وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی مفهوم عدالت مالیاتی در قانون مالیات های مستقیم مصوب ۱۳۶۶ ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

مفهوم استقلال نیز بدین معنا است که دادگاه در صدور رأی تحت تأثیر سایر نهادها و یا اشخاص نباشد. اهمیت این مسئله از آنجا ناشی می­ شود که هرگونه وابستگی دادگاه یا قاضی به یکی از طرف­های دعوی می ­تواند موجب نقض اصل عدالت رویه­ای شود.[۳۱۳]
استقلال نهاد قضایی را می­توان با توجه به ساختار نهادی دادرسی، در دو سطح مورد توجه قرار داد. یکی از جلوه­های استقلال نهاد قضایی، استقلال ساختاری نهاد رسیدگی کننده از قوه مجریه به عنوان ذی نفع در موضوع مورد بحث است.[۳۱۴] به عبارتی واژه استقلال به معنای مصونیت از نفوذ و کنترل سیاسی یا اجرایی است، استناد به این مفهوم ایجاب می­نماید که قضات به لحاظ نهادی و شخصی مستقل از نفوذ و کنترل قدرت سیاسی و اجرایی باشند.[۳۱۵]
اعضای دادگاه­ های تخصصی اداری و سایر نهادهای قضایی و چگونگی روند تعیین آن­ها و نیز عملکرد و فعالیت آن­ها از جمله مواردی است که در بحث استقلال ساختاری قرار می­گیرد. تنها معیار جهت انتخاب اعضای این مراجع مالیاتی را می­توان، شایستگی فرد برای اخذ چنین پستی و نیز درستکاری، آموزش سطح دانش و توان کافی عنوان کرد. بر این اساس چنانچه شخصی واجد شرایط فوق­الذکر باشد حق آن دارد تا بدون هیچ­گونه تبعیضی از نظر نژاد، رنگ، قومیت، زبان، جنسیت، گرایشات سیاسی و غیر سیاسی، دین، عقیده، نقص عضو، اصالت اجتماعی و ملی، ولادت و وضعیت اقتصادی و غیر اقتصادی، در مراجع مالیاتی نصب شود.[۳۱۶]
پایان نامه - مقاله - پروژه
استقلال در رسیدگی یا اعمال صلاحیت، جنبه دیگر استقلال دادگاه و مرجع رسیدگی­کننده است که اشاره به این موضوع دارد که مرجع مالیاتی لازم است در اعمال صلاحیتش استقلال و آزادی عمل داشته باشد.[۳۱۷] در واقع زمانی می­توان از یک مرجع رسیدگی­کننده انتظار اجرای عدالت در انجام محاکمات عادلانه داشت که در کمال آزادی و استقلال رأی به صدور رأی اقدام نماید.
یکی از تضمینات اصل بی­طرفی و استقلال مراجع مالیاتی را می­توان، پیش ­بینی حق تجدیدنظر نسبت به پرونده ­های مالیاتی است. مبنای این حق ناشی از وجود نوعی جانبداری از سوی دادگاه­ های تخصصی اداری، وجود اشتباهات قضایی و نیز تفاسیر مختلفی که ناشی از پیچیدگی و گستردگی مقررات مالیاتی است. در قرون اخیر، حق تجدیدنظر به اشکال و گونه­ های مختلف و به عنوان بخشی از فرایند دادرسی عادلانه مورد شناسایی قرار گرفته است.[۳۱۸]
در مقام مقایسه دو مفهوم استقلال و بی­طرفی می­توان چنین بیان کرد که استقلال خود پیش شرط بی­طرفی است. البته بی­طرفی صرفاً با استقلال تضمین نمی­ شود، لیکن به قطع و یقین با فقد استقلال، بی­طرفی نیز مفقود می­گردد.[۳۱۹]

۵: اصل استماع دفاعیات

«اصل آزادی دفاع طرفین دعوا در دادرسی ­ها، یکی از اصول تضمین­کننده جریان رسیدگی عادلانه در دادرسی به حساب می ­آید.»[۳۲۰] اگر خوانده، متهم و یا هر کس دیگری که پرونده­ای علیه وی در نظام قضایی یا شبه قضایی در جریان است، نتواند دفاعیات خود را به قاضی و یا شخصی که قرار است در خصوص پرونده مزبور تصمیم گیری کند، ارائه نماید، صدور آرای ناعادلانه امر محتملی خواهد بود. این اصل به همین شکل کلی، یکی از اصول مسلم دادرسی عادلانه می­باشد و با عبارات مختلف در تمامی اسناد مربوط به دادرسی عادلانه مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است.
این اصل به خصوص در رسیدگی­های مالیاتی از اهمیت به سزایی برخوردار است. زیرا اغلب موارد، حکومت به عنوان متولی بزه­دیدگان که همانا هویت­های جمعی باشند به حمایت از آن­ها برخاسته و تمامی توان خود را به کار می­بندد تا اتهام را اثبات کند.
ضرورت استناد به اصل استماع دفاعیات از آن­جا ناشی می­ شود که در رسیدگی­های شبه قضایی که توسط دادگاه­ های تخصصی اداری صورت می­گیرد، دولت­ها به عنوان مدعی­العموم و نماینده هویت­های جمعی دارای قدرت برتر هستند و از این بابت، این پرسش پیش می ­آید که در چنین موارد چگونه می­توان سلاح­های دو طرف رسیدگی را مساوی کرد، این در حالی است که دولت­ها هم در مقام اصحاب دعوا و هم مقام رسیدگی­کننده قرار گرفته­اند. بر این اساس لازم است تضمین­هایی همچون امکان دفاع برای مؤدیان مالیاتی فراهم آورد تا کمی وزنه به نفع آن­ها تغییر نماید.
بنا به مراتب فوق برخورداری از امکانات و تسهیلات کافی برای دفاع از خود، یکی از ملزومات تساوی سلاح طرفیت دعوا و اصل استماع دفاعیات متهمان مالیاتی است.
بسیاری از نظام­های قضایی علاوه بر پذیرش حق دفاع، حقوق دیگری را نیز برای مؤدی به رسمیت می­شناسند. به عنوان نمونه اگر چه این نظام­های قضایی، برای اداره دادرسی قواعد ثابتی دارند لیکن مراجع در جهت اداره عادلانه­تر و مؤثرتر دادرسی با اصحاب دعوا در این زمینه مشورت می­ کنند.[۳۲۱] این موضوع در خصوص دعاوی مالیاتی بسیار راهگشا خواهد بود. رویه­ای که هم در شیوه ­های مالیات­ستانی در مرحله تشخیص و هم در دادرسی­های مالیاتی مورد عمل واقع می­ شود عدم توجه به دلایل و عرائض مؤدیان مالیاتی است. دادگاه در مورد این تکلیف باید دادرسی را تا حدی که به طور متعارف ممکن است، با مشورت اصحاب دعوی اداره کند.

۶: حق داشتن وکیل و مشاور مالیاتی

حق دادخواهی متضمن آن است که تمامی اسباب و شرایط اعمال این حق در اختیار مؤدی قرار گیرد، یکی از این اسباب، حق داشتن وکیل و مشاوران مالیاتی است. حق داشتن و کیل و مشاور راهی برای دستیابی به دادرسی عادلانه و تضمین کارآمدی آن به شمار می­رود.[۳۲۲]
مطابق اصل (۳۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، احاد ملت حق دارند “در کلیه دادگاه­ها برای خود وکیل انتخاب کنند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد.”
از نتایج حق داشتن وکیل و مشاور مالیاتی آن است که مؤدیان مالیاتی می­توانند در تعقیب منافع خود در ارتباط با مراجع اداری مورد مساعدت قرار گیرند یا نماینده قانونی اختیار نمایند.[۳۲۳]
این حق از اینجا ناشی می­ شود که گستردگی مباحث مالیاتی و وجود قوانین و بخشنامه­های متعدد که حتی در مواردی این پیچیدگی، راه را بر متخصصین امور مالیاتی نیز سخت می­سازد، مشکلاتی را برای مؤدیان فراهم می ­آورد. از این رو لازم است تا مؤدیان مالیاتی در جریان احقاق حق از طریق بکارگیری وکیل حاذق و آشنا به مسائل مالیاتی اقدام نماید. سلب این حق به منزله عدم استماع دفاعیات مؤدیان خواهد بود چرا که در این فرض، اشخاص نسبت به قوانین و مقررات متعدد مالیاتی و حقوق و تکالیف خود بی­اطلاع بوده و بطور طبیعی به جهت عدم در اختیار داشتن ابزار دفاع، بازنده دادرسی شناخته خواهند شد.
داشتن وکیل و مشاور از آن جهت که طرف دیگر مؤدیان مالیاتی، سازمان مالیاتی است و علی الاصول دارای امکانات و شرایط مناسب­تری نسبت به مؤدی می­باشد و از ریز جزئیات قوانین و مقررات آگاهند، امری ضروری و حیاتی در جریان رسیدگی­های مالیاتی است. سازمان مالیاتی از آن­جا که به دنبال کسب حداکثری درآمد است، همواره از متخصصین و مشاورین مجرب مالیاتی بهره­مند است که آن­ها را در این امر یاری می­رساند. همچنین تساوی سلاح­ها، ضرورتی است اجتناب ناپذیر که در عمده موارد از طریق بکارگیری وکیل و مشاوران مالیاتی در جریان دادرسی محقق می­ شود.

۷: اصل مستند و مستدل بودن آراء

اصل مستند و مستدل بودن آراء صادره از مراجع قضایی و شبه قضایی در قالب اصلی متعالی و پویا نقش بسزا و مؤثری در تحقق مقتضیات اصل کلی و اساسی رسیدگی عادلانه و منصفانه دارد. رعایت این اصل توسط مراجع ذی­ربط شرایطی را فراهم می ­آورد تا در مسیر عدالت گام برداشته و در آرای صادره جانب عدالت را نگه­دارند.
الزام به توجیه رأی مبتنی بر مواردی همچون ذکر جهات و دلایل در رأی، به اصحاب دعوی این امکان را می­دهد که بر صحت حکم، نظارت کنند و بدانند چه اسبابی نظر دادرسان را له یا علیه آن­ها برانگیخته است.
ارائه دلایل و مستندات آراء مراجع را می­توان از ملزومات حق دفاع و علنی بودن رسیدگی­های مالیاتی دانست. تا زمانی که مؤدیان از دلایل اتهام خود باخبر نباشند به طور طبیعی امکان دفاع از آن­ها سلب شده است. همچنین علنی بودن رسیدگی­ها در صورتی به طور تمام و کمال رعایت می­ شود که دلایل و مستندات آراء و احکام مراجع در دسترس همگان قرار گیرد.
یکی دیگر از دلایل توجه به اصل مزبور، مربوط به رویکرد روانشناسی موضوع است و آن این­که آنچه در ذهن انسان خوب بنشیند، به خوبی و وضوح نیز بیان می­ شود، ولی تصمیمات غیر معقول و ناپخته هنگامی که به مرحله بیان می­رسند، بی­اعتباری خود را ظاهر می­سازند. بنابراین ارائه و یا بیان دلایل آراء زمینه­ای را فراهم می­آورند که در نتیجه آن آراء و احکام در عالی­ترین مرتبه دقت صادر شود.
یکی دیگر از جهات ضرورت مستدل بودن آراء مراجع مالیاتی را می­توان، تثبیت و ترویج فرهنگ عدم طرح دعاوی باطل و نیز پیش­گیری از اعتراض­های مکرر اصحاب دعوی به آراء مراجع دانست.[۳۲۴]

۸: اصل تجدیدنظرخواهی

در قرون اخیر، اصل تجدید نظر به اشکال و گونه­ های مختلف و به عنوان بخشی از فرایند دادرسی عادلانه مورد شناسایی قرار گرفته است.[۳۲۵] تجدید نظرخواهی از آراء و احکام صادر قضایی، از اصولی است که حکم بند (۵) ماده (۱۴) میثاق حقوق مدنی و سیاسی[۳۲۶] بدان تصریح دارد.
امکان تجدیدنظرخواهی، یکی از مکانیزم­ هایی است که برای جبران خسارت ناشی از عدم اجرای عدالت در مراجع مورد استفاده قرار می­گیرد. به عبارتی یکی از دلایل پیش ­بینی این اصل دفع خسارات احتمالی ناشی از بی­ عدالتی در رسیدگی­های بدوی مالیاتی است.[۳۲۷]
در حقیقت، تجدید نظر، روشی است که در پرتو آن امکان بازبینی آراء قضایی و شبه قضایی فراهم آمده و اعمال ضابطه­مند آن، اجرای عدالت و احراز واقع را بیش از پیش ممکن می­سازد.[۳۲۸] رعایت این حق زمانی اهمیت بیشتر می­یابد که دادرسی­های مالیاتی به صورت اداری و درچارچوب ساختاری قوای اجرایی انجام می­گیرد که از لحاظ استقلال و بی­طرفی در معرض اتهام هستند. این موضوع ضرورت بررسی و ارزیابی آراء صادره از مراجع مزبور را در چندین نوبت و در مراجع مختلف و متعدد بیش از پیش نمایان می­سازد. در واقع اصل تجدیدنظر در دادرسی مالیاتی این امکان را برای مؤدیان فراهم خواهد آورد که در چند مرحله نسبت به آراء و احکام صادره ازسوی مراجع شبه قضایی اعتراض نمایند و در مراجع دیگر به احقاق حق بپردازند.
مبنای این اصل را می­توان ناشی از وجود نوعی جانبداری از سوی دادگاه­ های تخصصی اداری، وجود اشتباهات قضایی و نیز تفاسیر مختلفی که ناشی از پیچیدگی و گستردگی مقررات مالیاتی است دانست.
بررسی و ارزیابی آراء در مراجع هم­عرض صرفاً نمی­تواند به تنهایی و بدون ذکر قیود محدودکننده منجر به تضمینی حقوق مؤدیان شود، بلکه لازم است تا علاوه بر رسیدگی در چند مرحله، در هر یک از مراحل محدودیت­هایی اعمال شود. به عبارتی تجدیدنظر زمانی در مسیر عدالت خواهد بود که مراجع مزبور از شرایط لازم برخوردار باشند از جمله اینکه مرجع تجدیدنظر که ممکن است هیأت­های تجدیدنظر یا شورای عالی مالیاتی باشد، از اعضا و قضات مراجع سابق تشکیل نشده باشند، یا اینکه در نهایت امکان قانونی تجدیدنظر در دادگاه­ های قضایی فراهم شود و مؤدی از حق رسیدگی در مراجع قضایی محروم نگردد.

بخش دوم

 

بررسی مؤلفه­ های عدالت مالیاتی در قانون مالیات­های مستقیم

 

مصوب ۳/۱۲/۱۳۶۶ و اصلاحات بعدی آن

قانون اساسی به عنوان قانون برتر در نظام جمهوری اسلامی، در بردارنده اصولی است که مفهوم عدالت را مورد شناسایی و تأکید قرار داده است که ناظر بر احترام به حقوق و آزادی­های افراد است.
اگر چه در قانون اساسی و قانون مالیات­های مستقیم اشاره مستقیم به مقوله عدالت مالیاتی نشده است لیکن با نگاه عمیق به اصول و مواد این قوانین با اطلاق تعابیری نظیر “نفی هر گونه ستمگری و سلطه پذیری و اجرای قسط و عدل”[۳۲۹]، “رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه ­های مادی و معنوی"،[۳۳۰] "تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون،”[۳۳۱] "برخورداری تمام مردم ایران از حقوق مساوی”[۳۳۲]، “قرار داشتن همه افراد اعم از زن و مرد، به طور یکسان در حمایت قانون”[۳۳۳]، ” برابری عموم در برابر محاکم و حق همگان در دسترسی به دادگاه­ها[۳۳۴]، می­توان چنین استدلال نمود که موضوع عدالت مالیاتی نیز از مواردی است که لزوم رعایت آن مستند به اصول قانون اساسی است.
قانون مالیات­های مستقیم مصوب ۳/۱۲/۱۳۶۶ عمده­ترین قانون در حوزه مالیات می­باشد که بیشترین سهم را در تعیین مالیات­ها و در نتیجه افزایش درآمد دولت­ها دارد. بررسی این قانون از منظر عدالت مالیاتی می ­تواند زمینه مناسبی را برای رعایت هر چه بیشتر این اصل در کلیه مراحل مالیات­ستانی اعم از وضع، تشخیص، وصول و در نهایت حل اختلافات مالیاتی فراهم آورد و نواقص و نقاط قوت و ضعف این قانون را مشخص کند. ما در این بخش سعی خواهیم نمود تا به تمامی جایگاه­های طرح موضوع عدالت از نگاه مالیاتی بپردازیم. بر این اساس مطالب در دو فصل که فصل اول آن به عدالت ماهوی و فصل دوم نیز به عدالت شکلی اعم از عدالت کیفری و عدالت رویه­ای اختصاص یافته جمع­بندی شده است.

فصل اول: بررسی عدالت ماهوی در قانون مالیات­های مستقیم

در این فصل ضمن بررسی موادی از قانون مالیات­های مستقیم که مجرای طرح بحث در خصوص اصول عدالت مالیاتی می­باشد، این نکته را بررسی خواهیم نمود که آیا مواد قانون مزبور با معیارهای عدالت مالیاتی ذکر شده در فصل قبل همخوانی دارد یا خیر؟

گفتار اول: مشمولین و غیرمشمولین مالیات

مطابق قانون مالیات­های مستقیم، مالیات­ها بر افراد و اشخاص بسیاری وضع شده است و برخی از اشخاص نیز از پرداخت آن بطور موقت یا دائمی معاف شده ­اند. ما در این گفتار بررسی خواهیم کرد مبنا و معیار مشمول و غیر مشمول دانستن آن­ها به چه علت بوده و آیا با موازین و مؤلفه­ های عدالت مالیاتی تناسب دارد یا خیر؟

بند اول: اشخاص مشمول مالیات

مطابق ماده (۱) قانون مالیات­های مستقیم مصوب ۱۳۶۶، اشخاص زیر مشمول پرداخت مالیات می­باشند:

 

    1. کلیه مالکین اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی نسبت به اموال یا املاک خود واقع در ایران.

 

  1. هر شخص حقیقی ایرانی مقیم ایران نسبت به کلیه درآمدهایی که در ایران یا خارج از ایران تحصیل می­نمایند.


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود فایل های پایان نامه درباره بررسی حقوقی مدیریت ریسک در معاملات تجارت الکترونیک- فایل ۱۷دانلود مطالب پژوهشی درباره مشکل جدایی در نظریه های انسجام صدق و توجیه از نظر ... »
 
مداحی های محرم