وبلاگ

توضیح وبلاگ من

ادبیات و فرهنگ عامّۀ هرمود صحرای باغ (لارستان فارس)- فایل ۸۵

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۵-۲-۳-۲-۱ بازی وَرَق
یکی از سرگرمی­های بسیار رایج منطقه هرمود در جشن­ها، دید و بازدیدها ومهمانی­ها «بازی وَرَق» است. هر کجا چند مرد گرد هم جمع می­شوند بساط بازی وَرَق نیز چیده می­ شود و معمولاً ساعت­ها ادامه دارد. این بازی معمولاً دو نفره یا چهار نفره است که روش بازی در همه جا یکی است؛ به همین دلیل از توضیح نحوه این بازی صرف نظر می­کنیم.
۵-۲-۳-۲-۲ خط پای ساده
این بازی افراد خاصی را شامل نمی­ شود؛‌بلکه در هر سنی و به هر تعداد که باشند می­توانند بازی را انجام دهند. برای انجام این بازی که بیشتر در بین دختران رایج است،‌ابتدا شکل ۸ مربع را روی زمین با یک تکه گچ کشیده، بعد داخل آنرا شماره­گذاری می­ کنند. بعد بچه­ها یک تکه کاشی که حدوداً ۴ سانتی­متر طول و ۴ سانتی­متر عرض دارد، برداشته و کناری می­گذارند. بعد هر کدام از بچه ها که زودتر برای بازی اعلام آمادگی کند، او بازی را شروع می­ کند و بقیه نیزبه ترتیب از خانه یک بازیمی­کنند. به این ترتیب که ابتدا کاشی را داخل خانۀ اول انداخته بازی می­ کنند. یک دور بازی که کردند (البته با یک پا روی زمین و یک پا در دست)، از خانۀ یک، دو و سه می­گذرند و وقتی که به خانه ۴ و۵ رسیدند چون چهار و پنج با هم هستند، هر دو پا را یکی در خانه ۴ و دیگری را در خانه ۵ می­گذارند. پس از آن دوباره با یک پا وارد خانه ۶ می­شوند و باز هم برای خانه ۷ و ۸، هر دو پا را یکی در خانه ۷ و دیگری را در خانه ۸ می­گذارند. بعد با همان حالت چرخیده و سپس همان کارها را انجام داده و بر می­گردند به خانه اول. داخل خانه اول پا نباید پا بگذارند، بلکه همانطور که در خانه ۲ هستند، دستشان را دراز کرده وتکه کاشی که در خانه شماره یک است را برداشته و به بیرون از محدودۀ خط­ها، یعنی بالاتر از خانه شماره یک می­پرند. دوباره کاشی را به خانه دوم انداخته و باز هم بازی می­ کنند و تمام این کارها را انجام می­ دهند تا وقتی که خانه شماره ۸ را نیز پشت سر گذاشتتند. بعد در کنار خانه شماره یک در طرف چپ یا راست خانه دیگری را رسم می­ کنند که آنرا «خانۀ Aو آ» می­نامند. بعد از شخصی که مرحله گفته شده را با موفقیت پشت سر بگذارد، خواسته می­ شود که در کنار خانه A نشسته و از پشت سر تکه کاشی را برداشته و داخل خانه شماره یک بیندازد و کارهای قبل را تکرار کند، با این تفاوت که در مرحله دوم باید این کار را با چشم بسته انجام بدهد. در صورتی که او پای خود را از محدوده داخل خانه،‌خارج بگذارد یا حتی اگر پای خود را روی خط بگذارد، از این مرحله کنار می­رود و جای خود را به دیگران م­دهد و هر کس که مرحله دوم را زودتر انجام بدهد، برنده خواهد شد و بقیه بچه­ها او را تشویق می­ کنند(البته لازم به تذکر است که اگر تکه کاشی کوچک روی خط بیفتد، باز هم در بازی، فرد دچار خطا شده و باید از بازی کنار برود).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۵-۲-۳-۲-۳ دسمال بازی
این بازی نیز از بازی­های مخصوص عروسی و جشن­هاست که هم توسط مردان وهم زنان به اجرا در می ­آید. در واقع دسمال بازی، رقص سنتّی زنان است. در آن زنان با لباس­های محلی رنگارنگ و دسمال های زرین رنگارنگ شرکت می­ کنند. دسمال بازی نیز با آهنگ و ریتم ساز و نقاره تنظیم می­ شود و دسمال بازان و رقاصان با توجه به مقام­های مختلفی که توسط نوازندگان و طبّالان نواخته می­ شود دست و پای خود را حرکت می­ دهند. مردان نیز همانند زنان با دسمال­های رنگی در این رقص و بازی خود را مشغول می­ کنند و با شرکت در چنین مراسمی خود را شریک خوشبختی آنان می­نمایند؛ البته قابل ذکر است رقص زنان از مردان کاملاً مجزاست.
۵-۲-۳-۲-۴ نذر
بازی نذر که یکی از بازی­های اصلی و اصیل جنوب ایران است. این بازی در بندر عباس و شهرهای دیگر جنوب ایران نیز انجام می­شده است.بازی نذر به سه نوع است: ۱) نذر آرادی؛ ۲) نذر بندری؛ ۳) نذر قنبر کاچ. که هر کدام از این بازی­ها قوانین یکسانی داشته است؛‌ولی وسیلۀ بازی که همان نذر بوده است، بنا بر موقعیت هر شهر فرق می­کرده است.
مثلاً نذر ارادی به صورت مخروط بوده است که در پایین آن یک تیغه فلزی تیز قرار داشته است.
و نذر بندری که به صورت تخم مرغ بوده استو نذر قنبر کاچ که بازی آن بیشتر در لارستان و اطراف آن رواج داشته و به صورت کله قند بوده است.
روش بازی: این بازی که اگر بخواهیم در اصطلاح امروز آن را بگوییم، به صورت پرتاب وزنه امروزی بوده است که این نذرها بسیار سنگین بوده است و افراد قوی، سر نذر را با طناب می­بستند و آن را پرتاب می­کردند. هر کس این نذرها را در فاصله زیادی پرتاب می­کرده، برنده بوده است و این بازی نذر، اکثراً در زمین­های وسیع صورت می­گرفته است.
۵-۲-۳-۳ بازی­های متروک شده
۵-۲-۳-۳-۱ آی بچه گَل*
یک نفر داد می­زد و بچه­های دیگر به دور خودشان جمع می­کردند و می­چرخیدند و همان یک نفر با صدای بلند می­خواند:آی بچه گَل، های های- بیی و دَر، های های بازی کنیم، بازی شیرازی کنیم، سنگ بزنیم و بچه­ها، سرکه خورد بکنیم.
۵-۲-۳-۳-۲ اَسَمَکو و دُمدُمَکو*
عده­ای از بچه­ها در محلی دور هم می­نشینند، پاهای خود را دراز می­ کنند یک نفر با انگشت به روی پای بقیۀ بازیکنان می­زند و این شعر را می­خوانند: «اَسَمَکو و دُمدُمَکو، قلم قلم باز بود، شتر کریم خان بود، الر بالر، بزن و بکش و درکش». هرگاه شخصی که این شعر را می­خواند،‌انگشتش روی پای یکی از بازیکنان باشد و آخرین کلمه شعر را بگوید، یعنی شعر تمام شود، باید آن شخص پای خود را بیرون بکشد و دوباره شعر را از نو می­خوانند تا اینکه پای بقیه هم از روی زمین برداشته شود و آخرین فردی که پایش در روی زمین دراز است، ناچار سر خود را به صورت سجده روی دست قرار می­دهد و به صورت خمیده می­نشیند و بقیه بازیکنان دست خود را روی پشت سر او می­زند و این شعر را م­خوانند:«گاو زرد شیخ حسن، هر چه تَزِن اَتَم مَشَخ، دست کی بالای دست؟» آن شخص که دست بازیکنان بر پشت آن است، باید بگوید دست کدام یک از آن­ها روی دست همه بازیکنان قرار دارد. اگر راست گفت، آن شخص باید دستش را از روی پشتش بردارد؛ و اگر غلط گفت، این کار را باید دوباره تکرار کند تا اینکه درست بگوید و همه بازیکنان، یکی یکی دست را از پشت او بردارند.
۵-۲-۳-۳-۳ پاتِلَکوُ*
این بازی بیشتر در تابستان­ها که آب انبارها را برای آبگیری در زمستان تخلیه می­ کنند، رواج دارد. به این صورت که: چندین نفر جمع می­شوند و ۲ به ۲ به گروه­هایی تقسیم می­شوند. هر کدام از گل و لای داخل آب انبار، گلوله­ای شَل بر­می­دارند و به صورت کاسۀ کوچکی(پاتِلَک) در­می­آوردند. نفر اول پاتِلَکَش را محکم از دهانه به زمین می­زند تا پاتِلَک سوراخ می­شد؛ بعد نفر دوم مقداری شَل به اندازه همان سوراخ به نفر اول می­دهد و نفر اول باز کاسه می­سازد؛ آن­گاه نفر دوم باید این کار را تکرار کند. این بازی تا وقتی ادامه دارد که شل یکی از بازیکنان تمام شود. در آخر برنده­ها نیز با هم مسابقه می­ دهند و بازی را تکرار می­ کنند تا بالاخره یک نفر پیروز میدان شود.
۵-۲-۳-۳-۴ َپتَوتَسک (نوعی قایم باشک)*
در این بازی مانند قایم باشک عمل می­ کنند؛ فقط در ابتدای بازی برای مشخص شدن گرگ(شخصی که چشم می­ گذارد) این شعر را می­خوانند: یَنکَل- دُونکَل- سِه نکَل، ۴، بَسلق بشکن، تیر انداز،‌اَولُ و مَولُ، عَّلَلَم پَتَوتَسک؛ که کلمهپَتَوتَسک به هر کس می­افتاد او گرگ می­شد و چشم می­گذاشت. هنگامی که بقیه افراد پنهان می­شدند، با علامت آن­ها شروع به گشتن می­کرد و هر کس را اول می­یافت او گرگ می­شد و جایش را می­گرفت.
۵-۲-۳-۳-۵ تیر اومد*
در این بازی ۲ دسته ۳ نفره یا بیشتر بازی می­ کنند. بنا به قرعه­کشی یکی از دسته­ها بازی را شروع می­ کنند و اعضای آن در گوشه و کنار پنهان می­شوند. از دسته دوم یک نفر مأمور گرفتن آن­ها می­ شود؛ دسته اول با گفتن کلمه ای آمادگی خود را اعلام می­ کنند و جوینده دنبال آن­ها می­گردد و اولین نفری را که پیدا می­ کند، می­گیرد و به جای خود می­ گذارد. در این بازی جایی نیز به نام دَکه وجود داشت که اگرشخصی جایش آشکار شده بود،بتواند خود را به دَکه برساند و به آن دست بزند در امان خواهد بود وگرنه جوینده او را می­گیرد و او گرگ می­شد و در دور بعدی بازی، او دنبال دسته دوم می­گشت. این بازی در گذشته طرفداران زیادی داشته؛ اکنون نیز گاهی بچه­ها با عنوان قایم باشک آن را انجام می­ دهند.
۵-۲-۳-۳-۶ حَموم حَموموُ*
بازی حمام، یکی از بازی­های محلی ناحیه و منطقه لار است که به صورت دسته جمعی برگزار می­ شود و برای این بازی احتیاج به فضای باز است تا بازی با ذوق و شوق بیشتری دنبال شود. چگونگی انجام این بازی به این صورت است که ابتدا ۸ نفر از بچه­ها انتخاب شده و دست­ها را به دست هم داده و دایره کوچکی را تشکیل می­ دهند و در میان این دایره، شخص دیگری قرار می­گیرد که به اصطلاح می­گویند او «گربه» است. بعد بچه­هایی که به دور این به اصطلاح گربه جواب خواهد داد که:«به حمام می­رم». بعد بچه­ها همگی با هم جواب داده که:«مگه حمام ما چه شه»، و دوباره گربه جواب می­دهد که:«حمام شما کوچیکه». بچه­ها با شنیدن این حرف، خود را کنار کشیده به طوری که وسعت دایره­ای که تشکیل داده بودند زیاد شود و بعد به گربه می­گویند:«حمام از این بزرگتر؟» با این پاسخ گربه وسایلش را پیدا نمی­کند. از بچه­ها می­پرسد: «وسایلم کجاست؟» و همه می­گویند که:«آقا گُرگه برداشت» (چون قبل از بازگشت گربه به حمام،‌این آقا گُرگه وسایل گربه را برداشته و پنهان می­ کند». بعد بچه­ها به همراه گربه، دنبال آقا گُرگه می­دوند تا او را بگیرند و وسایل گربه را پس از اینکه از گُرگه گرفتند،‌دوباره بازی را از سر می­گیرند و باز هم همان روش بیان شده را ادامه می­ دهند.
۵-۲-۳-۳-۷ چِخرِک*
تعدادی بازیکن در ابتدا دایره­ای روی زمین می­کشند؛ بعد هر کدام ۲ قرقرۀ تخته­ای(چخرک) را درون دایره می­نشانند. بعد یکی از آنان بازی را بدین ترتیب شروع می­ کند که سنگی گرد را به طرف دایره پرتاب کند؛ هر مسافتی قرقره از دایره خارج شد، مال پرتاب کننده می­ شود و بازی به همین ترتیب ادامه می­یابد و تک تک افراد بازی می­ کنند تا قرقره­ها تمام شود. هر کدام از بازیکنان که قرقره بیشتری داشت برنده می­ شود و در دور دوم او بازی را شروع می­ کند. این بازی این روزها فراموش شده است.
۵-۲-۳-۳-۸ خَر- خَروُ
بچه­ها شاخه درخت خرما را از فاصله معینی از ته آن می­بریدند؛‌بعد به وسیله پارچه­های کهنه خورجینی به وسیلهۀ میخ به آن می­بستند و بعد بر روی آن سوار می­شدند و با دو می­رفتند و گاهی با بند می­بستند و آن را روی زمین در پشت خود می­کشیدند.
۵-۲-۳-۳-۹ دارتوپا
در این بازی از یک چوب به بلندی یک متر و یک توپ(معروف به توپ هفته پوسته) استفاده می شد. بازیکنان به ۲ گروه تقسیم می­شدند و گروه شروع کننده به ترتیب توپ را به کمک چوب به طرف بازیکنان حریف پرتاب می­کردند. در صورتی که توپ شلیک شده به وسیله یکی از بازیکنان در هوا گرفته می­شد، بازی در یک مرحله پایان می­یافت و بازیکنان جای خود را با هم عوض می­کردند. بازیکنان تیم شروع کننده به محض پرتاب توپ به حالت دو به طرف محلی که آنرا دَکّه می­نامیدند، می­رفتند، اگر به دَکّه می­رسیدند، در امان بودند. در صورتی که توپ پرتاب شدۀ تیم حریف،قبل از رسیدن آن­ها به دکه، به کسی بر خورد می­کرد، از دور خارج می­شدند و بازی همچنان ادامه می­یافت تا یا توپ در هوا گرفته شود و یا همه از دور خارج شوند. آن­گاه دو تیم جای خود را عوض کرده و بازی را از اول شروع می­ کنند.
۵-۲-۳-۳-۱۰ دارچَکُل
در این بازی معمولاً ۲ تیم مساوی ۲ نفره یا بیشتر بازی می­ کنند که ابتدا یک سنگ نسبتاً بزرگ را در مکانی قرار می­ دهند، بعد تیم اول بازی را شروع می­ کند. یکی از بازیکنان پشت می­ایستد و با یک چوب بلند که آن را دار می­نامند،‌چکل را که همان چوب کوتاه است، می­زند و برای زدن چکل تا ۲ فوت(حالتی که دار به چکل نمی­خورد) قبول است؛ در دفعه سوم باید حتماً چکل پرتاب شود و تیم دوم می­توانند تا وقتی چکل روی زمین در حال تکان خوردن است،آن را با پا بزنند و به سنگنزدیک­تر کنند. بعد نفر اول که پشت سنگ ایستاده بود، چوب خود را جلو سنگ تکان می­دهد، تیم حریف چکل را به سنگ بزند و نفر اول می ­تواند با چوب خود چکل را پرت کند تا به سنگ نخورد که هر چه دورتر رود امتیاز بیشتری دارد. بدین گونه امتیاز می­ دهند که با دار فاصله چکل را از سنگ اندازه می­گیرند و به همان میزان امتیاز می­ دهند(اگر چکل به سنگ خورد تیم اول باخته و تیم دوم بازی را شروع می­ کند). بعد که همه بازیکنان این بازی را انجام دادند، هر تیمی که امتیاز بیشتری دارد باید مانند تنیس که توپ را روی راکت می­زنند، چکل را روی دار بزند. ابتدا تیم برنده به همان تعداد چکل را با دار می­زند و پرت می­ کند؛ وقتی همه اعضای تیم هر کدام به میزان امتیاز خودشان چکل را پرت کردند، تیم بازنده باید به طرف چکل که در فاصله دوری افتاده حرکت کند و به اندازه امتیازشان می توانند نفسشان را قطع کنند؛ زیرا در حین رفتن به طرف چکل یک نفس می­گویند «زووو». بعد که امتیازشان تمام شد، باقی راه که تا چکل مانده را باید به افراد تیم برنده سواری بدهند. این بازی در این دوران نیز رواج دارد.
۵-۲-۳-۳-۱۱ گل گَلوُ
یک رینگ دوچرخه به وسیله یک چوب که پشت رینگ قرار می­دادند حمل می­کردند بر روی زمین و به صورت مسابقه­ای بین تعدادی از افراد که دارای این وسیله بودند این بازی انجام می­گرفت و هر کدام مسیر مشخص شده را زودتر طی می­کردند، برنده بازی می­شدند.
۵-۲-۳-۳-۱۲لبپر گاله*
در این بازی تعدادی بازیکن در ۲ دسته تقسیم می­شوند. بعد ۲ گودال(گاله) به اندازۀ تایر اتومبیل می ­کَنند که فاصله آنها گاه به ۴ متر می­رسید. سپس یکی از گروه­ ها با یک سنگ پهنی که به اندازه کف دست بود، بازی را بدین گونه شروع می­کرد که یک نفرشان طوری در یکی از چاله­ها قرار می­گرفت که یک پایش داخل گاله و پای دیگرش چلو گاله باشد و با دست، سنگ را به طرف گاله مقابل پرت می­ کند. اگر در گاله افتاد، یکی از یاران حریف را از دور خارج کرده، به اصطلاح خوابانیده؛ بعد نفر دوم از تیم حریف سنگ را می­ اندازد و باز مراحل قبل تکرار می­ شود و به همین صورت بازی ادامه می­یابد تا یک تیم، تمام یارانش ببازند.
افراد تیم برنده از افراد تیم بازنده سواری می­گرفتند و این بار همان گونه که سوار بودند، سنگ را پرت می­ کنند. اگر سنگ در گاله افتاد، یکی از یاران حریف را از دور خارج کرده، به اصطلاح خوابانیده؛ بعد نفر دوم از تیم حریف سنگ را می­ اندازد و باز مراحل قبل تکرار می­ شود و به همین صورت بازی ادامه می­یابد تا یک تیم، تمام یارانش ببازند.
افراد تیم برنده از افراد تیم بازنده سواری می­گرفتند و این بار همان­گونه که سوار بودند، سنگ را پرت می­ کنند. اگر سنگ در گاله افتاد، یکی از یاران حریف را از دور خارج کرده، به اصطلاح خوابانیده؛ بعد نفر دوم از تیم حریف سنگ را می­ اندازد و باز مراحل قبل تکرار می­ شود و به همین صورت بازی ادامه می­یابد تا یک تیم، تمام یارانش ببازند.
افراد تیم برنده از افراد تیم بازنده سواری می­گرفتند و این بار همان گونه که سوار بودند؛ سنگ را پرت می­ کنند. اگر سنگ در گاله افتاد، یک دور سواری می­گیرند(فاصله رفت و برگشت بین دو گاله را یک دور حساب می­ کنند) و باز پرتاب می­ کنند؛ اگر باز هم در گاله افتاد، سواری دارند؛ ولی اگر نیفتاد، پیاده می­شوند و بازی از اول شروع می­ شود.
۵-۲-۳-۳-۱۳ مرده، پاشو زنده بگیر*
شرح بازی: گروهی تشکیل می­شوند و چاله­ای عمیق هم از طول و هم از عرض را حفر می­ کنند و یک نفر انتخاب می­ شود و در آن چاله می­خوابد. به طوری که روی تمام بدن او به جز سرش خاک می­ریزند و با پا روی آن می­کوبند تا محکم بشود و بعد بقیه اعضای گروه با خواندن «مرده پاشو زنده بگیر»، فرد خوابیده در چاله را تشویق می­ کنند که سعی بکند از چاله بیرون آمده و به دنبال آن­هابدود؛ و هر کدام از اعضای گروه را که گرفت،‌نوبت او می­ شود که در چاله بخوابد و بازی به همین نحو تا آخر ادامه پیدا خواهد کرد.
۵-۲-۳-۳-۱۴ محلّی سرداب سنگ (سردار سنگ)*
ما از تاریخ و قدمت این بازی اطلاعی نداریم و نمی­دانیم که این بازی توسط چه کسی یا چه طائفه­ای ابداع شده است؛‌اما می­دانیم که این بازی شهرستان لار و اطراف آن فقط شناخته شده است؛‌ آن هم نسل قدیم یا یک دهه قبل می­دانند. حالا به این بازی می­پردازیم:
این بازی دسته جمعی است و از دو گروه تشکیل می­ شود. هر گروه از دو نفر به بالا شروع می­شوند و به این ترتیب که اول، دو نفر به نام «استاد» انتخاب می­ شود؛ کار استاد یارکشی(مِردکشی) است؛ به این نحوه که دو استاد به نوبت یکی یکی برای خود از میان آن جمع یار می­گیرند و به دو دسته تقسیم می­شوند. هر دسته می ­تواند از ۵ یا ۶ نفر بیشتر تشکیل شود؛ اما اگر تعداد فرد باشد دسته­ای که مثلاً یک بازیکن کم دارد، استاد می ­تواند به جای آن بازی کند.
شروع بازی به این گونه است که ۱۰ عدد سنگ بزرگ تهیه می­ کنند؛ سنگ­های بزرگ و صاف و حدوداً سنگ، باید بلندی ۴۰ سانتی­متر داشته باشد و این ۱۰ سنگ به دو تقسیم می­شوند؛ به این صورت که اول یک سنگ می­گذارند به نام «سرداب» و ۵۰ سانتی­متر پشت سر آن چهار سنگ می­گذارند و دسته یا به قول لاری­ها«بَیِله» پشت آن سنگ می­ایستند و همین­طور بیله یا دسته دیگر. حالا دست طرفین است که فاصله خود با سنگ­های حریف چقدر است؛‌معمولاً به اندازه­ای که بتوانند سنگ­های یکدیگر را بزنند،‌حدوداً ۹ الی ۱۰ متر فاصله می­گذارند و قرعه می­کشند که کدام هدف­گیری کنند و هنگامی که قرعه کشیدند، دستۀ برنده، قرعه اول سنگ می­ اندازد. به این شکلیاران استاد که به آن­ها (مِرد) می­گویند، یکی یکی سنگ می­اندازند تا نوبت به استاد برسد و هر یار باید یک مرتبه سنگ بیاندازد تا نوبت به استاد برسد که استاد می ­تواند دوباره سنگ یباندازد. در این صورت که هر بار یک سنگ کوچکی که بتواند سنگ­های حریف را بیندازد بر­می­دارد و باید اول، سردار یا سرداب که سنگ آن جلوتر از چهار سنگ دیگر است بیندازد و اگر به سنگ­های دیگر خورد در حالی­که سرداب سنگ نیفتاده است، امتیاز حاصل نمی­ شود و یا بعد باید بیندازد و اول باید سرداب را بزند.
اگر سرداب را زد این حق را دارد که دوباره سنگ بیاندازد تا موقعی که سنگ به خطا رفت تا نوبت به استاد برسد. اگر استاد با هر دو نوبت سنگی که می ­تواند بیندازد،‌انداخت و تمام سنگ­های حریف افتاده است که بازی تمام می­ شود؛ اما اگر حتی یک سنگ ایستاده و نیفتاده است، سدته بعد باید سنگ پرتاب و بازی کنند و اگر دسته دوم توانست تمام سنگ­های دسته اول را بیندازد، بازی تمام می­ شود. اما اگر نتوانستند دسته اول باز سنگ می­ اندازد، اما این دفعه چون سرداب قبلاً افتاده است دیگر کاری به آن ندارند و راحت می­توانند به طرف آن یک سنگ نشانه روند و البته این را هم نباید از یاد ببریم که قبل از بازی شرط می­گذارند که دسته مغلوب باید چنین کاری بکنند که اکثراً شرط آن­ها کوله سواری است که می­گویند بین دو دسته سنگ باید ۵۰ مرتبه کوله سوار شوند و بروند و بر­گردند. با تمام شدن کوله سواری، اگر خواستند دوباره بازی می­ کنند؛‌و گرنه شاد و بشاش، دست در دست هم، هر دو دسته به طرف خانه­های خودروانه می­شوند.
۵-۲-۳-۳-۱۵ یَلختُور*
در این بازی از هیچ وسیله بازی استفاده نمی­شد. روش بازی چنین بود که افراد در ۲ گروه از محلی شروع و به صورت لِی لِی در حالی که انگشتان یک پای خود را با دست از پشت سر گرفته بود، به طرف حریف می­رفت و با همان پایش که جمع شده بود، سعی می­کرد که حریف را از تعادل خارج کرده و نقش زمین کند. تیم برنده، تیمی بود که تمام بازیکنان تیم مقابل را به این طریق از دور خارج کند. این بازی تقریباً فراموش شده و کسی به آن نمی­پردازد.
۵-۲-۴- باورها و خرافات
« به عقیده من همه انسان­ها معتقداتی دارند که یا عملی عاقلانه است و یا عاقلانه نیست. این سنّت­ها را البته می­خواهیم و تقویت می­کنیم، اما همه آن­چه را که خرافات است و مال روزگار دوک­ریسی است، خاک خورده و کهنه است باید برچید» (بانو ایندیرا گاندی، سالنامه دنیا، سال ۱۳۵۳).


فرم در حال بارگذاری ...

« استفاده از منابع پایان نامه ها درباره :تدوین برنامه بازاریابی در راستای افزایش فروش شرکت کاشی الوند۹۳- ...بررسی روش‌های تربیتی دو پیامبر برگزیده الهی (حضرت ابراهیم (ع) و حضرت محمد ... »
 
مداحی های محرم