا باید مفاهیم اجتناب شناختی، خنثیسازی و مواجهه را در قالب اصطلاحات رفتاری به مراجع توضیح دهد. بعد از این که درمانگر نقش اجتناب و خنثیسازی را در تداوم ترسها و همچنین نقش درمانی مواجهه را توضیح داد، بهتر است بحث را بر روی موقعیتهای ناخوشایند که مراجع از آنها اجتناب می کند، برگردانند و لیست این موقعیتها را با کمک مراجع تهیه کرد. سپس مراجع هر موقعیت را به جهت شدت ترسانگیزی آنها درجهبندی میکند و این فهرست درجهبندی شده، همان سلسله مراتب است. معمولاً برای هر ترس، یک سلسله مراتب ساخته میشود. مراجع رویدادهای مولد اضطراب را بر اساس شدت اضطرابی که ایجاد میکنند از کمترین تا بیشترین تنظیم میکند. این رویدادها معمولاً بر مبنای صفر تا صد درجهبندی میشود. بعد از تهیه سلسله مراتب، درمانگر باید به طور تدریجی مراجع را با موقعیتهایی با اضطراب کمتر به تدریج مواجهه کند.
تکلیف خانگی ماژول پنجم
تهیه لیستی از راهبردهای درونی و بیرونی اجتناب تجربهگرایانه
مینگرز [۱۵۳]خاطر نشان می کند، اگر چه فناوری اطلاعات، تعریفکننده بلافصل سیستمهای اطلاعاتی هستند، اما در واقع سیستمهای اطلاعاتی بخشی از حوزه وسیعتر زبان و ارتباطات انسانی است. یعنی سیستمهای اطلاعاتی در واکنش به ابتکارات فناوری و روابط متقابل آن با جامعه انسانی به صورت کامل و بیوقفه پیشرفت کرده و یا تغییر خواهد کرد(رودساز و همکاران ،۱۳۹۰،۱۳)
چک لند[۱۵۴] و هال ول[۱۵۵]متذکر شده اند، که بسیاری از افراد، هنگام تمیز دادن بین فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی دچار مشکل میشوند. زیرا به نظر میرسد که فناوری بر طرز فکر کردن آنها در مورد سیستم اطلاعات اصلی که فناوری از آن پشتیبانی کرده است، تاثیر می گذارد. چک لند همچنین یادآور می شود که وجود سیستمهای اطلاعات برای خدماترسانی، کمک و پشتیبانی از افرادی است، که در جهان واقعی اقدام کرده اند. وی تاکید می کند که برای ایجاد سیستمی که کاربران پشتیبانی موثری داشته باشد، اولا لازم است که بفهمیم که چه چیزی باید پشتیبانی شود، زیرا طریقه توصیف آن تعیین می کند که برای خدمات پشتیبانی از آن چه چیزی ضروری است این امر سرنخی را به دست ما میدهد تا بفهمیم چرا سازمانها در تشخیص منافع حاصله از سرمایه گذاری خود در فناوری اطلاعات دچار مشکل میشوند (سرمایه گذاری اغلب در فناری صورت میپذیرد، بدون اینکه ماهیت فعالیتهایی را که فناوری از آنها پشتیبانی می کند را بفهمیم یا تحلیل کنیم) خواه به صورت استراتژیکی یا به صورت عملیاتی باشد(همان منبع ص۱۵)
اطلاعات بین افراد و گروه ها در یک محیط اجتماعی در حال تبادل و گردش میباشد. در واقع همان گونه که در شکل پایین نشان داده شده است، در سازمانها اطلاعات ممکن است به عنوان منابع مهم تلقی شوند، که بوسیله فناوری اطلاعات و سیستم اطلاعاتی پشتیبانی شوند و سیستم اطلاعاتی به عنوان عاملی است که باعث تسهیل و رد و بدل شدن (انتقال) اطلاعات بین محیط سازمانی شود(کلارک[۱۵۶]،۲۰۰۱،۱۱۵)
اطلاعات را
اطلاعات را
پشتیبانی می کند
سیستم اطلاعاتی
سیستم اطلاعاتی
قادر می سازد
فناوری اطلاعات
نمودار۹-۲: ماهیت فناوری اطلاعات و سیستم اطلاعاتی(کلارک،۲۰۰۰)
۲٫۳٫۸٫ کاربردهای فناوری اطلاعات در سازمان
فناوری اطلاعات در سازمان کاربردهای متنوعی دارند. امروزه بسیاری از فعالیتهای سازمانی با بهره گرفتن از فناوریهای اطلاعاتی صورت میگیرد. این امر موجب افزایش سرعت انجام فعالیتها و بالا رفتن دقت و سطح اطمینان آنهاست . گسترش بکارگیری فناوری اطلاعات در انجام امور به حدی است، که در صورت عدم وجود فناوریهای اطلاعات انجام بسیاری از انها، اگر غیر ممکن نباشد با دشواری رو به رو بوده و سطح کارایی به طور بارزی کاهش مییابد. کاربردهای فناوری اطلاعات به نظر اکثر صاحبنظران به سه گونه کاربرد عملیاتی، کاربرد اطلاعاتی و کاربرد استراتژیک تقسیم میشوند، این سه کاربرد در دل هم هستند که هر سازمانی با توجه به نوع فعالیت خود، ترکیبی از آنها را به کار میگیرد.
۲٫۳٫۸٫۱٫ کاربردهای عملیاتی
استفاده از فناوری اطلاعات، در یک وظیفه تخصصی را کاربرد عملیاتی فناوری اطلاعات میگویند. تهیه لیست حقوق کارکنان، تهیه فاکتورهای فروش، پیش بینی موجودی، برنامه ریزی تولید، توزیع و تخصیص نیروی کار، هزینهیابی صنعتی، نگهداری و تعمیر عملیات و سایر وظایف تخصصی از جمله زمینه های کاربرد عملیاتی فناوری اطلاعات هستند. در جدول(۲-۷ )نمونههایی از کاربردهای عملیاتی فناوری اطلاعات ذکر شده است.
در سطح کاربرد عملیاتی، فناوری اطلاعات موجب گسترش اتوماسیون امور میگردد و در نتیجه به انجام امر پیچیده به طرز سریع و اقتصادی کمک می کند. در عین حال کاربرد عملیاتی به یافتن راههای سادهسازی و عملیات میانجامد، به طوری که سیستم سازمان کاراتر میگردد و از منابع انسانی و ماشین استفاده بهتری به عمل آید(بارلینگیم[۱۵۷]،۱۹۶۱،۱۲۱).
در کل، کاربردهای عملیاتی چهار نتیجه را به دنبال دارد:
افزایش بهرهوری
افزایش نسبت اثربخشی به هزینه از طریق کاهش هزینه های عملیاتی
ارائه روشهای کنترل فعالیتهای منابع انسانی
افزایش قدرت رقابت سازمان در اثر پیشرفتهای حاصله در کنترل کیفی و نوآوریها.
بکارگیری فناوری اطلاعات در سطوح عملیاتی موجب افزایش بهرهوری میگردد. مدیران اساسا با این انگیزه به سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات میپردازند، که امکان افزایش تولید را در مقدار ثابت داده ها میسر می کند. در یک محیط تولیدی استفاده از وسایل و تجهیزات رایانهای، سطح ضایعات را به حداقل رسانده و سطح تولید را بالا میبرد. همچنین کاهش ساعات کار ماشین و نیروی انسانی که در اثر بکارگیری تجهیزات رایانهای حاصل می شود. هزینه را کاهش داده و نسبت اثربخشی به هزینه را افزایش میدهد.
جدول ۷-۲:کاربردهای فناوری اطلاعات در سازمان(بارلینگیم،۱۹۶۱،۱۲۱)
کاربرد عملیاتی | کنترل موجودی، نگهداری و تعمیرات، حسابداری مالی، خرید، کنترل تجهیزات، کنترل حسابها، کارگزینی، کنترل کیفیت، متن نگاری، کنترل پروژه و سایر موارد |
کاربرد اطلاعاتی | برنامه ریزی آموزشی، تحقیقات بازاریابی، تحقیق و توسعه، تحقیق در عملیات، تشکیلات و روشها، روابط عمومی، حمل و نقل، پیش بینی فروش، مدارک پرسنلی، دفترداری، تحلیل ریسک و سایر موارد |
کاربرد استراتژیک | بهبود کیفیت کسب و کار، بهبود کارایی و هزینه، بهبود عملکرد و اثربخشی تجاری و سایر موارد |
۲٫۳٫۸٫۲٫ کاربردهای اطلاعاتی
زمینه دیگر فناوری اطلاعات، کاربرد اطلاعاتی است. فناوری اطلاعات در ایفای نقش اطلاعاتی، جمعآوری، ذخیره و انتظارات اطلاعات را تسهیل مینماید. به عبارت دیگر، اگر رایانه و سایر فناوریهای اطلاعاتی در نقش کاربرد عملیاتی به عنوان یک وسیله و ابزار میکانیکی تبدیل داده به ستاده عمل می کنند، در نقش اطلاعاتی به عنوان یک عنصر هستهای در جمع آوری، انتقال و انتشار عناصر و عوامل اطلاعاتی به شمار میروند. نقش اطلاعاتی به کنترل و انتشار اطلاعات براساس اهداف، مقررات و استانداردهای سازمان کمک مینماید. مهمترین این کاربردها عبارتند از :
فناوری اطلاعات به انتشار سریع اطلاعات رسمی در درون سازمان بین واحدهای اصلی و فرعی و همچنین بین سازمانها کمک می کند.
فناوری اطلاعات به هماهنگی بیشتر بین واحدهای اصلی و فرعی سازمان میانجامد.
بکارگیری فناوری اطلاعات موجب دستیابی به سیستم اطلاعات مدیریت استاندارد میگردد.
فناوری اطلاعات به تامین اطلاعات لازم برای تصمیم گیری سرعت و دقت میبخشد(زفان[۱۵۸]،۱۹۹۲،۲۳)